خلاصه کتاب از طمع تا وحشت

کتاب از طمع تا وحشت آینه ای روان شناختی مقابل روی فعالان بورس می گذارد. این آینه از یک سو به خواننده نشان می دهد که در حوزه ی بورس چه تیپ شخصیتی دارد و از سوی دیگر ویژگی های سایر تیپ های شخصیتی را که هر بورس باز، احتمالاً کمی از آن ها را در خود دارد و هر از چندی به دردسر آن ها گرفتار می شود، شرح می دهد. در مطلب خلاصه کتاب از طمع تا وحشت ذکر میکنیم که محور اصلی این کتاب، بررسی ۱۰ تیپ شخصیتی مشکل آفرین در بورس است که هر یک از ما، کم و بیش قدری از خصوصیات هر کدام از این تیپ ها را در خود داریم. شناخت این روحیات به طور حتم به ما کمک می کند سرمایه گذار بهتری باشیم و هم خود و هم اقتصاد و نظام تولید از آن نفع ببریم.

پس انداز و قمار: آلمانی ها عاشق این دو هستند!

 

ریسک نامعقول، طمع، ترس افراطی و وحشت می توانند باعث بروز اشتباهات بسیاری در بورس شوند و منجر به از دست رفتن پول های فراوان گردند. احساسات و عوامل انسانی، کلک های بسیاری برای سرمایه گذاران در آستین دارند. کسی که در معامله گری پیرو احساسات شد، در بورس روی موفقیت را نخواهد دید. برای درک بهتر این موضوع، مثال روشنی در مورد رابطه احساسات و خصوصیات اخلاقی با نحوه عملکرد در بورس و سرمایه گذاری مطرح می کنیم. جالب است بدانید که گفته می شود آلمانی ها فرهنگ سهام داری ندارند. چراکه بیش از حد محتاط اند و اگر بتوان آن ها را متقاعد کرد که قدری شجاع تر باشند، یک راست سراغ قماربازی می روند. ماجرا از این قرار بود که در سال های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰ که تازه نهال فرهنگ سهام داری در آلمان داشت شاخ و برگ های تازه ای می زد، بروز بازارهای نوین با سودهای افسانه ای خصوصاً عرضه اولیه سهام شرکت مخابرات آلمان موسوم به تلکام، آلمانی ها را برای اولین بار به بورس کشاند و قرار بود تلکام سهام نوین ملّی آلمان باشد. در ادامه همین نماد باعث شد بسیاری از آلمانی ها برای همیشه از خیر سهام داری بگذرند.

در عرضه اولیه تلکام یعنی در نوامبر ۱۹۹۶ سهم به سرعت فروش رفت، درحالیکه هنوز متقاضیان زیادی داشت. به همین دلیل عرضه های دوم و سوم و بعدی هم با استقبال مردم رو به رو شد. اما در سال های بعد به دلایل مختلف از جمله اشتباهات استراتژیک هیئت مدیره شرکت، اصلاحات قیمت املاک و مستغلات، خریدهای گران، حاشیه سود پایین شرکت و همچنین ترکیدن حباب بورس در همان دوران باعث افت شدید قیمت این سهم شد. برای جامعه آلمان سقوط تلکام شکست سختی بود و باعث شد بسیاری از آلمانی ها از بازار سهام خداحافظی کنند. به هر حال در بازار نوین آن زمان سودهای کلان ناشی از افزایش قیمت ها و رؤیاهای بزرگ و فانتزی های مردم از سرمایه گذاری و پول دار شدن، همه و همه باعث شد آلمانی ها به دنبال احساسات خود در بورس را بیفتند و بدیهی است که به سرعت همه پول خود را از دست دادند. اما با توجه به ویژگی هایی که بازار سهام دارد، در مسیر جمع آوری درازمدت ثروت، سهام گریزی آلمانی ها قطعا برایشان گران تمام خواهد شد. چرا که در سال های گذشته بازار سهام بهترین بازدهی ها را رقم زده است. به جرأت می توان گفت با کنترل احساسات و شناسایی تله ها روان شناختی می توان عملکرد مناسب و سوددهی در بازار سهام داشت.

