سایدچین (Sidechain) یا زنجیره های جانبی برای کمک به بلاک چین های از قبل موجود مانند بیت کوین، برای مقیاس پذیری و قابلیت همکاری بیش تر ضروری شده اند آدام بک، مخترع HashCash و مدیر عامل فعلی Blockstream ، اولین مفهوم زنجیرۀ جانبی را در یک مقالۀ دانشگاهی در ۲۲ اکتبر ۲۰۱۴ منتشر کرد. همچنین، تعداد زیادی از مهندسان بیت کوین مانند مت کورالو، لوک دشجر، بنیانگذار  Blockstream، مارک فریدنباخ و…، در این پروژه درگیر بودند.

فهرست []

    درحالی‎که بسیاری از نویسندگان مقاله نقش مهمی در توسعۀ ایدۀ ساتوشی ناکاموتو در مورد یک سیستم نقدی الکترونیکی، یعنی ادغام مکانیسم اجماع اثبات کار HashCash در زنجیرۀ بلوکی بیت کوین ایفا کردند، متوجه شدند که اگر بیت کوین قرار است به عنوان یک دارایی مورد استفاده قرار گیرد، هنوز جایی برای بهبود دارد.

    زیرساخت بیت کوین در آن زمان با مبادلاتی بین مقیاس پذیری و تمرکززدایی مواجه بود. همچنین نگرانی هایی در مورد حریم خصوصی و سانسور بیت کوین وجود داشت؛ زیرا اگر افراد بیش تری ارز بیت کوین (BTC) را بپذیرند، فناوری های جدیدی که امنیت رمزنگاری بیت کوین را بهبود می بخشند، ضروری تلقی می شوند.

    درنتیجه، یک فناوری جدید یعنی زنجیره های جانبی پیشنهاد شد که بیت کوین ها و سایر دارایی های دفتر کل را قادر می سازد بین چندین بلاک چین منتقل شوند. این فناوری به کاربران امکان می دهد با استفاده از دارایی هایی که از قبل دارند، به سیستم های ارزهای دیجیتال جدید و نوآورانه دسترسی پیدا کنند.

    زنجیره جانبی یا سایدچین چیست؟

    سایدچین یک شبکۀ بلاک چین مجزا است که از طریق یک گیرۀ دو طرفه به بلاک چین دیگری به نام بلاک چین مادر یا شبکۀ اصلی متصل می شود. این بلاک چین های ثانویه، پروتکل های اجماع خاص خود را دارند که به شبکۀ بلاک چین اجازه می دهد تا حریم خصوصی و امنیت خود را بهبود بخشد و نیروی اضافی مورد نیاز را برای حفظ شبکه به حداقل برساند.

    یکی از مؤلفه های کلیدی زنجیره های جانبی، توانایی آن ها برای تسهیل تبادل دارایی بین شبکۀ اصلی و بلاک چین ثانویه است. این بدان معناست که دارایی های دیجیتالی مانند توکن ها می توانند به طور ایمن بین بلاک چین ها منتقل شوند و به پروژه ها اجازه دهند تا اکوسیستم خود را به صورت غیرمتمرکز گسترش دهند.

    در عمل، فردی که از شبکۀ اصلی بیت کوین استفاده می کند، باید آن را به یک آدرس خروجی ارسال کند. این آدرس می تواند یک کیف پول سخت افزاری، یک کیف پول آنلاین و یا یک زنجیرۀ جانبی باشد. پس از تأیید تراکنش، اطلاعیۀ تراکنش کامل شده در سراسر شبکۀ بیت کوین پخش می شود. پس از یک بررسی امنیتی کوتاه، بیت کوین ارسالی به زنجیرۀ جانبی منتقل می شود و به کاربران اجازه می دهد تا دارایی های خود را آزادانه در سراسر شبکۀ جدید جابجا کنند.

    ریشه های سایدچین چیست؟

    مهم ترین جنبۀ هر حساب از زنجیره های جانبی، بر سه راهی بلاک چین متمرکز است که حول تمرکززدایی، امنیت و مقیاس پذیری می چرخد. درواقع، این سه راهی یکی از بزرگ ترین موانع برای پذیرش جریان اصلی فناوری بلاک چین است.

    ظاهراً شبکه ها، سیستم ها یا راه حل های مبتنی بر بلاک چین برای دستیابی به دو عامل دیگر باید روی یکی از عوامل مصالحه کنند. به عنوان مثال، اگر می خواهید عدم تمرکز و همچنین امنیت را اعمال کنید، نمی توانید مقیاس پذیری داشته باشید. هیچ کس دوست ندارد تمرکززدایی و امنیت را به خطر بیندازد؛ زیرا آن ها ویژگی های اساسی فناوری بلاک چین هستند. از سوی دیگر، مقیاس پذیری برای مدت طولانی چشم انداز بلاک چین بوده است. از آنجایی که کاربران برای ساخت  dApp ها به شبکه های مختلف بلاک چین می روند، مقیاس پذیری به یک نیاز اجتناب ناپذیر تبدیل شده است.

