کندل شناسی به علم بررسی رفتاری کندل ها گفته می شود. هر کندل دارای چهار مشخصه می باشد (قمیت آغازین، قیمت پایانی، بدنه کندل سایه). علاوه برموارد ذکر شده در هر کندل اطلاعاتی به صورت نهان موجود می باشد که در این مقاله به آن ها می پردازیم.

فهرست []

    کندل شناسی

    هر کندل نماینده یک دوره معاملاتی (مثلا یک روز) می باشد در واقع در آن اطلاعاتی بسیار مهمی نهفته می باشد. این اطلاعات شامل رفتار معامله گران و خواسته های آن ها از آینده سهم می باشد به مثال هایی زیر توجه نمایید. سهم x در طول معاملات روز، هر بار به صف فروش می رسد قدرت خریدارن بیشتر می شود و باعث خروج سهم از آن ناحیه می شود. این رفتار معامله گران به این معنی است سهم مورد نظر توانایی رشد قابل قبولی دارد و خریداران علاقه دارند این سهم را در قیمت های ازران تر بخرند.

    به کندل زیر توجه نمایید:

    همانگونه که در شکل بالا مشاهده می کنیم در کندل مورد نظر با کم شدن قیمت در روز معاملاتی, خریدارن اقدام به خرید در این سطح قمیت داشته اند. در واقع توقع معامله گران رشد سهم مورد نظر است که باعث ایجاد کندل فوق شده است. بطورکلی هرگاه سایه کندل ما بسیار بیشتر از بدنه کندل باشد جهت حرکت آینده سهم مخالف جهت سایه می باشد در واقع اگر سایه بلند پایین, ادامه حرکت مثبت و اگر سایه بلند بالا, ادامه حرکت منفی را نشان می دهد.

    در شکل فوق همانگونه که مشخص شده هر چقدر سطح قیمتی بالاتر می رود معامله گران تمایل به فروش بیشتری دارند که این تمایل خود را در شکل کندل به نمایش گذاشته است. همانگونه که قبلا گفته شد جهت ادامه روند در جهت عکس سایه کندل می باشد. حال به بررسی کلی الگوهای کندلی می پردازیم. مهمترین ویژگی های سیستم کندلی تشکیل الگوهای کندلی است که در زیر به بررسی آن ها می پردازیم:

    نمودارهای شمعی در دسته بهترین نمودارهای مورد علاقه تحلیلگران علم تکنیکال قرار می­ گیرند. برجسته­ترین ویژگی شمع ­ها طول بدنه­شان است که وضعیت بازار را در آن بازه زمانی به خوبی به تصویر می­ کشد. از این رو، این نمودارها از زمان پیدایش تاکنون، بسیار مورد توجه قرار گرفته ­اند. هر شمع، چهار نقطه از قیمت را نشان می­ دهد که این نقاط شامل نقطه آغازین قیمت در آن بازه زمانی، نقطه بسته شدن سهم، حداکثر و حداقل قیمت می­ باشد. هرچقدر فاصله میان نقطه باز شدن و بسته شدن بیش­تر باشد، خرید و فروش در آن محدوده زمانی هیجانی ­تر است چرا که سهم، قیمت­ ها متفاوتی را تجربه کرده است.

    دقیقا بر عکس این حالت، یعنی نزدیک بودن قیمت ابتدایی با قیمت پایانی بیانگر این است که خریداران و فروشندگان بر ارزش دارایی توافق دارند و درگیری کمتری با یکدیگر دارند خواهد بود. حداکثر و حداقل قیمت سهم که ممکن است بصورت میله­ های باریکی در خارج از بدنه نمایش داده شوند که این میله­ ها سایه نامیده می­ شوند. از نظر تحلیلگران ژاپنی، بدنه اهمیت بیشتری نسبت به سایه ­ها دارد. بسته به اندازه بدنه، وجود یا عدم وجود سایه، طول بدنه نسبت به سایه و مثبت (شمع سفید) یا منفی (شمع سیاه) بودن شمع­ ها طی یک الی چند واحد زمانی، نام­ ها و الگوهای متفاوتی برای آن­ ها در نظر گرفته شده است. برخی از این الگوها ماهیتی بازگشتی و برخی دیگر ماهیتی تحکیمی (یا تداوم روند) دارند. الگوهای بازگشتی (الگوهای تغییر روند)، روند سهم را پس از ایجاد الگو تغییر می ­دهند اما الگوهای تحکیمی، روند پیشین سهم را ادامه­ خواهند داد.