۹۰ درصد بورس از احساسات تشکیل شده است

 

آدمیزاد همیشه آن جور که شایسته است عقلانی رفتار نمی کند و وقتی که صحبت از پول باشد که دیگر هیچ. همین احساسات محرک اصلی رفتارها در بورس هستند. بورس داستان بازندگان کله شق و یک رأی و برندگان تنوع طلب است. مسلماً هیچ کس همیشه در طرف برنده ها نیست ولی سمت بازنده ها به طرز عجیبی همیشه شلوغ است. سرمایه گذاران اغلب هدف قیمتی کوتاه مدت اولیه ی خود را فراموش می کنند و سهام برنده ی خود را زودتر از موعد می فروشند اما برعکس سهام بنجل را دودستی و محکم در پرتفوی نگه می دارند. ریشه این رفتار سهامداران به ریسک گریزی و ریسک پذیری متفاوت انسان ها در نواحی سود و زیان برمی گردد. بازارها همیشه تحت فشار هیجانات، یعنی تأثیرات روان شناختی، الگوهای رفتاری و شرطی شدگی قرار دارند. به همین خاطر بی هیچ دلیل بنیادی در صورت های مالی سه ماهه ناگهان نرخ ها شروع به رشد می کنند، عکس العمل به اخبار منفی در یک سهم مبالغه آمیز می شود و قیمت آن را بیش از حد چماق کاری می کند. که همه ی این ها از رفتار گله ای سهامداران شایع می شود. اما کارشناسان و افراد خبره در بورس می دانند که رفتار گله ای در بورس تا چه حد خطرناک است.

تیپ های شخصیتی از حریص تا وحشت زده

 

هر یک از ما بین دو طیف احساس در نوسانیم: گاهی دچار ترس و وحشت و گاهی دچار طمع و خودبزرگ بینی می شویم؛ خیرگی می کنیم و با یک دندگی روی واقعیت سرپوش می گذاریم؛ خود را گول می زنیم یا عاشق یک سهم می شویم و گاهی هم همه این کارها را با هم انجام می دهیم. لذا برای بهبود و پیشرفت اولین قدم خودشناسی است. در ادامه با ۱۰ تیپ شخصیتی عمده در بورس آشنا می شویم که با بررسی ویژگی های هر یک از این تیپ ها می توانیم گام بزرگی در شناخت خود و دیگر بازیگران بازار سهام برداریم.

حریصان

 

آدم حریص خودخواه است، فقط منافع خود را می بیند و به احتمال ضرر توجهی نمی کند. حرص تمنای شدیدی است که برای رسیدن به یک هدف یا چیزی که اغلب حول محور پول یا ثروت هنگفت می چرخد. مسئله ی اصلی انسان حریص که معمولا در بازارهای مالی با خیره سری سفته بازی می کند، فقط سود حداکثری نیست. البته معلوم است که چنین شخصی به دنبال پول بیش تری می گردد، ولی محرک اصلی دیگری نیز دارد و آن شکست دادن دیگران است. بالاترین انگیزه برای بسیاری از سفته بازان، بهتر و بالا بودن از بازار و رقیبان است.

طبق تحقیقات انجام شده طمع همیشه به رفتار غیراخلاقی منجر می شود و بازارهای مالی انگار بهترین مکان برای بروز چنین رفتارهایی است. چرا که طالب بیشتر بودن، برای نتایج بهتر تقلا کردن و بالاترین پاداش ها را خواستن در ذات این ساختار است. سوء استفاده از اطلاعات محرمانه شرکت ها نمونه ای از این رفتارهای غیراخلاقی است. پرداخت های کلان و پاداش های هوس انگیز یکی دیگر از عواملی است که به حرص و طمع دامن می زند. نقش پاداش ها باید در اصل این باشد که رفتارهایی را تقویت کند که برای شرکت مفید باشند اما اگر این پاداش ها به دقت تنظیم نشده باشند به خودی خود منجر به فساد می شوند. مثلا اگر قرار باشد یک مدیر متناسب با بازدهی سهام پاداش بگیرید تمام توجه خود را صرفا بر پاداش متمرکز می کند. خطری که به وجود می آید این است که احتمال دارد بسیار پرریسک و کوتاه مدت عمل کند و به فکر مبلغ پاداش باشد و امنیت درازمدت شرکت را نادیده بگیرد. احتمال صعود نرخ ها در عرضه های اولیه، نرخ بهره ی بالا بعضی شرکت ها هم از دیگر عواملی است که به بالا رفتن حرص و طمع افراد دامن می زند.

