Lines_Background
وبینار آنلاین خانه‌سرمایه
00روز
00ساعت
00دقیقه
00ثانیه
ثبت‌نام رایگان
لوگو خانه سرمایهآموزش ترید از صفر صفر

هوش مالی

پولدار شدن با پس انداز
چگونه پولدار شویم؟ 16 راهکار کاربردی برای ثروتمند شدن

پولدار شدن آن هم از نوع پرسرعتش یکی از علاقه های آتشین انسان قرن ۲۱ است. به همین دلیل، خودش را به آب و آتش می زند تا دری به سمت این خواسته باز کند. شاید شما هم در میان دوست و آشنای خود کسی را بشناسید که به قول خودش سرشار از راه های پولدار شدن در ایران است. اما وقتی از نگاه یک خریدار، ایده هایش را برانداز می کنید می فهمید که بیشترشان، غیر کاربردی و پیش پا افتاده هستند. در این مقاله سعی داریم راهکارهایی کاربردی برای هر چه زودتر پولدار شدن و پاسخ سوال “چگونه پولدار شویم؟” را در اختیار شما قرار دهیم. اگر در عمل از این راهکارها استفاده کنید، سریع تر به اهداف خود دست می یابید.

چگونه پولدار شویم؟ آموزش پولدار شدن

پیروی از عملکرد افرادی که به ثروت رسیده اند، یکی از میانبرهای خوب برای پولدار شدن است. البته یادتان باشد که از آنها تقلید نکرده و سعی نکنید دقیقا جای پای آنها قدم بگذارید. بهترین کار این است که از رفتار و شیوه واکنششان به مشکلات، ایده بگیرید. در ادامه، شانزده راهکار اصلی برای ثروتمند شدن را با هم دنبال می کنیم.

۱- سرمایه گذاری کنید

سرمایه گذاری یکی از راه های اصلی برای پولدار شدن است. فرقی نمی کند چه سنی دارید چون هر زمان که بخواهید می توانید الفبای سرمایه گذاری را یاد بگیرید. برای استفاده حداکثر از این روش باید عاقلانه قدم بردارید. با پول کم شروع کنید تا چم و خم سرمایه گذاری دستتان بیاید. هر چقدر که تجربه تان در این زمینه بیشتر شود، نرخ سودی که به دست می آورید هم افزایش پیدا می کند. سرمایه گذاری در بورس هم راه حل خوبی برای پولدار شدن است. اما باید مواظب باشید و بی گدار به آب نزنید. بهترین کار این است که از ابتدا با آگاهی و دانش، وارد بورس شوید. یکی از بهترین آموزشگاه های ایران که در آن می توانید صفر تا صد بورس و انواع سرمایه گذاری های مالی را یاد بگیرید، «خانه سرمایه» است. به جای این که ثروت خود را به دست شانس بسپارید و راهکارهای افراد غیر حرفه ای را روی سرمایه گران بهای خودتان پیاده کنید، به سراغ آموزش بروید. بیش از هزار نفر با شرکت در دوره آموزش ارز دیجیتال و بورس نخبگان خانه سرمایه سودهای زیادی را از آن خود کرده اند. اگر بخواهید شما هم می توانید به جمع آنها ملحق شوید.

۲- شغل رویاهای خودتان را پیدا کنید

در همین ابتدا به شما توصیه می کنیم که علاقه خود را جدی بگیرید. افراد ثروتمند کسانی هستند که به دنبال کارهای مورد علاقه خودشان می روند. وقتی در کاری علاقه وجود داشته باشد، پیروزی و ثروت نیز از راه می رسند. به دنبال جای دادن کار مورد علاقه تان در میان خط کشی های اجتماعی نباشید. مثلا با خودتان نگویید: «فلان کار را دوست دارم اما کلاس ندارد.» این خلاقیت شما است که به کارتان بها می بخشد. تصور کنید که کار مورد علاقه شما، نظافت باشد. چون شما تمیز کردن را خیلی دوست دارید. خب، در این صورت می توانید یک شرکت خدمات نظافتی راه بیندازید و افرادی شبیه به خودتان را دور هم جمع کنید. این یعنی با یک تیر، دو نشان زدن. چون هم می توانید کار مورد علاقه خودتان را انجام دهید و مسیر ثروتمند شدن را برای خودتان هموار کنید و هم کلاس کارتان را بالا و بالاتر ببرید.

۳- برای خودتان اعتباری دست و پا کنید

تعهد یعنی اعتبار و اعتبار یعنی قدم زدن در میدانی بدون رقیب! برای پولدار شدن باید روی تبدیل شدن به یک آدم خوش قول و متعهد، حسابی جداگانه باز کنید. با وجود اینکه در هر رشته و شغلی افراد زیادی مشغول به فعالیت هستند. اما می توان به سادگی آنها را در سه دسته جای داد:

  1. خیل عظیم شاغلان بی مسئولیت
  2. شاغلان با تعهد متوسط
  3. شاغلان واقعا متعهد

در اکثر موارد، تعداد انگشت شماری از افراد، واقعا به انجام تعهداتشان اصرار دارند و کارشان را با دل و جان انجام می دهند. دقیقا همین افراد هستند که گوی سبقت را از دیگران می ربایند. برای پولدار شدن، باید به گل سرسبد افراد متعهد و خوش قول تبدیل شوید. یادتان باشد، مهم نیست که در چه زمینه ای کار می کنید. چون آنچه اهمیت دارد میزان تلاش، مهارت، مسئولیت پذیری و تعهدتان است. این ویژگی ها باعث می شوند که مشتری، انگشت انتخابش را به جای رقیبانتان به سمت کسب و کار شما نشانه ببرد و به شکلی غیر مستقیم، باعث ثروتمند شدن شما شود.

۴- چند جریان درآمد برای زندگی تان ایجاد کنید

چگونه زود پولدار شویم؟ پولدار شدن و ثروتمند شدن
پولدار شدن، بدون تغییر دادن وضعیت قبلی کاری غیرممکن است. شما نمی توانید بدون برداشتن یک قدم، فاصله بین تهران تا شیراز را طی کنید. برای ثروتمند شدن هم باید قدم های بیشتر و کاملا هدفمندی بردارید. هر چقدر هم که فرد صرفه جویی باشید، تا زمانی که درآمدتان افزایش پیدا نکند، نمی توانید ثروتی جمع آوری کنید. اضافه کردن جریان های درآمدی به زندگی تان راهی مناسب برای پولدار شدن است. برای شروع می توانید روی افزایش درآمد از شغل فعلی تان تمرکز کنید.

علاوه بر این، افراد زیادی هستند که در کنار شغل اصلی خود به دنبال شغل های فرعی هم می روند. شغل های فرعی ممکن است مثل شغل اصلی در آمد زیادی نداشته باشند. پس برای پولدار شدن باید به سراغ شغل دومی بروید که قابلیت پیشرفت داشته باشد و به مرور زمان میزان درآمدتان را از آن بیشتر کنید.

۵- لطفا با دیدن پول بیشتر، هزینه نتراشید

یکی از پررنگ ترین مشکلاتی که در مسیر ثروتمند شدن خیلی از افراد، یال و کوپالی بر هم زده، هزینه تراشی است. این گروه از افراد زحمت زیادی برای پول درآوردن می کشند. اما از آنجا که قادر به مدیریت درست هزینه و درآمد خودشان نیستند، هرگز ثروتمند نمی شوند. این افراد با افزایش درآمدشان، فورا به فکر خرید می افتند. درست است که با داشتن پول بیشتر و خریدن چیزهایی که مدت ها به آن نیاز داشتیم یا آنها را آرزو می کردیم می توانیم احساس شادی بیشتری داشته باشیم اما چرا این احساس خوب را برای مدت طولانی تری ایجاد نکنیم؟ برای پولدار شدن، باید از این چرخه شوم بیرون بیایید؛ چرخه ای که با ورود پول بیشتر به زندگی تان، هزینه های بیشتری برایتان می سازد. هزینه هایتان را در همان حدی که قبلا بود، ثابت نگه دارید. اجازه بدهید، جریان پول، راهی اساسی به زندگی تان باز کند، نه یک آبراهه کوچک که با اولین نسیم، مسدود می شود.

۶- پس   انداز را اولویت خود قرار دهید

چگونه
برای پولدار شدن باید پس انداز داشته باشید. اگر پول خود را برای خرید کالاهای غیرضروری خرج می کنید، هرگز ثروتمند نمی شوید. در واقع شما به چیزهایی فکر می کنید که فقط مدت کوتاهی ارزش دارند. خرید وسایل جدید برای منزل اگرچه خوشایند و مطلوب است، اما نمی توانید ماشین لباسشویی هوشمند جدید خود را به پول نقد تبدیل کنید. حتی اگر قصد فروشش را داشته باشید باید آن را به عنوان یک جنس دست دوم بفروشید. برای پولدار شدن باید درآمد خود را به گونه ای خرج کنید که قابل برداشت باشد. اگر از این دریچه به آن نگاه کنیم، پس انداز کردن هم نوعی خرج کردن به حساب می آید اما به جای از بین رفتن تبدیل به یک پشتوانه می شود.

نکته

برای پس انداز کردن نباید هیچ مقدار از پولتان را بی ارزش بدانید. اجازه بدهید با یک مثال این موضوع را روش تر کنیم. تصور کنید که در کیف پولتان یک اسکناس پنج هزار تومانی دارید. چون این پول، یکه و تنها ته کیف پول شما گیر افتاده، به آن اهمیتی نمی دهید و با خودتان فکر می کنید که با این پنج هزار تومان کسی پولدار نمی شود. در نتیجه، ذهن شما مدام به این سمت می رود که با این پنج هزار تومان چه کنم؟ آخر سر هم تصمیم می گیرید که با این پول یک بستنی یا آب میوه برای خودتان بخرید. برای این که پول های کم خود را پس انداز کنید، یک قلک در خانه نگه دارید و در پایان هر روز، پول های خردتان را درون آن بریزید. بعد از یک سال قلک را باز کنید و آن را به اندوخته پس اندازتان بیفزایید.

۷- برای ثروتمند شدن به دنبال یاد گیری باشید

یاد گرفتن یعنی بیشتر دانستن و بیشتر دانستن در زمانه ای که به عصر اطلاعات مشهور است، یک قدرت به حساب می آید. برای پولدار شدن باید در زمینه مورد علاقه خودتان متخصص شوید؛ آن قدر که هیچ اطلاعات جدیدی در آن زمینه از دید شما پنهان نماند. اگر لازم است در زمینه کاری خودتان آموزش ببینید و آن را کامل کنید. با افزایش دانش و تخصص، راه های جدیدتری برای ایجاد درآمد به سراغتان می آیند. تخصص و مهارت، چیزهایی هستند که در سخت ترین شرایط مالی به داد شما می رسند. چون کسی نمی تواند آنچه یاد گرفته اید را از شما بدزدد یا پس بگیرد!

۸- به روز باشید تا ثروتمند شوید

دنیا هر روز در حال تحول است. یکی از شرایط بی بروبرگرد برای پولدار شدن، سازگاری با شرایط جدید است. پایبندی و اصرار بیهوده روی تکنیک هایی که سن و سالی از آنها گذشته و دیگر کاربرد چندانی ندارند، تنها هدر دادن زمان و هزینه است. در این صورت خیلی زود از گردونه ی رقابت حذف می شوید. روزگاری «یاهو مسنجر» یکه تاز ارتباط آنلاین بود. تقریبا هر کسی که با اینترنت سروکار داشت به یاهو مسنجر هم سری می زد تا بتواند با دوستان و اطرافیانش ارتباط برقرار کند. اما بعد از مدتی شبکه های اجتماعی جدید جای یاهو مسنجر را پر کردند. اکنون به جای آن برنامه، «تلگرام»، «اینستاگرام»، «فیسبوک»، «توییتر»، «لینکدین» و غیره با قامت هایی برافراشته و قدرتمند، ایستاده اند. دلیل اصلی به عقب کشیده شدن یاهو مسنجر این بود که خیلی دیر به فکر به روزرسانی افتاد و در واقع از قافله تکنولوژی عقب ماند. شما این گونه نباشید. همیشه به فکر راه های بهتر و جدیدتری باشید که بتوانید با کمک آنها مسیر پیشرفت را برای خودتان هموارتر کنید.

۹- خیلی به پول فکر نکنید

چگونه
وقتی زیاد به پول فکر کنید، دچار یک اختلال در شناسایی ارزش های پیرامونتان می شوید. به این ترتیب، کیفیت محصولات و خدماتتان را با جیب مشتری تنظیم می کنید؛ اگر مشتری حاضر شد پول بیشتری بدهد، شما نیز جنس بهتری به او می دهید و اگر نه، بدترین محصول را برایش می فرستید یا پایین ترین سطح خدمات را برایش اجرا کرده و در ذهنتان ضرب المثل: «هر چی پول بدی، آش می خوری» را تکرار می کنید. با این روش در بلند مدت ضرر خواهید کرد. زیرا به جای خرج کردن پول برای کیفیت محصولتان، اعتبارتان را خرج کرده اید. سعی کنید همیشه برعکس این کار را انجام دهید. یعنی برای بیشتر شدن اعتبارتان، پول خرج کنید. اگر مشتری از محصول و خدمات شما راضی باشد، نه تنها به خواهان ثابت محصولاتتان تبدیل می شود، بلکه مشتریان بیشتری را به سمت کار شما هدایت می کند.

۱۰- به یک استارت آپ بپیوندید

چگونه
شغل های جدید در زمینه تکنولوژی یک راه جدید و تقریبا مطمئن برای ثروتمند شدن به شمار می روند. اگر رویای پولدار شدن دارید، می توانید یک استارت آپ راه اندازی کنید. البته برای شروع باید یک ایده داشته باشید و به سراغ کسانی بروید که در این زمینه یا زمینه های مشابه، فعالیت می کنند. یک تیم متشکل از افراد توانمند و باهوش تشکیل دهید. شرکت هایی مثل «گوگل»، «مایکروسافت» و «اپل» با همین روش پیش رفته اند و اکنون به ثروتمندترین شرکت های دنیا تبدیل شده اند. در ایران نیز شرکت های بی نظیر زیادی وجود دارند که صاحبان خود را به میلیاردرهایی جوان تبدیل کرده اند. یادتان باشد، وقتی بخواهید، هیچ چیز نمی تواند مانع از تحقق رویایتان شود. شاید از نظر شما به راه انداختن یک استارت آپ دردسرهای زیادی داشته باشد، در این صورت می توانید پولتان را به جای خودتان بفرستید و روی آن استارت آپ سرمایه گذاری کنید.

۱۱- هزینه های اضافی خود را کاهش دهید

چگونه
هزینه های اضافی، چاه های کوچک و بزرگی هستند که بر سر راه پولدار شدن شما، دام پهن کرده اند. نگاهی دوباره به سبک زندگی و روش خرج کردنتان بیندازید و سعی کنید آن چاه های هزینه را بیابید. شاید آنها را در استفاده زیاد از تاکسی دربست پیدا کنید، شاید هم در خریدن چیزهایی که واقعا لازمشان ندارید. تمام تلاش خود را به کار ببندید تا هزینه هایتان را روی موارد ضروری متمرکز کنید. در این صورت پول بیشتری در دسترس شما قرار می گیرد و می توانید با افزودن آن به اندوخته پس اندازتان، یک قدم بیشتر به سمت ثروتمند شدن بردارید.

۱۲- زودتر شروع کنید

از دیرباز و از زبان انسان های زیادی این ضرب المثل قدیمی را شنیده ایم که: «سحر خیز باش تا کامروا شوی.» الان و در قرن ۲۱، این توصیه هنوز هم یکی از بهترین چیزهایی است که می توان به افراد علاقه مند به ثروت یا شهرت هدیه داد. برای پولدار شدن نه تنها باید صبح ها زودتر از خواب بلند شوید بلکه باید زودتر از بقیه دست به کار شده و افکارتان را عملی کنید. یادتان باشد، پیدا کردن زمان مناسب برای آغاز کردن، یک سراب پوچ است. به قول «زیگ زیگلار»، لازم نیست حتما عالی باشی تا شروع کنی، ولی حتما باید شروع کنی تا بتوانی عالی باشی.

۱۳- با تنبلی خداحافظی کنید

هیچ گاه آب پولدار شدن و عقب انداختن کارها در یک جوی جمع نمی شود. از بین این دو باید یکی را انتخاب کنید. بهترین راه برای مقابله با تنبلی، اجرای قانون ۵ ثانیه است. قانون ۵ ثانیه، ساز و کار آسانی دارد به این ترتیب که وقتی می خواهید کاری را شروع کنید، از عدد 5 تا 1 را می شمارید. وقتی به 1 رسیدید، باید سریع از وضعیت قبلی خودتان خارج شوید و به سمت انجام کارتان بروید. با این قانون، شما فکر کردن درباره انجام آن کار را دچار اختلال می کنید. به دنبال این ماجرا مدار عمل گرایی تان فعال می شود. البته این روش را فقط در مورد چیزهایی به کار بگیرید که قبلا درستی انجام آنها بر شما ثابت شده است و فقط در انجام دادنش گیر کرده اید.

۱۴- هرگز کارت بانکی را با خود حمل نکنید

چگونه زود پولدار شویم؟ پولدار شدن و ثروتمند شدن
توصیه می شود که برای صرفه جویی در هزینه ها تا حد امکان کارت بانکی تان را همراه خود بیرون نبرید. برای پولدار شدن لازم است که از خرید وسایل غیرضروری خودداری کنید. وقتی کارت بانکی را در همه جا با خود به همراه دارید، خیلی زود در برابر پیشنهادهای خرید وسوسه شده و دست به کارت می شوید. پس بهتر است کارتتان را در خانه جا بگذارید.

۱۵- به مدیر خواسته هایتان تبدیل شوید

برای ثروتمند شدن باید توقعات خود را مدیریت کنید. اگر مدام پولتان را برای وسایلی مثل عینک آفتابی، لوازم آرایش، لباس، کیف، کفش و غیره خرج کنید، نمی توانید به رویایتان جامه عمل بپوشانید. خودتان را اینطور قانع کنید که همه این وسایل در ابتدا جذاب هستند. اما بعد از مدتی همه چیز برایتان عادی می شود. درست است که انجام این کار تا مدتی شما را ناراحت می کند اما این یک گام برای پولدار شدن و مهم تر از آن قدمی برای خودسازی است.

۱۶- به سراغ خدمات بروید

چگونه زود پولدار شویم؟ پولدار شدن و ثروتمند شدن
یکی دیگر از راه های عالی برای پولدار شدن، راه اندازی یک شرکت خدماتی است. این کار باید با توجه به نیاز همشهریان یا هم محله ای ها انجام شود. ابتدا تحقیق کنید و بفهمید که در منطقه زندگی شما، مردم بیش تر به چه چیزی نیاز دارند. به عنوان مثال، اگر در منطقه ای زندگی می کنید که بیش تر جمعیت آن را قشر سالمند تشکیل می دهند، می توانید یک شرکت خدماتی برای تهیه مایحتاج زندگی، تمیز کردن منزل، شستشوی لباس و … راه اندازی کنید. اگر در یک محله با میانگین سنی پایین تر زندگی می کنید، یعنی ساکنین محله شما اغلب وقت خود را سر کار می گذرانند می توانید با راه اندازی یک شرکت و استخدام افراد مسئول و متعهد، خدماتی مانند نگهداری از کودکانشان را به آنها ارائه دهید و در مقابل دستمزد دریافت کنید.

بهترین راه های پولدار شدن در ایران

در ادامه گفتگویمان می خواهیم دو راه ثروتمند شدن در ایران را با هم بررسی کنیم. البته هیچ کدام از این دو، راه یک شبه پولدار شدن نیستند؛ اما نمونه های عینی زیادی در ایران وجود دارند که در همین سال های اخیر با پیمودن این راه ها به ثروت های قابل توجهی دست یافته اند. چرا شما نفر بعدی نباشید؟

راه شماره ۱: خدمت به مردم با ارائه یک محصول و خدمات خوب

چگونه زود پولدار شویم؟ پولدار شدن و ثروتمند شدن

ارائه یک محصول یا خدمت ویژه اگر با کمک تکنولوژی های روز انجام پذیرد و در کنار آن برنامه ریزی خوبی هم داشته باشد روشی بسیار عالی برای ثروت اندوزی خواهد بود. اما چه محصول و خدمتی می تواند چنین ثروتی را برای ما رقم بزند؟ برای پولدار شدن در ایران باید با ریسک ها و شرایط آن آشنا باشیم. ایده های زیادی برای این روش ثروتمند شدن وجود دارند که حتما لازم نیست شگفت انگیز باشند. مثلا اگر بتوانید راهی برای انجام دادن کارها و خدمات قدیمی با استفاده از نرم افزارها و اپلیکیشن ها پیدا کنید می توانید به درآمدهای بالایی برسید.

این روش چه مزیت های دارد؟

  • رئیس خودتان خواهید بود
  • زمان در اختیار شما قرار خواهد گرفت
  • آزادی انتخاب روش های مختلف را به چنگ خواهید آورد
  • فرصتی برای دنبال کردن آرزوهای خودتان پیدا خواهید کرد
  • می توانید به درآمدهای بالا برسید

این روش چه معایبی دارد؟

  • در ابتدای کار، میزان درآمدتان وابستگی زیادی به زمان خواهد داشت
  • ریسک شکست در کسب وکار وجود دارد
  • ریسک های محیطی حاکم برای فضای منطقه مانند: «ریسک های سیاسی»، «بحران های اقتصادی» و «سایر حوادث غیرقابل پیش بینی» وجود دارند
  • عدم ثابت بودن درآمد و شاید کم بودن آن در شروع کسب وکار
  • نیاز به سرمایه کافی برای شروع

با چند نمونه موفق ایرانی خدمات رسانی آشنا شوید

چگونه زود پولدار شویم؟ پولدار شدن و ثروتمند شدن

  • آقای غلامعلی سلیمانی با تولید لبنیات با کیفیت در برند موفق کاله
  • مهندس نعمت الله بابایی مدیرعامل شرکت سه نان با تولید نان با کیفیت در بسته بندی های متفاوت
  • کاظم قلم چی با ارائه خدمات در کانون فرهنگی آموزش (قلم چی)
  • بهروز فروتن با تولید محصولات با کیفیت در برند بهروز
  • سلطان حسین فتاحی با تولید محصولات در قالب برند امرسان

این فقط پنج نمونه از هزاران افرادی هستند که در ایران با خدمت به مردم ثروتمند شده اند. اگر با عشق و علاقه به مردم خدمت کنیم، کالا و خدماتی که دوست داشته باشند را به آن ها ارائه دهیم و زندگیشان را بهتر سازیم، مردم هم در ازای خدمتی که به آن ها می کنیم به ما پاداش می دهند؛ پاداشی مثل عزت، احترام، حس خوب و ثروتمند شدن. هر چه خدمت ما بزرگتر باشد، پاداشی که دریافت می کنمی هم بیشتر خواهد شد.

راه شماره ۲: سرمایه گذاری در بازارهای مالی

چگونه زود پولدار شویم؟ پولدار شدن و ثروتمند شدن

دومین روش ثروتمند شدن در ایران، سرمایه گذاری و بازی با پول است. کتاب ها و مقاله های فراوانی در این زمینه به نگارش در آمده اند که هر روز هم به تعداد آن ها افزوده می شود. اما آیا همه این صحبت ها مسیر درست را نشان می دهند؟ تعریف سرمایه گذاری کمی با آن چیزی که در ذهن بسیاری از افراد نقش بسته است فرق می کند. بسیاری از کاربران در ذهن خود افراد سرمایه گذار را کسانی می پندارند که یک شبه صاحب درآمدهای میلیاردی می شوند و از همان ابتدا هم سرمایه بسیار زیادی را به این بازار وارد کرده اند. اما این یک دروغ بزرگ است. سرمایه گذاری جدای از کسب درآمدهای بالا و باز کردن دریچه ثروتمند شدن، یک علم است. مانند هر علم دیگری برای استفاده از مزیت های آن باید آموزش های لازم را پشت سر گذاشت و با منطق و تکنیک های درست در این راه قدم برداشت.

روش سرمایه گذاری برای ثروتمند شدن چه مزیتی دارد؟

  • امکان رشد سرمایه های موجود با نرخ بسیار بالا
  • عدم وابسته بودن درآمدها به زمان و تایم کاری
  • امکان اجرایی شدن از هر گوشه ای بدون نیاز به حضور در مکانی خاص
  • نقدشوندگی بالا
  • امکان کنترل ریسک ها با روش های اصولی

این روش چه معایبی دارد؟

  • خطر از دست رفتن سرمایه در صورت عدم استفاده از تکنیک های کنترل ریسک
  • نیاز به آموزش دیدن
  • نیاز به سرمایه های بالا (البته نه برای همه روش های آن)

کدام روش بهتر است؟

چگونه

اینکه کدام روش بهتر است، بستگی شدیدی به روحیه افراد دارد. اما اگر بخواهیم بهتر بودن را در فاکتورهایی مانند رشد سریع تر و کسب درآمد بالاتر تعریف کنیم، تحت شرایطی، استفاده از هر دو  روش می تواند تحولات بزرگی را در زندگی افراد به وجود بیاورد. از هر دو گروه، افراد ثروتمند و شکست خورده وجود دارند؛ اما در کل، روش سرمایه گذاری، مسیر بهتری برای ثروتمند شدن خواهد بود. البته اگر بخواهیم به شرایط عمومی جامعه برگردیم و رفتار بیشتر افراد را هنگام ورود به این بازارها بررسی کنیم، خواهیم دید که بیشتر مردم بدون توجه به آموزش و راهنمایی های افراد با تجربه دست به معامله می زنند و به جای ثروتمند شدن، شکست می خورند.

کدام روش سریع تر است؟

هیچ کدام از روش های که تا اینجا برایتان گفتیم راهی برای یک شبه پولدار شدن نیستند. اگر نگاه شما به سرمایه گذاری چنین است از همین اکنون می توانید سرمایه خود را بر باد رفته بدانید. با این وجود روش های سرمایه گذاری در کوتاه مدت می توانند ثروت های بیشتری را برای افراد رقم بزنند. حتی کسانی که وارد کسب وکارهای تولیدی و ارائه خدمات می شوند در آینده از مازاد سرمایه های خود در روش های سرمایه گذاری بهره می برند.

چگونه با خدمت به مردم و ارائه محصول، پولدار شویم؟

در قدم اول باید بازار جامعه خود را تجزیه وتحلیل کنید. محصولی که نیاز اصلی جامعه است یا خدمتی که کمبود آن در بین مردم احساس می شود را شناسایی کرده و سپس زیرساخت های لازم برای شروع این کسب وکار را آماده کنید. مراحل زیر کلیت رسیدن یک کسب وکار تولیدی به ثروت را نمایش می دهند:

  • یادگیری و تقویت مهارت های لازم
  • فراهم آوردن امکانات اولیه مانند دستگاه ها یا سایت های اینترنتی
  • شبکه سازی و جمع کردن یک تیم عالی
  • برنامه ریزی و تحلیل بازار و رقبا
  • سنجیدن شرایط بحرانی مختلف
  • فراهم کردن مواد اولیه
  • برندسازی و معرفی محصول یا خدمت

چگونه با به کارگیری روش های سرمایه گذاری پولدار شویم؟

سرمایه بیشتر برای شروع، ریسک بیشتری هم به دنبال دارد. اگر بی مهابا و فقط به دلیل هیجان های مقطعی موجود در این بازارها و بدون طرح و نقشه اولیه بخواهید سرمایه های چندین سال تلاش خود را وارد این بازارها کنید و خود را بی نیاز از آموزش های لازم بدانید، شکست خواهید خورد. سرمایه گذاری هم مانند هر کسب وکار دیگری برای ثروتمند کردن سرمایه گذار باید با اصول آن انجام پذیرد.

۱- در قدم اول روش های سرمایه گذاری را بشناسید

شما می توانید کار خود را با سرمایه گذاری در بورس، مسکن، طلا و سکه، خودرو و … شروع کنید. ناگفته نماند که هر یک از این روش ها شرایط خاص خود را دارند و نیازهای اولیه متفاوتی را در بر می گیرند.

۲- آموزش ببینید

چگونه زود پولدار شویم؟ پولدار شدن و ثروتمند شدن

لازمه هر موفقیتی استفاده از آموزش ها و تجارب افراد کارکشته در مسیر است. انتخاب یک آموزشگاه با کیفیت نیز چالش بزرگی برای آشنایی با تکنیک های سرمایه گذاری در بازارهای مختلف به مشار می رود. سعی کنید سراغ کسانی بروید که فقط یک آموزش دهنده نیستند و خودشان نیز به صورت عملی در بازارهای مختلف مشغول سرمایه گذاری هستند.

کلاس آموزش بورس نخبگان خانه سرمایه بهترین انتخاب در راه افزایش دانش و تبدیل شدن شما به یک تحلیل گر حرفه ای است.

۳- با سرمایه کم و متناسب شروع کنید

وارد کردن سرمایه زیاد در همان شروع کار، ریسک بالایی را به شما تحمیل می کند. برخی که به دنبال رؤیاپردازی خود دوست دارند یک شبه راه صدساله را بپیمایند، با این ایدئولوژی وارد بازار سرمایه می شوند.

۴- یک مربی را در کنار خودتان داشته باشید

هرچند آموزش های لازم برای ورود به بازار سرمایه می توانند شما را به اسلحه های کاملا دفاعی و تهاجمی مسلح سازند؛ اما یک مربی عاملی قدرتمند برای راحت تر کردن مسیر ثروت اندوزی در روش های مختلف سرمایه گذاری است که نباید خودتان را از او محروم کنید.

۵- صبور باشید

بازارهای سرمایه و روش های سرمایه گذاری با افراد عجول اصلا میانه خوبی ندارند. اگر واقعیت بازارهای سرمایه را بدانید، در این بازارها همیشه افرادی در حال ضرر کردن و برخی هم در حال سود کردن هستند. عجول ها همیشه در دسته اول قرار خواهند داشت.

۶- استراتژی و برنامه خودتان را داشته باشید

اینکه چقدر باید پول وارد کنید، کی بخرید و کی بفروشید نکاتی است که باید همراه با یک استراتژی مدون در ذهن خود داشته باشید و همیشه به آن پایبند بمانید.

چه چیزهایی روی موفقیت ما در مسیر ثروتمند شدن تاثیر می گذارند؟

مهم تر از هر عامل بیرونی دیگری در درجه اول این طرز تفکر ما است که اصلی ترین نقش را در پولدار شدن ما ایفا می کند. اگر پای صحبت افراد پولدار و سرمایه دار بنشینید، متوجه تفاوت های آشکار طرز تفکر آن ها با سایرین خواهید شد. در ذهن این افراد برخلاف تصور اکثریت همه چیز پول نیست. پول تنها ابزاری برای رسیدن به موفقیت است. این دانش و قدرت خود فرد است که می تواند از وی یک سرمایه گذار موفق بسازد. در حقیقت، اگر کسی با سرمایه ۱ میلیون تومانی نتواند راهی برای موفقیت پیدا کند، با سرمایه های میلیاردی هم نمی تواند این کار را انجام دهد. در ادامه با نکته هایی که شما را به سمت پولدار شدن سوق می دهند آشناتر خواهیم کرد:

۱- رویاهای خودتان را به چیزهای ارزان نفروشید

چگونه

همه ما رویاهایی داریم. و در بیشتر موارد، بزرگ ترین مانع برای دست یابی به بسیاری از رویاهای ما پول است. هرچند رویا داشتن و رویاپردازی می تواند موتور انگیزه های درونی ما را روشن کند، اما این عمل کردن است که رویاهای ما را به حقیقت تبدیل می کند.

۲- درست و اصولی تلاش کنید

تلاش و پشتکار،قوی ترین ابزار ما برای یادگیری و قرار گرفتن در راه های درست است. با پیشرفت تکنولوژی و روی کار آمدن فناوری های فوق مدرن، تلاش در زندگی امروز رنگ دیگری به خود گرفته است. با این حساب، استفاده از ترفندهای قدیمی و سنتی برای پول درآوردن در عصر جدید ما را به چیزهایی که در ذهن داریم نخواهد رساند. راز موفقیت ثروتمندان امروز دانستن رمز و رازهای شگفت انگیز نیست. آن ها با تلاش خود موانع را از پیش رو برمی دارند.

۳- پیوسته در حال یادگیری باشید

اگر به دنبال یکی از بزرگ ترین رازهای موفقیت در ثروتمند شدن می گردید، باید به سراغ آموزش بروید. بزرگ ترین سرمایه دارها هنوز هم پس از سال ها تجربه، درصدی از منابع درآمدی خود را برای یادگیری در نظر می گیرند. همیشه روش های به روزی وجود دارد که شما از آن ها خبر ندارید و دانستنشان می تواند مسیر راحت تری را پیش روی شما قرار دهد…

۴- چالش ها را در آغوش بگیرید

به جای فرار از چالش ها و پشت گوش انداختن موانع پیش رو، باید آن ها را به یک فرصت تبدیل کنید. شنا کردن در یک اقیانوس بزرگ برای بسیاری از ما یک چالش بزرگ و غیرقابل عبور است. اما در اطراف ما بسیاری هستند که با آغوش باز از این ماجرا استقبال می کنند. آشنایی با نحوه برخورد با چالش ها راهی است که می توان از آن برای تبدیل کردن چالش ها به یک فرصت عالی استفاده کرد.

۵- برنامه ریزی و مصرف بهینه از زمان را یاد بگیرید

چگونه

اگر بخواهید برای هر واحد زمانی که در روز صرف می کنید، به همان میزان درآمد داشته باشید، در پایان هر ماه تنها خرجی خود را به دست خواهید آورد. بروز یک مشکل کوچک فیزیکی هم تبدیل به بحرانی بزرگ در زندگی شما خواهد شد. داشتن یک برنامه زمانی و جدول زمانبندی لازمه موفقیت در هر کاری است. حتی برنامه های روزانه نیز برای بهینه سازی نیاز به مدیریت زمان دارند.

۶- فرصت ها و نیازها را بشناسید

از گذشته های دور تاکنون شناسایی فرصت ها و نیازها در بین افراد اندیشمند تبدیل به ثروت های بسیار بزرگ شده است. برای ثروتمند شدن نیازی به افتتاح یک شرکت تولیدکننده موبایل نخواهید داشت. تنها کافی است نیازهای روز جامعه خود را شناسایی کنید و در مسیر تحققشان قدم بردارید.

۷- زندگی به سبک پولدارها

چگونه

زندگی به سبک پولدارها حقیقتی است که متاسفانه در بین افراد جامعه به غلط جا افتاده است. بسیاری از مردم با شنیدن این جمله که برای تبدیل شدن به یک فرد پولدار باید مانند آن ها زندگی کنید، دائما در حال خرج کردن درآمدهای خود و ریخت وپاش های بزرگ هستند. اما واقعیت زندگی پولدارها این نیست و این تنها بخش ظاهری زندگی آن ها است. افراد پولدار قسمت بزرگی از درآمدهای خود را دوباره در تکنیک های سرمایه گذاری قرار داده و به دنبال کسب درآمدهای بیشتر هستند. برای زندگی به سبک پولدارها باید مانند آن ها بیندیشید نه اینکه مانند آن ها خرج کنید.

۸- تفکر سیستمی را یاد بگیرید

داشتن تفکر سیستمی نه فقط برای پولدار شدن و کسب ثروت حتی برای زندگی شخصی نیز ضروری است. این سبک تفکر باعث می شود تا در هر زمانی از زندگی برای هر چالشی آماده باشید. در این صورت، هر مانعی که پیش روی سیستم شما ایجاد شود در آن محو خواهد شد.

۹- افزایش مهارت ارتباطی، قدرت مذاکره و کاریزما

چگونه

داشتن هر مهارت، عاملی برای افزایش درصد موفقیت در زندگی است. با تقویت این مهارت هایی مانندارتباطی، مذاکره و فروش و وجود یک شخصیت کاریزماتیک می توانیم زندگی بهتری برای خود و اطرافیانمان رقم بزنیم.

۱۰- پس انداز کنید

برای ثروتمند شدن اول باید پس انداز کردن را یاد بگیریم. پس انداز هنوز هم یکی از بایدهای اصلی زندگی بشر است. بدون پس انداز، همه درهای پیش رو بسته می شوند و شما تنها در همان چهاردیواری همیشگی خود باقی خواهید ماند. اما معنی پس انداز در دنیای حاضر کمی پیشرفته تر از مفهوم آن در سال های دور زندگی بشر شده است.

۱۱- تخصص های کمیاب را یاد بگیرید

به دنبال تخصص هایی باشید که نیاز زیادی برای آن ها احساس می شود اما کمبودهای زیادی هم در آن ها وجود دارد. یادگیری این شغل ها و تخصص ها می تواند برای سال های پیش رو شما را تبدیل به ماشین پول سازی کند.

۱۲- شبکه سازی کنید

امروزه حرفه های بسیار کوچک و خانگی هم برای رسیدن به موفقیت به دنبال شبکه سازی هستند. با استفاده از شبکه سازی می توانید در قالب یک تفکر جمعی با مشکلات روبرو شوید و مسیرهای ناشناخته را نیز با کمک تجربه سایر اعضای شبکه پشت سر بگذارید.

۱۳- اهمیت دادن به سلامت خود

عقل سالم در بدن سالم است. کسانی که به سلامتی خود اهمیت نمی دهند و سبک زندگی درستی ندارند، به موفقیت های بزرگ نمی رسند. برای اثبات این ادعا تنها کافی است زندگی گذشته و سبک زندگی فعلی افراد ثروتمند و موفق را مطالعه کنید.

۱۴- به شکست خوردن عادت کنید

عادت به شکست به این معنی نیست که شما همیشه یک فرد شکست خورده هستید. بزرگ ترین موفقیت ها و ثروت ها، در ادامه شکست ها ایجاد می شوند. کسانی که در ذهن خود با شکست روبه رو شده باشند می دانند که هر شکستی در راه رسیدن به موفقیت یک نشانه است.

۱۵- مسئولیت پذیر باشید

بسیاری از افراد بعد از اولین شکست، هر جنبنده ای را مقصر می پندارند و از موانع غیرقابل عبور صحبت می کنند. زمانی که شما اشتباهات خود را نپذیرید، هرگز نمی توانید برای رفع آن ها اقدام کنید.

۱۶- خطاهای خودتان را بشناسید

قدم اول در مسیر اصلاح خطاهای گذشته، شناخت آن ها است. برای اینکه از خطاهای گذشته درس بگیرید و دوباره آن ها را تکرار نکنید، بایستی از قبل به شناخت کاملی از این خطاها برسید.

۱۷- نه گفتن را یاد بگیرید

برخورد با مسائل پیش رو بدون هیچ تعصب فکری، ذهن شما را متمرکز و آرامشتان را افزایش خواهد داد. برای تقویت روحیه خود یاد بگیرید که نه گفتن هم جزئی از زندگی است. یک نه به موقع می تواند شما را از هزاران دردسر نجات دهد.

۱۸- تا آخر عمر کارمند نمانید، به فکر راه اندازی شغل شخصی خود باشید

اگر سال گذشته و سال قبل تر از آن و سال های قبل تر یک کارمند ساده دولتی و غیردولتی بوده اید و هنوز هم در همین راه قدم برمی دارید باید هرچه زودتر به فکر راه اندازی کسب و کار خودتان حتی در کنار کار کارمندی باشید. به این ترتیب، روشی برای کسب درآمد به دست می آورید که به زمان وابسته نیست.

پولدار شدن سخت است یا آسان؟ شما قضاوت کنید

ثروتمند شدن، سخت یا آسان نیست. در واقع، این نگرش ما است که میزان راحتی یا سختی یک ماجرا را تعیین می کند. گاهی ما چیزی را سخت و دست نیافتنی می بینیم، چون خودمان را به رگبار حرف ها و افکار منفی بسته ایم. حتی می توان گفت که در اثر این سخنان دچار خستگی روحی شده ایم. خودتان را زیر بار حرف هایی که با خواسته قلبتان در تضاد هستند، بی رمق نکنید. نسخه شکست دیگران، حکم مهر زده شکست ما نیست. خودتان را از نگاه خودتان و نه دیگران، تماشا کنید. آنگاه می توانید در میان یک منظره مه آلود، مسیر موفقیتتان را به روشنی ببینید.

ادامه مطلب
ذهن پویا و بدون پویایی
ذهنیت رشد یا ذهنیت ثابت؟ | چگونه ذهنیت رشد ایجاد کنیم؟

ذهنیت، درواقع همان ادراک و تئوری درونی افراد درمورد خودشان یا سایرین است. این افکار می توانند بدون آگاهی فرد تاثیرات بسیارعمیقی بر موفقیت تحصیلی، پیشرفت شغلی، روابط اجتماعی و عاطفی و هزاران بعد دیگر از زندگی او داشته باشند و مسیر زندگی شخص را برای همیشه تغییر دهند. در این مقاله قصد داریم دو ذهنیت بنیادین را که می تواند در ذهن تمامی مردم دنیا وجود داشته باشند، به شما معرفی کنیم. با ما همراه باشید تا با ذهنیت رشد و ذهنیت ثابت و تاثیر آن ها بر زندگی خود آشنا شوید.

ذهنیت رشد چیست؟ (Growth Mindset)ذهن پویا و بدون پویایی

ذهنیت رشد یکی از ذهنیت های بنیادین بشر است که با وجود آن، فرد اعتقاد پیدا می کند که تمامی توانایی ها، دانسته ها و استعدادهایش قابل ارتقا هستند.

به این ترتیب علم و استعداد فعلی خود را نقطه ای برای شروع در نظر می گیرد و برای رشد و ارتقا آن ها تلاش می کند. با وجود چنین ذهنیتی، میل و علاقه به تلاش و یادگیری افزایش پیدا می کند؛ به این ترتیب فرد با تمام قوا برای پیشرفت خود تلاش خواهد کرد.

چه افرادی دارای ذهنیت رشد هستند؟

ذهن پویا و بدون پویایی

اغلب افرادی که برای تبدیل شدن به بهترین ورژن خود، برنامه ریزی و تلاش می کنند، دارای ذهنیت رشد هستند. آن ها به خوبی می دانند که به دست آوردن هر چیز خوبی نیازمند تمرین و تلاش است. افرادی با ذهنیت رشد، از مسیر یادگیری و بهبود خود لذت می برند و معمولا سعی می کنند از شکست های خود درس بگیرند.

تبدیل شکست ها به فرصت یکی از تفریحات افرادی با ذهنیت رشداست. از دیگر ویژگی های این افراد، استفاده از تجربیات سایرین است. این افراد از موفقیت دیگران خوشنود می شوند، چرا که خوب می دانند می توانند از تجربیات آن ها در مسیر رسیدن به موفقیت استفاده کنند.

سرچشمه “ذهنیت رشد” از کجاست؟

مبحث ذهنیت رشد، بیش از سی سال پیش توسط روان شناسی به نام کارول دوک (Carol Dweck) و همکارانش مطرح شد.

دوک و همکارانش که به نگرش دانش آموزان درمورد شکست علاقه مند شده بودند، طی بررسی هایی متوجه شدند که برخی از دانش آموزان پس از شکست به عقب بازمی گردند و تلاش می کنند. این در حالی بود که سایر دانش آموزان با کوچک ترین شکستی خود را از دست رفته تصور می کردند.

در نتیجه ی بررسی هزاران کودک، اصطلاح ذهنیت رشد را برای توصیف باور این کودکان به رشد و یادگیری، انتخاب کردند. این کودکان باور داشتند که تلاش آن ها را قوی تر می کند و می توانند موفق تر عمل کنند و همین طرز فکر آن ها به موفقیت حقیقی منجر می شد.

کارول دوک در سال ۲۰۰۶ این نوع از ذهنیت را در کتاب خود با نام «روان شناسی جدید موفقیت» به همگان معرفی کرد.

ذهنیت ثابت چیست؟ (Fixed Mindset)

ذهن پویا و بدون پویایی

ذهنیت ثابت یکی دیگر از طرز فکرهای بنیادین بشر است که در تقابل با ذهنیت رشد قرار دارد. این ذهنیت فرد را مجاب می کند که استعداد و هوش هر فرد دارای حد مشخصی هستند و اشخاص ناچارند که با این محدودیت زندگی کنند.

در بیان بهتر، توانایی ها و استعدادهای فردی در ذهنیت ثابت، غیرقابل تغییر و ارتقا هستند. این ذهنیت باعث می شود افراد برای رفع نقص ها و ضعف های خود تلاشی نکنند و تقدیر را عامل شکست هایشان بدانند.

چه افرادی دارای ذهنیت ثابت هستند؟

همانطور که در تعریف ذهنیت ثابت بیان کردیم، افرادی که دارای چنین طرز فکری نسبت به خود هستند، بر این باورند که هوش و استعداد فاکتوری ثابت وغیرقابل تغییر است. بنابراین به جای تمرکز بر گسترش و بهبود ویژگی های خود، به مستندسازی توانایی های فعلی خود روی می آورند.

افرادی با ذهنیت ثابت عمیقا باور دارند که تلاش کردن هیچ تاثیری در پیشرفت و موفقیت انسان ها ندارد و اشخاص موفق به طور مادرزادی دارای هوش و استعداد سرشار و شانس زیاد هستند.

سرچشمه دیدگاه “جبر در زندگی” از کجاست؟

ذهن پویا و بدون پویایی

دیدگاه جبر در زندگی (جبرگرایی) یا تقدیرگرایی، درواقع زاییده ی ذهنیت ثابت است. عمر این دیدگاه به قدمت تاریخ است و کسی نمی تواند بگوید دقیقا از چه زمانی وارد زندگی بشر شده است. اما اگر نگاهی به کتب و اشعار قدیمی بیندازیم، متوجه می شویم که این دیدگاه از گذشته های بسیار دور همراه انسان ها بوده است.

در این دیدگاه، انسان خود را درمقابل حوادث روزگار بی دفاع و ناکارآمد می بیند. افرادی که به دیدگاه جبر در زندگی باور دارند، معتقدند تمامی رفتارها و انتخاب های آدمی بر اثر یک رشته از اتفاقات و فعالیت هایی که در گذشته اتفاق افتاده اند، شکل می گیرند

آن ها انتخاب و تلاش افراد را در این دیدگاه علت و معلولی به طور کامل نادیده می گیرند و وضعیت فعلی را ناشی از عللی در گذشته می دانند. اگر کمی به این دیدگاه دقت کنید، می توانید ردپای ذهنیت ثابت را در جای جای آن ببینید.

ذهنیتی که به شما می گوید: «فرقی نمی کند چقدر تلاش کنید، شما تنها می توانید به اندازه ی هوش و استعداد فعلی خود به خواسته هایتان برسید.»

ذهنیت رشد و ذهنیت ثابت، شما کدام هستید؟

دو نوع طرز فکر وجود دارد که می توانیم آن را پرورش دهیم. یکی این که پذیرای مشکلات باشیم و آنها را به یک فرصت تبدیل کنیم.

دیگر این که به دلیل ترس از شکست از آنها اجتناب کنیم. افرادی که از کشمکش ها و تعارض ها اجتناب می کنند غالبا ذهنیت رشد ندارند و کسانی که مشکلات را به عنوان چالش های جالبی می بینند، اندیشه ی و ذهنیت رشد دارند.

مردمی که فاقد ذهنیت رشد هستند، معتقدند که ویژگی های اساسی مانند هوش و استعدادها ویژگی هایی ثابت هستند و این صفات عامل موفقیت اند.

افراد با ذهنیت بازتر (ذهنیت رشد) معتقدند که توانایی های جدید را می توان از طریق تمرین توسعه داد. رهبران بزرگ و هنرمندان با این دیدگاه به هدفشان می رسند.

برای آنها زندگی به یک سفر هیجان انگیز با فرصت بی پایان برای کشف چیزهای جدید و پیشرفته تبدیل می شود. معلمان و استادان بایستی دانش آموزان و دانشجویان را در هر مقطعی تشویق به مطالعه نمایند.

والدین باید فرزندان خود را تشویق به توسعه مهارت های جدیدی که علاقه مند به انجام آن هستند، کنند و در واقع مهارت های یادگیری را بیاموزند و این مهارت ها به آنها در کلاس درس نیز کمک خواهد کرد.

برای نشان دادن تفاوت ها در زندگی روزمره، دو کودک خیالی را در نظر می گیریم.

داستان دو کودک خیالی (جی و آنا)

جِی فکر می کند که شما او را درک می کنید یا نمی کنید، و آنا می داند اگر بخواهد می تواند هر چیزی را یاد بگیرد. در تمرینات فیزیکی، جی از چالش هایی مانند پریدن از روی مانع، اجتناب می کند، چون می ترسد که احمق جلوه کند و مورد تمسخر دیگران قرار بگیرد.

در مقابل آنا هر چالشی را که هیجان انگیز و سرگرم کننده است با استقبال می پذیرد. او می داند که شکست بخشی از یادگیری است. و اگر او سخت تلاش کند، در نهایت هیچ کس به او نخواهد خندید.

جی از فیدبک و بازخوردها اجتناب می کند. اگر معلم به او بگوید که برای بهبود تکلیفش، چه کاری انجام دهد، او آن را شخصی برداشت می کند.

آنا می داند که نیاز دارد به نقدهای سازنده گوش کند، او همچنین می داند که این او نیست که ارزیابی می شود بلکه نتایج کارش، مورد ارزیابی قرار می گیرد.

جِی همیشه راه آسان را در پیش می گیرد، برای مثال او پله برقی را دوست دارد و از پله بالا رفتن می ترسد. زمانی که او گیتار تمرین می کند، لحظه ای که گیر می کند، بی خیال گیتار زدن می شود.

آنا معمولا از پله برقی استفاده نمی کند بلکه از پله ها بالا می رود و هر گامش را می شمارد و این که با بالا رفتن از پله ها خون در رگ هایش به خروش می آید لذت می برد. او هر روز صبح، ۱۵ دقیقه درام تمرین می کرد و همیشه هم از زدن آن لذت نمی برد اما او می داند که این تلاش بخشی از سفر به یک زندگی سرگرم کننده تر است.

آنا دوست دارد موفقیت دیگران را ببیند زیرا الهام بخش اوست. او می داند اگر به دوستانش انگیزه برای بهتر شدن بدهد به رشد خود کمک کرده است، به شرطی که دوستانش چیزهای جدید بیاموزند و موفق شوند. برای جی این امر تهدید محسوب می شود؛ می ترسد رسیدن به موفقیت، به او و بر زندگیش فشار وارد کند.

شرکت های مدرن به دنبال کارکنانی با روحیه رو به رشد و ذهن پویا می گردند. زیرا آنها مشکلات را حل می کنند و به رغم موانع ادامه می دهند.

بعضی از آنها در طی مصاحبه از متقاضیان کار سوال کردند که آیا معتقد هستند که روحیه مدیریتی از بدو تولد با انسان همراه است یا مهارتی است که بایستی آموخته شود.

جی فکر می کند که مدیران از بدو تولد با روحیه مدیریتی همراه بوده اند. اما آنا شغل را به دست می آورد. نتیجه این وضعیت، نتیجه رتبه و موقعیت آن شخص در زندگی است همان طور که شاعر مرحوم ساموئل اشاره کرده است هر چه قدر سعی کنی و هر چه قدر شکست بخوری مهم نیست.

دوباره سعی کن، دوباره شکست بخور و بهتر شکست بخور. در مورد این مفهوم چه فکر می کنید. خیلی ساده است. آیا فکر می کنید امکان تغییر دائمی از یک ذهن ثابت و بدون پویایی به یک ذهن رو به رشد و پویا وجود دارد؟

چه عواملی بر سر راه تبدیل شدن ذهنیتمان به ذهنیت رشد وجود دارد؟

برای رسیدن به ذهنیت رشد و تبدیل ذهنیت ثابت به ذهنیتی زایا و پیشرفته که می تواند موجب موفقیت شما در تمامی بخش های زندگی شود، عوامل و قدم های بسیاری پیش رو دارید. مهم ترین عامل در رسیدن به چنین ذهنیتی، خودآگاهی است.

با کمک خودآگاهی می توانید تله های ذهنی خود را شناسایی و آن ها را برطرف کنید. برای آشنایی هرچه بهتر شما با این فرآیند، مراحل حرکت از ذهنیت ثابت به سمت ذهنیت رشد را برای شما مرور می کنیم:

یاد بگیرید که صدای ذهنیت ثابت خود را بشنوید: صدای ذهنیت ثابت، اولین مانعی است که بر سر راه رسیدن به موفقیت شما قرار دارد.

این صدا مدام همچون منتقدی حرکات و عملکرد شما را قضاوت می کند و در گوش شما آیه ی یاس می خواند. این صدا جملاتی همچون «تو از پس این کار بر نمی آیی»، «از این مرحله جان سالم به در نمی بری»، «نگفتم نمی توانی؟»، « بیش از توانت از تو توقع دارند» یا «آن ها فکر کردند تو کی هستی؟ انشتین!» را درگوش تان زمزمه می کند و باعث ناامیدی شما می شود.

هنگامی که یاد بگیرید این صدا، صدای ذهنیت ثابت شماست که می خواهد شما را در جایی که هستید ثابت نگه دارد، می توانید با آن مقابله کنید و آن را برای خود برعکس تفسیر کنید! تشخیص دهید که حق انتخاب دارید!

صدای ذهنیت ثابت شما به دو روش قابل تفسیر و ترجمه است:

در روش اول این صدا به شما هشدار می دهد که چالش و شکست را پیش رو دارید و یادآوری می کند که توانایی و هوش ثابتی دارید که ممکن از قدرت مقابله با این چالش ها را نداشته باشند.

در حالت دوم این صدا به شما می گوید که شما باید خودتان را به چالش بکشید، تلاش کنید و برای بهتر شدن استراتژی تعیین کنید. اگر تفسیر اول را برای خود انتخاب کنید یعنی درگیر ذهنیت ثابت هستید، اما انتخاب تفسیر دوم منجر به حرکت به سوی رشد خواهد شد.

با صدای ذهنیت رشد به ذهنیت ثابت خود پاسخ دهید: هنگامی که تفسیر دوم را برای خود انتخاب کنید و برای روبه رویی با چالش آماده شوید، مجددا صدای ذهنیت ثابت از شما سوال می پرسد: «آیا برای این کار آماده ای؟ تو توانایی های محدودی داری، مطمئنی از پس آن بر می آیی؟»

در این نقطه شما باید با صدای ذهنیت رشد چنین پاسخی بدهید: « مطمئن نیستم که از پس آن بر می آیم یا نه، اما فکر می کنم که با صبر و تلاش می توانم موفق شوم.».

احتمالا ذهنیت ثابت از شما می پرسد: «اگر شکست بخوری چه؟»، کافیست بگویید «تمام افراد موفق با شکست هایشان به پیروزی رسیده اند» و به این ترتیب می توانید صدای منتقد را مغلوب خود کنید.

ذهنیت رشد خود را به کار بگیرید: به محض اینکه از پس صدای منتقد درون بر بیاید و آن را با ذهنیت رشد خود پاسخ دهید، خودتان بسته به شرایط به خوبی خواهید فهمید که قدم بعدی تان برای رسیدن به موفقیت چه خواهد بود.

اصول و قوانین در ذهنیت رشد

رسیدن به این طرز فکر زایا نیازمند رعایت چند اصل اولیه است که در ادامه به شما معرفی خواهیم کرد:

هوش و توانایی خود را محدود نکنید

ذهن پویا و بدون پویایی

ما برای پیشرفت نیازمند چارچوب فکری جدید هستیم. از گذشته به ما یاد داده اند که آی کیو نشان دهنده ی هوش افراد است، اما این طرز فکر نیز ثابت است!

مغز انسان از ماهیچه تشکیل شده است و متعاقبا هوش نیز می تواند همچون تمامی عضلات بدن با تمرین تقویت شود. با به چالش کشیدن ذهن خود می توانید هوش خود را از جنبه های گوناگونی تقویت کنید و به پیشرفت برسید.

از چالش ها استقبال کنید

ذهن پویا و بدون پویایی

چالش ها می توانند دنیایی از عواقب ناشناخته را در پی داشته باشند، اما در عین حال باعث می شوند شما با آزمون خطا به تجربیات جدیدتری دست پیدا کنید که به پیشرفت و رشدتان کمک می کنند.

ترس از شکست می تواند شما را از پذیرش چالش ها بازدارد اما باید به خاطر داشته باشید که هر شکست پلی برای رسیدن به پیروزی است.

در مواجهه با شکست ها عقب نشینی نکنید

ذهن پویا و بدون پویایی

تمامی افراد مشهور و بزرگ شکست خورده اند، اما باز هم به تلاش ادامه داده اند. شما نیز باید همین مسیر را طی کنید. با اینکه شکست ها همچون سدی غیرقابل نفوذ به نظر می رسند و شاید آسان ترین راه برای مقابله با آن ها عقب نشینی باشد، اما باید به خاطر داشته باشید که شکست به معنای عدم تعلق شما به این زمینه نیست. شکست خوردن یعنی شما هنوز نیاز به یادگیری و رشد دارید. پس برای عبور از این سد، باید به جای عقب نشینی تلاش خود را بیشتر کنید.

تلاش را مسیری برای پیروزی ببینید

ذهن پویا و بدون پویایی

سخت کوشی راه رسیدن به موفقیت است. هرچه با چالش هایی بیشتری روبه رو شوید، سخت تر و بیشتر تلاش خواهید کرد. همین موضوع می تواند شما را خسته کند اما فراموش نکنید که تلاش کردن نشانه ای از قدرت است.

از انتقادات درس بگیرید

ذهن پویا و بدون پویایی

انتقادها همچون داروهای تلخی هستند که هیچکس از خوردن آن ها لذت نمی برد. آن ها می توانند غرور و اعتمادبه نفس شما را از بین ببرند. اما شما می توانید به جای گارد گرفتن در مقابل انتقادها، از آن ها به عنوان فرصتی برای یادگیری استفاده کنید.

ضعف های واقعی خود را از میان این کلمات تلخ پیدا کنید و برای بهبود آن ها تلاش کنید. قطعا شنیدن و پذیرش انتقاد کار بسیار دشواری است، اما انتقادها همیشه ارزش شنیده شدن دارند.

از موفقیت دیگران انگیزه بگیرید

ذهن پویا و بدون پویایی

موفقیت دیگران را به عنوان منبع الهام تان ببینید. به جای دیدن افراد موفق به عنوان رقیب، آن ها را به چشم الگوی خود ببینید و در موفقیت شان سهیم شوید. حتی اگر این افراد ارتقای شغلی را که همیشه در آرزوی آن بودید دریافت کردند، به جای ناراحتی و جنگیدن با آن ها، از راهکار موفقیت شان درس بگیرید. به این ترتیب می توانید خود را بیش از پیش به رشد و پیشرفت نزدیک کنید.

سخن پایانی

همانطور که گفتیم، ذهن موجودی بسیار قوی است و می تواند کنترل بسیاری از امور را در دست بگیرد. این موجود نامرئی اما واقعی، به راحتی مسیر زندگی ما را تغییر می دهد و می تواند ما را در شرایط شکست یا موفقیت قرار دهد.

اما ذهن ما با وجود تمام قدرتی که دارد، قابل دستکاری و کنترل است. یک انسان قوی و در جست وجوی پیشرفت، ذهن لجام گسیخته ی خود را رام می کند و با شناسایی تله ها و گره های موجود در آن، مسیر پیشرفت را برای خود هموار می کند.

امیدواریم که شما نیز با کمک راهکارهایی که در این مقاله معرفی کردیم، بتوانید ذهنیت رشد خود را بیدار و تقویت کنید.

ادامه مطلب
پس انداز پول
۲۰ روش پس انداز پول در شرایط اقتصادی ایران

پس انداز پول همواره یکی از چالش های بزرگ پیش روی زندگی بشر بوده است. پس انداز کردن سنتی است که همه ما از پدرانمان آن را می آموزیم و در زندگی خود به کار می گیریم؛ غافل از اینکه در هر دوره ای روش ها و اصول مشخصی برای پس انداز پول وجود دارد. اصل پس انداز کردن برای تهیه امکانات بهتر و رسیدن به استقلال مالی در آینده لازمه زندگی امروز است. هر چند همه ما به این اصل مهم واقف هستیم اما یا آن را به کار نمی گیریم و یا با روش های امروزی پس انداز کردن آشنا نیستیم. افزایش سطح آگاهی و اطلاعات، اولین قدم برای داشتن یک پشتوانه مالی خوب برای آینده و پس انداز کردن است.

تاریخچه پس انداز پول

پس انداز پول در هر عصری از زندگی انسان به نوعی وجود داشته و هر بار با تغییر نسل ها نوع و شرایط آن عوض شده است. پادشاهان امپراتوری های بزرگ برای زمان های اضطرار اقدام به ذخیره سازی و پس انداز سرمایه ها می نمودند و این اصل را در بین مردم نیز رواج دادند. اولین روش های پس انداز مشابه با زمان حال را باید به امپراتوری روم نسبت داد. روش های مدرن تر آن نیز با پیدایش بانک ها در سال ۱۴۰۱ در کشور اسپانیا انجام شد. اولین بانک های بین المللی ذخیره پول هم در ۱۹۲۴ افتتاح شدند. این سال ها و نشانه ها نقاط عطفی در اجرای روش های پس انداز پول در زندگی انسان می باشند.

پس انداز پول

چرا باید پول پس انداز کنیم؟

پس انداز پول هم می تواند با اهداف جزئی و خاص باشد و هم در یک دید کلی و درازمدت در نظر گرفته شود. خرید اجناس گران قیمت و رسیدن به رفاه بیشتر در زندگی، داشتن یک پشتیبان مالی در زمان های اضطراری، تأمین آتیه فرزندان و خانواده و دلایلی ازاین دست می توانند ازجمله انگیزه های ما برای پس انداز باشند. هدف از پس انداز پول بیشتر بسته به شرایط فعلی زندگی افراد تعیین می شود. برای مثال فردی با پشتوانه مالی زیاد و بدون دغدغه های زندگی روزمره می تواند برای خرید یک ملک گران تر به دنبال پس انداز باشد. هدف از پس انداز به صورت مستقیم به شرایط زندگی افراد بستگی دارد. اما واضح و مبرهن است که پس انداز لازمه زندگی بشر امروزی است. بدون پس انداز، دست یافتن به شرایط بهتر زندگی ناممکن خواهد شد.

بیشتر کدام دسته از افراد به فکر پس انداز هستند؟

در یک تعریف کلی و بهتر می توانیم پس انداز کردن را به افرادی نسبت بدهیم که آینده نگر بوده و به فکر آینده مالی خود و فرزندان خود هستند. کسانی که زندگی هدفمندی دارند و برای رسیدن به این اهداف انگیزه کافی هم داشته باشند، خودبه خود برای بهتر کردن شرایط مالی زندگی پس انداز پول را نیز جزء اولویت های خود قرار می دهند.

چرا برخی افراد با پس انداز پول مخالفند؟

جالب است بدانید که پس انداز پول مخالفانی هم دارد. البته اشتباهات رایجی که در پس انداز کردن در زندگی انسان ها وجود دارد بیشترین عامل برای این طرز تفکر افراد شده است. قرار دادن درصد مشخصی از درآمد ماهیانه در بانک بر اساس نرخ رشدی که از طرف بانک به سپرده ها تعلق می دهد، روشی کاملاً قدیمی و منسوخ برای پس انداز است. از آن بدتر نگه داشتن سرمایه های نقدی است که هیچ رشدی را تجربه نمی کنند. به دلیل کم اطلاعیِ درصد بالایی از جامعه انسانی از روش های پس انداز پول، این روش های قدیمی هنوز هم پرتکرارترین موارد می باشند. اما با توجه به نتیجه ندادن آن ها، باعث شده تا بسیاری از افراد قید پس انداز کردن را بزنند. زندگی در لحظه و آینده نگر نبودن نیز دلیل دیگری است که برخی از افراد را مخالف های سرسخت پس انداز کرده است. همین افرادی که با پس انداز پول به صورت نقدی مخالف اند، به دنبال راه هایی برای سرمایه گذاری پول های خود در پروژه ها و بازارهای مالی نیز هستند. با توجه به اینکه این سرمایه گذاری ها برای دستیابی به پول بیشتر در آینده و تأمین آتیه خانواده صورت می پذیرد، می توانیم ادعا کنیم که این روش ها هم در اصل خود به پس انداز برمی گردند.

پس انداز پول

بهترین روش های پس انداز پول

۱- فهرست بندی و بودجه بندی کنید

همانطور که برای کارهای روزانه تان برنامه ریزی می کنید، برای دخل و خرج تان هم برنامه ریزی کنید، می توانید جدول بکشید و جلوی هر آیتم، هزینه های معین را بنویسید. مقدار باقی مانده را پس انداز کنید. با این روش پول تان را بهتر مدیریت می کنید و از بی محابا خرج کردن جلوگیری می کنید. آیتم هایی که در جدول قرار می دهید می تواند اجاره خانه (اگر مستاجر هستید)، هزینه پوشاک، هزینه خوراک، کرایه راه، هزینه جانبی خودرو و بنزین (اگر از خودرو شخصی استفاده می کنید)، بیمه، هزینه درمانی، تفریح، سفر، آب، گاز، برق، تلفن، شارژ ساختمان، کلاس های آموزشی، هزینه فرزندان (درمانی و چکاپ ماهانه، درسی و مدرسه، لباس، خوارک، تفریحی و …) باشد. بدیهی است که در صورتی که درآمدتان کم است نمی توانید برای همه موارد فوق پول کنار بگذارید البته همه بعضی از این هزینه ها دوره ای هستند. ولی می توانید با صرفه جویی، پس انداز کنید. حتی اگر مقدار کمی هم ماند، باز هم پس انداز کنید. حتماً روزی به دردتان می خورد.

۲- از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنید

به جای هزینه های سنگین کرایه روزانه، میتوانید از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنید. مگر اینکه آنقدر درآمدتان زیاد باشد که استفاده از تاکسی های آنلاین یا کرایه های آژانس برای تان چیزی نباشد. گرفتن کارت بلیط اتوبوس و مترو خیلی از هزینه هایتان کم می کند. بسیاری از افراد جوان، استفاده از وسایل نقلیه عمومی را افت کلاس می دانند و تصور می کنند شأنشان از دوستان خود که با خودروهای شخصی رفت و آمد می کنند کمتر می شود. در صورتی که چنین نیست. شما دارید پول خود را مدیریت می کنید تا در آینده پس انداز داشته باشید و در خرج های ناگهانی که برای تان پیش میاید، کم نیاورید. پس خجالت را کنار بگذارید. با دریافتی ماهانه تان رو راست باشید.

پس انداز پول

۳- از محصولات تخفیف دار استفاده کنید

یکی دیگر از روش های پس انداز پول، استفاده از محصولات تخفیف دار است. ممکن است این تخفیف ها شامل خوارک، پوشاک، تفریح، سفر، کتاب و محصولات فرهنگی و … باشد. می توانید در خبرنامه سایت های ارائه دهنده خدمات تخفیف دار مانند تخفیفان و نت برگ و … عضو شوید و از اخرین رویدادهای تخفیف دار مطلع شوید. حتی فروشگاه های زنجیره ای، هر ماه تعدادی از محصولاتشان را با تخفیف می فروشند. اگر فرصت دارید هر ماه سری به این فروشگاه ها بزنید یا از طریق تلفن گویا از تخفیف ها مطلع شوید. با این روش، می توانید مقدار زیادی پس انداز کنید.

پس انداز پول

۴- برای کاهش هزینه های درمانی، به بیمارستان های طرف قراردادتان مراجعه کنید

بیمارستان هایی هستند که طرف قرارداد با بیمه های تکمیلی و یا بیمه های رایگان (مانند نیروهای مسلح) و…. هستند. قبل از مراجعه به بیمارستان، حتماً نوع بیمه طرف قرارداد را چک کنید. اگر نوع بیمه خدمات درمانی شما، مشمول تخفیف و یا رایگان هست، حتماً استفاده کنید. این حق شماست. هر ماه مبلغی بابت بیمه از حقوق تان کسر می شود، پس بهتر است از این حق تان بهره ببرید.

پس انداز پول

۵- برای پیرایش ماهانه، به آموزشگاه های آرایشگری سر بزنید

چرا آموزش گاه های آرایشگری؟ چون داشتن مدل رایگان برای هنرجویان الزامی است؛ هنر جویان برای تمرین آرایشگری، از افراد می خواهند تا مدل شان شوند بدون دریافت پولی. این آموزشگاه ها را رصد کنید، حتماً از پیشنهاد مدل استقبال خواهند کرد. برای خانم هایی که مرتبا به آرایشگاه می روند و هزینه های زیادی را صرف آرایش و پیرایش می کنند. حتی برای مناسبت های عروسی و تولد میتوانید مدل رایگان شوید. نگران کیفیت کار نباشید. هنرجویان برای کسب نمره از مربی شان، خوب کار می کنند.

پس انداز پول

۶- از تورهای تخفیف دار یا لحظه آخری استفاده کنید

اگر زیاد اهل گردش و تفریح هستید و نگران هزینه های سفر هستید، می توانید از تورهای تخفیف دار و لحظه آخری بهره مند شوید. یا اگر خودتان به مسافرت می روید، از وسایل نقلیه ارزان تر استفاده کنید، هتل ارزان قیمت تر رزرو کنید و مدت زمان کمتری در مقصد بمانید تا از هزینه های اضافی بکاهید. حتی اگر در آمدتان بالاست، باز هم سعی کنید ولخرجی نکنید، هواپیمای خیلی گران سوار نشوید و هتل های خیلی لوکس رزرو نکنید. با این روش می توانید پول بیشتری پس انداز کنید و البته در خریدهایتان در کشور و یا شهر مقصد کم نمیاورید.

پس انداز پول

۷- مبلغی را از حسابتان بردارید و در کیف پول خود بگذاری

یکی از بهترین روش های کنترل هزینه های ماهانه این است که مبلغ معینی را سر هر ماه از حسابتان بر دارید و در جیب تان بگذارید. با این روش دیگر حواستان به سمت کارتتان نمی رود تا وسوسه بشوید. هزینه های روزانه مانند کرایه، خورد وخوراک جزیی، و یا هزینه های شارژ اینترنت گوشی و … را در کیف تان بگذارید. برداشتن مبلغ از روی درآمد دو مزیت دارد. اول اینکه از خرج شدن بیهوده پول شما جلوگیری می شود و دوم اینکه با انجام مداوم اینکار و مشاهده افزایش موجودی این پس انداز، انگیزه شما برای اینکار بیشتر افزایش می یابد.

پس انداز پول

۸- اجناس ارزان قیمت در بلندمدت نخرید

حتماً این جمله معروف را شنیده اید: آنقدر پولدار نیستم که جنس ارزان بخرم. یعنی اینکه اگر شما یک بار جنس گران قیمت خریداری کنید به دلیل کیفیت مطلوب با دوام تر هستند و دیر کهنه یا خراب می شوند و مجبور نیستید سالی چند بار آن جنس را بخرید؛ یک بار برای همیشه. ولی اگر به جنس ارزان قیمت پول بدهید به دلیل کیفیت پایین، با دوام نیستند و شما مجبور می شوید بارها و بارها هزینه کنید و به این شکل هزینه های تان بالا می رود.

پس انداز پول

۹- به جای خرید محصولات فرهنگی، آن ها را اجاره کنید یا امانت بگیرید

با توجه به گران شدن قیمت کاغذ و درنتیجه قیمت کتاب های چاپی، تمایل برای کتاب های الکترونیکی و یا امانت گرفتن کتاب از کتابخانه بیشتر شده است. پیشنهاد می شود کتاب هایی را که فقط یک بار خوانده می شود ، از کتابخانه امانت بگیرید و مطالعه کنید مگر اینکه خیلی ضروری باشد و در طول سال چند بار مورد استفاده قرار بگیرد.

پس انداز پول

۱۰- به دنبال آموزش و یادگیری باشید

بدون هیچ اطلاعی وارد سرمایه گذاری نشوید. حتماً کتاب هایی با موضوع بازاریابی و فروش، تبلیغات، مذاکره، مدیریت مالی، توانایی تحلیل اقتصادی، موفقیت در کسب وکار، روش های مختلف سرمایه گذاری (با توجه به نوع سرمایه گذاریتان) مطالعه کنید. هر چه بیشتر مطالعه کنید، بیشتر رشد می کنید و با درک و آگاهی بیشتر قدم بر می دارید. اگر مطالعه کردن از فرصت و حوصله شما خارج است، می توانید از کارشناسان اقتصادی در همه زمینه ها، مشاوره بگیرید یا در صورت امکان، در کارگاه های آموزشی شرکت کنید.

پس انداز پول

۱۱- حساب پول تان را داشته باشید

همیشه باید بدانید که موجودی حسابتان چقدر است و جیبتان چقدر پول دارد. خیلی از افراد هستند که از موجودی حسابشان بی اطلاعند. این امر باعث می شود که کنترل مخارج و درآمدها دشوار شود

پس انداز پول

۱۲- با دوستانتان شریک شوید

اگر سرمایه لازم برای سرمایه گذاری در پروژه ای سود دِه را ندارید، می توانید با همان سرمایه کم با دوستان خود شریک شوید. از این راه هم پول خود را پس انداز نموده اید و هم نرخ رشد مناسبی برای سرمایه خود به وجود می آورید.

پس انداز پول

۱۳- مشاور اقتصادی داشته باشید

داشتن مشاور برای پس انداز پول و سرمایه گذاری مانند سایر عرصه های زندگی انسان لازم است. بسیاری از افراد مشاور مالی را تنها یک هزینه اضافی می پندارند در حالی که ثروتمندترین افراد هم برای نیل به اهداف بلندمدت خود از این خدمات عالی بهره می برند. هزینه های مشاور اقتصادی به زودی به جیب شما برخواهد گشت و در آینده ای نزدیک به سوددهی خواهید رسید.

پس انداز پول

۱۴- فیل های سفید زندگی خود را بفروشید

اصطلاح فیل سفید از گذشته های دور وارد زندگی انسان شده است. حکایتی است که در آن پادشاهی برای پادشاه کشور همسایه فیلی بزرگ و سفید هدیه می آورد. نگهداری و حفظ سلامت این فیل هزینه های زیادی در بر داشت اما هیچ منفعتی از آن تولید نمی شود. هر پادشاه جدیدی هم که به مسند قدرت می نشست با وجود آگاهی از عدم سوددهی و خرج تراشی این فیل تنها به دلیل هزینه های گزافی که در گذشته برای نگهداری آن خرج شده بود، تمایلی به رد کردن و فروش آن نداشت. فیل های سفید زیادی در زندگی ما هستند که هر چه زودتر باید از آن ها خلاص شویم. یک سهام بد و زیان دِه، یک ماشین معیوب و پرهزینه و مواردی ازاین دست دشمنی بزرگ برای پس انداز پول می باشند.

پس انداز پول

۱۵- انباری خانه را پر نکنید

برخلاف ایده ای که بسیاری از افراد دارند، انبار کردن اجناسی که دیگر استفاده ای در زندگی شما ندارند، کار عاقلانه ای در شرایط فعلی زندگی امروز بشر نیست. شما می توانید به جای انبار کردن وسیله هایی که به آن ها نیازی ندارید، از فروش آن ها مبالغی برای سرمایه گذاری در بازارهای مالی به دست آورید. در حال حاضر و در شرایط فعلی تنها با ۵۰۰ هزار تومان می توانید هر سهمی را در بازار بورس بخرید و روی آن سرمایه گذاری کنید.

پس انداز پول

۱۶- قرض بگیرید

اگر ایده ای پولساز در ذهن دارید و تنها مشکل پیش رو پول است، سعی کنید از سرمایه های راکد اطرافیان برای چنین امری استفاده نمایید. با این کار هم می توانید به درآمدهای بیشتری برسید، هم اطرافیان را در این درآمدها شریک کنید و هم از قسط های سنگین بانکی در امان بمانید. البته قبل از پرداختن به این شیوه پس انداز و سرمایه گذاری، از روش خود مطمئن باشید.

پس انداز پول

۱۷- بدهی خود را به موقع صاف کنید

یکی دیگر از عادت های بدی که در جوامع امروز رواج پیدا کرده است، به عقب انداختن بدهی ها و درنتیجه انباشته شدن جریمه ها روی هم است. شاید اگر کل هزینه های اضافی ای که بابت جریمه دیرکرد پرداخت کرده اید را جمع کرده بودید، اکنون سرمایه مناسبی در دست داشتید.

پس انداز پول

۱۸- به دنبال وام های با سود سنگین برای سرمایه گذاری و پس انداز نباشید

وام گرفتن نیز یکی از روش های متداولی است که افراد از آن برای سرمایه گذاری و تکمیل پس اندازهای خود بهره می برند. وام را می توان پس اندازی قلمداد کرد که شما پیشاپیش کل مبلغ نهایی را در اختیار دارید. اما حتماً باید با اصول وام گرفتن و هزینه کردن آن آشنا باشید. در غیر این صورت در دام بزرگ اقساط بانک ها گرفتار شده و سرمایه های خود را از دست خواهید داد.

پس انداز پول

۱۹- پول های خود را به طلا تبدیل کنید

یکی از روش های بسیار جذاب برای پس انداز پول تبدیل کردن آن به طلا است. فارغ از سرمایه گذاری با این متد و امکان کسب سود حتمی در دید بلندمدت، با این روش پس انداز پول می توانید خود را در برابر تورم های اقتصادی کشور نیز بیمه کنید.

پس انداز پول

۲۰- اول پس انداز، بعدا خرج کنید

اگر قرار است درصدی از درآمد ماهیانه خود را پس انداز نمایید، باید این درصد را در همان روز نخست دریافت حقوق از حساب خود کسر کنید نه بعد از پرداخت همه هزینه ها و بدهی های خود.

پس انداز پول

روش های پس انداز پول با درآمد کم

در نگاه اول پس انداز کردن نیاز به درآمد بالایی دارد. اما این یک تصور اشتباه و غلط است. هر کس به میزان درآمدی که دارد می تواند مبلغی از آن را به عنوان پس انداز در روش های مختلف آن تخصیص دهد. دو نفری را تصور کنید که یکی با ۲۰ میلیون تومان درآمد ماهیانه، هزینه زندگی اش را بر مبنای ۲۲ میلیون تومان برآورد نموده و مجبور به قرض و وام گرفتن می شود و فرد دیگری که با ۶ میلیون تومان درآمد، زندگی اش را با ۴ میلیون می گذراند. مسلماً فرد دوم در آینده وضعیت بهتری برای خود ایجاد خواهد کرد.
از روش های زیر می توانید برای پس انداز پول با درآمد کم استفاده نمایید:

  • خرید سکه های چند گرمی طلا
  • سرمایه گذاری در بورس
  • حساب پس انداز بانکی برای اخذ وام با سود کم
  • شراکت با اطرافیان در کسب و کار
  • خرید واحدهای صندوق سرمایه گذاری

انواع استراتژی های پس انداز پول

در کنار آموزش روش های سرمایه گذاری می توانید با یادگیری استراتژی های پس انداز نیز این خصلت را در خود تقویت نمایید. برخی از رایج ترین این استراتژی ها عبارتند از:

  • پس انداز پله ای

به جای سرمایه گذاری یک دفعه با حجم بالا می توانید کم کم میزان سرمایه خود را افزایش دهید. این روش مخصوصاً برای افراد حقوق بگیر و با درآمد ثابت ماهیانه می تواند بسیار مناسب باشد.

  • پس انداز تصاعدی

در این روش سرمایه گذاری که کمی مشابه با روش قبل است شما می توانید در قدم های بعدی میزان سرمایه را با نرخ تصاعدی افزایش دهید.

  • پس انداز غیرمستقیم

مبالغ بالا همیشه سودهای بالاتری را برای ما به ارمغان می آورند. اگر به سرمایه های زیاد برای چنین پس اندازهایی دسترسی ندارید، می توانید با شراکت با اطرافیان و یا خرید واحدهای صندوق های سرمایه گذاری نسبت به آن اقدام نمایید.

خلاصه

در این مقاله به بررسی تاریخچه پس انداز در میان جامعه بشری پرداختیم و اهداف و آرمان های انسان امروز را برای پس انداز و افزایش ارزش سرمایه های خود مرور کردیم. در ادامه با ۲۰ روش پس انداز کاربردی برای زندگی امروز آشنا شدیم و روش هایی از آن ها که نیاز به سرمایه کمی دارند را نیز تفکیک نمودیم. کسانی که در زندگی خود اهدافی دارند و با انگیزه بالا برای رسیدن به این اهداف تلاش می کنند، آگاهی از این اطلاعات می تواند برای آن ها تبدیل به یک سکوی پرتاب شود. ازاین رو این بار به جای اینکه این روش ها را در اتاق بایگانی ذهنتان به فراموشی بسپارید، بهتر است بهترین آن را انتخاب و هر چه سریع تر برای آینده خود و خانواده تان دانه های پس انداز را در دل خاک بکارید.

ادامه مطلب
چگونه ذهن ثروتمند داشته باشیم؟
چگونه ذهن ثروتمند داشته باشیم؟ 3 عامل موثر بر شکل‌گیری آن

در دایره لغات هر فردی معنی ثروتمند ممکن است متفاوت باشد، مثلا اگر از کسی که خانواده خود را از دست داده است، پرسیده شود ثروت چیست می گوید:« خانواده ». یا وقتی از کسی که اهل مطالعه است در مورد ذهن ثروتمند پرسیده شود احتمالا پاسخ خواهد داد:

«کسی که کتاب های مفید زیادی مطالعه می کند، ثروتمند است.» یا ممکن است از کودکی بپرسیم که ثروتمند کیست؟ و او پاسخ دهد:« کسی که تعداد زیادی اسباب بازی دارد.»

همه پاسخ ها در جایگاه خود درست است، اما چیزی که در اینجا مد نظر است همان معنای لغوی ثروت است، پول یا سرمایه.

ذهن ثروتمند در واقع در مورد طرز تفکر شخصی صحبت می کند که او را به سمت جذب ثروت سوق می دهد. ایده ای ناب، اشتیاق و انگیزه و مداومت همه چیزی است که برای رسیدن به هدف احتیاج است، حال این هدف ممکن است ثروت باشد یا موفقیت در کسب بهترین نمره.

داستان ادوین بارنس، کسی که می خواست همکار ادیسون شود را شنیده اید؟ یکی از بهترین مصداق هایی که می توان برای گفته ها آورد داستان این این شخص است.

ادوین بارنس شخصی بود که بسیار علاقه داشت تا در کنار ادیسون کار کند اما حتی پول بلیط قطار نداشت تا از شهر خود خارج شده و خودش را به او برساند. همین کافی بود تا او دست از چیزی که می خواهد بکشد اما هرگز چنین نشد پس مدتی به هر روشی که شد او خود را به ادیسون رساند و چنان اشتیاقی از خود نشان داده بود که ادیسون نیز راغب شده بود تا در ازای پرداخت پولی ناچیز به بارنس به او  اجازه دهد تا در آزمایشگاه ادیسون مشغول به کار شود.

در همان زمان ادیسون دستگاهی به نام ماشین دیکته ساخته بود که هیچ کدام از مسئولان فروشش در سراسر کشور علاقه ای به فروش آن نداشتند، اما بارنس که مدت زمان زیادی در انتظار لحظه ای بود که با ادیسون قرارداد ببندد، مسئولیت فروش ماشین ها را بر عهده گرفت که پس از گذشت مدتی با موفقیتی چشمگیر مواجه شد.

کسب موفقیت توسط بارنس سبب شد تا ادیسون مسئولیت فروش ماشین ها را در سراسر کشور به او بسپارد.

موفقیت بارنس فروش چند میلیون دلار را به همراه داشت. مواردی که باعث شد تا او به هدفش که همکاری با ادیسون بود، برسد و از ذهن ثروتمند خود در جهت بهره برداری ثروت بیشتر استفاده کند.

3 عامل طلایی بر شکل گیری ذهن ثروتمند

در این مقاله قصد داریم  عوامل تاثیرگذاری را بررسی کنیم  که به ما کمک می کند تا ذهنیت خود را تغییر دهیم و به سمت و سویی ببریم که نقشش را در سبک زندگی خود کاملا حس کنیم. جالب است بدانید بسیاری از کارآفرینان موفق و افراد ثروتمند مطرح جهانی جدا از سخت کوشی و تلاش مستمر، چیزی که آن ها را با سایر افراد متمایز می کند، نوع بینش و تفکر آن ها به مسائل است. پرورش ذهن ثروتمند درواقع یک مهارت کاملا تخصصی اما آسان است. در اینجا سعی می کینم تا با دانستن بهتر این سه اصل  اساسی، خودمان را در لیست بلندبالای افراد ثروتمند قرار دهیم.

 

1. تفکر

نقش تفکر بر ذهن ثروتمند

قدرت تخیل انسان ها به گونه ای است که قادر است انسان را دقیقا در شرایطی تصور کند که یا اکنون در آن نیست یا هرگز در هیچ زمانی در آن جا نبوده اند. شاید فقط میزان قدرت تخیل کم و زیاد باشد، اما مطمئنا در همه جای این جهان همه انسان ها از آن برخوردار هستند.

نکته ای که در این جا گفتنی است در ارتباط با واقع بینی انسان ها است معمولا انسان هایی که تخیل نمی کنند، اسم خود را واقع بین میگذارند. قدرت تخیل و واقع بینی دو مقوله مجزا هستند، مثلا شرایطی را در نظر بگیرید که به آینده فکر می کنید، به خرید خانه مورد نظرتان، به قول معروف حساب و کتاب می کنید تا ببینید چه مقدار پول کم یا زیاد است و دقیقا مقدار پولی را در نظر می گیرید که در دست دارید نه بیشتر. می توان گفت واقع بینی خود نیز نوعی تخیل است، چون شما حدس می زنید چنین اتفاقی به احتمال زیادی خواهد افتاد و زمانی هم که خودتان را دست یافته به هدفتان تصور می کنید دارید واقعیتی را می بینید که با تلاش و کوشش شما قطعا اتفاق خواهد افتاد.

اما آیا فقط فکر کردنِ تنها کافی است؟  اگر فکر کنیم که در آینده یکی از مولتی میلیونرهای جهانی خواهیم شد ما را به سمت هدفمان سوق می دهد؟

در اولین وهله بله، ولی فکر کردن بدون ایمان داشتن هرگز تاثیرگذار نخواهد بود.

این یعنی همان داشتن ذهن ثروتمند، اگر شما خود را میلیونری که می خواهید تصور کنید و سپس مثل خیلی از مردم دیگر خود را مسخره کنید یا بگویید ما رو چه به این چیزها، معلوم است هرگز به هیچ چیز دست نخواهید یافت. باید به رسیدن به هر آن چیزی که می خواهید ایمان داشته باشید و باور کنید که شما توانمندتر از آن هستید که فکرش را می کنید. وقتی ایمان و قوه تخیل یا همان تفکرات انسان با هم پیوند می خورد ذهن نیمه هشیار او را فعال کرده و همانطور که ناپلئون هیل، نویسنده کتاب های موفقیت از جمله بیندیشید و ثروتمند شوید، معتقد است ذهن نیمه هشیار پس از فعال شدن توسط ایمان و ذهن هشیار به فراست لایتناهی تبدیل می شود.

یکی از موارد جذابی که در کتاب راز خوانده ام و ناپلئون هیل نیز بر آن تاکید می کند، موضوع تلقین است. تلقین یعنی باور کنید که آن چیزی را که می خواهید در دست دارید و تنها روشی است که از طریق آن می شود ایمان را در وجود انسان ایجاد کرد. تکرار هر چیزی در ذهن انسان طوری عمل می کند که گویی واقعیتی است در حال وقوع و هیچ  چیز در این دنیا توان مقابله با آن را ندارد و قطعا همین طور است. با تکرار، هر موضوعی به ذهن نیمه هشیار رسیده و پس از مدتی حالت فیزیکی به خود می گیرد.

دقیقا مواردی که گفته شد در ارتباط با موضوعات منفی نیز صادق است.

حتما دیده اید خیلی از افراد می گویند بدشانس هستند، شانس با آنان یار نیست، تقدیر آنان این گونه نوشته شده است. تکرار این گفته ها خود به تنهایی کافی است تا انسان سالمی را به بستر بیماری بکشاند و از پای در بیاورد. جدا از اینکه آیا واقعا تقدیر و شانس وجود دارد یا خیر باید بیشتر به انتخاب هایمان فکر کنیم آیا ما که خود را بداقبال می نامیم واقعا در مسیر درست تلاش کردیم و به نتیجه نرسیدیم؟ آیا همه راه ها را امتحان کردیم یا فقط نشستیم و نفوس بد زدیم؟

همیشه باید حواسمان به واژه هایی که در صحبت کردن به کار می بریم، زیرا واژه ها از قدرتی برخوردارند که شاید در فکر ما نگنجد. پس چیزی را بگویید که واقعا می خواهید و دوست دارید.

2. انگیزه

نقش انگیزه بر ذهن ثروتمند

انگیزه قوه محرکه انسان به سمت هدف است. در واقع همان چیزی است که انسان بخاطر آن حاضر است هر کاری کند تا به نتیجه مورد نظرش برسد. همیشه چیزهایی در زندگی انسان وجود دارد که که باعث می شود شخص تمام برنامه های زندگی اش را جوری بچیند تا به آن هدف  نزدیک شود.

زندگی امروز ایجاب می کند تا انسان برای برطرف کردن اولین نیازهای زندگی اش سخت کار کند، بنابراین حداقل انگیزه برای ثروتمند شدن توسط شرایط زندگی برای انسان ایجاد شده است. اما به جز این موارد نیازهای دیگری نیز وجود دارند که انسان ها با توجه به میل و سلایق فردی شان علاقه مند به داشتن آن ها هستند، مانند خانه بزرگ تر، سفرهای لوکس و لباس های برند یا هر چیز دیگری که آن ها را خوشحال کند.

چه چیزی شما را خوشحال می کند؟ همیشه علاقه مند به داشتن چه چیزی بودید؟ داشتن چقدر ثروت شما را اغنا می کند؟ پاسخ به این سوال ها کمک می کند تا چیزهایی را به یاد بیاورید که شاید یک بار بخاطر ناکامی فراموششان کرده اید.

نوشتن چیزهایی که داشتن آن ها شما را خوشحال می کند و خواندن هر روزه آن ها باعث می شود تا هر روزه به شما یادآوری شود که برای چه چیزی باید وقت بگذارید و چه چیزی واقعا ارزش دارد که وقت گران بهایتان را صرف آن کنید.

در داستانی که در ابتدای نوشته مان در ارتباط با آقای بارنس نوشتم، یکی از مهم ترین مواردی که باعث شد او به فروشنده ای موفق و شریک کاری ادیسون شود، آتش انگیزه ای بود که او در وجودش روشن کرده بود و هرگز اجازه نداد هیچ چیزی باعث دلسردی اش شود.

پس از اینکه در کنار ادیسون مشغول به کار شد، در ظاهر امر هیچ اثری از دست یابی به هدف در بارنس دیده نمی شد، شاید اگر هر کسی او را از دور می دید با خود فکر می کرد چه دلیلی برای کار کردن در اینجا با دستمزدی ناچیز دارد؟

شاید هر کسی جای آقای بارنس بود ناامید می شد، اما او انسانی باهوش بود و هنگامی که می دید هیچ فروشنده ای علاقه ای به فروش ماشین دیکته ادیسون نداشت با خود اندیشید:

« من به اینجا آمده ام تا با ادیسون شریک شوم، اگر هم تا پایان عمرم طول بکشد، باید به هدفم برسم .» ذهن ثروتمند یعنی همین! او در کار فروشندگی نیز موفق شد و درآمدی فوق العاده کسب کرد.

همانطور که گفته شد هر آن چیزی را که به داشتن آن علاقه مند هستید، بنویسید تا ذهن ثروتمند خود را تقویت کنید سپس آن را پیش رویتان بگذارید و هر روز بخوانیدش، تکرار انگیزه را در وجود شما دو چندان می کند. باعث می شود تا بخاطر داشته باشید تنها چیزی که ارزش زندگی کردن دارد آن چیزی است که شما را خوشحال کند.

3. تصمیم

نقش تصمیم بر پرورش ذهن ثروتمند

یکی از مواردی که می تواند با انگیزه ترین شخصیت ها را زمین بزند تصمیم نادرست است. شاید هم مهم ترین عاملی است که باعث می شود تا افراد پس مدتی طولانی تلاش و کوشش ناکام بمانند.

پیش از راه افتادن همه مسیرهای منتهی به مقصد را به درستی با مطالعه منابع موثق و  مشورت با افرادی با تجربه و آگاه بشناسید و سپس راه بیفتید. پیش از انجام هر کاری با جزئیات بنویسید که چقدر ثروت می خواهید، برای چه کاری می خواهید و حاضرید چقدر و چه چیزهایی را هزینه رسیدن به هدفتان کنید.

دو کتاب الهام بخش چهارراه پول سازی و پدر پول دار و پدر بی پول از کارآفرین مطرح جهانی رابرت کیوساکی را حتما در لیست “باید بخوانید” های خود قرار دهید!

در  تصمیم گیری با خودتان روراست باشید و همه چیز را با شفافیت عنوان کنید، درنتیجه تصمیم گیری برایتان راحت تر می شود. افرادی هستند که در تصمیم گیری سریع عمل کرده و با سرعت به سمت هدفشان حرکت می کنند. مثلا شخصی با شناختی که از خود دارد تصمیم می گیرد تا در طول دو سال مبلغی را برای خرید ماشین مورد علاقه اش فراهم کند، تنها کسانی می توانند موفق شوند که بر تصمیمات خود پافشاری کرده اند و به سادگی از هدفشان دست نکشیدند.

دقیقا زمانی که اطرافیان از شما می خواهند تا از تصمیمتان صرف نظر کنید، نباید دست از تلاش بکشید. هنری فورد، موسس و صاحب شرکت فورد، را همه می شناسیم. او آنقدر قاطع است و در تصمیم گیری سریع عمل می کند که به او لقب سمج را داده اند. قاطعیت او در تصمیمی که برای تولید خودرو مدل تی باعث شد که این خوردرو تولید شود؛ در غیر این صورت اگر به صحبت های اطرافیانش گوش می داد و از تصمیمش منصرف می شد، هرگز چنین خودرویی تولید نمی شد.

تنبلی را کنار بگذارید که این ویژگی انسانی، دشمن موفقیت شما است. هرگز کار امروز را به فردا نیندازید. تصمیمتان را امروز عملی کنید.

رابرت هاف می گوید:

«تنبلی ماده اولیه و سرّی شکست است، اما معمولا توسط فرد شکست خورده پنهان می شود.» در کل تنبلی سمی ضد تصمیم گیری که انگیزه فرد را نیز از بین می برد.

حال سوال پیش می آید، چگونه تصمیم بگیریم؟

     برای پاسخ به این سوال بیندیشید چقد خودتان برای خودتان مهم هستید؟ آیا شما اولین انسان در زندگی خودتان هستید؟ (قطعا همینطور است، حتی کسانی که اظهار می کنند خودششان را دوست ندارند در هنگامی که زلزله می آید به دنبال پناهگاهی برای خود و عزیزانشان هستند. شما هرگز کسی را نمی بینید که بتواند خودش را نجات دهد اما ندهد.) چقدر برای خودتان ارزش قائلید؟ آیا حاضرید برای رسیدن به هدفتان هر کاری بکنید؟ (البته هر کاری که به خودتان و دیگران آسیبی وارد نکند.)

جدا از داشتن ذهن ثروتمند اگر برایتان مهم است که به اهدافتان برسید به نظرات منفی و دلسردکننده دیگران اهمیت ندهید.

بعضی یا از روی ترس یا ازروی حسادت یا گاهی هم از  سر دلسوزی به شما می گویند تا از تصممیماتتان صرف نظر کنید، لازم نیست با کسی بحث کنید فقط اهمیت ندهید. هرکس عقیده ای دارد و محترم است. شما باید کسی باشید که بیش از هر کسی به نظرات شما احترام می گذارد. بعید است بتوانید بر تمایل به ثروتمند شدن یا کلا رسیدن به هدف با اهمیت دادن به نظر همه اطرافیانتان جامه عمل بپوشانید.

همیشه بخاطر داشته باش آنچه در جستن آنی، آنی. پس درست تصمیم بگیر، درست فکر کن و در مسیر درست قدم بردار تا هرچیزی که می خواهی را با ذهن ثروتمند خود بدست بیاوری.

ادامه مطلب
هوش هیجانی چه تاثیری در بورس و معاملات ما دارد؟
هوش هیجانی چه تاثیری در بورس و معاملات ما دارد؟

احساس و درک از مفاهیم بسیار مهمی هستند که رفتارهای مالی فرد را تحت تاثیر قرار می دهند. هوش هیجانی در زمینه سرمایه گذاری، سال هاست توسط محققین نقد و بررسی می شود. مطالعات نشان می دهد هنگامی که افراد در رابطه با یک سهم تصمیمی می گیرند، تمام تلاششان را برای در نظر نگرفتن احساساتشان انجام می دهند اما گرفتن یک تصمیم، حاصل تجربیات گذشته است که می­ تواند مثبت یا منقی باشد. چگونگی کنترل احساسات، مولفه ­ایست ذهنی که توسط هوش هیجانی تعریف و اندازه گیری می ­شود.

تاثیر هوش هیجانی در بورس

هوش هیجانی به شناسایی، تفسیر و استفاده از احساسات در تصمیم گیری های جدید می­ گویند. در واقع هوش هیجانی بصورت ساده به آگاهی فرد از احساسات خویش، تبدیل احساسات به اطلاعات کاربردی و استفاده از این اطلاعات در اخذ تصمیمات اطلاق می­ شود. در این بین، افراد از لحاظ نوع واکنشی که نسبت به احساساتشان، تبدیل آن ها به قوانینی برای تصمیم گیری و کنترلی که بر روی آن قوانین در تصمیم گیری های مالی دارند، با یکدیگر متفاوتند. به عبارت دیگر، فاصله رفتاری فرد از آن چه که باید انجام بدهد و آن چه که به دلیل هیجانات ناشی از عوامل مختلف محیطی انجام می ­دهد، افراد را از یکدیگر متمایز می­ کند. البته این رفتارها می­ توانند مثبت یا منفی باشند. از جمله فاکتورهایی که منجر به کاهش این فاصله می ­شود، عقلایی بودن فرد و تسلط وی بر غلیان بر احساساتش است.

چطور می­ شود که مدیریت این هیجان در زمان های مختلف، متفاوت و بعضا سخت می­ شود؟

ذهن معامله گر به دلایلی متعددی از جمله خوش بینی یا بدبینی افراطی نسبت به بازار، داشتن چندین استراتژی تحلیلگری، ترس و طمع، نظرات افراد عادی و خبره در این زمینه و حتی مشکلات شخصی در زندگی ممکن است آشفته باشد. اما برای غلبه بر هیجان باید چه کرد؟ تنها راه مقابله و برخورد با آن، شناخت خود، شناخت بازار و در کنار آن، داشتن یک طرح معاملاتی خوب است. اگر معامله گر قبل از خرید یک سهم، از همه جهات سهم را بررسی کرده باشد و از همان ابتدا بر اساس تحلیل تکنیکال و شناخت روند سهم و شاخص کلی آن، حد سود و حد ضرر و به دنبال آن نقطه ورود و خروج از سهم را مشخص کرده باشد، می­ تواند تسلط لازم و کافی را بر روی رفتار خود داشته و با تکیه بر طرح معاملاتی خود، بهترین تصمیم را انتخاب و اجرا کند. در صورتی که تمام فرآیند انجام شده مطابق برنامه پیش رفت اما باز هم مشکلی پیش آمد، باید به موارد زیر دقت نمود که:

  • ضرر بخشی از تجارت است. ترس از ضرر ممکن است مانع از انجام رفتار صحیح بشود و در این صورت اقدام به یک حرکت هیجانی و دستیابی به موفقیت آنی، نمی تواند همیشه بهترین روش باشد.
  • در صورتی که درآمد یک ماه دو برابر شد، نمی توان آن را با ماه بعد مقایسه کرد. پایبندی به طرح معاملاتی، همواره کم خطرترین روش برای پیروزی در بازار است.
  • پس از انجام هر معامله، فارغ از موفقیت یا شکست، بایداندکی صبر کرد و معامله بعدی را انجام داد چرا که هیجان ناشی از معامله حتی با تجربیات فراوان نیز ممکن است بر روی معامله بعدی تاثیر گذار باشد.

نتیجه کنترل هوش هیجانی

بطور کلی، هوش هیجانی در رفتارهای اجتماعی بسیار بسیار موثر است. مولفه ­های هوش هیجانی در زندگی و روابط تاثیر فراوانی می­ گذارند لذا شناخت این ویژگی ­ها در هر یک از افراد حائر اهمیت می­ باشد. بر خلاف IQ ،EQ یا هوش هیجانی در تمامی مراحل زندگی قابل افزایش و بهبود است. از این رو، با مراجعه به مراکز مشاوره می توان در راستای بهبود این ویژگی تلاش کرد. از آنجایی که این هوش در رفتارهای مالی فرد نیز تاثیر می­ گذارد، لازم است که بصورت دقیق شناسایی و کنترل شود. به گفته برخی از محققین، کنترل هوش هیجانی و غلیان احساسات، حتی از تحلیل تکنیکال سهم مهم­تر است و به همین دلیل است که پایبندی به استراتژی معاملاتی اهمیت فراوانی دارد.

ادامه مطلب
انگیزه چیست؟
انگیزه چیست و چه عواملی باعث ایجاد آن می شوند؟

وقتی بزرگ شدی دوست داری چی کاره شوی؟ دکتر! چرا؟ چون اگر بچه ها مریض شدن درمانشون کنم. نظیر گفت گوی بالا را زیاد شنیده ایم. انسان از همان کودکی به دنبال هدف گذاری است که صد در صد انگیزه ای پشت آن است. این کودک در صدد آن است تا با پزشک شدن به کودکان خدمت کند. حال ممکن است این کودک در فیلم و برنامه های کودک مطالبی شنیده باشد یا در برخورد با پزشکان با این حرفه آشنا و به آن علاقه مند شده است و  به عبارت دیگر در وجود آن فرد انگیزه ایجاد کرده است.

انگیزه

انگیزه یک یا مجموعه ای از عوامل است که فرد را به سمت انجام کاری هدایت می کند. شاید بتوان گفت مهم ترین عامل برای حرکت شخص به سوی هدف انگیزه است، زیرا تا نیرویی اولیه برای آغاز نباشد هرگز نمی توان حرکت کرد. تا انگیزه نباشد نمی توان مقصد را شناخت، مسیرها را بررسی کرد و به راه افتاد. برای مثال می خواهید به مسافرت بروید اگر قصد دارید از هوای خنک، طبیعت سرسبز و آبشارهای زیبا و دشت های مرتفع لذت ببرید به سمت استان لرستان می روید. هرگز در این راه به سمت دیگری منحرف نخواهید شد، زیرا می دانید در جنوب یا شرق کشور هرگز چنین چیزی را نخواهید یافت. گاهی هم هدف به عنوان یک انگیزاننده عمل کرده و شما را در جهت هدف سوق می دهد. شرایطی را در نظر بگیرید که در حالی که از دیدن منظره ای زیبا لذت می برید با خود می گویید:

«اگر نقاشی بلد بودم این منظره را می کشیدم.» هدف در این جا کشیدن آن منظره است همین در شما انگیزه ایجاد می کند تا به کلاس نقاشی رفته و آموزش ببینید. در حقیقت انگیزاننده ها عواملی هستند که مانند جرقه عمل می کنند. وجودشان سبب یه حرکت افتادن یا سریع تر شدن حرکت شما می شود.

چگونه انگیزه ایجاد می شود؟

انگیزه چیست؟

سوال جالبی است. زیرا از افراد زیادی می شنویم که با مشکل بی انگیزگی مواجه هستند، پس پاسخ این سوال گره گشای مشکل بسیاری از افراد است. آرزوها و رویاهای ما منبع خوبی برای ایجاد انگیزه هستند. روان شناس آمریکایی آبراهام مازلو می گوید که انسان ها به طور ذاتی دوست دارند خودشان را به بهترین نوع هرچیز برسانند، به نهایت توانایی ها و استعدادهای خودشان دست پیدا کنند، در شرایط قابل قبول از زندگی در بهترین امکانات اولیه رفاهی و امنیت قرار بگیرند و بعد مسائل مهم تری مثل یافتن افراد درست در زندگی و داشتن اعتماد به نفس را مدنظر قرار می گیرند.

یکی از مهم ترین سوالاتی که باید از خودتان بپرسید این است که چرا این کار را باید انجام دهم؟ پاسخ های متعددی وجود خواهد داشت، مثلا برای امرار معاش سرکار می روید، برای رفع گرسنگی غذا می خورید، برای رفع خستگی می خوابید و خیلی فعالیت های دیگر با اهداف دیگر. نکته مهم این خواهد بود که شما هرگز این سوال را در ارتباط چرایی غذا خوردنتان نمی پرسید، موضوع خیلی مهم تر از آن است، مثلا شما کاری را چون علاقه مند هستید انجام می دهید، یا چون در کودکی آرزویش را داشتید حالا پیگیر هستید و می خواهید موفقیتی به دست بیاورید.

عوامل بیرونی و درونی انگیزه

عوامل مهم درونی هر انسانی تفکرات و خواسته ها یا همان آرزوها از پر اهمیت ترین عوامل تاثیرگذار بر ایجاد انگیزه هستند. حتما شنیده اید که می گویند «جوینده یابنده است.» این ضرب المثل در حقیقت همان عنصر انگیزه را نشان می دهد، هنگامی که فردی  به دنبال هدفی است به آن خواهد رسید اگر انگیزه ای برای رسیدن وجود نداشته باشد، رسیدنی هم در کار نخواهد بود. به همان اندازه که علاقه فردی به عنوان یک عامل درونی در انگیزه تاثیرگذار است، محیط اطراف نیز تاثیرگذار است. افرادی که با آن ها در ارتباط هستید نیرویی هستند که با تاثیر بر انگیزه شما می توانند شما را به سمت اهداف سوق دهند یا شما را از اهدافتان دور کنند، پس مهم است که با چه کسانی معاشرت می کنید. اهداف و تفکراتتان را با همه در میان نگذارید. برای ایجاد انگیزه یا به عبارت دیگر تامین سوخت اولیه برای حرکت با کسانی که مثبت نگر و خبره هستند مشورت کنید.

راهکارهای ایجاد انگیزه

انگیزه چیست؟

۱- یک کاغذ و قلم بردارید

در بالای صفحه سوالی که پیش تر مطرح شد بنویسید، سعی کنید به آن پاسخ دهید. متناسب با پاسخی دادید جوانب را بسنجید، آیا واقعا ارزش تلاش را دارد؟ اگر پاسخ مثبت است، در ارتباط با هدفتان جستجو کنید. بالا رفتن اطلاعات شما باعث می شود از تاریکی خارج شوید، همین عامل خود یک انگیزاننده است. برای خودتان انگیزش ایجاد کنید. همین کاغذ را پس از تکمیل شدن موارد آن به جایی از اتاقتان نصب کنید که جلوی چشم باشد هر روز آن را نگاه کنید. هر چیز دیگری که به هدفتان مرتبط است را جلوی چشمانتان داشته باشید. بهترین روش این است که عکس یا نوشته ای داشته باشید که شما را به یاد آن بیندازد تا هرگز هدف را فراموش نکنید.

۲- کاغذ را کنار نگذارید شما به برنامه ریزی نیز نیازمندید

با برنامه ریزی به طور مرتب و دسته بندی شده همه کارهای روتین، امکانات، هزینه ها کسانی که می خواهید با آن ها مشورت کنید، اگر به آموزش احتیاج دارید منابع یا افراد یا آموزشگاه های مد نظرتان را بنویسید. برای استراحت و استحمام و صرف غذا، پرداختن کار و انجام مسئولیت ها زمان تعیین کنید. درهم بودن کارها و بی نظمی فقط شما را سردر گم و کلافه می کند و در نهایت انگیزه ای نمی ماند.

۳- فیلم ها، کتاب ها و مستندها

نیز مشوق های خوبی در مسیر ایجاد انگیزه و تقویت آن هستند. گاهی پاسخ سوالاتتان را از لابه لای داستان ها می توانید بیابید. زندگی نامه استیو جابز حرف های زیادی برای گفتن دارد، چیزهایی که تجربه کرده، اقداماتی که انجام داده و دوستانی که در مسیر هدف پیدا کرده به شما یاد می دهد که چطور انتخاب کنید تا در مسیر درست قدم بگذارید.

۴- الگو بگیرید و سرمشق برگزینید

همانطور که قبلا هم گفتیم مطالعه زندگی نامه افراد موفق بسیار در ایجاد انگیزه به شما کمک می کند. شناخت افراد موفق در زمینه مورد نظر شما بسیار تاثیرگذار و راه گشا است. از تجربیات آن ها درس و از اقدامات آنان ایده بگیرید. سرمشق قرار دادن افراد موفق در زندگی و پا گذاشتن در مسیری که قبلا رفته اند کمک می کند تا از شکست های احتمالی که ممکن است اعتماد به نفس و انگیزه را تحت تاثیر قرار دهد، جلوگیری بشود. فراموش نکنید عمر ما آنقدر طولانی نیست که همه چیز را خودمان تجربه کنیم. سه مورد بسیار مهم در مورد انگیزه جهت هی، پافشاری و عمق است. در تعیین جهت به شما کمک می کند مسیر را بهتر تشخیص دهید و به سمت آن حرکت کنید. پافشاری و صبر کلید موفقیت شما در هر کاری است. همیشه بخاطر بسپارید اینکه در هر شرایطی انگیزه تان قوی بماند خیلی اهمیت دارد. عمق نیز به این اشاره دارد که تا چه میزانی برای رسیدن به هدفتان مایه می گذارید. طبیعتا هرچه اهمیت کاری بالاتر می رود میزان تلاش شما نیز باید بالا برود.

عوامل کشنده انگیزه

انگیزه چیست؟

رابرت هاف می گوید:

«تنبلی ماده اولیه و سرّی شکست است، اما معمولا توسط فرد شکست خورده پنهان می شود.» پس با تنبلی خداحافظی کنید.

تنبلی یکی از مهم ترین عوامل از بین برنده انگیزه است، اگر دقت کرده باشید افرادی که بخاطر تنبلی به اهدافشان دست نیافته اند، توجیهات جالبی دارند؛ مثلا: هیچکس از پس این کار برنمی آید، برای انجام این کار باید بهترین امکانات را داشت من که ندارم و من نمی توانم یاد بگیرم و … هرگز بهانه تراشی نکنید. موفق ترین انسان ها با کم ترین امکانات به اینجا رسیده اند. “نمی توانم” واژه درستی نیست، بگویید “نمی خواهم” یاد بگیرم. اکثر مواقع نمی توانم گفتن ها از زبان افراد توانمندی است که یک نقطه ضعف دارند و آن هم تنبلیست. اگر قرار بود بعضی از ناتوانی ها جلوی پیشرفت و ترقی را بگیرد استیون هاوکینگ بعد از عود بیماریش باید در کنج خانه می نشست و فقط افسوس و حسرت می خورد. اما نکته جالب توجه این است که موفق ترین اثرش را به نام «نظریه ای برای همه چیز» در زمان اوج ناتوانی اش نوشت. پیشنهاد می کنم اگر از تنبلی رنج می برید فیلم زندگی نامه این دانشمند بزرگ را که به نام کتاب اوست یعنی « نظریه ای برای همه چیز» را حتما تماشا کنید.

یک ضرب المثل ژاپنی می گوید:

«اگر هفت بار زمین خوردی، هشت بار برخیز.»

مصداق این ضرب المثل خود ژاپنی ها هستند که موفقیت و پیشرفتشان چه در صنعت و چه در فرهنگ چشمگیر است. شکست بهترین موردی است که به شما نشان می دهد کجای راه را اشتباه آمده اید، پس بهترین واکنش در مواجهه با شکست پذیرفتن آن و یادداشت اتفاقات و اقدامات شما است و بطور کلی اینکه چطور شکست خوردید. شاید حفظ انگیزه پس از شکست سخت باشد اما از دست دادن آن و رها کردن همه چیز هیچ کاری را به پیش نمی برد. پس نگاهتان فقط و فقط به اهدافتان باشد. ترس از شکست نیز از مواردی است که انگیزه را می کشد. آیا واقعا ارزش دارد برای اتفاقات احتمالی که ممکن است اصلا اتفاق نیفتد به خواسته ها و آرزوهایمان پشت کنیم؟ آیا فکر اینکه ممکن است زمان غذا خوردن چیزی در گلویتان بپرد، مانع از این می شود که برای رفع گرسنگی غذا بخورید؟ وجود ترس طبیعی است اما باید جسور بود و دل را به دریا زد، اگر راه نیفتید هرگز نخواهید رسید. احتیاط کار خوبی است اما نباید مانع از پیشرفت شما بشود.

جرج ادیر در این باره می گوید:«همه آن چیزی که می خواهید آن سوی ترس قرار گرفته است.»

کمال گرایی و عدم اعتماد به نفس انگیزه را ذره ذره از بین می برد. تفکرات سمی نظیر من بی استعدادم یا بعضی تفکرات مثل اینکه یا بهترین یا هیچی را دور بریزید. نباید انتظار داشته باشید که صد در صد کار نتیجه بدهد. در حقیقت باید به هر کاری فرصت بدهید و صبر کنید. نباید از خودتان انتظار بیش از حد داشته باشید. این انتظارات بیش از حد نه تنها انگیزه را از بین می برد بلکه اعتماد به نفس و علاقه شما به آن کار را نیز از بین می برد.

روان شناسان چه می گویند؟

فرآیندی است که فعالیت ها از آن آغاز می شوند. بامایستر روان شناس آمریکایی چنین می گوید که انگیزه یعنی خواستن، یعنی ایجاد تغییر در افکار، رفتار و احساسات و هر آنچه که در انسان میل به خواستن چیزی را ایجاد می کند انگیزاننده است.

نظریه غریزه انگیزش

انگیزه چیست؟

میل به تکمیل کردن فعالیت ها امری غریزی است، یعنی انسان به طور ذاتی به دنبال ارتقاء و پیشرفت است. غریزه الگویی ثابت و طبیعی در وجود انسان ها است و نقش محرک را بازی می کند. به طور کلی همه رفتارهای ما که در درجه اول منجر به رفع نیازهای اولیه زندگی می شود از غریزه ناشی می شود. مثلا ترس یکی از محرک های غریزه است که در جهت حفظ و بقا عمل می کند.

نظریه محرک ها و خواسته ها

انگیزه چیست؟

پیش تر گفتیم که رفتارهای ما از غریزه سرچشمه می گیرد. در این نظریه به رفتارهایی اشاره می شود که منجر به رفع نیازهای اولیه مثلا رفع تشنگی، گرسنگی و امنیت می شود.

نظریه برانگیختگی

انگیزه چیست؟

اگر از چند نفر بخواهیم کارها و فعالیت ها مورد علاقه شان را روی کاغذی بنویسند با پاسخ های مختلف و جالبی مواجه می شویم. گاهی نیز انسان ها در میان صحبت هایشان به کارهای مورد علاقه شان اشاره می کنند. مثلا کسی علاقه دارد برای تعطیلات به کوهنوردی برود در حالیکه ممکن است دوست همان شخص از سپری کردن تعطیلاتش در ساحل و مطالعه کتاب لذت ببرد. افراد باتوجه به علاقه مندی هایشان و با انجام کارهای متفاوتی به آن سطحی که مورد رضایتشان است، می رسند. بعضی افراد به از خطر کردن و کارهای پرهیجان لذت می برند مثل چتربازی و سخره نوردی و … ولی بعضی دیگر با انجام کارهایی با ریسک پایین مثل مطالعه کتاب به سطح رضایت می رسند.

برخی از انگیزاننده های مهم

در ابتدا چیزهایی وجود دارد که بعدها نظریه ها و تعاریفی در ارتباط با آن داده می شود. موارد انگیزه بخش زیر طبق تجربیات و مشاهدات محققان نوشته شده اند.

۱- پول

پول خوشبختی نمیارد، اما مطمئن باشید نبودش حتما بدبختی می آورد. پول یکی از بزرگ ترین و قوی ترین انگیزه هایی است که انسان را در روزهای سرد زمستانی از رخت خواب جدا کرده و به محل کار می فرستد. برای رفع مایحتاج زندگی وجود آن ضروری است. پس از رفع مایحتاج اولیه به سطوح بعدی نیازها مثل مالکیت، توانمندی و تمایل به بدست آوردن می رسیم.

۲- لذت

در مورد لذت بردن از فعالیت هایی که انجام می دهیم در نظریه برانگیختگی توضیح داده شد. گاهی اوقات انگیزه از انجام دادن کاری صرفا لذت بردن از آن و تجربه حس خوب بعد انجام آن است، مثل موزیک گوش کردن.  در این جا موضوع دیگری نیز مطرح می شود که شخص از انجام کاری که کم تر به او لذت می دهد پرهیز می کند، در واقع از رنج کشیدن دوری می کند مثلا ترجیح می دهد اول چای ریخته و در حالیکه به موسیقی مورد علاقه اش گوش می دهد از نوشیدنش لذت ببرد، سپس لباس ها را در کمد می گذارد. در این میان افرادی دیده می شوند که با وجود هدف مشخص و علاقه ای که به آن کار دارند، پس از مدتی ناامید شده و دست از تلاش برمی دارند، در واقع ناامیدی از رسیدن به نتیجه مطلوب نیست، آن لذتی را که مورد بحث است، در این مسیر تجربه نکرده اند.

۳- دست یابی به برترین جایگاه

بعضی از افراد نمی توانند و شاید بهتر است بگوییم نمی خواهند نفر دوم باشند به عبارتی دیگر هدفشان این است که همیشه در اوج بمانند.

محمدعلی کلی، بوکسور معروف و قهرمان جهان در این ارتباط می گوید:

«از آموزش دیدن متنفرم، اما همیشه به خودم گفتم کوتاه نیا، اگر الان سختی بکوشی بعدا قهرمان خواهی بود.» فراموش نکنید در مسیر به دست آوردن بعضی چیزها باید چیزهایی را از دست داد.

۴- نوع دوستی

کمک به انسان ها و طبیعت و کلا تلاش برای تبدیل دنیا به جایی بهتر انگیزه بعضی انسان ها است برای زندگی. منشا این احساسات ذات انسان است و آمیزه ای از حس همدردی و خیرخواهی است.

۵- قدرت و شهرت

رهبران سیاسی بهترین مثال برای این مورد هستند. آن ها افرادی هستند که در وجودشان نیاز به قدرت و شهرت حس می شود. هرچند این حس فقط در سیاست خلاصه نمی شود بلکه در هر زمینه و رشته ای حرفه ای ترینان در مرکز توجه قرار دارند، سپس شناخته می شوند و بیشتر طالب شهرت، قدرت موقعیت و جایگاه خود می شوند.

۶- علاقه مندی

قدرتمندترین حس انسان عشق و علاقه است. یا به کسی یا به چیزی و در بیشتر مواقع جرقه ای است برای آغاز کاری. علاقه مند بودن به چیزی یا به طور ژنتیکی است مثل بانوان یک خانواده که همگی به حرفه خیاطی علاقه مند هستند و در آن زمینه مهارت بالایی دارند؛ یا تحت تاثیر محیط اطراف در وجود افراد ایجاد می شود. مثلا بعد مطالعه تعداد زیادی از آثار ادبی ارزشمند جهان، شخص به نویسندگی علاقه مند می شود. انسانی که به چیزی واقعا علاقه دارد هر روز به عشق رسیدن به هدفش از خواب برمی خیزد و همه برنامه های زندگی اش را بنابر هدفش تنظیم می کند.

ادامه مطلب
چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؟
چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؟ روش های کاربردی خود انگیزشی

در دنیای امروز هیچ چیزی ساده و راحت به دست نمی آید. اما پیمودن مسیرهای پر پیچ وخم موفقیت در عصر آهن نیاز به نیرویی خاص دارد که انگیزه می تواند این نیرو را برای ما فراهم نماید. انگیزه و بالاتر از آن خود انگیزشی مؤثرتر و قوی تر از هر دارویی می تواند مانند یک مربی، ما را در سختی ها همراهی کنند. اما چگونه می توان از این نیرو استفاده کرد؟ برای آشنایی با تکنیک های خود انگیزشی با ما در این مقاله همراه باشید.

انگیزه به چه چیزی گفته می شود؟

انگیزه در واقع یک نیروی درونی و یک ویژگی رفتاری است که می تواند مانند یک چاشنی قدرت بخش در زندگی انسان ها از آن استفاده نمود. یک گلوله برای شلیک و رسیدن به هدف نیاز به المان های مختلفی دارد. یک چاشنی برای شروع حرکت، حرکت دورانی برای قدرت گرفتن و طی کردن مسیر لوله تفنگ برای سرعت گرفتن همگی در کنار هم یک گلوله را به سمت هدف شلیک می نمایند. عجین کردن این پکیج با مهارت تیرانداز می تواند هر هدفی را در دسترس قرار دهد. زندگی انسان نیز دقیقاً نیاز به چنین المان هایی برای موفقیت و رسیدن به هدف دارد و انگیزه و خود انگیزشی نقش چاشنی را برای ما ایفا می نمایند. تنها با چاشنی نمی توان به موفقیت رسید اما بدون چاشنی هیچ حرکت قدرتمندی شروع نمی شود.

تأثیر انرژی های درونی و احساسات در زندگی انسان کاملاً اثبات شده است. هر چند این نیروها قابل رؤیت نیستند، اما بیشتر از هر چیز قابل رؤیت دیگری در روند زندگی ما تأثیرگذار هستند. انگیزه نیز ازجمله نیروهای درونی است که می تواند در سختی ها و در برخورد با موانع پیش رو مانند یک قدرت شگفت آور عمل نماید. هزاران ایده و ایدئولوژی در ذهن انسان ها وجود دارد که حتی قبل از اینکه به دنیا بیایند، در نطفه خفه می شوند. شاید اصلی ترین دلیل برای از بین رفتن بسیاری از ایده ها و یا به ثمر نرسیدن آنها نیروی انگیزه ای باشد که باید در صاحبان ایده ها وجود داشته باشد. کسانی که قدرت انگیزه را نادیده بگیرند، هیچ جایی در تاریخ بهترین ها کسب نخواهند کرد. درک قدرت این حس درونی انسان ها می تواند منجر به معجزاتی بزرگی در زندگی وی گردد. در ادامه برخی از این معجزات را با هم مرور خواهیم نمود.

خود انگیزشی چیست؟

چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؟

برای تعریف خود انگیزشی باید کمی به عقب برگردیم. اگر به دوران کودکی خودمان نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که از همان روزهای نخستین زندگی این انگیزه است که رشد فکری انسان ها با آن رقم می خورد. در کودکی هر وقت نیازی به انجام کاری داشتیم که خیلی به آن راغب نبودیم، والدین با وعده جایزه های دوست داشتنی احساسات ما را برای انجام آن ها ترغیب می کردند. این همان نیروی انگیزه است که از بچگی در وجود ما نهادینه می شود. کم کم با رشد فکری و مسئولیت پذیری های فردی دیگر برای داشتن نیروی انگیزه نیازی به اتکا به دیگران نخواهیم داشت و خود می توانید برای پیش برد اهداف و رسیدن به آنها در خود انگیزه کافی ایجاد نماییم.

این تعریفی عامیانه و ساده از خود انگیزشی است. انسان ها برای آشنایی با خود انگیزشی و پیامدهای آن نیازی به آموزش ندارند. به خودی ِخود این تعریف در وجود هر یک از ما نهادینه شده است. البته آشنایی با تکنیک های تقویت انگیزه و بالا بردن توان خود انگیزشی این احساس درونی را به نیروی اکتسابی تبدیل می نماید. رسیدن به اوج انگیزه نیاز به برخی تکنیک های روانشناسی دارد که امتحان کردن آن ها می تواند این نیروی عظیم را در وجود شما به قلیان برساند. البته افراد با احساسات درونی مختلف در ایجاد خود انگیزشی درون خود متفاوت عمل می نمایند. با این حال روش های تقویت خود انگیزشی برای هر کسی تأثیرات خاص خود را به همراه خواهد داشت.

چرا برخی افراد انگیزه بالایی دارند و برخی دیگر کاملاً بی انگیزه اند؟

حتماً شما هم شنیده اید که برخی مواقع برای تعریف برخی از افراد از واژه هایی مانند کوهِ انگیزه استفاده می نمایند. برخی از افراد ذاتاً یا به دلیل شرایط تربیتی که در دوران کودکی داشته اند، از انگیزه بالایی برخوردار هستند. این چنین افرادی به راحتی در برخورد با موانع مختلف می توانند احساسات خود انگیزشی خود را تقویت نموده و روحیه خود را در هر شرایطی حفظ کنند. داشتن روحیه بالا و قدرت تمرکز در شرایط سخت ازجمله ویژگی های اخلاقی اصلی این افراد می باشد. شاید عجیب به نظر برسد اما انگیزه همیشه نیروی بسیار قوی تری از استعداد بوده است. در تاریخ این انگیزه های قوی بوده اند که دست به خلق شگفتی ها زده اند.

در میان افراد باانگیزه بالا، خیلی ها هم وجود دارند که کاملاً بی انگیزه هستند. ایجاد خود انگیزشی برای این افراد بسیار سخت و تقریباً بدون استفاده از تکنیک های تقویت این نیرو غیرممکن است. دلایل زیادی وجود دارد که می تواند باعث کمبود انگیزه در چنین افرادی باشد. درجه اول چنین خلقیاتی را باید در دوران کودکی و شرایط تربیتی آن ها جستجو نمود. اگر نیروی انگیزه  از همان دوران کودکی و ابتدایی در وجود بچه ها نهادینه نشده باشد، خود انگیزشی و مسئولیت پذیری آن ها نیز در آینده کاهش خواهد یافت. البته شرایط دیگری مانند وضعیت اجتماعی خانواده، وضعیت اقتصادی، اطرافیان و برخی عوامل دیگر نیز از دلایلی هستند که می تواند باعث بی انگیزگی در این افراد باشد.

چه عواملی سبب از بین رفتن انگیزه فرد می شود؟

همان طور که خود انگیزشی و تقویت این حس درونی می تواند اکتسابی باشد، از بین رفت انگیزه نیز امری شایع در بسیاری از افراد می باشد. عوامل زیادی می تواند باعث ایجاد چنین رفتاری در افراد باشد که بیشتر آن ها به احساسات و وضعیت روانی افراد بازمی گردد. البته کسانی که به خوبی قدرت خود انگیزشی را در وجود خود تقویت کرده باشند، می توانند در برخورد با شرایط سخت خود را آماده نگه دارند. اما این امکان برای هر کسی قابل تصور نیست. برخورد با برخی از سختی های زندگی باعث از بین رفتن انگیزه حتی در برخی از افرادی می شود که انگیزه زیادی نیز داشته اند. البته طرز رفتار افراد از مهم ترین دلایل از بین رفتن انگیزه در وجود آن ها است. برخی از عوامل ایجاد این حس درونی منفی می توانند موارد زیر باشند.

۱- عدم داشتن برنامه ریزی درست

چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؟

در بند اول مقاله اشاره کردیم که انگیزه مانند یک چاشنی است که برای رساندن شما به هدف نیاز به برخی نیروهای کمکی مانند مهارت، ابزار و برنامه ریزی دقیق دارد. نداشتن برنامه می تواند این نیرو را در مسیر نادرستی به هدر داده و به تدریج باعث از بین رفتن آن شود.

۲- هدف گذاری های ناصحیح و دلسرد شدن

چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؟

دلسرد شدن نقطه مقابل خود انگیزشی است. ایجاد هدف های دور از دسترس در مسیر کار و زندگی می تواند باعث شکست های پیاپی شده و این دلسرد شدن های پشت سر هم نیروی انگیزه افراد را به مرور از بین خواهد برد.

آلبرت انیشتین:

“موفقیت هایی که نصیب افراد صبور می شود، همان هایی است که توسط افراد عجول رها شده است.”

۳- وسواس زیاد به جهات منفی

چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؟

برخی از افراد نیز در کنار داشتن ابزار لازم برای رسیدن به هدف، دچار وسواس می شوند. چنین افرادی بیشتر نیمه خالی لیوان را می بینند و خیلی نمی توانند روی قسمت مثبت آن تمرکز داشته باشند. وسواس زیاد نیز به مرور باعث از بین رفتن انگیزه در افراد خواهد شد.

ارل نایتینگل می گوید:

“هر چه در ناخودآگاه خود بکاریم و با تکرار آن تغذیه کنیم، روزی تبدیل به واقعیت ما خواهند شد.”

۴- نشست و برخاست با افراد بی انگیزه

چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؟

نشست وبرخاست با افراد باانگیزه و موفق از شما فردی باانگیزه خواهد ساخت و در کنار افراد بی انگیزه قرار گرفتن به مرور باعث از بین رفتن نیروی خود انگیزشی در وجود شما خواهد شد. چنین افراد با تلقین نیروهای منفی انگیزه افراد باانگیزه را نیز به ورطه نابودی می کشانند. فراموش نکنید که یک قطره ناپاکی می تواند یک منبع بزرگی از آب پاک را آلوده کند.

به قول برایان تریسی:

این موقعیت ها نیستند که انسان را می سازند، بلکه این انسان ها هستند که موقعیت ها و موفقیت ها را خلق می کنند.”

۵- شرایط نامناسب اجتماعی و مشکلات اقتصادی

چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؟

هر چند در یک دیدگاه کلی مشکلاتی از این قبیل همگی بهانه تراشی هایی هستند که افراد از آن ها برای توجیه شکست ها و ناکامی های خود بهره می برند، اما با این حال این شرایط می تواند منجر به از بین رفتن انگیزه در انسان ها باشد. شرایط نامناسب اجتماعی و وضعیت معیشتی ضعیف بسیاری از فرصت ها را از انسان ها سلب می نماید. افرادی هم که از نظر انگیزه در سطح بالایی قرار ندارند در برخورد با چنین وضعیتی دچار ضعف در احساسات درونی خود شده و سریعاً شروع به بهانه تراشی و انداختن دلیل شکست خود روی گردن این شرایط می نمایند. هر چند در برخی مواقع این بهانه ها خیلی هم بیراه نیستند، اما نباید فراموش کنیم که بزرگ ترین و موفق ترین افراد جهان در همه عرصه ها چه علمی، چه ورزشی و چه اقتصادی از بدترین شرایط شروع کرده اند و به بالاترین درجات رسیده اند.

سریع ترین دونده جهان یوسین بولت می گوید:

“رویاهای خود را باور داشته باش، همه چیز امکان پذیر است.” 

دلایل دیگری نیز برای بی انگیزگی و از بین رفتن نیروی خود انگیزشی در افراد وجود دارد که بسیاری از آن ها عمومی نبوده و به شرایط ویژه هر فرد بستگی دارند. اما مهم ترین آنها چند موردی بودند که با هم مرور کردیم.

چه عواملی سبب بالا رفتن انگیزه فرد می شوند؟

عوامل زیادی هم وجود دارند که می توانند باعث بالاتر رفتن انگیزه در افراد باشند. البته برخی از آن ها ناشی از پرورش برخی از نیروهای درونی و انجام برخی از کارهای ساده خواهند بود که در بند بعد به آن ها اشاره خواهیم نمود. اما در این بخش قصد داریم به عواملی اشاره کنیم که بیشتر تکنیک های حسی و درونی هستند.

۱- بالاتر بردن تمرکز

چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؟

قدرت تمرکز در بسیاری از شرایط سخت منجر به اتخاذ تصمیمات بسیار عالی برای هر فردی می شوند. بسیاری از افرادی که تمرکز کافی ندارند، در برخورد با سختی های زندگی به سرعت انگیزه خود را از دست می دهند. افزایش تمرکز در چنین مواقعی می تواند باعث تقویت انگیزه و خود انگیزشی در افراد باشد.

به قول آلبرت انیشتین:

“جهانی که برای خودمان ساخته ایم، نتیجه تفکراتمان است. نمی توان دنیا را بدون تغییر تفکراتمان تغییر دهیم.”

۲- نیروی خارق العاده اعتماد به نفس

چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؟

من استعداد کافی برای این کار را ندارم. هوش زیادی برای موفقیت در این رشته نیاز است. این ها جملات منفی ای هستند که می توانند قاتل بزرگی برای انگیزه باشند. تقویت نیروی اعتمادبه نفس خود عامل بزرگی برای خود انگیزشی در افراد است.

هنری فورد:

“چه فکر می کنید می توانید، چه فکر می کنید نمی توانید، در هر صورت حق با شما است.”

۳- ثابت قدم بودن و باور داشتن به نتیجه نهایی

چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؟

ثابت قدم بودن و باور داشتن به نتیجه نهایی باعث می شود تا شکست های کوچک مانعی برای رسیدن به هدف اصلی نباشند. افرادی که به نتیجه نهایی شک دارند و آن را بسیار دور از دسترس خود می بینند، نمی توانند خود انگیزشی خود را در سطح مناسبی نگه دارند. این افراد بعد از اولین شکست هر چند کوچک تمام انگیزه خود را از دست خواهند داد. باید باور کنیم که شکست جزئی از هر مسیری برای انسان های موفق است.

رابرت کلییر:

“موفقیت حاصل تنش های کوچکی است که هرروز به صورت مداوم انجام می پذیرد.”

۴- دور ماندن از انرژی های منفی

چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؟

درصد بالایی از بیمارانی که جان خود را از دست می دهند، شرایط بدنی مناسب برای شکست این بیماری ها را دارند. اما این افراد به دلیل استرس زیاد و درگیر شدن با خبرها و انرژی های منفی روحیه ای برای این مبارزه در خود باقی نمی گذارند. درگیر شدن پی درپی با افکار و اخبار منفی می تواند نیروی خود انگیزشی را در وجود هر کسی به هلاکت برساند. فضای مجازی در حال حاضر در عین داشتن مزیت های بسیار زیاد می تواند عاملی هم برای این امر باشد. از این رو برای انگیزه بالا باید خود را از این اخبار دور نگه داریم.

چگونه می توانیم در خود انگیزه ایجاد کنیم؟

در این بخش قصد داریم تا برخی از تکنیک های مؤثر برای تقویت نیروی خود انگیزشی را با هم مرور کنیم. استفاده از این تکنیک های ساده قدرت عجیب انگیزه را در وجود شما به اوج خود خواهند رساند، هر چند در ظاهر آن ها ساده هستند، اما توصیه می کنیم به هیچ وجه آنها را دست کم نگیرید.

۱- هدف های خود را به قسمت های کوچک تر تقسیم نمایید

چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؟

داشتن اهداف بزرگ هیچ عیبی ندارد که هیچ، بلکه یک مزیت هم تلقی می گردد. اما رسیدن به اهداف بزرگ نیاز به زمان زیادی داشته و نیروی انگیزه بالایی نیز می طلبد. یک لغزش کوچک در چنین مواردی همه آرزوهای یک فرد را به باد داده و تمام داشته های وی را از بین خواهد برد. از این رو در یک تکنیک ساده روانشناسان توصیه می کنند تا اهداف خود را به پله های کوچک تر تقسیم نموده و پله به پله آن ها را طی کنید.

برایان تریسی:

“داشتن اهدافی روشن و از پیش تعیین شده برای رسیدن به موفقیت کاملاً ضروری است.”

۲- تشویق

چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؟

تشویق شدن از همان دوران کودکی باعث ایجاد یک نیروی انگیزه بسیار قدرتمند در وجود ما بوده است. اکنون نیز نباید اثر این عامل تقویتی را نادیده بگریم. تشویق مانند یک کپسول ویتامین است که می تواند نیروی ایمنی بدن ما را در برابر شکست های آینده تقویت نماید و خودباوری و خود انگیزشی را برای ما به ارمغان بیاورد.

۳- الگوبرداری از افراد موفق

چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؟

نکته جالبی که در تاریخ بارها و بارها تکرار شده است، این است که درصد بالایی از افراد موفق و البته موفق ترین افراد جهان از کمترین امکانات برخوردار بوده و شکست های بزرگی نیز در زندگی خود داشته اند. الگوبرداری از رفتار و زندگی آن ها می تواند نیروی انگیزه ما را نیز چندین برابر کند.

۴- نشنیده گرفتن انتقادهای بی مورد

چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؟

واقعاً چه کسانی دست به انتقاد زده و ما را از رفتن در مسیر موفقیت بازمی دارند؟ آیا جز این است که افرادی که خود شکست خورده و یا حتی یک بار حاضر نشده اند این راه ها را امتحان کنند، مانند یک پتک انرژی منفی روی سر ما خراب می شوند. بهترین کار در برخورد با چنین افرادی در و دروازه کردن گوش هایمان است.

۵- سبک زندگی خود را درست کنیم

چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؟

کتاب خواندن، ورزش کردن، خوردن غذاهای سالم، خواب کافی، به موقع بیدار شدن، تماشای فیلم های مورد علاقه، تفریح و لذت بردن از لحظات زندگی همگی لازمه زندگی بشر می باشند. داشتن یک لایف استایل مناسب می تواند باعث تقویت نیروی انگیزه در افراد شود. این چنین افرادی از قدرت بالایی برای خود انگیزشی برخوردار بوده و شکست دادن آن ها به این راحتی ها امکان پذیر نخواهد بود.

۶- اطرافمان را از افراد موفق پر کنیم

چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؟

تأسی گرفتن از یک مربی و مشاور خوب موفق در زندگی می تواند روحیات وی را درون ما نیز شکوفا نماید.

