خلاصه کتاب چگونه سهام سودآور انتخاب کنیم

همراه با تجربیات سرمایه گذاران بزرگ دنیا

 

این کتاب از مجموعه کتاب های آموزشی مؤسسه معتبر ((مورنینگ استار)) در زمینه استراتژی سرمایه گذاری در بورس و نحوه انتخاب درست سهام است. کتاب چگونه سهام سودآور انتخاب کنیم به گونه ای گردآوری شده است که سرمایه گذاران در هر مرحله ای از سواد مالی می توانند از آن استفاده نمایند. در بخش های پایانی کتاب، تجربیات برخی از سرمایه گذاران بزرگ و موفق دنیا مثل وارن بافت، بنیامین گراهام و فیلیپ فیشر ارائه می شود که با مطالعه ” خلاصه کتاب چگونه سهام سودآور انتخاب کنیم ” اطلاعات مفیدی درباره چگونگی انتخاب یک استراتژی مناسب برای کسب سود در بازار سهام در اختیار شما قرار می گیرد.

مزیت های رقابتی پایدار

 

فهرست []

    مزیت اقتصادی را می توان نوعی مزیت رقابتی بلند مدت نامید که به شرکت اجازه می دهد تا میزان سودآوری خویش را در طول زمان به شدت افزایش دهد. به عبارت دیگر شرکت ها با داشتن مزیت های اقتصادی گسترده، می توانند در بلندمدت برای سهامداران خود ارزش آفرینی کنند. بنابراین شما به عنوان یک سرمایه گذار باید توجه خود را به چنین شرکت هایی معطوف سازید.

    چهار نوع مزیت اقتصادی عمده به شرح زیر است:

    1. تولید با هزینه های پایین یا صرفه جویی در مقیاس: شرکت هایی که بتوانند محصولات و خدمات خویش را با حداقل هزینه تولید و عرضه کنند و به نوعی از صرفه جویی در مقیاس بهره ببرند، می توانند رقبای خود را با مکانیزم قیمت از صحنه خارج کنند.
    2. اثر شبکه ای: وقتی شرکت ها محصولاتی طراحی می کنند که تکمیل کننده محصولات فعلی باشد، در این شرایط ارزش آن محصول ارتقا می یابد. اثر شبکه ای یکی از قوی ترین مزیت های رقابتی پایدار می باشد که می تواند شرکت ها را در صنایع جدید به رهبر بازار تبدیل کند.
    3. هزینه های بالای تعویض: هزینه های جایگزینی محصولات یا هزینه های مراجعه مشتریان به محصولات سایر شرکت ها، هزینه هایی هستند که یک مشتری به منظور جایگزین نمودن یک محصول با دیگر محصولات متحمل می شود و می تواند مزیت قدرتمندی ایجاد کند.
    4. دارایی های نامشهود: این نوع دارایی ها که دربرگیرنده چند مزیت رقابتی است، شامل حقوق مالکیت معنوی، مجوزهای دولتی، نام های تجاری، فرهنگ منحصر به فرد شرکت یا مزیت جغرافیایی می باشد.

    موقعیت رقابتی بهتر

     

    استراتژی رقابتی مایکل پورتر که ابتدا در سال ۱۹۸۰ ارائه شد، یک چارچوب دقیق برای درک رفتار رقیب و وضعیت استراتژیک یک شرکت در یک صنعت ارائه می کند. از نظر پورتر وضعیت رقابت پذیری و مزیت های اقتصادی یک شرکت تحت تأثیر این عوامل می باشد: موانع ورود به بازار، قدرت خریدار(مشتری)، قدرت تأمین کننده مواد اولیه، تهدید جایگزینی و درجه رقابت پذیری.