 قماربازان

 

قماربازی یکی از وجوه خطرناک طمع کاری است.یعنی وقتی که به دنبال سود بودن که خوب و مفید است با زیاده روی تبدیل به یک تله بزرگ می شود. در این حالت کسب سود در بورس حالتی را در مغز به وجود می آورد که با حالات ناشی از مصرف مواد مخدر برابری می کند. بالا رفتن مرتب ارزش پرتفوی می تواند به یک حالت نشئگی واقعی منجر شود که تلاش برای تکرار آن می تواند به رفتاری اعتیادگونه تبدیل شود که طی آن شخص ریسک ها را فراموش کند، چون هرروز به تحریک بیشتری نیاز دارد و مجبور است جسورانه تر شرط بندی کند. بسیاری از بازیگران بورس دچار توهم کنترل هستند. تصور می کنند که بر خلاف کازیتو که در آن همه چیز شانسی و تصادفی است، در بورس افسار اوضاع را در دست دارند. مسلماً همچین تفکری، یک آرزوی رؤیایی است. خصوصاً وقتی میدانیم که به بازه های کوتاه مدت فکر می کنند.

باید دانست که بین سرمایه گذاری و قماربازی به لحاظ روان شناختی و رفتاری تفاوت هایی وجود دارد. اگر شخص به سهام به عنوان مالکیت بخشی از یک دارایی فیزیکی ملموس با دیدگاهی بلند مدت نگاه کند و ریسک سبد سهام را متناسب با وضعیت زندگی خود انتخاب کند، کم ترین مخاطرات را خواهد داشت. در چنین حالتی قمار کردن های گاه به گاه با پولی معین که دقیقاً برای همین کار کنار گذاشته شده است، حتی به قصد لذت از بازی، مشکلی ایجاد نمی کند. اگر در قمار برنده شد می تواند از سودی که به لحاظ اقتصادی به آن وابستگی ندارد لذت ببرد. اما همین یک مقدار قمار هم اگر از کنترل فرد خارج شود خطرناک تلقی می گردد.

خودبزرگ بین ها

 

حرص تنها موجب اعتیاد به قماربازی نیست بلکه می تواند منشأ رفتارهای افراطی دیگری از جمله مال اندوزی گردد. در هر متکبر یک قمارباز نهفته است و در هر قمارباز مقداری تکبر وجود دارد که تصور می کند به همه چیز احاطه دارد. تکبر همیشه با خودبزرگ بینی همراه است و این فقط گنده قماربازهای بانکی نیستند که به دام آن گرفتار می شوند. آیا خود شما تاکنون به این فکر نکرده اید که می توانید بازار را شکست دهید و باهوش تر از همه مدیران دارایی ها، مدیران صندوق ها، پوشش دهندگان ریسک یا سایر معامله گران باشید؟

واقعیت آن است که برد یک شرط بندی یا کسب سود درخود در بورس، فقط موجب رشد ارزش پرتفوی نمی شود بلکه به موازات آن اعتماد به نفس ما نیز بالا می رود و از آنجایی که همیشه تمایل داریم موفقیت ها را فوراً به هوش و استراتژی های شخصی خود نسبت دهیم، در این حالت دوپامین ترشح می شود، هورمون نشئه کننده ای که ما را جسورتر می کند و در نهایت باعث می شود دست به معاملات با ریسک های نامعقول بزنیم. در حقیقت اغلب قربانیان اعتماد به نفس کاذب، دچار توهم شکست ناپذیری می شوند در حالیکه واقعیت بورس و سهامداری طور دیگری با ما برخورد می کند.

تقلیدگران

 

دنبال کردن روندها یکی از استراتژی های پر کاربرد در بازار است که طی آن افراد برای سودجویی روی رکاب روندها سوار می شوند. حرکت های گله ای پدیده ای فراگیر و اغلب ناخودآگاه است که عمدتاً دامن سرمایه گذاران حقیقی خرد که اجازه می دهند با فشار جمعیت به این سو و آن سو کشیده شوند را می گیرد و البته فقط منحصر به این افراد نیست. خوبی را رفتن به دنبال به دیگران این است که نیازی به فکر کردن ندارد و لذا فرد می تواند به راحتی شانه از زیر بار مسئولیت خالی کند. این ویژگی در بورس بسیار جذاب است چون بدون هیچ زحمتی اجازه می دهیم که ابتدا دیگران، اعم از تحلیگران، بزرگان بازار، سرمایه گذاران خبره یا حتی توده یرمایه گذاران خرد، تکلیف بازار را مشخص کنند و سپس ما با اطمینان خاطر آن ها را همراهی می کنیم. فارغ از اینکه برنامه و استراتژی مناسبی برای خود داشته باشیم.

