داده های موجود در بازار بورس، بسیار زیاد و متنوع هستند. به همین دلیل، سرمایه گذاران از روش های گوناگونی برای تحلیل این داده ها و استخراج اطلاعات مفید استفاده می کنند. در این میان، برخی از تحلیل ها و روش ها تحسین می شوند و برخی دیگر به شدت مورد انتقاد قرار می گیرند. در این قسمت از خانه سرمایه به سراغ تحلیل تکنیکال و کندل استیک می رویم. در طول این گفتار، تمرکز ما روی شیوه تحلیل ساختارهای قیمت و روش های بررسی نمودار است تا ماهیت اصلی معامله گری تکنیکالی را به شکلی عمیق درک کنیم.

نمودار شمعی یا کندل استیک چیست؟

نمودار شمعی گونه ای از نمودار خطی پیشرفته است که برای مشاهده جزئیات کامل تری از فعل و انفعالات قیمت استفاده می شود. ریشه نمودارهای شمعی به قرن هفدهم و کشور «ژاپن» باز می گردد. از آنجا که نمودار شمعی، تمام داده های قیمتی اولیه مورد نیاز تحلیل گران تکنیکال را در خود جای داده است، کندل استیک ها به ابزار تحلیلی مورد علاقه طیف وسیعی از معامله گران بازار مالی تبدیل شده اند.

ساختار شمع قیمت چیست؟

«شمع قیمت» یک نمودار شمعی است که از تعدادی کندل قیمتی تشکیل شده است. این شمع ها اجزای مختلفی دارند تا نوسانات قیمتی دارایی های مالی را کاملا به تصویر بکشند. هر شمع از یک قسمت توپر به نام «بدنه» و دو بخش نازک به نام «سایه یا فتیله» تشکیل شده است. با هدف نمایش جهت حرکت های قیمت، کندل استیک بر اساس دو رنگ تصویرسازی شده است. شمع «سفید» نشان دهنده افزایش قیمت ها و شمع «مشکی» نشان از کاهش قیمت در تایم فریم است. این دو نوع کندل در تصویر زیر نمایش داده شده اند.

شمع قیمتی صعودی در سمت چپ و شمع نزولی در سمت راست، همراه با مفاهیم بدنه و سایه (به صورت تصویری) نمایش داده شده اند.

طول سایه ها میزان نوسانات کلی صعودی یا نزولی یک شمع قیمت در تایم فریم مشخصی را نشان می دهند. اگر نمودار خود را به گونه ای تنظیم کنیم که هر شمع قیمتی نشان دهنده تحولات قیمتی یک روز – تایم فریم روزانه – باشد تغییرات قیمتی روزانه هر نماد معاملاتی با استفاده از سایه های کندل استیک قابل مشاهده هستند. بدنه کندل نشان دهنده تفاوت قیمت باز و بسته شدن بازار طی یک دوره زمانی خاص – مثلا روزانه – است. تصویر زیر، یک شمع سفید رنگ صعودی را نمایش می دهد. این کندل در سطح ۱۰ دلاری باز و در نهایت با قیمت ۲۰ دلار بسته شده است. اما بررسی سایه های شمع بیان گر نوسان قیمتی ۵ تا ۲۵ دلاری طی این مدت است.

روند قیمت از زمان باز تا بسته شدن هر شمع از طریق بدنه نمایش داده می شود. سایه ها شامل کل نوسانات در زمان مشخص شده هستند

اگر همانند تصویر زیر، تعدادی کندل استیک رسم کنیم، تصویر حاصل از اتصال متوالی نقطه بسته شدن شمع های قیمت، یک نمودار خطی را تشکیل خواهد داد. سایه های هر کندل نیز شدت نوسانات قیمت در مدت زمان تشکیل شمع را نمایش می دهند. بنابراین با استفاده از نمودار شمعی، تمام اطلاعات اولیه مورد نیاز برای تحلیل وضعیت قیمت در دسترس شما قرار می گیرند. این موضوع یکی از علت های اصلی استفاده گسترده از نمودارهای شمعی برای تحلیل تکنیکال در شرایط فعلی است. به یاد داشته باشید معامله گری که شیوه تحلیل ساختار کندل و الگوهای شمعی را یاد گرفته باشد، اقدامات بازیگران بازارهای مالی را بهتر متوجه می شود.