    با بررسی عوامل پنج گانه ی پورتر می توان مزیت اقتصادی یک شرکت را بهتر مورد شناسایی قرار داد. تصمیم گیری در مورد اینکه آیا شرکتی از یک مزیت اقتصادی برخوردار است یا خیر معمولا انتخاب بین مطلوب و نامطلوب نیست. بلکه بیشتر بایستی به درجه گستردگی مزیت اقتصادی توجه کرد. مورنینگ استار معتقد است شرکتی را که دارای یک مزیت اقتصادی متوسط باشد از شرکت های فاقد مزیت اقتصادی از کیفیت بیشتری برخوردار هستند. شرکت هایی که هیچ گونه مزیت اقتصادی ندارند معمولا از حداقل سودآوری برخوردارند و گزینه مناسبی برای سرمایه گذاری نیستند. نکته دیگر در مورد مزیت اقتصادی شرکت ها این است که گستردگی و تداوم پذیری مزیت اقتصادی یک شرکت از عمق آن بیشتر اهمیت دارد. یعنی یک شرکت برخوردار از مزیت رقابتی عمیق ممکن است مزیت اقتصادی را بسیار قوی را به صورت موقت دارا باشد، اما ممکن است در بلند مدت اثری از آن مزیت در شرکت وجود نداشته باشد. لذا دارا بودن یک مزیت اقتصادی بلندمدت از اهمیت زیادی برخوردار است.

    ارزیابی کیفیت مدیریت

     

    هنگامی که سهام شرکتی را در اختیار دارید، در واقع مالک بخشی از آن شرکت هستید. لذا یکی از حقوق مسلم شما به عنوان یک مالک، دستیابی به اطلاعات در خصوص مدیریت و تأثیرگذاری شما در انتخاب مدیریت به طور غیر مستقیم است.

    منبع اصلی اطلاعات در خصوص اینکه چطور سهامداران اعضای هیئت مدیره و مدیران وظایف خود را انجام می دهند، گزارش هیئت مدیره برای مجمع است. در این گزارش جزییات فعالیت های هیئت مدیره، حقوق و مزایای مدیران و هرگونه پیشنهاد سهامداران و مدیریت که نیاز به رأی سهامداران داشته باشد مطرح می گردد. هنگام ارزیابی مدیریت بایستی حوزه هایی که در ذیل اشاره می شود مورد توجه قرار گیرد:

    شفافیت: از میان تعهدات بسیار مهم شرکت می توان به انتشار اطلاعات کسب و کار و صورت های مالی اشاره کرد که به طور قابل ملاحظه ای نشان دهنده توجه مدیریت به سرمایه گذاران است.

    برخورد مناسب با سهامداران: جهت ارزیابی قدرت سهامداران در رابطه با مدیریت و چگونگی رفتار هیئت مدیره با سهامداران بایستی ساختار حقوق صاحبان سهام و وظایف مدیر اجرایی و رئیس هیئت مدیره مورد بررسی قرار گیرد.

    مشوق ها، مالکیت و مدیریت: در این حوزه باید بررسی هایی در خصوص پاداش های ارائه شده به مدیران و کارکنان صورت گیرد که آیا این پاداش ها با منافع سهامداران همخوانی دارد یا خیر.

    صورت سود و زیان

     

    صورت سود و زیان نشان دهنده میزان سودی است که یک شرکت در یک دوره مشخص مثلا سه ماهه یا یک ساله برای سهامدارن ایجاد می کند. در مقایسه با سایر صورت های مالی، صورت سود و زیان نشان دهنده فروش، هزینه ها و معیارهای سودآوری است. اصلی ترین اجزای صورت سود و زیان بدین شرح است:

    سود خالص: نشان دهنده سودی است که پس از کسر تمام هزینه ها از جمله هزینه بهره و مالیات حاصل می شود.

    سود ناخالص: از درآمد حاصل از فروش منهای بهای تمام شده کالای فروش رفته به دست می آید.

    سود هر سهم: از تقسیم سود خالص به کل سهام منتشره یک شرکت حاصل می شود.

    ترازنامه

     

    ترازنامه تصویری از آنچه شرکت در یک دوره زمانی خاص در اختیار دارد(دارایی ها) و آنچه را که به دیگران بدهکار است(بدهی ها) ارائه می کند. تفاوت آنچه که شرکت در اختیار دارد و آنچه که به دیگران بدهکار است حقوق صاحبان سهام نامیده می شود.

