ذهنیت، درواقع همان ادراک و تئوری درونی افراد درمورد خودشان یا سایرین است. این افکار می توانند بدون آگاهی فرد تاثیرات بسیارعمیقی بر موفقیت تحصیلی، پیشرفت شغلی، روابط اجتماعی و عاطفی و هزاران بعد دیگر از زندگی او داشته باشند و مسیر زندگی شخص را برای همیشه تغییر دهند. در این مقاله قصد داریم دو ذهنیت بنیادین را که می تواند در ذهن تمامی مردم دنیا وجود داشته باشند، به شما معرفی کنیم. با ما همراه باشید تا با ذهنیت رشد و ذهنیت ثابت و تاثیر آن ها بر زندگی خود آشنا شوید.

ذهنیت رشد چیست؟ (Growth Mindset)

ذهنیت رشد یکی از ذهنیت های بنیادین بشر است که با وجود آن، فرد اعتقاد پیدا می کند که تمامی توانایی ها، دانسته ها و استعدادهایش قابل ارتقا هستند.

به این ترتیب علم و استعداد فعلی خود را نقطه ای برای شروع در نظر می گیرد و برای رشد و ارتقا آن ها تلاش می کند. با وجود چنین ذهنیتی، میل و علاقه به تلاش و یادگیری افزایش پیدا می کند؛ به این ترتیب فرد با تمام قوا برای پیشرفت خود تلاش خواهد کرد.

چه افرادی دارای ذهنیت رشد هستند؟

اغلب افرادی که برای تبدیل شدن به بهترین ورژن خود، برنامه ریزی و تلاش می کنند، دارای ذهنیت رشد هستند. آن ها به خوبی می دانند که به دست آوردن هر چیز خوبی نیازمند تمرین و تلاش است. افرادی با ذهنیت رشد، از مسیر یادگیری و بهبود خود لذت می برند و معمولا سعی می کنند از شکست های خود درس بگیرند.

تبدیل شکست ها به فرصت یکی از تفریحات افرادی با ذهنیت رشداست. از دیگر ویژگی های این افراد، استفاده از تجربیات سایرین است. این افراد از موفقیت دیگران خوشنود می شوند، چرا که خوب می دانند می توانند از تجربیات آن ها در مسیر رسیدن به موفقیت استفاده کنند.

سرچشمه “ذهنیت رشد” از کجاست؟

مبحث ذهنیت رشد، بیش از سی سال پیش توسط روان شناسی به نام کارول دوک (Carol Dweck) و همکارانش مطرح شد.

دوک و همکارانش که به نگرش دانش آموزان درمورد شکست علاقه مند شده بودند، طی بررسی هایی متوجه شدند که برخی از دانش آموزان پس از شکست به عقب بازمی گردند و تلاش می کنند. این در حالی بود که سایر دانش آموزان با کوچک ترین شکستی خود را از دست رفته تصور می کردند.

در نتیجه ی بررسی هزاران کودک، اصطلاح ذهنیت رشد را برای توصیف باور این کودکان به رشد و یادگیری، انتخاب کردند. این کودکان باور داشتند که تلاش آن ها را قوی تر می کند و می توانند موفق تر عمل کنند و همین طرز فکر آن ها به موفقیت حقیقی منجر می شد.

کارول دوک در سال ۲۰۰۶ این نوع از ذهنیت را در کتاب خود با نام «روان شناسی جدید موفقیت» به همگان معرفی کرد.

ذهنیت ثابت چیست؟ (Fixed Mindset)

ذهنیت ثابت یکی دیگر از طرز فکرهای بنیادین بشر است که در تقابل با ذهنیت رشد قرار دارد. این ذهنیت فرد را مجاب می کند که استعداد و هوش هر فرد دارای حد مشخصی هستند و اشخاص ناچارند که با این محدودیت زندگی کنند.