۷- مسیر خود را مستقیم کنید

چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؟

بسیاری از افراد دوست دارند هزاران راه را برای رسیدن به موفقیت امتحان نمایند. آن ها در هیچ کدام از این راه ها تخصص لازم را به دست نیاورده و در آخر هم دست از همه آن ها خواهند برید. مانند یک قطره آبی که با داشتن یک مسیر یک سنگ بزرگ را می شکافد، روی یک هدف و یک مسیر تمرکز داشته باشید.

۸- از دیروز خود بهتر باشید

چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؟

اگر روزی ۱ درصد رشد داشته باشید در یک سال رشد خود را به ۳۶۵ درصد خواهید رساند. برای نگاه به آینده امروز خود را با دیروز خود مقایسه کنید و سعی کنید از دیروز عملکرد بهتری داشته باشید. اگر هرروز تنها یک درصد بهتر شوید، در پایان سال شما موفقیت را در آغوش خواهید کشید. این رفتار می تواند در شرایط سخت هم انگیزه شما را در سطح مناسبی باقی نگه دارد.

۹- با ترس خود کنار بیایید

چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؟

نترسیدن دور از احساسات انسانی است. رفتن در مسیری که تاکنون آن را امتحان نکرده باشید، با ترس همراه خواهد بود. برای داشتن نیروی انگیزه کافی و تقویت خود انگیزشی باید با ترس های خود روبرو شوید.

چرچیل:

“موفقیت توانایی رفتن از شکستی به شکستن دیگر بدون از دست دادن شور و انگیزه است.”

۱۰- به خدا اعتماد کنید

چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؟

خود انگیزشی یک نیروی درونی است. برای تقویت این نیرو می توانید آن را به منبع اصلی انرژی متصل کنید.

چگونه می توانیم در انجام کارهای روتین و روزمره خود انگیزه مان را حفظ کنیم؟

انجام کارهای تکراری و کسل کننده همیشه روی اعصاب هستند. داشتن انگیزه کافی برای انجام چنین اموری همیشه یک چالش بزرگ بوده است. اما نگاه کردن به آینده می تواند راه حلی عالی برای بالا بردن انگیزه در چنین شرایطی باشد. به جای آنکه یک قدمی خود را نگاه کنید، به آینده ای که بعد از انجام این کارها در انتظار شما خواهد بود، بیندیشید. این روش خود یکی از تکنیک های خود انگیزشی است.

اگر دچار بی انگیزگی شدیم چه کار کنیم؟

در چنین مواقعی بهتر است کمی دور از استرس به استراحت بپردازید. ذهن خود را آرام کنید و برای تقویت نیروی انگیزه و خود انگیزشی تمرکز داشته باشید. دست وپا زدن در مرداب هیچ وقت به نتیجه نخواهد رسید. از این رو بهتر است در چنین مواقعی آرامش خود را حفظ کرده و به دور از هیجانات زندگی برای یک شروع بهتر و قدرتمندتر انگیزه کافی جمع کنید.

مایکل جردن:

“می توانم شکست را بپذیرم اما تلاش نکردن را هرگز.”

ترس چگونه انگیزه ما را از بین می برد؟

ترس در نقطه مقابل انگیزه قرار دارد. کسانی که خود انگیزشی را در وجود خود تقویت می نمایند، می دانند که ترس هم ازجمله نیروهایی است که باید در این مسیر با آن روبرو شده و بر آن فائق آیند. ترس با تصور پیامدهای ناشی از شکست شما را از قدم برداشتن در مسیر موفقیت بازمی دارد. اگر به درستی با آن برخورد نکنید، احتمالاً در همان بدو حرکت همه انگیزه خود را به باد خواهید داد.

اهمیت برنامه ریزی در ایجاد انگیزه برای انجام کارها

بدون برنامه ریزی بالاترین و قوی ترین انگیزه ها هم چیزی به شما اضافه نخواهند کرد. شما فقط یک بار فرصت زندگی دارید. زمان در این زندگی بسیار محدود است. تنها یک برنامه ریزی درست و دقیق است که می تواند شما را از این مهلکه موفق بیرون بکشاند. بدون برنامه ریزی شما تنها مشغول به انجام کارهای پراکنده ای خواهید شد که هیچ راهی به هدف اصلی شما ندارند.

برایان تریسی:

“یادداشت اهدافتان روی کاغذ احتمال موفقیت را ۱۰۰۰ درصد افزایش می دهد.”

داشتن حس آرامش دائمی انگیزه ما را کم می کند؟ چرا چالش ها در ایجاد انگیزه برای ما ضروری هستند؟

حفظ انگیزه در یک مسیر ثابت و روتین بسیار سخت تر از مسیری است که در آن با چالش های مختلف روبرو هستیم. یک بار موفقیت در یکی از این چالش ها برابر با صدها بار موفقیت در مسیرهایی با آرامش دائمی برای ما انگیزه و قدرت به ارمغان خواهند آورد. در کودکی برای رسیدن به یک پاداش بارها و بارها یک مسیر ثابت را طی کرده ایم. از همان دوران به یاد داریم که هر چه چالش های ما سخت تر و سخت تر باشند، جوایز نیز بهتر و بزرگ تر خواهند بود.

سه  نفر از کسانی که با کمک انگیزه بالایشان، کارهای بزرگی انجام داده اند.

در این بخش مختصری از زندگی افرادی را مرور خواهیم کرد که با خود انگیزشی به درجاتی رسیده اند که هیچ گاه از تاریخ بشر حذف نخواهند شد.

آنتونی رابینز:

“به یاد داشته باشید که هدف های بزرگ انگیزه های بزرگ هم ایجاد می کنند.”

۱- توماس ادیسون

این مخترع بزرگ در روزهای ابتدایی زندگی خود از طرف همه معلمان خود طرد شد. همه او را فردی احمق خطاب می کردند که هیچ استعدادی برای یادگیری ندارد. او برای رسیدن به اولین اختراع خود هزاران بار شکست خورد و سرانجام پیروز شد. ادیسون نمادی از کوهِ انگیزه در تاریخ بشر است.

۲- استیو جابز

بنیان گذار شرکت اپل یک بار از طرف هیئت مدیره این شرکت که خودش آن را تاسیس کرده بود، اخراج شد و تمام سهام خود را از دست داد. هیچ کس به اندازه استیو جابز انگیزه را معنی نکرده است.

۳- آلبرت اینشتین

جالب است بدانید که تا ۴ سالگی او هنوز شروع به حرف زدن هم نکرده بود و تا ۷ سالگی هم حتی یک کلمه توانایی خواندن نداشت.

۵ کتاب برای خود انگیزشی

۵ کتاب زیر بهترین های موجود برای خودانگیزشی هستند. افراد زیادی از تجربیات ارزشمند نویسنده های این کتاب که خود افرادی موفق هستند، استفاده نموده اند.

۱- بیندیشید و ثروتمند شوید

خلاصه کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

ناپلئون هیل در این کتاب که بارها تجدید چاپ شده و یکی از پرفروش ترین کتاب های موفقیت در دنیا است، راز و رمزهایی را برای شما بازگو می نماید که با شنیدن آن ها هر لحظه می توانید در خود انگیزه ایجاد نمایید. اگر به دنبال رازی هستید که می تواند افکار و زندگی شما را تغییر دهد، در این کتاب آن را خواهید یافت.

۲- پدر پولدار پدر فقیر

پدر پولدار پدر فقیر

احتمالاً نام این کتاب را شنیده باشید. رابرت کیوساکی پله های موفقیت را مانند هر انسان عادی دیگر از صفر شروع کرده و تمام سختی های این راه را به جان خریده است. ارزشمندترین توصیه های وی برای ساختن یک زندگی موفق را می توانید در کتاب پدر پولدار پدر فقیر ببینید.

۳- قورباغه ات را قورت بده

قورباغه ات را قورت بده

کتاب جیبی قورباغه ات را قورت بده را بایستی یکی از جاودانه های برایان تریسی دانست. هر وقت احساس بی انگیزگی در زندگی داشتید، می توانید از این کتاب ارزشمند و جملات آن برای افزایش روحیه و انگیزه خود کمک بگیرید.

۴- حکایت دولت و فرزانگی

چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؟

حکایت دولت و فرزانگی داستان مردی است که برای رسیدن به موفقیت و ثروت به دنبال بزرگ ترین و ثروتمندترین فرد جامعه خود می رود. فرد ثروتمند راهنمایی هایی در آستین خود دارد که باعث رشد فکری  و اقتصادی فوق العاده این مرد می شود. مارک فیشر در این کتاب داستانی را به خط کرده است که احتمالاً رویایی است که هر کدام از ما در سر داریم اما راه رسیدن به آن را نمی دانیم.

۵- قدرت عادت

چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؟

چارلز دوهینگ در این کتاب هزارتوی ذهن افرادی که با عادت های معمولی روزانه به موفقیت های بزرگ رسیده اند را برای شما تبیین می نماید.

ادامه مطلب
چگونه با پول خود کار کنیم؟
چگونه با پول خود کار کنیم؟ ۱۰ روش کار با پول

شاید عنوان این مقاله برای نسل های گذشته کمی عجیب بود زیرا در گذشته مردم عادت داشتند برای پول کار کنند. البته این عادت هنوز هم با بسیاری از افراد همراه است و آن ها هنوز هم کار با پول را فرانگرفته اند. در دنیایی که هرروز شاهد توسعه تکنولوژی های جدید و  تغییرات زیاد در سبک زندگی انسان ها هستیم، تکیه داشتن روی یک شغل برای کسب درآمد که با زمان هم ارتباط تنگاتنگ داشته باشد، اصلاً راهکار مناسبی برای موفقیت نخواهد بود.

بهترین روش های کار با پول

در این مقاله قصد داریم تا تکنیک های کار با پول را باهم مرور کنیم. شاید وقت آن رسیده که کمی ریسک بیشتری در زندگی متحمل شوید و آینده خود را زودتر از قبل بسازید.

۱- پس انداز باید طبق برنامه صورت پذیرد

کار با پول

عادت به پس انداز کردن پول از قدیم با انسان ها همراه بوده است. ثروتمندترین افراد نیز ازجمله رازهای کسب ثروت خود را پس انداز معرفی نموده اند. اما پس انداز افراد ثروتمند کمی تفاوت دارد. بایگانی پول های نقد برای طولانی مدت در بانک ها به منظور کسب سود ناچیز آن ها چیزی جز کاهش شدید ارزش پول نقد شما به همراه نخواهد داشت. بانک ها همیشه درصدهای بسیار پایین تری نسبت به نرخ تورم سود پخش می کنند. این را به راحتی می توانید از میزان نرخ سود آن ها در وام هایشان متوجه شوید. ازاین رو برای کار با پول خود باید پس انداز اصولی انجام دهید. اگر دنبال یک وام مناسب با سود کم هستید، می توانید مقداری از پول خود را برای دریافت این وام در بانکی ذخیره نموده و نقدینگی خود را برای سرمایه گذاری در کارهای دیگر افزایش دهید. حتی می توانید به جای پس انداز پول نقد، آن ها را به صورت طلا و سکه پس انداز کنید تا در گذر زمان ارزش پول شما کاهش نیابد. به همین راحتی می توانید هم پول خود را پس انداز نمایید و هم ارزش افزوده برای آن ایجاد کنید.

۲- کار با پول را آموزش ببینید

کار با پول

متأسفانه در دروسی که ما در سال های زندگی خود در مدرسه و دانشگاه آن ها را گذرانده ایم، هیچ حرفی درباره پول و کار با پول نبود. ازاین رو افراد جامعه به پول مانند کالایی نگاه می نمایند که تنها می توان با آن به خرید رفت و سایر کالاهای موردنیاز را برای گذران زندگی تهیه کرد. درواقع این دیدگاه اصلاً درست نیست. قابلیت های زیادی در پول نهفته است که هر کس با آموزش ترفندهای کار با پول می تواند از این قابلیت ها استفاده نماید. آموزش یکی از روش های سرمایه گذاری در بازارهای مختلف (سرمایه گذاری در خودرو، سرمایه گذاری در سکه، سرمایه گذاری در بورس و ..) هم می تواند شرایط را در زندگی شما بهتر و بهتر نماید.

۳- بازار اجاره خودرو

کار با پول

یکی از بازارهای بسیار پرسود که با مبالغ متوسط هم می توان به آن ورود نمود، بازار اجاره خودرو است. حتماً تعجب کردید. بله، این بازار به دلیل ناآگاهی مردم و افراد جامعه از آن کاملاً بکر مانده است و بسیاری از افراد تصور می نمایند که سود آن در برابر هزینه های جاری خودروهای امروزی چشم گیر نخواهد بود. اما در همین بازار کنونی ایران افرادی که یک پراید برای اجاره دادن به سایرین در اختیار دارند، سالیانه بیشتر از یک کارمند درآمد داشته و به راحتی می توانند ارزش افزوده زیادی برای پول های خود ایجاد کنند. قبل از ورود به این بازار حتماً باید برخی نکات آن را فرابگیرید. اینکه کدام خودروها بیشتر برای اجاره دادن مناسب است، چه قواعدی را در هنگام بستن قرارداد باید رعایت نمایید و اصلاً خودرو خود را برای چه و به چه کسی اجاره دهید. سخت شدن برخی از این مراحل برای شروع کار یکی دیگر از دلایلی است که خیلی ها سراغ آن نرفته اند.

۴- سرمایه گذاری خطرپذیر (کسب و کارها)

کار با پول

یکی دیگر از روش های کار با پول در بازار امروز ایران سرمایه گذاری در کسب و کارهای سودده است. البته خیلی از افراد با مفهوم واقعی سرمایه گذاری در کسب وکارهای مختلف آشنا نبوده و ازاین رو این حرفه را کاری کاملاً پر ریسک می پندارند. سوالاتی مانند از کجا معلوم این کسب وکار رونق داشته باشد و به سوددهی مناسب برسد، نشان از این ناآگاهی آن ها دارد. زیرا اصلاً قرار نیست شما در کسب وکاری هزینه کنید که هنوز به سوددهی نرسیده و تنها یک ایده خالص است. هزاران نفر در بازار وجود دارند که با داشتن یک مغازه تجاری کوچک سودهای بزرگی برای خود ایجاد می کنند. همین افراد به دنبال سرمایه هایی هستند که کسب وکار خود را ارتقاء داده و آن را بزرگ تر نمایند. چنین کسب وکارهایی بهترین فرصت برای سرمایه گذاری هستند. این تکنیک یکی از کم ریسک ترین روش های کار با پول است. یکی از روش های که سرمایه داران پول ها راکد خود را در آن هزینه می نمایند، رونق دادن به کسب وکارهای سودده است. البته برای ورود به این حرفه نیز باید با نکاتی از قبیل روش بستن قرارداد و انتخاب کسب وکار مناسب آشنا شوید.

۵- شبکه های مجازی

کار با پول

یکی دیگر از روش های کار با پول نه فقط در ایران بلکه در سرتاسر جهان، سرمایه گذاری روی کسب وکارهای مجازی است. برای درک این مطلب تنها کافی است با مدیران یکی از شبکه های مجازی که دنبال کننده های زیادی دارد صحبت کنید. بسیاری از افراد تنها با چند ماه وقت و صرف یک هزینه متوسط در صفحه ها و شبکه ای مجازی اکنون دو برابر بک کارمند معمولی درآمد داشته و حتی برای کسب این درآمد نیاز به صرف وقت هم ندارند. دقیقاً همان اصلی که باید آن را در کار با پول به ذهن داشته باشید و. از آن پیروی نمایید. هزینه ساخت و مدیریت یک صفحه در اینستاگرام یا سایر شبکه های مجازی عدد بسیار ناقابلی است. اما همین هزینه کم می تواند سودهای بسیار جذابی را برای شما رقم بزند. البته ما فرض می کنیم که شما مدیر پیجی باشید که تعداد دنبال کننده خیلی زیادی نداشته و در مقایسه با سایر کانال ها در میان رده متوسط ها قرار بگیرید. کانال های بزرگ که دیگر تبدیل به یک بنگاه اقتصادی شده اند که می توانند به اندازه سود یک شرکت تجاری بزرگ کسب درآمد نمایند.

۶- خرید و فروش سهام

کار با پول

یکی دیگر از روش های پرطرفدار کار با پول که در چند سال گذشته سوددهی بسیار بالایی برای کاربران به دنبال داشته است، خرید فروش سهام شرکت های مختلف است. شما برای سرمایه گذاری در این بازار و  ورود به بازار بورس دو روش مختلف در اختیار دارید. اگر تجربه کافی در این بازار نداشته و یا فرصت کسب آموزش و روش های سرمایه گذاری در آن را ندارید می توانید به صورت غیرمستقیم در این بازار ورود کنید. برای سرمایه گذاری غیرمستقیم می توانید سرمایه خود را به صندوق های سرمایه گذاری سپرده و با این تکنیک از افزایش سود در این بازار برای خود ارزش افزوده ایجاد نمایید. صندوق های سرمایه گذاری مختلفی در بازار سرمایه ایران وجود دارند که بسته به نوع صندوق شما می توانید در آن ها درآمد ثابت یا درآمد ناشی از سود به دست آورید. در روش دوم سرمایه گذاری در سهام هم که روش مستقیم است، شما نیاز به آموزش های لازم برای تشخیص سهام های پربازده خواهید داشت. روش دوم کار با پول در این بازار به نسبت می تواند سوددهی بیشتری برای شما رقم بزند. اما نیاز خواهد داشت تا شما قبل از هر کاری با مشاورین و متخصصین این بازار جهت راهنمایی و آموزش های لازم در ارتباط باشید.

۷- بازار سکه و طلا

کار با پول

خریدوفروش سکه و طلا همیشه جزء یکی از تکنیک های اصلی کار با پول بوده است. در نگاه اول شاید این طور به نظر برسد که برای ورود به این بازار نیاز به سرمایه زیادی داشته باشید. اما درواقع برای حضور در این بازار محدودیت مالی نخواهید داشت و با سرمایه های بسیار اندک تا خیلی بزرگ را می توان وارد بازار سکه و طلا کرد. سکه های یک گرمی و چند گرمی و یا طلای آب شده در قطعه های کوچک هم در این بازار قابل معامله می باشند. فارغ از مقدار سرمایه ای که برای سرمایه گذاری در این بازار در اختیار دارید، نرخ رشدی که شما در کار با پول در این بازار برای خود به وجود خواهید آورد، اهمیت زیادی خواهد داشت. طلا از طرفی به عنوان مهم ترین پشتیبان مالی در جهان شناخته شده و جامعه انسانی اطمینان زیادی روی آن دارد. ازاین رو امکان از بین رفتن و ریسک سرمایه خود را نیز در طولانی مدت در این بازار به صفر می رسانید. البته برای ورود به این بازار پیشنهاد می کنیم که حتماً با دید بلندمدت به آن نگاه کنید و از نوسانات زودگذر بازار چشم پوشی نمایید. البته یکی از روش های عالی کار با پول و کسب سود هم استفاده از نوسانان بازار سکه و طلا است که البته نیاز به تخصص و تجربه دارد و برای افراد تازه کار می تواند ریسک هایی در بر داشته باشد. وگرنه شناخت ارزش ذاتی طلا و مقایسه قیمت های داخلی آن با قیمت های جهانی می تواند روش مناسبی برای تشخیص زمان مناسب برای خریدوفروش این کالای پرارزش باشد. برای سرمایه گذاری طولانی مدت در بازار طلا نیز توصیه می کنیم به جای طلای زینتی که درصد کارمزد زیادی دارد، از طلای آب شده استفاده کنید که هم کارمزد بسیار اندکی داشته و هم خریدوفروش آن نیز در مکان های مطمئن تری صورت می پذیرد.

۸- بازار اجاره خانه

کار با پول

یکی از معمول ترین روش های کار با پول ورود به بازار ملک می باشد. برای کسانی که از سرمایه کافی برای ورود به این بازار برخوردار هستند، تکلیف کاملاً مشخص است. آن ها می توانند با انتخاب مناطقی که هنوز قابلیت رشد قیمت در آن ها وجود داشته ملک های اکازیون را خریداری نموده و تا زمان رسیدن به موعد فروش از اجاره آن استفاده نمایند. اما برای کسانی که برای ورود به این بازار با کمبود نقدینگی روبرو هستند هم راه هایی وجود دارد. برای این کار می توانید از وام های بانکی مخصوصاً مسکن استفاده نمایید. در حال حاضر تسهیلات مناسبی از سوی بانک ها با سودهای منطقی اعطا می شود که کاربران می توانند برای خرید درصد مناسبی از هزینه خرید را روی این وام ها حساب کنند. برای بازپرداخت قسط این وام ها می توانید آن ها را اجاره دهید و از محل اجاره خانه بدهی خود را صاف کنید. با این ترفند کار با پول بعد از گذشت مدتی بدون صرف هزینه خیلی بالا از جیب خود می توانید صاحب ملکی شود که بعد از گذشت زمان ارزش افزوده نیز برای شما به وجود آورده است. البته خرید خانه مسکونی برای سکونت شخصی با این روش اصلاً برای سرمایه گذاری مناسب نبوده و چنین مواردی نرخ رشد مناسبی نسبت به نرخ تورم برای شما ایجاد نخواهد کرد.

۹- ساخت و ساز

کار با پول

تنوع بالای تکنیک های کار با پول باعث می شود ا هر کاربری بسته به توانایی ها و حتی علایقی که دارد به این بازارها ورود نماید. ساخت وساز ملک نیز ازجمله روش های کار با پول است که علاوه بر تأمین مسکن برای افراد می تواند سود مناسبی برای شما به دنبال داشته باشد. البته قرار نیست شما خودتان آستین بالا بزنید. بسیاری از شرکت ها و متخصصین این رشته که تجربه بالایی هم دارند، با شراکت با افراد سرمایه گذار اقدام به ساخت وساز می نمایند. حسن شهرت سازنده و شرکت و منطقه ای که ساخت وساز انجام می دهد، از معیارهای اساسی برای سپردن پول به چنین افرادی است. ازاین رو حتماً قبل از ورود به این بازار دراین باره تحقیقات لازم را به عمل آورید. ریسک چنین بازاری به نسبت بسیار پایین بوده و در صورت انتخاب سازنده عالی می توانید روی سود عالی آن اطمینان داشته باشید. خانه های نوساز به دلیل جذابیت بیشتر، طرفداران بیشتری هم داشته و درنتیجه افزایش تقاضا برای آن ها می تواند ارزش افزوده زیادی برای شما ایجاد نماید.

۱۰- سرمایه گذاری در بخش کشاورزی و دام

کار با پول

صنعت کشاورزی و دام پروری با توجه به نیازهای زیادی که برای آن در کشور و حتی خارج از کشور وجود دارد، از استعداد زیادی برای رشد برخوردار می باشد. سرمایه گذاری در این صنایع نیز می تواند ازجمله کارهای پربازده و البته زودبازده کار با پول باشد. البته در این بازار نیز رعایت برخی نکات برای سرمایه گذار لازم خواهد بود. انتخاب محصول مناسب و کشاورز کار بلد شرط اصلی برای کسب درآمد در این بازار است.

جمع بندی و نتیجه گیری

کار با پول تکنیکی است که لازمه رشد اقتصادی در دنیای امروز است. کار کردن برای پول سنتی است که دیگر پاسخگوی نیازهای بشر امروز نبوده و رفاه اجتماعی لازم را برای افراد پدید نمی آورد. البته روش های کار با پول هم نیاز به آموزش های لازم دارند. ازاین رو توصیه می کنیم برای ورود به هر بازاری اعم از بازارهای صادراتی و یا سرمایه گذاری سهام و بورس حتماً قبل از هر کاری این آموزش ها و دوره ها را سپری نموده و مهم تر از آن حتماً زیر نظر یک مشاور و کارشناس متخصص اقدام نمایید. مشاور مالی یکی از خدماتی است که نیاز هرکدام از افراد جامعه است. استفاده از خدمات این مشاور را نیز در اولویت زندگی اقتصادی خود قرار داده و حتماً توصیه های چنین افرادی را جدی بگیرید.

ادامه مطلب
روانشناسی ایجاد انگیزه در خود
۱۵ روش روان شناسی ایجاد انگیزه در خود که حتما باید آنها را بشناسید

حتماً برای شما پیش آمده که مدت ها کاری را به تعویق بیندازید. یا بجای اینکه روی کار خود تمرکز کنید، مدام آن را به شنبه ای که هرگز نمی آید موکول می کنید. آیا این قابلیت را دارید که برای انجام همه ی وظایف و کارهایی که باید انجام دهید، به وجد بیایید؟! آیا همیشه کاری را که از انجام آن متنفرید، در انتهای لیست کارهایتان می گذارید؟ اگر از شما بپرسیم چرا این اتفاق می افتد احتمالاً دلیل آن را بی انگیزگی می دانید؟ تابه حال به این فکر کردید که چرا ما بی انگیزه می شویم؟ و چطور می توانیم انگیزه را در خود ایجاد کنیم؟ شاید بد نباشد ابتدا مفهوم انگیزش را شرح دهیم؛

تعریف انگیزش

روانشناسی ایجاد انگیزه در خود

تعریف انگیزش (Motivation) بستگی به مفاهیم نظری روان شناسی دارد. درواقع تعریف یک روان شناس از انگیزش به دیدگاه او بستگی دارد. فروید، کتل، مورفی، هب و… تعارفی را در مورد انگیزش ارائه کرده اند، اما در یک جمع بندی کلی می توان انگیزش را به صورت «مجموع متغیرها ی پیچیده ارگانیزمی و محیطی که کنش آن ها به فعالیت عمومی و جهت دار احساس و رفتار منجر می شود.» تعریف کرد. اگر بخواهیم ساده تر بیان کنیم، نیروهای بیولوژیکی، عاطفی، اجتماعی و شناختی که منجر به بروز رفتارهای مختلف از جانب افراد می شود، انگیزش نام دارد. به عنوان مثال، قبول شدن در رشته پزشکی برای یک دانش آموز انگیزه ایجاد می کند که صبح ها زود از خواب بیدار شود و درس بخواند. یا خوش اندام شدن انگیزه ای برای افراد است که ورزش کنند.

سلسله مراتبی انگیزه ها

برخی نظریه پردازان نظیر مزلو (Maslow) و باک (Buck) انگیزه های انسان را به صورت سلسله مراتبی ارائه کرده اند. مزلو انگیزه های انسان را در پنج طبقه اصلی «انگیزه های (نیازهای) فیزیولوژیک (مانند آب و غذا و اکسیژن و…)، نیازهای امنیتی، نیازهای اجتماعی (محبت و عشق)، نیاز به احترام و نیاز به خود شکوفایی» قرار داد. درحالی که باک آن ها در پنج طبقه به گونه ای دیگر شامل «غرایز، تحریک های نخستین، تحریک های اکتسابی، هیجان ها و انگیزش شایستگی» طبقه بندی می کند. فایده چنین دیدگاهی در این است که به افراد اجازه می دهد تا انگیزه های بسیار متفاوت انسان را در یک شبکه واحد منسجم مربوط به هم طبقه بندی کند.

روانشناسی ایجاد انگیزه در خود

افراد، عموماً انگیزش را حالات درونی می دانند که باعث می شود فرد به انجام کارهایی بیش از کارهای دیگر تمایل نشان دهد، استیرز و پورتر انگیزش را شامل سه عنصر اصلی می دانند که عبارتند از:

۱- نیروهای فعال کننده:

نیروهایی در افراد هستند و باعث می شوند هر فرد رفتار مشخصی داشته باشد.

۲- نیروهای هدایت کننده:

رفتار را به سوی چیزی هدایت می کنند. به عبارت دیگر انگیزش هدف دار است.

۳-نیروهای تداوم دهنده:

در این حالت، انگیزش، رفتار انسان را در جهت رسیدن به هدف نیرو بخشیده و به آن تداوم می دهد. محیط افراد عامل اصلی در شدت و ضعف و جهت دادن به این نیروها است. پس انگیزش یعنی نیروها یا حالت های درونی که باعث می شوند فرد داوطلبانه فعالیت هایی را شروع کرده و تا رسیدن به اهداف مشخصی ادامه دهد. بر اساس این تعریف انگیزش متأثر از عوامل درونی و بیرونی است.

روانشناسی ایجاد انگیزه در خود

با توجه به نظریه های انگیزشی، شیوه برانگیخته شدن افراد با یکدیگر متفاوت است

یکی از معروف ترین نظریات، نظریه انتظار ویکتور وروم است. طبق نظر وی، انسان ها رفتار خود را برحسب نتیجه ای که انتظار دارند، تنظیم می کنند. به عنوان مثال، اگر شخصی انتظار دارد ۵ کیلو لاغر شود، انگیزه ورزش کردن پیدا می کند و عمل ورزش به دلیل انتظارات وی شکل می گیرد. نظریه انتظار بر سه عنصر استوار است:

انتظار

باور این مطلب که تلاش های شما منجر به دستیابی به هدف مطلوبتان خواهد شد. این امر بر تجارب پیشین شما، اعتمادبه نفستان و اینکه دستیابی به این هدف را تا چه حد دشوار می دانید، مبتنی است.

عاملیت

باور به این امر که اگر انتظارات عملکردی را برآورده سازید، پاداش خواهید گرفت.

ارزش

ارزشی که برای پاداش قائل هستید. خودانگیختگی موضوع پیچیده ای است و ایجاد انگیزه به راحتی امکان پذیر نیست. با ارزیابی نیازهایتان می توانید رویکردتان را نسبت به کارها تغییر دهید. با پیوند دادن این وظایف با احساسات درونی خوشایند، می توانید به خوبی از پس آن ها برآیید.

روانشناسی ایجاد انگیزه در خود

۱۰ روش ایجاد انگیزه در خود

در ادامه به راهکارهای مؤثر جهت افزایش انگیزه می پردازیم:

۱- اقدام کن، وقت تلف نکن!

در نخستین گام بهتر است صرفاً اقدام کنید و از اتلاف وقت بپرهیزید. یکی از راهکارهایی که لئونارد ای.اسکلسینگر به آن تأکید کرده، شروع بدون فوت وقت است. چقدر برای شروع انجام کاری سختی کشیده اید و احساس کردید که اگر فقط می توانستید شروع خوبی داشته باشید چقدر خوب می شد؟ شما نمی دانید چه اتفاقی خواهد افتاد، شما نمی دانید که اتفاقات چطور در آینده شکل می گیرند. پس چگونه می توانید موفق شوید؟ سعی نکنید پیش بینی کنید، نظری ندهید؛ وقت خود را برای فکر کردن به نتایج تلف نکنید. فقط شروع کنید.

۲- انگیزه درونی ایجاد کن!

راهکار دیگر که ویکتور فرانکل در کتاب های خود به آن اشاره می کند، ایجاد انگیزه درونی است. وقتی برای زندگی خود معنای مشخصی تعریف کنیم، ایجاد انگیزه برای انجام دادن کارها راحت تر است.

۳- به خودت پاداش بده!

دن آریلی به نقش پاداش در ایجاد انگیزه اشاره می کند. به عقیده وی با در نظر گرفتن پاداش به عنوان محرک بیرونی می توان انگیزه برای افراد ایجاد کرد.

۴- مثبت فکر کن!

یکی دیگر از راه های افزایش انگیزه، قدرت تفکر مثبت است. نورمن وینسنت پیل، یکی از افرادی است که به نقش مثبت گرایی برای رسیدن به موفقیت و ایجاد انگیزه اشاره کرده است.

۵- افکارت را تغییر بده!

بخش قابل توجهی از آثار برایان تریسی درباره‎ی روانشناسی، موفقیت در کار و زندگی است. وی در کتاب هایش به موضوع جذاب ایجاد انگیزه نیز اشاره کرده است. کتاب «راه های مؤثر برای ایجاد انگیزه»، راه های کسب انگیزه و موفقیت شغلی را ازلحاظ روان شناختی موردبررسی قرار داده است. برایان تریسی معتقد است تغییر و اصلاح درون از اهمیت ویژه ای برخوردار است. او به توسعه فردی تأکید کرده است. ازجمله روش هایی که او برای افزایش انگیزه عنوان کرده می توان به طبقه بندی ارزش ها و قانون پارتو اشاره کرد.

  • طبقه بندی ارزش ها به این مفهوم است که شما با دادن اولویت به کارهای مهم و قرار دادن کارهای کم اهمیت تر در درجه چندم، می توانید وقت بیشتری برای خود آزاد کنید و انگیزه خود را برای انجام کارها افزایش دهید.
  • قانون پارتو یا ۸۰-۲۰، یکی از کاربردی ترین اصول موفقیت و ایجاد انگیزش است که تریسی به آن اشاره کرده است. این اصلی کلی است و در بسیاری از موارد قابل انجام است. تعریف آن این است که ۸۰ درصد نتایج از ۲۰ درصد فعالیت ها ناشی می شود. یا ۲۰ درصد مشتریان شما، ۸۰ درصد سود شما را ایجاد می کنند.

روانشناسی ایجاد انگیزه در خود

۶- از قدرت ناخودآگاه غافل نشو!

درزمینه افزایش انگیزه و موفقیت، می توانیم از توصیه های ناپلئون هیل به عنوان نویسنده کتاب های پرفروش موفقیت و ثروت نیز بهره ببریم. یکی از مهم ترین موضوعاتی که هیل در جهت افزایش انگیزه عنوان می کند، تمرکز روی قدرت ضمیر ناخودآگاه و حس ششم است. زمانی که شما ضمیر ناخودآگاه خود را پرورش دهید، اشتیاق یادگیری و انگیزه پیشرفت پیدا می کنید.

۷- آهسته و پیوسته حرکت کن!

یکی از مؤثرترین روش ها جهت افزایش انگیزه، آهسته و پیوسته پیش رفتن است. زمانی که شما هدف خود را مصمم و بدون شتاب دنبال می کنید، کمتر خسته می شوید و موانع مسیر را سریع تر پشت سر می گذارید. دارن هاردی در کتاب اثر مرکب، به خوبی این موضوع را شرح داده و مؤثرترین راه جهت انگیزه تغییر عادات دانسته است. به عقیده وی تنها راه ایجاد انگیزه، پیروی از فرمول جادویی زیر است:

 شانس= آمادگی + نگرش + فرصت + اقدام

به عقیده هاردی، چیزی که ما به عنوان شانس می شناسیم ترکیبی از آمادگی، نگرش، فرصت و اقدام است. با پیدا کردن آمادگی، تغییر دیدگاه، استفاده از فرصت ها و اقدام به آن ها می توانیم به موفقیت برسیم. خواندن پیام های اغواکننده ی چگونه سریع پولدار شویم یا چگونه در یک ماه لاغر شویم شاید در ما ایجاد انگیزه کند ولی موقتی است. ما باید راه درست و پیوسته را دنبال کنیم تا انگیزه هایمان نهادینه شود.

روانشناسی ایجاد انگیزه در خود

۸- وظایف را به قسمت های کوچک تر تقسیم کن!

هرچه وظیفه بزرگ تر و سنگین تر باشد، احتمال اینکه آن را انجام ندهید بیشتر است. پس بهتر است آن را برای خودتان ساده تر کنید تا برای انجامش انگیزه داشته باشید. این ساده سازی می تواند به صورت خرد کردن وظایف باشد. به عنوان مثال یک پروژه کاری را در طی ماه تقسیم کنید و هرروز بخشی از آن را انجام دهید.

۹- مدیریت زمان داشته باش!

مدیریت زمان یکی دیگر از روش های مؤثر جهت ایجاد انگیزه است. با زمان بندی مشخص شما می توانید به خیلی از فعالیت های نظم دهید و در موعد مقرر آن را انجام دهید. در پایان روز مشاهده می کنید حجم فعالیت های مفید شما به شکل چشم گیری افزایش یافته و باعث می شود در ادامه مسیر انگیزه بیشتری پیدا کنید.

روانشناسی ایجاد انگیزه در خود

۱۰- به انجام کار متعهد باش!

به انجام کار متعهد باشید و برای خودتان تنبیه و پاداش در نظر بگیرید. اگر حس تعهد در شما ایجاد شود و بدانید در صورت عدم انجام باید خود را تنبیه کنید، در این صورت برای انجام آن رغبت بیشتری دارید. به عنوان مثال اگر پروژه درسی ام را به موقع انجام دهم خود را به صرف قهوه دعوت می کنم و اگر آن را به تعویق بیندازم خود را جریمه مالی می کنم.

روانشناسی ایجاد انگیزه در خود

۱۱- قدرت تفویض اختیار را نادیده نگیر!

در صورت امکان برای سبک شدن کارها از دیگران کمک بگیرید. تفویض اختیار یکی از راهکارهای مؤثر در افزایش سرعت کارها و ایجاد انگیزه است. اگر در کاری تخصص کافی ندارید و انجام آن برای شما زمان بر است، شخص ماهری بیابید تا آن را برای شما انجام دهد. این نکته هم باعث ایجاد روحیه همکاری خواهد شد هم مانع کلافگی و بی انگیزگی شما می شود.

روانشناسی ایجاد انگیزه در خود

۱۲- اهداف به ثمر رسیده را تیک بزن!

اهداف خود را تیک بزنید. تمام کارهایی که موفق به انجام آن ها شده اید را روی کاغذ بنویسید تا انگیزه شما برای ادامه افزایش یابد. هرچه تعداد تیک های انجام شده افزایش یابد، شما اهداف بعدی را باقدرت بیشتری دنبال می کنید.

روانشناسی ایجاد انگیزه در خود

۱۳- خودت را به چالش بکش!

خودتان را به چالش بکشید. ایجاد چالش می تواند جذابیت هدف را برای شما افزایش دهد. گاهی مسیر تکراری رسیدن به هدف، شمارا دچار روزمرگی می کند. یک تغییر و تعریف چالش می تواند شما را از این یکنواختی نجات دهد. به عنوان مثال ۲۰ روز چالش زود از خواب بیدار شدن برای خود تعریف کنید و هر بار که آن را انجام می دهید خود را تشویق کنید.

روانشناسی ایجاد انگیزه در خود

۱۴- روی مسیر تمرکز کن نه هدف!

روی روند کار متمرکز شوید نه نتیجه! برای اینکه در انجام کارها انگیزه پیدا کنید، لازم است به جز هدف، به مسیر رسیدن هدف نیز مشتاق باشید. به عنوان مثال اگر هدف لاغر شدن است، هنگام ورزش کردن فقط به لاغر شدن فکر نکنید و از خود ورزش و احساس خود سلامتی نیز لذت ببرید. اهمیت این موضوع به این دلیل است که وقتی شما فقط به هدف فکر می کنید در صورت عدم تحقق آن، مسیر را رها کرده و استمرار نخواهید داشت؛ اما اگر مسیر برای شما لذت بخش باشد، حتی اگر در کوتاه مدت به هدف نرسید همچنان آن را ادامه می دهید و درنهایت پس از مدتی نتایج مثبت نمایان می شود.

۱۵- تجسم خلاق را فراموش نکن!

موفقیت خود را تجسم کنید. یکی از متداول ترین نکات روانشناسی ایجاد انگیزه تجسم موفقیت است. تجسم خلاق می تواند برای شما حس لذت ایجاد کند. این حس شوق و لذت شمارا به انجام کار ترغیب می کنند. نکته ای که باید به آن توجه کنید آن است که در تجسم خود هدف را محل و غیرقابل دسترس تصور نکنید و حس خوب داشته باشید.

روانشناسی ایجاد انگیزه در خود

جمع بندی

خودانگیختگی موضوع پیچیده ای است و ایجاد انگیزه به راحتی امکان پذیر نیست. با ارزیابی نیازهایتان می توانید رویکردتان را نسبت به کارها تغییر دهید. با پیوند دادن این وظایف با احساسات درونی خوشایند، می توانید به خوبی از پس آن ها برآیید. همچنین می توانید برای خود پاداش در نظر بگیرید و انگیزش بیرونی ایجاد کنید. با استفاده ترکیبی از تکنیک های ارائه شده برای ایجاد انگیزه، می توانید برای انجام وظایف ناخواسته و یا اجباری به خود انگیزه ی لازم را بدهید.

ادامه مطلب
تکنیک موفقیت
۴ تکنیک موفقیت که زندگی تان را زیرورو می کنند

هر کسی را که می بینیم، نسخه ای برای موفقیت سراغ دارد. عده ای آن را مدیون کار سخت و قربانی کردن چیزهای مورد علاقه شان می دانند، انگار که موفقیت یک الهه تشنه به خون است که باید در عوض لطفی که به ما می کند، چیزی ارزشمند را از چنگمان در بیاورد. عده ای دیگر هم موفقیت را به هوشمندی گره می زنند و می گویند این کار زیاد نیست که فرد را به موفقیت می رساند بلکه کار کردن هوشمندانه است. نسخه های رنگانگی که برای موفقیت پیچیده می شوند، چیزی نیستند به جز سبک تفکر، باور و شیوه نگاه هر فرد به زندگی. در نتیجه، نه هیچ کدام از این نسخه ها درست هستند و نه هیچ کدام اشتباه. بهترین تصمیم، انتخاب روشی است که بیشترین شباهت را با طرز تفکر و باورهایمان داشته باشد. در این مقاله از خانه سرمایه به سراغ معرفی چهار تکنیک موفقیت می رویم که هر کدامشان غوغایی در دنیای پیشرفت شخصی و سازمانی برپا کرده اند. قرار است چه چیزهایی را با هم یاد بگیریم؟

۴ تکنیک موفقیت

۱- فلسفه کایزن را بررسی می کنیم و سر از این تکنیک موفقیت ژاپنی در می آوریم.

۲- با اصل پارتنو آشنا می شویم و راهکارهای آن را برای افزایش بهره وری یاد می گیریم.

۳- می آموزیم که چگونه با تکنیک «GTD» علاوه بر افزایش بهره وری، استرس خود را نیز کاهش دهیم.

۴- از تکنیک پارادوکس برای داشتن یک انتخاب هوشمندانه و به موقع، استفاده می کنیم.

آلبرت شوایتزر، پزشک، فیلسوف و موسیقی دان آلمانی:

موفقیت، کلید شادمانی نیست. شادمانی کلید موفقیت است، اگر عاشق کاری که انجام می دهید باشید، موفق خواهید شد.

۱- فلسفه کایزن، دری از ژاپن به سمت موفقیت (Kaizen)

تکنیک موفقیت

تمام لغتنامه های جهان، چاپی نیستند. گاهی تجربه، یک واژه نامه مفهومی را در ذهن ما تشکیل می دهد. مثلا وقتی نام «ژاپن» را می شنویم، بی اختیار به یاد «کیفیت» می افتیم. این موضوع اتفاقی نیست و حتی می توانیم بگوییم که کاملا هوشمندانه و با تلاش زیاد هزاران ژاپنی ایجاد شده است. برای ژاپنی ها کیفیت، یک واژه ساده و دل خوش کن نیست که آن را طوطی وار روی جلد محصولاتشان چاپ کنند. ژاپنی ها با نگاه خاصی که به تولید و اعتبارشان داشتند، کیفیت را به صورت عملی نشان دادند. اما چه چیزی باعث شد تا ژاپنی ها به چنین نگرشی برسند؟ می توان پاسخ را در یکی از مهم ترین فلسفه های تفکر ژاپنی یعنی «کایزن» پیدا کرد. کایزن از ترکیب دو واژه «کای» به معنی تغییر و «زِن» به معنی خوب، تشکیل شده است. این فلسفه ژاپنی دو بخش اصلی دارد. اولین بخش آن، تغییر مثبت و بهتر و دومین بخش، حفظ روند پیشرفت است. فلسفه کایزن می گوید: «از تغییرها نترسید و علیه شان جبهه نگیرید، بلکه با آن ها همراه شوید.» اگر یک رود کوچک از تغییرها و ناشناخته هایی که در مسیرش برای رسیدن به اقیانوس وجود دارد بترسد یا سعی کند که آن ها را از بین ببرد، به جای رسیدن به اقیانوس در عمق خاک فرو می رود یا نور خورشید آن را تبخیر می کند. تنها راه، همراه شدن با تغییرها است چون از این طریق می توان فرصت های موجود در طول مسیر را دید. فلسفه کایزن ۱۰ قانون دارد که باید حتما به آن ها عمل کنید:

  • مشکلات باعث به وجود آمدن فرصت ها می شوند.
  • همیشه پنج بار پشت سر هم بپرسید، چرا؟
  • نظر همه را جویا شوید.
  • فقط به راه حل های قابل اجرا فکر کنید.
  • مشکلات را به حالت تعویق نگه ندارید.
  • بهانه «غیر ممکنه» را به زبان نیاورید.
  • دنبال بهترین راه حل نباشید، ساده ترین را انتخاب کنید.
  • از ایده پردازی و نیروی ذهنتان استفاده کنید، فقط از پول خود کمک نگیرید.
  • پیوسته اشتباه های خود را اصلاح کنید.
  • پیشرفت شخصی، یک روند ادامه دار است. آن را متوقف نکنید.

هسته اصلی فلسفه کایزن، برداشتن قدم های خیلی کوچک در جهت تغییرات بزرگ است. در واقع، فرمول کایزن را می توان این گونه خلاصه کرد:

  • هفته اول : یک قسمت کوچک از کار را انجام دهید
  • هفته دوم : قسمت قبلی + یک قسمت کوچک دیگر 
  • هفته سوم: باز هم قسمت قبلی + یک قسمت کوچک دیگر و به همین ترتیب، شما رو به جلو پیشرفت خواهید کرد.

در فلسفه کایزن، فرد باید برای حل شدن مشکلاتش ریشه اصلی آن ها را پیدا کند. برای همین وقتی با یک مشکل روبه رو می شوید باید پنج بار پشت سر هم بپرسید «چرا؟» اجازه بدهید با یک مثال، این موضوع را روشن تر کنیم. تصور کنید شما با خودتان قرار گذاشتید که روزی دو صفحه کتاب بخوانید. اما امروز اصلا حوصله ندارید و نمی خواهید این کار را انجام دهید. حالا سوال پرسیدن را از خودتان شروع می کنید:

  • چرا حوصله ندارم دو صفحه کتاب بخونم؟
    • چون خسته ام
  • چرا خسته ام؟
    • چون دیشب دیر خوابیدم
  • چرا دیر خوابیدم؟
    • چون داشتم تا دیر وقت سریال نگاه می کردم
  • چرا سریال نگاه کردن برام جذاب تر از کتاب خوندنه؟
    • چون هدفی برای کتاب خوندن ندارم
  • چرا هدفی برای کتاب خوندن ندارم؟
    • چون واقعا هدفی تو زندگیم ندارم!

به همین ترتیب، می توانید علت اصلی همه واکنش های خودتان را درک کنید. بزرگ ترین شرکت های ژاپنی از فلسفه کایزن و قانون هایش برای رسیدن به نقطه اوج پیشرفت و سازندگی استفاده کردند. بدون شک، اگر ما هم این تکنیک موفقیت را به کار بگیریم، نتیجه ای مشابه و قدرتمند را تجربه خواهیم کرد.

ماساکی ایامو، از پیشرویان کایزن و کنترل کیفیت دنیا

پیام استراتژی کایزن این است: «شما نباید هیچ روزی را بدون حتی کمترین پیشرفت از دست بدهید.»

۲- اصل پارتو، نویدی برای موفقیت با کار کم (Parto)

تکنیک موفقیت

تکه کلام «وقت ندارم!» لقلقه زبان بسیاری از ما شده است. انگار که در یک شلوغی بی انتها گیر افتاده ایم و تلاش برای خلاصی از این ماجرا فایده ای ندارد. اما چرا این گونه است؟ چرا این همه کار سر ما ریخته و چرا انجام دادنشان از تعداد این کارها کم نمی کند؟ «ریچارد کاچ» (Richard Koch)، نویسنده، کارآفرین و مشاور مدیریت با مطرح کردن «اصل پارتو» (Pareto) یا همان اصل ۲۰/۸۰ به این پرسش ها پاسخ داده است. اصل پارتو اولین بار توسط اقتصاددانی به همین نام بیان شد. او پس از بررسی هایی که انجام داد متوجه شد ۸۰ درصد زمین های سرزمین مادری اش یعنی ایتالیا متعلق به ۲۰ درصد از مردم این کشور است. پارتو به دنبال نمونه های مشابه دیگر در زمینه هایی مانند اقتصاد، کشاورزی و غیره گشت. در تمام این موارد نیز تنها ۲۰ درصد از کارها، محصولات و تلاش ها مفید و تغییرساز بودند و ۸۰ درصد باقی مانده فایده چندانی نداشتند. به زبان ساده تر، اصل پارتو می گوید که قسمت بزرگی از خروجی – در هر زمینه ای – ناشی از بخش کوچکی از ورودی است. یعنی یک عدم توازن بین تلاش و پاداش در مسائل مختلف وجود دارد. با این حساب، میزان درآمد و نتیجه ای که از تلاش هایمان می بینیم تنها به علت ۲۰ درصد از کارهایی است که انجام می دهیم. پس می توانیم این طور برداشت کنیم که علت واقعی کمبود وقت ما آگاهی نداشتن از آن ۲۰ درصد مفید و کارساز است.

چگونه از اصل پارتو برای موفقیت خود استفاده کنیم؟

اگر می خواهید این اصل را در کار، زندگی شخصی و حتی روابط خود با دیگران به کار بگیرید باید به یک کارآگاه تبدیل شوید و ماجراهای زندگی تان را کاملا تجزیه و تحلیل کنید. به این ترتیب می توانید بخش های کارآمد و ناکارآمد زندگی تان را شناسایی کرده و زمانتان را روی انجام بخش هایی که بهره وری شما را بالا می برند بگذارید. علاوه براین، باید دلیل ناکارآمدی آن ۸۰ درصد را پیدا کرده و آن ها را بازسازی کنید. مثلا ممکن است متوجه شوید که چک کردن وقت و بی وقت شبکه های اجتماعی، به راحتی تمرکز و زمان ارزشمند شما را از چنگتان درمی آورد و باعث ایجاد همان ۸۰ درصد کار غیرمفید می شود.

چند نکته مهم و ناگفته در مورد اصل پارتو

متاسفانه تنها چیزی که از تکنیک موفقیت پارتو منتشر شده، همین جمله ساده است که ۸۰ درصد موفقیت، مدیون ۲۰ درصد از کارها است. اما این اصل، نکته های جالب دیگری هم دارد که هر کدام می توانند به عنوان یک تکنیک موفقیت، کارساز باشند. در ادامه این بخش به آن ها می پردازیم.

  • ۲۰/۸۰ تنها یک عدد است، به دنبال مفهوم باشید

نسبت ۲۰/۸۰ مطرح شده در اصل پارتو یک مثال برای درک راحت تر این موضوع است. شاید این نسبت در موارد دیگری تغییر کند؛ مثلا به ۳۰/۷۰ یا حتی ۱۰/۹۰ تبدیل شود. نکته مهم آن است که درک کنیم قسمت بزرگی از خروجی ناشی از قسمت کوچکی از ورودی است.

  • تعادل وجود ندارد؛ به دنبال آن نباشید

بیشتر ما فکر می کنیم یا دوست داریم که دنیا متعادل باشد. ولی واقعیت این است که داشتن یک دنیای متعادل، تنها یک توهم است. در هیچ جای دنیا تعادل وجود ندارد. وضع طبیعی جهانی که در آن زندگی می کنیم، یک نامتوازن هماهنگ است. درک این موضوع می تواند درهای زیادی را به روی ما بگشاید. در واقع، آن چیزی که باید به دنبالش باشیم، هماهنگی است نه تعادل! مثلا وقتی به دنبال تعادل در ثروت می گردیم، دلمان می خواهد همه مردم دنیا را به صف کنیم و به هر کدامشان مقدار مشخصی پول بدهیم و با خودمان فکر کنیم که الان همه خوشبخت هستند چون مثل هم پول دارند. اما داشتن یک ثروت هماهنگ، بسیار ارزشمندتر از داشتن یک ثروت متعادل است. ثروت هماهنگ فقط به دنبال پول نیست بلکه این توانمندی را در سلامتی، شادی، آرامش و عشق نیز ایجاد می کند.

  • علت اصلی وجود قانون پارتو، نادیده گرفتن حلقه های بازخوردی است

جهان، نامتعادل اما هماهنگ است. حالا این پرسش پیش می آید که این عدم تعادل از کجا ناشی می شود؟ پاسخ این پرسش در قدرت تفاوت های کوچک، نهفته است. چیزی که این تفاوت های کوچک را قدرتمند می کند، تاثیر «حلقه های بازخوردی» (Feedback loops) است. اجازه بدهید با یک مثال این موضوع را روشن تر کنیم. تصور کنید چند دانه بذر آفتاب گردان دارید که کاملا مشابه، هم جنس، هم وزن و یک اندازه هستند و شما آن ها را در یک زمین مشابه کنار هم می کارید. وقتی دانه ها بزرگ می شوند و به ثمر می نشینند می بینید که بعضی از آن ها خیلی خوب رشد کرده اند و قوی شده اند اما برخی دیگر کوچک تر مانده اند و محصول مناسبی هم نداده اند. علت این نتیجه، وجود تفاوت های بسیار کوچکی است که از همان ابتدا در بذرها وجود داشته است. وجود آن تفاوت ها باعث می شد که بذرها، مقدار متفاوتی آب و مواد معدنی از زمین جذب کنند و این نتیجه متفاوت را به وجود آورند. نتیجه مهمی که می توان از این تکنیک موفقیت گرفت این است «انجام یک کار مشابه، لزوما نتیجه مشابهی را به دنبال ندارد.» به همین علت، موبه مو تقلید کردن از زندگی افراد بزرگ نمی تواند ما را به نسخه دیگری از آن ها تبدیل کند. چون تفاوت های کوچکی که در زندگی هر کدام از ما وجود دارند، روی نتیجه نهایی تاثیر می گذارند. بهترین کار این است که به جای تقلید محض، الگوی رفتاری آن ها را دنبال کنیم. مثلا اگر می خواهیم به یک سرمایه گذار بزرگ مثل «وارن بافت» تبدیل شویم، نباید چشممان را به او بدوزیم و دقیقا سهام هایی که او خریداری می کند را بخریم. بلکه باید روش او در تحلیل موقعیت ها و سیاستش برای خرید سهام های مختلف را دنبال کنیم.

جیم ران:

موفقیت، پیشرفت مداوم به سمت هدف های شخصی است.

۳- از تکنیک GTD برای افزایش بهره وری و کاهش استرس استفاده کنید

تکنیک موفقیت

هر کدام از ما در طول روز باید کارهای متفاوتی را انجام دهیم. گاهی این کارها در برنامه روزانه مان قرار دارند و می دانیم که باید چه اقدامی برایشان انجام دهیم و گاهی مثل یک مهمان ناخوانده، سروکله شان از وسط برنامه ما پیدا می شود. در هر دو صورت، آشفتگی هایی به وجود می آیند. روش «GTD» یا «Getting Things Done» که توسط «دیوید آلن» معرفی شده می تواند به عنوان یک تکنیک موفقیت دیگر، راه های جالبی را پیش پای ما بگذارد. اجازه بدهید مهم ترین بخش های این روش را با هم یاد بگیریم.

۱- مثل لیزر باشید نه پروژکتور

کسی که می خواهد همه کارها را با هم انجام دهد، هیچ کاری را به پایان نمی رساند. اگر زمانی که مشغول انجام یک کار هستید به چیزهای دیگر هم فکر کنید، مغزتان به طور ناخودآگاه تلاش می کند تا برای آن ها نیز راه حلی پیدا کند. در نتیجه، تمرکزتان بسیار کاهش می یابد. اگر می خواهید کارهایتان را به سرانجام برسانید باید هر قدم را در زمان خودش بردارید و از تمام نیروی تمرکزتان برای انجام کاری که در دست دارید استفاده کنید. سپس به سراغ کار بعدی بروید.

۲- یک قلم و کاغذ دم دستتان داشته باشید

یکی از بهترین راه ها برای سروسامان دادن به کارهایی که بدون برنامه وارد زمان کاری ما می شوند، یادداشت کردن آن ها روی یک کاغذ است. بخواهیم یا نخواهیم، در دنیا هیچ ۱۰۰ درصدی برای برنامه ریزی وجود ندارد. اما می توان کاری کرد که این موضوع روی بهره وری ما تاثیر منفی نگذارد. اگر زمانی که در حال انجام یک کار هستید، کار جدیدی به شما سپرده شد، بی معطلی آن را روی کاغذ یادداشت کرده و باز دوباره روی کارتان تمرکز کنید. به این ترتیب به ذهنتان نشان می دهید که نیازی به نگرانی نیست چون آن کار را فراموش نخواهید کرد. با این کار، ذهن شما آزاد می شود و بهره وری تان در امان باقی می ماند.

۳- چند فهرست جانبی داشته باشید

علاوه بر فهرست کارهای روزانه – البته اگر به صورت منطقی و با توجه به زمانی که در طول روز دارید نوشته شده باشند – بد نیست که برای سازمان دهی کارهایتان از چند فهرست دیگر هم استفاده کنید.

۴- فهرست پروژه ها

بهتر است قبل از هر کاری معنای پروژه را با هم مرور کنیم. پروژه، مجموعه ای از کارها است که در قالب یک هدف انجام می شوند. با این حساب، تلفن زدن به فلان مشتری، یک کار است نه پروژه. از طرفی، پروژه فقط شامل کارهایی نمی شود که در عوض انجام دادنشان پول می گیرید. اگر شما هدفی با عنوان «افزایش بهره وری خودتان» داشته باشید باید آن را در فهرست پروژه هایتان بگذارید. چون این هدف، نیازمند انجام چندین کار مختلف است. تهیه این فهرست به شما کمک می کند تا تمام پروژه هایی که در دست دارید را شناسایی کرده و آن ها را مدیریت کنید.

۵- فهرست کارهای بعدی

این فهرست شامل تمام کارهایی می شود که باید در طول یک دوره زمانی به جز امروز انجامشان دهید. مثلا شاید در طول یک ماه باید چند پروژه را تحویل دهید که هیچ ربطی به هم ندارند یا در چند رویداد و جلسه مختلف شرکت کنید. تمام این کارها باید در فهرست کارهای بعدی شما قرار بگیرند. این فهرست را همیشه با خود به همراه داشته باشید تا هر زمان که خواستید بتوانید از میان آن کارها یکی را برای انجام دادن انتخاب کنید.

۶- فهرست انتظار

بهترین پروژه ها، نتیجه همکاری یک تیم موفق هستند. اینجا است که اهمیتِ داشتن یک فهرست انتظار، خودش را نشان می دهد. وقتی با دیگران کار می کنید، بخشی از کار شما به انجام کار هم تیمی تان وابسته می شود. در این زمان باید آن کار را به فهرست انتظار اضافه کنید و زمان تحویلشان را هم کنارش بنویسید تا در زمان مقرر بتوانید آن را پیگیری کنید.

۷- فهرست شاید روزی

انجام بعضی کارها، یکی از خواسته های قلبی ما است. با این وجود، شاید نتوانیم در حال حاضر، آن ها را در هیچ کدام از فهرست هایمان بگنجانیم. گاهی وقتش را نداریم، گاهی پولش را و گاهی شجاعتش را، اما قرار نیست بی خیالش شویم. می توانیم فهرستی با عنوان «شاید روزی» تهیه کنیم و این جور کارها را در آن بنویسیم.

۴- تکنیک پارادوکس انتخاب، روشی برای ساده کردن انتخاب ها

تکنیک پارادوکس انتخاب

بسیاری از ما به هنگام انتخاب کردن دچار تردید می شویم. فرقی نمی کند که موضوع انتخاب ما چه باشد؛ چه خرید یک پیراهن و چه انتخاب یک سهم برای سرمایه گذاری، اگر نتوانیم در زمان و مکان درست انتخاب خود را بکنیم، فرصت های زیادی را از دست خواهیم داد. خبر خوب این است که با استفاده از تکنیک موفقیت «پارادوکس» می توانیم فرآیند انتخاب کردن را بسیار ساده تر کنیم.

ناپلئون هیل:

هیچ چیز به جز خودت، نمی تواند موفقیت را برای تو به ارمغان بیاورد.

پارادوکس چگونه کار می کند؟

تکنیک موفقیت پارادوکس بیان می کند «به میزان افزایش گزینه هایمان، تمایل کمتری به انتخاب خواهیم داشت.» پس باید کاری کنیم که تعداد گزینه های انتخابی مان کاهش پیدا کند تا به این ترتیب، فرآیند انتخاب کردن به کاری ساده تر تبدیل شود. بهترین راه این است که برای گزینه های انتخابی مان چند فیلتر در نظر بگیریم و گزینه های مورد نظرمان را از آن ها عبور دهیم. اجازه بدهید چند فیلتر مهم را با هم بررسی کنیم:

  • فیلتر اول: علاقه

یکی از فیلترهایی که می تواند تعداد گزینه های انتخابی شما را تا حد زیادی کم کند، علاقه است. خوب و با دقت گزینه هایی که پیش رویتان قرار دارند را بررسی کنید و در اولین قدم، مواردی را انتخاب کنید که به آن ها علاقه دارید.

  • فیلتر دوم: کارایی

حالا کار ساده تر می شود. چون این بار باید از بین گزینه های مورد علاقه تان، مواردی که بیشترین کارایی و همخوانی را با هدف شما دارند انتخاب کنید. این نکته را در نظر داشته باشید که ترتیب اجرای این فیلترها مهم نیستند. شاید شما بخواهید فیلتر علاقه را به آخرین مرحله منتقل کرده و در ابتدا از فیلترهای دیگری استفاده کنید. هیچ اشکالی ندارد. در واقع، مکان جایگذاری فیلترها به فلسفه و سبک فکری شما بستگی دارد. پس به شیوه خودتان آن ها را جایگذاری کنید.

  • فیلتر سوم: بازه سود دهی

فیلتر بازه سوددهی به این نکته اشاره می کند که انتخاب شما تا چه زمانی برایتان سوددهی دارد؟ شما می توانید با توجه به نیازی که دارید، گزینه هایی با طول عمر کم یا زیاد را از هم تفکیک کنید.

  • فیلتر چهارم: ارزش و قیمت

ارزشمندی نیز یکی از فیلترهای مهم است که معمولا تیر نهایی انتخاب را شلیک می کند. حالا باید از میان گزینه های باقی مانده، موردی که سطح ارزشمندی مورد نظر شما را برآورده می کند انتخاب کنید. این چهار فیلتر را به عنوان نمونه هایی ساده برای الهام گرفتن در نظر بگیرید و از آن ها برای ساخت فیلترهایی شخصی سازی شده استفاده کنید. یادتان باشد، وقتی تعداد گزینه های پیش رویتان کاهش پیدا می کنند، میزان رضایت شما از انتخاب هایی که می کنید افزایش می یابد.

گنجشک بودن بد نیست، اما نه وقتی که می توانید عقاب باشید!

موفقیت ها از هر شکل و گونه ای که باشند در دو دسته قرار می گیرند؛ موفقیت گنجشکی و موفقیت عقابی. کسانی که گنجشکی موفق می شوند، چیز زیادی را به دست نمی آورند چون مدام در حال امتحان کردن روش های گوناگون برای موفق شدن هستند. اما کسانی که عقابی موفق می شوند روی یک یا نهایتا دو تکنیک موفقیت متمرکز می شوند و هوشمندانه دست به عمل می زنند. این رفتار آن ها باعث می شود که در زندگی شان موفقیت های بزرگی را به دست آورند. از این شاخه به آن شاخه پریدن و اجرا کردن کوتاه مدت تکنیک های مختلف، تنها باعث هدر رفتن زمان و انرژی شما می شود. به قول «دیباک چوپرا» بالاترین سطح موفقیت، مخصوص آدم هایی است که متمرکز، خلاق، و فکور هستند؛ کسانی که می توانند هر مشکل را یک فرصت ببینند.

خلاصه تکنیک موفقیت

  • فلسفه کایزن، یک اصل تفکر در ژاپن است. بر اساس این فلسفه برای رسیدن به موفقیت باید به تغییرهای مثبت خوش آمد گفت و روند پیشرفت را حفظ کرد.
  • هسته اصلی فلسفه کایزن، برداشتن قدم های خیلی کوچک در جهت تغییرات بزرگ است.
  • تکنیک ۵ چرای متوالی که در کایزن وجود دارد با موشکافی رویدادها به ریشه اصلی آن ها می رسد.
  • اصل پارتو یا ۲۰/۸۰ بیان می کند که قسمت بزرگی از خروجی، ناشی از بخش کوچکی از ورودی است.
  • طبق اصل پارتو، نادیده گرفتن حلقه های بازخوردی که از تفاوت های کوچک به وجود می آیند باعث ایجاد عدم تعادل در جهان می شود.
  • تکنیک GTD روشی است که با تقسیم کردن کارها به بخش های مختلف و سازمان دهی شده، یک روند موفق و کم استرس را برای فرد به ارمغان می آورد.
  • فهرست هایی مانند: فهرست پروژه ها، فهرست کارهای بعدی، فهرست انتظار و فهرست شاید روزی، از ترفندهای تکنیک GTD برای سازماندهی کارها است.
  • در تکنیک موفقیت پارادوکس انتخاب، با کاهش گزینه های انتخابی، فرآیند گرفتن تصمیم ها و عملی کردن افکار بسیار آسان تر می شوند.

نظر شما چیست؟

شما از چه تکنیکی برای موفقیت خودتان استفاده می کنید؟ آیا فکر می کنید ارتباطی بین انتخاب یک تکنیک موفقیت و شخصیت فرد وجود دارد؟

ادامه مطلب
نکات سرمایه گذاری که طی ۲۹ سال خبرنگاری در بازار مالی آموخته‌ام!
نکات سرمایه گذاری که طی ۲۹ سال خبرنگاری در بازار مالی آموخته‌ام!

نگارنده این مطلب یک خبرنگار به نام”Bob Pisani”می باشد، که از سال ۱۹۹۰ میلادی تاکنون در شبکه خبری CNBC صرفاً به پوشش اخبار و وقایع بازارهای مالی در سطوح مختلفی پرداخته است. وی مهم ترین تجربیات ۲۹ سال فعالیت خود پیرامون بازار مالی را درقالب شش اصل ساده سرمایه گذاری بیان نموده و معتقد است؛ به کارگیری این قوانین تأثیر به سزایی در رشد سرمایه معامله گران بازار سهام در بلندمدت خواهد داشت. از دیدگاه او هر یک از این اصول شش گانه به اندازه هزاران دلار ارزش دارند، که در ادامه به معرفی آن ها می پردازیم.

اصول ۶ گانه نکات سرمایه گذاری

۱- از سود مرکب غافل نشوید!

نکات سرمایه گذاری که طی ۲۹ سال خبرنگاری در بازار مالی آموخته ام!

حتماً بسیاری از شما در مکالمات روزانه خود عبارت «پول روی پول گذاشتن» را شنیده اید. این دقیقاً همان کاری است، که سود مرکب با سرمایه شما انجام می دهد. به واسطه بهره مرکب، میزان درآمدتان به مرور زمان بیشتر شده و در صورت بروز تغییر ناچیزی در نرخ بازدهی معاملات، شاهد تأثیر چشم گیر آن در درازمدت خواهیم بود. به منظور درک بهتر این مفهوم، یک سرمایه گذاری با افق زمانی ۲۰ ساله و سرمایه اولیه ۶ هزار دلاری را در دو حالت نرخ سود سالانه ۶ و ۸ درصد در نظر بگیرید. با نرخ بهره سالانه ۶ درصد، در پایان سال بیستم مجموعاً ۲۳۹٫۹۵۶ دلار خواهید داشت، اما اگر میزان سود سالیانه شما ۸ درصد باشد؛ پس از گذشت بیست سال سرمایه شما به ۳۰۲٫۵۳۷ دلار می رسد. مثال فوق تأثیرات بهره مرکب را به وضوح نشان می دهد. همچنین نباید تا زمان یافتن فرصت سرمایه گذاری مناسب، دارایی خود را به صورت کاملاً راکد نگهداری کنید، زیرا در بازار مالی تعلل بیش از حد، منجر به از دست رفتن فرصت های کسب درآمد می شود!

۲- هزینه های معاملاتی خود را به حداقل کاهش دهید

نکات سرمایه گذاری که طی ۲۹ سال خبرنگاری در بازار مالی آموخته ام!

در صورتی که به منظور انجام معاملات و خدمات مشاوره ای کارمزدهای بالایی پرداخته و در سقف قیمت ها اقدام به خرید سهام نمایید؛ به احتمال زیاد بازدهی سرمایه گذاری شما در سطح پایینی خواهد بود، زیرا این دو عامل به راحتی می توانند؛ درصد سود حاصل از معاملات موفق را کاهش دهند. اینکه به دنبال بهره مندی از بهترین خدمات مالی باشید؛ کار درستی است، اما هیچ وقت بیش از نیاز خود در این امور هزینه نکنید. مطمئناً سرمایه گذاری که سالانه ۱ درصد از درآمدش را بابت این گونه خدمات می پردازد، نسبت به فردی که درصد بالاتری از سود خود را به این مسائل اختصاص می دهد؛ بازدهی معاملاتی بیشتری را تجربه خواهد کرد. همان طور که در بخش اول نیز به آن اشاره نمودیم؛ چنین تفاوت های کوچکی می توانند، وجه تمایز معامله گران در بلند مدت باشند!

۳- مسائل پیرامون سرمایه گذاری را ساده ببینید

نکات سرمایه گذاری که طی ۲۹ سال خبرنگاری در بازار مالی آموخته ام!

به منظور سرمایه گذاری موفق، نیازی به مالکیت ۵۰ نوع دارایی مختلف و پیروی از مدل های سرمایه گذاری پیچیده نیست! همیشه به یاد داشته باشید، که پیچیدگی ها در بازار مالی فقط موجب سردرگمی می شوند و در مقابل، ساده نگری اغلب بهترین استراتژی سرمایه گذاری است. شما باید صرفاً روی دارایی هایی سرمایه گذاری کنید، که ماهیت آن ها را به طور کامل درک نموده باشید. در واقع به عنوان یک معامله گر باید بتوانید، تمام جزئیات مربوط به سرمایه گذاری خود را در یک برگه کاغذ کوچک نیز توصیح دهید. اگر از سبد متنوعی از دارایی ها نظیر سهام، صندوق سرمایه گذاری (مشترک و قابل معامله) و… استفاده می کنید؛ یک سبد سرمایه گذاری حاوی ۶ الی ۱۰ دارایی مختلف، گزینه مناسبی است.

۴- از زمان بندی بازار بپرهیزید!

نکات سرمایه گذاری که طی ۲۹ سال خبرنگاری در بازار مالی آموخته ام!

هر ماه مقدار مشخصی از درآمد خود را در بازار سرمایه گذاری کنید و این موجب می شود، که همیشه و در تمام شرایط اعم از صعودی و نزولی، به دنبال بهترین موقعیت های خرید سهام باشید. زمان ورود به بازار کاملاً تحت کنترل شماست، اما تقریباً اکثریت قریب به اتفاق معامله گران حرفه ای نیز نمی توانند، بهترین زمان خروج از بازار را تشخیص دهند. در نتیجه کسب بازدهی بالاتر از شاخص های بازار، کار دشواری می باشد. در واقع هیچ کس نمی تواند، همیشه دقیقاً پیش از وقوع روندهای نزولی از بازار خارج شود! در بازار سهام آمریکا، شاخص S&P در ۲۰ سال گذشته به طور متوسط سالانه ۷٫۲ درصد بازدهی ثبت کرده؛ اما طی این مدت ۱۰ روز کاری بسیار عالی وجود داشته است، که اگر در آن روزها معامله نداشتید؛ بازدهی شما به نصف یعنی ۵/۳ درصد کاهش می یافت.

۵- با حداکثر مقدار ممکن سرمایه گذاری کنید

نکات سرمایه گذاری که طی ۲۹ سال خبرنگاری در بازار مالی آموخته ام!

هر شغلی که داشته باشید، دیر یا زود بازنشستگی به سراغ شما خواهد آمد. به همین دلیل، باید پیش از فرا رسیدن این دوران یک جریان درآمدی غیر فعال برای خود ایجاد کنید. داشتن درآمد مناسب در زمان بازنشستگی، تا حد زیادی تابع میزان سرمایه گذاری شما است. در نتیجه پس انداز و سرمایه گذاری بیشتر در دوران فعالیت، می تواند زندگی مرفه تری را طی دوران استراحت برایتان به ارمغان بیاورد. امروزه شرکت های بیمه و سرمایه گذاری، طرح های بازنشستگی زیادی را با افق های زمانی طولانی مدت ارائه می دهند؛ که با انتخاب موارد دارای حاشیه سود مناسب و معتبر، قطعاً آینده مالی مطمئنی خواهید داشت. هم چنین اگر بتوانید، شخصاً و به صورت مستقیم در بازار سهام فعالیت کنید؛ مهارتی کسب نموده اید، که در هر نقطه از جهان و با ساده ترین ابزار قابل انجام است و از همه مهم تر، شما هیچ گاه بازنشسته نخواهید شد!

۶- به استراتژی سرمایه گذاری خود پایبند باشید

نکات سرمایه گذاری که طی ۲۹ سال خبرنگاری در بازار مالی آموخته ام!

یکی از بزرگ ترین اشتباهاتی که به وفور در میان سرمایه گذاران مشاهده کرده ام؛ نداشتن برنامه سرمایه گذاری یا عدم پایبندی به آن است. متأسفانه آن ها با دیدن درصدهای منفی قرمز رنگ در تابلوی بازار بورس، به استراتژی خود شک کرده و سریعاً تصمیم به تغییر آن می گیرند. این رفتار، نشان دهنده عدم ثبات شخصیتی معامله گر و عجول بودن بیش از حد است؛ که نتیجه ای جز شکست در پی نخواهد داشت. به طور کلی هوشمندانه ترین استراتژی سرمایه گذاری آن است، که به مواردی نظیر سرمایه گذاری بلندمدت، عدم اصرار به زمان بندی بازارها، متنوع سازی دارایی ها، پس انداز و سرمایه گذاری با مبالغ حداکثری تأکید کرده باشد.

ادامه مطلب
بهترین سرمایه گذاری در ایران
بهترین روش های سرمایه گذاری در ایران کدامند؟ ۸ روش سرمایه گذاری

اگر بخواهید همین اول کار بدانید که بهترین سرمایه گذاری در ایران برای شما کدام است باید به شما بگوییم که ایران کشوری با منابع فراوان و بهترین فرصت های سرمایه گذاری در جنبه های مختلف است. زیرا این کشور در حال توسعه بوده و زیرساخت های آن در اکثر زمینه ها تازه شروع به رشد کرده اند. از بزرگ ترین صنایع موجود در ایران تا بازارهای مالی و ملکی همگی مستعد رشد هستند. ایران احتمالاً از نظر اقتصادی فاصله زیادی با این کشورهای توسعه یافته دارد؛ اما فراموش نکنید که ساخت و تولید در زندگی امروزه بشر دست خوش استفاده از تکنولوژی های مدرنی شده است. این مهم باعث می شود تا سرعت رشد در صنایع مختلف با شیب تندی به جلو حرکت کند. از همین رو است که اگر شما به عنوان یک سرمایه گذار مسیر درستی را انتخاب نمایید، تبدیل به یکی از سرمایه دارهای آینده این مملکت خواهید شد.

هزاران روش سرمایه گذاری که سال ها امتحان خود را پس داده و عملیاتی شده اند، اکنون در ایران امکان پیاده سازی دارند. انتخاب بهترین سرمایه گذاری در ایران از میان این همه صنایع در حال رشد چالش برانگیز اما مجذوب کننده است. بازار بورس ایران را در نظر بگیرید. بسیاری از افراد فعال در این بازار مالی در یک سال گذشته رشدهای بالای ۲۰۰ درصدی را تجربه کرده اند. مسلماً آن ها در حال حاضر به یک توسعه ، رشد و نزول پایدار رسیده اند. از این رو انتخاب بهترین سرمایه گذاری در ایران حتی امروز هم اصلاً دیر نشده و به راحتی می توانید با یک ایده درست قدمی مثبت برای آینده خود بردارید. در ادامه این مقاله سعی کردیم برخی از روش های سرمایه گذاری عالی که شاید برای کشورهای بزرگ و صنعتی یک تجربه چندین دهه ای هستند، اما در ایران تازه شکوفا شده اند را مورد بررسی قرار دهیم. این ها روش هایی هستند که همگی می توانند برحسب نوع رفتار و سرمایه در دست افراد تبدیل به بهترین سرمایه گذاری در ایران شوند.

سرمایه گذاری در ایران و جهان به چه مفهومی است؟

بهترین سرمایه گذاری در ایران

قبل از انتخاب روش بهترین سرمایه گذاری در ایران لازم است خود سرمایه گذاری را تعریف کنیم. سرمایه گذاری در واقع مجموعه ای از فرآیندهایی است که فرد روی پول و سرمایه فعلی خود اعمال می نماید تا در آینده این سرمایه به میزان بیشتری تبدیل شود. حال این سرمایه گذاری می تواند برای ۱ سال آینده، ۵ سال آینده، ۱۰ سال آینده و یا حتی ۲۰ سال آینده و بیشتر باشد. اما شناخت فاکتورهای اساسی آن می تواند شما را در مسیری درست قرار دهد. متأسفانه روش ها و تعریف های غلطی از سرمایه گذاری نیز در میان مردم ایران وجود دارد. یکی از این تعریف های غلط سفته بازی است. سفته بازی روشی غیراصولی و نادرست است که متأسفانه برای برخی از افراد به عنوان یک سرمایه گذاری شناخته می شود. برای مثال خرید یک جنس کم یاب یا نایاب و جمع کردن همه آن ها از بازار و ارائه آن با قیمت های بالاتر در زمان نیاز مردم می تواند یکی از این روش ها باشد.

جالب است بدانید که همین رفتار برخی از افراد سودجو باعث بدنامی بسیاری از سرمایه داران اصلی و باهوش ایرانی نیز شده است. این روش های غلط به قدری در بین مردم رواج پیداکرده که بسیاری از ما ، تمام سرمایه داران بزرگ را به حضور در چنین بازی هایی متهم می نماییم. اما باید بدانید که این روش ها همیشه نتایجی موقتی داشته و در آینده ای نزدیک راهی به سوی موفقیت پایدار نخواهند داشت. سرمایه گذاری درست و منطقی باید با اصول و قواعد اصلی آن صورت پذیرد. برای مثال سرمایه گذاری روی صادرات جنسی که در کشورهای دیگر نایاب است؛ اما در ایران به وفور یافت می شود یا واردات کالایی که در ایران امکان تولید آن نیست اما تقاضا برای آن رو به افزایش است. با پیشرفته شدن تکنولوژی، ورود به این عرصه ها بسیار راحت تر از قبل شده و هر کسی با استفاده از یک مشاور در این زمینه و کمی مطالعه می تواند در بین این ها بهترین روش سرمایه گذاری در ایران را برای خود انتخاب نماید.

چرا باید سرمایه گذاری کنیم؟

بهترین سرمایه گذاری در ایران

همین که این سؤال به ذهن شما رسیده است نشان از این دارد که اولین قدم های انتخاب بهترین سرمایه گذاری در ایران را به خوبی بر می دارید. واقعاً چرا باید سرمایه گذاری کنیم؟ آیا همین حقوق ماهانه و خرید و فروش های روزمره کفاف زندگی آینده ما را نخواهد داد؟ یکی از اصلی ترین دلایل سرمایه گذاری امنیت و استقلال مالی است. دنیا پیشرفت کرده است. امروزه این ایده ها هستند که در حال پول سازی می باشند. شما اگر در شغل فعلی خود به جای ۸ ساعت در روز، کل ۲۴ ساعت را هم به فعالیت ادامه دهید، هیچ وقت یک سرمایه دار واقعی نخواهید شد. از این راه، رسیدن به استقلال مالی در آینده غیرممکن است و امنیت مالی عبارتی گم و بی معنا برای شما خواهد بود. قیمت تمام چیزها روز به روز در حال افزایش است. آیا حقوق شما نیز با همین سرعت رو به فزونی است؟ حتی اگر چنین هم باشد، این دو در نهایت می توانند هم راستا حرکت کنند.

به نوعی اگر شما با حقوق ۵ میلیون تومان در ماه امسال می توانید یک سفر تفریحی برای خانواده خود برنامه ریزی نمایید و رفاه زندگی مشخصی داشته باشید، سال آینده برای چنین برنامه ای نیاز به ۷ میلیون تومان حقوق خواهید داشت. از این رو افزایش حقوق و دستمزد شما حتی اگر متناسب با تورم باشد، هیچ کیفیتی به زندگی شما اضافه نخواهد کرد و شما به فردی با درآمد بیشتر اما با هزینه های بالاتر تبدیل خواهید شد. تنها راه برای پیشی گرفتن از تورم و رسیدن به یک استقلال مالی در آینده سرمایه گذاری است. پس لازم است روش های بهترین سرمایه گذاری در ایران را بشناسیم. از همین امروز با فکر فردا را در ذهن داشته باشیم.

برای سرمایه گذاری در ایران و جهان باید چه فاکتورهایی را مدنظر قرار داد و چه نکاتی را رعایت کرد؟

برای انتخاب بهترین سرمایه گذاری در ایران نیاز به دانستن چه نکاتی داریم؟ چه معیارهایی را برای یک انتخاب ایده آل باید مدنظر قرار دهیم؟ آیا تنها اخبار و شنیده ها بری ورود به یک بازار سرمایه گذاری برای ما کافی هستند؟ اگر به دور و بر خود نگاه کنید، افراد کمی در حال سرمایه گذاری برای آینده مالی خود هستند. از میان همین افراد کم، باز هم درصد پایینی از آن ها مسیر درستی را انتخاب نموده اند. دلایل این نقطه ضعف ها در میان افراد چیست؟ احتمالاً نداشتن اطلاعات کافی و عدم شناخت بازارهای مالی می تواند عمده ترین دلیل این مسئله باشد. انتخاب بهترین سرمایه گذاری در ایران نیازمند رعایت برخی نکات است. در زیر تعدادی از مهم ترین این نکات را باهم مرور می کنیم. شما برای شروع یک سرمایه گذاری باید بدانید که:

  • آیا افراد دیگر در بازار مورد نظر شما توانسته اند تجارب موفقی داشته باشند؟
  • احتمال موفقیت در آن چقدر است؟
  • احتمال شکست و عدم موفقیت چقدر است؟
  • در صورت موفقیت چه چیزی نصیب شما می شود؟ آیا این مقدار کافی است؟
  • در صورت عدم موفقیت چه چیزی از دست می دهید؟
  • آیا نسبت ریوارد(reward) به ریسک شما در این مسیر منطقی است؟
  • آیا هر لحظه که اراده کردید می توانید سرمایه خود را از آن بیرون بکشید؟
  • نیاز به چه پیش نیازهایی برای حضور در این روش سرمایه گذاری دارید؟

پاسخ این سؤالات می تواند برای افراد مختلف، متفاوت باشد. هر کس با توجه به میزان  ریسک پذیری ای که در خود می بیند، به این سؤال ها پاسخ خواهد داد؛ از این رو است که بهترین سرمایه گذاری در ایران برای هر فرد می تواند روش خاص و متفاوتی باشد.

عمومی ترین روش های سرمایه گذاری در ایران در حال حاضر

وقتی صحبت از انتخاب بهترین سرمایه گذاری در ایران به میان می آید، همیشه روش های عمومی در صدر تجزیه و تحلیل افراد قرار می گیرند. در این بند قصد داریم عمومی ترین روش های سرمایه گذاری در ایران که احتمالا شما نیز با آن ها آشنایی دارید را مورد بررسی قرار دهیم. البته قبل از آن ذکر این نکته ضروری است که برخی از افراد بدون داشتن دانش لازم درباره این روش های سرمایه گذاری اظهارنظرهای غیر کارشناسانه دارند. برای مثال بسیاری از مردم تصور می کنند که سرمایه گذاری در بورس دیگر نامناسب است و این بازار دیگر سوددهی ندارد؛ یا قیمت ملک در فلان نقطه به قدری افزایش یافته که تا ۱۰ سال دیگر هیچ تکانی نخواهد خورد یا برخی با خود خواهند گفت که سکه مگر از این بالاتر هم می رود؟

هر بار که این حرف ها به میان می آیند، باید یک سؤال بزرگ از خود بپرسید. اگر بازار بورس ایران اشباع شده، پس افرادی که با سرمایه های میلیاردی و هوش مالی زیاد هنوز در این بازار هستند، دنبال چه چیزی می گردند؟ آیا تاکنون با خود اندیشیده اید که در هنگام اوج قیمت و گرانی سکه هم اگر چیزی برای فروش داشته باشید، باز هم طلا فروش ها خریدار آن خواهند بود؟ آیا آن ها درک درستی از این بازار ندارند؟ پاسخ این سؤال ها می تواند دید بهتری درباره وضعیت این بازارها در ایران برای شما به همراه داشته باشد.

۱- خرید ملک

بهترین سرمایه گذاری در ایران

یکی از متداول ترین و اولین روش های سرمایه گذاری در ذهن هر فردی خرید و فروش ملک است. درصد بالایی از افراد بر این باورند که با خرید و فروش ملک هیچگاه ضرر نخواهند کرد. این باور در طولانی مدت می تواند کاملاً درست باشد. مسلماً خرید ملک یکی از روش های سرمایه گذاری است که حتی می تواند برای برخی از افراد بهترین سرمایه گذاری در ایران نیز باشد. این بازار از سال های بسیار دور چند قدم جلوتر از تورم موجود در کشور حرکت کرده است. از این رو داشتن دید بلندمدت برای ورود به بازار ملک امری ضروری است. اما ورود به این بازار به این سادگی ها هم نیست. قبل از ورود به هر بازاری شما باید با برخی از فوت و فن های آن آشنا باشید. آشنایی با این تکنیک ها یک بازار را برای یک فرد تبدیل به بهترین سرمایه گذاری و برای فرد دیگر به بدترین آن ها تبدیل می کند. برای مثال اگر قصد دارید در شهر تهران برای سرمایه گذاری ملکی بخرید، سؤالات زیر می تواند در انتخاب روش درست خرید در این بازار برایتان کارگشا باشد.

  • کدام منطقه از تهران بازدهی بهتری دارد؟
  • کدام ملک سود بیشتری برای شما به ارمغان می آورد؟
  • خرید و فروش ملک های نوساز گزینه بهتری است یا دست گذاشتن روی املاک چند ساله و انجام عملیات بازسازی آن ها؟
  • هزینه های جانبی خرید و فروش ملک چیست و چقدر است؟
  • بهتر است از چه کسی ملک را خریداری کنید؟
  • کدام مشاور می تواند راهنمای خوبی برای خرید ملک برای شما باشد؟
  • آیا نیازی به مشاوره در این باره دارید؟

چه بخواهید و چه نخواهید، تک تک این سؤالات در نتیجه سرمایه گذاری شما در بازار ملک مؤثر است. داشتن یک برنامه ریزی درست و منطقی با پاسخ به این سؤالات می تواند خرید ملک را برای شما تبدیل به بهترین سرمایه گذاری در ایران نماید. اما نکاتی درباره این بازار وجود دارد که باید آن ها را نیز مدنظر قرار دهید.

  • بازار ملک همیشه در طولانی مدت سوددهی خواهد داشت.
  • نگاه کوتاه مدت به این بازار می تواند هم باعث زیان شود و هم خواب ِ سرمایه شما را به دنبال داشته باشد.
  • میزان نقد شوندگی این بازار تقریباً کم است. به این معنی که اگر قصد فروش ملک خود را داشته باشید، این مسئله تبدیل به یک فرآیند زمان بر و حتی چند ماهه خواهد شد. البته اگر درست خرید کرده باشید، راحت هم می فروشید.
  • بازار ملک یکی از بازارهای کم ریسک در ایران است؛ به این معنی که ضرر در این بازار خیلی به ندرت و در مواقع خاص رخ می دهد.
  • بازدهی بازار ملک معمولاً خوب است؛ اما عالی نیست.
  • ورود به این بازار نیاز به سرمایه زیادی دارد.

۲- خرید خانه و اجاره دادن آن

بهترین سرمایه گذاری در ایران

برخی از اقتصاددانان و افراد سرمایه گذار معتقدند که خرید خانه برای سکونت اصلاً سرمایه گذاری نیست. این عقیده حتی در برخی از سازندگان مشهور ملک در ایران نیز صادق است. بسیاری از سازنده ها باوجود اینکه چندین خانه در حال ساخت و آماده دارند، اما خود همچنان مستأجر هستند. خرید ملک و سکونت در آن از دید این افراد یک خواب سرمایه بزرگ محسوب می شود؛ اما خرید خانه برای اجاره دادن آن همیشه و از دید همه متخصصان یکی از روش های سرمایه گذاری ایده آل در همه نقاط جهان است. این روش حتی می تواند یکی از بهترین سرمایه گذاری ها در ایران نیز باشد. مزیت های این سرمایه گذاری عبارت اند از:

  • تمامی مزیت هایی که برای خرید خانه وجود دارد.
  • شما می توانید از اجاره یا رهن دادن خانه خود برای سرمایه گذاری در سایر بازارها و یا همین بازار استفاده نمایید. در واقع چنین املاکی با خود ارزش افزوده به همراه دارند.
  • برخلاف خانه ای که در آن سکونت دارید، خانه ای که اجاره داده اید معمولاً هزینه آن چنانی برای شما نخواهد داشت.

نکته بسیار مهمی که در این روش سرمایه گذاری وجود دارد اما بسیاری از افراد از آن غافل هستند، روش صرف مبلغ اجاره یا رهن ملک است. شما باید به عنوان یک سرمایه گذار موفق همیشه به دارایی های خود بیفزایید. بسیاری از مردم از این روش به عنوان بهترین سرمایه گذاری در ایران استفاده می کنند؛ اما درآمدهای ناشی از آن را صرف امورات خانه و زندگی خود می کنند. این روش درصد بالایی از سودهای شما را در آینده از بین خواهد برد. روش اصولی و درست چنین سرمایه گذاری، هزینه کردن درآمدهای ناشی از آن در سایر بازارهای مالی و یا خود همین بازار است.

۳- خرید سکه، طلا و طلای آب شده

بهترین سرمایه گذاری در ایران

یک بررسی ساده از بازار سکه، طلا و طلای آب شده نشان می دهد که این بازار در درازمدت به طور متوسط سود سالانه d 25 تا ۳۰ درصدی را برای فعالین در این بازار به ارمغان آورده است. این رقم البته با میزان تورم افزایش نیز می یابد. اما قیمت طلا که از اول سال تاکنون ۳۰ درصد افزایش نیافته است و یا در فلان سال اصلاً تغییری نکرده است؛ پس چطور ۳۰ درصد در سال کسب سود از بازار طلا را می توانیم متصور شویم؟ بزرگ ترین اصل و اساس برای ورود به بازار سرمایه گذاری در هر عرصه ای داشتن دید بلندمدت است. به یاد داشته باشید که شما برای گذران زندگی روزمره خود دست به این سرمایه گذاری ها نزده اید. داشتن دید بلندمدت می تواند موفقیت شما را در اکثر بازارهای مالی تضمین نماید. اگر به قیمت های ۱۰ یا ۲۰ سال پیش طلا، سکه و طلای آب شده بازگردیم و میزان رشد آن ها را تاکنون تقسیم بر این تعداد سال نماییم، متوجه خواهیم شد که این بازار این میزان سود را در بلندمدت برای سرمایه گذاران خود دارا بوده است. البته ورود به این بازار نیز چالش های خاص خود را دارد. برای ورود به بازار طلا باید نکات زیر را به خوبی بشناسید.

  • نوسانات این بازار در کوتاه مدت می تواند بسیار زیاد باشد. از این رو داشتن دید کوتاه مدت، روش صحیحی برای سرمایه گذاری نخواهد بود. بهترین افراد در این زمینه خود طلا فروش ها هستند. آن ها بی تفاوت به قیمت ها و نوسانات روز بازار طلا همیشه در حال خریدن این جنس ناب و زرین می باشند.
  • انتخاب میان طلا، سکه و طلای آب شده باید با دلیل و منطق باشد. طلای آب شده کمترین میزان دستمزد و هزینه های جانبی را دارد. بازار سکه از نوسانات بیشتری برخوردار است. طلا دارای هزینه های جانبی مانند اُجرت می شود. طلای آب شده به نسبت کمتر دچار نوساناتی مانند سکه می شود.
  • بازار طلا یک بازار با بازدهی بالا است.
  • میزان ریسک در این بازار می تواند زیاد باشد.
  • نقد شوندگی بازار طلا بالا است و هر زمان که اراده کردید می توانید دارایی خود را به پول تبدیل نمایید.
  • ورود به این بازار با سرمایه کم هم امکان پذیر است.

۴- خرید دلار و ارزهای معتبر

بهترین سرمایه گذاری در ایران

خرید و فروش دلار و سایر ارزهای جهانی هم یکی از روش های سرمایه گذرای در ایران است که در سال های اخیر با چالش های بسیار زیادی روبرو شده است. نکته مهم درباره ورود به بازار دلار و سایر ارزها دقت در تأثیر این بازار در سایر بازارها است. بازار ایران در چند دهه گذشته ثابت کرده است که به شدت متأثر از قیمت ارز و دلار می باشد؛ اما تأثیر قیمت ارز در سایر بازارها به صورت دسته جارو عمل می نماید. به این صورت که اگر بازار ارز و دلار را دسته جارو در نظر بگیریم، نوسانات سایر بازارهای مرتبط با ارز سر جارو خواهند بود. اگر دسته جارو یک سانتی متر حرکت کند، سر جارو ۱۰ سانتی متر جابجا خواهد شد. این اصل در بازار سرمایه نیز به همین شکل صادق است. برای مثال افزایش ۱۰ درصدی قیمت ارز می تواند باعث بالا رفتن قیمت ملک به میزان ۱۵ تا ۲۵ درصد یا ۳۰ تا ۳۵ درصد در بازار بورس شود. با همه این اوصاف ورود به بازار دلار نیز از جمله روش هایی است که برای برخی از افراد تبدیل به بهترین سرمایه گذاری در ایران شده است. نکاتی که درباره ورود به این بازار لازم است بدانید عبارت اند از:

  • میزان ریسک در این بازار زیاد است.
  • میزان بازدهی این بازار گاهی متوسط و گاهی بالا است.
  • امکان نقد شوندگی در این بازار زیاد است.
  • ورود به این بازار با سرمایه کم هم امکان پذیر است.

۵- سرمایه گذاری در بورس

بهترین سرمایه گذاری در ایران

برای داشتن یک درک درست از بازار بورس ایران و سرمایه گذاری در آن، این بخش را با یک مثال ساده شروع می کنیم. شرکت ایران خودرو با نماد خودرو در بازار بورس ایران مشخص شده است. اگر به زمستان سال ۹۷ برگردیم، جایی که بسیاری از کارشناسان معتقد بودن که بازار بورس ایران به روزهای انتهایی و افول خود رسیده است، قیمت سهام این شرکت در اول برج ۱۰ سال ۹۷ برابر با ۲۵۰۰ ریال بود؛ اما در اول برج ۱۰ سال ۹۸ و بعد از یک سال به حدود ۹۰۰۰ ریال رسیده است. با یک حساب سرانگشتی متوجه خواهید شد که این سهم برای سهام داران خود در طول همین یک سال ۳۶۰ درصد سود به ارمغان آورده است. حال این میزان رشد را با میزان افزایش قیمت بی رویه ی خودروها در ایران مقایسه کنید. قیمت یک دستگاه پژو پارس در ابتدای برج ۱۰ سال ۹۷ حدود ۷۰ میلیون تومان بوده و زمستان سال ۹۸ به حدود ۱۲۰ میلیون تومان رسیده است. سوال مهم اینجاست که اگر فردی به جای خرید یک دستگاه پژو پارس در ابتدای زمستان سال ۹۷، به همین میزان مبلغ سهام شرکت ایران خودرو را خریداری کرده بود، به چه میزان بازدهی رسیده بود:

۷۰,۰۰۰,۰۰۰ × ۳۶۰% = ۲۵۲,۰۰۰,۰۰۰

این محاسبه ساده نشان می دهد که این فرد با انتخاب بهترین سرمایه گذاری در ایران و ورد به بازار بورس می توانست همین امروز دو دستگاه پژو پارس خریداری نماید. البته این بازار نیز مانند سایر بازارهای سرمایه گذاری دارای افت و خیزهایی است. حضور در این بازار نیاز به دانش کافی و قدرت تجزیه و تحلیل اخبار، حوادث سیاسی و اقتصادی دارد.

نکات مهم ورود به بازار بورس ایران عبارت اند از:

  • بازدهی این بازار بسیار بالا است.
  • ریسک در این بازار زیاد است.
  • نقد شوندگی بازار بورس متوسط رو به بالا است.
  • با سرمایه کم هم می توان به این بازار ورود کرد. حداقل میزان سرمایه گذاری در بازار بورس ایران امروز حدود ۲۰۰ هزار تومان است.

برخی از منتقدان بازار بورس ایران معتقد هستند که این بازار در حال اشباع شدن است. این عقیده درباره این بازار از چند جنبه قابل بررسی است. نکته اول که استدلال این عده نیز بر این اصل پایه گذاری شده است، رشد درصدهای بالا و هیجانی این بازار در چند سال گذشته است. در پاسخ به این نکته باید بگوییم که نه فقط بازار بورس بلکه همه بازارها در چند سال گذشته دست خوش نوسانات زیادی بوده اند. نکته دوم هم مقایسه بازار بورس ایران با بازارهای جهانی است. در این مقایسه متوجه می شویم که ارزش تمام معاملات یک سال بازار بورس ایران در کمتر از یک ساعت در بازارهای جهانی معامله می شود. این نکته نشان می دهد که هنوز جا برای رشد بازار ایران به میزان قابل توجهی باز می باشد.

۶- سرمایه گذاری در اوراق قرضه و اوراق مشارکت

بهترین سرمایه گذاری در ایران

یکی دیگر از روش های سرمایه گذاری معمول در ایران و جهان سرمایه گذاری در اوراق قرضه و مشارکت است. این اوراق در همه جای دنیا از جمله روش های سرمایه گذاری بوده و  فقط مختص ایران نیست. سرمایه گذاری در این اوراق قواعد خاص خود را دارد. اوراق قرضه به اوراقی گفته می شود که شخص سرمایه گذار به نوعی پولی را بابت فعالیت یک شرکت به مدیران آن قرض می دهد و در سررسیدی مقرر، اصل پول را به همراه بهره آن دریافت می نماید. اوراق مشارکت نیز به همین ترتیب هستند؛ اما در این اوراق مسیر جریان پولی معمولاً مشخص است. شرکت صادرکننده این اوراق، سرمایه وارد شده را در پروژه های مختلف عمرانی یا اقتصادی دیگر هزینه و افراد را در سود این پروژه ها سهیم  می کند. سرمایه گذاری در اوراق قرضه و مشارکت به نوعی یکی  از  روش های پس انداز با سود نسبی و مشخص است. افرادی که در این روش سرمایه گذاری وارد می شوند، پول و سرمایه خود را از خطرات و ریسک های بزرگ در امان نگه می دارند و اصل پول و سود نسبی آن ها تقریباً تضمین شده است. در این روش سرمایه گذاری ساده است اما بازدهی هم خیلی بالا نخواهد بود. معمولاً درصد سود چنین اوراقی کمی بالاتر از نرخ سودهای بانکی است. این روش سرمایه گذاری دربردارنده ویژگی های زیر است:

  • ریسک کمی دارد.
  • بازدهی این بازار پایین است.
  • با سرمایه اندک هم می توان به این بازار وارد شد.
  • نقد شوندگی در این بازار کم است.

۷- سرمایه گذاری در ایران رنتر

  • ایرانرنتر چیست؟

بسیاری از افراد جامعه ایران که اتفاقاً تعداد آن ها کم هم نیست، برای خریدهای نقدی خود مشکلاتی دارند. خیلی از این افراد کارمند بوده و پس انداز بالایی ندارند. از این رو امکان خرید کالاهای گران قیمت مانند موبایل، لوازم خانگی و یا هر وسیله دیگری را به صورت نقدی و درجا ندارند. بهترین راهی که در این مواقع به ذهن این افراد خطور می نماید، دریافت وام خرید کالا و یا خرید اقساطی آن ها است؛ وام ها و خریدهایی که با تضمین هایی مانند چک، سفته و سایر اسناد تجاری صورت می گیرد. ایرانرنتر شرکتی است که با یک ایده جدید در ایران اقدام به فراهم نمودن شرایط خرید اقساطی برای کاربران نموده است. البته ایده ایرانرنتر از سال های بسیار دور در جهان وجود داشته و در ایران نیز به روش های سنتی انجام می شده است. بسیاری از فروشگاه ها به شخصه با دریافت مدارک و تضمین های لازم امکان خرید اقساطی را برای مشتریان خود به وجود می آورند؛ اما ایرانرنتر این شرایط را برای درصد بالایی از کاربران خریدهای اینترنتی فراهم نموده است.

  • نحوه کار ایران رنتر چگونه است؟

اگر با روند کار ایرانرنتر آشنایی پیدا کنید، متوجه خواهید شد که این تکنیک می تواند یکی از بهترین سرمایه گذاری ها در ایران باشد. روند کار ایرانرنتر به این صورت است که این شرکت با فروشگاه های اینترنتی مشهور و پربازدید قرارداد همکاری امضا کرده است. در این قرارداد ایرانرنتر برای خریدارانی که امکان خرید نقدی ندارند، شرایط خرید اقساطی را فراهم آورده و از آن ها برای خرید اعتباری سندهای تجاری مانند چک و سفته به عنوان ضمانت بازگشت اقساط دریافت می نماید. نرخ سودهای تعیین شده توسط این شرکت بسته به موارد مختلفی از ۲۰ تا ۳۰ درصد متغیر است.

چرا سرمایه گذاری در ایران رنتر به تازگی رواج یافته است؟

سرمایه گذاری در ایرانرنتر و موارد مشابه آن می تواند یکی از بهترین روش های سرمایه گذاری در ایران باشد. در این روش سرمایه گذار با اختصاص سرمایه خود به ایرانرنتر شرایط را برای خرید اقساطی سایر افراد فراهم نموده و در سود بازپرداخت اقساط آن ها شریک می شود. این روش سرمایه گذاری به تازگی در میان افراد جامعه رواج پیداکرده است. از دلایل این محبوبیت می توان به کسب سودهای بیشتر از نرخ های بانکی، دریافت سود تضمین شده و بدون ریسک و امکان مشارکت با سرمایه کم اشاره نمود.

۸- سرمایه گذاری در کسب و کار خودمان

بهترین سرمایه گذاری در ایران

  • شرایط فعلی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران چگونه است؟

وضعیت اقتصادی و سیاسی ایران در حال حاضر در شرایط خاصی است؛ اما این ها نمی تواند بهانه ای برای عدم حضور در بازارهای مالی مختلف شود. در همین وضعیت، بسیاری از افراد با سرمایه گذاری در صنایع مختلف  به رشدهای اقتصادی بسیار بزرگی رسیده اند.

  • شرایط سیاسی

سرمایه گذاری در ایران تحت تأثیر مسائل سیاسی مختلف داخلی و خارجی است. برخی از مهم ترین مسائل سیاسی تأثیرگذار روی انتخاب بهترین سرمایه گذاری در ایران را در زیر بررسی می کنیم:

  • تحریم ها

یکی از اساسی ترین شرایط سیاسی ایران اعلام تحریم های مختلف در صنایع مختلف علیه این کشور از سوی آمریکا و هم پیمانانش است. کشور ما در حال حاضر در بسیاری از جنبه های اقتصادی و صنایع مختلف مانند پتروشیمی، هواپیماسازی، صادرات، واردات و بسیاری موارد دیگر تحریم است. بانک های ایرانی در تحریم کامل به سر می برند و هیچ راهی برای نقل وانتقال پول به صورت مستقیم در بازارهای جهانی ندارند. صادرات نفت و محصولات نفتی ایران کاملاً تحریم است. آمریکا با تحت فشار قرار دادن کشورهای مختلف و شرکت های بزرگ دنیا آن ها را از حضور در بازار ایران منع می نماید. در چنین شرایطی مسلماً سرمایه گذاری روی برخی از صنایع و مسائل مرتبط می تواند با ریسک های بالای بین المللی همراه باشد. بلوکه شدن پول و عدم امکان ترخیص کالاها چه در صادرات و چه در واردات و از این قبیل موارد چیزهایی است که باید مراقب آن ها نیز باشیم.

  • انتخابات

جدای از تحریم ها سایر تحولات سیاسی نیز می تواند روی انتخاب بهترین سرمایه گذاری در ایران تأثیرگذار باشد. یکی از این تحولات سیاسی انتخابات است. معاملات بازار ارز و طلا، قیمت برخی از اجناس و بسیاری از موارد دیگر همیشه تحت تأثیر انتخابات و نتیجه آن در ایران بوده است. برای مثال بسیاری از سرمایه گذاران همیشه این اعتقاد را دارند که قیمت ارز تا قبل از انتخابات توسط دولت کنترل شده و از این رو بعد از آن شاهد رشد در این بازار هستیم. همین رشد دلار می تواند تأثیری مستقیم در قیمت اجناس و کالاهای مختلف نیز داشته باشد.

  • شرایط اقتصادی

شرایط اقتصادی ایران نیز به دلیل عدم فراهم شدن زیرساخت های لازم و کافی هنوز به حالت پایدار نرسیده است. اقتصاد ایران به شدت تحت تأثیر اخبار سیاسی و اقتصادی مختلف در جهان است. در زیر به بررسی برخی از موارد مهم اخبار اقتصادی تأثیرگذار در بازار ایران می پردازیم:

  • قیمت دلار

هر نوسان ارز در بازار ایران تبدیل به یک موج هیجان بزرگ در سایر بازارهای مالی مانند طلا، بورس، ملک و حتی اجناس ضروری می شود. قیمت دلار در سال های گذشته مشخص کننده اصلی جهت اقتصاد ایران بوده است. ثبات در قیمت دلار باعث ثبات در قیمت اجناس و کالاها شده و نوسان آن باعث افزایش قیمت و رشد در بازارهای مختلف شده است. تأثیر افزایش قیمت دلار به ترتیب ابتدا در بازار طلا، سپس در بازار ملک و در آخر در بازار بورس ایران مشاهده می شود؛ از این رو با مشاهده این نوسان نیز می توانید نسبت به انتخاب بهترین سرمایه گذاری در ایران تصمیمی درست اتخاذ نمایید.

  • قیمت طلا

یکی دیگر از آیتم های مؤثر در رشد و ثبات در بازار ایران قیمت طلا است. طلا در سال های گذشته در بازارهای جهانی روندی صعودی داشته است. اما تأثیرات خبرهایی مانند خبرهای جنگ و برخوردهای نظامی همیشه باعث حرکت های شارپی در آن شده و بلافاصله این تأثیر در بازار اقتصاد ایران نیز قابل مشاهده بوده است. برخلاف بازارهای جهانی که قیمت طلا و دلار غیرهمسو بوده و رفتاری عکس دارند، در بازار ایران قیمت دلار به ریال ایران بستگی دارد و قیمت طلا نیز همیشه همسو  با دلار بوده است.

  • قیمت نفت جهانی

هرچند صنعت نفت ایران به طور کامل توسط آمریکا به حالت تحریم درآمده است، اما باز هم اقتصاد ایران به شدت به نفت وابسته است؛ از این رو کاهش و افزایش قیمت نفت جهانی روی اقتصاد ایران نیز تأثیر متقابلی می گذارد. البته به نسبت طلا و ارز، نفت نوسانات کمتری را ایجاد می کند. با توجه به محدودیت های فروش ایران در بازار نفت جهانی و کاهش شدید صادرات ایران در این زمینه، نوسانات نفتی در ایران کمتر از طلا و دلار می باشد.

  • سکه

سکه یکی از پرنوسان ترین شاخص های اقتصادی در ایران است. قیمت سکه در بازار ایران نسبت به طلا و طلای آب شده با تغییرات بسیار شدیدتری  روبرو شده و همانند بازار دلار این کالا هم از اهمیت خاصی در اقتصاد ایران برخوردار است. نوسان سکه در بازار ایران تحت تأثیر چند عامل مختلف است. افزایش قیمت دلار، افزایش قیمت طلای جهانی و نوسانات قیمتی نفت و همچنین بروز خبرهای سیاسی مختلف نظیر تنش های بین المللی یا انتخابات به صورت مضاعف وارد بازار سکه شده و نوسانات چند برابری در این بازار ایجاد می نماید. درباره تغییر قیمت سکه کمی باید تیز بین باشید. طلا ارزش ذاتی زیادی دارد. این کالا در همه بازارهای جهانی قابلیت نقد شوندگی دارد. به این صورت که اگر شما مقادیر زیادی طلا در اختیار داشته باشید، با همان قیمت روز طلای جهانی می توانید آن ها را در هر کشوری به فروش برسانید. از این جهت قیمت طلا در بازار ایران برای جلوگیری از قاچاق آن باید با قیمت طلای جهانی متناسب باشد. افزایش قیمت طلا به عددهایی بسیار بالاتر از قیمت طلای جهانی، می تواند باعث ورود طلا به کشور شده و کاهش زیاد قیمت آن نیز طلاهای داخلی را از کشور خارج خواهد کرد. از این رو برای کنترل این وضعیت بازار همیشه قیمت طلا را در داخل کشور با قیمت طلای جهانی در حالت تعادل نگه می دارند. اما درباره سکه وضعیت کمی تفاوت دارد. سکه علاوه بر ارزشی که طلای موجود در آن دارد، در ایران دارای ارزش ذاتی دیگری نیز هست. این ارزش ذاتی سکه فقط مختص ایران بوده و خروج آن از کشور هیچ عایدی برای کسی به دنبال نخواهد داشت. زیرا در بازار بین المللی سکه ها را تنها به وزن طلای موجود در آن معامله می کنند و بس. از طرفی ضرب سکه نیز در ایران محدود بوده و آخرین تاریخ ضرب سکه در ایران به سال ۸۶ برمی گردد.  از این رو افزایش تقاضا در این بازار می تواند تأثیرات زیادی در قیمت آن داشته باشد.

  • تورم

آیا تورم همیشه نکته های منفی با خود به دنبال دارد؟ اگر شما در مسیر درستی قدم برداشته و در انتخاب بهترین سرمایه گذاری در ایران راه درستی رفته باشید، متوجه خواهید شد که تورم آن قدرها هم بد نیست. تعریف های زیادی برای تورم وجود دارد. اما در یک تعریف عامیانه به افزایش بی رویه و نامنظم قیمت ها در بازار تورم می گویند. مسلماً افزایش قیمت کالاها می تواند برای بسیاری از افراد تأثیرات منفی ای به دنبال داشته باشد. اما چرا همه از تورم بالای ایران شکایت نمی کنند؟ برای روشن تر شدن این موضوع باید بگوییم که دلیل اصلی افزایش قیمت همه چیز به تورم برمی گردد. قیمت دلار، طلا، ملک، بازار بورس و همه روش های سرمایه گذاری، با تورم رشد می نمایند. اینکه خرید و فروش یک ملک در یک کشور توسعه یافته و پیشرفته سود آن چنان زیادی نداشته و تنها یک درآمد معمولی را منجر می شود، به دلیل ثابت بودن و پایین بودن نرخ تورم در آن کشور است. اما شرایط در ایران کاملاً برعکس است. افزایش نرخ تورم و بالا بودن آن باعث افزایش قیمت مواردی مانند ملک و طلا و … می شود. پس صاحبان این کالاها و کسانی که در این بازارها سرمایه گذاری نموده اند، از این بابت خیلی هم ناراحت نخواهند بود؛ زیرا قیمت این اجناس حتی بالاتر از نرخ تورم رشد می نماید.  اما دلیل اینکه افراد متوسط و فقیر جامعه با افزایش نرخ تورم وضعیت بدتری پیدا می کنند، عدم سرمایه گذرای آنها در چنین بازارهای متأثر از نرخ تورم است.

  • شرایط اجتماعی

اقتصاد ایران و انتخاب بهترین سرمایه گذاری در ایران کم و بیش متأثر از شرایط اجتماعی کشور ما نیز می باشد. افزایش سطح آگاهی مردم و حضور آن ها در جامعه های جهانی باعث رونق بسیاری از بازارها خواهد شد. هرچند از نظر اقتصادی و سیاسی  ایران در شرایط بسته ای قرارگرفته و فشارهای بین المللی در این عرصه ها زیاد است، اما برخوردهای درست اجتماعی و بهبود شاخص های اجتماعی هم می تواند در رشد و یا کاهش قیمت ها تأثیرگذار باشد.

نحوه بررسی وضعیت یک روش سرمایه گذاری چگونه انجام می شود؟

با برخی از روش های مهم سرمایه گذاری در ایران آشنا شدیم و پارامترهای مؤثر بر آن ها را نیز مرور کردیم. اما حالا سؤال اینجاست که برای ورود به یکی از این بازارهای چگونه باید آن ها را بررسی کنیم. در این بخش برای داشتن دیدی بهتر نسبت به این پارامترها قصد داریم به صورت جمع بندی آن ها را برای بازارهای مختلف باهم مقایسه کنیم. در جدول زیر بازارهای مختلف منتخب برای انتخاب به عنوان بهترین سرمایه گذاری در ایران از نظر فاکتورهای مهم مورد مقایسه قرارگرفته اند. در این جدول اعداد ۱ تا ۵ معرف موارد زیر می باشند:

  • خیلی کم
  • کم
  • متوسط
  • بالا
  • زیاد

سرمایه گذاری در ایران

یک سرمایه گذاری خوب باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟

بهترین سرمایه گذاری در ایران

  • میزان ریسک:

این آیتم به احتمال خطر می پردازد. در بررسی این معیار برای ورود به بازار باید نکاتی را مدنظر قرار دهید. چقدر احتمال دارد شما سرمایه خود را از دست بدهید یا ضرر زیادی را متحمل شوید. در واقع اعداد بیان شده در جدول بالا به نوعی رفتار هرکدام از بازارها را برای شما معنی می کند. برای مثال در بازار دلار و طلا احتمال اینکه یک شبه با یک نوسان بزرگ درصد بالایی از سرمایه شما از بین برود بسیار بیشتر است. این اتفاق برای بازار ملک هیچگاه رخ نخواهد داد. کم ریسک ترین بازار سرمایه گذاری در ایران مربوط به بازار ملک، بیمه و سپرده های بانکی است.

  • بازدهی:

بازدهی یک سرمایه گذاری میزان سود ممکن از آن را نشان می دهد. برای مثال شما قصد خرید یک خانه را دارید. مسلماً این کار برای کسب سود انجام می شود و هر چه سود بیشتری عاید شما بشود، برای شما موفقیت بزرگ تری خواهد بود. اما سؤال اینجاست که قیمت خانه در سال آینده و بعد از گذشت یک سال از خوابِ سرمایه شما چقدر افزایش یا کاهش خواهد یافت؟ آیا انتظار سود ۲۰۰ درصدی برای این امر قابل تصور است؟ هر بازاری بسته به گنجایش و ظرفیتی که دارد، بازدهی خاص خود را خواهد داشت. از این معیار برای تعیین منطقی بودن سود حاصل از یک سرمایه گذاری استفاده می شود. نرخ حداقل یک سرمایه گذاری باید برابر با نرخ تورم سالیانه باشد. حال متوسط سود یک روش سرمایه گذاری اگر از این نرخ پایین تر باشد، ورود به آن منطقی نخواهد بود. برای مثال فرض کنید سپرده ای را در بانک برای سرمایه گذاری قرار می دهید. نرخ سود این سپرده در سال ۱۲ درصد است؛ اما نرخ تورم در ایران عددی بسیار بیشتر از این می باشد. بازار سکه، بورس و ارز در حال حاضر بالاترین میزان سوددهی را در میان بازارهای مختلف در ایران دارا می باشند. برای محاسبه نرخ بازدهی که در اقتصاد به ROI معروف است به شکل زیر عمل می کنیم:

بهترین سرمایه گداری در ایران

برای مثال تصور کنید که شما برای خرید یک ملک ۱ میلیارد تومان هزینه کرده اید و بعد از گذشت ۱ سال آن را به قیمت یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون فروخته اید. با فرض اینکه شما هیچ هزینه دیگری اعم از نقل وانتقال، کمیسیون، بازسازی و یا … نداشته باشید، نرخ بازدهی سرمایه گذاری شما برابر است با:

بهترین سرمایه گداری در ایران

در جدول زیر بازدهی برخی از بازارهای اقتصادی ایران را از سال ۸۸ تا ۹۸ به مدت ۱۰ سال مورد بررسی قرار داده ایم:

بهترین سرمایه گداری در ایران

این اعداد نشان می دهد که بورس بالاترین میزان سوددهی را در ۱۰ سال گذشته داشته است.

  • طول دوره سرمایه گذاری:

این فاکتور در واقع محاسبه کننده میزان خواب سرمایه شما است که پارامتر بسیار مهمی نیز محسوب می شود. برای مثال بازار ملک را در نظر بگیرید. این بازار معمولاً یک چرخه ۳ تا ۴ ساله دارد. یعنی یک و نیم سال اول در رکود تورمی به سر می برد. قیمت ها به آرامی در حال افزایش است اما خرید و فروش خیلی بالا نیست. در ۱٫۵ سال بعدی رکود بر این بازار چیره می شود. قیمت ها تقریباً ثابت شده و با شیب ملایمی کاهش می یابند؛ اما همچنان تقاضا بسیار کم است. در سال بعد از این چرخه و در سال چهارم، شاهد افزایش ۵۰ تا ۱۰۰ درصدی قیمت ها هستیم. اگر شما در شروع این چرخه اقدام به خرید ملک نمایید، در ۴ سال سود ۵۰ تا ۱۰۰ درصدی خواهید داشت که در بهترین شرایط برابر با نرخ تورم حرکت کرده اید. از این رو طول دوره سرمایه گذاری هم فاکتور مهمی در انتخاب بهترین سرمایه گذاری در ایران است. بازار ملک در ایران در حال حاضر دارای بیشترین بازده سرمایه گذاری است.

  • نقد شوندگی:

منظور از نقد شوندگی در جدول بالا زمان لازم برای تبدیل کالا و جنس مورد نظر به پول نقد است که مستقیم به میزان عرضه و تقاضا برای آن جنس بستگی دارد. در بازار طلا شما به محض اراده می توانید طلای خود را به فروش برسانید. همیشه تقاضا در این بازار به قدری بالا است که جنس روی دست کسی باقی نماند. اما در بازار ملک شما برای فروش یک ملک و تبدیل آن به پول نقد گاهی نیاز به ۶ ماه تا یک سال زمان خواهید داشت. در حال حاضر طلا، دلار و سپرده های بانکی بالاترین میزان نقد شوندگی را در اقتصاد ایران دارند. میزان سرمایه لازم برای ورود: هر بازاری برای ورود نیاز به یک سرمایه حداقلی دارد. برخی بازارها مانند بازار مسکن نیاز به سرمایه زیاد و برخی بازارها هم مانند بورس و طلا با سرمایه کم هم قابلیت سوددهی دارند. در بازار ایران در حال حاضر بازار بورس کمترین مبلغ را برای ورود نیاز دارد.

جداول مقایسه نرخ رشد بازارهای مختلف

بهترین سرمایه گداری در ایران

جدول بالا نرخ رشد بازارهای مختلف در ۱۰ سال گذشته به تفکیک سال را نشان می دهد.

بهترین سرمایه گداری در ایران

این نمودار نشان دهنده متوسط نرخ رشد بازارهای مختلف در بازه های مختلف را نمایش می دهد. همانطور که می بینید، بازار سکه و بورس و بعد مسکن شرایط بهتری را به ثبت رسانده اند.

بهترین روش سرمایه گذاری در ایران در حال حاضر چیست؟

با بررسی معیارهای مختلف، سه بازار مسکن، سکه و بورس را می توان به عنوان بهترین روش های سرمایه گذاری در ایران دانست. بازار سکه با توجه به نرخ رشد مشخصی که در بازه ای طولانی از خود نشان داده و وابستگی مستقیم آن به بازارهای جهانی، هنوز هم به عنوان یک سرمایه گذاری پشتیبان شناخته می شود. از این رو سرمایه گذاری در این بازار می تواند در طولانی مدت بدون ریسک و با نرخ بازدهی بالا باشد. بازار مسکن نرخ سود کمتری نسبت به بازار سکه داشته است؛ اما ریسک کمتری هم نسبت به آن دارد. افزایش قیمت مسکن در ایران در دوره های مختلف به صورت ثابت عمل کرده و این چرخه تبدیل به یک چرخه ثابت برای این بازار شده است. بازار بورس هم به دلیل امکان حضور با سرمایه های کمتر، سود دهی قابل توجهی داشته است. این بازار نیز از جمله روش های سرمایه گذاری ایده آل در ایران محسوب می شود.

بهترین روش سرمایه گذاری در ایران در حال حاضر با سرمایه اندک

همانطور که گفتیم در حال حاضر اعداد و ارقام نشان می دهد که بازار بورس بهترین روش سرمایه گذاری در ایران برای سرمایه های اندک است. این بازار با نرخ سود مناسبی که دارد برای سرمایه های اندک افراد نرخ رشد خوبی ایجاد می کند.

بهترین روش سرمایه گذاری در ایران در حال حاضر با سرمایه زیاد

برای سرمایه های زیاد بهترین روش سرمایه گذاری با در نظر گرفتن تمام جوانب، ورود به بازار مسکن است. البته بازار سکه نیز به دید طولانی مدت و بالای ۱۰ سال می تواند درصد بازگشت سرمایه قابل توجهی برای سرمایه گذاران به ارمغان بیاورد.

ادامه مطلب
کتاب های موفقیت و ثروت
معرفی ۱۵ تا از بهترین کتاب های موفقیت و ثروت که حتما باید بخوانید

بهترین کتاب های موفقیت چه کمکی به ما می کنند؟ آیا اصلاً خواندن آن ها فایده ای دارد یا صرفاً به یک منبع درآمد برای نویسندگانشان تبدیل شده اند؟ انسان هنگامی که پا روی کره خاکی می گذارد، دوست دارد با گذر هر لحظه به کمال و موفقیت بیشتری دست یابد. حتی راه رفتن و سخن گفتن هم اهداف ابتدایی او برای رسیدن به کمال هستند. هنگامی که بزرگ تر می شویم، دوست داریم موفقیت هایمان گسترده تر شود و فردی تأثیرگذار در جامعه باشیم. به همین علت دست به دامان کتاب ها و آموزش هایی می شویم که توسط افراد موفق تألیف شده اند تا از این طریق با ادامه دادن راه و روش آن ها، بتوانیم سریع تر و بیشتر رشد کنیم. امروزه یکی از منابعی که در این زمینه بسیار کمک کننده است، علاوه بر صحبت با افراد موفق، خواندن بهترین کتاب های موفقیت و ثروت است.

مزایای استفاده از کتاب های موفقیت و ثروت

اگر دقت کرده باشید، در سال های اخیر تعداد کتاب هایی که در زمینه موفقیت و ثروت، انگیزش، کسب و کار و غیره تألیف شده اند، رشد زیادی داشته است. دلیل این امر، گرایش جوامع مختلف به این موضوعات است؛ اما استفاده از این کتاب ها چه مزایایی می تواند داشته باشد؟ اگر یک کتاب موفقیت را بخوانید، متوجه می شوید علاوه بر راهکارهایی که برای پیشرفت در زندگی به شما ارائه می کند، از نظر انگیزشی نیز تأثیر بسیار زیادی روی ذهنتان دارد. این دو در کنار هم باعث می شوند قدرت ذهنی بیشتری برای شروع کارهایتان داشته باشید. به همین علت فرد برای خواندن کتاب های دیگر در این زمینه مشتاق تر می شود و روز به روز اطلاعات بیشتری به دست می آورند. همین عامل نیز سرعت موفقیت آن ها را چند برابر می کند. این کتاب ها، اکثراً از نتایج تجربه افراد موفق در زندگی جمع آوری شده اند و منابعی بسیار غنی ای دارند. از این رو اگر می خواهید یک الگوی بی نظیر داشته باشید، بهتر است خواندن این گونه کتاب ها را به صورت روزانه در برنامه کاری خود قرار دهید.

لیستی از بهترین کتاب های موفقیت و ثروت که باید بخوانید

کتاب هایی که در زمینه موفقیت منتشر شده اند، حاصل کار نویسندگان بزرگی در سراسر دنیاست. این کتاب ها به زبان های مختلفی ترجمه می شوند. هر چند تنوع کتاب های موفقیت و ثروت بسیار زیاد است؛ ولی نویسندگانی که بسیار شناخته شده هستند، تعدادشان محدود است. با این وجود این نویسندگان آثار غنی ای از خود بر جای گذاشته اند. در این مقاله سعی داریم که تعدادی از بهترین کتاب ها را در این زمینه برای شما معرفی کنیم.

۱- بخواهید تا به شما داده شود (Ask And It Is Given)

کتاب موفقیت و ثروت بخواهید تا به شما داده شود

یکی از ناب ترین کتاب هایی که در زمینه ی موفقیت و قانون جذب می توانید پیدا کنید، کتاب “بخواهید تا به شما داده شود”، اثر استر و جری هیکس، است. استر و همسرش جری، با همکاری هم این کتاب را به نگارش درآورده اند. این زوج در زمینه ی قانون جذب کار می کنند و به علت تجربیات زیاد و عمیقی که در این زمینه دارند توانستند در مدت زمان کوتاهی، انتشار بهترین کتاب های این زمینه، مانند سارا، تعالیم آبراهام، بازی برنده ها و غیره را در کارنامه ی خود بگنجانند. این کتاب توسط شهکام جولایی به فارسی ترجمه و توسط انتشارات جویا منتشر شده است. با توجه به این که کتاب بخواهید تا به شما داده شود دارای محتوا و معنای ساده و پر مفهومی است، برای تمام گروه های سنی مناسب است.

خلاصه کتاب بخواهید تا به شما داده شود

کتاب بخواهید تا به شما داده شود، یکی از بهترین کتاب های موفقیت است که نکته های بسیار جالبی از قانون جذب و ارتعاش را در خود جای داده است. ۲۲ نکته کارآمد و پربار در این کتاب گردآوری شده است تا مخاطب به کمک آن ها بتواند به خواسته های مادی و معنوی خود دست یابد. با سر کار آمدن قانون جذب، سؤالات زیادی در ذهن مخاطبان این کتاب ها به وجود آمد که استر و جری هیکس در این کتاب پربار، بسیاری از آن ها را پاسخ داده اند. همچنین می توان گفت این کتاب بهترین منبع برای کسانی است که دوست دارند قانون جذب را بهتر فراگیرند. در این کتاب احساسات و ارتعاش حاصل از تفکرات فرد کاملاً بررسی می شود تا مراحل جذب خواسته ها دقیق تر انجام گیرد. با مطالعه ی این کتاب می توان در هر زمینه ای از جمله سلامت، ثروت، آرامش و غیره جذب های فوق العاده ای خواهید داشت.

۲- قله ها و دره ها اثر اسپنسر جانسون (Peaks And Valleys)

کتاب موفقیت و ثروت قله ها و دره ها اثر اسپنسر جانسوناگر به دنبال کتابی هستید که در چالش ها و فراز و نشیب های زندگی به کمکتان بیاید، قله ها و دره ها انتخابی بی نظیر خواهد بود. چگونه می توان فراز و نشیب های زندگی را پشت سر گذاشت و از آن ها بهره فراوان گرفت؟ جواب این سؤال را در قله ها و دره ها می توان یافت. قله ها و دره ها، اثر اسپنسر جانسون، توسط انتشارات قطره منتشر شده است. ندا شاد نظر این کتاب را به فارسی ترجمه کرده است و چندین مرحله چاپ مجدد شده است. اسپنسر جانسون کتاب هایی مانند بیرون از هزارتو، کتاب بله یا خیر، اولین فروشنده بزرگ دنیا و غیره را در کارنامه خود دارد.

خلاصه ای از کتاب قله ها و دره ها

این کتاب به صورت داستانی نوشته شده است و زندگی مردی را تحلیل کرده است که قصد دارد از خستگی زندگی در دره رها شود. هر چند در این داستان، رسیدن به قله و حل مشکلات در دره به عنوان نماد مطرح شده اند؛ ولی در اصل قله، رسیدن به موفقیت و دره مشکلات را نشان می دهد. نویسنده در این کتاب توانسته به خوبی این دو موضوع را شرح دهد. داستان کتاب از این قرار است: پیرمرد با تجربه ای که در قله زندگی می کند، به عنوان راهنمای مردی جوان، رهنمودهایی را برای وی عنوان می کند و باعث می شود تا رسیدن به قله و داشتن یک دیدگاه مثبت و کارساز در دره، زندگی مرد را سر و سامان دهد.

۳- بیندیشد و ثروتمند شوید (Think & Grow Rich)

کتاب موفقیت و ثروت بیندیشد و ثروتمند شوید

کسانی که دوست دارند فرصت های مالی را از دست ندهند و در دنیای تجارت هایی مانند سرمایه گذاری در بورس به خوبی عمل کنند، بهتر است کتاب های ثروتمند شدن و راهکارهای آن ها را بیاموزند. هر چند برخی از کارها مانند سرمایه گذاری در بورس باید با تحلیل های اقتصادی تنظیم شود؛ ولی بهتر است بدانید که ذهنیت فرد و داشتن تفکری ثروتمند نیز بسیار در موفقیت این گروه مؤثر است. تمام تغییرات بزرگ از ذهن آغاز می شود. کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید نوشته ناپلئون هیل است. این کتاب توسط مهدی فراچه داغی به فارسی ترجمه شده است و از انتشارات نسل نو اندیش می باشد. ناپلئون هیل کتاب های دیگری مانند قانون موفقیت، چگونه درآمد خود را افزایش دهید، نکات کلیدی اصلی برای ثروتمندی و … در کارنامه وی ثبت شده اند. پس از خواندن این کتاب شما می توانید در حوزه های مالی خصوصاً بازار بورس بسیار بهتر فعالیت کنید. علاوه بر این کتاب از مقالات سایت خانه سرمایه نیز می توانید کمک بگیرید.

خلاصه کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

در این کتاب، تحقیقات ۲۰ ساله نویسنده در مورد زندگی ثروتمندان جمع آوری شده است و توانسته ۱۶ قانون موفقیت را کشف کند. در این کتاب ۱۳ قدم برای رسیدن به رؤیاها بررسی شده که شامل مواردی مانند، اشتیاق، ایمان، پیشنهاد، تخصص، تصویر سازی، برنامه ریزی، تصمیم، پشتکار، قدرت ذهن برتر، راز میل جنسی، ضمیر ناخودآگاه، مغز و حس ششم است. این کتاب توانسته است تغییرات زیادی در زندگی افراد جویای موفقیت ایجاد کند.

۴- کتاب موفقیت و راز ثروت (Secret Attracting Money)

کتاب موفقیت و راز ثروت

از دیگر کتاب های پرفروش جو ویتالی، نویسنده بزرگ قانون جذب راز ثروت است. جو ویتالی کتاب های مختلفی در مورد موفقیت در کسب و کار نوشته است که منابعی غنی در زمینه موفقیت هستند. کتاب هایی مانند کاننت بلبل، قدرت بازاریابی تکان دهنده، بازاریابی معنوی، نوشتن خواب آور و … جزو کتاب هایی است که در زمینه کسب و کار بسیار ارزشمند هستند. ناشر کتاب راز ثروت، انتشارات طاهریان است و توسط مجتبی قره باغی به فارسی ترجمه شده است.

خلاصه ای از کتاب راز ثروت

برخی افراد تصور می کنند که راز ثروتمند شدن، تلاش بسیار است؛ ولی ممکن است با تلاش زیاد هم به ثروت نرسید. افکار و اعمال فرد می توانند او را در ثروتمند شدن یاری کنند. یکی از تفکرات مخرب در این زمینه، داشتن تفکرات منفی در مورد بخشش است. کسانی که دوست دارند زندگی مرفهی را تجربه کنند، بهتر است به این نکته توجه کنند که نیازی نیست همیشه دارایی بسیاری داشته باشند تا بتوانند بخشنده باشند. اگر از چیزهای کوچکی که داریم نیز به دیگران هدیه کنیم، قطعاً درهای ثروت به روی ما باز می شود و موفقیت و ثروت بیشتری به سمتمان سرازیر می شود. در کتاب راز ثروت، در این زمینه صحبت شده است و نویسنده، شبهه ها و مثال هایی نیز در آن عنوان کرده تا بهتر مفهوم آن درک شود.

۵- اثر مرکب نوشته دارن هاردی (The Compound Effect)

کتاب موفقیت و ثروت اثر مرکب نوشته دارن هاردی

از بهترین کتاب هایی که می توانید در هر سنی شروع به خواندن آن کنید و مابقی عمر خود را با کمک آن بهبود ببخشید، کتاب اثر مرکب، نوشته دارن هاردی است. مطالعه این کتاب توسط اساتید بزرگی مانند آنتونی رابینز و برایان ترایسی نیز توصیه شده است و همین امر نشان دهنده اهمیت مطالب کتاب برای دستیابی به موفقیت است. دارن هاردی کتاب های دیگری مانند امسال تکرار نخواهد شد، دیوانگان ثروت ساز، تصمیمات سرنوشت ساز، بهترین سال زندگی تو و غیره را به نگارش درآورده است.

خلاصه ای از کتاب اثر مرکب

در این کتاب اثرات فوق العاده ای که عادت های کوچک بر روی زندگی شما می گذارند، به خوبی نشان داده شده است. دارن هاردی در این کتاب به شما می گوید که رفتارهای معمولی که هر روز ممکن است چند دقیقه از وقتتان را بگیرد، به مرور اثر مرکبی بر جای خواهد گذاشت که باعث می شود بتوانید سریع تر رشد کنید. انرژی چندانی ممکن است برای این کار صرف نکنید؛ ولی قطعاً نتیجه آن می تواند تأثیرات شگرفی بر زندگی شما داشته باشد. این کتاب به خصوص برای کسانی که فکر می کنند باید تغییرات بزرگ در زندگی خود بدهند بسیار مناسب است. افراد با خواندن این کتاب می توانند درک کنند که تغییرات جزئی در سبک زندگی نیز می تواند به مرور زمان پیشرفت های زیادی را در زندگی شان به وجود آورد.

۶- چهار اثر از فلورانس اسکاول شین (The Widsom Of Florence Scovel Shinn)

چهار اثر از فلورانس اسکاول شین

فلورانس اسکاول شین از نویسندگانی است که کتاب های بسیار معروفی را در زمینه سبک زندگی تألیف کرده است. کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شین در اصل خلاصه ای از ۴ کتاب معروف اوست که در یک کتاب گرد هم آورده شده اند. کتاب هایی مانند بازی زندگی و شیوه آن، راهی نهان به سوی پیروزی، گفتار تو چوب جادوی توست و غیره از بهترین کتاب های موفقیت این نویسنده معروف هستند. این کتاب با ترجمه گیتی خوشدل توسط نشر پیکان منتشر شده است.

خلاصه چهار اثر از فلورانس اسکاول شین

خانم فلورانس اسکاول شین در این کتاب، زندگی را یک بازی می داند که قواعد شگفت انگیزی دارد. آموختن این قواعد به شما کمک می کند تا با به کار گیری آن ها راه و رسم موفق شدن را دریابید و از آن ها استفاده کنید. این کتاب ۴ بخش دارد که شامل موارد زیر است:

  • بازی زندگی و راه این بازی
  • کلام تو، عصای معجزه گر توست
  • در مخفی توفیق
  • نفوذ کلام

در بخش اول آن بازی زندگی توضیح داده شده است و سه بخش دیگر با توجه به کلام و اثر آن بر زندگی، نکاتی را به مخاطب گوشزد می کند.

۷- قدرت در درون ماست (The Power Is Within You)

قدرت در درون ماست

قدرتی که در درون هر فرد نهفته است، بسیار زیاد و تأثیرگذار است؛ اما کمتر کسی توانسته آن را به طور کامل درک کند. لوئیز ال هی در کتاب قدرت در درون ماست، تعدادی از رموز و قدرت درون هر انسان را بررسی می کند. لوئیز هی کتاب های زیادی نوشته است. آثار وی مانند “خودت را دوست داشته باش”، “افکار قلب”، “قدردانی، یک راه زندگی”، “زندگی، بازتاب سفر شما” تعدادی از کتاب های او هستند که به زبان های مختلف از جمله فارسی ترجمه شده اند. قدرت در درون ماست از جمله کتاب های انتشارات لیدا است که توسط عبدالرسول دیو سالار به فارسی ترجمه شده است.

خلاصه کتاب قدرت در درون ماست

این کتاب به سؤالاتی مانند شما چه کسی هستید، نظرتان در مورد زندگی چیست، برای چه زندگی می کنید و … پاسخ می دهد. لوئیز هی می گوید قدرتی در درون خود دارید که شما را به سعادت، روابط خوب و شغل و درآمد بالا می رساند؛ فقط کافی است آن ها را کشف کنید. نکاتی در فصل های مختلف کتاب گنجانده شده که مواردی همچون پیروی از صدای درون، مسئولیت پذیری، قدرت کلمات، بروز احساسات، حرکت به آن سوی دردها و غیره را در خود دارد. با به کار گیری این راهکارها، می توان تغییر و تحول را در زندگی خود مشاهده کرد و به موفقیت های بسیاری دست یافت.

