استراتژی های تحلیل تکنیکال
در بازارهای مالی مختلف همچون فارکس مفهوم بریک اوت (Breakout) به توصف وقوع یک تغییر مهم و معمولا ناگهانی در قیمت ارز اشاره دارد. این تغییر ممکن است به عنوان شکست یا تخریب یک نقطه یا سقف قیمتی در نمودار قیمت در نظر گرفته شود. Breakout ها معمولا به عنوان فرصتهای مهم تجاری در بازار فارکس در نظر گرفته میشوند و انواع مختلفی دارند. این شکستها زمانی رخ میدهد که قیمت از سطح خاصی از محدوده معاملاتی خارج شود. شکست معمولا زمانی اتفاق میافتد که معاملات به سطح قیمت خاصی همچون سطوح حمایت و مقاومت، نقاط محوری، سطوح فیبوناچی و موارد دیگر برسد.
بریک اوت چیست؟
اگر روند ثابت قیمتها در بازار فارکس ناگهان دچار تغییر شود و این تغییر تاثیر چشمگیری بر قیمتها داشته باشد، در چنین شرایطی بریک اوت یا شکست اتفاق افتاده است. شکست مقاومتی ممکن است توسط تریدرها به عنوان نقطه شروع ترید (Entry Point) در بازار فارکس مورد استفاده قرار بگیرد. برای تشخیص Breakout ها تحلیل نمودار قیمت ابزارهای فنی همچون خطوط ترند، نقاط مقاومت و حمایت، شاخصهای فنی و الگوهای نموداری مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین اخبار و رویدادهای اقتصادی هم میتوانند روی Breakout ها در بازار فارکس تاثیرگذار باشند.
مراحل بریک اوت
استراتژی شکست روند یا Breakout در معاملات فارکس به شکلی است که معاملهگران از آن برای تشخیص زمانی استفاده میکنند که قیمت به سطوح مهمی میرسد و از آنها عبور میکند. این سطوح معمولا به نام خط حمایت و خط مقاومت هم شناخته میشوند، معاملهگران منتظر شکست هستند تا وقتی قیمت از این سطوح عبور کند، وارد معامله یا از موقعیتهایشان خارج شوند. این شکستها ممکن است با افزایش حجم معاملات همراه باشند که نشان میدهد علاقه زیادی به آن سطوح وجود دارد. اگر شکست به روشنی اتفاق بیافتد، قیمت به سمت جهتی که شکست داده شده حرکت میکند. این استراتژی معمولا با الگوهای نموداری مرتبط است و معاملهگران از آنها برای تصمیمگیری در مورد معاملاتشان استفاده میکنند.
- انتخاب دارایی یا جفت ارز مورد نظر در بازار: ابتدا شما باید جفت ارز مورد نظر خود را انتخاب کنید. این ممکن است زوجهای ارزی با حجم معاملات زیاد و متقاضیان فراوان شامل کرنسیهای اصلی همچون EUR/USD، GBP/USD، یا USD/JPY باشد.
- تحلیل نمودار: برای پیدا کردن نقاط مقاومت و حمایت شما باید نمودار قیمت جفت ارز را بررسی کنید. نقاط مقاومت معمولا در قیمتهای بالاتر و نقاط حمایت در قیمتهای پایینتر قرار دارند.
- انتظار برای شکست: اکنون منتظر بمانید تا قیمت از سطح مقاومت به بالا عبور یا از سطح حمایت به پایین عبور کند. این شکست باید به وضوح و با حجم معاملات افزایش یافته اتفاق بیفتد.
- ورود به معامله: پس از بریک اوت یا شکت، معامله گر میتواند وارد معامله شود. اگر شکست از سطح مقاومت به بالا اتفاق بیفتد، معامله گر ممکن است به صورت لانگ (خرید) وارد شود. اگر شکست از سطح حمایت به پایین اتفاق بیفتد، ممکن است به صورت شورت (فروش) وارد شود.
- مدیریت معامله: معامله گر باید دستورات توقف ضرر و سود دلخواه خود را تنظیم کند تا مدیریت ریسک و سود معامله را بهبود بخشد.
- پایان معامله: معامله را مدیریت کنید و به ترتیب دستورات توقف سود یا توقف ضرر اعمال شوند. در این مرحله تصمیم بگیرید که معامله را ببندید و سود یا ضرر خود را دریافت کنید.
بهترین شاخص برای استراتژی شکست
بهترین شاخص برای استراتژی شکست در معاملات فارکس براساس سبک معاملاتی تریدر انتخاب میشود. استراتژی شکست معمولا به تحلیل و استفاده از ترکیبی از این شاخصها و الگوها برای تایید ورود به معامله معتبر واگذار میشود. البته به صورت کلی برخی از شاخصها و الگوها که معمولا برای تایید و تحلیل شکستها مورد استفاده قرار میگیرند که این موارد عبارتند از:
- شاخص متوسط متحرک (Moving Average – MA): شاخص متوسط متحرک میتواند به عنوان نقطه تاییدیه Breakout مفید باشد. معامله گران ممکن است منتظر شوند تا قیمت از متوسط متحرک عبور کند یا به آن نزدیک شود تا شکست را تایید کنند.
- شاخص نیروی نسبی (Relative Strength Index – RSI): میتواند به عنوان یک نشانگر اضطراب یا قدرت نیروی خریداران و فروشندگان در هنگام شکست مورد استفاده قرار گیرد. افزایش نسبت RSI به معنای افزایش نیروی خریداران و تاییدیه شکست میباشد.
- نمودار مومنتوم (Momentum Oscillator): این شاخص نیز برای اندازه گیری قدرت روند و تغییرات سریع قیمتها در هنگام شکست بکار میرود.
انواع بریک اوت
در بازار فارکس بریک اوتهای متنوعی وجود دارد که معامله گران میتوانند از آنها بهره برداری کنند. این استراتژیها بر اساس نقاط شکست مختلف و شرایط بازار تعریف میشوند. بر همین اساس میتوان Breakout یا شکت مقاومتی را به سه دسته تقسیم بندی کرد:
- شکست مقاومتی مثبت (Bullish Breakout): در این حالت قیمت یک ارز یا دارایی به طور ناگهانی از یک حدود قیمتی به بالا شکسته میشود. این میتواند نشانه از افزایش نمودار قیمت باشد و ممکن است توسط تریدرها به عنوان فرصتی برای خرید در نظر گرفته شود.
- شکست مقاومتی منفی (Bearish Breakout): در این حالت قیمت ارز یا دارایی به طور ناگهانی از یک حدود قیمتی به پایین شکسته میشود. این ممکن است نشانگر کاهش قیمت باشد و توسط تریدرها به عنوان فرصتی برای فروش در نظر گرفته شود.
- بریک اوت فیک (Fake Breakout): در بازار فارکس مفهومی به نام شکست موقتی هم وجود دارد که از آن به عنوان Breakout فیک شناخته میشود و ممکن است معامله گران را به اشتباه بیاندازد. چرا که قیمت میتواند به صورت سایه یا shadow از یک سطح مقاومت و یا حمایت عبور کرده و پس از لحظاتی قیمت به سطح قبلی خود باز گردد.
روش تشخیص بریک اوت
روشهای متعددی در حال حاضر برای تشخیص انواع شکست مقاومتی در بازار فارکس وجود دارد که برخی از آنها میتوانند به معامله گران در تشخیص به موقع Breakout کمک کند تا پیش بینی بهتری از روند بازار داشته باشند. بهترین روشهای تشخیص Breakout عبارتند از:
- میانگین متحرک: یکی از بهترین روشهای برای تشخیص انواع شکست مقاومتی در بازار فارکس، اندیکاتور میانگین متحرک است که معمولا استفاده از آن توسط معامله گران بسیار رایج بوده و یک ابزار ساده برای تحلیل شرایط بازار محسوب میشود. به عبارت ساده،میانگین متحرک به اندازه گیری میانگین حرکت بازار برای مقدار زمانی X میپردازد که در آن X عدد دلخواه است.
- باندهای بولینگر: باندهای بولینگر یک ابزار عالی و کاربردی برای اندازهگیری نوسانات بازار است، این ابزار شامل دو خط میانگین متحرک بوده که به اندازه دو انحراف معیار از میانگین متحرک برای مدت زمانی خاصی که میتواند به دلخواه تنظیم شود به نمایش درآمده است. زمانی که این دو باند به هم نزدیک هستند و جمع میشوند، این نشاندهنده نوسانات کمی در بازار است. اما وقتی که باندها از یکدیگر دور شده و باز میشوند، این نشان دهنده نوسانات زیاد و افزایشی در بازار است. باندهای بولینگر به معامله گران اجازه میدهند تا نوسانات بازار را درک کنند و در تصمیم گیریهای معاملاتی و مدیریت ریسک از آنها بهره برداری کنند.