اگر مسیر شمع های قیمتی را دنبال کنید، ترسیم یک نمودار خطی امکان پذیر می شود. کندل استیک ها اطلاعات بیشتری را نمایش می دهند و از این جهت استفاده از آن ها برای بسیاری از تحلیل گران فنی در اولویت قرار دارد.

مبانی کندل استیک

هر شمع قیمت، دارای چهار عنصر اساسی است که هر کدام از آن ها جنبه متفاوتی از رفتار معامله های جاری و تمایلات حاکم بر بازار را نمایش می دهند.

۱- نسبت قدرت خریداران در مقابل فروشندگان

برای یادگیری دقیق تحلیل قیمت و کندل استیک بهتر است که نوسانات قیمت در بازارهای مالی را حاصل نبردی میان خریداران و فروشندگان تصور کنید. در واقع، خریداران بر اساس دیدگاه صعودی خود موقعیت های معاملاتی خرید را در پیش می گیرند و با ایجاد جو مثبت در بازار، قیمت ها را بالا می برند. در طرف مقابل، فروشندگان با پیش‎بینی سقوط بازار و تمرکز بر نشانه های نزولی سعی در کاهش قیمت دارند. هرگاه یکی از طرفین، قدرت بیشتری داشته باشند یکی از حالت های زیر در بازارهای مالی نمایان می شود:

  • اگر قدرت خریداران از فروشندگان بیشتر باشد یا تمایلات صعودی قدرتمندتری در بازار حکم فرما باشد در مقابل سفارش های خرید، فروشنده ای وجود نخواهد داشت. بنابراین قیمت شروع به رشد می کند و تا جایی افزایش می یابد که فروشندگان ناحیه مناسبی برای تلاش مجدد جهت کاهش قیمت مشاهده کنند. این ناحیه باید به قدری بالا باشد که خریداران قبلی نیز در حفظ موقعیت های خود تردید داشته باشند.
  • اگر قدرت فروشندگان نسبت به خریداران بیشتر باشد، قیمت تا زمان ایجاد تعادل میان طرفین بازار و ورود خریداران جدید کاهش خواهد یافت.
  • هرچه عدم تعادل میان این دو دسته از بازیگران بازار بیشتر شود، قیمت در یک جهت حرکت های سریع تری خواهد داشت. اگر قدرت خریداران و فروشندگان تفاوت اندکی داشته باشد، قیمت با شیب ملایم تری تغییر می کند.
  • زمانی که میان تمایلات صعودی و نزولی بازار موازنه برقرار باشد، دلیلی برای تغییر قیمت وجود ندارد. چون در این صورت، هر دو طرف معامله از وضعیت قیمت رضایت دارند و بازار در حالت تراز قرار دارد.
  • همیشه به خاطر داشته باشید که هدف از هرگونه تحلیل قیمت، مقایسه نسبت قدرت میان این دو دسته از فعالان بازار است تا گروه غالب بر بازار را تشخیص دهند و با این کار جهت احتمالی نوسانات قیمت را پیش بینی کنند.

۲- اندازه بدنه شمع قیمت

اندازه بدنه هر کندل استیک نشان دهنده تفاوت بین قیمت باز و بسته شدن است و در مورد قدرت خریداران و فروشندگان جزئیات زیادی را بیان می‎ ‎کند. مهم ترین ویژگی های تحلیل بدنه شمع قیمت در فهرست زیر قرار گرفته اند:

  • یک کندل استیک با بدنه بلند که منجر به افزایش سریع قیمت ها شده است نشان دهنده تمایلات بالای خرید در بازار و روند قوی قیمت است.
  • اگر اندازه بدنه شمع های قیمتی طی یک دوره زمانی رو به رشد باشد با یک روند پرشتاب قوی روبه رو هستیم.
  • زمانی که بدنه کندل ها کوچک می شوند، نشان دهنده افزایش نسبت تعادل قدرت میان خریداران و فروشندگان و پایان روند غالب بازار است.
  • وجود ثبات در اندازه بدنه شمع ها، پایداری روند را تایید می کند.
  • اگر شمع های قیمتی به طور ناگهانی از کندل های صعودی بلند به نزولی تبدیل شوند، نشان از تغییر یک باره روند و مسلط بودن فروشندگان به عنوان نیروی قوی و غالب بازار هستند.

