Lines_Background
مینی‌دوره رایگان درآمد روزانه ۱۰۰ دلار از فارکس
00روز
00ساعت
00دقیقه
00ثانیه
ثبت‌نام رایگان
لوگو خانه سرمایه
آموزش ترید از صفر صفر

روان شناسی در بازار سرمایه

tasmim
پشیمانی در بورس؛ ای کاش ها...

همیشه در کلاس های و دوره های آموزشی که در خانه سرمایه برگزار می کنیم اتفاق مشترکی که در کل دوره رخ می دهد جملاتی است که دانشجویان پس از اتمام کلاس با ما در میان می گذارند . یکی از جالبترین و رایج ترین این جملات آنهایی است که عبارت حیف شد و عبارت ای کاش در آنها وجود دارد . هر دو این عبارات را دانشجویان همیشه در جواب سرزنش خود برای نفروختن به موقع سهمی و از دست دادن بخشی از سود و یا برای نخریدن سهمی و جا ماندن از رشد آن بیان می کنند .و جالب اینجاست که تقریبا این داستان برای همه سرمایه گذاران بازار بورس مشترک است و وجود دارد. برای همین به دانشجویان دوره نخبگان بورس قول دادیم در مقاله ای در سایت خانه سرمایه در مورد این موضوع و راه مبارزه با آن و تفکر صحیح سرمایه گذاری بدر این مورد بیشتر صحبت کنیم . بخش زیادی از این مطلب به پشیمانی در بورس بر می گردد که در ادامه با آن آشنا می شوید .

tasmim

پشیمانی در بورس ناشی از فرصت های نزدیک از دست رفته را به یاد بیاورید

یکی از شرایطی که باعث می شود ما احساس پشیمانی و ناراحتی بیشتری بکنیم فرصت های نزدیک از دست رفته است به طور مثال شما قصد سفر با هواپیما را دارید،در راه به ترافیک بر می خورید و وقتی به فرودگاه می رسید متوجه می شوید که نیم ساعت دیر رسیده اید و هواپیما پرواز کرده است.تا اینجای کار شما به اندازه جا ماندن از پروازتان احساس ناراحتی دارید و قبول دارید که به خاطر نیم ساعت تاخیری که داشته اید جریمه شما جا ماندن از پرواز است،حال به شما گفته می شود که هواپیمای شما تاخیر داشته و پنج دقیقه پیش پرواز کرده است.اینجاست که شما آن نیم ساعت تاخیر را فراموش کرده و احساس ناراحتی شما چندین برابر خواهد شد و خود را به خاطر اینکه اگر مثلا از یک خیابان دیگر می رفتید یا لباس خود را کمی سریعتر می پوشیدید که فقط پنج دقیقه زودتر می رسیدید سرزنش بیشتری خواهید کرد.

لطفا چند دقیقه به این موضوع و پشیمانی هایی از این دست فکر کنید .

پشیمانی در بورس ناشی از فرصت های نزدیک از دست رفته در سهام

همین مسئله را می توان به نوعی به موارد دیگر از جمله بورس هم تعمیم داد.احتمالا شما هم این را تجربه کرده اید که به دلایل خودتان صنعتی را برای سرمایه گذاری سودآور ارزیابی کرده اید و یک سهم آن را برای خرید انتخاب کرده اید.با گذشت زمان مشخص شده که صنعت درستی را انتخاب کرده بودید ولی اتفاقی که افتاده این بوده که برخی سهم های دیگر آن صنعت بسیار بیشتر از سهم شما رشد کرده اند.مثلا یک سهم از صنعت خودرو خریداری کرده اید و ۵۰% نیز رشد داشته،ولی بعضی از سهم های دیگر بین ۴ تا ۸ برابر رشد کرده اند.اینجاست که احساس درونی شما به دلیل پشیمانی ناشی از فرصت های نزدیک از دست رفته باعث می شود که رضایتمندی شما بسیار کاهش یابد و با وجود اینکه شما سود مناسب ۵۰ درصدی را کسب کرده اید در ذهنتان درگیر این ناراحتی هستید که اگر به جای این سهم آن یکی را خریده بودم پولم چند برابر شده بود.اینجاست که فرد سرمایه گذار تصمیم می گیرد که در خرید و فروش های خود تجدید نظر کند.

شما به دلیل پشیمانی ناشی از فرصت های نزدیک از دست رفته با وجود اینکه سود مناسبی کسب کرده اید در ذهنتان درگیر این ناراحتی هستید که اگر به جای این سهم آن یکی را خریده بودم پولم چند برابر شده بود.

Strategic-Thinking_PPI2

یا مثال دیگر در مورد نخریدن سهمی است که قصد داشته اید خرید کنید ولی این کار را انجام نداده اید و سهم رشد بسیار بالایی کرده است ! نتیجه این می شود که ای کاش ، حیف شد کاش خرید کرده بودم 

همین مثال برای فروش سهم نیز وجود دارد ، شما سهمی را خریده اید و رشد کرده است در قیمتی دو دل بوده اید که بفروشید و یا نه و در نهایت تصمیم به فروش نگرفته اید و سهم ریزش کرده است ! حال مجدد شما خود را سرزنش می کنید و از نفروختن خود پشیمان هستید .

حالا شما برای جبران این پشیمانی چه می کنید؟

در مباحث مالی رفتاری، رفتاری به نام پشیمان گریزی وجود دارد که باعث می شود سهامدار برای جبران پشیمانی های گذشته و یا جلوگیری از پشیمانی احتمالی در معاملات بعدی اش رفتارهایی بروز دهد و معاملاتی انجام دهد که بیشتر تحت تاثیر احساسات و هیجان است.پشیمان گریزی باعث می شود که سرمایه گذار در مقاطعی نتواند منطقی رفتار کند و خرید و فروش هایی انجام دهد که یا منجر به از دست دادن سود می شود و یا منجر به زیان کردن.یکی از رفتارهایی که به خاطر پشیمان گریزی از سهامداران سر می زند عدم وارد شدن به گزینه های به نظر مناسب برای سرمایه گذاری به دلیل ترس از زیان کردن و پشیمانی احتمال در آینده است،در این حالت در نهایت سرمایه گذار از کسب سود محروم خواهد شد و زیانی را متحمل نمی شود،ما این حالت را پشیمان گریزی خنثی می نامیم.

main_11

اما هنگامی که سرمایه گذار اقدام به خرید می کند شرایط متفاوت است.در این حالت پشیمان گریزی به دو شکل  می تواند رفتار سهامداران را تحت تاثیر قرار دهد:

پشیمان گریزی در هنگام افت قیمت سهام چگونه بر روی شما تاثیر می گذارد؟

ما در اینجا رفتاری که سهامدار در هنگام افت قیمت سهام انجام می دهد را پشیمان گریزی منفی می نامیم.در هنگامی که یک سرمایه گذاری زیان ده می شود پشیمان گریزی منفی باعث می شود که سرمایه  گذار به سهام خود وفادار باقی بماند تا به این شکل از قبول اشتباه خود و تحقق زیان جلوگیری کند،این رفتار تا قدری ادامه پیدا می کند که خرید  وارد زیان سنگین می شود و در نهایت ما با یک ضرر بزرگ حاضر به خروج از سهام زیانده خود می شویم.در واقع افراد با اصرار بر نگهداری سهام زیانده خود سعی می کنند پذیرش این موضوع را که در سرمایه گذاری خود اشتباه کرده اند به تعویق بیاندازند.در واقع فرد حاضر نیست اشتباه خود را قبول کند و سهام زیانده خود را بفروشد و سعی می کند فروش سهم را به تعویق بیاندازد تا شاید شرایط تغیر کند و این به تعویق انداختن تا زمانی که آستانه تحمل فرد به پایان برسد ادامه پیدا می کند.این رفتار سهامداران در راستای همان زیان گریزی افراد است که به صورت ذاتی در انسان ها وجود دارد.شما می توانید در مقاله فعلا بذارم باشه درباره زیان گریزی و راهکارهای مقابله با آن بیشتر مطالعه کنید.

Untitled2

پشیمان گریزی در هنگام رشد قیمت سهام چگونه بر روی شما تاثیر می گذارد؟

حال در بازاری که شروع به رشد می کند سهامداران در ابتدا به خاطر پشیمان گریزی خنثی از خرید اجتناب می کنند،مثالی را که در ابتدای مقاله گفتیم به یاد دارید؟ با ادامه رشد بازار سهامداران با دیدن رشد قیمت سهام کم کم این احساس را پیدا می کنند که در حال جا ماندن از بازار هستند ،در این حالت سهامدار دچار تردید می شود که عدم خرید او فقط او را از بقیه افراد عقب انداخته و او در حال از دست دادن سودهای پی در پی بازار است.اینجاست که نوع دیگری از پشیمان گریزی پدیدار می شود که ما آن را پشیمان گریزی مثبت می نامیم.فرد از طرفی تصمیم به خرید گرفته و از طرفی هم دیگر نمی خواهد سودهای خوب بازار را از دست بدهد و یا پشیمانی ناشی از فرصت های نزدیک از دست رفته را مجددا تجربه کند.

پشیمان گریزی مثبت باعث می شود که فرد با دیدن رشد قیمت سهام در نهایت به این نتیجه برسد که بازار در حال صعود است و او هم باید خرید سهام را آغاز کند

 Barry Schwartz در کتاب The paradox of choice تحقیقی انجام داده که بر اساس آن ثابت می کند انسان ها در کوتاه مدت معمولا به اشتباهاتی که انجام داده اند فکر می کنند و از آن ها احساس پشیمانی می کنند ولی در بلند مدت این اشتباهات را فراموش کرده و فقط به کارهای درستی که می توانسته اند انجام دهند و انجام نداده اند فکر می کنند.به طور مثال ما احتمالا الان می توانیم خریدهای اشتباهی که در ۳ تا ۶ ماه گذشته انجام داده ایم را به یاد آوریم و ممکن است که خود را به خاطر آن سرزنش کنیم.ولی اگر از ما بخواهند که خریدهای اشتباه ۳ سال پیش خود را بگوییم احتمالا فقط آن هایی را که ضررهای سنگینی به ما وارد کرده اند به یاد می آوریم و هرچه زمان طولانی شود حتی آن زیان های بزرگ هم به مرور از ذهن ما خارج می شوند.در همین شرایط بیشتر افرادی که در بازار فعالیت می کنند سودهای کلانی که می توانسته اند بدست بیاورند ولی آن ها را از دست داده اند را به یاد خواهند داشت.شتران،شبندر،شاوان،حسینا،آکنتور و بسیاری از سهم های دیگر از نمونه هایی هستند که ما سال های سال اگر آن ها را نداشته ایم از آن ها به عنوان فرصت های سودآور بازار یاد می کنیم و در ذهن خود حساب می کنیم که اگر مثلا ۵۰۰ میلیون از آن خریده بودم پول من به چند میلیارد تبدیل شده بود.

پشیمان گریزی مثبت باعث می شود که فرد با دیدن رشد قیمت سهام در نهایت به این نتیجه برسد که بازار در حال صعود است و او هم باید خرید سهام را آغاز کند.تا اینجای کار مشکلی نیست،مشکل از اینجا شروع می شود که فرد برای جبران عقب ماندگی خود از بازار شروع به خرید و فروش های احساسی می کند و زیان های گذشته را فراموش می کند و به دنبال سهم هایی است که با خرید آن ها،سودهایی را که از بازار جا مانده بود بدست بیاورد.یکی از رفتارهایی که در نتیجه این احساس به وجود می آید صف نشینی یا همان رفتار گله ای است که سرمایه گذار طمع این را دارد که از سود های بازار جا نماند و به سرعت به دنبال خرید سهم های در حال رشد است.در همین رابطه شما می توانید مقاله رفتار گله ای(گروهی) در بورس را نیز مطالعه نمایید.

instaaa

در نهایت نیز به احتمال زیاد رفتار گله ای منجر به صف نشینی سهامدار و خرید در قیمت های نامناسب و سقف قیمتی خواهد شد و فردی که شاهد افت قیمت سهامش می شود با این ذهنیت که نباید زیان کند این بار با پشیمان گریزی منفی سهم خود را نگهداری می کند و فرد در یک چرخه ای قرار میگیرد که در بیشتر مواقع چیزی جز زیان به همراه ندارد و این چرخه می تواند در زمان های مختلف به شکل های مختلف ادامه پیدا کند.