    [irp posts=”15635″ name=”مفهوم ترازنامه و کاربرد آن در تحلیل بنیادی”]

    صورت گردش وجوه نقد

     

    صورت جریان نقدی میزان ورود و خروج وجه نقد شرکت را در طی یک دوره معین نشان می دهد که به سه بخش جریان نقدی ناشی از فعالیت های عملیاتی، جریان نقدی ناشی از فعالیت های سرمایه گذاری و جریان نقدی ناشی از فعالیت های تأمین مالی تقسیم می شود.

    تفسیر ارقام مالی

    هدف از تجزیه و تحلیل نسبت های مالی، استفاده از روابط بین اقلام صورت های مالی جهت ایجاد یک تصویر روشن از عملکرد و وضعیت مالی شرکت می باشد. نسبت های مالی عموما به چهار گروه تقسیم می شوند. نسبت های کارایی، نقدینگی، اهرمی و سودآوری.

    نسبت های کارایی: به ارزیابی نحوه استفاده شرکت از دارایی ها و بدهی ها اشاره دارد.

     

    نسبت های نقدینگی: نشان دهنده توانایی شرکت در پاسخگویی به تعهدات کوتاه مدت شرکت است و سلامتی مالی شرکت را بررسی می کند.

     

    نسبت های اهرمی: یکی دیگر از معیارهای ارزیابی سلامت و ثبات مالی است که به ارزیابی میزان بدهی مندرج در ترازنامه شرکت می پردازد. عموما هرچقدر میزان بدهی شرکت بیبشتر باشد، ریسک سرمایه گذاری در سهام این شرکت بیشتر است.

     

    نسبتهای سودآوری: عملکرد یک شرکت را از لحاظ سودآوری مورد بررسی قرار می دهد.

     

    ارزیابی کمّی مزیت های رقابتی

     

    با تجزیه و تحلیل برخی ارقام صورت های مالی، می توان شرکت ها را به لحاظ داشتن مزیت های رقابتی به صورت کمّی مورد ارزیابی قرار داد. در ادامه به برخی از این شاخص ها کمّی اشاره می کنیم:

    جریان نقدی آزاد: جریان نقدی آزاد نشان دهنده وجوه باقی مانده پس از سرمایه گذاری مجدد در کسب و کار فعلی شرکت است. اگر جریان نقدی آزاد یک شرکت به صورت درصدی از درآمد حاصل از فروش، فراتر از ۵درصد باشد آنگاه آن شرکت توانسته وجوه نقد ایجاد کند و از یک مزیت اقتصادی برخوردار باشد.

    حاشیه سود: سه نوع حاشیه سود اصلی وجود دارد که می توان آن ها را اندازه گیری کرد. حاشیه سود ناخالص، حاشیه سود عملیاتی و حاشیه سود خالص. به طور خلاصه حاشیه های سود نشان می دهند که سود ناخالص، سود عملیاتی و سود خالص چند درصد از درآمد حاصل از فروش می باشند. شرکت های برخوردار از مزیت رقابتی معمولا دارای حاشیه سود خالص مستمر و بیشتر از ۱۵٪ هستند.

    گردش کل دارایی ها: نشان می دهد که آیا شرکت به طور کارا از دارایی هایش جهت ایجاد فروش استفاده کرده است یا خیر. در شرایط یکسان، شرکتی که از نسبت گردش دارایی های بالاتری نسبت به رقبا برخوردار است، می تواند از برخی مزیتهای رقابتی بهره مند باشد.

    آشنایی با مفهوم ارزش

    ارزش گذاری سهام یکی از بخش های کلیدی در فرآیند سرمایه گذاری محسوب می شود. چراکه قیمتی که بابت سهام پرداخت می کنید، اثر قابل ملاحظه ای بر بازدهی سرمایه گذاری شما دارد.

    ارزش بازار: تعیین ارزش بازار شرکت یکی از متداول ترین روش های ارزش گذاری سهم محسوب می شود. ارزش بازار نشان دهنده کل ارزش بازاری تمام سهم منتشره شرکت می باشد. ارزش بازار از حاصلضرب قیمت سهم شرکت در تعداد سهام منتشره به دست می آید.