  • سمت چپ: کندل هایی با بدنه بلند در طول روندهای صعودی و نزولی. معمولا بازار خنثی توسط شمع هایی با بدنه کوچک تشکیل شده است.
  • سمت راست: شمع های افزایشی در طول روند صعودی قوی تر هستند. نقطه اوج، شامل مواقعی است که نسبت قدرت هر دو طرف در نوسان باشد. شرایط خنثی نیز به واسطه کندل های کوچک تر تشکیل می شود.

۳- طول سایه های کندل

بررسی سایه های کندل استیک ابزار مناسبی برای تعیین بازه کلی نوسانات قیمتی دارایی است. مؤلفه های مهم در تحلیل سایه شمع قیمت شامل موارد زیر هستند:

  • سایه های بلند، نشانه ای از وجود تردید در بازار است. چون رقابت شدید خریداران و فروشندگان و عدم موفقیت طرفین بازار در غلبه بر یکدیگر را نشان می دهند.
  • سایه های کوتاه از بازاری پایدار با نوسانات اندک حکایت دارد.
  • بیشتر مشاهده می شود که طول سایه های کندل ها پس از وقوع امواج قیمتی طولانی افزایش پیدا می کنند. تشکیل چنین ساختاری در نمودار بیان گر این است که نسبت قدرت بازیگران بازار همچون گذشته یک طرفه نیست و نبرد سنگینی میان خریداران و فروشندگان وجود دارد.
  • در جریان روندهای قوی که بازار به سرعت در یک جهت پیشروی می کند، معمولا شمع هایی با سایه های کوچک مشاهده می شوند. دلیل این امر تسلط یک دسته از بازیگران بازار بر روند معامله ها است.

۴- نسبت بدنه به سایه

برای درک بهتر رفتار بازار و تحرک های قیمت، این دو عنصر باید با بخش سوم همبستگی داشته باشند. عوامل مهم در این زمینه عبارت اند از:

  • معمولا در طول یک روند قوی، بدنه کندل ها به میزان چشم گیری بزرگ تر از سایه آن ها می شود. هرچه روند قوی تر باشد، قیمت با سرعت بیشتری در همان جهت پیشروی می کند. طی یک روند صعودی قوی، معمولا قیمت در نزدیکی بالاترین ناحیه کندل بسته می شود. بنابراین یا سایه نداریم یا سایه بسیار کوچکی تشکیل خواهد شد.
  • کاهش قدرت روند به معنی تغییر نسبت قدرت طرفین بازار است. در نتیجه، سایه ها نسبت به بدنه کندل، طولانی تر خواهند بود.
  • معمولا بازار خنثی و نواحی تغییر روند از کندل استیک هایی با سایه های بلند و بدنه های کوچک تشکیل می شوند. این وضعیت نشان دهنده وجود تعادل نسبی میان طرفین بازار و عدم اطمینان از جهت حرکت بعدی قیمت است.

تقریبا هیچ سایه ای در فاز افزایشی سمت چپ وجود ندارد که برقراری روند قوی را تایید کند. به طور ناگهانی سایه های بلند شمع های قیمتی در شرایط خنثی بازار به چشم می خورند که نشانه عدم اطمینان و تشدید نبرد میان خریداران و فروشندگان است. در نهایت، افزایش طول سایه کندل استیک ها، هشداری مبتنی بر احتمال تغییر روند است.