مشکل از اینجا شروع می شود که فرد برای جبران عقب ماندگی خود از بازار شروع به خرید و فروش های احساسی می کند و زیان های گذشته را فراموش می کند و به دنبال سهم هایی است که با خرید آن سهم ها ، سودهایی را که از بازار جا مانده بود بدست بیاورد

نتیجه گیری

به دلیل اینکه بازارهای مالی دائما در حال افت و خیز هستند همیشه افرادی وجود دارند که به دلایل مختلف از برخی از سود و زیان های خود در این افت و خیزها تجربیاتی بعضا نا خوشایند دارند و تمایل دارند فرصتی پیدا کنند تا آن را جبران کنند.در نتیجه رفتارهایی از آن ها سر می زند که در بسیاری از موارد ناخودآگاه است.یکی از این رفتارها پشیمان گریزی است. پشیمانی در بورس باعث می شود سهامدار برای جبران پشیمانی های گذشته و یا جلوگیری از پشیمانی احتمالی در معاملات بعدی اش رفتارهایی بروز دهد و معاملاتی انجام دهد که بیشتر تحت تاثیر احساسات و هیجان است.ما در این مقاله راجع به ۳ نوع مختلف پشیمان گریزی صحبت گردیم:

farhangnews_131043-372537-1434509518

  • پشیمان گریزی خنثی که باعث عدم وارد شدن سرمایه گذار به گزینه های به نظر مناسب برای سرمایه گذاری به دلیل ترس از زیان کردن و پشیمانی احتمال در آینده است،در این حالت در نهایت سرمایه گذار از کسب سود محروم خواهد شد و زیانی را متحمل نمی شود.
  • پشیمان گریزی منفی که زمانی اتفاق می افتد که فرد سرمایه گذار به سهام زیانده خود وفادار باقی می ماند تا به این شکل از قبول اشتباه خود و تحقق زیان جلوگیری کند،این رفتار تا قدری ادامه پیدا می کند که خرید  وارد زیان سنگین می شود و در نهایت سرمایه گذار با یک ضرر بزرگ حاضر به خروج از سهام زیانده خود می شود.
  • پشیمان گریزی مثبت که باعث می شود سرمایه گذار برای جبران عقب ماندگی خود از بازار شروع به خرید و فروش های احساسی کند و زیان های گذشته را فراموش کند و به دنبال سهم هایی باشد که با خرید آن ها،سودهایی را که از بازار جا مانده بود بدست بیاورد.در اینجا فرد دچار رفتارهای احساسی از قبیل صف نشینی و رفتار گله ای می شود و ممکن است سهام را در قیمت های بالا و سقف های قیمتی خریداری کند.

این سه نوع پشیمانی در بورس می تواند در زمان های مختلف و به شکل های مختلف بروز کند و گاهی نیز ممکن است سرمایه گذار در قالب یک چرخه دچار آن شود و یکی پس از دیگری مرتکب انواع آن شود

برای جلوگیری از پشیمانی در بورس می توانیم در مواقعی که احساس می کنیم دچار پشیمان گریزی شده ایم دست از معاملات بکشیم و شرایط بازار و روند و سهام مختلف را مجددا و به دور از هیجان مورد بررسی قرار دهیم و درصورتی که به این نتیجه رسیدیم که تحلیل ما به دور از هیجان و احساسات است،نسبت به خرید یا فروش خود اقدام کنیم

ادامه مطلب
شاخص ترس و طمع چیست؟ و کاربردی دارد؟
شاخص ترس و طمع چیست و...

بازارهای مالی در چنگال دو احساس ترس و طمع هدایت می شوند. بی شک این احساسات سبب نوسانات در بازار می شوند و هدف آن ها همه سرمایه گذاران است؛ درحالی که سرمایه گذارانی مانند وارن بافت بر این باورند که «بترسید زمانی که دیگران طمع می کنند و طمع کار باشید زمانی که دیگران می ترسند»، اما تجربه ثابت کرده است که این شیوه، رویکرد مناسبی نیست؛ چراکه سبب می شود سرمایه گذاران سرمایه گذاری کمتری در بازارها انجام دهند. اگر جزء سرمایه گذارانی هستید که به دلیل نگرانی از نوسانات، استرس بسیاری دارید، پیشنهاد می کنیم از شاخص ترس و طمع برای مدیریت پرتفوی خود استفاده کنید. همچنین با استفاده از احساسات بازار برای افزایش سرمایه، درست زمانی که بازار روند نزولی دارد، می توانید از پرتفوی خود محافظت کنید و ریسک کار را کاهش دهید.

شاخص ترس و طمع چیست؟

تا زمانی که سرمایه گذاران سرمایه خود را در بازارهای سهام می گذارند، قیمت ها ثابت نمی ماند. آن ها ابتدا جوانب بازار را بررسی کرده و سپس سرمایه گذاری می کنند. بهتر است بدانید تنها عقل نیست که بر تصمیم گیری های سرمایه گذاران تأثیر می گذارد، بلکه احساسات نیز در این میان مؤثر است. ترس و طمع از جمله احساساتی به شمار می آیند که همیشه در مباحث سرمایه گذاری دخیل بوده و هستند.

زمانی که دنیای سرمایه گذاری شرایط خوبی دارد و خبری از اتفاقات بد نیست، حرص و طمع سرمایه گذار را درگیر می کند؛ بنابراین او برای به حداکثر رساندن سرمایه خود در این مسیر قدم می گذارد. در مقابل برخی زمان ها به دنبال نگرانی از دست دادن سرمایه، ترس وجود سرمایه گذار را فرامی گیرد که این مسئله در نتیجه پخش اخبار بد و پیش بینی های رکود اتفاق می افتد. به طورکلی معمولاً احساسات سرمایه گذار جایی میان ترس شدید و طمع شدید قرار می گیرد. همچنین زمانی که ترس و طمع وجود داشته باشد، احتمال معامله سهام در سطوح غیرمنطقی بیشتر است؛ بنابراین CNNMONEY شاخصی را برای اندازه گیری این دو احساس ایجاد کرده است. در ادامه همراه ما باشید تا با این شاخص بیشتر آشنا شوید.

احساسات چگونه بر بازار سهام اثر می گذارند؟

اگر به نمودار قیمت شاخص بورس نگاهی بیندازید، متوجه می شوید قیمت ها کاملاً در نوسان هستند. معمولاً این نوسانات ربطی به سود شرکت ها یا به طورکلی اقتصاد ندارند. افزایش نوسانات نشان دهنده درگیری معامله گران با احساساتی مانند ترس و طمع است، اما ترس تنها به معنای از دست دادن نیست، بلکه می تواند قیمت ها را به شکل چشمگیری افزایش دهد.

چرخه احساسات در بازار

هر زمان که احساسات بازار خنثی یا نزدیک به آن باشد، تصمیم گیری ها منطقی تر هستند برعکس زمانی که بازار جهت می گیرد، وجود ترس و طمع سبب می شود تصمیم گیری ها بر پایه احساسات معامله گران صورت بگیرد. به یاد داشته باشید که ترس، قیمت بازار را به پایین تر از حد واقعی و درمقابل طمع، قیمت را به بالاترین حد می رساند.

چه احساسات دیگری می توانند بر بازار تأثیرگذار باشند؟

به طورکلی ترس و طمع بر کل بازار و معامله گران تأثیر گذار هستند، اما احساسات زیر نیز گاهی بر سرمایه گذار یا کل بازار غالب می شوند:

 اجتناب ناپذیر بودن دخالت احساسات در سرمایه گذاری

  • بی حوصلگی سبب می شود در مواقعی که میزان نوسانات بازار پایین آمده است، معامله گران برخلاف استراتژی های خود عمل کرده و موقعیت های معاملاتی خود را مدام عوض کنند.
  • منطقی است زمانی که معامله گران سود بالایی کسب می کنند، از سرمایه گذاری های خود احساس رضایت داشته باشند. درنتیجه به دنبال این احساسات خوشحالی و هیجان، میزان ریسک هم افزایش می یابد.
  • برعکس مورد بالا، زمانی که معامله گر از سرمایه گذاری های خود احساس رضایت ندارد یا با بازار هماهنگ نباشد، ناامیدی بر او غلبه می کند و درنتیجه استراتژی های خود را رها می کند.
  • احساس امید بیشتر معامله گرانی را تهدید می کند که حاضر نیستند خطاهای خود را بپذیرند و اعتقاد دارند که همچنان باید امیدوارانه به راه خود ادامه دهند تا به نتایج دلخواه خود دست یابند.
  • اضطراب و نگرانی زمانی رایج است که معامله گر احساس کند کنترل اوضاع را از داده است یا از پس آن برنمی آید.

چگونه شاخص ترس و طمع را در بازار اندازه گیری کنیم؟

شاخص ترس و طمع چیست؟ و کاربردی دارد؟

معمولاً سرمایه گذاران نمی توانند چشم اندازهای خود را به طور واضح بیان کنند؛ پس نتیجه می گیرند که احساسات بازار قابل اندازه گیری نیستند. درواقع احساسات بازار را می توان به طور غیرمستقیم با اندازه گیری اثرات این دو احساس در بازار محاسبه کرد، اما این رویکرد کامل نیست و به همین دلیل باید همیشه این شاخص در کنار شاخص های دیگر استفاده شود.

برخی از شاخص ها، عملکرد دارایی های امن یا پرخطر و برخی دیگر از آن ها نوسانات را اندازه گیری می کنند. تحلیل گزارش های خبری و تفسیر رسانه های اجتماعی نیز یکی از همین شاخص هایی است که باید محاسبه شوند؛ بنابراین شما می توانید متن هایی را از این منابع جمع آوری و با استفاده از فناوری های پردازش زبان طبیعی (NLP) آن ها را تجزیه و تحلیل کنید.

درک شاخص ترس و طمع

به طورکلی اندیکاتور ترس و طمع از هفت جزء تشکیل شده که همیشه هریک از این اجزا زیرمجموعه یکی از پنج گروه زیر قرار می گیرد:

  • طمع افراطی
  • طمع
  • خنثی
  • ترس
  • ترس شدید

این شاخص از هفت جزء زیر تشکیل شده و میانگینی از این اجزاست:

1. تغییرات قیمت سهام

نوسانات بازار با مقایسه سطح شاخص S&P 500، با میزان تعادل خودش در طول 125 روز اندازه گیری می شود. اگر شاخص کمتر از حد تعادل باشد، ترس غالب است و در صورتی که بالاتر از حد تعادل باشد، طمع غالب خواهد بود.

2. قدرت قیمت سهام

قدرت قیمت سهام براساس نسبت سهامی که در 52 هفته به بالاترین و پایین ترین حد خود در بورس اوراق بهادر نیویورک رسیده باشند، تعریف می شود. از این تعداد سهام هایی که در 52 هفته به بالاترین حد خود می رسند، نشان دهنده طمع بیشتر و تعداد سهامی که در 52 هفته به پایین ترین حد خود می رسند، نشان دهنده ترس هستند.

3. وسعت قیمت سهام

براساس مقایسه سهام در حال پیشرفت با سهامی که در حال کاهش هستند، وسعت قیمت سهام به صورت روزانه محاسبه می شود. همچنین برای محاسبه شاخص ترس و طمع از شاخص مجموع حجم McClellan NYSE استفاده می شود.

4. امکان خرید و فروش

امکان خرید و فروش براساس نسبت حجم حق فروش و حق خرید محاسبه می شود. زمانی که فعالیت های معاملاتی برای فروش بیشتر باشد، ترس و زمانی که فعالیت های معاملاتی برای خرید افزایش یابد، طمع غالب می شود.

5. نوسانات بازار

شاخص معروف VIX (Volatility) برای نشان دادن نوسانات بازار استفاده می شود؛ هرچه نوسانات بیشتر باشند، میزان ترس نیز افزایش می یابد.

6. تقاضا برای اوراق قرضه

با توجه به افزایش تقاضا برای اوراق قرضه، سرمایه گذاران بیش از آنکه متوجه ریسک کار باشند، نگران بازدهی آن هستند که این خود بیانگر غالب بودن طمع است.

7. تقاضای پناهگاه امن

زمانی که ترس غالب می شود، سرمایه گذاران برای حفاظت از سرمایه خود، آن ها را از بورس خارج یا آن ها را به سرمایه های امن تبدیل می کنند که این فرایند به Risk off Trade معروف است. درنتیجه افزایش تقاضا برای سرمایه های امن نشان دهنده افزایش سطح ترس است.

نحوه اندازه گیری شاخص ترس و طمع

این اندیکاتورها بین 0 تا 100 به صورت زیر اندازه گیری می شوند:

  • 0 تا 24: ترس شدید
  • 25 تا 50: ترس
  • 50: خنثی
  • 51 تا 74: طمع
  • 75 تا 100: طمع شدید

مزایا و معایب شاخص ترس و طمع

مزایا

  1. شاخص های احساسات برای تأیید تحلیل تکنیکال کاربرد دارند. همچنین می توان از شاخص های احساسات برای تأیید سرمایه گذاری های بلندمدت براساس تحلیل بنیادی استفاده کرد.
  2. این دو احساس برای تصمیم گیری درباره بهترین زمان خروج یا ورود به موقعیت های بازار بسیار مفید هستند.
  3. شاخص های احساسات می توانند درباره احساساتی که ممکن است بر تصمیم گیری های سرمایه گذار تأثیرگذار باشد، هشدار دهند. همچنین این شاخص ها به شما کمک می کنند از وسوسه ها جلوگیری کنید.
  4. این شاخص از هفت مؤلفه تشکیل شده است و به هیچ متغیری وابسته نیست؛ بنابراین این امر تأثیرات عوامل خارجی را که ممکن است بر یکی از متغیرها تأثیرگذار باشد، حذف می کند.