- میانگین محدوده واقعی (ATR): میانگین محدوده واقعی (ATR) ابزار مهمی برای اندازه گیری نوسانات بازار فارکس است، زیرا به ما میگوید چقدر بازار در یک دوره زمانی خاص به میانگین محدوده نوسان دارایی دست پیدا میکند. به عنوان مثال اگر ATR را با تنظیم 20 روزه روی نمودار روزانه استفاده کنیم، میانگین محدوده معاملاتی برای 20 روز گذشته را نشان میدهد. وقتی ATR کاهش مییابد، نشان دهنده کاهش نوسانات در بازار بوده، در حالی که افزایش ATR به معنای افزایش نوسانات بازار است. ATR به معاملهگران اطلاعات مهمی در مورد تغییرات نوسانات بازار ارائه میدهد و این اطلاعات میتواند به تصمیمگیری مناسب در معاملات و مدیریت ریسک کمک کند.
چگونه با بریک اوت (Breakout) وارد معامله بشویم؟
برای اجرای استراتژی Breakout در معاملات فارکس ابتدا باید محدوده قیمتی را در یک بازه زمانی معین شناسایی کنید. سپس منتظر تایید بریک باشید و قیمت از این محدوده خارج شود تا وارد معامله شوید. یکی از تکنیکهای تایید شکست مقاومتی این است که به یک کندل پرقدرت بالای یا پایین محدوده توجه کنید. همچنین،از ابزارهای تحلیل تکنیکال همچون نمودارها، شاخصها و اندیکاتورها برای تایید بریک استفاده کنید. در نهایت همواره مدیریت ریسک را در نظر داشته باشید و با تعیین استاپ لاس و لیمیت معاملات میتوانید ریسک خود را کنترل کنید.
کاربرد شکست مقاومتی
استراتژی بریک اوت یا شکست مقاومتی یکی از استراتژیهای مهم در معاملات فارکس است و به معامله گران امکان میدهد تا از حرکتهای قیمتی مهم و جابجاییهای بازار بهرهبرداری کنند. از این استراتژی معمولا به دو صورت زیر استفاده میشود:
- معاملات طولانی مدت: وقتی یک سطح مقاومت شکسته میشود، معامله گران میتوانند معاملات خرید طولانی مدت باز کنند. شکست مقاومت نمایانگر نیروی خرید قوی است و احتمالا قیمت به سمت بالا حرکت خواهد کرد. این معاملات معمولا مدت زمان طولانی تری دارند و به دنبال رشد قیمتها در طی چند هفته یا حتی ماهها هستند.
- معاملات کوتاه مدت: در برخی موارد شکست مقاومت میتواند منجر به حرکت سریع و قوی در بازار شود. معامله گران میتوانند از این شکست به عنوان فرصتی برای معاملات کوتاه مدت و سوددهی سریع استفاده کنند. این معاملات ممکن است تنها چند ساعت یا چند روز به طول می افتند.
مزایا و معایب بریک اوت
استراتژی بریک اوت همچون سایر روشها و استراتژیهای مورد استفاده در بازار مالی فارکس دارای مزایا و معایب مختلفی است که باعث میشود معامله گر در برخی مواقع به دلیل انتخاب اشتباه دچار ضرر شود. به همین دلیل استفاده از استراتژی شکست مقاومتی در معاملات فارکس نیازمند دقت و آموزش معاملهگران است. برای کاهش معایب مهارتهای شناسایی شکستهای معتبر و مدیریت ریسک بسیار اهمیت دارد. از جمله مزایا و معایب این استراتژی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
مزایا شکست مقاومت:
- تشخیص موقعیتهای معاملاتی جدید و پرقدرت: استراتژی Breakout به معاملهگران این امکان را میدهد که نقاط و زمانهای مناسب برای ورود یا خروج از بازار را با دقت تعیین کنند.
- قوانین ساده برای معاملهگران با هر سطحی از تجربه: استفاده از سطوح حمایت و مقاومت به عنوان نقاط Breakout ساده و قابل فهمی برای تمام معاملهگران از مبتدی تا حرفهای ارائه میدهد.
- امکان مدیریت ریسک با استفاده از سطوح حمایت و مقاومت: از آنجایی که شکست مقاومت میتواند به عنوان نقطه تعیین توقف ضرر (Stop Loss) مورد استفاده قرار گیرد، معامله گران میتوانند ریسکهای خود را به دقت مدیریت کنند.
- ایجاد فرصتهای معاملاتی سودآور: استفاده از استراتژی Breakout میتواند به ایجاد فرصتهای معاملاتی با سودآوری بیشتر منجر شود، زیرا ممکن است قیمت پس از شکست مقاومت به طرف یک روند رو به رشد یا نزول بروید.
معایب شکست مقاومت:
- Breakout فیک ممکن است معاملهگران را به اشتباه به معامله بکشد: گاهی اوقات شکست مقاومت نموداری جعلی بوده و قیمت به جهت قبلی خود باز میگردد که این موضوع ممکن است معاملهگران را به اشتباه وارد معامله کند و خسارات را افزایش دهد.
- در بازارهای کم حجم Breakout ممکن است غیر معتبر باشند: در بازارهای با حجم معاملات پایین شکست مقاومتها ممکن است ناپایدار باشند و اعتبار نداشته باشند.
- پیش بینی Breakout ها اغلب سخت است و ممکن است به اشتباه انجام شود: تشخیص دقیق زمان وقوع یک شکست مقاومت بسیار دشوار است و اغلب معاملهگران ممکن است به اشتباه وارد معاملات شوند یا از معاملات خود با خودداری کنند.
بهترین بازه زمانی برای شکست مقاومتی چیست؟
بهترین بازه زمانی برای Breakout در بازار فارکس وابسته به نوع معاملهگر و استراتژی شخصی او است. Breakout در بازار فارکس در هر زمانی ممکن است رخ دهند. اما معمولاً در زمانهایی که حجم معاملات افزایش مییابد و نیروی خرید یا فروش قویتر میشود. بریکها ممکن است در زمانهای مهمی همچون اعلام اخبارهای اقتصادی مهم یا تغییرات در سیاست پولی رخ دهند. برای تایید بریکها و تحلیل شکستها تریدرها از شاخصها و الگوهای مختلفی همچون میانگینهای متحرک، سطوح حمایت و مقاومت کلیدی، خطوط روند، سطوح فیبوناچی و سقفها و کفهای قیمتی استفاده میکنند.
چگونه شکست ها را با استفاده از خط روند، کانال و مثلث معامله کنیم؟
برای معامله با بریک اوت ها در فارکس با استفاده از خط روند، کانال و مثلث باید به تحلیل نمودارهای قیمتی و ابزارهای تحلیل تکنیکال توجه داشته باشید. ابتدا باید خطوط روند (مثلاً خط روند صعودی یا نزولی) را روی نمودار قیمتی خود ترسیم کنید. سپس به دنبال کانالها (مثلاً کانال قیمتی) و مثلثها بگردید. وقتی که قیمت به سطح یکی از این الگوها میرسد و از آن خارج میشود، شکست معامله شروع میشود. برای تایید این شکستها از شاخصهای تحلیل تکنیکال همچون RSI و MACD هم میتوان استفاده کرد. برای مدیریت موقعیتها حتما به طور منظم معاملات خود را مرور کرده و تحلیل کنید. از تجربیات گذشته نیز به عنوان یک منبع آموزشی استفاده کنید. این رویکرد به شما کمک میکند تا بهبود مستمر در معاملات خود داشته باشید.
چگونه قدرت یک شکست را اندازه گیری کنیم؟
قدرت یک شکست در فارکس را میتوان با تحلیل متغیرهای مختلف اندازه گرفت. البته تجربه و دانش شخصی در تحلیل بازار و مدیریت ریسک نیز نقش مهمی در اندازه گیری قدرت یک شکست ایفا میکنند. در ادامه چند معیار کلیدی برای اندازه گیری قدرت یک Breakout ذکر شده که میتوانید از این موارد برای اندازه گیری استفاده کنید:
- بررسی حجم معاملات: حجم معاملات در زمان شکست میتواند نشاندهنده قوت نیروی خرید یا فروش باشد. اگر حجم معاملات در زمان شکست بسیار بالا باشد، این نشاندهنده تاثیرگذاری قوی شکست است.