۵- موقعیت بدنه شمع قیمت

از آنجا که میان تحلیل گران تکنیکال ابهام های بسیاری در مورد موقعیت بدنه کندل وجود دارد، در بیشتر موارد شرایط آن ها را بر اساس دو سناریو کلی دسته بندی می کنیم:

  • اگر شما یک سایه بلند را مشاهده کردید که از یک سو به کندل چسبیده و در طرف مقابل آن فقط بدنه وجود دارد فلسفه این سناریو «بازگشت بازار» است و شکل کندلی آن «چکش» نامیده می شود. مثال های سوم و هفتم در تصویر زیر، چنین شمع هایی را نمایش می دهند. بر اساس سایه کندل متوجه می شویم که اگرچه قیمت سعی داشته در روند مشخصی حرکت کند اما معامله گران طرف مقابل با قدرت قیمت را در جهت مخالف هدایت می کنند. این یک الگوی رفتاری مهم است.
  • سناریوی معمول دیگر، تشکیل یک کندل با سایه های بلند یکسان در طرفین با بدنه ای کوچک است. شمع پنجم در تصویر زیر، «کندل تردید» را نشان می دهد. این کندل از یک سو نشان دهنده فضای عدم اطمینان در بازار است. اما در عین حال بیان گر وجود تعادل قدرت میان بازیگران بازار نیز به شمار می رود. در واقع، خریداران برای بالا بردن قیمت تلاش کرده اند، اما فروشندگان هم در کاهش قیمت موفق بوده اند. در نهایت، قیمت به ناحیه باز شدن کندل استیک بازگشته است.

از سمت چپ به راست: اندازه بدنه کندل استیک قدرت حرکت های بازار را مشخص می کند. هر چه بدنه بزرگ تر باشد گام حرکتی قدرتمندتر است. هرچه سایه های یک کندل بلندتر باشند، تردید بازار و تعادل قدرت میان خریداران و فروشندگان افزایش پیدا می کند.

۶- تسلط بر الگوهای شمعی

اگر الگوهای شمعی را در گوگل جستجو کنید، از همان ابتدا ده ها الگوی شمعی مختلف را مشاهده خواهید کرد. تحلیل گران تکنیکال سنتی بیشتر بر این باور هستند که هر معامله گر باید تمام این الگوها را یاد بگیرد و مفهوم دقیقشان را درک کند تا تشخیص آ ن ها در نمودار قیمت و به هنگام معامله های واقعی امکان پذیر باشد. در واقع، نیازی به حفظ کردن این الگوها نیست و معمولا این کار تاثیر چندانی در روند معامله گری شما ندارد. چون هر شمع قیمتی فقط از چهار عنصر ساده تشکیل می شود. از دیگر معایب فقط حفظ کردن الگوهای کندلی این است که معامله گر از توجه به فعل و انفعالات بازار در مقیاس بزرگ تر غافل می شود. به طور کلی، در معامله گری همواره باید از «تفکر الگو محور» پیش گیری کرد. در واقع، زمانی که یک معامله گر چگونگی تفسیر درست اطلاعات قیمتی را یاد بگیرد، قادر به درک و معامله با هر نمودار قیمتی خواهد بود. هم چنین معامله گری که فقط خود را به مفاهیم تحلیل کندل استیک محدود نکند، توانایی تفسیر درست و دسته بندی هر سناریوی نموداری ممکن را خواهد داشت. معمولا در تحلیل تکنیکال، میان الگوهای تک و چندشمعی تمایز قائل می شویم. در الگوهای تک کندلی ویژگی های یک شمع قیمتی منفرد برای تفسیر شرایط جاری بازار بررسی می شود. اما در الگوهای چندکندلی حداکثر تا سه کندل استیک متوالی ارزیابی خواهند شد. شما می توانید با فراموشی تفکر الگو محور امکان درک و پیش بینی درست سناریوهای قیمتی متفاوت را به دست آورید.