معایب

  1. احساسات بازار به تنهایی قابل استفاده نیستند. گاهی اوقات ترس شدید به معنای فرصت های کوتاه مدت است؛ در صورتی که در مواقعی دیگر ممکن است سرآغاز بازار نزولی باشد. همچنین برعکس این اتفاق برای طمع نیز صدق می کند؛ بنابراین هنگام معامله باید عوامل دیگری نیز در نظر گرفته شوند.
  2. عواملی که به اصلاحات عمده و نزولی بازار اشاره می کنند، ناشی از شاخص های احساسات نیستند، بلکه بیشتر به عوامل اقتصادی مربوط می شوند.
  3. شاخص های احساسات بازار نمی توانند رویدادهای غیرقابل پیش بینی (black swan event) را که سبب آشفتگی بازار می شوند، پیش بینی کنند؛ بنابراین هیچ استراتژی ای نمی تواند با استراتژی پوشش پورتفوی (Portfolio Hedging) برابری کند؛ زیرا این استراتژی 10 راه برای پوشش سبد سهام ارائه می دهد که به کاهش ریسک بازار ارائه منجر می شود.

سرمایه گذاران چگونه باید از شاخص های ترس و طمع به نفع خود استفاده کنند؟

شاخص ترس و طمع چیست؟ و کاربردی دارد؟

به طورکلی دو راه برای استفاده از این شاخص ها وجود دارد:

1. ابزاری برای کنترل احساسات بازار

اندیکاتور ترس و طمع برای درک ارزش بازار و درکل روند کلی قیمت بازار بسیار مفید است. روندهای اولیه کوتاه مدت و بلندمدت را می توان با استفاده از میانگین های 10، 50 و 200 روزه تعیین کرد؛ بنابراین زمانی که شاخص بالاتر از میانگین باشد، روند صعودی و در مقابل زمانی که پایین تر باشد، روند نزولی است؛ بنابراین اگر قیمت بالاتر از میانگین های 10 یا 50 روزه باشد، اما در عین حال به میانگین 200 روزه هم نرسد، روندهای کوتاه مدت و میان مدت صعودی هستند و در مقابل روندهای بلندمدت نزولی می شوند. در این میان، طیفی از معیارهای مختلف ارزش گذاری سهام که برای دانستن چگونگی بازار سهام یا بخش های مختلف آن ارزش گذاری می شوند، به شما کمک می کنند. برداشت یا بینش سرمایه گذاران برای ارزش گذاری ها بسیار مهم تر از خود ارزش های واقعی هستند.

به علاوه شاخص های احساسات بازار از جمله ابزارهای لازم برای تشخیص زمان سنجی در بازار به شمار می آیند. همچنین فرصت مناسب برای دریافت سود اغلب زمانی رخ می دهد که شاخص سطح بالایی از طمع را در طول بازار صعودی نشان دهد. در این صورت شما می توانید از این فرصت استفاده کنید و اندازه معاملات خود را کاهش دهید، اما بهترین شانس شما برای خرید سهام زمانی است که شاخص ترس در بالاترین سطح در طول بازار صعودی باشد. همچنین استفاده از دلار یکی از محبوب ترین رویکردها برای سرمایه گذاری در ETF است. از شاخص ترس و طمع برای تعیین بهترین زمان استفاده کنید و تا زمانی که احساسات به سمت منفی شدن حرکت می کنند، دست نگه دارید.

2. ابزاری برای تأیید اقدامات

احساسات بازار برای درک تغییرات ترس به طمع یا طمع به ترس استفاده می شود. تغییر در احساسات یا باقی ماندن در یک روند مداوم احساسات ممکن است در ایده های سرمایه گذاری کمک کننده باشد. همچنین بعد از سقوط بازار سهام یا یک اصلاح بزرگ بسیار ارزشمند و کاربردی است. سرمایه گذاران زمانی باید منتظر تأیید پایین ترین قیمت باشند که روند میان مدت یا بلندمدت از بالا به پایین حرکت کند. همین امر سبب کاهش ریسک افتادن در جهش گربه مرده می شود. (جهش گربه مرده به زمانی گفته می شود که بعد از یک بازار نزولی، یک بازیابی موقت و کوتاه مدت اتفاق می افتد، اما همچنان روند نزولی ادامه پیدا می کند که دراصطلاح به آن جهش گربه مرده می گویند؛ یعنی حتی اگر گربه مرده ای هم به اندازه کافی دور و سریع بیفتد، جهش می کند).

شاخص ترس و طمع در بازارهای ارز دیجیتال

CNNMONEY در ابتدا شاخص فوق را ابزاری کلی برای درک بهتر این ایجاد کرد که چگونه احساسات سرمایه گذار بر تصمیم گیری های او در بازار سهام اثر می گذارند، اما بازار ارزهای دیجیتال از این قافله عقب نماند و این شاخص به عنوان مؤلفه ای برای تشخیص صعودی یا نزولی بودن این بازار پا به عرصه گذاشت. این شاخص بیشتر برای سرمایه گذارانی مناسب است که احساسات بر تصمیم گیری های آن ها مؤثر است.

Crypto FGI برای ارزیابی قیمت گذاری در بازار ارزهای دیجیتال استفاده می شود. این شاخص احساسات مؤثر بر روند سرمایه گذاری روی ارزهای دیجیتال، به ویژه بیت کوین را اندازه گیری می کند. FGI بر اساس دو احساس ترس و طمع، میزان تمایل سرمایه گذاران برای خرید و فروش ارزهای دیجیتال را بررسی و مشخص می کند که این احساسات تا چه میزان بر نوسانات دنیای کریپتو تأثیرگذار هستند.

شاخص ترس و طمع ارزهای دیجیتال چگونه محاسبه می شود؟

به طورکلی این شاخص بیشتر بیت کوین را اندازه گیری می کند، اما به دلیل هم بستگی بیت کوین با بیشتر رمز ارزهای دیگر، این شاخص ابزاری برای اندازه گیری کل ارزهای دیجیتال است. اندیکاتور ترس و طمع کریپتو از 6 طریق بررسی و اندازه گیری می شود:

نحوه بررسی شاخص ترس و طمع در دنیای کریپتو

شاخص ترس و طمع چیست؟ و کاربردی دارد؟

نوسانات 25 درصد

با اندازه گیری قیمت به روز بیت کوین و مقایسه آن با میانگین های نوسانات در 30 و 90 روز گذشته میزان نوسانات مشخص می شود. در همین راستا افزایش نوسانات به معنای ترس بازار است.

حرکت و حجم بازار 25 درصد

حجم به روز بازار بیت کوین و حرکت بازار با هم اندازه گیری می شوند و سپس آن را با میانگین 30 و 90 روز گذشته مقایسه می کنند؛ در نتیجه مقدار زیاد این عدد طمع و مقدار پایین آن ترس را نشان می دهد.

رسانه های اجتماعی 15 درصد

در اینجا احساسات بازار بر اساس پست های به اشتراک گذاشته شده در فضاهای مجازی، هشتگ ها، واکنش به پست ها و غیره تجزیه و تحلیل می شوند. اگر این تعاملات در دوره ای کوتاه افزایش یافته باشد، نشان دهنده طمع سرمایه گذاران است.

نقش فضاهای مجازی در دنیای ارزهای دیجیتال

تسلط 10 درصد

در اینجا سهم بازار بیت کوین در مقایسه با ارزش کل بازار ارزهای دیجیتال دیگر اندازه گیری می شود. اگر سهام بیت کوین از بقیه ارزهای دیجیتال بیشتر شود، نشان دهنده کاهش توجه سرمایه گذاران به ارزهای دیگر و طمع در بازار بیت کوین است. در مقابل اگر سهام بازار بیت کوین از بقیه ارزها کمتر باشد، توجه سرمایه گذاران را به دیگر آلت کوین ها نشان می دهد.

ترندها 10 درصد

این شاخص میزان جست وجوی بیت کوین را در گوگل یا عبارات و کلمات کلیدی مرتبط به آن را بررسی می کند. درنتیجه اگر این جست وجوها روند افزایشی داشته باشند، نشان دهنده بازاری با روند صعودی هستند.

نظرسنجی ها 15 درصد

این شاخص از پلتفرم مشخصی برای درک افکار عمومی در راستای دنیای ارزهای دیجیتال استفاده می کرد که دیگر متوقف شده و در تجزیه و تحلیل به همراه بقیه شاخص ها استفاده نمی شود.

سخن پایانی

احساسات نقش بسزایی در کشف قیمت های بازار دارند. در این میان ترس و طمع احساسات قدرتمندی هستند که می توانند در جهت گیری های بازارها اثرگذار باشند. فرقی نمی کند در بازارهای سهام یا ارزهای دیجیتال سرمایه گذاری می کنید، تنها چیزی که سرمایه گذاری شما را امن تر می کند و ریسک ها را کاهش می دهد، استفاده از شاخص ترس و طمع است. این شاخص تلاش می کند زمانی که ترس یا طمع بیش ازحد در بازار وجود دارد، سرمایه گذاران را آگاه کند. با اینکه این شاخص ابزار مفیدی برای سنجش احساسات بازار است، به تنهایی کافی نیست و باید در کنار شاخص های دیگر استفاده شود.

ادامه مطلب
5 گام برای سرمایه‌ گذاری در یک بازار ترسناک!
5 راهکار برای سرمایه‌ گذاری در...

شما فقط یک انسان هستید و داشتن احساسات قوی خوب است! اما در وهله اول باید به خاطر داشته باشید که چرا وارد مسیر سرمایه گذاری شده اید. هیچ وقت فراموش نکنید که بهترین سرمایه گذاری که می توانید انجام دهید، ممکن است لزوما پرتفوی فعلی شما نباشد. شرایط یکسال اخیر بازار سهام را درنظر بگیرید؛ بسیار ترسناک بود! فعالیت در بازار طی این مدت بسیار سخت بود و شما آرامش خودتان را حفظ کردید. شاخص کل بورس در عرض 9 ماه بیش از 40 درصد از ارزش خود را از دست داد و سپس در اوایل آخرین فصل از بهار بازار شروع به بازگشت نمود. 5 راهکار برای سرمایه گذاری در بازار پر ریسک را در اینجا به شما می گوییم.

سرمایه گذاران حرفه ای در مورد آنچه که در دوران رکود بازار سهام و همه گیری ویروس کرونا اتفاق خواهد افتاد، نظرات متفاوتی مطرح می کردند؛ اما نبود اجماع نظر آرامش بخش نیست! در مقایسه با ریزش های سال های 87 و 92 نیز شرایط بسیار ناپایداتر به نظر می رسید. بزرگ ترین سوال سرمایه گذاران در چنین شرایطی این است که باید چه کار کنند؟! در ادامه مطلب 5 راهکار برای سرمایه گذاری در بازار پر ریسک یا بازارهای ریزشی مطرح کرده ایم.

1. به خودتان استراحت بدهید

این واقعیت که شما احساس ترس و عدم اطمینان دارید طبیعی است. باز هم تکرار می کنیم، شما یک انسان هستید. بنابراین قدم اول این است که تمام احساسات ناشی از ریزش بازار و اخبار منفی را کاملا احساس کنید. فقط چند دقیقه به اخبار توجه کنید، چطور می توانید نترسید؟ یکی از 5 راهکار برای سرمایه گذاری به صورت کلی کنترل احساسات به بهترین شیوه است.

البته می دانیم که شروع یک گفتگوی تخصصی سرمایه گذاری با صحبت کردن در مورد احساسات کمی عجیب است. ما به گونه ای آموزش دیده ایم که فکر می کنیم سروکار داشتن با پول یعنی ماشین حساب و صفحات اکسل، اما پول چیزی فراتر از این است. در واقع زمانی که می ترسیم، ترس به چیزی عمیق تر از تغییرات اعداد روی صفحه مانیتور اشاره می کند. آن چیزی که ما واقعا نگرانش هستیم پرداخت وام مسکن، فرستادن فرزندانمان به دانشگاه یا تمام شدن پس اندازمان در دوران بازنشستگی است.

وقتی در مورد بازارها صحبت می کنیم، در مورد اهداف، رویاها، ترس ها و امیدهای خود صحبت می کنیم. فکر کردن به پول ما را شب ها بیدار نگه می دارد و حتی این موضوع یکی از دلایل آن است که صبح از رختخواب بیرون می آییم. بنابراین قبل از آنکه به حقایق و ارقام برسیم، یک دقیقه زمان بگذارید تا با احساس ترس و عدم اطمینان از نتایج حرکت بعدی خود کنار بیایید. به خودتان استراحت بدهید چون یک انسان هستید. ما بدون احساس گناه یا عدم اطمینان در مورد احساساتمان هم به اندازه کافی کار می کنیم.