    باید بدانید که همواره پاسخ به مسائل مقیاس پذیری در قالب راه حل های مقیاس پذیری لایۀ ۲ یک عامل اطمینان بخش بوده است. برخی از راه‎حل های لایۀ ۲، مانند رول آپ و پلاسما، راه حل های مناسبی را با موفقیت برای مقیاس پذیری ارائه کرده اند. با این حال، زنجیره های جانبی با دیگر راه حل های مقیاس پذیری لایۀ ۲ متفاوت هستند؛ زیرا به اجماع مستقل و پروتکل های امنیتی بستگی دارند. درنتیجه، آن ها توانایی ارائۀ عملکردهای اضافی را خواهند داشت.

    سازندگان  Sidechain چه کسانی هستند؟

    پیشینۀ توسعۀ زنجیره های جانبی اهمیت آن ها را در دنیای کریپتو و بلاک چین نشان می دهد. چه کسی مفهوم زنجیرۀ جانبی را در کریپتو ایجاد کرد و چگونه به این طرح رسید؟ همانطورکه پیش تر هم اشاره کردیم، اولین نمونه از مفهوم زنجیرۀ جانبی را در اکتبر ۲۰۱۴، آدام ارائه کرد. آدام خالق HashCash است و به عنوان مدیر عامل فعلی Blockstream کار می کند. علاوه بر این، برخی از مشهورترین کارشناسان بیت کوین نیز در این پروژه حضور داشتند.

    نویسندگان قصد داشتند با مفهوم بلاک چین جانبی، از امکانات بهبود بیت کوین برای افزایش جذابیت جهانی آن استفاده کنند. کاغذ سفید مفهوم زنجیرۀ جانبی نظرات نویسندگان را در مورد مبادلات ثابت بین تمرکززدایی و مقیاس پذیری برجسته کرد. در همان زمان، این مقالۀ آکادمیک بر نگرانی های مربوط به حریم خصوصی و سانسور با بیت کوین تأکید کرد. بنابراین، نیاز به فناوری های جدید برای بهبود امنیت رمزنگاری بیت کوین در تشویق پذیرش جریان اصلی بیت کوین توسط کاربران بیش تر مشخص شد.

    سایدچین ها چگونه کار می کنند؟

    زنجیره های جانبی به عنوان خطوط سریع در جاده کار می کنند. آن ها امکان انتقال دارایی ها و تراکنش های دیجیتال را از شبکۀ اصلی بلاک چین به زنجیره ای جداگانه از بلوک ها فراهم می کنند؛ جایی که می توان داده ها را سریع تر پردازش و تراکنش های بیش تری را بدون ایجاد تراکم شبکه تأیید کرد.

    از آنجا که آن ها از اعتبارسنجی ها و مکانیسم های اجماع خود استفاده می کنند، مجبور نیستند حاکمیت خود را به شبکۀ اصلی واگذار کنند. این حاکمیت همچنین به این معنی است که اگر نقض امنیت در یک زنجیرۀ جانبی رخ دهد، امنیت شبکۀ اصلی را به خطر نخواهد انداخت.

    ارتباط بین این زنجیره ها و زنجیرۀ اصلی، از طریق دو جزء کلیدی -گیره های دو طرفه و فدراسیون ها- تسهیل می شود. در حال حاضر، به همان اندازه که ممکن است ساده به نظر برسد، چند مؤلفۀ کلیدی وجود دارد که به زنجیره های جانبی اجازه می دهد تا به طور مؤثر عمل کنند. این اجزا عبارتند از:

    • گیرۀ دو طرفه؛
    • قراردادهای هوشمند.

    گیرۀ دوطرفه

    زنجیره های جانبی برای تسهیل انتقال دارایی های دیجیتال بین بلاک چین ها، بدون توجه به اینکه دارندۀ دارایی ها چه کسی است، توسعه یافته اند. دارایی های دیجیتال باید بدون هیچ گونه ریسک طرف مقابل قابل جابجایی باشند؛ به این معنی که هیچ نیروی ثانویه ای نباید بتواند جلوی انتقال دارایی را بگیرد.

    برای تسهیل این انتقال بین بلاک چین ها، یک گیرۀ دوطرفه مورد نیاز است. شما می توانید این گیره را به عنوان یک تونل دو طرفه با ماشین ها در هر دو جهت در نظر بگیرید.

    با توجه به کاغذ سفید زنجیرۀ جانبی، یک گیرۀ دوطرفه به صورت زیر تعریف می شود:

    «مکانیسمی که سکه ها توسط آن بین زنجیره های جانبی جابه جا می شوند. یک زنجیرۀ جانبی متصل به زنجیره ای است که دارایی های آن را می توان از زنجیره های دیگر وارد کرد و به آن بازگرداند».