۸- موفقیت نامحدود در ۲۰ روز (Unlimited Power)

موفقیت نامحدود در ۲۰ روز

آنتونی رابینز از افرادی است که به عنوان اسطوره پیشرفت و موفقیت در عصر جدید شناخته می شود. آنچه باعث معروف شدن وی شده، رشد فوق العاده در بازه زمانی کم و استفاده از تکنیک های ذهنی و پشتکار بالاست. کتاب موفقیت نامحدود در ۲۰ روز از جمله کتاب های پرفروش این نویسنده بوده که توسط فریبا جعفری به فارسی ترجمه شده است. طرفداران این کتاب، نسل نواندیش را بر آن داشته اند تا کتاب را ۳۰ مرتبه تجدید چاپ کند. کتاب هایی مانند قدرت درون ۱، ۲ و ۳ از کتاب های پرفروش این نویسنده بزرگ هستند.

خلاصه کتاب موفقیت نامحدود در ۲۰ روز

همان طور که از نام این کتاب پیداست، برنامه ریزی دقیق و تمرین های جالبی برای ۲۰ روز پیاپی وجود دارد که باید طبق آن ها عمل کنید. مقدمه کتاب با عوامل عمده برای رسیدن به موفقیت که شامل موضوعاتی مانند هدف گذاری، شروع و بازبینی نتایج آغاز می شود. در کتاب موفقیت نامحدود در ۲۰ روز مسائلی مانند بررسی شکست ها، تغییرات به وجود آمده، اهرم رنج و لذت، نیروهای کنترل کننده و غیره مورد بررسی قرار گرفته اند و تمریناتی در این موارد به فرد داده شده است. فرد باید تغییرات را در خود به وجود آورد تا بتواند به خواسته خود دست یابد. این تغییرات با تکنیک هایی مانند شرطی سازی، باور سازی و غیره انجام می گیرد.

۹- چه کسی پنیر مرا جابجا کرد (Who Moved My Cheese)

چه کسی پنیر مرا جابجا کرد

اگر می خواهید یکی از بهترین کتاب های موفقیت برای تمام سنین به خصوص کودکان و نوجوانان را بخوانید، بهتر است به سراغ کتاب “چه کسی پنیر مرا جابجا کرد” بروید. این کتاب زیبا و پر محتوا دارای نکات بسیار آموزنده ای است که در قالب داستان به مخاطب ارائه شده است و آنقدر راحت در ذهن جای می گیرد که هیچ گاه فراموشتان نخواهد شد. این کتاب، به نویسندگی اسپنسر جانسون، روش های شگفت انگیزی را برای مواجه شدن با تغییرات در کار و زندگی بشر نشان داده و توسط مهرناز صائمی به فارسی ترجمه شده است. انتشارات اختران نیز ناشر کتاب چه کسی پنیر مرا جابجا کرد، است. البته ترجمه های مختلفی ممکن است از این کتاب ها در بازار ببینید؛ ولی ترجمه رسمی آن ها مدنظر است. از دیگر کتاب های این نویسنده می توان مادر یک دقیقه ای، پدر یک دقیقه ای، قله ها و دره ها، کتاب مدیر یک دقیقه ای و غیره را نام برد.

خلاصه کتاب چه کسی پنیر مرا جابجا کرد

در این کتاب داستان دو موش که با هم دوست هستند، به نگارش درآمده است. این دو موش هر دو انباری از پنیر دارند که می توانند از آن استفاده کنند؛ اما رویه هر کدام متفاوت است. یکی از این موش ها تصمیم می گیرد قبل از این که انبار پنیرش تمام شود، پنیر دیگری پیدا کند و در دالان های تو در تو به دنبال اهداف خود می رود. در این کتاب توضیح داده شده است که قبل از به هم ریختن شرایط زندگی و کسب و کار، بهتر است روش دیگری هم پیدا کنید که به یک باره غافلگیر شرایط نشوید. این روش باعث می شود تا با آرامش خاطر بیشتری زندگی کنید و احساس ترس و دلهره تان در مواقعی که مشکلات به شما هجوم می آورند، به مراتب کمتر باشد.

۱۰- محدودیت صفر (Zero Limits)

محدودیت صفر

کتاب های مختلفی در زمینه موفقیت و قانون جذب به بازار عرضه شده اند؛ ولی محدودیت صفر در واقع کتابی است که ماورای کتاب هایی از این دست است. این کتاب را می توان جزو بهترین کتاب های موفقیت دانست. نویسنده آن، جو ویتالی، از نویسندگان مشهوری است که در فیلم راز نیز ایفای نقش کرده است. این نویسنده کتاب های زیادی مانند هر دقیقه یک مشتری، عامل جذب، حضور در وضعیت صفر و غیره را نگاشته است. البته کتاب محدودیت صفر با همکاری دکتر ایهالیا کالاهولن نوشته و توسط انتشارات کتیبه پارسی به بازار عرضه شده است.

خلاصه کتاب محدودیت صفر

کتاب محدودیت صفر کتابی است که رازهایی از ساکنآن هاوایی و سنت های قدیمی آن ها را برملا می کند. این کتاب عنوان می کند که خاطرات و مسائل زندگی در ضمیر ناخودآگاه انسان ماندگار می شوند و بدین صورت بازپخش آن ها دائماً باعث می شود تا مشکلات تکراری سر راه انسان قرار گیرد. با پاک کردن این خاطرات که به معنای پاک سازی درون است، الوهیت درون هر کسی، بهترین راه را در زندگی به وی نشان می دهد و همین امر سبب می شود تا بتوانند از بازپخش خاطرات و بروز مشکلات مجدد جلوگیری کنند. کتاب حضور در صفر، تکمیل کننده ای از این کتاب پربار است که توصیه می شود پس از خواندن محدودیت صفر، حتماً خواندن آن را هم از یاد نبرید.

۱۱- کتاب پدر پولدار پدر فقیر اثر رابرت کیوساکی (Rich Dad Poor Dad)

کتاب پدر پولدار پدر فقیر اثر رابرت کیوساکی

بزرگان موفقیت و ثروت، معتقدند که نگرش انسان نسبت به ثروت و کسب و کار می تواند در بهبود شرایط مالی وی اثر زیادی داشته باشد. رابرت کیوساکی، یکی از بزرگان کسب و کار و موفقیت در این زمینه تحقیقاتی انجام داده است. وی کتاب پدر پولدار پدر فقیر را در مورد دو نگرش نسبت به کار و پول نوشته است. پدر پولدار پدر بی پول معروف ترین کتاب اوست. این کتاب توسط دکتر فرزام حبیبی اصفهانی ترجمه شده و نشر برات علم آن را منتشر کرده است. کتاب های دیگری مانند چهار راه پول سازی، راهنمای سرمایه گذاری موفق جزو کتاب های پرفروش کیوساکی هستند.

خلاصه ای از کتاب پدر پولدار پدر فقیر

در این کتاب دو پدر پولدار و بی پول با هم مقایسه می شوند. این دو نفر از نظر تحصیلات دانشگاهی، هزینه های تحصیل و زندگی و موارد متعددی با هم متفاوت عمل کرده اند. جالب است که در این کتاب متوجه می شوید تفکر پدر بی پول با طیف وسیعی از مردم جامعه هماهنگی بیشتری دارد. با خواندن این کتاب پی خواهید برد که چرا ثروتمندان روز به روز ثروتمندتر و فقیران، فقیرتر می شوند. همه این مسائل به نگرش و طرز برخورد آن ها با مسائل زندگی ارتباط دارد. آموزش سواد مالی توسط پدر پولدار یک نیاز اساسی معرفی می شود. پدر پولدار معتقد است، ثروتمندان برای پول کار نمی کنند؛ ولی پدر بی پول کار کردن را یک نیاز برای گذران زندگی می داند. روی هم رفته خواندن این کتاب به شما کمک می کند تا طرز برخورد خود را درباره کسب و کار و پول ،در صورت لزوم، تصحیح کنید و پول بیشتری را به سمت خود بکشانید.

۱۲- کتاب سارا اثر استر هیکس (Sara Book)

کتاب سارا اثر استر هیکس

همیشه آموزش در قالب داستان، کارایی بیشتری داشته است. کتاب سارا نیز به صورت رمان نوشته شده است. این کتاب نه تنها برای بزرگسالان بلکه برای کودکان و نوجوانان نیز سبک نوشتاری مناسبی دارد. استر هیکس و همسرش جری، جزو اولین آموزش دهندگان قانون جذب هستند. استر هیکس با موجودی خیالی به نام آبراهام در ارتباط است که حاصل الهامات اوست. بسیاری از قوانین جذب از این طریق به استر الهام شده است. استر هیکس کتاب هایی مانند بخواهید تا به شما داده شود را هم در کارنامه خود دارد. کتاب سارا توسط ارغوان جولایی به فارسی ترجمه شده و ناشر آن نیز انتشارات جویا است که بهترین کتاب های موفقیت را منتشر کرده است.

خلاصه ای از کتاب سارا استر هیکس

این مجموعه در سه جلد به زبانی ساده و جذاب نوشته شده است. سارا نام دختر بچه ای است که با جغدی به نام سلیمان در ارتباط است. مسائل بین سارا، دنیای اطراف او و سلیمان باعث می شود تا آموزش های قانون جذب کاملاً ملموس و ساده به سارا ارائه شود. سؤالاتی که سارا در زندگی روزمره خود با آن ها مواجه می شود، ممکن است سؤال افرادی باشد که جویای نکات این قانون هستند. پاسخ به این سؤالات در کتاب سارا ابهامات مربوط به قانون جذب را از بین می برد.

۱۳- کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد (Write It Down Make It Happen)

کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد

خداوند در قرآن به قلم و آنچه می نویسد قسم یاد کرده است. شاید این قسم، همان تأکیدی باشد که اساتید موفقیت برای نوشتن اهداف و آرزوها دارند. هنریت کلاوسر نویسنده آمریکایی در کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد، نوشتن اهداف و آرزوها را یک اصل می داند. کلاوسر آثار پرباری دارد که می توان “به قلبت را روی کاغذ بیاور” و “با هر دو طرف مغزت بنویس” را جزو کتاب های پرفروش او دانست. کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد را جهان قطب شاهی و ندا رشیدی به فارسی ترجمه کرده اند و توسط انتشارات کتیبه پارسی، منتشر شده است.

خلاصه کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد

در کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد، نویسنده بیان می کند که نوشتن اهداف نشان دهنده این است که شما دقیقا می دانید که چه چیزی می خواهید. هر چه جزئیات آرزوها و اهدافتان را بیشتر بدانید، رسیدن به آن ها نیز راحت تر است. هنگامی که شروع به نوشتن می کنید، احساساتتان بر خواسته هایتان متمرکز می شود. همین امر سبب می شود تا قدرت جذبتان به مراتب بالا رود. همچنین برنامه ریزی برای رسیدن به اهداف، دقیق تر خواهد بود. کلاوسر در این کتاب عنوان می کند، افراد معروف رؤیاهای خود را نوشته اند و شاید سال ها بعد که به آن ها دست یافتند، به قدرت نوشتن پی برده اند.

۱۴- کتاب قدرت حال اثر اکهارت تال (The Power Of Now)

کتاب قدرت حال اثر اکهارت تال

هنگامی که شروع به خواندن کتاب قدرت حال می کنید، انرژی جز به جز آن را به خوبی درک می کنید. کتابی که به شما یاد می دهد، چگونه گذشته و آینده را رها کنید و از دارایی واقعی خود یعنی زمان حال لذت ببرید. اکهارت تال در این کتاب، حضور در لحظه حال را بررسی می کند. این نویسنده آلمانی- کانادایی، یک معلم معنوی است. آثار تال مانند “زمینی نو” و “سکوت سخن می گوید” نیز طرفداران زیادی در سطح دنیا دارند. توصیه می کنم “قدرت حال” و بهترین کتاب های موفقیت از این دست را بارها و بارها بخوانید؛ زیرا هر بار نکته ای جدید از آن ها یاد می گیرید.

خلاصه کتاب قدرت حال

در این کتاب به شما قدرت زمان حال و اثری که حضور در لحظه بر روی زندگی دارد، نشان داده می شود. توله در قدرت حال مثال هایی می زند که نشان می دهد، تمام ناتوانی های ذهن، باعث می شوند تا از پیشرفتتان در زندگی عقب بمانید. این ناتوانی ها از خاطرات گذشته یا ترس از آینده می آیند. پس بودن در زمان حال، شما را به منبع نامحدود متصل می کند. هنگامی که کاملاً در زمان حال باشید، قدرتی فوق العاده و آرامشی عمیق خواهید داشت.

۱۵- قورباغه ات را قورت بده اثر برایان تریسی (Eat That Frog)

قورباغه ات را قورت بده اثر برایان تریسی

انتخاب نام این کتاب، باعث شده است تا یک بار شنیدن نامش آن را برای همیشه در ذهنتان نگه دارد؛ اما “قورباغه ات را قورت بده” یک نماد برای انجام دادن کارهای سخت ما است و منزجر کننده باشد. برایان تریسی، استاد معروف موفقیت و مدیریت در دنیا، این کتاب را تألیف کرده است. وی کتاب هایی مانند “قدرت بیان”، “مدیریت زمان”، “روانشناسی فروش” و غیره را در لیست کتاب های پرفروش خود دارد. “قورباغه ات را قورت بده” به زبان های متعددی ترجمه شده است. این کتاب توسط مترجم های مختلفی از جمله مجتبی نظر بیگی به فارسی برگردانده شده است. انتشارات لیدا نیز کتاب را منتشر کرده است.

خلاصه ای از کتاب قورباغه ات را قورت بده

اگر اهل برنامه ریزی باشید، می دانید که در هر روز تقریباً چه کارهایی را باید انجام دهید. برایان تریسی در کتاب قورباغه ات را قورت بده، به این نکته اشاره می کند که در بین کارهای روزمره تان، کاری را انتخاب کنید که انجام دادن آن برایتان سخت تر است. این نوع کارها معمولاً ذهن را بیشتر درگیر می کنند و مانند باری بر دوش ما هستند. پس انجام دادن سریع تر آن ها سبب می شود تا آرامش ذهنی بیشتری داشته باشیم. از این رو برای رسیدگی به بقیه کارها، بهتر عمل می کنیم و ذهنی آزادتر داریم.

ادامه مطلب
آموزش چرتکه
آموزش چرتکه برای همه سنین

طبق یافته های علمی، سن ۴ الی ۷ سال بهترین سن برای یادگیری مفاهیم جدید است. قدرت فهم مغز، عالی است و می توان هر چیزی را برای مدت طولانی تری به خاطر سپرد. یکی از مفاهیمی که به عنوان یک ضرورت مطرح است و هر کودکی لازم است با آن آشنا شود، ریاضیات است. یادگیری ریاضیات در رشد اعتمادبه نفس، توسعه تفکر انتقادی مؤثر است؛ اما نکته ای که حائز اهمیت است، آموزش گام به گام این علم است. در غیر این صورت شاید برای کودک سخت به نظر بیاید. بدیهی است، فراهم کردن امکانات به منظور افزایش جذابیت ریاضیات، می تواند فرآیند یادگیری را برای کودک ساده تر کند. یکی از راه های بهبود کیفیت یادگیری استفاده از چرتکه است. این روش، مدتی است در مدارس و محیط های آموزشی ترویج یافته است. استفاده از چرتکه، نه تنها نیمکره چپ مغز کودک را به کار می گیرد، بلکه به توسعه و رشد توانایی های مغز وی کمک می کند. همچنین کار با این وسیله، درس خواندن را برای کودک سرگرم کننده و لذت بخش می کند. ریاضیات توانایی تفکر جانبی را ایجاد می کند.

آموزش چرتکه برای کودکان شامل هماهنگی بین دست و چشم است. این عمل، نیم کره راست مغز را تحریک می کند. انجام دادن چند کار هم زمان برای این کودکان سخت نیست. کودک شما همین گونه در ورزش یا اوریگامی و یا موسیقی، درصورتی که چر تکه را به خوبی بلد باشد، خوب عمل خواهد کرد. آن ها توانایی تفکر بیرون از جعبه را نیز یاد خواهند گرفت و این کار  درنهایت آن ها را خلاق تر می کند. نخستین چیزی که با شروع یک برنامه ی آموزشی برای کودکان به دست می آید، رشد سرعت و مهارت های محاسباتی است. کودکانی که از چرتکه استفاده می کنند، از حل کنندگان ماهر مسائل می شوند. فقط ۳۰ دقیقه تمرین در روز می تواند به کودک در انجام محاسبات پیچیده در کسری از ثانیه کمک کند.

چرتکه چیست؟

شاید با شنیدن نام چرتکه، یاد وسیله ای چوبی و قدیمی بیفتیم که درگذشته از آن استفاده می شد. ابزاری قدیمی برای محاسبه ی چهار عمل اصلی است که هنوز در بسیاری از کشورهای آسیایی مورداستفاده قرار می گیرد. چرتکه قدیمی ترین کامپیوتر جهان با قدمتی بیش از ۲۰۰۰ سال است. هم اکنون نیز به عنوان یک ابزار ریاضی مهم در عصر دیجیتال مورداستفاده قرار می گیرد. این واژه در فارسی احتمالاً از روسی گرفته شده است. گونه ی روسی آن، چوتی یا شوتی نام دارد. با استفاده از اصول آموزشی چرتکه ژاپنی سوروبان در کنار محاسبات ذهنی و با استفاده از تکنیک های پیشرفته و چندرسانه ای مبتنی بر یادگیری برای کودکان، آن ها به سرعت، توانائی یادگیری این روش و درنتیجه محاسبات ریاضی را به صورت کاملاً حرفه ای و سریع و دقیق بر روی چرتکه و ذهن خود انجام دهند. در این روش کودکان همگام با یادگیری و آشنایی مراحل اولیه را به صورت مجازی و ذهنی قادر خواهند بود مسائل ریاضی را به صورت تصوری و در ذهن خود انجام دهند.

آموزش چرتکه

لکومس یا محاسبات چرتکه ای چگونه است؟

لکومس (محاسبات ذهنی و ریاضی چرتکه ای) یک روش ریاضی بر اساس اصول محاسبه چرتکه ژاپنی است. این روش، نوعی تصویر مجازی از چرتکه در ذهن فرد ایجاد می کند. درواقع فرد پس از مدتی، محاسبات را به صورت ذهنی با سرعت بالا انجام خواهد داد. تمرین به صورت تصور ذهنی باعث افزایش قدرت حافظه و شکل گیری مناسب ذهن برای کودکان می گردد. تمرین سرعت باعث واکنش بهتر در کودکان می گردد. علاوه بر این در آموزش با توجه به تمرین شنیداری، کودکان را تشویق می کند که به هنگام مطالعه تمام توجه خود را معطوف کنند. کار با چرتکه نیازمند هماهنگی عصب اصلی اعضای بدن مانند چشم، گوش و انگشتان است. تمرین ثابت و مداوم با استفاده از چرتکه باعث تحریک مغز و افزایش قدرت پاسخگویی و فکری می شود.

آموزش چرتکه

فواید چرتکه

  1. بهبود درک مفاهیم ریاضی
  2. مهارت های محاسباتی را بهتر و سریع تر می کند.
  3. افزایش توانایی حل مسائل
  4. توجه بیشتر به دستورالعمل ها
  5. افزایش اشتیاق گوش دادن
  6. بهبود حافظه
  7. بهبود واکنش مغزی
  8. افزایش قدرت مهارت های ذهنی
  9. افزایش اطمینان و اعتمادبه نفس
  10. افزایش استقامت در مقابل استرس و فشار

روش آموزش محاسبات ذهنی توسط چرتکه

درگذشته برای استفاده از چر تکه، تنها از یک دست کمک گرفته می شد؛ اما آموزش ذهنی، برای جابجایی مهره ها از دو دست برای به حرکت درآوردن مهره ها و محاسبه ریاضی استفاده می شود. آموزش چرتکه توسط هر دو دست باعث می شود که پیام های دست چپ و راست به مغز منجر به توسعه همه جانبه و کل مغز گردد. ازآنجایی که از تمرکز و تخیل دانش آموزان کمک گرفته می شود، نوعی ورزش اعصاب محسوب می شود. همچنین سرعت عمل پاسخگویی را افزایش می دهد. به دانش آموزان کمک می شود تا با تمرکز حافظه خود را قوی کنند تا به هنگام گوش دادن بتوانند سریع پاسخ بدهند.

روش آموزش

در این دوره آموزشی کودکان با استفاده از چرتکه در قالب کلاس و تمرینات در خانه می توانند اعمال جمع و تفریق و ضرب و تقسیم را در سه مرحله انجام دهند. در ابتدای دوره توسط چرتکه محاسبات انجام می شود. در مرحله بعد محاسبات بدون چر تکه و با استفاده از تصور (تصویرسازی از چرتکه) انجام می شود. در مرحله آخر بر اثر تمرین زیاد محاسبات به صورت ذهنی انجام می شود.

این دوره توسط ۳ تکنیک اصلی آموزش داده می شود:

  • تکنیک شنیداری: محاسبات را شنیده و در ذهن به خاطر می سپارند.
  • تکنیک دیداری: محاسبه را در چرتکه انجام می دهند.
  • تکنیک تصویرسازی: پس از آنکه حرفه ای تر شدند می توانند در ذهن خود تصویرسازی کنند و محاسبات را به راحتی انجام دهند.

 آموزش و یادگیری چرتکه

در هر ستون، ۵ مهره موجود است. ۴ مهره پایین و ۱ مهره بالا، با استفاده از خطی (چوبی) از یکدیگر جدا شده اند. به ترتیب از سمت چپ مهره ها شامل یک میلیونی ها، صد هزارگان، ده هزارگان، هزارگان، صدگان، دهگان و یکان هستند. مابقی ستون ها بعد از یکان نیز اعداد اعشاری محسوب می شوند. به عنوان مثال عدد ۲٫۴۶۵٫۷۸۰ بدین صورت نمایش داده می شود:

۲ مهره از میلیونی ها جدا کرده و نمایش می دهیم. در ستون بعدی ۴ مهره جدا می کنیم. در ستون ده هزارگان برای اینکه ۶ مهره جدا کنیم یک مهره از پایین به بالا هدایت می کنیم و تک مهره قسمت بالا را نیز به پایین حرکت می دهیم. در ستون هزارگان، فقط مهره قسمت بالا را به سمت پایین حرکت می دهیم تا عدد ۵ را نشان دهد. در ستون صدگان، برای نشان دادن عدد ۷، دو مهره از قسمت پایین به بالا هدایت می کنیم و تک مهره قسمت بالا را نیز به پایین حرکت می دهیم. در ستون دهگان برای نشان دادن عدد ۸، سه مهره از قسمت پایین به بالا هدایت می کنیم و تک مهره قسمت بالا را نیز به پایین حرکت می دهیم. در ستون یکان هیچ مهره ای نباید حرکت بدهیم تا عدد صفر را نمایش دهد. در بحث آموزش چر تکه هم اکنون می خواهیم ضرب ۷۶ در ۴۸ را انجام بدهیم:

آموزش چرتکه

برای انجام این کار باید چند مرحله را در چرتکه انجام دهیم:

۳۶۴۸=۷۶*۴۸

  • ابتدا باید یکان ها را در هم ضرب کنیم؛ یعنی عدد ۶ در ۸ ضرب و روی چرتکه نشان دهیم. عدد ۴۸ را به این صورت نشان می دهیم که ۸ مهره در ستون یکان و ۴ مهره در ستون دهگان نشان می دهیم.
  • در گام بعدی باید عدد ۸ در دهگان عدد دیگر ضرب کنیم؛ یعنی ۸ ضرب در ۷۰ کنیم. حاصل این عبارت برابر با ۵۶۰ می شود. ۵۶۰ را نیز به این صورت نشان می دهیم که ۵ مهره در صدگان، ۶ مهره در دهگان نشان می دهیم. در ستون یکان نیز مهره ای نباید باشد تا عدد صفر را نمایش دهد.
  • تعداد مهره های ستون دهگان نمی تواند بیشتر از ۱۰ عدد باشد. پس حال که این اتفاق افتاده باید یک مهره از دهگان برداریم و به صدگان اضافه کنیم.
  • در مرحله بعدی باید دهگان ۴۸ در یکان عدد دیگر ضرب کنیم؛ یعنی عدد ۴۰ ضرب در ۶ کنیم. حاصل این عبارت ۲۴۰ است. در ستون صدگان ۲ مهره، در ستون دهگان ۴ مهره و در ستون یکان صفر مهره نمایش می دهیم.
  • در مرحله آخر باید دهگان های دو عدد را در هم ضرب کنیم؛ یعنی ۴۰ در ۷۰٫ حاصل این عبارت ۲۸۰۰ است. در ستون یکان و دهگان مهره ای نداریم و در ستون صدگان ۸ مهره باید باشد. ولی ما قبلاً ۸ مهره در ستون صدگان داشتیم پس نمی توانیم ۸ مهره دیگر اضافه کنیم. پس دو مهره به صدگان اضافه می کنیم. حاصل ۱۰ مهره می شود و سپس می توانیم مهره ها رو به ستون دیگر منتقل کنیم. ۱۰ مهره را از ستون صدگان منتقل می کنیم و به ستون هزارگان ۱ مهره اضافه می کنیم. پس از ستون صدگان ۶ مهره که باقی مانده را قرار بدهیم و ستون هزارگان ۲ مهره را اضافه نماییم.

حالا در ستون یکان ۸ مهره و در ستون دهگان ۴ مهره و در ستون صدگان ۶ مهره و در ستون هزارگان ۳ مهره قرارگرفته است درنهایت جواب ضرب ما ۳۶۴۸ خواهد بود.

آموزش چرتکه

ادامه مطلب
چگونه آهنربای پول و ثروت شویم؟
چگونه آهنربا و مغناطیس جذب پول و ثروت شویم؟ ۱۰ قانون آهنربای پول و ثروت شدن

کمتر کسی را می­ توان یافت که با شنیدن این پرسش که “چگونه می توان به آهنربای پول و ثروت تبدیل شد؟” به وجد نیاید و اعلام کند که علاقه ­ای به دانستن پاسخ این پرسش و تبدیل شدن به آهنربایی که از هر طرف پول و ثروت را به سمت خود جذب می‎­کند ندارد.

اندرو یانگ:

من در زندگی به این نتیجه رسیده ام که ثروت یک نگرش ذهنی است و هر کسی می تواند افکار ثروتمندی داشته باشد.

حداقل شما عزیزی که این نوشتار را برای خواندن انتخاب نموده ­اید، مشخص است که حتی اگر شده، یکبار به این موضوع فکر کرده ­اید و در حال حاضر این مقاله را برای مطالعه برگزیده­ اید. حال سوال اصلی اینجاست که چرا با وجود اینکه اکثر افراد دوست دارند پول و ثروت را به سمت خود جذب کنند، درصد اندکی از افراد در جهان واقعاً ثروتمندند؟ چرا افراد به جای آنکه جاذب و مغناطیس پول و ثروت باشند، اکثراً دافع پول و ثروتند؟ در ادامه این نوشتار همراه ما باشید تا بتوانیم علاوه بر یافتن پاسخ­ هایی برای این دست از سوالات، راهکارها و گام­ های علمی و کاربردی موثری را برای تبدیل شدن به آهنربا و مغناطیس جذب پول و ثروت بررسی کنیم تا دروازه ­هایی از پول و ثروت بروی ما گشوده شود. به طور کلی قوانین ثابتی بر این عالم هستی حاکم است که خواه، ناخواه زندگی همه­ انسان­ ها را تحت تاثیر خود قرار می­ دهد و خوشبختانه یا متاسفانه باید بگوییم این قوانین زندگی انسان­ ها را در همه جنبه­ ها، حتی مغناطیس و آهنربای پول و ثروت بودن احاطه کرده و افراد دانسته یا نادانسته در تمامی امور زندگی خود این قوانین مهم را به کار می­ گیرند. اما خبر خوب این است که وجود چنین قوانینی در عالم هستی؛ این امکان را به ما می ­دهد بتوانیم به صورت کاملاً آگاهانه و مختار این قوانین متافیزیکی را در جهت کارا و مثبت برای بدل شدن به یک آهنربا و مغناطیس جذب پول و ثروت به کار گیریم.

بنیامین دیزرائیلی:

هیچ عاملی تاب مقاومت در برابر خواست انسان را ندارد.

لذا آنچه لازم است برای یافتن پاسخ این پرسش که “چگونه آهنربا و مغناطیس جذب پول و ثروت شویم؟” بدانیم، در شناخت این قوانین کائناتی نهفته است و مهم­تر این است که بدانیم در درون ما این قدرت وجود دارد که قوانین خارق­ العاده هستی را در جهت رسیدن به اهدافمان به نفع خود به کار گیریم.

هنری فورد:

فکر کنید که می توانید یا فکر کنید که نمی توانید؛ در هر حالت حق با شماست.

چگونه آهنربا و مغناطیس جذب پول و ثروت شویم؟

۱۰ قانون تبدیل شدن به آهنربای پول و ثروت

۱- قانون اشتیاق

شاید بتوان گفت مهمترین نقطه آغاز هر موفقیتی به اشتیاق و عشق به آن هدف بر می­ گردد. البته نه هر نوع اشتیاق، اشتیاقی که در اینجا به آن احتیاج داریم، اشتیاق سوزان است. منظور از اشتیاق سوزان، عشق و اشتیاقی است که در آن جز هدف و مقصود، چیز دیگری را نبینیم و به اصطلاح، این عشق شب و روزمان را از ما بگیرد.

امت فاکس:

اگر بتوانی به اندازه کافی عاشق باشی، آنگاه قدرتمندترین انسان روی زمین خواهی بود.

بنابراین تنها چیزی که باعث می­ شود پول در زندگیمان بماند و پول بیشتری جذب کنیم، عشق است. حس نگرانی، شما را از پول دور می­ کند، بیشتر افراد زمانی که حقوق می­ گیرند یا پولی بدست می­ آورند؛ هیچ احساس اشتیاق، عشق و شعفی به آن ندارند و به جای آنکه به پول عشق بورزند و با احساس خوبی از آن استقبال کنند، بیشتر نگران از دست دادن آن هستند که نتیجه­ نیز برای آن ها همین دور شدن پول خواهد بود. خواستن به تنهایی راهی برای رسیدن به ثروت و تبدیل شدن به آهنربا و مغناطیس پول و ثروت نیست، ما باید مشتاق ثروتمندی باشیم و به صورت وسواس گونه­ ای تمام امور زندگیمان را در جهت تدارک برای جذب پول و ثروت به سمت خودمان برنامه ­ریزی کنیم و جز هدفمان که تبدیل شدن به یک آهنربای بی چون و چراست، چیز دیگری نبینیم. در نهایت در ارتباط با این قانون باید بدانیم که برای اینکه مثل یک آهنربا از هر طرف پول و ثروت را جذب کنیم و به اهداف دلخواه خود در هر زمینه ­ای برسیم باید اقدام فوری کنیم و نخستین قدم­ ها را با شوق هر چه بیشتر برداریم. در یک کلام، موفقیت زمانی همه­ ابعاد زندگی ما را در بر می­ گیرد که مصر و مشتاق و سمج باشیم و شکست را نپذیریم.

رالف والدو امرسون:

وقایع بزرگ و سرنوشست ساز تاریخ ناشی از پیروزی نوعی اشتیاق است.

چگونه آهنربا و مغناطیس جذب پول و ثروت شویم؟

۲- قانون هدف­ گذاری

آنتونی رابینز:

چنانچه خواسته ها و اهداف خود را نشناسیم، کشتی بدون سکانی خواهیم بود که در اوج مثبت اندیشی، همواره مسیر خود را دگرگون می کنیم.

در ابتدای بحث باید این موضوع را کمی شفاف­تر کنیم؛ همه­ ما دوست داریم بدانیم چگونه می ­توان پول بیشتری را جذب کرد و مغناطیس و آهنربای پول و ثروت شد؟ اما نکته مهم اینجاست که چگونگی رسیدن به یک هدف، مسئله اصلی نیست، زیرا این ما نیستم که چگونگی رسیدن به هدف را مشخص می­ کنیم؛ بلکه ما با ایمان و باور راسخی که به سرمنشا هستی داریم، چگونگی دستیابی به هدف و خواسته­ هایمان را به کائنات و عوامل هستی واگذار می­ کنیم. تنها مسئله مهمی که وجود دارد این است که ما چرایی یک هدف را مشخص کنیم. چرا می خواهیم آهنربای جذب پول و ثروت شویم؟ اگر ما بتوانیم دلیل متقن برای داشتن یک هدف تعیین کنیم، مطمئناً راه­ هایی برای دستیابی به این هدف برای ما آشکار خواهد شد. این در حالی است که چرایی رسیدن به یک هدف می­ تواند برای افراد کاملاً متفاوت و منحصر به فرد باشد.

آنتونی رابینز:

ممکن است بزرگترین اره ای که در جهان اختراع شده است در دست شما باشد و در عین حال، در میان انبوهی از درختان جنگل، سرگردان بمانید و ندانید چه کنید. اگر بدانید که چه درختانی را باید برید و چرا؟ شرایط بروفق مراد است، وگرنه ابزاری عالی در دست دارید که به هیچ نمی ارزد.

پس برای اینکه می ­خواهید آهنربای جذب پول و ثروت شوید یک چرایی شخصی پیدا کنید؛ چرایی که شبانه روز شما را به خود درگیر کند. زیرا همانطور که بیان شد ما برای حرکت به سمت یک هدف یا خواسته، بایستی دلایل محکم و قاطعی داشته باشیم تا این دلایل، انگیزه و اشتیاق را در ما برای حرکت به سمت هدف افزایش دهد.

آنتونی رابینز:

برای زندگی خود هدف داشته باشید و آن را برآورده سازید و مهم تر از همه آنکه این کار را با عشق، شور، حرارت، شیفتگی و سرزندگی بسیار انجام دهید!

پس برای آنکه بتوانیم ضمیر ناخودآگاه را بر روی مدار جذب ثروت و پول برنامه­ ریزی کنیم، نخستین کاری که باید انجام دهیم تعیین هدف است. باید بدانیم دقیقاً هدف ما از آهنربای پول و ثروت بودن چیست و یا به چه میزان ثروت و پولی می خواهیم برسیم؟ خوشبختانه ضمیرناخوآگاه ما قابلیت برنامه­ریزی دارد و هر فرمانی به او بدهیم، گوش به فرمان است و بدان عمل می نماید. پس هدف­ های بزرگ انتخاب کنید، اهدافی که هر روز باعث افزایش انگیزه شما گردند و اگر می­ توانید برای دستیابی به اهدافتان یک زمان منطقی تعیین کنید.

جیم ران:

هدف هایتان را کوچک  انتخاب نکنید. اگر به هدف های بزرگ احساس نیاز نکنید، انسان بزرگی نخواهید شد.

اهداف را حتماً یادداشت کنید (بنویسید تا اتفاق بیافتد)؛ زیرا با نوشتن تمرکز بر روی هدف افزایش می ­یابد. قدرتی که در نوشتن هست، معجزه می­ کند.

برایان تریسی:

یاداشت هدف هایتان بر روی کاغذ، احتمال دستیابی به آن ها را ۱۰۰۰% افزایش می دهد.

بنابراین باید از قدرتی که در اختیارمان است، استفاده کنیم و به کائنات این دستور را ارسال نماییم که آمادگی کامل برای رسیدن به اهدافمان را داریم. حال برای ثبت این اهداف نیاز است که به چند نکته دقت کنید:

  • در نوشتن اهداف برای آهنربای جذب پول و ثروت شدن، لازم است که تمامی اهداف خود را کامل، شفاف و واضح بنویسید تا تجسم آن برای ذهن نیمه هوشیار یا همان ضمیر ناخودآگاه راحتر باشد و دستور رسیدن به آن سریع­تر به کائنات انتقال یابد.
  • از همه مهمتر اینکه این اهداف را به زمان حال یادداشت کنید. زیرا زمانی که اهداف به زمان حال یادداشت می­ شوند، ضمیرناخودآگاه در مقابل وقوع آن ها مقاومتی نشان نمی­ دهد و طوری آن ها را تجسم و تصور می­ کند که انگار الان به واقعیت پیوسته ­اند.
  • سعی کنید هر روز در جهت رسیدن به اهداف خود گامی هر چند کوچک بردارید و تلاش خود را مضاعف کنید و در نهایت اینکه در راه رسیدن به اهدافمان ایمان و باور راسخ و کافی داشته باشید.

۳- قانون جذب

آیا تا کنون به این نکته توجه داشته ­اید که وقتی شاد و خوشحال هستید، دلایل دیگری نیز رخ خواهند داد تا شما خوشحال­تر شوید و زمانی که ناراحت و افسرده هستید انگار تمام اتفاقات ناخوشایند در انتظار شماست؟ این موضوع به قانون جذب بر می­ گردد که در همه حال و همه جا عمل می ­کند.

جان اساراف:

تنها دلیلی که مردم هر آنچه را می خواهند ندارند این است که آن ها بیشتر راجع به آنچه نمی خواهند فکر می کنند تا آنچه می خواهند.

قانون جذب می­ گوید هر چیزی همسان خود را جذب خواهد نمود، به بیان بهتر بر اساس قانون جذب؛ انرژی­ های همانند، مشابه و هم بسامد یکدیگر را جذب می­ کنند.

مولانا:

در جهان هر چیز ، چیزی جذب کرد

گرم گرمی را کشید و  سرد ، سرد

پس داشتن احساسات خوب نسبت به ثروت و پول، همسان خود که همان پول و ثروت بیشتر است را به سمت ما جذب خواهد نمود. حتماً حالا از خود می­ پرسید که چگونه می­ توانیم احساسات خودمان را نسبت به پول و ثروت بهبود دهیم. برای اینکار لازم است که تا می توانید پول را دوست داشته باشید و به پول احترام بگذارید و آن را مقدس بشمارید. عاشق کار و شغلی باشید که منبع درآمد شماست و یا شغل و کاری را انتخاب کنید که واقعا عاشق آن هستید. احساس خوبی که از انجام کاری که عاشق آن هستید از خود ساطع می­ کنید، باعث می­ شود کارایی شما چندین برابر شود و ایده ­های بهتری در کسب و کارتان ارائه دهید و همین باعث انگیزه و انرژی مضاعف در کار شما می ­گردد و بر اساس قانون جذب، پول و ثروت بیشتری به سمت شما جریان می­ یابد. قانون جذب به راستی مطیع است.

لیزا نیکولز:

وقتی تو درباره آنچه می خواهی فکر کنی و با قصد و نیت بر آن تمرکز کنی، آنگاه قانون جذب دقیقا هر دفعه همان چیزی را که می خواهی به تو می دهد.

همین الان احساستان نسبت به پول را بسنجید و ببینید که نسبت به ثروت چه احساسی دارید. اغلب افراد در ظاهر و گفتار نشان می ­دهند که به پول احساس خوبی دارند ولی در عمل بگونه دیگری رفتار می­کنند و دائماً از نبود و فقدان پول گلایه دارند. پس همیشه حواستان به احساساتتان باشد زیرا احساسات در قانون جذب به مانند یک راهنما عمل می­ کند. به همان نسبتی که به پول و ثروتمندی احساسات مثبت و خوبی دارید، شما به آن نزدیکتر شده اید. بنابراین کاری که ما باید انجام دهیم این است که دائماً احساس خود را به پول و ثروت عالی کنیم. برای این کار باید از پولی که در اختیار داریم لذت کامل را ببریم و بابت هر پولی که بدست ما می­ رسد سپاسگزار خالق بی­همتا باشیم. عبارات تاکیدی را برای تبدیل شدن به آهنربا پول و ثروت به کار بریم. این عبارات را بر روی کاغذ نوشته و روی دیوار اتاقمان جایی جلوی چشممان قرار دهیم تا هر شب قبل از خواب و یا هر روز بلافاصله بعد از بیدار شدن که ذهن نیمه هوشیار آمادگی لازم برای جذب بیشتر را داراست، آن ها را تکرار کنیم. عبارات تاکیدی همچون جملات زیر یا هر جمله دیگری که بین شما و ثروت رابطه بهتری ایجاد می­ نماید:

  • قائده این عالم بر فراوانی است.
  • در جهان من همه چیز نیکوست.
  • خداوند عاشقانه مرا دوست دارد و تمام خواسته ­های مرا برآورده می­سازد.
  • هر روز فرصت ها برای ثروتمند شدن من بیشتر می شود.
  • من لایق بهترین ها در دنیا هستم.
  • من آهنربای جذب پول و ثروتم.
  • از هر طرف برای من پول و ثروت می­بارد.
  • به هرکجا پا می گذارم پول و ثروت به دنبال من می آید.
  • من لایق و سزاوار ثروت هستم.
  • خدایا شکرت، سپاسگزارم، دوستت دارم.
  • هر روز موقعیت های عالی پول ساز وارد زندگی ام می شود و… .

قانون جذب مدام در حال فعالیت است، چه باور و درک کنی یا نکنی. قانون جذب قانون خلقت است. فیزیکدان های کوانتومی به اطلاع ما رسانده اند که کل کائنات از فکر نشأت گرفته است.

باب پراکتور:

تو زندگی ات را از طریق افکارت و قانون جذب خلق می کنی و تک تک افراد هم همین کار را می کنند.

چگونه آهنربا و مغناطیس جذب پول و ثروت شویم؟

۴- قانون فرکانس

طبق فیزیک کوانتم ما فقط در یک دنیای فیزیکی زندگی نمی­ کنیم، بلکه در وجود هر کدام از ما چندین عوالم دیگر نیز وجود دارد که بسیار فراتر از عالم فیزیکی ماست. هر کدام از ما براساس گفتار، رفتار و افکارمان، یک دنیای فرکانسیک داریم که ممکن است با دنیای فرکانسی سایرین متفاوت باشد. همچنین دنیای فرکانسیک هر فرد با توجه به جنبه ­های وجودی او به هزاران دنیای فرکانسیک قابل تقسیم است؛ یعنی ممکن است دنیای فرکانسیک سلامتی ما با دنیای فرکانسی ثروت ما یا علم کاملا متفاوت باشد. به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید که از نظر ثروت بسیار غنی است پس از این نظر در فرکانس خوب و مناسبی قرار دارد ولی بیماری لاعلاجی دارد، بنابراین از نظر سلامتی در فرکانس و مدار مناسبی قرار ندارد.(چیزی که فرکانس ما را در هر لحظه تعیین می نماید، فکر و مهم تراز آن احساسات ما در آن لحظه است).

استر هیکس:

هیچ چیزی وارد تجربیات تو نشده است مگر تو آن را با افکار و احساساتت دعوت کرده ای.

در ادامه این بحث باید بگوییم که هر انسانی با توجه به گفتار، رفتار و افکاری که دارد، فرکانسی را از خود ساطع می­ کند که بر اساس آن فرکانس ساطع شده به یکی از جهان­ های فرکانسیک وارد می شود که در آن جهان موقعیت­ ها، اشخاص و شرایطی را تجربه خواهد کرد که دقیقا فرکانسی مشابه به فرکانس آن شخص دارند.

هرمن کین:

موفقیت کلید شادی نیست، بلکه شادی کلید موفقیت است؛ اگر آنچه انجام می دهی دوست بداری، موفق خواهی بود.

پس در ارتباط با تبدیل به آهنربای جذب پول و ثروت شدن نیز می توان گفت رفتار، گفتار و افکار هر فرد در مورد ثروت تعیین کننده فرکانس اوست. برای مثال باید به شما عزیزان بگوییم کسی که  در مورد پول این ذهنیت را دارد که پول درآوردن کار ساده و راحتی نیست، فرکانسی را از خود ساطع می ­کند که او را در فرکانس به سختی پول کسب کردن قرار می ­دهد. بر اساس همین مدار فرکانسی افراد و موقعیت هایی بر سر راه این شخص قرار می­ گیرند تا او به سختی کسب روزی کند. این تفکر او را از فرکانس اشخاصی که به سادگی و عزتمندانه درآمد و پول کسب می­ کنند دور می­ نماید و هیچگاه در موقعیت و شرایط انسان هایی که به راحتی پول در می­ آورند قرار نمی­ گیرد.

استر هیکس:

چیزی که درباره اش فکر می کنی یک ارتعاش را از طریق تو فعال می کند.

پس برای اینکه بتوانیم به آهنربای جذب پول و ثروت تبدیل شویم لازم است که وارد جهان فرکانسی شویم که در آن کسب پول و ثروت به آسانی و عزتمندانه انجام شود. حال سوال شما نیز حتماً این است که چگونه می­ توان وارد چنین دنیای فرکانسی شد؟ برای پاسخ به این سوال باید به نکات زیر توجه خاصی داشته باشیم:

  • برای تغییر دنیای بیرون از خود، ابتدا باید از جهان درونمان آغاز کنیم، یعنی باید با استفاده از رفتار، گفتار و اعمالمان فرکانس ارتعاشی خود را افزایش دهیم تا بر اساس این فرکانس جدید؛ شرایط، افراد و موقعیت­ های سطح بالا بر سر راه ما قرار گیرد و وارد زندگیمان گردد. کاری که در اینجا لازم است انجام دهیم این است که افکار، رفتار و گفتار خود را بر روی فرکانس ثروتمندی تنطیم کنیم؛ یعنی مانند ثروتمندان فکر کنیم، مانند آن ها لباس بپوشیم، رفتار کنیم و حتی سخن بگوییم. به بیان دیگر زمانی که ما در جهت مثبت شروع به تغییر می کنیم، طبق قانون فرکانس کم کم شرایط و افرادی که با ما هم فرکانس نیستند بنا به دلایلی از ما دور می­ شوند و ما با موقعیت­ ها، شرایط و افرادی که با فرکانس جدید ما هم مدار هستند و ما قبلا در مدار فرکانسی پایین­تر قادر به دیدن و شناخت آن ها نبوده ­ایم، مواجه می شویم.
  • افرادی که ما با آن ها همنشین و همراه هستیم، بیشترین تاثیر را بر مدار فرکانسی ما دارند، زیرا گفتار و رفتار ما از آنها نشات خواهد گرفت. به طور کلی تمام افکار و رفتار ما میانگین ۵ نفری خواهد بود که بیشترین ارتباط را با آن ها داریم و ما خواسته یا ناخواسته روی این افراد تاثیر مثبت یا منفی می گذاریم و یا از آن ها تاثیر می­ پذیریم. اگر پنج نفری که شما بیشترین ارتباط را با آ ن ها دارید، سطح درآمدی پایینی دارند درآمد شما هم میانگین درآمد آن ها خواهد بود. حال عکس این قضیه هم صادق است و اگر دوستان و اطرافیان نزدیک شما افراد با هدف و شاد و پر انرژی هستند که سطح درآمدی بالایی دارند؛ قطعا این ویژگی­ های مثبت در شما نیز تاثیر گذاشته و شما نیز کاملا شبیه به آن ها خواهید شد. پس تا می­ توانیم بایستی دوستان و همنشینانی را برای خود انتخاب کنیم که از هر جهت امتیاز بالایی داشته باشند.

تو اول بگو با کیان زیستی            پس آن گه بگویم که تو کیستی

نکته دیگری که در این ارتباط باید به یاد داشت این است که بالاترین فرکانس و ارتعاش مربوط به سپاسگزاری است. سپاسگزاری برای تک تک نعمت هایی که اکنون در اختیار داریم فرکانس ما برای جذب ثروت را افزایش می­ دهد.

چگونه آهنربا و مغناطیس جذب پول و ثروت شویم؟

۵- قانون ارتعاش

برای آنکه بتوانیم خود را به یک مغناطیس جذب پول و ثروت بدل کنیم، باید بدانیم که از نظر فیزیک کوانتم تمام ذرات هستی اعم از زنده و غیرزنده دارای انرژی هستند و همین انرژی است که سبب ایجاد ارتعاش در جهان هستی می­ گردد. ذهن ما نیز به مانند سایر اجزا تشکیل دهنده­ عالم هستی و کائنات دارای انرژی است و دائماً در حال تولید ارتعاش در جهت خواسته ­ها و ناخواسته­ های ماست. کائنات با توجه به ارتعاشاتی که از افکار ما دریافت می­ کند به این ارتعاشات پاسخ خواهد داد. ارتعاشات مثبتی که در ذهن ما در نتیجه افکار مثبت ایجاد می­ شود، ما را به اهدافمان نزدیکتر و بالعکس ارتعاشات منفی که در نتیجه افکار منفی است ما را از خواسته خود دورتر می­ کند. به طور مثال اگر دائماً به کمبود و نبود پول فکر کنیم، ما در حال ارسال ارتعاش کمبود به عالم هستی هستیم و پاسخی که کائنات در ازای این افکار و احساس به ما خواهد داد این است که بی­ پولی بیشتری به زندگی ما وارد خواهد شد. باز هم خبر خوب این است که قائده این عالم بر وفور و فراوانی است و اگر ما به صورت خودآگاه افکار خود را بر روی فراوانی و روزافزونی ثروت متمرکز و کنترل کنیم؛ ارتعاشات ذهنی ما در جهت جذب پول بیشتر، مثبت خواهد شد و نتیجه­ ای که خواهیم گرفت فوق العاده خواهد بود و درهای ورود پول به زندگیمان باز خواهد شد. پس برای آنکه بتوانیم به آهنربای جذب بی­چون و چرای پول و ثروت تبدیل شویم؛ کاری که باید انجام دهیم این است که در هر لحظه بفهمیم دقیقا در حال فرستادن چه نوع ارتعاشی به سیستم هستی و کائنات هستیم. به بیان دیگر برای مغناطیس ثروت شدن باید همه وجودمان سرشار از شوق پول باشد، باید حتی آن مبلغ ناچیز پولی که در اختیار داریم را دوست داشته باشیم و هرگز گلایه، ناله و شکایتی نکنیم. در این حالت است که به قانون جذب اجازه می­ دهیم که وارد عمل شود و وقتی متوجه احساس رضایت و خوشنودی ما از پول و ثروت می­ شود، از آن مقدار بیشتری در اختیار ما قرار خواهد داد. این به این معناست که ارتعاش ما با پول یکی شده و اصطلاحا هم ارتعاش شده­ ایم.

مولانا:

تا درطلب گوهر کانی، کانی

تا در هوس لقمه نانی، نانی

این نکته­ی رمز اگر بدانی، دانی

هرچیز که در جستن آنی، آنی

۶- قانون باورها

تمام واقعیت­ های زندگی بیرونی، برگرفته از واقعیت های درونی انسان است تا آنجا که در کتب مختلف بیان می­ شود شما آنچه را که می­ بینید باور نمی­ کنید؛ بلکه آنچه را که باور دارید می بینید. پس تمام شرایط، محیط و حوادث پیرامون ما تحت تاثیر باورهای ذهنی ماست. باورهای ما، افکار غالب ما هستند که مکررا در ذهن ما تکرار شده­ اند و توجه ما کاملا معطوف به آن ها است. هر چیزی که عمیقا به آن باور داشته باشیم بدون شک و تردید برای ما به واقعیت تبدیل خواهد شد. طبق قانون باورها، این باورهای ماست که ما را در مداری قرار می­ دهد که در آن مدار با اتفاقات و شرایطی هم جنس باورهایمان روبرو خواهیم شد.

عیسی مسیح:

آنچه را که دلت می خواهد در زندگی ات اتفاق بیفتد باور کن وایمان داشته باش که اتفاق می افتد و قطعاً اتفاق می افتد و شما آن را خواهید داشت.

خبر خوبی که در ارتباط با باورها وجود دارد این است که ما می توانیم باورهای محدود کننده خود در رابطه با هر موضوعی را با تکرار و تمرین تغییر دهیم تا باورهایی همراستا با هدف و خواسته هایمان ایجاد گردد. پس برای آنکه بتوانیم به آهنربای پول و ثروت بدل شویم باید باورهای محدوده کننده ­ای که در ذهنمان در مورد پول و ثروت وجود دارد را شناسایی کنیم و آن ها را تغییر دهیم. ما در لایه ­های زیرین افکار و در اعماق ضمیر ناخود آگاهمان باورهای غلط و ضد جذب ثروتی داریم که باعث می­ شود به شدت از ثروت دور شویم. باید باور فراوانی را در ذهنمان پرورش دهیم و باورهای مخرب همچون دور بودن ثروت از خداوند، کثیف بودن و چرک کف دست بودن پول و یا خراب بودن انسان های ثروتمند و صادق نبودن آن ها را از باورهایمان حذف کنیم. زیرا با تغییر این باورها به صورت ناخودآگاه فرکانس ­هایی به جهان هستی ارسال می­ شود و ما نتایج آن را در ثروت آفرینی خواهیم دید.

چگونه آهنربا و مغناطیس جذب پول و ثروت شویم؟

۷- قانون کارآفرینی

دنیای امروز ما، دنیای تخصص­ ها است. کاری که دوست دارید را به صورت تخصصی یاد بگیرید و در آن تخصص حرف ه­ای شوید. اطلاعات خود را در زمینه فعالیت خود بالا ببرید و خلاقیت خود را در آن به نمایش بگذارید. یک طرح جدید، کار نو، حرف ه­ای نوین در زمینه­ ای که در آن تخصص دارید ارائه دهید و کارآفرین شوید. اگر خواهان ثروت هستید و می­ خواهید آهنربای پول باشید شرکت مخصوص به خود را راه اندازی کنید، محصولی را برای فروش انتخاب کنید و نیرو استخدام کنید.

۸- قانون انتظار

این قانون به ما می­ گوید در زندگی منتظر هر چیزی باشیم، ماهیت آن چیز به زندگی ما وارد می­ شود و در واقع قانون انتظارر همان نگاه و تصویری است که ما از زندگی خودمان داریم. پس در زندگی تا می­ توانید در انتظار پول و ثروت باشید؛ زیرا اگر با اطمینان انتظار چیزی را داشته باشیم، این انتظار روی نگرش و باورهای ما اثر قدرتمندی گذاشته و مقدمات حضور آن را برای ما فراهم می­کند. بنابراین برای اینکه بتوانیم مانند یک آهنربای قوی عمل کنیم و پول و ثروت را به سمت خود جذب کنیم باید پس از طلیبدن خواسته­ هایمان فقط منتظر آن باشیم و به قانونمندی و نظم هوشمندانه جهان هستی اطمینان کنیم و صبور باشیم.

۹- قانون تجسم خلاق یا تصویر سازی ذهنی

تصویر سازی ذهنی به تجسمی گفته می شود که در آن افکار و احساسات ما به بهترین شکل ممکن کنترل می ­شود و ارتعاش و فرکانسی که از این افکار ساطع می ­شود به دنبال هم فرکانس و هم ارتعاش خود می­رود و ماهیت آن را به سوی ما جذب می­ کند. بنابراین یکی از راه­ های رسیدن به خواسته­ ها و تغییر مدار، تجسم خلاق است. برای تبدیل به آهنربای پول و ثروت هر روز زمانی را به ریلکسیشن و مراقبه اختصاص دهید و خود را در حالی تصور کنید که به مقادیر بالایی از ثروت و پول رسیده­ اید، در حالی که غرق در شادی و سپاس هستید.

چگونه آهنربا و مغناطیس جذب پول و ثروت شویم؟

پس اگر آگاهانه از جملات تاکیدی و تجسم خلاق استفاده کنیم، در ضمیرناخودآگاه باور موفقیت را به وجود می ­آوریم و شاهد دستیابی به هر آنچه که آرزو داریم خواهیم بود. زیرا تکرار و تصویرسازی خواسته در حالت خودآگاه، ضمیر ناخودآگاه را فریب می­ دهد و به او عادت می­ دهد که همیشه ما را انسانی موفق بداند و به همین جهت ما را در رسیدن به خواسته ­هایمان یاری دهد. بهترین راه برای تجسم خلاق این است که یک موسیقی آرامش بخش را پخش کنید و در حالت ریلکس قرار بگیرید و با چشمانی بسته ده نفس عمیق بکشید. خود را مانند یک آهنربا که از هر طرف پول و ثروت به سمت او جذب می ­شود و یا هر خواسته دیگری که دارید، تصور و تجسم کنید. تصویرسازی را به گونه ­ای انجام دهید که خواسته شما الان برآورده شده و وارد زندگیتان شده است. تمامی خواسته­ های خود، زندگی و ثروتی را که در انتظار آن هستید با جزئیات کامل، روشن و واضح تجسم کنید؛ به حدی با جزئیات باشد که بوی پول نو و جنس اوراق پول نو را احساس کنید. هرچه تصویرسازی با جزئیات بیشتر باشد و زمان بیشتری به آن اختصاص دهید و احساسات بیشتری را از شما درگیر خود کند، تصویرسازی بهتر و قوی­تری خواهید داشت.

۱۰- قانون شکرگزاری

شکرگزاری قوی­ترین ارتعاشی است که می ­توانیم به سمت هسته کائنات ارسال کنیم. مهمترین مزیت شکرگزاری ساطع کردن ارتعاش و فرکانس مثبت و قوی از خودمان است. زیرا سپاسگزاری یعنی توجه به داشته ­ها و احساس لذت برای وجود آن داشته ­ها. همانطور که سعدی شیرین سخن می­ گوید:

شکر نعمت نعمتت افزون کند، کفر نعمت، نعمت از برت بیرون کند. روی داشته هاتون تمرکز کنید و به خاطر آن ها با احساس خوب، خدا را شکر کنید. وقتی برای تک تک داشته­ هایمان حتی کوچکترین آن ها در زندگی سپاسگزار باشیم، نعمت­ های بیشتر و بیشتر به سمت ما جاری می­ شود. پس برای اینکه آهنربای جذب پول و ثروت شویم، برای همان پولی که اکنون در اختیار داریم حتی اگر کم است شکرگزار باشیم و احساس لذت کنیم. همانطور که گفته شد خاصیتی که شکرگزاری دارد این است که توجه ما را از نداشته­ ها به سمت داشته­ ها جلب می­ کند که این خود نیز برای ما نعمت و برکت و جذب ثروت و پول بیشتری را به دنبال خود خواهد داشت. قانون شکرگزاری بر اساس قانون جذب عمل می کند و براساس قانون جذب هر کم تراکمی، پر تراکمی را به سمت خودش جذب می­ کند. پس برای پولی که در اختیار دارید سپاسگزار باشید، آنگاه به طرز معجزه آسایی خواهید دید که ثروتتان چند برابر خواهد شد.

بیلی نلسون:

زمانی که شمردن نعمت هایی که در زندگی نصیبم شده را آغاز کردم سراسر زندگی­ام تغییر کرد.

چگونه آهنربا و مغناطیس جذب پول و ثروت شویم؟

شکرگزاری قانون بسیار شگفت انگیزی است، هر چه بیشتر به خاطر داشته­ هایمان سپاسگزار خدا باشیم نعمت های بیشتری به سمت ما جریان می­ یابد. امتحان کنید شکرگزاری را یکی از عادت های روزانه خود قرار دهید و برای مدتی به داشته ­هایتان متمرکز شوید و بابت وجود آنها در زندگیتان خدا را شکر کنید، نتیجه آن فوق ­العاده خواهد بود. حتی خداوند را به خاطر آن موحبت ها و خواسته هایی که ندارید و می ­خواهید بدست آورد سپاس گویید. هر زمان در مورد چیزی سپاسگزاری و قدردانی می­کنیم و احساس خوب در مورد آن داریم، ما به کائنات می ­گوییم از این چیز بیشتر می­ خواهیم پس خواهشا در مورد پول و ثروت چنین نگرشی داشته باشید.

ولاس والتر:

افرادی که صادقانه خداوند را بابت آنچه در تخیل دارند شکر می­ کنند ایمان واقعی دارند. آنان ثروتمند می­ شوند و از هر آنچه می خواهند فراهم می آورند.

به عنوان سخن پایانی این نوشتار باید بگوییم که این زندگی شماست، هیچ کس نمی تواند در آن تغییر ایجاد کند، مگر خود شما. اگر همچنان کارهایی که قبلاً انجام می دادید را انجام دهید و انتظار نتایج جدید در زندگی خود را دارید؛ سخت در اشتباه هستید. اگر خودتان خواستار تغییر نباشید، آنگاه هیچ چیز در این دنیا نمی ­تواند شما را مجبور به تغییر کند. فکرتان را تغییر دهید تا زندگیتان تغییر کند. خوشبختانه، این خودانگاره آموختنی است. با کنترل کردن کامل کلمات، تصاویر و نقطه نظرهایی که به ذهن خود راه می­ دهید، کنترل کامل آینده خود را در دست گیرید و خود را به یک آهنربای جذب پول و ثروت بدل کنید. نکته پایانی دیگر این که از ثروتمند شدن دیگر لذت ببرید زیرا اگر فردی توانسته به این موفقیت برسد مطمئناً ما نیز می توانیم.

کریستین لارسون:

از موفقیت دیگران همان اندازه خوشحال باش که از موفقیت خودت خشنود می شوی.

ادامه مطلب
IMG_2772
۴ توصیه وارن بافت در مورد سرمایه گذاری در بازار منفی

توصیه های وارن بافت در مورد بازار منفی

۴ توصیه مهم وارن بافت در مورد سرمایه گذاری در بازار منفی که حتما باید از آنها جهت انتخاب بهترین سهم و سرمایه گذاری در آن استفاده کرد تا به سود رسید.

۱- وقتی همه از بازار منفی می ترسند شما طمع کار باشید! فرصت های خوب در بازار منفی را شناسایی کنید و روی آن ها سرمایه گذاری کنید.

توصیه های وارن بافت در مورد بازار منفی

۲- دست به ماشه باشید! پول نقدی را نگه دارید و منتظر شوید سهام خوب بازار خوش قیمت شوند و سپس روی آن ها سرمایه گذاری کنید.

توصیه های وارن بافت در مورد بازار منفی

۳- دنبال سودهای کوتاه مدت نباشید، سهام مناسب را برای بلندمدت پیدا کنید و فقط با دید بلندمدت سرمایه گذاری کنید.

توصیه های وارن بافت در مورد بازار منفی

۴- سهامی را بخرید که برابر شوک های منفی کننده بازار مقاوم باشند، با شناخت شرکت ها و گدشته آن ها اینکار ساده است.

توصیه های وارن بافت در مورد بازار منفی

ادامه مطلب
مارک تواین
۷ جمله انگیزشی مارک تواین نویسنده آمریکایی

بهترین جملات انگیزشی مارک تواین

مارک تواین (Mark Twain) نویسنده و طنز پرداز آمریکایی جملات انگیزشی زیادی را به زبان آورده و در کتاب های خود هم آن ها را به چاپ رسانده و در این متن قصد داریم ۷ جمله انگیزشی این نویسنده قهار را برای شما بازگو کنیم تا بتوانید در زندگی خود از آن ها استفاده کنید و به موفقیت بیشتری برسید.

۱- راز پیشرفت در آغاز کردن است. راز آغاز کردن در آن است که وظایف سخت و پیچیده ی خود را به وظایف کوچکی که قابل مدیریت کردن باشند، بشکنید و سپس از نخستین آن ها آغاز کنید.جملات انگیزشی مارک تواین

۲- بیست سال بعد بابت کارهایی که نکرده ای بیشتر افسوس می خوری تا کارهایی که کرده ای. بنابراین، روحیه ی تسلیم پذیری را کنار بگذار و از حاشیه امنیت بیرون بیا، جستجو کن، بگرد، آرزو کن و کشف کن.

جملات انگیزشی مارک تواین

۳- راز جلو افتادن، آغاز کردن است!جملات انگیزشی مارک تواین

۴- بهترین راه برای درک هر چیز، تجربه کردن آن است. چون با حدس و گمان هیچوقت دانا نخواهی شد!جملات انگیزشی مارک تواین

۵- اساسا دو نوع مردم وجود دارد. کسانی که به دستاوردهایی می رسند و کسانی که ادعا می کنند به دستاوردهایی رسیده اند. گروه اول خلوت تر است!جملات انگیزشی مارک تواین

۶- کار یعنی هرچیزی که مجبور به انجام دادنش باشید و بازی یعنی هرچیزی که مجبور به انجام دادنش نباشید! جملات انگیزشی مارک تواین

۷- اگر وظیفه ات این است که قورباغه ای بخوری، بهترین کار این است که آن را اول صبح بخوری و اگر قرار است که ۲ قورباغه بخوری، بهتر است که بزرگترین قورباغه را اول بخوری!

جملات انگیزشی مارک تواین

ادامه مطلب
مروری بر تعصبات سرمایه گذاری شناختی و احساسی
مروری بر تعصبات سرمایه گذاری شناختی و احساسی

همه افراد برای خودشان تعصباتی دارند. ما در مورد مردم، فرصت ها، سیاست های دولت و همچنین شرایط اقتصادی قضاوت می کنیم. وقتی شرایط پیرامون خود را بر اساس تعصب های فردی ارزیابی کنیم، در واقع تمام مسائل دنیا را در چهارچوب معیارهای معینی که از تجربیات شخصی فرا گرفته ایم، بررسی خواهیم نمود و این در حالی است که، ما نمی توانیم در مورد تمام مسائل صرفاً مثل یک شاخص برای انتخاب تعداد معینی سهام در بازار مالی، عمل کنیم. ما در مورد ملاک هایی صحبت می کنیم که، بر اساس آن ها تصمیم گیری نموده و گاهاً ممکن است این تصمیمات، متعصبانه باشند. همچنین ممکن است، مردم اصلاً متوجه نباشند که، تصمیماتشان بر اساس تعصب هایی می باشد که، در وجود آن ها شکل گرفته است. بطور کلی همه فعالیت های روزمره انسان، در درجه اول توسط الگوهای رفتاری هدایت می شوند.

همین الگوهای رفتاری، می توانند روی شخصیت سرمایه گذاری افراد نیز، تأثیرگذار باشند. برای بسیاری از افراد، تقریباً غیرممکن است که، در سرمایه گذاری بدون تعصب تصمیم گیری کنند. با این حال، سرمایه گذاران می توانند با تشخیص و شناخت دلایل تعصباتشان، میزان تأثیرگذاری آن ها را به حداقل رسانده، سپس با وضع قوانین معاملاتی و سرمایه گذاری برای خود، به راحتی در مواقع ضروری قادر به کنترل این سوگیری ها باشند. تعصبات سرمایه گذاری به دو دسته اصلی شناختی و احساسی تقسیم می شوند. هر دوی این سوگیری های رفتاری، ناشی از قضاوت یک جانبه در انتخاب یک چیز نسبت به موارد دیگر است.

نکات کلیدی ۱

  • تشخیص و فهم تعصبات شناختی و احساسی زیان ده، در راستای بهبود بازدهی معامله گر از همه لحاظ، مفید است.
  • به طور کلی؛ تعصبات شناختی شامل تصمیم گیری بر مبنای مفاهیم غیرممکن یا غلط می باشد و تعصبات عاطفی به احساسات ناخودآگاه شخص در زمان تصمیم گیری، تعبیر می شوند.

تعصب شناختی چیست؟

همانگونه که در بالا ذکر شد، سوگیری شناختی تصمیم گیری بر مبنای مفاهیم غلط یا غیرممکن را شامل می شود. تعصبات شناختی را همچون اصول تجربی انسانی فرض کنید که، ممکن است واقعاً درست نباشند. همه ما تجربه دیدن فیلم هایی را داریم که در آن، یک دزد لباس مخصوص پلیس را می پوشد تا، از یک ایست بازرسی امنیتی عبور کند. چون او لباس رسمی پلیس بر تن دارد، افسران واقعی تصور می کنند که، حتماً یک نیروی پلیس است! این مثالی از یک تعصب شناختی است. اما یک پلیس قلابی به تصمیمات سرمایه گذاری شما چه ارتباطی دارد؟ چون ممکن است شما نیز، حین سرمایه گذاری بر مبنای چنین مفروضات اشتباه مالی و پولی، تصمیم گیری کنید؛ چنین مثالی ذکر شد و جهت درک بهتر مطلب، در ادامه قصد داریم نمونه های دیگری نیز ذکر کنیم.

تعصب تأیید شدن

آیا تاکنون متوجه شده اید که، به صورت ناخودآگاه برای نظرات کسانی که با تفکرات شما موافق هستند، اهمیت بیشتری قائل هستید؟ باید بگوییم که، سرمایه گذاران بازار مالی نیز، اغلب همین کار را انجام می دهند. صادقانه بگویید، چند بار در عوض جستجوی تحلیل هایی که مخالف نظر شما باشند؛ پس از تحلیل سهم، صرفاً به دنبال مطالعه گزارشات تأیید کننده نظریه خودتان بوده اید؟

تعصب قمار بازان

فرض کنیم شاخص کل بورس تهران به مدت ۵ روز کاری متوالی، روند صعودی داشته و هر روز سقف های بالاتری را در نمودار ثبت کرده است. شما پیش از شروع این موج صعودی، تعدادی سهم شرکت خودروسازی سایپا را خریداری کرده اید. بر اساس تجربیات شخصی اعتقاد دارید که، بازار در ششمین روز متوقف شده و قیمت ها سقوط می کنند. به همین دلیل در ابتدای شروع به کار بازار بورس در روز ششم، سفارش فروش خود را ثبت می کنید. ممکن است به هر دلیلی پیش بینی شما درست بوده و دقیقاً در این روز بازار نزولی می شود اما، اینکه سقوط بازار مطلقاً به دلیل روند افزایشی ۵ روز گذشته باشد، غیرمنطقی است و حتی اگر چنین اتفاقات مشابهی در گذشته نیز روی داده باشد، صرفاً بر اساس آمار، رویدادهای گذشته و آینده به یکدیگر مرتبط نمی شوند.

تعصب حفظ موقعیت

انسان ها ساخته عادات خود می‎ باشند. بطور مثال سرمایه گذاران به جای تحقیق در مورد ایده های جدید، در برابر پذیرش تغییر اثرات سرریز سبدهای سرمایه گذاری مقاومت کرده و دوباره در سهام و صندوق های قابل معامله سرمایه گذاری می کنند. در واقع باید بگوییم؛ هرچند سرمایه گذاری در شرکت هایی که کسب و کار آن ها را درک می کنید، استراتژی مناسبی است اما، افراد متعصب گمان می کنند که، سرمایه گذاری در محصولات و ایده های جدید ممکن است، پتانسیل کسب سود آن ها را محدود کند.

تعصب گریز از ریسک

یک بازار صعودی قدرتمند و پُر نوسان را در نظر بگیرید. چنین شرایطی برای داد و ستد در بازار سهام، بسیار ایده آل به نظر می آید. اما برخی معامله گران از ترس تغییر جهت بازار، موج افزایشی قیمت ها را از دست می دهند. تعصب ریسک گریزی اغلب موجب می شود که، سرمایه گذاران به اخبار بد پیرامون بازار، اهمیت بیشتری می دهند. این دسته از فعالان بازار، معمولاً در دارایی های باثبات و کم ریسک، با حجم بالایی سرمایه گذاری می کنند. اوج فعالیت این افراد در بازار مالی زمانی است که، شرایط خنثی بر بازار حکم فرما است. این تعصب به طور بالقوه می تواند موجب شود که، به اثر ریسک بیشتر از احتمال موفقیت اهمیت داده شود.

اثر گله ای

وارن بافت، با اجتناب از  اثر گله ای ، به یکی از موفق ترین سرمایه گذاران دنیا تبدیل شود.”حریص باشید وقتی دیگران می ترسند و بترسید وقتی دیگران حریص شده اند”؛ نقل قول مشهور او در زمینه نکوهش این پدیده رفتاری می باشد. حال به تعصب تأیید مراجعه کنیم. معمولاً سرمایه گذاران وقتی هم جهت با توده فعالان بازار معامله می کنند، احساس بهتری دارند. اما تا جایی که وارن بافت اثبات نموده، یک ذهنیت مخالف اکثریت پس از تجزیه و تحلیل کامل بازار، می تواند عملکرد مناسب تری داشته باشد.

تعصب احساسی چیست؟

طبق تعریف ابتدایی، تعصب عاطفی به تصمیم گیری براساس احساسات شخصی گفته می شود. این سوگیری ها ممکن است، عمیقاً ریشه در تجربیات شخصی فرد داشته باشند که، در تصمیم گیری های او نیز تأثیر می گذارند. تعصبات عاطفی، معمولاً از ذهن سرمایه گذاران نشأت گرفته و بطور کلی، غلبه بر آن ها نسبت به تعصبات شناختی، می تواند کمی سخت تر باشد. تعصبات احساسی، لزوماً همیشه اشتباه نیستند. در برخی موارد، تعصب احساسی سرمایه گذار می تواند، در راستای اتخاذ تصمیمات کم ریسک و منطقی، مفید باشد. همانند تعصبات شناختی، در ادامه مواردی از تعصبات احساسی را ذکر خواهیم نمود.

تعصب نفرت از زیان

آیا در سبد خود سهمی دارید که ارزش آن، چنان کاهش یافته باشد که، از شدت ناراحتی حتی تمایل نداشته باشید در مورد فروش این سهم فکر کنید؟ در واقع اگر سهام زیان ده خود را بفروشید، می توانید سرمایه باقی مانده را، دوباره در یک سهام با پتانسیل سوددهی بالا سرمایه گذاری کنید. اما به دلیل اینکه، به معنای واقعی تحمل پذیرش زیان را ندارید، به امید بازگشت شرایط به حالت اولیه و جبران تمام ضررها، به همراهی با این سهم ادامه می دهید.

تعصب اعتماد به نفس کاذب

“من مزیتی دارم که، بقیه افراد قادر به داشتن آن نیستند”. فرد دارای تعصب اعتماد به نفس کاذب معتقد است که، استعداد او به عنوان یک سرمایه گذار، از توانایی های دیگران برتر است. به عنوان مثال شخصی را در نظر بگیرید که، در صنعت دارو مشغول به کار است و تعصب اعتماد به نفس کاذب دارد. او معتقد است که، توانایی معامله گری او در صنعت داروسازی، نسبت به سایر معامله گران در سطح بالاتری قرار دارد. به طور کلی، بازار می تواند موفق ترین معامله گران را نیز احمق جلوه دهد! همین فرآیند می تواند، برای شما نیز اتفاق بیفتد.

تعصب مالکیت

این سوگیری رفتاری تقریباً شبیه به تعصب نفرت از زیان است. در این حالت، کارهایی که انجام داده ایم را نسبت به تصمیماتی که از اجرای آن ها منصرف شده ایم، ارزشمندتر تلقی می کنیم. مثال سهام زیان ده بالا را به خاطر دارید؟ هرچند سایر سهام موجود در این صنعت، بتوانند بازدهی بیشتری کسب کنند؛ این سرمایه گذار حاضر به فروش سهام خود نخواهد بود زیرا، او مثل گذشته معتقد است که، این سهم در میان هم گروهان خود همچنان بهترین است.

نکات کلیدی ۲

  • سوگیری های احساسی، معمولاً مبتنی بر استدلال های مفهومی عمیقی نیستند.
  • تعصب، معمولاً ناشی از قضاوت یک جانبه در انتخاب یک چیز نسبت به موارد دیگر است.
  • سوگیری ها می توانند تحت تأثیر طرز تفکر، تجربیات، هنجارهای اجتماعی، فرضیات، تحصیلات و… قرار داشته باشند.
  • هر دوی تعصبات شناختی و احساسی، زمانی که روی یک تصمیم تاثیر بگذارند، نتیجه لزوماً موفقیت آمیز نخواهد بود.

کنترل تعصبات مخرب

در امور سرمایه گذاری، انجام اقداماتی که منجر به کاهش تعصبات زیان ده شوند، می تواند تا حد زیادی در کسب بازدهی بیشتر مفید باشد. در پایان مطلب می خواهیم، نمونه هایی از این دست رویکردهای محدود کننده تعصبات را، برای شما ذکر کنیم. “استفاده از ابزار محاسباتی نظیر برنامه صفحه گسترده یا اکسل”؛ این برنامه ها امکان محاسبات ریسک و پاداش هر معامله را فراهم می آورند.در واقع با کمک به تعیین چهار چوب ها باعث می شوند که، از قوانین مدیریت سرمایه خود منحرف نشوید. “پیش از ورود به معامله، اهداف خود را تعیین کنید”؛ زمانی که قیمت به محدوده مد نظر رسید، بدون تعلل از موقعیت معاملاتی خود خارج شوید. “یکی از راه های کلیدی کاهش تعصبات مخرب در معامله گری، تدوین قوانین مشخص و پایبندی به آن هاست”؛ این قوانین معاملاتی، با کنترل تعصبات منفی و غلبه بر احساسات، منجر به افزایش بازدهی خواهند شد.

ادامه مطلب
۱۳ نکته طلایی برای موفقیت در بازار مالی ایران
۱۲ نکته کاربردی و طلایی برای موفقیت در بازار مالی ایران

یکی از عوامل اثرگذار در رشد اقتصادی مداوم کشورها، توسعه بخش مالی و بازارهای مالی آن ها است. در واقع بازار و سیستم های مالی توسعه یافته تر نه تنها فعالیت سرمایه گذاری در بازارهای مالی را به موفقیت نزدیک می کنند، بلکه موجب می شوند اقتصاد یک کشور توانایی تجربه نرخ های رشد بالاتر را نیز بدست آورد. بازار مالی (Financial market) به عنوان زیرمجموعه ای از نظام اقتصادی، مکانیزمی است که در آن امکان مبادله دارایی های مالی در چارچوب قوانین و مقررات مشخص میان پس انداز کنندگان و سرمایه گذاران و جویندگان سرمایه با هزینه ای پایین محقق می شود. در این بازار دارایی های مالی مبادله می شوند. تفاوت در بازار دارایی های واقعی و بازار مالی در مصرفی یا سرمایه ای بودن کالاهای مورد مبادله در این بازارهاست. درواقع دارایی های واقعی همچون املاک و خودرو و اسباب منزل، کالاهای مصرفی هستند که جنبه پس انداز و سرمایه گذاری ندارند. خرید این قبیل کالاها به امید گرانتر شدن در آینده، به معنای بلااستفاده نگه داشتن منابع سرمایه گذار بدون ایجاد ارزش افزوده است؛ مگر آنکه کالای خریداری شده اجاره داده شده و از آن درآمدی حاصل شود.

شرط موفقیت در بازار مالی

با این حساب پیش از ورود و کسب موفقیت در بازار مالی باید شناخت لازم از ماهیت و ساز و کارهای اعمال شده بر این بازارها را بدست آورد. گرچه بازارهای مالی را بسته به معیارهای متفاوت همچون نوع دارایی ها، مرحله عرضه اوراق بهادار و سررسید تعهدات مالی می توان دسته بندی کرد؛ اما به طورکلی بخش مالی اقتصاد متشکل از سه بخش پول، بیمه و بازار سرمایه است. البته امرزوه بازار بیمه و تامین اطمینان به لحاظ حجم و اهمیت آن از بازار سرمایه جدا شده و به طور جداگانه مورد مطالعه قرار می گیرد.

بازار پول (Money market)

۱۳ نکته طلایی برای موفقیت در بازار مالی ایران

یکی از بخش های بازار مالی، بازار پول است. در این بازار، دارایی های مالی شبیه به پول با توان نقد شوندگی بالا و با سررسید کمتر از یک سال معامله می شوند. ویژگی اصلی این بازار استفاده از ابزارهای مالی کوتاه مدت با ریسک پایین عدم پرداخت، نقدشوندگی و ارزش اسمی بالا است. بنابراین ابزارهای مورد استفاده در این بازار نیاز به نقدینگی و تامین سرمایه در گردش را در کوتاه مدت برای فعالان آن تسهیل می کند. از جمله ابزارهای بازار پول می توان به سپرده ها، وام با وثیقه، حواله و بروات اشاره کرد.

بازار سرمایه (Capital market)

۱۳ نکته طلایی برای موفقیت در بازار مالی ایران

بازار سرمایه به بازار دادوستد ابزارهای مالی با سررسید بیشتر از یک سال و دارایی های بدون سررسید اطلاق می شود. بازار سرمایه در واقع تسهیل کننده فرآیند خرید و فروش ابزارهای مالی (اسناد خزانه، اوراق تجاری و گواهی سپرده) و پلی ارتباطی میان عرضه کنندگان سرمایه های خرد و کلان و متقاضیان سرمایه است. شاخص ترین ابزار مالی این بازار اوراق قرضه و مالکیت است که اکثرا با نام سهام شناخته می شود. این بخش از بازار مالی نقش مهمتری در گردآوری منابع پس اندازی و تأمین نیازهای سرمایه گذاری واحدهای تولیدی دارد. بازار سرمایه نسبت به بازار پول بسیار گسترده تر است و از تنوع ابزاری بیشتری برخوردار است. این بازار بر اساس اینکه اوراق بهادار مورد معامله در آن برای اولین بار منتشر شوند یا اوراق اولیه منتشر شده، دوباره مورد معامله قرار بگیرند به دو دسته بازار اولیه و بازار ثانویه تقسیم می شود.

در واقع در بازار ثانویه، اوراق بهادار منتشر شده در بازار اولیه قابلیت دادوستد پیدا می کنند. این بازار شرایطی فراهم می کند که فعالان این بازارمالی در صورت لزوم به آسانی بتوانند تصمیمات سرمایه گذاری خود را تغییر دهند؛ ضمن آنکه جابجا شدن مالکیت ابزارهای مالی قابلیت دادوستد در این بازار و قدرت نقدشوندگی زیادی را ایجاد می کند که به عملکرد بهتر و موفقیت فعالان این بازار مالی کمک می کند. در این حالت، از نقد شدن پیش از سررسید بدهی واحدهای متقاضی سرمایه یا ناشران اوراق بهادار جلوگیری می شود و در نتیجه ضربه های کمبود نقدینگی تأثیر محدودتری بر واحدهای سرمایه گذار خواهند داشت.

بازار تامین اطمینان

۱۳ نکته طلایی برای موفقیت در بازار مالی ایران

این بازار به تقلیل و توزیع مخاطرات دو بازار پول و سرمایه اختصاص دارد. بازار تامین اطمینان، زمینه انتقال و توزیع ریسک فعالیت های اقتصادی و سرمایه گذاری را فراهم می سازد و توان ریسک پذیری سرمایه گذار و ضریب موفقیت در سایر بازارهای مالی، یعنی بازار پول و سرمایه را افزایش می دهد. بازار تامین اطمینان، ریسک افرادی را که در فعالیت های اقتصادی بزرگ و پرریسک، چه در بخش واقعی اقتصادی و چه در بازارهای پول یا سرمایه اشتغال دارند را میان پس اندازکنندگانی توزیع می کند که حاضرند ریسک بازده غیر مطمئن را بپذیرند. با این توصیف می توان گفت با ایجاد تنوع در سبد دارایی ها به خصوص ابزارهای مالی؛ ریسک معاملات و سرمایه گذاری ها کاهش داده می شوند.

بنابراین توسعه بازارهای مالی که یکی از مهم ترین ارکان جوامع مدرن هستند، می توانند به ثبات اقتصادی و سیاسی کشورها کمک کنند زیرا زمینه و پیش نیاز لازم برای اعتماد مردم به این بازارها را در پی خواهند داشت و با تجهیز منابع پس اندازی، آن ها را به سوی فعالیت های مولد اقتصادی هدایت می کند. علاوه بر این بازارهای مالی کارآمد موجب تشویق ورود و تجهیز سرمایه خارجی، بهینه سازی ساز و کار تخصیص منابع، حفظ ثبات بلندمدت نظام مالی و مورد اتکا و اعتماد واقع شدن اجزای تشکیل دهنده نظام مالی می شوند. فرآیند گسترش و توسعه بازارهای مالی در کشورهای مختلف به سطوح اقتصادی و توسعه بنیان های مالی، ساختار نهادها، سیستم حقوقی، مدیریت و… در آن کشورها بستگی دارد و موجب تخصیص بهینه پس اندازها، افزایش تنوع ریسک سرمایه گذاری، رشد سریع تر و کاهش تناوب و طول دوران های اقتصادی می شود.

ریسک های موجود در بازار مالی ایران

۱۳ نکته طلایی برای موفقیت در بازار مالی ایران

در نبود بهینه زیرساخت های یادشده در کشور در کنار شیوه ناکارامد مدیریت اقتصادی، بازارهای مالی در ایران مسیر توسعه یافتگی را به خوبی طی نکرده اند و در سایه تحریم ها به تدریج از بازارهای جهانی فاصله خود را بیشتر می کنند. همین مساله موجب می شود ریسک سرمایه گذاری در این بازارها چه در مقیاس خرد و چه در بعد کلان بالا رفته و بر موفقیت در بازار مالی سایه بیافکند. علاوه بر این یکی دیگر از خلأ های موجود در کشور ما، نبود نهادهای آموزشی و اطلاع رسانی در زمینه بازارهای مالی است یعنی داده های زیادی در این زمینه ها در دسترس نیست. از سوی دیگر مردم هم آگاهی چندانی از این سازوکارها ندارند؛ این در حالیست که لازمه حضور سرمایه گذاران و فعالان اقتصادی در هر بازاری نیازمند اطلاعات دقیق و شفاف است. در بازارهای مالی ایران انجام مطالعات امکان سنجی کاربردی همواره با تنگناها، موانع و محدودیت های بسیار همراه بوده که توجه نکردن به این موارد، در بسیاری از موارد نتایج کاربردی مطالعات بازار را به شدت منحرف می کند.

فقدان درک و نگرش تخصصی مناسب در انجام مطالعات بازار، فقدان شفافیت مناسب در بخش تدوین استراتژی توسعه اقتصادی، نبود فهرست مقدماتی اولویت های سرمایه گذاری، همسو نبودن مطالعات بازار با تحولات جهانی، نبود تفکیک پذیری مناسب تحلیل های مالی و اقتصادی و اعمال نگرشی یکسان در انجام مطالعات طرح های صنعتی، از مهمترین تنگناها و محدودیت های ساختاری مطالعات بازارهای مالی است. از سوی دیگر مواردی چون ضعف دسترسی به اطلاعات و آمار فعالیت های صنعتی و اقتصادی، تناقص و بروز اختلافات شدید در آمارهای موجود و دست اندازی به روش و ابزارهای نه چندان مناسب پردازش اطلاعات در امر پیش بینی روندهای آتی، اشتباه در ترسیم اولویت های سرمایه گذاری، وجود نداشتن رقابت در ساختار اغلب فعالیت های اقتصادی کشور از مهمترین عوامل در ناکار آمدی بازارهای مالی شمرده می شوند. عدم اطمینان از سیاست های اقتصادی کشور و نبود شفافیت در ترسیم استراتژی توسعه اقتصادی غالب در کشور، ضعف ساختاری بانک ها، ریسک های سیاسی، وابستگی اقتصاد ایران به نفت و … دلایل دیگری هستند که تراز ریسک در بازارهای مالی را افزایش می دهد.

اما علاوه بر موارد یاد شده سوگیری های سیاسی_ اقتصادی ایران، رشد پایین اقتصادی و منفی بودن سطح تجاری کشور، اقتصاد و در نتیجه بازارهای مالی کشور را نیز متاثر از خود کرده و از اعتبار ایران در تامین مالی از طریق منابع بین المللی کاسته است؛ مساله ای که بر کارایی بازارهای مالی به شدت اثرگذار است. خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریم ها، بر کاهش دسترسی ایران به بازارهای تأمین مالی جهان دامن زده و ریسک سرمایه گذاری در بازارهای مالی کشور را بالاتر برده است.

تأثیر بحران های جهانی بر بازار مالی ایران

اگر چه بازارمالی ایران به ویژه در بازار سرمایه به دلیل عدم ارتباطات بین المللی و عدم سرمایه گذاری شرکت های ایرانی در خارج کشور، به طور مستقیم از بحران های جهانی تأثیر نمی پذیرد، اما اثرات روانی بحران بر بازار و همچنین اثرات غیرمستقیم آن از طریق کاهش سودآوری شرکت های پذیرفته شده در بورس، کاهش نقدینگی و همچنین کاهش رشد اقتصاد کشور بر بازار سرمایه انکارناپذیر است.

اهمیت اطلاع از سازوکار بازارهای مالی و ریسک های موجود در آن ها برای سرمایه گذاران

ریسک و سود همراه همیشگی هم اند. هیچ عقل سلیمی به دنبال پذیرش ریسک، بدون کسب سود نیست. سود در بازار دارایی درواقع پاداشی است که خریدار و سرمایه گذار در ازای قبول ریسک های خاص و البته نه هر نوع ریسکی؛ به دست می آورند. به طور کلی برای کسب سود در اقتصاد دو راه بیشتر وجود ندارد: یکی کارآفرینی در سطح بنگاه و بازار محصول و بهره مندی از مزایای شبه انحصاری فعالیت ایجاد شده و دیگری تحمل ریسک در جریان خرید یک دارایی ریسکی. کسی که در بازار مالی مثلاً سهام فعالیت می کند، کارآفرینی نمی کند، پس تنها به این دلیل می تواند سود بیشتری ببرد که یا ریسک بیشتری را متحمل شده است یا در ریسک توزیع شده شریک می شود. بنگاه به تنهایی، دو راه برای تامین مالی دارد؛ اول ایجاد بدهی از طریق اخذ وام و دیگری انتشار سهام یا اوراق قرضه.

عملیات و سازوکار بنگاه ریسک زیادی به همراه دارد. اما وام دهنده در عمل ریسک زیادی متحمل نمی شود چون ماهانه اقساط خود را از وام گیرنده دریافت می کند. بنابراین تمامی ریسک و نااطمینانی عملیات بنگاه به رغم اینکه بخشی از منابع مالی آن از طریق وام تامین شده، به سهامداران منتقل می شود و این افراد به این دلیل بازده بیشتری دریافت می کنند که ریسک بالاتری را متحمل شده اند. اما در کشور ما به دلیل ناکارایی نسبی بازارها، برخی اوقات سرمایه گذاران می توانند روی موج بازار سوار شده و بدون تحمل ریسک های بالا، در مقاطعی پاداش های زیادی کسب کنند. البته در مورد روند بلند مدت چندان با اطمینان نمی توان صحبت کرد. ولی روند بلند مدت بازارهای مالی کشور ما به لحاظ بازدهی تقریباً مشابه دیگر بازارها بوده است. یعنی بازده معقول به دلیل تحمل میزان مشخصی از ریسک. بنابراین موفقیت در بازار مالی در گرو بازارهای مالی کارامد و جلوگیری از شکل گیری عدم تعادل های بزرگ است. بحران بازارهای مالی به عنوان بخشی از این عدم تعادل ها، هزینه های بزرگی بر فعالان بازارهای مالی و حتی اقتصاد کشور وارد می کند، اما توانایی ما در پیش بینی زمان بندی و ابعاد وقوع آن ها محدود است.

با این حال مبتنی بر دانش فعلی و استناد به روش های تحلیل بنیادی و تکنیکال و بهره مندی از آموزش های صحیح می توان تا حدودی ریسک سرمایه گذاری در بازارهای مالی همچون بازار سرمایه و سهام را تقلیل داد و به موفقیت در بازار مالی رسید.

۱۲ نکته طلایی و رازآلود برای موفقیت در بازار مالی ایران

به طورکلی برای موفقیت در بازارهای مالی، چگونگی مدیریت سرمایه یکی از موضوعاتی است که هر سرمایه گذار در بدو ورود و به منظور کسب موفقیت در بازارهای مالی باید آن را آموزش دیده و در معاملات خود استفاده کند. علاوه بر این باید ریسک های این بازارها را بشناسد تا ضمن حفظ ارزش سرمایه ی خود، آن ها را از شوک های منفی حفظ کرده و با کسب درآمد اضافه عملکرد موفقیت آمیزی در بازارهای مالی از خود به جای بگذارد. برای رسیدن به این منظور کسب دانش و آموزش های لازم، مدیریت سرمایه و شناخت رفتار و روانشناسی بازار سه اصلی هستند که باید به آن ها توجه کرد. هر فردی باید بداند که موفقیت در بازارهای مالی نیازمند سال ها آموزش و تمرین و تمرکز بر روانشناسی فردی و دانش تحلیل است. چند نکته بنیادین برای موفقیت در بازارهای مالی را با هم مرور می کنیم.

۱) آموزش ببینیم

سرمایه گذار پیش از ورود به هر بازاری و به ویژه ورود به بازار سرمایه ابتدا باید آموزش های لازم را از سوی مراکز آموزشی معتبر و مشاوران کارآزموده دریافت کند. تنها به این شکل است که فعالیت در بازارهای مالی از فعالیتی پر ریسک به فعالیتی تقریبا قابل پیش بینی و تحلیل پذیر تبدیل می شود. سرمایه گذار طی آموزش هایی که دریافت می کند در می یابد که تمرکز خود را بر روی حفظ سرمایه یعنی بقا قرار دهد (به ویژه در زمان هایی که سرمایه گذار به دنبال نوسان گیری از بازار است) و در مرحله بعدی به کسب سود از بازار فکر کند. این در حالیست که سرمایه گذاران غیرحرفه ای سودآوری را در الویت قرار می دهند و به همین دلیل شکست می خورند اما مبادله گران حرفه ای با تمرکز بر کم کردن زیان، سرمایه خود را افزایش می دهند. در بازارهایی مانند فارکس و یا بازار آتی سکه که سرمایه گذار قادر است با چند برابر سرمایه خود معامله کند، حساست موضوع به مراتب بیشتر است. بنابراین دریافت آموزش و تجهیز به تخصص لازم موجب می شود که سرمایه گذار برای موفقیت در یک بازار مالی درگیر هیجان معاملات نشده و سعی بر انجام معاملات منظم و منطقی داشته باشد.

 

۲) آرامش و پذیرش مسئولیت هر معامله

عملکرد احساسی در بازار اغلب موجب شکست سرمایه گذاران می شود. علاوه برآن ترس و طمع بزرگترین زیان ها را متوجه سرمایه سرمایه گذاران می کند. سرمایه گذار حرفه ای به پشتوانه دانش خود وارد بازار می شود و با آرامش، موفقیت در بازار مالی که انتخاب کرده را محتمل تر می کند. این مساله برای سرمایه گذاران در بازارهای مالی ایران به دلیل ریسک هایی که پیشتر برشمردیم بسیار مهم است.

آرامش و پذیرش مسئولیت هر معامله برای موفقیت در بازار مالی ایران

۳) مقدار سود و زیان را از پیش تخمین بزنیم

قبل از انجام هر معامله سرمایه گذار باید میزان بازدهی سرمایه گذاری و همچنین زیان احتمالی را ارزیابی کند و تعیین کند که به ازای هر واحد سود، چه مقدار زیان را می تواند تحمل کند. درواقع پیش از انجام معامله سرمایه گذار هنوز ریسک نکرده و می تواند پارامترهای مختلف سود و زیان را بررسی کند. در نظرنگرفتن حد زیان و عدم نظارت بر حساب ها موجب می شود زیان اجازه پیشروی پیدا کرده و بخش زیادی از سرمایه سرمایه گذار از دست برود. استفاده از تحلیل تکنیکال یکی از ابزارهای مفید برای تعیین حد سود و حد زیان می باشد.

تخمین میزان سود و زیان برای موفقیت در بازار مالی ایران

توجه به استراتژی سرمایه گذاری معکوس وارن بافت می گوید ”در بازار سهام، برای چیزی که همه افراد روی آن خوش بین هستند بهای زیادی می پردازید”. سرمایه گذاران حرفه ای می دانند که برای مثال وقتی ارزش یک سهام بنیادی، به شکلی که غیرواقعی افت می کند حتما فعالان دیگر بازار در تحلیل های خود اشتباه کرده اند. آن ها از همین فرصت بهره برده و برای کسب موفقیت در بازار مالی به جای فروش، شروع به خرید می کنند. باید در نظر داشت که سرمایه گذاری معکوس با ریسک همراه است و در این راه نباید نقش تحقیق و بررسی جدی و تخصصی را نادیده گرفت. در واقع اگر سرمایه گذار حرفه ای پی ببرد که در پشت پرده سقوط و نزول، یک دلیل بنیادی محکم وجود دارد و این سرمایه گذاری فجام خوبی نخواهد داشت، سرمایه خود را وارد بازار نخواهد کرد.

۴) تنظیم یک فایل روزنگار

تنظیم یک فایل روزنگار برای موفقیت در بازار مالی ایران

تنظیم یک فایل روزنگار و ثبت بالانس ماهانه حساب می تواند میزان موفقیت سرمایه گذار در بازارهای مالی همچون بازار سهام را رصد کند. این اقدام موجب می شود که تجربه اشتباهات گذشته تکرار نشود. سرمایه گذاران موفق یک اشتباه را دوبار مرتکب نمی شوند. علاوه بر این یادداشت مداوم سود و زیان ها کمک می کند که سرمایه گذار بتواند استراتژی و سیستمی که برای معامله انتخاب کرده را مدام کامل تر کرده و بهبود ببخشد.

۵) اتخاذ یک استراتژی و بهبود مستمر آن

سرمایه گذاران و معامله گران حرفه ای برای موفقیت در بازار مالی مدام از بازخوردهایی که از استراتژی خود می گیرند در بهبود آن استفاده می کنند. آن ها سیستم ها و الگوهای مختلف را می آزمایند، ریسک و سود را تخمین می زنند و بر ساختن حسابشان تمرکز می کنند. یک استراتژی کارا در دراز مدت درصد مباده های موفق و برنده را افزایش می دهد. در غیراینصورت اگر استراتژی مناسب نباشند، کاری از دست مدیریت سرمایه ساخته نیست. یک استراتژی کارامد باید بداند چرا می خواهد وارد معامله شود و امکان برآورد سود نسبت به ریسک را داشته باشد. این استراتژی این امکان را به سرمایه گذار می دهد که مشخص کند برای کسب سود حاضر است چقدر ریسک متحمل شود و از پیش تعیین کند در چه مدت زمانی قصد معامله کردن دارد. یک سرمایه گذار حرفه ای می داند با استراتژی های کوتاه مدت نمی توان در مدت زمان طولانی معامله کرد و در صورت برخورد با مشکل در طی معامله برای خود برنامه دارد و در نهایت می داند چه زمانی از معامله خارج می شود.

۶) مکتوب کردن استراتژی خروج از بازار و عمل به آن

یکی از اشتباهات معمول سرمایه گذاران، اصرار بر نگه داشتن معامله ی ضررده است. آن ها می خواهند به معامله ضررده فرصت سوددهی دهند حال آنکه به اصطلاح “اولین ضرر، بهترین ضرر است”. درواقع نباید بر یک معامله یا یک سهم تعصب داشت.

مکتوب کردن استراتژی خروج از بازار و عمل به آن برای موفقیت در بازار مالی ایران

۷) برنامه روزانه

برنامه ریزی و طرح های دقیق تدوین نحوه فعالیت برای سرمایه گذار از اهمیت بسیاری برخوردار است. طرح و برنامه ریزی مدون وحرفه ای به معنای آماده بودن برای معامله در ساعات مشخصی است. سرمایه گذار و معامله گر حرفه ای معمولاً از جدول زمانی مشخصی برای معامله تبعیت می کنند. علاوه براین پیش از شروع به معامله لازم است نگاهی اجمالی به اخبار و ادراکی از وضعیت بازارها وجود داشته باشد چراکه کنترل منظم وضعیت بازار و استفاده از آن در جهت شناخت بسترهای مناسب سرمایه گذاری می تواند موفقیت بیشتر در بازارهای مالی را به همراه داشته باشد.

۸) بودجه پشتیبان

نکته مهم دیگر اختصاص قسمتی از سرمایه خود به عنوان بودجه پشتیبان است. این امر می تواند امنیت فعالیت های مالی و اقتصادی شما را در زمان بروز بحران های اقتصادی و تاثیر آن بر بازار بورس تامین نماید.

۹) سرمایه استقراضی

سرمایه گذاران خرد معولا ریسک مبادله با پولی که متعلق به خود آن ها نیست را نمی پدیرند!.

۱۰) منابع اطلاعاتی قابل اعتماد

گاهی اطلاعات غیردقیق و اشتباهی که به سرمایه گذاران داده می شود، از روی ناآگاهی است. اما گاهی اوقات افراد آگاهانه سرمایه گذاران نوپا را به بستر زیاندهی هدایت می کنند تا به منافع خود دست یابند. در حال حاضر سایت ها، گروه های تلگرامی و سایر رسانه ها وجود دارند که در برخی موارد حتی دنبال کننده های فراوانی نیز دارند. سرمایه گذاران باید آگاه باشند که نمی توانند صرفا به این مراجع اتکا کنند چون احتمال دارد اطلاعات ناقصی را در اختیار آن ها قرار دهند. پس آنچه اهمیت دارد این است که شما به عنوان سرمایه گذار، در انتخاب مشاور خود دقت کنید و بدانید مشاور مد نظر شما به چه کسانی کمک می کند و در چه بخشی از بازار سرمایه تخصص دارد. مشاور باید به حجم سرمایه ای که می خواهید وارد جریان بازار کنید توجه کند و تشخیص دهد که حرکت در چه جهتی برای شما مناسب است.

منابع اطلاعاتی قابل اعتماد برای موفقیت در بازار مالی ایران

۱۱) سودهای مبادله گران حرفه ای

افراد با دسترسی به اطلاعات درونی (Inside Information)، واسطه گران و سبد گردانان و امثال آن ها کسب می کنند نماینده سودی نیست که مردم عادی کسب می کنند، این را نباید شاخص سودآوری و موفقیت در بازارهای مالی دانست. ضمن آنکه سود مازاد (یعنی ورای سود متناسب با ریسک در بلندمدت) در بازار سهام از جنس “بازی جمع صفر” است، یعنی یک عده برنده و یک عده بازنده خواهد شد؛ همانطور که در یک شرط بندی روی مسابقه اسب سواری همه برنده نخواهند شد. مطالعات فراوان نشان می دهد که به احتمال زیاد کسانی که زود آمده و زود هم بیرون می روند، برنده و آن هایی که در دوره حباب دارایی به بازار می پیوند بازنده خواهند بود. مبادله گران غیر حرفه ای و آموزش ندیده فعال در بازارهای مالی نهایتا به صورت میانگین با ضرر از این بازار خارج می شوند. پس سعی کنید برنده از بازی خارج شوید.

۱۲) انتخاب گزینه مناسب در بازار سهام

برای انتخاب بهترین موقعیت معامله در هر بازاری باید مطالعات اقتصادی و قدرت تحلیل بالایی داشت و از سازوکار آن بازار مطلع بود. برای مثال در بازار سهام فشار تقاضا یا سرازیر شدن پول داغ (Hot Money) در بازار کاغذی می تواند در کوتاه مدت ارزش سهام یک شرکت را از ارزش ذاتی آن بالاتر ببرد اما این مساله در کوتاه مدت اتفاق می افتد زیرا ارزش سهام شرکت ها در بلندمدت نمی تواند از ارزش واقعی دارایی های مشهود و غیرمشهود شرکت فاصله زیادی بگیرد. در مورد شرکت های بزرگ فعال در صنایع بالغ بازار سهام مانند پتروشیمی، این موضوع قابل لمس تر است زیرا این شرکت ها معمولا آنقدر بلوغ یافته اند که ظرفیت رشدشان به کمترین میزان رسیده است و ارزش سهام آنها در بلند مدت به ارزش روز دارایی های ملموس نزدیک است. با این حال شرکت های فعال در صنایع روبه رشد و متکی به تکنولوژی های نوین همچون شرکت های ارائه دهنده خدمات اینترنتی و شرکت های دارویی، از آنجا که گزینه های رشد بیشتری در اختیار دارند ارزش سهام آن ها در بلندمدت می تواند در سطحی بالاتر از ارزش روز دارایی ها بایستد.

ادامه مطلب
تنوع ساده در مقابل بهینه سازی!
تنوع ساده در مقابل بهینه سازی!

بهترین تعریف ارائه شده برای مفهوم متنوع سازی ساده عبارت است از تشکیل یک سبد سرمایه گذاری بر اساس تلفیقی از حدس و گمان و عقل انسان به گونه ای که، مدل های پیچیده ریاضی در آن دخالتی نداشته باشند. طبق اذعان برخی کارشناسان، در بدترین حالت ممکن این رویکرد می تواند، ریسک سبدهای سرمایه گذاری را شدیداً افزایش دهد. تحقیقات انجام شده طی سال های اخیر نشان می دهد که، این روش متنوع سازی آگاهانه اما بدون استدلال، به اندازه همان فرمول های بهینه سازی پیچیده و موهوم، تاثیر گذارند.

متنوع سازی ساده یا پیچیده؟

تعجب برانگیز نیست که، سرمایه گذاران حقیقی به ندرت از روش های پیچیده تخصیص دارایی استفاده کنند. این مدل ها اسامی ناآشنا و عجیبی دارند؛ مدل بهینه سازی میانگین واریانس، روش شبیه سازی مونت کارلو، مدل بهینه سازی ترینور بلک و… مثال هایی از این روش های پیچیده هستند که، همگی آن ها برای ساختن یک سبد سرمایه گذاری بهینه تدوین شده اند. در واقع هدف این مدل سازی ها، دست یافتن به رؤیای همیشگی سرمایه گذاران، یعنی بدست آوردن بیشترین سود با کمترین ریسک ممکن می باشد.دو تحقیق در مورد نظریه بهینه سازی تحت عنوان “بهینه سازی در مقابل متنوع سازی ساده؛ چگونه یک استراتژی تشکیل سبد ۱/N موثر است؟”در مدرسه کسب و کار لندن توسط دکتر ویکتور دمیگول و همکارانش انجام شده است که، در مخالفت با کارآمدی مدل های پیچیده، دلایلی در این پژوهش ها بیان شده اند. طبق نتایج، تفاوت عملکرد این روش ها از نظر آماری قابل توجه نیست اما، آن ها اذعان می نمایند که، مدل های ساده در مجموع عملکرد بهتری دارند.

آیا رویکرد سرمایه گذاران حقیقی در خرید مقدار کمی از تعداد زیادی سهام مختلف، کارایی لازم را ندارد؟

این یک موضوع بسیار مهم و از اصول اساسی سرمایه گذاری است. طبق روایات تاریخی، یک خاخام یهودی به نام اسحاق بار آها، پدر تمام نظریات متنوع سازی بوده است. او در قرن چهارم این موضوع را بیان کرد که، دارایی های خود را به سه بخش مساوی تقسیم کنید. ثلث اول و دوم را در زمین و کالا سرمایه گذاری نموده و یک سوم باقی مانده را نیز به صورت پول نقد نگهداری کنید. پس واضح است که این توصیه امروزه پس از گذشت ۱۶۰۰ سال نیز، همچنان مطلوب و کاربردی است. از نظر بعضی منتقدین، بسیار بعید به نظر می رسد که، با تقسیم سرمایه به سه بخش مساوی و نگهداری دارایی ها به صورت املاک، اوراق بهادار (معادل مدرن کالا) و پول نقد، بتوان بازدهی در حد مطلوب کسب کرد. از طرف دیگر، نمودارهای دایره ای مرسوم که برای نمایش وضعیت سبدهای کم، متوسط و پُر ریسک به کار می روند، بسیار واضح بوده و احتمالاً مشکلی در بازدهی این رویکرد سرمایه گذاری، در آن ها مشاهده نمی شود. حتی خود هری مارکوویتز که به خاطر مدل های بهینه سازی که ارائه کرده، جایزه نوبل اقتصاد را برنده شد نیز، سرمایه خودش را بطور مساوی در سهام و اوراق قرضه سرمایه گذاری می کند. بدیهی است که، او فقط بر اساس دلایل روانشناسی چنین استراتژی سرمایه گذاری را در پیش گرفته است. واضح و روشن بود که، مارکوویتز بر اساس تئوری های برگزیده خودش سرمایه گذاری نکرده بود و از این بابت خرسند به نظر می آمد.

نشانه ها و شرایط ساده نگری

به منظور بررسی دقیق تر ویژگی های این استراتژی تخصیص دارایی، در ادامه به ذکر مثال های دیگری می پردازیم. مارتین وبر، استاد مالی و بانکی آلمانی بیان می کند؛ گونه های مختلفی از مدل های ساده وجود دارند که، عملکرد برخی از آن ها نسبت به سایرین بهتر است. در مقابل پروفسور شلومو بنارتزی از دانشگاه کالیفرنیا، دیدگاه متفاوتی دارد. از نظر او سرمایه گذارانی که بیش از حد بر سادگی تمرکز دارند، به شدت تحت تأثیر چیزهایی قرار می گیرند که، توسط دیگران به آن ها ارائه می شود. به همین دلیل، اگر آن ها به یک کارگزاری بورس مراجعه نمایند، ممکن است پس از خرید تعداد زیادی سهام متفرقه از آنجا خارج شوند و یا اگر با یک متخصص اوراق قرضه مواجه شوند، احتمالاً با حجم فوق العاده بالایی اوراق بدهی خریداری کنند. علاوه بر این در بازار بورس، سهام مختلفی با ارزش بازار کم یا زیاد، سطح کیفی و اعتباری متفاوت و… وجود دارند که، هرگونه تعصب نسبت به آن ها می تواند، به فاجعه ای بزرگ یا حداقل یک سبد سرمایه گذاری با کارایی کمتر از سطح مطلوب منتهی شود. در همین راستا ممکن است، مفهوم سادگی به معنای نادرستی تعبیر شود. ساده نگری به معنای ناآگاهی و زودباوری، به احتمال بسیار زیاد به مشکلات عدیده ای منجر خواهد شد. با این حال، اگر افراد غیر حرفه ای و نا آشنا با مدل سازی فنی پیچیده، استراتژی ساده نگری را بر اساس مفهوم واقعی آن، یعنی رویکردی معقول و منطقی در پیش بگیرند، هیچ دلیل موجهی برای شکست آن وجود ندارد. به عبارت دیگر، موضوع قابل بحث در این زمینه، دیدگاه منفی و به کار بردن تعابیر تحقیر آمیز در مورد مفهوم سادگی است.

پیچیدگی هم راهگشا نیست!

استراتژی پیچیده و استفاده از مدل های خاص و پیشرفته، لزوماً منجر به موفقیت در سرمایه گذاری نمی شوند. پیچیدگی در ذات بازارهای مالی است و این موضوع به قدری روشن است که، فعل و انفعالات مبهم آن، به ندرت موجب شگفتی فعالان این بازار می شود. در واقع ترکیب اقتصاد، سیاست و عوامل انسانی، وحشتناک است. متغیرهایی در بازار بورس وجود دارند، که لزوماً همه آن ها نمی توانند بطور کامل و مؤثر در یک مدل ریاضی گنجانده شوند. مدل های پیچیده فنی، همیشه در معرض خطر شوک های غیر قابل پیش بینی یا ترکیبی از چنین عواملی قرار دارند. دکتر ویکتور دمیگول و همکارانش معتقدند که، روش های پیچیده بطور جدی به واسطه مسائل محاسباتی محدود می شوند. از نظر آماری اثبات شده است که، بازده مورد انتظار از دارایی ها مجهول است و پیش بینی دقیق آن ها، منجر به خطاهای محاسباتی بزرگی می شوند. در نتیجه سبد سرمایه گذاری که، بر اساس معیارهای منطقی تشکیل شده و به صورت منظم و دوره ای مورد ارزیابی قرار گیرد؛ همچنین بر مبنای شرایط جاری بازار مجدداً متعادل سازی شود، نه تنها از منظر عقلی قابل درک است، بلکه می تواند از برخی مدل های فنی که به واسطه پیچیدگی و ابهام خود محدود شده اند نیز، عملکرد بهتری داشته باشد. در واقع زمانی که امکان گنجاندن تمام متغیرهای ضروری در مدل وجود نداشته باشد و یا این استراتژی حین وقوع تغییر در شرایط بازار، نتواند خود را به اندازه کافی با اوضاع جدید وفق دهد، مدل های پیچیده عملکرد مناسبی از خود به نمایش نمی گذراند. همچنین فارغ از مبحث تنوع در نوع دارایی ها، همگان می دانند که، یک سبد دارایی باید خودش به صورت ذاتی متنوع باشد. در این زمینه طرفداران رویکرد متنوع سازی ساده بیان می کنند داشتن بیش از ۱۵ سهم در یک سبد، لزوماً منجر به افزایش کارایی سرمایه گذاری نخواهد شد. بنابراین یک سبد سهام بسیار متنوع، ممکن است اثرات نامطلوب غیر منتظره ای در پی داشته باشد.

کلام پایانی

تنها موضوعی که همگان با آن موافق هستند این است که، متنوع سازی یک اصل کاملاً ضروری است. اما فواید مدل سازی پیچیده ریاضی، نامشخص است و بسیاری از سرمایه گذاران حتی نحوه عملکرد آن ها را نیز نمی دانند. اگرچه مدل های کامپیوتری می توانند بسیار موثر به نظر برسند اما، ریسک نقص علمی همیشه وجود دارد. هرچند بازدهی خوب برخی از این مدل‎ ها قابل انکار نیست ولی، لزوماً همه آن ها بهتر از روش های ساده عمل نمی کنند. ضرب المثل قدیمی “به آن چیزی که می شناسید و درک می کنید، بچسبید!” در واقع به سرمایه گذاری در ابزار مالی که عمیقاً آن را متوجه می شویم و رویکرد تخصیص دارایی ساده، اشاره می نماید.

ادامه مطلب
ذهنیت سرمایه گذار موفق
ذهنیت سرمایه گذار موفق

بسیاری اوقات هنگام خرید سهام، مهم ترین اولویت ما، فروش زود هنگام و ذخیره سود است. عمده دلایل وسوسه شدن مردم برای فروش شتاب زده سهام، به دو دسته کلی تقسیم می شوند. دسته اول کسانی هستند که، پیش بینی می کنند بازار سقوط کرده و در نهایت ارزش دارایی هایشان کاهش می یابد. دلیل سردرگمی مابقی افراد این است که، تصور می کنند با نگهداری طولانی مدت سهام و خودداری از فروش آن، قادر به کسب سود نخواهند بود. حال آنکه باید دید، آیا صرفاً به وسیله فروش زود هنگام سهام، می توان سود کسب کرد؟ در این مقاله، سعی داریم برخی از سوالات پیرامون مبحث فوق را پاسخ داده و تلاش می کنیم ضمن بررسی ذهنیت سرمایه گذار موفق، بتوانیم رویکرد معاملاتی خود را نیز ارتقا داده و هم تراز ایشان قرار دهیم.

آیا فقط زمانی که سهام خود را بفروشیم، سود می کنیم؟ اجازه دهید لحظه ای در این مورد بیندیشیم. اگر این فرضیه درست باشد، پس ثروتمندان دنیا چگونه پول در می آورند؟ بیل گیتس چند بار مایکروسافت را فروخته است؟ جواب این سوال صفر است. آیا این بدان معنی است که، بیل گیتس هیچ درآمدی نداشته است؟ مطمئناً از نظر بسیاری از شما و همچنین بیل گیتس، این استدلال درستی نیست زیرا، او مالک این شرکت است و سود سهام، حقوق و سایر درآمدهایش در مایکروسافت، سالانه بالغ بر چندین میلیارد دلار می باشد. تمام این موارد صحیح است اما، نکته ای که می خواهیم در اینجا مطرح کنیم این است که، طرز تفکر صاحبان کسب و کار این نیست که به قیمت سهام شرکت توجه کنند! بلکه بیشتر روی سود حاصل از سرمایه گذاری خود متمرکز هستند. در واقع باید گفت، تمرکز مالک به جای ارزش تابلویی سهم، بر چگونگی افزایش سود سالانه شرکت است. زیرا اگر درآمدهای شرکت برای یک دوره طولانی در حال رشد باشند، مطمئناً این رویه منجر به افزایش قیمت نیز خواهد شد. طبق گفته وارن بافت، در کوتاه مدت ممکن است قیمت سهام بر اثر تغییرات نسبت P/E یا سایر عوامل دچار نوسان شود اما، روند قیمتی بلند مدت سهام تابعی از شرایط درآمدی شرکت است.

همانند صاحب یک کسب و کار بیندیشید!

ذهنیت سرمایه گذار موفق

اگر از شما پرسیده شود، چند بار تجارت خود را به منظور پول درآوردن فروخته اید؟ خب ممکن است پاسخ هرگز باشد. در ادامه سوال می کنیم، اگر تجارت خود را نفروشید، پس چگونه می توانید سود کسب کنید؟ شاید بگویید، این تجارت یک جریان درآمدی ایجاد کرده که، سود حاصل از آن نصیب من می شود. در مقایسه، اگر همان فرد مؤسس کسب و کار نیز صرفاً مالکیت سهام یک شرکت را بدست آورد، ممکن است طرز تفکر وی هنگام تملک سهام نسبت به مالکیت خود تجارت، بسیار متفاوت باشد. زیرا آن شخص در چنین حالتی، به عنوان یک ابزار مستقل از شغلش با این سهام رفتار کرده و این موضوع هرگز موجب نمی شود او نقشی به عنوان مؤسس در این کسب و کار ایفا نماید.

بنجامین گراهام می گوید:

اولین چیزی که یک سرمایه گذار حقیقی، هنگام خرید سهام باید در نظر داشته باشد این است که، مالکیت سهام در واقع تملک بخشی از یک کسب و کار است.

آیا مغازه خود را می فروشید؟

حال می خواهیم مباحث فوق را بر اساس فرضیات اما در دنیای واقعی مطرح کنیم. فرض کنید شما یک کسب و کار در زمینه ارائه خدمات مشاوره ای دارید و تجارت خود را در یک دفتر در بازاری محلی انجام می دهید. ارزش دفتر کار شما ۵۰۰ میلیون تومان بوده و ماهیانه حدوداً۲۰ میلیون تومان درآمد دارید. این یعنی مجموع درآمد سالانه شما، ۲۴۰ میلیون تومان می باشد. حال اگر روزی یکی از دوستانتان سراغ شما بیاید و در مورد کاهش ۵۰ درصدی قیمت مغازه طی ماه های آتی هشدار دهد و از همین روی به شما پیشنهاد کند که مغازه خود را بفروشید، آیا تمایل به فروش دفتر کار خود خواهید داشت؟ به احتمال زیاد پاسخ شما منفی خواهد بود زیرا، شما در عوض قیمت مغازه، بر افزایش تعداد مشتریان و رشد درآمدتان متمرکز هستید. حتی اگر ارزش محل کارتان ۵۰ درصد کاهش یابد، شما همچنان به همان تعداد مشتری خدمات ارائه می دهید. پس به همین دلیل این موضوع روی درآمد شما تاثیری نداشته و کاهش قیمت ملک برای شما مهم نخواهد بود.

حال اگر همین دوست پس از شش ماه به شما مراجعه کرده و مدعی شود که، شرایط بازار املاک کاملاً دگرگون شده و در حال حاضر دفتر کار شما یک میلیارد تومان قیمت گذاری شده است. آیا در این شرایط محل کسب و کار خود را خواهید فروخت؟ احتمالاً در این شرایط نیز استدلال مشابهی ارائه کرده و فروشنده نخواهید بود. زیرا طرز تفکر شما مبتنی بر مالکیت کسب و کار و تمرکزتان بیشتر روی درآمد است و شاید صرفاً قیمت ملک در این راستا اهمیت چندانی نداشته باشد. شما به عنوان مالک کسب و کار، هر روز از زمان شروع فعالیت روزانه، پیوسته بر ارائه خدمات بهینه، بازاریابی صحیح و تبلیغات در رسانه های مرتبط به منظور جذب مشتریان بیشتر متمرکز هستید و طبیعتاً انجام این امور، منجر به رشد تجارت شما می شوند. بر همین اساس، زمانی که ما در سهام سرمایه گذاری می کنیم، باید طرز فکری همانند صاحبان کسب و کار داشته باشیم. بطور مثال پس از خرید سهام، فقط روی تابلوی قیمت متمرکز نباشید و به جای آن، منابع درآمدی شرکت را شناسایی کنید. اینجاست که بیشتر سرمایه گذاران اشتباه می کنند! به عنوان یک سرمایه گذار، عدم توجه و بررسی سوددهی یک شرکت پیش از شروع سرمایه گذاری، بزرگترین خطایی است که می توانید مرتکب شوید. اگر به منظور اخد تصمیمات معاملاتی خود، صرفاً قیمت سهام را ملاک قرار دهید، این احتمال وجود دارد که درگیر نوسانات قیمتی سهم شده و بر اساس حدس و گمان محض تصمیم گرفته باشید.

با نوسانات قیمت دوست شوید!

ذهنیت سرمایه گذار موفق

ممکن است بسیاری از شما به این بیندیشید که، ضمن پیروی از راه و روش سرمایه گذاران موفق، چه زمانی برای خروج به موقع و فروش سهام، مناسب و مقتضی است؟ به گفته وارن بافت، یک سرمایه گذار موفق در بهترین دارایی ها سرمایه گذاری کرده و روی جریان درآمدی آن تمرکز دارد. اما در کنار این، خود را با نوسانات قیمت نیز وفق می دهد. بطور کلی تا زمانی که بازه نوسانات قیمتی یک دارایی بسیار محدود باشد، کاربرد پذیری آن تغییرات عمده ای نداشته است. اما برخی اوقات به دلیل پدیده رفتار جمعی، قیمت این دارایی های ارزشمند نیز بشدت حبابی می شوند که، یک سرمایه گذار هوشمند باید از چنین فرصت هایی به منظور فروش سهام خود استفاده کند. میزان درآمد ناشی از یک دارایی، معمولاً در بیشتر اوقات پایدار است. اما گاهاً تغییر در انتظارات سرمایه گذاران نسبت به آینده می تواند، عامل شکست های قیمتی بزرگ باشد.

ما به عنوان یک سرمایه گذار، باید کاربرد پذیری یک دارایی را به دقت ارزیابی نموده تا بتوانیم ارزش واقعی بهینه آن را مشخص نماییم. بطور کلی مبحث اصلی بحث این بود که، اگر شما سهم یا سبدی از سهام را با نسبت P/E مشخصی خریداری کرده و برای مدت طولانی آن را نفروشید، حتی اگر نسبت P/E در طول این سال ها در محدوده یکسانی قرار داشته باشد، ارزش سرمایه گذاری شما به دلیل افزایش درآمدهای شرکت، رشد خواهد نمود. در نتیجه اگر بر اساس میزان رشد درآمد شرکت سرمایه گذاری کنید، این موضوع خود مسبب افزایش ارزش سهام شما می شود. به عنوان یک سرمایه گذار هوشمند، شما باید در شرکت های برتر با پروژه هایی با برآورد مشخص که، موجب می شوند درآمد آن ها طی سال های آتی روند افزایشی داشته باشد، سرمایه گذاری کنید. بعضی اوقات در بازار سهام ممکن است، قیمت شرکت های برتر به بیش از ارزش واقعی آن ها برسد یا بلعکس دچار حباب منفی شود. هر دوی این شرایط، موقعیت عالی را برای ما به عنوان سرمایه گذار فراهم می کنند تا، با خرید یا فروش سهام خود بتوانیم از فرصت های موجود در بازار، بیشترین بهره ممکن را ببریم.

به عنوان کلام پایانی، هنگامی که صرفاً روی سهام سرمایه گذاری کنیم، باید به دنبال تعیین نقاط کف و سقف بازار بر اساس قیمت باشیم که، این امر خیلی امکان پذیر نیست. اما در مقابل، زمانی که روی سهام یک کسب و کار عالی سرمایه گذاری کنید، حتی اگر در طول دوره سرمایه گذاری هیچ دوره رونق یا رکودی اتفاق نیفتد، ارزش این دارایی به دلیل رشد درآمد شرکت افزایش می یابد.

ادامه مطلب
۱۱ گام در راستای سرمایه گذاری موفق
۱۱ گام در راستای سرمایه گذاری موفق

در بازار مالی باید همیشه انتظار کاهش قیمت ها را داشته باشید. معمولاً هنگام بحران، در نظر گرفتن حداقل ۱۰% افت ارزش سهام منطقی است. سهام نیز مانند هر چیز دیگری در این دنیا، جنبه های مثبت و منفی مربوط به خودش را دارد. سقوط ناگهانی بازار می تواند مسبب اشتباهاتی از سوی سرمایه گذاران شود، که در بلند مدت به رشد مالی آن ها صدمه بزند. امروزه با توجه به پیشرفت تکنولوژی و افزایش تعداد معامله گران، نوسانات بازار بورس افزایش یافته، که همین موضوع منجر به رواج رفتارهای هیجانی میان سهام داران شده است. همواره در سرمایه گذاری موفق دو پارامتر اصلی وجود دارد: بازدهی و استراتژی که فقط یکی از این دو مورد برای شما قابل کنترل است و آن، رویکرد معاملاتی شما خواهد بود.

۱۱ روش برای رسیدن به سرمایه گذاری موفق

در ادامه، ۱۱ اصل مهم در راستای موفقیت در بازار مالی را برای شما ذکر خواهیم نمود. توجه داشته باشید که این موارد اغلب به جهت سادگی بیش از حد فراموش می شوند، اما شما سعی کنید همیشه آن ها را بخاطر داشته باشید.

۱) فرآیند سرمایه گذاری خود را پیچیده نکنید

گاهاً مشاهده می شود بعضی افراد، چندین حساب معاملاتی مختلف دارند و نکته قابل تأمل این است که در تمام این حساب ها به یک شکل سرمایه گذاری می کنند، پس دلیل آن چیست؟ به نظر می رسد معامله گران این گونه می پندارند که، با انجام این کار یک سبد سرمایه گذاری متنوع و مطمئن برای خود ایجاد کرده اند. در حالی که این روش تشکیل سبد سهام و متنوع سازی سرمایه گذاری نیست و فقط شرایط کاری را دشوارتر می کند.

۲) پایش مداوم نوسانات بازار، عامل پیشگیری از ضرر نیست!

امروزه با توجه به گسترش پلتفرم های آنلاین تحلیلی و معاملاتی بازارهای مالی، برای دسترسی به قیمت لحظه ای سهام در اقصی نقاط جهان، کافیست یک تلفن همراه هوشمند متصل به اینترنت در اختیار داشته باشید. درصد بالایی از معامله گران در طول روز، زمان طولانی را صرف مشاهده و پیگیری نوسانات میان روزی بازار می کنند که، مصداق بارز اتلاف وقت است. این رویکرد در بلند مدت قطعاً برای سلامت جسمی و روانی شما به عنوان یک سرمایه گذار مضر خواهد بود، زیرا شما اساساً قادر به کنترل حرکات قیمتی بازار نیستید. نوسانات مثبت و منفی جزئی از ذات این بازار است و باید همیشه انتظار آن را داشته باشید.

۳) سبد سرمایه گذاری، حاصل تفکرات و شرایط مالی شماست

۱۱ گام در راستای سرمایه گذاری موفقافراد مختلف، از طیف های مالی، شخصیتی، خانوادگی و… گوناگون را در نظر بگیرید. هر شخص بر اساس شرایط و مقدار پولی که در اختیار دارد، اقدام به سرمایه گذاری می نماید. معمولاً این موارد به صورت روزمره تغییر نخواهند کرد، پس با تشکیل یک سبد بهینه در ابتدای کار، دیگر نیازی نیست مرتباً در حال تغییر ترکیب دارایی هایتان و پرداخت کارمزد باشید. از معامله گری بر اساس شایعات و نظرات دیگران بپرهیزید و تنها زمانی که دگرگونی مهمی در زندگیتان ایجاد شد، به فکر تغییر نحوه سرمایه گذاری خود باشید.

۴) “بستگی دارد” و “نمی دانم” پاسخ بسیاری از مسائل مالی هستند

۱۱ گام در راستای سرمایه گذاری موفقدر رویدادها و کنفرانس های مالی اغلب این سوال توسط مردم عادی مطرح می شود که، بهترین سرمایه گذاری چیست؟ در وهله اول پاسخ بسیاری کارشناسان به چنین سوالاتی “بستگی دارد” است و عموماً می گویند، برای مشاوره دقیق تر باید اطلاعات بیشتری در اختیار آن ها قرار داده شود. بطور کلی علی رغم تمام تجربیات انسانی و پیشرفت تکنولوژی، بازار سهام هنوز قابلیت پیش بینی ۱۰۰% را ندارد. بنابراین هیچ کس نمی تواند بگوید، چند لحظه یا یک ماه بعد چه اتفاقی در بازار روی خواهد داد. اما مشاوران مالی می توانند با ارائه راهکارهای صحیح سرمایه گذاری، در راستای پیشرفت مالی بلند مدت شما تاثیر گذار واقع شوند. مطمئناً پیگیری چنین مواردی نسبت به بررسی مداوم قیمت ها، برای شما مفیدتر است.

۵) روند صعودی یا نزولی قیمت سهام، یک پدیده عادی و تکرار شونده در بازار مالی است

نوسانات بورس همانند تغییرات دمای سطح کره زمین است. همیشه با فرا رسیدن فصل زمستان، دما افت کرده و و هوا سرد می شود. سپس مجدداً در آستانه فصل بهار، دمای زمین افزایش می یابد. این چرخه دمایی تا پایان عمر زمین ادامه خواهد داشت. اگر سبد سهام شما نوسانات غیر معقولی دارد، می توانید ترکیبی از دارایی های متعادل تر برای سرمایه گذاری انتخاب کنید. اما همواره متنوع سازی منطقی را نیز بخاطر داشته باشید.

۶) بازار بیش از هر مهارت فردی دیگری، به صبر و شکیبایی شما پاداش می دهد

۱۱ گام در راستای سرمایه گذاری موفقاین یک اصل انکار ناپذیر در راستای سرمایه گذاری موفق است. طی بحران مالی سال ۲۰۰۸ در بورس های جهانی، بسیاری از سرمایه گذاران به دلیل ضرر و زیان هنگفت، بازار سهام را برای همیشه رها کردند. اما تعداد کمی با صبر و اشتیاق به فعالیت در بورس ادامه دادند و حتی در دوره سقوط بازار نیز همچنان هوشمندانه سهام می خریدند، که در نهایت پاداش خوبی نیز نصیب آن ها گردید. بطور مثال شاخص داو جونز در بورس آمریکا از سال ۲۰۰۹ تا کنون، ارزش آن حدوداً ۳ برابر شده است!

۷) شانس به معنی مهارت نیست!

۱۱ گام در راستای سرمایه گذاری موفقآیا این جمله را شنیده اید که؛ حتی یک ساعت خراب هم می تواند حداقل روزی دو بار زمان را درست نشان دهد!؟ معمولاً زمانی که بازار در یک روند صعودی بلند مدت قرار دارد، افراد غیر متخصص بدون داشتن دانش و تجربه کافی، به جهت تبلیغات رسانه ها و بدست آوردن ثروت های نجومی، به سرمایه گذاری در بازار سهام روی می آورند و ممکن است طی این دوره بتوانند سود مناسبی نیز کسب کنند. در نتیجه پس از مدتی این امر به آن ها مشتبه می شود که، یا سرمایه گذاری در بازار بورس کار بسیار ساده و پر سودی است و یا ایشان در انجام این کار مهارت خاصی دارند. غافل از اینکه با اتمام این روند صعودی اکثراً علاوه بر سودهای بدست آمده، سرمایه اصلی خود را نیز از دست می دهند. بطور کلی هر چقدر خود بزرگ بینی و اعتماد به نفس کاذب بیشتری داشته باشید، زیان سنگین تری در انتظارتان خواهد بود.

۸) سبد سهام بسیار متنوع، نوعی قمار است

۱۱ گام در راستای سرمایه گذاری موفقاگر سرمایه گذاری شما بازدهی عالی دارد، پس احتمالاً متنوع سازی به طور منطقی انجام شده است. برخی صنایع در دوره های زمانی مشخصی، با توجه به شرایط اقتصادی حاکم، می توانند سوددهی بسیار مناسبی داشته باشند.هنر شما به عنوان یک سرمایه گذار آگاه یافتن چنین مواردی است، تا ضمن متنوع سازی، بتوانید بهترین گزینه ها را نیز در سبد خود داشته باشید.

۹) سرمایه گذاری همانند مد لباس است

۱۱ گام در راستای سرمایه گذاری موفقپرطرفدارترین نحوه پوشش امروز، احتمال قوی چند ماه بعد از مد افتاده است. هوشمندانه رفتار کنید و همیشه به دنبال بهترین دارایی ها برای سرمایه گذاری موفق باشید. سبد سهام شلوغ و پرتعداد را همانند لباس های از مد افتاده فرض کنید، که هر سال به کمدتان اضافه شده و بی دلیل فقط آن ها را نگهداری می کنید.

۱۰) دیدگاه سرمایه گذاری کوتاه مدت، مانع پیشرفت شماست!

۱۱ گام در راستای سرمایه گذاری موفقبر اساس نوسانات مقطعی بازار تصمیم گیری نکنید و تا حد امکان چشم انداز سرمایه گذاری بلند مدت داشته باشید. ممکن است برخی اوقات نسبت به اهداف مالی خود، بازدهی کمتری داشته و بخاطر این موضوع نسبت به خودتان یا بازار حس بدی پیدا کنید، این یک امر کاملاً طبیعی است. اما اگر شما اهداف مالی بلند مدت داشته باشید، می دانید که باید بر اساس عملکرد خود در دراز مدت نتیجه گیری کرده و مشکلات را شناسایی و حل کنید.

۱۱) واکنش رفتاری درست، کلید موفقیت در معامله گری!

تلاش برای انتخاب بهترین دارایی برای سرمایه گذاری بسیار قابل ستایش است، اما کلید موفقیت شما این است که به عنوان یک معامله گر، درست تصمیم گیری کنید واکنش صحیح نه تنها به معنی داشتن نبوغ ریاضی یا دسترسی به اخبار پنهانی نیست، بلکه کاملاً بلعکس، به مفهوم داشتن یک رویکرد معاملاتی واضح و ساده است که در بلند مدت قابل اجرا باشد. هیچگاه بر اساس هیجانات توده مردم تصمیم گیری نکنید و بدانید هیچ کس نمی تواند بازار را کنترل کند، اما با هوشمندی می توان سرمایه خود را مدیریت کرد. برای رشد سرمایه در بلند مدت هر ماه مقداری از درآمدتان را پس انداز و دوباره سرمایه گذاری کنید، پس از مدتی موجودی حسابتان بیش از پیش رشد خواهد نمود. به عنوان آخرین توصیه، همیشه بر مبنای بلند مدت تصمیم بگیرید و یک سفته باز کوتاه مدت نباشید.

ادامه مطلب
قانون جذب
قانون جذب حقیقتی ناب اما ساده برای ساختن یک زندگی رویایی

قانون جذب، قدم برداشتن در جهان افکار و ساختن زندگی در دنیای واقعی

قانون جذب را می توان یکی از جنجالی ترین رازهای آشکار جهان به شمار آورد؛ رازی که انسان ها ندانسته در طول قرن ها آن را در تک تک ثانیه های زندگی خود به کار می بستند اما چون از چم و خمش آگاهی نداشتند از این قدرت بی نظیر علیه خودشان استفاده می کردند. قانون جذب در مورداحساس اکنون شما است. احساس، این قدرت را دارد که افکار را به اجسام تبدیل کند. این تمام چیزی است که باید همیشه در مورد قانون جذب به یاد داشته باشیم؛ یعنی فکر، احساس را پدید می آورد و احساس، آن را به معادل فیزیکی اش تبدیل می کند؛ موضوعی ساده و بسیار قدرتمند که می تواند به یک کابوس تبدیل شود. چون بیشتر ما، فکرهای خوشایندی در سرمان نداریم و تبدیل شدن این فکرهای ناخوشایند به معادل فیزیکی شان می تواند زندگی ما را به سمت نابودی بکشاند. به همین علت باید قدرت شگفت انگیزی که در اختیارمان قرارگرفته را بشناسیم و در تمام مدت به نفع خودمان از آن استفاده کنیم. در این مقاله از خانه سرمایه به سراغ قانون جذب می رویم و آن را با جزئیات فراوان و نکته هایی بسیار کاربردی برایتان توضیح می دهیم. حتی اگر قبلاً با قانون جذب آشنا شده اید نگاهی دوباره به این مقاله بیندازید؛ شاید پاسخ پرسش های خود را لابه لای سطرهای آن پیدا کردید.

چارلز هانل، نویسنده آمریکایی، فیلسوف و تاجر (۱۸۶۶- ۱۹۴۹):

افکارحاکم در ذهن شما یا تمایلات ذهنی، همواره مانند یک آهنربا عمل می کنند و از آنجایی که قانون جذب می گوید که هر چیز هم جنس خود را جذب می کند، بنابراین گرایش های ذهنی به شکل ثابت، شرایط و مواردی را به سوی خود می ربایند که هماهنگ با طبیعتش باشد.

سروکله قانون جذب از کجا پیدا شد؟

شاید بسیاری از مردم، قانون جذب را از «مستند راز» شناخته باشند. در این مستند خانم «راندا برن» به همراه انسان هایی که از معجزه این قانون در زندگی شان استفاده می کردند مجموعه ای از اطلاعات در مورد قانون جذب را برای اولین بار در حجمی وسیع منتشر کرد؛ اما در حقیقت، راندا برن خود نیز با استفاده از کتاب هایی که ردپای این قانون را در خودشان داشتند توانسته بود زندگی اش را تغییر دهد و از مشکلات ریز و درشتش نجات پیدا کند. قانون جذب، عمری به قدمت تاریخ بشر دارد. نکته جالب اینجا است که تمام انسان های بزرگ، تمام افراد موفقی که در طول تاریخ بشریت در حال تغییر جهان بودند، از این قانون استفاده بسیاری کردند. از اندیشمندان قبل از بودا گرفته تا مولتی میلیاردرهای قرن ۲۱، همگی به شیوه ای استادانه از این قانون بهره بردند.