2. به خاطر بیاورید که چرا سرمایه گذاری می کنید

ما این گونه فرض می کنیم که شما بر اساس اصول حرفه ای تشکیل پرتفوی، یک سبد سرمایه گذاری برای خودتان تشکیل داده اید. این بدان معنا است که شما نه فقط در یک سهم، بلکه یک سبد متنوع شامل سهام و ابزارهای سرمایه گذاری مختلف (مثلا ETF) دارید. بنابراین هزینه های معاملاتی پایینی هم دارید چون نیازی به خرید و فروش های مکرر هیجانی نخواهید داشت.

همچنین درصدی از کل سرمایه را که مشخصا به خرید سهام (و نه سایر ابزار) اختصاص داده اید با اهداف بلندمدت و بازده میانگین سالانه مورد انتظار شما ارتباط مستقیمی دارد (شاید تشکیل چنین سبد سهامی کمی مشکل به نظر برسد اما اگر یک صندوق سرمایه گذاری دارای بازدهی و ریسک مناسب را هم انتخاب کنید، باید تمام جنبه های آن را بررسی نموده و با اهداف خود انطباق دهید). اگر با درنظر داشتن این اصول سرمایه گذاری کرده اید، بهترین کاری که در این شرایط می توانید انجام دهید این است که اهدافتان را به خودتان یاداوری کنید. مثلا از خودتان بپرسید که چرا در ابتدا این گونه سرمایه گذاری کردید؟

شاید بخواهید دلایل را بنویسید؛ بله ادامه دهید. این دلایل ممکن است مواردی نظیر گذراندن وقت بیشتری با فرزندانتان، امنیت مالی در دوران بازنشستگی یا کمک های بزرگ خیریه باشد. به هر حال هیچ پاسخ اشتباهی وجود ندارد؛ مگر آن که اصلا هدفی تعیین نکرده باشید و اگر هدفی ندارید، اکنون دقیقا زمان نوشتن است…

3. فرآیند سرمایه گذاری خود را بازبینی کنید

5 گام برای سرمایه  گذاری در یک بازار ترسناک!

شاید شما سبد سرمایه گذاری خود را بر اساس داده های تاریخی بازار سهام انتخاب کرده باشید. آن داده ها این حقیقت بسیار مهم را نشان می دهند که بازارها در طول زمان دوره های صعودی و نزولی دارند. بررسی هر دوره ای از تاریخ بازار سهام به شما اطمینان می دهد که امکان بروز روندهای شدید غیرقابل پیش بینی همانند روند نزولی بازار سهام ایران در سال 1399، همیشه محتمل است.

بازار ترسناک عینا بخشی از این روندهای افراطی است. چون سهم هایی که طی چندین سال بازده مناسبی نصیب سرمایه گذاران کرده اند با این خطر مواجه می شوند که در کوتاه مدت کاهش قیمت قابل توجهی داشته باشند. تا زمانی که اهداف مالی شما یکسان بمانند، برنامه سرمایه گذاری دقیق و اصولی شما همچنان می تواند بهترین شانستان برای رسیدن به این اهداف باشد؛ مخصوصا وقتی که به شدت احساس ترس می کنید!

چیزی که قطعا بهترین شانس شما برای رسیدن به اهداف تعیین شده را نابود می کند، از بین بردن یک پرتفوی سرمایه گذاری منطقی و بهینه است که صرفا به دلیل اینکه روی کاغذ زیان دیده اید، از داشتن آن دارایی ها منصرف شده اید. البته امیداواریم در جریان ریزش بازار این کار را انجام نداده باشید! باید یاد بگیریم که بالا و پایین رفتن کاری است که بازار همیشه انجام می دهد. باور کنید امری طبیعی است…

هرچند می دانیم که بازه زمانی خاص و متفاوتی بود؛ اما به هر حال در دوره تورمی اقتصاد کشور، شیوع ویروس کرونا و با اتخاذ سیاست های نادرست در مدیریت بازار سهام، چنین وضعیتی به وجود آمد. با این حال تاکنون تمام دوره های ترسناک بازار سهام به یک شکل پایان یافته اند، آن ها متوقف شده اند! برای درک آن چیزی که فکر می کنیم به احتمال زیاد درست است، باید به مستندات محکم تاریخی تکیه کنیم.

بنابراین شاید ارزش این را داشته باشد که برخی از دوره های ترسناک تاریخ بازار سهام را با یکدیگر مرور کنیم.

-تصمیم مجلس برای واقعی کردن نرخ خوراک پتروشیمی ها – سال 92

-برنده شدن دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده – سال 95

-ترور سردار سلیمانی – سال 98

با نگاه به گذشته ممکن است متوجه الگویی شویم. الگویی که می تواند در ذهن هر سرمایه گذار باتجربه تداعی شود این است که هر بار که فکر می کردیم همه چیز ممکن است برای همیشه تغییر نموده و فرآیند سرمایه گذاری را مختل کند، اما این طور نشد! وقتی به مستندات محکم تاریخی اشاره می کنیم، منظور ما دقیقا همین داده های تاریخی است. درست است، شاید شما در جریان این ریزش بازار هم فکر می کردید که این زمان متفاوتی است و شاید از الگوی تاریخی خود پیروی نکند، اما ثابت شد که همان وضعیت بود.

4. در قایق نجات خود بمانید!5 گام برای سرمایه  گذاری در یک بازار ترسناک!

درک می کنیم که شاید در نگاه اول چنین توصیه ای نامطلوب به نظر برسد. در بوته ها صدای خش خش وجود دارد، شما در منطقه خرس گریزلی هستید و همراهتان به شما می گوید: احتمالاً فقط یک پرنده است، فراموشش کن! این گفته خیلی آرامش بخش نیست. اما همان گونه که فرار از خرس گریزلی کارساز نیست، فرار راهکار مناسبی برای مقابله با بازار ترسناک نیست. آن چیزی که شما در این شرایط به آن نیاز دارید، داشتن یک برنامه (پلن) سرمایه گذاری است. اما صبر کنید، شما قبلا این کار را انجام داده اید. به یاد آوردید؟ تمام این برنامه بر اساس اهداف شما ساخته شده است. بنابراین تا زمانی که اهداف تغییر نکرده اند، دلیلی برای تغییر برنامه سرمایه گذاری شما وجود ندارد.

سرمایه گذاران بزرگ و حرفه ای زمانی برنامه و ترکیب دارایی های خود را ارزیابی می دهند که اهدافشان تغییر کرده باشد، نه اینکه شرایط بازار عوض شده باشد. بنابراین هرچند که این پاسخ رضایت بخشی برای شما نباشد، اما تنها کاری که باید در جریان یک بازار ترسناک انجام دهید، این است که فقط به سبد سرمایه گذاری و برنامه خود پایبند باشید. شاید احساس کنید که با این رویکرد در یک قایق نجات قرار گرفته اید که توسط طوفان احاطه شده است اما بدانید که شما پیش از وقوع طوفان تمرینات مخصوص شرایط فوق العاده را انجام داده اید. به هر حال شما آماده این کار هستید و این یک صرفا یک تمرین نیست؛ شما می دانید و به بهترین نحو ممکن برنامه خود را متناسب با شرایط پیاده سازی کنید.

5. کار دیگری انجام دهید

در چنین مواقعی اغلب افراد به شدت مایل به انجام کاری هستند. به طور طبیعی زمانی که سبد سرمایه گذاری در زیان است نمی توانیم فقط یک جا بنشینیم، می خواهیم کاری انجام دهیم. اگر شما هم چنین احساسی دارید، به خودتان کاری محول کنید و آن را انجام دهید. فهرستی از مواردی که کنترل کاملی روی آن ها دارید تهیه کنید که تا حدی حس خوب کوچکی از اینکه روی این موارد کنترل دارید در شما ایجاد شود. این لیست می تواند شامل انجام معاملات نوسان گیری با حجم معاملاتی بسیار کم، پیاده روی، رفتن به دامان طبیعت، خواندن کتاب جدید، تماس با عزیزان یا دوستانتان باشد. در قدرت این گام واقعا نمی توان مبالغه کرد. هر زمان که ذهن شما درگیر یک چرخه نگرانی در مورد بازار می شود، با این انرژی مقابله نکنید. در عوض مسیر این فرآیند ذهنی را عوض کنید.

 توصیه آخر

ما می دانیم که چنین توصیه هایی برای شما احساس رضایت به وجود نمی آورد، زیرا ما شدیدا به دنبال اطمینان خاطر و کنترل امور هستیم. اما واقعیت این است که بعد از اینکه فکر می کنیم، تمام شرایط درنظر داشته و بررسی کرده ایم هنوز توده ای از ناشناخته ها باقی مانده است. در نهایت تنها کاری که ما می توانیم انجام دهیم این است که چیزی را که می توانیم کنترل کنیم و یاد بگیریم آنچه را که نمی توانیم کنترل کنیم بپذیریم. شاید زمانی که این مسائل را درنظر می گیریم، نقل قول وینستون چرچیل در مورد دموکراسی در ذهن ما تداعی شود:

«به واقع دموکراسی بدترین شیوه حکومت است، البته به جز بقیه شیوه ها که هر از گاهی امتحان شده اند.»

ما ادعا نمی کنیم که این 5 راهکار برای سرمایه گذاری راهنمای کامل و موثر در مواجهه با بازارهای ترسناک است اما این بهتر از هر کاری است که در حال حاضر می توانیم انجام دهیم.

ادامه مطلب
شکست خوردن
چگونه از شکست خوردن در بازار...

نگاهی فیلسوفانه به ماجرای شکست خوردن در زندگی و بازار سرمایه

هیچ کس دوست ندارد شکست بخورد. همه ما در تک تک لحظه های زندگی مان با تمام قوا به پیش می رویم تا جلوی این ماجرا را بگیریم. چون فکر می کنیم که شکست ، مانعی بزرگ برای رسیدن به موفقیت مورد نظرمان است. به عنوان یک سرمایه گذار، شکست را با از دست دادن سرمایه ارزشمندمان مساوی می دانیم. شاید به همین دلیل باشد که بسیاری از سرمایه گذاران با شنیدن هر پیشنهادی که بوی ریسک می دهد، فرار را بر قرار ترجیح می دهند. اما آیا این تمام ماجرای شکست است؟ اگر شکست در زندگی و بازار سرمایه این قدر بد و وحشتناک است پس چرا بسیاری از افراد موفق به دیگران توصیه می کنند که زودتر و سریع تر شکست بخورند؟ در این قسمت از خانه سرمایه، یک ذره بین برمی داریم و ماجرای «شکست خوردن» را درست و حسابی بررسی می کنیم. تا انتهای این ماجرا با ما همراه باشید.

جی. کی. رولینگ

زندگی بدون شکست خوردن در چیزی غیر ممکن است، مگر اینکه شما زندگی بسیار محتاطانه ای داشته باشید که در این صورت هم اصلا زندگی نکرده اید.

شکست چیست؟

هر واژه در دیکشنری ذهنی هر فرد، معنایی ویژه خودش دارد. واژه «شکست» را در نظر بگیرید. برخی از افراد واژه «شکست» را از ذهنشان پاک کرده اند. حتی اگر روزها و سال ها دیکشنری ذهنی آنها را زیر و رو کنید، باز هم چیزی دستگیرتان نمی شود.

برخی دیگر، آن را با واژه هایی دیگر جایگزین کرده اند. مثلا در مقابل واژه شکست نوشته اند: «چالش» یا «درس جدید». عده ای هم آن را «به خاک سیاه نشستن»، «از دست دادن دار و ندار»، «خجالت کشیدن» و «از دست دادن غرور یا اعتبار» معنا کرده اند. با این وجود، می توان شکست را این گونه معنا کرد:

  • روبه رو شدن با نتیجه ای که اصلا انتظارش را نمی کشیدیم.
  • شکافی بزرگ میان چیزی که می خواستیم و چیزی که به دست آوردیم.
  • ملاقاتی ناگهانی با چهره واقعی توانایی هایمان و حتی چهره پنهان دیگران

لطفا همین جا توقف کنید و شما هم معنای شکست را از دیکشنری درونی خودتان برایمان بنویسید. شکست در قاموس شما چه شکل و شمایلی دارد؟

آیا برای موفق و بزرگ شدن، همیشه باید شکست بخوریم؟

شاید اگر صد سال پیش کسی این سوال را مطرح می کرد، می توانستیم با اطمینان بگوییم: «بله! هیچ راهی برای موفق شدن به جز پیوسته و زیاد شکست خوردن وجود ندارد.» اما اکنون و در دورانی که آن را «عصر اطلاعات» صدا می زنند، داده هایی که به رایگان در دسترس ما قرار دارند آن قدر زیاد هستند که می توانیم بدون پیوسته شکست خوردن هم به موفقیت مورد نظرمان برسیم.

