خلاصه کتاب انتخاب سهام برتر به روش تحلیل بنیادی

مقدمه ای بر تحلیل بنیادی

فعالان بازار سرمایه عموما از دو روش کلی برای تجزیه و تحلیل و ارزش گذاری سهام استفاده می کنند که عبارتند از: روش بررسی همه جانبه و اساسی یا بنیادی (fundamental analysis) و روش بررسی فنی و تکنیکال (technical analysis). در این میان سرمایه گذارانی که از امکانات، آگاهی و دانش و تجربه کافی در زمینه مطالعات اقتصادی برخوردارند عموما از روش فاندامنتال برای تجزیه و تحلیل سهام شرکت ها و انتخاب سهم برتر برای سرمایه گذاری استفاده می کنند ولی سرمایه گذاری که فاقد اطلاعات کافی باشند از روش تکنیکال برای تجزیه و تحلیل سهام بهره می برند.

در روش فاندامنتال سه مرحله اساسی وجود دارد:

بررسی اقتصاد کلان و عوامل سیاسی و اجتماعی

بررسی صنعت

بررسی شرکت و محاسبه ارزش ذاتی شرکت.

تجزیه و تحلیل اقتصاد

وضعیت اقتصاد ملی از آن جهت مطالعه و بررسی می شود که مشخص گردد آیا شرایط کلی اقتصاد برای سرمایه گذاری و به خصوص ورود به بازار سهام مناسب است یا نه؟ در ادامه به برخی از شاخص های مهم و کاربردی اقتصاد کلان که بر روند بازار سرمایه مؤثر هستند اشاره می کنیم:

شرایط اقتصادی: رشد اقتصادی، رشد ارزش پولی تمامی کالاها و خدمات تولید شده در یک سال نسبت به سال قبل است. تولید ناخالص داخلی و تولید ناخالص ملی از مهم ترین معیارهای ارزیابی رشد اقتصادی می باشد. عوامل مؤثر بر تولید ناخالص ملی عبارتند از مصرف بخش خصوصی، مصرف بخش دولتی(هزینه های دولت)، سرمایه گذاری(دولتی و خصوصی)، صادرات و واردات می باشد که افزایش و کاهش هر کدام از این پارامترها می تواند بر میزان تولید ناخالص ملی مؤثر باشد. در نتیجه نوع سیاست به کار گرفته شده در هر برهه از زمان می تواند بر رشد اقتصادی و رونق و رشد بازار سرمایه اثرگذار باشد.

نرخ ارز: تغییر نرخ ارز بر روی صادرات و واردات کالا در کشور مؤثر است. اگر نرخ ارز افزایش یابد و یا به عبارتی ارزش پول داخلی کاهش یابد سبب افزایش صادرات و کاهش واردات در کشور می گردد. همچنین ثبات نرخ ارز نیز به طریق دیگری می تواند بر رونق بورس مؤثر باشد. تفاوت بازدهی سرمایه و بازار پول داخلی به نسبت بازارهای خارج از کشور به مراتب بالاتر باشد، در نتیجه سرمایه قابل ملاحظه ای از خارج از کشور وارد می شود و می تواند تا حدودی تحرک در بورس را به دنبال داشته باشد.

سیاست های پولی و مالی: از جمله سیاست های پولی مهم تغییر در عرضه پول و تغییر در نرخ بهره است. وضعیت نرخ بهره و سیاست های انبساطی و انقباظی دولت نیز می تواند به شکل های متفاوتی بر روی بازار سرمایه اثرگذار باشد.

[irp posts=”15270″ name=”صورت های مالی شرکتها | مهمترین منبع در تحلیل بنیادی”]

فهرست []

    تجزیه و تحلیل بازارها

    بازار، محلی است که در آن به خرید و فروش و عرضه کالا، خدمات و منابع می پردازند. هر بازار دو رکن اساسی به نام عرضه و تقاضا دارد که عمدتا بیان کننده رفتار عرضه کنندگان و تقاضاکنندگان در آن بازار است. یکی از فاکتورهای مهم در روند درآمدزایی شرکت با توجه به تغییرات قیمت تولیدات شرکت در بازار، میزان کشش تقاضا برای محصولات شرکت می باشد. مدیران شرکت با دانستن اندازه کشش تقاضا برای محصولات شرکت (و یا صنعت) می توانند با سیاست تغییر قیمت درآمدشان را در بازار افزایش دهند و همچنین دانستن کشش تقاضا به تحلیلگر کمک می کند که بتواند اثر افزایش قیمت محصولات شرکت و یا صنعت خاص در بازار را بر چگونگی تغییر درآمد کلی شرکت بررسی کند و برآورد دقیق تری از میزان فروش و درآمد شرکت به دست آورد.