چرا این قانون پنهان بوده است؟

در طول هزاران سال، انسان های بسیار زیادی از این قانون برای رسیدن به ثروت و آرزوهای خود استفاده کردند. پنهان ماندن شیوه استفاده از این قانون به علت ترس و طمع ثروتمندان گذشته بوده که می خواستند تنها خودشان از روش جادویی این قانون اطلاع داشته باشند. چیزی که باعث شد قانون جذب تا این حد معروف و مشهور شود، پیدا کردن ردپای این قانون درگذشته و تایید کردن آن توسط دانشمندان فیزیک کوانتوم بود. دکتر «جان هاگلین» فیزیک دان کوانتوم، نظریه پرداز اجتماعی و از مروجان عرفان کوانتومی در این باره می گوید:

مکانیک کوانتوم و کیهان شناسی کوانتومی این موضوع را که جهان هستی از فکر و اندیشه شکل گرفته می پذیرد و این نظریه که هر آنچه پیرامون ما است روزی تنها یک فکر بوده را تایید می کند؛ بنابراین همه چیز به این بستگی دارد که ما چطور از قدرت خود استفاده می کنیم؛ مثبت یا منفی. درواقع هیچ گونه محدودیتی برای نیروی بالقوه انسان ها وجود ندارد. این کار به راستی از طریق سطحی که در آن هستیم و به آن می اندیشیم، صورت می گیرد.

چه کتاب های معتبری در مورد قانون جذب وجود دارد؟

یکی از آشناترین کتاب ها در مورد قانون جذب، کتاب «راز» اثر راندا برن است. البته کتاب «بیندیشید و ثروتمند شوید» اثر ناپلئون هیل نیز با آنکه به طور مستقیم در مورد قانون جذب نوشته نشده اما روش های اجرای این قانون را به صورت کاملاً کاربردی و از زبان صدها زن و مرد بسیار موفق بیان کرده است. این کتاب به اندازه ای مهم است که یکی از استادان مجموعه راندا برن به نام «باب پراکتور» یک نسخه از بیندیشید و ثروتمند شوید را همیشه به همراه خودش دارد. علاوه بر این دو کتاب، کتاب های «معجزه سپاسگزاری» و «قدرت» از راندا برن در تکمیل کتاب راز منتشرشده اند. کتاب «بزرگترین راز ثروت در طول تاریخ» نوشته «دکتر جو ویتالی» – یکی دیگر از استادهای این قانون نیز بخش دیگری از قانون جذب را بیان کرده است. به جز این چند کتاب، کتاب های دیگری نیز به چاپ رسیده و در آینده هم خواهند رسید اما آنچه که ما می خواهیم در موردش سخن بگوییم در لابه لای برگه های این چند کتاب نهفته است.

چگونه از قانون جذب استفاده کنیم؟

روش استفاده از قانون جذب بسیار ساده است؛ اما قبل از آن باید در چند مورد با خودتان به توافق برسید. درواقع این نکته ها، قلوه سنگ های کوچک مسیر شما هستند. شاید برخی از آن ها را خودتان انداخته باشید و شاید هم به بعضی اجازه داده باشید که این سنگ ها را در مسیر زندگی شما پراکنده کنند. شناسایی مقصر، فرقی به حال شما نمی کند چون دست آخر باید مسیر خود را صاف و هموار کنید. در ادامه، نکته هایی که لازم است قبل از پرداختن به قانون جذب آن ها را بدانیم باهم دنبال می کنیم.

فرکانس فکر را دست کم نگیرید

مدت زیادی از اثبات فرکانس های فکر توسط دانشمندان می گذرد. درواقع این مورد که هر فکر فرکانس مخصوص به خودش را دارد، چیز جدیدی نیست؛ اما متأسفانه ما در بیشتر موردها استفاده درستی از فرکانس فکرهایمان نمی کنیم. فکرها بسیار قدرتمند هستند چون در هرلحظه سیگنال های مغناطیسی برای جذب فکرهای شبیه خود را ارسال می کنند. نکته اینجا است که تکرار یک فکر، یعنی انتشار پیوسته یک فرکانس به کائنات. افکار ما فیزیکی نیستند اما می توانند تمام چیزهای فیزیکی که در خودشان دارند را بسازند. این نیرو بسیار شگفت انگیز است و متأسفانه بیشتر مردم از آن برعلیه خودشان استفاده می کنند. معمولاً این کار بسیار ساده و در قالب یک قرارداد ذهنی انجام می شود؛ مثلاً با خودشان می گویند:

«هر وقت پولی به دستم میاد، یه خرج بزرگ هم تراشیده می شد!» چیزهایی از این دست، بسیار فراتر از غرولندهایی ساده هستند. ما بافکرمان در حال خلق جهانی هستیم که در آن زندگی می کنیم. در همین یک جمله ساده، ترکیبی از تصور، باور و خلقت یک رویداد وجود دارد. پس یادتان باشد که فکرها، چیزهایی گذرا و بی دلیل نیستند. استفاده درست و هدفمند از آن ها چیزی است که زمینه اجرای قانون جذب را فراهم می کند.

از فکرهایتان خبر داشته باشید

قانون جذب

قدم بعدی، یک کنکاش درونی است. شما باید جنس فکرهای خودتان را بشناسید و از آن ها آگاهی داشته باشید. روش این کار بسیار ساده است. تنها کاری که باید بکنید این است که در طول روز، حواستان به فکرهایی که ازسرتان می گذرد باشد. درواقع باید نقش یک تماشاچی را برای ذهن خود ایفا کنید. شاید در ابتدا کمی گیج شوید اما خیلی زود قلقش به دستتان می آید و در این کار حرفه ای می شوید. بعد از یک روز تماشا کردن فکرهایتان، روی یک تکه کاغذ، تحلیل خودتان را بنویسید. با خودتان صادق باشید. آیا از جنس فکرهایی که هرروز در سرتان می گذرد راضی هستید؟ اصلاً آن ها دوست دارید؟ این مرحله بسیار مهم است. چون تفاوت بین آنچه فکر می کنید و آنچه می خواهید را به شما نشان می دهد. آگاهی از افکارتان، اولین قدم برای تغییر آن ها است. شاید عده ای از شما با دیدن حجم افکار منفی تان بسیار نگران شده باشید؛ اما جای نگرانی نیست. باوجود آنکه فکرهای منفی نیز درست مانند فکرهای مثبت، سیگنال های مغناطیسی را برای جذب رویدادهای مشابهشان ارسال می کنند، اما از لحظه ای که تصمیم بگیرید می توانید ورق را به نفع خودتان برگردانید. قدرت فکرهای مثبت، چندین برابر بیشتر از فکرهای منفی است. قوی باشید و ادامه بدهید.

مایکل برنارد بک ویث:

هر چیزی که افکار گذشته در زندگی شما پدید آوردند را می توانید به وسیله تغییر در آگاهی کنونی خود به شیوه ای که می خواهید بازگردانید.

در مقابل واقعیت زندگی خود مقاومت نکنید

چیزی که الان هستیم، نتیجه مستقیم و صد در صد افکاری است که درگذشته داشتیم. این واقعیتی بسیار بزرگ و برای بیشتر ما بسیار دردناک است. چون در تمام طول زندگی خود به دنبال کسانی می گشتیم تا شکست های زندگی مان را بر سرشان خراب کنیم؛ از داشتن یک زندگی فقیرانه در کودکی بگیر تا سیستم آموزشی و زیرساخت های کشور، هیچ کدام از انتقادهای ما در امان نمانده اند. البته حرف ما این نیست که همیشه همه شرایط برای افراد مختلف در حد بسیار عالی بوده است. اگر نقش شرایط پایه زندگی و اندازه نقش ما در ساختن و تغییر دادن جهانمان را باهم مقایسه کنیم به عدد عجیبی می رسیم. نقش شرایط خارج از کنترل در زندگی ما چیزی حدود ۱ درصد و نقش ما ۹۹ درصد است. حالا این پرسش پیش می آید که ما باقدرت ۹۹ درصدی خود چه تغییری در زندگی مان ایجاد کرده ایم؟ چه چیزهای خواستنی را به زندگی مان جذب کرده و چه پل هایی به سمت خوشبختی تمام عیار برای خودمان زده ایم؟ در حقیقت، ما آن قدر ضعیف عمل کرده ایم که آن ۱ درصد غیرقابل پیش بینی مثل یک بادکنک بادکرده، بزرگ شده و تمام حجم زندگی مان را در برگرفته است. بزرگی این بادکنک به اندازه ای بوده که باور کردیم نقشی در تعیین ماجراهای زندگی خودمان نداریم. نقش خودتان را بپذیرید. شاید در ابتدا از اینکه تمام مسئولیت ها را بر گردن بگیرید احساس شکست و اندوه کنید، اما این احساس، در حکم همان پیله پروانه یا پوسته تخم مرغ است که جهانی بسیار شورانگیز در ورای آن انتظار شمارا می کشد.

تکلیف خودتان را با خواسته هایتان مشخص کنید

به زبان ساده، چه چیزی را واقعاً می خواهید؟ خواسته واقعی قلبتان چیست؟ بسیاری از ما هنوز واقعاً نمی دانیم که چه چیزی از زندگی مان می خواهیم. این ندانستن ها علت اصلی درجا زدن و پیشرفت نکردن است. چون به جای تمرکز بر یک هدف و جلو رفتن، مدام از این شاخه به آن شاخه می پریم و از هر چیزی کمی برمی داریم. دست آخر هم به جایی می رسیم که به خودمان و دیگران دروغ هایی پررنگ و لعاب می گوییم تا قلبمان دست ازسرمان بردارد و دیگر به جانمان نق نزند؛ مثلاً می گوییم:

«دیگه از من گذشته» یا «این کار پول و پله می خواد که من ندارم». در حقیقت، تاریخ انقضای واقعی خواسته های شما تنها زمانی سر می رسد که دیگر صاحب جسم کنونی تان نباشید. تا زمانی که اهل این کره خاکی هستید و نفس می کشید، قدرت تغییر تک تک بخش های زندگی تان را دارید. پس همین امروز تکلیفتان را با خودتان و خواسته هایتان روشن کنید. تنها وقتی می توانید به مقصد برسید که مقصدی داشته باشید.

خوب یا بد؟ کوچک یا بزرگ؟ هیچ اهمیتی ندارد

قانون جذب با کائنات کار می کند. هر خواسته ای که داشته باشید از مسیر واسطه شما یعنی ذهنتان به طور مستقیم به گوش جهان هستی می رسد و بی چک و چانه وارد فاز اجرایی می شود. کوچک یا بزرگ بودن افکارمان یا حتی اینکه فکرهایمان چقدر برای ما سودآور یا زیان بار هستند، برای جهان هستی هیچ اهمیتی ندارد. حتی اینکه ما آن چیز را واقعاً می خواهیم یا از آن به شدت متنفر هستیم هم ذره ای برای جهان هستی مهم نیست. این قانون به افکار ما پاسخ می دهد. ما با نیروی افکارمان به جهان هستی فرمان می دهیم. کائنات، فرمان بردار بسیار خوبی است. مشکل این است که ما فرمانده خوبی نیستیم و برای همین همیشه دستورهایی برخلاف شادی و خوشبختی خودمان به جهان هستی می دهیم. اگر فرمان های ما هدفمند و اصلاح شده باشند، زندگی بر همان چرخی که می خواهیم می چرخد. باور کنید یا نه، اما سبک فکری، تنها تفاوت بین شما و افرادی است که خوشبختی، ثروت و سلامتی از سر و کولشان بالا می رود.

موتور جذب زندگی تان را روشن کنید

قانون جذب

بعد از آنکه در مورد پیش نیازهای گفته شده با خودتان به توافق رسیدید، نوبت آن می رسد که موتور قانون جذب را در زندگی تان روشن کنید. قانون جذب از سه مرحله تشکیل شده است:

  • مرحله اول: خواستن

در این مرحله باید به صورت کاملاً شفاف، خواسته خود را مشخص کنید. این خواستن باید آن قدر واضح باشد که آن را جلوی چشمانتان ببینید. تمام محدودیت ها را دور بریزید و به قلبتان این جرات را بدهید تا آنچه را که واقعاً می خواهد به شما نشان دهد. در این میان باید نکته ای را در نظر بگیرید. وقتی می خواهید خواسته خود را مطرح کنید، باید مراقب معنای مثبت یا منفی آن باشید؛ مثلاً اگر زیر بار بدهی باشید، اولین و پررنگ ترین چیزی که به نظرتان می رسد این است که می خواهید از شر تمام آن بدهی ها خلاص شوید. حواستان را حسابی جمع کنید. باوجود ظاهر فریبنده این خواسته، معنای نهفته آن خطرناک است. اگر خواسته خود را خلاص شدن از بدهی در نظر بگیرید، به جای رها شدن، بیشتر بدهکار می شوید. خواسته شما باید کاملاً مثبت باشد؛ مثلاً باوجود بدهی های زیاد، خواسته خود را رسیدن به مبلغ مشخصی پول – که بسیار بیشتر از عدد بدهی هایتان است – قرار دهید. به این ترتیب، وقتی خواسته خود را دریافت کردید، نه تنها می توانید بدهی هایتان را صاف کنید بلکه توانایی عملی کردن خواسته های دیگرتان را نیز به دست خواهید آورد. یادتان باشد، هرگز نگویید:

«نمی توانم فلان کار را بکنم چون پولش زیاد است یا به نفوذ و قدرت زیادی نیاز دارد». واژه ها بسیار قدرتمند هستند. علاوه بر این، همیشه این گونه گفتارها لبریز از احساس حسرت و گاهی خشم نیز هستند که باعث می شوند فاز اجرایی آن ها با سرعت بالایی به راه بیفتد.

  • مرحله دوم: ایمان داشتن

باید به عملی شدن خواسته خودتان ایمان داشته باشید. باور شما بسیاربسیار مهم است. باور کنید که نه تنها لیاقت رسیدن به خواسته تان رادارید بلکه به آسانی آن را دریافت خواهید کرد. شاید در ابتدا جنگ و جدل هایی بین منطق و قلبتان به راه بیفتد؛ مثلاً منطقتان بگوید«چطور ممکنه چیزی که می خوام اتفاق بیفته؟ اصلاً مگه میشه؟» و قلبتان پاسخ دهد «معلومه که میشه. این همه آدم توی دنیا هستن که به راحتی به خواسته هاشون می رسن. منم نفر بعدی!» اشکالی ندارد. مهم این است که از قلبتان طرفداری کنید و به نتیجه کار ایمان داشته باشید.

  • مرحله سوم: هم جهت شدن

هم جهت شدن با خواسته تان یعنی تبدیل شدن به بزرگ ترین طرفدار قلبتان. باید با تمام وجودتان از خواسته خود حمایت کنید، آن را باور داشته باشید و مقدمات حضورش را آماده سازید. یکی از بزرگ ترین کارهایی که می توانید در مرحله هم جهت شدن با خواسته تان انجام دهید، استفاده از نیروی شگفت انگیز تصور است.

ناپلئون هیل: هر چیزی که ذهن انسان بتواند تصور کند روزی در دستانش قرار خواهد گرفت.

تصور، تله پورتی به آینده

به قول انیشتین، تصور کردن همه چیز است؛ تصور، پیش نمایشی از ماجراهای آینده زندگی است. استفاده از نیروی تصور کردن، کار پیچیده ای نیست. برای انجام این کار باید مکانی خلوت را پیدا کنید و برای چند دقیقه در آنجا آرام بگیرید. بد نیست که به یک موسیقی آرام و لذت بخش هم گوش دهید. سپس چشم هایتان را ببندید و در پرده سینمای ذهنتان لذت داشتن خواسته خود را به تصویر بکشید. با خودتان فکر کنید که زندگی تان بعد از تحقق خواسته ای که دارید چه تغییری می کند؟ آن شرایط را برای خودتان بازسازی کنید و از حضور در این مکان خودساخته نهایت لذت را ببرید. ذهن شما تفاوت بین آنچه تصور می کنید و آنچه واقعاً اتفاق افتاده را درک نمی کند. به همین دلیل، تصور کردن این قدر قدرتمند است. چون چه شما به گذشته تان فکر کنید، چه حال و چه آینده، چه به خاطر بیاورید، چه ببینید و چه در ذهنتان بسازید، به هر حال با این کارتان در حال فعال کردن افکارتان و روشن کردن موتور قانون جذب به سمت ساخت نمونه فیزیکی آن فکرها هستید. اگر به دنبال یک راهنمای گام به گام برای درک عمیق تر فرایند تصور کردن هستید، بد نیست نگاهی به نسخه «ویلیام کلمنت استون» کارآفرین، نیکوکار، بازرگان و مدیر ارشد اجرایی، بیندازید. اجازه بدهید این راهنما را برای دریافت چیز مشخصی مثلاً پول اجرا کنیم.

  1. مقدار مشخصی از پول را بخواهید. در این مورد مشخص کردن مقدار و زمان دستیابی به آن بسیار مهم است.
  2. آن را اعلام کرده و واضح بیان کنید. به آن ایمان بیاورید و طوری رفتار کنید که گویی اتفاق افتاده است. درواقع باید این خواسته را محقق شده به حساب بیاورید و آن را دائم در جهانتان منتشر کنید.
  3. هرروز چشمانتان را ببندید و لذت داشتن آن مقدار از پول را تجسم کنید. کارهایی که می خواهید با آن پول انجام دهید را در ذهنتان با تمام جزئیات بازسازی کنید. یادتان باشد که نکته مهم در این فرایند، رسیدن به احساس داشتن آن پول و لذت بردن از مزایای آن است.
  4. چیزی بسازید که هرلحظه، خواسته تان را به شما یادآوری کند؛ هر چیزی، فرقی نمی کند. می توانید از یک تکه کاغذ یادآوری زردرنگ استفاده کنید و آن را در دفتری که همیشه همراهتان است، گوشه میز کارتان و حتی روی لپ تاپتان بچسبانید یا یک برگه چک در وجهی که می خواهید بنویسید و آن را در کیف پولتان بگذارید. تداوم در انجام این کار، بسیار مهم است.
  5. وقتی افکار الهام شده ای دارید باید به آن ها اعتماد کنید و در جهت آن فکرها دست به عمل بزنید. این فکرهای الهام شده، دروازه هایی هستند که شمارا به سمت خواسته تان راهنمایی می کنند.

بعد از تصور کردن چه کارکنیم؟

شاید این پرسش برای شما نیز پیش بیاید که بعد از تصور کردن و انجام این گام های پنج گانه باید چه کار دیگری انجام دهیم؟ «جک کنفیلد» یکی از استاد های مجموعه راز و نویسنده کتاب معروف «سوپ جوجه برای روح» به این پرسش پاسخ می دهد. او می گوید:

«بعد از تصور کردن چیزهایی که می خواهید در زندگی تان وجود داشته باشند، باید از آن حال و هوا بیرون بیایید و به چیزهایی فکر کنید که همین الان به خاطر وجودشان در زندگی خود شکرگزار هستید. به این نعمت ها و پیچ و خم ورودشان به زندگی تان فکر کنید و از داشتن آن ها واقعاً لذت ببرید. بعد از آن، روزتان را ادامه بدهید. چون قرار نیست تمام روز روی کاناپه بنشینید و فقط تصور کنید. باید برای جذب این خواسته ها به گونه ای مثبت در جریان زندگی قرار داشته باشید.»

زمان های جادویی برای تصور کردن

قانون جذب

تصور کردن همیشه جواب می دهد و تاثیر خود را در سازندگی خواسته و زندگیمان آن هم به شیوه ای که ما می خواهیم می گذارد؛ اما در طول روز، دو زمان طلایی وجود دارند که تصور کردن در آن ها می تواند چندین برابر تاثیر داشته باشد. این دو زمان، آخرین دقیقه های قبل از خوابیدن و اولین ثانیه های بعد از بیدار شدن در صبح روز بعد هستند. چون ذهن شما در تمام طول شب روی تصوری که داشتید کار می کند و آن را برایتان پخته تر و شفاف تر می سازد. از طرفی، در این مدت، به دنبال راه حل هایی ساده و کاربردی برای محقق شدن این تصورها می گردد. تصور در صبح هنگام نیز به شما انگیزه تلاش و نیروی ادامه دادن می دهد. یک صبح خوب، شروع یک روز پرنشاط و سرشار از امید را برایتان به ارمغان می آورد. گذشته از تمام این ها، با گنجاندن تصورتان در این دو زمان، دیگر نیازی نیست که بخشی از روزتان را برای تصور کردن خالی کنید.

احساس، کلید طلایی قانون جذب

قانون جذب، موتوری است که بدون سوخت، اصلاً روشن نمی شود. سوخت قانون جذب، احساس است. هدف از تصور کردن، مشخص کردن خواسته، باور داشتن به آن و انجام کارهایی برای همسو شدن با خواسته مان، تنها و تنها رسیدن به احساس لذت بخش داشتن آن خواسته است. احساس، بسیار مهم است، چون کائنات به زبان احساس با ما سخن می گوید. در زندگی، دقیقا همان چیزی برایمان رخ می دهد که آن را احساس می کنیم نه آن چیزی که مدام در حال فکر کردن به آن هستیم. احساس ما، سیستم راهنمای نوع و جهت افکار ما است و به ما کمک می کند تا بدانیم در حال جذب چه چیزهایی به زندگی مان هستیم. وقتی به چیزی فکر می کنیم یا رویدادی را در ذهنمان به تصویر می کشیم در حال تحریک احساس خود و جذب فیزیکی آن رویداد هستیم. گفتیم که کائنات کاری به خوب یا بد بودن فکرهای ما ندارد و فقط هر چه به او فرمان بدهیم را برایمان بیشتر و بیشتر فراهم می کند. درنتیجه اگر با این فکر و تصویرسازی، حس خوب و لذت بخشی در ما ایجاد شود، زندگی مان سرشار از ماجراهای خوب و فوق العاده می شود؛ گویی که دروازه خوشبختی و ثروت را به روی ما گشوده باشند؛ اما اگر با این افکار، احساس بد و ناراحتی در وجودمان ایجاد شود، ماجراهای ناراحت کننده و ناخوشایند از سر و کول زندگی مان بالا می روند و پشت سر هم بدبیاری می آوریم. از احساس خود به عنوان یک چراغ راهنمایی استفاده کنید. برای این کار باید روی فکرهایتان آگاهی داشته باشید و جنس فکرتان را بشناسید. درنتیجه این کار می توانید سر بزنگاه، مچ فکرهای ناخوشایند و دستورهای منفی به جهان هستی را بگیرید؛ مثلاً وقتی که غرق در فکر هستید لحظه ای به خودتان بیایید و این پرسش را از خودتان بپرسید:

«الان چه احساسی دارم؟» اگر احساس شما خوب و لذت بخش بود، به آن فکر یا تصویرسازی ادامه دهید و اگر احساس بد و ناراحت کننده ای داشتید، مسیر فکری خودتان را تغییر دهید. با انجام مداوم این کار می توانید کنترل افکارتان را دست بگیرید و قدم بسیار بزرگی در ساخت زندگی تان با به کار بردن قانون جذب بردارید. یادتان باشد، این احساس است که جاذبه را ایجاد می کند نه تصویر یا حتی فکر به چیزی که می خواهیم. در حقیقت، تصور چیزی که می خواهیم باید آن قدر قدرتمند و شفاف باشد که احساس بی نیازی کنیم. تنها در این صورت است که قانون جذب را برای خودمان فعال می کنیم و این راز واقعاً وارد عمل می شود.

لیزا نیکولز: چیزی که فکر می کنید، چیزی که احساس می کنید و چیزی که پدیدار می شود، همیشه یکسان است؛ تمام دفعات!

درگیر چگونه و چطور نشوید

وقتی از تصور کردن و تعیین یک خواسته مشخص سخن می گوییم، منظورمان این است که فقط و فقط به نتیجه کار فکر کنید. اینکه چگونه چنین چیزی ممکن می شود به شما ارتباطی پیدا نمی کند. به قول باب پراکتور، شما روش رسیدن به خواسته خود را جذب خواهید کرد، البته اگر واقعاً خواسته ای بسیار روشن و مشخص داشته باشید. وظیفه ما این نیست که در جستجوی چگونه ها باشیم. چگونه یا روش رسیدن به خواسته ها از اعماق پایبندی و ایمان به چیزی که داریم نمایان خواهند شد. در حقیقت، «چگونه» جزو قلمروی کائنات است. او همیشه کوتاه ترین، نزدیک ترین، سریع ترین و هماهنگ ترین راه بین شما و خواسته تان را می شناسد. به قول «جول اوستین»، برای لحظه ای سکوت کنید و دست از قیل و غال بردارید؛ اجازه بدهید بذری که خداوند در زندگی تان کاشته است، رشد کند و جوانه بزند.

چطور احساس رسیدن به خواسته ام را پیدا کنم؟

برای این کار باید در مسیر رسیدن به خواسته تان قدم بردارید. اجازه بدهید با یک مثال این موضوع را روشن تر کنیم. تصور کنید که خواسته شما خرید یک مدل خاص از اتومبیل است. برای اینکه احساس رسیدن به اتومبیلتان را پیدا کنید می توانید برای ماشین آینده تان لوازم یدکی یا تزئینی بخرید، به بنگاهی بروید که مدل خودروی شمارا دارد، آن را خوب برانداز کرده و حتی با آن دور بزنید. خلاصه هر کاری که لازم است را انجام بدهید تا این خواسته از حالت فانتزی و چیزی دست نیافتنی به واقعی ترین چیز در زندگی تان تبدیل شود. این کارها به شما کمک می کند تا هر چه سریع تر به هدفتان برسید.

تغییر احساس های ناخوشایند قدیمی

گاهی پیش می آید که در چنگال یک فکر خاص که از قضا فکر خوبی هم نیست اسیر می شویم. خبر خوب این است که می توانیم به آسانی خودمان را از دست آن فکر، خلاص کنیم. تنها کافی است یک اقدام هوشمندانه برای انحراف از آن فکر ناخوشایند انجام دهیم؛ مثلاً می توانیم به حیوانات گرسنه یا رهاشده غذا بدهیم – دیدن سیر شدن یک موجود گرسنه آن هم به دست خودمان، می تواند جریانی خروشان از فکرهای مثبت را وارد ذهن و قلبمان کند- راه دیگر این است که مرتب موسیقی گوش دهیم. البته باید در انتخاب نوع موسیقی بسیار دقت کنیم و به دنبال آهنگ هایی با مفهوم های غم انگیز یا ناراحت کننده نرویم. حتی می توانیم به یک نوزاد، کسی که دوستش داریم یا یک بچه گربه فکر کنیم، روی آن تصویر زیبا متوقف شویم، در ذهنمان نگهش داریم و هر چیز دیگری به غیر از آن را دور بریزیم. وقتی چند بار این کار را تکرار کنیم، از دست تمام فکرهای منفی و ناخوشایند رها می شویم و کنترل احساس های درونی خود را در دست می گیریم.

چرا آنچه نمی خواهیم هم جذب می شود؟

کمی قبل تر باهم گفتیم که تعریف ما از خوب یا بد بودن خواسته ها برای جهان هستی هیچ اهمیتی ندارد. افکار ما احساس ها را پدید می آورند و کائنات احساس ارسال شده از سمت ما را جذب کرده، سپس فرایندی را ایجاد می کند که بیشتر و بسیار بیشتر از آن همان نوع احساس را دوباره تجربه کنیم؛ اما چرا این گونه است؟ چرا چیزهایی که با تمام وجودمان از آن ها نفرت داریم به شدت جذب می شوند؟ مشکل، اشتباه جهان هستی نیست بلکه احساس ما است. کائنات بر اساس شدت احساسی که به چیزی یا خواسته ای داریم دست به کار می شود. حالا کمی با خودتان فکر کنید. وقتی درباره چیزهایی که از آن ها متنفر هستید صحبت می کنید، پریشان نمی شوید؟ آیا احساس تنفر و انزجار سراسر وجودتان را در برنمی گیرد؟ حتی ممکن است گاهی نتوانید خودتان را کنترل کنید و از کوره دربروید. تمام این عکس العمل ها در نگاه کائنات این گونه معنا می شود:

«من از این می خواهم، لطفا بیشتر و بازهم بیشتر از همین ماجراها و چیزها در زندگی ام ایجاد کن!» خیلی ساده و مستقیم، شما تنها چیزی را دریافت می کنید که سفارش داده اید، نه کمتر و نه بیشتر. بهترین راه حل برای رها شدن از چیزهایی که دوستشان ندارید این است که به آن ها هیچ قدرتی ندهید. برای این کار تنها کافی است به سراغ جبهه مخالف آن، یعنی چیزهای موردعلاقه خود بروید و احساستان را برای آن ها خرج کنید. مخالفت با هر چیزی آن را قدرتمندتر می کند. رهایش کنید، هیچ انرژی به آن ندهید. بگذارید به قعر گودال فراموشی سپرده شود. حتی به آن «نه» هم نگویید؛ اما در عوض در مورد چیزهایی که دوستشان دارید از جان و دل مایه بگذارید. این روشی است که تمام استادهای قانون جذب و تمام کسانی که پیروزهای بسیار عظیمی در زندگی شان تجربه کرده اند آن را به کار می گیرند.

نقش ما در اجرای قانون جذب

بزرگ ترین نقش ما در قانون جذب، پایبند بودن به افکاری است که داریم. ما باید به واقعیت ذاتی تصویرهایی که در ذهنمان می سازیم آگاه باشیم و آن ها را بر مبنای چیزهایی که می خواهیم بنا کنیم. نباید در طول مسیر از دریافت خواسته خود ناامید شویم یا در درونمان، خود را لایق دریافت آن خواسته ندانیم. وقتی به چیزی که می خواهیم پایبند باشیم و آن را در ذهنمان کاملاً روشن کنیم، قانون جذب فعال می شود و در جهت آن خواسته عمل می کند. یادتان باشد، شما چیزی را که بیشتر از همه به آن فکر می کنید، جذب خواهید کرد.

کمک فنرهای قانون جذب

جهان هستی، دونیروی تقویتی برای ما کنار گذاشته است که با استفاده از آن ها، قانون جذب به سرعت فعال می شود. درواقع این دو قانون، مدار ما را به مدار قانون جذب متصل می کنند. این دونیرو یا بهتر است نام آن ها قانون بنامیم، «سپاسگزاری» و «بخشش» نام دارند. سپاسگزاری و بخشش، مفهوم های بیگانه ای نیستند؛ اما چرا تاکنون کمکی به تغییر وضعیت ما نکرده اند؟ پاسخ در شیوه استفاده از این دو قانون نهفته است. در ادامه این مقاله به طور مفصل از بخشش و سپاسگزاری برایتان خواهیم گفت و روش درست استفاده از این قدرت ها را به شما آموزش خواهیم داد.

پل مشترک قانون جذب و سپاسگزاری

قانون جذب

نکته بسیار جالب در مورد قانون جذب این است که درنهایت، جهت آن به سمت نیکی و زیبایی است. به همین دلیل است که قانون سپاسگزاری به عنوان اولین گام تغییردهنده بسیار پرسرعت برای قانون جذب در نظر گرفته می شود. جو ویتالی در این باره می گوید:

«برای تغییر وضعیت زندگی خود، فهرستی از چیزهایی تهیه کنید که از داشتن آن ها سپاسگزار هستید. این کار، انرژی شمارا بالا می برد و شروع به تغییر افکارتان می کند». در حقیقت، ما برای شروع کار و به راه انداختن قانون جذب نیاز به انرژی درونی فراوانی داریم. بهترین و ساده ترین راه برای تأمین این انرژی درونی، سپاسگزاری است. وقتی سپاسگزاری کردن را آغاز می کنیم، با چشم هایمان چیزهایی را می بینیم که گویی مدت ها زیر هاله ای از غبار پنهان شده بودند؛ نعمت هایی بسیار بزرگ که اصلاً به چشممان نمی آمدند. سپاسگزاری کردن و در جستجوی داشته ها بودن، نه تنها گستره نگاه ما را افزایش می دهد بلکه آن را بسیار عمیق تر از گذشته می کند. یادتان باشد، سپاسگزاری کردن در مورد هر چیز، وجود آن را در زندگی تان چندین و چند برابر افزایش می دهد. پس به دقت و با خاطری آسوده از نتیجه کار، به سمت سپاسگزاری پیش بروید.

دکتر جان دمارتینی:

من سال ها است این موضوع را به همه می گویم که اگر به داشتن چیزی فکر کرده و بابت آن سپاسگزاری کنید آن چیز به شکلی اسرارآمیز وارد زندگی تان خواهد شد.

قدردان بودن به معنای راضی بودن نیست

وقتی سخن از سپاسگزاری کردن به میان می آید، برخی از ما با خودمان فکر می کنیم که این کار هم ردیف راضی بودن به وضع موجود است؛ اما واقعاً این طور نیست. سپاسگزاری کردن، قدردانی از نعمت های بزرگ و بی نظیری است که از گذشته تاکنون، بی منت و چشم داشت در اختیار ما بوده است؛ نعمت هایی مثل ثروت سلامتی، آرامش، درآمد داشتن و غیره. ما با سپاسگزاری، چشم هایمان را به روی این نعمت ها باز می کنیم تا این دید که در بدبختی مطلق روزگار می گذرانیم و همه چیز علیه ما است، تغییر کند. این کار به هیچ عنوان به معنای راضی بودن یا قانع ماندن به وضعیت موجود نیست. برعکس، ما سپاسگزاری کردن را آغاز می کنیم چون خیلی بیشتر از چیزهایی که اکنون داریم را می خواهیم. به یاد داشته باشید که قانون شگفت انگیز سپاسگزاری، یکی از نیروهای فعال کننده قانون جذب و هم سو با آن است. سپاسگزاری کردن، انرژی و جسارت لازم برای بیشتر خواستن را در اختیار شما قرار می دهد. بد نیست نگاهی تیتروار به چیزهایی که سپاسگزاری در اختیارمان قرار می دهد بیندازیم:

  • توانایی دیدن نعمت هایی که داشتیم و داریم را پیدا می کنیم
  • با تمام وجودمان درک می کنیم که زندگی مان بسیار روشن تر از آن چیزی بوده که فکرش را می کردیم
  • با سپاسگزاری کردن و دیدن نعمت های گذشته و حال، دروازه نعمت های فراوان آینده را به روی خودمان باز می کنیم
  • زندگی مان با سرعتی باورنکردنی شروع به تغییری سازنده می کند

راندا برن و معجزه سپاسگزاری

یکی از بهترین کتاب ها در مورد سپاسگزاری کردن، کتاب «معجزه سپاسگزاری» از راندا برن است. او در این کتاب که بعد از مجموعه راز منتشر شد، به طور خاص در مورد قدرت سپاسگزاری سخن گفته است. راندا برن این کتاب را در قالب درس و تمرین نوشته است؛ به این صورت که خواننده در طول بیست و شش روز، هرروز با یک درس و تمرین سپاسگزاری رو به رو می شود. به عنوان کسی که از معجزه سپاسگزاری بهره های فراوان برده است به شما توصیه می کنم این کتاب را تهیه کنید و روز به روز تمرین ها را انجام دهید. تنها هنگامی عمق چیزهای گفته شده در این مقاله را درک خواهید کرد که خودتان آن ها را تجربه کرده باشید. سپاسگزاری کردن، این فرصت و امکان جادویی را به آسانی در اختیارتان قرار می دهد. با این وجود، خواندن برخی از نکته های مهم گفته شده در کتاب معجزه سپاسگزاری و تعدادی از تجربه های شخصی ام در برخورد با این قانون قدرتمند، خالی از لطف نخواهد بود.

روش درست سپاس گزاری کردن چگونه است؟

برای آغاز سپاسگزاری تنها به یک کاغذ و قلم یا یک صفحه وُرد در لپ تاپتان نیاز دارید. بقیه کار را باید با قلبتان و گام به گام انجام دهید. هرروز باید ده مورد از نعمت هایی که درگذشته و اکنون شامل حالتان شده اند را بنویسید. شاید در ابتدا چیز زیادی به ذهنتان نرسد و حتی نتوانید تا پنجمین شماره را پرکنید. اشکالی ندارد. فقط کافی است ذهنتان را بازتر کرده و کمی بیشتر به خودتان و اطرافتان نگاه کنید. به عنوان پیشنهاد چند مورد را برایتان مثال می زنیم. موضوع های پیشنهادی برای آغاز سپاسگزاری:

  • زنده بودن
  • جسم و سلامتی
  • شغل و موقعیت
  • پول
  • روابط
  • دلبستگی ها
  • شادی
  • عشق
  • درک زندگی
  • طبیعت مثل زمین، هوا، آب و خورشید
  • انسان های دیگر
  • و…

در حقیقت، بی نهایت موضوع برای سپاسگزاری وجود دارد. در آغاز سپاسگزاری، شما مثل فردی هستید که از روی یک پل به سطح آب برکه پیش رویش نگاه می کند. کم کم، وقتی سپاسگزاری را ادامه می دهید، نفوذ نگاهتان بیشتر می شود و قادر خواهید بود تا لایه های عمیق تر برکه را مشاهده کنید. تنها در آن زمان با تمام وجودتان درک خواهید کرد که زندگی تان غرق در نعمت و روشنایی بوده اما وسعت نگاهتان اجازه تماشای این همه زیبایی را به شما نمی داده است. این شروعی برای تغییرهای بزرگ در زندگی و استفاده جانانه از قانون جذب خواهد بود.

دکتر فرد آلن ولف، دانشمند فیزیک کوانتوم، سخنران و نویسنده

من از افکار رویاپردازانه یا دیوانگی های همراه با وهم و خیال با شما سخن نمی گویم. من از یک موضوع بنیادی و عمیق با شما حرف می زنم. به تازگی دانشمندان فیزیک کوانتوم به کشف چنین موضوعی اشاره داشته اند که شما بدون داشتن افکاری سازنده، قادر به ساخت جهان خودتان نخواهید بود. درواقع ذهن شما همواره در حال تجسم چیزهایی است که درک و مشاهده می کند.

نسخه سپاسگزاریتان را بپیچید

قانون جذب

سپاسگزاری کردن به شیوه ای که قانون جذب را تکانی اساسی دهد، روش ساده ای دارد. دنبال کردن این روش، شاید کمتر از ده دقیقه از زمان روزانه شمارا بگیرد اما تاثیری بی نظیر در زندگی تان می گذارد. بیایید نگاهی به ترتیب این نسخه بیندازیم.

  • هرروز، فهرستی از ده نعمت زندگی تان را بنویسید که به خاطر بهره مند بودن از آن ها از خداوند سپاسگزار هستید. کمی بالاتر، در این مورد برایتان گفتیم و پیشنهادهایی برای شروع کار به شما ارائه دادیم.
  • دلیل سپاسگزاری خود از داشتن آن نعمت ها را بنویسید.
  • فهرست سپاسگزاری خود را یک بار از بالا تا پایین بخوانید. فرقی نمی کند که آن ها را با صدای بلند بخوانید یا در ذهنتان مرورشان کنید. پس از خواندن تک تک آن ها سه بار بگویید: «خدایا سپاسگزارم»
  • این سه گام را هرروز انجام دهید.

نمونه یک سپاسگزاری

شاید بهترین روش درک این شیوه، دیدن نمونه ای از یک سپاسگزاری باشد. به همین دلیل در این بخش، چند نمونه را برای شما فراهم کرده ایم. باهم نگاهی به آن ها می اندازیم:

  • خدایا بسیار سپاسگزارم که زنده هستم و نفس می کشم. چون زندگی هدیه ارزشمندی است که به روح ابدی من بخشیده شده است.
  • خدایا بسیار سپاسگزارم که می توانم بخوانم. چون از این راه می توانم در تجربه انسان های دیگر سهمی داشته باشم و هرروز چیزی بیاموزم.
  • خدایا بسیار سپاسگزارم که همیشه انسان های فوق العاده ای را بر سر راه زندگی من قراردادی. چون با کمک آن ها هم لحظه هایی لذت بخش و شاد را تجربه کردم و هم چیزهایی آموختم که زندگی ام را بسیار تغییر داد.

سپاسگزاری و احساس، دو روح در یک بدن

نکته بسیار مهم در مورد قانون سپاسگزاری، احساس شما است. همان طور که کمی قبل در بخش تصور کردن باهم گفتیم، احساس، کلید طلایی فعال سازی قانون جذب است. در مورد سپاسگزاری و تمام قانون های کارساز جهآن هم همین طور است. سپاسگزاری شما تنها زمانی دست به تغییر زندگی تان می زند که با تمام وجودتان و از اعماق قلبتان بابت چیزهایی که دارید، سپاسگزار باشید. احساس شما هرگز دروغ نمی گوید. جهان هستی نیز به احساستان دسترسی مستقیم و بدون واسطه دارد. درنتیجه، هیچ گونه ظاهرسازی کارتان را راه نمی اندازد؛ اما اگر واقعاً به خاطر تک تک چیزهایی که می نویسید سپاسگزار باشید، به زودی بولدوزری از سمت کائنات، زندگی تان را به آن شیوه ای که دوست دارید، تغییر خواهد داد. در این ماجرا هیچ شکی وجود ندارد.

ترس از سپاسگزاری، یک جاده خاکی دوبانده!

گاهی وقتی طعم شیرین چیزهایی که به خاطر سپاسگزاری کردن وارد زندگی مان می شوند را می چشیم، ترسی تازه را در وجودمان احساس می کنیم. می ترسیم که اگر سپاسگزاری کردن را رها کنیم، تمام نعمت هایی که از این راه وارد زندگی مان شده اند را از دست بدهیم. دوستان عزیزم، چنین چیزی در مورد سپاسگزاری کردن اتفاق نمی افتد؛ اما در مورد ناسپاسی و کوچک شمردن نعمت هایی که به آسانی در اختیار ما قرارگرفته رخ می دهد. نکته ای که باید همیشه و در همه حال به یاد داشته باشیم این است که ما نویسنده قانون های زندگی مان هستیم. اگر در کتاب قانون ما، سزای سپاسگزاری نکردن، از دست دادن همه داشته هایمان باشد، بدون شک جهان هستی تمام عزم خود را جزم می کند تا آن را به حقیقت تبدیل کند. پیشنهاد می کنیم، از قانون جذب، آگاهانه استفاده کنید؛ مثلاً می توانید قانون سپاسگزاری وجودتان را این گونه در نظر بگیرید:

« هر وقت که سپاسگزاری کنم، نعمت های زندگی ام چندین و چند برابر می شوند. هر وقت هم سپاسگزاری نکنم، بازهم در جریان رحمت خداوند که در زندگی همه انسان ها جاری است قرار دارم». سپاسگزاری کردن نباید به یک بخش آزاردهنده و اجباری در زندگی تان تبدیل شود. چون در آن صورت، تمام قدرت های خود را از دست می دهد و از فرایند قانون جذب خارج می شود. یادتان باشد، سپاسگزاری کردن تا زمانی شگفتی ساز است که از انجام آن لذت ببرید.

پرسش هایی در مورد سپاسگزاری

هر موضوعی پرسش هایی را در ذهن ما ایجاد می کند. در ادامه مقاله قانون جذب، به پرسش هایی که ممکن است برای شما پیش بیاید پاسخ داده ایم. اگر به جز این ها سوال دیگری داشتید یا به توضیح بیشتری در این خصوص نیاز پیدا کردید حتماً در کامنت ها آن را مطرح کنید تا به کمک هم، به پاسخ درستی دست پیدا کنیم.

  • اگر سپاسگزاری ما به ده مورد نرسید چه کنیم؟

هیچ اشکالی ندارد. کم کم وقتی هرروز این کار را انجام دهید، نگاهتان عمیق تر می شود و نکته های بیشتری برای سپاسگزاری در زندگی تان پیدا خواهید کرد.

  • چه زمانی برای سپاسگزاری بهتر است؟

بهترین زمان برای سپاسگزاری کردن، اول صبح یا پایان شب است. اول صبح به این دلیل زمان مناسبی برای سپاسگزاری کردن است که ما را سرشار از انرژی فوق العاده مثبتی می کند. علاوه بر این، زمان کمتری هم از ما می گیرد. چون به طور معمول، کارهایی که اول صبح انجام می شوند از سرعت و کیفیت بالاتری برخوردار هستند. پایان شب نیز به دو دلیل توصیه می شود. دلیل اول اینکه ما یک روز کامل را پشت سر گذاشته ایم و سرشار از ایده های جذاب برای سپاسگزاری هستیم. دلیل دوم هم این است که انجام سپاسگزاری در پایان شب، با جمع کردن کلکسیونی از نعمت های زیبا و شاد، خوابی راحت را برایمان فراهم می کند. علاوه بر این تمام نعمت هایی که قبل از خواب برشمردیم، تا صبح در ذهنمان تکرار می شوند و به هنگام بر خواستن، انرژی بسیار زیادی را در وجودمان احساس می کنیم.

  • چرا باید دلیل سپاسگزاری خود را بنویسیم؟

یکی از علت هایی که بیشتر سپاسگزاری های ما تاکنون نتیجه خاصی برایمان نداشته اند این است که ما بدون اهمیت دادن به دلیل، سپاسگزاری می کنیم. کسی که دلیلی برای سپاسگزاری کردن نداشته باشد، هرگز به احساس واقعی سپاسگزاری نمی رسد. چون یا به ارزش نعمتی که به او عطاشده پی نبرده است یا اصلاً توانایی درک ارزش آن را ندارد و فقط برای کاهش عذاب وجدانش این کار را انجام می دهد. درست است که ما هرچقدر هم تلاش کنیم نمی توانیم به اندازه ارزش واقعی نعمت هایی که به ما عنایت شده سپاسگزاری کنیم اما این بدان معنا نیست که اصلاً تلاشی در این جهت انجام ندهیم. بهترین کار این است که در حد درک و فهم خودمان و از صمیم قلب و احساسمان به خاطر چیزی که سپاسگزاری می کنیم، ممنون باشیم.

دلیل دیگر برای نوشتن علت سپاسگزار بودن، به خود ما برمی گردد. وقتی در درونمان به دنبال علت یک ماجرا می گردیم، کم کم به سمت دنیای درونمان رشد می کنیم، بزرگ می شویم و عمق نعمتی که شامل حالمان شده را بیشتر درک می کنیم. جالب است که حتی سپاسگزار بودن هم یک نعمت بسیار بزرگ به شمار می رود.

  • آیا می توان فقط در یک مورد خاص سپاسگزاری کرد؟

بله، محدودیتی در این زمینه وجود ندارد. اگر می خواهید موردی در زندگی تان خیلی زود تغییر کند، می توانید چند بخش از ده مورد روزانه خودتان را به آن اختصاص بدهید. علاوه بر این می توانید خواسته مهم خود را روی یک کاغذ بنویسید، آن را در طول روز به همراه خودتان داشته باشید و هر بار که فرصت کردید، خواسته تان را مرور کرده و بابت دریافت آن سپاسگزاری کنید.

  • من سپاسگزاری را هرروز بااحساس خوب انجام می دهم اما زندگی ام هیچ تغییری نمی کند. آیا سپاسگزاری واقعاً اثرگذار است؟

قانون جذب، سپاسگزاری و بخشش، بیش از اندازه حیات بشر، قدمت دارند. شکی در اثرگذار بودن آن ها وجود ندارد. اگر بعد از انجام سپاسگزاری آن هم به مدت طولانی، هیچ تغییری در زندگی شما ایجاد نشد، یعنی یک جای کارتان مشکل دارد. مهم ترین مظنون این پرونده هم «احساس» است. یادتان باشد، نباید موقع سپاسگزاری، احساس خوب داشته باشید. بلکه باید از سپاسگزاری کردنتان احساس خوب را به دست بیاورید. برای همین سپاسگزاری با کندوکاو پیرامون داشته‎هایمان شروع می شود، آن ها را می نویسیم و مرور می کنیم. وقتی با قلبمان به این نتیجه برسیم که واقعاً به خاطر چیزهایی که داریم سپاسگزار هستیم احساس شگفت انگیزی به دست می آوریم. تنها در این صورت است که کار ما نتیجه بخش می شود. یادتان باشد، احساس شوق، شادی و رضایت قلبی، نتیجه‎های سپاسگزاری هستند نه نیازهای سپاسگزاری.

تیکامسی، رهبر ملی قبیله شونی در آمریکا

وقتی صبح ها از خواب برمی خیزید به دلیل روشنایی روز از خداوند سپاسگزاری کنید؛ به دلیل بهره مند بودن از نعمت زندگی و همه توانایی های بی نظیرتان از خداوند سپاسگزاری کنید؛ به دلیل غذایی که برای خوردن دارید یا شادی ناشی از زنده بودنتان از خداوند سپاسگزاری کنید. اگر برای سپاسگزاری کردن دلیلی پیدا نمی کنید، بی تردید، اشکال کار، نه در کمبود نعمت ها بلکه در وجود خودتان نهفته است.

  • آیا می توان سپاسگزاری را به صورت ذهنی انجام داد؟

بهترین شیوه برای سپاسگزاری کردن، نوشتن آن است. چون در این حالت، شما هم از قدرت نوشتن در برآورده سازی خواسته ها بهره مند می شوید، هم با خواندن دوباره آن فهرست، نعمت ها را در ذهنتان پررنگ تر کرده و در سپاسگزاری خود عمیق تر خواهید شد. اگر می خواهید می توانید سپاسگزاری را به صورت ذهنی هم انجام دهید؛ اما چیزی که ما در این مقاله روی آن تاکید داریم، سپاسگزاری به سبک نوشتن است.

  • آیا می توانیم به زبان خودمان سپاسگزاری را انجام دهیم؟ مثلاً به جای سپاسگزارم بگویم خدایا شکرت؟

نمونه هایی از سپاسگزاری که در مقاله قانون جذب می خوانید را به چشم ایده ای برای سپاسگزاری کردن ببینید. بهترین کار این است که سپاسگزاری خود را شخصی سازی کنید و با زبان خودتان آن را بنویسید؛ اما حتماً باید روند اصلی سپاسگزاری یعنی نوشتن چیزی که بابتش شکرگزار هستید، نوشتن علت سپاسگزاری تان و مرور آخر را انجام دهید.

  • آیا می توان در مورد نعمت هایی که هنوز به ما داده نشده هم سپاسگزاری کرد؟

ما در زمان حال زندگی می کنیم، اما همواره بخشی از وجودمان درگذشته جامانده و بخش دیگرمان در آینده حضور دارد. درنتیجه، هرکدام از ما خواسته هایی داریم که می خواهیم در آینده به آن ها برسیم. در این شرایط می توان استفاده بسیار جالبی از قانون سپاسگزاری کرد. تنها کاری که باید انجام بدهیم، تقسیم کردن سپاسگزاری روزانه خود به سه بخش است. این بخش ها شامل موارد زیر می شوند:

  • سپاسگزاری کردن به خاطر نعمت هایی که درگذشته داشتیم.
  • سپاسگزاری کردن به خاطر نعمت هایی که هم اکنون در اختیارمان قرار دارد.
  • سپاسگزاری کردن به خاطر چیزهایی که در آینده آن ها را به دست خواهیم آورد. (در این قسمت، چیزهایی که دوست دارید یا همان خواسته هایتان را مطرح کنید.)

به این ترتیب می توانیم با سپاسگزاری کردن در سه زمان مشخص، باقدرت زیادی قانون جذب را به راه بیندازیم و دست به تغییرهای بزرگی در زندگی خودمان بزنیم.

بودا

بیایید لحظه ای درنگ کنیم و بیندیشیم؛ زیرا اگر امروز نکته هایی بسیار را نیاموختیم، دست کم نکته هایی اندک را آموختیم. اگر نکته هایی اندک را نیاموختیم، دست کم بیمار نشدیم و اگر بیمار شدیم، دست کم نمردیم؛ بنابراین بیایید همواره سپاسگزار باشیم.

بخشش، دروازه ای مه آلود به سمت ثروت

قانون جذب

بخشش، سومین قانون بزرگ در کائنات است. قانونی که نعمت ها را در گردش نگه می دارد و قلب ها را غرق در شادی می کند. دکتر جو ویتالی، کتابی را با عنوان «بزرگ ترین راز ثروت در طول تاریخ» نوشته و در آن با تکیه بر تجربه های شخصی خود نکته های بسیار جالبی را از شگفتی های قدرت بخشش بیان کرده است. شاید شما هم داستان کسانی را شنیده باشید که از فرط بخشش مالشان به دیگران، به خاک سیاه نشستند، خانواده خود را در تنگنا قراردادند و خود را از لذت های زیبای زندگی به بهانه کمک به دیگران محروم کردند. در این مقاله، می خواهیم از کسانی برایتان بگوییم که با استفاده از نیروی بخشش و قانون جذب به ثروت های افسانه ای رسیدند. چون وقتی به شکلی واقعی ببخشید، چندین برابر آنچه بخشیده اید را به دست خواهید آورد. این سخنی است که تمام ثروتمندان و تمام انسان های موفق تاریخ، آن را تایید کرده اند. «چارلز فیلمور» بنیان گذار کلیسای یکپارچه در ۱۸۸۹، سخن جالبی در این زمینه دارد. او می گوید:

«نباید تلاش کنیم که سرمایه خود را راکد نگه داریم تا از طریق آن خوب زندگی کنیم. نباید فکر کنید آنچه که می بخشید از طریق همان آدمی که به او بخشیده اید به شما بازمی گردد؛ اما به شما اطمینان می دهم که بیشتر ازآنچه بخشیده اید را دریافت خواهید کرد». پارادوکس زیبای بخشش و به دست آوردن، خیلی ها را از میدان بخشیدن واقعی به درکرده است؛ اما حقیقت، تنها برای کسانی که صبر می کنند و تسلیم نمی شوند، نمایان می شود. کسانی درست، مثل شما.

چه بخششی ما را بی نیاز می کند؟

جمع بسیار بزرگی از ما در یک سوءتفاهم گیر افتاده ایم و فکر می کنیم که انسان بخشنده ای هستیم. البته برای این کارمان هم دلیل های خوبی داریم؛ مثلاً با خودمان فکر می کنیم که چون به یک گدای بی نوا پول داده ایم، مبلغ زیادی را به یک موسسه خیریه بخشیده ایم، در جشن عاطفه ها شرکت کرده ایم یا حتی در ساخت مسجد و مدرسه همکاری داشته ایم، فرد بخشنده ای به شمار می آییم. در اینجا باید کمی مقابل شما بایستیم و بگوییم که این کارها، تنها در صورتی بخشش به حساب می آیند که یک وجه مشترک داشته باشند و آن وجه مشترک، «احساس خوب» شما در لحظه بخشش است. تمام نعمت ها و ثروت های این دنیا، یک جریان را تشکیل می دهند. وقتی به ثروت می رسیم – مقدار آن اصلاً مهم نیست – مثل یک شی در میان این جریان قرار می گیریم و از آن بهره مند می شویم. یک شی می تواند هر چیزی باشد. اگر ما از بین تمام شکل های دنیا، سد بودن را انتخاب کنیم و بخواهیم تمام ثروت و نعمتی که به ما عنایت شده را فقط نزد خودمان نگه داریم، نه تنها خود را از زیبایی های بی نظیر جاری بودن محروم می کنیم بلکه خصلت هایی مثل خسیس بودن، سیراب نشدن از داشته ها و به چشم نیامدن نعمت ها در ما پدیدار می شوند. در حقیقت، وقتی به ثروت دست پیدا می کنیم، به مقام دروازه بودن ارتقا پیداکرده ایم. زندگی خودمان و دیگران در صورتی زیبا می شود که نقش خود را بپذیریم و از آن لذت ببریم. چون هر چه از طریق ما به دیگران برسد، از طریق دیگران دوباره نزد ما بازمی گردد. وقتی یک دروازه باشید، هیچ چیز را از دست نمی دهید.

دکتر جو ویتالی:

این راز بخشیدن حقیقی است. بخشیدن بدون انتظار بازگشت، بخشیدن به این دلیل که قلبت تمایل به بخشیدن دارد. بخشیدن به این دلیل که لذتی در آن نهفته است و اینکه در مسیر درست زندگی قرار می گیری.

ویژگی های یک بخشش واقعی

شاید این طور به نظر نرسد اما بخشش، یکی از راه های افزایش ثروت است. ثروتمندان و افراد مشهور زیادی مثل اندرو کارنگی، جان راکفلر، هنری فورد، وارن بافت، بیل گیتس، ناپلئون هیل، جورج کلاسون، ایلان ماسک و غیره بارها و بارها از قدرت بخشیدن در افزایش ثروت خود سخن گفته اند. اجازه بدهید شرط های یک بخشش درست را به صورت تیتروار باهم مرور کنیم. این کار به ما کمک می کند تا به درک عمیق تری از بخشش واقعی برسیم.

  • جایی که می بخشیم

هیچ اهمیتی ندارد که به چه کسی و در کجا می بخشیم. اصلاً مهم نیست کسی که به او می بخشیم، ثروتمند است یا ازنظر مالی مشکل دارد. تنها نکته مهم، احساس شما به هنگام بخشیدن است. برای بخشیدن، انسان ها را با معیار کیف پولشان نسنجید. با قلبتان به آن ها نگاه کنید. اگر فردی آن قدر شور و اشتیاق در شما ایجاد می کند که از احساس خوب لبریز می شوید به او مقداری پول ببخشید. اول به خانواده و اطرافیانتان نگاه کنید. تنها کافی است مدار قلبتان را روشن نگه دارید؛ جهان هستی، انسان های درست را بر سر راهتان قرار می دهد.

  • چیزی که می بخشیم

وقتی اسم بخشش به میان می آید، بیشتر ما به پول فکر می کنیم؛ اما پول، فقط بخشی از داستان بخشش را به خود اختصاص می دهد. شما می توانید، وقتتان، دانشتان، گوش هایتان، سخنانتان، طرز تفکرتان، یک یا چند جلد کتاب و حتی تجربه هایتان را به دیگران ببخشید. ولی انتظار نداشته باشید که در قبال بخشش یک جلد کتاب، یک کامیون پول دریافت کنید. اگر بخششمان واقعی باشد از جنس همان چیزی که بخشیدیم را دریافت خواهیم کرد. اگر کتاب ببخشیم، کتاب و اگر دانشمان را ببخشیم، درهای دانشی بسیار بزرگ تر به رویمان گشوده می شود.

  • میزان اختیار ما به هنگام بخشیدن

این مورد، یکی از بزرگ ترین تفاوت ها را بین بخشیدن واقعی و ظاهری ایجاد می کند. لحظه ای با خودتان فکر کنید. وقتی تحت تاثیر فقر کسی قرار می گیرید، تنها برای رفع نیاز او می بخشید. در این هنگام احساس شما ترکیبی از افسوس و ناراحتی است. وقتی به علت درخواست های مکرر یک موسسه خیریه، چکی با مبلغ درشت می نویسید، احساس شما ترکیبی از اجبار و عذاب وجدان است. موقعیت ها و احساس هایی از این دست کم نیستند. یادتان باشد، هیچ کدام از این موردها بخشش معنا نمی شوند. به هنگام یک بخشش واقعی، شما نه به نیاز دیگران بلکه به نیاز قلبتان پاسخ می دهید. به همین علت، سرشار از شادی، نشاط و خوشحالی می شوید، انرژی می گیرید و احساس زنده بودن می کنید.

  • شکل احساسمان در لحظه بخشیدن

دو نکته را در مورداحساستان به هنگام بخشش به یاد داشته باشید. اول، زمانی ببخشید که احساس خوبی دارید. تصور کنید که شما باکسی بگومگو کرده اید و حسابی خسته و کلافه هستید. در این هنگام هرگز به سمت بخشش نروید. چون نه تنها بخششتان از سر منطق و هوشیاری نخواهد بود بلکه در طرف مقابل هم احساس خوبی ایجاد نمی شود. شاید به همین دلیل است که همیشه توصیه می کنند به هنگام عصبانیت، هیچ تصمیمی نگیرید و هیچ قولی ندهید! دوم اینکه بخششتان باید احساس خوبی در شما ایجاد کند. اگر بخششتان شمارا شاد و پرانرژی نکند به بیراهه رفته اید. در این حالت یا از سر اجبار و نیاز دیگران بخشیده اید، یا فرد درست را برای بخشش انتخاب نکرده اید یا در زمان اشتباه این کار را انجام داده اید. هر کاری – حتی بخشش – به زمان درستش نیاز دارد. این را فراموش نکنید.

  • مثل ترسوها نبخشید

گاهی چون به قدرت بخشش ایمان نداریم، ترس از دست دادن پول هایی که برایشان زحمت کشیده ایم، ما را گیر می اندازند. قلبتان را سرشار از ایمان کنید و شجاعانه ببخشید. اصلاً به بازگشت آن پول فکر نکنید فقط ایمان داشته باشید که جهان هستی پاسخ بسیار خوبی به شما می دهد. به این فکر کنید که به راستی شما به عنوان یک دروازه جاری از سوی کائنات انتخاب شده اید. برای قلب و احساستان ببخشید و از آن لذت ببرید. به قول جو ویتالی، نگرش، انگیزه و دلیلی که ما با آن پولمان را به دیگران می بخشیم، مهم ترین عوامل در هدیه ما هستند. انگیزه ما برای بخشش باید به خاطر عشق و قدردانی مان برای زندگی در این دنیا باشد.

مراقب گودال پیش رویتان باشید

قانون جذب

درست است که قانون جذب در اثر بخشش واقعی، چندین و چند برابر آنچه بخشیده شده را به صاحبش بازمی گرداند؛ اما باید مراقب یک مسیر انحرافی باشید. تفکر معامله ای، همان مسیر انحرافی پیش روی شما است. هرگز به این دلیل نبخشید که می خواهید چند برابر آن را دریافت کنید. جهان هستی، از عمق احساستان خبر دارد. شما هرگز نمی توانید به خودتان و جهان هستی دروغ بگویید. «باب دویل» نویسنده، سخنران، مجری تلویزیونی و از استادان قانون جذب در این زمینه می گوید:

«اگر فکر می کنید که خب، دیگران در پاسخ بخشش من چه کاری برایم انجام می دهند؟ هیچ گاه پاسخی دریافت نخواهید کرد. چون وقتی که می بخشید، دیگر آن ها طرف حساب شما نیستند. شما ارتباطی با عمق هستی برقرار کرده اید و کائنات هیچ گاه به کسی بدهکار نمی ماند». حواستان را شش دانگ جمع کنید. اگر زمانی احساس کردید که مسیر بخششتان در حال انحراف به سمت حساب و کتاب کردن است، دست نگه دارید و کاری انجام ندهید. به ذهنتان زمان بدهید تا دوباره به مسیر درست بازگردد، آنگاه بخشش را آغاز کنید.

دکتر پائول هارتونین:

بخشش حقیقی، بدون بردن اسمی صورت می گیرد. اگر شخص مبلغ زیادی را به یک موسسه خیریه کمک کند که آن ها اسم او را بر سردر موسسه بگذارند، این عمل، تجارت است نه بخشیدن.

قدم بزنید و زندگیتان را خلق کنید

جذب مسیر رسیدن به خواسته هایمان چیزی بی شباهت به جادو نیست. گویی انسان ها، فرصت ها و حتی اشیای بی جان همچون یک جورچین سر جای خود قرار می گیرند تا تصویر واضحی از خواسته ما را به جهان فیزیکی نشان دهند. در حقیقت، تمام خواسته های بشر از قبل پاسخ داده شده اند. تنها کاری که باید به عنوان یک بشر انجام دهیم، کم کردن فاصله میان خودمان و خواسته هایمان است. برای این کار نیز قانون جذب، سپاسگزاری و بخشش، میلیاردها سال قبل از تولد ما آماده به خدمت و گوش به فرمان خلق شده اند. بدون شک، زندگی در این جهان شگفت انگیز که با افکار و احساس ما شکل جدیدی به خودش می گیرد بسیار خارق العاده و لذت بخش است. به عنوان کسی که در زندگی اش معجزه های زیادی را به تماشا نشسته به شما توصیه می کنم حداقل به مدت دو ماه، به نکته های گفته شده در این مقاله عمل کنید. اجازه بدهید، جهان هستی و کائنات، هدف خلقتشان را به شما نشان دهند. مطمئن باشید، وقتی طعم شیرین خلق کردن با ذهنتان را بچشید، آن را هرگز رها نخواهید کرد.

خلاصه ای ازآنچه باهم گفتیم

  • قانون جذب، حقیقتی آشکار و نعمتی بی پایان و جاری در وجود ما و تمام کائنات است.
  • جهان هستی، کهکشان ها، انسان ها و هر آنچه که ذهن انسان توانایی تصورش را دارد بر اساس قانون جذب بناشده است.
  • تمام انسان های بزرگ و اندیشمندان سراسر جهان در طول تاریخ از قانون جذب استفاده کرده اند.
  • بخواهید یا نخواهید افکار شما در هرلحظه امواج مغناطیسی را به سمت جهان هستی ارسال می کند. چیزهایی که در زندگی تان می بینید، نتیجه ارسال همان امواج مغناطیسی هستند.
  • آگاهی از افکارتان، اولین قدم در تغییر فرکانس ارسالی به کائنات است.
  • بپذیرید که خودتان مسئولیت ۱۰۰ درصد زندگی تان را بر عهده دارید. زندگی شما، خوب یا بد، نتیجه فکرها و اعمال خودتان است نه دیگران.
  • خواسته های خود را به صورت شفاف و روشن مشخص کنید.
  • سه مرحله اصلی قانون جذب شامل، خواستن، ایمان داشتن و هم جهت بودن با خواسته تان است.
  • تصور کردن، پلی است که خواسته هایتان را به سمت شما هدایت می کند.
  • احساس، حرف اول و آخر را در قانون جذب می زند. تمام ماجرا به احساس خوب شما بازمی گردد.
  • چگونگی رسیدن به خواسته ها در حوزه قلمروی کائنات است. با آن درگیر نشوید و تمرکز خود را روی دریافت خواسته تان بگذارید.
  • دونیرو به کمکمان می آیند تا بهتر و قدرتمندتر از قانون جذب استفاده کنیم. آن دونیرو سپاسگزاری و بخشش هستند.
  • سپاسگزاری، وضعیت ذهنی شمارا از منفی به مثبت تغییر می دهد.
  • برای آغاز سپاسگزاری، هرروز ده مورد از نعمت هایی که درگذشته داشتید، هم اکنون دارید و در آینده خواهید داشت را بنویسید.
  • سپاسگزاری تنها در صورتی اثر می گذارد که احساستان با آن درگیر شود.
  • بخشش، به راه انداختن جریان نعمت در جهان هستی است.
  • هر چیزی که از سوی قلبتان بخشیده شود، در دستانتان قرار خواهد گرفت.
  • قانون جذب، نعمتی بی پایان برای بشریت است. آن را به نفع خودتان به راه بیندازید.

نظر شما چیست؟

قانون جذب را چطور می بینید؟ آیا از این نعمت بزرگ و شگفتی ساز در زندگی خود استفاده می کنید؟ اگر تجربه ای در این زمینه دارید خوشحال می شویم که آن را با ما و خوانندگان خانه سرمایه به اشتراک بگذارید.

 

ادامه مطلب
حسابداری ذهنی
حسابداری ذهنی چیست و چه تاثیری بر تصمیم های معاملاتی ما می گذارد؟

حسابداری ذهنی، کندوکاوی در فلسفه سود و زیان از نظر مغز ما

حسابداری، بخش بزرگ و مهمی از سیستم های مالی را تشکیل می دهد. این سیستم، فقط به دفترهای حساب و نرم افزارهای مالی محدود نمی شود. بزرگ ترین و مرموزترین سیستم حسابداری که گاهی خیلی بی سر و صدا در مغز ما کار می کند، «حسابداری ذهنی» نام دارد. این سیستم، تنها در چهارچوب پول تعریف نمی شود و ریشه تمام حساب و کتاب زندگی ما را در برمی گیرد. در این مقاله از خانه سرمایه به سراغ حسابداری ذهنی می رویم تا از سازوکار آن سر درآوریم و راهکاری برای استفاده هر چه بیشتر از این سیستم پیدا کنیم.

ماهاتما گاندی: بدون یک حسابداری صحیح، حفظ واقعیت در شکل اولیه اش غیرممکن است.

سروکله حسابداری ذهنی از کجا پیدا شد؟

حسابداری ذهنی، مفهومی بود که ریچارد تیلر (Richard Thaler) برای اولین بار آن را بیان کرد. تیلر را می توان شوالیه حسابداری ذهنی در نظر گرفت. او دانش آموخته دکترای اقتصاد و برنده جایزه نوبل اقتصاد است که بیشتر به خاطر تحقیق هایش درزمینهٔ «اقتصاد رفتاری» شناخته می شود. «Mental accounting» یکی از دستاوردهای علمی ریچارد تیلر است که باعث درک و ایجاد ارتباط عمیق تر بین علم اقتصاد و روانشناسی شد.

حسابداری ذهنی چیست؟

اجازه بدهید تعریفی ساده از این سیستم حسابداری درونی داشته باشیم. حسابداری ذهنی، سازوکار تمام سیستم های آشنا و ناآشنای اطراف ما را در برگرفته است؛ فرقی هم نمی کند که این سیستم، خانواده ای دونفره یا یک شرکت بزرگ با هزاران کارمند باشد؛ چون هرکدام از آن ها سیستم حسابداری مخصوص به خودشان را دارند. تنها تفاوت در این است که برای برخی این سیستم حسابداری، مشخص و روشن است و برای عده ای دیگر، جایی در پس زمینه ذهنشان وجود دارد. سیستم حسابداری ذهنی بر تصمیم های مالی مان تأثیر مستقیم می گذارد و به دنبال روشن کردن منطق پولی ما می گردد. به همین دلیل، پیگیری این سیستم و سردر آوردن از شیوه عملکردش می تواند یک الگوی درست برای ارزیابی های آینده در اختیارمان قرار دهد. در حقیقت وقتی بدانیم تصمیم های مالی ما از کجا ناشی می شوند، می توانیم برای تقویت تصمیم های درست و کاهش قدرت تصمیم های اشتباهمان یک اقدام هوشمندانه انجام دهیم.

حسابدار حقه باز یا مهربان!؟

حسابداری ذهنی چیست؟

ما در ذهن خود حساب های مختلفی داریم. دسته بندی و حتی امکان وجود این حساب ها بر عهده سیستم حسابداری ذهنی ما است. اجازه بدهید با یک مثال این موضوع را روشن تر کنیم. تصور کنید شما یک کارمند هستید و حقوق این ماه خود را دریافت کرده اید. در این حالت، حسابدار ذهنتان که همیشه روشن است دست به کار می شود، حقوق شمارا تجزیه و تحلیل کرده و آن را به دودسته «بودجه دوره ای» و «هدف خرج» تقسیم می کند؛ یعنی چیزی شبیه به این:

  • بودجه دوره ای

در این بخش، قسط ها یا بدهی هایتان قرار دارند. شما چاره ای جز پرداخت این قسط ها ندارید. درنتیجه، این اولین تقسیم بندی حسابدار ذهن شما خواهد بود.

  • هدف خرج

در بخش دوم، ذهنتان تمام خرج های طول ماه را برایتان به صف می کند؛ چیزهایی مانند هزینه خورد و خوراک، پرداخت قبض ها، شارژ ساختمان و غیره. باوجود این که پول باقی مانده پس از پرداخت قسط ها به زور تا آخر ماه دوام می آورد، اما شما در یک حرکت غافلگیرکننده برای خودتان لباسی گران قیمت می خرید یا اولین شام پس از دریافت حقوقتان را در یک رستوران گران قیمت می خورید. پرسش اصلی این است که چه اتفاقی برای منطق تصمیم گیریمان رخ داده است؟ چرا تصمیمی از روی هیجان گرفتیم و خودمان را به هچل انداختیم؟ خب، باید بگوییم که همه این ها زیر سر حسابدار ذهنی است. درواقع، قانع کردن و دور زدن منطق، یکی از توانایی های قدرتمند سیستم حسابداری ذهنی به شمار می رود.

چگونه حسابدار ذهن، منطق ما را گمراه می کند؟

حسابدار ذهن، معمولاً از ترفندهایی ناجوانمردانه برای خلع سلاح کردن قدرت منطقمان استفاده می کند. یک بار دیگر مثالی که باهم زدیم را در نظر بگیرید. در حقیقت این حسابدار با گفتن حرف هایی از زبان دلمان ما را قانع به انجام کارهایی عجیب می کند؛ مثلاً در گوشمان زمزمه می کند«تو یک ماه تمام جون کندی و زحمت کشیدی، خوردن یک شام مفصل، کمترین پاداشی که می تونی به خودت بدی». گاهی هم از در مقایسه و کوچک نمایی ظاهر می شود و می گوید:

«هزینه این لباس در مقابل هزینه ای که فلان آدم برای خریدن لباس هایش می کند هیچی نیست. با خیال راحت برو خریدت رو انجام بده. این حقه توئه!» به همین دلیل فهمیدن ترفندهای این سیستم ذهنی بسیار مفید است. اگر بتوانیم نکته های مثبت این حسابدار را پررنگ کنیم و از آن ها به نفع وضعیت مالی مان بهره بگیریم، به موفقیت بزرگی در زندگی مان دست می یابیم.

حسابداری ذهنی چگونه با معامله ها برخورد می کند؟

اینجا خانه سرمایه و بحث داغ هر روز، بازار بورس است. بسیاری از رفتارهای بورسی ما به طور مستقیم تحت تأثیر حسابداری ذهنی ما قرار می گیرند. در این بخش از مقاله با استفاده نظریه «چشم انداز» با سازوکار حسابداری ذهنی بیشتر و دقیق تر آشنا می شویم. درک این بخش به شما کمک می کند تا فرصت های پیش روی خود را به خاطر بهانه های حسابدار ذهنتان از دست ندهید. قبل از آغاز ماجرا، بد نیست نگاهی به نظریه چشم انداز بیندازیم. نظریه چشم انداز در سال ۱۹۷۹ توسط «دنیل کانمن» و «آموس تورسکی» به عنوان چهارچوبی برای تصمیم گیری در شرایط عدم اطمینان معرفی شد. بر اساس نظریه چشم انداز، ترجیحات افراد در تصمیم گیری به طور همزمان به «تابع ارزش» و «احتمالات وزنی» هر تصمیم بستگی دارد. تابع ارزش، تعیین کننده میزان عایدی یا سود به دست آمده از هر معامله و تابع احتمال وزنی نیز نشان دهنده اهمیت هر تصمیم است. بسیاری از نظریه پردازان، حسابداری ذهنی را به عنوان «تابع ارزش» در تجزیه و تحلیل خود قبول دارند. این تابع، شیوه ارزیابی مردم از معامله ها را تحت تأثیر قرار می دهد. بیایید کمی ساده تر به این موضوع نگاه کنیم. یکی از ابتدایی ترین و اصلی ترین تابع های ریاضی (x و y) هستند. ذهن انسان، مدام در حال کدگذاری روی ارزش این دو تابع است و تمام تلاشش را می کند تا پاسخ این معادله به نفع ما تمام شود. در این میان حتی اگر لازم باشد منطق را هم زیر پا می گذارد؛ چیزی شبیه به همان ماجرای شام و حقوق سر ماه!

آرتور شوپنهاور، فیلسوف آلمانی: هیچ پولی به اندازه آن پول مفید نیست که درراه به دست آوردنش صدمه دیده ایم؛ زیرا آن را بازکاوت خود معامله کرده ایم.

 (x و y) در خدمت معادله ها و معامله ها

حسابداری ذهنی چیست؟

حسابدار ذهن ما، تمام کدگذاری هایش را در یک چهارچوب ساده می گنجاند. بیایید نگاهی به این چهارچوب داشته باشیم.

  • معادله دو سر سود

در این حالت، ارزش «x» و «y» هر دو به ما سود می رسانند؛ اما نکته ای در این میان نهفته است که ما را به جدا کردن این دو ارزش از هم تشویق می کند. درواقع، وقتی ارزش «x» باارزش «y» جمع شود سودی که شامل ما می شود بیشتر از زمانی خواهد بود که تنها یک ارزش را در نظر بگیریم، اما در عوض هر دو تابع را باهم جمع بزنیم؛ یعنی چیزی شبیه این:

ارزش (x+y). به زبان ساده، این موضوع شبیه همان ماجرای عسل و خربزه است. عسل و خربزه هرکدام به تنهایی از ارزش بالایی برخوردار هستند؛ اما ترکیب آن دو با این که امکان پذیر است اما ارزش جذب کننده ای برایمان ندارد. درنتیجه، تمایل داریم به صورت جداگانه از ارزش عسل و خربزه استفاده کنیم. با خواندن مثال بالا شاید با خودتان بگویید:

«عسل و خربزه چه ربطی به تابع های ریاضی داشت؟» در پاسخ باید بگوییم که حسابداری ذهنی، محدود به عددها نیست و مفهوم عددها نیز همیشه به آن شکل خاص از ریاضی که همه آن را در مدرسه خواندیم محدود نمی شود. در حقیقت، هر چیزی که می دانیم و می خوانیم به نوعی با ریاضی در ارتباط است. اجازه بدهید در این مورد مثال دیگری هم بزنیم. تصور کنید دو آدم با روش های کاری کاملاً متفاوت اما بسیار حرفه ای وجود دارند. ارزش کار هرکدام به صورت جداگانه بالا است و در کار خود درجه یک به شمار می روند؛ اما وقتی از این دو نفر که روش کارشان از زمین تا آسمان باهم متفاوت است بخواهیم به صورت تیمی روی یک پروژه کار کنند، به جای تحویل یک کار حرفه ای، با مشاجره و خوابیدن پروژه روبه رو می شویم. چون ارزش این دو نفر در کنار هم به نوعی یکدیگر را خنثی می کند. هرکدام از آن ها به تنهایی ارزشمند هستند اما باهم کاری از پیش نمی برند. درنتیجه استفاده جداگانه از توانایی هر یک از این دو نفر برای ما بسیار سودمندتر از زمانی است که این دو در قالب یک تیم باهم همکاری کنند.

  • معادله دو سر ضرر

معادله بعدی را می توان انتخاب بین بد و بدتر دانست. چون ارزش «x» و «y» هر دو باعث از دست رفتن سود و ضرر کردن ما می شوند. در این حالت، (ارزش x-) + (ارزش y-) کوچکتر از ارزش ((y+x)-) می شود. به زبان ساده، اگر هرکدام را جداجدا از دست بدهیم بهتر از آن است که هر دو را باهم از دست بدهیم. چون در این صورت، کمتر دچار ضرر می شویم. در این مورد هم مثال های گوناگونی وجود دارد. تصور کنید شما دو درخت میوه دارید که چندین سال برایشان زحمت کشیده اید. در اثر یک طوفان، درخت کاجی که پشت سر آن ها قرار داشت از زمین جدا می شود و روی هر دو درخت سنگینی می کند. وضعیت به شکلی شده که یا باید از خیر یکی از درخت های میوه تان بگذرید یا تنه بلند درخت کاج، هر دو درخت میوه را از بین می برد. از طرفی، درختان میوه شما در اثر طوفان به اندازه ای آسیب دیده اند که تنها یک فصل می توانند میوه بدهند و بعد از آن چاره ای جز قطع کردنشان ندارید. در این حالت، به ناچار تصمیم می گیرید که یکی از درخت های میوه خود را از دست بدهید و از درخت باقی مانده نیز به اندازه یک فصل، میوه برداشت کنید. باوجود این که طوفان، قطع کردن و نکردن درخت ها را با ضرر همراه کرده اما شما بهترین گزینه که کمترین خسارت را وارد می کند، برمی گزینید.

  • مخلوط ترکیبیِ به دست آوردن

در این حالت، ارزش «x» معادل به دست آوردن سود و ارزش «y» معادل از دست دادن سود است؛ اما ارزش سودآوری در این معامله بیشتر از ارزش ضرر آن است. درنتیجه ما تصمیم می گیریم که از ضرر چشم پوشی کنیم و آن را به سود به دست آمده ببخشیم. نمونه این وضعیت را می توان در سرمایه گذاری های پرسودی که ریسک اندکی دارند پیدا کرد. در چنین وضعیتی، ارزش ضرر، همان ریسک معامله معنا می شود و ما به علت این که ارزش سودآوری بسیار بیشتر از ارزش ریسک است، معامله را انجام می دهیم. افراد در این جور مواقع به خودشان و دیگران می گویند«نیمه پر لیوان را ببین!»

  • مخلوط ترکیبیِ از دست دادن

آخرین ترکیب نیز محتوای جالبی دارد. در این ترکیب، بازهم ارزش «x» معادل به دست آوردن سود و ارزش «y» معادل از دست دادن سود است؛ اما ارزش ضرر در این معامله بیشتر از ارزش سودآوری آن است. حسابداری ذهنی، ما را به ترکیب هر دو تابع و انجام معامله سوق می دهد. نمونه این ترکیب را می توان درگیر افتادن بین مرز شکست و پیروزی پیدا کرد. تصور کنید شما تمام سرمایه خود را برای راه اندازی کسب و کارتان هزینه کرده اید و درست زمانی که می خواهید میوه تلاش هایتان را برداشت کنید، شریکتان سرمایه اش را طلب می کند! در چنین وضعیتی یا باید کلاً قید کسب و کارتان را بزنید یا به جای تسلیم شدن، تلاش بیشتر را انتخاب کرده و ادامه دهید. باوجود این که ادامه کار بسیار سخت و حتی با خطر ورشکستگی همراه است اما شما ترجیح می دهید که این ریسک بزرگ را بپذیرید و به پیش بروید. چون نگاه شما به جای تمرکز بر حجم ترسناک ضرر احتمالی، بر سود آینده دوخته شده است. وضعیت چهارم در تابع های «x» و «y»، همان «روزنه امید» است؛ چیزی کوچک اما بسیار قدرتمند.

بده بستان حسابداری ذهنی و تابع مطلوبیت

یکی از نمونه های نامحسوس به کاربردن حسابداری ذهنی، «تابع مطلوبیت اصلاح شده» نام دارد. شاید شنیدن نامش کمی عجیب به نظر برسد اما وقتی پای خرید و فروش در میان باشد، همه ما به صورت حرفه ای از این تابع استفاده می کنیم. این تابع، احساس رضایت درونی یا شکست پنهانی را در ما زنده می کند. هر معامله ای – فرقی نمی کند چقدر بزرگ یا چقدر کوچک – دو ارزش دارد؛ «ارزش خرید» و «ارزش مبادله ای». ارزش خرید، آن مقدار پولی است که حاضر هستیم درازای گرفتن یک محصول بپردازیم. برای همین به هنگام خرید با خودمان دودوتا چهارتا می کنیم تا ببینیم این محصول به قیمتی که روی آن زده اند ارتباطی دارد یا نه؟ به زبان ساده، اصلاً می ارزد که پولمان را بابت چنین محصولی از دست بدهیم؟

تیم کوک، مدیر اجرایی تجارت، مهندس صنعتی، توسعه دهنده و هفتمین مدیرعامل شرکت اپل

قیمت به ندرت مهم ترین چیز است. ممکن است تعدادی از محصولی ارزان فروخته شود. یک نفر آن را می خرد و هنگام پرداخت پول، احساس خوبی دارد، ولی وقتی آن را به خانه می برد و استفاده می کند، لذتش تمام می شود.

اما ارزش مبادله ای کمی باارزش خرید تفاوت دارد. درواقع می توانیم این طور بگوییم که ارزش مبادله ای اندکی عمیق تر از ارزش خرید است. ارزش مبادله ای به میزان ارزشی که برای یک معامله قائل هستیم بازمی گردد. در این ارزش، مسئله پول نیست، بلکه سنجش فرصت ها است. درواقع این نوع نگاه ما به معامله است که ارزشش را مشخص می کند؛ آیا معامله پیش رویمان را تکرار نشدنی در نظر می گیریم یا آن را به چشم معامله ای کم اهمیت و پرتکرار می بینیم؟ مبنای بسیار ساده ای برای سنجش ارزش مبادله ای وجود دارد. اجازه بدهید این ارزش را با یک مثال ساده برایتان تعریف کنیم. تصور کنید که شما از یک کیف چرمی نفیس خوشتان می آید و دلتان می خواهد هر طور شده آن را بخرید. چون برچسب قیمت روی کیف زده نشده، حسابدار ذهنتان دست به کار می شود و یک قیمت روی آن کیف می گذارد. درواقع آن را ارزش گذاری می کند. در چنین وضعیتی سه حالت پیش می آید:

  • اگر قیمت ذهنی شما باقیمت واقعی کیف، برابر باشد، ارزش مبادله ای صفر می شود. در این هنگام شما با خودتان می گویید: «همین فکر رو هم می کردم.» باوجود این که حدستان درست بوده اما احتمال این که محصول را خریداری نکنید بالا است.
  • اگر قیمت ذهنی شما از قیمت اصلی کیف، بالاتر باشد – یعنی کیف ارزان تر از آن چیزی باشد که شما فکرش را می کردید- ارزش مبادله ای منفی می شود و با خودتان فکر می کنید: «آن قدرها هم ارزش نداشت.»
  • اگر قیمت ذهنی شما کمتر از قیمت اصلی کیف باشد، ارزش مبادله ای مثبت می شود. در این هنگام نه تنها ارزش آن کیف نزد شما افزایش می یابد، بلکه تمایلتان به خرید آن محصول بیش از پیش می شود. به همین علت است که در بازاریابی، قیمت پایین یک محصول را برتری در نظر نمی گیریم.

پس می توان این طور نتیجه گرفت که میزان رضایت یا همان مطلوبیت کل دریافت شده ما از این معامله با در نظر گرفتن هر دو ارزش خرید و ارزش مبادله ای به دست می آید.

دوراهی لغزان نقد و اقساط

حسابداری ذهنی چیست؟

حسابداری ذهنی، یک توانایی مهم و سودمند است؛ اما بدون خطا نیست. یکی از خطاهای حسابداری ذهنی زمانی خودش را نشان می دهد که بین خرید قسطی و نقدی گیر می افتیم. حسابدار ذهن ما، تمایل زیادی به پرداخت درزمانی به جز الان دارد. به همین دلیل، وقتی حرف از پرداخت نقدی یا قسطی می شود – حتی اگر پول کافی برای پرداخت نقدی داشته باشیم – ما را به سمت خرید قسطی هدایت می کند. این حسابدار ترسو، آسمان و ریسمان را به هم می بافد و هزار و یک جور بهانه را پشت سر هم ردیف می کند تا پول نقدمان را خرج نکنیم؛ مثلاً به ما می گوید:

«حسابت رو خالی نکن، بذار پول در حسابت بمونه. خرید قسطی بهتره. کم کم از حسابت برداشت میشه و بیشتر پولت سر جاش باقی میمونه». اما در حقیقت، خرید قسطی به ضرر ما است. درست است که با خرید قسطی، پول نقدمان را خرج نمی کنیم اما درنهایت مجبور می شویم هزینه ای بیشتر از قیمت اصلی محصول را بپردازیم.

خطای قطره قطره

یکی از چیزهای نه چندان مناسب که گاهی دردسرهای زیادی برایمان درست می کند «ریزه خوری» است. در این خطای حسابداری، ما قدرت چیزهای کوچک را نادیده می گیریم و دردسر از همین جا آغاز می شود. شاید افرادی را دیده باشید که عادت دارند رقم های خرد را گِرد کنند؛ مثلاً ۲۵۷۳ را ۲۵۰۰ در نظر گرفته و آن مقدار کوچک را ناچیز به حساب می آورند؛ اما این مقدارهای کوچک وقتی کم کم در کنار هم جمع شوند، رقم بزرگی را ایجاد می کنند که می تواند مشکل ساز شود. ریزه خوری و نادیده گرفتن قدرت چیزهای کوچک تنها شامل پول نمی شود. این مورد را می توان درباره رژیم های غذایی نیز به کاربرد. تصور کنید که شما برای لاغر کردن، رژیم غذایی گرفته اید. در این صورت باید حجم و کالری دریافتی خود را مرتب چک کنید. در حالت عادی، مبنای محاسبه کالری مواد غذایی ۱۰۰ گرم است؛ مثلاً می گوییم ۱۰۰ گرم چیپس فلان مقدار کالری دارد. در این میان یک حباب ایجاد می شود. حسابدار ذهن ما با خودش می گوید:

«۱۰۰ گرم چیپس کالری زیادی دارد اما یک عدد چیپس که کالری چندانی ندارد. پس می توان گاهی یک عدد چیپس خورد». نتیجه این می شود که ما در طول رژیم غذایی خود سختی های زیادی را تحمل می کنیم اما به خاطر حساب نکردن کالری چیزهای کوچک – مثلاً همان چیپس ها – نه تنها وزنمان کم نمی شود بلکه شاید دچار افزایش وزن هم بشویم. درواقع چیزی شبیه به همان ضرب المثل معروف که قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود، برای ما اتفاق می افتد. یادمان باشد که راضی نگه داشتن ما، هدف اصلی حسابداری ذهنی است. به همین علت، گاهی چیزهایی نه چندان مناسب را در نظر ما خوب جلوه می دهد. راه تشخیص این خطا، شناسایی جنس فکرها و تفکیک آن ها است.

پوبلیوس سیروس، نویسنده لاتین جملات قصار، سخنان زیبا و ضرب المثل روم باستان:

یک انسان خردمند با استفاده از خطاهای دیگران، خطاهای خود را تصحیح می کند.

حسابداری ذهنی، دوست یا دشمن؟

حسابداری ذهنی چیست؟

حسابداری ذهنی، جنبه های مثبت زیادی دارد و گزینه ای مهم و کمک کننده به شمار می رود. بهترین شیوه برخورد با حسابدار ذهنی، شناخت بیشتر این سیستم است تا بتوانیم راهی برای استفاده هر چه بیشتر از گزینه های مثبتش پیدا کنیم و از قدرت جنبه های منفی اش بکاهیم. نمونه ساده این کار، استفاده معکوس از خطای ریزه خوری است. در این مورد می توانیم به جای گرد کردن به کم، گرد کردن به زیاد را در خودمان نهادینه کرده و مبلغ اضافی نهایی را به حساب پس اندازمان بیفزاییم. شناخت و تمرکز روی بخش های مثبت این سیستم، بهترین استراتژی برای برخورد درست با حسابداری ذهنی است.

خلاصه ای ازآنچه باهم گفتیم

  • حسابداری ذهنی روشی است که ذهن ما با استفاده از آن برای هر معامله ای که پیش رویش گذاشته می شود، تصمیم گیری می کند.
  • ریچارد تیلر، اقتصاددانی است که مفهوم حسابداری ذهنی را برای اولین بار مطرح کرد.
  • بودجه دوره ای و هدف خرج، دو دسته بندی اصلی حسابدار ذهن ما در برخورد با هر نوع بودجه ورودی به زندگی مان است.
  • حسابدار ذهن برای رهایی از فشارهایی که بودجه بندی ها بر سرمان می آورند، منطق را زیر سؤال می برد و ما را به انجام رفتارهای هیجانی مثل خرج کردن غیرمعقول، تشویق می کند. نتیجه این رفتار هیجانی تنها مدت کوتاهی ما را خوشحال می کند و بعد از آن باید چند برابر فشار را تحمل کنیم.
  • ذهن ما از یک چهارچوب ساده برای کدگذاری تمام معامله هایی که با آن روبه رو می شود استفاده می کند. این چهارچوب شامل معامله دو سر سود، معامله دوسر ضرر، ترکیب از دست دادن و ترکیب به دست آوردن است.
  • ما حتی به هنگام خرید کردن و تخمین قیمت یک محصول نیز با حسابدار ذهنی مان سخت مشغول حساب و کتاب هستیم. شاید این سنجش ها ساده به نظر برسند اما چون باعث ایجاد یک رفتار می شوند درنتیجه مهم و استراتژیک به شمار می روند. شرکت های بازاریابی و تولیدکنندگان از سنجش حسابدار ذهن برای فروش محصول های خود استفاده زیادی می کنند.
  • حسابداری ذهنی، ما را به سمت پرداخت درزمانی دورتر و کمتر سوق می دهد. به همین دلیل بیشتر مردم تمایل دارند تا خریدهای خود را به صورت قسطی انجام دهند. در حالی که چنین رفتاری واقعاً به سود ما نیست.
  • ریزه خوری یکی از خطاهای حسابداری ذهنی به شمار می رود. در این خطا، ما قدرت چیزهای کوچک را بی ارزش تلقی می کنیم و به همین دلیل دچار دردسر می شویم.
  • با شناخت بیشتر سیستم حسابداری ذهنی می توانیم رفتارهای مالی مان را شناسایی و بهبود ببخشیم.

شما چه نظری دارید؟

آیا با حسابدار ذهن خود آشنا شده اید؟ چه رفتارهایی را در خودتان سراغ دارید که به طور مستقیم از حسابدار ذهنتان ناشی می شود؟ آیا برای دور زدن فشارهای ناشی از کمبود بودجه، به توصیه های حسابدار ذهنتان گوش کرده اید؟

ادامه مطلب
۱۱ عادت سرمایه گذاران موفق
۱۱ راز و اصول سرمایه گذاران موفق

اسرار سرمایه گذاران موفق چیست؟ در این مقاله قصد داریم ۱۱ عادت افراد موفق که به مدیریت استراتژیک دارایی ها و کسب بازده های عالی منجر می شود، بپردازیم. این نکات به سرمایه گذاران کمک خواهد کرد تا سرمایه خود را به روشی بهتر و کارآمدتر مدیریت کنند.

سرمایه گذاران موفق از چه اصولی پیروی می کنند؟

۱- ایجاد یک تعهد الزام آور

۱۱ عادت سرمایه گذاران موفق

سرمایه گذاران برای ایجاد تعهدی الزام آور، می توانند از سه روش استفاده کند:

  1. به کارگیری روش “تخصیص دارایی استراتژیک ” که به معنای طراحی مجدد ترکیب سبد دارایی ها به منظور تطبیق با تغییرات بازار است.
  2. رعایت “تنوع ” در سبد سرمایه گذاری که درواقع قاعده مشترکی است که هر سرمایه گذار باید از آن پیروی کند و به اصطلاح می گویند “همه تخم مرغ های خود را در یک سبد قرار نده “
  3. سرمایه گذاری به طور منظم انجام شود

به کارگیری استراتژی همراه با تاکتیک

سرمایه گذار باید استراتژی را با تاکتیک همراه کند یعنی بر استراتژی سرمایه گذاری نماید. سرمایه گذاران باید براساس استراتژی خود و بسته به درجه ریسک پذیریشان تصمیم بگیرند که می خواهند در سهام سرمایه گذاری کنند یا اوراق قرضه. روش “تخصیص دارایی استراتژیک” می تواند به راحتی در سبدهای دارایی متعادل شده مورد استفاده قرار گیرد. اگر همه چیز به طور فعال مدیریت شود، انجام اصلاحات تاکتیکی برای مدیران پرتفوی کار آسانی خواهد بود (بدون اینکه حتی سرمایه گذاران نگران چیزی شوند).

  • ایجاد تنوع

هیچ سرمایه گذاری نباید همه تخم مرغ هایش را در یک سبد قرار دهد. با این وجود، تنها تعداد معدودی از آن ها از این قاعده پیروی می کنند. باید در نظر داشت که همیشه نمی توان بهترین ترکیب ممکن را برای پرتفوی انتخاب کرد اما با این حال نیز نباید تمام سرمایه گذاری خود را به یک سهام، دارایی یا اوراق قرضه اختصاص دهید.

  • سرمایه گذاری منظم

اگر قرار باشد پس انداز کنید شیوه کار کاملاً مشخص است اما اگر قصد دارید بیشتر از این به دست آورید باید ریسک کنید که این ریسک می تواند به شکل ریسک بازار، ریسک بازار سهام یا ریسک تورم باشد.اگرچه هیچ تضمینی برای رسیدن به نتیجه دلخواه وجود ندارد، اما سه اثر وجود دارند که می توان آن ها را به صورت تاکتیکی باهم ترکیب کرد.

  • اثر متنوع سازی

سرمایه گذاری منظم به شما این امکان را می دهد تا سبد سرمایه گذاری سهام و اوراق قرضه خود را متنوع سازید. استراتژی متنوع سازی سرمایه گذاری، کلید کسب بازده بالا از سرمایه گذاری است و سرمایه گذاران موفق همیشه این روش را ترجیح می دهند.

  • اثر هزینه متوسط

زمانیکه در برنامه پس انداز بازنشستگی صحبت از پرداخت مقدار مبلغی معین به طور منظم به میان می آید، اساساً به این معناست که سهام با مبالغ مختلفی خریداری می شوند چراکه قیمت آن ها با تغییر روند بازار سرمایه دائماً در حال تغییرند.

  • اثر بهره مرکب

اگر می خواهید از مزایای اثر بهره مرکب از طریق سرمایه گذاری مجدد در توزیع بهره مند شوید، باید برای مدت زمان طولانی پس انداز کنید.

۲- بدانید “چه چیزی می خواهید ” و سپس “خودتان را به چالش بکشید”

۱۱ عادت سرمایه گذاران موفق

عملکرد مغز ناشی از فرآیند بهبودی است که در طول زمان همیشه در حال رخ دادن است. به همین دلیل است که مغز ما برخی اوقات الگوهای رفتاری خاصی را نشان می دهد که ازنظر منطق به راحتی قابل توضیح نیستند. برای شفافیت بیشتر این موضوع، اجازه دهید مثالی بزنیم:

شما به عنوان یک سرمایه گذار اغلب از یک چارچوب مشخص برای مشاهده جهان سرمایه گذاری استفاده می کنید. شما هر آنچه را که می خواهید ببینید، می بینید و به جای اینکه به دنبال گزینه های بهتری برای نتایج بهتر باشید، دائماً زیان را زیر نظر دارید. شما ترجیح می دهید جریان عمومی را دنبال کنید، به دنبال جمعیت حرکت کنید و یا بر احساسات خاصی تکیه کنید که به شما دائماً حس طمع و ترس ضرر را القا می کند. قبل از هرگونه تصمیم گیری، خود را آزمایش کنید. ببینید از ابتدا ذهنتان دنبال این است که، اگر ضرر کنم چه؟ و یا اینکه شانس برنده شدنتان را بیشتر از ضرر کردن می بینید؟ اگرچه که میل به بیشتر خواستن ممکن است هم خوب باشد و هم بد، اما تنها حقیقتی که منعکس می کند، “ترجیحات ” شماست. اگر ترجیح می دهید همه پس انداز خود را در یک حساب پس انداز بگذارید و صرفاً به دلیل ترس از دست دادن، فکر بازده بیشتر را از سرتان بیرون کرده اید، این طرز تفکر می تواند برای شما به عنوان یک سرمایه گذار بسیار خطرناک باشد.

اگر اسبتان مرد، از آن پیاده شوید

۱۱ عادت سرمایه گذاران موفق

آیا با عقاید داکوتاهای هندی آشنا هستید؟ آن ها به اصطلاح می گویند: “اگر اسبتان مرد، از اسب پایده شو “. هنوز سرمایه گذاران زیادی در بازار وجود دارند که در زمان درست، باقیمت خوبی سهامشان را می خرند اما پس از افت بازار، حتی باگذشت سال ها هنوز امید دارند که قیمت سهمشان به همان سطح قبلی بازخواهد گشت و به آن امید همچنان سهامشان را نگه داشته اند. با این حال، حتی اگر تصمیم به فروش سهام خود را نیز بگیرند و بخواهند آن را با سهامی جدید جایگزین کنند (که ممکن است بازده خوبی نیز داشته باشد)، بازهم درنهایت ترجیح می دهند تا بر عقیده خود پایبند بمانند و برای کسب سود از سهامشان آن را برای مدت زمان طولانی نگه دارند. همانطور که زمان درست سرمایه گذاری و خرید سهام مهم است، به همان اندازه زمان مناسب برای خروج از سهام نیز اهمیت دارد.

۳- قانون اساسی سرمایه گذاری

۱۱ عادت سرمایه گذاران موفق

یک سرمایه گذار موفق به خوبی از این واقعیت آگاه است که اگر ریسک را نادیده بگیرد، نمی تواند از مزایای ریسک بهره مند شود. زمانیکه صحبت از سرمایه گذاری است، این یکی از قوانین اساسی است. برای درک اهمیت سرمایه گذاری در دارایی های ریسکی، باید بازده بالایی که از این گونه سرمایه گذاری ها به دست می آیند را در نظر گرفت. به همین ترتیب نیز سرمایه گذاری هایی که ریسک اندکی دارند، بازده آنچنانی به همراه ندارد. صرف ریسک و نحوه محاسبه آن:

تفاوت بازده دارایی از بازده بدون ریسک را، (صرف ریسک) می نامند. بازده بدون ریسک – بازده دارایی = صرف ریسک

۴- سرمایه گذاری کنید، نه سفته بازی

۱۱ عادت سرمایه گذاران موفق

در مقوله سرمایه گذاری، الزاماً نیازی نیست تا برای مشخص کردن بهترین زمان ورود یا خروج به طور مداوم حرکات قیمت و بازار را دنبال کنید. از طرفی هم نمی توان به پیش بینی افراد مختلف در خصوص زمان مناسب سرمایه گذاری اکتفا کرد. با این حال، اگر واقعاً قصد دارید سرمایه خود را برای مدت زمانی طولانی جمع آوری کنید، از حدس و گمانه زنی دست بردارید و شروع به سرمایه گذاری کنید. حدس و گمان چیزی شبیه به شرط بندی بر روی حرکات قیمت اما به صورت کوتاه مدت است. اما سرمایه گذاری به این معناست که سرمایه خود را در کاری قرار دهید که می تواند در درازمدت برای شما سود به همراه داشته باشد. نمودار زیر این تمایز را بر اساس بخش های مختلف بازار سهام آمریکا به خوبی نشان می دهد:

۱۱ عادت سرمایه گذاران موفق

اگر سهام اروپا را در نظر بگیرید، می بینید که در نمودار سرمایه گذاری های متنوعی انجام شده است. اگر این سرمایه گذاری ها به مدت ۲۵ سال به صورت متنوع انجام شود، به طور متوسط ۸٪ بازده سرمایه گذاری به همراه دارد. اما اگر بشینید و فقط منتظر قیمت های بهتر باشید و ۲۰ روز طلائی را از دست دهید، شما فقط ۲٪ سود یا کمتر به دست می آورید و با از دست دادن ۴۰ روز، میزان ضرر شما ۲٫۳% خواهد بود. بهتر است اجازه دهید، پولتان به جریان بیافتد. علاوه بر این از دست دادن روزهای طلایی ریسک بسیار بالایی دارد.

۵- “حفظ قدرت خرید ” به جای “تضمین ” آن

۱۱ عادت سرمایه گذاران موفق

تصمیمات سرمایه گذاری شما باید به سمت “حفظ قدرت خرید” باشد، نه “تضمین آن “. واژه “تضمین” برای جهانی امن بکار می رود که در آن بازارش نوسان قیمت نداشته باشد. در حالی که بازار سهام یکی از مکآن هایی است که سرمایه گذاران را با شرایط عدم اطمینان فراوانی رو به رو می کند. در این شرایط، قابل درک است که سرمایه گذاران ترجیح دهند از نوسانات قیمت دوری کنند. اما با این حال اگر آن ها دائم سرگرم حفظ شرایطی امن شوند، ریسک از دست دادن قدرت خریدشان و بازده ۰ درصدی پس اندازشان را نادیده خواهند گرفت و این بسیار ناخوشایند است. شما نمی توانید اوراق قرضه دولتی را راه حلی برای همه نیازهایتان در نظر بگیرید. در بحث سرمایه گذاری بر روی اوراق بهادار، سرمایه گذاران باید به این واقعیت آگاه باشند که بازده آن ها کمتر از میزان سرمایه گذاریشان خواهد بود. درنتیجه اگر هدف حفظ سرمایه است، نباید تنها بر نبود نوسان قیمت تمرکز داشته باشید. “حفظ قدرت خرید” باید حداقل خواسته شما از سرمایه گذاریتان باشد. مثالی خوب در این زمینه، نرخ تورم سال های اخیر ایران است که قدرت خرید افراد و ارزش پول ملی را بسیار کاهش داده است. درنتیجه اگر شما برای خرید کالایی X میلیون تومانی پول خود را از چند سال پیش پس انداز کرده باشید و با توجه به نرخ تورم چاره ای برای حفظ قدرت خریدتان نیاندیشیده باشید، در شرایط فعلی با افزایش قیمت آن کالا و کاهش قدرت خریدتان دیگر نمی توانید خرید خود را انجام دهید.

۶- کاری که امروز می توان انجام داد را به فردا موکول نکنید

۱۱ عادت سرمایه گذاران موفق

در همین حال که شما منتظر روزهای آینده برای سرمایه گذاری هستید، خود را از سودهای بسیاری که امروز در بازار وجود دارند محروم می کنید. برای برنامه پس انداز بلندمدت، دیدگاه متفاوتی نسبت به اثر بهره مرکب وجود دارد. اجازه دهید با مثالی این موضوع را توضیح دهیم:

یک سرمایه گذار قصد دارد برای دوران بازنشستگی خود تقریباً ۱۰۰،۰۰۰،۰۰۰ تومان پس انداز داشته باشد. اگر تصمیم بگیرد که تا ۳۶ سال آینده این میزان سرمایه را جمع آوری کند، باید حداقل در ماه حدوداً ۵۰،۰۰۰ تومان با متوسط بازده ۷٫۵۰% را کنار بگذارد. اما اگر این سرمایه گذار افق زمانی ۱۲ ساله را برای رسیدن به هدف خود در نظر داشته باشد، باید هرماه تقریباً ۴۰۰،۰۰۰ تومان پس انداز کند. انتظار برای فردا با فرض اینکه بازار هم طبق برنامه ریزی های شما پیش برود، تنها اتلاف وقت و منابع است.

۷ – سرمایه گذاری غیرفعال

۱۱ عادت سرمایه گذاران موفق

یکی دیگر از عادت های سرمایه گذاران موفق این است که ترجیح می دهند به دنبال استراتژی سرمایه گذاری های منفعل بروند. تمرکز سرمایه گذاری منفعل بر کسب “بازده در بلندمدت ” است. این نوع از سرمایه گذاران ترجیح می دهند میزان سرمایه گذاری خود را به میزان حداقل نگه دارند و بازده بالایی را در درازمدت کسب کنند. در مدیریت منفعل، هیچ سرمایه گذاری نمی خواهد پولی بابت هزینه های اضافی یا هرگونه هزینه جانبی پرداخت کند. سرمایه گذاری های منفعل، هیچ هزینه پنهانی ندارند. سرمایه گذاران زیرک می دانند که تکیه بر ارزش طلا می تواند دشوار باشد؛ اما سرمایه گذاری منفعل هیچ کاری با بالا یا پایین آمدن قیمت طلا ندارد. در این نوع از سرمایه گذاری، سرمایه گذاران مجبور نیستند وقت خود را برای ارزیابی گزارش های شرکت تلف کنند. درعوض آن ها می توانند برگرفتن تصمیمات سرمایه گذاری بهتر متمرکز شوند. علاوه بر این، سرمایه گذاری منفعل تماماً به معنای شفافیت است. این سرمایه گذاران از میزان وجوهی که در اختیاردارند، کاملاً آگاهی دارند و این قابلیت پیش بینی را به همراه می آورد. ماهیت قابل پیش بینی بودن سرمایه گذاری های منفعل، باعث می شود تا گرفتن تصمیم برای سرمایه گذاران آسان تر شود.

۸- در نظر گرفتن هزینه ها

۱۱ عادت سرمایه گذاران موفق

اگر می خواهید یک سرمایه گذار موفق باشید، باید از عادات سرمایه گذاران موفق نیز پیروی کنید و هزینه ها را زیر نظر داشته باشید. برای مثال اگر تصمیم دارید سهام و یا اوراق دولتی خاصی را بخرید، قبل از اینکه تصمیم نهایی خود را بگیرید، هزینه های آن را بررسی کنید. بسیاری از سرمایه گذاران بی تجربه فکر می کنند که بررسی هزینه ها، تلف کردن زمان است و باعث به تاخیر افتادن تصمیم گیری می شود (که گاهی نیز این اتفاق می افتد). اما در بسیاری از اوقات، این می تواند بسیار کمک کننده باشد. بازار سهام همیشه در حال نوسان است و درنتیجه هزینه ها ممکن است در فواصل زمانی مختلف افزایش و یا کاهش یابند. در نظر داشتن هزینه سهام، ممکن است به شما در پس انداز و تصمیم گیری بهتر کمک کند و این در درازمدت می تواند بازده بالایی را برایتان به همراه داشته باشد.

۹- ابتدا تصمیم سرمایه گذاری خود را بررسی و در رابطه با آن تحقیق کنید و سپس به آن پایبند بمانید

۱۱ عادت سرمایه گذاران موفق

سرمایه گذاری و ریسک کردن، یکی از رایج ترین کارهایی است که سرمایه گذاران موفق دائم در حال انجام آن هستند. اما هیچ وقت “کورکورانه” ریسک نمی کنند. یک سرمایه گذار موفق ترجیح می دهد قبل از آنکه برای سرمایه گذاری آماده شود، تحقیقات خود را به طور کامل انجام دهد. سرمایه گذاری، به خودی خودکار بسیار دشواری است و شما نیز انتظار دارید در طولانی مدت از مزایای آن بهره مند شوید. اما اگر به بازده مورد انتظار خود نرسید، می تواند بسیار ناامیدکننده باشد. به همین علت باید قبل از هرگونه اقدامی، تحقیقات بسیاری انجام دهید. اگر در سهام یک شرکت سرمایه گذاری می کنید، ابتدا گزارش عملکرد آن را ارزیابی کنید. بررسی کنید که این شرکت چه فراز و نشیب هایی را پشت سر گذاشته است. قبل از امضای هرگونه قرارداد سرمایه گذاری، اطمینان حاصل کنید که همه شرایط و قوانین را مطالعه کرده اید و هیچ هزینه پنهانی وجود ندارد که در زمان شروع کسب بازده از سرمایه گذاری تان، به ناگهان ظاهر شوند. پس از آنکه تصمیم خود را گرفتید، کار بعدی که باید انجام دهید این است که “به تصمیم خود پایبند بمانید”. اگر شما فرد دودلی هستید و توانایی پایبند ماندن به تصمیمات خود ندارید، تحقیقات شما هیچ ارزشی پیدا نخواهند کرد. سرمایه گذاری، تماماً به معنای مهارت تصمیم گیری در خصوص یک شرکت است و به همین دلیل شما باید به تصمیمات خود پایبند بمانید.

۱۰- افراد مناسبی را دور خود جمع کنید

۱۱ عادت سرمایه گذاران موفق

یک رهبر کامل کسی است که بهترین تیم را دارد و می داند چگونه آن را مدیریت کند. بسیاری از سرمایه گذاران جدید اهمیت سرمایه گذاری بر روی یک تیم خوب را درک نمی کنند. در حالی که، یک سرمایه گذار موفق می داند داشتن یک تیم درست چقدر مهم است. برای توضیح بهتر این مفهوم، اجازه دهید با یک مثال پیش برویم: فرض کنید شما وظیفه نقاشی یک آپارتمان در ۳۰ روز را بر عهده دارید و می دانید انجام این کار بسیار دشوار است. با این حال، اگر ۱۰ نفر را پیدا کنید که متخصص این کار هستند و پشتکار لازم رادارند، می توانید این کار را با تلاش بسیار اعضای تیم، به ثمر برسانید. از طرف دیگر، اگر از شما خواسته شود تا نقاشی همین آپارتمان را با تیمی ۲۰ نفره انجام دهید که این افراد نه متخصص این کارند و نه به اندازه کافی باتجربه، در این حالت حتی اگر شما این کار را در مدت زمان معین تکمیل کنید، هیچ ظرافتی در کارتان وجود نخواهد داشت. بنابراین، یک سرمایه گذار خوب همیشه ترجیح می دهد افرادی باتجربه و حرفه ای در تیم خود داشته باشد. حضور افراد متخصص در تیمتان، کلید اصلی پیش بردن فعالیت خود به دور از نگرانی های مداوم است. با داشتن تیمی حرفه ای دیگر شما می توانید تحقیقات، بررسی نرخ های بازار و ارزیابی گزارش ها را به صورت ماهانه انجام دهید، چراکه تیمتان همه این وظایف را به نحو احسن انجام خواهد داد و دیگر نیازی نیست تا شما دائماً نگران نوسان قیمت ها باشید.

۱۱- بر رویکردها سرمایه گذاری کنید

۱۱ عادت سرمایه گذاران موفق

یک سرمایه گذار موفق معتقد است که در زندگی، به جای نگاه به گذشته باید رو جلو حرکت کرد. آیا تا به حال دیده اید که اتومبیلی خلاف جهت حرکت کند و همچنان برنده مسابقه باشد؟ سرمایه گذاری، یعنی اینکه پیش بینی کنید در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد و کمتر بر روی آنچه درگذشته اتفاق افتاده است، تمرکز کنید. هیچ شکی نیست که تحقیقات در رابطه با عملکرد هر شرکت یا سهام به شما کمک می کند تا در خصوص سرمایه گذاری خود تصمیم بگیرید؛ اما با این حال، شما باید مطمئن شوید که تصمیماتتان فقط بر اساس داده های گذشته نیست. به مثال زیر توجه کنید:

۵۰ سال قبل پدربزرگ شما در یک شرکت که بازده بالایی داشته سرمایه گذاری می کند. در حال حاضر نیز شما میزان سرمایه ای کافی در اختیار دارید که به سرمایه گذاری مجدد فکر کنید و به دنبال گزینه های سرمایه گذاری و سایر راه حل های مدیریت سرمایه باشید. فقط به این دلیل که ۵۰ سال قبل پدربزرگ شما با سرمایه گذاری در آن شرکت سود خوبی به دست آورده به این معنی نیست که شما ثروت خود را مدیون این شرکت هستید و باید همیشه با آن بمانید. تصمیم شما در خصوص این سرمایه گذاری باید براساس عملکرد فعلی شرکت باشد نه بر اساس احساسات یا وابستگی عاطفی شما به آن شرکت. علاوه بر این، شما باید بیشتر بر روی بازده بلندمدت تمرکز کنید تا بر سودهای خوبی که ممکن است فقط در کوتاه مدت اتفاق بیافتند (همانند آنچه درگذشته پدربزرگتان انجام داده بود)، چراکه ممکن است تاریخ مجدداً تکرار نشود.

 

ادامه مطلب
ازدواج بدون پول
چگونه بدون پول ازدواج کنیم؟ ۱۳ راه کاربردی ازدواج بدون پول

ازدواج بدون پول شاید این روزها کمی غیرمعقول به نظر برسد؛ اما اگر به دقت به آن نگاه کنیم، چندان هم دور از عقل نیست. با توجه به اهمیتی که ازدواج در حفظ سلامت روح و جسم دارد، برای در امان ماندن یک جامعه از معضلات اجتماعی، یک امر ضروری است؛ اما یکی از موانع مهم برای ازدواج جوانان، نداشتن شرایط مناسب مالی است. پول اهرمی تأثیرگذار و قوی در زندگی امروز بشر است. تقریباً همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان ها به این پدید وابسته شده است.

بسیاری از جوانان ازدواج بدون پول را یک ریسک بزرگ می دانند که حاضر نیستند به هیچ قیمتی به آن دست بزنند. درحالی که می توان با کاهش توقعات و ترجیح خواسته های خود بر نظرات دیگران، یک ازدواج آسان و کم خرج را برای خود رقم زد. همین الان که شما در حال مطالعه ی این مقاله هستید، صدها جوان تنها به دلیل نداشتن پول کافی از ازدواج سر باز می زنند. اما آیا نمی توان بدون پول ازدواج کرد؟ مسلماً خیر هرگز نمی توان بدون پول ازدواج کرد. اما ما اینجا هستیم تا به شما بگوییم که با پول کم می توان ازدواج کرد.

چرا ازدواج بدون پول و کم هزینه؟

صرف هزینه های بزرگ برای یک شب، آن هم شبی که بعد از مدتی از آن چیزی جز چند عکس خاک خورده باقی نمی ماند و در عوض متحمل شدن میلیون ها تومان بدهی و هزینه های تلنبار شده، اصلاً منطقی نیست. از این گذشته تصور اینکه مراسمات عروسی و ازدواج با هزینه های بیشتر به یادماندنی تر و باشکوه تر خواهند بود همه یک تصور اشتباه است. با کمترین هزینه می توانید رویایی ترین شب زندگی خود را رقم بزنید.

۱۳ راهکار کاربردی برای ازدواج بدون پول و کم هزینه

اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که تصور می کنید بدون پول و با هزینه ی کم نمی توان ازدواج کرد، لازم است در ادامه ی این مقاله با ما همراه باشید. ما در اینجا می خواهیم راهکارهایی برای ازدواج بدون پول و کم هزینه پیشنهاد کنیم که احتمالاً شنیدن برخی از آن ها شما را متعجب خواهد کرد.

۱- برای ازدواج بدون پول شما در رأس هستید

ازدواج بدون پول

یکی از اصلی ترین دلایلی که باعث می شود هزینه های ازدواج افزایش یابد، توجه بیش از حد به نظرات دیگران است. بسیاری از جوانانی که قصد ازدواج دارند، بیش از حد به نظرات دیگران اهمیت می دهند.  شب عروسی شب شما است، نه شب این و آن و دیگران! متأسفانه بسیاری از افراد در جامعه ی ما درگیر چشم وهم چشمی های زیادی بوده و دلیل اصلی هزینه های بالای عروسی آن ها همین چشم و هم چشمی و نظرات دیگران است. برای داشتن یک شب رویایی و کم هزینه نظر دیگران را تنها یک پیشنهاد تلقی کنید. این شما هستید که باید تصمیم بگیرید چه می خواهید و دنبال چه چیزی هستید.

۲- برخی از سنت ها را کنار بزنید

ازدواج بدون پول

از قدیم سنت های بسیار زیبایی برای شب عروسی  برگزار می شده است که اجرای آن ها علاوه بر عدم نیاز به هزینه های زیاد باعث زیباتر شدن این شب نیز می شود. اما برخی سنت های دست و پاگیر هم هستند که فقط از روی حسادت و چشم وهم چشمی ایجاد شده اند. برای مثال درگذشته رسم بر این بود که جشن عروسی در چند وعده برگزار می شد. این رسومات هزینه های سنگینی را به زوجین متحمل می کرد. برخی دیگر از رسومات به هدیه دادن و خرید لوازم غیرضروری اختصاص داشت. درحالی که اکنون بسیاری از این رسومات منسوخ شده اند.

حتی اگر در منطقه ی زندگی شما هنوز به رسومات گذشته پایبند هستند، شما ساختارشکنی کنید. برای یک بار هم که شده این سنت ها را به فراموشی بسپارید و حتی شده به عنوان نفر اول در خانواده ی خود از این سنت های پرهزینه و بی نتیجه دست بکشید.

۳- محل برگزاری جشن را ارزان قیمت انتخاب کنید

ازدواج بدون پول

یکی دیگر از توصیه های مهم برای ازدواج بدون پول در نظر گرفتن محل برگزاری جشن در منطقه ی ارزان قیمت است. زیبایی و شیک بودن محل عروسی اهمیت زیادی دارد. اما این معیارها را تنها در مکان های گران قیمت به دست نخواهید آورد. مکان های زیبایی هم هستند که تنها به دلیل موقعیت های مکانی که دارند، هزینه های بسیار کمتری دریافت می کنند . از آن ها غافل نشوید. برای تعیین محل برگزاری جشن می توانید یک باغ یا محیط رایگان را در نظر بگیرید. سپس در آن صندلی بچینید و با کمترین هزینه، جشن خود را در آنجا برگزار کنید. برای مثال یک حیاط بزرگ هم می تواند مثل یک تالار پذیرایی باشد. به شرط این که آنجا را با کمک چراغ های رنگی، گلدان های طبیعی، موکت های رنگی و … زیباتر کنید.

۴- خلاقیت به خرج دهید

ازدواج بدون پول

یک خلاقیت خارق العاده هم تأثیر زیادی روی روحیه خودتان خواهد داشت، هم شب شما را به یادماندنی تر خواهد کرد و هم خاطرات زیبایی برای شما رقم خواهد زد. برخی از افراد به جای یک ساعت فکر ترجیح می دهند درآمدهای یک سال خود را صرف خرید وسایلی گران قیمت کنند که تنها برای چند ساعت می توانند از آنها استفاده نمایند. یک دسته گل خلاقانه خیلی زیباتر از دسته گلی خواهد بود که تنها برای فخر فروشی خریداری می شود. برخی  برای یک دسته گل که در حالت عادی با قیمت ۱۰۰ هزار تومان فروخته می شوند، حاضرند ۳۰۰ هزار تومان پرداخت کنند. این در حالی است که بسیاری از فروشندگان نیز با توجه به نیاز عروس و دامادها، قیمت اجناس و خدمات خود را افزایش می دهند. برای این که گرفتار چنین مشکلاتی نشوید، بهتر است حداقل یک ماه قبل از عروسی برخی از نیازهای عروسی را با خلاقیت خود برطرف کنید.

۵- از خریدهای اضافه خودداری کنید

ازدواج بدون پول

یکی دیگر از توصیه های مهم برای ازدواج بدون پول خودداری از خریدهای اضافه است. خرید لباس عروسی به هزینه ی زیادی نیاز دارد. اگر به دنبال یک ازدواج آسان و بدون دردسر هستید، بهتر است به فکر کرایه ی لباس عروسی باشید. همچنین برخی از خریدهای اضافه و غیرضروری مثل خرید لباس و وسایل شخصی را به بعد از عروسی، موکول کنید و یا تعداد کمتری تهیه کنید. شاید نیاز باشد برخی از وسایل را از نزدیکان خود قرض بگیرید. برای مثال عروس به یک کیف و کفش سفیدرنگ نیاز دارد که اغلب بعد از عروسی هیچ استفاده ای ندارند. به جای خرید این دو وسیله با قیمت بالا، می توانید آن ها را از دوستان یا نزدیکان خود قرض بگیرید.

۶- بودجه ی عروسی را از قبل مشخص کنید

ازدواج بدون پول

یک اصل بسیار مهم و حیاتی در کم هزینه تر کردن مراسم عروسی، بودجه بندی مراسم است. از قبل با توجه به قیمت های حدودی که در دست دارید، بودجه ای مخصوص و منطقی برای شب عروسی خود در نظر بگیرید و به هیچ وجه از این بودجه عدول نکنید. اگر در همین اولین قدم زندگی مشترک، شکست را قبول کنید و پا روی خط قرمزهای اقتصادی خود بگذارید، آینده تان تباه خواهد بود. با نوشتن بودجه و هزینه های موردنیاز، می توانید اولویت های خود را مشخص و هزینه های غیرضروری را حذف کنید.

۷- جهیزیه ی ساده تهیه کنید

ازدواج بدون پول

یکی دیگر از نیازهای اساسی برای ازدواج، تهیه ی جهیزیه است. هرچند نمی توان گفت با وسایل ابتدایی یک زندگی جدید تشکیل دهید، اما خرید برخی از وسایل نیز ضرورتی ندارد. این روزها وسایل جدید و لوکس زیادی در بازار موجود است. برخی از خانم ها تصور می کنند هر وسیله ای که در بازار وجود دارد و یا در فروشگاه های لوازم خانگی پیدا می شود، باید برای زندگی آینده تهیه شود. درحالی که بسیاری از این لوازم برای رستوران ها، فست فودها و یا سایر مکان ها کاربرد دارد. برای مثال خرید یک دستگاه سرخ کن گران قیمت یک هزینه ی غیرضروری است. این وسیله برای رستوران ها و فست فودها کاربرد بیش تری دارد.

وسایل دیگری نیز وجود دارد که قبل از ازدواج خریداری می شود و پس از ازدواج با قیمت پایین فروخته می شوند. یکی از نکات مهم زمان تهیه ی جهیزیه، خرید وسایلی است که واقعاً به آن ها نیاز دارید. قبل از این که به خرید بروید یک لیست تهیه کنید و تمامی لوازمی که برای خانه داری و آشپزی به آن ها نیاز دارید، تهیه کنید. در این صورت از خرید وسایل غیرضروری خودداری می کنید. همچنین باید متراژ خانه ای را که باید در آن زندگی کنید، در نظر بگیرید. با خرید وسایل بیش از اندازه، به فضای زیادی برای نگهداری آن ها نیاز دارید. پس فقط برای چشم و هم چشمی بیش از حد جهیزیه تهیه نکنید؛ اما بعد از ازدواج به دلیل کمبود جا و یا غیرکاربردی بودن برخی از وسایل، مجبور به فروش آن ها با قیمت کمتر می شوید.

۸- خانه ای با متراژ کم تهیه کنید

ازدواج بدون پول

برخی از تازه دامادها حتی شده به زور اجاره های سنگین، تمایل دارند یک خانه ی ۳ خوابه در شمالی ترین نقطه ی شهر داشته باشند. خود سرمایه دارها و ثروتمندترین افراد جامعه نیز چنین ولخرجی هایی را برای خود و فرزندانشان انجام نمی دهند. برای انتخاب موقعیت خانه ی خود، امنیت، نزدیک بودن به محل کار و نزدیک بودن به مراکز خرید را در نظر بگیرید و سپس بهینه ترین انتخاب را داشته باشید. در ضمن به یاد داشته باشید که شما در ابتدای زندگی فقط دو نفر هستید که گاهی نیز باید از مهمان پذیرایی کنید. پس لزومی ندارد که یک خانه با متراژ بالا تهیه کنید. درحالی که بخش زیادی از آن بلااستفاده می ماند؛ اما اگر یک خانه با متراژ کوچک تهیه کنید، هزینه ی کمتری را بابت تهیه ی خانه پرداخت می کنید.

۹- عروسی را در شهرهای کوچک برگزار کنید

ازدواج بدون پول

بسیاری از هزینه ها ازجمله کرایه ی یک تالار برای برگزاری جشن عروسی در شهرهای بزرگ، گران تر از شهرهای کوچک است؛ بنابراین اگر قصد دارید از میزان هزینه های عروسی بکاهید، بهتر است جشن عروسی را در یک شهر کوچک و یا در حومه ی شهر برگزار کنید.  با این ترفند با یک تیر چند نشانه خواهید زد: در هزینه های خود صرفه جویی خواهید کرد، یک گشت وگذار چندساعته برای خود و مهمانان عروسی رقم می زنید، به عنوان یک الگو برای سایر اطرافیان خود شناخته می شوید و از جهتی هم شب خود را با خاطره ای زیبا به ذهن ها خواهید سپرد.

۱۰- در خرید کادوی عروسی سخت نگیرید

ازدواج بدون پول

سنت ازدواج و مراسم عروسی در کشور ما به سمت و سویی رفته است که اگر برای کادوی ازدواج دست به جیب نشوید و یک هدیه گران قیمت نگیرید، شب شما به پایان نخواهد رسید. برای ازدواج بدون پول باید از توقعات خود بکاهید و برخی از وسایل را کنار بگذارید. اگرچه طلاهایی که در زمان عروسی خریداری می شود به نوعی پس انداز محسوب می شوند، اما اگر داماد توانایی مالی برای تهیه ی طلا را نداشته باشد، می توان به جای آن بدلیجات هم رنگ طلا نیز هدیه داد. بعدها که وضعیت زندگی زن و شوهر روبه راه شد، می توانند طلا خریداری کنند. حتی لزومی ندارد که حلقه ی عروسی از جنس طلا باشد. خوشبختی با طلا خریداری نمی شود. برای ازدواج بدون پول باید از برخی موارد چشم پوشی کرد.

همچنین برای خرید حلقه و سرویس طلا باید نمونه ای را انتخاب کنید که نگین های کمتری داشته باشند؛ زیرا زمان خرید باید هزینه ی نگین ها را پرداخت کنید؛ اما زمانی که قصد فروش طلا را داشته باشید، نگین ها محاسبه نمی شود. پس ضرر می کنید.

۱۱- از نزدیکان خود قرض بگیرید

ازدواج بدون پول

بدون شک ازدواج بدون پول ممکن نیست و شما فقط می توانید هزینه های تشکیل زندگی را کمتر کنید. قرض گرفتن از نزدیکان یک سنت بسیار پسندیده است. اگر هیچ پولی در بساط ندارید، می توانید از نزدیکان خود قرض بگیرید. بعد از دریافت کادوی عروسی، پول آن ها را پس بدهید. دریافت وام بانکی هم یکی دیگر از راه های ازدواج بدون پول است؛ اما به شرط این که مجبور نباشید بهره ی زیادی بابت دریافت وام پرداخت کنید. وام ازدواج بهره ی پایینی دارد و یکی از بهترین راه ها برای ازدواج است.

۱۲- تجهیزات و مخلفات عروسی را کمتر کنید

ازدواج بدون پول

برای برگزاری یک جشن عروسی باید از مهمانان با میوه، شیرینی و غذا پذیرایی کنید. به جای چندین نوع غذا و میوه، یک نوع غذا و دو میوه را در نظر بگیرید. به سراغ گران ترین غذاها و میوه ها نروید. با یک غذای ارزان قیمت هم می توانید جشن خود را به بهترین شکل ممکن راه بیندازید. برای فیلم برداری مجبور نیستید به سراغ حرفه ای ترین فیلم بردارهای شهر بروید. اگر در بین دوستان و آشنایان کسی دوربین عکاسی یا فیلم برداری داشته باشد، می تواند لحظات شیرین عروسی را برای شما ثبت کند. بعد از اتمام عروسی می توانید آن ها را با نرم افزارهای ویرایشگر فیلم و عکس به دلخواه خود تغییر دهید. به سراغ یک خواننده محبوب نروید. بلکه با دو دستگاه باند هم می توانید موسیقی جشن را تأمین کنید.

۱۳- برای ماه عسل به مکان های ارزان قیمت بروید

ازدواج بدون پول

برای شروع زندگی، شما به دنبال ساختن یک خاطره ی زیبا در کنار همسر خود هستید. اصل ماه عسل بر این پایه استوار است. حالا حتماً نباید این خاطره را در سواحل آنتالیا رقم بزنید. هر چه سفر کوتاه تر باشد، هزینه ی کمتری را به دنبال دارد. از تعداد روزهای سفر خود بکاهید تا مجبور نباشید هزینه ی زیادی را برای هتل پرداخت کنید. بهتر است به جای یک هتل چند ستاره، یک هتل معمولی و ارزان را انتخاب کنید. همچنین برای کاهش هزینه ها در زمان ماه عسل، بهتر است خودتان برای آشپزی و سایر خدمات دست به کار شوید.

نتیجه گیری

ازدواج بدون پول شاید کمی دست نیافتنی باشد اما ازدواج با هزینه ی مناسب اصلاً دور از واقعیت نیست و باکمی دقت در هزینه ها و داشتن برنامه ی درست می توان به این مهم دست یافت.

ادامه مطلب
چند برابر کردن پول
چگونه پول را چند برابر کنیم؟ ۱۴ روش چند برابر کردن پول

چند برابر کردن پول ممکن است برای بسیاری یک رویای محال و دست نیافتنی باشد. اما اگر فرد ریسک پذیر و باهوشی باشید، می توانید بعد از چند سال میزان سرمایه ی خود را چند برابر کنید.

برای این کار باید با قواعد سرمایه گذاری، معامله، افزایش قیمت، رکود، تورم و … آشنایی داشته باشید. همیشه آدم های پیشتازی وجود دارند که قادرند آنچه را که در اطرافشان رخ می دهد، به خوبی رصد کنند. سپس با اطلاعات دقیق می دانند که پول خود را باید در چه جایی سرمایه گذاری و خرج کنند.

برخی از افراد نیز روحیه ی ریسک پذیری بالایی دارند. اما باید یک نیروی محرکه وجود داشته باشد که آن ها را برای چند برابر کردن پول ترغیب کنند. افراد ثروتمند ذهن خلاق و ایده پردازی دارند. آن ها قادرند در هر شرایطی، راهی جدید برای پول درآوردن خود پیدا کنند.

این ایده اولین بار توسط استوارت گلد اسمیت نویسنده ی کتاب های معروفی مثل «The Midas Method» و «هفت راز میلیاردرها» عنوان شد. گلد اسمیت در کتاب دیگری با عنوان «Double You» به ذکر مطالبی پرداخت که در آن ۲۸ مرحله را برای دو برابر کردن پول بررسی کرده بود. کتاب او در تمامی دنیا با استقبال زیادی روبه رو شد. هم اکنون نیز نظریات او توسط کسانی که به فکر چند برابر کردن پول خود هستند، اجرا می شود.

۱۴ روش چند برابر کردن پول

در ادامه سعی داریم به چندین تکنیک بپردازیم که به شما کمک می کند تا سرمایه ی خود را چند برابر کنید.

۱- داشتن ذهن خلاق

چند برابر کردن پول

انسان های موفق از نظر شرایط اجتماعی و مالی با اطرافیان خود تفاوت زیادی دارند. درواقع آنچه باعث تفاوت این افراد با دیگران می شود، برخورداری از میزان بهره ی هوشی و خلاقیت است.

انسان هایی که ذهن خلاقی دارند، می توانند در هر شرایطی که هستند، کارهای بزرگی انجام دهند. برای مثال فردی که در یک دهکده ی کوچک زندگی می کند، به نیازهای مردم آن دهکده فکر می کنند.

سپس در فکر تولید محصول یا ارائه ی خدماتی می شود که درخورِ نیاز مردم دهکده باشد. پس اولین شرط چند برابر کردن پول تغییر ذهنیت، خلاق شدن و پیدا کردن راه جدید است. البته باید قدم اول را بردارید.

یک ضرب المثل انگلیسی می گوید: «برای یک سفر هزار کیلومتری، باید از قدم اول شروع کنید». پس باید اراده کنید و قدم اول را برای چند برابر کردن پول بردارید.

حتی کسانی که به یک باره ثروتمند می شود از قدم اول شروع می کنند سپس در بین راه تجربه های ارزشمندی را به دست می آورند.

۲- ارتباط خود را گسترده تر کنید

چند برابر کردن پول

برای چند برابر کردن پول به اطلاعات زیادی نیاز دارید. اطلاعات نیز از طریق ارتباط با افراد موفق و ورشکسته به دست می آید. وقتی قرار است در یک کسب و کار سرمایه گذاری کنید، باید اطلاعات مهمی در مورد شرایط مثبت و منفی آن کار داشته باشید.

برای کسب اطلاعات مثبت باید با افراد موفق در ارتباط باشید. هم چنین باید شرایط سختِ کار و مشکلات احتمالی را هم از قبل بدانید. پس به تعامل با افراد ورشکسته در حرفه ی موردنظر نیاز دارد. از سوی دیگر ارتباط و تعامل با دیگران به گسترش کسب وکار کمک می کند.

برای مثال اگر ثروت کنونی خود را برای راه اندازی یک شرکت خدماتی سرمایه گذاری کرده اید، قطعاً به مشتری نیاز دارید. وقتی ارتباط شما گسترده باشد، بسیاری از دوستان و آشنایان از شما خرید می کنند. حتی آن ها قادرند محصولات شما را برای دیگران معرفی کنند و به بازاریاب های رایگان تبدیل شوند.

۳- میزان ریسک را در نظر بگیرید

چند برابر کردن پول

اگر فرد ریسک پذیری باشید، به طور بالقوه استعداد چند برابر کردن پول در شما وجود دارد. البته برای به دست آوردن ثروت و چند برابر کردن پول باید به میزان سرمایه ی خود توجه داشته باشید.

هر چه ثروت و میزان پول کمتر باشد، راحت تر می توانید آن را چند برابر کنید. برای مثال تبدیل ۲ هزارتومان به ۴ هزارتومان کار راحتی است. اما برای تبدیل ۱۰۰ میلیون تومان به ۲۰۰ میلیون تومان کار سخت تر می شود. به هر میزان که پول اولیه بیش تر باشد، چند برابر کردن آن سخت تر می شود.

پس شما باید ریسک پذیرتر باشد. اما ریسک پذیری به این معنا نیست که هر خطری را به جان بخرید. در این صورت ممکن است همان سرمایه ی اولیه را نیز از دست بدهید. اما اگر بخواهید به شرایط فعلی بسنده کنید، تغییری در میزان سرمایه ی شما ایجاد نمی شود.

۴- از هوش خود استفاده کنید

چند برابر کردن پول

اگر بخواهید فقط از نیروی بازوی خود استفاده کنید، ثروت شما پله پله بالا می رود. اما برای چند برابر کردن پول باید قدرت هوش خود را به میان بیاورید.

برای مثال فردی که با تمام دارایی خود یک زمین خریداری می کند. بعد از دریافت وام، زمین را ساخته و آپارتمان های آن را باقیمت مناسب می فروشد. فرض کنیم او زمین را ۲۰۰ میلیون تومان خریداری و در کنار آن ۲۰۰ میلیون تومان وام دریافت کرده باشد. در این صورت او جمعاً ۴۰۰ میلیون برای ساخت وساز سرمایه گذاری کرده است. سپس با ساخت ۴ واحد آپارتمان می تواند هر یک را باقیمت ۲۰۰ میلیون تومان بفروشد. پولی که از فروش ۴ واحد آپارتمان به دست می آید، ۸۰۰ میلیون تومان است که در عرض چند ماه حاصل می شود.

۵- کاهش هزینه ها

چند برابر کردن پول

اگرچه تکنیک اصلی برای چند برابر کردن پول سرمایه گذاری است، اما نباید صرفه جویی در هزینه ها را فراموش کنید. شما در صورتی قادرید در یک کار سرمایه گذاری کنید که پول داشته باشید و مجبور نباشید وام دریافت کنید.

برای پس انداز پول باید میزان هزینه ها از درآمد کمتر باشد. پس بهتر است هرماه مقداری از درآمد خود را پس انداز کنید و یا آن را در بانک قرار دهید تا بعدها با مجموع پس انداز خود بتوانید یک کسب وکار راه اندازی کنید.

۶- رکود و تورم را در نظر بگیرید

چند برابر کردن پول

چند برابر کردن پول بدون در نظر گرفتن شرایط اقتصادی یک جامعه به شکست منتهی می شود. تصور کنید که شرایط اقتصادی در وضعیت تورم است و قیمت اجناس هرروز در حال افزایش است.