مهم ترین الگوهای Candlestick

الگوی کندل استیک چکش (Hammer)

می توان گفت که «چکش» معروف ترین الگوی کندل استیکی است. این الگو یک سایه بلند دارد که از یک طرف به بدنه چسبیده است و خود بدنه در انتها و طرف مقابل شمع قرار می گیرد. تا زمانی که سایه دوم کندل – طرف مقابل – ایجاد نشده باشد بزرگ یا کوچک بودن بدنه شمع اهمیت چندانی ندارد. تشکیل چکش پس از یک روند صعودی طولانی، بیشتر نشان دهنده بازگشت زود هنگام قیمت خواهد بود. بنابراین، شمع چکش در شمار الگوهای کندل استیکی بازگشتی قرار می گیرد. چون وقوع آن نشانه ای از احتمال پایان روند جاری است. به تصویر زیر توجه کنید. یک چکش با سایه بالایی – چکش وارونه – طی یک روند صعودی نشان می دهد که با وجود تلاش خریداران برای افزایش قیمت ها، تمایلات نزولی در بازار افزایش یافته است و فروشندگان روند قیمت را تغییر داده اند. اگر بدنه این کندل در سطح پایینی خود بسته شود، توانایی فروشندگان به کاهش قیمت کمتر از سطح باز شدن کندل را نشان می دهد. این وضعیت، سیگنال قدرتمندتری از تغییر روند به نزولی را صادر می کند.

کندل چکش، شامل یک سایه بلند و بدنه ای نسبتا کوچک است. چکش، بازگشت قیمت یا تغییر روند را نمایش می دهد. پس از یک روند صعودی، وقوع چکشی مشابه آنچه که در تصویر است، احتمال وقوع روند نزولی را خاطرنشان می کند.

  • چکش یک کندل بازگشتی است و تغییر روند را نشان می دهد.
  • خریداران در ابتدا قیمت ها را بالا برده اند، اما در ادامه فروشندگان وارد بازار شده و قیمت را به سطوح پایین تر هدایت می کنند.

الگوی کندل استیک مرد به دار آویخته (Hanging Man)

الگوی «مرد آویزان» نیز یکی از الگوهای کندل استیکی بازگشت روند است. اما از نظر ویژگی ها و شیوه تفسیر با چکش متفاوت است. تصویر زیر را مشاهده کنید. در طول روند صعودی یک کندل استیک با سایه پایینی بلند ایجاد شده است که نشان دهنده افزایش ناگهانی تمایل به فروش و توانایی بالای فروشندگان در کاهش شدید قیمت است. با مشاهده چنین مواردی خریداران باید احتیاط کنند. چون معمولا قیمت در طول یک روند صعودی قوی فقط به سمت بالا حرکت می کند و تمام سفارش های فروش توسط خریداران جذب می شوند. بدنه کندل مرد آویزان، نسبتا کوچک است و فاصله کمی میان قیمت باز و بسته شدن وجود دارد. معمولا سایه طرف مقابل این الگوی کندلی بسیار کوچک است و در نظر گرفته نمی شود. در واقع، ویژگی اصلی الگوی مرد آویزان یک سایه بلند بر خلاف جهت روند غالب است که شکل گیری تمایلات جدید در جهت مخالف را به نمایش می گذارد. در این شرایط با عقب نشینی کامل خریداران به سادگی یک روند نزولی جدید شروع می شود. چون تشکیل الگوی مرد آویزان بیان گر آمادگی کامل فروشندگان برای کاهش قیمت است.

الگوی مرد آویزان نشان می دهد که نسبت قدرت بازیگران بازار به آرامی در حال تغییر است. ایجاد یک سایه بلند رو به پایین بعد از وقوع یک موج صعودی، ورود فروشندگان بیشتری به بازار را تایید می کند.

  • الگوی مرد آویزان افزایش تمایلات فروش در بازار را نشان می دهد.
  • این الگو احتمال رسیدن به سقف بازار و بازگشت قیمت را پیش بینی می کند.