شتابزدگان

 

ماهیت بورس این گونه است که گاهی در یک روز ممکن است کل بازار سه یا پنج واحد یا بیشتر بریزد و در این میان ممکن است تک سهم ها نزول های دورقمی را ثبت کنند. بسیاری از سهام داران خرد تاب و تحمل چنین روزهایی را ندارند و سهام پر نوسان این چنینی را از پرتفوی خود خارج می کنند و البته چند روز بعد پشیمان می شوند. این همان شتابزدگی است. مشخص است که شتابزدگی در هیچ جا پیشوای خوبی نیست، به خصوص در بورس. پس خونسردی خود را حفظ کنید و هرگز بدون استراتژی از پیش تعیین شده اقدامی نکنید. البته معنی این توصیه این نیست که روی واقعیت ها سرپوش بگذارید و با هر شرایطی از همه چیز چشم پوشی کنید و با یک دندگی سرمایه گذاری های انجام شده خود را بهترین بدانید. بازبینی گاه به گاه استراتژی ها در کمال آرامش و فرصت، نمی تواند ضرری داشته باشد.

یک دنده ها

 

معمولاً همه ما در مواجهه با اولین شواهدی که نشان می دهند سرمایه گذاری های انجام شده که با نظرات کاملاً شخصی خود انتخاب کرده ایم، می توانند به شکست منجر شوند، فوراً عینک خوش بینی خود را به چشم می زنیم و فقط چیزهایی را می پذیریم که حامی تصمیم گیری های قبلی باشند. از رفتارهای خود با یکسری استدلال های شبه منطقی دفاع می کنیم و اطلاعاتی را گزینش و قبول می کنیم که تأییدمان کند و نه آن هایی که با دیدگاه ما متفاوت باشد. ارزیابی ما از سهام یا شرایط کلی بازار همیشه به موضع و موقعیت ما در آن زمان بستگی دارد. مثلاً اخبار مربوط به شرکت ها را آن گونه که خودمان فکر میکنیم تعبیر می کنیم. اما باید دانست که برای برنده شدن در بازار باید زیان ها را نیز به رسمیت شناخت و زود از شر آن ها خلاص شد تا اینکه با یکدندگی، آن ها را فقط از روی احساسات غلط در پرتفوی نگه داشت.

عاشقان

 

در سرمایه گذاری بسیار پیش می آید که فرد عاشق یک سهم شود در این حالت فرد ضعف ها و هیجانات سهم را نمی بیند و معمولاً بخش زیادی از پرتفوی خود را به آن اختصاص می دهد. مانند آلمانی ها که به دلیل علاقه ی زیادی که به خودرو دارند، معمولا بخش زیادی از پرتفوی آن ها را سهام خودرویی ها دربر می گیرد. اما شیوه بزرگان بورس این است که معمولا ریسک سرمایه گذاری های خود را در صنایع متنوع و متعدد توزیع می کنند. وقتی می خواهید سهام شرکتی را بخرید، زیر و بم شرکت را بر اساس واقعیت های عینی بررسی کنید و فقط از سر احساس علاقه به یک سهم خاص آن را در پرتفوی خود جای ندهید. سعی کنید از صنایع مختلف در سبد سهام خود داشته باشید. طبق قانون کلاسیک و جامع سرمایه گذاری بهینه، عاقلانه ترین سرمایه گذاری آن است که حداکثر پراکندگی را داشته باشد چون به کم ترین ریسک منجر می شود.

خوش خیالان

 

خوش خیالی در بازارهای مالی می تواند عاقبت غمناکی داشته باشد ولی مایه ی تعجب است که بسیاری هنوز ساده دلی می کنند. معمولا وقتی داستان زیبایی سراییده می شود و نرخ های بازدهی جذابی پیشنهاد می گردد، عقل ها خفقان می گیرند. وقتی پیشنهاد استفاده از موقعیتی برای کسب ۱۰۰ درصد سود می دهند، خیلی باید حواستان جمع باشد که در دام نیفتید. همچنین وقتی نرخ رسمی بهره کم تر از دو درصد است ولی نرخ پیشنهادی برخی پنچ برابر بیش تر است، زود تصمیم نگیرید. خوش خیالان تمایل دارند خود را مجاب کنند که فلان قدام، ریسک کمی دارد، اساتید خودخوانده را معتبر و دانا می پندارند و از پندهای خیرخواهانه آن ها با ساده لوحی تبعیت می کنند.