    انواع شمع ­ها

    • Long Days: شمع­هایی به بدنه­ های بلند و سایه­ های کوتاه.

    • فرفره: شمع­ هایی به بدنه­ های کوچک و سایه­ های بلند.

    • دوجی: شمع ­هایی بدون بدنه اما سایه ­هایی بلند.

    • Marubozu: شمع­ هایی که در ابتدا یا انتهای آغاز آن، سایه ­ای وجود ندارد.

    انواع آرایش شمع ­ها منجر شد تا در دسته­ بندی ­های مختلف تک شمعی، دو شمعی و سه شمعی قرار بگیرند.

    الگوهای تک شمعی

    الگوی چکش، چکش برعکس و مرد به دار آویخته

    الف) الگوی چکش و چکش برعکس در انتهای یک روند نزولی تشکیل می­ شوند و فارغ از این که رنگ شمع چه باشد، نوید آغاز یک روند صعود را به سهم می ­دهند. البته در صورتی که رنگ شمع سفید باشد، احتمال صعود بیشتر خواهد بود.

    ب) الگوی مرد به دار آویخته در انتهای یک روند صعودی تشکیل می­ شوند و همانند دو الگوی قبلی، فارغ از این که رنگ شمع چه باشد، شروع­کننده یک روند نزولی در سهم خواهد بود. در صورتی که رنگ شمع سیاه باشد، احتمال نزول بیشتر می­ شود.

    چکش ­ها و مرد به دار آویخته باید ویژگی ­های زیر را داشته باشد:

    • طول سایه پایینی باید دست کم دو برابر طول بدنه اصلی باشد.
    • سایه بالایی نباید وجود داشته باشد یا حداقل بسیار کوچک باشد.

    لازم به ذکر است که هر سه الگو، بازگشتی­اند.

    الگوهای دو شمعی

    الگوی پوشای صعودی و نزولی

    این الگو از دو شمع با رنگ­ های متضاد به وجود می آید و جزو الگوهای بازگشتی می ­باشند.

    الف) الگوی پوشای صعودی در حالی به وجود می­آید که بازار روندی نزولی را طی می­ کند تا این که بدنه اصلی یک شمع سفید، کل بدنه اصلی شمع سیاه قبل از خود را می­ پوشاند. این الگو نشان می­ دهد که فشار خرید بر فروش غالب شده است.

    ب) الگوی پوشای نزولی نیز در شرایطی به وجود می­ آید که بازار در یک روندی صعودی را قرار دارد اما بدنه اصلی یک شمع سیاه، کل بدنه اصلی شمع سفید پیش از خود را می ­پوشاند. این الگو نشان می­ دهد که فشار عرضه بر تقاضا غالب شده است.

    لازم به ذکر است که وجود دو فاکتور همراه با الگوی پوشا، اهمیت و احتمال وقوع بازگشت را افزایش می­ دهد:

    • شمع اول در الگوی پوشا بدنه اصلی کوچک و شمع دوم، بدنه اصلی خیلی لندی داشته باشد.
    • حجم معاملات روی شمع دوم الگوی پوشا به شدت زیاد باشد.