الگوی کندل استیک ماروبزو (Marubozu)

تفسیر الگوی «مارابوزو» بسیار ساده است. چون این الگو فقط شامل یک کندل با بدنه بلند بدون هیچ‎گونه سایه ای است. مارابوزو بیشتر به عنوان کندل محرک و ادامه دهنده روند شناخته می شود. چون از حرکتی قوی در یک جهت قیمتی خبر می دهد. هرچه شمع مارابوزو نسبت به کندل های پیشین خود بزرگ تر باشد، سیگنال ادامه روند نیز قوی تر خواهد بود. پس از تشکیل این الگو انتظار می رود که بازار در جهت روند غالب به حرکت خود ادامه دهد. مثلا ایجاد یک الگوی مارابوزو در طول یک روند صعودی، نشان دهنده این است که تمایل نزولی در بازار وجود ندارد و خریداران همچنان توانایی افزایش قیمت ها به سطوح بالاتر را خواهند داشت.

کندل استیک مارابوزو فقط بدنه دارد و یک شمع قیمتی محرک قوی به شمار می رود.

  • کندل مارابوزو حرکت های قوی قیمت با شتاب بالا را نشان می دهد.
  • برآیند حرکت های قیمت به هنگام تشکیل این الگو، در یک جهت بازار بوده است.

الگوی کندل استیک دوجی (Doji)

«کندل دوجی» یکی از الگوهای کندل استیکی معروف است. اما اطلاعات کاربردی کمی در ساختار آن وجود دارد. در واقع، دوجی یک شمع خنثی تلقی می شود که شامل دو سایه با طول تقریبا مساوی و بدنه ای کوچک است. سایه های دوجی نشان دهنده تلاش یکسان خریداران و فروشندگان برای هدایت قیمت در جهت صعودی یا نزولی هستند که سرانجام هیچ کدام از طرفین بر دیگری برتری نیافته و قیمت در همان ناحیه ابتدایی بسته می شود. بنابراین، کندل دوجی بیان گر توقف کوتاه روند قیمت و تردید بازیگران بازار است. معمولا تشکیل شمع دوجی در خلال روند بی اهمیت است. چون همه چیز به وضعیت کندل های بعدی بستگی دارد.

شمع دوجی یک توقف کوتاه در روند بازار و تعادل میان خریداران و فروشندگان را نشان می دهد.

  • شمع دوجی یک کندل خنثی و ناشی از وجود تردید در بازار است.
  • قیمت نوسانات افزایشی و کاهشی دارد. اما در نهایت، در ناحیه باز شدن کندل، بسته می شود.

الگوهای چندشمعی

الگوهای چند شمعی بر اساس عناصر چهارگانه قابل تفسیر هستند و بیشتر آن ها از الگوهای تک شمعی تشکیل شده اند. به عنوان یک تحلیل گر تکنیکال فقط باید مسیر قیمت را دنبال کرده و سپس بر اساس مفاهیمی که تاکنون یاد گرفته ایم، وضعیت قیمت را تحلیل کنیم. الگوهای چندکندلی نسبت به الگوهای منفرد قدرت پیش بینی بالاتری دارند. چون بررسی داده های قیمتی چند کندل متوالی به همان نسبت اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار می دهد. تحقیقات «کیجن آلپ» و «لورون» در کتاب «قدرت پیش بینی الگوهای قیمت» نشان داد که برخی الگوهای چندکندلی مانند «سه سرباز سفید» یا «سه کلاغ سیاه» به احتمال زیاد قدرت بالایی در پیش بینی کوتاه مدت بازار دارند. هم چنین آن ها تایید کرده اند که این الگوها پتانسیل ارائه پیش بینی هایی با نرخ برد تقریبا ۷۵ درصد را دارند. در ادامه، رایج ترین الگوهای شمعی را به شما معرفی می کنیم.

الگوی کندل استیک پوشاننده

این الگو شامل دو کند ل استیک متوالی است؛ به صورتی که شمع دوم به اندازه قابل ملاحظه ای از شمع اول بزرگ تر است و آن را به طور کامل پوشش دهد. کندل دوم بیشتر دارای یک بدنه بزرگ بدون سایه و شبیه الگوی مارابوزو است. اگر اندازه شمع ها به مرور در طول روند نزولی کاهش پیدا کنند نشان دهنده خروج تدریجی فروشندگان از بازار خواهند بود. تشکیل یک کندل پوششی در چنین شرایطی نشان از تغییر ناگهانی نسبت قدرت بازیگران بازار و ورود خریداران بیشتر به بازار است. بنابراین با تشکیل یک کندل منفرد مسیر قیمت به سرعت تغییر می کند. بر همین اساس، الگوی پوششی، یک سیگنال بازگشتی به شمار می رود. معمولا پس از ایجاد کندل پوششی، قیمت در جهت بسته شدن این کندل حرکت می کند. چون نسبت قدرت خریداران و فروشندگان به نفع یکی از طرفین تغییر کرده است.