در بیان بهتر، توانایی ها و استعدادهای فردی در ذهنیت ثابت، غیرقابل تغییر و ارتقا هستند. این ذهنیت باعث می شود افراد برای رفع نقص ها و ضعف های خود تلاشی نکنند و تقدیر را عامل شکست هایشان بدانند.

چه افرادی دارای ذهنیت ثابت هستند؟

همانطور که در تعریف ذهنیت ثابت بیان کردیم، افرادی که دارای چنین طرز فکری نسبت به خود هستند، بر این باورند که هوش و استعداد فاکتوری ثابت وغیرقابل تغییر است. بنابراین به جای تمرکز بر گسترش و بهبود ویژگی های خود، به مستندسازی توانایی های فعلی خود روی می آورند.

افرادی با ذهنیت ثابت عمیقا باور دارند که تلاش کردن هیچ تاثیری در پیشرفت و موفقیت انسان ها ندارد و اشخاص موفق به طور مادرزادی دارای هوش و استعداد سرشار و شانس زیاد هستند.

سرچشمه دیدگاه “جبر در زندگی” از کجاست؟

دیدگاه جبر در زندگی (جبرگرایی) یا تقدیرگرایی، درواقع زاییده ی ذهنیت ثابت است. عمر این دیدگاه به قدمت تاریخ است و کسی نمی تواند بگوید دقیقا از چه زمانی وارد زندگی بشر شده است. اما اگر نگاهی به کتب و اشعار قدیمی بیندازیم، متوجه می شویم که این دیدگاه از گذشته های بسیار دور همراه انسان ها بوده است.

در این دیدگاه، انسان خود را درمقابل حوادث روزگار بی دفاع و ناکارآمد می بیند. افرادی که به دیدگاه جبر در زندگی باور دارند، معتقدند تمامی رفتارها و انتخاب های آدمی بر اثر یک رشته از اتفاقات و فعالیت هایی که در گذشته اتفاق افتاده اند، شکل می گیرند

آن ها انتخاب و تلاش افراد را در این دیدگاه علت و معلولی به طور کامل نادیده می گیرند و وضعیت فعلی را ناشی از عللی در گذشته می دانند. اگر کمی به این دیدگاه دقت کنید، می توانید ردپای ذهنیت ثابت را در جای جای آن ببینید.

ذهنیتی که به شما می گوید: «فرقی نمی کند چقدر تلاش کنید، شما تنها می توانید به اندازه ی هوش و استعداد فعلی خود به خواسته هایتان برسید.»

ذهنیت رشد و ذهنیت ثابت، شما کدام هستید؟

دو نوع طرز فکر وجود دارد که می توانیم آن را پرورش دهیم. یکی این که پذیرای مشکلات باشیم و آنها را به یک فرصت تبدیل کنیم.

دیگر این که به دلیل ترس از شکست از آنها اجتناب کنیم. افرادی که از کشمکش ها و تعارض ها اجتناب می کنند غالبا ذهنیت رشد ندارند و کسانی که مشکلات را به عنوان چالش های جالبی می بینند، اندیشه ی و ذهنیت رشد دارند.

مردمی که فاقد ذهنیت رشد هستند، معتقدند که ویژگی های اساسی مانند هوش و استعدادها ویژگی هایی ثابت هستند و این صفات عامل موفقیت اند.

افراد با ذهنیت بازتر (ذهنیت رشد) معتقدند که توانایی های جدید را می توان از طریق تمرین توسعه داد. رهبران بزرگ و هنرمندان با این دیدگاه به هدفشان می رسند.

برای آنها زندگی به یک سفر هیجان انگیز با فرصت بی پایان برای کشف چیزهای جدید و پیشرفته تبدیل می شود. معلمان و استادان بایستی دانش آموزان و دانشجویان را در هر مقطعی تشویق به مطالعه نمایند.

والدین باید فرزندان خود را تشویق به توسعه مهارت های جدیدی که علاقه مند به انجام آن هستند، کنند و در واقع مهارت های یادگیری را بیاموزند و این مهارت ها به آنها در کلاس درس نیز کمک خواهد کرد.