البته در این میان، پای ویژگی دیگری به میدان باز می شود و آن «مهارت تجزیه و تحلیل داده ها» است. ما در صورتی می توانیم از داده های موجود، نهایت استفاده را ببریم که راهی برای درک آنها پیدا کنیم. با این حساب، چند گزینه پیش رویمان قرار دارند:

  • بی خیال داده ها شویم و از روش آزمون و خطا استفاده کنیم.
  • بخشی از داده ها – ترجیحا بخش هایی که به نفع ما هستند – را مورد استفاده قرار دهیم.
  • برای حرفه ای شدن در مهارت تجزیه و تحلیل، زمان بگذاریم و از داده ها سپری مقاوم در برابر شکست بسازیم.

به نظر، استفاده از راه حل سوم منطقی تر و هوشمندانه تر است. وقتی داده ها وجود دارند باید بتوانیم از آنها به بهترین شکل ممکن بهره ببریم.

شکست های خوب چه ویژگی هایی دارند؟

شکست ها هم در دو دسته «خوب» و «بد» قرار می گیرند. اما نیازی نیست که برای آشناتر شدن با ماجرای شکست خوردن، هر دو دسته را موشکافی کنیم. چون بررسی کردن شکست هایی که خوب هستند، چهره شکست های بد را هم برایمان روشن می کنند. با این توضیح به سراغ برخی از ویژگی های شکست های خوب می رویم:

  • کوچک هستند و سریع اتفاق می افتند

کوچک شکست خوردن باعث می شود که جبران کردن آن و روبه رو شدن با حجم سرمایه از دست رفته یا کار بر باد رفته آسان تر شود. بنابراین، راحت تر و سریع تر می توان فرایند بازسازی را آغاز کرد.

  • حجم ریسک آن برای ما روشن است

برخورد ما با شکست به ظرفیت درونی مان ارتباط مستقیمی دارد. اگر فردی ریسک پذیر باشیم می توانیم ضررهای چند صد میلیونی را تحمل کنیم؛ اما اگر فردی ریسک گریز باشیم حتی چند صد هزار تومان ضرر هم می تواند ما را زمین بزند.

در واقع، چیزی که می شکند ما نیستیم بلکه ظرف تحمل درونی ما است. اگر نمی توانیم یا نمی خواهیم گنجایش ظرف درونی خود را تغییر دهیم پس باید قبل از هر اقدامی، میزان ریسک ماجرا را به دقت بررسی کنیم تا اگر در کار یا سرمایه گذاری مان موفق نشدیم، دست کم خرد و خاکشیر نشویم.

  • منابع مشخص و محدودی را نشانه رفته اند

همیشه نمی توانیم با وسط گذاشتن دار و ندارمان در میدان سرمایه گذاری به موفقیت های بزرگ دست پیدا کنیم. چون شکست های بزرگ همچون سایه ای شوم در پی این منابع بزرگ کمین کرده اند.

در واقع، هر چقدر که میزان برداشت شما از منابعتان بیشتر باشد احتمال اینکه دیگر نتوانید پس از شکست خوردن از جایتان بلند شوید هم افزایش پیدا می کند. اجازه بدهید مثالی برایتان بزنیم.

تصور کنید تمام منابع و سرمایه ای که در زندگی تان جمع کرده اید به مُشتی سکه جادویی تبدیل شده اند. خاصیت این سکه ها در این است که وقتی یکی از آنها را برمی دارید به یک پله نردبان تبدیل می شوند.

با هر بار برداشتن سکه، پله ای دیگر بر این نردبان افزوده می شود. شما قدم به قدم از روی آن بالا می روید و از میوه هایی که در سرشاخه بهترین درختان جا خشک کرده اند استفاده می کنید.

در این میان، شاید حوصله تان سر برود و بخواهید سریع تر از این نردبان بالا بروید. در آن صورت، بخش زیادی یا حتی تمام سکه های خود را برمی دارید. ناگهان، نردبان کوچکی که بر آن سوار بودید، قد می کشد و تا آسمان هفتم بالا می رود.

بَسی خوشحال می شوید و سرعت حرکت خود را بیشتر می کنید. هر چقدر که بالاتر می روید میوه ها هم درشت تر می شوند. در میان این خوشبختی و شادمانی، بادی تند وزیدن می گیرد.

تقلای شما برای چسبیدن به نردبان فایده ای ندارد. چون از زمین خیلی فاصله گرفته اید. نسیمی که در ارتفاع های پایین، شما را خنک می کرد حالا در این ارتفاع، زورمند شده است.

بالاخره دستتان لیز می خورد و شما سقوط می کنید. جدا از اینکه در اثر برخورد با زمین، آش و لاش می شوید یادتان می آید که دیگر هیچ سکه ای در دست و بالتان باقی نمانده است. بنابراین، هیچ راهی برای دوباره شروع کردن نخواهید داشت. پس در استفاده از منابع خود هوشمندانه رفتار کنید و یادتان باشد که شکست های خوب، تنها بخشی از منابع را استفاده کرده اند؛ نه تمامشان را.

ریچارد برانسون

شما با دنبال کردن قواعد، راه رفتن را یاد نمی گیرید. با انجام دادن و شکست خوردن، یاد می گیرید.

آفت های خوب شکست خوردنشکست خوردن

از قدیم و ندیم می گفتند که بادمجان بَم، آفت ندارد. همان طور که بهتر از ما می دانید، این ضرب المثل به چیزهای بی خاصیتی اشاره می کند که حتی آفت ها هم به سراغشان نمی روند.

با وجود آنکه بیشتر ما از شکست، دل خوشی نداریم، اما اگر بخواهیم تمام سهم مثبت خودمان را از دلش بیرون بکشیم باید با آفت هایی که آن را تهدید می کنند آشنایی داشته باشیم. در ادامه به چند آفت سِمِج خوب شکست خوردن می پردازیم:

تکیه کردن بر نظر همگانی در مورد فلسفه شکست

وقتی افراد زیادی در جامعه در مورد یک مفهوم مثلا «شکست خوردن» حرف می زنند ناخواسته چند عبارت مشترک درباره آن مفهوم شکل می گیرد. پس از آن افرادی که همیشه به جای فکر کردن به دنبال افراد متفکر قدم برمی دارند، بدون داشتن درکی درست، آن عبارت را تکرار می کنند.

وقتی چنین ماجرایی پیش می آید، اندکی قیمه ها و ماست ها با هم قاطی پاتی می شوند و تشخیص یک نتیجه درست و منطقی – دست کم از نظر ما – در هزارتویی مه آلود گیر می افتد.

مثلا یکی از این عبارت های مشترک که لقلقه زبان خیل عظیمی از مردم شده این است: «شکست بخور و از شکست هایت درس بگیر تا موفق شوی.» حتی برخی می گویند: «شکست بخور! چون شکست خوردن تو را قوی تر می کند.»

آیا واقعا این چنین است؟ آیا این منطقی است که ما با دستان خودمان زمینه شکست خود را فراهم کنیم تا از این راه درس بگیریم یا قوی تر شویم؟ آیا اصلا منظور اولین گوینده، تلاش برای شکست خوردن بوده است؟

فکر نمی کنید با گذر زمان، این عبارت از یک جمله کاربردی به شعاری بزرگ و توخالی تبدیل شده باشد؟ شاید بله و شاید هم نه. چون در دنیای آدم ها هیچ چیز مطلقی وجود خارجی ندارد.

تمام چیزهایی که امروز عالی، پسندیده، معتبر و کاملا معمولی هستند شاید در آینده ای دور، ماهیت فعلی خود را از دست بدهند و به عنصری منفی، نامعتبر، ناپسند و غیرمعمولی تبدیل شوند.

گذشته از این، شرایط زندگی، سطح و عمق تفکر هر انسان با دیگری تفاوت دارد. شاید چیزی که برای یک نفر شکستی بزرگ به شمار می رود برای دیگری یک تلنگر کوچک باشد. پس باید هوشمندانه تر به این سخنان نگاه کرد.

شکست خوردن در اثر یک اشتباه تکراری

گاهی شکست ما در اثر خراب شدن اوضاع بازار، اشتباه در تصمیم گیری، اعتماد کردن به داده هایی بدون منبع، افتادن در دام دسیسه هایی که بسیار بزرگ تر از ما هستند یا کمبود اطلاعات به وجود می آید.

واکنش هوشمندانه این است که از چنین شکست هایی درس بگیریم و به حرکت در مسیرمان ادامه دهیم. اما کار وقتی بیخ پیدا می کند که شکست ما به دلیل یک اشتباه تکراری باشد.

این موضوعی است که باید با تمام توانتان در مقابل آن بایستید. تکرار کردن یک اشتباه، یعنی درس نگرفتن از یک شکست قدیمی. این ماجرا نوعی سهل انگاری نابخشودنی است که زمینه هدر رفتن تلاش، زمان، سرمایه و انگیزه شما را فراهم می کند. مراقب باشید تا از یک سوراخ، دو بار نیش نخورید.

شکست خوردن به دلیل آشنا نبودن با خودمان و هدفمان

یکی از آفت های خوب شکست خوردن به زمانی برمی گردد که ما هدفمان را گم می کنیم و در اثر این گم گشتگی بارها و بارها زمین می خوریم. هیچ نکته مثبت یا درسی در این ماجرا دیده نمی شود.

برای جلوگیری از این شکست، چاره ای نداریم جز اینکه به سرآغاز داستان خود برگردیم و چرایی حرکت خود را مشخص کنیم. گذشته از این، هر چقدر که برای آشناتر شدن با خودمان تلاش بیشتری بکنیم کمتر به سراغ کارها یا سرمایه گذاری هایی می رویم که با روحیه و  خواسته های قلبی ما تناسبی ندارند.

رابرت کیوساکی

برنده ها از شکست خوردن نمی ترسند، ولی بازنده ها چرا. شکست، بخشی از فرایند موفقیت است. کسانی که از آن می گریزند از موفقیت نیز دوری می کنند.

چگونه جلوی شکست خوردن را بگیریم؟

در مورد شکست، مثل تمام مفهوم های کلیدی جهان همچون موفقیت، عشق، ثروت، اخلاق و … نمی توان نسخه ای ثابت را نوشت و آن را در جیب خلق الله چپاند که بله! با این نسخه دیگر شکست از صد فرسخی زندگی ات هم گذر نمی کند. اما می توان راه هایی را پیشنهاد داد تا هر کس بنا به زندگی، موقعیت، سبک تفکر و ظرفیت درونی اش توشه ای ویژه خود از آن بردارد. بیایید به چند مورد از پیشنهادها نگاهی خریدارانه بیندازیم:

1- مراقب اشتباه های کوچک باشید

درست همان طور که موفقیت های بزرگ با در کنار هم قرار گرفتن کارهای درست کوچک در طول یک بازه زمانی مشخص و گاهی طولانی به وجود می آیند، شکست ها هم نه به یکباره بلکه آرام و بی سر و صدا در زندگی، کار و تصمیم های ما اتفاق می افتند.

با نادیده گرفتن این اشتباه های کوچک و مهار کردنشان وقتی که هنوز ضعیف و بی رمق هستند می توانیم تا اندازه قابل قبولی، جلوی شکست را بگیریم.

2- در دام غرور نیفتید

وقتی چند بار پشت سر هم در کاری موفق شویم، مثلا یک سهم را شانسی و از روی آزمون و خطا خریداری کنیم و هر بار هم سود خوبی بگیریم، توهم برمان می دارد که دیگر شکست به سراغمان نمی آید و می توانیم با همین فرمان ادامه دهیم.

غافل از آنکه غرور – به ویژه غروری که از موفقیت به دست آمده باشد – چشم ذهنمان را به روی اشتباه های کوچک، احتمال های ضعیف و بررسی داده های گسترده تر می بندد و مدام زیر گوشمان می خواند: «اینا مال مبتدی هاست، تو دیگه یه سرمایه گذار حرفه ای هستی و به این چیزا نیازی نداری!»

تعداد قابل توجهی از زمین خورده های بازار سرمایه در دام غرور موفقیت افتادند و به شکلی تلخ، شکست خوردند. پس شش دانگ حواستان را جمع کنید تا با غرور جماعت، رفیق نشوید.

3- خودتان را گول نزنید

وقتی گیوه هایتان را وَر می کشید تا جلوی شکست را بگیرید، باید دست از منم منم بردارید. باید بپذیرید که برخی از کارها چندان هم ساده نیستند و انجامشان نیاز به تحمل ریسک بالا، سپری کردن زمان طولانی و بررسی های عمیق دارد.

اگر کار یا تصمیمی که پیش رویتان قرار دارد را دست کم بگیرید، ناگهان بیدار می شوید و خودتان را در محاصره شرایطی عالی برای شکست خوردن می بینید. گذشته از این، وقتی کاری که باید انجامش دهید را کوچک می شمارید، ناخواسته تلاش، تمرکز، هوش و دانایی خود را هم زیر سوال می برید.