ترسوها

 

عکس العمل ما در بورس نسبت به موقعیت های نا مطمئن و تهدیدآمیز بستگی به آن دارد که چقدر در برابر عدم قطعیت ها و ریسک های ممکن انعطاف پذیری و تحمل داریم. برای برخی احتمال ضرر در آینده به قدری ناخوشایند است که ترجیح می دهند از هم اکنون در مسیر آن قدم نگذارند. یعنی بهتر می بینند که قید سهام و سرمایه گذاری در بورس را بزنند که مبادا شاید در آینده زیانی به بار آورند. این رفقای ترسو ترجیح می دهند دست به پولشان نزنند و منفی بودن بهره ی واقعی حساب های سپرده بانکی را نادیده می گیرند. بله در سرمایه گذاری احتیاط مسلماً شرط عقل و مفید است و حتماً باید ریسک ها و جوانب را کاملاً بررسی کرد. اما ترس بیش از حد فلج کننده و غیرضروری است.

 وحشت زدگان

 

در بورس دوره هایی وجود دارد که حتی اعصاب مجرب ترین سهام داران صبور نیز به هم می ریزد. وقتی وحشت فراگیر بازار را دربر می گیرد مانند زمان های بحران های مالی، سخت می توان به استراتژی های درازمدت شخصی وفادار ماند. چه حباب یا بحران مالی باشد یا نه وقتی در بازارها اوضاع خوب باشد، به هر حال زمانی اصلاحات از راه خواهند رسید. اما باید دانست که هر شوک وارده به بورس و ریزش قیمت ها نیز نمی تواند آغاز یک سقوط به شمار رود و ای بسا پس از یک یا چند روز وحشت زدگی اوضاع به سرعت آرام می شود و گاهی یک یا چند هفته به هم ریختگی ادامه یابد. مسلماً تاب آوردن در برابر چنین ریزش هایی سنگین و صبر کردن تا بازگشت مجدد نرخ ها بسیار سخت است. قبل از آنکه به یک وحشت زده یا وحشت آفرین در بازار بورس تبدیل شوید، سعی کنید به خود مسلط شده و استراتژی های بلند مدت خود را بار دیگر مرور کنید. دست کشیدن از استراتژی های درازمدت به همین راحتی و سرعت هرگز عاقلانه نیست.

خویشتن داری و کنترل احساسات

 

در بخش پایانی کتاب راهکارهایی برای بالا بردن توانایی کنترل احساسات و پیشگیری از خطرات روان شناختی که بر سر راه سرمایه گذاران وجود دارد ارائه شده است.

وضعیت مالی و نقدینگی خود را روشن کنید؛

 

لازم است قبل از سرمایه گذاری، دل و روده ی وضعیت مالی خود را بیرون بکشید و بررسی کنید که چقدر دارایی دارید؟ چقدر درآمد ماهانه یا سالانه دارید؟ هزینه ها چطور؟ چطور می توانید و می خواهید پس انداز کنید؟. بعد از مشخص کردن همه این ها می توانید آن پولی را در سهام سرمایه گذاری کنید که در میان مدت(چند سال) یا بهتر از آن در بلند مدت(چند ده ساله) بخواهید در آنجا نگه دارید. پولی که شش ماه یا یک سال دیگر حتماً به آن نیاز خواهید داشت به درد سرمایه گذاری در بورس نمی خورد.

 اهداف بلند مدت خود را مشخص کنید

 

خیلی توفیر دارد که پول خود را برای بلند مدت سرمایه گذاری کرده باشیم یا کوتاه مدت درگیر کرده باشیم تا ببینیم چه می شود. به طور کلی فرصت های کسب بازدهی بهتر در دراز مدت در بازارهای مالی فراهم تر است.