شما در چنین شرایطی یک ملک را باقیمت بالا خریداری می کنید. بعد از مدتی اقتصاد به سمت وضعیت رکود حرکت می کند. در شرایط جدید قیمت ها به دلیل کاهش تقاضا، کم می شود. اگر بخواهید در شرایط رکود ملک خود را بفروشید، قطعاً سرمایه ی شما کمتر از قبل می شود. بهترین راه حل برای چند برابر کردن پول در شرایط تورم، فروش ملک است.

سپس در شرایطی که اقتصاد در وضعیت رکود قرار دارد، می توانید یک ملک باقیمت مناسب خریداری کنید. در شرایط تورم میزان تقاضا افزایش می یابد. اضطراب ناشی از افزایش قیمت ها، بسیاری را به فکر خرید ملک یا کالا می اندازد.

گاهی فشار ناشی از خرید به گونه ای است که باعث افزایش خودکار قیمت ها می شود. اگر فرد مطلعی باشید و بتوانید قبل از تورم شرایط آتی اقتصاد را پیش بینی کنید، می توانید قبل از تورم یک ملک خریداری کنید. سپس در شرایط تورم آن را باقیمت چند برابر بفروشید. با این کار میزان سرمایه ی شما چند برابر می شود.

۷- خرید اوراق قرضه و سهام

بورس اوراق بهادار

یکی دیگر از راه های چند برابر کردن پول خرید اوراق قرضه و خرید سهام است. البته در این کار باید متبحر باشید تا از خرید سهام شرکت های در حال ورشکسته شدن، خودداری کنید.

البته با خرید اوراق قرضه و سهام، پول شما در مدت زمان طولانی دو برابر می شود. به طور متوسط با خرید اوراق قرضه در هرسال ۵ درصد سود به سرمایه ی شما اضافه می شود. در طی ۱۴ سال و ۴ ماه میزان سرمایه ی فعلی شما چند برابر می شود.

اگر پول خود را در بانک پس انداز کنید، با درصد سودی که در سال دریافت می کنید، بعد از چند سال میزان پس انداز دو برابر می شود. اما باید شرایط تورم را نیز در نظر داشته باشید.

تورم باعث بی ارزش شدن پول می شود. پس اگر فرض بگیریم که شما ۵۰ میلیون تومان در بانک داشته باشید، بعد از ۱۰ سال این میزان پول به ۱۰۰ میلیون تومان تبدیل می شود.

اگر شما در وضعیت فعلی بتوانید یک خودروی پراید خریداری کنید، ممکن است در ۱۰ سال آینده با ۱۰۰ میلیون تومان نتوانید حتی یک دوچرخه بخرید. با توجه به شرایط اقتصادی باید زمان چند برابر کردن پول را در نظر داشته باشید.

وقتی شرایط اقتصادی یک جامعه در مدت زمان کوتاه تغییر می کند، باید پروسه ی چند برابر کردن پول نیز در مدت کوتاه انجام شود. در غیر این صورت افزایش پول به تنهایی به معنای ثروتمند شدن نیست. زیرا ارزش پول شما از بین رفته است!

۸- به سراغ افراد باهوش بروید

چند برابر کردن پول

جک ما مدیرعامل شرکت علی بابا در کشور چین، در لیست ۲۰ فرد ثروتمند در دنیا قرار دارد. زمانی که او از دلایل موفقیت و ثروتمند شدن خودش صحبت می کند، استخدام افراد باهوش را به عنوان مهم ترین دلیل ذکر می کند.

او ابتدا یک ایده ی فروشگاه اینترنتی را در ذهن دارد. اما چون قادر نبود به تنهایی آن را عملی کند، به سراغ کسانی رفت که از هوش بالایی برخوردار بودند. اکنون مجموعه ی علی بابا در دنیا از شهرت و اعتبار بالایی برخوردار است.

ممکن است شما فرد باهوشی نباشید و یا حتی در یک کار تخصص نداشته باشید، اما مقداری پس انداز و یک ایده دارید. می توانید با کمک پس انداز خود، چند فرد متخصص و باهوش را برای عملی کردن ایده ی خود استخدام کنید.

درواقع شما کارفرمایی هستید که از قدرت هوش دیگران برای چند برابر کردن پول استفاده می کنید. هم چنین به عنوان یک سرمایه گذار از چند جوان خلاق، باهوش و متخصص حمایت مالی کرده و سپس در سود آن ها شریک می شوید.

۹- اولویت بندی را فراموش نکنید

چند برابر کردن پول

برای چند برابر کردن پول اولویت بندی را فراموش نکنید. به این معنا که سرمایه گذاری در برخی از کارها و صرف پول در برخی دیگر از امور را براساس میزان سود آن ها رتبه بندی کنید.

اگر در حال حاضر خرید دلار و طلا باعث افزایش میزان سرمایه ی شما می شود، حتماً آن را در اولویت خود قرار دهید. اگر بازار مسکن در حال رکود است، ضرورتی ندارد پول خود را برای خرید یک خانه (هرچند ارزان) خرج کنید. می توانید اولویت خود را خرید زمین و ساخت وساز قرار دهید.

مثال دیگر در این زمینه، انتخاب بین تعویض وسایل و اثاثیه ی منزل و خرید ملک است. ثروتمندان افراد عجولی نیستند. اگر می خواهید ثروت خود را چند برابر کنید، باید مثل افراد ثروتمند صبور باشید. باعجله کردن فقط سرمایه ی خود را از دست می دهید.

برای داشتن وسایل زیبا و لوکس عجله نکنید. پول خود را در یک کسب وکار سرمایه گذاری کنید. سپس با سود کسب وکار خود وسایل منزل را تعویض کنید. هرچند این کار به صبر و حوصله نیاز دارد، اما در عوض پول خود را چند برابر می کنید و از سوی دیگر به خواسته های دیگر خود نیز می رسید.

۱۰- قانون ۷۲ را اجرا کنید

قانون ۷۲ یکی دیگر از راه های چند برابر کردن پول و سرمایه است. برای این قانون باید عدد ۷۲ را بر نرخ سودی که به دست می آورید، تقسیم کنید. عدد به دست آمده نشانه ی تعداد سال هایی است که میزان پول شما در آن دو برابر می شود.

به عنوان مثال، اگر نرخ سود پول شما در هرماه ۸ درصد است، شما بعد از ۹ سال می توانید دو برابر پول خود را به دست آورید  (۷۲ تقسیم بر ۸ برابر با ۹ است). یا اگر نرخ سود پول شما ۵ درصد است، بعد از ۱۴٫۴ سال پول شما دو برابر می شود (۷۲ تقسیم بر ۵ برابر با ۱۴٫۴ است). البته قانون ۷۲ نمی تواند جزئیاتی که در افزایش درآمد و چند برابر کردن پول مؤثر هستند (مثل سرمایه گذاری، دریافت وام و …) و یا مواردی که بر کاهش درآمد مؤثرند (مثل مالیات، عوارض و …)، را مشخص کند.

با این وجود یک راهنمای مفید برای محاسبه ی سریع و ذهنی برای دو برابر کردن پول در یک دوره ی زمانی مشخص است.

۱۱- قانون ۱۱۵ را اجرا کنید

قانون ۱۱۵ نیز همانند قانون ۷۲ عمل می کند. البته این قانون برابر محاسبه ی زمان برای ۳ برابر پول کاربرد دارد. برای استفاده از این قانون کافیست ۱۱۵ را بر نرخ سود پول خود تقسیم کنید.

برای مثال اگر نرخ سود پول شما ۸ درصد است، بعد از ۱۴ سال پول شما ۳ برابر می شود. در اینجا ۱۱۵ بر عدد ۸ تقسیم شده است که عدد ۱۴٫۳ به دست می آید. توجه داشته باشید که سه برابر کردن پول از برخی جهات نسبت به دو برابر کردن پول آسان تر است.

اگر فرض بگیریم که ۸ درصد نرخ بهره ی پول خود را دریافت می کنید، ۹ سال طول می کشد تا این پول ۲ برابر شود. اما اگر ۵ سال دیگر صبر کنید، پول شما سه برابر می شود.

۱۲- سرمایه گذاری در مشاغل پررونق

چند برابر کردن پول

یکی از راه هایی که با کمک آن می توانید میزان سرمایه و پول خود را چند برابر کنید، سرمایه گذاری در مشاغلی است که در حال رشد هستند. به عنوان مثال کسب وکارهای اینترنتی یا استارت آپ های اینترنتی که در چند ساله ی اخیر رونق گرفته اند، یکی از این راه هاست. البته همان طور که گفتیم برای این نوع مشاغل باید افرادی را استخدام کنید که اول در کار خود متخصص باشند و دوم افراد باهوش و سازگاری باشند.

با سرمایه گذاری بر روی کسب وکارهای نوپا می توانید میزان پول خود را در عرض یک یا دوسال چند برابر کنید. یک مثال ساده در این مورد می توانیم به شما ارائه دهیم.

اگر فردی تنها ۵۰ میلیون تومان داشته باشد، با این پول می تواند یک مغازه اجاره کند. اما برای تهیه ی اجناس باید وام دریافت کند و یا از دیگران پول قرض بگیرد. فرض کنید او با یک فرد متخصص در شبکه های اجتماعی مشورت می کند و با پرداخت مقدار مشخصی، در دوره های کسب درآمد از اینترنت شرکت می کند. سپس تصمیم خود را برای ایجاد یک کسب وکار اینترنتی می گیرد.

او برای آزمایش با دو میلیون تومان از دارایی خود، جنس خریداری می کند. سپس یک حساب کاربری تجاری راه اندازی کرده و محصولات را از طریق اینترنت می فروشد.

اگر در کسب وکار حرفه ای عمل کند می تواند بعد از یک ماه ۲ میلیون تومان خود را به ۴ میلیون تومان تبدیل کند. با موفقیت اولیه این بار تمامی دارایی خود را به میان می آورد و با آن محصول خریداری کرده و از طریق اینترنت می فروشد. بعد از چند ماه این پول دو برابر می شود.

شاید فکر کنید این فرضیه در حد یک تئوری غیرقابل اجراست. در حالی که اگر اکنون بسیاری از وب سایت های فروشگاهی و اکانت ها در شبکه های اجتماعی با اجرای همین تئوری به ثروت های کلان رسیده اند. کافیست آن را باور داشته باشید و بخواهید برای اجرای آن زمان صرف کنید.

۱۳- سرمایه گذاری در بورس را یاد بگیرید و شروع کنید

چند برابر کردن پول

یکی دیگر از روش هایی که این روزها برای چند برابر کردن پول توسط بسیاری از افراد موفق و ثروتمندان خودساخته به کار گرفته می شود، سرمایه گذاری در بورس است.

البته برای این که بتوانید در این بازار سرمایه گذاری موفقی داشته باشید، ابتدا باید از قانونی بودن روش سرمایه گذاری و بازار موردنظر اطلاعات کافی داشته باشید. سرمایه گذاری در بازار بورس به دلیل قابلیت نقد شوندگی سریع و آسان، طرفداران زیادی دارد.

اگر می خواهید پول شما در مدت زمان مشخصی چند برابر شود، می توانید در بازار بورس به دو شکل عمل کنید:

  • روش اول: در روش اول سود نقدی سرمایه گذار از طریق فعالیت های شرکت ها پرداخت می شود. این سود از فروش محصولات و خدمات شرکت است که بین سهام داران تقسیم می شود. پس اگر سهام یک شرکت را خریداری کنید، می توانید در سود آن شریک شوید. اما برای چند برابر کردن پول باید به سراغ شرکت هایی که بازدهی بالایی دارند و احتمال موفقیت آن ها زیاد است، بروید.
  • روش دوم: در روش دیگر شما با افزایش قیمت سهام یک شرکت، سود زیادی به دست می آورید. سهام شرکت ها نیز درنتیجه فعالیت های اثربخش و مفید مدیران آن ها افزایش پیدا می کند. بنابراین قبل از سرمایه گذاری در بازار بورس باید شرکت هایی را که مدیران متخصص دارند، انتخاب کنید. برای این مورد به مشورت با متخصصان بازار بورس نیاز دارید.

۱۴- هوش مالی خود را افزایش دهید

چند برابر کردن پول

هوش مالی به معنای توانایی ذهنی برای انجام فعالیت های اقتصادی پرسود است. شاید فکر کنید که هوش اقتصادی به طور انتسابی در شما نهاده شده است و قابل دست یابی نیست.

در حالی که بخشی از این منطق به صورت ذاتی در همه وجود دارد. اما بخش دیگر آن را در روند جامعه پذیری می آموزید. اگر تاکنون به موفقیت مالی زیادی نرسیده اید، یکی از دلایل آن نداشتن یا پایین بودن هوش مالی است.

شما با افزایش هوش مالی خود، مهارت پیدا کردن راه های آسان برای کسب ثروت و مدیریت مالی را در خود تقویت می کنید. یکی از راه های ساده برای افزایش هوش مالی، تغییر باورها در زندگی است.

درواقع این باورهای ماست که شخصیت، عادت و زندگی ما را تعیین می کند. برای تبدیل شدن به فرد ثروتمند، باید باورهای خود را تغییر داد. باورهای غلط در مورد ثروت، مانع از چند برابر شدن پول می شود.

افزایش اطلاعات مالی، کسب درآمد بیشتر، بودجه بندی پول، حفظ پول و اهرم سازی پول ازجمله روش هایی است که برای افزایش هوش مالی توصیه می شود.

ادامه مطلب
Robert-Kiyosaki
۹ جمله انگیزشی رابرت کیوساکی در مورد سرمایه گذاری

بهترین جملات انگیزشی رابرت کیوساکی

جملات انگیزشی رابرت کیوساکی

۱- تنها دارایی قدرتمندی که داریم ذهن ماست. اگر به خوبی آموزش داده شود می تواند ثروت عظیمی ایجاد کند.

ما با ذهنمان جهانمان را می سازیم و آن را کنترل می کنیم. هر اندازه که ذهن ما قوی تر و عمیق تر باشد، توانایی دیدن فرصت های فوق العاده در ما تقویت می شود. پس در واقع ما با ذهنمان کسب درآمد می کنیم و اگر ذهنی قوی داشته باشیم، ثروتمند می شویم. چقدر روی ذهنتان سرمایه گذاری می کنید؟

جملات انگیزشی رابرت کیوساکی

۲- اندازه موفقیت شما به وسیله قدرت اشتیاقتان، اندازه رویاهایتان و اینکه چگونه در طول راه با ناامیدی کنار می آیید، مشخص می شود.

«موفقیت یک مسیر است.» نمی دانم تا چه اندازه با این جمله یا جملات انگیزشی رابرت کیوساکی شبیه این موافق هستید اما اگر این گونه به موفقیت نگاه کنیم، می توانیم نکته های جالبی را از آن بیاموزیم. به نظر من، موفقیت، نه در یک لحظه یا یک مکان بلکه در یک جریان روی می دهد. اگر در جریان موفقیت باشیم، یعنی از انجام کارمان لذت می بریم، از لذت خود کسب درآمد می کنیم، یاد می گیریم، رشد می کنیم و پخته تر از دیروزمان قدم برمی داریم. نظر شما در مورد موفقیت چیست؟ آیا موفقیت را یک جریان می دانید یا یک مقصد؟

جملات انگیزشی رابرت کیوساکی

۳- پول همه چیز نیست ولی جایگاهش همان بالا است، کنار اکسیژن.

نگاه متفاوت رابرت کیوساکی به پول در تمام جملات انگیزشی رابرت کیوساکی که از او منتشر شده است به چشم می خورد. در حقیقت نمی توان هیچ جایگزینی برای پول پیدا کرد. بهتر است به جای سردادن شعارهایی علیه پول، دستی بر زانوهایمان بگذاریم و فکری برای به دست آوردن آن بکنیم.

جملات انگیزشی رابرت کیوساکی

۴- کار شما ساختن پول نیست. کار شما پیدا کردن مشکلی است که باید حل شود.

گاهی یک یا مجموعه ای از جملات انگیزشی رابرت کیوساکی کوتاه، می توانند مسیر ذهنیت مالی ما را تغییر دهند. تمام استارت آپ های دنیا بر مبنای دادن پاسخی ساده به یک مشکل ایجاد شده اند. به دنبال مشکلات پیچیده نباشید. گاهی دادن یک راه حل ساده به مشکلی قدیمی می تواند شما را ثروتمند کند.

جملات انگیزشی رابرت کیوساکی

۵- ثروتمندان هر روز به دارایی خود اضافه می کنند اما افراد متوسط دائما بدهی خود را زیاد می کنند و فکر می کنند که دارایی است.

کدام یک از اموال شما دارایی و کدام یک، بدهی هستند؟ قبل از این که برای خودتان بدهی های زیادی بتراشید، آنها را شناسایی کنید. به دارایی هایتان اضافه کرده و از بدهی هایتان کم کنید تا توازن ثروت در اموالتان، شما را به موفقیت مالی که آرزویش را داشتید برساند.

جملات انگیزشی رابرت کیوساکی

۶- قبل از آن که کیف پول شما از فقیر به ثروتمند تغییر کند. باید ذهنیت شما از فقیر به ثروتمند تغییر پیدا کند.

ثروتمند شدن و فقیر ماندن ابتدا در ذهن ما شکل می گیرند و سپس در دنیای فیزیکی ظاهر می شوند. یک ذهن فقیر با وجود ثروت زیاد باز هم به وضعیت فقر بازمی گردد. پس باید اول در ذهنتان به فردی ثروتمند تبدیل شوید.

جملات انگیزشی رابرت کیوساکی

۷- انسان های محافظه کار به هیچ جا نمی رسند و در یک نقطه ثابت می مانند، برای پیشرفت باید قبل از هر چیز دل و جرات داشته باشید.

خارج شدن از منطقه امنی که برای خودمان ساخته ایم، کار راحتی نیست. اما چاره ای نداریم. چون هر چیزی که می خواهیم و آرزویش را داریم، جایی بیرون از منطقه امن ما قرار گرفته است. در نتیجه تنها راه برای رسیدن به آن، جمع کردن تمام شجاعتمان و خارج شدن از پناهگاه روانی مان است. شاید نور خورشید برای لحظه ای چشمانمان را بزند، اما به لمس روشنایی که پس از آن وجودمان را در برمی گیرد، می ارزد.

جملات انگیزشی رابرت کیوساکی

۸- اگر می خواهید بازدهی سرمایه گذاری شما بالاتر از میانگین بازدهی جامعه باشد، باید عملکردی بهتر از آن ها داشته باشید و وقت و تلاش بیشتری را برای بالا بردن دانش مالی خود اختصاص دهید.

دست به کار شدن، چاره اول و آخر هر چیزی است. راهی بدون قدم برداشتن طی نمی شود و موفقیتی بدون تلاش کردن به بار نمی نشیند. باید شروع کرد. حتی سخت، حتی کوچک و حتی با پاهایی لرزان اما باید دست به کار شد. این بزرگ ترین رمز موفقیت است!

جملات انگیزشی رابرت کیوساکی

۹- چیزی که شما را واقعا ثروتمند می کند نه پول است، نه طلا، نه سهام و نه املاک. بلکه درکی است که شما باید از همه اینها داشته باشید.

در حقیقت، درک ما از جهان پیرامونمان و البته خودمان، بسیار محدود است. ما خیلی خودمان را دست کم می گیریم و توانایی های خاصمان را به باد فراموشی می سپاریم. درک کردن مفهوم ثروت نیز یکی از همین توانایی ها است. قبل از این که به دنبال پول باشید، تمام تلاش خود را بکنید تا به درک درستی از آن برسید. بدون شک، این دریچه جدید، فرصت های تازه ای را به روی شما می گشاید.

ادامه مطلب
سرمایه گذاری وارن بافت
آیا از ۳ قانون زندگی وارن بافت خبر دارید؟

وارن بافت، مدیر عامل شرکت «برکشایر هاتاوی» و بزرگترین سرمایه گذار بازار سهام در جهان است. در کنار سرمایه گذاری، او در فلسفه نیز از درک بالایی برخوردار است. بافت، قوانین زندگی اش را به صورت نکاتی ساده، تمثیلی و قابل درک برای عموم بیان می کند. آیا واقعا معنی پندهای سرمایه گذاری او را می دانید؟ آیا دیدگاه او در دنیای امروزی جایگاهی دارد؟ با مطالعه مطلب زیر پاسخ سوالات بالا را خواهید فهمید.

نکاتی در مورد وارن بافت

  • طبق آخرین اطلاعات موجود در زمان نگارش این مقاله او با بیش از ۸۰ میلیارد دلار سرمایه، چهارمین ثروتمند دنیا است.
  • وی از نظر بسیاری برترین معامله گر سهام در جهان است که با فلسفه های سرمایه گذاریش، معامله گران بسیاری را تحت تاثیر قرار داده است.

مهم ترین قوانین سرمایه گذاری وارن بافت

  1. قانون اول، هرگز پولت را از دست نده و قانون دوم، هرگز قانون اول را فراموش نکن.
  2. یک کسب و کار منطقی که به درستی اداره می شود، بالاخره مورد توجه بازار قرار خواهد گرفت.
  3. به جای خرید یک شرکت معمولی با قیمت نجومی، سهام شرکتی فوق العاده را با قیمتی معقول بخرید.

بررسی قانون اول وارن بافت، هرگز پولت را از دست نده!

جالب است بدانید وارن بافت طی بحران مالی سال ۲۰۰۸، حدودا ۲۳ میلیارد دلار ضرر کرد و شرکت برکشایر هاتاوی، رتبه اعتباری بالای (AAA) خود را از دست داد. حالا چگونه او دیگران را از ضرر و زیان بر حذر می دارد؟ او بر اساس تفکر سرمایه گذاری منطقی، خرید و فروش می کند و همواره بر نکاتی چون عدم سطحی نگری، قمار نکردن، شناخت تجارت سپس سرمایه گذاری و آموزش شیوه درست معامله گری تاکید دارد. بافت، همیشه قبل از سرمایه گذاری در هر شرکتی به طور کامل تحقیق می کند و تنها زمانی که آن تجارت را درک کرد، سهامش را می خرد. او هرگز در شرکت های نامنسجم و در آستانه فروپاشی سرمایه گذاری نکرده و همگان را نیز از این موضوع برحذر می دارد. وارن بافت معتقد است برترین ویژگی یک سرمایه گذار موفق، داشتن طرز تفکر صحیح است و نه صرفا تیزهوشی!

یک معامله گر خبره، هیچ گاه بر موافق یا مخالف بودن با توده جمعیت تمرکز نمی کند. زیرا بازار سهام، نوسانات مثبت و منفی بیشماری را تجربه می کند که این موضوع، روزهای خوب و بدی بسیاری را برای سرمایه گذاران رقم می زند. اما حرفه ای ها همیشه بر اهداف خودشان متمرکز هستند؛ کاری که همه معامله گران باید انجام دهند.

بررسی قانون دوم وارن بافت، یافتن یک کسب و کار منطقی

کتاب «سرمایه گذار هوشمند» نوشته «بنجامین گراهام» بافت را متقاعد کرد که سرمایه گذاری در سهام، معادل داشتن بخشی از شرکت مذکور است. بنابراین وقتی او به جستجوی سهام برای سرمایه گذاری می پردازد، همیشه به دنبال سهامی است که چشم انداز بلند مدت مطلوبی داشته باشد. مثلا مواردی چون سابقه فعالیت شرکت، میزان تسلط شرکت بر بازار (انحصار) و حاشیه سود بالا و پایدار را بررسی می کند. اگر در تمام موارد فوق نتایج مثبتی در مورد یک شرکت مشاهده کند و همچنین، سهام این شرکت در بازار بورس کمتر از ارزش واقعی آن مبادله شود، می تواند به عنوان یکی از گزینه های سرمایه گذاری او محسوب شود. بافت فقط زمانی وارد یک معامله می شود که بتواند روی کاغذ، دلایل قانع کننده ای برای سرمایه گذاری در آن شرکت برای خودش بنویسد. آیا شما هم چنین کاری انجام می دهید؟ اهالی بازار معتقد نیستند که او یک پیشگو است. در واقع، بافت فقط فلسفه های سرمایه گذاری درستی دارد. 

بررسی قانون سوم وارن بافت، یافتن سهام فوق العاده

 افراد باید معیارهای مشخصی برای شناسایی کسب و کارهای پیشرو داشته و به آن ها پایبند باشند تا بتوانند گزینه های سرمایه گذاری درست را انتخاب کنند. مثلا ممکن است به دنبال شرکت هایی باشید که کالا ها یا خدمات بادوام ارائه می دهند، درآمد نقدی عملیاتی بالایی دارند و ارزش افزوده مناسبی را نیز در آینده فراهم می سازند یا ممکن است بر اساس تعداد سهام شرکت در بازار بورس یا نسبت قیمت به درآمد یا میزان بدهی در ترازنامه تصمیم گیری کنید. هدف نهایی، پیدا کردن یک شرکت مناسب با قیمت معقول و در نظر گرفتن سرمایه کافی برای مقابله با ریسک های احتمالی بازار است. همواره به یاد داشته باشید که قیمت سهام برابر با ارزش اصلی آن نیست. معامله گران موفق این تفاوت ها را درک کرده و به آنها توجه می کنند.

زمان سهام داری ما نامحدود است!

تا چه مدت باید سهام خود را نگهداری کنیم؟ وارن بافت معتقد است اگر شما نسبت به حداقل ۱۰ سال سهام داری در یک شرکت، حس خوبی ندارید پس نباید حتی به مدت ۱۰ دقیقه هم مالک آن باشید! او به خاطر اعتقاد به ارزندگی سهام تحت مالکیتش، دوران بحران مالی سال ۲۰۰۸ را به لنگرگاه صدف و مروارید تشبیه کرد و بخش اعظم پرتفولیو خود را حفظ کرد. صرف نظر از مشکلات عمده و غیر منتظره چون مشکلات کارگری، بازار فروش یا تولید محصول، سهام داری طولانی مدت، فرد را از معاملات مداوم و اخذ تصمیمات شتاب زده و هیجانی باز می دارد. ترس یا طمع بیش از حد باعث می شود که سرمایه گذاران، گاهی در کف قیمت، سهام خود را بفروشند یا در سقف قیمت، سهم بخرند که این موضوع در بلند مدت قطعا موجب نابودی سرمایه خواهد شد.

ادامه مطلب
ترس و طمع در بورس
بازارهای مالی، ترس و طمع، سه ضلع مثلث ثروت یا ورشکستگی؟!

یک مثال قدیمی در وال استریت وجود دارد که می گوید: «سرمایه گذاری در بورس یعنی زندگی با ترس و طمع!»

شاید این توصیف، کمی بزرگنمایی به نظر برسد اما حقیقتی است که اغلب اوقات به حقیقت می پیوندد. تحت تأثیر قرار گرفتن توسط احساس ترس و طمع، می تواند اثرات مخرب سنگینی روی سرمایه گذاران و کلیت بازار سهام بگذارد. در دنیای سرمایه گذاری معمول است که می گویند: «با ترکیب فلسفه های سرمایه گذاری ارزشی و رشدی یک استراتژی معاملاتی قدرتمند و خاص خودتان بسازید.» اگرچه داشتن روش معاملاتی شخصی، بسیار مهم است و همواره به داشتن یک مسیر شخصی سازی شده توصیه می شود اما قبل از آن معامله گران باید ترس و طمع و اثرات این دو احساس را به درستی بشناسند و توانایی کنترل آن ها را در خود پرورش دهند. دوره های آموزشی و کتاب های زیادی در این زمینه وجود دارند که می توانید آن ها را مطالعه کنید. هدف ما در مطلب حاضر این است که نشان دهیم، زمانی که فرد تحت تأثیر ترس و طمع قرار می گیرد، چه اتفاقی می افتد.

وقتی طمع به جانمان می افتد!

در بیشتر موارد، سرمایه گذاران به دلیل زیاده خواهی، درگیر حرص و طمع می شوند. از این گذشته، مردم همواره تمایل دارند در کمترین زمان ممکن بیشترین ثروت را به دست آورند. ظهور اینترنت در اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی نمونه مناسبی در این زمینه است. در آن زمان اینگونه به نظر می رسید که تمام کاری که یک تاجر موفق باید انجام دهد، راه اندازی وب سایتی برای کسب و کارش است. حتی نوع فعالیت نیز در این زمینه محدودیتی ایجاد نمی کرد. سرمایه گذاران فقط به دنبال دیدن پسوند «com.» بودند. تمایل به خرید سهام شرکت های اینترنتی و استارت آپ ها به یکباره افزایش یافت. سرمایه گذاران با میل سیری ناپذیری سهام می خریدند و همین موجب شد، کل بازار تحت تأثیر این جو روانی کاذب قرار گیرد. سهام این شرکت ها به قیمت های نجومی و غیرواقعی رسیدند که درنهایت موجب شکل گیری یک حباب قیمتی در بازار سهام شد. این حباب قیمت در اواسط سال ۲۰۰۰ متلاشی گشت و به دنبال آن در سال ۲۰۰۱ اکثر شاخص های اصلی نیز دچار ریزش شدند. ذهنیت «یک شبه ثروتمند شدن» داشتن استراتژی معاملاتی مشخص، پایبند بودن به آن استراتژی و توانایی حفظ سود را کاملاً تحت تأثیر قرار می دهد. در واقع بسیار دشوار است که در میان این حجم از هیجان به فلسفه معاملاتی خود پایبند باشید. آلن گرین اسپن، رئیس پیشین فدرال رزرو در مورد افرادی که سودای ثروت زود هنگام را در سر می پرورانند، می گوید: «این مدل کسب ثروت، نامتعارف و نامعقول است

ترس و طمع در بورس

در اینگونه مواقع، معامله گران باید با قاطعیت هیجان خود را کنترل کنند، بر اصول معاملاتی خود پایبند باشند و بر افق های سرمایه گذاری بلندمدت تمرکز کنند. سرمایه گذاران می توانند با بررسی برگ خریدهای کلان اقتصادی کشور، زمان های رکود یا ریزش بازار را هرچند بصورت حدودی پیش بینی کرده و از نابودی سرمایه شان جلوگیری کنند.

درسی از وارن بافت درباره ترس و طمع

ترس و طمع در بورس

اشاره به پیروی کردن از فلسفه معاملاتی شخصی، بدون ذکر نام وارن بافت که همواره بر این موضوع تأکید داشته، خطای بزرگی است!

وارن بافت از جمله کسانی است که در همان بدو ورود به دنیای سرمایه گذاری، سعی کرد تا استراتژی معاملاتی خودش را در مرور زمان تدوین و تکمیل کند. یکی از علت های بزرگی که او در دوره رکود سهام شرکت های فناوری، دچار زیان نشد همین موضوع است. بافت از جمله کسانی بود که بخاطر سرمایه گذاری نکردن در سهام تکنولوژی شدیداً مورد انتقاد قرار گرفته بود. اما هنگامی که حباب قیمتی شرکت های فناوری شکست، منتقدان وی خاموش شدند. در واقع وارن بافت با منطقه امن خودش احساس راحتی می کند و شدیداً به آن معتقد است؛ این چیزی نیست جز داشتن یک افق سرمایه گذاری بلندمدت مشخص که آن را قابل درک می کند. او با اجتناب از هیجانات و جو روانی موجود در بازار، تقریبا از بیشتر بحران های مالی، در امان مانده است و توانسته با اتکا بر تخصص سرمایه گذاری خود در بلندمدت عملکرد فوق العاده ای به دست آورد.

تاثیر ترس در سبک معامله های بورسی

ترس و طمع در بورس

درست به مانند طمع، ترس هم می تواند بازار را تحت تأثیر قرار دهد. عمده ترین نشانه وجود ترس در بازار سهام، یک احساس یا جو ناخوشایند به نسبت فراگیر است که خبر از اتفاقی ناگوار در آینده می دهد. هنگامی که بازارهای مالی برای دوره های طولانی دچار سقوط و رکود می شوند، احساس ترس از زیان بیشتر، در میان معامله گران بازار به وجود می آید. اما به مانند طمع، ترس بیش از حد نیز مخرب خواهد بود. مثلا همانطور که در طول دوره رونق سهام تکنولوژی، معامله گران میل بالایی برای خرید سهام داشتند، در دوران افول نیز احساس ترس سنگینی بر بازار و آنها حاکم شده بود. در طی این دوران سرمایه گذاران برای جبران ضررهایشان، سرمایه خود را از بازار سهام خارج کردند و به دنبال سرمایه گذاری های کم ریسک در بازارهای موازی می گشتند. در این جور وقت ها پول وارد بازار اوراق قرضه، صندوق های درآمد ثابت و درآمد تضمین شده یا به عبارت دیگر، سرمایه گذاری های کم ریسک می شود. این خروج گسترده سرمایه از بازار سهام، نشان دهنده بی توجهی به اصول سرمایه گذاری در بلند مدت است. علت این ماجرا واهمه سرمایه گذاران از متحمل شدن ضررهای سنگین تر به شمار می رود. در نتیجه آن سرمایه گذاران به طور کلی برنامه سرمایه گذاری بلند مدت خود را فراموش می کنند. تصور کنید بخش بزرگی از سبد سهام تان ارزش بازاری خود را از دست داده است و شما برای جبران زیان قبلی، مقداری سرمایه جدید هم وارد بازار کرده اید؛ در این صورت بدترین اتفاق ممکن این است که دوباره ضرر کنید. هنگامی که استراتژی سرمایه گذاری خود را به هر دلیلی کنار می گذارید و امیدوار هستید با یک یا چند معامله پرخطر، ضررهای پیشین خود را جبران کنید، با این کار سرمایه باقی مانده را نیز به شدت در معرض ریسک قرار می دهید. بنابراین تنها راه منطقی، سرمایه گذاری در دارایی های کم ریسک و کم بازده طی دوران حاکمیت ترس بر بازار است.

سطح آسایش، مهم تر از چیزی است که فکرش را می کنید

ترس و طمع در بورس

تمام تفسیرهای بالا درباره ترس و طمع از نوسانات ذاتی خود بازار سهام ناشی می شوند. وقتی سرمایه گذاران آرامش روانی شان را به خاطر ضرر یا بی ثباتی بازار از دست می دهند، تحت تأثیر احساس هایی قرار می گیرند که در بیشتر موارد به اشتباهاتی با عواقب سنگین تبدیل می شوند. از فعالیت در بازاری که احساس ترس و طمع بر آن غالب شده است خودداری کنید و همیشه به اصول سرمایه گذاری خود پایبند باشید. همچنین انتخاب یک ترکیب مناسب برای تخصیص دارایی، بسیار مهم است. مثلا اگر شما فردی بسیار ریسک گریز هستید، احتمالاً ترس حاکم بر بازار می تواند شما را تحت تأثیر قرار دهد. پس اصولا نباید به اندازه افراد ریسک پذیر، تعداد معاملات بالایی داشته باشید. نقل قولی از وارن بافت وجود دارد که می گوید: «اگر سبد سهام خود را در حالی که ۵۰% ارزشش را از دست داده می بینید و ترس و وحشت وجود شما را فراگرفته، نباید در این بازار فعالیت کنید.» این موضوع آن گونه هم که به نظر می رسد آسان نیست. همیشه در نظر داشته باشید که بین کنترل احساسات و جسارت معاملاتی تفاوت زیادی وجود دارد. شما باید استراتژی سرمایه گذاری خود را به مرور زمان ارزیابی کنید و به خودتان اجازه انعطاف پذیر بودن را بدهید. این انعطاف پذیری قدرت تصمیم گیری برای تغییر برنامه عملکردی تان را در اختیارتان قرار می دهد.

هوشمندانه بترسید و شجاعت پوچالی را دور بریزید

شما تصمیم گیرنده نهایی در مورد وضعیت سبد سهام خود هستید و مسئولیت تمام سود و زیان هایتان نیز بر عهده شخص شما خواهد بود. وقتی تصمیم های معاملاتی درستی می گیرید و در سرمایه گذاری به موفقیت می رسید که بتوانید با کنترل احساس های ترس و طمع از پیروی کورکورانه شرایط بازار جلوگیری کنید. البته به یاد داشته باشید که در نظر داشتن سرمایه گذاری بلند مدت نیز در این میان نقشی مهم دارد. اما بدانید، پیروی نکردن از فلسفه سرمایه گذاری شخصی تان در میان بازار پرهیجان بورس می تواند برای شما تداعی کننده کلمه فاجعه باشد. داشتن استراتژی سرمایه گذاری یک عمل متعادل کننده برای کنترل عواطف و گرفتن تصمیم هایی عاقلانه است.

ادامه مطلب
۱
۵ معامله گر برتر، غیر از وارن بافت!

وارن بافت بزرگ ترین سرمایه گذار بازار سهام در عصر حاضر شناخته می شود. استراتژی سرمایه گذاری او سهام داری بلندمدت است و به همین جهت در شرکت هایی سرمایه گذاری می کند که طبق محاسباتش، قیمت سهام، کمتر از ارزش ذاتی آن باشد. توانایی بافت در خرید سهام ارزشمند در بهترین زمان و قیمت ممکن، سبب شد او با بیش از ۸۰ میلیارد دلار سرمایه، به یکی از بزرگ ترین ثروتمندان دنیا تبدیل شود. اگرچه بافت توانسته طی ۵۰ سال زندگی حرفه ای خود، بازدهی بالاتر از شاخص S&P500 کسب کند؛ اما برخی منتقدین این سؤال را مطرح می کنند که آیا او هنوز کاریزمای سرمایه گذاری خود را حفظ نموده یا خیر! لازم به ذکر است از زمان بحران مالی سال ۲۰۰۹، بافت به صورت مستمر نتوانسته بازدهی بیشتر از شاخص S&P500 کسب کند. در این مقاله پنج معامله گر بزرگ بازار سرمایه، به جز وارن بافت را معرفی می کنیم که بدون شک جزء بهترین ها هستند.

۵ معامله گر برتر

جورج سوروس

۵ معامله گر برتر، غیر از وارن بافت!

او مدیر یک صندوق پوشش ریسک است که فلسفه سرمایه گذاری کاملاً متفاوتی با وارن بافت دارد. سوروس استراتژی سرمایه گذاری مشخصی ندارد و تصمیمات معاملاتی اش بر اساس جو حاکم بر بازار و شرایط اقتصادی می باشند. جورج بیشتر به خاطر آن معامله معروف ۱۰ میلیارد دلاری فروش استقراضی پوند استرلینگ شهرت یافته است. این اقدام او موجب شد، طی مدت کوتاهی میلیاردها دلار بر ثروتش افزوده شود؛ که درنتیجه آن بانک مرکزی انگلیس مجبور شد، طی چند مرحله پوند استرلینگ را بازخرید یا اصطلاحاً آن را از بازار ارز جمع آوری کند که درنهایت نرخ بهره نیز به ۲ درصد افزایش یافت.

کارل آیکان

۵ معامله گر برتر، غیر از وارن بافت!

او یکی از بزرگ ترین معامله گران بازار سهام طی ۲۵ سال اخیر بوده است، اما گاها تصمیمات او تحت تأثیر رویکردهای غلط شرکتی می باشند. آیکان از گذشته تاکنون سیاست تملک شرکت ها به منظور تصاحب مدیریت آن ها را دنبال می کند و عموماً با شرکت هایی سر و کله می زند که ازنظر او، فاقد مدیران کارآمد و منسجم هستند. شاید این رویکرد او نادرست به نظر بیاید، اما اکثر شرکت هایی که آیکان با این هدف، سهام آن ها را خریداری کرده است، پس از مدت کوتاهی افزایش بازدهی را شاهد بوده اند. کارل آیکان از سال ۱۹۶۸ تا ۲۰۱۱ میانگین بازدهی ۳۱% سالانه به ثبت رسانده است؛ که در مقایسه باید ذکر کنیم، وارن بافت طی این مدت فقط ۲۰% بازدهی سالانه داشته است!

جان (جک) بایگل

۵ معامله گر برتر، غیر از وارن بافت!

جک بایگل مؤسس و مدیرعامل بازنشسته، گروه سرمایه گذاری The Vanguard می باشد. بایگل این شرکت را حدوداً ۴۰ سال است که تأسیس نموده و امروزه با بیش از ۵ تریلیون دلار سرمایه تحت مدیریت، پس از شرکت BLK، دومین شرکت بزرگ تأمین سرمایه در جهان محسوب می شود. او از استراتژی سرمایه گذاری ساده ای پیروی می کند و معتقد است باید در صندوق هایی که شاخص هزینه پایین، کمیسیون کم و سرمایه گذاری های بلندمدتی دارند، سرمایه گذاری نمود؛ که این موضوع خود به تنهایی بزرگ ترین دلیل اعتماد مردم به او و شرکتش می باشد.

بنجامین گراهام

۵ معامله گر برتر، غیر از وارن بافت!

او نویسنده ی یکی از محبوب ترین کتاب های سرمایه گذاری در بورس، «سرمایه گذار هوشمند» می باشد. گراهام را پدر سرمایه گذاری ارزشی می نامند. به همین دلیل بود که وارن بافت او را به عنوان استاد سرمایه گذاری خود برگزید. بنجامین هیچ گاه یک معامله گر خیلی ریسک پذیر نبود. او همیشه به منظور انتخاب بهترین شرکت ها، محاسبات مالی دقیقی انجام می داد.

در سال ۱۹۵۱ بافت یک دوره آموزشی سرمایه گذاری در دانشگاه کلمبیا گذارند که مدرس آن بنجامین گراهام بود. او می گوید طی این دوره سه نکته مهم آموخته است:

  • خرید سهام یک شرکت، در حقیقت مالکیت بخشی از آن کسب و کار است.

سهام شما زمانی باارزش خواهد بود که کل شرکت از جوانب مختلف ارزشمند باشد.

  • همیشه هنگام سرمایه گذاری، حاشیه امن خود را حفظ نمایید.

همواره زمانی وارد معامله شوید که قیمت سهام کمتر از ارزش ذاتی آن باشد.

  • آقای بازار خدمتکار شماست نه استاد شما!

همواره بدانید که نباید به تمام چیزهایی که در بازار هست توجه کنید، زیرا سردرگم می شوید. در عوض یک شرکت را با تمرکز بالا تحلیل و بررسی کنید تا به گزینه مدنظر خود برسید.

پیتر لینچ

۵ معامله گر برتر، غیر از وارن بافت!

لینچ بیشتر به خاطر مدیریت صندوق Fidelity Magellan طی سال های ۱۹۷۷ تا ۱۹۹۰ میلادی، مشهور شد. طی این مدت صندوق مذکور به طور میانگین سالانه ۲۹% برای سهامدارانش بازدهی به ارمغان آورد؛ به عبارت دیگر در ۱۱ سال از ۱۳ سال مدیریت او این صندوق توانست بازدهی بالاتر از شاخص S&P500 کسب کند که آمار قابل توجهی است. پیتر لینچ یک معامله گر منحصر به فرد است، زیرا می تواند استراتژی معاملاتی خود را نسبت به هرگونه شرایط حاکم بر بازار تطبیق دهد و از همین روی، بسیاری او را آفتاب پرست دنیای معامله گران می خوانند. هرچند او همیشه در حال تغییر یک سبک معاملاتی به منظور تسلط بر شرایط مختلف بازار و رسیدن به سود در هر زمان ممکن می باشد؛ اما مجموعه اصول هشت گانه ای دارد که همیشه در چهارچوب این قواعد، سرمایه گذاری می کند.

کلام آخر

سرمایه گذاران بزرگ هر روز تکثیر نمی شوند. کسانی که بتوانند حداقل طی چند دهه برای سرمایه گذارانشان، بازدهی دورقمی به دست آورده و بتوانند آن را حفظ کنند، تعداد بسیار اندکی هستند. پنج نفر معرفی شده در این مقاله، بر اساس روند بازدهی شان ثابت کرده اند از بزرگ ترین معامله گران چند نسل گذشته هستند.

ادامه مطلب
برایان-تریسی
جملات انگیزشی برایان تریسی در زمینه سرمایه گذاری

بهترین جملات انگیزشی برایان تریسی

جملات انگیزشی برایان تریسی

برایان تریسی

بزرگ ترین دارایی شما، توانایی کسب درآمد شما است. اما بزرگ ترین منبعتان وقت شما است.

یکی از معروف ترین جملات انگیزشی برایان تریسی رسیدن به تعادلی پایدار در میزان درآمد و زمان در دسترس، بزرگ ترین موفقیتی است که یک فرد می تواند آن را تجربه کند. بدون پول، نمی توان لذت یک زندگی آزاد را تجربه کرد و از طرفی بدون زمان نیز نمی توان کاری انجام داد. بسیاری از ما تمام وقتمان را روی کسب درآمد می گذاریم و از آن طرف زندگی و دنبال کردن علاقه هایمان را به باد فراموشی می سپاریم یا حتی آن را به زمانی نامعلوم در آینده حواله می دهیم. نه پول و نه زمان، هیچ کدام را رها نکنید. در عوض، تمام تلاش خود را به کار ببندید تا تعادل بین زمان و پول را در زندگی تان پیدا کنید.

جملات انگیزشی برایان تریسی

برایان تریسی

کلید موفقیت در متمرکز کردن ذهنمان روی چیزهایی است که می خواهیم به آنها برسیم؛ نه چیزهایی که از آنها ترس داریم.

یکی دیگر از جملات انگیزشی برایان تریسی این است که همه ما در نهایت، چاره ای جز روشن کردن تکلیفمان با ترس هایمان نداریم. اما این بدان معنا نیست که باید تمام تمرکزمان را روی از بین بردن یا بهتر بگوییم، کنترل کردن ترس هایمان بگذاریم. بهترین کار این است که توجه و تمرکز اصلی مان را روی دستیابی به چیزهایی معطوف کنیم که دوستشان داریم.

جملات انگیزشی برایان تریسی

برایان تریسی

یکی از هوشمندانه ترین سرمایه گذاری هایی که می توانید انجام دهید این است که هر ماه بین ۳ تا ۵ درصد از درآمدتان را روی آموزش و بهبود مهارت های مالی خود سرمایه گذاری کنید.

بهبود مهارت ها یعنی هر روز جلو رفتن. مهم نیست که این قدم های روزانه چقدر کوچک هستند. بلکه نکته مهم در این میان، پایبندی به یک رشد پیوسته است. اگر این آموزش در زمینه ارتقا هوش مالی باشد، شما هر روز ثروتمندتر از روز قبل خواهید شد. چون در اثر آن آموزش ها بینش شما به پول، دستخوش تغییرات اساسی می شود.

جملات انگیزشی برایان تریسی

برایان تریسی

یادگیری مداوم، اولین شرط برای موفقیت در زمینه ای است که در آن فعالیت می کنید.

پیوستگی در یادگیری، آن هم یادگیری تخصصی، یک نکته کلیدی برای پیروزی در کسب و کار و زندگی است. در این روزگار به جای همه چیز بودن و همه چیز فروختن، باید در یک زمینه خاص عمیق شوید و فعالیت کنید.

جملات انگیزشی برایان تریسی

برایان تریسی

برای تو کلید موفقیت این است که در زندگی ات عادتی بسازی از کارهایی که از انجامشان ترس داری.

انجام کارهایی که از آنها می ترسیم درست مانند آن است که در روز روشن و با چشم های باز کابوس ببینیم. کار راحتی نیست و برای انجامش به مقدار زیادی شجاعت نیاز داریم. اما ممکن است و اگر بخواهیم می توانیم از پس تمام این کابوس ها برای خودمان پلی به سمت موفقیت بزنیم.

ادامه مطلب
روانشناسی پول
روانشناسی پول چیست؟ گام‎هایی برای شناخت پول از درون خودمان

انسان را می توان در دو بخش خلاصه کرد. بخش اول، فیزیکی که به جسم مربوط می شود و بخش دیگر، روانی که به روحمان باز می گردد. تک تک ما علاوه بر ارتباط های فیزیکی که با محیط پیرامونمان داریم، ازنظر روانی بر محیط اطرافمان اثر می گذاریم و در مقابل اثر می پذیریم. این تبادل روانی در تمام زمینه ها وجود دارد. پول نیز به عنوان مهم ترین جسم قابل تبادل در میان انسان ها دارای اثرات روانی بی شماری است. به همین دلیل در این مقاله به سراغ روانشناسی پول می رویم تا از دریچه ای متفاوت به پول و ماجراهای آن نگاه کنیم.

ویل اسمیت

پول و موفقیت، آدم ها را عوض نمی کند. تنها چیزی که از قبل آنجا وجود دارد را شاخ و برگ می دهد.

منظور از روانشناسی پول چیست؟

به زبان ساده، روانشناسی پول در پی یافتن پاسخی روشن به این پرسش است که: «انسان چه رابطه ای با پول دارد و آیا این رابطه تنها بر اساس خرید و فروش بناشده یا جنبه های پنهان دیگری در این میان وجود دارند؟» در حقیقت، پول با خودش اعتبار می آورد و اعتبار، بحث های روانی زیادی را پوشش می دهد؛ من اعتبار دارم پس خرید می کنم، من اعتبار دارم پس به هر اندازه که بخواهم کمک می کنم، من اعتبار دارم پس ارزش اجتماعی بالایی دارم، دیده می شوم و مورد احترام قرار می گیرم.

آیا روانشناسی پول، مبحثی علمی است؟

روانشناسی، علم شیرینی است. چون زمینه شناخت ما از موجودی به نام «خودمان» را فراهم می کند. روانشناسی و پول، ترکیب غریبی نیستند و کتاب های زیادی در مورد روانشناسی پول به چاپ رسیده است. یکی از بهترین متخصصان که در این زمینه فعالیت چشمگیری داشته، «آدریان فرنهام» نام دارد. او دانشمند پرکاری است که درزمینهٔ اقتصاد رفتاری کتاب های زیادی نوشته است. دو کتاب معروف او که به طور مستقیم درزمینهٔ روانشناسی پول هستند با نام های «Psychology of Money» و «The New Psychology of Money» منتشر شده اند. علاوه بر فرنهام، دانشمندان دیگری مثل «ریچارد تیلر» نیز درزمینهٔ اقتصاد رفتاری و روان شناسی پول، فعالیت های زیادی داشتند و دارند. نباید این طور فکر کرد که چون موضوعی ازنظر علمی بررسی شده درنتیجه بازندگی روزمره ما سنخیتی ندارد. در حقیقت، تمام این پیچیدگی های علمی و روانشناسی برای فهمیدن رفتارهایی ایجاد شده اند که ما آنها را هرروز انجام می دهیم. روان شناسی پول و بازنگری در رفتارهایی که ما به علت بودن یا نبودن پول انجام می دهیم در شمار یکی از همین رفتارهای ساده اما پیچیده قرار می گیرند.

ما چگونه به پول نگاه می کنیم؟

شیوه نگاه به پول به فراخور کشورها، فرهنگ ها و حتی جنسیت افراد بسیار متفاوت است؛ مثلا در کشور خودمان، چندین سبک نگرش به پول وجود دارد. عده ای پول را چیزی بی ارزش، دور کننده بشر از ساده زیستی و معنویات در نظر می گیرند. از این رو، همیشه سعی می کنند تنها به اندازه نیازشان با پول سروکار داشته باشند. در نقطه مقابل، عده ای دیگر به پول به عنوان وسیله ای برای ایجاد آسایش خود و خانواده شان نگاه می کنند.

از طرف دیگر، نگاه غالب به پول در کشور ما، منفی است. علت های گوناگونی نیز زمینه ساز این ماجرا شده اند. وجود صفت هایی مانند خرپول، پولکی، پول دوست و پول پرست که در زبان عامیانه مورد استفاده قرار می گیرند، نشانه ای کوچک از وجود چنین فرهنگ مخربی هستند. ما عادت کرده ایم که از پول خوشمان نیاید. در سینما، تلویزیون و حتی کتاب ها نیز افراد پولدار را انسان هایی کلاه بردار، خودخواه و به دور از انسانیت معرفی می کنند. وقتی نگاه به پول این گونه بد و منفی باشد، جریان های تقویت کننده این نگاه نیز قدرتی دو چندان پیدا می کنند. شاید به همین دلیل است که فرهنگ خدمات و اجناس رایگان، جایگاه عمیقی در میان ایرانی ها دارد. حتی تکه کلام‎هایی مانند: «مفت باشه کوفت باشه!» نیز به حمایت از این فرهنگ در ادبیات کوچه و بازاری بسیار رواج دارد. در حقیقت، پول، مفهومی ثابت است. این نگاه ما است که آن را معنا می کند.

سپرهایی از جنس پول
روانشناسی پول

یکی از موضوع های مهم درزمینهٔ روانشناسی پول، ارتباط بین پول و احساس امنیت است. بسیاری از ما پول را به عنوان نوعی سپر امینی در نظر می گیریم؛ مثلا با پول برای خودمان سرپناهی فراهم می کنیم، آب و غذا می خریم، به هنگام بیماری از خدمات پزشکی بهره می گیریم و حتی از آرامش و شادی خود پاسداری می کنیم. می توان گفت که احساس امنیت، پول و انسان، یک مثلث با استحکام را تشکیل می دهند. هر ارتباطی تا جایی که به حاشیه کشیده نشود، مفید است. رابطه امنیت و پول نیز از این قافله مستثنا نیست. این احساس، کاملا منطقی و نجات دهنده است و در موقعیت های بسیار زیادی می توان از آن بهره برد؛ اما وقتی که از حد بگذرد، اثر های ناخوشایندی در رفتار ما ایجاد می کند. در ادامه این بخش، چند مورد از انحراف های روانشناسی در مورد امنیت و پول را باهم بررسی می کنیم.

سیدنی شلدون

فقیر بودن فقط در کتاب‎ها رمانتیک است.

اقدام نکردن به بهانه ترس

ترس و نگرانی از دست دادن پول، وقتی که با از دست دادن امنیت برابر شود می تواند ما را کاملا خلع سلاح کند و فرصت ها را از ما بگیرد؛ مثلا اگر موقعیت سرمایه گذاری خوبی درست جلوی دیدگان ما باشد، به دلیل ترس افراطی از دست دادن پول، ترجیح می دهیم که هیچ کاری نکنیم. چون می ترسیم با انجام این سرمایه گذاری، پول و به دنبال آن، امنیت خود را از دست بدهیم.

برابر دانستن پول و اعتماد به نفس

احساس امنیت، فقط درزمینهٔ های مادی معنا نمی شود. گاهی ما به دنبال پول هستیم چون می خواهیم از امنیت روانی و درونی خودمان محافظت کنیم. اعتماد به نفس و اعتباری که برای خودمان قائل هستیم از خط قرمزهای روانی هرکسی به شمار می روند. وقتی در ذهن ما نداشتن پول یا حتی کم شدن آن با مفهوم کم شدن ارزش و اعتبارمان یکی شود، فشارهای روحی زیادی از هر طرف ما را گیر می اندازند و نسبت به پول، بسیار حساس می شویم. این مشکل، می تواند به عنوان یک نقطه ضعف، قدرت عملکرد ما را هدف قرار دهد.

قلکی که سیرمانی ندارد!

واکنش دیگری که خود را در لباس عقل پنهان می کند، پس انداز پول افراطی و بدون هدف است. عده ای به خاطر ترس از دست دادن پول و امنیتی که به واسطه وجود پول برایشان فراهم شده است، بی حساب و کتاب پس انداز می کنند. پس انداز کردن خوب است اما به شرطی که پولی برای برطرف کردن نیازهای عادی مان باقی بماند.

دست شستن از دنیا

گاهی استرس و نگرانی از دست دادن امنیت، کار را به جایی می رساند که از آن طرف پشت بام می افتیم. در چنین حالتی، پول را نکوهش می کنیم و داشتنش را کاری نه چندان خوب به حساب می آوریم. درواقع چون نمی خواهیم در هول و ولای از دست دادن پول و به دنبال آن امنیت، گیر بیفتیم کلاً بی خیال ماجرا می شویم. البته این دیدگاه تااندازه ای منطقی است چون اگر پولی نباشد، نگرانی هم وجود ندارد!

وقتی به خاطر پول، رستم دستان زندگی مان می شویم
روانشناسی پول

روانشناسی پول، موضوع های جالبی را پیش می کشد که پرداختن به هرکدام، نگاه ما به خودمان و اطرافیانمان را بسیار پخته تر از گذشته می کند. یکی از این موضوع های جالب «احساس قدرت» یا «برتری» است. ما باوجود پول، قدرت تهیه آسان نیازهایمان، کمک به دیگران و حتی جامعه را پیدا می کنیم. پس طبیعی است که بخواهیم از پول برای برطرف کردن این عطش درونی به قدرت استفاده کنیم. وقتی پای پول و احساس قدرت به میان می آید، انسان ها به سه روش از خودشان واکنش نشان می دهند:

  • تمام پولشان را خرج می کنند

عده ای تمام موجودی حساب بانکی شان را برای خریدن چیزهایی خرج می کنند که توانایی و قدرت آنها را به نمایش بگذارد؛ مثلا اتومبیلی بسیار گران آن هم بارنگی جیغ می خرند، اسباب و وسایل خانه شان را ماه به ماه عوض می کنند تا خبر جدیدترین مدل گوشی در بازار می پیچد، برای خرید آن شتابان اقدام می کنند و خلاصه هر کاری می کنند تا به دیگران و خودشان ثابت کنند که من فرد پولدار و قدرتمندی هستم.

  • اصلا پولشان را خرج نمی کنند

چیزی شبیه به رابطه امنیت و پول در مورد برتری و پول نیز برقرار است. برای برخی، تنها وجود پول زیاد در حساب بانکی شان به آنها احساس قدرت و اعتبار می دهد. دست زدن به چنین پولی برای آنها عذاب آور است. درنتیجه، آنها بیشتر و بازهم بیشتر پول جمع می کنند بدون آنکه از مزایای داشتن پولشان سودی ببرند.

  • شیوه خرج کردنشان غیرمنطقی می شود

برخی دیگر، واکنش های متفاوتی از خودشان نشان می دهند؛ مثلا پالتوی ۵ میلیون تومانی می خرند، ساعت ده میلیون تومانی هم دستشان می کند اما به هنگام خرید یک گلدان پلاستیکی، بیست دقیقه چانه می زنند. از آن طرف، به اندازه نصف دستمزد یک کارگر، به او انعام می دهند.

پریکلس، سیاستمدار برجسته یونانی

ما ثروت را چیزی در نظر می گیریم که به درستی استفاده شود، نه چیزی که در موردش فخر فروخته شود. در مورد فقر، هیچ کس لازم نیست از آن شرمسار باشد. شرم واقعی در این است که هیچ اقدام عملی برای رهایی از آن انجام ندهی.

آفت های ارتباط بین پول و برتری را بشناسید

توجه داشته باشید که به دست آوردن قدرت از طریق خرج کردن یا حتی نکردن پول، کار اشتباهی نیست. تمام این نکته ها تنها به امید باز کردن دری بزرگ تر برای شناخت خودمان بیان می شوند. وقتی ما علت انجام یک رفتار را بشناسیم، واکنش هایی متفاوت از خودمان نشان خواهیم داد. در این میان، عبور کردن از مرز روانی قدرت و خرج کردن پول می تواند دردسرهایی برایمان ایجاد کند. اجازه بدهید با یک مثال این موضوع را برایتان روشن تر کنم.

تصور کنید که شما باوجود خرج کردن پولتان، نمی توانید قدرت را در وجودتان احساس کنید چون در میان اطرافیان خود کسانی را سراغ دارید که مدام در حال بیشتر خرج کردن و فخر فروختن هستند. در آن هنگام دیگر هدف شما از خرج کردن پولتان، به دست آوردن قدرت نیست. بلکه می خواهید خودتان را به دیگران ثابت کنید و در مسابقه بیشتر خرید کردن، پیروز شوید. با ادامه پیدا کردن این ماجرا، کم کم خرج کردن و لذت نبردن از احساسی که به دنبالش بودید شما را به جایی می رساند که تنها از روی عادت، خرج می کنید و در این میان، انگیزه ها، گذر زمان و لذت بردن از زندگی را به باد فراموشی می سپارید. از آن طرف، اگر زمانی نتوانید پا به پای آن فرد خرید کنید، احساس شکست و افسردگی دامن گیرتان می شود. چون فکر می کنید که در مسابقه ناپیدای قدرت، کاپ بازندگی را به شما داده اند در حالی که اصلا مسابقه ای در کار نبوده است.

توانا بُوَد هر که پولدار بُوَد!
روانشانسی پول

رابطه بین پول، توانایی و جایگاه اجتماعی، بحث داغی است که نه تنها در روانشناسی پول بلکه در شاخه های دیگر روانشناسی نیز جریان دارد. در رابطه بین پول و توانایی می توان به دو سبک فکری بسیار رایج اشاره کرد:

  • مردم پول دارند. چون توانایی پول درآوردن را در خودشان ایجاد کرده اند. حالا یا به واسطه مهارت یا به علت زحمتی که در زمان تحصیلشان کشیده اند.
  • مردم پول دارند؛ اما این پول هیچ ربطی به توانایی یا لیاقت آنها ندارد. چون یا این پول را به ارث برده اند یا درنتیجه پارتی بازی به آن مقام و پول رسیده اند.

در حقیقت، هیچ یک از دو سبک فکری و نتیجه گیری روانی نادرست نیستند. هرکدام از ما، نمونه هایی پررنگ از هر دو مورد را سراغ داریم؛ اما در کل – مخصوصا در کشور ما – نگاه احساسی به رابطه پول و توانایی، بسیار تیره و تار است. ما یاد گرفتیم که پولدارها بدون تلاش و از راه نادرست به ثروتشان دست یافتند و کسی که زحمت زیاد می کشد، پولی کم اما حلال درمی آورد. چنین طرز تفکری انسان را کاملا خنثی می کند. اگر از حق نگذریم، عده ای از ما اصولا دوست نداریم کسی با تلاش هایش به موفقیت و ثروت برسد. چون در آن صورت دیگر کسی را نداریم که به آن برچسب بزنیم و کم کاری ها یا بهانه های خودمان را پشت آن پنهان کنیم.

قدمی برای بهبود رابطه بین پول و توانایی

به هنگام عمل کردن، ما به دیگران نگاه می کنیم و این اشتباه است. در طول شبانه روز، خودمان را با انسان های غریبه و آشنای زیادی می سنجیم. گاهی از این مقایسه لذت می بریم چون افرادی را پیدا می کنیم که اوضاعشان از ما بدتر است و گاهی حرص می خوریم و دندان قورچه می کنیم چون کسانی را می بینیم که چند منزل از ما جلوتر هستند.

اگر می خواهیم زندگی مان تغییر کند و وضعیت مالیمان دگرگون شود باید به خودمان نگاه کرده و باورهایمان را دست کاری کنیم. چه اشکالی دارد اگر با خودمان قرار بگذاریم که هرروز کمی بیشتر از دیروز رشد کرده و بر توانایی خودمان چیزی بیفزاییم یا به جای بهانه های رنگارنگ، باور موفقیت و پیروزی را در وجودمان ایجاد کنیم؟ ما با باورهایمان جهانمان را می سازیم. اگر مدام فکر کنیم که همیشه کسی پیدا می شود تا حق ما را بخورد یا دیگران همیشه بیشتر و راحت تر از ما پول درمی آورند، حتما همین گردش نامیمون برایمان رقم خواهد خورد. چون ما این گونه خواستیم.

بیل گیتس

هرگز خودت را با کسی مقایسه نکن. چون در آن صورت به خودت توهین کرده ای.

خود درگیری ذهنی با پول
روانشناسی پول

وسواس پولی، یکی دیگر از بحث های مهم در روانشناسی پول است که فشارهای روانی زیادی را به انسان ها تحمیل می کند و سوتفاهم های زیادی در مورد آن وجود دارد. عده ای به وسواس دچار هستند اما خودشان خبر ندارند و برخی دیگر، وسواس ندارند اما به آن متهم می شوند؛ مثلا فردی را در نظر بگیرید که در کارش دقت زیادی دارد؛ بقیه افراد چون حوصله انجام کارها به روش او را ندارند، خودشان را راحت می کنند و به او لقب آدم وسواسی را نسبت می دهند. در مقابل، عده ای نیز وسواسشان را با جمله های این چنینی توجیح می کنند: «اگر کار رو اونطوری انجام ندم به دلم نمیشینه» یا «اینطوری خیالم راحت تره.»

بیایید وسواس را باهم معنا کنیم. اگر سری به لغت نامه دهخدا بزنیم، واژه وسواس این گونه معنا شده است: «نااستواری، سرگردانی و دودلی در کارها» به این ترتیب، افراد زیادی را می توان پیدا کرد – چرا راه دوری برویم؟ شاید حتی خودمان – که به نوعی درگیر این وسواس هستند؛ اما وسواس، همیشه چیز بدی نیست. مخصوصا نگاه روانشناسی پول به وسواس از تعادل بیشتری برخوردار است؛ اما مثل همیشه، فرصت وقتی به بحران تبدیل می شود که تعادل را به گوشه طاقچه ذهنمان تبعید کنیم. اجازه بدهید نگاهی به چند مورد از نمونه های وسواس پولی بیندازیم.

  • وقتی فکر و ذکرمان به پول منتهی شود

به قول رابرت کیوساکی، پول، همه چیز نیست اما جایگاهش آن بالا کنار اکسیژن است. این خیلی خوب است که به پول فکر کنیم اما فکر بدون عمل، تنها باعث عذاب روح و ایجاد مشکلاتی مثل همین وسواس پولی می شود.

  • چانه زدن تا پای جان

وقتی درگیر وسواس پولی باشیم، قِران به قِران پولمان را همچون گنجی تکرار نشدنی در نظر می گیریم. به همین دلیل وقتی می خواهیم چیزی بخریم، تمام مغازه های شهر را می گردیم تا جنس مورد نظرمان را به بهترین کیفیت و ارزان ترین قیمت پیدا کنیم.

اسکار وایلد، نویسنده ایرلندی

یک فرد بدبین را از اینجا می توان تشخیص داد که قیمت همه چیز را می داند، اما به ارزش آنها آگاه نیست.

  • تلافی کردن تا آخرین قِران

وقتی درگیر وسواس پولی افراطی هستیم اگر مجبور باشیم کسی را مهمان کنیم یا چیزی را برای کسی بخریم، حتما زمینه تلافی کردن را برای او فراهم می کنیم. چون هر چه باشد ما پول عزیزمان را برای او خرج کرده ایم و او باید جبران کند!

  • تلنبار کردن پول و خرج نکردن آن

یکی از جالب ترین استراتژی هایی که در این هنگام به ذهنمان می رسد، خرج نکردن پول است. ما تمام تلاشمان را به کار می گیریم که هیچ پولی را خرج نکنیم. اگر هم زمانی مجبور شویم آن را خرج کنیم تا سال های دراز، درد از دست دادن آن را فراموش نخواهیم کرد.

  • زیر سوال بردن انگیزه و تلاش دیگران

انسان هایی که درگیر این وسواس هستند، پول را سنگ محک خودشان قرار می دهند. به همین دلیل رفتارهای دیگران را نیز با معیار پول می سنجند و شاید بعضی از رفتارها را اصلا نتوانند درک کنند؛ مثلا اگر کسی را ببینند که بدون نگرانی پولش را به دوست گرفتارش قرض می دهد یا به علت علاقه ای که به کارش دارد و بدون در نظر گرفتن پول، بیشتر از دیگران کار می کند، بسیار متعجب خواهند شد.

  • کوبیدن بر طبل نارضایتی

پول، خوب است اما نباید به معیار تصمیم گیری ما تبدیل شود. متاسفانه وقتی درگیر وسواس پولی افراطی هستیم، در هر تصمیم گیری، اول پول را در نظر می گیریم. به همین دلیل و در بیشتر موارد، تصمیم هایی برعلیه خودمان می گیریم؛ مثلا پیشنهاد کار در شرکتی که حقوق بالایی می دهد را چشم بسته قبول می کنیم، حتی اگر برای رفتن به محل کار باید چهار ساعت درراه باشیم یا اصلا آن کار باروحیه ما سازگار نباشد. شاید در ابتدا متوجه نشویم اما در درازمدت، ازنظر روحی بسیار خسته و افسرده خواهیم شد.

  • پست شمردن تلاش برای کسب پول و ثروت

گاهی وسواس پولی نتیجه ای کاملا متفاوت روی ما می گذارد و باعث می شود که نسبت به پول آلرژی پیدا کنیم. در چنین اوضاعی، پول را چیزی بد می پنداریم و اگر کسی جلوی ما پول پول کند، صبرمان لبریز می شود و او را پولکی یا پول پرست خطاب می کنیم. از آن طرف، تلاش برای یادگیری روش های جدید پول سازی را کار بیهوده و دنیوی تلقی می کنیم و در عوض، زندگی فقیرانه را به معنویات گره کور می زنیم و از آن پاسداری می کنیم.

بالاخره با پول چه کنیم؟

موضوع روانشناسی پول به همین جا ختم نمی شود. چون انسان بسیار پیچیده است و موشکافی هر یک از رفتارهای او می تواند عنوان کتابی چند جلدی را از آن خود کند؛ اما می توان از یک موضوع مطمئن شد و آن این است که هر رفتاری علتی دارد و قضاوت زودهنگام – چه در مورد خودمان و چه در مورد دیگران – برخوردی ناپخته و سطحی نگرانه به شمار می رود. وقتی علت رفتارهایی مانند تمایل به حفظ پول و خرج نکردن آن یا از آن طرف، خرج کردن تمام پولمان بدون توجه به آینده را بدانیم، دستمان برای تغییر دادن این رویه بسیار باز خواهد شد. چند لحظه فکر و نگاه از زاویه ای دیگر می تواند سرنوشت تصمیم گیری های ما در مورد پول را به گونه ای متفاوت رقم بزند.

خلاصه ای از آنچه باهم گفتیم:

  • در روانشناسی پول به دنبال یافتن پاسخ این پرسش می گردیم که رابطه بین انسان و پول را چگونه می توان معنا کرد؟
  • روانشناسی پول، موضوعی کاملا علمی است و دانشمندانی همچون آدریان فرنهام در مورد آن کتاب ها و مقاله های زیادی نوشته اند.
  • پول و احساس امنیت، یکی از مهم ترین رابطه های بین انسان و پول است. به زبان ساده ما با استفاده از پول، احساس امنیت خود را می خریم.
  • به رخ کشیدن برتری یا قدرت نیز یکی از جنبه های روانی پول به شمار می رود. در این وضعیت، ما با استفاده از پول، قدرت وبرتری خود را به دیگران و حتی خودمان ثابت می کنیم.
  • بسیاری از ما در درک رابطه بین توانایی و پولدار شدن دچار مشکل هستیم. به همین دلیل گاهی نگاه ما به انسان های پولدار با شَک و حسادت ترکیب می شود.
  • وسواس پولی، آخرین موضوعی است که در مقاله روانشناسی پول به آن پرداختیم. جدا از نگاه معمولی که به موضوع وسواس می شود، نوع مالی آن جنبه های مثبت و منفی زیادی دارد.

مسیر قدرتمند اعتدال

روانشناسی، علم شناخت است. وقتی خودمان و علت رفتارهایمان را بشناسیم، بسیار باکیفیت تر زندگی خواهیم کرد. روانشناسی پول و علت یابی رفتارهای مالی نیز می تواند زمینه های ایجاد تحولی بزرگ در زندگی ما را فراهم کند. باوجود این که در چند بخش از این مقاله به این نکته اشاره شد اما بازهم می گوییم که هیچ یک از رفتارهای مثال زده شده در این مقاله، چه تمایل به حفظ پول و چه وسواس پولی، چیزهای بدی نیستند. نکته مهم، نگه داشتن حد تعادل و وجود عملکردی هوشمندانه است تا شیوه برخورد درست با پول و افزایش هوش مالی را بهتر یاد بگیریم.

نظر شما چیست؟

کدام یک از رفتارهای مالی گفته شده در این مقاله را در خود یا اطرافیانتان سراغ دارید؟ آیا این رفتارها در چهارچوب تعادل هستند یا پا را از آن فراتر گذاشته اند؟

ادامه مطلب
warren buffet3
بهترین ۱۰ جمله انگیزشی وارن بافت در مورد سرمایه گذاری

بهترین جملات انگیزشی وارن بافت
جملات انگیزشی وارن بافت

اگر شما چیزهایی بخرید که احتیاجی به آنها ندارید. به زودی مجبور خواهید شد چیزهایی را بفروشید که به آنها احتیاج دارید.

مدیریت درآمد، دانشی است که می توانیم ردپای آن را در جملات انگیزشی وارن بافت زیادی پیدا کنیم. در کتاب «ثروتمندترین مرد بابل» نکته های بسیار جالب و خواندنی در مورد مدیریت درآمدها بیان شده است. اگر تاکنون این کتاب ارزشمند را مطالعه نکرده اید، پیشنهاد می کنم حتما سری به آن بزنید.

جملات انگیزشی وارن بافت

اگر این طور تصور می کنید که در طول ۱۰ سال به آسانی نمی توانید به یک سری از اهدافتان برسید، پس حتی ۱۰ دقیقه هم به این اهداف فکر نکنید.

در بسیاری از جملات انگیزشی وارن بافت می خوانیم که موفقیت، نیازمند صبر است و پشت بندش، مثال تبدیل شدن دانه به درخت را می آورند تا حسابی این موضوع برایمان روشن شود. اما صبر کردن نیز حد و اندازه ای دارد. نمی توان یک عمر منتظر به بار نشستن درختی نشست که اصلا معلوم نیست میوه می دهد یا نه؟ صبر کردن بدون اندیشه، به قیمت تلف کردن زمان گران بهایمان تمام می شود. باید با خودمان تمرین کنیم که همیشه چند پله جلوتر از جایی که هستیم را ببینیم. در این صورت می توانیم با خیالی آسوده، در انتظار چیدن میوه های درختی باشیم که با آگاهی کاشته ایم.

جملات انگیزشی وارن بافت

ریسک ها از اینجا ناشی می شود که ندانید چه کاری انجام می دهید؟! پس برای کاهش ریسک، آگاهی خودتان را بالا ببرید.

گاهی ما دچار یک سوتفاهم در معنای واژه ها می شویم. مثلا با شنیدن واژه «ریسک» به یاد کارهای شتاب زده و بدون فکر می افتیم و در سینمای ذهنمان کلیپ شکست پخش می شود! در حالی که ریسک کردن، یک استراتژی هوشمندانه است که باید آن را آموخت.

جملات انگیزشی وارن بافت

متاسفانه درصد بسیار زیادی از مردم، پولی را که به زحمت به دست آورده اند در بازارهایی مثل سهام و املاک سرمایه گذاری می کنند بدون این که ابتدا ذره ای برای آموزش دیدن، هزینه کرده باشند.

آموزش دیدن از تکه کلام های ثابت افراد موفق در زمینه های مالی به شمار می رود. به زبان ساده، نمی توان با دور زدن مسیر آموزش به موفقیت چشمگیری رسید.

جملات انگیزشی وارن بافت

اگر می خواهید یک سرمایه گذار موفق باشید، باید هم در زندگی تان و هم در سرمایه گذاری هایتان انضباط داشته باشید.

انضباط از قماش رفتارهایی است که ساده به نظر می رسند اما تاثیری عمیق بر زندگی انسان می گذارند. اگر خود را به منظم بودن عادت دهیم، نه تنها از اتلاف زمان گران بهایمان جلوگیری می کنیم بلکه مسیر رسیدن به اعتبار و موفقیت را برای خودمان هموارتر خواهیم کرد.

جملات انگیزشی وارن بافت

این درست نیست که هر چه از درآمدتان باقی می ماند را پس انداز کنید. بلکه باید هر چقدر که بعد از پس انداز کردن باقی می ماند را خرج کنید.

پس انداز کردن از آن دست موضوع هایی است که جملات انگیزشی وارن بافت زیادی در مورد آن گفته می شود. این جمله از آقای وارن بافت، تاثیر زیادی روی سیاست های مالی هر فردی می گذارد. چون اکثر ما دقیقا برعکس این کار را انجام می دهیم! یادتان باشد که برای تغییر وضعیت مالی اول باید روی درست خرج کردن تمرکز کرد و در کنار آن، به فکر کسب درآمد هم بود.

جملات انگیزشی وارن بافت

بزرگترین مانع ثروتمند شدن مردم عادی، کمبود اطلاعات مالی و سرمایه گذاری است.

در روزگاری که همه، مدعی دانستن همه چیز هستند، داشتن اطلاعات درست، مثل یک گنج بسیار با ارزش است. هدف درست، اطلاعات درست و اقدام به موقع، سه شاه کلید اصلی برای موفقیت به شمار می آیند.

جملات انگیزشی وارن بافت

من هر روز زمان زیادی را صرف فکر کردن می کنم. دارایی اصلی من صبرم در زمان سرمایه گذاری است.

صبر کردن چیزی است که به همین راحتی ها در کَت آدم فرو نمی رود. ما همه چیز را زود می خواهیم و ترجیح می دهیم که این زود خواستن، بدون تلاش زیاد باشد. اما در حقیقت، ثروت های بزرگ در اثر صبر و تلاش به دست می آیند.

جملات انگیزشی وارن بافت

همیشه می دانستم که ثروتمند می شوم. حتی یک لحظه هم به آن شک نکردم.

قبل از آنکه هدفی را برای خودتان در نظر بگیرید، حسابی روی آن فکر کنید. بعد از این کار، دیگر شکی به خودتان راه ندهید و فقط روی بهینه کردن روش های رسیدن به هدفتان کار کنید. هدف را تغییر ندهید، در آن تردید نکنید. وقتی جرقه کاری در ذهنتان ایجاد می شود، یعنی توانایی انجامش در وجودتان نهفته شده است. پس با قدرت عمل کنید.

جملات انگیزشی وارن بافت

اگر حالا، وقتی که خوابی نتونی پول در بیاری باید تا پایان عمرت فقط کار کنی…!

از وارن بافت، جملات انگیزشی زیادی در دسترس است اما این جمله در شمار بهترین ها قرار می گیرد. از خودتان بپرسید که آیا کار شما می تواند شبیه چیزی که وارن بافت گفت یعنی حتی در خواب هم برایتان درآمد زایی کند؟ اگر پاسختان مثبت است که به شما تبریک می گویم و اگر منفی است، آیا برنامه ای برای رسیدن به این کار دارید؟

جملات انگیزشی وارن بافت

یکی از ویژگی های ثروتمندان واقعی این است که حتی اگر تمام دارایی خود را از دست بدهند می توانند باز هم آن را به دست آورند.

جملات انگیزشی وارن بافت که این چنین قاطع بیان می شوند ما را به یاد یک حقیقت ساده اما اساسی می اندازند که ثروت واقعی در ذهن خودمان قرار دارد. اگر ذهنی ثروتمند داشته باشیم باز هم می توانیم ثروت خود را از نو بسازیم.

ادامه مطلب
۱
چگونه پول پول می آورد؟

پول پول میاره یک ضرب المثل عامیانه و پرکاربرد است که اغلب ما زمانی که قصد سرمایه گذاری و یا شروع کسب و کار جدید را داریم، از آن استفاده می کنیم؛ اما آیا تا به حال به مفهوم پول پول میاره فکر کرده اید؟ آیا شما هم اعتقاد دارید با پول می توانید پول بیش تری به دست آورید؟ اگر می خواهید با مفهوم پول پول میاره آشنا شوید و مطمئن شوید که با داشتن سرمایه ی هرچند اندک، می توانید به فرد ثروتمندی تبدیل شوید، این مطلب را تا انتها بخوانید.

چرا می گویند پول پول میاره

مهم ترین دلیلی که باعث می شود هر روز کاربرد عبارت پول پول میاره بیش تر شود، امکان سرمایه گذاری با پول است. اگر شما سرمایه ای اندک داشته باشید، می توانید با آن یک کسب و کار راه اندازی کنید. سپس از طریق آن سود بیش تری کسب می کنید. برای مثال فردی که اکنون ۱۰۰ میلیون تومان سرمایه دارد، می تواند با آن یک فروشگاه راه اندازی کند. سپس محصولات دست ساز خود و یا دیگران را در آن عرضه کند. همچنین می تواند با این مقدار پول مواد اولیه برای ساخت یک محصول را تهیه کند. سپس محصول را در منزل بسازد و با قیمت قابل قبول در بازار بفروشد.

شما اگر بدون پول و سرمایه باشید، برای تأمین نیازهای خود مجبور به دریافت وام با بهره ی بالا هستید. بعد از این که پول به دست آمد باید وام خود را همراه با بهره ی آن پرداخت کنید. اگر با آن وام کسب و کار راه اندازی کنید، به سود می رسید؛ اما اگر وام را برای مصارفی غیر از کسب و کار صرف کنید، پول فعلی خود را نیز از دست می دهید. برای مثال فردی که قادر نیست هزینه ی بیماری خود را پرداخت کند، مجبور به دریافت بدهی یا وام است. او برای دریافت پول مجبور است پول بیش تری به عنوان بهره پرداخت کند. اما شرایطی را تصور کنید که فرد سرمایه ی کافی برای پرداخت هزینه های درمان خود را دارد. در این صورت نه تنها به وام نیاز ندارد، بلکه می تواند با تهیه ی بیمه ی درمان و قبل از پیشرفت بیماری در بیمارستان بستری شود و هزینه ی کمتری برای درمان خود پرداخت کند. درواقع پول به شما امکان خرید بیمه، امکانات و شرایط بهتر را می دهد. برخی از فرصت ها تنها از طریق پول تهیه می شوند. فردی که پولی برای تهیه ی بیمه ندارد، باید هزینه ی زیادی برای درمان پرداخت کند. یک مثال ساده در این مورد کسانی هستند که قادر به پرداخت هزینه ی ترمیم دندان خود نیستند. اگر در همان مراحل اولیه که دندان آسیب دیده است، آن را ترمیم کنند، مجبور نیستند بعدها هزینه ی کاشت یا ایمپلنت دندان پرداخت کنند. داشتن پول می تواند شما را از هزینه های اضافه رها کند.

چطور می توانیم با پول به ثروت برسیم؟

پول پول میاره

وقتی گفته می شود پول پول میاره به این معنا نیست که اگر فردی پول داشته باشد، حتماً در آینده ثروتمندتر خواهد شد. در همین راستا نیز اگر کسی امروز پول ندارد، نمی توان با قطعیت گفت که او در آینده نیز مثل وضعیت امروز و شاید بدتر شود. بلکه در کنار عبارت معروف پول پول میاره باید گفت که هوش مالی و اراده ی افراد در ثروتمند شدن یا فقر آن ها نقش و اهمیت زیادی دارد.

شاید سرگذشت بسیاری از افراد موفق و ثروتمند را خوانده باشید. همیشه از بین افراد ثروتمند و موفق تنها تعداد کمی از ابتدا ثروتمند بوده اند. بسیاری از آن ها کار خود را از صفر شروع کرده اند. به زندگی افرادی مثل مارک زاکربرگ و یا استیو جابز نگاه کنید. آن ها از ابتدا ثروتمند نبوده اند. حتی افرادی مثل جک ما و وارن بافت از ابتدا صاحب ثروت های افسانه ای نبوده اند. بلکه هوش مالی و تلاش باعث شد ه است تا آن ها اکنون در ردیف ثروتمندترین افراد دنیا قرار بگیرند. اگر می خواهید عبارت پول پول میاره را اجرا کنید و به نتیجه برسید، ابتدا باید راه های ثروتمند شدن را پیدا کنید. افراد زیادی وجود دارند که ثروت زیادی در اختیار آن ها قرار می گیرد؛ اما به دلیل نداشتن هوش مالی و ولخرجی، به مرور زمان ثروت خود را از دست می دهند. شاید در نزدیکی شما کسانی باشند که در خانواده های ثروتمند زندگی می کنند. به آن ها ثروت زیادی به ارث می رسد؛ اما به دلیل این که توانایی جذب سرمایه و استعداد استفاده ی درست از پول را ندارند، بعد از مدتی سرمایه ی خود را از دست می دهند.
اگر می خواهید بدانید که پول پول میاره چه زمانی از شعار به واقعیت تبدیل می شود، می توانید توصیه های زیر را به کار ببندید.

۱- از مهارت های خود برای افزایش سرمایه استفاده کنید

پول پول میاره

بدون شک در هر فردی مجموعه ای از مهارت ها و استعدادها وجود دارد؛ اما برخی قادر به کشف این مهارت نیستند و به همین دلیل است که خود را بی هنر تصور می کنند. اگر در یک کار خاص مثل تجارت مهارت دارید، به دنبال توسعه ی آن باشید. علم تجارت را با تکنیک های روز دنیا یاد بگیرید. سپس از مهارت خود برای افزایش سرمایه ی موجود استفاده کنید. در اینجا به شما توصیه می کنیم در یک زمینه ی خاص در صدر قرار بگیرید. اهمیتی ندارد که مهارت شما در چه حیطه ای است. ممکن است شما در پرورش طیور و یا زنبورداری هم فرد توانمندی باشید. نوع و موضوع مهارت مهم نیست. بلکه میزان مهارت و کیفیت خدمات و محصول شما اهمیت دارد. باید در کار خود بهترین باشید تا بتوانید پول خود را چند برابر کنید.

۲- پس انداز را از همین حالا شروع کنید

یکی دیگر از توصیه های مهم برای تبدیل پول به پول بیش تر، پس انداز است. اگر تابه حال به فکر پس انداز نبوده اید، از همین حالا شروع کنید. حتی اگر پول شما اندک و ناچیز است، آن را پس انداز کنید. وجود پس انداز (هرچند اندک) شما را برای صرفه جویی و پس انداز بیش تر ترغیب می کند. با داشتن یک حساب بانکی انگیزه ی شما برای پس انداز افزایش می یابد. پول کم امروز، پایه ی سرمایه ی شما در آینده است. این پایه را از هم اکنون بسازید. البته ممکن است که در بانک سود زیادی عاید شما نشود؛ اما همین که پول در بانک پس انداز می شود ذهن شما به سمت خرج کردن آن نمی رود. از سوی دیگر برای افزایش میزان پس انداز خود رغبت بیشتری دارید. حتی اگر در یک ماه میزان سود داشته ی شما ۱% باشد، با گذشت زمان متوجه تغییرات می شود. این مقدار سود به ظاهر ناچیز است؛ اما بعد از گذشت چند سال می توانید با میزان پس انداز خود یک ملک خریداری کنید.

۳- از فکر کردن به پول بپرهیزید

پول پول میاره

یکی از دلایل شکست بسیاری از افراد، اهمیت دادن بیش از حد به پول است. به طوری که فکر پول تمامی ذهن آن ها را به خود اختصاص می دهد. این گروه به دلیل این که برای پول ارزش زیادی قائل اند، خدمات و محصولات آن ها تحت تأثیر سود و زیان مالی قرار می گیرد و رضایت مشتریان اهمیتی ندارد. در این صورت اگر پای پول زیادی در میان باشد، خدمات باکیفیت ارائه می دهند؛ اما اگر بدانند که قرار نیست سود زیادی عایدشان شود، از کیفیت کار خود می کاهند. شاید در کوتاه مدت این گروه پول و سود زیادی به دست آورند؛ اما به دلیل عدم رضایت مشتریان، در بلندمدت سودی عایدشان نمی شود. پس برای این گروه پول پول میاره به عرصه ی عمل نمی رسد.

۴- دارایی های خود را توسعه دهید

پول پول میاره

یکی دیگر از راه هایی که از طریق آن می توانید میزان دارایی خود را افزایش دهید، توسعه ی دارایی هاست. اگر اکنون در یک خانه با متراژ ۱۰۰ متر زندگی می کنید، تلاش کنید تا خانه ی دیگری با متراژ ۱۵۰ متر و در یک محله ی بهتر خریداری کنید. برای توسعه ی دارایی های خود می توانید روی وام های بانکی حساب باز کنید. برای مثال شما از بانک ۲۰۰ میلیون تومان وام دریافت می کنید. سپس ملک فعلی خود را با قیمت ۱۵۰ میلیون تومان می فروشید. ۱۵۰ میلیون حاصل از فروش خانه و ۲۰۰ میلیون وام را با هم ترکیب کرده و با مجموع آن یک ملک دیگر به ارزش ۳۵۰ میلیون تومان خریداری می کنید. سپس با مقدار اندکی سرمایه، ملک جدید را تعمیر کنید و آن را با قیمت ۴۵۰ میلیون تومان بفروشید. با این تکنیک سرمایه ی شما ۱۰۰ میلیون تومان افزایش می یابد. البته برای خرید و فروش ملک باید به شرایط بازار و وضعیت اقتصادی نیز توجه داشته باشید. بدون تحقیق و اطلاعات درست ممکن است متضرر شوید.

۵- ساخت سبد سهام

پول پول میاره

یکی از راه های دیگری که مصداق بارز پول پول میاره است، سرمایه گذاری مداوم در سهام است. سپس سود سهام را مجدداً سرمایه گذاری می کنید و با آن ثروت زیادی را به دست خواهید آورد. مطمئناً اگر سهام با پیشرفت زیادی روبه رو شود، پول شما چند برابر می شود. البته برخی از کسانی که در انتخاب سبد سهام مهارت ندارند، ممکن است سرمایه ی خود را نیز از دست بدهند. سهام در طولانی مدت سود زیادی را به دنبال دارد و با نقدینگی بیش تری همراه است. سقوط بازار بورس به معنای فرصت خرید برای کسانی است که پول نقد و اعصاب قوی دارند.

۶- تجارت راه بیندازید

اگر مقداری پول دارید و می خواهید این مقدار پول را برای کسب و کار استفاده کنید، به فکر راه اندازی یک استارت آپ باشید. این روزها استارت آپ ها رونق زیادی گرفته اند. با این روش پتانسیل زیادی برای موفقیت و پول دار شدن دارید. برای مثال می توانید یک اپلیکیشن سرویس دهی برای غذا راه اندازی کنید. در این صورت کاربران می توانند در اپلیکیشن شما ثبت نام کنند و از منوی برنامه ، غذای خود را به رستوران ها اعلام کنند. فروشگاه اینترنتی نیز یکی دیگر از روش هایی است که از طریق آن می توانید یک محصول را بفروشید. تجارت از طریق اینترنت فرصت زیادی را در اختیار شما قرار می دهد. در عین حال به اجاره ی ساختمان، پرداخت مالیات، پرداخت هزینه ی آب، برق و … نیاز ندارید.

۷- برای تبدیل پول به پول باید هزینه ها را کاهش دهید

یکی از اشتباهات رایج بسیاری از افرادی که قادر نیستند با پول خود، پول بیش تری به دست آورند، پرداخت هزینه های زیاد است. اگر شما هزینه های زیادی داشته باشید، حتی اگر پول کافی هم وجود داشته باشد، به دلیل بالا بودن هزینه قادر به سرمایه گذاری و راه اندازی کسب و کار جدید نیستید. در نتیجه پول شما فقط برای پرداخت نیازهای امروز صرف می شود. اما یک راه عالی برای این که بتوانید میزان دارایی خود را چند برابر کنید، اکتفا به داشته هاست. اگر به آنچه که دارید، قانع باشید نیاز نیست تا هزینه ی زیادی را صرف موارد غیرضروری کنید. در مقابل پول خود را برای به دست آوردن پول بیش تر مصرف می کنید. برای این که بدانید هر ماه چقدر هزینه کرده و چقدر درآمد داشته اید، یک صفحه ی Excel بسازید و سپس در قسمتی از آن میزان دارایی و در قسمت دیگر آن میزان هزینه ها را یادداشت کنید. به تدریج برخی از هزینه های غیر لازم را کنار بگذارید. برای مثال این ماه از خرید وسایلی مثل عطر، لباس اضافه و کفش صرف نظر کنید. در مقابل مقدار پولی را که از این راه صرفه جویی می شود، یادداشت کنید. هر ماه مقداری از هزینه های خود را کم کنید. در انتهای یک سال بخش زیادی از هزینه های اضافه کم و در مقابل پس انداز بیش تری خواهید داشت. حال با این پس انداز می توانید یک کسب و کار داشته باشید.

۸- سرمایه گذاری عاقلانه انجام دهید

پول پول میاره

سرمایه گذاری یک ریسک است؛ اما اگر به درستی انجام شود می تواند به یک فرصت بزرگ تبدیل شود. برای مثال شما بر روی یک هنرمند توانمند اما بی پول، سرمایه گذاری می کنید. بعد از این که او به موفقیت نسبی دست پیدا کرد، سود حاصل از کار را با شما تقسیم می کند؛ اما اگر این فرد به هر دلیلی در کار خود موفق نشود، سرمایه ی شما از دست می رود و هیچ سودی هم عاید شما نمی شود؛ بنابراین باید در انتخاب محل سرمایه گذاری، دقیق عمل کنید و همه ی جوانب را بسنجید.
برای این که شانس خود را در سرمایه گذاری افزایش دهید، با متخصصان و مشاوران مالی صحبت کنید. وارن بافت یکی از ثروتمندان و سرمایه گذاران موفق است که پیشنهاد می دهد:

«کسانی که برای اولین بار وارد عرصه ی سرمایه گذاری می شوند نباید به یک باره تمامی سرمایه ی خود را در یک بخش دخیل کنند. بلکه بهتر است تنها ۳۰% از وجه نقد خود را برای خرید اوراق قرضه ی کوتاه مدت و ۷۰ درصد از آن را برای یک کار دیگر صرف کنید. درصورتی که در مورد اول ضرر کنید، تنها ۳۰ درصد از سرمایه ی شما به باد رفته است. اگر در مورد دوم خسارتی به شما وارد شود، ۳۰ درصد پس انداز دارید».

۹- با پول زمان بخرید

پول پول میاره

پول پول میاره زمانی به شکل واقعی اجرا می شود که بتوانید با پول زمان را نیز بخرید. به این معنا که از طریق دادن دستمزد بیش تر به متخصصان، سرعت کار خود را افزایش دهید. برای مثال یک کارگاه تولیدی کوچک که با نیروی انسانی و دستگاه های قدیمی کار می کند؛ اما این کارگاه به دلیل قدیمی بودن تجهیزات، محصولات کمی را به بازار عرضه کند؛ زیرا زمان و نیروی کافی برای تولید محصول بیش تر را ندارد؛ اما اگر مدیران همین کارگاه، تجهیزات و دستگاه های مدرن خریداری کنند، می توانند سرعت تولید محصولات خود را افزایش دهند. افزایش محصولات بیش تر در مدت زمان کمتر به معنای خرید زمان است. اگر فرض بگیریم این کارگاه با وجود دستگاه های قدیمی در طی یک هفته ۱۰ تن محصول تولید می کند، اکنون با وجود دستگاه های پیشرفته می تواند در یک روز ۱۰ تن محصول تولید کند؛ بنابراین در ازای هر یک روز، ۹ روز زمان خریداری کرده است. خریداری زمان با وجود پول و سرمایه گذاری ممکن است. پس مصداق بارز پول پول میاره را می توان در اینجا به راحتی شرح داد.

ادامه مطلب
ثروتمندان چگونه پول خرج می کنند؟
ثروتمندان چگونه پول خرج می کنند؟

به راستی طریقه ی پول خرج کردن ثروتمندان دنیا چگونه است؟ آیا آن ها باوجود داشتن ثروت زیاد، زندگی رویایی ای دارند؟ آن ها در چه خانه هایی زندگی می کنند و چه ماشینی سوار می شوند؟ جالب است بدانید برخلاف تصور رایج، پول خرج کردن ثروتمندان به شکل ولخرجی و هدر دادن پول نیست. آن ها برای خرج کردن ذره ذره ی پول خود برنامه ریزی دارند و از هدر دادن سرمایه و دارایی های خود پرهیز می کنند.

برای این که ثابت کنیم پول خرج کردن ثروتمندان با ولخرجی و اتلاف سرمایه همراه نیست، چند دلیل قانع کننده وجود دارد. ازجمله:

پول خرج کردن ثروتمندان در دنیا

یکی از دلایلی که باعث می شود پول خرج کردن ثروتمندان به چشم بیاید و افراد ثروتمند ولخرجی و اسراف نکنند، توجه به تلاش هایی است که درگذشته برای پول درآوردن داشته اند. وقتی ثروت بازور و زحمت به دست می آید، فرد ثروتمند حاضر نیست آن را به راحتی از دست بدهد. مگر این که ثروت یک شبه به دست آمده باشد. در این صورت ممکن است که فرد ثروتمند خود را صاحب واقعی سرمایه و ثروت نمی داند.

برخی از افراد که با یک فرصت استثنایی (مثلاً برنده شدن در قرعه کشی بانک یا از طریق دریافت سهم ارث) یک شبه ثروتمند می شوند، از آنجا که برای به کسب درآمد خود زحمت نکشیده اند، برایشان اهمیتی ندارد که ثروت در چه راهی مصرف شود. به تنها چیزی که فکر می کنند، رفاه امروزشان است.

ثروتمندان با صرفه جویی ثروتمند می شود

پول خرج کردن ثروتمندان

برای این که ثابت کنیم پول خرج کردن ثروتمندان مانند افراد عادی نیست، باید نحوه ی ثروتمند شدن آن ها را به یاد بیاورید. پول خرج کردن ثروتمندان ازنظر افراد کم درآمد، یک امر غیرمعمول است. حتی گاهی به آن ها برچسب «خسیس» هم زده می شود. زیرا افراد عادی انتظار دارند ثروتمندان همه ی سرمایه ی خود را یک شبه خرج کنند و یا این که برای خرید بدون ترس پول خرج کنند. در حالی که یک فرد ثروتمند با صرفه جویی به ثروت و سرمایه می رسد و چون به این رویه عادت کرده است، همان روش را هم ادامه می دهد. درواقع صرفه جویی به جزئی از شخصیت او تبدیل شده است. حتی با ثروتمند شدن هم این ویژگی او از بین نمی رود.

برای مثال افراد ثروتمند اغلب به لباس های ساده ای اکتفا می کنند و حاضر نیستند هزینه ی زیادی برای خرید لباس های گران قیمت پرداخت کنند.

ثروتمندان مسئولیت پذیر و خلاق اند

ثروتمندان چگونه پول خرج می کنند؟ پول خرج کردن ثروتمندان

یکی دیگر از استدلال هایی که صرفه جویی در پول خرج کردن ثروتمندان را ثابت می کند، مسئولیت پذیری این گروه است. آن ها نسبت به هر موضوع و پدیده ای احساس مسئولیت دارند. حتی پول و سرمایه نیز برای آن ها اهمیت زیادی دارد. افراد ثروتمند به دلیل این که برای جمع آوری ثروت بیش تر تلاش زیادی می کنند و زحمت بسیار می کشند، نسبت به آن حس مسئولیت دارند. از سوی دیگر آن ها به دلیل قوه ی خلاقیت بالا، برای بسیاری از امور راه کارهای ارزان قیمت پیدا می کنند. به همین دلیل مجبور نیستند برای برخی از امور و وسایل، هزینه ی زیادی پرداخت کنند.

یک فرد ثروتمند با کنار زدن برخی از هزینه های غیرضروری به ثروت زیادی دست پیدا می کند. او حاضر نیست هرماه پول زیادی برای خرید لباس، لوازم شخصی و عطر و ادکلن با برندهای معروف پرداخت کند. به جای این که هرماه لباس های جدید را به تن کند، لباس ها و وسایل کهنه ی خود را با خلاقیت تعمیر می کند تا بتواند از آن ها مجدداً استفاده کنند.

ثروتمندان عزت نفس بالایی دارند

پول خرج کردن ثروتمندان با میزان عزت نفس و اعتماد به نفس ارتباط نزدیکی دارد. آن ها به دلیل برخورداری از عزت نفس و اعتماد به نفس، حاضر نیستند برای خودنمایی هزینه های زیادی پرداخت کنند. یک فرد ثروتمند می داند که همه او را می شناسند و می دانند که او از موقعیت و شأن بالایی برخوردار است. پس نیاز نیست که با خرید وسایل و لباس های گران قیمت، خود را به نمایش بگذارد.

یکی از دلایلی که باعث می شود اغلب افراد عادی، پول زیادی برای خرید یک ادوکلن، عینک آفتابی یا کفش خرج کنند، نداشتن اعتمادبه نفس است. درواقع آن ها سعی دارند با وسایل گران قیمت و یا سوارشدن در یک خودروی لوکس، خود را به دیگران نمایش دهند. اما افراد ثروتمند به دنبال جلب توجه دیگران نیستند. برای آن ها پول و سرمایه نسبت به نگاه ها و نظرات دیگران، ارزش بیش تری دارد. پس پول و سرمایه ی خود را برای جلب نظر دیگران به هدر نمی دهند.

آن ها به دنبال افزایش سرمایه هستند

ثروتمندان چگونه پول خرج می کنند؟ پول خرج کردن ثروتمندان

پول خرج کردن ثروتمندان به گونه ای است که به فکر آینده و افزایش سرمایه ی خود هستند. آن ها هنگام خرید به زمانی فکر می کنند که باید کالا را بفروشند. به همین دلیل به سراغ کالاهایی که خریدار ندارند، نمی روند. برای مثال خرید طلا و جواهرات برای آن ها یک پس انداز محسوب می شود. اما پرداخت پول زیاد برای یک مهمانی یک شبه به معنای ولخرجی و زیاده روی است.

اغلب ثروتمندان دنیا خودروهای لوکس و گران قیمت سوار می شوند. چون می دانند در صورت خسته شدن از این خودرو می توانند آن را به فرد دیگری بفروشند. اما افراد عادی در زمان پول خرج کردن بیش تر از اینکه به سود خود در آینده فکر کنند، به فکر رفع حاجات فعلی خود هستند.

ثروتمندان

ثروتمندان چگونه پول خرج می کنند؟ پول خرج کردن ثروتمندان

حال که به دلایل صرفه جویی در پول خرج کردن ثروتمندان آشنا شدید، خوب است بدانید برخی از ثروتمندان سرشناسِ دنیا چگونه زندگی می کنند و پول خود را در چه جاهایی به مصرف می رسانند. در ادامه به معرفی برخی از ثروتمندترین افراد دنیا و نحوه ی پول خرج کردن آن ها می پردازیم.

خانواده ی سلطنتی در انگلیس

ثروتمندان چگونه پول خرج می کنند؟ پول خرج کردن ثروتمندان

خانواده ی سلطنتی بریتانیا در ردیف ثروتمندترین های دنیا به شمار می روند. اما جالب است بدانید که زندگی آن ها در سادگی و به دور از تجمل گرایی می گذرد. نمونه ی بارز از سادگی در زندگی خانواده سلطنتی را می توان در ازدواج ویلیام و کاترین مشاهده کرد.  هرچند آن ها برای اقامت خود در یک هتل ۵ ستاره در شهر کلاسترز (سوئیس) حدود ۶۰ هزار دلار هزینه کرده و یک تاج با پوشش ۱۶ فوتی از الماس بر سر کاترین گذاشته بودند، اما ظاهر جشن چیز دیگری را نمایان می کرد. در جشن آن ها خبری از گریم های سه بعدی گران قیمت و لباس های اشرافی نبود.

اپرا وینفری

ثروتمندان چگونه پول خرج می کنند؟ پول خرج کردن ثروتمندان

اپرا وینفری یکی دیگر از افراد مشهور و ثروتمند است که در کالیفرنیا زندگی می کند. او صاحب یک عمارت باقیمت ۸۵ میلیون دلار است. او کودکی و نوجوانی سختی را پشت سر گذاشته بود. اما اکنون در بین قدرتمندترین افراد جهان در رتبه ی ۴۵ قرار دارد. اپرا وینفری فعالیت های انسان دوستانه ی زیادی را در کارنامه ی خود دارد. میزان تلاش اپرا برای کمک به انسان های فقیر، او را به یکی از بانفوذترین زنان در جهان تبدیل کرده است. اپرا زمانی که متوجه شد یک خواهر ناتنی دارد، برای او یک خانه با بهای نیم میلیون دلار خریداری کرد.

 لری الیسون

ثروتمندان چگونه پول خرج می کنند؟ پول خرج کردن ثروتمندان

پول خرج کردن ثروتمندان شامل لری الیسون نیز می شود. او یکی دیگر از افراد ثروتمند در دنیاست. لری یکی از بنیان گذاران شرکت اوراکل درزمینه ی نرم افزارهای پایگاه داده است. براساس گزارش فوربس، لری الیسون در رده ی پنجم ثروتمندترین افراد جهان قرار می گیرد. او یک ملک در وودساید (کالیفرنیا) دارد که به روستاهای ژاپنی در قرون وسطی شبیه است. علاوه بر این، لری الیسون یک خانه در محله ی پاسیفیک هایتز سان فرانسیسکو دارد. وسعت ملک او به حدود ۱۰ هزار مترمربع می رسد که در آن امکاناتی از قبیل استخر، سونا، دریاچه ی مصنوعی و حوضچه ی ماهی راه اندازی شده است. لری در سال ۲۰۱۲ نیز یک عمارت ۱۰ هزار متری در جزیره ی لانای (هاوایی) خریداری کرده بود.

دیوید و ویکتوریا بکهام

ثروتمندان چگونه پول خرج می کنند؟ پول خرج کردن ثروتمندان

دیوید بکهام که به دلیل بازی های موفقیت آمیزش در تیم های منچستریونایتد و رئال مادرید معروف شد، یکی دیگر از ثروتمندترین افراد دنیا محسوب می شود. البته او بعد از بازنشستگی در فوتبال وارد کار مدلینگ شد. او یک پورشه ی ۱۱۰ باارزش ۱۴۵ هزار دلار دارد. همسر دیوید بکهام نیز یک رولز رویس فانتوم باارزش ۴۷۵ هزار دلار دارد. اکنون این زوج ثروتمند در لندن زندگی می کنند و البته بخشی از زمان خود را نیز صرف سفر به آمریکا و سایر کشورهای توریستی در دنیا می کنند. آن ها در دبی یک آپارتمان به ارزش ۱۵ میلیون دلار دارند.

بیل گیتس

ثروتمندان چگونه پول خرج می کنند؟ پول خرج کردن ثروتمندان

بیل گیتس مدیرعامل شرکت مایکروسافت یکی از میلیاردرهای معروف جهان است. او چندین سال پیاپی است که در رده ی اول ثروتمندترین فرد دنیا قرار می گیرد. او هرسال میلیون ها دلار به انجمن های خیریه کمک می کند. از او باید به عنوان یک ثروتمند صرفه جو در جهان نام برد که پول خود را برای خرید وسایل بی ارزش صرف نمی کند. با این حال او اکنون صاحب یک خانه با متراژ ۶ هزار متر است که در میان دریاچه ی واشنگتن ساخته شده است. ازجمله امکانات این عمارت می توان به باشگاه ورزشی، کتابخانه، سینمای شخصی، استخر و سونا اشاره کرد.

بیل گیتس برای ساخت این عمارت حدود ۲٫۶۳ میلیون دلار هزینه کرده است. اما اکنون ارزش آن به ۱۲۰ میلیون دلار می رسد. از دیگر دارایی های بیل گیتس باید به جت شخصی او اشاره کرد که حدود ۴۵ میلیون دلار ارزش دارد.

وارن بافت

ثروتمندان چگونه پول خرج می کنند؟ پول خرج کردن ثروتمندان

وارن بافت سرمایه گذار و بازاریاب موفق آمریکایی است که به عنوان سومین میلیاردر جهان محسوب می شود. او هم اکنون مدیرعامل شرکت برکشایر هاتاوی است. در آمریکا او را به عنوان یک ثروتمند نیکوکار می شناسند. وارن بافت از آن دست افراد ثروتمندی است که در کم خرج بودن و صرفه جویی شناخته شده است. او هم اکنون در یک خانه با ۵ اتاق زندگی می کند. این خانه در سال ۱۹۵۸ ساخته شد که وارن بافت آن را باقیمت ۳۱ هزار و ۵۰۰ دلار خریداری کرد. اکنون این ملک در حدود ۲۵۸ هزار دلار قیمت دارد.

لئوناردو دی کاپریو

ثروتمندان چگونه پول خرج می کنند؟ پول خرج کردن ثروتمندان

لئوناردو دی کاپریو هنرپیشه ی معروف آمریکایی است که بسیاری از ایرانیان او را با بازی در فیلم تایتانیک می شناسند. او تاکنون ۶ بار جایزه ی اسکار را از آنِ خود کرده است. او بخش زیادی از زمان خود را برای سرگرمی، تفریح و سفر صرف می کند. بخشی از ثروت لئوناردو برای تفریحاتش خرج می شود. او به دلیل علاقه ای که به قایق رانی دارد، تنها برای یک سفر با قایق، حدود ۵۰ هزار دلار هزینه پرداخت کرده است.

آرنولد شوارتزنگر

ثروتمندان چگونه پول خرج می کنند؟ پول خرج کردن ثروتمندان

پول خرج کردن ثروتمندان شامل حال آرنولد شوارتزنگر نیز می شود. چراکه او یک تاجر و سیاست مدار آمریکایی است که میزان سرمایه ی او به بیش از ۳۰۰ میلیون دلار می رسد. آرنولد شوارتزنگر درگذشته فرماندار ایالت کالیفرنیا نیز بود. مهم ترین جمله ای که او در مورد پول خرج کردن دارد این است: «پول با خود خوشبختی و شادی نمی آورد. بلکه شما خوشحالی را خلق می کنید. احساس شادی ناشی از خرج کردن ۵۰ میلیون دلار بااحساس شادی ناشی از خرج کردن ۴۸ میلیون دلار فرقی باهم ندارد». همین توصیه ی آرنولد شوارتزنگر نشان می دهد که او اهل زیاده روی در پول خرج کردن نیست.

مارک کوبن

ثروتمندان چگونه پول خرج می کنند؟ پول خرج کردن ثروتمندان

مارک کوبن یکی از تاجران ثروتمند آمریکایی است که توانست در سال ۲۰۰۰ یک باشگاه بسکتبال را باارزش ۲۸۰ میلیون دلار خریداری کند. او در آمریکا به عنوان یک سرمایه گذار باهوش شناخته شده است. مارک کوبن توانسته است از طریق تجارت، سرمایه ی خود را به بیش از ۷۶۵ میلیون دلار برساند. با این وجود او معتقد است که پول شادی آفرین نیست. بلکه آرامش درونی را بزرگ ترین راز خوشبختی و شادی می داند. به همین دلیل توصیه می کند به جای توجه بیش از حد به خرج کردن پول، به زندگی لبخند بزنید.

پاف ددی

ثروتمندان چگونه پول خرج می کنند؟ پول خرج کردن ثروتمندان

یکی دیگر از ثروتمندترین افراد دنیا پاف ددی است که در نیویورک زندگی می کند. او یک خواننده و آهنگ ساز محبوب است که در زمینه ی موسیقی رپ شهرت دارد. میزان ثروت او به بیش از ۸۵۵ میلیون دلار می رسد. پاف ددی در سال ۲۰۰۹ در جشن تولد ۴۰ سالگی خود، بیش ۳ میلیون دلار هزینه کرد. در این مهمانی ۵۰۰ مهمان از بین چهره های معروف دعوت شده بود.

مارک زاکربرگ

ثروتمندان چگونه پول خرج می کنند؟ پول خرج کردن ثروتمندان

زمزمه های نحوه ی پول خرج کردن ثروتمندان به مارک زاکربرگ نیز می رسد. زیرا او مؤسس فیسبوک است که اکنون یکی از ثروتمندترین افراد دنیا محسوب می شود. او کار خود را در سن ۲۰ سالگی شروع کرد. زاکربرگ یکی از ثروتمندان نیکوکار در آمریکاست که در سال ۲۰۱۳ به مؤسسات خیریه در این کشور کمک های مالی زیادی کرده است. باوجود ثروت زیاد، زندگی زاکربرگ چندان پرزرق و برق نیست. جشن ازدواج او با پریسیلا چان در سال ۲۰۱۰ در اوج سادگی و به دور از تجمل برگزار شد. او اکنون یک خودروی فولکس واگن ITG به ارزش ۲۵ هزار دلار دارد.

ادامه مطلب
سرمایه گذار گوسفند
سرمایه گذار گوسفند کیست؟

منظور از سرمایه گذار گوسفند چه کسی است؟

سرمایه گذار گوسفند فردی است که برای خودش استراتژی معاملاتی ندارد. تصمیم های چنین سرمایه گذاری به طور مستقیم تحت تاثیر احساسات و پیشنهادهای دیگران – مثلا دوستان، اعضای خانواده و حتی استادان مالی – قرار می گیرد. متأسفانه، آن ها آینده مالی خود را در اختیار افرادی قرار می دهند که گاهی درستی اطلاعاتشان به شکلی اساسی زیر سوال می رود.

سرمایه گذار گوسفند درونتان را مهار کنید

اصطلاح گوسفند در این مقاله به سرمایه گذاران دنباله رو اشاره دارد. رفتار معاملاتی چنین سرمایه گذارانی همانند یک گوسفند است که بدون راهنمایی چوپان، کاری از پیش نمی برد. این چوپان می تواند در شمایل یک متخصص در زمینه مالی، تکیه بر روند سعود و سقوط سهام در گذشته یا حتی داستان بازار ظاهر شود. با این وجود دوستان و اعضای خانواده کاملاً آگاهانه و اندیشمندانه نیز می توانند نقش چوپانان را برای سرمایه گذاران گوسفند ایفا کنند.

علت های زیادی در پس زمینه این رفتار شایع سرمایه گذاران وجود دارند. مثلا ممکن است سرمایه گذار گوسفند از دانش به کار گیری تاکتیک ها و اصول سرمایه گذاری چیزی نداند یا حتی آن قدر که لازم است برای تحقیقات سرمایه گذاری اش زمان کافی نداشته باشد. غافل از آن که مدیریت سرمایه نیاز به صرف زمان و آموزش اصولی دارد. این علت ها در کنار هم جمع می شوند و کم کم سرمایه گذار اعتماد به نفس انجام مستقل سرمایه گذاری را از دست می دهد و احساس می کند که برای انجام هر معامله به راهنمایی و مشاوره دیگران نیاز دارد.

این نوع از سرمایه گذارها معمولا معامله هایی عجولانه و بدون در نظر گرفتن سود و زیان اقتصادی شان انجام می دهند. رفتار سرمایه گذاران گوسفند با رفتار سرمایه گذاران گاو و خرس که دیدگاه های خود را در مورد بازار متمرکز کرده اند، مغایر است.

مدیریت ریسک و دردسرهای یک سرمایه گذار گوسفند

سرمایه گذارانی که رفتار معاملاتی آنها شبیه گوسفند است اغلب آخرین کسانی هستند که در یک حرکت عمده به بازار می رسند. زیرا سرمایه گذاری های خود را بر اساس آنچه بیشتر در موردش صحبت می شود، پایه گذاری می کنند. بسیاری از کارشناسان معتقدند که سرمایه گذاران گوسفند، بیشترین احتمال ضرر در سرمایه گذاری را به خود جذب می کنند چون استراتژی روشنی برای سرمایه گذاری ندارند.

سرمایه گذار گوسفند به خصوص در بازارهای گاوی به شیوه ای ضعیف تصمیم گیری می کند و هزینه های زیادی را بابت اشتباهاتش می پردازد. زیرا درست در زمانی که بسیاری از سرمایه گذاران احساس خوش بینی و اطمینان می کنند، آنها در تردید گیر کرده اند و هیچ اقدامی انجام نمی دهند. حتی ممکن است برخی از افراد در خوش بینی زیاد حبس شوند و تحت تاثیر هیجان های پیرامونشان تصمیم های پرخطرتری بگیرند. این مورد می تواند نه تنها در مورد سرمایه گذاری بلکه در سایر بخش های زندگی فرد نیز تاثیرهای منفی خودش را باقی بگذارد.

ادامه مطلب
Motivational-phrases
۱۰۷ جمله انگیزشی! گلچینی از بهترین جملات انگیزشی در مورد سرمایه‌ گذاری

جملات انگیزشی، درست مانند نورافکن‌های پرشوری هستند که می‌توانند انگیزه مناسبی برای یک شروع تازه باشند. یکی از توصیه‌های ثابت افراد موفق این است که هر روز صبح، دو کار انجام دهید؛ مرور اهداف و خواندن جملات انگیزشی. در این مقاله، گلچینی ارزشمند از جملات انگیزشی را که از زبان موفق‌ترین افراد در سرتاسر جهان بیان شده‌اند را با هم خواهیم خواند.

جملات انگیزشی

این 107 جمله انگیزشی که ما در ادامه به آن‌ها اشاره می‌کنیم غالبا از طرف افرادی است که بعد از دشواری‌های متعدد به موفقیت رسیده‌اند. قطعا اگر این جملات انگیزشی را تکرار کرده و به آن‌ها ایمان داشته باشید، می‌تواند تاثیر مثبتی در زندگی شما داشته باشد.

1. دیل کارنگی

«موفقیت در هر زمینه‌ای، ارتباط مستقیمی با قدرت اراده ما دارد.»

اراده یکی از پایه‌های اصلی هر موفقیتی به شمار رفته و جملات انگیزشی زیادی در مورد آن وجود دارد. به عبارتی دیگر، اراده، ریشه خواستن است؛ جوهری است که حرف را به عمل تبدیل کرده و آرزوها را از جهان خیال به واقعیت مادی می‌آورد. همه ما می‌دانیم که بدون داشتن اراده، هیچ کاری انجام نمی‌شود.

شما از یک تا ده، به نیروی اراده خود چه نمره‌ای می‌دهید؟

2. آنتونی رابینز

«انعطاف پذیری باعث می‌شود ایده‌های تازه‌ای پیدا کرده و به نتایج و موفقیت‌های بهتری برسید.»

قانون‌های نانوشته زیادی در این جهان وجود دارد؛ یکی از مهم‌ترین این قانون‌ها این است که مقابله کردن با چیزهایی که نمی‌خواهیم یا دوستش نداریم آن‌ها را قوی‌تری می‌کند. برای مثال، اگر از شکست فرار کنیم، از ضرر کردن بترسیم، از بیماری، از تنهایی و… دوری کنیم یا در مقابلشان قد علم کنیم، قوی‌تر می‌شوند؛ گویی که از ترس ما جان می‌گیرند.

در نتیجه بهترین و باید بگویم تنهاترین راه برای عبور از این ترس‌ها و نگرانی‌ها، انعطاف‌پذیری است. انعطاف‌پذیری به ما این قدرت را می‌دهد که به جای اهمیت دادن به ترس‌هایمان خیلی آرام از کنارشان بگذریم. درواقع، آن‌ها را ببینیم اما قدرتی در اختیارشان قرار ندهیم و به همین سادگی، پیروز کارزار ترس‌هایمان شویم.

3. جیم ران

«افراد موفق، کارهایی انجام می‌دهند که افراد ناموفق دوست ندارند، انجام دهند. آرزو نکنید ای کاش آسان‌تر شود؛ آرزو کنید ای کاش من بهتر شوم.»

اشتباه نگاه کردن، ریشه بسیاری از شکست‌های ما در زندگی است؛ ما همیشه جایی بیرون از وجودمان به دنبال پاسخ پرسش‌هایمان می‌گردیم. در حالی که خودمان بزرگ‌ترین پاسخ هستیم. به یاد داشته باشید که وقتی برای پیشرفت‌مان تلاش کرده و هر روز فقط کمی بهتر از روز قبل شویم، در نهایت راه‌حل‌ها را یکی پس از دیگری پیدا می‌کنیم.

موفقیت در زندگی

4. کارلوس اسلیم

«وقتی برای تفکرات و اعتقادات دیگران زندگی و کار می‌کنید، در حقیقت مرده‌اید.»

مرگ را چطور تعریف می‌کنید؟ کارلوس اسلیم به دو شکل مرگ را تعریف می‌کند؛ یکی شکل عادی و مرسوم آن است که روحمان جسم را ترک می‌کند و شکل دوم آن، حالتی است که ما زنده هستیم اما کنترل فکر و ذهنمان را به دست دیگران داده‌ایم.

چنین جملات انگیزشی، می‌توانند در حکم یک تلنگر کوچک عمل کنند؛ با این تعریف، شما زنده هستید؟

5. محمد علی کلی

«موفقیت یعنی مبارزه تا آخرین نفس!»

خواندن جملات انگیزشی از زبان محمد علی کلی، شور و نشاط عجیبی را در وجود خواننده بیدار می‌کند. موفقیت، کنار هم گذاشتن نکته‌های کوچکی است که در عین کوچکی، بسیار قدرتمند هستند؛ تسلیم نشدن تا آخرین لحظه، یکی از همین نکته‌هاست.

آخرین باری که کاری را تا آخرین لحظه انجام دادید، چه زمانی بود؟

6. مارک زاکربرگ

«بزرگ‌ترین ریسک، ریسک نکردن است؛ در دنیایی که تغییر با سرعت در حال پیشروی است، تنها استراتژی برای شکست، ریسک نکردن است.»

ردپای ریسک در جملات انگیزشی زیادی پیدا می‌شود. بهترین اقدام در مقابل شرایط جدیدی که به نوعی ریسک به حساب می‌آیند، کسب اطلاعات و تلاش برای انجام اقدامات هوشمندانه است؛ عصر حاضر، جایی برای افراد محافظه کار ندارد.

ریسک کردن برای موفقیت بیشتر

7. تی هارواکر

«افراد موفق دائما در حال رشد و یادگیری هستند؛ در حالیکه افراد معمولی این ذهنیت را دارند که همه چیز می‌دانند.»

همه چیزدانی، ادعای تازه‌ای نیست؛ در طول تاریخ، انسان‌ها با اشک و خونشان در حال اثبات این ادعای پوشالی بودند. در حقیقت، هیچ‌کس در دنیا وجود ندارد که همه چیز را بداند. ما تنها می‌توانیم بیشتر و بیشتر یاد گرفته و به دانشمان از یک تخصص، اضافه کنیم.

به عبارتی دیگر، روند یادگیری جریانی است که باید همیشه در زندگی‌مان وجود داشته باشد؛ این تنها راه برای رشد و موفقیتی پیوسته است.

8. باب پراکتور

«اگر دقیقا می‌دانید باید چه کار کنید تا به هدفتان برسید، هدفی که دارید به اندازه کافی بزرگ نیست.»

افراد موفق و بزرگان، با جملات انگیزشی زیادی، سعی در انتقال این مفهوم داشتند که باید اهداف بزرگی داشته باشیم؛ آن قدر بزرگ که حتی ندانیم از کجا باید شروع کرد.

شاید در ابتدا، داشتن چنین اهدافی غیرمنطقی به نظر برسد، اما انتخاب اهداف بزرگ یکی از شیوه‌های کاربردی برای برانگیختن انگیزه و استفاده از حداکثر توان فردی به شمار می‌رود. بزرگی کدام هدف در زندگی‌تان شما را می‌ترساند؟

9. بیل گیتس

«یکی از رموز موفقیت این است که برای همیشه در ذهن خود، کلمه نمی دانم را به هنوز نمی‌دانم تغییر دهید.»

واژه «نمی‌دانم» تیر خلاصی به ذهن ماست؛ در این صورت، ذهن از تلاش برای پیدا کردن راه‌حل‌های تازه دست برمی‌دارد. اما عبارت «هنوز نمی‌دانم» ذهن را قلقلک می‌دهد تا هر چه سریع‌تر به دنبال یافتن پاسخ درست بگردد؛ این واکنش جالب ذهن، نشان‌دهنده قدرت بی‌نظیر واژه‌ها در جهان ماست.

10. دارن هاردی

«زمانی که دلیلتان به اندازه کافی بزرگ باشد، قادر به انجام هر کاری هستید.»

دلیل، عنصر برانگیزنده برای هر کاری است؛ انسانی که دلیل زندگی‌اش را گم کرده باشد، به راحتی دلیل نفس کشیدنش را هم گم می‌کند. دلیل به انسان‌ها این امکان را می‌دهد تا توانایی‌های خفته در وجودشان را بیدار کنند. به همین دلیل پیشنهاد می‌کنیم هیچ کاری را بدون دلیل انجام ندهید؛ چون در آن صورت، عمر، استعداد و انگیزه‌های خود را بیهوده خرج کرده‌اید.

جملات انگیزشی برای موفقیت بیشتر در زندگی

11. بیل گیتس

«هیچ وقت خودت را با کسی مقایسه نکن؛ با این کار به خودت توهین می‌کنی.»

مقایسه یکی از چالش‌های اساسی زندگی‌های امروزی است؛ بیل گیتس در این سخن، مقایسه خودمان با دیگران را نوعی توهین به حساب آورده است. این سخن شباهت بسیار زیادی به یکی از گفته‌های آلبرت انیشتین دارد که می‌گفت:

«هر کس یک نابغه است؛ ولی اگر ماهی را از روی توانایی‌اش در بالا رفتن از درخت قضاوت کنی، آن ماهی تمام عمرش را با این باور زندگی خواهد کرد که یک احمق است.»

12. رابرت کیوساکی

«اندازه موفقیت شما به وسیله قدرت اشتیاق، رویاها و اینکه چگونه در طول راه با ناامیدی کنار می‌آیید، مشخص می‌شود.»

موفقیت یک مسیر است؛ تا چه اندازه با جملات انگیزشی شبیه به این موافق هستید؟ اگر دیدگاه مثبتی نسبت به این طرز فکر راجع به موفقیت داشته باشید، می‌توانیم نکته‌های جالبی از آن بیاموزیم.

به طورکلی، موفقیت، نه در یک لحظه یا یک مکان، بلکه در یک جریان روی می‌دهد. در نتیجه، اگر در جریان موفقیت باشیم، یعنی از انجام کارمان لذت می‌بریم، از لذت خود کسب درآمد می‌کنیم، یاد می‌گیریم، رشد می‌کنیم و پخته‌تر از دیروزمان قدم برمی‌داریم.

شما چه دیدگاهی نسبت به موفقیت دارید؟ موفقیت را یک جریان می‌دانید یا یک مقصد؟

13. تلاش برای قرارگیری در مسیر موفقیت

«اگر تمایلی به آموزش دیدن ندارید، کسی نمی‌تواند کمکی به شما کند؛ اما اگر مصمم به آموزش دیدن هستید، کسی نمی‌تواند شما را متوقف کند!»

گاهی ما ندانسته از یادگرفتن فرار می‌کنیم؛ در این وضعیت، خودمان را پشت بهانه‌های عجیبب مانند سن بالا، نداشتن صبر و حوصله و… پنهان می‌کنیم. به یاد داشته باشید که هیچ بهانه‌ای آنقدر قدرتمند نیست که بتواند برای همیشه درهای ذهنمان را به روی یاد گرفتن ببندد.

شاید با باز کردن این درها، آن هم بعد از مدت‌ها، نور چشم‌مان را بزند اما زودتر از آنچه که فکرش را بکنیم، به روشنایی عادت می‌کنیم. یادتان باشد برای کسی که به دنبال یادگیری است، هیچ خط پایانی وجود ندارد.

تلاش برای قرارگیری در مسیر موفقیت

14. باور به توانستن

«اگر باور کنید که می‌توانید، نصف راه را رفته‌اید.»

اگر به کاری باور داشته باشیم، یعنی روحمان از همین الان در مقصد حضور دارد. در نتیجه، تنها کاری که باید بکنیم این است که جسم‌مان را نیز به مقصد برسانیم.

15. درست کار کن!

«تا جایی کار کن که دیگه نیاز به معرفی خودت نداشته باشی.»

برخی از جملات انگیزشی، ساده اما عمیق هستند؛ صادقانه، دلسوزانه و با عشق کار کردن، چنان اعتباری به انسان می‌دهد که تنها آوردن نام‌مان به عنوان یک سند معتبر در ذهن دیگران جلوه می‌کند. اگر چنین رویه ای در کارتان پیش بگیرید، هیچ رقیبی نخواهید داشت.

16. بیل گیتس

«بین هزاران دیروز و میلیون‌ها، فردا فقط یک امروز وجود دارد؛ امروز را از دست نده.»

بیشتر ما در آینده زندگی می‌کنیم، در حالیکه جسم‌مان در گذشته باقی مانده است. در این میان، چیزی که خیلی کمتر دیده می‌شود، زمان حال است؛ بیایید به امید آینده و با درس گرفتن از گذشته اما در زمان حال زندگی کنیم.

17. تشویق برای تلاش بیشتر

«راه موفقیت این است: فقط بیشتر از دیروزت تلاش کن.»

یکی از قانون‌های دوست داشتنی  و پرطرفدار در کشور ژاپن، قانون ۱۵ دقیقه است. این قانون، مفهوم بسیار ساده‌ای دارد؛ به این ترتیب که هر روز، باید تنها ۱۵ دقیقه بیشتر از روز قبل تلاش کنید. بسیاری از جامعه شناسان، پیشرفت سریع کشور ژاپن را مدیون این قانون ساده می‌دانند. پس یادتان باشد، فقط کمی بیشتر از دیروز!

تلاش بیشتر

18. ترس از بازنده بودن

«برنده، بازنده‌ای است که یک بار بیشتر تلاش کرده است.»

برخی از واژه‌ها ترسناک‌اند؛ بازنده یکی از مهم‌ترین آن‌هاست. اما بین ترسناک و خطرناک بودن، تفاوت زیادی وجود دارد. بازنده بودن ترسناک است اما خطرناک نیست. به یاد داشته باشید که گاهی تفاوت بین برنده و بازنده بودن در کمتر از یک ثانیه خلاصه می‌شود؛ یک تلاش بیشتر، یک حرکت اضافه‌تر و حتی یک بار دیگر فکر کردن. وقتی در ذهن خود برنده باشید، در جهان فیزیکی نیز انگیزه بیشتری برای برنده شدن پیدا می‌کنید.

19. رابرت کیوساکی

«پول همه چیز نیست، ولی جایگاهش همان بالاست؛ کنار اکسیژن.»

نگاه متفاوت رابرت کیوساکی به پول در تمام جملات انگیزشی که از او منتشر شده است به چشم می‌خورد. در حقیقت نمی‌توان هیچ جایگزینی برای پول پیدا کرد. بهتر است به جای سردادن شعارهایی علیه پول، دستی بر زانوهایمان گذاشته و فکری برای به دست آوردن آن بکنیم.

20. رابرت داونی جونیور

«آره درسته! دنیا به آدم‌های معمولی هم نیاز دارد؛ اما خیلی حیفه تو یکی از اون‌ها باشی.»

معمولی بودن یعنی شبیه به بقیه بودن و هیچ فکر و خلاقیتی برای خود نداشتن. همه ما تا زمانی که برای خودمان و به شیوه‌ای که از صمیم قلب می‌خواهیم، فکر نکنیم، معمولی هستیم.

به یاد داشته باشید که این دنیا نه به دست انسان‌های معمولی، بلکه به دست افراد فوق العاده‌ای که خودشان را باور کردند، اداره می‌شود. باور داشته باشید که هر وقت بخواهید، می‌توانید به جمع آن‌ها بپیوندید.

21. آگاهی از مسیر پیش رو

«جهان راه را جلوی پای کسی قرار می‌دهد که می‌داند به کجا می‌خواهد برود.»

بسیاری از افراد باور دارند که جهان بر مبنای قانون جذب بنا شده است؛ آن‌ها اعتقاد دارند حتی کسانی که آن را انکار می‌کنند، در هر ثانیه با تمام نیرو از قانون جذب استفاده می‌کنند. در نتیجه براساس این تفکر، زمانیکه شما بدانید چه می‌خواهید و آن را واقعا طلب کنید، مسیر رسیدن به آن برایتان آشکار می‌شود.

قانون جذب

22. توانایی برای کنار زدن مشکلات

«زندگی آسان‌تر نمی‌شود؛ تو باید قوی باشی»

قوی بودن، تمرینی درونی است؛ تنها در صورتی می‌توانید خود را یک فرد قوی بدانید که بزرگ‌ترین طرفدار خودتان باشید.

آیا شما انسان قوی برای کنار زدن مشکلات هستید؟

23. استفاده از فرصت‌های زندگی

«فرصت‌های معاملاتی مانند ایستگاه قطار هستند؛ با رفتن یکی، قطار دیگری می‌آید.»

گاهی افراد موفقی که پشت جملات انگیزشی هستند، تجربه‌ای چندین ساله را در یک جمله خلاصه می‌کنند؛ چیزی شبیه به جمله بالا. لپ کلام این است که نباید به خاطر از دست دادن یک فرصت، میدان را خالی کنید و باید همیشه به استقبال فرصت‌های شگفت انگیز آینده بشتابید.

24. جورج کلونی

«تنها به چیزهایی میرسی که برایش تلاش کردی، نه چیزهایی که آرزویش را داری.»

مرز بین آرزو و هدف، تلاش است؛ اگر در این مرز زندگی می‌کنید، یعنی شما کارخانه تبدیل آرزو به هدف را در اختیار دارید. در غیر این صورت، آرزوی شما هیچ قدرتی نخواهد داشت.

جملات انگیزشی در مورد انتخاب هدف

25. آسان‌طلبی در زندگی

«آفرین! عالیه! ادامه بده؛ صبحا دیر از خواب پاشو، هیچ کتابی نخون، هیچ آموزشی نبین. کلا راحت باش. تو به زودی برای من کار خواهی کرد.»

تغییر زندگی کنونی، نیازمند تغییری اساسی در کلکسیون عادت های روزمره ما است. طبق چیزی که در جملات انگیزشی گفته شده، باید بعضی از کارها را به عادت های روزمره خودمان تبدیل کنیم. عادت هایی مثل سحرخیز بودن، همیشه آموزش دیدن و داشتن تلاشی هدفمند، جزو این گروه موفقیت ساز به شمار می روند.

26. تلاش بیشتر در زندگی

«هرگز از تلاش کردن خسته نشوید.»

هرگز خسته نشدن، بلوف بزرگی است. بهتر است این گونه با خودمان قرار بگذاریم. وقتی از تلاش کردن خسته شدیم، به جای کنار گذاشتن هدفمان، استراحت کنیم و بعد از این که دوباره انرژی لازم را به دست آوردیم تلاش را از نو آغاز کنیم.

27. کریستیانو رونالدو

«به خودت اجازه بده که تازه کار باشی. هیچ کس از اولش که شروع کرد، عالی نبود.»

شاید خیلی از ما چنین جملات انگیزشی را قبول نداشته باشیم. چون داشتن تجربه، یکی از گزینه های اصلی برای گرفتن کار و داشتن درآمد است. اما می توانیم این جملات انگیزشی را به هنگام تمرین و آموزش برای خودمان در نظر داشته باشیم. وقتی تازه کار بودن خودمان را قبول داشته باشیم، چند برابر سریع تر و باکیفیت تر از دیگران یاد می گیریم.

28. دیوید بکهام

«با بیشتر کار کردن از بقیه جلوتر نمی زنی. با هوشمندانه کار کردن از دیگران جلو می افتی.»

چنین جملات انگیزشی آدم را به یاد ضرب المثل معروف «یک بام و دو هوا می اندازد.» چون از طرفی می شنویم و می خوانیم که تلاش سخت، یکی از عنصرهای ضروری برای موفقیت است و از طرف دیگر می گویند که تلاش سخت، کسی را به ثروت نرسانده است. درست به همین دلیل، تقلید کردن کاری اشتباه است. حتی اگر جملات انگیزشی از زبان معروف ترین و موفق ترین انسان های روی زمین گفته شده باشند باز هم نباید چشم بسته همه آنها را قبول کرد. بهترین کار این است که چنین سخنانی را تنها به عنوان یک تلنگر کوچک در نظر بگیریم و به هنگام تصمیم گیری، دانش و شرایط خودمان را نیز بسنجیم. چون مسیر موفقیت ما گاهی به تلاش زیاد و گاهی به اقدامی هوشمندانه نیاز دارد. موفقیت، یک نسخه نیست که به کار همه بیاید؛ بلکه یک تجربه منحصر به فرد است.

29. ویل اسمیت

«با گذر عمرت فقط بزرگ نشو، رشد کن!»

رشد کردن از نظر جسمی، تا سن مشخصی ادامه می یابد و تمام می شود. اما رشد فکری، تا آخرین لحظه زندگی ادامه می یابد. برای رشد فکری، باید آموزش را جزو برنامه های اساسی زندگی تان قرار دهید.

30. جورج کلونی

«موفقیتم را مدیون هرگز بهانه نیاوردنم هستم.»

بهانه هایی که برای خودمان و دیگران می آوریم، شبیه ماله ای که روی دیوار ترک خورده موفقیتمان می کشیم. شاید ظاهر دیوار، دوباره مثل روز اولش شود ولی تعمیر نمی شود. ترک ها، زیر آن ماله ها به قوت خود باقی هستند. اما وقتی به جای بهانه آوردن و ماله کشیدن، به دنبال ترمیم آن ترک ها باشیم، می توانیم برای سال ها روی استقامت آن دیوار حساب باز کنیم.

31. توماس آکویناس

«اگر بالاترین هدف یک ناخدا حفظ کشتی خود بود، آن را برای همیشه در بندر نگه می داشت.»

قدم برداشتن، همیشه با خطر زمین خوردن همراه است. اما با این وجود، انسان هر روز مشتاق قدم برداشتن و حرکت است. شروع هر کسب و کار یا آغاز هر سرمایه گذاری نیز مانند قدم برداشتن با خطر سقوط یا نابودی همراه است. اما انسان، چاره ای جز جلو رفتن و ریسک کردن ندارد. یا باید سر جای خودمان باقی بمانیم و با منابع محدود و رو به اتمام اطرافمان سازگار شویم یا باید قدم برداریم و ریسک خطرهای پیش رو را به جان بخریم. شاید این قدم ها بوی خطر بدهند اما همیشه زور موفقیت به شکست، می چربد.

32. اعتماد بیشتر

«همیشه به خود اعتماد داشته باشید. اگر یک بار کاری را با موفقیت انجام داده باشید، باز هم می‌توانید.»

موفقیت، مسافری نیست که تنها یک بار به شما سر بزند. موفقیت، فرایندی ترکیبی است که وقتی یک بار انجامش دهید، کلیدش برای همیشه در دستانتان قرار خواهد گرفت. افراد بسیار ثروتمند نیز بعد از موفقیت های بسیار، گاهی به زیر صفر بازمی گردند. اما چون در گذشته کلید موفقیت خود را ساخته اند باز هم پیروزی را تجربه می کنند. با این تفاوت که این بار سریع تر و راحت تر از گذشته به موفقیت دلخواهشان می رسند.