    به بیان ساده، یک گیرۀ دوطرفه به دارایی های دیجیتالی، مانند بیت کوین، اجازه می دهد که بین شبکۀ اصلی و زنجیرۀ جانبی جدید منتقل شوند. جالب اینجاست که «انتقال» یک دارایی دیجیتال هرگز اتفاق نمی افتد. دارایی ها در واقع منتقل نمی شوند؛ در عوض، آن ها در شبکۀ اصلی قفل می شوند، درحالی که مقدار معادل آن در زنجیرۀ جانبی باز می شود. در نتیجه، در هر عملیات باید فرض شود که «تأییدکنندگان» درگیر در پیوند دو طرفه، صادقانه عمل می کنند. در غیر این صورت، نقل و انتقالات تقلبی ممکن است انجام شده یا انتقال واقعی متوقف شود.

    قراردادهای هوشمند

    برای انتقال دارایی های دیجیتال بین یک زنجیرۀ جانبی و شبکۀ اصلی آن، باید یک فرآیند خارج از زنجیره (تراکنش هایی که خارج از بلاک چین انجام می شوند) ایجاد شود که داده ها را بین دو بلاک چین منتقل کند.

    همانطورکه پیش تر اشاره شد، از آنجایی که انتقال دارایی های دیجیتال بین زنجیرۀ مادر و زنجیرۀ جانبی واقعی نیست، دارایی های دیجیتال در دو طرف دو بلاک چین قفل شده و پس از تأیید تراکنش از طریق یک قرارداد هوشمند، آزاد می شوند.

    قراردادهای هوشمند با اعمال تأییدکننده ها در شبکۀ اصلی و زنجیرۀ جانبی برای تأیید صادقانۀ تراکنش های زنجیره ای استفاده می شوند. هنگامی که تراکنشی اتفاق بیفتد، یک قرارداد هوشمند به شبکۀ اصلی اطلاع می دهد که یک رویداد اتفاق افتاده است.

    پس از آن فرآیند خارج از زنجیره، اطلاعات تراکنش را به یک قرارداد هوشمند در زنجیرۀ جانبی منتقل کرده و تراکنش را تأیید می کند. پس از تأیید رویداد، وجوه را در زنجیرۀ جانبی آزاد می کند و به کاربران این امکان را می دهد تا دارایی های دیجیتال را در هر دو بلاک چین جابجا کنند. توجه داشته باشید، این فرآیند می تواند از شبکۀ اصلی به زنجیرۀ جانبی یا بالعکس رخ دهد.

    یک زنجیرۀ جانبی چگونه ساخته شده است؟

    زنجیره های جانبی مانند بلاک چین های کوچک و مستقل عمل می کنند. چیزی که آن ها را از زنجیرۀ اصلی متمایز می کند، این است که کوچک تر، سریع تر و متمرکزتر هستند. کار اصلی آن ها پردازش و اعتبارسنجی داده ها برای زنجیرۀ اصلی یا افزودن قابلیت هایی اضافی است. برای انجام این کار، آن ها به روش های زیر با mainchain ارتباط برقرار می کنند:

    استفاده از گیرۀ دوطرفه

    روش اول، استفاده از یک گیرۀ دوطرفه است. این گیره ها دو بخش دارند و از تأیید پرداخت ساده (SPV) برای اطمینان از مالکیت سکه ها استفاده می کنند:

    • قفل کردن: این گیره برای حرکت سکه ها یا ژتون ها از زنجیرۀ اصلی به زنجیرۀ جانبی است. برای انجام این کار، سکه ها در یک آدرس خروجی قفل می شوند تا از وجود سکه های رایگان در هر دو زنجیره جلوگیری شود. هنگامی که سکه ها به طور ایمن قفل می شوند تا در جای دیگری خرج نشوند، مقدار معادل آن روی زنجیرۀ جانبی آزاد می شود. سپس سکه ها به یک کیف پول یا قرارداد هوشمند در زنجیرۀ جانبی که توسط یک ماشین یا کد کنترل می شود، فرستاده می شوند. برای بازیابی سکه ها، باید اقدامات خاصی انجام شود.
    • رها کردن: این گیره زمانی استفاده می شود که فردی بخواهد سکه ها یا توکن های خود را از زنجیرۀ جانبی بازیابی کرده و قفل آن ها را در زنجیرۀ اصلی باز کند. این فرآیند سخت تر از قفل کردن سکه ها است. برای بازیابی، سکه های نشان دهنده روی زنجیرۀ جانبی باید از بین بروند؛ درنتیجه سکه های روی زنجیرۀ اصلی آزاد شوند و از تکراری شدن آن ها جلوگیری شود.

    فدراسیون

    دوم، وجود یک فدراسیون است؛ اگرچه این بخش در همۀ زنجیره های جانبی وجود ندارد:

    فدراسیون ها واسطه هایی هستند که وظیفۀ قفل و رهاسازی بین زنجیره های جانبی و زنجیره های اصلی را بر عهده دارند. آن ها گاهی اوقات به عنوان تهدیدی برای تمرکز تلقی می شوند. با این حال، آن ها در حفظ یکپارچگی معاملات بین زنجیره ها بسیار مفید هستند. برخی از آن ها مبتنی بر ماشین هستند؛ به این معنی که از کد ساخته شده اند؛ درحالی که برخی دیگر را سازمان نماینده زنجیرۀ جانبی ساخته است.