- فرصتهای فنی: تحلیل فنی، میتواند به شما نشان دهد که آیا قیمت به شکست از یک سطح مقاومت یا حمایت نزدیک است یا خیر. از نظر فنی اگر یک شکست با توجه به الگوهای نموداری یا شاخصهای فنی معتبر رخ دهد، این نشان دهنده قدرت بیشتری است.
- زمانبندی: زمانی که یک شکست رخ میدهد نیز میتواند نشاندهنده قدرت آن باشد.
- رفتار قیمت پس از شکست: اگر قیمت به عقب برگردد و شکست مقاومت یا حمایت کاذب و نادرست باشد، این نشان دهنده اسلیپی ایجاد شده توسط معاملهگران نادرست است.
نحوه تشخیص شکستهای جعلی
در این مورد شناخت الگوهای کندلاستیکی و توانایی تشخیص کندلهای تایید کننده بسیار مهم است. اگر کندل شناس خوبی باشید، به راحتی میتوانید الگوهای تایید کننده را شناسایی کنید. برای جلوگیری از ورود به یک شکست جعلی و از دست دادن سرمایه بهتر است تصمیم به ورود یا خروج از بازار را به دقت اتخاذ کنید. اولین کاری که باید برای تشخیص این نوع شکستها انجام دهید، صبر کردن است تا نمودار چند کندل مناسب و قابل اعتماد بسازد و بازار روند خود را نشان دهد. باید به حجم معاملات توجه داشته باشید، زیرا تنها زمانی میتوانید اطمینان حاصل کنید که یک شکست واقعی رخ داده که حجم معاملات هم به طور قابل توجهی افزایش یابد. در غیر این صورت احتمالا با یک شکست فیک یا جعلی مواجه شدهاید. همچنین برای تایید یک شکست واقعی از اندیکاتورهای مختلفی همچون RSI و مومنتوم بهره ببرید. این اندیکاتورها میتوانند به شما کمک کنند تا روند جدید را تایید کرده و از شکست فیک جلوگیری کنید. به کمک این سه عامل میتوانید تصمیمگیری مطمئن تری در معاملات خود انجام دهید و از خسارات بیمورد جلوگیری کنید.
نحوه محو سازی شکست
محو سازی یا فید شکست به معنای ترک معامله پس از شکست یک سطح حمایت یا مقاومت کاذب است و به عبارت دیگر این به معنای ترک موقعیت معاملاتی است. برای محو سازی یک شکست کاذب معامله گران باید برخی از اقدامات زیر را انجام دهند:
- تایید شکست: منتظر تایید شکست باشید و از اندیکاتورها، الگوها یا تحلیلهای دیگر برای تایید استفاده کنید تا از شکست معتبری مطمئن شوید.
- استفاده از استاپ لاس: از سفارش استاپ لاس استفاده کنید تا حداقل خسارت ممکن را در صورت شکست کاذب تجربه کنید.
- مدیریت ریسک: همواره مدیریت ریسک را در نظر داشته باشید و محدود کردن حجم معاملات خود به مقدار ایمن از سرمایه خود را در نظر بگیرید.
- تحلیل دقیق: از تحلیلهای دقیق و شناخت عوامل بازار استفاده کنید تا قدرت تصمیم گیری بهبود یابد و از شکستهای کاذب جلوگیری کنید.
سخن پایانی
Breakout یک استراتژی معاملاتی معروف در بازار فارکس است که در زمان استفاده از آن معامله گر باید دانش کافی در تشخیص بریک اصلی از فیک را داشته باشد. در واقع تجربه و دانش شخصی در تحلیل بازار و مدیریت ریسک نیز نقش مهمی در اندازه گیری قدرت یک شکست ایفا میکنند. معامله گران حرفهای با تجربه کافی میتوانند بهتر از افراد تازه وارد در اندازه گیری بریک اوت موفق عمل کنند. مهمترین نکته این است که معامله گران باید با دقت و هوش در معاملات خود عمل کنند و هر شکست را به عنوان یک درس برای بهبود معاملات آتی ببینند.
سوالات متداول
وقتی یک مقاومت در بازار فارکس شکسته میشود، این به معنای این است که قیمت ارز به پایینترین سطح مقاومتی که توسط معاملهگران به عنوان نقطه مقاومت شناخته میشود، رسیده و از آن عبور میکند. این شکست نشاندهنده تغییرات مهم در جهت حرکتی ارز است و ممکن است به عنوان نشانهای از تغییر روند در بازار محسوب شود.
برای تایید شکست مقاومتی در فارکس معمولا به عوامل دیگری نیز نیاز دارید. میتوانید به اندازه گیری حجم معاملات در زمان شکست، تحلیل الگوهای نموداری، استفاده از شاخصهای فنی و نیز مشاهده تأثیر شکست بر روی تغییرات قیمتی بعدی توجه کنید.
نه، همه شکستهای مقاومتی باعث رشد قیمت نمیشوند. شکست مقاومتی میتواند به هر دو جهت حرکت قیمت (صعود یا نزول) منجر شود. واقعیت این است که وقتی یک مقاومت شکسته میشود، میتواند به عنوان انتقال از یک زمینه به دیگری تفسیر شود. این بستگی به سایر عوامل و شرایط بازار دارد.
جهت استفاده از شکست مقاومتی در فارکس برای کسب سود شما باید با دقت بازار را مشاهده کرده و معاملاتتان را مدیریت کنید. از تحلیل تکنیکال و ابزارهای مختلفی مانند میانگین متحرک، شاخصها و الگوهای نموداری برای تایید شکست استفاده کنید. همچنین مهم است که مدیریت ریسک معاملاتی خود را به دقت انجام دهید و از مفاهیم مهمی مانند ستاپ لاس و لیمیت در معاملات خود استفاده کنید.
ربات های فارکس، ابزارهایی هوشمند هستند که به عنوان یک دستیار معاملهگر به شما در شکار بهترین موقعیتهای معاملاتی کمک میکنند. در این قسمت از خانه سرمایه شما را با 12 مورد از بهترین رباتهای معاملهگر فارکس آشنا میکنیم. با ما همراه باشید.
استفاده از ربات های فارکس
قبل از انتخاب ربات های فارکس بهتر است بدانیم که استفاده کردن از آنها چه مزیتها و معایبی دارند. در این صورت میتوانیم تصمیم درستتری برای آینده سرمایهمان بگیریم. در ادامه، چند مورد از مهمترین نقطههای مثبت و منفی استفاده از رباتهای فارکس در ترید را با هم بررسی میکنیم.
ترید بدون دخالت احساس با ربات های فارکس
یکی از بزرگترین مانعهای تصمیمگیری منطقی در بازار فارکس و در کل تمام بازارهای مالی، احساس است. ذهن ما به راحتی میتواند تحت تاثیر ترس، حرص، طمع و هیجان قرار بگیرد و در آن حالت، دست به تصمیمهایی بزند که رد حالت عادی اصلا آنها را نمیگرفت.
این موضوع میتواند زنجیرهای از اشتباهها و حتی پشیمانی را به وجود آورد. این در حال است که ربات های تریدر فارکس، ابزارهایی بدون احساس هستند. آنها میتوانند مو به مو در هر شرایطی بر اساس قوانینی که برایشان تعریف شده عمل کنند. این نوع تصمیمگیری 100 درصد منطقی، مسیر سودآوری را برایمان هموارتر میکند.
افزایش بهرهوری تریدر
ربات های فارکس میتوانند در یک آن، چندین جفتارز را تحلیل کرده و در کمترین زمان ممکن – خیلی سریعتر از انسان – دست به معامله بزنند. این موضوع به ویژه در موضوع تریدهایی که در تایم فریم یک دقیقه و 10 ثانیه انجام میشوند بسیار اثرگذار است و سودآوری ترید را چندین برابر میکند.
از این گذشته، رباتهای فارکس خسته نمیشوند و به استراحت جسمی یا ذهنی نیاز پیدا نمیکنند. آنها میتوانند حتی زمانی که شما خواب هستید هم بهترین موقعیتهای معاملاتی را شناسایی کرده و دست به معامله بزنند.