33. مرد عمل باش!

«بدترین بازیکن بسیار بهتر از بهترین تماشاچی است.»

شاید شما هم در میان دوستان و آشنایان خودتان کسانی را سراغ داشته باشید که در مقام یک تماشاچی، بسیار خوب و گاهی زیاد، سخن می گویند. آنها تئوری های زیادی در مورد زندگی و شیوه های اشتباه عملکرد ما دارند. این دوستان، بیرون از گود ایستاده اند و مدام می گویند: «لنگش کن!» یادتان باشد، مهم نیست که در عملکردتان چند بار اشتباه می کنید. در عوض باید به خودتان افتخار کنید چون به جای نظر دادن در مورد دیگران، وارد عمل شده اید و برای تغییر وضعیت فعلی زندگی تان تلاش کرده اید. کسانی که عمل می کنند، کیلومترها از کسانی که فقط حرف می زنند جلوتر هستند.

34. بی‌سروصدا تلاش کن!

«تلاش‌هاتو به کسی نگو اما نتیجه موفقیتت رو داد بزن!»

از این سخن می‌توان دو برداشت کرد؛ برخی از مردم، با دیدن چنین جملات انگیزشی می‌گویند: «این کار اشتباه است. چون با بروز ندادن تلاش‌ها، روش‌های کسب موفقیت تنها در دست عده انگشت شماری پنهان باقی می‌ماند.» از طرف دیگر، عده‌ای این جمله را چنین می‌بینند: «در مقابل کسانی که مدام به تو ایراد می‌گیرند و طوفانی از امواج منفی را به سمت تو و تلاشت نشانه می‌روند، آرام و ساکت باش و هنگامی که تلاش‌هایت به ثمر نشستند با موفقیتت به آن‌ها ثابت کن که باورهایت درست بودند.» دوستان عزیزم، این نوع نگاه ماست که واژه‌ها را معنا می‌کند.

35. تجربه رمز موفقیت شماست!

«هر چقدر فیلم آموزش شنا ببینید، شناگر نمی شوید؛ بالاخره باید در آب شیرجه بزنید.»

آموزش تئوری، خوب و لازم است. اما هیچ گاه جای آموزش عملی را نمی گیرد. به قول ماری کوری، انسان، تنها از ناشناخته ها می ترسد. وقتی آن کار ناشناخته برای شما تبدیل به چیزی آشنا شود، نه تنها دیگر برایتان ترسناک نیست بلکه شاید از انجامش لذت هم ببرید.

36. دواین جانسون

«در سال ۱۹۹۵ هفت دلار در جیبم داشتم و دو گزینه پیش رو: ورشکسته بمانم یا این لحظه موقتی است و من موفق می شوم.»

همیشه می توانید تسلیم شوید. هر روز برای این کار وقت دارید. پس چه بهتر که تسلیم شدن را به زمانی نامعلوم در آینده موکول کنید و فقط امروز به تلاش کردن ادامه دهید. گاهی فقط کافی است که به خودمان این حق را بدهیم که خسته و تسلیم شویم. هیچ اشکالی ندارد. خودتان را از لای منگنه موفقیت بیرون بیاورید و خستگی در کنید. سپس دوباره شروع کنید. اما این بار تازه تر، با انرژی تر و قوی تر از همیشه.

37. مشاوره میلیارد دلاری

«اگر فردی به شما یک فرصت شگفت انگیز پیشنهاد کرده ولی شما مطمئن نیستید از پس آن برمی آیید یا نه، به آن پیشنهاد بله بگویید. سپس یاد بگیرید چگونه بعدا آن را انجام دهید.»

پیدا کردن برخی از افراد و گرفتن مشورتی سازنده از آنها کار بسیار سختی است. در عوض می توان با خواندن جملات انگیزشی، به شکلی متفاوت از مشورت انسان های موفق بهره مند شد.

38. دارن هاردی

«برای رسیدن به آنچه تاکنون به آن دست نیافته اید، باید چیزی را یاد بگیرید که نمی دانید و کاری را بکنید که انجام نداده اید.»

با ادامه دادن وضع موجود، بدون تغییر هیچ چیز، آینده بسیار قابل پیش بینی خواهد بود. چون همین وضعیت فعلی دوباره تکرار می شود. برای داشتن یک آینده متفاوت، باید گذشته ای متفاوت برای خودمان بنویسیم.

39. یک درس بزرگ از اوسین بولت

«زمان دوندگی: ۱۱۵ ثانیه، درآمد: ۱۱۵ میلیون دلار. او ۲۰ سال برای آن ۲ دقیقه موفقیت تلاش کرد. در بازارهای مالی هم سرمایه گذاری همین شکل است.»

توهم موفقیت های یک شبه از آن جایی شروع شد که افراد معمولی نتوانستند یا نخواستند که تلاش های افراد موفق در طول سالیان دراز را ببینند. در نتیجه، موفقیت آنها را به شانس یا چیزهایی از آن دست چسباندند تا تلاش نکردن های خودشان را پشت آنها پنهان کنند.

40. لئوناردو دی کاپریو

«تنها چیزی که بین تو و هدفت قرار گرفته، داستان های مزخرفیه که برای خودت تعریف می کنی که چرا نمی تونی به اونا برسی!»

در برخی از جملات انگیزشی، سخنانی وجود دارد که در بهترین کتاب ها نیز نمی توان آنها را یافت. این سخن، یکی از همان ها است. همه ما در طول روزها و سال های زندگی مان در حال تعریف داستان های گوناگونی به خودمان و دیگران هستیم. عده ای داستان موفقیت خودشان را می نویسند و مدت ها قبل از پیروزی، آن را برای خودشان و دیگران، بارها و بارها تعریف می کنند. در نقطه مقابل، برخی بهانه های شکستشان را پشت داستان زندگی شان پنهان می کنند. یادتان باشد، ما همه عمر برای نوشتن داستان زندگی مان فرصت نداریم. اکنون در حال نوشتن چه فصلی از زندگی تان هستید؟ برای داستانتان چه پایانی انتخاب کرده اید؟ شیرین؟ تلخ یا باز؟

41. بیل گیتس

«یک کیف ۵۰۰ دلاری نخرید که پولی داخلش نیست. یک کیف ۷۵ دلاری بخرید که ۴۲۵ دلار پول دارد.»

پولدار بودن خوب است. اما ادای پولدارها را درآوردن، آفتی است که زندگی شما را نابود می کند. اگر می خواهید جریان پایداری از ثروت وارد زندگی تان شود، حساب شده خرید و زندگی کنید.

42. گذر از ناملایمات

«ما فقط یک بار زندگی می‌کنیم؟ نه این طور نیست؛ ما یک بار می‌میریم و هر روز زندگی می‌کنیم.»

زندگی، هر روز اتفاق می‌افتد. خورشید با هر بار طلوعش، لحظه هایی بکر را در اختیار ما قرار می دهد. تلخی ها و آشفتگی های ۲۴ ساعت گذشته را همان روز جا بگذارید و به روز جدید با دلی سرشار از زندگی و امید، سلام کنید.

43. آنتونی رابینز

«بروز مشکلات چه در مسائل شخصی و چه در مسائل مالی به خودی خود چندان مهم نیست. بلکه نحوه واکنش شما در هنگام بروز این مشکلات است که باعث پیشرفت یا بدتر شدن وضعیت شما خواهد شد.»

در حقیقت، اگر خوب نگاه کنیم، نه شکست و نه مشکلات، وجود خارجی ندارند. این ما هستیم که با انتخاب و تاکید بر یک سبک تفکر، رویدادهای زندگی مان را برنامه ریزی می کنیم. قبول این واقعیت، در ابتدا بسیار سخت است. اما وقتی آن را بپذیریم و برای تغییرش گام برداریم، کم کم همه چیز به نفع ما تغییر خواهد کرد. در آن صورت، برای هر کنشی، واکنشی درست و به جا از خودمان نشان می دهیم و هر ماجرایی را به فرصتی برای حرکت رو به جلو تبدیل می کنیم.

44. والت دیزنی

«همه رویاهای ما می توانند محقق شوند، اگر شجاعت دنبال کردن آنها را داشته باشیم»

خواندن جملات انگیزشی از زبان فردی که تمام تلاش خود را برای دادن رویای زیبای آینده به کودکان صرف کرده بسیار لذت بخش است. لحظه ای با خودتان فکر کنید. رویای شما چیست؟ چقدر با آن فاصله دارید؟ آیا برای رویایتان به اندازه کافی تلاش کرده اید؟

45. هنری فورد

«هر کسی که آموزش دیدن را متوقف کند، پیر است. چه در ۸۰ سالگی و چه در ۲۰ سالگی، کسی که آموزش می بیند جوان می ماند.»

یکی از مزیت های خواندن جملات انگیزشی، استفاده از نصیحت های مستقیم کسانی است که در زمینه های مالی به استادی رسیده اند. این استادی، حتما به مدارک دانشگاهی نیاز ندارد. بهترین مدرک استادی هر فرد موفق، پیروزهای به دست آورده در طول زندگی اش است.

46. زیگ زیگلار

«اگر هدف شما به درستی تعیین شده باشد، در واقع نیمی از مسیر را رفته اید.»

هدف گذاری بخشی مهم و سرنوشت ساز در رسیدن به موفقیت است. بسیاری از ما خیلی سرسری از این بخش می گذریم و به روش های مختلف، خود را قانع می کنیم. مثلا می گوییم: «من می دانم چه می خواهم. پس هدف دارم» این بزرگ ترین سوتفاهمی است که یک فرد می تواند در آن گیر کند!

47. تکیه به خود

«آن قدر خوب باش که دیگران نتوانند تو را نادیده بگیرند.»

گاهی آن چنان که باید، دیده نمی‌شویم. این اتفاق می‌تواند علت‌های گوناگونی داشته باشد که بعضی‌هایشان درونی و تعدادی به آدم‌هایی که دور خودمان جمع کرده‌ایم برمی گردند. این جور موقع‌هاست که خواندن چنین جمله‌ای دوباره رمق را به زانوهای آدم برمی‌گرداند. یعنی دیگران را فراموش کن و تنها به خودت تکیه کن!

48. دارن هاردی

«برای ثروتمند شدن باید هدف گذاری مالی انجام دهید و در راه رسیدن به آن تمام تلاش خود را به کار بگیرید. شما هیچ گاه نمی توانید انتظار به دست آوردن نتایجی را داشته باشید که برای آن تلاش نکرده اید.»

خواندن جملات انگیزشی، آن هم از زبان دارن هاردی، حال و هوای دیگری را با خودش به همراه دارد. او که مرد قدم های کوچک و پیوسته است از هدف گذاری مالی و تلاش برای رسیدن به آن هدف ها می گوید. راستی، هدف مالی شما چیست؟ اصلا به آن فکر کرده اید؟

49. تلاش بیشتر، موفقیت بیشتر!

تنها کسی که واقعا می‌تواند به پیشرفت شما کمک کند، خودتان هستید!

تمام داستان موفقیت در «خواستن» خلاصه می‌شود؛ چقدر و تا کجا حاضر هستید برای پیشرفت خودتان تلاش کنید؟ آیا خواستن شما آن قدر بزرگ است که بتواند یکه و تنها در مقابل سختی ها تاب بیاورد؟ آیا روی خودتان به عنوان یک کمک کننده بزرگ، حساب باز می کنید؟ اصلا چقدر خودتان را قبول دارید؟

۵۰- آنتونی رابینز

«تفاوت انسان های موفق و ناموفق در آنچه که دارند نیست. بلکه در این است که از امکانات و تجربیات خود چگونه استفاده می کنند و چگونه برای آینده خود برنامه ریزی می کنند.»

تجربه و امکاناتی که داریم چیزهایی هستند که در اکثر موارد بهای کمی به آنها می دهیم. با خودمان می گوییم: «ای بابا، کی بابت این چیزها پول میده.» در جملات انگیزشی زیادی این موضوع مطرح شده که هر جنسی، خریدار خودش را دارد. این شما هستید که باید به یک فروشنده خوب تبدیل شوید.

51. بیل گیتس

«موفقیت یک معلم فریبکار است. او به افراد باهوش تلقین می کند که شما هیچ گاه اشتباه نمی کنید.»

همیشه یک جای باز در کنار افکارتان باقی بگذارید و در این مکان به خودتان اجازه اشتباه کردن بدهید. چون اشتباه کردن، بزرگ ترین قدم برای یادگرفتن است. کسی که از اشتباه کردن فرار می کند، فقط یک هدف دارد و آن هم اثبات برتر بودن خودش به دیگران است. یادتان باشد، شما مجبور نیستید خودتان را به کسی اثبات کنید. اشتباه کنید، یاد بگیرید و رشد کنید.

52. مایکل جردن

«به نظر من هدف شما در سرمایه گذاری باید لذت بردن و سود کردن همزمان باشد.»

مدت ها قبل در یک کتاب خواندم: «شما تنها زمانی به موفقیت می رسید که از انجام کارتان لذت ببرید.» در واقع همین طور است. فرقی نمی کند که شغل ما چیست. چون تا زمانی که کارمان را دوست داشته باشیم، نه تنها چندین برابر بقیه تلاش می کنیم، بلکه از گذراندن لحظه لحظه های عمرمان در این کار لذت می بریم. کسی با انجام اجباری و زجروار یک کار به موفقیت نمی رسد این را به شما قول می دهم.

53. آنتونی رابینز

«محدودیت فقط در ذهن ما وجود دارد. اگر برای رسیدن به موفقیت از نظر شما محدودیتی وجود داشت، فقط آن را از ذهن بیرون کنید.»

نمی شود، نمی توانم، نمی گذارند و… از قماش واژه های دیوار ساز هستند. این دست از واژه ها، دیوار نه دژهایی غیر قابل نفوذ در ذهن ما می سازند تا ما را وادار کنند از هدفمان دست بکشیم. شاید این دیوارها بزرگ و ترسناک به نظر برسند اما در حقیقت، سست و بی ریشه هستند. اگر بخواهید در یک لحظه می توانید تمام این فکرهای محدود کننده را از خودتان دور کنید. یک بار امتحان کنید. پشیمان نمی شوید.

54. جنگ با رنج‌ها

«بدون رنج کاشت، لذت برداشت ممکن نیست.»

شاید خیلی از ما جمله بالا را شنیده یا آن را جایی خوانده باشیم. اما واژه‌ای در این جمله، اشتباه جایگذاری شده است. «رنج» واژه ای نیست که ما را به موفقیت برساند. حتی کسانی که از نظر ما تلاش های بسیار سختی کرده‌اند، هرگز گذشته خود را رنج آور توصیف نمی کنند. صاحب اصلی این جایگاه، نه رنج بلکه «عشق» است. بدون عشق کاشت، لذت برداشت ممکن نیست.

55. جورج سوروس

«من فقط به این دلیل ثروتمندم که می فهمم چه موقع اشتباه می کنم. رمز موفقیت من شناسایی و پذیرش اشتباهاتم است.»

به جرات می توانم بگویم که این یکی از بهترین جملات انگیزشی است که تا به حال خوانده ام. بسیاری از ما زمان خود را صرف فرار از اشتباهاتمان می کنیم. این در حالی است که اگر می ایستادیم و اشتباه های خودمان را می پذیرفتیم، اکنون چند پله از وضعیت کنونی مان جلوتر بودیم. اما هنوز هم دیر نشده است. بیاید از همین حالا به خودمان قول بدهیم که شجاعانه مسئولیت اشتباهاتمان را بر عهده بگیریم.

56. دارن هاردی

«در حالی که شما مایل هستید پیشرفت کنید و توانایی آن را هم دارید، ولی هیچ پیشرفتی نمی کنید. دلیل آن هم این است که شما اهداف خود را به طور واضح و معین مشخص نکرده اید.»

راه اندازی کسب و کار، چیزی شبیه به گذر از یک پل است. این پل دو طرف دارد. یک طرف آن جایی است که هستیم و طرف دیگر، مقصدی است که برایش تلاش می کنیم. وقتی ما هدفی نداشته باشیم یعنی آن طرف پل اصلا وجود ندارد. در نتیجه رسیدن به چیزی که وجود ندارد غیر ممکن است. تنها داشتن آجر کافی نیست. باید بدانید که با این آجرها چه چیزی می خواهید بسازید.

57. جان تمپلتون

«هر شخصی استعدادها و توانایی های مخصوص به خودش را دارد. وظیفه ما این است که در خودمان آنها را پیدا کنیم و به بهترین شکل به کار بگیریم.»

در جملات انگیزشی زیادی از استعدادها و توانایی های فردی صحبت شده است. بسیاری از ما در تمام طول عمرمان اصلا به دنبال استعدادهایمان نمی گردیم. استعداد هم چیزی نیست که کسی آن را به ما نشان دهد. پیدا کردن استعداد و علاقه درونی برای انجام هر کاری، آغاز سفری به درون خودمان است.

58. ری کراک

«شانس با تلاش، ارتباط مستقیم دارد. هر چقدر بیشتر تلاش کنید، خوش شانس تر خواهید بود.»

عده ای می گویند چیزی به نام شانس وجود ندارد. برخی نیز به شدت از شانس حمایت می کنند. من مسیری میانه را در پیش می گیرم. به نظرم شانس در آن معنایی که بدون انجام هیچ کاری ناگهان به ثروت و مکنت افسانه ای برسیم یا چیزی در این حال و هوا وجود ندارد. اما می توان شانس را ساخت. بعضی ها منتظر شانس می مانند و بعضی ها آن را با تلاش و علاقه خود می سازند. در هر صورت، می توان نام های گوناگونی روی این معجزه های کوچک گذاشت. شما چه راه هایی برای ساختن شانس زندگی تان سراغ دارید؟

59. رابرت کیوساکی

«چیزی که شما را واقعا ثروتمند می کند نه پول است، نه طلا، نه سهام و نه املاک. بلکه درکی است که شما باید از همه اینها داشته باشید.»

در حقیقت، درک ما از جهان پیرامونمان و البته خودمان، بسیار محدود است. ما خیلی خودمان را دست کم می گیریم و توانایی های خاصمان را به باد فراموشی می سپاریم. درک کردن مفهوم ثروت نیز یکی از همین توانایی ها است. قبل از این که به دنبال پول باشید، تمام تلاش خود را بکنید تا به درک درستی از آن برسید. بدون شک، این دریچه جدید، فرصت های تازه ای را به روی شما می گشاید.

60. جیم ران

«آموزش در دانشگاه به شما توانایی تامین هزینه های زندگی را می دهد. اما اگر خودتان به دنبال یادگیری بیشتر و تجربی تر بروید، آنگاه ثروتمند خواهید شد.»

در بیشتر جملات انگیزشی، عملکرد دانشگاه ها زیر سوال رفته است. جهان کنونی ما به سمت خودآموزی و آموزش های هدفمند و تخصصی پیش می رود. شما چند ساعت در هفته روی آموزشتان سرمایه گذاری می کنید؟ چقدر حاضرید برای آموزش خارج از دانشگاه پول خرج کنید؟ اصلا به آموزش تخصصی و تجربی اعتقادی دارید؟

61. آهسته و پیوسته پیش برو!

«برای رسیدن به هدف های بزرگ، باید تعداد زیادی قدم های کوچک را جایگزین تعداد کمی قدم های بزرگ کنیم.»

نمونه آشنای چنین جملات انگیزشی را می توان در میان شعرهای فارسی پیدا کرد. مثلا شعر معروف سعدی شیرازی که می گوید: «رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود…/ رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود» منظور این نیست که داشتن سرعت عمل، چیز بدی است یا از آن طرف، باید در انجام کارها دست دست کرد و زمان را هدر داد. بلکه منظور، حرکتی پیوسته و برنامه ریزی شده است که ما را به مقصد برساند.

62. آنتونی رابینز

«تنها چیزی که مانع تحقق رویاهای شما می شود، ترس از شکست است.»

ترس، مادر تمام ناکامی ها، شکست ها و درجا زدن ها است. افراد موفق، هر روز جملات انگیزشی زیادی در مورد اثر های مثبت و منفی ترس می گویند. شاید نتوان هرگز به طور کامل از دست ترس ها رهایی یافت اما بدون شک می توان آنها را کنترل کرد. در حقیقت، وجود ترس ، نعمت بسیار بزرگی برای انسان است. ما زنده ماندن و حرکت های برنامه ریزی شده مان را مدیون این ترس ها هستیم. نکته اینجا است که باید با وجود این ترس ها حرکت کرد.

63. توجه به فرصت‌ها

«هر ثانیه، فرصتی است برای دگرگون کردن زندگی‌تان.»

برای دگرگون کردن زندگی کنونی مان و تبدیل آن به چیزی که واقعا می خواهیم نیازی نیست که سال‌ها تلاش کنیم. یک ثانیه، خواندن یک جمله یا یک تلنگر می تواند به طور کلی جهت جهانمان را تغییر دهد. در نتیجه نباید منتظر آمدن فرصت مناسب در آینده باشیم یا افسوس فرصت های از دست رفته در گذشته را بخوریم. به قول شیخ اجل سعدی: «سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست / در میان این و آن فرصت شمار امروز را».

64. زیگ زیگلار

«لازم نیست بهترین باشید تا شروع کنید، بلکه باید شروع کنید تا بهترین شوید.»

لپ کلام بیشتر جملات انگیزشی در این سخن از زیگ زیگلار، خلاصه شده است. برای بهترین بودن باید دست به عمل زد و کار را انجام داد. در میان این انجام دادن ها است که انسان مهارت می آموزد، تجربه کسب می کند و اگر به آن کار علاقه داشته باشد، به بهترین تبدیل می شود.

65. استقبال از شنیدن اشتباهات

«افراد باهوش از اشتباه‌های خود درس می‌گیرند. افراد نابغه از اشتباه‌های دیگران.»

طی کردن مسیری که قبلا فرد دیگری آن را تا انتها رفته کار اشتباهی است. به جای پیمودن آن مسیر و رسیدن به یک تجربه شخصی، بهتر است از تجربه افرادی که در انتهای آن مسیر هستند استفاده کنیم و خودمان پا در مسیری تازه بگذاریم.

66. رابرت کیوساکی

کار شما ساختن پول نیست. کار شما پیدا کردن مشکلی است که باید حل شود.

گاهی یک یا مجموعه ای از جملات انگیزشی کوتاه، می توانند مسیر ذهنیت مالی ما را تغییر دهند. تمام استارت آپ های دنیا بر مبنای دادن پاسخی ساده به یک مشکل ایجاد شده اند. به دنبال مشکلات پیچیده نباشید. گاهی دادن یک راه حل ساده به مشکلی قدیمی می تواند شما را ثروتمند کند.

67. رابرت پرچر

«یکی از اصول موفقیت در سرمایه گذاری این است که هرگز اجازه ندهید احساسات شما بر رفتار و معاملات شما غالب شود.»

گاهی دنیا بر عکس می شود. به جای این که ما روی احساس خود کنترل داشته باشیم، این احساس ها هستند که ما را کنترل می کنند. باید بگویم که گیر افتادن در چنین وضعیتی بسیار گیج کننده است. چون وقتی احساس بر ما غلبه می کند، توانایی دیدن چیزهای واضح را نیز از دست می دهیم. پس سعی کنید با تمرین های ساده و کوچک، بر احساس خود پیروز شوید و آن را در کنترل خودتان بگیرید.

68. آموزش دیدن

«فکر آدم مثل چتر نجات است؛ برای آن که کارایی داشته باشد، باید اول باز شود.»

فکر کردن، آن هم از نوع درستش، نیاز به ذهنی باز و آموزش دیده دارد. ذهنی که بتواند موقعیت ها را تحلیل کند و در هر شرایطی بهترین تصمیم را بگیرد. در این بین، خواندن جملات انگیزشی می تواند تمرین خوبی برای داشتن فکری باز و ذهنی عمیق به حساب بیاید.

69. جیم ران

«زمان، مهم تر از پول است. اگر شما پولتان را از دست بدهید در آینده می توانید پول بیشتری به دست آورید. اما اگر زمانتان را از دست بدهید دیگر هیچ وقت نمی توانید آن را به دست آورید.»

زمان، دارایی بزرگی است که بیشتر مواقع اصلا به حساب نمی آید. ما زمان ارزشمندمان را بدون هدف، صرف چیزهای بیهوده می کنیم و آنگاه داد از نهادمان بلند می شود که من چرا زمان کافی برای کار کردن یا موفق شدن ندارم. در حقیقت، ما زمان کافی داریم اما آن را درست مدیریت نمی کنیم.

70. آنتونی رابینز

«اندیشه های خود را شکل دهید و گرنه دیگران اندیشه های شما را شکل می دهند. خواسته های خود را عملی کنید و گرنه دیگران برای شما برنامه ریزی می کنند.»

جملات انگیزشی از این دست را می توان در یک عبارت خلاصه کرد: «یا زندگی ات را بساز یا دیگران آن را برایت می سازند!» شما خود را جزو کدام دسته می بینید؟ آنهایی که زندگی شان را خودشان می‎سازند یا آنهایی که در زندگی ساخته شده به دست دیگران، روزگار می گذرانند؟ صمیمانه آرزو می کنم که جزو دسته اول باشید.

71. استفاده درست و هوشمندانه از سرمایه‌ها

«سرمایه‌گذاری را بیاموزید؛ اگر نیاموختید، باید دویدن را خوب تمرین کنید. چون تا پایان عمر باید به دنبال پول بدوید.»

دنبال نان و آب دویدن، قصه زندگی انسان‌های زیادی است. در این میان، عده‌ای نیز برعکس عمل می کنند و پول در به در دنبال آنها می گردد. سرمایه گذاری درست و هوشمند امکان ایجاد ثروتی پایدار و رو به افزایش را در اختیار شما قرار می دهد.

72. ایجاد فرصت در زندگی

«منتظر فرصت نایستید. خلقش کنید»

جملات انگیزشی زیادی در مورد قدردانی از فرصت های پیش آمده وجود دارند. اما وقتی واقعا هیچ فرصتی نباشد چه؟ در این جور مواقع باید آستین ها را بالا زد و فرصت ها را ساخت. شاید مجبور باشیم همانند تصویر بالا، پله پله جلو رویم اما مسیری که می سازیم، ناب و پر از حرکت است.

73. انتخاب هدف

«داشتن هدف و رفتن به دنبالش خوب است، ولی عاشق هدف بودن و گرفتار شدن چیز دیگری است.»

وقتی عاشق هدفمان هستیم، کارها را به گونه ای دیگر انجام می دهیم. به این زودی ها خسته نمی شویم و شور و خلاقیت بی نظیری را وارد کارمان می کنیم. اگر عاشق هدفتان باشید، فرصت ها، پول و موفقیت به عنوان یک پاداش در اختیار شما قرار خواهند گرفت.

74. پیتر لینچ

«داشتن صبر و حوصله، پشتکار، انعطاف پذیری، اعتماد به نفس و توانایی پذیرش اشتباه ها از جمله ویژگی های لازم و ضروری یک سرمایه گذار موفق هستند.»

برخی جملات از بقیه با ارزش تر هستند. چون در ورای آنها می توان نکته های نابی را یافت که در هیچ آموزشگاهی پیدا نمی شوند. در پس این جمله ها، تجربه و تلاشی خستگی ناپذیر پنهان شده اند. در حقیقت، لازم نیست تمام جملات انگیزشی تاریخ را بخوانیم. گاهی خواندن یک جمله و پایبندی به اجرای آن، می تواند بزرگ ترین راهگشا برای کار و زندگی ما باشد.

75. رابرت کیوساکی

«ثروتمندان هر روز به دارایی خود اضافه می کنند اما افراد متوسط دائما بدهی خود را زیاد می کنند و فکر می کنند که دارایی است.»

کدام یک از اموال شما دارایی و کدام یک، بدهی هستند؟ قبل از این که برای خودتان بدهی های زیادی بتراشید، آنها را شناسایی کنید. به دارایی هایتان اضافه کرده و از بدهی هایتان کم کنید تا توازن ثروت در اموالتان، شما را به موفقیت مالی که آرزویش را داشتید برساند.

76. ساموئل اسمایلز

«هیچ یک از تمایلات نفس انسانی، خطرناک تر از تمایل به تنبلی نیست.»

تنبلی، خیلی آرام و زیرپوستی عمل می کند. بسیار پیش آمده که افراد، خودشان هم متوجه تنبلی هایشان نمی شوند. گوش به زنگ باشید و هر گاه احساس کردید که به سمت تنبلی و انجام ندادن کارها پیش می روید سریع تر از همیشه دست به اقدام بزنید تا در مسیر باقی بمانید.

77. جیم ران

«باور من این است که از میان تمام چیزهایی که می توانند بر آینده شما تاثیر داشته باشند، رشد شخصی، مهم ترین آن ها است. ما می توانیم از رشد فروش، رشد سود یا رشد سرمایه صحبت کنیم اما شاید هیچ کدام از آنها بدون رشد شخصی اتفاق نیفتد.»

رشد شخصی، یعنی رسیدن به پختگی در فکر و عمل. در طول تاریخ، انسان های موفق، راه های زیادی را برای رشد شخصی افراد پیشنهاد کرده اند. خواندن جملات انگیزشی و فکر کردن به مفهوم پشت آن نیز، یکی از راه های ساده برای رشد شخصیت و رسیدن به اندیشه ای پخته تر است.

78. تصمیم‌گیری قاطع

«برای قایق بی‌حرکت، موج تصمیم می‌گیرد.»

قدرت تصمیم‌گیری یکی از نعمت‌های بزرگ خداوند است که شامل حال انسان‌ها شده است. اما برخی از ما این نعمت را از خودمان محروم می‌کنیم و آن را دو دستی در اختیار دیگران قرار می‌دهیم تا آن‌ها به جای ما و برای ما تصمیم بگیرند. به جای آنکه با هر موج به این طرف و آن طرف پرتاب شوید، موتور زندگی‌تان را روشن کنید و به سمتی که دوست دارید پیش بروید. این زندگی شما است. باید بر آن حکمرانی کنید.

79. ترس رو کنار بزار

«هر چیزی که می‌خواهید در آن سوی ترس قرار دارد.»

واژه‌ها قدرت زیادی برای تغییر فکر دارند. چون هر واژه با خودش معنایی را به دوش می کشد. برخی واژه ها به ما نزدیک تر هستند و ما خودمان را در آنها می بینیم. واژه ای مثل «ترس» یک بیدار باش جانانه را در تک تک سلول های وجودمان به صدا درمی آورد. اما در بیشتر مواقع، ترس ها فقط یک صدای پوشالی هستند. باید آنها را کنار زد و به پیش رفت.

80. توهم عالی بودن

«ما با این توانایی که از ابتدا بتوانیم تصمیم‌های خوب و درستی بگیریم، متولد نشده‌ایم؛ بلکه آن را به مرور یاد می‌گیریم.»

در جملات انگیزشی و از زبان مردان و زنان موفق بسیاری شنیده‌ایم که در طول مسیر رسیدن به هدفشان نکته‌های زیادی را یاد گرفته‌اند. چیزی به عنوان عالی بودن از ابتدا، وجود خارجی ندارد. از این توهم بیرون بیایید؛ قدم بردارید و یاد بگیرید.

81. رابرت کیوساکی

«قبل از آن که کیف پول شما از فقیر به ثروتمند تغییر کند. باید ذهنیت شما از فقیر به ثروتمند تغییر پیدا کند.»

ثروتمند شدن و فقیر ماندن ابتدا در ذهن ما شکل می گیرند و سپس در دنیای فیزیکی ظاهر می شوند. یک ذهن فقیر با وجود ثروت زیاد باز هم به وضعیت فقر بازمی گردد. پس باید اول در ذهنتان به فردی ثروتمند تبدیل شوید.

82. پیتر لینچ

«سرمایه گذاری مثل علم موشک سازی پیچیده نیست. اگر این گونه بود الان فارغ التحصیلان برتر دانشگاه ها همه میلیاردر بودند.»

خیلی از چیزهای خوب در این دنیا بسیار ساده هستند. سرمایه گذاری نیز یکی از همین چیزها است که بر خلاف ظاهرش، ساده است. نکته ای که در این میان باید در نظر داشت این است که نمی توان هیچ کار ساده یا سختی را بدون یادگیری انجام داد.

83. ترس از بیکار بودن

«اون‌ها بهم می گفتن دنبال یک کار واقعی باش، حالا از من می‌خوان که استخدامشون کنم.»

جملات انگیزشی سعی دارند یک نکته مهم را به ما منتقل کنند و آن هم این است که نباید به حرف های منفی دیگران گوش داد. اگر به کاری که می کنیم ایمان و علاقه داریم پس باید هر طور که شده آن را به سرانجام برسانیم.

84. ریسک پذیری

«بعضی وقت‌ها برای پرواز باید اول سقوط کرد.»

بعضی از شکست های زندگی، در ظاهر شبیه به یک سقوط آزاد هستند. اما باید این نکته را به خاطر بسپاریم که تا زمانی که زنده هستیم، در هر سقوطی چتر نجات داریم. زندگی، چتر نجات ما است. پس، باید به جای ترسیدن از ارتفاع، با تمام قدرت حرکت کنید.

85. بیل گیتس

«برای موفقیت، هدف شما باید مغلوب کردن آخرین کاری باشد که انجام داده اید.»

بیشتر ما جملات انگیزشی زیادی راجع به مشخص کردن هدفمان خوانده ایم. اما این جمله بیل گیتس نکته جالبی را برایمان روشن می کند و آن نکته این است که بزرگ ترین رقیب ما، خودمان هستیم و باید در این رقابت همیشه پیروز شویم.

86. دیالوگ ماندگار فیلم «در جستجوی خوشبختی»

کریس گاردنر: هیچ وقت نذار کسی بهت بگه…تو نمی‌تونی کاری بکنی. حتی من باشه؟

کریستوفر: باشه

کریس گاردنر: اگه رویایی داری باید…ازش محافظت کنی. مردم نمی تونن خیلی کارها رو بکنن. دوست دارن تو هم نتونی.

جملات انگیزشی، همیشه در سخنرانی ها و مصاحبه ها پیدا نمی شوند. گاهی در میان مکالمه های شخصیت های یک فیلم، می توان بهترین و ناب ترین جملات انگیزشی را پیدا کرد.

87. دارن هاردی

«انتخاب های شما، هرچند کوچک و بی اهمیت، مسیر زندگی شما را مشخص می کنند. آنها را هوشمندانه انجام دهید.»

هر انتخاب ما، یک مسیر جدید را به سمت زندگی مان باز می کند. اگر از مسیری که در آن هستیم راضی نیستیم، کسی جز خودمان را نباید سرزنش کنیم. با این وجود، می توان با یک انتخاب تازه و ایجاد تغییر در زندگی تا حد زیادی اثر انتخاب های قبلی را کم کرد. حتی در این مورد هم این شما هستید که باید انتخاب کنید. پس به هنگام تصمیم، دقتتان را در خانه جا نگذارید.

88. فکر کن! عمل کن!

«خواستن به تنهایی کاری از پیش نخواهد برد. خواستن باید با برخواستن همراه باشد.»

درست است که از قدیم و ندیم می گفتند: «خواستن توانستن است.» اما نه خواستن و نه توانستن هیچ کدام به معنای عمل کردن نیستند. چه سودی دارد اگر ما توانایی انجام کارهای فوق العاده را داشته باشیم اما برای نشان دادنشان – حداقل به خودمان – اقدامی نکنیم. پیروزی همیشه از آن کسانی است که اقدام می کنند نه کسانی که در آرزوی دست به کار شدن به سر می برند.

89. موفقیت بدون ریسک نشدنی است٬

«گاهی اوقات برای رسیدن به موفقیت باید ریسک کرد.»

مدیریت ریسک، بحث تازه ای در جملات انگیزشی نیست. از زمانی که انسان مفهوم موفقیت را کشف کرد و مزه شیرین آن به زبانش خوش آمد، فهمید که موفقیت با ریسک همراه است. اما حتی در ریسک کردن هم می توان هوشمندانه عمل کرد.

90. رابرت کیوساکی

«انسان های محافظه کار به هیچ جا نمی رسند و در یک نقطه ثابت می مانند، برای پیشرفت باید قبل از هر چیز دل و جرات داشته باشید.»

خارج شدن از منطقه امنی که برای خودمان ساخته ایم، کار راحتی نیست. اما چاره ای نداریم. چون هر چیزی که می خواهیم و آرزویش را داریم، جایی بیرون از منطقه امن ما قرار گرفته است. در نتیجه تنها راه برای رسیدن به آن، جمع کردن تمام شجاعتمان و خارج شدن از پناهگاه روانی مان است. شاید نور خورشید برای لحظه ای چشمانمان را بزند، اما به لمس روشنایی که پس از آن وجودمان را در برمی گیرد، می ارزد.

91. رابرت کیوساکی

«تنها دارایی قدرتمندی که داریم ذهن ماست. اگر به خوبی آموزش داده شود می تواند ثروت عظیمی ایجاد کند.»

ما با ذهنمان جهانمان را می سازیم و آن را کنترل می کنیم. هر اندازه که ذهن ما قوی تر و عمیق تر باشد، توانایی دیدن فرصت های فوق العاده در ما تقویت می شود. پس در واقع ما با ذهنمان کسب درآمد می کنیم و اگر ذهنی قوی داشته باشیم، ثروتمند می شویم. چقدر روی ذهنتان سرمایه گذاری می کنید؟

92. آنتونی رابینز

«راحتی می تواند اثرات مخربی در زندگی انسان داشته باشد. کسی که زیاد احساس راحتی کند از رشد، تلاش و خلاقیت باز می ماند.»

گاهی خواندن جملات انگیزشی آنتونی رابینز، آدم را متعجب می کند. مثلا همین جمله بالا. مگر راحتی چیز بدی است؟ مگر نه این که ما تمام تلاشمان را می کنیم که به راحتی و آسایش برسیم؟ در پاسخ باید بگوییم که منظور او در این جمله، اسیر شدن در منطقه امنمان است. وقتی شرایط را بدون تغییر و ثابت نگه داریم، از رشد بازمی ایستیم و این هشداری است که آقای رابینز، می خواهد به ما بدهد.

93. ادوارد لمبرت

«اگر نخواهید که در زندگی تان چیزهای جدیدی را تجربه کنید، شکست نخورید و از آن شکست ها درس نگیرید، نباید انتظار پیشرفت خاصی را نیز داشته باشید.»

در جاده رسیدن به هدف هایمان، چاره ای جز قدم برداشتن نداریم. مسیر باید طی شود. شاید در این میان، پایمان به یک کلوخ گیر کند و سکندری بزنیم. اشکالی ندارد. اما باید شش دانگ حواسمان را جمع کنیم تا کلوخ دیگری نتواند به ما پشت پا بزند. همین طی کردن، یاد گرفتن و شجاعت در مسیر ماندن، بالاخره هر مسافری را به مقصد مطلوبش می رساند.

94. استیو جابز

«زمان شما محدود است، پس آن را به تقلید از زندگی دیگران هدر ندهید.»

یکی دیگر از خوبی های خواندن جملات انگیزشی این است که می توانیم هشدارها را قبل از اقدام کردن دریافت کنیم. وقتی کاری را آغاز می کنیم، دیدن نمونه های آماده یا کارهای گذشته دیگران به ما کمک زیادی می کند. اما باید مراقب باشیم که از آنها تقلید نکنیم. می توانیم از آن ایده ها برای ساخت ایده خودمان الهام بگیریم. یادمان باشد هیچ دو کاری در جهان دقیقا مثل هم نیستند. در نتیجه تقلید بی فایده است. به جای تقلید کردن از دیگران، بهترین نمونه از خودتان را به دنیا معرفی کنید.

95. تی.هارواکر

«به یاد داشته باشید یا باید پولتان را کنترل کنید یا اینکه آن شما را کنترل خواهد کرد.»

جریان درآمد در زندگی همه ما وجود دارد. برای عده ای این جریان به آب باریکه ای می ماند که جانی ندارد. در نقطه مقابل، جریان درآمدی عده دیگری، مثل یک سیل خروشان پر شور و انرژی است. در هر صورت، شیوه برخورد ما با این جریان است که می تواند از ما فردی فقیر یا ثروتمند بسازد.

96. حرکت در مسیرهای تازه

«برای تغییر دادن زندگیت، باید اولویت هایت رو تغییر بدی. برای به دست آوردن چیزهایی که تا حالا نتونستی به دست بیاری، باید از راهی بری که تا حالا نرفتی.»

به قول انیشتین، با فکری که مشکل را ایجاد کردی، نمی توانی راه حل هم بسازی. در نتیجه، نباید از فکرهای جدید بترسید. چون فکرهای تازه، نیروی ایجاد تغییرات کارساز را با خودشان به همراه می آورند.

97. مارک موبیوس

«از نظر من مهم ترین خصوصیاتی که یک سرمایه گذار موفق باید داشته باشد در چهار کلمه، انگیزه، فروتنی، تلاش سخت و انضباط شخصی خلاصه خواهد شد.»

چهار نکته گفته شده از زبان مارک موبیوس را می توان این گونه تعبیر کرد. انگیزه به شما کمک می کند تا ادامه دهید، فروتنی شما را از غرور بی جا دور نگه می دارد. تلاش زیاد شما را را سریع تر به مقصد می رساند و انضباط شخصی به شما کمک می کند تا کارها را تا انتها به پیش ببرید.

98. آهسته و پیوسته

سرمایه گذاری موفقیت آمیز یک سفر است نه یک اتفاق آنی! خود را طوری آماده کنیم که گویا قصد سفری طولانی را داریم.

گاهی جملات انگیزشی ما را نه به حرکتی پرشور بلکه به قدم هایی پیوسته و حساب شده دعوت می کنند. مثل چیزی که در بالا خواندید، در سرمایه گذاری نیز نباید انتظار داشته باشید که ظرف یک شب به موفقیت زیادی برسید. بلکه موفقیت ها، گام به گام و در طول مسیر در اختیار شما قرار خواهند گرفت.

99. مارلون براندو

«هیچ گاه مقدار حقوقت را با اندازه استعدادت اشتباه نگیر…!»

روان شناس ها به این نتیجه رسیدند که انسان، در مورد توانایی هایش خود را بسیار دست کم می گیرد. به همین دلیل، اعتماد به نفس شروع کارهای جدید را از دست می دهد و به سراغ انجام کارهایی با حداقل مهارت ممکن می گردد. چنین جملات انگیزشی می توانند تلنگر خوبی برای یادآوری ارزش واقعی توانایی های ما به حساب بیایند.

100. موفقیت یک شبه نیست!

«شکست ها پله های نردبان موفقیت هستند. کسی که از اولین شکست ناامید می‌شود، سزاوار کامیابی نیست.»

شکست ها یا بهتر است نام درستش را بگوییم، درس هایی که هر کدام از ما در مسیر رسیدن به اهدافمان می گیریم، همیشه خوشایند نیستند. این درس ها کارت زردهایی برای اصلاح عملکردمان به حساب می آیند. اگر کسی با گرفتن اولین کارت زرد، میدان را خالی کند، در حقیقت، خودش را از شیرینی پیروزی محروم کرده است.

101. ارزش پشتکار

«کسی که پشتکار دارد برای شانس ارزشی قائل نیست و با تمام توان تلاش می کند.»

افراد موفق، دیدگاه های بسیار متفاوتی نسبت به شانس دارند که آن را در جملات انگیزشی زیادی می توانید مشاهده کنید. اما نکته مشترک در بین تمام افراد موفق این است که همه آنها پشتکار را به عنوان عنصر اصلی رسیدن به هدف معرفی می کنند. در واقع بدون پشتکار، نمی توان به جایی رسید.

102. جک ما

«هرگز در زندگی خود ناامید نشوید. همچنین شما باید سعی کنید که همیشه متفاوت فکر کنید.»

جک ما به عنوان یک کارآفرین خلاق، جملات انگیزشی نابی دارد. از نظر او ناامیدی، یکی از پررنگ ترین خط قرمزها برای فردی است که می خواهد به موفقیت برسد. علاوه بر این، متفاوت فکر کردن این امکان را به شما می دهد تا از دریچه ای متفاوت به مسائل نگاه کنید.

103. آلپاچینو

«از شکست نترسید، از این بترسید که سال آینده همین جایی باشید که امروز هستید.»

درست است که گاهی شنیدن نام شکست، توان را از زانوهای ما می گیرد اما چیزی از شکست ترسناک تر هم وجود دارد و آن درجا زدن است. اگر به خاطر ترس از شکست، تلاشی نکنیم و بعد گذر ۳۶۵ روز باز هم در جایی که اکنون هستیم باقی بمانیم چه؟ آنگاه این عمر گران بهای ما است که به هدر رفته و هرگز هم باز نخواهد گشت. پس چه بهتر که شکست بخوریم و با کمبودهایمان رو به رو شویم. چون در این صورت می توانیم رو به جلو حرکت کنیم.

104. هدف‌گذاری درست

«منتظر قسمت، سرنوشت و شانس نباش. باور داشته باش که با هدف گذاری، اقدام و پیگیری می‌توانی بهترین زندگی را برای خودت بسازی»

وقتی قبول داشته باشیم که سرنوشت و تقدیرمان از قبل نوشته شده است، دیگر شور و انگیزه ای برای تلاش کردن برایمان باقی نمی ماند. به جای ایمان داشتن به سرنوشت، به هدفتان ایمان داشته باشید و برای تلاش هایتان ارزش قائل شوید.

105. استیو جابز

«تفاوت یک فرد پیشرو و یک فرد دنبال کننده در خلاقیت است!»

پیشرو بودن به شما امکان انتخاب می دهد و شما را قادر می سازد تا از نهایت قوه تخیلتان استفاده کنید. شاید در ابتدا خط شکن مسیر باشید اما اولین کسی خواهید بود که از مزایای آن بهره مند می شود. در عوض فرد دنباله رو از خود اختیاری ندارد. پایان کارش هم مشخص نیست. اگر پیشرو در کارش موفق شود، او نیز به موفقیت می رسد و اگر شکست بخورد، دنباله رو نیز به دنبال آن سقوط خواهد کرد.

106. دونالد ترامپ

«اگر قرار است فکر کنید، بزرگ فکر کنید.»

بزرگ فکر کردن، بهترین لطفی است که می توانیم در حق خودمان و زندگی مان بکنیم. زیرا این فکرهای بزرگ هستند که به ما مجال دیدن فرصت های شگفت انگیز را می دهند.

107. رابرت کیوساکی

«اگر می خواهید بازدهی سرمایه گذاری شما بالاتر از میانگین بازدهی جامعه باشد، باید عملکردی بهتر از آن ها داشته باشید و وقت و تلاش بیشتری را برای بالا بردن دانش مالی خود اختصاص دهید.»

دست به کار شدن، چاره اول و آخر هر چیزی است. راهی بدون قدم برداشتن طی نمی شود و موفقیتی بدون تلاش کردن به بار نمی نشیند. باید شروع کرد. حتی سخت، حتی کوچک و حتی با پاهایی لرزان اما باید دست به کار شد. این بزرگ ترین رمز موفقیت است!

می خوانم اما با فکر خودم!

جملات انگیزشی به ما دریچه ای از افکار انسان های موفق را نشان می دهند. به همین دلیل، جذاب و خواندنی هستند. خواندن این جمله ها و تاثیر گرفتن از آنها برای کسانی که در اول راه هستند بسیار مفید است اما باید نکته ای را در نظر داشته باشید. به این جمله ها نگاه کنید، آنها را بخوانید، درباره شان فکر و بحث کنید اما هرگز آنها را به عنوان یک قانون نپذیرید. هر کسی باید با طرز فکر خودش مسیر رسیدن به موفقیت هایش را طی کند. خواندن فکر بزرگان تا جایی مفید است که جای فکر کردن ما را نگیرد. به قول کوکو شانل، طراح معروف فرانسوی، شجاعانه ترین حرکت این است که هنوز هم از فکر خودت استفاده کنی، آن هم با صدای بلند!

ادامه مطلب
save
یکبار برای همیشه، بهترین روش های کاربردی صرفه جویی در پول را یاد بگیرید

صرفه جویی یکی از شکل های اصلاح الگوی مصرف است که فقط مربوط به آب و برق و گاز نمی شود. مهم ترین صرفه جویی که ما می توانیم انجام دهیم صرفه جویی در پول است. در حقیقت صرفه جویی در پول به معنای مدیریت درست درآمدها است. اگر برای پولمان برنامه بلند مدت نداشته باشیم، هیچ مقداری از پول نمی تواند پاسخگوی نیازهایمان باشد. دانستن نکته های صرفه جویی در پول گامی بزرگ برای رسیدن به استقلال مالی و رها شدن از دردسرهای کمبود پول است. در این مقاله مهم ترین نکته های صرفه جویی را با هم بررسی می کنیم.

معرفی راه های صرفه جویی در پول

پول در زندگی اهمیت زیادی دارد. تقریبا برای انجام همه کارها به پول نیاز داریم. در نتیجه نمی توان شعار سر داد که پول، چیزی بی ارزش و غیر ضروری در زندگی است. در حقیقت، بخشی از اعتبارمان به پول بستگی دارد. به همین دلیل، یاد گرفتن تکنیک صرفه جویی در پول بسیار راهگشا است. فرقی نمی کند که یک کارمند با درآمد پایین هستید یا فردی که پول زیادی درمی آورد. چون در هر صورت، صرفه جویی در پول می تواند ردپای گمشده پولهایتان را به شما نشان دهد.

دست و دل بازترین بانک را انتخاب کنید

حساب کردن روی سود بانکی، اولین فکری است که به هنگام صرفه جویی و پس انداز پول به ذهن انسان می رسد. در این بین است که بالا و پایین شدن مقدار سود به نکته ای مهم تبدیل می شود. بانک فعلی خود را با چند بانک دیگر مقایسه کنید. بهتر است برای جلوگیری از افتادن در دام موسسات کلاه بردار، حسابی تحقیق کنید و هوشمندانه بانک مورد نظرتان را زیر نظر بگیرید. اگر مطمئن شدید که این بانک از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت مجوز فعالیت گرفته است و سود بالاتری نسبت به بانک فعلی شما می دهد، پول خود را به آنجا انتقال دهید.

لامپ اضافی خاموش!

صرفه جویی در پول

 به هنگام صرفه جویی در پول، قبض برق به یکی از چالش های هر شهروندی تبدیل می شود. اما راه چاره آن بسیار ساده است. کافی است الگوهای مصرفمان را اصلاح کنیم و برخی از رفتارهای خودمان را مورد بازنگری قرار دهیم. مثلا حواسمان باشد که بعد از خروج از اتاق، لامپ را پشت سرمان خاموش کنیم، لامپ های LED و کم مصرف را جایگزین لامپ های پرمصرف کنیم، موقعی که تلویزیون نمی بینیم بیهوده آن را روشن نگه نداریم، در ساعت های اوج مصرف از وسایلی مانند خردکن یا جاروبرقی استفاده نکنیم و بعد از شارژ شدن گوشی و باتری لپ تاپمان، آن را از برق بکشیم. توصیه می کنیم شیشه های منزل را دو جداره کنید و از ترموستات هوشمند و قابل برنامه ریزی برای تنظیم دمای منزل بهره بگیرید. با این کار از هدررفت انرژی نیز جلوگیری می کنید. کارهایی که نام بردیم ساده هستند اما جمع شدنشان در کنار هم، یک قبض سنگین را به وجود می آورند.

از خرید وسایل غیره ضروری خودداری کنید

بد نیست تعریفی از وسایل ضروری و غیر ضروری داشته باشیم. وسایل ضروری، آن دسته از لوازمی هستند که در صورت نبودنشان، بخشی از زندگی مان دچار مشکل می شود. اما وسایل غیرضروری، تاثیر مهمی بر زندگی ما نمی گذارند. اجازه بدهید با یک مثال این موضوع را روشن تر کنیم. مثلا نبود یک اتو مو هیچ آسیبی به زندگیتان وارد نمی کند. شما می توانید با یک سشوار، موهای خود صاف کنید. اما خرید یک سرم مو برای نرم کردن موهای زبر و خشن لازم است. البته به این مورد هم توجه داشته باشید که تعریف وسایل ضروری و غیرضروری به تناسب افراد مختلف، متفاوت است. مثلا سرم مو برای کسی که موهای نرم و لطیفی دارد، یک وسیله غیرضروری است. اما برای سلامتی موی فردی دیگر ضرورت دارد. پس باید متناسب با شرایط و نیاز خود کالای ضروری و غیرضروری را از هم تشخیص دهید.

از کوپن های تخفیف استفاده کنید

صرفه جویی در پول

به هنگام صرفه جویی در پول نباید از کوپن های تخفیف غافل شوید. همیشه می توانید فروشگاه هایی را پیدا کنید که روی جنس هایشان تخفیف های خوبی می دهند. مثلا فروشگاه های شهروند، رفاه و کوروش به مشتریانی که به مقدار مشخصی خرید کنند، کوپن تخفیف می دهند. در این صورت برای خریدهای بعدی خود می توانید اجناس مورد نیاز را با قیمت ارزان تر تهیه کرده و در هزینه های خود – هر چند کم – صرفه جویی کنید.

نگاهی دوباره محصول های دست ساز بیندازید

صرفه جویی در پول

بیشتر محصول های کارخانه ای گران قیمت هستند. شاید نتوان از زیر بار خرید برخی از آنها شانه خالی کرد اما می توان تعدادی از آنها را در خانه و با وسایل موجود ساخت. مثلا وقتی می خواهید به کسی هدیه بدهید به جای خریدن جعبه کادو، خودتان آن را کادو کنید یا کیک تولد را در منزل بپزید. شاید اولین تجربه های شما در این زمینه خیلی عالی نباشند اما برای صرفه جویی در پول باید خلاقانه تر به اطرافتان نگاه کنید.

قبل از خرید، یک لیست تهیه کنید

یکی از بهترین راه ها برای صرفه جویی در پول این است که قبل از شال و کلاه کردن و رفتن به فروشگاه، لیستی دقیق از چیزهایی که لازم دارید را تهیه کنید. این لیست به شما کمک می کند تا در زمان خرید فقط روی اجناسی تمرکز کنید که واقعاً به آنها نیاز دارید. زمانی که بدون لیست به بازار می روید، ممکن است هر چه می بینید به نظرتان ضروری برسد. اگر قرار است به بازار موادغذایی بروید و مایحتاج منزل را تهیه کنید، با شکم گرسنه نروید. در این صورت قوه اراده تان را از دست می دهید و نمی توانید خود را کنترل کنید. وقتی هم که قادر به کنترل خودتان نباشید، فقط پولتان را بیهوده هدر می دهید.

کمتر به رستوران بروید

یکی دیگر از راه های مفید برای صرفه جویی در پول درست کردن غذا در منزل است. اگر قرار است مهمان دعوت کنید، بهتر است خودتان غذا بپزید. رستوران و تفریح های بیرونی در یک چشم به هم زدن پول زیادی را از شما می بلعند. می توانید با یک شیرینی حاصل دست پختتان یا شربت از مهمان های خودتان پذیرایی کنید.

خودنمایی نکنید، خودتان باشید

صرفه جویی در پول

خودنمایی یکی از دشمنان اصلی صرفه جویی در پول است. البته خریدن جنس های با کیفیت و لوکس اصلا کار بدی نیست اما با صرفه جویی در پول جور در نمی آید. اگر می خواهید پولتان را ذخیره کنید باید خودتان باشید و تنها چیزهایی که لازم دارید را بخرید. تا زمانی که برای دیگران زندگی می کنید، قادر نیستید در پول صرفه جویی کنید. زیرا نظرات دیگران در مورد شما اولویت پیدا می کنند و در این بین اهمیت پول از بین می رود. مثلا با وجود آن که دندانی برای ترمیم دارید، اما پول خود را صرف خریدن آخرین مدل گوشی می کنید. یادتان باشد همیشه باید نیازهای واقعی تان را در اولویت قرار دهید.

وسایل کهنه خود را تعمیر کنید

صرفه جویی در پول

وقتی قرار است در پول صرفه جویی کنید، باید دور خرید یکسری از وسایل را خط بکشید. پس تا جایی که امکان دارد وسایل کهنه، خراب و قدیمی را تعمیر کنید. برخی از وسایلی که گمان می کنید دیگر قابل استفاده نیستند، ممکن است با یک تعمیر ساده مثل روز اولشان کار کنند. این توصیه حتی در مورد لباس و کفش هم صدق می کند.

در تربیت کودکانتان تجدید نظر کنید

انسان سیری ناپذیر است. کودکان نیز از این موضوع مستثنا نیستند. پس اگر قصد صرفه جویی در پول را دارید، باید با کودکتان به گونه ای رفتار کنید تا خواسته های معقول داشته باشد. البته نباید کودک خود را به خاطر صرفه جویی در پول تحت فشار روانی قرار دهید. باید عاقلانه و هوشمندانه برای فرزندتان هزینه کنید تا هم از لذت داشتن چیزهای خوب محروم نشود و هم در مورد خواسته هایش به درک درستی برسد.

لطفا آب بنوشید

یکی از توصیه های مهم ما برای صرفه جویی در پول نوشیدن آب به جای نوشیدنی های صنعتی و مصنوعی است. آب، سالم ترین نوشیدنی است. به جای این که پول خود را برای نوشیدنی های گران و بی خاصیت به هدر دهید، آب را انتخاب کنید. با این کار نه تنها سالم می مانید، بلکه در پول هم صرفه جویی می کنید. در عین حال وقتی خرید نوشیدنی های اسیدی را محدود کنید، دندان های شما نیز سالم تر می مانند و به هزینه ترمیم دندان کمتر نیاز پیدا می کنید.

غذای آماده نخرید

صرفه جویی در پول

برای صرفه جویی در پول لازم است که دور غذاهای آماده و فست فود را خط بکشید. به جای این نوع غذاها می توانید در منزل غذا تهیه کنید. وقتی قرار است شب بیرون از منزل باشید یا به مسافرت بروید، قبل از هر چیز به فکر درست کردن غذا بیفتید. پختن غذا در منزل ارزان تر از فست فود و سایر غذاهای بیرون است. علاوه بر این سلامتی شما نیز تضمین می شود.

دخانیات نکشید

صرفه جویی در پول

برای صرفه جویی در پول باید دخانیات را ترک کنید. اگر به قلیان و سیگار کشیدن عادت دارید پس در طول روز، مقدار زیادی از پول شما صرف خرید دخانیات می شود. اگر می خواهید پول بیش تری پس انداز کرده و همزمان به جسم خود هم لطفی کنید، باید این عادت را برای همیشه کنار بگذارید.

اجناس بی کیفیت نخرید

گاهی فکر می کنیم اگر جنس ارزان قیمت بخریم، باعث صرفه جویی در پول می شود. در حالی که همین وسایل بعد از مدت کوتاهی خراب می شوند و بعد مجبور می شویم یک وسیله دیگر را جایگزین آن ها کنیم. به جای این که وسایل ارزان قیمت بخرید، به دنبال وسایلی باشید که از کیفیت آن ها اطمینان کامل دارید. مثلا اگر می خواهید یک اتو بخرید، بهتر است جنس بهتر و گران تر را انتخاب کنید. اگر جنس ارزان بخرید، بعد از مدتی اتو خراب می شود یا آن طور که می خواهید عمل نمی کند. در نتیجه مجبور می شوید آن را دور بیندازید و یک اتوی دیگر خریداری کنید. قبل از خرید کالا بهتر است در مورد برند تجاری آن تحقیق کنید. اگر برند آن نام آشنا نیست، از مشتریان قبلی در مورد کیفیت محصول سوال بپرسید.

فیلتر هوای ماشین را عوض کنید

برای صرفه جویی در مصرف سوخت ماشین، فیلتر هوای ماشین خود را عوض کنید. این کار هزینه زیادی نمی برد و خیلی سریع انجام می شود. اما در مقابل به میزان هفت درصد باعث کاهش مصرف سوخت شما می شود.

قبل از خرید قیمت ها را مقایسه کنید

صرفه جویی در پول

 بهتر است قبل از خرید، قیمت جنس مورد نظرتان را بپرسید و آن را با جنس های دیگر مقایسه کنید. این کار می تواند به صرفه جویی در پول کمک کند. البته هر ارزانی بی دلیل نیست. برخی از فروشگاه ها جنس خود را به خاطر تقلبی بودن ارزان تر می فروشند. برای بررسی هزینه کالاها باید دو جنس کاملاً یکسان را با هم مقایسه کنید.

موادغذایی را از عمده فروشی بگیرید

یکی دیگر از راه های صرفه جویی در پول خرید از عمده فروشی ها است. وقتی قصد دارید برای منزل، مواد غذایی بخرید به سراغ عمده فروشی بروید. اگر در مورد کف خرید از عمده فروشی محدودیت دارید می توانید با چند نفر از دوستان یا آشنایان خود به خرید بروید. در این صورت قیمت اجناس برای شما کمتر می شود و می توانید پول بیش تری پس انداز کنید.

از فروشگاه های معمولی خرید کنید

برخی از فروشگاه ها اعتبار و شهرت بیش تری دارند. قیمت اجناس این فروشگاه ها عموماً گران تر از حد معمول است. بهتر است به جای این فروشگاه ها به بازار بروید و از فروشگاه های معمولی خرید کنید. برخی از فروشگاه ها برای جذب مشتریان خاص و ثروتمند شهر، دکوراسیون متفاوتی دارند و هزینه زیادی را صرف این کار می کنند به همین دلیل قیمت اجناس در آن ها بالاتر است.

برای کاهش استرس به دنبال راه های ارزان قیمت بروید

وقتی دچار اضطراب و تشویش می شوید، راه های ارزان قیمت را برای آرام کردن خودتان انتخاب کنید. مثلا به جای شرکت در کنسرت یک خواننده مشهور، می توانید با پیاده روی در پارک از میزان اضطراب خود بکاهید. برای تغییر روحیه خود به چیزهایی فکر کنید که در کودکی شما را خوشحال می کردند. حتی گاهی تماشای یک کارتن خاطره انگیز هم می تواند استرس و فشار کار را از جسم و روحتان بزداید. خوشحالی را بسازید.

چهار چشمی مراقب وسایلتان باشید

صرفه جویی در پول

یکی دیگر از را ه های صرفه جویی در پول مراقبت از وسایلتان است. با وسایل خانه مهربان تر رفتار کنید. مراقبت از وسایلی مثل یخچال، تلویزیون، جاروبرقی، سیستم های گرمایشی و سرمایشی طول عمر آن ها را بیش تر می کند. دستورالعمل استفاده از وسایل را بخوانید و با رعایت آن ها از خراب شدن وسایل جلوگیری کنید. با این کار به جای این که پول خود را برای تعمیر یا خرید مجدد وسایل به هدر دهید، آن را پس انداز می کنید.

به وسایل دست دوم، فرصت بدهید

صرفه جویی در پول

یکی دیگر از راه های صرفه جویی در پول خرید وسایل دست دوم است. برای این کار، سمساری بهترین انتخاب است. در حال حاضر وب سایت های زیادی هم وجود دارد که از طریق آن ها می توانید وسایل مورد نیاز خود را تهیه کنید. مثلا اگر به یک میز کار نیاز دارید، ضرورتی ندارد که حتماً نو باشد. شما با یک میز کارکرده هم می توانید کار کنید. اگر در مورد سلامت وسیله های کارکرده تردید دارید، می توانید با یک فرد مسلط و آشنا مشورت کنید. مثلا اگر به لپ تاپ نیاز دارید و می خواهید با خرید یک لپ تاپ دست دوم کار خود را راه بیندازید، با کسانی که در این زمینه اطلاعات کافی دارند صحبت کنید و لپ تاپ مورد نظر را به او نشان دهید تا عیب های آن مشخص شود.

بازار رفتن، تفریح خوبی نیست

اگر بازار رفتن یکی از تفریح های شما است باید برای صرفه جویی در پول از این کار صرف نظر کنید. زیرا وقتی بدون هدف به بازار می روید، هر چیزی که می بینید شما را به خرید وسوسه می کند. بهترین کار این است که وقتی به چیزی نیاز ندارید، به بازار نروید. برای سرگرمی، پارک را انتخاب کنید. اجازه ندهید بازار رفتن و خریدکردن به سرگرمی شما تبدیل شود. در این صورت هر زمان که احساس خستگی یا استرس داشته باشید، فوراً برای رفتن به بازار آماده شده و پول خود را به هدر می دهید.

ادامه مطلب
۱
۵ نکته کلیدی در تفاوت مردم عادی با ثروتمندان

آدم ها با هم فرق می کنند و همین تفاوت ها است که آینده تک تک ما را منحصر به فرد می کند. اگر خوب نگاه کنیم، تفاوت مردم عادی با ثروتمندان به سبک فکر و باورهایشان برمی گردد. چیزهایی که برای مردم عادی مهم نیستند، برای ثروتمندان از نان شب هم واجب ترند و در عوض، دغدغه های افراد ثروتمند برای مردم عادی هیچ اهمیتی ندارد. پس تفاوت مردم عادی با ثروتمندان عمیق تر از آن است که بتوان با قضاوت های ساده ای مانند: «او شانس آورده» به آن نگریست. در این مقاله با هم به سراغ پنج تفاوت بزرگ مردم عادی با ثروتمندان می رویم تا شاید از این راه، دری به سمت آشنایی با بهار ثروت و استقلال مالی باز کنیم.

مارک تامپسون، کارآفرین، بازرگان و مدیر ارشد اجرایی بریتانیایی

رفتار و کردار ثروتمندان با مردم عادی فرق می کند.

 پر رنگ ترین تفاوت مردم عادی با ثروتمندان

بدون شک، نمی توان به تک تک نکته هایی که افراد ثروتمند در زندگی شان رعایت می کنند اشاره کرد؛ ولی می توان گلچینی از بهترین تفاوت ها را کنار هم چید. شاید بعضی از این تفاوت ها در نظر شما ساده و بی اهمیت به نظر برسند. اما نکته مهم، اقدام کردن در جهت این تفاوت ها است که باعث می شود نتیجه ای تازه به بار بنشیند.

۱- ثروتمندان به چالش ها خیلی بلند، سلام می کنند

همه انسان ها راحتی را دوست دارند و دلشان می خواهد از تک تک لحظه های زندگی شان لذت ببرند. تا اینجای کار، تفاوتی بین مردم عادی و ثروتمندان دیده نمی شود. تفاوت اصلی از جایی آغاز می شود که چالش ها خودنمایی می کنند. اینجا است که واکنش این دو گروه، سرنوشت آنها را رقم می زند. وقتی افراد عادی با چالش ها رو به رو می شوند، خیلی نامحسوس عقب نشینی کرده و به حلقه امنشان باز می گردند. اما افراد ثروتمند با وجود آنکه در اعماق قلبشان دوست دارند در همان حلقه امن باقی بمانند ولی مشتاقانه به سمت آن چالش می روند. راحتی و آرامش برای افراد ثروتمند نیز بسیار مهم است اما در اولویت دوم زندگی شان قرار دارد. در واقع اولویت اول زندگی آنها، پولدار شدن است.

گاهی چالش ها نه به صورت فیزیکی بلکه در ذهن ما و دیگران قرار دارند. مثلا آغاز کاری که تاکنون هیچ از اطرافیان ما آن را امتحان نکرده یکی از این چالش ها است. در این حالت نیز واکنش یک فرد ثروتمند و فردی عادی با هم فرق می کند. فرد ثروتمند، گیوه هایش را وَر می کشد تا به خودش و دیگران ثابت کند که می تواند. اما فرد عادی، خیلی راحت تسلیم «نکن، نکن ها» و «نمی شود ها» می شود و آرزوهایش را به باد فراموشی می سپارد.

یک تمرین کوچک اما تاثیر گذار

تکه ای کاغذ بردارید و روی آن پنج چیزی که در دنیای شما یک چالش به حساب می آیند را پشت سر هم بنویسید. درباره آنها فکر کنید و برنامه ای برای ورود آنها به زندگی تان بسازید.

تفاوت مردم عادی با ثروتمندان

ثروتمندان برای رسیدن به آرزوهای خود هدف و برنامه دارند.

۲- ثروتمندان به آینده نگاه می کنند

بیشتر ما با این تصور که دنیا در گذشته روزگار بهتری بوده بزرگ شده ایم. دورانی که مردم دنیا نسبت به هم مهربانی بیشتری داشتند، آهنگ ها زیباتر بودند، ورزشکاران پرتلاش تر بودند و صداقت در تجار و کسبه بازار از ارزش بیشتری برخوردار بود. متأسفانه این برداشت نادرست از گذشته تاکنون و از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است و همچنان نیز ادامه دارد. با چنین دیدگاهی، آینده چیزی جز ناامیدی نخواهد بود و همواره باید در حسرت گذشته ها سوخت و ساخت. اما ثروتمندان چنین دیدگاهی ندارند. آن ها مدام به حال و آینده می نگرند و به فرصت های نابی که پیش روی آنها است نگاه می کنند. آن ها گذشته را پلی برای کسب تجربه ها و رسیدن به دوران طلایی آینده می دانند و برای رسیدن به اهداف خود از همین امروز رؤیاپردازی و برنامه ریزی می کنند. ثروتمندان، بخش زیادی از وقتشان را صرف شفاف کردن ایده هایی می کنند که معلوم نیست چند سال دیگر تحقق یابد؛ اما با شوق و انگیزه زیادی این کار را انجام داده و از آن لذت می برند.

تفاوت مردم عادی با ثروتمندان

ثروتمندان مغرور نیستند؛ اعتماد به نفسشان بالاست.

جاستین سالیوان (Justin Sullivan)

۳- ثروتمندان اعتماد به نفس بیشتری دارند

قضاوت ها و برچسب های منفی در مورد افراد ثروتمند، حد و حساب ندارد. این حرف ها از قدیم الایام بوده و متأسفانه هنوز هم شنیده می شود. تصور بیشتر مردم این است که افراد پولدار به خاطر پولشان، خود را از دیگران برتر می دانند. ولی در حقیقت این گونه نیست. افراد پولدر به خاطر اعتماد به نفس بالایی که دارند، مغرور دیده می شوند. آن ها مدام روی اهدافشان پافشاری می کنند و به ناامیدی، مجالی برای عرض اندام نمی دهند. حتی در شرایطی که ضرر کرده اند باز هم خود را شکست خورده نمی بینند و اتفاقاً با عبرت گرفتن از گذشته با قدرت و انگیزه بیشتری به مسیر خود ادامه می دهند. این خصوصیت های اخلاقی و رفتاری را نمی توان تکبر و غرور نامید؛ شایسته است که آنها را اعتماد به نفسی عملی خطاب کنیم. افراد ثروتمند، هوشمندی و جسارت بالایی برای رسیدن به اهدافشان دارند. موفقیت های پی در پی، مثل یک دومینوی انرژی، افراد ثروتمند را جلو و جلوتر می راند تا جایی که دیگر چیزی جلودارشان نیست و به هر چه اراده کنند، می رسند. این قدرت، ثروتمندان را در نظر مردم، آدم هایی خشک و مغرور جلوه می دهد که مدام دوست دارند از خود و موفقیت هایشان حرف بزنند و این چیزی است که مردم را به اشتباه می اندازد.

تفاوت مردم عادی با ثروتمندان

 

پول برای آزادی است نه خودنمایی.

۴- ثروتمندان با پول، آزادی شان را می خرند

تصور اشتباه دیگر در مورد افراد ثروتمند این است که آن ها با پولشان خودنمایی و فخرفروشی می کنند. البته که پول باعث بیشتر دیده شدن می شود ولی هدف اصلی آنها آزادی مالی است. ما پول در می آوریم تا آزادتر زندگی کنیم. آزادی در دنیا بدون ثروت تقریباً غیرممکن است. نگرانی برای پرداخت قسط و اجاره و رهن منزل، بال های پرواز ما را می بندد و نمی گذارد آزادانه زندگی کنیم. بی پولی انتخاب ها را بسیار محدود می کند و محدودیت با آزادی در تناقض است. افراد ثروتمند می توانند شغل های خوبی برای خودشان مهیا کنند؛ مشاغلی که آسیب فیزیکی و روانی در پی نداشته باشد و مجبور نباشند به کارفرما جواب پس دهند. همانطور که می بینید ثروتمندان پول در می آورند چون به آن ها اجازه می دهد آزادانه نوع زندگی خود را انتخاب کنند. از همین الان به آزادی خود بعد از  ثروتمند شدن فکر کنید!

تفاوت مردم عادی با ثروتمندان

هر کسی جذب مشابه خود می شود. ثروتمندان نیز جذب ثروتمندان می شوند.

Luke MacGregor

۵- نگاهی دوباره به دوستانتان بیندازید

مردم شبیه افرادی هستند که با آن ها ارتباط برقرار می کنند. اگر بگوییم دوستان ما آینه ای از افکار و دیدگاه های ما هستند، پر بیراه نگفته ایم. فصل مشترکی که شما با دوست خود دارید، زمینه رفاقت و صمیمیتتان را با او ایجاد کرده است. ثروتمندان نیز دوست دارند با افراد ثروتمند ارتباط برقرار کنند. آنها با تعامل با افراد ثروتمند، شانس خود را برای رسیدن به ثروت بیشتر امتحان می کنند. شما نیز سعی کنید با افرادی که از شما ثروتمندتر هستند ارتباط برقرار کنید. یادتان باشد، اگر پنج نفر از صمیمی ترین افراد پیرامون خود را تغییر دهید، زندگی شما نیز تغییر می کند.

ادامه مطلب
جذب پول
چگونه پول را جذب خود کنیم؟ بهترین روش های جذب پول!

«چگونه پول را جذب کنیم؟»، پرسشی بسیار کهن است. انسان از زمانی که با مفهوم پول آشنا شد، به دنبال به دست آوردن آن بود. در این بین، گاهی موفق و گاهی ناموفق بود. وقتی موفق می شد، می گفت: «پول درآوردن خیلی هم راحت است» و هنگامی که شکست می خورد، برای آنکه علت شکستش را به جایی دیگر حواله کند، می گفت: «پول، چرک کف دست است، انسان عاقل نباید زندگی اش را صرف به دست آوردن پول کند.» از آغاز کار انسان و پول، روزگار زیادی می گذرد. اما این پرسش که چگونه پول را جذب کنیم؟ هنوز هم به اندازه روز اولش جذاب است. تجربه قرن ها زندگی روی زمین، پیروزی ها و شکست ها به انسان آموخت که جذب پول، بسیار ساده تر از آن چیزی بوده که فکر می کرده است. در این مقاله، گلچینی از بهترین و کاربردی ترین راهکارهای جذب پول را با هم یاد می گیریم.

وین دایر

جهان بر پایه قانون جذب بنا شده است. شما آفریده شده اید تا هر آنچه را که می خواهید به زندگی تان جذب کنید.

راه های جذب پول

راه حل اول: لطفا از سوءتفاهم کمبود، خارج شوید

جذب پول

یکی از بزرگ ترین سوءتفاهم ها در تاریخ حیات بشر، تفکر کمبود است. حتی حالا نیز تفکر پوچ کمبود، لحظه ای یقه بشریت را رها نمی کند. اگر کمی به اوضاع و احوال خودمان نگاهی بیندازیم، متوجه می شویم که تفکر کمبود در خیلی از بخش های زندگی مان ریشه دوانده است. مثلا می گوییم: «کار نیست» یا «آب نیست» یا حتی، «آدم خوب هم دیگر پیدا نمی شود». کمبود، بیشتر از آن که یک تفکر پوچ باشد، یک جایگزین است. تصور کنید اگر این جایگزین وجود نداشت، ما اسم تلاش نکردن، درست استفاده و مدیریت نکردن و حتی درست نگاه نکردن را چه می گذاشتیم؟ تقصیرها را بر گردن چه چیزی یا چه کسی می انداختیم؟ در حقیقت، کار هست، آب هست و حتی آدم های خوب هم بسیار فراتر از حد تصور ما در این جهان شگفت انگیز زندگی می کنند.  آن چیزی که واقعا دچار کمبود است، وسعت نگاه ما به جهان اطرافمان است. تفکر کمبود، یک سوءتفاهم بزرگ و تاریخی است. اگر می خواهیم توانایی جذب پول را وارد زندگی مان کنیم یا حتی به آن قدرت بیشتری ببخشیم، باید هر چه زودتر از این سوءتفاهم، بیرون بیاییم. برای این کار، امروز بهتر از فردا و حالا بهتر از پنج دقیقه دیگر است.

دکتر جو ویتالی

مثل خدا فکر کنید. هیچ محدودیتی وجود ندارد.

راه حل دوم: سپاسگزار داشته هایتان باشید

جذب پول

اگر به دنبال پیدا کردن یک مسیر سریع، ایمن و ساده برای تبدیل کردن خودتان به آهنربای جذب پول و فرصت ها هستید، می توانید روی سپاسگزاری کردن حسابی اساسی باز کنید. وقتی سپاسگزاری کردن را آغاز می کنیم، چند تغییر بسیار بزرگ در زندگی مان ایجاد می شود:

اول: وسعت نگاهمان، گسترش پیدا می کند

وقتی به خاطر آنچه که داریم سپاسگزاری می کنیم، در واقع در حال تغییر نوع نگاهمان به جهان اطرافمان هستیم. این اولین و بزرگ ترین تغییری است که نه تنها در جذب پول، بلکه در جذب بهترین چیزهایی که دوستشان داریم برایمان اتفاق می افتد.

دوم: احساس درونمان تغییر می کند

احساس، چراغ راهنمای مسیر درست است. این نعمت بی سر و صدا، با تاثیری که بر روح و روان ما می گذارد، مسیر درست را به ما نشان می دهد. وقتی در مسیر درست هر هدفی، مثلا جذب پول، قرار داشته باشیم، احساس فوق العاده خوبی در وجودمان گسترش پیدا می کند. وقتی مسیرمان اشتباه باشد، احساس درونی مان نا به سامان می شود. اگر به هنگام قدم برداشتن، چراغ احساسمان را بالاتر بگیریم، به آسانی می توانیم، راه را از چاه، تشخیص دهیم.

بروس لی

فکر نکن، احساس کن. این مثل اشاره نمودن انگشت به سمت ماه می ماند. اگر بر روی انگشت تمرکز کنی، تمام شکوه آسمان را از دست می دهی.

سوم: توانایی دیدن فرصت های شگفت انگیز اطرافمان را به دست خواهیم آورد

وقتی زیبا نگاه کنیم، زیبایی را می بینیم. این اصلی ساده و همیشگی است. با اطمینان قلبی و از سر تجربه روزگار شیرین، به شما قول می دهم که فرصت های تحول زندگی تان بسیار بسیار به شما نزدیک هستند. اگر نوع نگاهتان را تغییر دهید، توانایی دیدن آنها را پیدا خواهید کرد.

نکته: سپاسگزار بودن به خاطر داشته ها را با قانع بودن اشتباه نگیرید. سپاسگزار بودن یعنی آنچه را که دارم، می بینم. اما قانع بودن یعنی به آنچه که دارم راضی هستم. سپاسگزاری این فرصت را در اختیار ما قرار می دهد که با وجود توجه به داشته هایمان، مسیر حرکت به سمت خواسته هایمان را هم دنبال کنیم. این گونه می توانیم به استقبال فرصت های پیش رویمان برویم.

راه حل سوم: با غر زدن، خداحافظی کنید

غر زدن، واژه ای دو پهلو است. یعنی هم خوبی دارد و هم بدی. جنبه خوبش این است که با غر زدن در مورد کسی یا ماجرایی، خودمان را از زیر بار خشم های نهفته درونمان، خلاص می کنیم. اما متاسفانه، جنبه منفی غر زدن، قدرت بیشتری نسبت به جنبه مثبتش دارد. اگر جنبه خوب غر زدن، ۱۰ درصد فایده داشته باشد، جنبه منفی اش صاحب ۹۰ درصد باقی مانده خواهد بود.

غر زدن با ما چه می کند؟

در حقیقت، وقتی شروع به غر زدن می کنیم، چند مشکل، یقه ما را می گیرد. اولین بلایی که با غر زدن بر سر خودمان می آوریم، تنگ کردن وسعت نگاهمان است. اگر به این روش ادامه دهیم، تا جایی پیش می رویم که توانایی دیدن چیزهای خوب زندگی را از دست خواهیم داد. شاید شما هم با چنین افرادی در زندگی تان رو به رو شده باشید. کسانی که همیشه در حال شکایت کردن از زمین و زمان هستند و در نگاهشان، زندگی، سرشار از چیزهای بد و ناعادلانه است.دومین مشکلی که با غر زدن برایمان پیش می آید، از دست دادن افراد خوب و جمع شدن افرادی غرزننده به دور خودمان است. در آن صورت، حتی ممکن است توهم توطئه نیز به سراغمان بیاید و فکر کنیم که همه در حال نقشه کشیدن برای زمین زدن ما هستند. چون به غیر از خودمان، افراد دیگری را پیدا کرده ایم که مثل ما به دنیا نگاه می کنند؛ کوچک، تنگ و تقریبا سیاه. در چنین شرایطی، نمی توانیم انتظار داشته باشیم که اوضاع مالیمان خوب و رو به راه شود. چون با روشی که برای زندگی مان در پیش گرفته ایم، تقریبا تمام راه های جذب پول را بر خود بسته ایم.

راه حل چهارم: سلامی متفاوت به دفتر و کتاب

جذب پول

بسیاری از ما بعد از تمام شدن مدرسه و دانشگاه، دفتر و کتابمان را به ناکجاآباد تبعید می کنیم و می گوییم: «دیگه یاد گرفتن تموم شد!» اما در حقیقت، مفهومی به نام «تمام شدن» برای یادگیری وجود ندارد. بیشتر ما، از یاد گرفتن فراری هستیم چون طعم شیرین یادگیری را نچشیده ایم. شاید بگویید: «چطور چنین چیزی ممکنه؟ من این همه سال تو مدرسه و دانشگاه درس خوندم و چیز یاد گرفتم!» بله، کاملا حق با شما است. اما یاد گرفتن، وقتی واقعا یادگیری به حساب می آید که گرهی از کار ما باز کند. درست است که یاد گرفتن اسم علمی فلان موجود تک سلولی که در آب های سرد اقیانوسی زندگی می کند، جالب است اما در حقیقت، وقتی می خواهیم کسب و کارمان را راه بیندازیم، کمکی به ما نمی کند. شروعبه یاد گرفتن چیزهایی کنید که برای کارتان به آنها نیاز دارید. حقوق کسب و کار، حسابداری، بورس و مهم تر از همه در زمینه ای که قصد فعالیت در آن را دارید یادگیری را شروع کنید. یادتان باشد، هر بار که مفهومی تازه را یاد می گیرید، دری بزرگ به سمت جذب پول و رفاه بیشتر، به سمتتان گشوده می شود.

هنری فورد – تاجر معروف آمریکایی

هر کسی که یادگیری را متوقف کند پیر است، چه بیست سالش باشد چه هشتاد سال. هر کسی که به یادگیری ادامه دهد جوان می ماند.

راه حل پنجم: با قلبتان مبارزه نکنید

جذب پول

بسیاری از ما به خاطر روش معکوسی که برای زندگی مان در پیش گرفته ایم، دروازه های جذب پول را به روی خودمان بسته ایم. روش درست، دنبال کردن قلبمان است. روش نادرست و آن چیزی که بیشتر ما آن را در زندگی مان اجرا می کنیم، مبارزه با قلبمان است. همیشه چیزی وجود دارد که قلبمان با دیدنش ذوق می کند، گاهی هم احساس حسرت، وجودمان را در برمی گیرد. موفقیت، جذب پول و آرامش در کاری نهفته است که قلبتان به سمت آن کشیده می شود. چون شما توانایی ذاتی انجام آن کار به بهترین شکل ممکن را دارید. اگر نقاشی کردن را دوست دارید، یعنی هیچ کس نمی تواند مثل شما نقاشی بکشد، اگر ورزش کردن را دوست دارید، یعنی هیچ کس نمی تواند مثل شما آن را به پیش ببرد. یادتان باشد، وقتی در کاری موفق هستید که از انجامش لذت ببرید. جذب پول، یکی از آثار جانبی این ماجرا به حساب می آید. مخصوصا در دوره ای که ما در آن زندگی می کنیم. با وجود اینترنت و شبکه های مجازی، می توانید به شیوه ای جذاب، هم از انجام کاری که دوستش دارید لذت ببرید و هم پول را به آسانی وارد زندگی تان کنید.

 

توماس جان واتسون – تاجر آمریکایی

برای موفق شدن، باید قلب خود را در کسب و کارت و کسب و کارت را در قلبت داشته باشی.

راه حل ششم: از میانبر بخشش استفاده کنید

جذب پول

این یکی از شک برانگیزترین بخش های جذب پول و با جرات می توانم بگویم، جذب همه چیز است. نیرویی پنهان در بخشش وجود دارد که همیشه کار می کند. اگر شروع به بخشیدن پول کنید، از راهی که فکرش را نمی کنید، چند برابر آن پول به سمت شما برمی گردد. اگر محبت کنید، وجودتان سرشار از عشق می شود. اگر یاد بدهید، مسیر ورود بهترین استادان به زندگی تان باز می شود. بخشش، همیشه جواب می دهد اما وجود چند نکته باعث می شود که گاهی بخشیدن، اصلا نتیجه ای نداشته باشد.

نکته های بسیار مهم در مورد بخشیدن

قانون بخشش، تنها زمانی فعال می شود که ما:

از صمیم قلبمان چیزی را به دیگران ببخشیم.

انتظار پس گرفتن آن چیز را از دیگران نداشته باشیم.

از سر اجبار یا معامله، بخشش نکرده باشیم.

در یک کلام، تنها و تنها برای بخشیدن، ببخشیم.

راه حل هفتم: خودتان را قبول داشته باشید

یکی از پر رنگ ترین راه های جذب پول، قبول داشتن خودمان است. وقتی به توانایی هایمان ایمان داشته باشیم، وقتی بزرگ ترین طرفدار خودمان باشیم، هیچ چیزی نمی تواند مانع موفق شدن ما شود. به قول رابرت کیوساکی، تاجر، سخنران و شخصیت برجسته آمریکایی – ژاپنی، واقعیت تو چیزی است که فکر می کنی واقعی است.

راه حل هشتم: مسیر ذهنتان را تغییر دهید

بزرگترین درسی که از برخورد با پول یاد گرفتم این بود: «پول یک قرارداد ذهنی است» واقعا هم همین است. ما، تفکرمان را زندگی می کنیم. وقتی با خودمان فکر کنیم که: «به دست آوردن پول سخت است» تمام روش های جذب پول را به روی خودمان می بندیم. از آن طرف، اگر فکر کنیم که: «کسب درآمد خیلی هم آسان است» چشممان به جمال فرصت های شگفت انگیزی برای جذب پول، روشن می شود. یادتان باشد، افکار، همه چیز است.

راه حل نهم: به آدم های اطرافتان، دوباره نگاه کنید

جذب پول

بخواهیم یا نخواهیم، بسیاری از رفتارها و حتی شیوه تفکر ما، تحت تاثیر افرادی قرار می گیرد که بیشتر زمانمان را با آنها سپری می کنیم. اگر بخواهیم همزمان هم روی جذب پول تمرکز کنیم و هم به غرولندهای دوستانمان در مورد پول گوش دهیم، راه به جایی نخواهیم برد. بهترین کار این است که یک بازنگری درست و حسابی روی اطرافیانمان داشته باشیم.

درست است که نمی توانیم بسیاری از رابطه ها را قطع کنیم اما می توانیم با آنها در مورد پول، صحبتی نکنیم و در عوض، به دنبال ایجاد ارتباط با کسانی باشیم که تفکرشان در مورد جذب پول، با ما یکسان است. لازم نیست این افراد را به صورت فیزیکی در کنار خودمان داشته باشیم. حتی لازم نیست که او فردی زنده باشد. اگر خط فکری انسانی در گذشته، با چیزی که ما می خواهیم و فکر می کنیم یکی است، با خواندن نوشته های او و گوش دادن به سخنانش، آن را در جمع افراد نزدیک خود، راه داده ایم. به همین آسانی و بی سر و صدا، می توانیم در ترکیب افراد خود، دست به تغییرات بزرگی بزنیم.

راه حل دهم: آستین ها را بالا بزنید

جذب پول

ما به تمام راه های بالا نیاز داریم تا قدرت لازم برای انجام این راه حل را پیدا کنیم. برای جذب پول، باید دست به کار شویم. بدون اقدام کردن، هیچ تفکر مثبتی به سرانجام نمی رسد. به قول گرسون کنین، درام نویس آمریکایی، تازه کارها امیدوارند، حرفه ای ها عمل می کنند. در شمار حرفه ای ها قرار بگیرید و شروع کنید.

آدام خو – نویسنده و سخنران انگیزشی

عمل، همان نیروی محرکی است که باعث ایجاد نتایج مطلوب می شود.

نیم نگاهی به آنچه تا کنون گفتیم:

جذب پول، کاری شدنی و آسان است.

اولین قدم در جذب پول این است که دست از غر زدن برداریم.

دومین قدم، بیرون کردن تفکر کمبود از زندگی مان است.

برای جذب پول، باید سپاسگزار بودن را تمرین کنیم.

یاد گرفتن چیزهای جدید، کلید پیدا کردن راه های جدید برای جذب پول است.

همواره قلبتان را دنبال کنید. بزرگ ترین موفقیت شما در پاسخ به خواسته قلبتان نهفته است.

پول را با تمام قلبتان ببخشید. این گونه می توانید همیشه آن را در کنارتان داشته باشید.

خودتان را دربست، قبول داشته باشید.

مسیر تفکرتان به سمت جذب پول را تغییر دهید.

آدم های اطرافتان را دوباره بسازید.

دست به کار شوید. پیروزی همیشه از آن اهل عمل است.

اگر بخواهیم، می شود…

راهکارهای جذب پول به زندگی، تنها پول را به زندگی مان جذب نمی کنند. این راهکارها، تفکری تازه و رو به جلو را در ما ایجاد می کنند. پول، در دست کسانی قرار می گیرد که ابتدا در ذهنشان، پذیرای آن باشند. زندگی، جنگ نیست، یک رویداد است که ما با تفکرمان آن را می سازیم. اگر می خواهیم پول را به زندگی مان جذب کنیم، باید در شیوه تفکرمان نسبت به پول، دست به تحولی اساسی بزنیم. راهکارهایی که در این مقاله آنها را با هم بررسی کردیم، طلایی ترین مسیرها برای جذب پول به زندگی مان هستند. البته در صورتی که به آنها عمل کنیم.

نظر شما چیه؟

نظر شما در مورد پول چیست؟ رابطه بین پول و خودتان را چگونه می بینید؟ در اعماق ذهنتان، چه قانونی برای پول دارید؟ آن را دست نیافتنی می دانید یا باور دارید که به دست آوردنش آسان است؟ به این پرسش ها کمی فکر کنید و پاسخش را برایم بنویسید. شاید از میان واژه های شما، دری به سمت تغییر خودتان و دیگران، گشوده شود.

ادامه مطلب
ذهنیت مالی
ذهنیت مالی تفکری پنهان که شما را بی نهایت فقیر یا بی اندازه ثروتمند می کند

ذهنیت مالی چیست و چگونه می توانیم آن را در خود تقویت نماییم؟ بسیاری از افراد بر این باورند که پول همه چیز است. این دسته از مردم برای به دست آوردن پول به هر کاری دست می زنند و از این گذشته تمام وقت خود را صرف کار برای به دست آوردن پول می کنند. این رشد و سبک زندگی حاصل دوره ای از زندگی بشر بوده است که هنوز هم در بین بسیاری از افراد رواج دارد. دوره ای که در آن برای ثروتمند شدن بایستی شبانه روز کار می کردند و پول جمع می کردند. اما در عصر حاضر برای ثروتمند شدن شما باید ذهن ثروتمند داشته باشید. در این مقاله قصد داریم تا شما را به صورت دقیق با مفاهیم ذهنیت مالی و روش های به دست آوردن و استفاده از آن برای رشد مالی آشنا کنیم.

ذهنیت مالی چیست؟

ذهنیت مالی، توانایی یا شم مالی شما است که در ضمیر ناخودآگاهتان شکل گرفته و همین سبک تفکر است که بیشتر از هر چیز و هر کس دیگری، سرنوشت مالی تان را تعیین می کند. این تعریفی است که آقای تی هارواکر در کتاب راز ذهن میلیونر برای ذهنیت مالی نموده است. به زبان ساده، ذهنیت مالی، برنامه و طرح شما در رابطه با مسائل مالی است.» اگر خوب دقت کنیم، هر کدام از ما ذهنیت مالی خاص خودمان را داریم. مثلا بعضی از افراد به پس انداز کردن اعتقاد زیادی دارند. در نتیجه همیشه مقداری از درآمد خود را کنار می گذارند. بعضی دیگر نیز اهل ریسک کردن هستند. این گونه افراد وارد بازار مالی پر هیجانی مثل بورس می شوند. در واقع این ذهنیت مالی است که سبک زندگی افراد را می سازد. ذهن مالی ثروتمند و مقتدر فردی ثروتمند و قدرتمند می سازد و ذهنیت مالی ضعیف هم منجر به شخصیتی فقیر و کم درآمد می شود. اگر هنوز درباره ی این خصلت در خود تغییری ایجاد نکرده اید اکنون زمان آن رسیده تا همراه هم در ادامه راه های تقویت آن را مرور کرده و از آن ها بهره مند شویم.

یک ذهنیت مالی چگونه ساخته می شود؟

هیچ مدرسه و دانشگاهی به بچه ها چیزی درباره ی ذهنیت مالی اضافه نمی کند و آموزشی در این باره ندارد. اکثر خانواده ها نیز در این باره آموزه ای برای فرزندان خود ارائه نمی کنند. اما چگونه می شود که فردی در یک جامعه به دنبال پس انداز کردن است و در همان جامعه فرد دیگری تمام درآمد خود را هزینه می کند؟ این ذهنیت مالی در افراد بر اساس محیط زندگی که در آن هستند شکل می گیرد. در کتاب “پدر پولدار، پدر فقیر”

رابرت کیوساکی به وضوح توضیح می دهد:

“فردی که در خانواده ای کارمند رشد کرده و با سبک و سیاق مالی پس انداز و وام آن ها خود را به سن رشد رسانده است در همین وادی قرار می گیرد و فردی هم که از دوران کودکی ذهنیت مالی ثروتمند شدن را در بین اطرافیان خود دیده باشد، به این راه قدم می گذارد.”

این افکارمان هستند که روند زندگی مان را تعیین می کنند. برای پیدا کردن ریشه عملکرد اشتباه درزمینه مالی باید به سراغ افکار مالی مان برویم. ذهنیت کنونی ما در مورد پول یا مسائل مالی، ترکیبی از اطلاعات و الگوهایی است که از گذشته تا همین حالا آموخته ایم یا تحت تأثیرشان قرار گرفته ایم. شنیدن جملاتی مانند “پول چرک کف دست است.”، “تنها با وام می توانیم خود را جلو بکشیم.”، “برای به دست آوردن پول زیر سنگ هم باید رفت.” و “پول زیاد جز با دزدی به دست نمی آید.” به مرور به افکار هر فردی جهت می دهند و ذهنیت مالی وی را می سازند. اگر نگاهی به گذشته بیندازید متوجه خواهید شد که در اکثر خانواده ها پسران دنبال کننده ی مسیر زندگی و شغلی پدران خود بوده اند. در شرایط فعلی نیز این مسیر برای خانواده ها در جریان است. پسر کارمند، کارمند می شود و پسر پزشک هم به دنبال پزشکی می رود. غیر از خانواده، فاکتورهایی مثل فرهنگ جامعه، دوستان و محیط های آموزشی نیز در شکل گیری این ذهنیت مالی تأثیرگذار هستند. هر آموزشی در کودکی، به یک الگوی فکری تبدیل می شود که به طور خودکار تمام واکنش های مالی فرد را در تمام عمرش تحت تأثیر قرار می دهد.

کارل یونگ، روانشناس سوئیسی و پایه گذار روانشناسی تحلیلی می گوید:

کودکان با چیزی که بزرگ سالان هستند تربیت می شوند، نه با حرف های آن ها.

آیا می توان ذهنیت مالی را تغییر داد و یا آن را تقویت کرد؟

ذهنیت مالی

واقعیت این است که تغییر ذهنیت مالی در افراد نیاز به طی مراحل خاصی داشته و به این راحتی ها هم نیست. حتی آموزش های دوره ای هم به قدر کافی این قدرت را ندارند تا ضمیر ناخودآگاه افراد را تغییر دهند. آموزه های دوران ابتدایی زندگی در ذهن بچه ها نهادینه شده و مانند صخره در گوشه ای از ذهن آن ها قرار می گیرد. برای تکان دادن این صخره ها نیاز به تلاش زیادی خواهید داشت. اما آرام آرام و با استفاده از تکنیک های پرورش ذهنیت مالی و تغییر محیط پیرامون می توان در این مسیر موفق بود. در قدم اول بایستی نگرش خود را نسبت به پول عوض کنیم. برای به دست آوردن پول دیگر نیازی نیست که زیر هر صخره ای را بگردید. ازاین پس به جای اینکه شما برای پول کار کنید این پول خواهد بود که برای شما کار خواهد کرد. این ذهنیتی است که در این مقاله به دنبال تحصیل آن برای شما هستیم.

ذهن شرطی و پیشرفت مالی چه رابطه ای باهم دارند؟

ذهن ما، یک سیستم فوق العاده هوشمند است. این مجموعه بی نظیر، همیشه در حال یادگیری و تحلیل موقعیت های اطرافش است تا بتواند در شرایط مشابه، بهترین و سریع ترین تصمیم را بگیرد. به عنوان مثال، پول قرض گرفتن یکی از راه حل های ذهن برای خلاص شدن از مخمصه های مالی است. ذهن، این راه حل را در اثر تجربه اولین کم پولی در خود ذخیره کرده است. حتی اگر این بحران مالی، مربوط به روزگار کودکی ما و در گیرودار خرید یک پفک نمکی باشد. برای ذهن، زمان انجام یک کار مهم نیست بلکه الگوی دریافتی از آن عکس العمل، مهم است. حتی اگر ما در سن ۱۰۰ سالگی هم باشیم و در طول این مدت، تغییری در هوش مالی خود ایجاد نکرده باشیم، در صورت قرار گرفتن در موقعیت مالی مشابه، بازهم ذهنمان ما را به پول قرض گرفتن تشویق می کند. چون ازنظر او، قرض گرفتن پول، تنها راه برای خلاصی از این شرایط بحرانی است. به همین دلیل در علم روان شناسی از مفهوم «ذهن شرطی» برای مغز استفاده می کنند. با درک این موضوع می توان ذهنیت مالی را دستخوش تغییرهای اساسی کرد. چون حالا می دانیم که مراحل ماجرا چگونه اند:

الگوهای فکری نتیجه ¬عمل¬ احساس

برای تغییر ذهنیت مالی راهی جز دوباره طی کردن این پروسه نخواهید داشت. در غیر اینصورت تمام آموخته های شما پر کاهی خواهند شد که روی بتنی سخت از ضمیر ناخودآگاه قرار می گیرند.

الگوهای فکری چگونه به وجود می آیند؟

ذهنیت مالی
الگوهای فکری، پایه های شرطی شدن ذهن ما به شرایط مشابه و تصمیم های درست یا اشتباه تکراری هستند. هرکدام از ما، در تمام جنبه های زندگی مان به دو روش زیر الگوبرداری کرده و خود را با شرایط جدید، هماهنگ می کنیم:

الگوبرداری کلامی

  • الگوبرداری دیداری یا تقلیدی

برای یک برنامه ریزی جدید ذهنی، باید این دو بخش را از نو بازسازی کنیم.

آدام خو، نویسنده و سخنران انگیزشی

هر الگویی در وجودمان، نتیجه شیوه اتصال عصب های ما به یکدیگر است. هنگامی که روش دوباره برنامه ریزی کردن الگوهای عصبی خود را بیاموزیم، می توانیم هر نتیجه ای که می خواهیم را به وجود آوریم.

  • روش اول: الگوهای کلامی

هرکدام از ما، تعدادی قانون شفاهی در ذهنمان داریم. این قانون ها، مبنای رفتار ما با خودمان و دیگران را تشکیل می دهند. به این قانون های شفاهی، الگوهای کلامی نیز گفته می شود. الگوهای کلامی، روش نهفته ذهن ما برای ارتباط با موقعیت های جدید است. این الگوها به طور مستقیم از طریق واژه ها وارد ذهن ما شده، باورسازی می کنند و به یک قانون تبدیل می شوند. برخی از این قانون ها که ذهنیت مالی ما را تعیین می کنند، شامل موارد زیر هستند:

نابرده رنج، گنج میسر نمی شود.

پول را باید برای روز مبادا نگه داشت.

پولدارها نمی تواند سلامتی را بخرند.

پول، پول می آورد.

مگر روی گنج نشسته ام؟

همه نمی توانند ثروتمند باشند.

ندارم!

هیچ وقت به اندازه کافی پول درنمی آوردم و…

این ها عبارت هایی کاملاً آشنا مخصوصاً برای ما ایرانی ها است. شاید در نگاه اول چیزی جز چند عبارت ساده را در این نقل و قول ها نبینیم، اما واقعیت این است که همین عبارت های ساده هستند که زندگی ما را تحت تأثیر قرار می دهند و ذهنیت مالی ما را می سازند. برای مثال یکی از باورهایی که در میان اکثر جوامع ایرانی با فرهنگ ها و شرایط مختلف زندگی نفوذ کرده و همه را به خود درگیر کرده است این است که پول حلال کم است و جز با استفاده از راه های نادرست نمی توان به پول زیاد رسید. هر چند وجود نمونه های واقعی برای این موضوع نیز در این باور کاربران بی تأثیر نبوده است اما واقعیت چیز دیگری است. این توصیفات اشتباه از زبان اطرافیان، با نفوذ به ضمیر ناخودآگاه، در ذهن ما الگوسازی کرده اند.. برای داشتن ذهنیت مالی یک ثروتمند، برای شروع باید این آموزه های غلط را از ذهن خود پاک کنیم. هر چند سخت اما با طی مراحلی این مهم قابل دستیابی خواهد بود. در ادامه روش های اصلاح این رفتار و خلاصی از این آموزه ها را با هم مرور می کنیم.

گام های تغییر در الگوهای کلامی

گام اول: شناسایی

ذهنیت مالی
شکست های پی در پی مالی، علامت خطری هستند که وجود یک یا چند ذهنیت مالی اشتباه را یادآوری می کنند. اگر شما نیز دچار چنین وضعیتی شده اید، باید هر چه زودتر این الگوهای مخرب را شناسایی کرده و آن ها را از بین ببرید. بهترین و سریع ترین راه برای کشف این الگوهای معیوب، نوشتن آن ها روی کاغذ است. ده دقیقه برای خودتان زمان بگذارید و در یک مکان آرام، بنشینید. روی یک برگه کاغذ، تمام باوری که نسبت به پول دارید را یادداشت کنید. یادتان باشد، باورهایی که به آن ها اعتقاد دارید را بنویسید نه باورهایی که دوست دارید داشته باشید. شاید در ابتدا خودتان هم باور نکنید که چنین تفکری در مورد پول و کسب درآمد دارید اما اگر کمی با خودتان روراست باشید، می توانید این افکار را از پستوخانه ذهنتان بیرون بکشید و با آن ها روبه رو شوید.

گام دوم: پذیرش

ذهن مالی

قبول کردن این نکته که ما تنها به دلیل افکاری که داشتیم، به موفقیت های مالی آرزوهایمان نرسیدیم، گاهی سخت و حتی دردناک می شود؛ اما این تنها راه آغاز تغییر است.

کارل یونگ

ما نمی توانیم هیچ چیزی را تغییر دهیم، مگر اینکه آن را بپذیریم.

گام سوم: اصلاح

ذهن مالی

بعد از شناسایی الگوهای کلامی نادرست، حالا زمان بازسازی آن ها رسیده است. در این مرحله، استفاده از اصل تلقین به خود می تواند یک راهگشای اساسی باشد. برای این کار، چند الگوی کلامی که دوست دارید را انتخاب کرده و تا می توانید آن ها را تکرار کنید. یادتان باشد که رمز پیروزی در این جایگزینی، درگیر کردن احساس با واژه هایتان است؛ یعنی وقتی می گویید:

«من خیلی راحت پول در می آورم» شادی پول درآوردن آسان و خیال راحت پس از آن را در قلبتان احساس کنید. تنها در این صورت است که اصل تلقین، درست عمل می کند. حتی می توانید از اصل جایگزینی در این مرحله استفاده کنید. برای مثال اگر در گذشته به این جمله باور داشتید که پول زیاد باعث بلا است، اکنون جلو این جمله و برای اصلاح آن باید از عبارت هایی مانند “برای تبدیل شدن به فردی مولد و ارزش آفرین در جامعه ابتدا باید خود را از پول بی نیاز کنم.” استفاده نموده و آن را در ذهن خود نهادینه نمایید.

گام چهارم: شجاعت

ذهن مالی

سخن و احساس، تنها در صورتی باعث ایجاد نتیجه می شوند که در عمل به کار روند. به هنگام تصمیم در مورد موقعیت های مالی جدید، تمام شجاعتتان را جمع کنید و به شیوه ای که برایش تمرین کردید وارد عمل شوید. به یاد داشته باشید که تنها در صورت یک اقدام متفاوت، یک نتیجه متفاوت به دست می آید.

گام پنجم: تکرار

شما باید آن قدر این چهار گام را تکرار کنید تا تک تک الگوهای کلامی تان با نمونه هایی جدید و پرانرژی جایگزین شوند. با هر قدم برای بازسازی الگوهای کلامی، بخش بزرگی از ذهنیت مالی شما تغییر می کند و به همین ترتیب، فصل مالی شما از زمستان های سرد و بی حاصل به روزهای گرم بهاری خواهد رسید.

روش دوم: الگوبرداری دیداری یا تقلیدی

انسان ها روی هم تأثیر زیادی می گذارند. ما در بسیاری از موارد، دیگران را الگوی خود قرار می دهیم و رفتارشان را کاملاً تقلید می کنیم. در دوران کودکی، پدر و مادرمان، تنها الگوهایی هستند که در اطرافمان پیدا می کنیم. حتماً شما هم کودکانی را دیده اید که دقیقاً رفتار پدر یا مادرشان را تکرار می کنند. البته این تکرار، تنها محدود به دوره کودکی نمی شود. اجازه بدهید مثالی برایتان بزنیم. تصور کنید که ما در یک پیاده رو در حال حرکت کردن هستیم و چند نفر جلوی ما، آرام آرام راه می روند. ناگهان آن ها الگوی گام هایشان را تغییر می دهند و با یک جست بلند از روی چیزی می پرند تا با آن برخورد نکند. ما با آن ها فاصله ای نداریم. درنتیجه، با رسیدن به آن تکه از پیاده رو، همانند آن ها یک جست بلند برمی داریم. دقت کردید که اصلاً اهمیتی به وجود یا نبودن مانع ندادیم و تنها به خاطر رفتار آدم های جلویی مان این کار را بی چون و چرا تکرار کردیم؟ ما از دیگران الگوبرداری می کنیم – اغلب بدون فکر – تا از دردسرهایی که ممکن است در آینده دچارشان شویم، دوری کنیم یا از فرصت هایی که دیگران به دست آوردند جا نمانیم. متأسفانه ماجرا به همین جا ختم نمی شود. این الگوبرداری، حتی در مورد ذهنیت مالی دیگران نیز رخ می دهد. نمونه آن را می توانید در آشفته بازاری که مدتی قبل برای دلار پیش آمد مشاهده کنید. عده زیادی از مردم، حتی آن هایی که تا به حال وارد هیچ سرمایه گذاری مالی نشده بودند تنها به این دلیل که دیگران دیوانه وار دلار می خریدند، دار و ندارشان را به اسکناس های ۱۰۰ دلاری تبدیل کردند تا از قافله عقب نمانند. به استثنای آن کسانی که واقعاً می دانستند در حال چه کاری هستند، مابقی آن ها دچار ضررهای مالی هنگفتی شدند.

چگونه الگوبرداری دیداری را کنترل کنیم؟

برخلاف ظاهر محکم الگوبرداری دیداری یا تقلیدی، روش کنترل آن بسیار ساده است. توجه به دو نکته زیر می تواند، این بخش از ذهنیت مالی ما را ترمیم و تقویت کند. «نکته اول: اعتماد به نفس خودتان را بالا ببرید» یکی از علت های بزرگ تقلید بی چون و چرا از دیگران، ضعف شخصیتی و کمبود اعتماد به نفس است. لطفی به خودتان بکنید و توانایی هایتان را باور داشته باشید. شما نیز همچون بقیه افراد، توانایی تحلیل دقیق موقعیت ها و گرفتن یک تصمیم درست را دارید. قبل از هر تقلیدی یک دقیقه فکر کنید، موقعیت را با نگاه خودتان بررسی کرده و تصمیمی عاقلانه بگیرید. بیشتر تقلیدهای کورکورانه از دیگران، به ضرر شما تمام می شوند. برای خودتان احترام قائل باشید و به خودتان اجازه تصمیم گرفتن بدهید!

ساموئل جانسون، نویسنده و نقد پرداز

اعتماد به نفس، نخستین ضرورت برای انجام دادن کارهای بزرگ است.

«نکته دوم: آگاهی تان را افزایش دهید.» گاهی حتی باوجود اعتماد به نفس کافی، ما باز در دام تقلید ناآگاهانه از دیگران می افتیم. در این هنگام باید با خودمان تمرین کنیم تا میزان آگاهی مان را بالا ببریم. باید بیشتر حواسمان به خودمان باشد. اگر مثل یک ستاره شناس کنجکاو، مرتب آسمان افکارمان را رصد کنیم، کم کم می توانیم میزان هوشیاری مان را در هر شرایطی بالا ببریم و ناآگاهانه از کسی تقلید نکنیم.

مروری بر آنچه باهم یاد گرفتیم

  • پول، نه یک موجود فیزیکی بلکه مفهومی ذهنی است.
  • ذهنیت مالیمان مسئول اصلی موفقیت یا شکست مالی ما به شمار می رود.
  • ضمیر ناخودآگاه، مکانی است که ذهنیت مالی در آن شکل می گیرد.
  • پدر و مادر، اولین و مهم ترین کسانی هستند که می توانند ذهنیت مالی فرزندانشان را شکل دهند.
  • مغز را ذهن شرطی می خوانند چون در برخورد با موقعیت های مشابهی که در گذشته آن ها را تجربه کرده، واکنش همانندی ارائه می دهد.
  • الگوهای فکری ما از دو روش تغذیه می شوند: الگوبرداری کلامی و الگوبرداری دیداری یا تقلیدی. تغییر در این دو الگو، محتوای مالی ذهن ما را دگرگون می کند.
  • از طریق پیمودن پنج گام می توان الگوهای کلامی را دوباره برنامه ریزی کرد. این گام ها به ترتیب شامل: شناسایی، پذیرش، اصلاح، شجاعت و تکرار می شوند.
  • راه های بازسازی الگوبرداری دیداری یا تقلیدی، شامل: افزایش اعتماد به نفس و آگاهی می شود.

خواستن توانستن است

برای ثروتمند شدن باید ذهن ثروتمندی داشته باشیم. هر چند سخت اما شدنی است و افراد زیادی این مسیر را با موفقیت گذرانده اند. قدرت ذهن بشر بسیار فراتر از تصوری است که اکنون نسبت به آن داریم. برای ثروتمند شدن باید مسیر جدیدی را در پیش بگیرید و آموزه های گذشته را از ذهن خود پاک کنید. ذهن شما تنها راهی را به شما نشان می دهد که برای آن برنامه ریزی شده باشد. اگر تمام ابزارها و توانایی های لازم را در اختیار داشته باشیم اما ذهنیت مالی ما برای موفقیت برنامه ریزی نشده باشد، ازنظر مالی محکوم به شکست هستیم. مهم نیست که ذهنیت مالی شما تا همین لحظه روی چه مداری می چرخیده است. چون اگر بخواهید می توانید آن را تغییر دهید. تنها کافی است گام هایی که در این مقاله باهم یاد گرفتیم را با عزمی راسخ و باور به این که زندگی مالی شما نیز می تواند به بهترین چیزی که قادر به تصورش هستید تغییر کند، دنبال کنید. همیشه یادتان باشد که شما پادشاه زندگی خودتان هستید. اگر اراده کنید، قادر به انجام هر کاری خواهید بود.

نظر شما چیست؟

لحظه ای به خودتان و سیاست های مالی که تاکنون داشتید، فکر کنید. آیا می توانید در زندگی خود، ردپای ذهنیت مالی دیگران را پیدا کنید؟ چقدر برای تغییر این وضعیت، مصمم هستید؟

ادامه مطلب
خلاصه کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید
خلاصه کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید ناپلئون هیل

در کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید (۱۹۷۳)، ناپلئون هیل روش های ۵۰۰ نفر از موفق ترین انسان­ های دوران خودش را بررسی می کند که شامل ثروتمندترین افراد، برترین سیاستمداران، مخترعان مشهور، نویسندگان و رهبران کسب و کار می شود.

بیندیشید و ثروتمند شوید

کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید که ابتدا در بحبوحه رکود عظیم منتشر شد، بیش از ۱۰۰ میلیون بار به فروش رفته است. تنها در صورتی می توانیم به اهدافمان در زندگی برسیم که اشتیاق سوزانی داشته باشیم. خیلی از ما آرزوی ثروت و استقلال مالی داریم، ولی آرزو به تنهایی کمکی به کسب اهدافمان نمی کند. برای اینکه ثروتمند شویم و به رویاهایمان برسیم، باید اشتیاق سوزانی را در درون خود ایجاد کنیم. به عنوان مثال، حتی پس از بالای ۱۰ هزار بار شکست در آزمایشات خود، توماس ادیسون از هدف اختراع منبع نور الکتریکی دلسرد نشد. بی تردید، او اشتیاقی برای تحقق رویایش داشت. پس از سال­ ها تلاش، با اختراع لامپ همین کار را هم کرد. نویسنده ه­ای به نام فنی هارست هم تجربه مشابهی داشت ۳۶ بار دست رد به سینه او زدند تا بالاخره یکی از داستان های کوتاهش در روزنامه ای چاپ شد. از آن به بعد، حرفه او به عنوان رمان نویس و نمایشنامه نویس موفق اوج گرفت. اشتیاق سوزان او قوی­تر از درماندگی ناشی از مخالفت دیگران بود و بالاخره به موفقیت رسید. پس ما که به دنبال موفقیت هستیم باید ذهنیت شخصیمان را درباره تعیین هدف ­ها و رویاها بررسی کنیم. چه حسی راجع به اهداف و رویاهایمان داریم؟ آیا خواب و خیال هستند؟ یا اینکه اشتیاق سوزان آنقدر قوی است که یک روز آن ها را به واقعیت تبدیل کند؟

هدف گذاری و برنامه ریزی دقیق اساس هر دستاوردی هستند

هدف گذاری و برنامه ریزی دقیق اساس هر دستاوردی هستند

تمام داستان های موفقیت با کسانی شروع می شوند که هدفشان را می دانند. پس قبل از اینکه به دنبال هر رویایی بروید، باید هدف شخصیتان را با بیشترین دقت ممکن تعریف کنید. مثلاً اگر می­خواهید ثروتمند شوید، باید مبلغ دلخواهتان را دقیقاً مشخص کنید. بعلاوه، باید به وضوح بدانید که کی می خواهید به هدفتان برسید و حاضرید چه چیزی را برای آن سرمایه گذاری کنید. چون اگر هدفتان در آینده نامشخصی باشد و تنها با شوق کمی آن را دنبال کنید، دیگر تعیین هدف دقیق فایده ای ندارد. باید برنامه­ ای طراحی کنید که تمام مراحل لازم را برای تحقق آن هدف مشخص کند. پس از طراحی برنامه، دست به کار شوید! حتی یک لحظه هم وقت تلف نکنید. اگر می خواهید کاری کنید که اشتیاقتان برای موفقیت ریشه عمیقی در افکار و کارهایتان داشته باشد، روش زیر به دردتان می خورد. ابتدا هدف و برنامه دقیقی را برای دستیابی آن بنویسید. سپس هر روز دو بار آن را بلند بخوانید:

یک بار صبح وقتی که بیدار شدید و یک بار هم شب قبل از خواب. با رعایت این توصیه­ ها خیلی راحت تر می توانید به ثروت یا هر هدفی که می خواهید برسید!

افراد موفق ایمان راسخی به خود دارند

داشتن ایمان راسخ به خود یکی از راه هایی است که مطمئن می شوید می توانید به اهدافتان برسید (به آن خواهید رسید). تنها به شرطی می توانید موفق شوید که بر اساس اعتماد به نفس و ایمان راسخ به خودتان باشد بدون این ایمان هیچ ثروتی به دست نیامده است، هیچ قاره ای در دور دست ها کشف نشده است و هیچ اختراعی انجام نشده است. یکی از نمونه های بارز قدرت ایمان ماهاتما گاندی بود. حتی بدون دسترسی به ابزار معمول قدرت (مثل پول یا ارتش)، او توانست در برابر قدرت استعمار بریتانیا مقاومت کند و کشورش را به آزادی برساند. تنها پشتوانه ­اش این بود که باور داشت می تواند آن چنان بر هم میهنانش تاثیر بگذارد که پای اهداف مشترکشان می­ ایستند. ایمان به خود تاثیر عظیمی بر خودبینی و روش زندگی دارد. به معنای واقعی کلمه، می تواند به ما کمک کند که کوه­ها را جابجا کنیم. با استفاده از تلقین به خود، ضمیر ناخودآگاه می تواند بر رفتارمان تاثیر بگذارد. ایمان راسخ به خود لزوماً چیزی نیست که از بدو تولد باشد یا از باد آورده باشد هر کسی با خود پیشنهادی می تواند آن را ذره ذره کسب کند. تلقین به خود یکی از راه هایی است که با افکار یا ایده­ های بسیار دقیق و هدفمند، بتوانید بر خود تاثیر بگذارید. در کل، تلقین به خود شما را متقاعد می کند که می توانید به اهدافتان برسید؛ افکارتان می توانند به واقعیت تبدیل شوند و باید با اطمینان راه خودتان را بروید. هرچه بیشتر به خودتان تلقین کنید، بیشتر به موفقیتتان کمک می کند. اگر خواسته­ ها و اهدافتان را در ناخودآگاهتان القا کنید، تمام افکار و اعمالتان را در جهت تحقق اهدافتان هدایت می کند. دانش قدرت است، ولی لزوماً آن چیزی نیست که در مدرسه یاد گرفتید با دانش خیلی راحت تر می توانید به اهدافتان در زندگی برسید. فقط باید چند نکته ساده را در نظر بگیرید. اولاً باید معنای «سنتی» دانش و آموزش را از ذهنتان بیرون کنید. چون دانش یا تحصیلات بالا فقط دیپلم دبیرستان یا مدرک دانشگاهی نیست. افراد «تحصیل نکرده» نیز ممکن است چیزهای خیلی زیادی بدانند که هنری فورد نمونه بارز آن است.

اگرچه تا دبیرستان هم درس نخواند، ولی امپراتوری صنعتی را برپا کرد و میلیون ها دلار ثروت کسب کرد. برای موفقیت نیازی نیست که نکته ­های خیلی زیادی را در ذهنتان انبار کنید، نکته خیلی مهم تر این است که تجربه و دانش مناسب را کسب کنید، از نقاط قوت خودتان استفاده کنید و نهایت استفاده را از پتانسیلتان ببرید. مهمترین اساس این است که در تمام عمرتان تشنه یادگیری باشید. بی خیالی بزرگترین دشمن شماست. در عوض، باید همیشه آماده این باشید که با حرارت و هدف دانشتان را گسترش دهید. راه های مختلفی برای این کار است رفتن به دانشگاه، شرکت در دوره­ های شبانه یا کسب تجربه عملی. نکته مهم دیگر این است که بدانید از کجا می توانید دانش لازم را کسب کنید، زیرا نیازی نیست که همه چیز را خودتان بدانید. در عوض، باید بدانید که از چه کسی می توانید سوال کنید. معمولاً خیلی بهتر و کاربردی تر است که دورتان کارشناسانی باشند که دانش تخصصیشان را به اشتراک می گذارند تا اینکه خودتان همه چیز را یاد بگیرید. شناخت نقاط قوت و ضعف شانس موفقیت کاریتان را بالا می برد. یکی از اجزاء اساسی مهم موفقت کاری، آگاهی از نقاط قوت و ضعفتان است؛ به عبارت دیگر، یعنی که خودآگاهی داشته باشید. چون مسائلی مثل اهداف مبهم، بی انگیزگی، اهمال­کاری و بی ارادگی دلایل رایج ناکامی هستند، با خودآگاهی می توانید کارهای سازنده ای در قبال این نقاط ضعف کنید یا حداقل با نقاط قوتتان آن ها را ختثی کنید. برای شناخت دقیق نقاط ضعف و قوتتان بهتر است خودتان را کامل و صادقانه تحلیل کنید. نگران نباشید، نیازی به روان شناس نیست. تنها کافی است چندین سوال را بررسی کنید که باید شامل این سوالات باشد آیا به هدف امسالم رسیده ام؟ آیا رفتارم دوستانه، مودبانه و همکارانه بود؟ آیا تمام تصمیماتم را سریع و قاطع گرفتم؟ سپس باید تحلیل ذهنی خودتان را با ارزیابی عینی فرد دیگری از شما مقایسه کنید. در این حالت بهتر است با کسی که خیلی خوب شما را می شناسد بنشینید تا آزادانه و صادقانه درباره نقاط ضعف و قوتتان صحبت کنید.

احساسات مثبت رمز زندگی موفق هستند و باید تقویت شوند

احساسات مثبت رمز زندگی موفق هستند و باید تقویت شوند

ضمیر ناخودآگاه ما محرک های حسی، احساسات و افکار را دریافت و ذخیره می کند. تمام تجارب منفی یا مثبت ما را تا به حال ذخیره کرده است. ولی ذخیره اطلاعات تمام ماجرا نیست ضمیر ناخودآگاه همواره روی کارهایمان تاثیر می گذارد. ممکن است تاثیر مثبتی روی ما بگذارد، به ما قدرت و ابتکار بدهد، ولی ممکن است تاثیر منفی هم روی ما بگذارد و ما را در اندوه و بدبینی گمراه کند. در این صورت، اگر بخواهیم که ضمیر ناخودآگاه به تحقق خواسته ­­ها و اهدافمان کمک کند، باید کاری کنیم که احساسات مثبت نقش اصلی را در زندگیمان بازی کنند. بنابراین باید چیزهای مثبتی را به ضمیر ناخودآگاه «القا کنیم»، زیرا با این کار مثل راهنمای مفید و سازنده عمل خواهد کرد. ولی اگر اجازه دهیم که احساسات منفی خیلی زیادی مثل خشم، نفرت، میل به انتقام یا بدبینی در ما شکل بگیرند، دقیقاً عکس آن رخ خواهد داد به همین دلیل وقتی در زندگی روزمره بتوانید مثلاً از ارتباط با افراد بدبین دوری کنید و به حرف های دلسرد کننده شان گوش ندهید، گام عظیمی برداشته اید. در عوض، باید عمداً تمام انگیزه مثبت مانند شوق و عشق را افزایش دهید. این تنها راهی است که می توانید در بلندمدت ذهنیت مثبتی را ایجاد کنید.

افراد موفق اراده و پشتکار فوق العاده ای دارند

افراد موفق اراده و پشتکار فوق العاده ای دارندتحلیل داستان زندگی بیش از ۲۵۰۰۰ نفر که نتوانستند به موفقیت کاری برسند نشان می دهد که علت اصلی ناکامی­شان کمبود اراده است. از طرف دیگر، تحلیل داستان موفقیت مولتی میلیونرها نشان داد که همه آن ها دو ویژگی مشترک داشتند آن ها طبق عادت در کسری از ثانیه تصمیم می گرفتند و پس از گرفتن تصمیم، قاطعانه پشت تصمیمشان می ایستادند. مقداری کله شقی (تا وقتی که خیره سری نشود) ممکن است حتی مفید باشد. بخصوص، هنری فورد به این معروف است که مدت زیادی به تصمیماتش وفادار می ماند. به طور مثال، بسیاری به او توصیه کردند که مدل تی معروف (ولی نه خیلی زیبایش) را با مدل جدیدی عوض کند. ولی او مدت طولانی پای خودرویش ایستاد و توانست سود بزرگی را کسب کند. نظر مفت است همه نظر می دهند و بیشتر مردم می خواهند برای دیگران نسخه بپیچند. برای اینکه در خطر اثرات منفی و لطمه به پشتکار نیفتیم، بهتر است که کمترین فرصت ممکن را به آن ها بدهیم تا نظرات انتقادیشان را بیان کنند.

تنها افراد با اراده موفق خواهند شد

در طول هر پروژه ه­ای (صرف نظر از ماهیتش) همه ما ناگزیر با موانع و مشکلاتی روبرو خواهیم شد. در این شرایط، بیشتر ما خیلی زود برنامه­ هایمان را رها می کنیم و پروژه راکد می شود. ولی چند نفر هستند که علیرغم تمام این موانع، پای برنامه ­های اولشان می ایستند و به رویاهایشان فضایی را می دهند تا به واقعیت تبدیل شوند. اراده و استقامت مهم هستند؛ یعنی با وجود هر چیزی، باید همواره روی تحقق اهدافمان کار کنیم و آن ها را فراموش نکنیم. ولی باید به هر قیمتی از لجاجت و تفکر قدیمی دوری کرد مثلاً اگر نیاز حیاتی به اصلاح قیمت باشد، شما نیز باید مایل به اجرای آن باشید. باید هدف ملموسی داشته باشید و اشتیاق سوزانی را برای کسب آن پیدا کنید. شما به برنامه دقیق و جامعی احتیاج دارید تا به اجرای اهدافتان کمک کند. نباید بگذارید که نظرات دلسردکننده و منفی روی شما تاثیر بگذارند. نیاز به رابطه صمیمی و مطمئن با فرد یا افرادی هستید که شما را حمایت و کمک کنند. این قوانین برنامه تمرینی ویژه­ای هستند که به شما کمک می­کنند تا صبر و استقامتتان را افزایش دهید.

برای کسب دستاوردهای عظیم باید باهوش باشید و با افراد باهوش معاشرت کنید

خلاصه کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

هرچه قدر هدف بزرگتر باشد، برنامه ریزی پیچیده تر می شود؛ هرچه برنامه ریزی پیچیده تر باشد، اجرای هدف دشوارتر می شود؛ هرچه اجرای هدف دشوارتر باشد، مغزهای پشت پروژه بیشتر به حمایت خلاقانه، ذهنی و روحی دیگران متکی هستند. بهترین شکل این حمایت متقابل، تشکیل ائتلاف ذهنی است گروه خاصی از افراد باهوش. ائتلاف ذهنی اجتماعی از افراد هم فکر است که بر خلاف شبکه (که بیشتر همکاری غیررسمی بین شرکاست) روی تعریف هدف مشترک، افزایش شایستگی­ ها و ساخت سیستم نظارت و توازن تمرکز می کند. مهمترین اصل ائتلاف ذهنی تاثیر هم افزایی آن است: اگر دو یا چند نفر که همکاری خوبی با هم دارند، مهارت ها، استعدادها، دانش تخصصی، تجارب، روابط و تمام داشته­ های دیگر را ترکیب کنند و از آن ها برای کسب هدف مشترکی استفاده کنند، نتیجه کلی آن بیشتر از جمع تک تک این موارد خواهد شد: مقدار مازادی است که با آن می توانید به اهدافی برسید که هرگز به تنهایی برایتان ممکن نبود.

ادامه مطلب
esteghlal mali-1header
چگونه به استقلال مالی برسیم؟ راهکارهایی عملی برای رهایی از زندان بی پولی

به دست آوردن پول، همیشه یک ماجراجویی بوده است؛ چه آن زمانی که پول به صورت سکه های طلایی و نقره ای در کیسه مردم جیرینگ جیرینگ صدا می داد چه حالا که به صورت اعتباری نامرئی پشت یک کارت از جنس پلاستیک، خودش را پنهان کرده است. در مسیر این ماجراجویی، عده ای با خطرهای آشکار و نهان، دست و پنجه نرم کردند و صاحب دانش و ثروت فراوانی شدند. عده ای نیز از کناره ها آمدند؛ بی خطر رسیدند ولی از دانش، بی بهره شدند و از ثروت، گنج ناچیزی به دست آوردند. آنهایی که در ماجراجویی کشف پول، با کوله باری از دانش و ثروت به سرمنزل مقصود رسیدند، درهای ذهنشان را گشودند و دانششان را به دیگران نیز آموختند. به همین دلیل، ما وارثان دانش فراوانی از ثروت اندوزی هستیم و نسبت به اجدادمان، مسیر بسیار هموارتری را برای رسیدن به استقلال مالی پیش رو داریم. در این مقاله، با هم به دنبال نکته های باارزشی می گردیم که در رسیدن به استقلال مالی، راهنما و روشنگر مسیرمان خواهند بود.

رابرت کیوساکی

پول، مفهومی است که داشتنش، حتما خوشبختی نمی آورد، اما نداشتنش حتما باعث بدبختی می شود.

منظور از استقلال مالی چیست؟

استقلال یا آزادی مالی، حالتی است که در آن، فرد به اندازه ای از ثروت می رسد که بدون نیاز به کار کردن، نه تنها از پس تمام مخارج زندگی اش برمی آید، بلکه در آسایش و رفاه کامل، زندگی می کند.» رسیدن به استقلال مالی بسیار شیرین است. وقتی بتوانیم بدون کمک مالی دیگران و در نتیجه تلاش و سیاست های مالی خودمان، به راحتی زندگی کنیم، سرشار از احساس غرور و اعتماد به نفس می شویم. تجربه همین حس خوب، بهترین انگیزه برای تلاشی پرشور در مسیر رسیدن به استقلال مالی است.

چه رابطه ای بین استقلال فکری و استقلال مالی وجود دارد؟

اولین و مهم ترین قدم برای رسیدن به استقلال مالی، دست یابی به استقلال فکری است. چون تفکر، مبنای همه چیز است. هر موفقیت و هر شکستی در نتیجه عمل دقیق به یک تفکر ایجاد شده است. ما افکارمان را زندگی می کنیم. برای این که بتوانیم سرعت رسیدن به استقلال فکری مان را بالا ببریم باید از دو جهت، وارد عمل شویم. این دو جهت شامل موارد زیر می شوند:

جایگزینی افکار

اصلاح رفتار

در ادامه، این دو گزینه را با هم بررسی می کنیم.

قدم به قدم تا یک سبک فکری جدید

تصور کنید که شما در ذهنتان، همیشه این گونه راجع به پول فکر می کنید: «پول به راحتی به دست نمی آید.» به دلیل همین سبک تفکر، همیشه به طور خودکار، سخت ترین راه ها را برای رسیدن به پول، انتخاب خواهید کرد. شما ذهنتان را برای پولی سخت، برنامه ریزی می کنید و ضمیر ناخودآگاهتان نیز دقیقا خواسته شما را اجرا می کند. با وجود این باور، تمام راه ها و فرصت های کسب آسان پول، از جلوی دیدگان شما ناپدید می شوند. بنابراین، باید خیلی جدی، عزمتان را جزم کنید تا ابتدا در دنیای افکارتان به استقلال برسید. برای شروع می توانید روی یک برگه کاغذ، تمام فلسفه ای که راجع به پول دارید را بنویسید. کسی به جز شما این برگه را نمی بیند، پس با خودتان روراست باشید و این کار را صادقانه انجام دهید. بعد از نوشتن دیدگاهتان در مورد پول، نوبت جایگزینی آن فرا می رسد. با این کار، شما پایه های فکری خودتان را به صورت اساسی، بازسازی می کنید. بیایید این راهکار را در قالب یک مثال، با هم بررسی کنیم.

تفکر من راجع به پول: پول به سختی و با زحمت زیاد به دست می آید.

تفکر جدیدم راجع به پول: به دست آوردن پول، چیزی شبیه به یک بازی و بسیار آسان است.

تنها روشی که با آن می توانید تفکر جدیدتان را جایگزین تفکر قدیمی تان کنید، استفاده از اصل تلقین است. آن قدر تفکر جدیدتان را با خودتان تکرار کنید که ملکه ذهنتان شود، به حدی روی آن پافشاری کنید که به درستی اش ایمان بیاورید. وقتی یک تفکر به باور تبدیل شود، تمام چیزهایی که زمانی غیرممکن به نظر می رسیدند، به شیوه ای جادویی محقق می شوند. موفقیت در این بخش، مهم ترین و اصلی ترین گام برای رسیدن به استقلال مالی شما است. روی آن سرمایه گذاری کنید.

وین دایر

تفکر، یک انرژی روانی است. سرمایه ای است که می توانید با آن آرزوهایتان را خریداری کنید. یاد بگیرید که این سرمایه را برای چیزهایی که نمی خواهید خرج نکنید.

اصلاح خشت اول

استقلال مالی

قدم بعدی در رسیدن به استقلال فکری، بازسازی رفتارهای مالی مان است. هر کدام از ما، رفتارهای مالی خاص خودمان را داریم. مثلا عده ای در برخورد با پول، تنها گزینه خرج کردن را می بینند. نکته مهم این است که رفتارهای مالی که تا به امروز داشتیم، نتوانستند در مسیر رسیدن به استقلال مالی، کمک حال ما باشند. بنابراین، تنها گزینه پیش رو، تغییر آن رفتارها است. چند راهکار که در ادامه آنها را می خوانیم، می توانند در تغییر این رفتارهای مالی به ما کمک کنند.

از یک سیستم حسابداری شخصی استفاده کنید

هر چقدر هم که به حساب و کتاب خودمان اعتماد داشته باشیم باز هم استفاده از یک سیستم حسابداری شخصی، گزینه بهتری خواهد بود. چون با به کار گرفتن ابزارهای حسابداری، دید گسترده تری در زمینه اوضاع مالی مان به ما می دهد. برای استفاده از یک سیستم حسابداری شخصی، نیازی به یاد گرفتن حرفه ای حسابداری نداریم. امروزه، برنامه های آنلاین زیادی مثل «جیب» وجود دارند که خدمات حسابداری شخصی را در بستر اینترنت و به سادگی هر چه تمام تر به کاربران ارائه می دهند. با پرداخت مبلغ بسیار کمی می توانید از خدمات این سامانه ها استفاده کنید و بدون این که لازم باشد از علم حسابداری چیز زیادی بدانید، دخل و خرجتان را خیلی حرفه ای مدیریت کنید.

دفترچه خرید داشته باشید

گاهی حتی با وجود استفاده از سیستم های حسابداری، باز هم نمی توانیم عادت های خرج کردنمان را اصلاح کنیم. دارن هاردی در کتاب معروف «اثر مرکب» راه حل جالبی را برای این مشکل ارائه کرده است. او برای اصلاح عادت خرج کردنش، از یک دفترچه یادداشت کوچک استفاده کرد. به این ترتیب که هر چیزی که می خواست بخرد را با ذکر قیمت و تعدادش در آن یادداشت می کرد. شاید در نگاه اول، این یک راه حل پیش پا افتاده باشد، اما چند مزیت مهم در این کار نهفته است:

ما را با حقیقت و حجم رفتارمان آشنا می کند

وقتی بدون حساب و کتاب، خرج می کنیم چون از مقدار خرج کردنمان آگاهی نداریم در نتیجه قدمی برای مدیریت خرج کردن هایمان برنمی داریم. اما وقتی در نتیجه نوشتن با عادت های خرج کردنمان روبه رو می شویم، می فهمیم که به خیلی از خریدهایمان اصلا نیازی نداشتیم.

کم کم به علت زحمتی که با نوشتن بر گردنمان می افتد، فقط چیزهای خیلی ضروری را می خریم.

این دستاورد تنها در صورتی ایجاد می شود که ما واقعا هر چیزی که می خریم را در دفترچه یادداشت کنیم.

ناپلئون هیل

فقر و ثروت، هر دو زاییده تفکر هستند. اندیشه های شما کدام یک را جذب می کنند؟

استقلال یا امنیت مالی؟ انتخاب شما چیست؟

استقلال مالی

یکی از رقیب های اصلی که در مسیر رسیدن به استقلال مالی برای خودش یال و کوپالی به هم زده، امنیت مالی است. امنیت مالی، مفهومی بسیار وسوسه برانگیز دارد. چون انسان را از دام بسیاری از نگرانی های مالی نجات می دهد. پررنگ ترین نمونه از کسانی که امنیت مالی را تجربه می کنند، کارمندان هستند. امنیت و استقلال مالی ویژگی های خوب و بد خاص خودشان را دارند. بیایید این ویژگی ها را با هم بررسی کنیم. در پایان، این شما هستید که باید بین داشتن امنیت و استقلال مالی، یکی را انتخاب کنید.