    فدراسیون اطمینان حاصل می کند که سکه های ضرب شده دقیقاً با سکه های قفل شده در زنجیرۀ اصلی قبل از مجاز کردن هر تراکنش یا «آزادسازی» هر سکه از یک زنجیره به زنجیرۀ دیگر مطابقت دارند. اگر بین مقادیر مغایرت وجود داشته باشد، فدراسیون معامله را مسدود خواهد کرد. این بدان معنی است که زنجیرۀ جانبی هرگز ارزش بیش تری از زنجیرۀ اصلی نخواهد داشت.

    با استفاده از زنجیرۀ جانبی برای پردازش تراکنش ها و تأیید داده ها، مقیاس پذیری زنجیرۀ اصلی بهبود می یابد و تراکنش ها می توانند سریعتر پردازش شوند. به همین دلیل، کاربران اغلب سکه های خود را به زنجیرۀ جانبی منتقل می کنند تا وظایف خود را انجام دهند یا قراردادهای هوشمند را سریع تر اجرا کنند و پس از آن آن ها را به زنجیرۀ اصلی بازگردانند.

    فدراسیون ها چه نقشی در زنجیره های جانبی دارند؟

    برای تضمین یکپارچگی تراکنش ها بین شبکۀ اصلی و زنجیرۀ جانبی، یک طرف میانی مورد نیاز است. این نقطۀ میانی توسط فدراسیون ها مدیریت می شود که می توانند مبتنی بر کد یا گروهی از افراد باشند. فدراسیون ها مسئول بررسی فرآیندهای قفل و آزادسازی هستند. آن ها بررسی می کنند که آیا سکه های قفل شده با سکه های آزادشده مطابقت دارند یا خیر و اطمینان حاصل می کنند که ارزش زنجیرۀ جانبی هرگز از ارزش زنجیرۀ اصلی بیش تر نمی شود.

    مزایای سایدچین چیست؟

    سایدچین در ابتدا به عنوان یک راه حل مقیاس پذیر ایجاد شد، اما چندین مزیت مختلف را ارائه داد که به بهبود کارایی کلی بلاک چین کمک کند:

    مقیاس پذیری

    شاید یکی از بزرگ ترین نقاط قوت زنجیره های جانبی توانایی آن ها در حل مشکلات مقیاس پذیری بلاک چین باشد. با افزایش ظرفیت تراکنش، زنجیره های جانبی امکان پردازش داده های بیش تری را بدون کندی یا شکست شبکه فراهم می کنند. آن ها همچنین هزینۀ معاملات را کاهش می دهند. این امر تکامل فناوری بلاک چین را به عنوان یک راه حل غالب برای آینده تسهیل می کند.

    ارتقاء آسان

    از آنجایی که بلاک چین غیرمتمرکز است، اغلب اوقات،تصمیم گیری در مورد ارتقا و ایده های جدید یک چالش خواهد بود. زنجیره های جانبی به روزرسانی های جدید را به طور جداگانه از زنجیرۀ اصلی آزمایش می کنند که منجر به کارایی بیش تر، اجماع سریع تر و تکامل مطمئن تر فناوری به عنوان یک کل می شود.

    انعطاف پذیری

    یکی دیگر از مزایای مهمی که زنجیره های جانبی دارند، تعامل بین دو ارز دیجیتال مجزا در سیستم بلاک چین است. درواقع می توان زنجیره های جانبی مستقلی را برای ارزهای دیجیتال مختلف ایجاد کرد که می توانند به زنجیرۀ اصلی متصل شوند و اجازۀ مبادلات را بدهند.

    کارایی

    زنجیره های جانبی می توانند زنجیرۀ اصلی را کاربردی تر کنند. به عنوان مثال، آن ها می توانند از قراردادهای هوشمند استفاده کرده و ایجاد dApp های مختلف را برای بلاک چین هایی که در غیر این صورت قادر به انجام آن نیستند، مانند بیت کوین، تسهیل کنند.

    معایب سایدچین چیست؟

    به همان اندازه که زنجیره های جانبی ممکن است برای فناوری بلاک چین مفید باشند، معایب متعددی دارند که باید به آن ها اشاره کرد:

    امنیت پایین

    زنجیره های جانبی توسط لایۀ ۱ ایمن نمی شوند و برای امنیت به اعتباردهنده های خود وابسته هستند. جذب تعداد زیادی از اعتباردهنده های علاقه مند می تواند دشوار باشد؛ به ویژه برای زنجیره هایی که توکن های بومی ندارند و می توانند به عنوان مشوق عمل کنند. به عنوان زنجیره های کوچک تر، آن ها در برابر حملات احتمالی آسیب پذیرتر هستند.