ساختار شمعی پوشاننده یک الگوی چندکندلی کاربردی است که یک تغییر ناگهانی و قوی در روند قیمت را نشان می دهد.

  • بیشتر یک سیگنال بازگشتی است.
  • کندل دوم تغییر قدرت غالب بر بازار را نشان می دهد.
  • این الگو منجر به حرکت قیمت با شتاب بالا و در راستای روند جدید می شود.

الگوی کندل استیک سه سرباز سفید و سه کلاغ سیاه

تشکیل الگوی «سه کلاغ سیاه» سیگنالی برای ادامه روند است و شیوه تسلط یافتن توسط فروشندگان بر بازار را به واسطه خروج خریداران نشان می دهد. در تصویر زیر، ساختار یک الگوی سه کلاغ نمایش داده شده است. این الگو شامل سه کندل متوالی رو به پایین است که نقطه باز شدن هر کندل نسبت به ناحیه بسته شدن کندل قبلی در سطح بالاتری قرار دارد. ایجاد یک جهش یا شکاف قیمتی میان قیمت بسته شدن روز قبل و باز شدن روز بعد، یک سناریوی معمول و پرتکرار در بازار سهام به شمار می رود. این جهش های صعودی تلاش های خریداران در راستای افزایش قیمت را نشان می دهند. اما در جریان تشکیل این کندل ها فروشندگان دوباره وارد بازار شده و بر روند قیمت مسلط می شوند. شمع های قیمتی تشکیل دهنده الگوی سه کلاغ سیاه، بیشتر ساختاری شبیه مارابوزو دارند و نشانه ای از وجود یک محرک قوی برای حرکت نزولی خواهند بود. تسلیم خریداران و ناتوانی در ایجاد نوسانات افزایشی، به معنی حضور تمام قد فروشندگان در بازار است. در بیشتر وقت ها ایجاد یک حرکت قوی نزولی پس از تشکیل یک الگوی سه کلاغ سیاه دور از انتظار نیست.

در بیشتر مواقع، الگوی سه کلاغ سیاه پس از خروج خریداران از بازار، باعث یک حرکت قیمتی شدید می شود.

  • نشان دهنده آخرین تلاش های خریداران است.
  • قیمت به سمت بالا شکافی ایجاد می کند و فروشندگان هر بار قیمت را به سمت پایین هدایت می کنند.
  • فروشندگان بر بازار مسلط می شوند و مقدمات حرکت نزولی سنگین فراهم است.

الگوی کندل استیک سه پله درونی صعودی

این الگو یکی دیگر از ساختارهای قیمتی مهم است که اطلاعات زیادی را در بردارد. دومین شمع از این الگو یک کندل کوچک است که تقریبا توسط کندل قبلی خود پوشش داده شده و داخل آن تشکیل می شود. این بدان معنی است که تحرک های قیمت در حال ضعیف شدن هستند. سومین شمع قیمت یک کندل محرک قوی خواهد بود که همچون مارابوزو با یک بدنه بزرگ تشکیل می شود. شکل گیری این ساختار در نمودار تایید می کند که فروشندگان به طور کامل از بازار خارج شده و در حال حاضر بازار در دست خریداران است. در واقع، الگوی سه پله درونی صعودی نمونه بسیار مناسبی از این موضوع است که آموخته هایمان در مورد شیوه تحلیل کندل استیک های متوالی به شیوه ای موثر و در قالب نکاتی همچون موارد زیر به کار ببریم:

  • کوچک شدن اندازه کندل ها به معنی کند شدن روند بازار است.
  • سایه های بلند بیشتر نشانه ای از فضای تردید در بازار هستند و تشکیل یک کندل محرک قوی بر خلاف جهت سایه های بلند به معنای تایید نهایی تغییر روند است.