امکان بهینهسازی و تست قبل از شروع واقعی
شما به راحتی میتوانید ربات های فارکس را روی دادههای گذشته بازار تست کنید تا عملکرد و سودآوری آنها را مورد آزمون قرار دهید.
به این ترتیب این فرصت را پیدا میکنید تا قبل از ریسک کردن روی پول واقعیتان آن را در یک محیط دمو ارزیابی کنید. از این گذشته، ربات های فارکس بخشهای زیادی برای تنظیم دارند که به شما در خودکارسازی فرایندها و تصمیمگیریهای سودآور کمک میکنند.
تجربه یک ترید هوشمندانه
ربات های فارکس میتوانند همزمان چندین جفت ارز را تحلیل کرده و ریسک را بین بازارهای مختلف تقسیم کنند. این کار میتواند با تنوع بخشیدن به سبد معاملاتی شما تمرکز روی یک بازار و تاثیر گرفتن از شرایط نابهسامان پیشبینی نشده آن را کم کرده و میزان سودآوری نهایی شما را افزایش میدهد.
هماهنگ نشدن با جو حال بازار
ربات های تریدر فارکس بر اساس الگوریتمها، قوانین و استراتژیهای که قبلا برایش تعریف کردهایم دست به کار میشوند. این نوع عملکرد در شرایط عادی بازار میتواند سودآوری خوبی داشته باشد ولی وقتی شرایط در اثر یک رویداد اثرگذار اقتصادی و سیاسی دچار تغییرهای ناگهانی میشود کاری از دست این رباتها بر نمیآید. حتی این امکان وجود دارد که پیروی آنها از استراتژیها و قوانین قبلیشان باعث ضرر ما شود.
چطور بهترین ربات های فارکس را انتخاب کنیم؟
بیشتر ربات های خوب و معروف فارکس، پولی هستند و برای داشتن آنها باید یا به صورت ماهانه حق اشتراک بپردازید یا برای خرید دائمیشان مبلغی بالایی به دلار یا یورو بدهید. به همین دلیل عاقلانهترین کار این است که قبل از دست به جیب شدن، در مورد اعتبار و امنیت آنها دست به تحقیق بزنید. برخی از معیارهایی که میتوانید برای انتخاب بهترین ربات فارکس در نظر بگیرید را با هم بررسی میکنیم.
تایید عملکرد و سودآوری
یک ربات فارکس معتبر و با کیفیت باید مدت زمان قابل توجهی را روی دادههای گذشته بازار سپری کرده باشد. این اولین پله برای گرفتن تایید ارزشمندی آن ربات به شمار میرود. میتوانید این تاییدهها را از سایتهایی مانند «MyFXBook» یا «FX Blue» به دست آورید. نکته دیگر اینکه تمام رباتهای معاملاتی معرفی شده در این مقاله تاییده خود را از سایت «MyFXBook» دریافت کردهاند.
تایید سودآوری ربات های فارکس روی حساب زنده معاملاتی
اینکه یک ربات معاملاتی فقط روی گذشته بازار عملکرد بالایی را از خود نشان دهد کفایت نمیکند. این ربات باید در یک حساب زنده و با پولهای واقعی آزموده شود. این نکته را در نظر داشته باشید که برخی از رباتهای فارکس فقط روی حسابهای دمو عملکرد خوبی دارند و وقتی کار به حساب زنده میرسد از یک تریدر مبتدی هم راندمان کمتری را از خود نشان میدهند.
فعال و بهروز بودن ربات های فارکس
قبل از اینکه برای خرید یک ربات هزینه کنید بادی از فعال و بهروز بودن آن ربات مطمئن شوید. این را هم در نظر داشته باشید که برخی از رباتهای فارکس با وجود اینکه هنوز فروش دارند عمرشان به انتها رسیده و دیگر هیچ بهروزرسانی برایشان انجام نمیشود. برای فهمیدن این موضوع میتوانید آخرین تاریخ ترید ربات را بررسی کنید.
ضریب سود ربات های فارکس
ضریب سود یکی از معیارهای مهم برای مطمئن شدن از سودآوری یک ربات است. این معیار نشان میدهد که ربات در یک بازه زمانی مشخص چقدر سود و در مقابل چقدر زیان کرده است. یک ربات فارکس با سوددهی قابل قبول باید ضریب سود بیشتر از یک درصد داشته باشد.
بررسی بازگشت ماهانه ربات های فارکس
معیار دیگری که برای بررسی سودآوری ربات در نظر گرفته میشود «بازگشت ماهانه» است. این معیار نشان میدهد که ربات در پایان هر ماه معاملاتی چه مقدار از موجودی حساب واقعی را سود کرده است. معیار بازگشت ماهانه هم باید بیشتر از یک درصد باشد. چنین آوردهای پتانسیل این ربات برای رشد حساب را نشان میدهد.
این موارد بخشی از معیارها و نکتههایی هستند که قبل از خرید یک ربات معاملاتی باید به آنها توجه کنیم. شما میتوانید بر اساس برنامه معاملاتیتان و اهدافی که در نظر گرفتهاید معیارهای دیگری را هم به این لیست اضافه کرده و آنها را با دقت بررسی کنید. از این دست میتوانیم به بررسی نظرات کاربرانی که از این رباتها استفاده کردهاند اشاره کنیم.
معرفی 12 مورد از بهترین ربات های فارکس
ما برای انتخاب این رباتها معیارهای مختلفی را در نظر گرفتیم. از جدید و بهروز بودن بگیر تا میزان سودآوری و رضایت کاربران. لطفا در نظر داشته باشید که این معرفی، فقط یک پیشنهاد برای بررسی دقیقتر این رباتها است.
ما در خانه سرمایه استفاده کردن یا نکردن از هیچ رباتی را پیشنهاد نکرده و تصمیمگیری نهایی را به خودتان واگذار میکنیم. با این نکته به سراغ بررسی این رباتها میرویم.
ربات Forex Truck؛ پرقدرت و سودآور
ربات ترید «Forex Truck» یکی از رباتهای معروف و جزو 20 ربات برتر سال 2023 به شمار میرود. این ربات با استفاده از الگوریتمهای پیشرفته و هوش مصنوعی کار میکند. به این ترتیب که با تحلیل بازار و بررسی تکنیکال حرکت قیمت، بهترین نقطه برای ورود را پیدا کرده و وارد معامله میشود.