    عدم تمرکز

    زنجیره های جانبی متمرکزتر از زنجیره های مادر در نظر گرفته می شوند. در مقایسه با بلاک چین های اصلی، آن ها به تعداد ماینر کم تری متکی هستند که باعث می شود پردازش تراکنش کم تر غیرمتمرکز باشد.

    اهمیت زنجیرۀ جانبی بلاک چین

    توسعه دهندگان و شرکت کنندگان بلاک چین برای آزمایش ویژگی ها و تجربۀ موارد دیگری که معمولاً در زنجیرۀ اصلی شبکه موجود نیستند، از زنجیره های جانبی استفاده می کنند. از زنجیره های جانبی نیز می توان برای سرعت بخشیدن به نهایی شدن تراکنش ها و کاهش هزینه های کلی تراکنش استفاده کرد.

    زنجیره های جانبی برای دسترسی به بلاک چین حیاتی هستند؛ زیرا به کاربران امکان می دهند از دارایی های رمزنگاری شدۀ خود برای موارد مختلف استفاده کنند. به عنوان مثال، در مورد تراکنش های بیت کوین، نیازی به صرف هزینه های زیاد یا ساعت ها منتظرماندن برای اعتبارسنجی تراکنش نیست.

    امنیت زنجیرۀ جانبی

    امنیت زنجیرۀ جانبی براساس شبکه متفاوت است. در بیش تر موارد، یک زنجیرۀ جانبی از شکل امنیتی خاص خود از طریق یک روش اجماع مانند اثبات کار (PoW) یا اثبات سهام (PoS) استفاده می کند. گفته می شود زنجیره های جانبی برای حفظ امنیت خود به اعضای اختصاصی مختلفی نیاز دارند؛ در غیر این صورت، آن ها قربانی هک و سایر تهدیدها می شوند.

    در برخی موارد خاص، مانند Ardor، زنجیره های جانبی امنیت زنجیرۀ اصلی را به ارث می برند. درواقع همۀ تراکنش ها از طریق زنجیرۀ اصلی بررسی و تأیید می شوند و زنجیرۀ جانبی بیش تر به عنوان یک راه بهبودیافته برای تعامل با پروتکل های خاص عمل می کند.

    پلتفرم های سایدچین کدامند؟

    امروزه بسیاری از پروژه ها روی فناوری سایدچین یا زنجیرۀ جانبی کار می کنند. بیایید نگاهی به چند نمونۀ محبوب بیندازیم و نحوۀ کار آن ها را بررسی کنیم:

    RSK (RootStock)

    RootStock  به بلاک چین بیت کوین متصل بوده و دارای برنامه های غیرمتمرکز برای تعامل کاربران است. هنگام قفل کردن بیت کوین  (BTC)، دارایی ها به بیت کوین هوشمند (SBTC) تبدیل می شوند که دارندگان می توانند با قراردادهای هوشمند شبکه از آن استفاده کنند. قراردادهای هوشمند یک فناوری محبوب هستند که در بسیاری از شبکه های بلاک چین، به ویژه برنامه نویسی اتریوم، استفاده می شوند.

    قراردادهای هوشمند، برنامه های غیرمتمرکز را در شبکۀ اتریوم فعال می کنند؛ اما کد چنین توافق هایی به طور بومی در زنجیرۀ اصلی بیت کوین یکپارچه نشده است. زنجیرۀ جانبی بیت کوین RootStock استفاده از قراردادهای هوشمند را از طریق یک زنجیرۀ جانبی امکان پذیر می سازد؛ به این معنی که کاربران برای استفاده از این قابلیت، نیازی به تبدیل بیت کوین به دارایی های دیگر ندارند. قراردادهای هوشمند RSK بیانیه های if-then خودکار و ایمن هستند که برای ایجاد یک محیط غیرقابل اعتماد برای دو طرف برای تبادل ارزش استفاده می شوند.

    به طور خاص، RootStock به کاربران امکان می دهد تا بیت کوین خود را قرض دهند. وام دهندگان می توانند در بیت کوین قرض داده شدۀ خود سود کسب کنند؛ وام گیرندگان هم کنترل نسبتاً زیادی بر پرداخت سود خود دارند.

    در این مورد، RootStock  نیاز به یک بانک سنتی یا دیگر مؤسسۀ مالی شخص ثالث را از بین می برد. به طور معمول، یک بانک در قرارداد وام و استقراض حرف آخر را می زند، کارمزدها را می پذیرد و معامله را تسهیل می کند. با  RSK، دو طرف شرکت کننده می توانند شرایط قرارداد را تعیین کنند و آن ها را به اجرا بگذارند.

    RIFOS

    در نهایت، RootStock زیرساخت خود را از طریق RIFOS گسترش خواهد داد؛ یک پلتفرم چند وجهی برای کاربران برای مدیریت هویت، ارتباطات، ذخیره سازی فایل و موارد دیگر، همه در یک فضای غیرمتمرکز. RIFOS، همراه با فناوری قراردادهای هوشمند، از استفاده از اینترنت غیرمتمرکز مبتنی بر بلاک چین پشتیبانی می کند.

