به نام خدا، سلام علی صابریان هستم، امروز میخواهم در مطلبی در مورد موضوعی به نام در جستجوی گنج صحبت کنم، موضوعی که فکر می کنم بسیاری از سرمایه گذارها این موضوع را نمی دانند و همین باعث می شود توی بازار های مالی، سرمایه گذاری مثل بورس نتوانند بمانند و عملا بعد از مدتی این بازار ها را کنار می گذارند. مطلب درجستجوی گنج به نظر من یکی از مطالب بسیار مهم حوزه سرمایه گذاری است، مطلبی که شاید من در کتابی نخوانده ام، حاصل این چند سالی است که تدریس کرده ام و تجربه های خودم از بازار بورس و خود شما هم می دانید که تجربه شاید گرانبهاترین چیزی است که می شود به دیگران انتقال داد، حتما این مطلب را همراه من باشید که موضوع بسیار مهمی است. شما می دانید وقتی فردی فعالیت می کند در بازار های مالی و سرمایه گذاری روشی دارد و آموزش دیده است و طبق آن روش خود فعالیت می کند. در سطح اول هر کسی که می خواهد در بازارهای مالی فعالیت کند (مثل بورس) به او می گویند شما برو و آموزش ببین و با آن آموزش در بازار ها سرمایه گذاری کن. آموزش ها چیست؟ یک روش خاص معاملاتی و چند روش را به شما آموزش می دهند و از آن ها استفاده می کنید برای اینکه فرصت های سرمایه گذاری خوب را پیدا کنید. مثلا در بورس شما دنبال سهام مناسب برای سرمایه گذاری می گردید، دنبال سهام مناسب برای خرید در قیمت مناسب و فروش در قیمت بالاتری هستید.

حالا گنج ما چیست؟ می خواهیم در مورد این صحبت کنیم که سرمایه گذارها دچار یک نگرش اشتباهی می شوند، اصلا این داستان از کجا به دهن من رسیده است؟ من در دوره آموزش بورس نخبگان که یک فردی از صفر تا صد بتواند به بازار بورس طبق استراتژی های انتخاب شده و گزینش شده ما مسلط شود، بعضا دانشجویانی می بینم که روش های ما را آموزش می بینند (دوره نخبگان) و مدام می روند سراغ روش های دیگر، یک روش های دیگر و دیگر… بعد از مدتی هم که می بینم آن ها را و متوجه می شوم که از بازار آمده اند بیرون و نتوانسته اند سود کنند و از آن ها می پرسم که شما چطور فعالیت می کردید و چطور سهام خرید و فروش می کردید؟ می گویند که با این روش رفته ام سهام خریدم، رفتم ورش دیگری آموزش دیدم و باز هم سود نکردم، فلان کتاب را خوانده ام و باز هم سود نکرده ام، پیش فردی دیگری آموزش دیده ام ولی باز هم سود نکرده ام. به او می گویم بیا من معاملاتت را ببینم و نشان بده سرمایه گذاری هایی که انجام دادی. می بینم که چقدر فرد در اجرای استراتژی ها ضعف دارد، یعنی چی؟ یعنی تجربه کافی بدست نیاورده است در استفاده از آن ها و فقط خیلی سطحی چند معامله انجام  می داده است (بدون نتیجه) و بیرون می آمده است.

مسلما می گوییم با این استراتژی چگونه معامله کردی؟ می بینم یک چیزی را اشتباه در استراتژی انجام داده است و چون تجربه ندارد و در کوتاه مدت این کار را کرده است عملا نتوانسته است نتیجه بگیرد. این فرد را من به عنوان فردی می شناسم که در جستجوی گنج بوده است، یعنی مادام دنبال یک روش معاملاتی می گردد که آن روش معاملاتی بهترین روش معاملاتی باشد و بتواند با آن در بازار سود کند. این داستانی که گفتم می دونید شبیه چی است؟ من همیشه مثال رانندگی را میزنم چون مثال خوبی و ملموسی است. فکر کنید من رانندگی یاد ندارم و به تازگی آموختم و می روم و می نشینم پشت اتومبیلی و شروع به رانندگی کردن میکنم و متوجه میشوم که چقدر سخت است با این اتومبیل رانندگی کردن، یا ممکن است تصادف کنم و با خودم می گویم باید اتومبیل را عوض کنم و اتومبیل جدیدی انتخاب کنم شاید بهتر باشد. می روم سراغ اتومبیل بعدی و می بینم همین مشکل را دارم و همینطور اتومبیل های بعدی. یعنی عملا توی این موضوع عوض کردن اتومبیل راه ما نیست! افرادی که در جستجوی گنج هستند در بازارهای سرمایه گذاری بخصوص بورس، دنبال یک روش معاملاتی خاص هستند، روشی خاص که ما اسم آن را می گذاریم “گنج”،  ولی باید گفت که چنین گنجی وجود ندارد.