 ظرفیت ریسک پذیری خود را مشخص کنید

 

رعایت انظباط مالی تنها زمانی میسر است که ابزارهای مالی انتخابی متناسب با ظرفیت ریسک پذیری شما باشد. افراد درجات ریسک پذیری مختلفی دارند و چیزی که برای یکی بسیار خطرناک و ریسک دار است شاید برای دیگری محافظه کارانه باشد و نتواند بازدهی مدنظر را فراهم کند.

یک استراتژی انتخاب کنید و به آن وفادار بمانید

 

بعد از اینکه امکانات مالی، اهداف سرمایه گذاری و ظرفیت ریسک پذیری خود را تعیین کردید، وقت آن است که یک استراتژی متناسب با آن ها اختیار کنید. روش های بسیاری برای موفقیت در بورس وجود دارد که باید با توجه به ویژگی ها و شرایط خود آن ها را به کار گیرید.

تنوع ایجاد کنید

 

یک از اساسی ترین موضوعات در بهره وری مالی، تنوع بخشیدن به سرمایه گذاری ها و توزیع کردن ریسک هاست. کسی که صرفاً سهام محدودی در دپو داشته باشد، خود را با ریسک بالایی مواجه می کند که باعث استرس می شود. لذا توزیع ریسک از طریق تنوع بخشی اقدامی ضروری به شمار می رود.

به هزینه ها توجه کنید

 

معامله گران حقیقی همواره در تله کمیسیون معاملات می افتند. بسته به نوع کارگزار، حجم معامله و دارایی تحت معامله، ممکن است کارمزدها متفاوت باشد و باید از آن ها در معاملات مطلع بود. چراکه هزینه از این شاخه به آن شاخه شدن در بورس باعث حمله هزینه معاملات به بازدهی می شود و اگر تعداد آن ها زیاد باشد ممکن است کل سود را ببلعد.

اجازه ندهید ترس و طمع پیشوای شما شود

 

بعد از طی همه این مراحل لازم است مراقب هیجانات خود باشید چراکه ممکن است مانع موفقیت شما شود. اگر خود را ملزم به رعایت قواعد سرمایه گذاری خود کنید مشکل بزرگی پیش نخواهد آمد، خصوصاً اگر دفتر یادداشتی برای سرمایه گذاری داشته باشید. سعی کنید استراتژی خود را با حداکثر جزییات یادداشت کنید. چرا که باعث می شود در بلند مدت اهداف اصلی را از یاد نبرید و احساساتی از قبیل ترس و طمع بر روی برنامه شما بی اثر باشد.

هر از چندی به اصلاحات بپردازید

 

پرتفوی خود را به صورت منظم و دوره ای چک کنید ولی نه وسواس گونه و زود به زود. با توجه به نوسانات از کارایی استراتژی خود اطمینان حاصل کنید.

به نگرش خود در مورد پول فکر کنید

 

دیدگاه و نگرش ما نسبت به پول بر روی شخصیت و تصمیم گیری های ما اثر می گذارد. لذا باید به این موضوع فکر کنید که با افزایش درآمد یا کسب سود در بورس چه کارهایی می خواهید انجام دهید.

آرام باشید

 

هیچ رفتاری صرفا منطقی نیست و ما همیشه طبق احساساتمان رفتار می کنیم. در سرمایه گذاری رفتار افراطی از خود بروز ندهید. هیاهو و وحشت زدگی به همان میزان بر موفقیت در بورس تأثیر منفی دارد که طمع و خودبزرگ بینی. استراتژی ها و متدهای شخصی شده به ما کمک می کنند که این احساسات نتوانند مداخلات چشم گیری در سرمایه گذاری ایجاد کنند. پس روی آرام کردن خود کار کنید تا سرمایه گذار موفق تری شوید.

جمع بندی

همان طور که در بخش هایی از کتاب به آن اشاره شد، رویکردهای روانی شناسی و رفتاری ما تا حد زیادی بر تصمیمات سرمایه گذاریمان اثر می گذارد. پس ضروری است که از تأثیرات این عوامل آگاه باشیم و خصوصیات روانی خود را بهتر بشناسیم. خودشناسی همیشه اولین گام در بهبودی و پیشرفت است. لذا با شناخت خود می توانیم احساسات و هیجانات خود را تا حد زیادی کنترل کنیم و در راه موفقیت در بازار سرمایه گذاری قدم برداریم.

مؤلف: جسیکا شوارتزر

مترجم: احسان سپهریان