    بلاک چین Ardor

    شبکۀ بلاک چین آردور از معماری زنجیره ای والدین به فرزند استفاده می کند. در این مورد، بلاک چین مادر، زنجیرۀ اصلی Ardor است که تمام تراکنش ها را ذخیره می کند و همۀ پروتکل های امنیتی و موارد دیگر را ارائه می دهد. توسعه دهندگان بلاک چین می توانند زنجیره های منحصربه فردی ایجاد کنند که به زنجیرۀ اصلی متصل هستند.

    هر زنجیرۀ کودک دارای رمزارز و مورد استفادۀ خاص خود است و این ارزهای رمزنگاری شده همگی در یک صرافی منفرد Ardor محور برای تجارت فهرست شده اند. اساساً، Ardor  در حال ایجاد شبکه ای از اقتصادهای بلاک چین است که همگی با یکدیگر قابل همکاری هستند. ایده این است که از یک زنجیرۀ فرزند به عنوان پایگاه داده یا نوع دیگری از ثبت سوابق برای هر آنچه که توسعه دهنده قصد دارد استفاده شود. Ardor فرآیند ایجاد بلاک چین را با حفظ امنیت و اعتبارسنجی تراکنش در زنجیرۀ اصلی ساده سازی خواهد کرد تا از مسدودشدن زنجیرۀ کودک جلوگیری کند.

    امکانات Ardor

    Ardor  کاملاً مبتنی بر الگوریتم Proof of Stake است که باعث می شود هر کسی بتواند بدون نیاز به سخت افزار گران قیمت در امنیت و مدیریت شبکه شرکت کند. علاوه بر این، فناوری زنجیره فرزند شبکه باعث می شود که هر کسی بتواند بدون درک کد یا توسعه از بلاک چین خود استفاده کرده و دسترسی به بلاک چین را برای کاربران سراسر جهان ساده تر کند.

    توکن بلاک چین Ardor

    توکن ARDR در بلاک چین اردور برای حاکمیت استفاده می شود، درحالی که زنجیره های کودک هر کدام ارزهای دیجیتال خود را برای تعامل دارند.

    Liquid

    Liquid  شبکه ای برای برنامه های غیرمتمرکز مانند پلتفرم های وام دهی و صرافی ها است. واحد پول این پروژه، LBTC، توسط بیت کوین با نسبت ۱: ۱ پشتیبانی می شود.

    کاربران می توانند بیت کوین خود را به LBTC تبدیل کرده و از آن برای به دست آوردن سایر ارزهای دیجیتال مبتنی بر Liquid، قرض دادن آن برای بهره و یا حتی انتشار استیبل کوین های جدید و سایر انواع دارایی ها استفاده کنند. مشابه  RootStock، Liquid  موارد استفادۀ دیگری را در اختیار دارندگان بیت کوین قرار می دهد که در زنجیرۀ اصلی بیت کوین موجود نیستند.

    فدراسیون Liquid

    Liquid  به دلیل مدل حاکمیتی یا فدراسیون آن متمایز است. فدراسیون Liquid  از سه لایۀ کارگزاران، اعضا و گره های کامل تشکیل شده است.

    فانکشنری ها کاربران تخصصی ای هستند که تراکنش های بین بیت کوین و شبکۀ لیکویید را تأیید می کنند. اعضا LBTC  را برای رأی دادن به پیشنهادات شبکه نگه می دارند. Full Nodes  نیز برای اطمینان از اعتبارسنجی صحیح تراکنش ها، فعالیت Functionaries را دوبار بررسی می کند.

    درحالی که دو سطح اول برای عملکرد Liquid حیاتی هستند، گره های کامل آخرین مرحله هستند. فول نودها اختصاصی ترین کاربران Liquid هستند و اطمینان می دهند که تراکنش ها همیشه قابل تأیید باشند و هیچ مزاحمتی برای شبکه ایجاد نشود.

    چرا بلاک چین ها به زنجیرۀ جانبی نیاز دارند؟

    نکتۀ جالب توجه در مورد سایدچین ها این است که تراکنش ها را به طور مؤثر و با کم ترین هزینه پردازش می کنند. اگر از اواسط سال ۲۰۲۰ اتریوم را خریداری کرده یا از آن استفاده کرده اید، می دانید که هزینه های گس می تواند گران باشد. کاربران اتریوم در حال حاضر بسیار بیش تر از زمانی است که در ابتدا راه اندازی شد. ازدحام در شبکه باعث کندی زمان پردازش و هزینه های بالا می شود.

    زنجیره های جانبی یک راه مؤثر برای افزایش ظرفیت شبکه ارائه می دهند. یکی از دلایل اصلی هجوم کاربران به لایۀ ۱، عدم تمرکز و امنیت آن هاست. این ویژگی، توانایی بلاک چین لایۀ ۱ را برای مقیاس پذیری مهار می کند. زنجیره های جانبی به مقیاس پذیری کمک می کنند، اما برخی تمرکززدایی و امنیت ذاتی لایۀ ۱ را قربانی خواهند کرد.