الگوی سه پله درونی صعودی یک سیگنال بازگشتی قوی است و تغییر نسبت قدرت بازیگران را نشان می دهد.

  • یک الگوی بازگشتی است.
  • دومین کندل کوچک تر است که توقف یا پایان روند را نشان می دهد.
  • آخرین شمع قیمت، نشانه تغییر در روند و شتاب حرکت قیمت است.

الگوی کندل استیک ستاره شبانگاهی یا کودک رها شده

الگوهای چندکندلی مختلفی بر مبنای شمع دوجی وجود دارند. با این حال بیشتر آن ها معنی مشابهی دارند. در نظر گرفتن شیوه تشکیل کندل دوجی به عنوان مهم ترین بخش برای داشتن درک عمومی از این الگوها کفایت می کند. دوجی یک کندل خنثی است و توقف موقت در روند قیمت و تعادل میان قدرت خریداران و فروشندگان را نشان می دهد. اگر به عنوان یک معامله گر، دوجی را به عنوان بخشی از یک الگوی کندل استیکی در نظر بگیریم، ساختارهای جالبی را در نمودار قیمت مشاهده خواهیم کرد. الگوی «ستاره شبانگاهی» یک ساختار قیمتی است که در آن دوجی به عنوان یک کندل معمولی پس از یک شمع صعودی در نظر گرفته می شود. شمع دوجی در ابتدا یک درنگ موقت در خلال روند صعودی را نشان می دهد و خودش به تنهایی اهمیتی ندارد. اما اگر پس از دوجی یک شمع مارابوزوی قوی بر خلاف روند غالب بازار شکل بگیرد، در بیشتر مواقع سیگنال نهایی تغییر روند صادر شده است.

ستاره شبانگاهی یک الگوی شمعی بر مبنای کندل دوجی است. در این الگو شمع دوجی رسیدن قیمت به سقف احتمالی در طول روند صعودی را نشان می دهد و به دنبال آن یک حرکت قوی و مخالف روند غالب، در سومین کندل انجام می شود.

  • جزو ساختارهای کندلی بازگشتی است.
  • دومین کندل (دوجی) نشانه توقف در روند بازار است.
  • تشکیل کندل معکوس پرقدرت (سومین کندل) تغییر روند بازار را تایید می کند.

ساختار الگوی ستاره شبانگاهی نشان می دهد که به هنگام تغییر روند، نسبت قدرت بازیگران بازار نیز به آهستگی تغییر می کند. کندل دوجی یک نقطه عطف در نمودار است. چون خریداران به دلیل افزایش بیش از حد قیمت ها توان افزایش مجدد قیمت ها را ندارند. اما بالا بودن قیمت برای ورود دوباره فروشندگان به قدر کافی جذاب است. در محدوده کندل دوجی نیروی حاصل از تمایلات خرید و فروش یکدیگر را خنثی می کنند و زمانی که فروشندگان وارد بازار شوند شاهد تغییر روند خواهیم بود.

جمع بندی

کندل استیک ها به تنهایی نقطه شروع مناسبی برای تحلیل نسبت قدرت میان خریداران و فروشندگان، تشخیص نقاط احتمالی بازگشت بازار و سیگنال های ادامه روند هستند. به یاد داشته باشید که هر چقدر هم در تحلیل کندل استیک ها حرفه ای باشیم، برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق در بلندمدت کافی نیست. چون با استفاده از این روش تحلیل فقط بخش محدودی از نمودار قیمت را مورد بررسی قرار داده و از جزئیات مهم نمودار غافل شده ایم. در کنار مواردی که تاکنون آموخته ایم، یادگیری مفاهیم مهمی همچون «تحلیل پیشرفته قیمت» و «روند» نیز بسیار مهم هستند. چون توانایی بررسی و تفسیر حرفه ای نمودارهای بلندمدت را در اختیار ما قرار می دهند.