    ارزش شرکت: شاخصی است که سعی دارد ارزش واقعی شرکت را به دست آورد. این معیار از حاصل جمع ارزش بازار شرکت و بدهی بلند مدت منهای وجوه نقد شرکت حاصل می گردد.

    دو رویکرد اصلی در ارزشگذاری سهام وجود دارد. رویکرد مبتنی بر نسبت ها و رویکرد مبتنی بر ارزش ذاتی که هر دو روش مزایا و معایبی هم دارد که در ادامه به بخشی از آن ها اشاره می کنیم.

    استفاده از نسبت ها و ضرایب در ارزشگذاری سهام

    نسبت های ارزشگذاری، ابزارهایی جهت تجزیه و تحلیل سریع و صحیح ارزش یک سهم هستند اما بهره گیری از آن ها نیازمند توجه به محدودیت های خاص هر کدام باشد.

    نسبت قیمت به فروش (P/S): یکی از مهم ترین نسبت های بنیادین ارزش گذاری، نسبت قیمت به فروش محسوب می شود. این نسبت برابر است با قیمت بازاری سهم تقسیم بر درآمد حاصل از فروش هر سهم.

    نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B): این نسبت برای ارزشگذاری سهام شرکت های مالی و شرکت هایی که از دارایی های فیزیکی زیادی برخوردار هستند، بسیار مطلوب می باشد و برای شرکت های خدماتی یا شرکت هایی که دارایی های ناملموس زیادی دارند، چندان کارایی ندارد.

    نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E): این نسبت از تقسیم ارزش بازاری سهام بر سود حاصل از هر سهم طی مدت یک سال به دست می آید. استفاده از این نسبت زمانی کارایی دارد که با نسبت P/E بازار، نسبت P/E یک شرکت مشابه و یا نسبت P/E تاریخی شرکت مقایسه شود. اگر نیاز به توضیحات بیشتری در مورد نسبت p/e دارید توصیه میکنیم با کلیک بر اینجا مقاله ” نسبت p/e چیست ” را مطالعه نمایید.

    استراتژی استفاده از فرصت ایده آل

    بسیاری از سرمایه گذاران به جای اینکه منتظر فرصت های ایده آل سرمایه گذاری باشند، به خاطر ترس از عقب ماندن از بازار اقدام به خرید سهامی می نمایند که چندان جذاب و مناسب نیست. باید بدانید که هیچ جریمه ای برای عدم سرمایه گذاری در یک زمان خاص وجود ندارد. سرمایه گذاران حقیقی می توانند بدون نگرانی منتظر فرصت های ایده آل سرمایه گذاری بمانند و آن گاه وارد عرصه شوند. پنج نکته که در رویکرد سرمایه گذاری در فرصت های ایده آل باید مورد توجه قرار داد عبارت است از: جستجو برای شرکت های دارای مزیت رقابتی، در نظر داشتن یک حاشیه ایمنی برای همیشه، عدم نگرانی از نگهداری پول نقد، عدم نگرانی از نگهداری تعداد سهام معدود در سبد سرمایه گذاری و پرهیز از خرید و فروش مداوم.

    روان شناسی و سرمایه گذاری

     

    شناخت تمایلات روان شناختی افراد می تواند به آن ها در گرفتن تصمیمات بهتر سرمایه گذاری کمک کند.

     اعتماد به نفس بیش از حد می تواند منجر به انجام معامله زیاد و در نتیجه کاهش بازده شود.

     

     حافظه گزینشی، ناسازگاری شناختی، نزدیک اندیشی و خود مانع تراشی همگی می توانند باعث کاهش عملکرد سرمایه گذاری و از دست دادن فرصت یادگیری از اشتباهات شوند.

     

    زیان گریزی ممکن است منجر به تمرکز بیش از حد ما بر سهام زیان ده شود تا سهام سودده.