ویژگی های مثبت امنیت مالی

داشتن درآمدی ثابت در هر ماه

داشتن بیمه و مزایا

بهره مندی از حقوق بازنشستگی

ساعت های مشخص کاری

ویژگی های منفی امنیت مالی

معتاد کردن انسان به دریافت مقدار اندکی پول در زمانی مشخص

از بین بردن روحیه شجاعت و ریسک در وجود انسان

کار کردن تا زمان بازنشستگی، بدون وقفه

صبر کردن برای بازنشستگی از کار تا زمان پیری

عدم توانایی در تغییر ساعت های کاری

تلاش زیاد برای پولدار کردن کارفرما

حالا بیایید نگاهی به ویژگی های مثبت و منفی استقلال مالی بیندازیم:

ویژگی های مثبت استقلال مالی

در اختیار داشتن پول زیاد

عدم نیاز به کار در ساعت های مشخص

بازنشستگی از کار در زمان جوانی

بازگشت تمام تلاش ها به صورت موفقیت برای خود فرد نه دیگران

لذت بردن از زندگی به دلیل رهایی از محدودیت های مالی

ویژگی های منفی استقلال مالی

نیاز به یادگیری مداوم

نیاز به داشتن روحیه ای شجاع و ریسک پذیر

ایجاد تغییرهای کلی در سیستم های مالی شخصی

انعطاف پذیری بالا

آلفرد آرمنه مونتاپرت

بیشتر مردم مانع ها را می بینند و تنها عده کمی به راه حل ها توجه دارند. تاریخ نشان می دهد که موفقیت با گروه دوم است.

چگونه مسیر مالی خودم را پیدا کنم؟

استقلال مالی

رسیدن به استقلال مالی، به ساخت یک مسیر مالی مشخص نیاز دارد. رابرت کیوساکی در کتاب چهارراه پول سازی، شش قدم را برای ساخت این مسیر مالی، معرفی می کند. با هم آنها را بررسی می کنیم.

قدم اول: اوضاع مالی تان را بررسی کنید

برای برداشتن این قدم باید کارهای زیر را انجام دهید:

صورت مالی فعلی خود را بنویسید. مشخص کنید دارایی ها و بدهی های شما چقدر هستند؟

یک هدف بلند مدت پنج ساله و یک هدف کوتاه مدت یک ساله مالی که واقع بینانه باشند را برای خودتان مشخص کنید.

هدف های خود را به بخش های کوچک تر تقسیم کنید و تمرکز خود را روی انجام آن بخش ها بگذارید. مثلا اگر هدف یک ساله مالی شما، خلاص شدن از بدهی ۵۰ میلیون تومانی است، باید لیستی از راه های کسب درآمد را برای خودتان مهیا کنید. دیوید کلاسون در کتاب ثروتمندترین مرد بابل، راهکار جالبی برای خلاصی از بدهی و به طور همزمان، کسب ثروت را آموزش داده است. او در این راهکار که ترجمه ای از یک لوح بابلی است، چهار گام ساده را توضیح می دهد: «برای خلاصی از بدهی و مدیریت پول هایتان باید درآمد هر ماه خود را به سه قسمت تقسیم کنید.

اول: ۱۰ درصد از درآمد هر ماه خودتان را پس انداز کنید.

دوم: ۷۰ درصد از آن را برای خرجتان در طول یک ماه نگه دارید.

سوم: ۲۰ درصد از درآمد هر ماهتان را برای دادن قرض ها کنار بگذارید.

چهارم: به این برنامه، پایبند باشید.»

شبیه راهکاری که کلاسون برای خلاصی از بدهی ارائه داد، شما نیز باید هدف های خود را به اندازه کارهایی عملی، کوچک کنید.

قدم دوم: تفاوت بین ریسک و خطر کردن را درک کنید

بر خلاف مردم که می گویند سرمایه گذاری خطر دارد، من می گویم نداشتن دانش کافی خطرناک است. پس شما باید با یادگیری اصول مالی، فرق بین ریسک کردن و خطر کردن را یاد بگیرید. در هفته، پنج ساعت را صرف مطالعه روزنامه های اقتصادی، اخبار، کتاب های صوتی سرمایه گذاری، آموزش تخصصی بورس و آموزش های مدیریت مالی کنید.

قدم سوم: می خواهید چه سرمایه گذاری باشید؟

در کل، چند مدل، سرمایه گذار وجود دارد:

کسانی که به دنبال مشکلات می روند. آنها از طبقه کارآفرینان و سرمایه گذاران موفق هستند و معمولا به دنبال سود بالا در پی حل مشکلات می گردند.

کسانی که به دنبال پاسخ ها هستند. این افراد، بیشتر کارمند یا خویش فرما هستند و سوال های این چنینی را زیاد می پرسند: «من کجا سرمایه گذاری کنم؟ چه سهمی الان خوب است؟ آیا اوضاع ملک، رو به رشد است؟» این افراد معمولا آنچه سرمایه گذاران دسته اول آماده کرده اند را می خرند.

کسانی که می گویند: «من هیچ چیز نمی دانم» این افراد بیشتر جامعه را تشکیل می دهند و آماده هستند تا با یک اتفاق مانند ازدواج با فردی پولدار، رسیدن یک ارث بزرگ به آنها یا برنده شدن در قرعه کشی های میلیاردی، یک شبه پولدار شوند. لازم به یادآوری است که این افراد، معمولا خیلی زود به حالت بی پولی قبلی بازمی گردند. چون دانش مدیریت پول را ندارند.

بهترین کار برای کسانی که در قدم های آغازین استقلال مالی هستند، تبدیل شدن به یک کارآفرین و پس از آن به سمت سرمایه گذاری رفتن است. در کنار آن هم نباید از آموزش های مالی غافل شد.

قدم چهارم: به دنبال نشانه ها باشید

استقلال مالی

به افراد موفق و شکست خورده در اطرافتان مانند یک الگو نگاه کنید. به طور مثال، من در زمینه موفقیت، نگاهم به پدر پولدارم بود و در زمینه شکست، با این که برای تلاش های پدرم ارزش زیادی قائل هستم اما او را الگویی برای شکست مالی در نظر گرفتم. شما، عصاره ای از رفتار نزدیک ترین انسان هایی هستید که با آنها سروکار دارید. همین حالا، نام شش نفر از افرادی که بیشترین وقت خود را با آنها صرف می کنید بنویسید. ببینید که آنها از چه طریقی کسب درآمد می کنند؟ کارمند هستند یا شغل آزاد دارند؟ کارآفرین هستند یا سرمایه گذار؟ به آن لیست، با دقت نگاه کنید و تصمیم بگیرید که می خواهید در آینده مثل این افراد شوید یا نه؟

هانس پتردور – فیزیکدان آلمانی

مردم نیاز به الگوهایی برای آینده دارند که همه چیز را سیاه و خاکستری نشان ندهد، بلکه نمایانگر هدف های والا باشد. من دوست دارم که جامعه بشری کمی خوش بین تر به برنامه های آینده خود بنگرد. تخیلات تک تک افراد باید به قلیان درآید و متوجه کوچک ترین تغییرات هم بشود. این در واقع، پیش نویسی برای آینده بشریت است.

قدم پنجم: ناامیدی را به توانایی تبدیل کنید

آخرین کاری که در زندگی می خواستم بکنم، فروشندگی بود چون به شدت خجالتی بودم و از فروشندگی هم نفرت داشتم. هنگامی که در زیراکس، فروشنده بودم از ناامیدی رنج می بردم. اما من موارد ارزشمندی را از آن دوره یاد گرفتم و توانستم بدهی ذهنی ام را به یک دارایی تبدیل کنم. بنابراین، هرگز به خود نگویید که: «این کار را اصلا نمی توانم انجام دهم.» زمانی که افراد پولدار در جایگاه الان شما بودند، شکست را بخشی از آموختن می دانستند و در مقابل ترس ها به جای فرار، ایستادگی می کردند. پس با خودتان مهربان باشید و پای اشتباه هایتان بایستید.

قدم ششم: از قدرت ایمان، غافل نشوید

به این فکر نکنید که من استعداد ندارم یا کم هوش هستم. این موارد هیچ ارتباطی با ثروتمندی یا فقیری شما ندارند. به توانایی های خودتان شک نکنید. من همیشه در مدرسه نمره متوسط و کم می گرفتم. به همین دلیل، همیشه توسط معلم ها تحقیر می شدم. اما این ها چیزی از نابغه شدنم در زمینه مالی کم نکرد. در مسیر استقلال مالی، بارها دچار تردید شدم اما ایمان خود را نسبت به توانایی هایم و مسیری که در آن قدم برمی داشتم از دست ندادم. یادتان باشد، شما باورهای خودتان را می سازید. پس خودتان را باور کنید و از همین امروز شروع کنید.

خلاصه ای از آنچه با هم یاد گرفتیم:

استقلال مالی، یعنی رها شدن از قید و بند هایی که در اثر محدود بودن پول سر راهمان سبز می شوند.

قبل از این که به سراغ استقلال مالی برویم باید به استقلال فکری برسیم. چون جهان هستی بر اساس افکار، اداره می شود.

در مقابل استقلال مالی، مفهوم امنیت مالی قرار دارد. این مفهوم به دلیل محدودیت هایش، هرگز به گرد پای گزینه هایی که استقلال مالی در اختیارمان قرار می دهد نمی رسد.

بهترین راه برای رسیدن به استقلال مالی، ساختن مسیر مالی مخصوص به خودمان است.

قدم هایی در مسیر خودم…

پیمودن مسیر استقلال مالی، نیازمند دو همسفر است. اولین همسفر، دانشی هدفمند است که هر روز بر آن افزوده می شود و دومین همسفر، اعتماد به نفس انجام دادن است. بسیاری از مردم در طول زندگی خود تنها به دنبال امنیت مالی می گردند؛ در آزمون های استخدامی که بیشتر شبیه به تلکه کردن است شرکت می کنند، عمر گران بها و پولی که برایش زحمت کشیدند را در این مسیر به هدر می دهند، غافل از آن که اگر در مسیر استقلال مالی شان تلاش می کردند به انسان هایی فراموش نشدنی در دوران خود تبدیل می شدند. ما خودمان را دست کم می گیریم. در صورتی که توانایی انجام کارهایی بسیار بزرگ و لیاقت داشتن ثروتی بسیار عظیم را داریم. برای ایجاد تغییر در زندگی مان، باید اول خودمان را قبول داشته باشیم. به قول دیوید.جی شوارتز، از شما بزرگی و عظمت انتظار می رود، خودتان هم این انتظار را از خودتان داشته باشید.

نظر شما چیست؟

شما کدام یک را انتخاب می کنید؟ ادامه دادن زندگی به شیوه ای که در نهایت منجر به امنیت مالی می شود یا تلاش برای رسیدن به استقلال و آزادی مالی؟ آیا فکر می کنید که تلاش برای رسیدن به آزادی مالی، ارزشش را دارد؟ اگر پاسختان مثبت است، برایمان بگویید که شما چه کارهایی برای رسیدن به استقلال مالی خودتان انجام دادید؟

ادامه مطلب
kharje-pool
چگونه پول خرج کنیم؟

خرج کردن پول لازم است. پول برای خرج کردن به وجود آمده تا ما با استفاده از آن کالاها یا خدماتی که لازم داریم را خریداری کنیم. کار از آنجایی خراب می شود که کنترل خرج کردن از دستانمان در می رود. آن زمان است که اشتباه می خریم و این خریدن های اشتباه، ما را به سمت درجا زدن مالی و حتی فقر، سوق می دهند. در ادامه سعی داریم به شیوه های خرج کردن پول بپردازیم. پس تا انتهای مطلب با خانه سرمایه همراه باشید.

گول جنس های ارزان قیمت را نخورید

 یکی از دلایل بیهوده خرج کردن پول، گرفتار شدن در دام جنس هایی با قیمت پایین است. این در حالی است که ما به آن محصول واقعا نیاز نداریم. اما چون قیمت پایینش را مشاهده می کنیم، خیلی زود فریفته اش می شویم. زیرا فکر می کنیم با خرید یک کالای ارزان قیمت سود زیادی نصیب مان می شود. به عنوان مثال، تصور کنید که به بازار می روید. در حالی که از کنار ویترین یک مغازه رد می شوید، برچسب حراج پوشاک را می بینید. به داخل فروشگاه که می روید ناگهان چشمتان به یک لباس ارزان قیمت می خورد. در حالی که نمونه همان لباس را پیش تر تهیه کرده اید. اما چون این بار قیمت پایین تر است، سریع آن را می خرید. این کار کاملاً اشتباه است. بیل گیتس در این باره معتقد است که باید از خرید کالاهای غیرضروری خودداری کنید. حتی اگر آن کالا در بازار ۱۰ دلار است و اکنون با قیمت ۱ دلار آن را می فروشند، نباید آن را بخرید. خانه را به انبار وسایل غیرضروری تبدیل نکنید. شما با پس انداز هزارتومانی های خود بعد از یک سال می توانید پول زیادی به دست آورید. اما با انباری از وسایل ریز و درشت که کسی آن ها را از شما خریداری نمی کند، چه خواهید کرد؟

برای پولتان، برنامه بریزید

خرج کردن پول

قبل از این که پول را به دست آورید، برای آن برنامه ریزی کنید. اگر از قبل برای حقوق خود برنامه ریزی کرده باشد، پول را در جایی مصرف می کنید که واقعاً به آن نیاز دارید. در زمان برنامه ریزی برای پول، بهتر است همه موارد را روی کاغذ بنویسید. همه چیز را اولویت بندی کنید. بهترین کار این است که مصارف و هزینه ها را به سه دسته تقسیم کنید:

هزینه های ضروری ( برای مثال مواد غذایی، ترمیم دندان، اجاره خانه و ….)

هزینه های غیرضروری (برای مثال خرید لوازم آرایش جدید، خرید یک گوشی مدل بالاتر و ….)

پس انداز

با برنامه ریزی و بودجه بندی قادر خواهید بود تا میزان پس انداز پول خود را مشخص کنید. می توانید پس انداز را به صورت سپرده در بانک، خرید ارز، سکه و طلا، خرید ملک و … انجام دهید. اما به هر حال باید به آینده خود نیز فکر کنید. شما همیشه جوان نیستید که کار کنید و پول داشته باشید. پس باید به فکر روزهایی که قادر به کارکردن نیستید، باشید.

بندبازی، بهتر از برند بازی است!

خرج کردن پول

این روزها مصرف گرایی و برندبازی باعث شده اند تا افراد زیادی پول گران بهای خود را که با زحمت به دست آورده اند، صرف خرید کالاهای لوکس و گران قیمت کنند. چشم و هم چشمی یکی از دلیل های پررنگ برای کشیده شدن به سمت مصرف گرایی است. برخی از کالاهای خریداری شده، فقط جنبه تجملاتی دارند و سود بلند مدتی را عایدتان نمی کنند. مثلا شما می توانید یک کیف پول لوکس با قیمت ۵۰۰ هزارتومان خریداری کنید. بعد باقی مانده پول خود را که ممکن است ناچیز هم باشد، داخل کیف قرار دهید. به جای این کار می توانید یک کیف پول با قیمت ۵۰ هزارتومان خریداری کنید و ۵۰۰ هزارتومان در آن نگه دارید. مثال دیگر در این مورد که این روزها به وفور دیده می شود، رغبت بیش از حد به لوگوی کالاهای لوکس است. اکنون که لوگوی گوشی های اپل محبوبیت زیادی بین کاربران پیدا کرده، برخی از پس انداز و دستمزد ناچیز خود می گذرند تا یک گوشی با لوگوی اپل داشته باشند. پس اگر می خواهید راه درست خرج کردن پول را یاد بگیرید، باید از همین حالا به کالاهایی فکر کنید که با میزان درآمد شما متناسب باشند.

برای خرید کالاهای لوکس وام نگیرید

برخی از افراد برای خرید یک خودرو یا گوشی لوکس، زیر بار وام با بهره سنگین می روند. اگرچه خودرو یک وسیله مهم است، اما اگر آن را نداشته باشید هیچ اتفاقی نمی افتد و می توانید از وسایل حمل ونقل عمومی استفاده کنید. اگر خودرویی که برای خریدش وامی بسیار سنگین گرفته اید، تنها یک خش بردارد یا در یک حادثه از بین برود، خسارت زیادی به شما وارد می شود. البته منظور ما این نیست که وام و قرض را رد کنیم. اما این کار نباید برای کالاهای غیرضروری و لوکس انجام شود. شما می توانید برای رونق کسب و کار خود وام دریافت کنید که مطمئناً باعث افزایش سرمایه تان می شود.

از روی هیجان، خرید نکنید

هیجان، عنصری تاثیرگذار روی بسیاری از خریدهای ما است. مثلا به هایپرمارکت می رویم تا یک بسته چای خریداری کنیم. اما در آن جا محصولات دیگری از جمله انواع شکلات و بیسکویت با بسته بندی زرق و برق دار، جلوی چشممان رژه می روند. در حالی که نیازی به بیسکوییت نداریم، اما چون پاکت آن بسیار جذاب است، آن را می خریم. شاید قیمت این بیسکوییت چندان زیاد نباشد. اما آنچه در اینجا مهم است، ناتوانی ما در کنترل هیجان ها به هنگام خرید است. برای خرج کردن درست پول باید بتوانید در زمان خرید هیجانات خود را کنترل کنید. به جای این که احساستان برای خرید لوازم و کالاها تصمیم بگیرد، با عقل تصمیم بگیرید.

کارت اعتباریتان را در خانه جا بگذارید

همه ما می دانیم که وجود کارت های اعتباری خرید کردن را بسیار آسان کرده اند. اینکه همیشه پولمان همراه ما است، باعث می شود هیچ دغدغه ای برای خرید نداشته باشیم. اگر فرد ولخرجی هستید و پول خود را برای خرید کالاهای غیرضروری هدر می دهید، وقتی قرار است به بازار بروید، به اندازه نیازتان پول نقد دریافت کنید و کارت را در منزل بگذارید. با این کار تنها برای کار واجبتان پول خرج می کنید.

فریب بازاریاب ها را نخورید

خرج کردن پول

یکی دیگر از دلایلی که باعث شده تا بسیاری از افراد راهکارهای صحیح خرج کردن پول را فراموش کنند، وجود بازاریاب ها است. این گروه برای متقاعد کردن افراد از تکنیک های زیادی استفاده می کنند. از جمله می توان به تکنیک خطاهای شناختی اشاره کرد که روی مغز مشتریان تاثیر می گذارد. مثلاً یک شرکت برای محصولاتش امتیازهای زیادی از جمله جوایز با قرعه کشی، ارسال رایگان یا اشانتیون در نظر می گیرد. اما همین شرکت محصول خود را با قیمت بالا عرضه می کند. این شرکت قصد دارد تا با دادن امتیازهای رنگارنگ، قیمت بالا را از نظر دور نگه دارد. بسیاری از ما ممکن است به یک کالا نیاز زیادی نداشته باشیم. اما همین که متوجه می شویم قرار است در ازای خرید، یک جایزه دریافت کنیم، فوراً دست به کار می شویم. این کار به معنای خرج کردن پول به شکل نادرست است. تا زمانی که به کالایی نیاز پیدا نکردید، آن را نخرید و اگر باید آن را بخرید، فریفته امتیازها نشوید.

عادت های نادرست خود را کشف کنید

برای این که راه درست خرج کردن پول را پیدا کنید، باید به دنبال عادت های نادرست خود بگردید. مثلا هزینه زیاد برای لباس، خرید بیش از حد مواد غذایی و دور ریختن برخی از آن ها، پول خرج کردن بیش از حد برای تفریح و غیره از جمله عادت هایی هستند که باعث به هدر رفتن سرمایه می شوند. اگر می خواهید عادت های نادرست خود را پیدا کنید برای دو ماه تمامی مخارج را بر روی کاغذ بنویسید. در پایان بررسی کنید که در دو ماه گذشته کدام کار غیرضروری را تکرار کرده اید؟ مثلاً اگر در هر دو ماه چند دست لباس خریده اید، می توانید نتیجه بگیرید که خیلی بی سروصدا، به خریدن لباس اضافی، عادت پیدا کرده اید. پس باید برای افزایش مقدار پس انداز هر ماه خود، خرید لباس را کمتر کرده یا حداقل برای چند ماه آن را به صفر برسانید.

از پس انداز کردن لذت ببرید

خرج کردن پول

اگر گزاف نگوییم، اغلب مردم عادی، ثروتمندان را افرادی خسیس می دانند که برای نیازهایشان پول خرج نمی کنند. بد نیست در این مورد به سراغ فردی مثل بیل گیتس برویم. آیا او فرد خسیسی است؟ اگر از او بپرسیم آیا تو فرد خسیسی هستی؟ قطعاً پاسخ می دهد خیر؛ من فقط فرد صرفه جویی هستم. افراد ثروتمند از پس انداز کردن پول لذت می برند. آن ها عاشق این هستند که مثلاً بگویند: «من چند صد میلیون در بانک پس انداز کرده ام». اما اغلب افراد عادی عاشق این هستند که بگویند: «من هفته گذشته یک گوشی همراه گران قیمت خریدم». سطح دغدغه افراد ثروتمند با افراد عادی تفاوت زیادی دارد. آن ها به فکر این نیستند که مدام اثاثیه منزل خود را عوض کنند تا مهمان ها از دیدن مبلمان لوکس شان لذت ببرند. بلکه یک فرد ثروتمند بیشتر به آینده خود فکر می کند. او از داشتن پس انداز بیشتر لذت می برد و آن را پشتوانه خود می داند. اما افراد عادی اغلب دید کوتاهی به زندگی دارند. فکر می کنند زندگی در همین امروز خلاصه شده است و شاید فردایی نباشد که بخواهند از پس اندازشان استفاده کنند. پس باید تمام آنچه را که دارند، خرج کنند و از آن لذت ببرند. یکی از قوانین مهم درست خرج کردن پول این است که از پس انداز، به همان اندازه خرج کردن لذت ببرید. این باور را در خود ایجاد کنید که داشتن پس انداز و سرمایه مثل داشتن یک خودروی لوکس یا لوازم خانگی زیبا نشاط آور است. بیاموزید که پس انداز، بیشتر از محصولات و کالاهای مصرفی ارزش دارد.

یک حساب بلندمدت باز کنید

اگر قصد شما برای پس انداز جدی است، باید یک حساب بلندمدت باز کنید و به جای خرید کالاها و وسایل غیرضروری پول های خود را در این حساب بگذارید. شاید در ابتدا پول زیادی نداشته باشید، اما ضرب المثل معروف «قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود» را برای همین موقع ها گفته اند. به این فکر نکنید که پول شما این ماه برای پس انداز ناچیز است. به این فکر کنید که در سال آینده و بعد از گذشت ۱۲ ماه چقدر خواهید داشت.

خریدهای گران قیمت را به موقع انجام دهید

اگر فردی هستید که خیلی زود از وسایل خود دلزده می شود، بهتر است از خرید کالاهای لوکس و گران قیمت خودداری کنید. شاید شما بعد از چند بار پوشیدن یک لباس، دیگر علاقه ای به آن نداشته باشید. پس به هنگام خرید به سراغ لباس هایی که جنس بهتری دارند و گران هستند، نروید. زیرا یک لباس گران قیمت با جنس عالی برای کسانی دوخته می شود که می خواهند از آن برای مدت طولانی استفاده کنند. وقتی قرار است لباستان را بعد از سه ماه کنار بگذارید، چه دلیلی دارد به سراغ بهترین و گران ترین جنس بروید؟ در عوض برای برخی از محصولات که به سلامت شما آسیب وارد می کنند، بهتر است پول بیش تری خرج کنید. در غیر این صورت مجبور می شوید چند برابر همان پول را برای بهبود سلامت خود مصرف کنید. توصیه ما این است که زمان خرید اجناس گران و ارزان به طور نسبی تصمیم بگیرید. برخی از لوازم که برای مدت کوتاه استفاده می شوند و هیچ آسیبی به سلامت شما وارد نمی کنند – مثل لباس – بهتر است نوع ارزان قیمت آن تهیه شود. اما اگر لوازم و کالاها با سلامت شما در ارتباط هستند، بهتر است به سراغ بهترین ها بروید.

از فروشگاه های معمولی خرید کنید

خرج کردن پول

همان طور که می دانید برخی از فروشگاه ها در قسمت های بهتر شهرها، اجناس خود را با قیمت بالاتر عرضه می کنند. خرید از این فروشگاه ها اعتبار و پرستیژ زیادی دارد. برخی برای چشم و هم چشمی حاضرند پول زیادی را در این فروشگاه ها خرج کنند. اگر می خواهید روش درست پول خرج کردن را یاد بگیرید، بهتر است از رفتن به فروشگاه های خاص و گران قیمت صرف نظر کنید. به سراغ فروشگاه های معمولی تر بروید. معمولاً کالاهای هر دو فروشگاه – لوکس و معمولی – از نظر کیفیت در یک سطح قرار می گیرند. برخی از فروشگاه ها به دلیل لوکس بودن دکوراسیون یا ارائه خدمات خاص، اجناس خود را گران تر از حد معمول عرضه می کنند. مثلا در برخی از فروشگاه های زنجیره ای کالاها گران تر از فروشگاه های معمولی هستند. پس اگر به پس انداز خود اهمیت می دهید، بهتر است خرید از این فروشگاه ها را فراموش کنید.

صرفه جویی را فراموش نکنید

بسیاری صرفه جویی را با خسیس بودن یکی می دانند. در حالی که بین این دو عبارت، تفاوت زیادی وجود دارد. خسیس به کسی گفته می شود که از خرج کردن پول در موارد ضروری خودداری می کند. مثلاً فردی که به شدت بیمار است، اما از رفتن به کلینیک خودداری می کند تا پول خرج نکند. اما فرد صرفه جو کسی است که موارد غیرضروری را حذف می کند و هنگامی که به پول نیاز شدید داشته باشد، از خرج کردن آن ابایی ندارد. پس سعی کنید یک فرد صرفه جو باشید. برای این کار از لامپ های اضافه منزل شروع کنید. میزان مصرف انرژی را به حداقل برسانید. همچنین از دور ریختن موادغذایی خودداری کنید. براساس مطالعاتی که در آمریکا صورت گرفته، مشخص شده است که در هر خانواده چهارنفره آمریکایی به طور میانگین تقریباً ۵۰ % از موادغذایی دور ریخته می شود. قیمت این مقدار موادغذایی برای هر خانواده در هر سال ۲۲۷۵ دلار تخمین زده شده است. در ایران نیز دورریختن موادغذایی به خصوص در مهمانی ها یک امر معمول است. برای صرفه جویی باید به اندازه غذا درست کنید. قبل از خرید مواد غذایی یک لیست بنویسید و به اندازه نیاز خود خرید کنید. خرید بیش از حد مواد غذایی، به خصوص در مورد میوه و سبزی باعث فاسد شدن آن ها می شود. پس پول خود را با خرید بیش از حد دور نیندازید. یخچال را به انبار موادغذایی تبدیل نکنید. تمام فضای منزل را با وسایل گرمایشی و سرمایشی سرد و گرم نکنید. وقتی شما فقط از قسمت خاصی از منزل استفاده می کنید، دلیلی ندارد که کل فضای منزل را گرم یا خنک نگه دارید.

از خرید محصولات آماده خودداری کنید

خرج کردن پول

یکی دیگر از نکاتی که برای خرج کردن پول باید مد نظر داشته باشید، درست کردن موادغذایی به صورت دستی است. اگر وقت کافی برای درست کردن ترشی ها، مربا، انواع سبزی و غیره دارید، چرا آن را از بیرون و به صورت آماده تهیه می کنید؟ به جای این که وقت خود را در شبکه های اجتماعی یا برای انجام کارهای غیرضروری صرف کنید، مواد غذایی و برخی از محصولات مورد نیاز خودتان را تهیه کنید. تنها زمانی به محصولات آماده روی بیاورید که فرصتی برای تهیه آن ها ندارید یا نمی توانید برخی از محصولات را خودتان درست کنید.

درست خرج کنید تا ثروتمند شوید

اگرچه خرج کردن پول کار ساده ای به نظر می رسد، اما اینکه چگونه خرج کنیم تا ثروتمند باشیم کار چندان ساده ای نیست. برای ثروتمند شدن لازم است که در خرج کردن پول با وسواس قدم برداریم و از خرید کالاهای مصرفی که نیاز مبرم به آن ها نداریم پرهیز کنیم. مهمترین نکته در خرج کردن پول این است که از قبل برای خریدهای خود برنامه ریزی داشته باشیم و خارج از برنامه چیزی نخریم. همواره به یاد داشته باشید که:

“جیب خالی هرگز کسی را عقب نگه نداشته است. فقط سر خالی و قلب خالی می تواند اینکار را بکند (وینسنت پیل)”.

ادامه مطلب
ذخیره پول
۱۷ روش کاربردی برای ذخیره پول با هر وضعیت مالی

چگونگی ذخیره پول، یکی از پرسش های اساسی مالی است که در وضعیت اقتصادی امروز، اهمیت آن دو چندان شده است. در واقع ذخیره پول، اولین قدم برای ساختن ثروت است. بسیاری از افراد فکر می کنند ذخیره کردن پول، کار سخت و غیر قابل انجامی است. چون انسان را مجبور می کند از چیزهای مورد علاقه اش دست بکشد. این گفته هم درست است و هم نادرست. در حقیقت، موضوع ذخیره پول به چگونگی برخوردمان با پول بازمی گردد. در این مقاله راهکارهایی اساسی و کاربردی برای ذخیره پول به شما ارائه می دهیم.

تاریخچه ذخیره پول

اگر نگاهی به زندگی انسان بیندازید متوجه خواهید شد که تاریخچه ذخیره پول در زندگی وی حتی به زمانی قبل از اختراع آن برمی گردد. انسان ها حتی قبل از اینکه پول اختراع شود سایر چیزهایی که از آن برای مبادلات مالی خود استفاده می نمودند را ذخیره می کردند. این رویه بعدها با پول رایج تر شد. شاید حضور بانک ها در جامعه انسانی را بتوان قوی ترین نشانه ذخیره پول در تاریخ دانست. در تاریخ روایت های زیادی برای اولین بانک جهان وجود دارد اما چیزی که هست این مراکز بعد از به وجود آمدن و توسعه ذهنیت ذخیره کردن پول در انسان ها ایجاد شده اند.
چرا باید پول ذخیره کنیم؟ در گذشته باوری بین مردم وجود داشت که سبب می شد گمان کنند برای داشتن یک زندگی راحت در زمان بازنشستگی بایستی پشتوانه مالی خوبی داشته باشند. همین طرز تفکر باعث شد تا آن ها به فکر ذخیره پول برای آینده باشند. این اتفاق در وضعیت کنونی با دلایل دیگری نیز همراه شده است؛ ذخیره پول برای سرمایه گذاری، برای پیشرفت در عرصه مالی، با هدف خرید کالاهای گران و ساخت آتیه فرزندان و غیره.

با راه های میانبر ذخیره پول آشنا شوید

در ابتدا باید کمی شما را ناامید کنیم و بگوییم که هیچ نسخه طلایی برای ذخیره کردن پول وجود ندارد. زندگی هر فرد، با دیگری متفاوت است و همین تفاوت ها دست و پای ساختن یک فرمول بی عیب و نقص را می بندند. اما از آن جایی که در قلب هر تاریکی همیشه نقطه های امید در حال درخشش هستند، در این مورد نیز می توان راه چاره ای پیدا کرد. توصیه ما در خانه سرمایه این است که چندین ایده ذخیره پول را با هم ترکیب کرده و راه حل مخصوص به خودتان را ایجاد کنید. در ادامه، چند ترفند برای ذخیره پول ارائه شده که به شما در تصمیم گیری و انتخاب روش درست، کمک خواهند کرد.

۱- از قانون ۵۰، ۳۰، ۲۰ استفاده کنید

17 روش کاربردی برای ذخیره پول با هر وضعیت مالی

قانون ۵۰، ۳۰، ۲۰، روشی عالی برای بودجه ریزی است. هدف این روش، تقسیم بندی درآمدتان به ۳ طبقه است. در طبقه ی اول باید هزینه های ضروری تان را مشخص کنید. شما باید پنجاه درصد درآمد خود را به هزینه های ماهانه تان مانند استفاده از وسایل حمل ونقل، مواد غذایی، پرداخت قبض ها و هر آنچه نمی توانید بدون آن ها زندگی کنید اختصاص دهید. طبقه بعد به هزینه های شخصی یا همان «لیست خواسته هایتان» اختصاص دارد. این بدان معنا است که شما باید ۳۰ درصد از حقوق خود را برای سرگرمی، خرید، سفر و هر آن چیزی که باعث خوشبختی و شادی شما می شود در نظر بگیرید. در طبقه آخر نیز ۲۰ درصد از پولتان را به پس انداز اختصاص دهید. می توانید برای انجام این کار، ذخیره سازی پول خود را خودکار کنید که هر ماه به صورت خودکار ۲۰ درصد از موجودی تان را به حساب پس اندازتان منتقل کند. می توانید در آینده از پس انداز خود برای سرمایه گذاری در سهام یا اوراق قرضه استفاده کنید. برای کسانی که درآمد متغیر دارند، انتقال خودکار همیشه امکان پذیر نیست. در عوض، باید خود را عادت دهید که هر بار و پس از دریافت دستمزد، ۲۰ درصد از آن را ذخیره کنید.

۲- برنامه مالی خود را با جزئیات مشخص کنید

ذخیره پول
بودجه بندی فقط مختص دولت ها و مشاغل نیست. زمانی که بودجه محدودی دارید، نوشتن یک برنامه مالی دقیق ضرورت دارد. اهداف خود را به دقت مشخص و برای ذخیره پولتان برنامه ریزی کنید. برای مثال اگر قصد دارید سال آینده به سفر بروید، ابتدا محاسبه کنید هزینه سفرتان چقدر خواهد شد. درآمد ماهانه خود را در نظر بگیرید، تمام هزینه های ضروری را از آن کم کنید و میزان ذخیره ماهانه تان را در درازمدت مشخص کنید. اهداف بلندمدت می توانند محرک های بسیار قوی و انگیزه ذخیره هر چه بیشتر پول باشند.

۳- از شر بدهی هایتان خلاص شوید

17 روش کاربردی برای ذخیره پول با هر وضعیت مالی

بدهی ها می توانند مقدار زیادی از پول شما را ببلعند. به همین دلیل باید تا جایی که امکان دارد بدهی های خود را صاف کنید یا آن ها را کاهش دهید. یکی از بهترین راه های مقابله با بدهی این است که در وهله اول اصلاً به سراغ قبول بدهی نروید. در غیر این صورت اگر از قبل بدهی دارید و در پرداخت آن دچار مشکل هستید می توانید راهی برای کاهش سنگینی بار این مسئولیت پیدا کنید. مثلا می توانید در کنار کسب و کار خود درآمدزایی دیگری داشته باشید. اگر بتوانید راهی برای کسب درآمد اضافی بیابید – بدون اینکه وقت زیادی از شما بگیرد- از شر بدهی هایتان خلاص خواهید شد. همچنین می توانید از طریق ایجاد بودجه بندی مناسب برای کسب و کار خود، ضمن اطمینان از مدیریت سایر هزینه ها، پرداخت بدهی تان را آسان تر کنید.

۴- زمان را در چنگ خود بگیرید

17 روش کاربردی برای ذخیره پول با هر وضعیت مالی

حتماً شما هم شنیده اید که «زمان، گنج است». به همین دلیل نباید آن را به هدر دهید. مدیریت زمان مهارتی است که اگر بر آن مسلط شوید، نه تنها در بسیاری از هزینه های شما صرفه جویی می شود بلکه زمینه های ذخیره پول را برایتان ایجاد خواهد کرد. یکی از بهترین راه های صرفه جویی در وقت، استفاده از ابزارهایی است که می توانند عملکرد شما را مؤثرتر کنند. برای این کار می توانید قسمت هایی از فعالیتتان را خودکار کنید و وقت خود را بابت انجام کارهای روتین به هدر ندهید. همچنین می توانید بخش هایی از کارتان را برون سپاری کنید. درست است که این اقدام به نوعی هزینه محسوب می شود اما اگر می خواهید پتانسیل درآمدزایی خود را به حداکثر برسانید، نباید این نکته را از قلم بیندازید.

۵- هزینه های ماهانه خود را کنترل کنید

17 روش کاربردی برای ذخیره پول با هر وضعیت مالی

برای شروع می توانید بابت تمام خریدهای خود رسید دریافت کنید. تا در پایان ماه ببینید پولتان خرج چه چیزهایی می شود و کدام یک از هزینه های غیرضروری را می توان حذف کرد. سپس آن مقدار را به پس اندازتان اضافه کنید. بین ذخیره و پس انداز پول برای آینده تفاوت وجود دارد. بنابراین فقط پول کمتری خرج نکنید بلکه برای هزینه های بازنشستگی، دانشگاه یا شرایط اضطراری نیز برنامه ریزی کنید. هزینه های غیرضروری و افراطی خود را با میزان ذخیره تان مطابقت دهید. به این صورت که اگر برای انجام کاری ولخرجی کردید، به همان مقدار در حساب پس انداز خود جایگزین کنید.

۶- قانون ۳۰ روز را به کار بگیرید

17 روش کاربردی برای ذخیره پول با هر وضعیت مالی

این قانون به اجتناب از خرید اجناس گران قیمت یا غیرضروری و درنهایت به ذخیره پول کمک می کند. کنترل خشنودی لحظه ای یکی از مهم ترین قواعد مالی شخصی است. درنتیجه برای خریدتان ۳۰ روز صبر کنید. انتظار به شما کمک می کند تا ببینید که آیا خرید موردنظرتان ارزش صرف پول را دارد؟!

۷- قبل از اینکه به خرید بروید فهرستی تهیه کنید و فقط طبق آن پیش بروید

ذخیره پول
یکی از ساده ترین راه های صرفه جویی در هزینه ها این است که به هنگام خرید، فهرستی تهیه کنید. در حالت عادی خریدهای ناگهانی و غیرمترقبه بسیاری پیش می آیند و خب همه این ها هزینه بر هستند. تهیه لیست نه تنها به شما در خرید موارد متناسب با برنامه غذایی تان کمک می کند، بلکه می تواند از خریدهای اضافی و غیرضروری نیز جلوگیری کند.

۸- دستی به سر و گوش نگرشتان بکشید

17 روش کاربردی برای ذخیره پول با هر وضعیت مالی

برای برخی از افراد، ذخیره پول تجربه خوشایندی نیست. چون تصور می کنند درنتیجه آن باید از سرگرمی ها، سفر، خرید و غیره، محروم شوند. اما برای برخی دیگر، صرفه جویی در هزینه ها نتیجه یک برنامه ریزی استراتژیک برای رفاه بیشتر در آینده شان است. این تفاوت به طرز تفکر برمی گردد. اما اگر پول بیشتری به دست بیاورید، پس انداز بیشتر آسان تر خواهد بود. به جای تمرکز بر صرفه جویی بیشتر، بر ارتقای مهارت و یادگیری تان تمرکز کنید تا درآمدتان افزایش پیدا کند.

۹- هزینه های اختیاری خود را کاهش دهید

برخی هزینه ها در ماه ثابت هستند؛ مانند وام، اجاره و حق بیمه که این ها هزینه های غیر اختیاری یا همان «هزینه های زندگی» محسوب می شوند. اما هزینه های اختیاری «هزینه های سبک زندگی» هستند که حتی الامکان می توان آن ها را کاهش و پول بیشتری ذخیره کرد. مثلا می توانید در هزینه های گرمایشی خود در طول زمستان یا هزینه های سرمایشی در طول تابستان صرفه جویی کنید، مصرف آب را کاهش دهید، بیشتر از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنید، سایت های تخفیف گروهی را بررسی کرده و تا جایی که امکان دارد خریدهای خود را با تخفیف انجام دهید تا هزینه هایتان کاهش پیدا کند.

۱۰- چالش استفاده از پول نقد را به راه بیندازید

ذخیره پول
مطالعات بسیاری نشان می دهند که وقتی شما به جای کارت کشیدن «از پول نقد» استفاده می کنید تمایلتان به خرید، کاهش می یابد. بنابراین، چالش «تنها استفاده از پول نقد» می تواند در ذخیره پول بیشتر به شما کمک کند. برای انجام این چالش می توانید پرداخت های اینترنتی و خودکار خود را به همان طریق قبل انجام دهید اما برای خرید پوشاک، مواد غذایی، سرگرمی و مابقی هزینه ها از پول نقد استفاده کنید.

۱۱- هوشمندانه ذخیره کنید

17 روش کاربردی برای ذخیره پول با هر وضعیت مالی

روش های زیادی برای ذخیره و پس انداز کردن پول وجود دارند. اما مهم ترین جنبه کنترل هزینه ها، مشخص کردن «دلیل این کار» است. زمانی که چرایی ذخیره پولتان را در درازمدت بدانید، به احتمال زیاد برنامه ریزی های کوتاه مدتتان را با تمایل بیشتری دنبال خواهید کرد. همچنین به خاطر داشته باشید که ذخیره پول به معنای پس انداز افراطی و زندگی بدون رفاه و راحتی نیست. بلکه تنها باید نسبت به هزینه هایتان هوشیار باشید، از منابع خود به بهترین شکل ممکن استفاده کنید و رفاه آتی تان را نیز در نظر بگیرید.

۱۲- به جای هزینه ها روی سرمایه گذاری و پس انداز تمرکز داشته باشید

17 روش کاربردی برای ذخیره پول با هر وضعیت مالی

بسیاری از افراد که البته تعداد آن ها کاملاً قابل توجه است، عادت دارند هر ماه تمرکز حداکثری خود را روی هزینه های خود قرار دهند. ۱۰۰۰ تومان پفک، ۱۵ هزار تومان تن ماهی، ۱۰ هزار تومان شارژ اینترنت، ۳ هزار تومان صندوق صدقات، ۴ تا ۵۰۰ تومان برای انتقال پول و عبارت هایی از این دست که یا بر روی کاغذ و یا در نرم افزارهای مدیریت مالی خود یادداشت می کنیم. واقعیت این است که وقتی شما روی چنین مواردی تمرکز داشته باشید دیگر وقتی برای فکر کردن به ذخیره پول و یا روش های سرمایه گذاری نخواهید داشت. این ها تبدیل به اصل می شوند و پس انداز و سرمایه گذاری در فرع و پشت پرده قرار می گیرند. اما شما به عنوان یک کاربر آگاه بایستی دقیقاً عکس این موضوع رفتار کنید. برای هزینه های ماهانه خود مبلغی را کنار گذاشته و آن را در حسابی مشخص قرار دهید. حالا می توانید روی اصل موضوع یعنی ذخیره سازی پول تمرکز داشته باشید.

۱۳- حساب هایتان را جدا کنید

17 روش کاربردی برای ذخیره پول با هر وضعیت مالی

شما بایستی چندین حساب بانکی برای زندگی روزمره خود داشته باشید. این امر برای مدیریت درست هزینه ها و پس انداز لازم است. در حسابی که هیچ دسترسی برای هزینه کردن از آن ندارید، پس انداز نموده و ذخیره پول را در آن قرار دهید. از سایر حساب ها هم می توان حساب هزینه های روزمره، حساب بدهی ها و اقساط، حساب هزینه های خودرو و از این دست هزینه ها را نام برد. برای هر یک از این موارد یک حساب جدا داشته باشید تا بتوانید به راحتی و بدون نیاز به استفاده از روش بند قبل آن ها را کنترل کنید. برای هرکدام از این هزینه ها مقدار مشخصی که از قبل باتجربه به دست آورده اید در نظر بگیرید و آن میزان پول را سر برج در حساب مذکور بریزید. شما در طول یک ماه تنها مجوز هزینه کردن از موجودی همین کارت را خواهید داشت و هیچ سرمایه دیگری برای این موارد نباید اختصاص دهید. این اصل بزرگی است که هم می متواند تمرکز شما را در سرمایه گذاری افزایش دهد و هم به راحتی هزینه های شما را کنترل نماید.

۱۴- هزینه هایتان را واقعاً هزینه کنید

17 روش کاربردی برای ذخیره پول با هر وضعیت مالی

فرض کنید که شما برای هرکدام از بخش های زندگی خود هزینه ای به صورت ماهیانه در نظر گرفته اید. ۱ میلیون تومان برای خوردوخوراک، ۱ میلیون تومان هزینه سفر، ۱ میلیون تومان هزینه سرگرمی، ۱ میلیون تومان هزینه خودرو و ۱ میلیون تومان هم برای موارد اضطراری که هر ماه با آن ها روبرو می شوید. جز این موارد مبلغی را هم به عنوان پس انداز ذخیره نموده اید. شاید اصلی که می خواهیم برای شما بازگو کنیم کمی تعجب برانگیز باشد، اما برای داشتن یک زندگی شاداب و فراهم شدن شرایط ذخیره سازی مناسب پول حتماً بایستی این هزینه ها در هر ماه انجام شود. ممکن است از خود بپرسید که اگر از هرکدام از این مبالغ ۱۰ درصد در ماه اضافه بیاورم و در صندوق ذخیره سازی پول قرار دهم، شرایط به زودی بهتر خواهد شد. اما این یک تفکر اشتباه است. زیرا با کم کردن این هزینه های لازم، شما در واقع در حال لطمه زدن به زندگی و سلامت خود هستید که بعدها برای جبران این لطمه ها نیاز به هزینه های چند برابری خواهید داشت. اگر برای خودرو کم هزینه کنید، در واقع در حال بالا بردن استهلاک ماهانه آن هستید، اگر برای خوردوخوراک کمتر هزینه کنید، بدنتان را ضعیف می کنید و زمینه لازم برای بیماری ها را در خود به وجود می آورید. این واقعیت برای تمام بخش های هزینه ها با همین منطق وجود دارد. پس هزینه هایتان را واقعاً هزینه کنید.

۱۵- برای پیشگیری هزینه کنید نه برای درمان

17 روش کاربردی برای ذخیره پول با هر وضعیت مالی

به یاد داشته باشید که یکی از راه های ذخیره سازی پول داشتن بدنی سالم است. به محض مواجهه با اولین بیماری شما مجبور به پرداخت هزینه های سنگینی شده و تمام ذخیره های خود را از دست خواهید داد. ازاین رو در هر ماه مقداری از پول خود را برای دور ماندن از بیماری های مختلف در نظر بگیرید. یادتان باشد که هزینه کردن برای پیشگیری نیاز به مبالغ بسیار کمتری نسبت به هزینه کردن برای درمان خواهد داشت.

۱۶- اول ماه ذخیره کنید

17 روش کاربردی برای ذخیره پول با هر وضعیت مالی

خیلی ها با وجود اینکه اعتقاد به ذخیره سازی پول دارند، اما این کار را به آخر برج و بعد از تمام شدن همه هزینه ها موکول می کنند؛ رفتاری کاملاً غلط که اصلاً با اصول ذخیره سازی پول سازگاری ندارد. شما بایستی در همان اولین روز ماه درصدی که برای ذخیره سازی پول در نظر گرفته اید را جدا کرده و سپس برای مانده حساب خود برنامه ریزی کنید. این رفتار است که در درازمدت می تواند حساب پس انداز شما را ارتقاء بخشد.

۱۷- وسایل هزینه بر را از زندگی خود حذف کنید

17 روش کاربردی برای ذخیره پول با هر وضعیت مالی

یکی از نکات منفی بزرگی که در زندگی همه ما وجود دارد، داشتن وسیله هایی است که مانند جاروبرقی درآمدها و سرمایه های ما را می بلعند. برای ذخیره سازی بهتر پول باید این وسایل را از زندگی حذف نمایید و جلوی ضرر را هر چه سریع تر بگیرید. اما مهم ترین دلیل شما برای ذخیره پولتان چیست؟

خلاصه مقاله

ذخیره سازی پول ازجمله واقعیت های زندگی است که همیشه و به شیوه های مختلف با بشر همراه بوده است. بدون پس انداز ورود به دنیای آینده برای انسان سخت شده و زندگی او در تلاطم خواهد بود. ازاین رو یادگیری تکنیک های به روز و روش های ذخیره سازی پول می تواند این روحیه را در افراد تقویت کند و شرایط مناسب تری برای وی در زندگی رقم بزند. در این مقاله نیز سعی کردیم تا به روزترین روش های ذخیره سازی پول را با هم مرور کنیم. تکنیک هایی برای کم کردن هزینه های ماهانه را با هم بررسی کردیم و سپس به ارزیابی روش هایی برای بالا بردن سطح کیفی زندگی و افزایش درصد پس انداز پول پرداختیم. استفاده از ترکیبی از این روش ها می تواند علاوه بر اینکه وضعیت مالی شما را در درازمدت بهبود می بخشد، یک زندگی عالی را در آینده برای شما رقم بزند.

ادامه مطلب
milioner-1-header
چگونه یک میلیونر خود ساخته شویم؟

نکته هایی طلایی در مورد کسانی که با توانایی خودشان، ثروتمند شدند

ایجاد ثروت، یک مهارت است. مهارتی که هرکسی می تواند آن را یاد بگیرد. درواقع، تبدیل شدن به یک میلیونر خود ساخته، یعنی ایجاد یک روند و پایبندی به آن تا زمانی که به هدف خودمان برسیم. فرقی نمی کند کجا هستیم، فرقی نمی کند چه شغلی داریم. وقتی از گام های این مهارت، آگاهی داشته باشیم و واقعاً آن ها را اجرا کنیم، به چیزی بیش از یک میلیونر ساده، یعنی کسی که مهارت های ثروت سازی را می داند، تبدیل می شویم. تنها آن زمان است که جرقه های ثروت در زندگی ما ظاهر می شوند و تغییری بزرگ در کیفیت روزهای پرارزش ما جاری می شود. در این مقاله، به دنبال راهکارهای ایجاد ثروت برای کسانی می گردیم که می خواهند به یک میلیونر خود ساخته تبدیل شوند.

رابرت کیوساکی

هر چه قدر بیشتر فکر کنید که پول، واقعی است، سخت تر برای به دست آوردنش کار می کنید. اگر متوجه شوید که پول، واقعی نیست، سریع تر پولدار می شوید. پس یادتان باشد که پول، واقعی نیست.

چگونه یک میلیونر خود ساخته شویم؟

قدم اول: برای گوش هایتان دروازه بسازید و ذهنتان را جاروبرقی بکشید.

اولین قدم برای تبدیل شدن به یک میلیونر خود ساخته، پاک کردن تمام حرف های منفی در مورد ثروت یا توانایی رسیدن به ثروت است. حرف هایی ازاین دست که:

  • پول چرک کف دسته، نباید به دنبالش باشی.
  • پول زیاد، باعث بدبختی می شه.
  • چرا بیشتر می خواهی؟ به همینی که داری راضی باش، خیلی ها همین رو هم ندارند .
  • پول باعث خوشبختی نمی شه
  • و…

حرف هایی ازاین دست، هاله ای روی ذهن ما ایجاد کرده و همچون تلقین هایی منفی، مسیر ذهنمان را منحرف می کنند. داشتن ثروت، چیز بدی نیست. پول نیز همچون تمام چیزهای خوب این جهان، یکی از نعمت های خداوند است. انسان برای سختی کشیدن، رنج بردن یا دست وپا زدن در فقر، به این دنیا فرستاده نشده است. تابه حال این پرسش برایتان پیش آمده که این میل درونی به داشتن ثروت، اصلاً چرا در ما وجود دارد؟ دوستان عزیزم، جوهره ما، برای زندگی در بهترین و بالاترین وضعی که روی زمین، امکان داشته باشد، طراحی شده است. هر چیزی به جز این، تناقضی در وجودمان ایجاد می کند. به همین علت است که همه مردم جهان، به دنبال رشد هستند. بیشتر خواستن، به معنای طمع کار بودن نیست. بلکه به معنای توجه به این نیاز پاک و صادقانه انسانی است که می خواهیم در بهترین وضع ممکن، زندگی کنیم. در این میان، نگه داشتن تعادل میان خواسته های جسم و روح، می تواند به معنای واقعی، باعث رشد ما به عنوان یک انسان و رسیدن به کمال شود. یعنی هم به جنبه های مادی و هم به جنبه های روحی و معنوی وجودمان توجه کنیم و در هر دو زمینه، رشد کنیم.

میلیونر خود ساخته

برای حفظ این روند درست و محافظت از ذهنتان، نگهبان های درونتان را صدا بزنید و آن ها را در گوش ها و ذهنتان مستقر کنید. اجازه ندهید هیچ سخن منفی یا ناامیدکننده ای وارد ذهنتان شود یا در قلبتان نفوذ کند. یادتان باشد، شما تنها انسانی نیستید که می خواهد به یک میلیونر خود ساخته تبدیل شود. قبل از شما، انسان های زیادی توانستند به هدف خود برای میلیونر شدن برسند. پس شما هم می توانید.

قدم دوم: خودتان را باور کنید

انسان، کلکسیونی از باورها است. هر چیزی که در وجود ما به عنوان یک باور، شناخته شود، در حقیقت، حکم یک قانون را برایمان ایفا می کند. این قانون، شاید در سطح جهانی قدرتی نداشته باشد اما بر بخش، بخش زندگی ما تأثیری غیرقابل انکار می گذارد. اگر با تمام قلبمان، باور کنیم که می توانیم کاری را انجام دهیم، آن کار، چاره ای جز انجام شدن ندارد. شما باید به بزرگ ترین طرفدار خودتان تبدیل شوید. کسی که به هنگام شادی ها، شما را تحسین می کند، به هنگام ایجاد مشکل، دلداری تان می دهد تا توان ایستادن دوباره را پیدا کنید و کسی که صادقانه عملکرد شما را نقد می کند تا از اشتباهتان پلی به سمت پیروزی بسازید. یادمان باشد، تنها هنگامی که به «من می توانم آن را انجام دهم» معتقد باشیم، شیوه انجام دادن کارها را پیدا خواهیم کرد.

جین وبستر – نویسنده رمان بابا لنگ دراز

من کاملاً به اراده آزاد خود و قدرت خود در رسیدن به خواسته هایم ایمان دارم و این باوری است که کوه ها را جابه جا می کند.

قدم سوم: لطفاً بزرگ فکر کنید

هیچ چیزی در جهان، نمی تواند ابعاد توانایی های انسان را اندازه گیری کند. اما یک چیز می تواند آن را به اندازه سر یک سوزن، محدود کند و آن، فکرهای کوچک است. برای تبدیل شدن به یک میلیونر خود ساخته، باید ابعاد تفکرمان را بسیار گسترش دهیم. دیوید جی شوارتز در کتاب «جادوی فکر بزرگ» می گوید: «میزان حساب های بانکی، میزان خشنودی و رضایت عمومی هر فرد، به اندازه فکر او بستگی دارد. فکر بزرگ، جادو می کند.» برای بزرگ فکر کردن لازم نیست کار سختی انجام دهیم. تنها کافی است وقتی پشت میز کارمان می نشینیم، به دیوارهای شرکت چندملیتی خودمان نگاه کنیم. وقتی در مغازه اجاره ای مان در حال فروش یک چیپس هستیم، ردیف های بی انتهای محصولات را در یکی از شعبه های فروشگاه های زنجیره ای مان ببینیم. تنها کافی است این اجازه را به ذهنمان بدهیم که بال هایش بگشاید و نهایت آن چیزی که می تواند را به ما نشان دهد.

لوئیس کارول – نویسنده کتاب آلیس در سرزمین عجایب

وقتی آدم جرات خیال پردازی را داشته باشد، معجزه های زیادی رخ می دهند. مشکل این است که مردم، هیچ وقت، چیزهای غیرممکن را تصور نمی کنند.

قدم چهارم: خیلی واضح و روشن، آنچه می خواهید را مشخص کنید

میلیونر خود ساخته

واقعاً چه می خواهید؟ وقتی به ۱۰ سال آینده خود نگاه می کنید، چه منظره ای را می بینید؟ اصلاً اگر این قدرت را داشتید که به ده سال آینده سفر کنید آیا از ملاقات با خودتان، خوشحال خواهید شد؟ زندگی شما باید یک جهت داشته باشد. ذهن ما طوری آفریده شده که تنها باوجود یک هدف، قادر به نمایش توانایی هایش است. برای تبدیل شدن به یک میلیونر خود ساخته باید بدانید که هدف واقعی شما چیست؟

نکته: برخی از ما با خودمان فکر می کنیم که هدف داریم. ولی در حقیقت، چیزی که داریم، هیچ شباهتی به یک هدف واقعی ندارد. اجازه بدهید با یک مثال، این موضوع را روشن تر کنم. مثلاً ممکن است با خودمان بگوییم که: «هدف من، پولدار شدن است!» دوستان عزیزم، پولدار شدن یک هدف نیست چون پر از علامت سؤال است. پرسش هایی مثل: «چقدر پول ازنظر تو پولداری محسوب می شود؟ یا «از چه روشی و طی چه مدتی می خواهی پولدار شوی؟» در این هدف مبهم، موج می زنند. هدف درست، هدفی است که بعد از شنیدن آن، علامت سؤالی در ذهنمان ایجاد نکند. مثلاً هدفی همچون: «می خواهم در طی ۵ سال و از طریق فروش محصولاتم، خانه ای ۱۰۰۰ متری بخرم.» یک هدف واقعی است. شاید خیلی دقیق نباشد ولی در آن سه نکته اصلی، کاملاً واضح بیان شده اند یعنی:

  • زمان
  • برنامه
  • هدف

چنین هدفی، کاملاً قابل دستیابی است. تنها زمانی می توانید به یک میلیونر خود ساخته تبدیل شوید که هدفی درست و واقعی برای زندگی تان داشته باشید. شاید در طول مسیر، برنامه های زیادی را امتحان کنید اما درنهایت، به هدفی که برای خودتان مشخص کرده اید می رسید. باب پراکتور در کتاب «الفبای موفقیت» می گوید: «هیچ کوهنوردی نمی تواند بدون مشخص کردن قله مورد نظرش به آن دست پیدا کند. قله زندگی تان را پیدا کنید. نگاهتان به آن باشد اما به آن خیره نشوید. گاهی هم باید به زیر پایتان نگاه کنید و مطمئن شوید که جای پایتان محکم و درست است.» بنابراین، محکم، استوار و با قلبی لبریز از ایمان به توانایی های خودتان، قله بلند زندگی تان را انتخاب کنید.

قدم پنجم: بپذیرید که تنها مسئول، خودتان هستید

این گام بسیار مهمی است. گاهی پذیرش این که همه پیش آمدهای خوب و بد زندگی مان در اثر عملکردهای دور و نزدیک خودمان است، بسیار سخت می شود. اما حقیقت است و قرار نیست همه حقیقت ها شیرین باشند. اما می توان از این حقیقت های گاهی تلخ، به عنوان خمیرمایه ای برای ساختن پیش آمدهای شیرین در آینده استفاده کرد. وقتی بپذیریم که تنها مسئول زندگی مان خودمان هستیم، به طرز عجیبی احساس آزادی خواهیم کرد.

میلیونر خود ساخته

این احساس آزادی به ما می آموزد که قبل از برداشتن هر قدمی و گرفتن هر تصمیمی، تمام جنبه های آن را مورد بررسی قرار دهیم. تنها در این صورت است که می توانیم مسئولیت هر نتیجه ای که ایجاد می شود را بر عهده بگیریم. وقتی بپذیریم که تنها مسئول زندگی مان خودمان هستیم، غلظت یک ویژگی بسیار خوب در وجود ما افزایش می یابد و آن تعهد است. به عنوان فردی که می خواهد به یک میلیونر خود ساخته تبدیل شود، باید بدانیم که داشتن تعهد، یکی از پایه های موفقیت ما است. وقتی به عنوان انسان متعهدی شناخته شویم، فرصت های زیادی در مسیر پیشرفت ما قرار می گیرند. چون دیگران متوجه می شوند که قابل اعتماد هستیم و می توانند روی قولی که به آن ها می دهیم حساب باز کنند. وقتی مسئولیت زندگی مان را بر عهده می گیریم به طرز جالبی از جایگاه یک قربانی به جایگاه فردی که زندگی اش را تحت کنترل خودش دارد تبدیل می شویم. خوب یا بد، چیزی که حالا هستیم، حاصل انتخاب های خودمان است. پذیرش این دیدگاه، تحولی بزرگ در زندگی مان ایجاد می کند.

آدام خو

وقتی مسئولیت کارهایمان را می پذیریم و خودمان را تغییر می دهیم، همه چیز و همه کس، تغییر می کند.

قدم ششم: کاری که دوست دارید را پیدا کنید و آن را انجام دهید

میلیونر خود ساخته

درون قلب هرکدام از ما، یک قطب نما وجود دارد. این قطب نما، همیشه ما را به سمت یک چیز خاص، هدایت می کند. عده ای به قطب نمای قلبشان نگاه می کنند و در جهتی که نشانشان می دهد، گام برمی دارند. اما بیشتر ما، قطب نمای قلبمان را در جیبمان نگه می داریم و در جهتی که نمی دانیم چیست و اصلاً چه مفهومی برایمان دارد حرکت می کنیم. درنتیجه، بعد از مدتی، روحمان خسته می شود و دیگر توانی را برای برداشتن قدم بعدی در پاهایمان احساس نمی کنیم. هرکسی، در کاری که دوست دارد و قلبش به سمت آن کشیده می شود، موفقیت را پیدا می کند. شادی ما در دنبال کردن خواسته قلبمان است. به قول کنفوسیوس، کاری که دوست داری را انجام بده، آنگاه حتی یک روز از عمرت را به کار کردن سپری نمی کنی. تمام کسانی که آن ها را به عنوان فردی بسیار ثروتمند و موفق می شناسیم مثل بیل گیتس، ایلان ماسک، استیو جابز، اندرو کارنگی، هنری فورد و غیره، کاری را انجام دادند که عاشقش بودند. هیچ چیزی، به اندازه عشق به کاری که انجامش می دهیم نمی تواند به ما این انگیزه را بدهد که روزی ۱۴ ساعت کارکنیم، زمین خوردن ها را پشت سر بگذاریم و به موفقیتمان ایمان داشته باشیم. یک میلیونر خود ساخته، کسی است که با انجام کاری که دوستش دارد به موفقیت می رسد.

جانی کارسون – نویسنده، کمدین و تهیه کننده معروف آمریکایی

هرگز در کاری که دوست ندارید، نمانید. اگر ازآنچه انجام می دهید لذت ببرید، خودتان را هم دوست خواهید داشت و آرامش درون را تجربه خواهید کرد.

قدم هفتم: یادگرفتن را به یک عادت خوب برای خودتان تبدیل کنید

دانستن، قدرت است. از این قدرت می توانیم برای دیدن فرصت هایی که همیشه در کنارمان بودند استفاده کنیم. این قدرت به ما برتری می دهد و زمینه های گسترش کارمان را فراهم می کند. کسی که همواره در حال یادگیری است، در حال حرکت با سرعتی بالا، روی به جلو است. شاید این پرسش برایتان پیش آمده باشد که: «به عنوان کسی که می خواهد به یک میلیونر خود ساخته تبدیل شود، چه چیزهایی را باید یاد بگیریم؟» در پاسخ باید بگویم که یادگرفتن در دو زمینه زیر می تواند به شما کمک بسیار زیادی بکند:

  • یادگیری درزمینهٔ امور مالی

رابرت کیوساکی در کتاب پدر پولدار، پدر بی پول می گوید: «اولین گام برای حرکت در مسیر آزادی مالی، یادگیری در چهار زمینه زیر است:

اول: حسابداری، حتی اگر یک حسابدار شخصی دارید.

دوم: سرمایه گذاری یا علم ساختن پول از پول

سوم: سر درآوردن از بازار یا آشنایی کامل با عرضه، تقاضا و علم بازاریابی

چهارم: شناخت قانون»

یادگرفتن درزمینهٔ های بالا و در کل، کسب هوش مالی به ما کمک می کند که از موجودی مالی خود محافظت کرده و در جای درست از آن ها استفاده کنیم. تنها رعایت همین نکته، قدم بزرگی در تبدیل شما به یک میلیونر خود ساخته به شمار می رود.

  • یادگیری درزمینهٔ تخصص خودتان یا کاری که دوستش دارید

وقتی درزمینهٔ کاری تان شروع به یادگیری بیشتر می کنید درواقع، در حال شناسایی روش های پیشرفت خودتان هستید. هر چه بیشتر یاد بگیرید، تخصصتان بیشتر می شود و علاوه بر انجام ساده تر کارها، روش های بیشتر پول درآوردن از حرفه تان را می آموزید.

قدم هشتم: ورودی های ذهنتان را کنترل کنید

چه فیلم هایی می بینید؟ آهنگ های موردعلاقه شما در چه سبک و با چه مفهومی هستند؟ به چه نوع کتاب هایی علاقه دارید؟ چه سایت ها، پیج ها و کانال هایی را دنبال می کنید؟ در چه گروه هایی عضو هستید؟ تمام این موارد، یعنی، فیلم ، موسیقی، کتاب، سایت، گروه و چندین و چند مورد دیگر در کنار هم، مفهومی را به نام «خوراک ذهنی یا روحی» تشکیل می دهند.

 

این خوراک های ذهنی، نقش مستقیمی در زندگی ما می گذارند. آن ها می توانند سبک زندگی ما را تغییر دهند، ما را از اهداف قدیمی مان دور کنند و اهداف جدیدی به ما بدهند. می توانند از ما فردی فعال و موفق یا برعکس، فردی منفعل و شکست خورده بسازند. یک بار دیگر به خوراک های ذهنی تان نگاه کنید. اگر بخواهید آن ها را از فیلتر موفقیتتان عبور دهید، چند تا از آن ها برایتان باقی می مانند؟ حتی اگر یک عدد هم برایتان باقی نماند، اشکالی ندارد. می توانید به سادگی، چیزهای هم جهت تازه ای برای خودتان پیدا کنید. یادتان باشد، خوراک های ذهنی روی فکر ما تأثیر می گذارند و ما افکارمان را تبدیل به عمل می کنیم. درنتیجه، برای تبدیل شدن به کسی که می خواهیم باشیم، یعنی یک میلیونر خود ساخته، باید کسی که هستیم را رها کنیم، از پیله ای که دور خودمان پیچیدیم بیرون بیاییم و زندگی با طعم موفقیت را بچشیم.

توماس جفرسون

هیچ چیز نمی تواند جلوی یک نفر با نگرش ذهنی درست را در راه رسیدن به هدفش بگیرد.

قدم نهم: ترکیب افراد کابینتان را دست کاری کنید

میلیونر خود ساخته

در سفر زندگی، هرکدام از ما، همراه با کسانی که آن ها را می شناسیم در کابین یک آسانسور قرارگرفته ایم. هدف ما، رسیدن به بلندترین طبقه است. در طول مسیر، بعضی از همراهانمان، در طبقه های پایین تر، پیاده می شوند. بعضی ها را نیز خودمان باید پیاده کنیم، چون نمی گذارند که ما به طبقه های بالاتر برویم. درنهایت، تعداد کسانی که تا آخر با ما می مانند، کمتر از انگشتان دستمان می شود. اما این تعداد باقی مانده، طلایی ترین افراد در زندگی ما هستند. شاید در ابتدا، پیاده شدن یا پیاده کردن کسانی که می شناسیمشان، برایمان سخت باشد اما این جابه جایی به ما نشان می دهد که همراهان واقعی مان چه کسانی هستند. یادتان باشد، حتی اگر مجبور شدید تعدادی از طبقه ها را به تنهایی طی کنید، نیازی نیست که نگرانی به دلتان راه دهید. چون در مقصد، افراد بسیاری شبیه به خودتان پیدا می کنید.

قدم دهم: با واژه شکست، خداحافظی کنید

ثروتمندانی که با تلاش و استفاده از چشم های تیزبینشان برای شکار فرصت ها، تبدیل به میلیونرهایی خود ساخته شدند می دانند که در حقیقت، مفهومی به نام شکست، وجود خارجی ندارد. تنها یک مفهوم شبیه به شکست وجود دارد، آن هم تسلیم شدن است. وقتی برای خودمان، غولی به نام شکست می سازیم، شبیه شکاری می شویم که برای فرار از چنگال های این غول بی شاخ و دم، خودش را به این طرف و آن طرف می کوبد. مبارزه با شکست، یک جنگ ناعادلانه است. چون وقتی پرده های مه آلود ذهن کنار روند، در رینگ مسابقه فقط یک نفر وجود دارد و آن هم خودمان هستیم. کسی رو به روی ما نیست اما ما مدام، به سمت هوا مشت پرتاب می کنیم و فریاد می زنیم؛ تلاشی بیهوده، که نتیجه ای جز خسته کردنمان ندارد. جالب اینجاست که وقتی از فرط تقلا کردن با هیچ چیز، دیگر جانی برایمان نمانده، با این فکر جسم خسته مان را از رینگ مسابقه بیرون می کشیم که حریفمان پیروز شده است. اما یک میلیونر خود ساخته، نگاه متفاوتی به ماجرا دارد. او به جای ترسیدن از هیولایی که حرفش را شنیده است، چشم هایش را خوب باز می کند تا حداقل بتواند حریفش را ببیند و چون در رینگ مسابقه، حریفی به جز خودش وجود ندارد، می فهمد که اصلاً از همان ابتدا، مبارزه ای در کار نبوده است. درواقع، افرادی که طعم شیرین موفقیت را می چشند به این نتیجه می‎رسند که به جای غول شکست، تنها، دوستی به نام بازخورد وجود خارجی دارد. آدام خو، نویسنده، مربی و سخنران انگیزشی در کتاب «ذهنتان را مدیریت کنید؛ سرنوشتتان را بسازید!»، ماجرا را این گونه توضیح می دهد. او می گوید: «وقتی کسی به خواسته اش نمی رسد، سه نوع واکنش از خودش نشان می دهد:

  1. بهانه می تراشد، دیگران را سرزنش می کند و درنهایت تسلیم می شود.
  2. همان روند قبلی را دوباره، دوباره و دوباره با تلاش سخت، امتحان می کند. در آخر خسته می شود و کلا هدفش را رها می کند.
  3. بازخوردهای حاصل از عمل را استخراج می کند و با استفاده از نتیجه های به دست آمده، یک استراتژی جدید را به کار می بندد. او این کار را آن قدر ادامه می دهند و آن قدر مسیرش را اصلاح می کند تا به هدفش برسد.»

پس، به جای شکست، به جای تصور غیرممکن ها و محدودیت ها، از چرخه بازخورد استفاده کنید و به پیش بروید!

بروس لی

شکست، نوعی طرز نگرش است. هیچ کس شکست نمی خورد مگر اینکه شکست را به عنوان یک واقعیت قبول کند.

قدم یازدهم: کیفیت را فدای هیچ چیز نکنید

میلیونر خود ساخته

در هر کاری که هستید، محصول شما یا خدماتی که ارائه می دهید، چهره شرکت یا کسب و کارتان را تشکیل می دهد. وقتی محصول یا خدمتی باکیفیت ارائه می دهید، زیباترین و فراموش نشدنی ترین چهره از شرکتتان را به مشتریان خودتان نشان می دهید. این چهره زیبا، اعتبار شما است. کیفیت، بزرگ ترین تبلیغی است که می توانید برای کارتان داشته باشید. وقتی کیفیت را سرلوحه کارتان قرار می دهید، با سرعتی بالا در مسیر تبدیل شدن به یک میلیونر خود ساخته گام برمی دارید. به قول دیوید. جی شوارتز، نویسنده کتاب «جادوی فکر بزرگ»، شما نمی توانید پول درو کنید، مگر این که بذری بکارید که پول بدهد و بذر پول، خدمت باکیفیت است. ست گادین در کتاب معروف «گاو بنفش» دراین باره می گوید: «پرفروش ترین محصولات در تاریخ خریدوفروش، محصولاتی نبودند که تبلیغات زیادی داشتند یا به صورت انبوه برای تمام گروه های سنی، قابل استفاده بودند. در عوض، محصولاتی که بسیار باکیفیت و برای گروه خاصی تولید می شدند، پرفروش و ماندنی شدند. توصیه می کنم به جای دادن هزینه های هنگفت برای تبلیغاتی که بازده بسیار کمی دارند، روی کیفیت محصولات و خدمات خودتان سرمایه گذاری کنید و از تبلیغات دهان به دهان برای پیشبرد کارتان بهترین بهره را ببرید.» برای این که پول را به سمت خود جذب کنید و به یک میلیونر خود ساخته تبدیل شوید، بزرگ تر از پولی که دریافت کردید، خدمات ارائه دهید. هر بار باکیفیت تر از دفعه قبل و به این ترتیب، شما بازار را از آن خود می کنید، طاقچه ای که محصولاتتان را روی آن چیده اید گسترش می دهید و تبدیل به برندی می شوید که هیچ شرکتی نمی تواند به گردپای محصولات و خدماتش برسد.

قدم دوازدهم: به روز باشید

میلیونر خود ساخته

بازارها، کسانی که در آن ها قدم می زنند، روش هایی که با آن، محصولات خریده می شوند و حتی سبک ارائه محصولات و خدمات، روزبه روز در حال تغییر هستند. مثلاً همین چند سال پیش، خبری از اپلیکشن های کتابخانه ای مثل طاقچه، فیدبو و کتابراه نبود. آن دسته از مردم که کتاب می خواندند، با مراجعه به کتاب فروشی ها از تازه های نشر باخبر می شدند و کتاب موردعلاقه شان را می خریدند. آن عده ای هم که کتاب نمی خواندند، سرشان با اپلیکیشن های بازی یا تلگرام و اینستاگرام گرم بود. با ورود این اپلیکشن های کتابخانه ای و تمایزی که با خودشان به همراه داشتند مثل، عدم نیاز به مراجعه حضوری برای خرید کتاب، عدم نیاز به جابه جایی کتاب های سنگین، امکان مطالعه آسان کتاب در هر مکان و هر زمان، قیمت ارزان تر کتاب ها (گاهی حتی تا نصف قیمت) نسبت به نسخه چاپی، تنوع جالب توجه کتاب ها، امکان درج نظر و مطالعه نظر سایر خوانندگان یک کتاب، امکان به اشتراک گذاری بخش های جالب هر کتاب و غیره، نه تنها کار را برای افراد کتاب خوان بسیار آسان کردند بلکه با جذابیت هایی که داشتند توانستند آن دسته ای که به کتاب خواندن علاقه چندانی نداشتند یا روش های مرسوم خرید و مطالعه کتاب برایشان سخت بود را به جوخه کتاب خوان ها ملحق کنند. برای تبدیل شدن به یک میلیونر خود ساخته، باید با جریان تغییرات در صنعت خود آشنایی کامل داشته باشید. به یاد داشته باشید که حتی شرکت های بسیار بزرگ با کارمندانی بالای هزار نفر نیز در صورت مقاومت در برابر این تغییرات، به سادگی از گردونه بازار، خارج خواهند شد. به جای مقابله با تغییرات، راه های گام برداشتن با آن را یاد بگیرید. تنها در این صورت است که می توانید خدمات یا محصولات خود را متناسب با جدیدترین نیازهای مشتریانتان هماهنگ کنید.

قدم سیزدهم: مدلی برای کسب و کارتان داشته باشید

میلیونر خود ساخته

طراحی مدل کسب و کار، یکی از مهم ترین بخش های کار شما به عنوان یک میلیونر و صاحب تجارت است. شما باید به طور دقیق، مشخص کنید که چه بخش هایی از کسب و کارتان، جریان های درآمدی دارند و کدام یک، نیازمند صرف هزینه هستند. مثلاً اگر کسب و کار شما، یک فروشگاه لوازم الکترونیکی باشد، در این صورت، مدل کسب و کارتان بر اساس خریدوفروش مستقیم کالا به مشتریان، پایه گذاری شده است. درآمد حاصل از فروشتان نیز به تعداد مشتریانی بستگی دارد که وارد مغازه تان می شوند و فرایند خرید را انجام می دهند. هزینه های شما نیز روی خرید کالاهای جدید، پرداخت اجاره بهای مغازه، پرداخت مالیات بر درآمد و سایر هزینه های جاری مثل آب، برق و گاز، متمرکز خواهند بود. اما درصورتی که شما یک شرکت برنامه نویسی داشته باشید، مدل کسب و کار شما می تواند به صورت ارائه رایگان اپلیکشن ها و افزونه ها باشد. ورودی درآمدتان نیز از طریق تبلیغات درون برنامه ای اپلیکشن ها یا خدمات اضافی قابل پرداخت برای افزونه ها متمرکز شود. قبل از هر اقدامی، مدل کسب و کار خودتان را مشخص کنید. این کار، شما را از دردسرهای اتلاف زمان و هزینه، دور می کند. در این زمینه، کتاب «خلق مدل کسب و کار» نوشته الکساندر استروالدر و ایو پیگنیور، انتشارات آرایانا قلم، می تواند کمک زیادی به شما بکند.

تیم اوریلی – مدیرعامل شرکت اوریلی

یک مدل کسب و کار واحد وجود ندارد. درواقع، فرصت های فراوان و گزینه های بسیار زیادی وجود دارد که ما باید همه آن ها را کشف کنیم.

مروری سریع بر آنچه تاکنون گفتیم:

  • هرکسی می تواند به یک میلیونر خود ساخته تبدیل شود. فقط باید دست به کار شوید و تغییراتی اساسی در شیوه تفکر و عملکردتان ایجاد کنید.
  • به سخنان منفی گوش ندهید. برای گوش و ذهنتان ورودی های قدرتمند بگذارید.
  • خودتان را باور کنید و به توانایی هایی که دارید، ایمان داشته باشید. اگر بقیه توانستند به موفقیت برسند، شما هم می توانید.
  • دست وپای افکارتان را غل و زنجیر نکنید. اجازه بدهید فکرهای بزرگ، وجود شما را در بر بگیرند.
  • اهدافتان را شفاف سازی کنید. اهدافی که دوپهلو و در هاله ای از ابهام باشند، راه به جایی نمی برند.
  • بپذیرید که فقط خودتان، مسئول زندگی تان هستید. به این ترتیب، آزادی عمل را تجربه خواهید کرد.
  • کاری را انجام دهید که واقعاً دوستش دارید. در این صورت می توانید در طول مسیر هم از انجام کارتان لذت ببرید.
  • تشنه یادگیری باشید. موفقیت از آن کسانی است که همیشه در حال یادگیری هستند.
  • مراقب فیلم ها، موسیقی ها، بازی ها و کتاب هایی که می خوانید باشید. این خوراک های ذهنی، قدرت زیادی در تغییر جهت افکار شما دارند.
  • موفقیت شما، برآیندی از موفقیت ۱۰ نفر نزدیک شما است. اطرافیانتان را به درستی انتخاب کنید.
  • مفهومی به نام شکست، وجود خارجی ندارد. خودتان را درگیر ترس از این چیز خیالی نکنید. روی اهدافتان متمرکز باشید و بازخوردها را اصلاح کنید.
  • کیفیت، یک مزیت رقابتی فراموش نشدنی است. همیشه آن را در شمار بالاترین اولویت هایتان قرار دهید. یادتان باشد، تنها چیزی که مشتری بعد از پرداخت بهای یک کالا یا خدمات با آن سروکار دارد، کیفیت محصولات و خدمات شما است.
  • جهان، روزبه روز در حال تغییر است. به جای مقابله با این تغییرات، سرعت خود را برای هماهنگی با آن ها بالا ببرید.
  • مدلی برای کسب و کارتان داشته باشید. هرگز بدون نقشه، وارد بازی تجارت نشوید.

دو قدم مانده به آب…

در بسیاری از موارد، فاصله ما با چیزی که می خواهیم، مثلاً تبدیل شدن به یک میلیونر خود ساخته، تنها به اندازه عمل کردن است. شرایط ایده آل برای اقدام، سرابی بیش نیست و هرگز شما را سیراب نمی کند. باید آستین ها را بالا بزنید و برای موفقیت خودتان، چاهی بزرگ احداث کنید. موقع کندن زمین، به این فکر نکنید که: «نکنه دارم وقتم رو تلف می کنم» یا «از کجا معلوم اینجا آب داشته باشه» در عوض، با باور به این که می توانید و می شود، تلاش کنید. شاید آفتاب بالای سرتان سوزان باشد، اما به یاد داشته باشید که ایران، سرزمین پر آبی است. اگر دست به کار شوید، حتماً به آب می رسید.

کمی فکر کنیم

از میان سیزده گام ارائه شده برای تبدیل شدن به یک میلیونر خود ساخته، چند مورد را در زندگی خود به کار بسته اید؟ آیا فکر می کنید تلاشتان برای تبدیل شدن به یک میلیونر، کافی و درست بوده است؟

ادامه مطلب
tafavo-zahne-faghir-o-servatmand-1-header
۱۷ تفاوت عمده ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر

به عنوان یک قانون عام، می توانیم بگوییم که بهتر است نقاط قوت خود را متوازن کنیم تا این که بخواهیم نقاط ضعفمان را از بین ببریم. این قانون با تمرکز بر روی مهارت هایمان بهتر فهمیده و درک می شود. از این رو بهتر است بر روی کارهایی که به خوبی انجام می دهیم تمرکز کنیم و اجازه دهیم کارهایی که آن ها را خراب می کنیم را افراد دیگری انجام دهند. اما یک استثنای بسیار بزرگ برای این قانون وجود دارد و آن استثنا، ذهنیتِ اشتباه است و این ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر را از یکدیگر مجزا می کند. ذهنیت اشتباه فقط راجع به یک نقطه ی ضعف عادی مطرح نمی شود، بلکه می تواند از نقطه ی ضعف شما به عنوان راهی برای فلج کردن تمام نقاط قوتتان استفاده کند و این زمانی اتفاق می افتد که شما قادر به پیدا کردن آن نباشید.

یک مثال بسیار ساده برای ذهنیت منفی، ذهنیتِ کمیابی است. ذهنیت کمیابی به شما می گوید که همه چیز اعم از ثروت، موفقیت و شهرت چیزی مثل یک تکه کیک است. مقدار بسیار کمی از این کیک وجود دارد و اگر کسی تکه ی بزرگی از آن را بردارد، آن وقت دیگران برای استفاده از این کیک به مشکل بر می خورند، حال متوجه شدیم که این ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر را چگونه از هم جدا می کند. حال اگر بخواهیم این مثال را به صورت جهانی تعمیم دهیم، متوجه می شویم که بیل گیتس در این مورد مثل یک شیطان بسیار بزرگ است؛ علی رغم تمام کارهای خوبی که برای جامعه کرده است، علی رغم تمام کمک هایی که به مستضعفان کرده است، علی رغم تمام محصولات و موسسات خیر خواهانه ای که برای انسان ها ساخته؛ او یک شیطان است! چرا که تکه ی بزرگی از کیک ما را برداشته و در نتیجه، دیگر به ما کیک نخواهد رسید.

حال این ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر می تواند در تمامی ابعاد زندگی شما رسوخ کند، چرا که ذهنیت کمیابی به شما غالب شده است. حال ممکن است خوشحال بودن از موفقیت دیگران برای شما به شدت سخت باشد؛ چرا که با توجه به ذهنیت کمیابی موفقیت دیگران برای شما به مسابه ی یک شکست است. و اما ذهنیت فراوانی دقیقا مقابل ذهنیت کمیابی قرار دارد و همین امر تفاوت ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر را نمایان می کند. ذهنیت فراوانی به ما می گوید که می توانیم ارزش بیشتری برای دیگران بیافرینیم. یعنی به جای دیدنِ ثروت و موفقیت به عنوان یک شی بسیار اندک، می توانیم یک بازی برد-برد را برای چنین موقعیتی ایجاد کنیم که همه در آن خوشحال باشند.

اگر شما ذهنیت کمیابی را داشته باشید، نمی توانید با دیگران همراه شوید؛ چون همان طور که گفته شد، موفقیت دیگران به معنای شکست شماست! اما اگر ذهنیت فراوانی به شما غلبه کند، شما می توانید به راحتی با دیگران همراه شوید؛ چرا که خواهید دانست که موفقیت دیگران نه تنها هیچ محدودیتی برای شما ایجاد نخواهد کرد، بلکه برایتان ایجاد ارزش خواهد کرد. بنابراین به خوبی می توانید این ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر را از یکدیگر تمیز دهید.

ایجاد ارزش

ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر

عبارتِ «ایجاد ارزش» در ذهنیت فراوانی به شدت حائز اهمیت است. ارزش، یا در این مورد «ثروت» به خودیِ خود وجود ندارد، بلکه می تواند ساخته شود. لزومی ندارد که ما کیکِ حال حاضرمان را با کسی تقسیم کنیم. بلکه می توانیم کیک بزرگتری را برای خودمان بپزیم. در حقیقت، اگر واقعا دلتان می خواهد که پیشرفتی در زندگی تان حاصل شود، راهش این است که خودتان را فقط و فقط به علایق و استعدادهای خودتان محدود نکنید، بلکه به دیگران نیز نگاهی داشته باشید. پس یکی از تفاوت های بزرگ ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر این است که به جای این که به همه چیز دیدِ مشکوکی داشته باشیم و به دنبال یک فرصت برای سودیابی باشیم، سعی کنیم که بخشنده باشیم. این یعنی دانش، زمان و مهارت هایمان را مثل انسان های بخشنده در اختیار دیگران قرار دهیم.

اگر واقعا با خودتان فکر می کنید که برخی از انسان های بزرگ چطور بخش زیادی از وقتشان را به صورت آنلاین در اینترنت می گذرانند، جواب ساده اش این است که آن ها بخشنده اند. آن ها زمان و انرژی شان را برای ارائه ی محتوای کاربردی و ارزشمند به دیگران جاری می کنند تا بتوانند طرفداران و هوادارانی واقعی برای خودشان بسازند؛ افرادی که به آن ها اعتماد دارند و به خاطر کارهایی که برایشان کرده اند از ایشان تشکر می کنند. بدین روش است که شما می توانید مشتری های ثابت زیادی برای خودتان دست و پا کنید و از این تفاوت ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر به نفع خودتان استفاده کنید.

دارِن رُز

دارن رز، یکی از بزرگترین بلاگرهای جهان تصمیم گرفت که اولین محصول خودش را روانه بازار کند. اسم این کتاب «۳۱ روز برای ساختن یک وبلاگ بهتر» بود، اما این کتاب محصول جدیدی نبود. خود او قبل از تمام این ماجراها، یک سری از مطالبش را در قالب «۳۱ راه برای ساختن یک وبلاگ بهتر» ارائه کرده بود و در این محصول، فقط جمع بندی بهتری را با اضافه کردن چندین نکته به مخاطب ارائه کرده بود. چرا کسی باید چنین کتابی را بخرد، وقتی می تواند به راحتی و از همین اطلاعات به صورت مجانی استفاده کند؟ یکی از دلایلش این است که با خرید این کتاب مجبور نیستند که هر بار در آرشیو مطالب دارن رز جست و جو کنند تا این اطلاعات را پیدا کنند. دلیل دیگر هم این است که مردم دوست دارند روی همه چیز، احساس مالکیت داشته باشند.

اما یکی از غافلگیر کننده ترین دلایل و ذهنیت ها برای خرید این کتاب در ایمیل هایی که چندتن از خریداران کتاب به دارن داده بودند مشخص بود، آن ها گفته بودند که خرید این کتاب را به عنوان فرصتی برای تشکر از تمامی کمک هایی به آنان کرده بود می دیدند! برای چند ثانیه به این موضوع فکر کنید. او محصولش را صرفا با چند نکته ی اضافی ارائه کرد، اما مشتریانش به خاطر کمک های بی وقفه ی دارن به آن ها، این کتاب را خریداری کردند. این همان تفاوت ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر و همچنین بخشندگی ای بود که در موردش به شما گفتیم. ذهنیت کمیابی در این زمان مدام از شما می پرسد: «در این معامله چه چیزهایی گیرِ من می آید؟» اما ذهنیت فراوانی در این مواقع با مهربانی می پرسد: «در این معامله می توانم چه کمکی به دیگران کنم؟»

چند وقت پیش یک کتاب بسیار پرمحتوا و ارزشمند به نام اسرار ذهن ثروتمند اثرِ تی هارو اکر را خواندم. این کتاب به خوبی قادر بود با مقایسه ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر، توانایی های شما را با ذهنیت های درست گره بزند. ایده ی اصلی این کتاب این بود که افکار و احساسات، اعمال شما را کنترل می کنند و اعمال شما نتایج تان را مشخص می نمایند. او در این کتاب می گفت که مردم یک «ترموستات مالی» دارند. دقیقاً مثل فضای خانه که می تواند دمای مشخصی داشته باشد، انسان ها نیز هر کدام برای یک سطح خاصی از ثروت برنامه ریزی شده اند. درست مثل فضای خانه که _ علی رغم حضورِ ترموستات _ می تواند نوسانی در دمای خود داشته باشد. مثلاً به خاطر تغییرات دمای بیرون خانه یا باز گذاشتن پنجره ی خانه، یک انسان هم می تواند نوسانی را در وضعیت مالی خویش، به علت شرایط خارج از کنترلش داشته باشد. اما تا زمانی که ترموستات ما بر روی درجه ی خاصی تنظیم شده باشد، باز هم به همان سطح ثابت باز می گردیم.

تنها راهی که شما می توانید از طریق آن به ثروت حقیقی دست پیدا کنید، این است که ترموستات خودتان را دوباره تنظیم کنید؛ یا مصداق آن در دنیای واقعی، یعنی ذهنیت خودتان نسبت به ثروت را تغییر دهید. به بیان دیگر با آگاهی از تفاوت ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر افکار خود را به سمت ذهنیت ثروت و فراوانی سوق دهید. به این منظور باید افکاری را که شما را عقب نگه می دارند دور بریزید و ذهنیت هایی که شما را به سمت جلو هل می دهند را در آغوش بگیرید.

آیا از تفاوت های ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر آگاهی دارید

از این رو در این مقاله قصد داریم ۱۷ تفاوت عمده ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر را مورد بررسی قرار داده و به تفسیر آن ها بپردازیم. با ما همراه باشید.

انسان های ثروتمند باور دارند که خودشان زندگی خود را می سازند؛ اما انسان های فقیر باور دارند که زندگی برایشان تصمیم می گیرد!

ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر

آیا شما واقعاً باور دارید که مسیر زندگی تان را کنترل می کنید؟

به طور امیدوارانه ای، اکثر شما خواهید گفت که همین طور است، اما آیا اعمال و رفتار شما نیز همین را می گوید؟ اگر واقعا باور دارید که شما می توانید مسیر زندگی تان را کنترل کنید، پس طوری رفتار کنید که به همان جایی که دوست دارید برسید. اگر هم نه که مشخص است. به جای آن، شما باور خواهید داشت که قربانی اتفاقات خواسته و ناخواسته ی زندگی هستید و این همان تفاوت ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر است. البته راه ساده تر این است که باور کنیم، سیلاب زندگی ما را به هر جا که دلش بخواهد می برد. تقصیر شما نیست که فقیر یا چاق هستید یا نمی توانید یک همسر خوب پیدا کنید. همه ی این ها نتایج اتفاقات بدی هستند که برای شما افتاده اند. شما فقط با کارت هایی که به طور شانسی به دستتان افتاده است بازی می کنید.

واقعیت این است که همه از کارت های بد می ترسند، اما تفاوت ما انسان ها در این است که آیا به شکل منفعلانه آن را می پذیریم یا به صورت فعالانه به آن واکنش نشان می دهیم؟ اولین قدم در راه تقویت خویشتن این است که باور داشته باشیم که می توانیم اوضاع را بهتر کنیم و برای چنین کاری مسئولیت داریم.

افراد ثروتمند کسانی هستند که فرصت برنده شدن را می بینند؛ اما افراد فقیر فقط می خواهند از باختن اجتناب کنند!

اگر پولتان را درون بازار بورس قرار دهید، ممکن است ضرر کنید. اگر پولتان را تبدیل به ملک و املاک کنید، ممکن است ببازید. اگر با پولتان بیزینس تازه ای راه بیندازید، ممکن است آن را از دست بدهید. همه ی این ها درست است، اگرچه بازار بورس، مال و املاک و استارت یک بیزینس تازه بهترین راه برای تقویت انرژی شما به سمت پولدار شدن هستند. ثروتمندان می توانند از پول شما کار بکشند اما فقرا برای پول کار می کنند. این نکته دقیقا تفاوت ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر را نشان می دهد. اگر شما هم برای اجتناب از باختن بازی می کنید، عاقبت گرفتار یکی از این حالات خواهید شد. شما از ضرر هایی که ازشان می ترسیدید اجتناب می کنید، اما در حقیقت به خاطر این که چنین فرصت های بکری را از دست دادید پشیمان خواهید شد و بابت این احساس پشیمانی رنج بسیاری خواهید کشید.

پشیمانی احساس کشنده ای است.

پشیمانی تنها احساسی است که واقعاً باید از آن ترسید!

اما ترس از پشیمانی ترسی است که به جای عقب نگه داشتن شما می تواند شما را به جلو هل بدهد.

افراد ثروتمند به پولدار بودن متعهد می شوند؛ اما افراد فقیر فقط دلشان می خواهد که ثروتمند باشند!

ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر

هرکسی دوست دارد که پولدار باشد. اگر به هرکسی برای پولدار یا فقیر بودن انتخابی داده شود، افراد بسیار کمی خواهند گفت که ترجیح می دهند خودشان ثروت را به دست بیاورند تا این که کسی آن را بهشان ببخشد. تفاوت ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر در همین است که اگر واقعا دلتان می خواهد ثروتمند شوید، باید به آن متعهد باشید. باید قدم بعدی را در راه رسیدن به این هدف بردارید، حال ممکن است که برایش آماده باشید یا خیر. اما باید برایش تلاش و ریسک کنید!

متعهد بودن به این معناست که سحرخیز شوید. بدین معنی است که به جای نگاه کردن سریال های عیدانه و ماه رمضان، کتابی بخوانید که به تقویت ذهنیت شما کمک کند. در این صورت قطعا نشانه هایی از تعهد در زندگی شما بروز خواهد کرد که بتوانید اشاره ای به آن ها بکنید. خواستن فقط حرف است، اما تعهد، عمل کردن را می طلبد.

افراد ثروتمند فکرهای بزرگی دارند و افراد فقیر، فکرهای کوچک!

برای این که این تفاوت ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر را بهتر درک کنیدمی خواهم یکی از تجربه های اخیر خودم را برایتان شرح دهم. من دوستی دارم که اخیراً در کسب و کارهای آنلاین نیز طبع آزمایی کرده است. هر از گاهی با او حرف می زنم و تشویقش می کنم تا قدم های بزرگتری در این راه بردارد. یک بار در اواسط صحبت هایمان او گفت که به درآمد ۳۰۰ میلیون تومان در سال رسیده و دلش می خواهد همین درآمد را حفظ کند. فکر می کنم تا به حال چنین مخالفت بزرگی را از من ندیده بود. چنان بر سر راه این تفکرش سد شدم که شوکه شد. برای او ۳۰۰ میلیون تومان اتفاق بسیار بزرگی بود، اما توانایی های او می توانست خیلی فراتر از این برود. لازم بود تا کسی این موضوع را به او یادآوری کند و آن شخص هم من بودم.

اما چه اتفاقی می افتاد اگر او خط باورهایش را پایین می آورد؟

دلایل بسیاری برای بزرگ فکر کردن وجود دارد. اول از همه این است که افکار بزرگ می توانند انگیزه های زیادی به شخص بدهند. اگر شما فکر می کنید که چندین پروژه را در سال باید تحویل بدهید و شبانه روزی بیدار باشید تا به درآمد ۳۰۰ میلیون تومان در سال برسید، احتمالاً به این نتیجه می رسید که اصلاً ارزشش را ندارد. اما اگر مستقیماً برای این کار قدم بردارید و از همین ساعت شروع کنید، متوجه می شوید که در نهایت، این همه زحمت پاداش خودش را خواهد داشت.

یکی دیگر از دلایل بزرگ فکر کردن این است که به شما کمک می کند تا ماجرایتان را از زوایای مختلفی تحت نظر بگیرید. به جای این که فکر کنید: «چه چیزی باعث می شود من یک کتاب ۲۰ هزار تومانی بخرم؟» با خودتان خواهید گفت: «برای شرکت در کلاس های دو میلیون تومانی چه کاری لازم است؟» و نهایتاً، باید بگویم که بزرگ فکر کردن شما را بزرگ می کند. پس به جای این که مدام غر بزنید، پستی و بلندی راه را ببینید.

حال بگویید که در حال حاضر بزرگ فکر می کنید یا کوچک؟

فرض کنیم که من برای خودم هدف بسیار بزرگی را وضع کرده ام. از یک زاویه، ناراحتم که باید زحمت بسیار زیادی در این راه بکشم، از زاویه دیگر، خوشحالم که چنین هدفی را انتخاب کرده ام؛ چرا که در انتهای راه بالاخره می توانم به پاداش حقیقی ام برسم. بنابراین رویاهای بزرگی در سر داشته باشید. حتی اگر نتایج کوچکی هم عایدتان شود، باز هم صدها بار بهتر از نتیجه ای است که قبل از این انتظارش را داشتید. مطمئن باشید که این تفاوت ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر به شما در رسیدن به خواسته هایتان کمک فراوانی می کند.

افراد ثروتمند بر روی فواید و سودها تمرکز می کنند، نه بر روی موانع

این مورد یکی از مهم ترین تفاوت های ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر است. تا به حال شنیده بودید که کسی ایده ی ساخت اسنپ را قبل از ظهور چنین پدیده ای در ذهنش داشته باشد؟ اگر جوابتان مثبت است، پس چرا کسی انجامش نداده بود؟ من سعی می کنم این توضیح را در مقابلش قرار دهم: چرا که آن ها در ذهنیتِ موسوم به موانع گیر کرده بودند.

ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر

موانع زیادی بر سر راه اسنپ وجود دارد:

چرا کسی باید به یک راننده ی بی نام و نشان اعتماد کند؟

چطور انتظار دارید که بتوانیم بیزینس بزرگ آژانس ها و تاکسی ها را شکست دهیم؟

پس کاربران سالمندی که نمی توانند به خوبی از تکنولوژی استفاده کنند چه می شود؟

و خصوصاً این مانع که در اکثر بیزینس ها به چشم می خورد: از کجا می خواهی هزینه هایش را به دست بیاوری، و نوع بیزینس تو به چه شکل خواهد بود و…

اگر تمام چیزی که شما می بینید محدود به موانع باشد، نمی توانید از چنین ایده ای استفاده کنید، حالا ممکن است این ایده بسیار بزرگ یا بسیار واضح و دقیق باشد. شما می بایستی ایده ها را ببینید، بر روی سود و فایده تمرکز کنید و با انگیزه ی والا، به آن ها حمله ور شوید.

افراد ثروتمند، ثروتمندان دیگر را تحسین می کنند اما افراد فقیر از ثروتمندان و انسان های موفق متنفرند

این نقل قول می تواند یکی از بین المللی ترین تفاوت های عمده میان ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر را مشخص کند:

ذهنیت فراوانی در مقابل ذهنیت کمیابی

ذهنیت کمیابی به شما خواهد گفت که اگر تصمیمی مبنی بر پولدار یا موفق بودن دارید، پس باید به دیگران نیز کمک کنید تا به این اهدافشان برسند. همان طور که زیگ زیگلار معروف می گوید: «شما می توانید هر چیزی که در زندگی می خواهید را داشته باشید، اما اگر در همین راه به دیگران نیز کمک کنید. آن ها می توانند هر چه می خواهند داشته باشند.» پس اگر شما می خواهید تبدیل به یک میلیاردر خودساخته شوید، پس باید در این راه به خیلی از انسان ها سود و فایده و کمک برسانید. شما باید فکر کنید که موفقیت و ثروت مثل یک بسته شمع است: اگر این بسته را با دیگران شریک شوید، نور بیشتری به همه می رسد.

در سمت دیگر ماجرا اگر ذهنیت شما کمیابی باشد، خواهید فهمید که موفقیت و ثروت مانند یک کیک است. اگر کسی تکه ی بزرگی از آن را بردارد، پس به بقیه کیک کمتری می رسد. اگر ذهنیت کمیابی درون شما نهادینه شود، از افرادی همچون اپرا وینفری، مارک زاکربرگ و بیل گیتس متنفر خواهید شد؛ چرا که تکه ی بسیار بزرگی را برداشته اند. اما اگر ذهنیت شما فراوانی باشد، این گونه انسان ها را تحسین خواهید کرد. همچنین به خاطر این حجم از کمک و خیری که به جامعه شان رسانده اند، از ایشان تشکر خواهید کرد.

افراد ثروتمند با افراد موفق و مثبت معاشرت می کنند. اما افراد فقیر با انسان های منفی و ناموفق رفت و آمد دارند

ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر

این هم یکی دیگر از تفاوت های بارز ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر است. بارها گفته شده که شبکه ی شما به ارزش انسان هایی است که درون آن جای دارند یا این که شما میانگینی از پنج نفری هستید که بیشتر از همه با آن ها وقت می گذرانید.

بنابراین، شما با چه کسی بیشتر از همه وقت می گذرانید؟

آیا آن ها شما را بهتر می کنند یا به قهقرا می کشانند؟

آیا آن ها شما را با موج های مثبت خود بمباران می کنند یا با موج های منفی شان خفه می کنند؟

حقیقت تلخ این است که اگر می خواهید انسان موفقی باشید، جایی برای این امواج منفی وجود ندارد. اگر شما دوستی دارید که دم به دقیقه از همه چیز شکایت دارد، پس یا باید این طرز فکرش را تغییر دهد، یا شخص دیگری را پیدا کند و نزد او به شکایت کردن بپردازید.

انسان های ثروتمند مدام به دنبال بهبود مهارت هایشان هستند؛ اما انسان های فقیر راجع به خودشان تفکرات منفی دارند.

یکی دیگر از تفاوت های ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر در همین نکته خلاصه می شود. پس اگر دلتان می خواهد که کسی حرف های شما را در مورد خودتان بشنود، باید سطح خودتان را ارتقا دهید و چیزی برای ارائه داشته باشید. اگرچه ممکن است این کار اندکی معذب کننده به نظر بیاید، اما بهترین و تنهاترین راه برای پیشرفت است. شما نمی توانید از دست ارتقای خویش فرار کنید. حتی اگر قصد آغاز بیزینس مربوط به خودتان را نداشته باشید و دلتان بخواهد که تا آخر عمر زیر دست دیگران کار کنید، باز هم باید برای استخدام شدن، مهارت های خودتان را ارتقا دهید. منظور من این نیست که تبدیل به یک انسان خودشیفته و مغرور شوید، اما اگر مهارت یا خصیصه ی خوبی در شما وجود دارد، اجازه بدهید که دیگران نیز از حضورش مطلع شوند. ترس از فروش و ارتقای خویش می تواند شما را عقب نگه دارد.

افراد ثروتمند از مشکلات خود بزرگ تر هستند؛ اما انسان های فقیر توسری خورِ مشکلاتشان هستند.

تا به حال شنیده اید که یک انسان شکست خورده بخواهد شکست های خودش را به نحوی توجیه کند؟ آن ها یک لیستِ بلندبالا از دلایل شکست هایشان دارند که همه آن ها بهانه است و در تمامی موارد، شما شاهد این هستید که تقصیرها را به گردن کس یا چیز دیگری می اندازند. احتمالاً تقصیر دولت است. تقصیر رئیس قبلی شان است. شرکتشان لیاقتش را ندارد. بازار خراب است. همکارهایشان کارشان را درست انجام نمی دهند و مواردی از این قبیل. آن طور که آن ها راجع به مشکلاتشان حرف می زنند، مبین این واقعیت است که مشکلات آن ها از خودشان بزرگتر است. تفاوت ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر هم شامل این مورد است که افراد موفق می دانند مشکلات فقط یک مشت مانع عادی هستند و برای موفق شدن، باید از سد این موانع رد شد. در ذهن آن ها، مشکلات کوچک تر از خودشان هستند. شما می توانید انتخاب کنید که کدام ذهنیت بر شما غلبه کند.

انسان های ثروتمند به خوبی از دیگران کمک می گیرند. اما انسان های فقیر نمی توانند با دیگران داد و ستد داشته باشند

ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر

شما به کمک نیاز دارید، هرکسی به کمک نیاز دارد. بنابراین یکی دیگر از تفاوت ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر در کمک گرفتن خلاصه می شود. ما هم باور داریم که شما می توانید رویاهایتان را به واقعیت تبدیل کنید، اما در این راه نیاز به کمک دارید. اگر غرور شما اجازه ندهد که از کسی کمک بگیرید، آن وقت است که از راه پیشرفت عقب می مانید و می بایستی غرورتان را کنار بگذارید. یکی از مزایای کمک گرفتن از دیگران این است که رابطه ی قدرتمندی را با آن ها می سازد. اگر شما هم با کمک گرفتن مشکل دارید، احتمالاً ذهنیت شما از کمک گرفتن دقیقاً برعکس واقعیت است: «اگر کسی کمک بگیرم، پس یعنی زیر دین آنها رفته ام» اما کمک گرفتن شما را به یکدیگر نزدیک می کند. اگر شما کمک گرفتن از دیگران را نادیده بگیرید، در حقیقت فرصت ساختن یک رابطه ی دوطرفه و سودمند را از خودتان سلب کرده اید.

یکی از چیزهایی که می خواهم به آن اشاره کنم، این است که وقتی گفتم غرورتان را کنار بگذارید؛ به این معنی نبوده که خودتان را تحقیر کنید. تحقیر اشتباه دقیقاً همانند غرور است و شما را از نعمت کمک دیگران محروم می کند، خصوصاً تحقیر خویشتن در مواقع دریافت تعریف و تمجید. وقتی شخصی از شما تعریف و تمجید می کند، نباید سرتان را به پایین بیندازید و به آن ها بگویید که نه، آنقدرها هم چیز خاصی نیست. این یعنی تحقیر خویشتن. این یعنی شما بی ارزش تر از این ها هستید که لایق یک تعریف خشک و خالی باشید؛ و از طرفی به آن ها نشان می دهید که دچار اشتباه شده اند. اگر کسی از شما تعریف کرد، تنها کاری که باید بکنید این است که به طور کاملا عمدی به چشم های فرد تعریف کننده نگاه کنید و یک تشکر کاملاً عمیق و از ته دل تقدیمش کنید. این کار شاید از پایین انداختن سرسخت تر باشد، اما قطعاً از تحقیر خویشتن ساده تر است و فواید بیشتری دارد.

افراد ثروتمند براساس نتیجه پول می گیرند؛ اما انسان های فقیر بر اساس وقتشان!

این جمله را بارها و بارها گفته ام که زمان شما مهم ترین سرمایه ای است که دارید. اگر زمانتان را برای ساخت چیزی صرف کنید که نهایتا بتوانید آن را بفروشید، در این صورت با وجود اوقات خالی در روز می توانید سرمایه تان را نیز افزایش دهید. اما اگر زمانتان را به ازای پول معامله کنید، هم پول را از دست می دهید هم زمانتان را و همین نکته یکی از بزرگ ترین تفاوت ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر را شامل می شود. از آنجایی که هر کس در طول روز تنها ۱۶ ساعت اوقات بیداری دارد و دوست دارد که اکثر اوقاتش را با کسانی بگذراند که دوستشان دارد، در نتیجه فروش زمان در ازای پول اصلاً معامله ی درستی محسوب نمی شود.

مسئله این است که به جای این که زمانتان را در ازای پول معامله کنید، می بایستی زمانتان را برای ساخت یک شی یا محصول یا خدمات صرف کنید و نهایتا آن را بفروشید. فکر این مسئله بسیاری از مردم را می ترساند. ممکن است در این راه شکست بخورید. ممکن است محصول شما آنقدرها هم خوب از آب درنیاید و شما در فروشش به مشکل بربخورید. البته که جمله ی «ممکن است ضرر کنم» بیانگر این است که از قضا «ممکن است سود کنم» و نتیجه ای که دستِ آخر نصیبتان می شود، بسیار بزرگتر و بهتر از نتیجه ای خواهد بود که فکرش را می کردید.

افراد ثروتمند «هردو» را می خواهند؛ افراد فقیر «یا این یا آن» را می خواهند!

ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر

این مسئله به همان تفاوت ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر باز می گردد یعنی ذهنیت فراوانی در مقابل ذهنیت کمیابی! آیا شما صادقانه حاضرید کاری کنید که هردوی ما برنده شویم یا یکی مان باید ببازد تا دیگری پیروز شود؟ آیا هردوی ما نمی توانیم به چیزی که دوست داریم دست پیدا کنیم؟ یعنی چنین چیزی ممکن نیست؟ نمی توانیم با یکدیگر همکاری داشته باشید و یا مجبوریم تا پای مرگ مبارزه کنیم؟ این کار می تواند در حوزه های همکاری و شرکت ها و یا در زمینه ی مدیریت کردن زمان و منابع شما نیز اتفاق بیفتد.

شما باید بر روی حال تمرکز کنید یا آینده؟ هر دو

شما باید روی کمیت تمرکز کنید یا کیفیت؟ هر دو

این بدین معنی است که افراد فقیر فقط به دنبال یکی از آن ها هستند؛ اما انسان های موفق همیشه راهی برای دریافت هردویشان پیدا می کنند. اما منظور من این نیست که شما هیچ وقت مجبور به انتخاب نیستید. حرف من این است که اولویت اولتان همیشه باید با دریافت هردوی شان باشد، نه فقط یکی از آن ها.

افراد ثروتمند بر روی ارزش کارشان تمرکز می کنند؛ اما افراد فقیر بر روی درآمدشان تمرکز دارند

منظور من را اشتباه برداشت نکنید، من هم درآمد بالا را دوست دارم، اما مشکل وقتی بروز پیدا می کند که تمرکز شما بر روی درآمد بالا بماند و این مسئله را تبدیل به یک روش برای کسب درآمد کنید. این دقیقا تفاوت ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر است. وقتی یک قدم به عقب بردارید و به تمام کسب و کارتان نگاه کنید، متوجه می شوید که می توانید از طریق راه های خودساخته تان، کاری کنید که پول شما به جای شما و برای شما کار کند و پول، پول بیاورد. اگر درآمد بسیار بالای شما از خرج و مخارج بسیار بالاتر شما کمتر باشد، چه ارزشی دارد؟ این بدین معنی است که شما زیر خطوط ایده آلتان زندگی می کنید و وقت و سرمایه تان را در جای اشتباهی سرمایه گذاری می کنید.

افراد ثروتمند پولشان را به خوبی مدیریت می کنند؛ اما افراد فقیر این کار را نمی کنند

ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر

یکی از بزرگترین تفاوت های ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر در همین مسئله است، توانایی در مدیریت پول! مقاله ای که اخیراً خواندم نشان می داد افرادی که کمترین پشتوانه را در حساب بانکی خود دارند، بیشترین قرض ها را در پایان ماه بالا می آورند. قرض گرفتن هیچ اشکالی ندارد. اما قانون ثابت زندگی من این است که تنها زمانی قرض بگیرم که بتوانم در ازای آن سود بیشتری کسب کنم و در باز پس دادنِ قرض به هیچ مشکلی بر نخورم. اگر من در آغاز سال وامی بگیرم و در ازای کاری خرجش کنم و تا انتهای سال برای بازپس دادن آن وام کار کنم، ایده ی بسیار مسخره ای است. چرا که من برای پولی کار می کنم که از قبل خرجش کرده ام. این کار یکی از افتضاح ترین روش ها را برای زندگی به ارمغان می آورد.

اما راه های بسیار بهتری برای خرج این نوع قرض ها وجود دارد. من به طور کاملاً قاطعی باور دارم که انسان های ثروتمند آهن ربای پول و ثروت هستند و پول هایشان را بیشتر روی خودشان سرمایه گذاری می کنند و خصیصه های مثبت را جذبِ خودشان می کنند. به طور مثال، این گونه افراد به محض قرض گرفتن پول، آن پول را بر روی کتاب ها یا کلاس هایی سرمایه گذاری می کنند که در نهایت مهارت واقعی کسب سرمایه و درآمد را به آن ها اعطا کند. در این صورت است که نه تنها قادر به بازپرداخت پول قرض گرفته شده هستند، بلکه می توانند در آینده پول بسیار بیشتری را در بیاورند.

افراد ثروتمند از پولشان کار می کشند؛ اما افراد فقیر برای پول کار می کنند

یکی دیگر از تفاوت های ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر در این است که ثروتمندان، پولشان را درون وسایل نقلیه ی مالی می گذارند و آن را به جلو هل می دهند. این وسیله می تواند بازار بورس، ملک و املاک و یا بیزینس باشد. پول آن ها پول بیشتری را به ارمغان می آورد. اما افراد فقیر برای پولی که خودشان قبلاً صرف کرده اند، به درون قرض و قوله می افتند و در آن غرق می شوند. اما مسئله این است که حتی اگر قرار باشد از پولتان کار بکشید، باید صبر و حوصله به خرج دهید و انتظار نداشته باشید که ره صد ساله را یک شبه بروید. همه ی ما می دانیم که هر چه زودتر سرمایه گذاری در بورس را آغاز کنیم، زودتر به نتیجه می رسیم و می توانیم چم و خم راه را بیاموزیم. این موضوع نباید از یاد شما برود. در آغاز شاید به خاطر شانس و اقبال بتوانید سود خوبی به جیب بزنید، اما روند معمول بازار بورس این گونه نیست و در اوایل راه، تقریباً هیچ سود خاصی عاید شما نمی شود. پس بهترین راه این است که صبر داشته باشید و قلق این بازار را بیاموزید.

افراد ثروتمند علی رغم وجود ترس در وجودشان عمل می کنند؛ اما افراد فقیر اجازه می دهند که ترس جلویشان را بگیرد

ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر

اوه، این یکی از بزرگترین تفاوت های ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر است. ببینید، اگر قرار بود که تمام خواسته های شما در مناطق راحتی شما پیدا شود که اصلاً لزومی به کار کردن و زحمت کشیدن وجود نداشت. شباهت شما با یک فرد فوق پولدار مثل بیل گیتس این است که هردوی شما در وجودتان ترس دارید و هر از گاهی با آن ها رو به رو می شوید. اما که او اجازه نمی دهد که ترس جلویش را بگیرد، اما شما این اجازه را می دهید. بنابراین رویاهایتان را تصور کنید، آن ها را یادداشت کرده و بارها برای خودتان در طول روز تکرارش کنید.

 انسان های ثروتمند مدام در حال یادگیری و رشد هستند. اما انسان های فقیر فکر می کنند که همه چیز را می دانند

بارها و بارها شده که شما آینده ای را تصور کنید که درون آن، به فرد موفقی تبدیل شده اید و همه شما را تحسین می کنند. اما مشکل اینجاست که این نسخه از شما در آینده، چیزهایی را می داند، دانشی را در اختیار دارد و مهارت هایی را کسب کرده است که شما ندارید و یاد نگرفته اید. اول از همه، شما باید به دانش لازم برای رسیدن به چنین جایگاهی دست پیدا کنید. من هنوز هم فکر میکنم که بهترین راه برای رسیدن به چنین جایگاهی، خواندن کتاب های خوب و مناسب است. وقتی یک خبرنگار از مالکوم ایکس (رهبر مسلمانان سیاهپوست در آمریکا) پرسید که راز موفقیت تو چیست؟ او به سادگی جواب داد «کتاب»!

ادامه مطلب
تفاوت-فقیر-و-ثروتمند
۱۳ تفاوت افراد فقیر و ثروتمند که شما را شگفت زده خواهد کرد

۱۳ تفاوت افراد فقیر و ثروتمند که شما را شگفت زده خواهد کرد

دوستان عزیز در این مقاله قصد داریم به ۱۳ تفاوت افراد فقیر و ثروتمند اشاره کنیم و بررسی کنیم که چه مواردی سبب به وجود آمدن این اختلاف فاحش بین فقرا و ثروتمندان می شود. بله، در خانه سرمایه قصد داریم به این تفاوت های عمیق و بزرگ برسیم.

مطمئنا چند تفاوت عمیق بین افراد ثروتمند و فقیر وجود دارد. اما سوال اینجاست که چرا این دو گروه اینقدر با یکدیگر تفاوت دارند؟ ما توضیحات بسیار زیادی از تفاوت میان این دو گروه داریم، اما لطفاً این مقاله را تا انتها بخوانید، چرا که به شما اطمینان می دهیم ارزش آن را دارد. شما می توانید در زندگی یک فرد قربانی و فقیر یا انسانی ثروتمند و قوی باشید، اما نمی توانید به طور همزمان هردوی آن ها باشید.

تفاوت افراد فقیر و ثروتمند

پس بیایید با این ۱۳ دلیلی که تفاوت افراد فقیر و ثروتمند را نشان می دهد آشنا شویم:

افراد ثروتمند بازی پول را برای بردن انجام می دهند؛ اما افراد فقیر فقط برای نباختن بازی می کنند

اولین تفاوت افراد فقیر و ثروتمند در این است که هدف اصلی و حقیقی تمام ثروتمندان با وجود بهره مندی از سرمایه های کلان و بزرگ به سمت و سویی است که بتوانند به دیگران کمک کنند و جهان را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنند.

یادتان باشد که «اگر به قصد زدنِ ستارگان تیری را شلیک کنید، نهایتاً می توانید به ماه برسید!» افراد فقیر کسانی هستند که وسعت دیدشان حتی به سقف خانه هم نمی رسد و متعجب می شوند که چرا هیچ موفقیتی در زندگی شان کسب نمی کنند.

افراد ثروتمند به ثروتمند بودن متعهد هستند؛ اما افراد فقیر فقط دلشان می خواهد که ثروتمند باشند

تفاوت افراد فقیر و ثروتمند

اولین دلیلی که نشان می دهد، چرا مردم به خواسته هایشان نمی رسند، این است که آن ها دقیقا نمی دانند که از زندگی خود چه می خواهند. دومین تفاوت افراد فقیر و ثروتمند در این است که افراد ثروتمند راجع به اهداف و خواسته هایشان با خود و جهان کاملا صادقند.

آن ها قدرت می خواهند، هیچ شبهه ای در تصمیمات خود ندارند. متعهد هستند که خودشان را صرف جمع آوری ثروت کنند. تا جایی که این عمل، قانونی و اخلاقی باشد، آن ها از هیچ کاری برای رسیدن به ثروت مضایقه نمی کنند. افراد ثروتمند پیغام های درآمیخته ای را به کائنات نمی فرستند. اما افراد فقیر دقیقا همین کار را می کنند.

سومین سطح از خواستن «تعهد به جمع آوری ثروت» است. توضیح لغت «متعهد» این است که خودتان را بدون هیچ قید و شرطی وقف یک چیز کنید. این بدین معنی است که هیچ چیزی شما را عقب نگه نمی دارد؛ یعنی از تمام خودتان، برای رسیدن به ثروت مایه بگذارید.

این بدین معنی است که تا زمانی به خواسته های خود نرسید هیچ کار دیگری نکنید. این راهِ تمام جنگجویان است. هیچ بهانه، اما، اگر و شایدی در کار نیست و شکست هم اصلاً در بین موارد وجود ندارد. راه جنگجویان واقعا ساده است  «یا ثروتمند خواهم شد و یا در حال تلاش برای ثروت می میرم».

به نظر ما ثروتمند شدن به تمرکز، حرفه، دانش، همت، انگیزه، تلاش ۱۰۰ درصدی، روحیه قوی و یک تفکر ثروتمند دارد؛ و همین ها هستند که تفاوت افراد فقیر و ثروتمند را نشان می دهند.

  • آیا می توانید روزانه ۱۶ ساعت کار کنید؟ افراد ثروتمند این کار را می کنند!
  • آیا می توانید ۷ روز هفته و برخی از تعطیلاتتان را فدای کارتان کنید؟ افراد ثروتمند این کار را می کنند!
  • آیا می توانید برای مدتی نه چندان کوتاه دوستان و خانواده تان را نبینید و هیچ سرگرمی و تفریحی نداشته باشید؟ افراد ثروتمند این کار را می کنند.
  • آیا شما حاضر هستید وقت و انرژی تان را برای راه اندازی یک استارتاپ فدا کنید و به هیچ سودی نرسید؟ افراد ثروتمند این کار را می کنند!

تفاوت افراد فقیر و ثروتمند در این حقیقت ساده نهفته است؛ هر قدر که تلاش کنید، همانقدر هم پاداش می گیرید.

دوست دارید زندگی تان چگونه باشد؟ دوست دارید وارد بازی شوید؟ دوست دارید در لیگ های بزرگ بازی کنید یا کوچک؟ دوست دارید بین تیم های کوچک باشید یا تیم های بزرگ؟ دوست دارید بازی های بزرگ انجام دهید یا بازی های کوچک؟ دوست دارید زندگی تان در چه سطحی باشد؟ انتخاب با شماست.

زندگی فقط و فقط به شما مربوط نمی شود. باید بتوانید در این راه با دیگران نیز همکاری و تعاون داشته باشید. زندگی واقعی بدین معنی است که بتوانید با دلایل منطقی، عملیات مخصوص به خودتان را تکمیل کنید و دلیلی برای زندگی در این زمان بر روی کره ی زمین داشته باشید. شما می بایستی تکه ی مربوط به خودتان را به پازل زندگی اضافه کنید.

بیشتر افراد آنقدر درگیر خودشان می شوند که دیگر اطرافیانشان را از یاد می برند. اما اگر شما می خواهید به معنی واقعی کلمه پولدار و ثروتمند شوید، می بایستی با جهان اطرافتان نیز ارتباط سازنده و مفید داشته باشید. این به معنی ارزش قائل شدن برای دیگران است. این یعنی، وقتی عملیات خودتان را با موفقیت پشت سر گذاشتید، وقت آن است که پاداشتان را با دیگران و کسانی که به شما کمک کرده اند تقسیم کنید. این یعنی دلتان می خواهد بازی های بزرگی انجام دهید. این کار به شما کمک می کند که از نظر روحی، احساسی، و صد البته مالی ثروتمندتر شوید. پس به این تفاوت افراد فقیر و ثروتمند توجه داشته باشید تا بتوانید در دسته ثروتمندان قرار بگیرید.

افراد ثروتمند فرصت ها را می بینند و بر روی نتیجه تمرکز می کنند؛ اما افراد فقیر موانع را می بینند و بر روی ریسک ها تمرکز می کنند

تفاوت افراد فقیر و ثروتمند

سومین تفاوت افراد فقیر و ثروتمند در این است که فقرا ضررهای یک ماجرا را می بینند و به وسیله ی صدای ترسِ درونی خود کنترل می شوند. در صورتی که ثروتمندان رشد و توسعه ی بالقوه را می بینند، مسئولیت زندگی خودشان را بر عهده می گیرند و با این تفکر که «من می توانم این روند را به موفقیت تبدیل کنم» به سمت جلو می روند و عمل می کنند. افرد ثروتمند هرچقدر که نیاز باشد به کارشان متعهد هستند. نهایتا به این می رسند که: «اگر من این کار نکنم، پس چه کسی خواهد کرد؟»

افراد ثروتمند روی چیزهایی که می خواهند تمرکز می کنند؛ در حالی که افراد فقیر بر روی چیزهایی که نمی خواهند متمرکز می شوند

آیا می دانستید که هیچ خط صافی در این جهان وجود ندارد؟ زندگی هیچ وقت بر روی یک خط صاف و صحیح حرکت نمی کند. جهان ما مثل یک رودخانه ی طغیان کرده است. به علاوه، شما فقط می توانید پیچ بعدی را ببینید، نه انتهای راه را! وقتی در پیچ مورد نظر دور زدید، می توانید افق های دیدتان را گسترش دهید.

یادتان باشد که فعل همیشه منفعل را شکست می دهد؛ به همین خاطر است که انسان های ثروتمند همیشه انسان های مثبتی هستند. پس چهارمین تفاوت افراد فقیر و ثروتمند در دیدگاه های مثبت و منفی آن ها خلاصه می شود.

برای چیزهایی که می خواهید آرزو کنید. اگر شخصی را در یک خانه ی زیبا می بینید، آن خانه ی زیبا را تصور و آرزو کنید. اگر شخصی را با یک ماشین زیبا می بینید، هم برای آن شخص و هم برای داشتن ماشینی مثل آن دعا و آرزو کنید. اگر شخصی را با یک خانواده ی دوست داشتنی می بینید، هم برای آن خانواده و هم برای داشتن چنین خانواده ای دعا کنید. اگر فردی را با یک بدن زیبا می بینید، هم برای بدن او و هم برای داشتن چنین بدنی دعا کنید.

یادتان باشد که انرژی، یک امر مسری است؛ پس شما می توانید روی مردم تاثیر بگذارید یا آن ها را آلوده کنید. تفکر منفی می تواند همانند سرخجه باشد. به جای خارش گرفتن، شما مدام تفکرات بد و اشتباهی خواهید داشت؛ به جای خاراندن، مدام می ترسید؛ به جای ملتهب شدن، ناامید می شوید. حالا بگویید ببینم، آیا می خواهید همچنان با چنین افرادی سر و کار داشته باشید؟

افراد ثروتمند تقریباً در همه ی اوقات در حال ترقی دادن هستند

پنجمین تفاوت افراد فقیر و ثروتمند در این است که ثروتمندان تمام مدت می خواهند محصولات، خدمات یا ایده هایشان را با نهایت صبر و بردباری ترقی بخشند. در بر داشتن این ویژگی، یکی از مهم ترین خصوصیاتی است که برای موفق شدن لازم دارید. افرادی که با فروختن و یا ترقی دادن مشکل دارند، همیشه شکست می خورند.

افراد فقیر کسانی هستند که هر کاری را برای اجتناب کردن از مشکلات انجام می دهند

ششمین تفاوت افراد فقیر و ثروتمند در این است که فقرا وقتی با چالشی در زندگی مواجه می شوند فرار می کنند. دوستان عزیز، راز موفق شدن در زندگی این نیست که از مشکلات اجتناب کنید یا از دستشان خلاص شید یا سُر بخورید. راز موفقیت این است که در میان مشکلات رشد کنید تا این که بتوانید از مشکلاتتان بزرگ تر باشید.

اگر مشکل بزرگی در زندگی دارید، پس بدین معنی است که شما از مشکلاتتان کوچک تر هستید. اگر خواهان تغییری دائمی در زندگی تان هستید، نباید بر روی اندازه ی مشکلتان تمرکز کنید، بلکه باید بر روی اندازه ی خودتان تمرکز کنید. پس اگر می خواهید فرد موفقی باشید به این تفاوت افراد فقیر و ثروتمند توجه کنید.

افراد ثروتمند و موفق کسانی هستند که به سوی یافتن راه حل گرایش دارند

افراد ثروتمند کسانی هستند که وقت و انرژی شان را صرف پیدا کردن جواب ها و استراتژی هایی می کنند که با اجرای آن ها، مشکل فعلی به هیچ وجه دوباره تکرار نشود؛ این تفاوت افراد فقیر و ثروتمند است.

به خودتان به عنوان یک صندوق پول فکر کنید. اگر شما صندوق کوچکی باشید و پول شما زیاد باشد، چه اتفاقی می افتد؟ شما مقدار زیادی از پولتان را از دست خواهید داد؛ چرا که پول مورد نظر از صندوق سرریز میکند و بخش اعظمی از پول از دستتان می رود. ساده است که شما نمی توانید بیش از حجم صندوقتان پولی را داشه باشید. از این رو، می بایستی صندوق بزرگتری باشید و در این رشد کنید تا هم ثروت بیشتری را درون خودتان رشد دهید، هم ثروت بیشتری را به سمت خودتان جذب کنید.

افراد ثروتمند در صورت دیدن مشکلات عقب نشینی نمی کنند، از مشکلات فرار نمی کنند و راجع به مشکلات غر نمی زنند

افراد ثروتمند جنگجویان مالی هستند. خلاصه ی کلام این است که اگر بتوانید در حل و فصل مشکلات به یک استاد واقعی تبدیل شوید، چه چیزی می تواند شما را از موفقیت باز دارد؟ هیچ چیز! اگر هیچ چیز نتواند شما را از موفقیت باز دارد، شما تبدیل به یک ماشین رشدِ غیر قابل توقف می شوید.

ثروتمندان سخت کار و تلاش می کنند و باور دارند که پاداش آن ها کاملاً مناسب کار و تلاششان بوده و برای دیگران نیز در این راه ارزش قائل می شوند

نهمین تفاوت افراد فقیر و ثروتمند در این است که فقرا سخت کار می کنند، اما به خاطر ذهنیت بی ارزش گونه ای که نسبت به خودشان دارند، فکر می کنند که شایستگی لازم برای دریافت پاداش به خاطر تلاششان را ندارند.

تلاش کنید که پولدار شوید و به کسانی که هیچ وقت شانس و فرصت های شما را تجربه نکرده اند کمک کنید. اگر چنین ذهنیت، میل و آرزویی برای ثروتمند شدن دارید، پس به سمتش قدم بردارید. یادتان باشد که روش کار شما مختص خود شماست.

هیچ چیز نمی تواند ارزش یک چک حقوق را از بین ببرد مگر این که حس کنید که ارزش و شایستگی لازم برای دریافت آن را ندارید. زندگی کردن براساس محافظه کاری، زندگی کردن بر اساس ترس است.

افراد ثروتمند به خودشان باور دارند. آن ها به ارزش هایشان و تحقق این ارزش ها باور دارند

تفاوت افراد فقیر و ثروتمند در این است که آن ها چنین باوری نسبت به خودشان ندارند؛ به همین دلیل است که به ضمانت نیاز دارند. تنها راهی که شما می توانید از طریق آن ارزش واقعی تان را به دست آورید این است که بر اساس نتایج واقعی تان حقوق و پاداش بگیرید.

  • آیا شما یک شغل حرفه ای می خواهید یا یک رابطه ی نزدیک با خانواده؟ هردوی آن ها!
  • آیا شما تمرکز رووی کارتان را می خواهید یا بازی و تفریح را؟ هردوی آن ها را!
  • آیا شما پول می خواهید یا معنا در زندگی را؟ هردوی آن ها را!
  • آیا شما می خواهید که در زندگی شانس و بخت داشته باشید یا کاری که دوست دارید را انجام دهید؟ هردوی آن ها!

تفاوت افراد فقیر و ثروتمند در همین جاست. فقرا کسانی هستند که فقط یکی از آن ها را انتخاب می کنند، اما افراد ثروتمند هردوی آن ها را می خواهند. مگر می شود گفت که دستتان را می خواهید یا پایتان را؟ مسلما هردوی آن ها به یک اندازه مهم اند و شما هردوی آن ها را می خواهید.

افراد فقیر یا نمی توانند پول را مدیریت کنند یا به طور کلی از مبحث پول فرار میکنند

بزرگترین تفاوت افراد فقیر و ثروتمند در مدیریت پول خلاصه می شود؛ این که شما چگونه پولتان را مدیریت می کنید. خیلی ساده است؛ برای این که بتوانید پولدار شوید، باید توانایی مدیریتش را داشته باشید.

گفتن این که: «به محض دریافت یک پول کلان آن را مدیریت خواهم کرد» مثل این است که یک فرد چاق بگوید: «هروقت ۳۰ کیلوگرم کاهش وزن داشتم، رژیم می گیرم و ورزش می کنم!» شما باید بتوانید مهارت های لازم برای مدیریت میزان کمی از پول را داشته باشید، تا بتوانید همان مهارت ها را برای مقادیر کلان و زیاد هم پیاده کنید.

مخلص کلام: یا شما پول را کنترل می کنید، یا پول شما را!

تفاوت افراد فقیر و ثروتمند

 

افراد ثروتمند کاری می کنند که پول برایشان سخت کار کند، اما افراد فقیر برای پول سخت کار می کنند

دیگر تفاوت افراد فقیر و ثروتمند در این است که ثروتمندان هر تومان را به عنوان دانه ای می بینند که اگر در خاک و شرایط مناسب آب و هوایی کاشته شود، می تواند صدها تومان دیگر را به بار بیاورد، و آن صدها تومان هرکدام می توانند هزاران تومان دیگر را به وجود بیاورند.

نهایتاً، افراد پولدار می توانند تصمیم بگیرند که آیا به کار کردن ادامه بدهند یا نه. اما افراد فقیر کسانی هستند که پولشان را سرمایه گذاری نمی کنند و در نتیجه مجبورند که برای امرار معاش شدیداً کار کنند.

افراد ثروتمند بدون در نظر گرفتن ترس هایشان عمل می کنند؛ در حالی که افراد فقیر اجازه می دهند که ترس و وحشت جلویشان را بگیرد

بسیار مهم است که بدانید برای موفق شدن نیازی به ترس نداشتن یا شجاعت خالص نیست. تفاوت افراد فقیر و ثروتمند هم در ترس هایی است که دارند. افراد موفق و ثروتمند نیز شک و شبهه هایی دارند و گاهی نگران می شوند. تنها فرق آن ها این است که اجازه نمی دهند این احساسات بر آن ها غلبه کند و آن ها را از راه موفقیت باز دارد. اما افراد ناموفق و شکست خورده ترس ها، نگرانی ها و شک و شبهه هایی دارند که آن ها را از مسیر موفقیت باز می دارد.

دوستان عزیز امیدواریم با آگاهی از تفاوت افراد فقیر و ثروتمند بتوانید محدودیت ها را کنار گذاشته و به سمت یک زندگی موفق و ثروتمند گام بردارید.

منبع:

http://www.harveker.com/blog/13-biggest-differences-rich-poor/

ادامه مطلب
modiriate-pol-1-header
چگونه پول را مدیریت کنیم؟ ۱۰ ترفند مدیریت پول؛ ساده اما کاربردی و اثرگذار!

هر یک از ما دلایل و بهانه های زیادی برای فرار از غولی خود ساخته به نام «مدیریت پول» داریم. عدم وجود ثبات اقتصادی، تورم، درآمد کم، هزینه های بالای زندگی، تنوع اقساط، خرج های پیش بینی نشده و هزار و یک دلیل و بهانه بزرگ و کوچک دیگر وجود دارند که به ما اجازه نمی دهند به مدیریت پول و پس انداز خود بپردازیم.

اما مدیریت پول غول مهربانی است که اگر نحوه برخورد و نگرش درستی نسبت به آن داشته باشیم، با هر میزان درآمد و در هر شرایط اقتصادی می تواند وضعیت مالی ما را بهبود بخشد.

۱۰ ترفند مدیریت پول

در ادامه ۱۰ روش ساده اما کاربردی در مدیریت پول و سرمایه به شما ارائه می شود که با به کارگیری و وارد کردن آنها به عادت های روزمره اقتصادی خود، گام مثبتی در جهت مدیریت سرمایه و پس انداز خود برداشته اید.

اولین و سخت ترین گام در مدیریت پول: قلم و کاغذ دست بگیرید!

درآمدتان را بودجه بندی کنید. بسیاری از مردم به این علت که فکر می کنند لیست کردن هزینه ها و تقسیم کردن بودجه بین آنها و نظم بخشیدن به آنها پروسه ای خسته کننده است، از بودجه بندی کردن پولشان سر باز می زنند. اگر در مدیریت پول و سرمایه خود مبتدیانه عمل کنید، در انتهای ماه هیچ جایی برای بهانه جویی وجود نخواهد داشت.

هزینه های و خرج های قطعی که وجود دارند را بنویسید، مثل کرایه خانه، قسط وام و دیگر موارد. سپس هزینه های قطعی اما متغیر ماهیانه را به صورت حدودی ثبت کنید. مثل قبض های ثابت ماهیانه، هزینه ایاب و ذهاب و بنزین و موارد دیگر.

اگر صرف تنها چند ساعت به صورت ماهیانه برای بودجه بندی و مدیریت پول، چنان مفید باشد که پس از مدتی سرمایه و پس انداز شما را در مسیر درستی قرار دهد، چرا این کار را نکنید؟ بجای تمرکز بر پروسه بودجه بندی و کسل کننده بودن آن، به ارزش این کار و تفاوتی که در زندگی مالی شما رقم خواهد زد توجه کنید.

گام دوم: به چیزی که نوشتید عمل کنید

مدیریت پول

بودجه بندی را عملی کنید. اگر قرار باشد بودجه بندی که برای مدیریت پول خود انجام دادید، در کشوی میز تحریرتان خاک بخورد به هیچ دردی نخواهد خورد. در طول ماه بطور مرتب به آن رجوع کنید و هزینه های خود را با آن بسنجید و اندازه گیری کنید.

اگر قبض جدید یا هزینه پیشبینی نشده ای به شما تحمیل شده است (مثلا یک تصادف یا مراجعه به پزشک) بودجه بندی خود را بروز کنید. باید هر لحظه بدانید و در جریان باشید که با توجه به هزینه های قطعی که باید تا آخر ماه پرداخت کنید (اقساط، قبوض، کرایه خانه و…) چقدر پول برای خرج کردن برای سایر مسائل در اختیار دارید.

گام سوم: خرج های غیرضروری و غیرثابت را محدود کنید

برای هزینه های خارج از بودجه خود محدودیت قائل شوید. یکی از مهم ترین بخش های بودجه شما، درآمد مازاد بر بودجه ثابت یا پولی است که پس از کسر هزینه های ثابت برای شما باقی می ماند. این پول باقی مانده را می توان با خیالی آسوده صرف خوش گذرانی و تفریح کرد، اما به مقداری محدود.

جوگیر نشوید و ولخرجی نکنید، بخصوص اگر رقم قابل توجهی نیست و زمان زیادی هم تا آخر ماه باقی مانده است. قبل از صرف کردن این پول یا خرید هر چیزی، اطمینان حاصل کنید که این هزینه با چیزی که از پیش در بودجه بندی آورده اید تداخل ایجاد نکند.

گام چهارم: مراقب خرج های کوچک و به ظاهر ناچیز باشید

به دقت مراقب هزینه های خود باشید. خریدهای کوچک و جزئی که به چشم نمی آیند به سرعتی که باور نمی کنید از پول شما کاسته و پیش از اینکه متوجه شوید از میزان بودجه بندی خود خارج شده اید. پس به دقت حواستان به هزینه ها و خریدهایتان باشد تا متوجه شوید که چه جاهایی بدون اینکه بدانید و یا ناخودآگاه هزینه های غیرضروری انجام می دهید.