    رشد زنجیره های جانبی چگونه شروع شد؟

    زنجیره های جانبی همراه با بیت کوین و اتریوم رشد کرده اند. یک زنجیرۀ جانبی به نام پالیگان در سال گذشته با افزایش هزینه های گس اتریوم، رشد زیادی را تجربه کرده است. Polygon در سال ۲۰۱۹ راه اندازی شد و از تبدیل شدن اتریوم به بلاک چین ترجیحی NFT ها، DeFi  و سایر برنامه ها حمایت کرد. اتریوم به تنهایی می تواند ۱۲ تا ۳۰ تراکنش را در ثانیه پردازش کند. بلاک چین Polygon توان عملیاتی را نزدیک به ۱۰۰۰۰ تراکنش در ثانیه افزایش می دهد.

    برای کمک به کمیت افزایش کاربرد Polygon، می توان به بررسی قیمت توکن بلاک چین  Polygon و MATIC کمک کرد. یک توکن MATIC در زمان راه اندازی پروژه فقط یک دهم پنی ارزش داشت. بعد از آن، قیمت این ارز در دسامبر ۲۰۲۱ به ۲.۸۷ دلار رسید؛ یعنی تقریباً ۱۴۰۰۰درصد افزایش را تجربه کرد.

    تعداد زیادی زنجیرۀ جانبی به غیر از Polygon وجود دارند. این سایدچین ها هر کدام دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند که با دیگری متفاوت است. برخی از آن ها به تسهیل کاربرد رو به رشد بلاک چین و ابزار رسانه های اجتماعی مانند  Loom کمک می کنند. Rootstock زنجیرۀ جانبی اصلی است که به مقیاس بیت کوین کمک می کند. پلاسما یک سایدچین محبوب برای توسعه دهندگان در دنیای برنامه های مالی غیرمتمرکز (dApps) است. هدف همۀ آن ها این است که مسئلۀ مقیاس بندی لایۀ ۱ را به روش های متفاوتی حل کنند.

    زنجیره های جانبی بیت کوین

    نمونه های واقعی از زنجیره های جانبی، شبکۀ Liquid  بیت کوین و روت استاک (RSK) هستند. از آنجایی که هر دو زنجیرۀ جانبی به شبکۀ اصلی بیت کوین گره خورده اند، فقط فعالیت های مربوط به بیت کوین امکان پذیر است.

    شبکۀ Liquid یک زنجیرۀ جانبی منبع باز است که توسط  Blockstream روی شبکۀ اصلی بیت کوین ایجاد شد. با استفاده از ویژگی های ذاتی زنجیره های جانبی، زمان کشف بلاک شبکۀ Liquid  تنها یک دقیقه است؛ یعنی بسیار سریع تر از زمان بلوک ۱۰دقیقه ای بیت کوین. این بدان معناست که در مقایسه با بلاک چین بیت کوین، ۱۰ برابر بلاک های بیش تری را می توان به زنجیرۀ جانبی اضافه کرد. این شبکه همچنین به کاربران اجازه می دهد تا با پنهان کردن مقدار و نوع دارایی در حال انتقال، به صورت خصوصی تر با دارایی های دیجیتالی تراکنش کنند.

    RSK  یک زنجیرۀ جانبی بوده که برای اجرای قراردادهای هوشمند تعیین شده است. هنگام استفاده از  RSK ، بیت کوین در شبکۀ اصلی قفل می شود و به عنوان بیت کوین هوشمند  (SBTC)، ارز اصلی RSK منتشر خواهد شد.

    با توجه به مهارت قرارداد هوشمند  RSK، کاربران برای استفاده از قرارداد هوشمند نیازی به تبدیل بیت کوین خود به دارایی های دیگر ندارند. این بدان معناست که آن ها در سایر شبکه های بلاک چین مانند اتریوم قابل همکاری هستند.

    پتانسیل زنجیره های جانبی

    زنجیره های جانبی پتانسیل زیادی برای گسترش دامنه، مقیاس و پویایی فناوری بلاک چین دارند و به شبکه های بلاک چینی که قبلاً منزوی شده بودند، اجازه می دهند در یک اکوسیستم مشترک ادغام شوند. با درنظرگرفتن یک دیدگاه وسیع، شبکۀ بلاک چین جهانی متشکل از بلاک چین های متعدد را تصور کنید که هر کدام مکانیسم اجماع، قوانین حاکمیتی و چشم انداز خاص خود را دارند، اما همۀ آن ها مستقل از یکدیگر باقی می مانند.

    قابلیت همکاری زنجیره ای متقابل که توسط زنجیره های جانبی تسهیل می شود، به کاربران این امکان را می دهد تا به طور یکپارچه در این پروژه های مختلف حرکت کنند.

