در دهه های اخیر، تغییرات ژئوپلیتیکی و طبیعی به سرعت در حال ایجاد تحولاتی چشمگیر در نقشه جهانی است. برخی از این تغییرات به قدری جدی و عمده هستند که می توانند وجود یک کشور را تهدید کنند. پژوهش ها نشان دهنده آن هستند که تا سال 2050، تعدادی از کشورها ممکن است به شکلی که امروز می شناسیم، وجود نداشته باشند. این تغییرات ممکن است ناشی از عوامل محیطی، اقتصادی، سیاسی یا حتی نظامی باشد. از بین رفتن جزایر به دلیل بالا آمدن سطح دریا، تغییرات مرزی ناشی از جنگ ها و تنش های سیاسی، یا حتی انهدام اقتصادی که منجر به افول یک کشور می شود، تنها برخی از دلایلی هستند که می تواند منجر به ناپدید شدن یک کشور شود. در این مقاله، به بررسی ده کشوری خواهیم پرداخت که در معرض خطر ناپدید شدن در آینده ای نه چندان دور هستند.

فهرست []

    دلایل نابودی کشورها

    1.  حمله نظامی: در تاریخ بشریت، حملات نظامی و تصرف خاک یک کشور توسط کشور دیگر، یکی از مهم ترین دلایل برای تغییر نقشه های جغرافیایی و سیاسی بوده است. در طول تاریخ سابقه داشته، امپراطوری ها و قدرت های بزرگ جهانی با استفاده از نیروی نظامی خود، سرزمین ها و منابع طبیعی کشورهای دیگر را تصرف کند. این تصرف ها ممکن است به دلیل منافع اقتصادی، استراتژیک یا حتی ایدئولوژیک باشد. در دوران مدرن نیز، با وجود پیشرفت های دیپلماتیک و بین المللی، همچنان خطر حملات نظامی و تغییر مرزها وجود دارد. برخی کشورها به دلیل موقعیت استراتژیک، منابع طبیعی یا تنش های قدیمی با همسایگان خود، در معرض خطر حمله و تصرف هستند. این واقعیت نشان دهنده آن است که تاریخ همیشه می تواند تکرار شود و هیچ کشوری از خطر ناپدید شدن به دلیل تصرف نظامی مصون نیست.
    2. تغییرات آب و هوا: تغییرات اقلیمی، ناشی از گرم شدن زمین، امروزه یکی از جدی ترین مسائلی است که جامعه جهانی با آن مواجه است. این تغییرات، با ذوب یخ های قطبی و افزایش سطح آب اقیانوس ها، تهدید جدی برای بسیاری از مناطق و سواحل جهان به حساب می آید. این موضوع، نه تنها تأثیرات محیطی دارد، بلکه پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی گسترده ای را نیز به دنبال دارد، و نیازمند توجه و همکاری جهانی برای مقابله با آن است.
    3. ادغام و تجزیه: در تاریخچه جهان، تقسیم یا ادغام کشورها بر اساس عوامل مختلفی اتفاق افتاده است. گاهی اوقات، تفاوت ها و تضادهای فرهنگی، قومی، زبانی یا دینی می تواند منجر به خواستاری برای استقلال یا خودمختاری شود. در مواردی، این تضادها به قدری شدید می شود که گروه ها یا مناطق مختلف یک کشور تصمیم به جدایی و تشکیل یک کشور مستقل می گیرند. از سوی دیگر، در برخی موارد، ادغام مناطق یا کشورهای مجاور با هم به دلیل منافع مشترک، چه اقتصادی و چه سیاسی، ممکن است اتفاق بیافتد. این ادغام می تواند به شکل یک اتحادیه یا حتی یک کشور واحد باشد. در هر دو حالت، عوامل متعددی از جمله فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و حتی جغرافیایی نقش دارند. این تغییرات، گاهی به صورت صلح آمیز و گاهی اوقات از طریق تنش ها و نزاع ها اتفاق می افتد. در هر حال، تقسیم یا ادغام کشورها نشان دهنده پویایی و تغییرپذیری نقشه های جغرافیایی و سیاسی جهان است.