به دنبال این ماجرا، اعتماد به نفس، عزت نفس و استقامت خودتان را نشانه می گیرید و آنها را مثل آبکش سوراخ می کنید. اگر می خواهید یک کار را عالی انجام دهید، قبل از هر اقدامی ابعاد آن را به درستی تخمین بزنید و آن را با ظرفیت های درونی خودتان مقایسه کنید و سپس با چشمانی باز دست به کار شوید.

4- لطفا تجربه هایتان را لب طاقچه نگذارید

شکست خوردن

بسیاری از دردسرهایی که در زندگی مان می کشیم به دلیل بی توجهی به درس هایی است که از شکست های گذشته خود گرفته ایم. چون معمولا با روبه راه شدن ماجرا، خیالمان تخت می شود و همه چیز را فراموش می کنیم.

این موضوع به سادگی ما را در هَچَل اشتباه های تکراری می اندازد. بنابراین همیشه درس های خود را به یاد داشته باشید. حتی اگر لازم است، اشتباه هایی که به هنگام معامله در بازار سرمایه کرده اید به همراه درسی که از آن گرفتید یا راه چاره ای که به کار بستید را در یک دفترچه کوچک یادداشت کنید.

چه بسا در آینده بتوانید اشتباه های خود را به کتابی ارزشمند تبدیل کرده و با چاپ آن فرصت پیشرفت کردن را در اختیار سرمایه گذارن تازه نفس قرار دهید.

5- رفتار، افکار و واکنش هایتان را مرتب زیر ذره بین ببرید

یکی از راه های ساده و بسیار کاربردی برای جلوگیری از شکست خوردن، اندازه گیری معامله ها، رفتارها، کیفیت تصمیم ها و اثربخشی روش هایی است که به کار گرفته اید.

وقتی بدانید انجام چه کاری سرعت و کیفیت موفقیتتان را بیشتر می کند، آن را بیش از کارهای دیگر انجام خواهید دارد. ناگفته نماند که از بررسی و تحلیل شکست ها و اشتباه هایتان بسیار بیشتر از مسیرهایی که شما را به موفقیت رسانده اند چیز یاد خواهید می گرفت.

به این موضوع مثل یک فرایند نگاه کنید؛ هر اشتباه، یک درس و هر درس، کشف یک راه جدید برای گرفتن تصمیم های بهتر در موقعیتی مشابه است.

6- تفاوت خوش بینی و حماقت را برای خودتان روشن کنید

بسیاری از ما به هوای خوش بینی در باتلاق حماقت اسیر می شویم. وقتی هم که با بیچارگی از آن بیرون می آییم، تمام کاسه کوزه ها را بر سر خوش بینی می شکنیم. چون باور داریم که این موضوع باعث شکست مان شده است.

این در حالی است که تنها اشتباه ما، عبور غیر قانونی از مرزهای خوش بینی به سمت حماقت بوده است. اجازه بدهید مثالی برایتان بزنیم.

وقتی در بازار سرمایه فعالیت می کنیم، به ویژه زمانی که زیرآبی می رویم و بدون بررسی و تحقیق، تصمیم به خرید یک سهم می گیریم.

گاهی به علت های گوناگون مثلا تعصب ناپیدا در مورد یک شرکت، تعصب پیدا در مورد سخنان یک شخص یا غرور بی جا برای اثبات گفته های خودمان، ارزش یک سهم را بسیار بیشتر از چیزی که هست تخمین می زنیم.

به دنبال این ماجرا، مبلغ زیادی از سرمایه خود را روی این سهم کذایی سرمایه گذاری می کنیم. از این جا به بعد، به سراغ خوش بینی می رویم، دو دستی آن را می چسبیم و پیوسته به خودمان تلقین می کنیم که این سهم رشد خیلی خوبی خواهد کرد. در حالی که عقل و تجربه مان جایی در میان خروارها تعصب و غرور، ندایی ضعیف سر می دهد که: «تا دیر نشده چشماتو باز کن!».

جالب اینجا است که خیلی راحت به این نصیحت سرنوشت ساز نیشخند می زنیم و باز هم به سراغ خوش بینی دوست داشتنی خودمان – که البته همان حماقت است – می رویم. معمولا این اتفاق خوبی نیست و ما را با سر به دره شکست سوق می دهد.

7- مشورت کردن را جدی بگیرید

گاهی ادعای «همه چیز دانی» چنان نقره داغمان می کند که تا مدت ها هوش را از سرمان می پراند. این ماجرا بدترین و مخرب ترین تاثیر خود را زمانی می گذارد که دانش و تجربه محدودمان را کافی می دانیم و نیازی نمی بینیم که از هیچ کس مشورت بگیریم.

یک سرمایه گذار هوشمند، به جای تجربه کردن اشتباه هایی که صدها بار توسط دیگران انجام شده اند با مشورت گرفتن، از آن تجربه ها استفاده می کند، مسیرهایی که به سمت شکست خوردن خیز برداشته اند را دور می زند و به پیش می رود.

بدون شک، او نیز در مسیر خود اشتباه می کند اما دست کم یک اشتباه جدید را مرتکب می شود و مسیری نادرست را شناسایی می کند. البته در این میان مراقب دو انحراف باشید:

  • از هر کسی مشورت نگیرید

مشورت دادن، کار کوچک یا بی اهمیتی نیست. بنابراین، نباید از هر کسی که جلوی راهتان سبز می شود مشورت بگیرید. برای این کار به سراغ کسانی بروید که سابقه معاملاتی خوبی دارند و فراز و فرودهای زیادی را از سر گذرانده اند.

  • مشورت دیگران را حرف آخر در نظر نگیرید

به مشورت گرفتن به چشم دریافت یک پیشنهاد نگاه کنید نه چیزی بیشتر. نباید این طور باشد که پس از شنیدن توصیه یک فرد، قدرت قضاوت خود را دست کم بگیرید و روی سرمایه تان ریسک کنید.

یادتان باشد، سخن آن فرد و پیشنهادی که به شما می دهد از دریچه نگاه او و با توجه به شخصیت، میزان سرمایه، سطح ریسک پذیری، اعتماد به نفس و نگرش ویژه اش به سرمایه گذاری ریشه می گیرد.

بهترین کار این است که نتیجه مشورت را نه یک دستور قطعی برای انجام کار بلکه یک گزینه برای تفکر در مورد ماجرایی که با آن سر و کار دارید در نظر بگیرید.

8- هماهنگی میان اهداف و ارزش هایتان را حفظ کنید

آیا ارزش هایتان را می شناسید؟ می دانید انجام چه کارهایی از نظر انسانی، مالی و معنوی برایتان ارزشمند هستند؟ پاسخ شما چه مثبت باشد و چه منفی، باید به یک نکته مهم توجه کنید.

وقتی که در حال انتخاب هدفی برای زندگی شخصی، کاری یا سرمایه گذاری هستید باید ارزش هایتان را جایی درست پیش چشمانتان قرار دهید. برای جلوگیری از شکست خوردن در هدفتان باید اهداف خود را همراستا با ارزش هایتان تنظیم کنید.

اگر هدفتان در نهایت به چیزی عالی ختم شود اما آن چیز در فهرست ارزش های شما جایی نداشته باشد، به معنی واقعی، شکست می خورید.

شاید این بار از نظر مالی دچار ضرر نشوید؛ اما روحتان آسیب می بیند. ترمیم کردن روح آسیب دیده و جبران زخمی که بر قلب و روانتان نشسته، بسیار سخت و حتی گاهی غیر ممکن است. پس هوشمندانه اهداف خود را انتخاب کنید.

چیپ هیت

شکست زودهنگام، نوعی سرمایه گذاری برای موفقیت به شمار می رود.

شما بعد از هر شکست، تغییر می کنیدشکست خوردن

«هراکلیتوس» فیلسوف پیشاسقراطی یونانی می گوید: «نمی توان در یک رودخانه دو بار پا گذاشت. چون هنگامی که برای بار دوم از آن عبور می کنی دیگر نه آن رودخانه رودخانه قبلی است و نه تو آن آدم قبلی.»

عبور شکست ها از رودخانه زندگی ما هم همین کار را می کند. وقتی در زندگی مان شکست می خوریم، چه شکست کوچک و چه شکست بزرگ، به فردی جدیدتر تبدیل می شویم.

چیزی در درون ما عوض می شود. شاید به فکر تغییر روش زندگی، ارتباط ها و حتی سبک سرمایه گذاری مان بیفتیم و شاید تصمیم بگیریم که برای آموختن، بیشتر از سخن گفتن و مغرور شدن زمان بگذاریم. در هر صورت، شکست ها درونمان را تغییر می دهند.

اگر خوب به این ماجرا نگاه کنیم می بینیم که تغییر کردن در سرنوشت رودخانه ها نوشته شده است. هیچ رودی را نمی یابید که پس از گذشت سال ها درست مانند روز اولش مانده باشد. بنابراین، حالا که نمی توانیم جلوی عوض شدن خودمان را بگیریم شاید بهتر باشد که خودمان آستین ها را بالا بزنیم و زودتر با شکست های زندگی مان ملاقات کنیم.

در این میان، حواستان به یک نکته باشد. وقتی احتمال شکست خوردن را با آغوش باز می پذیرید و آگاهانه در مسیری که انتخاب کرده اید قدم می گذارید نباید تمام کاسه کوزه ها را بر سر خودتان بشکنید.

اگر نتوانستید به اهدافتان برسید، در سرمایه گذاری شکست خوردید و برنامه هایی که برای خودتان چیده بودید به جایی نرسیدند به این معنی نیست که شما تنبل، بی استعداد، سر به هوا، بدون برنامه یا فراری از نظم هستید.

این مورد را هم در نظر بگیرید که گاهی، اهدافی که برای خودتان انتخاب کرده اید، بسیار رویایی و بزرگ تر از توان شما در آن بازه زمانی محدود هستند.

حتی شاید میزان سختی آن را دست کم گرفته باشید یا به پیش نیازهای رسیدن به آن بی توجه بوده اید. بنابراین، به جای بمباران کردن خودتان و افکارتان با سخنان سمی، کمی به خودتان دلداری بدهید، از فاز عزاداری برای موفقیت از دست رفته بیرون بیایید و قدرتمندتر از دفعه قبل، دست به کار شوید.

یادتان باشد، تا زمانی که زنده هستید می توانید زندگی تان به شکلی که می خواهید تغییر دهید.

نظر شما چیست؟

آیا می توانید ماجرای یک نمونه از بهترین و بدترین شکست های معاملاتی خود را برایمان تعریف کنید؟ چه درسی از این شکست ها گرفتید؟

ادامه مطلب
buffet-(4)
خلاصه کتاب فکر برنده-فکر بازنده

طرز فکرهای یک سرمایه گذار برنده و یک سرمایه گذار بازنده در بازار بورس و دیگر بازارهای سرمایه گذاری را در خلاصه کتاب فکر برنده-فکر بازنده بخوانید.

بسیاری از افراد در بازار بورس فکر می کنند برای سود کردن یک روش خاص و متمایز وجود دارد، چیزی شبیه به سحر و جادو که اگر آن را بیابند و اجرا کنند در بازار بورس سود می کنند. اما واقعیت این است برای موفقیت در بازار بورس و شکست بازارهای نزولی، مجموعه ای از افکار و رفتارهاست که به یک سرمایه گذار کمک می کند نتیجه مطلوبی از سرمایه گذاری بگیرد. در کتاب فکر برنده-فکر بازنده افکار مجموعه ای از افراد بازنده و برنده مطرح می شود که با دانستن آن ها می توان مرتکب آن اشتباهات نشد و تصمیم درست را در برهه های مختلف سرمایه گذاری گرفت.

کلید فراموش شده موفقیت در معاملات بازار بورس

مؤثرترین راه برای رسیدن به موفقیت در بازار بورس داشتن رویکرد فاتحانه است. این رویکرد بیان می دارد که شما باید از درون، خود را اصلاح کنید و به دنبال عوامل بیرونی برای پیروزی در بازار نباشید. نخبگان بورس با داشتن رویکرد فاتحانه، رفتار کاملا مسئولیت پذیر نسبت به عملکرد خود دارند و باور دارند باید فاتح بازار باشند و اشتباهات خود را نسبت به بازار اصلاح می کنند. تجربه نشان داده است که معامله گران زیادی وجود دارند که علیرغم داشتن دانش گسترده باز هم ضرر می کنند. چون به دلیل نداشتن رویکرد فاتحانه وقتی در بازار متضرر می شوند، خود را مسئول نمی بینند تا بخواهند آن ضرر را جبران کنند.