     

    تمرکز ما بر اطلاعات گذشته منجر به این می شود که ما بر اساس آنچه که فکر می کنیم مهم و درست است، تصمیم گیری نماییم. توجه داشته باشید، مبلغی که برای خرید سهام پرداخت نموده اید و عملکرد اخیر سهم، داده های مناسبی برای تعیین ارزش ذاتی سهام نیستند.

     

    [irp posts=”5478″ name=”از این فرد در بازار بورس بترسید!”]

    تجزیه و تحلیل سود نقدی

    سود نقدی و رشد سود نقدی معیار محکمی برای تعیین ارزش ذاتی سهام به شمار می رود. به عبارت دیگر ارزش سهام تنها به اندازه ارزش سود پرداختی آن می باشد. مطالعات انجام شده در زمینه ارزش گذاری سهام، اهمیت سود نقدی و سرمایه گذاری مجدد سود نقدی را در بازده سرمایه گذاری به اثبات رسانده است. در بعضی از مطالعات سود نقدی بیش از نصف بازده کل بلند مدت را به خود اختصاص میدهد. سود نقدی علاوه بر نقش آفرینی در بازده، می تواند در جهت شناسایی سهام با کیفیتی که دارای چشم انداز بازده کل مناسبی هستند کمک زیادی بکند.

    [su_divider top=”no” divider_color=”#d2d2d4″ link_color=”#bdbdc0″ size=”2″ margin=”20″]

    معرفی برخی از سرمایه گذاران بزرگ دنیا

     

    [su_divider top=”no” divider_color=”#ffffff” link_color=”#ffffff” size=”1″ margin=”20″]

    بنیامین گراهام

    بنیامین گراهام استاد، نویسنده و یک سرمایه گذار بسیار موفق بود که در سال ۱۸۹۴ در لندن متولد شد و به مدت ۲۸ سال درس سرمایه گذاری را در دانشکده تجارت دانشگاه کلمبیا تدریس کرد. کتاب “تجزیه و تحلیل اوراق بهادار” گراهام که درسال ۱۹۳۴ منتشر گردید، اولین کتابی است که چارچوبی را برای تجزیه و تحلیل سیستماتیک سهام و اوراق قرضه معرفی می کند. گراهام همچنین در کتاب “سرمایه گذار آگاه” اصولی را معرفی می کند که بنیان سرمایه گذاری بر مبنای ارزش را شکل می دهد. سرمایه گذاران ارزشی به دنبال دارایی هایی هستند که قیمتشان در بازار اساساً پایین تر از ارزش ذاتی یا واقعی آن هاست. برخی از شاگران گراهام مثل وارن بافت و بیل براون از بهترین سرمایه گذاران قرن گذشته بوده اند. سه نکته مهمی که گراهام برای موفقیت در بازار سهام به سرمایه گذاران پیشنهاد می دهد عبارت است از: تجزیه و تحلیل کامل، امنیت اصل سرمایه و بازده کافی.

     

     

    [su_divider top=”no” divider_color=”#ffffff” link_color=”#ffffff” size=”1″ margin=”20″]

    فیلیپ فیشر

    فیلیپ فیشر یکی از سرمایه گذاران بزرگ دنیا و نویسنده کتاب “سهام عادی و سودهای غیر عادی” بوده است. اگر بخواهیم فلسفه سرمایه گذاری فیشر را در یک جمله خلاصه کنیم باید گفت: سبدی از سهام شرکت هایی را که به خوبی می شناسید و رشد جالبی در آینده خواهند داشت را خریداری کرده و برای یک دوره بلندمدت نگهداری نمایید.

    [irp posts=”15203″ name=”پانزده ویژگی سهام رشدی از نگاه فیشر(بخش اول)”]

     

    [su_divider top=”no” divider_color=”#ffffff” link_color=”#ffffff” size=”1″ margin=”20″]

     

    وارن بافت

    وارن بافت عمدتاً به عنوان موفق ترین سرمایه گذار دنیا مورد توجه علاقه مندان به سرمایه گذاری و بازار سهام قرار می گیرد. بافت اصول اساسی استراتژی سرمایه گذاری خود را این گونه بیان می دارد:

    قبل از تحصیل سهام سریع المعامله، کل کسب و کار آن شرکت را ارزیابی می کنیم. کسب و کاری را انتخاب می کنیم که ۱) بتوانیم آن را درک کنیم، ۲) دارای چشم انداز های بلندمدت مطلوبی باشد، ۳) توسط افراد شایسته و مطمئنی مدیریت شود و ۴) بتوان با قیمت مناسبی آن را خریداری نمود.