برای نشان دادن تفاوت ها در زندگی روزمره، دو کودک خیالی را در نظر می گیریم.

داستان دو کودک خیالی (جی و آنا)

جِی فکر می کند که شما او را درک می کنید یا نمی کنید، و آنا می داند اگر بخواهد می تواند هر چیزی را یاد بگیرد. در تمرینات فیزیکی، جی از چالش هایی مانند پریدن از روی مانع، اجتناب می کند، چون می ترسد که احمق جلوه کند و مورد تمسخر دیگران قرار بگیرد.

در مقابل آنا هر چالشی را که هیجان انگیز و سرگرم کننده است با استقبال می پذیرد. او می داند که شکست بخشی از یادگیری است. و اگر او سخت تلاش کند، در نهایت هیچ کس به او نخواهد خندید.

جی از فیدبک و بازخوردها اجتناب می کند. اگر معلم به او بگوید که برای بهبود تکلیفش، چه کاری انجام دهد، او آن را شخصی برداشت می کند.

آنا می داند که نیاز دارد به نقدهای سازنده گوش کند، او همچنین می داند که این او نیست که ارزیابی می شود بلکه نتایج کارش، مورد ارزیابی قرار می گیرد.

جِی همیشه راه آسان را در پیش می گیرد، برای مثال او پله برقی را دوست دارد و از پله بالا رفتن می ترسد. زمانی که او گیتار تمرین می کند، لحظه ای که گیر می کند، بی خیال گیتار زدن می شود.

آنا معمولا از پله برقی استفاده نمی کند بلکه از پله ها بالا می رود و هر گامش را می شمارد و این که با بالا رفتن از پله ها خون در رگ هایش به خروش می آید لذت می برد. او هر روز صبح، ۱۵ دقیقه درام تمرین می کرد و همیشه هم از زدن آن لذت نمی برد اما او می داند که این تلاش بخشی از سفر به یک زندگی سرگرم کننده تر است.

آنا دوست دارد موفقیت دیگران را ببیند زیرا الهام بخش اوست. او می داند اگر به دوستانش انگیزه برای بهتر شدن بدهد به رشد خود کمک کرده است، به شرطی که دوستانش چیزهای جدید بیاموزند و موفق شوند. برای جی این امر تهدید محسوب می شود؛ می ترسد رسیدن به موفقیت، به او و بر زندگیش فشار وارد کند.

شرکت های مدرن به دنبال کارکنانی با روحیه رو به رشد و ذهن پویا می گردند. زیرا آنها مشکلات را حل می کنند و به رغم موانع ادامه می دهند.

بعضی از آنها در طی مصاحبه از متقاضیان کار سوال کردند که آیا معتقد هستند که روحیه مدیریتی از بدو تولد با انسان همراه است یا مهارتی است که بایستی آموخته شود.

جی فکر می کند که مدیران از بدو تولد با روحیه مدیریتی همراه بوده اند. اما آنا شغل را به دست می آورد. نتیجه این وضعیت، نتیجه رتبه و موقعیت آن شخص در زندگی است همان طور که شاعر مرحوم ساموئل اشاره کرده است هر چه قدر سعی کنی و هر چه قدر شکست بخوری مهم نیست.

دوباره سعی کن، دوباره شکست بخور و بهتر شکست بخور. در مورد این مفهوم چه فکر می کنید. خیلی ساده است. آیا فکر می کنید امکان تغییر دائمی از یک ذهن ثابت و بدون پویایی به یک ذهن رو به رشد و پویا وجود دارد؟

چه عواملی بر سر راه تبدیل شدن ذهنیتمان به ذهنیت رشد وجود دارد؟

برای رسیدن به ذهنیت رشد و تبدیل ذهنیت ثابت به ذهنیتی زایا و پیشرفته که می تواند موجب موفقیت شما در تمامی بخش های زندگی شود، عوامل و قدم های بسیاری پیش رو دارید. مهم ترین عامل در رسیدن به چنین ذهنیتی، خودآگاهی است.