این اخلاق شما را در بازار بورس از پا درمی آورد

به طور کلی در بازار بورس وقتی سهام شرکتی را می خریم انتظار داریم قیمت آن افزایش پیدا کند و این توقع خود را به شکل های مختلف بروز می دهیم. وقتی روند بازار و قیمت سهم ها بر اساس میل ما پیش می رود احساس بسیار خوبی داریم و وقتی که این روند خلاف توقع ما است احساس خوشایندی نداریم. وقتی ما سهام شرکتی را خریداری می کنیم و توقع رشد قیمت آن را داشته باشیم، ذهن ما به گونه ای رفتار می کند که همیشه به صورت جانبدارانه به دنبال جمع آوری اطلاعاتی که هم جهت با توقع ما هستند حرکت می کند و برای محافظت از خود به اطلاعات منفی و بد در مورد شرکت توجهی ندارد. اما یک سرمایه گذار موفق سعی می کند بدون جانبداری اطلاعات موجود در بازار را تفسیر کند و بدون داشتن تعصب اقدام به خرید و فروش کند. پس به عنوان یک سرمایه گذار کار اول شما شناسایی توقعات و واقعیت های متناظر بازار و خودتان است.

حیف شد! ای کاش این کار را نکرده بودم

به دلیل اینکه بازارهای مالی دائما در حال افت و خیز هستند، همیشه افرادی وجود دارند که گاهی به دلایل مختلف در برخی از سود و زیان های خود در این افت و خیزها تجربیاتی ناخوشایند دارند و تمایل دارند آن ها را جبران کنند. یکی از رفتارهایی که معمولا به صورت ناخودآگاه در این گونه مواقع سر می زند پشیمان گریزی است. پشیمان گریزی باعث می شود سهامدار برای جبران پشیمانی های گذشته و یا جلوگیری از پشیمانی احتمالی در معاملات بعدی اش رفتارهایی بروز دهد که بیشتر تحت تأثیر احساسات و هیجان است. سه نوع پشیمان گریزی وجود دارد.

  • پشیمان گریزی خنثی: که باعث عدم ورود سرمایه گذار به گزینه هایی به نظر مناسب برای سرمایه گذاری به دلیل ترس از زیان کردن و پشیمانی احتمالی در آینده است.
  • پشیمان گریزی منفی: این رفتار زمانی اتفاق می افتد که سرمایه گذار به سهام زیان ده خود وفادار می ماند تا به این شکل از قبول اشتباه و تحقق زیان جلوگیری کند.
  • پشیمان گریزی مثبت: باعث می شود سرمایه گذار برای جبران عقب ماندگی خود از بازار شروع به خرید و فروش های احساسی کند و به دنبال سهم هایی باشد که با خرید آن ها سودهایی را که از بازار جامانده بود به دست آورد. در این حالت فرد دچار رفتارهای احساسی از قبیل صف نشینی و رفتار گله ای می شود و ممکن است سهام را در قیمت های بالا و سقف های قیمتی خریداری کند.

بازیچه این موجود در بورس نشوید

بازار بورس یک بازار هشیار و حساس است. بعضی مواقع مشاهده می شود سهامی که تا روز قبل خریدار نداشت ناگهان مورد علاقه بازار قرار می گیرد و برای آن صف خرید تشکیل می شود و گاهی هم برعکس، با انتشار کوچکترین اخبار منفی از یک شرکت پرطرفدار ناگهان بسیاری از سهامداران فروشنده می شوند. حساس بودن بازار بورس و پیدایش صف های خرید و فروش می تواند دلایل مختلفی داشته باشد ولی در بسیاری مواقع، ایجاد موج شایعه در بازار و رواج خبری منفی یا مثبت در مورد سهام باعث ایجاد این صف ها می شود. صف خرید و فروش برای پریدن در آن صف ها نیست بلکه یک نشانه است برای تحقیق بیشتر روی آن سهم و صرفا سرنخی اولیه در فرآیند تصمیم گیری خرید و فروش سهام است. برای آنکه بازیچه صف خرید و فروش نشویم چند راهکار وجود دارد. اول اینکه دید بلندمدت داشته باشید. دو راه که به شما دید بلندمدت می دهد عبارت است از : ۱٫یادگیری تحلیل تکنیکال و مبحث امواج الیوت. ۲٫ فراگیری تحلیل بنیادی و آگاهی از چشم انداز یک سهم و صنعت آن. راهکار دوم این است که گفته های دیگران در مورد صف را تحلیل کنیم و بدون بررسی چیزی را نپذیریم. سومین راهکار هم این است که هر زمان خواستید در صف خرید یا فروش قرار بگیرید صبر کنید و از خود سؤال کنید که آیا این کار من بر اساس تحلیل و بررسی است یا بر اساس احساسات و هیجان؟

یک روش ساده برای کم تر کردن ضرر و بیشتر سود کردن

این بخش به معرفی روش مارتینگل می پردازد. روشی که در آن علاوه بر درنظر گرفتن حد ضرر، بتوانیم حتی با افت قیمت سهم به زیر قیمت خرید اولیه نیز از معامله خود با سود خارج شویم. در این روش شما سرمایه اولیه خود را به قیمت های نامساوی (از توان های عدد۲) تقسیم می کنید و خرید خود را در قیمت های مختلف بر مبنای این ضرایب انجام می دهید. مزیت روش مارتینگل این است هنگامی که قیمت سهم از قیمت خرید اولیه ما فاصله می گیرد و منفی می شود، می توان با اجرای آن قبل از رسیدن قیمت سهم به قیمت خرید اولیه وارد سود شد، نه اینکه صبر کرد تا قیمت به قیمت خرید اولیه برسد و ما تازه از زیان خارج شویم. نکته مهم در مورد این روش این است که باید مراحل انجام این کار را به اعداد مشخصی محدود کرد تا بتوان از عهده آن برآمد. نکته مهم بعدی در مورد روش مارتینگل بیان می درد که اساس تفکر در این روش این است که شما به وضعیت بنیادی سهم خود اطمینان داشته باشید.

ساختار ذهنی یک سرمایه گذار موفق

اگر شما می خواهید مانند سرمایه گذاران حرفه ای بیاندیشید و جزء برندگان بازار باشید باید بفهمید که راه حل آن نه در بازار بلکه دقیقا در ذهن خودتان است.

*حس پیروزی را در درون خود تقویت کنید.

*از بازار انتظار رشد نداشته باشید شما هستید که باید با بازار هم جهت باشید.

*ذهنیت خود را با عملکرد خود هم جهت کنید.

سرمایه گذاری کلاغی در بازار بورس

کلاغ در ادبیات فارسی نماد بی فکری و تقلید کورکورانه است. سرمایه گذاران کلاغی بدون سعی و تلاش برای تحلیل و بررسی دائماً در حال تقلید کورکورانه از دیگران هستند. این نوع سرمایه گذاران همیشه به دنبال فرصت های جدید و رانت های تازه از دیگران هستند و به این امید که در نهایت با یکی از این حرف های دیگران، یک شبه ره صد ساله بروند و سود زیادی کسب کنند ادامه می دهند. وقتی اطلاعاتی به دست شما می رسد که ادعا می شود یک فرصت فوق العاده است معمولاً یکی از حالت های زیر محتمل است. یا اینکه عده ای در تلاش هستند با پخش این اطلاعات ارزش سهمی که در اختیار دارند را بالا ببرند و یا اینکه سهمی که در اختیار دارند را بفروشند و در حال بازار گرمی برای سهم خود هستند، درحالیکه وقتی به مطالعه سرگذشت نخبگان بورس می پردازیم می بینیم که این افراد به جای دنبال کردن حرف های دیگران همیشه با استفاده از دانش و تجربه خود و با اتکا به تحلیل های خود در بازار موفق می شوند.

افراد موفقی که در بازار بورس ضرر می کنند

بازار بورس دارای ساختاری از الگوهای رفتاری است که بیان می کند چه موقعیت هایی برای خرید و فروش مناسب است. به همین دلیل اگر ما یک ساختار ذهنی مناسب از بازار نداشته باشیم شکست می خوریم. بازار بورس برای بسیاری از افراد موفق در اجتماع هم می تواند مشکل ساز باشد. یکی از دلایل اصلی شکست افراد موفق در اجتماع در بورس این است که موفقیت آن ها در جامعه به قابلیت آن ها در کنترل و دستکاری محیط بیرونی برمی گردد ولی در مورد بورس هیچ کدام از شیوه هایی که با آن محیط های بیرونی را با محیط درونی تطبیق می دهیم کارایی ندارد. زیرا ما توانایی دستکاری این بازار بزرگ را نداریم. درست است که توانایی نداریم بازار را با خود تطبیق دهیم ولی می توانیم تعابیر و تفاسیر خود را از اطلاعات موجود در بازار کنترل کنیم. یعنی با کنترل خود و دسته بندی اطلاعات درست از بازار سعی کنیم با بازار هم جهت شویم.

تازه گرایی چیست و چگونه به سرمایه گذاران بازار ضرر می رساند

سوگیری تازه گرایی باعث می شود که افراد به نحو بارزی بیشتر از رویدادهای گذشته، رویدادها و مشاهدات اخیر را به یاد بیاورند و بر آن ها تمرکز کنند. این سوگیری خود را بیشتر در بازارهای داغ و پُررونق نشان می دهد و سرمایه گذاران گمان می کنند که بازار رشد کوتاه مدت اخیر خود را در بلند مدت آتی تکرار خواهد کرد. در ادامه به ۴ رویدادی که به واسطه تازه گرایی رخ خواهد داد می پردازیم:

سرمایه گذارانی که تنها بر اساس نمونه های اخیر از بازده های پیشین اقدام به خرید کنند در معرض این آسیب هستند که در اوج قیمت اقدام به خرید نمایند که معمولا زمان نا مناسبی برای خرید است.

سوگیری تازه گرایی موجب می شود سرمایه گذاران ارزش بنیادی سهم را نادیده گرفته و با تمرکز صرف بر قیمت اخیر سهم و نه ارزش ذاتی آن، زمانی که قیمت سهام در بلندمدت به سطح تعادل خود بر می گردد اصل سرمایه به مخاطره می افتد.

سوگیری تازه گرایی باعث می شود که سرمایه گذاران کلمات و عبارتی به زبان بیاورند که ظاهراً فریبنده و قانع کننده است: «این بار فرق می کند» این باعث می شود که افراد حقایق تاریخی در مورد ارزش گذاری عقلایی و حباب های قیمتی را کاملا نادیده بگیرند.

سوگیری تازه گرایی می تواند سرمایه گذاران را شیفته یک طبقه خاص دارایی کند و باعث شود تخصیص مناسب دارایی را فراموش کنند.

تله ای برای یک تحلیلگر بنیادی

خیلی از مواقع اتفاق می افتد که فردی به تجزیه و تحلیل صورت های مالی تسلط دارد به خاطر بعضی رفتارها دچار زیان می شود. درصد بسیاری از افرادی که واقعا سهامدار شرکت هستند و مخصوصا آن هایی که با بررسی و تحلیل، سهام شرکت را خریداری کرده اند وقتی با اطلاعات جدیدی در مورد شرکت مواجه می شوند که مناسب نیستند، سهام خود را نگه می دارند. در واقع آن ها برای تحلیلی که قبلا انجام داده اند تعصب می ورزند و نقش اطلاعات جدید منتشر شده را نادیده می گیرند. غافل از اینکه همین اطلاعات جدید هستند که وضعیت آینده شرکت را مشخص می کنند. در علم روانشناسی به این تله رفتاری دیرپذیری (conservatism) می گویند. در واقع این یک واکنش ذهنی است که باعث می شود افراد برای پیش بینی ها و دیدگاه های قبلی خود اعتبار بیشتری قائل شوند در نتیجه اطلاعات جدید را نادیده بگیرند. دیرپذیری یک واکنش غیر ارادی است که معمولا از این ویژگی ذاتی انسان نشأت می گیرد که فرد به دانسته ها و اطلاعات و همچنین پیش بینی های خودش بهایی بیش از اندازه می دهد. برای جلوگیری از این تله رفتاری هنگامی که اطلاعات جدیدی منتشر می شود هیچ گاه این اطلاعات بدون بررسی اولیه بی اثر و یا کم اثر قلمداد نکنید. چرا که در بازارهای مالی اطلاعات جدید حرف اول را می زنند و سرمایه گذاران برای آینده شرکت ها پول می پردازند نه برای گذشته.

فعلا بذارم باشه! دلیل بسیاری از ضررهای ما در بازار بورس

یک اشتباه رفتاری که به جرأت می توان گفت در رفتار اغلب سرمایه گذاران مشهود است، اشتباه رفتاری زیان گریزی است. زیان گریزی این گونه تعریف می شود که تمایل افراد به پرهیز از زیان بیشتر از کشش آن ها به سمت کسب سود است. همین ویژگی اخلاقی باعث کم شدن سود و بیشتر شدن ضررها است. یکی از دلایلی که در این گونه موارد باعث می شود سرمایه گذار ضرر کند جمله فعلا بذارم باشه است. به این معنی که فرد آنقدر صبر می کند و منتظر می ماند تا اینکه یک سرمایه گذاری زیانده، نتیجه معکوس دهد و رونق بگیرد که این استراتژی خطرناکی است. چراکه بهترین پاسخ در شرایط زیانده، فروش دارایی و سرمایه گذاری آن در فرصت های دیگری در سهام است.