    تجزیه و تحلیل صنعت

    یکی از مهم ترین بخش های تحلیل بنیادی تحلیل وضعیت صنعت می باشد. چون اگر صنعتی از پتانسیل لازم برای رشد برخوردار نباشد بررسی شرکت های موجود در آن صنعت کار بی فایده ای خواهد بود. سیاست های حمایتی دولت از صنایع نیز می تواند به وضعیت رقابتی پذیری شرکت و سودآوری صنایع اثرگذار باشد. لذا در این بخش به بررسی برخی از پارامترهای مهم در صنعت که لازم است به آن ها توجه شود می پردازیم:

    رشد اقتصادی صنعت: در این پارامتر به بررسی رشد تولید و ارزش افزوده در صنعت پرداخته می شود. بررسی می کنیم که چند درصد اقتصاد کشور به تولیدات آن صنعت خاص تعلق دارد و یا اینکه میزان اشتغال زایی صنعت مربوطه در کشور چقدر است؟

    بررسی واردات و تولیدات صنعت: بحث واردات و چگونگی واردات محصولات صنعت از اهمیت خاصی برای تولیدات داخلی شرکت های موجود در آن صنعت برخوردار است. اگر تولیدات مربوط به آن صنعت به گونه ای باشند که به راحتی و بدون محدودیتی امکان واردات آن وجود داشته باشد، چه به صورت قانونی و چه غیر قانونی و از جنبه اقتصادی نیز مقرون به صرفه باشد، می تواند بر روی سوددهی شرکت های موجود در آن صنعت اثر منفی بگذارد. بررسی عمر مفید تکنولوژی قابل استفاده در صنعت و بررسی تغییرات نرخ ارز بر تولیدات صنعت مربوطه از دیگر پارامترهایی است که در تجزیه و تحلیل صنعت باید مورد توجه قرار گیرد.

    [irp posts=”15078″ name=”منابع اطلاعاتی در تحلیل بنیادی کدامند؟”]

    تعاریف و نحوه تجزیه و تحلیل صورت های مالی شرکت

    بعد از بررسی وضعیت اقتصاد، بازار و صنعت، وضعیت شرکت نیز باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد تا شرکت برتر در صنعت مورد نظر انتخاب گردد. تحلیل ها معمولا از طریق بررسی صورت های مالی شرکت انجام می شوند.صورت های مالی اصلی شرکت عبارتند از: صورتحساب سود و زیان، ترازنامه، صورتحساب جریان وجوه نقد و گردش حساب سود (زیان) انباشته.

    صورتحساب سود و زیان

    این صورتحساب نحوه پول درآوردن شرکت ها را نشان می دهد. این گزارش اطلاعات گرانبهایی راجع به میزان فروش، هزینه ها، مخارج و عایدی شرکت ها را در اختیار شما قرار می دهد. خالص فروش در بالای این صورتحساب قرار می گیرد. برای محاسبه سود قبل از بهره و مالیات باید مجموع ارقام بهای تمام شده کالای فروش رفته، هزینه های اداری و سایر هزینه های مربوط را از خالص فروش کم کرد. برای تعیین سود بعد از مالیات و یا سود خالص باید بهره وام ها و مالیات بر درآمد را از آن رقم کم کرد.

    ترازنامه

    وضع مالی یک شرکت را در یک مقطع زمانی مشخص به طور خلاصه نشان می دهد. ترازنامه سه بخش مهم دارد: دارایی ها، بدهی ها و حقوق صاحبان سهام.

    دارایی ها: دارایی ها مقادیری است که شرکت در امور یا فعالیت های خاص سرمایه گذاری می کند و به دو دسته تقسیم می شوند: دارایی های جاری و دارایی های ثابت(غیرجاری).

    بدهی ها: مبالغ بدهی شرکت به بستانکاران است. بدهی های جاری در مدت یک سال یا کم تر و بدهی های بلندمدت در سال های بعد پرداخت می شوند.

    تحلیل نسبت های مالی

    با بررسی صورت های مالی می توان نسبت های مالی سودمندی را برای تحلیل شرکت استخراج کرد. چهار نسبت مالی اصلی در تحلیل عبارتند از: نسبت نقدینگی، نسبت فعالیت، نسبت بدهی و نسبت سودآوری.