با کمک خودآگاهی می توانید تله های ذهنی خود را شناسایی و آن ها را برطرف کنید. برای آشنایی هرچه بهتر شما با این فرآیند، مراحل حرکت از ذهنیت ثابت به سمت ذهنیت رشد را برای شما مرور می کنیم:

یاد بگیرید که صدای ذهنیت ثابت خود را بشنوید: صدای ذهنیت ثابت، اولین مانعی است که بر سر راه رسیدن به موفقیت شما قرار دارد.

این صدا مدام همچون منتقدی حرکات و عملکرد شما را قضاوت می کند و در گوش شما آیه ی یاس می خواند. این صدا جملاتی همچون «تو از پس این کار بر نمی آیی»، «از این مرحله جان سالم به در نمی بری»، «نگفتم نمی توانی؟»، « بیش از توانت از تو توقع دارند» یا «آن ها فکر کردند تو کی هستی؟ انشتین!» را درگوش تان زمزمه می کند و باعث ناامیدی شما می شود.

هنگامی که یاد بگیرید این صدا، صدای ذهنیت ثابت شماست که می خواهد شما را در جایی که هستید ثابت نگه دارد، می توانید با آن مقابله کنید و آن را برای خود برعکس تفسیر کنید! تشخیص دهید که حق انتخاب دارید!

صدای ذهنیت ثابت شما به دو روش قابل تفسیر و ترجمه است:

در روش اول این صدا به شما هشدار می دهد که چالش و شکست را پیش رو دارید و یادآوری می کند که توانایی و هوش ثابتی دارید که ممکن از قدرت مقابله با این چالش ها را نداشته باشند.

در حالت دوم این صدا به شما می گوید که شما باید خودتان را به چالش بکشید، تلاش کنید و برای بهتر شدن استراتژی تعیین کنید. اگر تفسیر اول را برای خود انتخاب کنید یعنی درگیر ذهنیت ثابت هستید، اما انتخاب تفسیر دوم منجر به حرکت به سوی رشد خواهد شد.

با صدای ذهنیت رشد به ذهنیت ثابت خود پاسخ دهید: هنگامی که تفسیر دوم را برای خود انتخاب کنید و برای روبه رویی با چالش آماده شوید، مجددا صدای ذهنیت ثابت از شما سوال می پرسد: «آیا برای این کار آماده ای؟ تو توانایی های محدودی داری، مطمئنی از پس آن بر می آیی؟»

در این نقطه شما باید با صدای ذهنیت رشد چنین پاسخی بدهید: « مطمئن نیستم که از پس آن بر می آیم یا نه، اما فکر می کنم که با صبر و تلاش می توانم موفق شوم.».

احتمالا ذهنیت ثابت از شما می پرسد: «اگر شکست بخوری چه؟»، کافیست بگویید «تمام افراد موفق با شکست هایشان به پیروزی رسیده اند» و به این ترتیب می توانید صدای منتقد را مغلوب خود کنید.

ذهنیت رشد خود را به کار بگیرید: به محض اینکه از پس صدای منتقد درون بر بیاید و آن را با ذهنیت رشد خود پاسخ دهید، خودتان بسته به شرایط به خوبی خواهید فهمید که قدم بعدی تان برای رسیدن به موفقیت چه خواهد بود.

اصول و قوانین در ذهنیت رشد

رسیدن به این طرز فکر زایا نیازمند رعایت چند اصل اولیه است که در ادامه به شما معرفی خواهیم کرد:

هوش و توانایی خود را محدود نکنید

ما برای پیشرفت نیازمند چارچوب فکری جدید هستیم. از گذشته به ما یاد داده اند که آی کیو نشان دهنده ی هوش افراد است، اما این طرز فکر نیز ثابت است!