    ما در مطلبی تحت عنوان خلاصه کتاب گلوله برفی به بررسی جوانب مختلف زندگی وارن بافت و اصول استراتژی وی در امر سرمایه گذاری پرداخته ایم که پیشنهاد می شود مطالعه آن را از دست ندهید.

    [su_divider top=”no” divider_color=”#ffffff” link_color=”#ffffff” size=”1″ margin=”20″]

    پیتر لینچ

    پیتر لینچ یکی از بزرگترین مدیران صندوق و از معروف ترین سرمایه گذاران بازار سرمایه است که شهرت خود را از طریق مدیریت صحیح صندوق فیدلیتی مگالن کسب نمود. چهار بخش اصلی فلسفه سرمایه گذاری لینچ عبارت است از: اول، شما باید در چیزی سرمایه گذاری کنید که آن را می فهمید. دوم، باید تکالیف و تحقیقات مربوط به یک سرمایه گذاری را به طور کامل انجام دهید. سوم، باید بر عوامل بنیادی شرکت تمرکز کنید نه بازار به صورت کامل. و در آخر، باید تنها برای بلندمدت سرمایه گذاری کنید و به نوسانات کوتاه مدت بازار توجه نداشته باشید.

    [su_divider top=”no” divider_color=”#ffffff” link_color=”#ffffff” size=”1″ margin=”20″]

     

     

    تشکیل سبد سهام

     

    نظریه مدرن سبد دارایی با این فرض ایجاد شده است که شما می توانید بازده ای بیشتر از بازده بازار به دست آورید. اما رویکرد متفاوتی را به شما ارائه می دهیم. با نگهداری (نه معاملات زیاد) سبدهای نسبتاً متمرکز بین ۱۲ تا ۲۰ سهم از شرکت های بزرگ که با حاشیه ایمنی خریداری می شودند، احتمال داشتن عملکرد بالاتر از بازار را افزایش می دهد. با سرمایه گذاری در ۱۲ تا ۱۵ سهم می توان تا ۹۰٪ از منافع حاصل از تنوع بخشی بهره مند شد. تنوع بخشی سبد سهام، ریسک غیرسیستماتیک شرکت را کاهش می دهد ولی نمی تواند ریسک سیستماتیک که مربوط به بازار است را کاهش دهد.

    [irp posts=”16231″ name=”استراتژی های تشکیل یک پرتفوی کم ریسک و متنوع”]

    اختیار معامله چیست؟

     

    اختیار خرید قراردادی است که به شما حق خرید سهمی را باقیمت مشخص در دوره زمانی مشخص می دهد. شما متعهد به خرید سهم در قیمت مشخص شده نیستید، بنابراین تنها زمانی از اختیار خود استفاده خواهید کرد که قیمت قرارداد کمتر از قیمت بازار سهم باشد. اختیار فروش قراردادی است که به شما حق فروش سهم مشخصی را با قیمت مشخص در دوره زمانی خاصی می دهد. شما متعهد به فروش سهم در قیمت مشخص شده نیستید. بنابراین تا زمانی از اختیار فروش استفاده می کنید که قیمت قرارداد بالاتر از قیمت بازار سهم باشد. ارزش یک قرارداد اختیار به دنبال افزایش نوسانات قیمت سهام پایه افزایش می یابد. بنابراین سهامی که دارای نوسان بیشتری هستندقیمت قراردادهای اختیار مرتبط با آنها بیشتر است.

    [irp posts=”12337″ name=”اختیار معامله چیست؟قرارداد اختیار خرید و اختیار فروش سهام در بورس”]

    نویسنده: مورنینگ استار ، پائول لارسون

    ترجمه: قربان برارنیا ادبی ، محمد روشندل