از این فرد در بازار بورس بترسید

یکی از اشتباهاتی که افراد زیادی با آن روبه رو می شوند فرااعتمادی (over confidence) یا اعتماد بیش از حد است. به این معنی که اغلب مردم خود را از آنچه واقعا هستند، با هوش تر می پندارند و بر این باورند که اطلاعات بهتری نیز در اختیار دارند. چهار نوع رفتاری که با سوگیری فرااعتمادی می تواند به سرمایه گذار صدمه بزند عبارت اند از:

  • سرمایه گذاری که بیش از حد مطمئن است توانایی های خود را در ارزیابی سهام یک شرکت بیش از حد تخمین می زند و در نتیجه آن ها اطلاعات منفی که هشدار می دهد که خرید سهام نباید صورت بگیرد یا اگر خریداری شده باید بفروشد را نادیده می گیرد.
  • سرمایه گذاران بیش از حد مطمئن در نتیجه این باور که آن ها اطلاعات ویژه ای دارند که دیگران ندارند معاملات پرحجمی را انجام می دهند که در بلندمدت غالبا منجر به بازدهی ضعیف می گردد.
  • سرمایه گذاران بیش از حد مطمئن به عملکرد تاریخی سرمایه گذاری های خود اهمیت نمی دهند لذا ممکن است ریسک از دست دادن اصل سرمایه خود را کمتر از واقع برآورد کنند.
  • سرمایه گذاران بیش از حد مطمئن، پرتفوهای غیر متنوعی را در اختیار دارند که این باعث می شود ریسک بیشتری را تحمل کنند.

رفتار گله ای (گروهی) در بازار بورس

محققان می گویند اساس رفتار افراد در جمع این است که فرد خود را با جمع تطبیق دهد نه اینکه مانند یک ماشین تطبیق با تغییرات محیط عمل کند و به این نتیجه رسیده اند که گرایش طبیعی به دنباله روی از جمع باعث می شود که افراد بیشتر بر اساس نظر سایرین تصمیم گیری نمایند و این موجب تصمیم گیری های غلط می شود. رفتار گله وار در میان بازیگران بازار بورس هم دیده می شود. مثلا فرض کنید که سهمی در حالت تعادل و حتی اندکی در رنج منفی چندیدن روز متوالی معامله می شود و افراد زیادی به این سهم روی خوش نشان نمی دهند اما به محض اینکه بدون هیچ دلیل و تحلیلی این سهم مثبت و صف خرید شود، سرمایه گذاران به تبعیت از صف نشینان ابتدایی، در صف خرید قرار می گیرند که در اغلب موارد و بیشتر برای سهم های ضعیف منجر به اشتباه در تصمیم گیری خواهد شد.

غرور در بورس دشمن شماره یک سرمایه گذاران

همه افرادی که در بورس ضرر می کنند لزوماً افراد بی سواد و بی دانشی نیستند. یکی از مهم ترین عوامل ایجاد ضرر در بورس غرور می باشد. غرور یک نیروی روانشناختی قوی است که آثار منفی بر طرز تفکر افراد می گذارد. افراد تا زمانی که سود نکرده اند و چند معامله سودآور را تجربه نکرده اند، خود را با این نیرو درگیر نمی بینند. هنگامی که خرید و فروش های شما با سود همراه است مستعد ارتکاب خطاهای بسیاری هستید. از جمله این خطاها می توان به پذیرفتن ریسک های بزرگ، تخطی از اصول و قواعد اولیه خرید و فروش، رعایت نکردن حدضرر و همچنین کنار گذاشتن احتیاط در معاملات اشاره کرد. برای اینکه دچار غرور در بورس نشوید، مهم ترین مسئله این است که هیچ گاه اصول اولیه خرید و فروش مانند بررسی و تحلیل کافی، تعیین کردن میزان ریسک معامله، رعایت حدضرر و کنترل احساسات را دست کم نگیرید و همیشه به آن ها پایبند باشید.

سرمایه گذاری موفق در بورس با شبکه ها اجتماعی؛ آری یا نه

امروزه با گسترش شبکه های اجتماعی بسیاری از سرمایه گذاران در این شبکه ها با هم تبادل نظر می کنند. باید توجه داشت که معمولا در این شبکه ها ناخالصی هایی نیز وجود دارد. چرا که همه افرادی که در شبکه های اجتماعی فعالیت می کنند لزوماً متخصص و با دانش کافی نیستند. در این شبکه ها کسی که نداند چه می خواهد و استراتژی درستی نداشته باشد و آگاهی از روند های تکنیکال و بنیادی سهم ها نداشته باشد به راحتی گمراه می شود.

چگونه با بیش از ۵۰٪ معاملات ناموفق ۳۰۰٪ سود کسب کنیم

این یک واقعیت است که افرادی که در بازار بورس فعالیت دارند هر استراتژی که در پیش بگیرند نمی توانند بیش از ۶۰ تا ۷۰ درصد پیش بینی درست و صحیح داشته باشند. حتی تاپ تریدرهای دنیا هم تنها ۶۰درصد معاملاتشان سودده است. نکته مهم این است که ما اجازه داریم حتی بیش از نیمی از معاملاتمان زیان ده باشد و اجازه نداریم از یک درصد مشخصی بیشتر در هر معامله زیان کنیم.

در نهایت، در یک جمع بندی کلی می توان گفت هر فردی در بازار باید استراتژی مخصوص به خود را داشته باشد و طبق آن معامله کند. استراتژی که با خود دو ویژگی مهم به همراه داشته باشد:

  • حد ضرر بسیار کم و کنترل شده
  • سودهای چند برابر حد ضرر

نویسندگان: علی صابریان – علی محمد مرادی – پیمان باغچه سرا

ادامه مطلب
buffet-(4)
فریب مارها را در بورس نخورید،...

نگرش عمیق، تفاوت اصلی بین افراد موفق و معمولی است. تقریبا جایی در زندگی وجود ندارد که از تاثیر نوع نگاه ما به جهان پیرامونی مان در امان مانده باشد. در مقاله «فریب مارها را در بورس نخورید» به سراغ پنج اصل ساده می رویم که به ما در رسیدن به یک نگاه عمیق، کمک شایانی می کنند.

«هنری دیوید ثارو» می گوید: «مساله این نیست که شما به چه چیزی نگاه می کنید؛ مساله این است که چه چیزی به نگاه شما می آید!»

۱- آیا شما سهام می خرید تا خیلی سریع ثروتمند شوید؟

اگر خیلی خوش شانس باشید با سرمایه گذاری در سهام می توانید یک ساله، پول خود را دو برابر کنید. چنین موفقیتی حاصل نمی شود مگر این که ریسک زیادی را متحمل شوید، از سرمایه گذاری عبور کرده و وارد مسیر سفته بازی شوید. اگرچه از نظر تاریخی، سهام نسبت به سایر دارایی ها بالاترین بازده را داشته اما نوسانات زیادی را هم تجربه کرده است. اگر انتظارات صحیحی از بازده و نوسانات نداشته باشید، هنگام سرمایه گذاری در سهام، رفتار غیرمنطقی از خود نشان می دهید. پذیرفتن ریسک بسیار بالا برای سریع پولدار شدن، فروش سریع سهام خوب به دلیل زیان کوتاه مدت و دائم معامله کردن از جمله رفتارهای غیرمنطقی هنگام سرمایه گذاری در سهام به شمار می روند.

۲- ساده بگیرید، ساده گرفتن سرمایه گذاری احمقانه نیست

«بلیز پاسکال» فیلسوف قرن هفدهم، می گوید: «تمام بدبختی بشر از این است که نمی تواند در یک اتاق، تنها و به آرامی بنشیند.» این نکته دقیقا فرایند سرمایه گذاری را توضیح می دهد. سرمایه گذارها همواره در حال معامله هستند. آنها یا بر اطلاعات غیرمرتبط تکیه می کنند یا می کوشند تا موضوعی غیرقابل پیش بینی را پیش بینی کنند. بنابراین احتمالا با رویدادهای ناخوشایندی در سرمایه گذاری روبه رو می شوند. ساده انگاشتن با تمرکز بر شرکت هایی که مزیت رقابتی و فرصت سودآوری دارند، در نظر گرفتن یک حاشیه امن هنگام خرید و سرمایه گذاری با دید بلندمدت می تواند احتمال موفقیت سرمایه گذار را به طور چشمگیری افزایش دهد.

۳- پیش بینی نوسانات کوتاه مدت بازار، غیرممکن نیست اما بسیار سخت است

ممکن است سهم ها در کوتاه مدت، نوسنات زیادی داشته باشند. معمولا در این هنگام، قیمت ها نیز همگام با عکس العمل بازار به شایعه ها دچار نوسان می شوند. «بنجامین گراهام» در این باره می گوید: «بازار در کوتاه مدت، همانند یک ماشین رای گیری است که نشان می دهد چه شرکت هایی شناخته شده و چه شرکت هایی ناشناخته اند. اما در بلند مدت، همانند یک ترازو است که اساس و جوهره شرکت را می سنجد. با این وجود، بسیاری از سرمایه گذاران هنوز بر اخبار روزانه متمرکز هستند. اگر این اخبار تغییری در قیمت سهم ایجاد نکنند، دچار یأس و ناامیدی می شوند. اما در برخی مواقع ممکن است این شنیده ها درست از آب درآمده و سود خوبی نصیبت آنها شود. صبور باشید و بر عملکرد بنیادی شرکت تمرکز کنید. بازار، پس از مدتی سودهای کسب شده توسط شرکت را درک و به درستی ارزش گذاری خواهد کرد.»

۴- تغییرات قیمتی به ندرت تغییرات واقعی در ارزش را نشان می دهند

رسانه های زیادی به دنبال جلب توجه سرمایه گذاران هستند. معمولا آنها به دنبال ارائه دلیل و توجیه نوسانات قیمتی در بازارهای مختلف می گردند. این بدان معنا است که حدس و گمان های زیادی درباره دلایل تغییرات قیمت بسیاری از کالاها، سهام، نفت، ارز، کالاهای کشاورزی، صنعتی و غیره وجود دارد. متاسفانه تغییرات قیمتی به ندرت تغییرات واقعی در ارزش را نشان می دهند. در واقع، تغییرات قیمت، تنها نوسانات ذاتی بازار آزاد را منعکس می کنند. با توجه نکردن به این بازار پرهیاهو نه تنها در وقت خود صرفه جویی می کنید، بلکه بر عوامل مهم موفقیت در سرمایه گذاری بیشتر متمرکز می شوید؛ یعنی بر عملکرد شرکت هایی که سهام آنها را در اختیار دارید. همان گونه که شما تنها با مطالعه کتاب های آموزشی کشتی، کشتی گیر خوبی نخواهید شد، مهارت های سرمایه گذاری شما هم تنها با بررسی قیمت های سهام یا نمودارها بهبود نمی یابد. مهارت ورزشکاران با تمرین و مهارت سرمایه گذاران با بیشتر دانستن درباره شرکت ها و دنیای اطرافشان بهبود پیدا می کند.

۵- نقش مدیران شرکت را دست کم نگیرید

با وجود این که وضعیت کسب و کار یک شرکت، نکته ای بسیار مهم و کلیدی به شمار می رود؛ اما مدیران شرکت هم نقش مهم و تاثیرگذاری دارند. وقتی مارها کنترل نشوند، حتی شرکت های پُر مزایا نیز می توانند عملکرد ضعیفی داشته باشند. اگر شرکتی را مشاهده کردید که رفتارهای مدیریتی نامناسبی داشت، مراقب باشید. هنگام ارزیابی مدیریت به خاطر آوردن قضیه مار، مفید خواهد بود. ماجرا از این قرار بود که عصر یک روز زمستانی مردی در حال عبور از کنار یک مار بود. مار از او پرسید: «ممکن است به من کمک کنید؟ من بسیار گرسنه ام و هوا هم بسیار سرد است. اگر به دادم نرسید می میرم.» مرد پاسخ داد: «تو یک مار هستی و مطمئنم مرا نیش می زنی.» مار گفت: «خواهش می کنم به من کمک کنید. من بدبخت هستم و قول می دهم شما را نیش نزنم.» مرد اندکی تامل کرد و سپس تصمیم گرفت مار را به خانه اش ببرد. مرد مار را گرم کرد و به او غذا داد. پس از صرف غذا، مار مرد را نیش زد. مرد از او پرسید: «چرا مرا نیش زدی؟ من زندگی تو را نجات دادم.» مار به آسانی پاسخ داد: «شما هنگامی که تصمیم گرفتید به من کمک کنید، می دانستید که من مار هستم!» پس همواره مراقب باشید و فریب مارها را در بورس نخورید!

ادامه مطلب