فاکتورها و رسیدهای خرید خود را نگه دارید و در یک دفترچه به صورت دسته بندی شده یادداشت کنید. بدین صورت و با بررسی یادداشت های خود متوجه خواهید شد که در چه مواردی دست و پایتان شل شده و بیش از حد هزینه کرده اید.

خریدهای مربوط به آشپزخانه، تنقلات، خورد و خوراک و رستوران ها و تفریح معمولا از جمله هزینه هایی هستند که به صورت لحظه ای درباره آنها تصمیم گیری می شوند و ممکن است در آن لحظه به چشم نیایند.

گام پنجم: تا اطلاع ثانوی قسط و وام جدید ممنوع!

مدیریت پول

هیچگونه قسط و پرداخت ماهیانه جدیدی اضافه نکنید. اینکه درآمد شما به حدی است که از پرداختن یک قسط دیگر، هرچند کوچک و کوتاه بر می آیید، دلیل نمی شود که وام جدیدی بگیرید.

بسیاری از مردم فکر می کنند که بانک ها تقاضای وام آنها را در صورت کافی نبودن درآمد یا وجود بدهی بانکی رد خواهد کرد. در حالی که تنها خود شما از بدهی ها و نحوه مدیریت پول خود مطلع هستید و خودتان می دانید که از عهده یک قسط جدید بر می آیید یا خیر.

تنها خود شما هستید که باید تصمیم بگیرید که آیا یک قسط جدید تاثیری منفی بر مدیریت پول و پس انداز شما خواهد داشت یا خیر.

گام ششم: به دنبال بهترین قیمت باشید

اجناس را به بهترین قیمت خریداری کنید. در هنگام خرید با مقایسه قیمت ها بین محصولات و خدماتی که قصد خرید یا استفاده از آنها را دارید، می توانید پایین ترین قیمت مربوط به هر محصول یا خدمات را پیدا کنید.

هر زمان که قصد خرید دارید تحقیق کنید که آیا تخفیف، بن یا راه های جایگزین ارزان تری وجود دارد که بتوانید از آنها استفاده کنید. این نگرش به هیچ عنوان خساست محسوب نمی شود، بلکه روشی هوشمندانه در مدیریت پول است.

گام هفتم: فعلا بی خیال خریدهای گران قیمت شوید

خریدهای گران قیمت و صرف هزینه های گزاف را به تعویق بیاندازید. به تعویق انداختن لذت آنی یک خرید یکی از راه هایی است که به شما کمک می کند تا به بهترین شکل به مدیریت پول خود بپردازید. زمانی که تصمیم می گیرید یک خرید بزرگ و گران را کنار بگذارید یا از قرض گرفتن به خاطر آن منصرف می شوید، در واقع به خودتان فرصت تامل و ارزیابی ارزش آن خرید را می دهید و در عین حال زمان برای پیدا کردن قیمت های بهتر و راه بهتر خرید و حتی جایگزین پیدا می کنید.

مثلا خرید یک سیستم صوتی برای ماشین یا عوض کردن تلویزیون منزل کار جذابی به نظر می رسد. اما به تعویق انداختن و پس انداز پول آن، روش به مراتب هوشمندانه تری در مدیریت پول و سرمایه خواهد بود.

گام هشتم: قرض گرفتن را تا جای ممکن فراموش کنید

مدیریت پول

تا جایی که می توانید از قرض گرفتن اجتناب کنید. قرض کردن بزرگ ترین دشمن مدیریت پول و سرمایه است. وقتی پولتان تمام می شود، تن به قرض گرفتن ندهید. معمولا در چنین زمان هایی بیش از فکر کردن به نحوه و زمان بازگرداندن پول، به نیازها و خریدهایی که قرار است با آن انجام دهیم فکر می کنیم.

در برابر وسوسه قرض کردن مقاومت کنید و بی خیال چیزی که در آن لحظه نمی توانید بخرید شوید، خصوصا اگر آن چیز، چیزی نیست که به آن نیاز مبرمی دارید و یا ضروری باشد.

گام نهم: به مدیریت پول و پس انداز خود متعهد باشید

مدیریت پول

متعهد بودن به واریز کردن پول به یک حساب بانکی به شما کمک می کند که عادت های سالم مالی پیدا کنید. با وجود نرم افزارها و اپلکیشن های متنوع در دنیای امروز، حتی می توانید این کار را برنامه ریزی کنید که مبلغ مشخصی به صورت خودکار و به صورت ماهیانه از درآمد شما کسر شود.

با این روش دیگر نه نیازی به یادآوری برای مدیریت پول خود دارید و نه دیگر بهانه ای برای فراموش کردن چنین امر مهمی وجود خواهد داشت.

گام دهم: کار نیکو کردن از پر کردن است!

مدیریت پول نیازمند تمرین و ممارست است. در ابتدای کار ممکن است عادت به برنامه ریزی و کنار گذاشتن برخی از عادات اشتباه مدیریت پول و سرمایه نداشته باشید. پایبندی به این اصول و برنامه ریزی زمان بر است، به خودتان فرصت دهید، اما به برنامه پایبند بمانید.

هر چه بیشتر این عادات مثبت را به زندگی روزمره و مدیریت پول و پس انداز خود وارد کنید، انجام آنها آسان تر خواهد شد و راحت تر می توانید پول و سرمایه خود را مدیریت کنید و در نتیجه از نظر مالی زندگی راحت تری خواهید داشت.

در این مطلب در خانه سرمایه ۱۰ راهکار ساده برای مدیریت پول، سرمایه و پس انداز به شما معرفی شد. همه ما می دانیم که در شرایط اقتصادی کنونی دستیابی به ثبات اقتصادی و حفاظت از پس انداز و ارزش پول کار سختی شده است. اما این ۱۰ گام کوچک اولین قدم هایی هستند که باید برای دستیابی به ثبات نسبی برداشت.

نویسنده: محمدرضا احمدی

ادامه مطلب
emad9
هوش مالی و اقتصادی چیست و در ایران چه کاربردی دارد؟

هوش مالی در ایران

هوش مالی چیست؟

هوش مالی یا همان financial IQ توانایی یک فرد برای حل مشکلات مالی خود و دیگران است. هر چه ما هوش مالی بالاتری داشته باشیم راحت تر می توانیم به درآمد بیشتر و زندگی با مشکلات مالی کمتر دست یابیم. در ادامه این مطلب در این مورد خلاصه ای مفید ارائه می دهیم و راهکار افزایش هوش را توضیح می دهیم. شما نیز باید سعی کنید چند دقیقه از زمان خود را با حوصله به خواندن این مقاله اختصاص دهید. این مقاله می تواند سرآغاز ورود شما به دنیای بزرگ مالی و افزایش فوق العاده سرعت رشد مالی شما باشد، این مقاله برای هر فردی در هر سطح مالی کاملا مفید است و می تواند دید خوبی برای شروع بحث جذاب هوش مالی به شما بدهد. البته حل مشکلات مالی در بحث هوش اقتصادی برای هر فرد متفاوت تعریف می شود مثلا برای فردی شاید مسأله اول کسب درآمد باشد و برای فردی دیگر کاهش هزینه باشد در هوش مالی مهمترین مساله اولویت بندی کاری است که اول باید انجام دهیم.


چرا باید هوش مالی خود را افزایش دهیم؟

مشکلات مالی زندگی، درآمد نه چندان کافی و ساعت های کاری زیاد در مقابل درآمد موانعی هستند که مانع زندگی مطلوب ما می شوند پس باید برای رسیدن به زندگی ایده ال خود موانع مالی را از پیش روی خود برداریم و این کار تنها از طریق حل مشکلات مالی امکان پذیر است. بدون داشتن هوش اقتصادی بالا در ایران، شما زندگی بسیار سخت تری نسبت به فردی مشابه خود در کشور های پیشرفته مثل آمریکا و یا کشور های اروپایی خواهید داشت زیرا آنجا حداقل درآمد و حداقل سطح رفاه بسیار بالاتری نسبت به ایران وجود دارد و یک فرد با هوش اقتصادی کم در کشور های توسعه یافته امکانات و سطح زندگی بسیار بالاتری را تجربه میکند حتی نسبت به افرادی که در ایران سطح هوش مالی متوسط و یا خوبی دارند. جالب است بدانید در شاخص رفاه لگاتوم، ایران در بین ۱۴۹ کشور رتبه ۱۱۸ را دارد و این آمار تاییدی بر این موضوع است.


هوش مالی از زبان معروف ترین نویسنده کتاب هوش مالی جهان:

رابرت کیوساکی در کتاب هوش مالی خود معتقد است حل مشکلات مالی باعث افزایش هوش مالی شما می شود، او معتقد است حل نکردن مشکلات مالی کوچک باعث این می شود که بعد از مدتی آن مشکلات کوچک تبدیل به مشکلات بزرگی شود که حتی ممکن است به ورشکستگی مالی ما در زندگی بیانجامد. همچنین او معتقد است دلیل فقر این است که تعداد مشکلات مالی شما از تعداد راه حل ها بیشتر است و این یعنی فقر! رابرت کیوساکی معتقد است قوانین پول در جهان تغییر کرده است و معتقد است پول باید مثل آب جاری باشد و چنانچه از حرکت باز ایستد به سرعت ارزش خود را از دست می دهد.

  • چرا پول دار ها پولدارتر می شوند؟

یکی از بخش های زیبای کتاب رابرت کیوساکی این بخش است که می نویسد: پولدارها پولدار تر می شوند چون یاد می گیرند که مشکلات مالی را حل کنند، پولدارها به مشکلات مالی به عنوان فرصتی برای یادگیری، پیشرفت و باهوش تر شدن نگاه می کنند و میدانند هر چه مشکلات بزرگتری را حل کنند به پول بیشتری دست پیدا خواهند کرد.

  • از نظر رابرت کیوساکی فقرا چگونه با مشکلات مالی برخورد می کنند؟

از نظر او فقرا خود را قربانی مشکلات مالی میدانند و اصلا تلاشی برای حل آنها نمی کنند برای همین همیشه فقیر می مانند و هیچ کدام از آنها نمی دانند که این شیوه نگرش آنها به مشکلات مالی است که باعث می شود فقیر بمانند و هر روز مشکلات پولی بیشتری داشته باشند و به حای افزایش هوش مالی خود فقط باعث افزایش مشکلات مالی خود می شوند.

  • طبقه متوسط جامعه چگونه فکر می کنند؟

رابرت کیوساکی به فقرا قربانیان پول و به طبقه متوسط جامعه زندانیان پول می گوید و معتقد است آنها می خواهند با زرنگ بازی و روش های اشتباه مشکلات مالی خود را حل کنند. مثلا بسیار برای تحصیلات و مدرک دانشگاهی هزینه می کنند تا مدرک بالاتر شاید درآمد بیشتری داشته باشند یا مثلا کم خرج می کنند و مادام در حال پس انداز هستند. او معتقد است از ویژگی های این گروه زیاد کار کردن است و این دسته را زندانیان در دفتر کار خود می نامد. این دسته معمولا کارمندان برجسته ای هستند که به امید روز های آینده و زمان بازنشستگی کار می کنند تا روزهای خوبی را تجربه کنند، غافل از اینکه در فکر اشتباهی هستند.

رابرت کیوساکی هوش مالی را در ۵ جنبه بیان می کند:

  1. کسب پول بیشتر
  2. حفاظت از پول
  3. بودجه بندی و برنامه ریزی برای پول
  4. اهرم کردن پول
  5. ارتقا آگاهی مالی

هوش مالی در ایران

اما مفاهیمی که رابرت کیوساکی و امثال او در کتاب های خود آموزش می دهند بر پایه شرایط اقتصادی کشور هایی همچون آمریکا و کشورهای اروپایی است اما در ایران به دلیل ساختار اقتصادی متفاوت (مثل وجود تورم، ریسک های متفاوت با کشور های پیشرفته و ….) هوش اقتصادی باید به گونه ای دیگر بررسی گردد. در یک دوره مجازی با عنوان {هوش مالی در ایران} که توسط مهندس علی صابریان ویژه اقتصاد ایرانی ساخته شده است با راهکار اصلی رشد و تقویت هوش مالی در ایران آشنا می شوید. برای تدوین مباحث آموزش داده شده در این دوره ساعت ها زمان گذاشته شده و مهندس صابریان علاوه بر مطرح کردن مباحث علمی مباحث کاملا کاربردی و مختص ایران را مطرح می کنند. رضایت دانشجویانی که در این دوره شرکت کرده اند به شدت بالا بوده و به گفته آنها پس از گذراندن این دوره تصویر روشنی از مسیر اقتصادی جهش مالی پیش روی آنها قرار گرفته است.

آموزش هایی مثل کتاب های رابرت کیوساکی و یا افرادی که آموزش ها مشابه ایشان را در ایران تدریس می کنند با کاری که یک فرد برای موفقیت مالی در ایران باید انجام دهد فاصله زیادی دارد مثل فاصله فردی که خواندن و نوشتن را می داند و فردی که نویسنده یک رمان پر فروش تاریخ است. برای رسیدن به موفقیت مالی و افزایش هوش اقتصادی باید مطالب با عمق بیشتری آموزش داده شوند و دقیقا مشخص شود که ما برای رسیدن به هوش اقتصادی بالا چه گام هایی را باید مرحله به مرحله طی کنیم.

فیلم بخشی از کارگاه هوش مالی و هوش اقتصادی در خانه سرمایه

ادامه مطلب
W7
راز ثروت وارن بافت جوان چه بود و چگونه آن را به دست آورد؟

راز ثروت وارن بافت جوان چه بود؟

وارن بافت مانند افسانه ای در دنیای سرمایه گذاری است. وی در حال حاضر به عنوان سومین فرد ثروتمند دنیا شناخته می شود ولی راز ثروت وارن بافت چیست؟ بافت در دنیای اقتصاد با لقب هایی همچون جادوگر، غیب گو و حکیم شناخته می شود، گویی سرمایه گذاری ها و ثروتش منشأ جادویی دارد و او با قدرت های ماورا ء الطبیعی دارد یا با مالیدن چراغ جادو به سرمایه های هنگفت دست پیدا کرده است.

 ولی راز ثروت وارن بافت و موفقیت وی تنها مدیون هوش و خرد اوست و هیچ جادو و قدرت ماوراء الطبیعی در آن نقشی نداشته است. موفقیت وارن بافت ریشه بنیادی دارد. مهم تر اینکه، فلسفه موفقیت او موضوعی رمزآلود نیست. بافت فعالیت های بشردوستانه زیادی داشته و هموراه دانش و ثروت اش را به اشتراک گذاشته تا سرمایه گذاران تازه کار بتوانند از روش موفقیت او پیروی کنند.

تاکنون بیش از ۴۷ کتاب در مورد وارن بافت نوشته شده است. تنها افراد زنده دیگری که کتاب های بیشتری در موردشان نوشته شده، روسای جمهور آمریکا، شخصیت های سیاسی جهان و دالای لاماهای تبت بوده اند. این بدین معنی که همه به دنبال کشف راز ثروت وارن بافت بوده اند.

پس ممکن است از خود بپرسید:

آیا هنوز ناگفته دیگری در مورد وارن بافت که قبلاً ۴۷ کتاب در مورد ش نوشته شده وجود دارد؟

راز ثروت وارن بافت جوان

درست همین جاست که بیشتر سرمایه گذاران در دام وارن بافت می افتند. سرمایه گذاران جوان تنها ظاهر قضیه موفقیت وارن بافت را می بینند و به وی به عنوان فردی معمولی نگاه نمی کنند. آن ها می خواهند استراتژی های یک میلیاردر را دنبال کنند و به درس های جوان ۲۰ ساله ای توجه نمی کنند که با ۹،۸۰۰ دلار سوار قطار شد تا با قهرمان و مربی اش، بنجامین گراهام کار کند.

به عبارت ساده تر، روش سرمایه گذاری وارن بافت در حال حاضر به اندازه روش های سرمایه گذاری او در جوانی مؤثر واقع نخواهد شد. کسانی که به دنبال کسب سود خالص سهام هستند به این نکته به خوبی واقف اند. انتخاب سرمایه گذاری به روش کنونی وارن بافت درست مثل ایستادن جلوی قطار سنگین باری و تلاش برای متوقف کردن آن است. شما به عنوان سرمایه گذاران تازه کار به سادگی نمی توانید خود را با مهارت های سرمایه گذاری وارن بافت وفق دهید و دنبال کردن روش کنونی او هیچ سودی برای شما نخواهد داشت.

برای درک این مطلب بهتر است نگاهی بیاندازیم به یکی از نامه های وارن بافت به سهام داران شرکت برکشایر هاتاوی. در سال ۲۰۱۴، سود برکشایر هاتاوی از ارزش خالص، ۱۸.۳ میلیارد دلار بود که ارزش دفتری هر دو گروه A و B را ۸.۳ درصد افزایش داد. بازدهی این شرکت نسبتاً پایین بود، حتی کم تر از سود سرمایه گذاری غیر فعال در اس اند پی ۵۰۰ در همان سال.

بافت در آن سال در نامه به سهامداران به این موضوع پرداخت و یکی از مهم ترین درس هایش را در همین نامه در اختیار همگان قرار داد. وی در این نامه در مورد شروع فعالیت هایش سخن گفت.

وارن بافت در نامه اش می نویسد: «اولین سهام بی پی ال را در دسامبر ۱۹۶۲ خریداری و پیش بینی کردم که خرید و فروش های زیادی در آینده انجام خواهد شد. پس از آن، هر سهم به قیمت ۷/۵۰ دلار فروخته می شد که نسبت به قیمت ۱۰/۲۵ دلاری سرمایه در گردش و ارزش دفتری ۲۰/۲۰ دلاری، تخفیف قابل توجهی به حساب می آمد. خریدن سهام با آن قیمت، مثل برداشتن ته سیگاری بود که تنها یک پک می توان از آن زد؛ و وقتی آن لذت زودگذر تمام شود، نمی شود انتظار دیگری از آن داشت».

یک راز ثروت وارن بافت این بود که به جای رها کردن سهام در زمان مناسب و کشیدن ته سیگار، آن را نگه داشت و در نهایت بیش از ۲۵ درصد از سرمایه بی پی ال را در کسب وکاری با آینده نامعلوم سرمایه گذاری کرد که اطلاعات کمی در موردش داشت. به زبان خود وارن بافت: «مثل سگی بودم که ماشین را گرفته است»؛ که اصطلاحاً اشاره به کسی دارد که به هدفی رسیده ولی نمی داند بعد از آن چه کار باید بکند.

به دلیل زیان های عملیاتی برکشایر و خریداری دوباره سهام، ارزش خالص آن در پایان سال مالی ۱۹۶۴ از ۵۵ میلیون دلار به ۲۲ میلیون دلار در زمان ادغام سال ۱۹۵۵ کاهش یافت.​

در طول ۱۸ سال آینده، وارن پیوسته با صنعت نساجی دست و پنجه نرم می کرد. او در نهایت در سال ۱۹۸۵ تسلیم شد و نساجی را کنار گذاشت. ​اما مشکل کار در کجا بود؟

راز ثروت وارن بافت و مدل سرمایه گذاری ته سیگاری​

وارن بافت اکنون همان سرمایه گذاری نیست که تنها با مبالغ ناچیز سروکار داشت. سرمایه گذاری ته سیگاری تنها با سرمایه های محدود عملی است. این مدل هیچ گاه در سرمایه گذاری های با مبالغ هنگفت عملی نخواهد بود.

چارلی مانگر می گوید: «هر آنچه را که در مورد خرید و فروش با قیمت های شگفت انگیز می دانید فراموش کنید. در عوض، در کسب وکارهای عالی با قیمت های عادلانه سرمایه گذاری کنید». طبق همین اصل، بافت روش های پیشین را کنار گذاشت و بر اساس ارزش ذاتی و با هدف حفظ کسب وکارها در طولانی مدت، در آن ها سرمایه گذاری کرد. این بهترین استراتژی ممکن برای افرادی است که صدها میلیون دلار سرمایه دارند؛ اما برای کسب بازده خالص، همیشه سرمایه گذاری با روش ته سیگاری بهترین گزینه است.

سرمایه گذاران جوان و تازه کار باید تا می توانند ته سیگار پیدا بیابند، آن ها را دود کنند و ته سیگارهای بیشتری پیدا کنند. این فلسفه ای بود که بافت از بنجامین گراهام آموخت و تا به امروز مؤثرترین استراتژی سرمایه گذاری است. وارن می گوید:

«بهترین دوران زندگی ام از حیث عملکرد سرمایه گذاری، دهه ۱۹۵۰ بود که ته سیگارهای زیادی برای پک زدن پیدا می کردم».

بزرگ ترین رقیب وارن بافت

​شکی نیست که وارن بهترین سرمایه گذار تمام دوران است؛​ ارزش خالص کنونی دارایی های او خود شاهدی بر این حقیقت است. در واقع، تنها یک نفر در کل تاریخ وجود دارد که بتوان او را با بافت هم تراز دانست. تنها یک نفر با نرخ بازده ترکیبی بهتر وجود که رقیبی برای وارن بافت به حساب می آید؛ و آن شخص کسی نیست جز وارن بافت جوان.

بیایید اعداد و ارقام کسب شده توسط وارن بافت در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ را با اعداد ارقام بعدی اش مقایسه کنیم.​

از سال ۱۹۵۷ تا ۱۹۶۹، بافت به بازده میانگین ۲۹.۵ درصد و بازده تجمعی ۲۷۹۴/۹ درصد رسید!​ این در حالی است که ​​در طول این ۵ تا ۱۲ سال، داوجونز بازده منفی را تجربه می کرد. وارن بافت در تمام این ۱۲ سال بازدهی مثبت داشت و در موفق ترین سال خود یعنی سال ۱۹۶۸، بازده قابل توجه ۵۸.۸ درصدی را از آن خود کرده و  داوجونز را با اختلاف بیش از ۵۰ درصد شکست داد.

این نقطه اوج موفقیت بافت با استفاده از راهبردهای بنجامین گراهام و سرمایه گذاری در سهام خالص بود. او روی بهترین سرمایه گذاری های ان سی ای وی، مانند شرکت اوراق بهادار وسترن سکوریتیز، تمرکز داشت و اغلب اوقات سهام نسبتاً متمرکز را انتخاب می کرد. او با یافتن سهام مورد نظر، سیگارش را پک زد و پیروزی هایش را جشن گرفت.

در آن زمان، پیدا کردن چنین شرکت های ارزان قیمت و با ارزشی دشوار بود و بافت جوان مجبور بود خودش برای یافتن این سهام دست به کار شده و به جست وجو بپردازد. او ماه های زیادی را صرف جستجو در راهنماهای سهام مودی می کرد تا تعداد زیادی سهام خالص پیدا کند. اما امروزه می توان بدون هیچ هزینه ای گزینه هایی خوبی را از میان سهام خالص باکیفیت بین المللی پیدا کرد.

سرمایه گذاری های وارن بافت در سال های ۱۹۶۵ و ۲۰۱۴

برای مقایسه، بین سال های ۱۹۶۵ و ۲۰۱۴، زمانی که وارن بافت به غول بزرگی در تجارت تبدیل شده بود، برکشایر به بازده سالانه ۱۹.۴ درصدی رسید که این عدد بیش از ۱۰ درصد کم تر از بهترین سال های سرمایه گذاری اوست. این در حالی است که اعداد مذکور تا حدود زیادی تحت تأثیر فعالیت های بافت جوان در اواخر دهه ۱۹۶۰ بوده است. نکته قابل توجه آن است که در این دوره حتی او نیز با وجود کسب موفقیت های بسیار، سال های کم بازده ای را تجربه کرد.

شاید بازده ۱۹.۴ درصدی چیز دندان گیری نباشد و سهامداران بسیاری، بازده ای حتی کمتر از این داشته باشند. با وجود این، بافت میلیاردر ۸۴ ساله، در رینگ مبارزه با نسخه جوان تر و چابک تر ۳۰ ساله خود حتی یک راند هم دوام نخواهد آورد. وی در یکی از نشست های سالانه برکشایر در این مورد گفت: ​

«بله، اگر می خواستم با مبالغ کوچک کار کنم، بیشتر متمایل به خرید سهامی بودم که می توان به آن سهام گراهامی گفت؛ این سهام ارزش خالص کمتری دارد، ارزشی شاید حتی کمتر از سرمایه در گردش. از قضا از نقطه نظر درصد بازدهی، کار با مبالغ کوچک، نتایج بهتری نیز در پی دارد؛ چرا که فرصت های بیشتری با این گونه سرمایه گذاری نصیبتان می شود.​ اگر با مبالغ کوچک کار کنید، هزاران هزار فرصت بالقوه در دنیای سرمایه گذاری خواهید داشت.​ پس اگر با مبالغ اندک کار می کنید، مزیت های بیشتری نسبت به من دارید».

​با این اوصاف شما هزاران و هزار فرصت بالقوه دارید که وارن از آن ها بی نصیب است. شما با سرمایه گذاری در سهام خالص یا سهام های کلاسیک گراهامی، مزیت بزرگی نسبت به جادوگر اوماها دارید!

از طرفی به رغم سادگی روش گراهام، به نظر می رسد که بیشتر سرمایه گذاران، سهام کلاسیک گراهامی را نادیده می گیرند. امروزه سرمایه گذاران طوری سرمایه گذاری می کنند گویی میلیاردر هستند. انتخاب گزینه های سرمایه گذاری که نام های بزرگی چون اپل و گوگل را یدک می کشند و نگه داشتن آن ها، بزرگ ترین اشتباه سرمایه گذاران تازه کار است.

وارد شدن به بازار سرمایه مستلزم داشتن اراده و ایمان قوی است، چیزی که هم گراهام و هم بافت در چنته داشتند. سرمایه گذاران هوشمند در مورد مالکیت سهام اپل و گوگل لاف نمی زنند. آن ها به سرمایه گذاری در کارخانه های کوچک الکترونیک و شرکت های کوچک خرده فروشی تمایل بیشتری دارند.

​اگر تا این جای مطلب را خوانده اید پس احتمالاً سرمایه گذاری پیر مانند وارن بافت نیستید. شما مانند وارن جوان با افق دیدی بی انتها هستید که پیش به سوی ثروتمند شدن در حرکت است.​

ادامه مطلب
W2
قوانین طلایی سرمایه گذاری وارن بافت

وارن بافت مالک شرکت برکشایر هاتاوی و سومین مرد ثروتمند جهان است. وارن بافت ثروت خود را از راه سرمایه گذاری در کسب وکارهای سودآور و در درازمدت کسب کرده است. وی که از شاگردان بنجامین گراهام معروف است در کتاب مجموعه مقالاتش نکاتی ارزشمند را برای سرمایه گذاران تازه کار بیان کرده که چندی از آن ها را در قالب قوانین طلایی سرمایه گذاری وارن بافت در خانه سرمایه مرور خواهیم کرد.

تئوری مالی مدرن

​ جالب ترین ایده های سرمایه گذاری وارن بافت در سی و پنج سال گذشته آن هایی بوده اند که با نام تئوری مالی مدرن شناخته می شوند.

​​ این تئوری مجموعه ای از ایده ها است که به یک مفهوم ساده و گمراه کننده تبدیل می شود. یکی از اصول عمده تئوری مالی مدرن، تئوری مجموعه است​ چرا که مطالعه فرصت های سرمایه گذاری انفرادی نیز اتلاف وقت است. طبق این تئوری شما می توانید ریسک هر سهمی را با نگه داشتن یک مجموعه متنوع از بین ببرید. ریسک باقی مانده تنها ریسکی است که سرمایه گذاران باید جبران کنند.

این ریسک با یک فرمول ساده ریاضی (بتا) قابل اندازه گیری است و نشان می دهد که اوراق بهادار در مقایسه با بازار چقدر پرنوسان هستند. بتا این نوسانات را به خوبی برای اوراق بهادار موجود در بازار اندازه گیری می کند، جایی که اطلاعات وثیقه های مبادله شده به سرعت و با دقت در قیمت ها قرار می گیرد. در دنیای مالی امروز، این بازارهای کارامد هستند که حرف اول و آخر را می زنند. وارن بافت تصور می کند که بیشتر بازارها کاملاً کارامد نیستند و هم تراز کردن نوسان با ریسک، اختلالی بزرگ در آن ها ایجاد می کند.

​تمرکز روی یک سبد سهام در سرمایه گذاری وارن بافت

وارن بافت در مورد تمرکز روی سبد سهام یاد آور می شود که جان مینارد کینز، که اقتصاددانی برجسته و سرمایه گذاری زیرک بود باور داشت که سرمایه گذارها باید مبالغ زیادی از سرمایه خود را به دو یا سه کسب وکار شناخته شده و قابل مدیریت اختصاص دهند.

طبق گفته بافت موفق نامیدن سرمایه گذاران فعال در چند حوضه، مانند این است که هوس بازان را رمانتیک بدانیم. به نظر وارن بافت، سرمایه گذاران همیشه باید به توصیه مارک تواین عمل کنند که می گفت: «همه تخم مرغ هایت را در یک سبد بگذار و به آن سبد نگاه کن».

میراث بنجامین گراهام

​هنر سرمایه گذاری وارن بافت از بن گراهام نشات گرفته که در تعدادی از آثار کلاسیک اش از جمله سرمایه گذار هوشمند، شخصیتی به نام آقای بازاری را معرفی کرده که در وال استریت زندگی می کند. آقای بازاری، شریک تجاری فرضی شما است که سود روزانه کسب وکار شما را می خرد یا سود خود را با قیمت های رایج بازار به شما می فروشد. او دمدمی مزاج است و درجه دیوانگی اش با شکاف بین قیمت و ارزش نسبت مستقیم دارد و در نتیجه فرصت های سرمایه گذاری بیشتری را در اختیار شما می گذارد. وارن بافت نیز آقای بازاری را بازتعریف کرده و بر ارزش این تمثیل گراهام در مورد بازار و عملکرد مناسب آن در سرمایه گذاری صحه می گذارد. درس ارزشمند بعدی بن گراهام، اصل حاشیه امن اوست. طبق این اصل، سرمایه گذاری امن توصیه نمی شود مگر آن که شواهد کافی وجود داشته باشد که بهای پرداخت شده به طور قابل توجهی پایین تر از ارزش سهام است.

ارزیابی رابطه قیمت و ارزش

​سرمایه گذاری واقعی باید بر اساس ارزیابی رابطه بین قیمت و ارزش باشد. استراتژی هایی که مقایسه قیمت و ارزش را به کار نمی بندند منجر به سرمایه گذاری نشده، بلکه تنها در مورد بالا رفتن قیمت گمانه زنی می کنند. از این استراتژی ها نمی توان بدین نتیجه رسید که بهای پرداخت شده کمتر از ارزش سهام است.

​اصل حلقه صلاحیت

اصل حلقه صلاحیت پایه سوم طرح گراهام-بافت در سرمایه گذاری هوشمند است که در کنار آقای بازاری و حاشیه امن قرار می گیرد. این قاعده منطقی، به سرمایه گذاران توصیه می کند که تنها در کسب و کارهایی که قادر به درکشان هستند سرمایه گذاری کنند.

سه توصیه بافت به سرمایه گذارن

سرمایه گذاری وارن بافت

​بافت به سرمایه گذاران سه توصیه می کند:

  1. مراقب شرکت هایی باشید که اصول حسابداری را رعایت نمی کنند. باید مراقب شرکت هایی باشید که حساب هزینه هایش مشخص نیست و به عنوان مثال درک درستی از هزینه های بازنشستگی کارمندانش ندارد.
  2. قراردادهای نامفهوم معمولاً نشان از مدیریت ناکارامد یا حقه باز دارد. اگر پاورقی یا توضیحات قراردادی را متوجه نمی شوید، معمولاً به این دلیل است که مدیرعامل نمی خواهد شما به اصل قضیه پی ببرید.
  3. به شرکت هایی که در مورد درآمد بالا و رشد شرکت شان در آینده غلو می کنند، اعتماد نکنید.

بررسی داده ها

​همیشه باید گزارش داده ها را زیر نظر داشت. حال این داده ها از نوع GAAP باشد یا غیر از آن. خواندن این اطلاعات به شما کمک می کند که به سه پرسش کلیدی پاسخ دهید:

  1. ارزش تقریبی یک شرکت چقدر است؟
  2. آیا این شرکت می تواند در آینده به تعهداتش پایبند بماند؟
  3. مدیران این شرکت با در نظر گرفتن سرمایه ای که در اختیار آن ها می گذارید چقدر کارامد هستند؟

سرمایه گذاری وارن بافت و اوراق قرضه

بافت در در رابطه با اوراق قرضه می گوید: «در بحران اقتصادی اوایل دهه ۱۹۹۰ تعداد زیادی از شرکت ها زیر بار بدهی کمر خم کردند که این قضیه درست خلاف چیزی بود که تحقیقات آکادمیک پیش بینی می کرد. طبق این تحقیقات نرخ های بهره بالاتر اوراق قمارآمیز باید نرخ های بهره پیش فرض را جبران می کرد که چنین اتفاقی نیافتاد».

سرمایه گذاری منطقی و درازمدت

سرمایه گذاری وارن بافت

​بیشتر سرمایه گذاران، چه انفرادی و چه وابسته به بنگاه سرمایه گذاری، به خوبی می دانند که بهترین راه برای سرمایه گذاری مشترک، استفاده از صندوق سرمایه گذاری شاخص است که هزینه های کوچک را پشتیبانی می کند. کسانی که چنین روشی را پیش می گیرند اطمینان خواهند داشت که نتایج خالصی (پس از هزینه ) حتی بهتر از اکثر متخصصان سرمایه گذاری به دست خواهند آورد.

با این حال، اگر شما می خواهید سبد سهام خود را بسازید، باید چند نکته را در نظر بگیرید: سرمایه گذاری وارن بافت چیز پیچیده ای نیست، هرچند نمی توان آن را آسان نامید. سرمایه گذار باید بتواند کسب وکارهای منتخب را به درستی ارزیابی کند. منظور از «کسب و کارهای منتخب» آن است که شما لزوماً نیازی به داشتن تخصص در زمینه کارکرد هر شرکتی نیستید. شما فقط باید بتوانید شرکت هایی را که در حلقه صلاحیت تان است ارزیابی کنید. اندازه این حلقه خیلی مهم نیست؛​ اما، شناخت مرزهای آن امری حیاتی است.

برای سرمایه گذاری موفق، نیازی به شناخت بازارهای کارامد، تئوری سبد سهام، قیمت گذاری اختیاری، یا شناخت بازارهای نوظهور ندارید. در واقع، بهتر است که هیچ اطلاعی از این موارد نداشته باشید. هدف شما به عنوان یک سرمایه گذار باید صرفاً خرید با قیمت منطقی و انتخاب کسب وکاری ساده و منطقی باشد که در ۵، ۱۰ و ۲۰ سال آینده، درآمدی بیشتر از اکنون خواهد داشت.

اگر نمی توانید سهامی را تا ۱۰ سال نگه دارید حتی برای ده دقیقه هم مالک آن نباشید. ​سرمایه گذاری مانند تجارت آنی و در لحظه نیست. آینده نگری و شناسایی ریسک های سرمایه گذاری، می تواند در استمرار موفقیت دخیل باشد. سرمایه گذاری اهداف طولانی مدت دارد و ریسک های تجارت را نیز ندارد. سرمایه گذاری وارن بافت یعنی به حداقل رساندن ریسک برای کسب ثروت در درازمدت.

با کمترین قیمت بالاترین ارزش را بدست آورید

سرمایه گذاری وارن بافت

قیمت چیزی است که می پردازید و ارزش چیزی است که به دست می آورید. اتلاف پول ممکن به شکل پرداختن بهایی بیش از ارزش واقعی سهام نمود پیدا کند. هزینه های تلف شده زمانی مشخص می شوند که بهره زیادی بابت بدهی وام ها یا کارت های اعتباری می پردازید.

طبق این اصل وارن، همیشه باید به دنبال فرصتهایی برای کسب ارزش بیشتر با پرداخت کمترین قیمت ممکن بود. اگر می خواهید سهام یا حتی جوراب بخرید، بهتر است زمانی بخرید که کیفیت را در ازای قیمتی مناسب به دست می آورید. بهترین صنایع برای سرمایه گذاری، شرکت هایی هستند که توانایی ارائه کیفیت را در هر زمانی دارند. در حقیقت باید به دنیال سرمایه گذاری در شرکت هایی بود در عرضه محصولات با کیفیت پیشتازاند.

تقویت عادات مالی سالم

طبق قوانین سرمایه گذاری وارن بافت، عادت کردن یکی از مهم ترین عادات بشریت است و زنجیرهای که عادات بر گردن ما می افکند آن قدر سبک است که آن ها را حس نمی کنیم و به تدریج به قدری محکم می شوند که گسستن آنها غیر ممکن است. وارن بافت بر این باور است که برای تبدیل شدن به سرمایه گذاری موفق باید عادات مالی مثبت و سالم را در خود تقویت کرده و عادات مضر مالی را ترک کنیم. سرمایه گذاری سودهای اولیه از نظر وی، مقدمه ی پیشرفت در سرمایه گذاری بلندمدت است.

طبق ایده های وارن بافت نباید فریب سودهای آنی را خورد و باید پول های کسب شده را دوباره وارد چرخه سرمایه گذاری کرد. تقویت عادات مالی به معنای مراقبت از درآمدها و جلوگیری از هزینه های بی مورد است. پس باید مخارج خود را در همه حال مدیریت کرد.

ادامه مطلب
buffet-(4)
هشت ایده وارن بافت برای سرمایه گذاران مبتدی

ایده های وارن بافت برای سرمایه گذاران مبتدی

ایده های وارن بافت برای سرمایه گذاران

وارن بافت در جشن تولد ۸۷ سالگی خود، در جواب بهترین ایده سرمایه گذاری این گونه گفت : “وقتی که فرد سرمایه داری با فرد باتجربه ای ملاقات می کند، فرد سرمایه دار تجربه کسب می کند و فرد باتجربه پولدار می شود.” او اشاره داشت که تجربه کلید نهایی برای سرمایه گذاری موفق است، اما سرمایه گذاران مبتدی چه می شوند؟ خوشبختانه این افراد می توانند از ایده های افراد باتجربه نظیر وارن بافت استفاده کنند. نگاهی به این ۸ نکته کلیدی ثابت شده و ایده های وارن بافت برای سرمایه گذاران مبتدی بیاندازید:

۱- تنوع بخشی همواره ایده ی خوبی نیست.

ایده های وارن بافت برای سرمایه گذاران مبتدی جهت سرمایه گذاری در بورس سهام

برخی از سرمایه گذاران همواره به اهمیت تنوع بخشی در سرمایه گذاری اشاره می کنند درحالی که وارن بافت با این عقیده مخالف است. تنوع بخشی و ایجاد گوناگونی در سرمایه گذاری ازنظر بافت مختص افرادی است که تجربه کافی در سرمایه گذاری ندارند. سرمایه گذاران باتجربه معمولاً بر مبنای افق زمانی درازمدت  سرمایه گذاری می کنند. برخی از سرمایه گذاران مبتدی به منظور جلوگیری از ضرر، در کمپانی های مختلفی سرمایه گذاری می کنند. ولی این امر موجب می شود تا نتوانند بر روی عملکرد تمامی شرکت ها نظارت و توجه کافی را داشته باشند.

 

 

۲- ابتدا در تواناهایی خود سرمایه گذاری کنید.

بهترین سرمایه گذاری، سرمایه گذاری در توانایی های خودتان است. هر آنچه می توانید انجام دهید که توانایی خود و یا شغل خود را گسترش دهید. ازآنجایی که بیشتر مردم تمایل دارند تا درآمد اصلی آن ها از شغلی غیر از سرمایه گذاری در بورس تأمین شود، وارن بافت به گسترش توانایی های افراد تأکید می کند.

۳- به خودتان به عنوان یک سرمایه گذار موفق اعتماد داشته باشید.

ازنظر بافت، سخت ترین کار این است که به تصمیمات سرمایه گذاری خود اعتماد کنید. برای موفق شدن، شما احتیاج دارید به ترس هایتان غلبه کنید و به حرف های دیگران توجه نکنید.

۴- تنها جایی سرمایه گذاری کنید که از وضعیت شرکت و حوزه ی کاری آن ها اطلاعات کافی دارید.

وارن بافت می گوید مردم اغلب یا بیش ازاندازه قبل از سرمایه گذاری فکر می کنند و یا آن چنان که باید فکر نمی کنند. او می گوید هیچ وقت در حوزه ای که آن را متوجه نمی شوید سرمایه گذاری نکنید. او می گوید چنانچه توانستید حوزه ی کاری یک شرکت را در ۱۰ دقیقه متوجه شوید، می توانید آن شرکت را به عنوان هدف سرمایه گذاری انتخاب کنید. در غیر این صورت بهتر است که شرکت دیگری را انتخاب کنید.

۵- مطمئن شوید که اخبار موثق را دنبال می کنید.

یکی از راه های موفقیت، توجه نکردن به تمامی تیترهای خبری است. بافت به قانون ۱-۹۹ معتقد است. او می گوید اگر سهام شرکتی باسابقه ی ۱۰۰ ساله دچار کاهش ارزش ۱۰ درصد شود، نباید سریعاً به این خبر واکنش نشان داد. زیرا این شرکت توانایی جبران ضرر وارده را دارد.

۶- خرید سهام یک شرکت به معنی خرید بخشی از یک کسب وکار است.

تصور کنید که صاحب یک سوپرمارکت هستید و برای رونق بخشیدن به کسب وکار خود باید به تمام قیمت ها، محصولات و همسایگان خود توجه کنید. خریدن سهام یک شرکت نیز به منزله خرید بخشی از کسب وکار است، پس باید به تمام جوانب این کسب وکار فکر کنید.

۷- از اشتباهاتتان درس بگیرید و به جلو حرکت کنید.

ایده های وارن بافت برای سرمایه گذاران مبتدی جهت سرمایه گذاری در بورس سهام

شاید شگفت زده شوید وقتی بدانید که حتی وارن بافت هم اشتباهات بزرگی را مرتکب شده است، اما او معتقد است که از تمام اشتباهات می توان درس گرفت. بافت می گوید فهرستی از اشتباهات خود تهیه کنید تا مطمئن شوید که دوباره آن ها را تکرار نمی کنید.

۸- سرمایه گذار روزانه نباشید.

بافت به خرید سهام و نگه داری آن برای چند دهه اعتقاد دارد. دو فکر اصلی در اینجا مطرح است: ۱) اگر شما سهمی را باقیمتی کمتر از ارزش واقعی آن خریداری کرده باشید، سرانجام به سوددهی می رسد. ۲) اگر در یک کسب وکار عالی سرمایه گذاری کرده باشید، بعد از مدتی به سوددهی می رسد. بنابراین یک سرمایه گذار صبور نهایتاً با نگه داری سهام در دراز مدت به سود بالایی می رسد.

او همچنین معتقد است خریدوفروش سهام به صورت کوتاه مدت موجب می شود بخش عظیمی از سود به عنوان کمیسیون و مالیات از حساب شما کسر شود. پس بهترین کار نگه داری سهام برای مدت طولانی است. در واقع وارن بافت یکی از بهترین سرمایه گذاری های طولانی مدتی که انجام داده است، خرید شرکت برکشایر هاثاوی است که جزئیات آن را در کتاب گلوله برفی وارن بافت می توانید مطالعه نمایید.

نمونه ای از ایده شماره هشت در بورس ایران

ایده های وارن بافت برای سرمایه گذاران مبتدی در بورس ایران نیز باید کاربرد داشته باشد. بخش زیادی از سرمایه گذاران افق زمانی کوتاه مدت را در معاملات خود در پیش می گیرند. تعداد بسیاری از شرکتها هستند که در گذشته قیمت سهامشان چندین برابر شده است و کسب این سود مستلزم صبر و گذر زمان است. نیازی به چند دهه نیست اما حداقل چندین ماه و یا چندین سال(۳-۴ سال) زمان نیاز دارد. در نمودار زیر رشد قیمت سهام شرکت س. توسعه و عمران استان کرمان با نماد “کرمان” نشان داده شده است.

ایده های وارن بافت برای سرمایه گذاران مبتدی

در فروردین ماه ۱۳۹۲ قیمت سهام این شرکت ۸۰۰ ریال بود که پس از حدود ۴ سال با سود زیاد و قابل قبول(رشد ۲۶ برابری) قیمت آن به ۲۱۰۰۰ ریال رسید. اگر شما هم تازه به بازار بورس وارد شده اید، آموزش بورس و روش های سرمایه گذاری در بازار بورس را باید بیاموزید تا سودهای این چنینی را در معاملاتتان به دست آورید.

ادامه مطلب
کسب درآمد
بهترین روش های کسب درآمد بدون سرمایه در ایران

وقتی صحبت از راه اندازی کسب وکار به میان می آید، بیشترِ افراد با حسرت به این موضوع نگاه می کنند. آن ها متصورند که تا سرمایه بزرگی نداشته باشند، نمی توانند موفق شوند.

راه اندازی کسب وکاری پُرسود برای بیشترِ افراد همان سنگ بزرگی است که علامتِ نزدن است؛ در نتیجه انگیزه شان را از دست می دهند و بی علاقگی به شغل فعلی شان را تحمل می کنند.

اگر بگوییم بدون سرمایه هم می شود به کسب وکار پرسودی رسید، شاید عجیب به نظر برسد، ولی واقعاً این طور نیست. افراد زیادی در دنیا هستند که بدون سرمایه یا با سرمایه بسیار اندک، به کسب وکارشان رونق بخشیده اند.

لازمۀ رسیدن به این موفقیت، داشتن آگاهیِ کافی است. در این مقاله می خواهیم به روش های کسب درآمد بدون سرمایه بپردازیم و خیال تان را راحت کنیم که لازم نیست حتماً سرمایه بزرگی داشته باشید تا به سود فراوان برسید.

چرا این روزها همه به کسب درآمد بدون سرمایه فکر می کنند؟

کسب درآمد

افزایش مخارج و هزینه های گذران زندگی، کافی نبودن درآمد بسیاری از مشاغل و کار زیاد و درآمد پایین، افراد را به فکر پیدا کردن شغل تازه می اندازد و در این میان، فکر کردن به شغلی که خودت آن را راه انداخته باشی، ایدۀ وسوسه کننده ای است.

در عین حال نداشتن سرمایۀ زیاد و در نظر گرفتن احتمال شکست و ناکامیِ راه اندازیِ کارِ جدید موجب می شود افراد به روش های کسب درآمد بدون سرمایه فکر کنند تا ریسک کمتری را متحمل شوند. هرچند این کار، ایدۀ هوشمندانه ای است، ولی باید آگاهی بیشتری نسبت به آن کسب کنید.

مزایا و معایب کسب درآمد بدون سرمایه

یادتان نرود برای آغاز هر کسب وکاری، تنها داشتن ایده و چشم انداز زیبا کافی نیست. باید برنامه ریزی کنید و این امر امکان پذیر نیست، مگر زمانی که مزایا و معایب آن را بدانید.

  • مزایا

همین که نیازی به داشتن سرمایه ای هنگفت برای راه اندازی کسب وکار ندارید، مزیت بزرگی است و انگیزه تان را برای حرکت در مسیر زیاد می کند. بسیاری از کسب وکارهای کوچک، بدون سرمایه اولیه به سود بالایی می رسند و چه چیز مهیج تر از این؟!

بسیاری از کسب وکارهای بدون سرمایه به شکل اینترنتی یا کار در منزل و دورکاری هستند و این خودش امتیازهایی دارد. در این کارها شما می توانید زمان را مدیریت کنید و به قول معروف «رییس خودتان باشید».

چنین مشاغلی نیاز به حضور فیزیکی در محل کار مشخصی ندارد و در نتیجه شما انرژی و هزینۀ رفت و آمدتان را نیز ذخیره می کنید. دست تان برای ایده پردازی هم باز است و می دانید هر چقدر تلاش کنید و راه های خلاقانه تری را پیش بگیرید، به درآمد بالاتری می رسید.

  • معایب

با در نظرگرفتن تک تک مزایای راه اندازی کسب و کار بدون سرمایه، نمی توان این موضوع را کتمان کرد که اگر سرمایه وجود داشت، شاید بسیار سریع تر کارتان را گسترش می دادید.

اگرچه در همه حال باید زمان صرف کنید تا میوۀ درختی را که کاشته اید، بچینید اما اگر سرمایه خوبی وجود داشته باشد، ممکن است زمان رسیدن به نتیجه کمتر شود، زیرا امکانات و موقعیت های بیشتر و بهتری در دسترس دارید.

حتی می توانید ایده پردازان و بازاریابان زیادی را استخدام کنید و به درآمد بیشتری برسید، در مقایسه با زمانی که یکّه و تنها هستید یا با گروه کوچکی همکاری می کنید. اما این موضوع اصلاً نگران کننده نیست چرا که با تلاش و خلاقیت می توانید کارتان را آن قدر قوی کنید که دیگران روی شما سرمایه گذاری کنند.

از سوی دیگر می توانید زمان رسیدن به نتیجه را با شناخت مخاطب و نیازهایش و گزینش راهکارهای مؤثر، کمتر کنید.

روش های کسب درآمد در ایران

با توجه به مزیت هایی که روش کسب درآمد بدون سرمایه، پیش پای ما می گذارد نمی توان آن را نادیده گرفت. مسیرهای متنوعی برای کسب این نوع از در آمد وجود دارند.

قبل از پرداختن به آنها، لازم است که نکته ای را با هم در میان بگذاریم. وجود روش های متنوع برای کسب درآمد بدون سرمایه به این معنی نیست که شما می توانید بدون هیچ مقدمه ای و در طول یک شب، میلیاردر شوید.

میوه در آمد کسب وکار بدون سرمایه، زمانی شیرین و خواستنی می شود که نهالش را کاشته و آن را پرورش داده باشید. برای هر اقدام جدیدی باید تلاش، تمرکز و برنامه ریزی را به کار بگیرید.

خب، حالا با توجه به این نکته، به سراغ معرفی روش های کسب درآمد بدون سرمایه می رویم:

  1. اجاره ملک مانند: اجاره خانه، مغازه یا زمین کشاورزی
  2. اجاره انواع ماشین آلات مانند: مثل بتن ریز، ویبراتور، کمپرسی و تراکتور
  3. سرمایه گذاری در بازارهای مالی مانند: بازار سکه، طلا، ارز و بورس
  4. مشارکت در کسب و کارها
  5. کسب درآمد اینترنتی
  6. کسب درآمد از فعال کردن روش های جدید و نوپای در آمد زایی (حداقل در ایران)

۱- کسب درآمد در دنیای مجازی

کسب درآمد اینترنتی

امروزه بسیاری از افراد به دلایل مختلف به ایجاد کسب و کار اینترنتی روی آورده اند. ایده کسب درآمد اینترنتی ممکن است به ذهن خیلی ها خطور کرده باشد ولی فکر کردن به مواردی مانند شروع کسب و کار با هزینه زیاد، وقت گیر بودن و طولانی بودن مسیر برای رسیدن به درآمد بالا مانعی برای عملی کردن ایده هایشان به شمار می رود.

قبل از هر چیزی باید بدانید که کسب درآمد اینترنتی به زمان و انرژی زیادی نیاز دارد تا به نتیجه مطلوبی برسد. با کمی صبر و حوصله می توانید به هدف خود دست پیدا کنید.

شاید بتوان گفت که سرمایه یکی از مهم ترین دغدغه های ذهنی افراد برای شروع کسب و کار است. اما نیازی به نگرانی نیست. شما می توانید بدون نیاز به سرمایه اولیه یا با پایین ترین هزینه کسب درآمد کنید. بیشترین تحول در حوزه اینترنت و مشاغل کامپیوتری از سال ۲۰۰۰ به بعد آغاز شد.

از این زمان به بعد موج انفجار کسب و کارهای آنلاین و راه اندازی استارت آپ ها در گوش جهان پیچید. اما به مرور زمان با ظهور شبکه های اجتماعی مانند فیسبوک و به دنبال آن برنامه هایی مانند اینستاگرام و تلگرام، روند کسب درآمد اینترنتی دستخوش تحول بیشتری شد.

خوشبختانه در حال حاضر کسب درآمد محدود به استفاده از کامپیوتر نمی شود. اپلیکیشن های متعددی وجود دارند که به راحتی می توان از آنها برای کسب درآمد استفاده کرد. مثل کسب درآمد از اینستاگرام، کسب درآمد از تلگرام، کسب درآمد از یوتیوب و غیره.

کسب در آمد اینترنتی یعنی به کار گرفتن دانش و تخصص در فضای مجازی. کسب در آمد خوب از اینترنت در گذر زمان اتفاق میافتد. اینطور نیست که با راه اندازی یک وب سایت و فروش محصولات سریع به نتیجه برسید. شما در کنار وب سایت تان باید در شبکه های اجتماعی هم حضور پررنگی داشته باشید تا به نتیجه مطلوب تری برسید.

جذب فالورهای بیشتر در اینستاگرام، جذب تعداد زیادی کاربر برای کانال تلگرامی خود، گذاشتن مطالب جذاب در بخش وبلاگ، ایجاد محتوای ویدئویی برای معرفی وبسایت و محصولتان در سایت های ویدئویی از جمله آپارات، یوتیوب و غیره، از جمله کارهایی است که باید انجام دهید.

به یاد داشته باشید که شما حکم مادر وبسایت خود را دارید و برای پرورش فرزندتان باید زمان بگذارید. اگر خوب آن را پرورش دهید و هر روز مراقبش باشید در عرض ۲ سال فرزند نوپای شما شروع به راه رفتن می کند، روز به روز قدم هایش را محکم تر برمی­دارد و در نتیجه شما را به اوج می رساند.

۲- مزایای کسب درآمد اینترنتی

کسب درآمد

۱- رهایی از محدودیت های زمانی و مکانی که کارهای معمولی برایمان می تراشند

در کسب وکار اینترنتی، شما بدون حضور در زمان و مکان خاصی و حتی در سفر، در خواب و استراحت کسب درآمد می کنید. در هر جای دنیا که باشید می توانید کار خود را مدیریت کنید. این یکی از بزرگ ترین مزیت های کسب درآمد اینترنتی است.

۲- شروع با حداقل سرمایه

برای راه اندازی کسب و کار اینترنتی به سرمایه زیادی نیاز ندارید. می توانید با گوشی، کامپیوتر، نوت بوک یا استفاده از شبکه های مجازی، بدون هیچ سرمایه ای کسب در آمد کنید. البته شاید در بعضی موارد به سرمایه اندکی نیاز پیدا کنید.

مثلا ساخت وبسایت که آن هم با خرید ارزان ترین دامنه، هاست و قالب های فروشگاهی وردپرس می توانید کار خود را شروع کنید. نگران سرمایه زیاد نباشید.

۳-ارتباط مستقیم اما از نوع متفاوت با مشتریان خود

کسب درآمد

دسترسی به مشتریان و مدیریت بسیار راحت آنها در کسب و کارهای اینترنتی از دیگر مواردی است که می توانیم به آن اشاره کنیم.

در این نوع کسب و کارها، می توانید با مشتری خود حتی بعد از خرید ارتباط داشته باشید، نظر آنها را در مورد محصول خریداری شده بدانید، با ارسال ایمیل و پیامک آنها را از محصولات جدیدتان آگاه کرده یا آنها را از تخفیف ها و امکانات ویژه تان باخبر کنید.

۴- صرفه جویی در زمان

می توانید به جای هدر دادن وقت و انرژی تان در پشت ترافیک و سر و کله زدن با خیابان های شلوغ، در اتاق خواب خود پای لپ تاپ بنشینید و کسب درآمد کنید. ساعت های هدر رفته بیرون از خانه را به کسب و کار اینترنتی اختصاص دهید.

با این کار، هر زمان که بخواهید می توانید استراحت کنید؛ بین کارتان نرمش کرده، قهوه ای بنوشید و محیط کاری شادی را برای خودتان ایجاد کنید.

چند اشتباه بزرگ در کسب و کارهای اینترنتی

هر کسب و کاری راه ها و چاه های منحصر به خودش را دارد. کسب و کار اینترنتی نیز این گونه است. در ادامه، چهار اشتباه بزرگ را به شما گوشزد می کنیم که در مسیر کسب و کارتان نباید انجامشان دهید.

۱- شروع کار بدون هیچ برنامه ای

کسب درآمد

هیچ وقت بدون برنامه خاصی کارتان را شروع نکنید. اگر هدفی برای راه اندازی کسب و کار نداشته باشید به جایی نمی رسید. بدون هدف حرکت نکنید. نقشه راه را برای خودتان ترسیم کنید. کسب و کارهای اینترنتی رقابتی هستند. هر چه هدفمندتر و شفاف تر قدم بردارید موفق تر می شوید.

۲- به کجا چنین شتابان؟

بیشتر افراد فکر می کنند همین امروز که کسب و کارشان را راه اندازی کردند فردا باید به در آمد برسند. یعنی کسب درآمد سریع و راحت بدون هیچ تلاش زیادی. اگر غیر از این چیزی سر راهشان سبز شود، بعد از مدتی خسته می شوند و از ادامه مسیر امتناع می کنند.

به طور یقین، هر کسب و کاری نیاز به زمان دارد تا در طول این مدت، میزان بازدهی خود را نشان دهد. عجله نکنید. هر چند کسب درآمد اینترنتی شروع آسانی دارد ولی در ادامه مسیر، تنها با خرج کردن صبر و حوصله تان می توانید به موفقیت برسید.

۳- رها کردن شغل فعلی به بهانه کار اینترنتی

این اشتباه را افراد شاغل مرتکب می شوند. معمولاً این افراد به دلیل هیجان اولیه خود سعی می کنند که از شغل اول خود استعفا داده و تمرکزشان را روی کسب و کار اینترنتی بگذارند. موفقیت در این روش، بسیار اندک است.

بهتر است شغل قبلی خود را ادامه داده و بخشی از زمان روزانه خودتان را به فعالیت در کسب و کار اینترنتی تان اختصاص دهید.

پس از مدتی که در کار خود حرفه ای شدید و به این نتیجه رسیدید که با تخصیص زمان بیشتر می توانید در آمد بالاتری داشته باشید، آن وقت از شغل قبلی انصراف دهید و تمام تمرکزتان را روی کسب درآمد اینترنتی بگذارید.

روش های کسب درآمد در فضای مجازی:

  • راه اندازی وب سایت های خدماتی یا فروش محصولات
  • نوشتن برنامه ها و افزونه های کاربردی
  • مدیریت پیج ها یا کانال های شبکه های اجتماعی
  • همکاری در فروش وب سایت ها
  • پیوستن به جرگه فریلنسرها
  • آموزش مجازی
  • راه اندازی پیج ها و کانال های جذاب

۱- راه اندازی وب سایت های خدماتی یا فروش محصولات

یکی از بهترین نقطه های قوت اینترنت، امکان ایجاد یک وب سایت برای فروش محصولات در هر ساعتی از شبانه روز است. این امکان، مخصوصا برای سایت هایی که کالای فیزیکی ندارند به یک هدیه بسیار با ارزش تبدیل شده است. چون آنها می توانند حتی در زمانی که خواب هستند نیز با فروش محصولاتشان کسب درآمد کنند.

این موضوع برای کسانی که کالای فیزیکی یا خدمات را می فروشند – نه تا اندازه کالاهای دیجیتال – نیز برقرار است. اگر صاحب یک مغازه هستید، می توانید از ورودی های سایت خود که بیش از چند هزار نفر هستند سودهای کلانی کسب کنید.

۲- نوشتن برنامه ها و افزونه های کاربردی

دانش برنامه نویسی یکی از برتری های آشکار در دنیایی است که روز به روز با تغییر کدها، رنگ تازه ای به خود می بیند. اگر به چندین سال قبل برگردیم و از زبان کسی که از آینده آمده برای مردم از گوگل و خرید آنلاین و کار در خانه بگوییم، احتمالا شاخ درمی آورند. با گسترش گوشی های موبایل هوشمند، بازار اپلیکیشن ها نیز حسابی پر رونق شده است.

امروزه هر کسب و کاری یک اپلیکیشن مخصوص به خود دارد و در آن اطلاع رسانی هایش را منتشر کرده و حتی محصولاتش را به فروش می رساند. شما می توانید با نوشتن اپلیکیشن های جذاب و کاربردی، بازار بزرگی را از آن خود کنید و حتی به یک برند قابل اعتماد تبدیل شوید.

در گوشه و کنار جهان تازه اپلیکیشن ها، به لطف سیستم های مدیریت محتوایی مثل وردپرس، جوملا و دروپال، فرصت های زیادی برای نوشتن برنامه های ریز و درشت و افزونه های کاربردی فراهم شده است.

با کمی خلاقیت و ترکیب آن با دانش برنامه نویسی تان می توانید یک پشت بام پر از پول را پارو بزنید. چون برنامه شما یک بار نوشته می شود اما میلیون ها بار فروش می رود. به دنبال حفره ها باشید. سعی کنید با برنامه یا افزونه تان آن حفره ها را پر کنید.

۳- مدیریت پیج ها یا کانال های شبکه های اجتماعی

کسب درآمد

شبکه های اجتماعی مثل فیسبوک، تلگرام و اینستاگرام، بسترهای بسیار بزرگی برای معرفی شغل ها، انسان ها و سازمان ها هستند. اما همه مردم آن قدر زمان ندارند که هم به کسب و کار خودشان برسند و هم در شبکه های اجتماعی محصولات، خدمات و حتی خودشان را تبلیغ یا معرفی کنند.

در این بین است که شما می توانید به عنوان یک مدیر، هم سروسامانی به پیج و کانال دیگران بدهید و هم در آمدی از این راه داشته باشید.

۴- همکاری در فروش وب سایت ها

گاهی ما مشتری را داریم ولی جنس را نه. در این وضعیت، بهترین کاری که می توانیم انجام دهیم، همکاری با فروش وب سایت ها است. بسیاری از سایت های فروشگاهی، درصدهای قابل توجهی از فروش محصولاتشان را به همکاران فروش اختصاص می دهند.

این یک معامله دوسر سود است؛ چون هم آنها بازار فروش محصولاتشان را گسترش می دهند و هم شما به سودی خالص می رسید. مزیت های همکاری در فروش شامل مواردی مانند زیر می شوند:

  • رسیدن به سود خالص بدون نیاز به درگیر شدن با فرایندهای تولید و توزیع
  • عدم نیاز به انبار محصولات تولید شده
  • عدم نیاز به پشتیبانی محصول

۵- پیوستن به جرگه فریلنسرها

از تب و تاب فروش محصولات فیزیکی و دیجیتالی که بگذریم به فروش مهارت ها می رسیم. اینترنت بستری را برای متخصصین فراهم کرده که می توانند بعد از ساعت های کاری معمولی شان، شغل دوم راحتی داشته باشند. شغلی که برای انجام آن نیازی به خروج از منزل ندارند. به این نوع از کسب و کار، فریلنسری گفته می شود.

کسب و کار فریلنسری آن قدر در جهان جا افتاده که تقریبا یک سوم بار کاری کشوری مثل آمریکا بر دوش فریلنسرها است. برای معرفی شدن به عنوان یک آزادکار با تجربه (همان فریلنسر) نیاز به صبر و تلاش صادقانه دارید.

به یاد داشته باشید که همیشه کار مورد علاقه خودتان را انجام دهید. در این صورت، نه تنها کیفیت کار شما غیرقابل مقایسه خواهد شد بلکه از تلاشی که دارید، خسته نمی شوید.

۶- آموزش مجازی

درصد قابل توجهی از مردم، مهارت هایی قابل آموزش به دیگران دارند. اینترنت این امکان را برای آنها فراهم می کند که به سادگی بتوانند مهارت خاص خود را به تعداد افراد زیادی آموزش دهند.

در این نوع از آموزش، کافی است که تنها یک بار، مهارت خود را در قالب فیلم، صدا و حتی به صورت متنی تهیه کنید و بارها آن را به فروش برسانید. حتی می توانید بروزسانی های جدیدی برای آموزش خودتان در نظر بگیرید و از این راه، خودتان را در صدر جدول آموزش آن مهارت نگه دارید.

برای فروش آموزشتان هم می توانید به سایت های آموزشی فعال در اینترنت مثل «فرادرس» یا «فرانش» و سایت هایی از این دست، مراجعه کنید.

در این گونه سایت ها، بدون آنکه خودتان را درگیر فرایندهایی مثل تاسیس سایت، سئو، بازاریابی و فروش کنید آموزشتان را به دیگران می فروشید و درصدی از فروشتان را به این سایت ها می پردازید. در غیر این صورت می توانید خودتان یک وب سایت تخصصی بزنید و در آن شروع به آموزش مهارت هایتان کنید.

البته بسترهایی مثل تلگرام و اینستاگرام را نیز نباید فراموش کرد. افراد بسیار زیادی در این شبکه های اجتماعی حضور دارند. با یک برنامه ریزی هدفمند می توانید بخش قابل توجهی از آنها را به مشتریان خود تبدیل کنید.

علاوه بر این می توانید در کنار آموزش مجازی، کلاس های خصوصی رفع اشکال یا کلاس های خصوصی اضافی نیز برپا کرده و از این راه نیز در آمدی جداگانه برای خودتان ایجاد کنید.

۷- راه اندازی پیج ها و کانال های جذاب

اگر مطلبی برای آموزش دارید یا فکر می کنید که می توانید از خلاقیتتان برای تولید محتواهای جذاب استفاده کنید هر چه زودتر دست به کار شوید و در یک یا چند شبکه اجتماعی – پیشنهاد ما حداکثر دو شبکه است – کار خودتان را آغاز کنید.

کم کم وقتی که در این شبکه ها افراد زیادی عضو شما بشوند می توانید از طریق گرفتن تبلیغات، درآمد بسیار خوبی داشته باشید.

علاوه بر این می توانید کارهای هنری، انواع خدمات مثل آرایشگری، خیاطی و انواع غذاها، شیرینی ها و دسرها را در منزل تهیه کنید و از طریق پیج یا کانال خود به فروش برسانید.

روش های کسب درآمد در دنیای واقعی

کسب درآمد از دنیای واقعی

اغلب افرادی که با اینترنت آشنا نیستند، به دنبال شرکت هایی می گردند تا بتوانند از طریق کار کردن برای آن ها به درآمد بدون سرمایه اولیه برسند. راه های زیادی برای اینکه خودتان بتوانید کسب وکاری بدون سرمایه در دنیای واقعی بیافرینید وجود دارد:

  1. نگهداری از سالمندان
  2. نگهداری از کودکان
  3. نگهداری از حیوانات خانگی
  4. تهیه غذای خانگی
  5. انجام تعمیرات
  6. فروش محصولات
  7. مشاوره دادن در زمینه تخصص تان
  8. کسب درآمد از اجاره همه چیز (خانه، اتاق، پارکینگ و …)
  9. ارسال بسته و غذا با ماشین و یا دوچرخه شخصی
  10. فروش لباس های دست دوم و یا استفاده نشده
  11. کسب درآمد از بورس
  12. مشارکت در کسب وکار
  13. فروشگاهی برای ایده هایتان باز کنید.

در این میان به تشریح برخی از موارد رایج می پردازیم.

۱- کسب درآمد از بورس

کسب درآمد از بورس

سرمایه گذاری یا بهتر است بگوییم، علم سرمایه گذاری، انواع روش های کار کردن با پول را شامل می شود. یکی از این روش های داغ و پرجنب وجوش – به خصوص در ایران – بازار بورس است.

برای برخی از ما، بورس، همچنان در ردیف واژه های تازه و مشکوک، جا خشک کرده است. اما شاید بد نباشد به جای چپ چپ نگاه کردن به بازارهایی مثل بورس، قدمی در جهت آشنایی با این مفهوم ها برداریم و یک بار برای همیشه بفهمیم که اصلا بورس چیست؟

یکی از بهترین مکان ها برای یادگرفتن چم وخم بازار بورس «خانه سرمایه» است. شما می توانید هم به صورت حضوری و هم غیرحضوری در بهترین و به روزترین آموزشگاه بورس ایران آموزش ببینید.

با استفاده از آموزش بورس می توانید به صورت مجازی وارد بازار بورس شوید و بدون اینکه ریالی پول جابه جا کنید، از صفر تا صد سرمایه گذاری در بورس را یاد بگیرید، معامله انجام دهید، با فضای بورس آشنا شوید و بعد از اینکه مطمئن شدید می توانید از بورس کسب درآمد کنید، به سراغ بازار واقعی بورس بروید.

با سرمایه کم شروع کنید، ضرر نمی کنید؛ اگر هم ضرر کردید در عوض نبض بازار را به دست می گیرید و تجربه کسب می کنید. اگر به سود رسیدید، در طول زمان سودتان را افزایش دهید، آهسته حرکت کنید. شما می توانید بدون حضور در تالار بورس، درآمدزایی از آن را آغاز کنید.

۲- مشارکت در کسب و کار (سرمایه گذاری خطرپذیر)

یکی از راه های جالب برای کسب درآمد بدون سرمایه، مشارکت در کسب و کار دیگران است که به آن سرمایه گذاری خطرپذیر هم می گویند.

در این روش شما بدون اینکه شخصا کسب و کاری را راه اندازی کنید، تنها با گذاشتن مبلغ مشخصی در سود و زیان تجارت دیگران شریک می شوید. در صورت انتخاب کسب و کار درست و داشتن آگاهی از روش های نوین سرمایه گذاری، می توانید سود زیادی از این روش به دست آورید.

۳- کسب درآمد از اجاره همه چیز

کسب درآمد

این روش جدیدی نیست و همچنان یکی از بهترین راه های در آمد زایی به شمار می رود. از روزگاران خیلی دور، صاحبان ملک با اجاره دادن خانه مسکونی، تجاری، زمین کشاورزی، ویلا و باغ، کسب درآمد می کردند.

شما هم می توانید در کنار شغل اصلی خود، چیزهایی که دارید را اجاره دهید و ماهیانه مبلغی دریافت کنید. اجاره دادن خودروی شخصی، ماشین آلات ساختمانی و صنعتی هم می تواند منبع خوبی برای کسب درآمد باشد.

می توانید با شرکت های کرایه اتومبیل یا به صورت شخصی با افرادی که کارشان رانندگی است قرارداد ببندید. حتی می توانید کتاب یا محصولات فرهنگی تان را برای مدتی اجاره دهید.

برای این کار باید موتور خلاقیتتان را روشن کنید. مثلا ایجاد یک کتابخانه عمومی در مجتمع های مسکونی یا محله ها با کتاب هایی که از شما یا همسایه هایتان تشکیل می شود راهی مفید برای پول درآوردن از کتاب هایی است که مدت ها در حال خاک خوردن بود ه اند!

۴- فروشگاهی برای ایده هایتان باز کنید

جملات انگیزشی

یکی از روش های پنهان در آمد زایی، فروش ایده است. این روش کسب درآمد در ایران خیلی مرسوم نیست ولی کم کم جایگاهش را پیدا خواهد کرد.

در این روش، افرادی که متخصص هستند و ایده های بکری دارند می توانند ایده شان را بفروشند. علاوه بر این، شرکت هایی مانند شرکت های شتاب دهنده استارت آپ ها روی ایده ها سرمایه گذاری می کنند و با دادن مبلغی برای سرمایه اولیه، به راه اندازی کسب و کار فرد، سرعت می بخشند. از آنجایی که هدف این مقاله، اشاره به روش های کسب درآمد است، به تفصیل به این مقوله نپرداختیم.

پردرآمدترین کسب و کارهای بدون نیاز به سرمایۀ اولیه

مشاغل بسیاری در دنیا وجود دارند که بدون نیاز به سرمایه می توان در آن ها به درآمد خوبی رسید که در ادامه نگاهی به چند نمونه از آن ها می اندازیم.

۱- تولید محتوا:

کسب وکارهای بسیاری هستند که برای معرفی بهتر خدمات خود، به افرادی برای نوشتن متن، ساختن ویدئو و اینفوگرافیک نیاز دارند. اگر در این زمینه مهارت دارید می توانید در تولید محتوا موفق باشید.

۲- تایپ کردن:

شرکت های فراوانی به منشی با توان تایپ سریع نیازمندند. اگر دارای این مهارت هستید، دست به کار شوید.

۳- کسب درآمد از طریق شبکه های اجتماعی:

حتماً اینفلوئنسرهای بسیاری را دیده اید که این روزها با تولید محتوا برای صفحات شخصی خود به مخاطبان بالایی رسید ه اند. حتما نام «صدف بیوتی» در اینستاگرام به گوشتان خورده است.

اگر شما نیز چنین پتانسیلی در خود می بینید که بتوانید صفحه ای بسازید و ایدۀ جذابی را در آن بپرورانید، تبریک می گویم. احتمالاً به زودی کسب وکارهای متعددی به شما تبلیغ می دهند.

۴- رانندگی در تاکسی های اینترنتی:

افراد زیادی هستند که حتی بدون اینکه سررشتۀ چندانی از فضای مجازی داشته باشند، از مهارت رانندگی شان استفاده می کنند و در تاکسی های اینترنتی مشغول به کار می شوند.

این روزها به دلیل کاهش استفادۀ مردم از پول نقد، امکان پرداخت آنلاین در تاکسی های اینترنتی و پیدا کردن نزدیک ترین راننده، تمایل به استفاده از این سیستم خدمت رسانی بیشتر شده است. در این خصوص می توان به تاکسی های اینترنتی پرطرفداری چون «اسنپ» و «تپسی» اشاره کرد.

۵- تهیه غذای خانگی:

صرف غذا از نیازهای اولیه بشر است. این روزها افراد بسیاری به دلیل مشغله زیاد، زمان کافی برای طبخ غذا ندارند. از آن گذشته، خوردن غذای «مامان پز» چیز دیگری استدر این خصوص می توان به صفحه اینستاگرامی «بشقابک» اشاره کرد!

پس شما هم می توانید از مهارت تان در آشپزی استفاده کنید یا حتی همانند صفحه ی اینستاگرامی «آیزادفود» میوه های خشک در اختیار مشتریان بگذارید و یا اینکه به تهیه مواد ضروری در طبخ غذا مانند سبزی سرخ کرده، بادمجان سرخ کرده، رب گوجه، رب انار و غیره بپردازید.

هرچه خلاقیت بیشتری به خرج دهید، شانس بیشتری در جلب مشتری دارید.با بالارفتن هزینه های زندگی و تلاش افراد برای پیدا کردن شغلی با درآمد بالاتر، ایدۀ راه اندازی کسب وکاری که با کمترین هزینه بتواند بالاترین بازده را بدهد، ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است.

توصیۀ دوستانۀ ما به شما این است که چشم بسته قدم برندارید و دانش تان را افزایش دهید. در عصر مدرن، اینترنت روش ارتباطی مؤثری برای برقراری ارتباط مستقیم با مشتریان است؛ بنابراین اگر با آن آشتی کنید، در بازاریابی موفق ترید.

البته ما از داشتن برگ برنده حرف می زنیم و ناآشنایی با فضای اینترنت، مانع راه اندازی کسب وکار نمی شود. چه بسیارند افراد مستعدی که با مغزهای پُر از ایده، آرزوی راه اندازی کسب وکاری با امضای خودشان را دارند و از دست های خالی شان می ترسند.

با دانستن هرچه بیشتر دربارۀ کسب وکارهای بدون سرمایه و راهکارهای هوشمندانۀ رسیدن به موفقیت، می شود این آرزو را به خاطره تبدیل کرد.

ادامه مطلب
post-blog-alt
اگر از موج گرانی جا مانده ایم با پول و پس انداز خود چه کنیم ؟

وقتی یک تورم بزرگ در کشور را تجربه می کنیم و قیمت ارز در کمتر از ۶ ماه به بیش از ۲ برابر چند ماه گذشته خود رسیده است و همینطور قیمت ها در بازار های دیگر مثل مسکن ، طلا و ارز رشد زیادی کرده است بسیاری از ما ممکن است از این موج جا مانده باشیم و بخواهیم سریعا پول و پس انداز خود را تبدیل به سرمایه گذاری کنیم که از این موج رشد قیمت ها جا نمانیم.

بسیاری از مشاوره های اقتصادی من بعد از روز های تورم دقیقا به همین موضوع اختصاص دارد که ما با پس انداز خود چه کنیم و پولمان را کجا سرمایه گذاری کنیم؟ سرمایه هایی از چند میلیارد تومان تا چند ۱۰۰ میلیون تومان !.

نمونه ای از دغدغه های جلسات مشاوره اقتصادی بعد از موج گرانی :

من می خواستم قبل از گرانی ها مسکن بخرم آنقدر صبر کردم که مسکن گران شد، حالا چه کنم ؟

من خانه ای داشتم که قبل از گرانی ها فروختم و حالا بعد از افزایش قیمت ها همان خانه را هم نمی توانم بخرم!

من چند سال است از بانک سود می گیرم اما تورم آنقدر بالا رفت که پولم با سود این چند ساله اش قدرت خرید همان سال شروع سپرده گذاری را ندارد! چه کنم ؟

سال ها کار کردم و این پول ها را پس انداز کردم حالا با این تورم و موج گرانی سال ها تلاش من در مدت چند ماه ارزشش نصف شد!


 اولین اتفاق که بعد از موج گرانی گریبانگیر همه ما می شود

یادم هست در همین روز ها مشغول کاری بانکی بودم و مردم را می دیدم که همه  صحبت از گرانی و تورم می کردند و قیمت ها را با چند ماه قبل مقایسه می کردند و افسوس می خوردند.افسردگی بعد از تورم اتفاقی است که در کشور های جهان سوم با تورم ها ناگهانی بالا رخ می دهد که به شدت مخرب است و به واسطه مقایسه دارایی هایمان در قبل و بعد از تورم و افسوس خوردن از عدم خرید کالاهایی که شامل تورم شدند(مثل دلار ،سکه ،مسکن و…) این حالت ر وحی را در ما ایجاد می شود. این حالت روحی باعث تصمیم های غلط اقتصادی در بین مردم مثل خریدن و سرمایه گذاری در کالاهایی دارای حباب قیمتی می شود.در این شرایط حاضر عوام جامعه با خود فکر می کند از هر طریقی شده باید سریعا پول خود را تبدیل به دلار،سکه و یا مسکن کنند تا از تورم جا نمانند غافل از اینکه ممکن است درحباب قیمتی این کار را انجام دهند..! به شدت توصیه می کنم درگیر افسردگی بعد از تورم نشوید و برای جبران آن تصمیم های هیجانی اشتباه نگیرید. صریح تر بگویم افراد هیجان زده این روز ها ،بازنده های ماه ها و سال های آینده خواهند بود.راه حل جبران این تورم کوتاه مدت نیست.راه حل این است که بر روی افزایش دانش و هوش مالی خود کار کنیم تا در سالهای آینده بتوانیم این کاهش ارزش پول را با تصمیم های درست اقتصادی در زندگیمان جبران کنیم.


مراقب باشیم احمق بزرگتر نشویم

تئوری اقتصادی داریم با نام تئوری احمق بزرگتر! در این تئوری بسیاری افراد با اینکه می دانند قیمت فعلی بیش از حد واقعی است به واسطه اینکه احتمال زیادی می دهند که فرد دیگری را پیدا خواهند کرد که آن فرد کالای مورد نظر را با قیمت بیشتر از آنها خریداری می کند (احمق بزرگتر) اقدام به سرمایه گذاری می کنند. در این تئوری حبابها تا وقتی ادامه دارند که احمقهایی وجود داشته باشند که حاضر باشند کالای مورد نظر را با قیمت بیش از حد واقعی خریداری کنند.
این رفتار و تفکر باعث ایجاد حباب قیمتی در کالا و سپس ترکیدن حباب بعد از مدتی میشود. ترکیدن حباب معمولا خودش را به ٢ شکل نشان میدهد یکی اینکه قیمت ها بسیار کاهش پیدا میابد و مدل دوم اینکه بازار برای مدتی در رکود قرار می گیرد و معاملات کم میشود و به اصطلاح رونق ندارد.

 

مشابه این اتفاق {تئوری احمق بزرگتر و ایجاد حباب قیمتی } در سهام شرکت پدیده رخ داد که در جریان اتفاقات بعدش هستید،همینطور در قیمت مسکن در سال های ٨۶ و ٩٢ رخ داد که باعث رکود چندساله بازار مسکن شد.همینطور در دلارِ ٣٨٠٠ تومانی سال ٩١ و سپس افت آن برای حدود ۵ سال رخ داد و در بازار سهام هم شکستن حباب در نیمه دی ماه ٩٢ در خاطر همه بورسی ها هست.{ مثال برای حباب و تئوری احمق بزرگتر بسیار داریم …} به هر حال در شرایط تورمی برخی از کالا ها و قیمت ها بسیار بالاتر از ارزش واقعی خود معامله میشوند ، مراقب باشیم درگیر تئوری احمق بزرگتر و حباب در آنها نشویم.

 


یک توصیه کلی برای بعد از موج گرانی :

بعد از موج گرانی معمولا بازار ها وارد فاز نوسانات جدی می شوند طوری که هم احتمال سود بالاست و احتمال ضرر، در این شرایط یکی از گزینه های مطلوب این است که بپذیریم از موج گرانی جا مانده ایم و با تصمیمات غیر منطقی و عجولانه سرمایه خود را به خطر نیندازیم و سعی کنیم امن ترین روشی که می توانیم سرمایه خود را رشد دهیم انتخاب کنیم،یکی از روش های کم ریسک برای افرادی که متخصص بازار های سرمایه گذاری نیستند استفاده از اوراق مشارکت و صندوق های سرمایه گذاری است، البته سعی کنید در این شرایط با افراد خبره و مشاوران سرمایه گذاری مشورت کنید یه خصوص اگر میزان سرمایه شما بالاست حتما از مشاوره اقتصادی بهره ببرید زیرا هر فرد شرایط متفاوتی دارد و همانطور که یک نسخه پزشکی را نمی توان به همه بیماران داد!، یک نسخه سرمایه گذاری را نیز نمی توان به همه افراد پیشنهاد داد و نیاز است تا مشاور اقتصادی با توجه به وضعیت شما راهکار درست اقتصادی را به شما پیشنهاد دهد.

ادامه مطلب
چطور یک ایده ثروت ساز پیدا کنیم؟
چطور یک ایده ثروت ساز پیدا کنیم؟

ذهن انسان، گنجینه ای از افکار و تخیلات منحصربه فردی است که می توانند با دریافت توجه کافی، خالق زیباترین و بهترین تجربیات باشد. خیلی وقت ها ما این قدرت ذهن را به سادگی دست کم می گیریم و بسیاری از فرصت های خود را بدون اینکه متوجه باشیم از دست می دهیم. با اینکه همه ی افکار موجود در ذهن ما نتیجه ی مثبتی در پی ندارند، اما تعداد افکاری که می توانند تبدیل به واقعیتی جذاب و لذت بخش شوند، بیش از حد تصور ماست. ایده های ثروت ساز یکی از همین افکار مثبت هستند که می توانند دریایی از سرمایه و خوشبختی را به ما هدیه دهند. احتمالا کنجکاو شده اید که با این افکار جالب و پربازده بیشتر آشنا شوید! پس با ما همراه باشید تا شما را با دنیای جذاب ایده ثروت ساز آشنا کنیم.

ایده ثروت ساز چیست؟

چطور یک ایده ثروت ساز پیدا کنیم؟

ایده های ثروت ساز، ایده ها و راهکارهای خلاقانه ای هستند که می توان از آن ها برای ایجاد منابع پایدار مالی و حتی علمی بهره برد. با پیگیری این ایده ها، رسیدن به اهداف و آرزوها تبدیل به ساده ترین کار جهان خواهد شد و انسان می تواند با کوچک ترین تلاش به بزرگ ترین نتایج ممکن دست پیدا کند. یک ایده ثروت ساز خوب، منجر به اخذ تصمیمات منطقی و هوشمندانه در افراد می شود. همین موضوع ارزش ثروت ایجاد شده توسط این اشخاص را تعیین می کند.

ایده های ثروت ساز چه ویژگی هایی دارند؟

ایده هایی که منجر به تولید ثروت و منابع مالی دائمی و بی پایان می شود، معمولا دارای سه ویژگی مشترک هستند. اگر ایده های شما دارای این ویژگی ها هستند، با خیال راحت برای پیاده سازی آن ها برنامه ریزی کنید؛ چرا که قرار است تمامی رویاهایتان را به حقیقت تبدیل کنند. این ویژگی ها عبارت اند از:

۱- نیاز طیف وسیع تری از جامعه را برآورده می کنند

معمولا ایده های ثروت ساز نیاز بخش بزرگی از جامعه را برآورده می کنند. پیاده سازی این ایده ها مشکل افراد بسیاری را برطرف می کنند و باعث می شوند افراد بیشتری برای رفع نیاز یا حل مشکل شان به خرید ایده ی شما روی بیاورند. به این ترتیب، بدون تلاش زیاد، ثروت به سمت شما روانه خواهد شد.

چطور یک ایده ثروت ساز پیدا کنیم؟

۲- خلاقانه هستند

خلاقیت یکی از ویژگی های این نوع از ایده هاست. با طرح راهکارهای خلاقانه، می توان بر مشکلات حل نشدنی غلبه کرد. در بسیاری از مواقع راهکار دائمی و مناسبی برای رفع برخی از نیازها در دسترس نیست. خلاقیت کمک می کند تا این نیازها به روش جدیدی برطرف شوند. همین موضوع سیل ثروت را به سوی شما جاری خواهد کرد.

چطور یک ایده ثروت ساز پیدا کنیم؟

۳- میزان اثرگذاری بیشتری دارند

از دیگر ویژگی های یک ایده ثروت ساز، میزان اثرگذاری بیشتر آن نسبت به سایر روش هاست . معمولا چنین راهکارهایی به طور آنی نیاز افراد را مرتفع می کنند و می تواند اثر خود را در طولانی مدت حفظ کنند. به همین جهت نسبت به سایر روش ها از طرفداران بیشتری برخورداند و ثروت بیشتری را جذب می کنند.

چطور یک ایده ثروت ساز پیدا کنیم؟

۴- قابلیت اجرایی دارند

مهم ترین ویژگی یک اندیشه ی ثروت ساز، داشتن قابلیت اجرا شدن است. افکاری که قابل پیاده سازی نیستند همیشه در حد یک رویا باقی می مانند و مسلما نمی توان از آن ها توقع تولید پول و ثروت داشت. پس پیش از ایده پردازی بررسی کنید که آیا فکر شما از قابلیت اجرایی برخوردار است یا خیر.

مهم ترین نکته درمورد یک ایده ی ثروت ساز چیست؟

مهم ترین نکته درمورد ثروت ساز شدن ایده این است که یک ایده با اجرای درست موفق می شود. حالا گاهی این ایده، آن قدر ساده است که اصلا فکرش را هم نمی کنیم که بتواند ثروت ساز باشد، اما فردی می آید و این ایده را ثروت ساز می کند. بیایید با یک مثال ساده شروع کنیم؛ اگر دقت کنیم در محل زندگی همه ی ما سوپر مارکت های متعددی وجود دارد که همه سوپر مارکت هستند، اما یکی از آن ها از بقیه شلوغ تر و پرفرو ش تر است! چرا؟ مگر ایده ی همه این سوپر مارکت ها یکسان نیست؟ همگی آن ها می خواهند نیاز اهل محل را به لوازم مصرفی منزل تامین کنند، اما یکی از این سوپر مارکت ها از دیگران موفق تر است. به این خاطر که ایده به خودی خود اهمیتی ندارد و مهم درست اجرا کردن آن است.

مثلا سوپر مارکت پرفروش تر محصولات را زیباتر در قفسه ها چیده است، با برخورد گرم تری با مشتریان رفتار می کند و فروشگاه مرتب تری دارد و همین موضوع های ساده باعث شده است بیشتر فروش کند و پولسازتر باشد. پس بهتر است به جای تمرکز زیاد روی ایده، به اجرای آن فکر کنیم. بیایید مثال دیگری را بررسی کنیم، شما به دنبال کلاس زبان مناسبی برای ثبت نام می گردید، در این بین موسسات بسیار زیادی وجود دارند، چند موسسه را انتخاب می کنید و با آنها تماس می گیرید. در این تماس تلفنی، موسسات ویژگی های دوره های آموزشی و اساتید خود را معرفی می کنند و شما تصمیم می گیرید کدام یک را انتخاب کنید. وقتی به موسسه می روید می بینید بسیاری دیگر نیز به همان دلایل شما این موسسه زبان را انتخاب کرده اند و این موسسه توانسته است نسبت به سایر رقیبان موفق تر و به عبارتی ثروت سازتر عمل کند.

خوب حالا دقیقا متوجه می شویم که ثروت ساز بودن یک تفکر، چندان هم به خود ایده ربطی ندارد. مثلا ایده موسسه زبان یا ایده سوپر مارکت ایده های ثروت ساز و غیرمعمولی به نظر نمی آیند، اما می توانند برای برخی افراد ایده ای ثروت ساز باشند و برای برخی دیگر خیر.

چطور یک ایده ی ثروت ساز مخصوص به خودمان پیدا کنیم؟

پس همانطور که گفتیم ایده ثروت ساز به واسطه اید اش ثروت ساز نشده است، بلکه اجرای ایده مهم است،خیلی ها به اشتباه فکر می کنند ایده ثروت ساز باید یک ایده ی خاص باشد، اما واقعیت این است که هر ایده اجرایی خاص می خواهد تا تبدیل به یک ایده ثروت ساز شود، ساده ترین ایده ها با اجرایی متفاوت، ثروت ساز می شوند و خاص ترین افکار با اجرایی بد شکست می خورند. پس من هم اگر می خواهم یک ایده ثروت ساز پیدا کنم، بهتر است به این موضوع توجه کنم که چه ایده ای را می توانم خوب اجرا کنم؟ چه کاری را می توانم بسیار بهتر از دیگران انجام دهم، این دقیقا همان ایده ای است که من را ثروتمند می کند. برای اینکه بفهمیم چه ایده ای را می توانیم خوب اجرا کنیم، باید لیستی از ایده هایی که فکر می کنیم می توانیم به خوبی اجرا کنیم، تهیه کنیم.

ایده ثروت ساز

۵ سوالی که می توانید با آن ها ایده ثروت ساز خود را پیدا کنید!

برای اینکه بفهمیم دقیقا چگونه می توانیم ایده ثروت ساز خود را پیدا کنیم، کافیست چند دقیقه زمان بگذاریم و به ۵ سوال زیر پاسخ دهیم. سعی کنید برای هر سوال چند دقیقه زمان بگذارید. مطمئن باشید این ۵ سوال می توانند دریچه های جدیدی را در یافتن یک ایده ثروت ساز به روی شما باز کند.

  1. من در گذشته چه کارهایی را به خوبی انجام داده ام؟
  2. من در گذشته به واسطه انجام چه کارهایی توسط اطرافیانم مورد تحسین قرار گرفته ام؟
  3. تفریح من انجام دادن چه کاری است؟
  4. انجام دادن چه کاری برای من ساده است؟
  5. اگر جای صاحب چه کسب و کاری باشم می توانم کار او را بهتر انجام دهم؟

پس از فکر کردن و پاسخ دادن به سوالات بالا می توانید به ایده ثروت ساز مخصوص خودتان بسیار نزدیک شوید. وقتی که به سوالات بالا پاسخ دهیم، ذهن فعال می شود و ایده عالی ما پس از مدتی پیدا خواهد شد. سعی کنید سوالات را در یک دفترچه یا گوشی همراه خود یادداشت کنید. سپس در روزهای آینده ایده هایی را که به ذهن تان م رسند زیر این سوالات اضافه کنید. خواهید دید بعد از مدتی دفترچه ای از ایده های مختلف دارید که هر یک می توانند تفکری ثروت ساز باشند. حالا کافیست از بین این ها یک ایده را انتخاب و آن را به بهترین شکل اجرا کنیم.

باورهایی که باعث می شوند که نتوانید ایده ی ثروت ساز خود را پیدا کنید

چطور یک ایده ثروت ساز پیدا کنیم؟

در بسیاری از مواقع، ما تاثیر افکار منفی و ضعیف روزمره را بر زندگی و اهداف خود نادیده می گیریم. گاهی آن قدر این تفکرات و جملات ناخوشایند را در ذهن خود مرور می کنیم که پس از مدتی افکار منفی تبدیل به واقعیت می شوند. این افکار در تمامی بخش های زندگی ما نفوذ می کنند که یکی از این بخش ها پیدا کردن ایده ی ثروت ساز است. برای آشنایی هرچه بیشتر شما با این تفکرات آسیب زننده، چندین مورد از آن ها را در ادامه معرفی می کنیم. این افکار غلط را به خاطر بسپارید و از آن ها دوری کنید.

  1. درآمدم برای پس انداز کافی نیست: شاید پس از پرداخت قبض ها و خرید مایحتاج خانه مبلغ چندانی ته حساب تان باقی نماند؛ اما قبل از اینکه این مبلغ کم را در ذهن خود تبدیل به یک فاجعه ی مالی کنید، به خاطر داشته باشید که حتی پس انداز کردن کمترین مبالغ می تواند در آینده برایتان نجات دهنده باشد.
  2. پول داشتن فقط دردسر است: بسیاری از افراد بر این باور اشتباه پایبند هستند که پول باعث دردسر است. اما استیو سیبولد (Steve Siebold) نویسنده ی کتاب «ثروتمندان چگونه فکر می کنند؟»، معتقد است که پول مشکلات را حل می کند. به عقیده ی او، افراد متوسط جامعه با این افکار که ثروتمندان فریبکار یا خوش شانس هستند، شست وشوی مغزی شده اند. درست است که نمی توان با پول شادمانی را خریداری کرد، اما می توان با آن زندگی را ساده تر و لذت بخش تر کرد.
  3. این روزها پولدار شدن سخت است: اینکه وضعیت مالی فعلی خود را متاثر از شرایط بیرونی ببینید و نقش خود را در ایجاد این شرایط انکار کنید، باعث محدودیت ذهنی شما خواهد شد. مادامی که فکر می کنید پولدار نمی شوید، به پول نخواهید رسید. با اینکه فکر کردن مطلق به پولدار شدن هم می تواند مشکل ساز باشد، اما به خاطر داشته باشید که این کار نیازمند واقع بینی و اقدام هوشمندانه است.
  4. هیچ وقت نمی توانم قسط هایم را بپردازم: اگر قسط ها و قرض های بسیاری برای پرداختن دارید، پیش دستی کنید و پیش از رسیدن زمان پرداخت به جمع آوری پول بپردازید. با این تفکر که هرگز از پس پرداخت آن ها بر نمی آیید، واقعا در پرداخت آن ها عاجز خواهید شد.
  5. هیچ وقت از سرمایه گذاری سر در نمی آورم: سرمایه گذاری دارای ابعاد گوناگونی است که باعث می شود امری پیچیده به نظر برسد. بسیاری از افراد در اولین برخورد با این پیچیدگی خسته و کلافه می شوند و تصور می کنند که هرگز از آن سر در نخواهند آورد. با این وجود، همه می توانند با یادگیری اصول اولیه ی سرمایه گذاری بر این ترس کاغذ غلبه کنند و پولی را که با طرز تفکر اشتباه از دست داده اند، مجددا به دست آورند. سرمایه گذاری بهترین راه برای به کار انداختن سرمایه و افزایش آن است.
  6. هرگز به اندازه ی فلانی پول در نمی آورم: به قول مارک تواین (Mark Twain): «مقایسه مرگ لذت است». به خصوص مقایسه ی وضعیت مالی خود با دوستان تان که اشتباه ترین کار ممکن است. چنین مقایسه هایی باعث افسردگی، ناامیدی و حتی دلخوری می شوند و نتیجه ای جز این ها در پی ندارند. پس به جای مقایسه، اهداف مالی خودتان را طراحی کنید و برای رسیدن به آن ها تلاش کنید.
  7. فقط می توانم در حد رشته ی خودم پول در بیاورم: بسیاری از ما عادت کرده ایم که به حرفه ای ترین افراد –که پول زیادی هم در نمی آوردند- در رشته ی خود نگاه کنیم و فکر کنم که نهایتا آینده ی ما نیز مثل آن ها خواهد بود. این تفکر باعث آزردگی و ناامیدی ما می شود. از سوی دیگر داشتن چنین تفکر بازدارنده ای ما را در وضعیت مالی فعلی نگاه می دارد و مانع کسب درآمد بیشتر می شود.
  8. دیگر برای پس انداز بازنشستگی دیر شده است: شاید به تازگی وارد چهل سالگی شده باشید و به خاطر شرایط کاری خاص تان، موفق به پس انداز پول کافی برای دوران بازنشستگی نشده باشید. قطعا در چنین شرایطی ترس گریبان هر کسی را می گیرد، اما از خود بپرسید آیا درآمد دارید؟ آیا می توانید مقداری از آن را پس انداز کنید؟ اگر جواب تان مثبت است، ترس را کنار بگذارید و به پس انداز سرمایه بپردازید.
  9. برای پول درآوردن باید پول داشت: این طرز فکر، کلیشه ای ترین تفکر منفی در بین قشر متوسط است. همین فکر باعث می شود افراد ایده های خود را بی سرانجام رها کنند. کلیشه ها معمولا بهترین بازدارنده ها و بدترین مخرب ها هستند. هرچه سریع تر از شر این طرز فکر مسموم خلاص شوید، سریع تر می توانید پول در بیاورید.
  10. علاقه ای به چک کردن موجودی حسابم ندارم: اگر تمایلی به بررسی موجودی کارت بانکی تان ندارید، احتمالا همین چند روز پیش ولخرجی بسیار بدی کرده اید و می ترسید با عدد کوچک حساب تان مواجه شوید. چنین تفکری برای پولدار شدن خطرناک است. هنگامی که از کارت بانکی برای خرید استفاده می کنید، باید بیشتر متوجه مخارج تان باشید.

پس از پیدا کردن ایده ثروت ساز مخصوص به خود، باید آن را با چه چیزهایی سازگار کنید؟

همانطور که در بخش ویژگی های ایده ثروت ساز اشاره کردیم، قابلیت اجرا و پیاده سازی ایده، از مهم ترین ویژگی های چنین طرز فکری است. تفکری که به عمل تبدیل نشود در حد یک رویا باقی می ماند و خیلی زود به خاطرات می پیوندد. برای پیاده سازی افکار، ابتدا باید آن ها را با شرایط حاکم بر محیط سازگار کرد. شرایطی که در ادامه نام می بریم، برخی از مهم ترین مواردی هستند که باید پیش از پیاده سازی ایده، مورد توجه قرار دهید:

  1. شرایط اجتماعی و فرهنگی: در بسیاری از موارد تفکرات و ایده های ما با شرایط و خط قرمزهای جامعه ای که در آن زندگی می کنیم هم خوانی ندارد. این عدم هم خوانی و هماهنگی باعث می شود ناب ترین و پولسازترین ایده ها با شکست مواجه شوند. پس سازگاری اید دو مورد با یکدیگر از مهم ترین فاکتورهایی است که باید مد نظر قرار دهید.
  2. شرایط اقتصادی: نظریه های پولساز تا زمانی قابلیت تولید سرمایه دارند که با وضعیت اقتصادی و جیب مخاطبین سازگاری داشته باشند. تصور کنید ایده ی شما نیاز قشر متوسط جامعه را برطرف می کند، اما هزینه ای که برای ارائه ی آن در نظر گرفته اید مناسب درآمد قشر هدف تان نیست. در این حالت نظریه ی شما شکست خواهد خورد.
  3. شرایط سیاسی: توجه به شرایط سیاسی کشور و هماهنگی آن با ایده ی شما موجب می شود تا در مسیر حرکت خود دچار مشکلات اساسی نشوید و در چارچوب قوانین محیط خود باقی بمانید.
  4. شرایط زیست محیطی: یکی از مواردی که زیاد از قلم می افتد توجه به شرایط زیست محیطی است. گاها ایده هایی بسیار عالی و پولساز داریم که در صورت پیاده سازی، آسیب های جبران ناپذیری را به محیط زیست وارد می کند. ثروت سازی یعنی به دست آوردن سرمایه، پس نابودی سرمایه ی عظیمی همچون محیط زیست آن هم به قیمت رسیدن به سرمایه ای بسیار کوچکتر، به مرور ایده ی شما را با مشکل مواجه خواهد کرد.
ادامه مطلب
۱۰ جنبه هوش مالی
۱۰ جنبه هوش مالی از نگاه کیوساکی

با بالارفتن هزینه ها و تورم در دنیای رقابتی امروز، تلاش افراد نیز برای به دست آوردن پول بیشتر، افزایش یافته است. شاید این هدف بین بسیاری افراد مشترک باشد، اما آیا صِرف اینکه بگوییم می خواهم پولدار شوم کافی است؟ شاید عده ای تصمیم بگیرند کمتر هزینه کنند یا پول هایشان را در بانک نگه دارند. آیا این روش برای رسیدن به دارایی بیشتر مؤثر است؟ البته که نه! شما برای اینکه ثروتمند شوید، باید دانش مالی تان را افزایش دهید. در این مقاله، ۱۰ جنبه هوش مالی را از زاویه دید سرمایه دار مشهور امریکایی، رابرت کیوساکی بررسی می کنیم.

هوش مالی چیست؟

10 جنبه هوش مالی از نگاه کیوساکی

در تعریفی ساده، هوش مالی معیاری برای سنجش این موضوع است که شما تا چه اندازه از پول تان درست استفاده می کنید؟ داشتن هوش مالی بالا بدین معنا نیست که فردی لزوماً سرمایه گذاری زیادی انجام خواهد داد یا احتمالاً یک میلیونر بازنشسته خواهد شد. هوش مالی یعنی اینکه پول تان را مسئولانه مدیریت کنید. ممکن است تصمیم اقتصادی هوشمندانه ای بگیرید، پول تان را خرج کرده یا بر اساس برنامه، پس انداز کنید. افرادی که تنها روی هزینه کردن تمرکز می کنند، هوش مالی پایین تر و افرادی که بخشی از پول خود را پس انداز کرده و به آن اولویت می بخشند، هوش مالی بالاتری دارند.

کیوساکی کیست؟

10 جنبه هوش مالی از نگاه کیوساکی

رابرت تورو کیوساکی (Rabert Toru Kiyosaki) متولد ۸ آوریل ۱۹۴۸، سرمایه دار امریکایی و نویسنده است. او بنیان گذار Rich Global LLC و The Rich Dad شرکت آموزش مالی خصوصی است و از طریق کتاب و ویدئو، افزایش هوش مالی را آموزش می دهد. کیوساکی نویسندۀ بیش از ۲۶ عنوان کتاب است که از میان آن ها می توان به مجموعه کتاب هایی که با هزینۀ شخصی اش منتشر کرده است همچون سری کتاب های «پدر ثروتمند، پدر فقیر» اشاره کرد. این مجموعه کتاب، به ۵۱ زبان دنیا ترجمه شده و بیش از ۴۱ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته است. این کتاب برای تمامی کسانی که می خواهند کنترل اوضاع مالی خود را به دست گرفته و هوش اقتصادی شان را افزایش دهند، کاربردی است. کیوساکی در این کتاب به بیان دو تفکر می پردازد:

«کارکردن برای پول» و «کارکردن پول برای شما». کیوساکی معتقد است ثروتمندشدن بیش از اینکه به سخت کارکردن ارتباط داشته باشد، به درست فکرکردن، تحلیل عقلانی و افزایش هوش مالی مرتبط است و برای رسیدن به این مهارت باید آموزش دید. به همین دلیل در کتاب «پدر ثروتمند، پدر فقیر» روی آموزش این نکات به کودکان از همان ابتدای کودکی تأکید دارد. از دیگر آثار رابرت کیوساکی می توان به کتاب های «چرا ثروتمندان، ثروتمندتر می شوند؟»، «هوش مالی یک میلیاردر را داشته باشید» و «کودکان هوشمند و ثروتمند» اشاره کرد. وی همچنین مقاله های زیادی با موضوع کارآفرینی و راه های رسیدن به ثروت منتشر کرده است.

هوش مالی از نگاه رابرت کیوساکی

رابرت کیوساکی هوش مالی را در ۵ جنبه بیان می کند:

۱- کسب پول بیشتر

10 جنبه هوش مالی از نگاه کیوساکی

درست است که شاید بیشترِ افراد درآمد داشته باشند، اما آنکه درآمد بیشتری به دست آورد، هوش مالی بالاتری نیز دارد. اگر سالی ۵۰۰ میلیون تومان به دست می آورید، نسبت به کسی که سالی ۲۰۰ میلیون تومان به دست می آورد، از هوش مالی بالاتری برخوردارید. کیوساکی می گوید بسیاری از مردم در کسب درآمد ناموفق اند، زیرا می خواهند بدون کار کردن، پول به دست آورند. او می نویسد بسیاری از مردم نمی دانند آنچه آن ها را ثروتمند می سازد، کسب درآمد است نه خود پول. در واقع یادگیری کسب درآمد شما را به پول می رساند. برای پول درآوردن باید بتوانید احساسات تان را کنترل کنید؛ زیرا هوش مالی نوعی از هوش هیجانی (EQ) است. همچنین باید یاد بگیرید لذت و خوشی را به تعویق بیاندازید و آیندۀ مالی تان را برای مبلغ اندکی پول قربانی نکنید. هرگز مسیرتان را رها نکنید؛ هرچند ادامه دادن مسیر دشوار باشد. بر اساس گفته های کیوساکی، مهم ترین عامل برای درآمدزایی این است که مشکلات را حل کنید.

وی می نویسد:

«برای افزایش ثروت، باید با این حقیقت کنار بیایید که مشکلات هرگز از بین نخواهند رفت».

موانع به دست آوردن ثروت را شناسایی کنید و با مشکلات بجنگید تا به ثروت برسید. افراد موفق از مشکلات برای خود پله ترقی می سازند. آن ها ابتدا مشکل را پیدا کرده و مقاومت می کنند تا آن را از بین ببرند؛ سپس با تجربه ای که کسب کرده اند ـ و این ابزاری برای تقویت هوش مالی است ـ سرعت رسیدن به موفقیت را افزایش می دهند. از نقطه امن تان خارج شده و آگاهانه با چالش ها مواجه شوید. در مسیر افزایش هوش مالی، به انجام کارهای خطرناک توصیه نمی شود، بلکه باید یاد بگیرید کارها را متفاوت از آنچه تا پیش از این می دانستید و با شیوۀ متفاوتی انجام دهید. صِرف داشتن یک شغل، به منزلۀ داشتن دارایی نیست. آنچه برای شما ثروت تولید کند، دارایی به شمار می آید. اینجاست که تفاوت مشاغل کارمندی را که تنها تا زمان فعالیت داشتن برایتان پول به همراه می آورد، با سرمایه گذاری و افزایش گردش مالی خواهید فهمید.

۲- حفاظت از پول

10 جنبه هوش مالی از نگاه کیوساکی

زمانی که پول به دست می آورید، باید از آن محافظت کنید نه اینکه کمتر خرج کنید. برای مثال، مواظب پول هایتان باشید تا غارت نشوند. روش های کاهش مالیات را بیاموزید و یا اینکه با هزینه کمتری، کسب و کارتان را هدایت کنید. کسی که ۲۰ میلیون در سال درآمد دارد اما با استفاده از دانش مالی، مالیات اندکی پرداخت می کند، هوش مالی اش در حفاظت از پول، نسبت به کسی که مالیات بیشتری پرداخت می کند، بالاتر است. بانک ها و سایر سازمان ها با استفاده از هوش مالی شان سودی چند برابر آنچه به شما می دهند، دریافت می کنند. برخی دلال ها که واسطی بین خریدار و فروشنده هستند، درصدی از سود دو طرف را دریافت کرده و روی موارد پیشنهادی به شما سرمایه گذاری می کنند. همۀ این ها را گفتیم تا تأکید کنیم برای حفظ پول و کسب دارایی بیشتر، دانش تان را افزایش دهید.

۳- بودجه بندی و برنامه ریزی برای پول

10 جنبه هوش مالی از نگاه کیوساکی

شما باید بتوانید خوب زندگی کنید. به این توصیه اشتباه که پایین تر از سطح مالی تان زندگی کنید، بی توجه باشید! دو راه برای حل بحران بودجه وجود دارد: هزینه هایتان را کاهش یا درآمدتان را افزایش دهید. هرکدام از این روش ها، کسری بودجه را جبران می کند؛ اما کیوساکی باور دارد که در بلندمدت، افزایش درآمد راه حل بهتری است. از نظر وی، مهم است که به مازاد بودجه از هزینه های ثابت فکر کنید. اگر تصمیم دارید ۱۰ درصد از درآمدتان را پس انداز کنید، این ۱۰ درصد را جزء هزینه های ثابت تان قرار دهید. با این ۱۰ درصد پس انداز، مانند صورت حساب یا قبض، رفتار نکنید. آن را زودتر از سایر صورت حساب ها پرداخت کنید. اگر کسی فارغ از میزان درآمد، بتواند بخشی از آن را سرمایه گذاری کند، هوش مالی بالاتری دارد.

کیوساکی در کتاب «پدر پولدار پدر بی پول» می نویسد: «با نگاه کردن به اینکه چگونه کسی زمان و پول خود را صرف می کند، می توان آینده اش را پیش بینی کرد. پول و زمان دارایی های بسیار مهمی هستند. هوشمندانه آن ها را خرج کنید». کیوساکی یادآور می شود زمانی که همه چیز، سخت و دشوار پیش می رود، مردم تمایل دارند کمتر خرج کنند. اگر هزینه های خود را اولویت بندی کنید، می توانید وضعیت مالی تان را بهبود ببخشید. کمتر برای خورد و خوراک هزینه کنید و بیشتر زمان تان را صرف آموزش و ارتقای خود کنید. کیوساکی می نویسد از زندگی در زیر خط متوسط خودداری کنید و در عوض آن را به بالاتر از متوسط ارتقا دهید. موضوع مهمی که وجود دارد این است که گاهی مخارج و هزینه های زندگی افراد از میزان درآمدشان بیشتر است و آن ها را درگیر انواع قسط و قرض می کند. اگر بتوانید به گونه ای برای زندگی و درآمدتان برنامه ریزی کنید که مخارج تان از درآمدتان کمتر باشد، یعنی هوش مالی خوبی دارید.

بودجه بندی نوعی برنامه ریزی برای درآمدها و هزینه هاست. متأسفانه اغلب افراد اگر هم از بودجه بندی استفاده می کنند، تنها برای این است که با کسری بودجه مواجه نشوند. آن ها از این شیوۀ برنامه ریزی برای افزایش پول استفاده نمی کنند. کسری بودجه زمانی رخ می دهد که میزان هزینه از درآمد بیشتر باشد. شاید عدۀ زیادی از افراد در مواجهه با کسری بودجه تلاش کنند هزینه هایشان را کاهش دهند، اما همان طور که گفتیم کیوساکی توصیه می کند بهتر است درآمدتان را افزایش دهید، چرا که روش هوشمندانه تری است. زمانی که یک کسب وکار هزینه هایش از درآمدش بیشتر می شود، سعی می کند هزینه ها را کاهش داده و برای مثال هزینۀ تبلیغات را کاهش دهد. این امر در نهایت به کاهش فروش و شاید هم ورشکستگی منجر شود. کیوساکی مدت ها در یک شرکت زیراکس مشغول فروشندگی بود تا مهارت فروش را آموزش ببیند؛ پس یادگیری مهارت منجر به افزایش درآمد خواهد شد. مازاد بودجه تعریف دیگری است که به افزایش درآمد نسبت به مخارج اشاره دارد.

بیشترِ افراد روی کسری بودجه تمرکز می کنند، اما ثروتمندان روی مازاد بودجه. برای افزایش دارایی تان باید اولویت نخست را روی پس انداز و سرمایه گذاری بخشی از درآمد بگذارید و در مراحل بعد، به پرداخت بدهی ها بپردازید، چراکه با سرمایه گذاری بخشی از درآمد می توان درآمد تازه ای ایجاد کرده و بدهی های پیشین را نیز پرداخت کرد. رابرت کیوساکی می گوید اگر می خواهید آیندۀ کسی را ببینید، نگاهی به هزینه های ماهیانۀ او بیاندازید. اگر بیشتر هزینه ها صرف خورد و خوراک شد، این فرد هیچ وقت به مازاد بودجه نخواهد رسید، اما اگر بخشی از درآمدش را سرمایه گذاری می کند، قابلیت ثروتمندشدن دارد. اگر بتوانید همچون ثروتمندان پول تان را بودجه بندی کنید و همچنین بدانید چه زمانی باید خرج کنید و چه زمانی هزینه ها را کاهش دهید، از هوش مالی بالایی برخوردارید.

۴- اهرم کردن یا هوش تقویت پول

10 جنبه هوش مالی از نگاه کیوساکی

اهرم کردن یعنی اینکه بتوانید با سرمایه کمتر، سرمایه گذاری های بزرگ تر انجام دهید؛ برای مثال بتوانید با یک میلیارد تومان در یک پروژه چند میلیاردی سرمایه گذاری کنید. اهرم یعنی قرض گرفتن پول برای افزایش قدرت پول نقد. برای مثال، اگر برای سرمایه گذاری روی پروژه ای به هفت میلیون پول نیاز دارید، سه میلیون را خودتان تأمین کنید و چهار میلیون را از بانک وام گرفته یا از منابع دیگری به دست آورید تا ارزش افزودۀ خوبی از سرمایه گذاری تان دریافت کنید. کیوساکی می گوید اگر هوش مالی کافی برای کنترل سرمایه گذاری داشته باشید، اهرم خوب است. چنانچه نتوانید سرمایه گذاری را کنترل کنید، خطرناک است. هرچه سود بیشتری از پول به دست آورید، هوش مالی بالاتری دارید. فردی را در نظر بگیرید که پول خود را تنها در بانک می گذارد تا از سود اندک آن استفاده کند. وقتی سود بانک ها از نرخ رشد تورم پایین تر است، ارزش پول تان از بین می رود و این نشان می دهد شما باید روی هوش مالی تان کار کنید تا بتوانید سودی بیشتر از نرخ رشد تورم به دست آورید و پول تان را اهرم کنید.

۵- ارتقای آگاهی مالی

10 جنبه هوش مالی از نگاه کیوساکی

در دنیای امروز، با پیشرفت فناوری و وجود ابزارهای اطلاعاتی مختلف، منابع گوناگونی برای افزایش دانش مالی وجود دارد، اما اینکه هر فرد چگونه با این منابع برخورد کند و چه تحلیلی از آن ها داشته باشد، مشخص کنندۀ موقعیت مالی اوست. شاید فرصت هایی ایجاد شود که نیازمند تصمیم گیری سریع باشد. فرد برای گرفتن تصمیم درست باید اطلاعات کافی داشته باشد. هرچه میزان اطلاعات بیشتر باشد، نتایج حاصل از تصمیم گیری بهتر خواهد بود. از سویی برای ثروتمندتر شدن باید نیازهای جامعه و ویژگی های هر دورۀ اقتصادی را بدانید و آن ها را ارزیابی کنید. کیوساکی معتقد است این دارایی شما نیست که ثروتمندتان می کند بلکه اطلاعات شما نسبت به آن دارایی و دارایی های دیگر است که شما را به ثروت می رساند.

او می نویسد:

«املاک و مستغلات، سهام، صندوق های سرمایه گذاری و مواردی از این دست نیستند که شما را ثروتمند می کنند، بلکه اطلاعات، دانش، خرد، فوت و فن و هوش مالی است که فرد را ثروتمند می سازد.»

۶- کارنامه مالی

10 جنبه هوش مالی از نگاه کیوساکی

بدون کارنامه مالی و پنج مورد تأثیرگذار بر هوش اقتصادی که پیش از این گفته شد، مشخص کردن اینکه آیا اشتباهی در مسیر رخ داده و نیاز به تصحیح دارد، دشوار است و یکپارچگی مالی را از بین می برد. در همین راستا کیوساکی می گوید: «فقدان آموزش مالی در مدارس، یکپارچگی مالی در کل دنیا را تحت تأثیر قرار داده است». وقتی کسی یکپارچگی مالی ندارد دخل و خرجش با هم نمی خواند، با بدهی زیادی مواجه است و بودجه بندی درستی ندارد؛ درنتیجه نمی تواند تصمیم درستی در لحظه بگیرد و از فرصت هایش استفاده کند و حتی ممکن است ورشکست شود؛ پس اگر بتوانید برای فعالیت های اقتصادی تان گزارش مالی تهیه و آن را تحلیل کنید، توان بررسی علت مشکلات را نیز خواهید داشت.

۷- افزایش ارزش ذاتی

10 جنبه هوش مالی از نگاه کیوساکی

در مواجهه با طوفان های احتمالی آینده، رابرت کیوساکی سه پیشنهاد برای افزایش ارزش ذاتی دارد:

  • پیش از وقوع طوفان، به پنج مورد اثرگذار بر هوش مالی که در ابتدا اشاره شد، توجه کرده و هرکدام را که در آن ضعیف تر بودید، تقویت کنید. با افزایش هر پنج هوش می توانید یکپارچگی مالی و ارزش ذاتی تان را افزایش دهید.
  • در دارایی هایی با ارزش ذاتی سرمایه گذاری کنید. برای اینکه بدانید کجا برای سرمایه گذاری مناسب است، باید خلاقیت داشته باشید. این خلاقیت چه برای کاهش هزینه مالی باشد و چه برای شیوۀ پرداخت و دریافت و زمان بندی بهینۀ آن یا ایجاد ارزش افزوده، بسیار مهم است و علاوه بر نجات شما از بحران، سود سرشاری را نیز به همراه خواهد داشت.
  • پیش از اینکه با بحران مواجه شوید، نقطه ضعف خود را که همان نداشتن اطلاعات است، برطرف کرده و یکپارچگی مالی ایجاد کنید.

۸- افزایش هوش هیجانی

10 جنبه هوش مالی از نگاه کیوساکی

افزایش هوش هیجانی در موفقیت مالی مؤثر است. هوش هیجانی به توان کنترل عواطف و احساسات گفته می شود. باید بتوانید این کنترل را به دست آورید تا با دیدن مشکلات فرار نکنید، با آن ها مواجه شوید و با کیفیت، به مسیرتان ادامه دهید. ثروتمندان با هوش هیجانی بالا، توان همراه کردن دیگران را با خود دارند.

۹- خلاقیت و نوآوری

10 جنبه هوش مالی از نگاه کیوساکی

به جای تقلید از دیگران، خلاقیت تان را افزایش دهید. کیوساکی دربارۀ آموزش می گوید: «وقتی به دانش آموزان باهوش و تحصیل کرده، شیوۀ تفکر خارج از ساختارهای رایج و خلق کردن به جای تقلید را می آموختم، روند آموزشی آنان را می ترساند و همین موجب هیجان من می شد»، چراکه آنان به امنیت شغلی شان وابسته بودند و ترس از اشتباه و مواجهه با چالش را داشتند؛ به همین خاطر براساس الگوی مشخص و یکنواختی پیش می رفتند.

۱۰- تعیین اولویت ها

10 جنبه هوش مالی از نگاه کیوساکی

هرچه زودتر اولویت ها و اهداف تان را مشخص کنید، زمان، هزینه و انرژی کمتری هدر می دهید.

کیوساکی می گوید:

«با آموزش های «پدر ثروتمند» فهمیدم که باید هرچه سریع تر انتخاب کنم می خواهم زندگی ام را بر مبنای مقیاس موفقیت چه کسی بنا کنم؟ آیا می خواهم مسیر کارمندی را دنبال کنم و موجب ثروتمندتر شدنِ شخص یا اشخاص دیگری شوم یا مسیر «پدر ثروتمند» را در پیش بگیرم؟ من مسیر دوم را انتخاب کردم».

در انتها باید تأکید کرد برای ثروتمند شدن، خودتان را به دل چالش ها بیاندازید. آگاهانه با مشکلات روبه رو شوید، حل شان کنید و از آن ها درس بگیرید. اگر پیش از ورود به مسیر ثروتمندشدن، دانش مالی تان را افزایش دهید، احتمال اشتباه را پایین می آورید و با هزینه، انرژی و صرف زمان کمتری به موفقیت می رسید؛ زیرا ثروت حقیقی شما، آگاهی شماست.

ادامه مطلب
post-blog-alt
پدر پولدار، پدر فقیر فقط در ۸ جمله!

مقایسه نگرش و طرز فکر پدر پولدار و پدر فقیر از نگاه رابرت کیوساکی

پدر پولدار پدر فقیر

۱

پدر بی پول: من برای پول کار می کنم.
پدر پولدار: پول برای من کار می کند.

۲

پدر بی پول: عشق به پول، ریشه همه شرارت ها است.
پدر پولدار: فقدان پول، ریشه همه شرارت ها است.

۳

پدر بی پول: نمی توانم از عهده مخارج برآیم.
پدر پولدار: چگونه می توانم از عهده مخارج برآیم و چه کاری باید انجام دهم تا بتوانم از عهده مخارج برآیم؟

۴

پدر بی پول: من علاقه ای به پول ندارم و هرگز ثروتمند نخواهم شد.
پدر پولدار: پول قدرت است و من مرد ثروتمندی هستم.

۵

پدر بی پول: در مورد مسایل مالی با احتیاط رفتار کن و از ریسک کردن بپرهیز.
پدر پولدار: یاد بگیر که چگونه با پول ریسک کنی.

پدر پولدار پدر فقیر

۶

پدر بی پول: به خاطر داشتن فرزند، نمی توانم پولدار شوم.
پدر پولدار: به خاطر فرزندانم باید پولدار شوم.

۷

پدر بی پول: تنها تحصیلات عالیه دانشگاهی، لازم است.
پدر پولدار: برخورداری از دانش مالی به اندازه تحصیلات دانشگاهی، اهمیت دارد.

۸

پدر بی پول: خوب درس بخوان تا یک شرکت خوب برای کار کردن پیدا کنی.
پدر پولدار: خوب درس بخوان تا بتوانی یک شرکت خوب، درست کنی …

ادامه مطلب
Creatividad-1024×1024
راهکار مقابله با تهدید های اقتصادی ایران برای شما چیست؟

اگر شما هم میخواهید به نخبه بورس تبدیل شوید و کسب ثروت کنید

مشاوران آموزش اطلاعات لازم در مورد دوره را در اختیار شما قرار میدهند

همین حالا درخواست مشاوره خود را ارسال کنید.

 

[modal text=”درخواست مشاوره” title=”فرم درخواست پذیرش و اطلاعات بیشتر نخبگان بورس” xclass=”btn btn-primary btn-lg”]
[gravityform id=”15″ title=”true” description=”true”]
[modal-footer]
[button type=”primary” link=”#” data=”dismiss,modal”]بستن[/button]
[/modal-footer]
[/modal]

 

ادامه مطلب
buffet-(4)
استراتژی مهم خرید و فروش پله ای در بازار بورس

امروز به یک مبحث بسیار مهم مدیریت سرمایه و پرتفو میپردازیم. موضوعی که از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و هر فعال بازار بورس باید از آن آگاه باشد. “خرید و فروش پله ای”؛ بی شک بسیاری از شما این عبارت را در فضای اینترنت، کتاب ها یا از دیگر فعالین بازار بورس شنیده اید. ولی کمتر کسی به اهمیت واقعی این موضوع پی برده و آن را به طور صحیح در معاملات خود به کار میگیرد.

خرید و فروش پله ای همانطور که از نام آن پیداست، فرآیند خرید و فروش معامله گر را به چند مرحله تقسیم می کند، این امر در وهله اول ریسک معاملات شما را کاهش می دهد و منجر به مدیریت سرمایه صحیح تر می گردد. اینکه این چند مرحله شدن به چه اشکالی اتفاق می افتد را حتی خود شما نیز می توانید مبتنی بر استراتژی ­های معاملاتی خود تعریف کنید، اما در این مقاله سعی می شود برخی از مهم ترین تکنیک های این موضوع معرفی شود. درواقع اینکه در خرید و فروش پله ­ای استراتژی منحصر به فرد شما به چه صورت پیاده شود تا حد زیادی به ریسک پذیری شما وابسته است.

اما چرا باید از استراتژی خرید و فروش پله ای استفاده کرد؟

فرض کنید می خواهید مبلغ ۱۰ میلیون تومان را به خرید سهام x در قیمت ۲۰۰ تومان اختصاص دهید، مبتنی بر تحلیل هایی که انجام داده اید، این قیمت را قیمت مناسبی برای ورود ارزیابی می کنید و انتظار دارید سهم تا قیمت ۵۰۰ تومان رشد کند. نکته اول آن است که خرید و فروش پله ای این امکان را به شما می دهد تا تحلیل خود را ارزیابی کنید که چه میزان درست است، شما ۲۰۰ تومان را کف قیمتی تشخیص داده بودید اما اگر سهم تا ۱۵۰ تومان اصلاح کند، عملا مدتی را با بهای تمام شده هر سهم ۲۰۰ تومان باقی خواهید ماند و این در حالی است که اگر تمام پول خود را در ۲۰۰ تومان وارد سهم نشده باشید، می توانید مابقی آن را اقدام به خرید سهام در قیمت­ های پایین تر کنید.

نکته بعدی هنگام بالاتر رفتن قیمت سهم است، شما نقطه فروش خود را ۵۰۰ تومان تعیین کرده بودید، فرض کنید سهم در ۴۰۰ تومان با معاملات بدی روبروست و شما را نگران کرده، در اینجا می توانید بخشی از سهام خود را بفروشید و با مابقی سهام خود منتظر بمانید و ادامه مسیر را بروید، یک حالت این است که سهام پایین تر بیاید که در این حالت خیال شما راحت خواهد بود چراکه سود خود را در نقاط بالاتر حفظ کرده اید و یک حال دیگر آن است که سهام بالاتر برود که در این حالت هرچقدر به ۵۰۰ تومان شما نزدیک می شویم، بیشتر آماده فروش می شوید و پله پله سهام خود را می فروشید، حتی یک حالت می تواند آن باشد که سهم با معاملات خوبی به بالای ۵۰۰ تومان برود، در این حالت مجددا تحلیل خود را چک کنید، اگر هم چنان پایبند همان تحلیل هستید، دو حالت پیش رو خواهید داشت، ریسک باقی ماندن در سهام را بپذیرید (البته با توجه به اینکه تا به اینجا با استراتژی خرید و فروش پله ای پیش آمده اید، ریسک بسیار پایینی را در معامله خود اجرا کرده اید) و با مابقی مانده سهام خود تا بالاتر از ۵۰۰ تومان نیز با سهم همراه باشید، یا اینکه پله های اخر را نیز در همین حوالی ۵۰۰ تومان بفروشید.

همانطور که می بینید خرید و فروش پله ای نظم بسیار منطقی ایی در معاملات شما ایجاد می کند، البته نکته مهم آن است که باید بر طمع خود چیره شوید و پیش از از دست دادن سودهای خود اقدام به فروش کنید، در معاملات بازار سهام همواره با احتمالات روبرو هستیم، لذا از آن جائی که حتی با تحلیل های تخصصی نیز نمی توان به صورت ۱۰۰% یک مسیری را برای سهام پیش بینی کرد، رعایت احتیاط در معاملات ضروری است؛ و ضمنا همانطور که در متن اشاره شد، در این استراتژی بررسی سقف ها و کف های قیمتی از اهمیت زیادی برخوردار است که بدون شک در این زمینه، ابزار تحلیل تکنیکال کمک کننده خواهد بود.

متد های مختلفی از “ترید” به روش پله ای وجود دارند ولی ما در این مبحث دو نوع معقول و کم ریسک از این روش را برای شما تشریح می کنیم. خرید و فروش پله ای روشی است که شما باید آن را به عنوان بخشی از استراتژی معاملاتی خود به کار گیرید. این مبحث هرچند بسیار مفید و کاربردی می باشد ولی به تنهایی تمام نیازهای معاملاتی شما را برآورده نخواهد کرد و باید آن را با دیگر اصول مدیریت سرمایه و ریسک ترکیب کنید.

۱- خرید در یک پله با رعایت حد ضرر و فروش پله ای:

در این روش دوستان با روش های متعدد حمایت معتبر سهم را در فاز اصلاحی تحت نظر بگیرند (حداقل به میزان بازگشت ۳۸ درصد از موج صعودی) و در صورت مشاهد ی علایم برگشتی اقدام به خرید نمایند و حد ضرر سهم را یا در کف جدید ایجاد شده و یا کفی نزدیک قیمت خرید که قبلا ایجاد شده و معتبر است قرار بدهند. (این حد ضرر نباید زیاد از سهم فاصله داشته باشد و معمولا بهتر است از ۶ درصد بیشتر نباشد). در صورتی که خرید موفقیت آمیز بود و سهم شروع به رشد نمود در فواصل معینی که سهم به آن سطوح مقاومت دارد و یا سطوح معتبر فیبوناتچی که انتظار واکنش به آنها می رود اقدام به فروش و سیو سود بنمایند. فروش در دو یا حد اکثر سه پله مطلوب است به این صورت که پله اول در محدوده ۵ الی ۱۵ درصد رشد (با توجه به مدل و جو معاملاتی سهم گروه و شاخص کل)، پله ی دوم یک مقاومت معتبر یا یک هدف فیبوناتچی که از همگرایی سطوح مختلف فیبوناتچی به دست می آید یا اهداف امواج الیوت سهم (روش های متنوع دیگری نیز وجود دارند که از حوصله بحث خارج است) و پله ی سوم با یک حد ضرر متحرک دنبال می شود (مثلا میانگین متحرک ۸ یا ۱۳ روزه یا خطوط ابر ایچیموکو و یا شکست یک کف جزیی ایجاد شده و …) و هنگامی که کراس نزولی اسیلاتورهای “استوک” یا “دی تی” این شکست را تایید کند اقدام به فروش باقی سهام نمایید.

در اجراسازی این استراتژی دقیقا چگونه عمل کنیم؟

درواقع در این روش شما در یک نقطه تمام پول خود را وارد سهم می کنید که نکته منفی آن این است که پول مازادی برای خود باقی نمی گذارید که اگر قیمت ها پایین تر آمد، در قیمت های پایین تر سهام بخرید و میانگین کم کنید و فروش را به صورت پله ای قرار می دهد، عموم سرمایه گذاران در مرحله فروش دچار مشکل بیشتری تا خرید هستند، فاکتور طمع باعث می شود نتوانند سودهای خود را حفظ کنند و تا سقف های قیمتی همراه سهم باشند و از آن جا به بعد وارد نزول شوند، حتی در این مراحل نیز مداما به امید برگشت می مانند و سهام خود را نمی فروشند. یکی از مهم ترین مهارت های بقا در بازارهای مالی مهارت مهم فروش در قیمت های مناسب است که تکیه این استراتژی بر این بخش است. اگر بتوانید در قیمت های مناسبی سهام خود را بفروشید و طمع خود راکنترل کنید، احتمال دارد از برخی سودهای بالاتر از حد تحلیل شما جا بمانید اما به صورت صدردصد از زیان نیز به دور خواهید بود و برقراری تعادل در سود کردن و ضرر نکردن دقیقا هنر یک معامله گر است.

در این استراتژی شما در قیمت ۲۰۰ تومان سهم x را می­خرید، با توجه به این که پول مازادی ندارید حتی اگر سهم به قیمت ۱۵۰ تومان برسد نمی توانید مجدد اقدام به خرید کنید و باید صبر کنید تا سهام به سطوح بالاتر از ۲۰۰ تومان برسد، نکته ای که همینجا مشخص است آن است که زمانی از این استراتژی استفاده می کنیم که اطمینان بیشتری از کف های قیمتی داشته باشیم، بدین معنی که تحلیل ما این باشد که کف پایین تری دیگر وجود نخواهد داشت و با احتمال بالا حرکت سهم از این محدوده آغاز خواهد شد. سپس مطابق تحلیل خود اقدام به فروش سهام خود در حدود سه پله قیمتی آتی کنید، اینکه شما چند پله تعریف کنید و اینکه در چه قیمت هایی باشید و اینکه در هر مرحله چند درصد از سهام خود را اقدام به فروش کنید، دقیقا به تحلیل شما به صورت تکنیکال و از سویی دیگر ارزش ذاتی سهام ارتباط دارد، فرض کنید سهمی به محدوده مقاومتی تاریخی مهمی برسد، بالاتر از آن محدوده نیز از ارزش ذاتی خود بالاتر برود، ابزارهای تکنیکال نیز احتمال بالائی از پایان رشد سهام در آن محدوده و انتظار اصلاح را نشان دهند، در اینجا وزن بالایی به فروش این پله از سهام خود اختصاص دهید، نکته مهم آن است که بسیار از سهم ها تحت شرایط معاملاتی خاص، محدوده های مقاومتی خود را رو به بالا می شکنند، رفتار سهم در این محدوده را نیز پیگیری کنید، اگر با قدرت قصد عبور از این محدوه را نشان داد، در پله های باقی مانده سهامداری کنید و اگر نشان از برگشت و اصلاح دیدید، اقدام به فروش کنید.

۲- خرید پله ی و فروش پله ای:

در این روش سطوح حمایتی سهم را در ۳ یا ۴ محدوده از قبل تعیین و نشانه گذاری می کنیم. این پله ها باید با حساسیت خاصی تعیین شوند، مثلا یک حمایت خوب سهم در گذشته باشند و یا اهداف الیوتی و فیبوناتچی معتبر سهم باشند. پله های اول و دوم برای کوتاه مدت و تا کف اخیر ایجاد شده (موج های جنبشی کوتاه مدت که موفق به شکست سقف جزیی نموده اند و یا اینکه رشدی مطلوب را پشت سر گذاشته اند) و پله های سوم و چهارم ترجیحا در تایم فریم هفتگی و برای میان مدت و بلند مدت تعیین گردند. پله های سوم و چهارم باید فواصل زیادی با هم و پله ای قبل داشته باشند به نحوی که در صورتی که سهم تا آخرین پله (هرچند به نظر ناممکن باشد) افت نماید میانگین قیمت خریداری شده پایین باشد تا در صورت برگشت قیمت سهم در مدت زمان کوتاه سهامدار از زیان خارج شده و معامله وارد سود شود. در هر پله ای که خرید انجام شد و سهم شروع به رشد قیمتی نمود طبق توضیحاتی که در قسمت اول داده شد اقدام به فروش نمایید.

در اجراسازی این استراتژی دقیقا چگونه عمل کنیم؟

این استراتژی برخلاف مورد قبل این امکان را به شما می­دهد که در سطوح پایین تر قیمتی نیز اقدام به خرید کنید، لذا بهای تمام شده کل شما پایین تر خواهد بود اما لازم است در اینجا به نکته مهمی اشاره شود، اگر به صورت ساده بخواهیم بیان کنیم، گاهی شما به این پی می برید که تحلیتان غلط بوده است، در این حالت خرید در قیمت های پایین تر فایده ای ندارد، چراکه ممکن است سهم آن قدر اصلاح کند که شما تا مدت ها در ضرر باشید، گاهی خروج از معامله حرکت صحیح تری است، یکی دیگر از اشتباهات معامله گران نیز باقی ماندن در معاملات اشتباه است، فراموش نکنید، استراتژی خرید و فروش پله ای برای پوشش اشتباهات تحلیل شما نیست، برای اجراسازی تحلیل ها در یک فضای احتمالاتی و کاهش ریسک است. در اینجا شما سطوح حمایتی و مقاومتی سهم را مشخص می کنید و در سطوح پایین تر اقدام به خرید و در برگشت سهم به سمت سطوح بالاتر اقدام به فروش می کنید. همان طور که مشخص است مجهز بودن به دانش تحلیل تکنیکال لازمه استفاده از این استراتژی است.

در اینجا شما می توانید به چند شکل اقدام کنید، خرید های بخش اول را وزن بالاتری بدهید، خرید ها را صورت مساوی انجام دهید و… حقیقت آن است که این امر دقیقا به تحلیل شما بستگی دارد، وزن بیشتری از خرید را جائی انجام دهید که احتمال می دهید سهم کف پایین تری از ان در افق سرمایه گذاری شما نداشته باشید و متعاقبا وزن بالاتری از فروش را جائی انجام دهید که تحلیل شما می گوید سقف بالاتری وجود نخواهد داشت. استفاده از استراتژی های معاملاتی ابزارهای جانبی تحلیل هستند، در بسیاری از سایت ها روش های متفاوتی از خرید و فروش پله ای معرفی می شود ولی گفته نمی شود که کجا از آن ها استفاده شود و افرادی که دانش کافی ندارند، اقدام به استفاده از یکی از آن ها می کنند حال آن که این که از کدام یک از این استراتژی ها کجا استفاده شود موضوع مهمی است که ما در اینجا سعی کردیم اصل موضوع خرید و فروش پله ای را توضیح دهیم تا چگونگی استفاده صحیح ازآن برای مخاطب روشن باشد و توانایی تعریف استراتژی متناسب با معاملات خود را داشته باشد.

جمع بندی:

خرید و فروش پله ای را حتما به عنوان بخشی از استراتژی شخصی معاملاتی خود مورد استفاده قرار دهید. حتی همین روش را نیز میتوانید با توجه به روحیات و سبک معامله و تحلیل خود شخصی سازی نمایید. تمامی سهامی که رشد زیادی داشته اند و با ریسک بالایی خرید می کنید و سهامی که از شرایط بنیادی ضعیفی برخوردارند از روش حد ضرر (روش اول) استفاده کنید (مگر اینکه سهام با بنیاد ضعیف افت های وحشتناکی پشت سر گذاشته باشند). سهامی که دارای شرایط بنیادی قوی بوده و افت کافی داشته اند مناسب برای خرید پله ای می باشند و معمولا در بلند مدت با این روش زیانی اصل سرمایه را تهدید نخواهد کرد. ترس و طمع همیشه عامل از دست رفتن سرمایه فعالین بازار سرمایه می باشد.

شما با خرید پله ای بر ترس غلبه می کنید و با فروش پله ای بر طمع خود پیروز شده و سودهای خود را سیو می نمایید!

 

ادامه مطلب