    نسبت نقدینگی: قدرت شرکت را در پرداخت بدهی های جاری تعیین می کند. اساس کاربرد نسبت های نقدینگی بر این فرض استوار است که دارایی های جاری، منابع اصلی نقد شرکت برای پرداخت بدهی ها هستند. دو نسبت بسیار متداول این مقوله عبارتند از: نسبت جاری و نسبت آنی

    نسبت های فعالیت: کارایی شرکت از نظر مدیریت بر دارایی ها با استفاده از این نسبت ها تعیین می شود. سه نسبت بسیار متداول در این مقوله عبارتند از: نسبت گردش موجودی کالا، نسبت گردش کل دارایی ها و نسبت متوسط دوره وصول مطالبات.

    نسبت بدهی یا اهرم: میزان وجوهی که شرکت از را گرفتن وام تأمین کرده است به وسیله این نسبت ها نشان داده می شود.

    نسبت های سودآوری: با استفاده از این نسبت ها عملکرد کلی یک شرکت و مدیریت آن ها ارزیابی می شود.

    کاربرد نسبت های مالی

    برای تجزیه و تحلیل صورت های مالی دو روش وجود دارد:

    -تجزیه و تحلیل روند افقی   -تجزیه و تحلیل صورت های هم مقیاس (عمودی)

    در روش اول، وضع مالی شرکت در یک زمان مشخص ارزیابی می شود و عملکرد آن با عملکرد شرکت رقیب و متوسط صنعت مقایسه می شود. نخستین گام در این تجزیه و تحلیل ارزیابی وضع مالی شرکت در آخر سال است.

    در روش دوم که تجزیه و تحلیل سنواتی نامیده می شود عملکردهای شرکت در چند سال پیاپی با هم مقایسه می شوند. هدف از تجزیه و تحلیل سنواتی قضاوتی در مورد عملکرد شرکت در یک دوره زمانی مشخص است.

    معرفی برخی شاخص های کاربردی برای استفاده در فرآیند تحلیل شرکت

    شاخص P/E

    نسبت قیمت به درآمد که از تقسیم آخرین قیمت هر سهم بر آخرین درآمد برآورد شده هر سهم به دست می آید. مبنای محاسبه P/E برای کل بورس تهران از تقسیم ارزش کل بازار بر جمع سود قبل از کسر مالیات برآوردی شرکت های پذیرفته شده به دست می آید. برای مقایسه شرکت ها بر اساس شاخص P/E، این مقایسه فقط محدود به شرکت هایی می شود که در یک گروه یا صنعت خاص قرار دارند. در واقع P/E های دو شرکت کاملا متفاوت را برای ارزش گذاری بهتر آن ها نمی توان با هم مقایسه کنید. از لحاظ نظری، P/E یک سهم به ما می گوید که سرمایه گذاران چند ریال حاضرند به ازای هر ریال سود یک شرکت پرداخت کنند.

    شاخص نسبت قیمت به رشد سود (PEG)

    محاسبه نسبت P/E روشی کاملا سودمند است اما این نسبت درآمد احتمالی آینده شرکت را محاسبه نمی کند و به همین دلیل از PEG استفاده کنیم. برای محاسبه این نسبت، نسبت P/E را بر میزان رشد درآمد شرکت آن تقسیم می کنیم. به اعتقاد بسیاری از سهامداران، سهامی با نسبت PEG کمتر از ۰٫۵ سهامی مطلوب است.(زیرا دارای ارزش واقعی است)

    ارزش بازار به ارزش دفتری هر سهم

    نسبت قیمت بازار سهم به ارزش دفتری می تواند دیدگاه سرمایه گذاران در مورد شرکت را ارائه نماید. شرکت هایی که نسبت بازده حقوق صاحبان سهام نسبتا بالایی داشته باشند هر سهم خود را چند برابر ارزش دفتری می فروشند.

    ارزش خالص دارایی ها (NAV)

    ارزش سهام بر مبنای خالص ارزش دارایی ها (Net Asset Value) معمولا برای شرکت های سرمایه مورد استفاده قرار می گیرد. ارزش خالص دارایی ها یا NAV یک شرکت سرمایه گذاری با ویژگی های یک صندوق سرمایه گذاری مشترک، حاصل تفاوت کل دارایی ها منهای کل بدهی های آن تقسیم بر تعداد سهام شرکت است.

    در ارزشیابی شرکت ها، NAV را از طریق تفاوت ارزش دفتری دارایی ها و بدهی ها محاسبه می کنند و در صندوق های سرمایه گذاری مشترک، NAV را از طریق کسر بدهی صندوق از ارزش روز کل پرتفوی و در شرکت های سرمایه گذاری از طریق کسر مجموع بدهی های شرکت از مجموع ارزش روز کل پرتفوی شرکت بعلاوه ارزش دفتری دارایی های دیگر به دست می آورند.