    ابر سیاه و الگوی نفوذی

    الگوی ابر سیاه و نفوذی همانند الگوی قبل از دو شمع با رنگ­ های متفاوت تشکیل می­ شوند. الگوی ابر سیاه زمانی که در سقف به نوعی تراکم ایجاد می­ شود، قابل شناسایی است. اولین شمع از این الگو، شمع سفیدی با بدنه بلند است. در بازه زمانی بعد، قیمت بالاتر از بالاترین قیمت روز قبل باز می شود اما پایین تر از ابتدای روز قبل بسته می­ شود. هرچقدر نفوذ شمع سیاه در شمع سفید بیش­تر باشد، استحکام الگو بیشتر است. برخی تحلیلگران نفوذ ۵۰ درصدی شمع سیاه در شمع سفید را، شرط اعتبار این الگو می­ دانند.

    الگوی نفوذی از طرف دیگر، معکوس الگوی ابر سیاه و یک الگوی بازگشتی کف است. قسمت حساس این الگو آن است که انعطاف­ پذیری در رابطه با نفوذ ۵۰ درصدی شمع سفید درون شمع سیاه اندکی کمتر است. به عبارت دیگر، شمع سفید حتما می­ بایست حداقل نیمی از ابر سیاه را بپوشاند در غیر این صورت، الگو می ­تواند حتی در دسته الگوهای ادامه­ دهنده یا تحکیمی به شمار رود.

    الگوهای سه شمعی

    ستاره صبحگاهی و عصرگاهی

    ستاره صبحگاهی یک الگوی بازگشتی کف است یعنی در یک بازار نزولی رخ می­ دهد. به این دلیل نام آن ستاره صبحگاهی نامیده شده که نشانه صعود قیمت است. این الگو با شمع بلند سیاه شروع شده و شمع بعدی آن بدنه کوچکی دارد که با فاصله از بدنه شمع قبلی تشکیل می ­شود. شمع سوم یک شمع سفید است با بدنه ­ای در حدود بدنه شمع اول. در حقیقت این الگو به معنای برتری یافتن فشار خرید در بازار است.

    ستاره عصرگاهی دقیقا عکس ستاره صبحگاهی، نشانه نزول بازار است. در شکل مطلوب الگوی ستاره عصرگاهی، لازم است بین بدنه شمع اول و بدنه شمع دوم و همچنین بین بدنه شمع دوم و بدنه شمع سوم، شکاف وجود داشته باشد.

    • ستاره صبحگاهی و عصرگاهی دوجی

    این دو الگو همانند الگوهای قبل هستند با این تفاوت که اگر شمع دوم دوجی باشد، این دو الگو اخطار قوی­تری برای تغییر روند می­ باشد.

    • الگوی کودک رها شده صعودی و نزولی

    در انتهای یک روند نزولی اگر بعد از یک شمع سیاه قوی، ستاره دوجی با فاصله زیاد از شمع قبل تشکیل می­ شود.، زمانی اخطار برگشت تایید می­ شود که بعد از ستاره دوجی، یک شمع بزرگ سفید که بدنه آن نتواند در شمع سیاه پیشروی کند، ایجاد شود. دراین حالت، اخطار پایان روند نزولی و آغاز روند صعودی به وجود می­ آید. این الگو، کودک رها شده صعودی یا سقف نام دارد اما احتمال رخداد آن در بازار معاملات بسیار کم است. عکس این حالت نیز، الگوی کودک رها شده نزولی یا کف نامیده می­ شود.

    ذکر این نکته خالی از لطف نیست که اگرچه مطالعه تمامی حالات محتمل برای شمع­ ها لازم است اما تحلیل دانش کندل­ ها به تنهایی کافی نیست و استفاده از خطوط روند، حمایت و مقاومت، کانال­ ها و سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال در اولویت اول قرار دارند. از شمع­ ها در قسمت­ های حساس سهم به عنوان مهر تاییدی بر پیش­بینی آن هم نه در بلند مدت می ­توان استفاده نمود.