یکی از اصلی ترین اهداف تحلیل تکنیکال در بازار مالی، تشخیص نقاط بازگشت قیمت است. در واقع اگر فردی به این سطح از مهارت تحلیلی برسد، به مثابه یافتن جام مقدس در معامله گری خواهد بود؛ اما بر اساس پژوهش های انجام شده، تلاش برای تعیین دقیق نقاط کف و سقف (نواحی بازگشت قیمت) یا به عبارتی زمان بندی بازار، تاکنون بی فایده بوده است. با این حال، برخی ابزار تحلیل نموداری در این زمینه عملکرد قابل اطمینانی دارند. پیوت در تحلیل تکنیکال، یکی از پرکاربردترین ابزار بررسی وضعیت گذشته و فعلی قیمت می باشد. به بیان ساده، نقاط چرخش قیمت در نمودار پیوت نامیده می شود؛ که بر اساس ماهیت به دو گونه قیمتی و محاسباتی و بر مبنای قدرت بازگشتی نمودار، دو دسته ماژور و مینور را شامل می شوند.

انواع پیوت ها

پیوت ها یا نقاط بازگشت معمولاً زمانی شکل می گیرند؛ که نیروی عرضه یا تقاضا یکی بر دیگری غالب شود! در واقع زمانی که شما به یک نمودار قیمت نگاه کنید؛ تعداد بی شماری پیوت مشاهده خواهید نمود، که هر کدام در یکی از دسته بندی های فوق جای می گیرند.

۱- پیوت قیمتی

مفهوم اصلی و اساسی نقاط بازگشت قیمت، در ذات این پیوت ها نهفته است. در تعریف کلاسیک پیوت های قیمتی بدان اشاره شده است، که اگر بازار به میزان مشخصی در یک جهت حرکت کرده و پس از تشکیل سقف یا کف، با روندی نسبتاً قوی در جهت مخالف حرکت کند؛ یک پیوت در نمودار تشکیل شده است. در حال حاضر این تعریف تکامل یافته و عموماً در روش های پرایس اکشنی مطرح می شود؛ که اگر قیمت حداقل به اندازه سه کندل (شمع ژاپنی) حرکت نموده و پس از تشکیل کندل بازگشتی، دوباره با همان شرایط اما در جهت مخالف حرکت کند؛ یک پیوت یا نقطه بازگشت قابل اطمینان خواهیم داشت. نحوه تشخیص این پیوت ها به صورت بصری و بر مبنای قوانین روش های تحلیلی مختلف بوده و اصولاً ابزار تحلیلی خاصی نمی طلبد. به طور کلی، بر اساس دو روش معامله بر اساس سطوح حمایت و مقاومت قبلی یا زمان تشکیل پیوت، می توانید از آن ها استفاده کنید.

۲- پیوت محاسباتی

این نوع از پیوت ها بر اساس داده های قیمتی (OHLC) و فرمول های ریاضی محاسبه می شوند و جزئیات تحرکات قیمتی بازار، در آن ها دخیل نیست! در واقع خروجی این محاسبات که به صورت چند عدد می باشد؛ به عنوان سطوح حمایت و مقاومت آتی نمودار به کار برده می شوند. این پیوت ها بر اساس دوره زمانی نمودار و داده های قیمتی مورد استفاده، تا مدت زمان مشخصی معتبرند و با تشکیل کندل های جدید، این سطوح به روزرسانی می شوند. به طور مثال، نواحی پیوتی نمودار یک ساعته برای معامله گران میان مدتی کاربرد ندارند. پیوت های محاسباتی نیز خود انواع مختلفی دارند، که پیوت پوینت و خطوط کاماریلا مهم ترین آن ها هستند. در ادامه به شرح مختصر هرکدام از آن ها خواهیم پرداخت.

  • Pivot Point
    • Pivot Point (PP) = High+Low+Close/3
    • R1 = (2*PP)-Low
    • R2= PP+(High-Low)
    • S1 = (2*PP)-High
    • S2 = PP-(High-Low)

بر اساس قواعد، اگر قیمت بالاتر از نقطه «PP» قرار داشته باشد؛ به معنی روند صعودی بوده و باید بر اساس واکنش های قیمت نسبت به سطوح مقاومتی، به دنبال موقعیت خرید باشیم و در غیر این صورت(قیمت کمتر از PP)، اقدام به فروش می نماییم. توجه داشته باشید، که نقاط «R» مخفف Resistance یا همان سطوح مقاومتی و نقاط «S» مخفف Support یا نواحی حمایتی نمودار می باشند.