گنج اصلی در بازارهای سرمایه گذاری چیست؟ گنج اصلی آن تجربه ای است که شما بر روی یک استراتژی بدست می آورید، یک راننده خیلی حرفه ای توی زمینه خاص مسابقات اتومبیل رانی چطور فعالیت می کند؟ با یک اتومبیلف با یک سبک مسابقه، با یک دسته بندی خاص، چندین سال است که تجربه کسب می کند، چندین سال است که در آن حوزه کار می کند، با یک سری اتومبیل مشخص کار می کند و در یک سری پیست های مسابقه مشخص فعالیت می کند و مادام تجربه بدست آورده است و حالا تبدیل می شود به فردی که می تواند در مسابقات مقام آورد. این فرد اتومبیل را عوض نکرده است. روی خود و تجربه خود با همان اتومبیل کار کرده است. برای من بسیار جالب است افرادی که در دوره نخبگان بورس ما نتیجه گرفته اند و موفق شده اند در بازار افرادی بوده اند که  همان مطالبی که ما به آن ها آموزش داده ایم را (همان استراتژی ها) بار ها و بار ها در بازار سعی و خطارکرده اند، تجربه کسب کرده اند و به مقداری تجربه زیادی کسب کرده اند حالا با اعتماد به نفس و موفق در بازار بورس فعالیت می کنند. حتی یکی از دوستان دوره نخبگان بورس به دلیلی مشکل داشت چند جلسه آخر (تقربیا یک چهارم کلاس ها) را نتوانست حضور داشته باشد.

و بعد از مدتی که من ملاقاتش کردم و می گفت که من خیلی از معاملات راضی هستم، اکسل مهاملات را نشان داد و می گفت در اکثر معاملات سود می کنم و در مجموع در سود بسیار خوبی هستم و رسیده ام به سود و درآمد پایدارد و سرمایه گذاری در بازار بورس. من گفتم چند تو جلسه غایب بودی چطور می شود؟ گفت من با همان روش هایی که در جلسات بوده ام و آموختم، آنقدر آن ها را سعی و خطا کرده ام، تجربه کسب کرده ام که توانسته ام از آن ها به این سود مستمر که الان دارم برسم. این موضوع برای خود من جالب بود که حتی آموزش های دوره نخبگان چیزی فراتر از آن چیزی که نیاز است، و یک فردی اگر بخواهد در بازار بورس موفق شود، بخشی از این آموزش ها را همراه با تجربه انجام دهد می تواند موفق شود. یادتان باشد که هر آموزشی باید در کنار تجربه قرار بگیرد و به تنهایی معنا ندارد و نمی تواند شما را کمک کند. افراد معمولا وقتی که آموزش می بینند و به طور سطحی از یک آموزشی استفاده می کنند، ممکن است اوایل آن نتیجه ای که باید بگیرند را دست نمی یابند (که طبیعی است) و تصمیم می گیرند که استراتژی خود را عوض کنند و به دنبال استراتژی دیگری می روند و تبدیل می شوند به آدمی که بی تجربه است در بسیاری از مسائل، و چون از استراتژی که آموزش دیده اند نتیجه نگرفته اند آن را ترک می کنند.

فیلمی بود در گذشته (زمان بچگی) به نام “رویای شیرین دریا” مرحوم خانم پوپک گلدره در آن بازی می کردند (فکر میکنم سال ۱۳۷۷)، در یک قسمت سریال برادر دریا می گوید که من از اینجایی که هستیم دیگر خوشم نمی آید، اینجا درخت ها آن طور که باید سر سبز نیستند و محیط آن طور که باید زیبا نیست و من می خواهم محیط را ترک کنم و به مکان دیگری بروم. قایقی برمی دارد و به دل دریا می زند و بعد از مدتی کنار ساحلی می ایستد و از قایق که پیاده می شود و می گوید که چقدر اینجا زیباست، چقدر اینجا خوب و متفاوت است، شروع به حرکت در جنگل ها می کند و می گوید من به جزیره ای کاملا متفاوت رسیده ام، می گوید این برگ ها چقدر سبزتر است، درخت ها زیباتر است. همینطور که قدم می زند و خانه خود را در جلوی خود می بیند و می فهمد که دریا او را دوبار به همان ساحلی که حرکت کرده برگردانده است و همان موقع می فهمد که عملا این نگاه خود فرد نسبت به یک موضوع است که باعث می شود من احساس کنم آن موضوع خوب است با خوب نیست. در این موضوع سرمایه گذاری ما هم عملا استراتژی ها همه می توانند خوب باشند به شرط این که من روی آن ها تجربه کسب و استفاده کنم. این طور نیست که من مقداری که یک استراتژی را تست کردم بگویم نه خوب نیست و بروم به یک استراتژی دیگر و عملا در جستجوی گنج باشم. می گویند:

بروسلی گفته است:

من از کسی نمی ترسم که هزار تا فن آموخته است، من از کسی میترسم که یک فن را هزار بار تمرین کرده است.

گنج در سرمایه گذاری تجربه شما در یک استراتژی معاملاتی است نه برسی چند استراتژی مختلف بصورت سطحی در بازارهای سرمایه گذاری. پس نتیچه می گیریم که به جای اینکه دنبال گنج (روش های معاملاتی جدید) در بازار بورس باشیم، به دنبال گنج اصلی که تجربه شما در بازار بورس است بگردید. دوستدار شما، علی صابریان.