    اصلی ترین پروژه های سایدچین کدامند؟

    زنجیره های جانبی راه حل نسبتاً جدیدی محسوب می شوند که هنوز در حال آزمایش هستند. چند پروژه وجود دارند که قبلاً به عنوان راه حل هایی برای افزایش مقیاس پذیری محبوبیت پیدا کرده اند.

    • Polygon : Polygon در ابتدا به عنوان شبکۀ  Matic به دنیای بلاک چین معرفی شد. هدف آن مقابله با چالش مقیاس پذیری اتریوم از طریق راه حل های لایۀ ۲ و زنجیره های جانبی است و ارتباطی بین بلاک چین ها فراهم می کند. این راه حل همچنین دارای سازگاری با ماشین مجازی اتریوم است.
    • Skale : Skaleیک شبکۀ زنجیرۀ جانبی لایۀ ۲ است که روی اتریوم اجرا می شود و توسعۀ dApp را در یک محیط مقرون به صرفه، سریع و کارآمد تسهیل می کند. شبکۀ بلاک چین از طیف گسترده ای از بلاک چین ها و زنجیره های جانبی پشتیبانی کرده و پتانسیل استفاده از اتریوم را برای کاربران از طریق زنجیره های  SKALE بیش تر می کند.
    • SmartBCH: SmartBCH یکی از اولین انواع زنجیره های جانبی است که برای بیت کوین کش طراحی شده است و با EVM و Web3 سازگاری دارد. این برنامه با هدف پشتیبانی از مهاجرت برنامه های DeFi به سیستم بیت کوین کش ایجاد شده است.

    سخن پایانی

    سایدچین تعاریف متعددی دارد. در کلی ترین مفهوم، یک زنجیرۀ جانبی را می توان به عنوان یک بلاک چین توصیف کرد که می تواند با بلاک چین دیگری تعامل داشته باشد.

    دو نوع اصلی از زنجیرۀ جانبی وجود دارد؛ آن هایی که دارای دو بلاک چین مستقل هستند و آن هایی که یک بلاکچین وابسته به دیگری هستند. در مورد اولی، هر دو بلاک چین را می توان به عنوان زنجیرۀ جانبی دیگری در نظر گرفت؛ به این معنی که آن ها برابر هستند و گاهی اوقات هر دو بلاک چین توکن بومی (جدا) خود را دارند. در مورد دومی، یک زنجیرۀ جانبی را می توان به عنوان زنجیرۀ والد و دیگری را به عنوان زنجیرۀ وابسته یا «فرزند» در نظر گرفت. به طور معمول در یک رابطل زنجیرۀ جانبی والد و فرزند، زنجیرۀ فرزند دارایی های خود را ایجاد نمی کند؛ در عوض، هر گونه دارایی را از نقل و انتقالات از زنجیرۀ مادر به دست می آورد. زنجیره های جانبی می توانند با روش های مختلف تعامل داشته باشند. این امر با استفاده از گیرۀ دوطرفه به دست می آید. ساده ترین پیگ دوطرفه به عنوان مثال، یک صرافی متمرکز است.

    سؤالات متداول

    سایدچین یک شبکۀ بلاک چین مجزا است که از طریق یک گیرۀ دوطرفه به بلاک چین دیگری به نام بلاک چین مادر یا شبکۀ اصلی متصل می شود. این بلاک چین های ثانویه پروتکل های اجماع خاص خود را دارند که به شبکۀ بلاک چین اجازه می دهند تا حریم خصوصی و امنیت خود را بهبود بخشد و نیروی اضافی مورد نیاز برای حفظ شبکه را به حداقل برساند.

    سایدچین در ابتدا به عنوان یک راه حل مقیاس پذیر ایجاد شد، اما چندین مزیت مختلف را ارائه می دهد که به بهبود کارایی کلی بلاک چین کمک می کند. مزایای سایدچین عبارتند از: مقیاس پذیری، ارتقاء آسان، انعطاف پذیری و کارایی.

    به همان اندازه که زنجیره های جانبی ممکن است برای فناوری بلاک چین مفید باشند، معایب متعددی دارند که شامل امنیت پایین و عدم تمرکز هستند.

    توسعه دهندگان و شرکت کنندگان بلاک چین از زنجیره های جانبی برای آزمایش ویژگی ها و تجربۀ موارد دیگری که معمولاً در زنجیرۀ اصلی شبکه موجود نیستند، استفاده می کنند. از زنجیره های جانبی نیز می توان برای سرعت بخشیدن به نهایی شدن تراکنش ها و کاهش هزینه های کلی تراکنش استفاده کرد.

    امنیت زنجیرۀ جانبی براساس شبکه متفاوت است. در بیش تر موارد، یک زنجیرۀ جانبی از شکل امنیتی خاص خود از طریق یک روش اجماع مانند اثبات کار (PoW) یا اثبات سهام (PoS) استفاده می کند. گفته می شود که زنجیره های جانبی برای حفظ امنیت خود به اعضای اختصاصی مختلفی نیاز دارند؛ در غیر این صورت، آن ها قربانی هک و سایر تهدیدها خواهند شد.