این ربات میتواند یک یا دو موقعیت معاملاتی را بر اساس شرایط بازار باز کرده و هر دو را تا رسیدن به سود مورد نظر باز میگذارد. البته اگر ورق برگردد، ربات زود دست به کار میشود و با هدف نجات سود و در بدترین شرایط، کمترین ضرر از معامله خارج میشود. بیایید نگاهی دقیقتر به ویژگیهای این ربات بیندازیم:
- پشتیبانی از پلتفرم متاتریدر 4 و 5
- پشتیبانی از حسابهای معاملاتی نامحدود
- وجود سود تایید شده بیش از 100 درصد در حسابهای واقعی
- سازگاری با هر نوع بروکر
- تعیین حد ضرر و سود بر اساس شرایط بازار و وضعیت حساب شما با هدف حفظ حساب معاملاتی
- پشتیبانی از چهار جفتارز «USDCAD»، «EURGBP»، «GBPUSD» و «EURUSD»
ربات Forex Fury؛ بهترین در سودهای کم اما پایدار
«Forex Fury» یکی از بهترین ربات های فارکس است که نتایج ترید آن درخشان هستند. استراتژی اصلی این ربات، ترید اسکالپینگ با فیلتر زمانی است که به آن امکان میدهد حساب را با به دست آوردن سودهای کم و پایدار رشد دهد. از ویژگیهای این ربات میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
- امکان استفاده از آن در ترید تمام جفتارزها، شاخصها و حتی ارزهای دیجیتال
- پشتیبانی عالی
- بهروزرسانیهای منظم و رایگان
- پشتیبانی از پلتفرم متاتریدر 4 و 5
- وجود استراتژیهای ترید خودکار با ریسک پایین، متوسط و بالا
- دارای سیستم مدیریت پول هوشمند و امکان تنظیم دستی آن
- دارای فیلترهای گوناگون برای جلوگیری از ترید در زمان نامناسب یا موقعیتهای پرریسک
- درصد برد 93 معامله از 100 معامله در حسابهای واقعی
- امکان تنظیم دستی مقدار ریسک
ربات pip Climber1000؛ ارزان اما مطمئن
یکی از ارزانترین و مطمئنترین ربات های فارکس «1000 pip Climber» است. این ربات از استراتژی معامله در روند استفاده میکند و میتواند با تحلیل الگوهای قیمت، بهترین فرصتهای ترید در جهت روند را پیدا کند. برخی از ویژگیهای این ربات عبارتند از:
- فقط در سه جفتارز (EURUSD)، (USDJPY) و (GBPUSD) میتوان از آن استفاده کرد
- از تحلیل تکنیکال و الگوریتمهای ریاضی برای کشف فرصتهای معاملاتی و انجام خودکار آنها استفاده میکند
- فقط روی پلتفرم متاتریدر 4 میتوان از آن استفاده کرد
- در زمانهای 15 دقیقه، یک ساعت و چهار ساعت معامله میکند
- اطلاعات دقیق در مورد ورود و خروج از معاملهها را با ایمیل و … به اطلاع کاربر میرساند
- در طول سه سال گذشته بیش از 20 هزار پیپ سودآوری داشته
ربات Forex Gump؛ بهترین در معاملات شبکهای
یکی از بهترین ربات های فارکس که به طور ویژه در پلتفرم متاتریدر 4 کار میکند «Forex Gump» است. این ربات از استراتژی معاملات شبکه ای استفاده میکند و به دنبال کسب سود از حرکتهای کوتاه مدت بازار است. برخی از ویژگیهای آن شامل موارد زیر میشوند:
- ربات «Forex Gump» فیلتر اخبار دارد که از ترید در زمان خبر جلوگیری میکند
- میتواند حداقل 9 جفت ارز را در تایمفریمهای مختلف ترید کند
- در حسابهای واقعی نتیجههای مثبتی را ثبت کرده است
- این ربات از تحلیل تکنیکال نمودارهای قیمت برای کشف بهترین موقعیت معاملاتی استفاده میکند
- تنظیمات مختلفی برای تعیین سطح ریسک دارد
- حد سود و حد ضرر را بر اساس شرایط بازار و به صورت خودکار تنظیم میکند
- بهترین نقطه ورود و خروج از معاملهها را پیدا میکند
- میتوانید آن را بر اساس سبک معاملاتی خودتان و اهدافی که دارید به صورت دستی تنظیم کنید
- قیمت این ربات 199 دلار است
ربات ForexVPS؛ بهترین سرویس VPS
اگر به دنبال رباتی میگردید که در کنار ترید، سرویس «VPS» را هم به شما ارائه دهد میتوانید روی «ForexVPS» حساب کنید. شیوه کار این ربات کمی متفاوت است. چون ابتدا روند اصلی بازار را شناسایی کرده سپس به دنبال نقطههای ورود در خلاف جهت روند میگردد. دیگر ویژگیهای این ربات شامل موارد زیر میشوند:
- این ربات فقط از جفت ارز (EURUSD) پشتیبانی میکند
- در حسابهای واقعی نتایج مثبتی را از خود نشان داده است
- ربات ForexVPSیک سرویس سرور مجازی است که به معامله گران امکان میدهد تا رباتهای خود را روی یک سرور امن و پایدار نصب کنند و دیگر نگران نوسان قدرت اینترنت، کندی سیستم و …. نباشند
- با استفاده از این ربات سرعت اجرای معاملاتتان بالا میرود
- ربات ForexVPS باعث کاهش اسپرد میشود
- استفاده از آن باعث افزایش امنیت و محافظت از دادههای شما میشود
- میتوانید از هر جایی و با هر دستگاهی به سرور مجازی دسترسی داشته باشید
- برای استفاده از این ربات باید حق اشتراک ماهانه پرداخت کنید
- برای تنظیم و نصب آن به دانش فنی نیاز دارید
- پشتیبانی عالی
- نظر کاربران جهانی در مورد سودآوری و کیفیت خدمات آن مثبت است
برخی از بروکرهای فارکس سرور مجازی ForexVPS را به عنوان یکی از خدمات رایگان خود برای تریدرها در نظر گرفتهاند. البته برای دریافت این ربات باید شرایط ویژهای داشته باشید؛ مثلا مبلغ مشخص شارژ حساب معاملاتی، مقدار حجم معاملات ماهانه شما، تعداد لات معاملاتی و … .
ربات CoinRule؛ بهترین برای طراحی سبک معاملاتیتان
با استفاده از ربات «CoinRule» میتوانید بدون نیاز به دانش برنامه نویسی، روند ترید ویژه خودتان را طراحی و به صورت خودکار روی لایو بازار پیاده کنید. از دیگر ویژگیهای این ربات میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
- وجود بیش از 20 هزار کاربر
- امکان استفاده از الگوریتمها یا قوانین از پیش تعریف شده در کنار ارائه قوانین خودتان به ربات
- امکان ترید در تمام جفتارزها
- پشتیبانی از 25 صرافی معتبر برای ترید ارزهای دیجیتال
- امکان کاهش ریسک و افزایش سود
- امنیت بالای ربات به دلیل استفاده از رمزنگاری قوی
- محیط کاربری جذاب و گرافیکی
- امکان تنظیم میزان سرمایه به کار رفته در هر معامله، حد سود، حد ضرر و …
- امکان توقف یا بهروزرسانی قوانین معاملاتی در هر لحظه
- پشتیبانی از استراتژیهای مختلف معاملاتی
- قیمت اشتراک از 29.99 دلار در ماه تا 299.99 بر اساس تعداد قوانین، تعداد معاملات و …
- پشتیبانی نکردن از صرافیهایی مانند «Bitmex»، «Bybit» و «Bitfinex»
- پشتیبانی نکردن از بک تست برای آزمودن قوانین تعریف شده و مطمئن شدن از سودآوری استراتژیها
ربات Forex Flex EA؛ پرطرفدار و پرفروش
یکی از بهترین ربات های فارکس که در میان تریدرها هم بسیار محبوب است «Forex Flex EA» نام دارد. این ربات 12 استراتژی را برای ترید به شما ارائه میدهد. میتوانید بر اساس جفتارز مورد نظرتان و بسته به شرایط بازار از آنها استفاده کنید. بیایید نگاهی به ویژگیها دیگر آن بیندازیم:
- امکان ساخت روش منحصر به فرد تریدتان برای اجرا در این ربات
- رضایت بالای کاربران از به کار بردن این ربات در حسابهای واقعی
- امکان استفاده از آن در تمام جفتارزهای مهم و شاخصها بدون نیاز به تغییر کد
- پشتیبانی از پلتفرم متاتریدر 4 و 5
- به کار گرفتن الگوریتمهای پیشرفته برای تجزیه و تحلیل بازار
- استفاده از تکنولوژی ویژه معاملاتی برای جلوگیری از ورود به معامله در نقطههای بد یا شرایط نامناسب
- امکان گرفتن بک تست و بررسی نتیجه دیگر کاربران در وبسایت رسمی این ربات
- قیمت بالای آن که از 330 دلار شروع و تا 990 ادامه پیدا میکند
- وجود پیچیدگی و تنظیمات پیشرفته در ربات «Forex Flex EA» که باعث سخت شدن کار با آن برای تریدرهای مبتدی میشود
- نیاز به زمان قابل توجه برای یادگیری کار با آن
- استفاده از سیستمهای معاملاتی پرریسک مثل «معاملات هج» که میتواند باعث کم شدن قدرت حسابتان شود. به همین دلیل باید تنظیمات مدیریت سرمایه را در آن با دقت انجام دهید
- پشتیبانی عالی
ربات GPS Forex Robot؛ معتبر و وارونه!