    تهدیدات نظامی چه تغییراتی در نقشه آسیا خواهد آورد؟

    بین چین و تایوان، همیشه چالش ها و کشمکش های سیاسی وجود داشته است. این تنش ها در گذشته نیز موجب نگرانی های بین المللی شده است، اما در سال های اخیر، این مسئله به شدت احساس می شود و به نظر می رسد که تهدیدات و تنش ها بیش از پیش جدی شده اند. با توجه به تحولات اخیر و نگرانی های رو به افزایش، بسیاری از تحلیل گران پیش بینی می کنند که تا سال 2050، تایوان به شکل فعلی خود وجود نداشته باشد و تحت سلطه و مالکیت چین قرار گیرد. اوکراین هم که در سال های اخیر مورد حملات نظامی روسیه قرار گرفته است، در معرض تهدیدات جدی و پیچیده ای قرار دارد. با وجود اینکه حمله کامل و تصرف نظامی اوکراین به نظر می رسد کاری پیچیده و با چالش های بسیاری باشد، اما از دیدگاه نظامی، چنین عملیاتی کاملاً انجام پذیر و در دسترس است.

    آیا تغییرات اقلیمی اقتصاد های جهانی را به لرزه در می آورد؟

    تغییرات اقلیمی، ناشی از فعالیت های انسانی، به سرعت در حال تغییر دادن چهره ی جهان ما است. این تغییرات، با ذوب یخ های قطبی و افزایش سطح اقیانوس ها، تهدید جدی برای وجود بسیاری از مناطق و سواحل جهان به حساب می آید. جزایر سلیمان و مالدیو، که هر دو در اقیانوس هند واقع شده اند، به شدت تحت تأثیر افزایش سطح آب دریا قرار دارند. پیش بینی ها نشان می دهد که تا 30 سال آینده، این دو جزیره کاملاً زیر آب خواهند رفت. در عین حال، اندونزی با وجود رشد اقتصادی چشمگیر خود، نیز در معرض خطر غرق شدن قرار دارد. تا سال 2050 پیش بینی می شود که حدود یک سوم از این کشور زیر آب برود. اما این تهدیدات فقط به کشورهای در حال توسعه محدود نیست. امریکا، به ویژه شهر نیویورک، نیز در معرض این خطرات قرار دارد. با توجه به اهمیت اقتصادی و استراتژیک نیویورک، غرق شدن آن می تواند تأثیرات ویران گری بر اقتصاد جهانی داشته باشد.

    افغانستان، بریتانیا، چین: آینده ی نامعلوم مرزها

    تجزیه یک کشور و تشکیل دولت های جدید یکی از پیچیده ترین و حساس ترین مسائل ژئوپلیتیکی است که می تواند در قرن 21 رخ دهد. عوامل متعددی می تواند باعث ایجاد چنین تغییراتی شود از جمله تفاوت های سیاسی داخلی، جنگ های داخلی، تفاوت های فرهنگی و قومی. وجود گروه های قومی و فرهنگی متعدد با تاریخ، زبان و فرهنگ متفاوت می تواند منجر به تمایل به ایجاد دولت مستقل شود. افغانستان به دلیل تفاوت های مذهبی عمده و قوم های مختلفی چون تاجیک، پشتو، هزاره و ازبک که در این کشور زندگی می کنند و هر یک تمایلات مخصوص به خود را دارند؛ به صورت جدی در معرض تجزیه قرار دارد. بریتانیا نیز با چالش های جدایی طلبی اسکاتلند و ایرلند شمالی مواجه است و احتمالا در آینده نه چندان دور پرچم بریتانیای کبیر با این کشورها دیده نشود. و در نهایت، چین با چالش های جدایی طلبی در مناطقی مانند ترکستان شرقی (یا همان شین جیانگ) مواجه است، که با توجه به تفاوت های فرهنگی و مذهبی و تضادهای سیاسی با بقیه چین، ممکن است تمایل به جدایی و استقلال داشته باشد.

    حرف آخر

    در دنیای پیچیده و متغیر امروز، تغییرات ژئوپلیتیکی و تجزیه یا ادغام کشورها به یکی از مسائل مهم و برجسته تبدیل شده اند. این تغییرات نه تنها نتیجه ی تفاوت های فرهنگی، قومی یا سیاست داخلی است، بلکه نتیجه ی فشارهای بین المللی، اقتصادی و حتی استراتژیک نیز می باشد. ایران، با تاریخچه ای غنی و متنوع، نیز از این قاعده مستثنی نیست. با وجود اقوام مختلفی که در این سرزمین زندگی می کنند و همچنین فعالیت های سیاسی که گاهی بر خلاف سیاست های مستقل ایران انجام می شود، احتمال تجزیه یا تغییرات ساختاری وجود دارد. اما چیزی که قطعی است، این است که این موضوعات برای تمام کشورهای جهان جدی و حیاتی است و نیاز به توجه و همکاری های بین المللی دارد.