    ارزشیابی سهام

    ارزش یا مطلوبیت دارایی های یک شرکت در گرو توانایی آن در ایجاد جریانات نقدی در یک دوره زمانی معین است. در ادامه برخی از روش های ارزیابی شرکت را ارائه می دهیم:

    ارزش دفتری: ارزش دفتری دارایی ها همان ارقام و مقادیری است که ترازنامه شرکت نوشته می شود. برای محاسبه ارزش دفتری یک سهام عادی ارزش حقوق صاحبان سهام عادی را بر تعداد سهامی که در دست مردم است تقسیم می کنیم.

    ارزش بازار: عبارت است از قیمت فروش یک قلم دارایی.

    ارزش ذاتی: مجموع ارزش فعلی جریانات نقدی حاصل از یک قلم دارایی (بر مبنای نرخ بازده مورد توقع سرمایه گذار)

    [irp posts=”6398″ name=”تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال به زبان ساده”]

    رتبه بندی سهام

    به دلیل پیچیدگی و زمان بر بودن بررسی همه شرکت های بورسی، بحث رتبه بندی شرکت ها به میان می آید. در واقع با این شیوه دیگر نیاز به تجزیه و تحلیل تمام شرکت های موجود در بورس نیست. با استفاده از رتبه بندی می توان ۳۰ تا ۴۰ شرکت برتر را انتخاب نموده و تجزیه و تحلیل های لازم را بر روی این شرکت های انتخاب شده انجام داد. مهم ترین شاخص های شرکت که می توان در رتبه بندی از آن ها استفاده کرد عبارتند از:

    ۱٫رشد EPS شرکت   ۲٫رشد فروش شرکت   ۳٫درصد نسبت سود به فروش شرکت(حاشیه سود)  ۴٫رشد مقدار سود به فروش شرکت   ۵٫قدرت نقدشوندگی شرکت.

    هر سهامدار و سرمایه گذار می تواند با استفاده از ترکیب پنج شاخص مذکور با دادن ضرایب خاص به هر کدام و محاسبه میانگین وزنی شاخص به دست آمده شرکت های موجود را رتبه بندی کند و در واقع با این کار برای هر شرکت امتیازی را به دست آورد. بعد از رتبه بندی شرکت ها، ۳۰ تا ۴۰ شرکت اول را انتخاب کرده و بر روی آن ها تصمیم گیری و تجزیه و تحلیل کند.

    نقاط قوت تحلیل بنیادی

    گرایش بلندمدت: تحلیل بنیادی برای سرمایه گذاری های بلندمدت که مبتنی بر گرایش و روند بلندمدت می باشند مفید است.

    تشخیص و تعیین ارزش: تحلیل بنیادی کمک می کند به کشف و شناسایی شرکت هایی با دارایی با ارزش، ترازنامه قوی، سود پایدار و قدرت دوام و تداوم.

    فهم تجارت: یکی از مهم ترین نقاط قوت تحلیل بنیادی درک کامل از تجارت و داد و ستد است. بعد از تلاش، جستجو و تحلیل، یک سرمایه گذار با درآمدهای کلیدی و عوامل محرک و مؤثر بر سود و منافعی ای که پشت یک شرکت قرار دارد آشنا خواهد شد.

    شناسایی جایگاه شرکت در گروه: سهام در یک گروه حرکت می کنند. بر اساس تجارت یک شرکت، سرمایه گذاران بهتر موقعیت خودشان را برای طبقه بندی سهام در گروه های وابسته به آن ها تعیین می کنند.

    نقاط ضعف تحلیل بنیادی

    تحلیل های بنیادی ممکن است بینش و آگاهی بسیار خوبی ارائه دهند اما می توانند فوق العاده زمانبر باشند.

    تحلیلگران بنیادی بر اساس آمارهای ارائه شده شرکت ها تصمیم می گیرند. اگر شرکتی آمار و ارقام دقیقی ارائه نکند، پیش بینی ها به شکل درست تحقق نخواهد یافت.

    مشکل دیگر تحلیل بنیادی این است که استنباط های شما از میزان درآمد آینده مبتنی بر حدس و گمان است نه بر اساس واقعیت و لذا امکان اشتباه وجود دارد.

    تحلیل بنیادی سهام شرکت ها، عوامل روان شناختی تأثیرگذار بر قیمت سهام را در نظر نمی گیرد.

    [irp posts=”31193″ name=”خلاصه کتاب تکنیک های ساده و کاربردی در تحلیل بنیادی”]

    مؤلف: علینقی رفیعی امام