یکی از بهترین ربات های فارکس که در لیست معتبرترین رباتها هم جایی برای خودش باز کرده «GPS Forex Robot» است. این ربات سیستم جالبی دارد. به این ترتیب که اگر متوجه شود پیشبینی اولیه و تحلیلی که انجام داده اشتباه است، در لحظه معاملاتی را خلاف جهت قبلی باز میکند تا ضررها را جبران کند. بیایید دقیقتر این ربات را برانداز کنیم:
- پشتیبانی فقط از سه جفت ارز «EURGBP»، «EURUSD» و «USDCHF»
- افزایش برد در معاملات به دلیل پیش بینی دقیق تغییرات کوتاه مدت بازار
- پشتیبانی از پلتفرم متاتریدر 4
- رعایت نسبت ریسک به پاداش با دقت بالا
- استفاده از استراتژی هج با هدف جبران ضررها در شرایط بد بازار
- امکان تنظیم خودکار پارامترهای معاملاتی بر اساس شرایط بازار
- استفاده از روش مارتینگل که میتواند برای برخی پرریسک باشد
- عدم امکان تغییر خودکار استراتژیها همسو با رویدادهای اقتصادی و سیاسی یا تحلیل بنیادی
- عدم ارائه گزارش با جزئیات کافی از عملکرد ربات در طول هفته یا ماه معاملاتی
- قیمت بالای این ربات که به عنوان نقطه ضعف آن شناخته میشود (396 دلار)
- وجود گارانتی بازگشت پول 60 روزه در صورت راضی نبودن از عملکرد ربات
ربات Forex Steam؛ قدیمی اما همچنان محبوب
در معرفی بهترین ربات های فارکس به یکی از قدیمیترین آنها میرسیم یعنی ربات «Forex Steam». این ربات از استراتژی ترید اسکالپینگ برای رسیدن به سودهای کم و پایدار استفاده میکند. از بررسی دیگر ویژگیهای آن به موارد زیر میرسیم:
- پشتیبانی از جفت ارزهای «EURUSD»، «GBPUSD»، «USDJPY»، «USDCHF» و …
- وجود 10 سال سابقه خوب و رضایت کاربران
- نتایج ترید آن روی حسابهای واقعی مثبت است
- پشتیبانی عالی
- بهروزرسانیهای آن رایگان هستند
- وجود سیستم مدیریت پول هوشمند
- از استراتژی معامله در جهت روند برای سودآوری در بلند مدت استفاده میکند
- وجود سیستم فیلتر برای جلوگیری از معامله در زمانهای نامناسب یا موقعیتهای اشتباه
- بهروزرسانیهای پیوسته برای بهبود عملکرد ربات
- قیمت 117 دلاری خرید ربات
- گارانتی بازگشت 30 روزه پول در صورت ناراضی بودن از عملکرد ربات
- وجود سیستم اخطار به کاربر در مورد وضعیت حساب معاملاتی
- نیاز به انجام تنظیمات ویژه برای هر جفتارز
- نیاز به حداقل 200 دلار واریز اولیه برای شروع کار با ربات
- عدم پشتیبانی توسط برخی از کارگزاریها
ربات Forex Cyborg؛ معامله در کنار هوش مصنوعی
یکی از پیشرفتهترین و قویترین ربات های فارکس «Forex Cyborg» نام دارد. این ربات با استفاده از شبکههای عصبی و یادگیری عمیق روی تجزیه و تحلیل قیمت، وضعیت عرضه و تقاضا تمرکز کرده و به صورت خودکار معاملات را باز و بسته میکند. دقت بالا و بازده سود بسیار مناسب این ربات، آن را در میان تریدرهای فارکس به گزینهای بسیار محبوب تبدیل کرده است. اجازه بدهید این ربات را کمی عمیقتر بررسی کنیم:
- پشتیبانی از پلتفرم متاتریدر 4
- امکان ترید 14 جفتارز در بازههای زمانی مختلف
- وجود نتایج درخشان در حسابهای معاملاتی واقعی
- پشتیبانی عالی
- بهروزرسانی پیوسته
- استفاده از استراتژی روند و ضد روند بر اساس موقعیت لحظهای بازار
- وجود سیستم مدیریت پول
- تنظیم خودکار حد ضرر برای جلوگیری از هدر رفت سود
- پشتیبانی از چندین نوع سطح ریسک با توجه به ظرفیت ریسک پذیری شما، قدرت سرمایهتان و بازه زمانی که در آن دست به معامله میزنید
- پشتیبانی از چندین نوع حالت خودکار انجام معاملات بر اساس شرطهایی که از قبل به آن معرفی میکنید
- دارای چندین نوع حالت هشدار به کاربر در کنار تنظیم شروط ویژه. مثلا اگر واکشنی به هشدار ندهید خود ربات برای سرنوشت معامله و حساب شما تصمیم میگیرد
- برای استفاده از آن حساب شما باید حداقل 250 دلار شارژ شده باشد
- قیمت این ربات برای یک حساب معاملاتی 499.99 دلار است
ربات Forex Diamond EA؛ سه استراتژی در کنار هم
به دنبال رباتی میگردید که از استراتژیهای ترید مختلفی پشتیبانی کند؟ «Forex Diamond EA» میتواند بهترین انتخاب شما باشد. این ربات به دنبال به دست آوردن سودهای کم با ریسک پایین است. بیایید برخی از ویژگیهای این ربات را با هم بررسی کنیم:
- پشتیبانی از پلتفرم متاتریدر 4 و 5
- پشتیبانی از سه استراتژی ترید مختلف شامل «معامله در جهت روند»، «معامله خلاف روند»، و «استراتژی اسکلپینگ»
- امکان طراحی روش ویژه ترید شما با استفاده از امکانات و تنظیمات این ربات
- وجود رتبههای رضایت بخش در استفاده از این ربات روی حسابهای واقعی
- پشتیبانی عالی
- بهروزرسانی پیوسته
- قابل اعتماد
- بازده بالای سود
- پشتیبانی از جفتارزهای مختلف
- امکان معامله در تمام بازههای زمانی
- دارای فیلترهای مختلف برای جلوگیری از ترید در شرایط نامناسب بازار
- وجود سیستم مدیریت پول هوشمند و امکان شخصیسازی آن
- قیمت آن 297 دلار است
ربات WallStreet Forex Robot؛ چند نسخه در یک پکیج
اگر به دنبال یک ربات بهروز برای ترید در فارکس میگردید میتوانید به «WallStreet Forex Robot 3.0» اعتماد کنید. این ربات توسط یک تیم حرفهای از تریدرهای فارکس ساخته شده و برای هماهنگ بودن با شرایط بازار به طور پیوسته بهروز میشود. تریدرهای نیمه حرفهای و حرفهای فارکس میتوانند از این ربات سود قابل توجهی به دست آورند. از دیگر ویژگیهای این ربات میتوانیم به وارد زیر اشاره کنیم:
- پشتیبانی از پلتفرمهای متاتریدر 4 و 5
- وجود چندین نسخه مختلف با ویژگیها و منطق تجاری متفاوت، شامل:
- WallStreet ASIA که به طور ویژه برای ترید در سشن آسیا طراحی شده است. منطق طراحی شده در این نسخه، دو نسخه دیگر را تکمیل میکند.
- WallStreet Recovery Pro به طور ویژه برای ترید با ریسک بالا طراحی شده است. وقتی این ربات یک موقعیت معاملاتی را باز میکند، فقط در صورتی که سود کند آن را میبندد! این نسخه از استراتژی هج هم استفاده میکند.
- WallStreet CRYPTO که برای ترید ارزهای دیجیتال طراحی شده است. الگوریتمها و استراتژیهای تعریف شده در این نسخه از ربات برای ترید رمزارزهایی مانند «بیت کوین»، «اتریوم» و … مناسب هستند.
- WallStreet GOLD Trader که برای ترید طلا در فارکس طراحی شده است. اگر روی ترید طلا در فارکس تمرکز کردهاید این نسخه بهترین انتخاب برای افزایش سودآوری شما خواهد بود.
- این ربات با هر نوع حساب تجاری و انواع بروکرها سازگاری دارد
- وجود سیستم مدیریت پول هوشمند و طراحی حد ضرر برای افزایش سوددهی و کاهش ضرر
- وجود سیستم بهروزرسانی خودکار و آنلاین که تنظیمات ربات را بر اساس آخرین تغییرات بازار تغییر میدهد
- امکان بررسی بروکر با استفاده از این ربات برای فهمیدن اینکه آیا بروکرتان شما را فریب میدهد یا خیر!
سخن پایانی
ربات های فارکس هم خالی از اشتباه نیستند. اگر به استفاده از این رباتها علاقه دارید بهترین کار این است که در موردشان کاملا تحقیق کنید و قبل از به کار بردن آنها در حساب واقعیتان آنها را در یک حساب دمو به کار بگیرید.
نکته دیگر اینکه حتما تنظیمات مدیریت سرمایه را روی آنها اجرا کنید. یادتان باشد که بیشتر این رباتها توانایی تحلیل لحظهای شرایط اقتصادی و استفاده از تحلیل بنیادی را ندارند. بنابراین، حتما در زمانهای خبر از انجام ترید خودداری کرده و از سرمایهتان محافظت کنید.