مغز انسان از ماهیچه تشکیل شده است و متعاقبا هوش نیز می تواند همچون تمامی عضلات بدن با تمرین تقویت شود. با به چالش کشیدن ذهن خود می توانید هوش خود را از جنبه های گوناگونی تقویت کنید و به پیشرفت برسید.

از چالش ها استقبال کنید

چالش ها می توانند دنیایی از عواقب ناشناخته را در پی داشته باشند، اما در عین حال باعث می شوند شما با آزمون خطا به تجربیات جدیدتری دست پیدا کنید که به پیشرفت و رشدتان کمک می کنند.

ترس از شکست می تواند شما را از پذیرش چالش ها بازدارد اما باید به خاطر داشته باشید که هر شکست پلی برای رسیدن به پیروزی است.

در مواجهه با شکست ها عقب نشینی نکنید

تمامی افراد مشهور و بزرگ شکست خورده اند، اما باز هم به تلاش ادامه داده اند. شما نیز باید همین مسیر را طی کنید. با اینکه شکست ها همچون سدی غیرقابل نفوذ به نظر می رسند و شاید آسان ترین راه برای مقابله با آن ها عقب نشینی باشد، اما باید به خاطر داشته باشید که شکست به معنای عدم تعلق شما به این زمینه نیست. شکست خوردن یعنی شما هنوز نیاز به یادگیری و رشد دارید. پس برای عبور از این سد، باید به جای عقب نشینی تلاش خود را بیشتر کنید.

تلاش را مسیری برای پیروزی ببینید

سخت کوشی راه رسیدن به موفقیت است. هرچه با چالش هایی بیشتری روبه رو شوید، سخت تر و بیشتر تلاش خواهید کرد. همین موضوع می تواند شما را خسته کند اما فراموش نکنید که تلاش کردن نشانه ای از قدرت است.

از انتقادات درس بگیرید

انتقادها همچون داروهای تلخی هستند که هیچکس از خوردن آن ها لذت نمی برد. آن ها می توانند غرور و اعتمادبه نفس شما را از بین ببرند. اما شما می توانید به جای گارد گرفتن در مقابل انتقادها، از آن ها به عنوان فرصتی برای یادگیری استفاده کنید.

ضعف های واقعی خود را از میان این کلمات تلخ پیدا کنید و برای بهبود آن ها تلاش کنید. قطعا شنیدن و پذیرش انتقاد کار بسیار دشواری است، اما انتقادها همیشه ارزش شنیده شدن دارند.

از موفقیت دیگران انگیزه بگیرید

موفقیت دیگران را به عنوان منبع الهام تان ببینید. به جای دیدن افراد موفق به عنوان رقیب، آن ها را به چشم الگوی خود ببینید و در موفقیت شان سهیم شوید. حتی اگر این افراد ارتقای شغلی را که همیشه در آرزوی آن بودید دریافت کردند، به جای ناراحتی و جنگیدن با آن ها، از راهکار موفقیت شان درس بگیرید. به این ترتیب می توانید خود را بیش از پیش به رشد و پیشرفت نزدیک کنید.

سخن پایانی

همانطور که گفتیم، ذهن موجودی بسیار قوی است و می تواند کنترل بسیاری از امور را در دست بگیرد. این موجود نامرئی اما واقعی، به راحتی مسیر زندگی ما را تغییر می دهد و می تواند ما را در شرایط شکست یا موفقیت قرار دهد.

اما ذهن ما با وجود تمام قدرتی که دارد، قابل دستکاری و کنترل است. یک انسان قوی و در جست وجوی پیشرفت، ذهن لجام گسیخته ی خود را رام می کند و با شناسایی تله ها و گره های موجود در آن، مسیر پیشرفت را برای خود هموار می کند.

امیدواریم که شما نیز با کمک راهکارهایی که در این مقاله معرفی کردیم، بتوانید ذهنیت رشد خود را بیدار و تقویت کنید.