  • Camarilla Lines
    • H4 = ((High-Low)*(1.1/2))+Close
    • H3 = ((High-Low)*(1.1/4))+Close
    • H2 = ((High-Low)*(1.1/6))+Close
    • H1 = ((High-Low)*(1.1/12))+Close
    • L1 = Close-((High-Low)*(1.1/12))
    • L2 = Close-((High-Low)*(1.1/6))
    • L3 = Close-((High-Low)*(1.1/4))
    • L4 = Close-((High-Low)*(1.1/2))

در محاسبات خطوط کاماریلا ناحیه کلیدی نظیر «PP» نداریم؛ اما به دلیل تعدد نواحی مقاومت و حمایت محاسبه شده در این روش، می توان قدرت روند را تا حد زیادی تشخیص داد و معاملات دقیق تری داشت. در واقع زمانی که قیمت به سطوح ۳ یا ۴(از نوع R یا S) برسد؛ در نگاه اول نشان دهنده قدرت روند و تحرک قیمتی بالا می باشد. ذکر این نکته ضروری است، که محاسبه گر نقاط پیوت در اکثر پلتفرم های تحلیلی به صورت اندیکاتورهای پیش فرض قرار دارند و حتی در صورت عدم وجود آن می توانید، به صورت رایگان آن را از منابع مختلف دانلود و نصب کنید. امروزه در بسیاری از استراتژی های معاملاتی، پیوت ها به عنوان ابزار اصلی و در کنار مواردی چون خطوط روند، میانگین های متحرک و… به کار برده می شوند.

۳- پیوت ماژور

حتی اگر با تحلیل تکنیکال آشنایی نداشته باشید؛ با مشاهده نمودار قیمت، کف و سقف هایی که موجب وقوع حرکات قیمتی قوی در جهت مخالف شده اند، کاملاً محسوس می باشند. در اصطلاح به این دسته از نقاط بازگشتی، پیوت ماژور گفته می شود. این نقاط از اعتبار بالایی برخوردارند و تحلیل گران برای ترسیم خطوط روند و الگوهای قیمتی، باید از این پیوت ها استفاده کنند.

۴- پیوت مینور

در طرف مقابل نقاط پیوتی هم وجود دارند؛ که نهایتاً منجر به حرکات اصلاحی کوچک یا برقراری روند خنثی می شوند. پیوت مینورها در نمودارهای با دوره زمانی پایین (تایم فریم کوچک) به وفور قابل مشاهده اند؛ زیرا نوسانات کاذب و مقطعی در نمودارهای میان روزی بیشتر ایجاد می شوند. به دلیل این که نقاط بازگشتی مینور، قدرت چندانی در تغییر روند و ایجاد حرکات قیمتی چشم گیر ندارند؛ الگوهای قیمتی و خطوط روند مبتنی بر آن ها از اعتبار چندانی برخوردار نیست. در نتیجه برای کاهش درصد خطای تحلیل، معامله گران باید به دوره های زمانی مناسب رجوع کنند.

نحوه تشخیص پیوت ماژور از مینور

حال که تعاریف اولیه پیوت ماژور و مینور ذکر شد؛ سؤال اصلی این است، که چگونه این نقاط را از یکدیگر تمایز دهیم؟ با توجه به این که سطوح پیوتی کاملاً مبتنی بر قیمت می باشند، تشخیص آن ها به صورت چشمی و بر اساس مقایسه ذهنی سطوح بر اساس قدرت حرکات بعدی امکان پذیر خواهد بود؛ اما این امر مستلزم داشتن تجربه کافی در زمینه تحلیل تکنیکال است! به همین دلیل، روشی ترکیبی شامل دو ابزار فیبوناچی بازگشتی و اندیکاتور مکدی تدوین شده است؛ تا معامله گران متوسط و مبتدی نیز قادر به تشخیص این سطوح باشند. در واقع اگر سطوح کف یا سقف نمودار این دو ویژگی را داشته باشند؛ به احتمال قوی با یک پیوت ماژور رو به رو خواهیم بود. قاعده کلی شامل موارد ذیل است:

  • تغییر فاز مکدی در زمان تشکیل پیوت
  • اصلاح قیمت حداقل به اندازه ۳۸ درصد موج قبلی

 جهت درک بهتر موضوع، به این مثال دقت کنید.

در این نمودار، تغییر فاز هیستوگرام مکدی و تقاطع نزولی خطوط سیگنال و مکدی در زمان تشکیل پیوت کاملاً مشهود است. هم چنین با رسم فیبوناچی بازگشتی مشخص می شود؛ که شرط اصلاح حداقل ۳۸ درصدی قیمت نیز برآورده شده و به نظر می رسد، گواه های معاملاتی کافی برای پیوت ماژور بودن این نقطه بازگشتی وجود دارد.

کلام پایانی

به طور کلی، پیوت ها یکی از بهترین ابزار تحلیل و معامله گری در بازار مالی است؛ اما با توجه به نوسانات قیمتی متعدد و شدید، دارای خطاهایی نیز می باشند؛ که باید به واسطه تعیین استراتژی های معاملاتی دقیق و روش های نوین تحلیلی، پوشش داده شوند.