یادتان باشد که این رباتها در بهترین شرایط فقط میتوانند به عنوان یک ابزار کمکی در کنارتان باشند. هرگز آنها را بدون مدیریت و نظارت شخصی خودتان به کار نگیرید. اگر این موارد را رعایت کنید میتوانید روی سودآوری این رباتها حساب باز کنید. نظر شما چیست؟
شما چه تجربهای از به کار بردن ربات های فارکس در معاملاتتان دارید؟ برایمان بنویسید.
سوالات متداول
خیر. همه رباتهایی که از آنها برای ترید جفتارزها استفاده میشوند رایگان نیستند. به ویژه، رباتهایی که بسیار معتبر و معروف به شمار میروند هزینههای قابل توجهی دارند. برای برخی از این رباتها باید چیزی بین 100 تا 500 دلار هزینه بپردازید.
پیشنهاد ما به شما این است که از رباتهای فارکس فقط به عنوان یک دستیار هوشمند استفاده کنید. هرگز ربات را با سرمایهتان به حال خودش واگذار نکنید. چون اولویتهای شما و رباتها با هم فرق میکنند؛ مثلا یک ربات معاملاتی با هدف برد در یک معامله میتواند روی تمام دارایی شما قمار کند!
پاسخ به این سوال بستگی زیادی به نوع رباتی که از آن برای ترید استفاده میکنید دارد. ولی در حالت کلی، رباتهای معاملاتی به دلیل استفاده از الگوریتمهای پیشرفته ریاضی و دخالت ندادن احساس و هیجان موقع معامله میتوانند تاثیر قابل توجهی روی افزایش بازده شما داشته باشند.
معاملهگری موفق در بازارهای مالی همواره یکی از آرزوهای بزرگ سرمایهگذاران بوده است؛ اما رسیدن به این موفقیت نیازمند کسب مهارتها و دانشهای ویژهای است. یکی از مهمترین این مهارتها، توانایی تحلیل همزمان چندین تایم فریم مختلف است. در این مقاله با هدف افزایش درک خواننده، به بررسی جزئیات و مزایای معامله با چندین Time Frame در بازار فارکس خواهیم پرداخت. امید است با خواندن این مطلب، خوانندگان بتوانند گامی مؤثر در مسیر معاملهگری حرفهای بردارند.
معامله با سه تایم فریم
تحلیل یا معامله با سه تایم فریم، یکی از بهترین روشهای تحلیل فنی بازارهای مالی است. در این روش، تحلیلگر، میتواند روند کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت را تشخیص دهد. بازههای بزرگ برای شناسایی روند بلندمدت، بازه متوسط برای تعیین سوگیری میانمدت و بازه کوچک برای ورود به معامله. این روش به تحلیلگر کمک میکند تا تصمیمگیری بهتری داشته باشد.
یکی از مزایای استفاده از سه Time Frame، کاهش احتمال ورود اشتباه به بازار است. با بررسی روند در تایم فریم بزرگ، میتوان از ورود در خلاف جهت روند اصلی جلوگیری کرد. همچنین با بازه زمانی متوسط میتوان زمان مناسب برای ورود را تعیین کرد. بازه زمانی کوچک نیز به تنظیم دقیق نقطه ورود و خروج کمک میکند؛ بنابراین، با استفاده از سه Time Frame، احتمال موفقیت معاملات بالا میرود.
یکی دیگر از مزیتهای معامله با سه Time Frame، توانایی تشخیص تغییر روند است. چون تایم فریمهای مختلف دیدگاههای متفاوتی ارائه میدهند، میتوان با مقایسه آنها تغییرات احتمالی روند را سریعتر شناسایی کرد.
البته معامله با سه Time Frame محدودیتهایی هم دارد. یکی از مهمترین آنها پیچیدگی بیشتر تحلیل است. بررسی همزمان سه بازه مستلزم تجربه و مهارت بالایی است و ممکن است برای معاملهگران مبتدی سردرگم کننده باشد. همچنین گاهی سیگنالهای متناقضی از تایم فریمهای مختلف دریافت میشود که تصمیمگیری را دشوار میکند.
بازه زمانی کوتاهمدت برای جزئیات و ورود به بازار
بازههای کوتاهمدت مانند 5 دقیقه یا 15 دقیقه، جزئیات دقیق بازار را نشان میدهند. معاملهگر میتواند با دیدن این جزئیات، بهترین نقاط برای ورود و خروج از بازار را شناسایی کند. البته این دید نزدیک همراه با ریسک بیشتری نیز هست.
بازه زمانی میانمدت برای تعیین جهت معامله
بازه زمانیهای میانمدت مثل ساعتی و روزانه، دید کلیتری ارائه میکنند. با بررسی آنها میتوانیم جهت بازار را تشخیص دهیم و بفهمیم باید بخریم یا بفروشیم.
بازه زمانی بلندمدت برای درک روند اصلی
تایمفریمهای بلندمدت مثل هفتگی و ماهانه، روند اصلی بازار را نشان میدهند. معاملات باید در راستای همین روند انجام شود تا موفقیت تضمین شود.
با ترکیب این سه منظر مکمل، معاملهگر میتواند تصمیمگیریهای درست و بهموقع داشته باشد و شانس موفقیت خود را بالا ببرد.
معامله با چندین تایم فریم در فارکس
معاملهگران حرفهای فارکس میدانند که موفقیت در این عرصه نیازمند درک عمیق و همهجانبهای از بازار است. یکی از راههای کسب این درک، استفاده از تحلیل بازه زمانیهای متعدد به جای متمرکز شدن روی یک تایم فریم واحد است.
معامله با چندین Time Frame در بازار فارکس یک روش پرکاربرد است که تعداد زیادی از تریدرها استفاده میکنند. با استفاده از تحلیل تکنیکال در بازههای مختلف، تریدرها تلاش میکنند تا الگوها، روندها و سیگنالهای قیمتی را شناسایی کنند و بهترین نقاط ورود و خروج از معاملات را تشخیص دهند.
معاملهگران ماهر اغلب از سه تا پنج بازه زمانی مختلف برای تحلیل یک جفت ارز استفاده میکنند. آنها ابتدا روند کلی بازار را با مطالعه تایم فریمهای بزرگ مانند روزانه یا هفتگی تعیین میکنند. سپس به سراغ بازههای کوچکتر مثل ساعتی یا 30 دقیقهای میروند تا فرصتهای ورود مناسب پیدا کنند.
با استفاده از معامله با چندین Time Frame، تریدرها میتوانند نقاط قوت و ضعف را در بازار شناسایی کنند. این روش به آنها امکان میدهد تا از مزایای هرکدام استفاده کنند و با تلفیق اطلاعات مختلف، تصمیمات بهتری درباره معاملات خود بگیرند. با استفاده از این روش، تریدرها میتوانند به صورت جامعتر و تحلیل عمیقتری از بازار برخورد کنند و احتمال موفقیت خود را افزایش دهند.
یکی از مزایای استفاده از چندین بازه زمانی، تائید و تقویت سیگنالها است. به عنوان مثال، اگر در دوره زمانی روزانه یک الگوی قابل اعتماد شناسایی کنید، میتوانید به چهار Time Frame ساعتی یا ۱ ساعتی بروید و منتظر تأییدی برای این الگو باشید. این امر میزان اعتماد و اطمینان شما را در مورد معامله بالا برده و احتمال موفقیت را افزایش میدهد.
شناخت روند اصلی بازار با مولتی تایم فریم
یکی از مهمترین مهارتهایی که یک معاملهگر حرفهای فارکس باید داشته باشد، توانایی تشخیص روند اصلی بازار است. روند اصلی همان مسیر کلی حرکت قیمت یک دارایی در بازهای طولانیمدت است. شناسایی درست روند اصلی بازار به معاملهگران اجازه میدهد تا بتوانند با اطمینان بیشتری به سمت جریان اصلی قیمت شنا داشته باشند.
اما چگونه میتوان روند اصلی را در بازار پیدا کرد؟ کلید این موفقیت در تحلیل مولتی تایم فریم است. معاملهگران حرفهای ابتدا بازه زمانیهای بزرگ مانند روزانه، هفتگی یا ماهانه را بررسی میکنند. با مطالعه این تایم بازههای بزرگ، آنها میتوانند روند بلندمدت بازار را شناسایی کرده و پس از آن به تحلیل بازههای کوچکتر بپردازند. پس به یاد داشته باشید که همواره تحلیل خود را از Time Frame بالا آغاز کنید تا بتوانید روند اصلی بازار را بهدرستی تشخیص دهید.
چرا هنگام معامله در فارکس باید چندین بازه زمانی را بررسی کرد؟
یکی از مهمترین موضوعات در معاملات فارکس، انتخاب Time Frame مناسب است. اگرچه معمولاً معامله گران یک تایم فریم را برای تحلیل و ورود به بازار انتخاب میکنند، اما بررسی چندین بازه زمانی به طور همزمان میتواند مزایای زیادی داشته باشد. دلیل اصلی این امر آن است که هر بازه دیدگاه متفاوتی نسبت به بازار ارائه میدهد و ترکیب آنها میتواند تصویر بهتر و کاملتری را فراهم کند؛ بنابراین بررسی چندین مورد از آنها ضروری است تا تصمیم گیری درستتری صورت گیرد.
مزایای انتخاب چند تایم فریم در معاملات فارکس
معامله گران حرفهای در بازار فارکس بدان خوبی آگاهاند که تحلیل صرفاً بر اساس یک Time Frame، تصویر کاملی از بازار ارائه نمیدهد. بازههای مختلف اطلاعات مکملی را ارائه میکنند که با ترکیب آنها میتوان به فهم بهتری از بازار دست یافت. هر مورد یک قطعه از جورچین بزرگتر است. تنها با جمع آوری کل این قطعات و تشکیل تصویر کلی است که میتوان به موفقیت دست یافت.
توانایی تشخیص روندهای مختلف
یکی از مزایای مهم بررسی همزمان چند تایم فریم، توانایی تشخیص روندهای مختلف است. بازههای بزرگتر معمولاً روند بلند مدت را نشان میدهند در حالی که بازههای کوچکتر نوسانات کوتاه مدت تر را بهتر منعکس میکنند. با مقایسه این بازههای زمانی میتوان روند اصلی و جریان فرعی بازار را تشخیص داد. همچنین تغییر روندها نیز سریعتر قابل شناسایی خواهد بود.
تائید سیگنال
مزیت دیگر بررسی چندین Time Frame، تائید سیگنالهاست. گاهی در یک تایم فریم سیگنالی برای ورود به بازار مشاهده میشود اما سایر موارد آن را تائید نمیکنند. در این صورت بهتر است از ورود به آن معامله خودداری کرد تا زمانی که سیگنال در سایر تایم فریمها نیز تکرار شود؛ بنابراین تحلیل همزمان چندین Time Frame باعث کاهش اشتباهات معاملاتی میشود.
شناسایی تغییرات احتمالی روند
مزیت دیگر تحلیل چند Time Frame، توانایی شناسایی تغییرات احتمالی روند است. چون بازههای مختلف دیدگاههای متفاوتی را ارائه میدهند، معاملهگر میتواند با مقایسه آنها تغییرات بالقوه روند را سریع تشخیص دهد. به عنوان مثال، اگر روند در بازه روزانه صعودی باشد اما در بازه ساعتی روند نزولی آغاز شود، ممکن است نشانهای از تغییر روند باشد.
شناسایی سطوح حمایت و مقاومت
علاوه بر این، تحلیل چند Time Frame به معاملهگر کمک میکند تا سطوح حمایت و مقاومت مهم را شناسایی کند. سطوحی که در تایم فریمهای بزرگتر تشکیل میشوند، معمولاً استحکام بیشتری دارند و واکنش قیمت نسبت به آنها قابل پیشبینیتر است؛ بنابراین با ترکیب بازههای مختلف میتوان نقاط ورود و خروج بهینهتری را شناسایی کرد.
در نهایت اینکه، بررسی چند بازه به تعیین بهتر نقاط ورود و خروج کمک میکند. معمولاً Time Frame بزرگتر برای تعیین روند و جهت کلی بازار و تایم فریمهای کوچکتر برای تنظیم دقیق نقاط ورود و خروج استفاده میشوند. با ترکیب این دو میتوان نقاط بهینه ورود و خروج را مشخص کرد. البته لازم است تجربه و آموزش کافی برای تفسیر صحیح سیگنالهای متفاوت بازههای زمانی وجود داشته باشد تا بتوان از مزایای ذکر شده بهرهمند شد.
چگونه با بررسی چندین تایم فریم نقاط ورود و خروج بهتری پیدا کنیم؟
هرچقدر بازه بزرگتر باشد، روندها و حرکتهای بازار واضحتر نمایان میشوند و از نوسانات کوتاه مدت تصادفی تا حدودی تصفیه شدهاند؛ بنابراین برای پیدا کردن بهتر نقاط ورود و خروج، باید ابتدا روند کلی بازار را در بازه بزرگتر مشخص کرد تا مطمئن شد که در مسیر درستی قرار داریم.
پس از مشخص شدن روند کلی بازار، میتوان به بازههای کوچکتر رفت تا نقاط ورود و خروج مناسب را پیدا کرد. استفاده از تایم فریمهای کوچکتر مزیت آن را دارد که نقاط برگشت و شکست قیمت بهتر قابل مشاهده است و میتوان نقاط ورود و خروج بهینهتری را انتخاب کرد. همچنین با استفاده از اندیکاتورهای تائید کننده مثل استوکاستیک و RSI میتوان زمان ورود و خروج را با دقت بیشتری تنظیم کرد.
در مجموع، استفاده ترکیبی از بازههای بزرگ و کوچک میتواند بهترین راه برای پیدا کردن نقاط ورود و خروج مناسب باشد. بازه بزرگتر روند اصلی و بازه کوچکتر نقاط دقیق ورود و خروج را مشخص میکند. البته باید دقت کرد که اختلاف بازهها به اندازه کافی باشد تا بتوان از مزایای آن بهره برد. استفاده صحیح از بازهها مستلزم تجربه و آگاهی کافی نسبت به شخصیت هر Time Frame است.
در نهایت باید تأکید کرد که صرفاً معتقد به یک Time Frame بودن، میتواند بسیار خطرناک باشد. هر تایم فریمی اطلاعات مفیدی به شما میدهد و ترکیب آنها میتواند تصمیم گیری شما را بهبود بخشد. البته بیش از حد غرق شدن در بازههای زمانی مختلف هم توصیه نمیشود. بهتر است حداکثر از 3 بازه مختلف استفاده کنید تا بتوانید تمرکز خود را حفظ نمایید.
در پایان باید خاطرنشان کرد که مهارت در تحلیل چندین Time Frame با تمرین و تجربه بدست میآید. هرچقدر بیشتر تمرین کنید، بهتر میتوانید ارتباط بین بازههای مختلف را درک کنید و از آنها به نفع خود استفاده نمایید. در نهایت با کسب مهارت کافی، میتوانید نقاط ورود و خروج بهینهای پیدا کنید و موفقیت بیشتری در معاملات خود داشته باشید.
کلام آخر
با توجه به مطالب ارائه شده در متن، میتوان نتیجه گرفت که معامله با چندین تایم فریم مختلف، یکی از مهمترین مهارتهای یک معاملهگر حرفهای فارکس است. این روش با ارائه دیدگاههای متفاوت از بازار، به تحلیلگر کمک میکند تا بتواند روندهای مختلف را شناسایی نموده و در نهایت تصمیمگیری بهینهتری در مورد نقاط ورود و خروج داشته باشد. البته کسب مهارت در تفسیر صحیح سیگنالهای بازههای گوناگون نیازمند تجربه و تمرین است.
داده های موجود در بازار بورس، بسیار زیاد و متنوع هستند. به همین دلیل، سرمایه گذاران از روش های گوناگونی برای تحلیل این داده ها و استخراج اطلاعات مفید استفاده می کنند. در این میان، برخی از تحلیل ها و روش ها تحسین می شوند و برخی دیگر به شدت مورد انتقاد قرار می گیرند. در این قسمت از خانه سرمایه به سراغ تحلیل تکنیکال و کندل استیک می رویم. در طول این گفتار، تمرکز ما روی شیوه تحلیل ساختارهای قیمت و روش های بررسی نمودار است تا ماهیت اصلی معامله گری تکنیکالی را به شکلی عمیق درک کنیم.
نمودار شمعی یا کندل استیک چیست؟
نمودار شمعی گونه ای از نمودار خطی پیشرفته است که برای مشاهده جزئیات کامل تری از فعل و انفعالات قیمت استفاده می شود. ریشه نمودارهای شمعی به قرن هفدهم و کشور «ژاپن» باز می گردد. از آنجا که نمودار شمعی، تمام داده های قیمتی اولیه مورد نیاز تحلیل گران تکنیکال را در خود جای داده است، کندل استیک ها به ابزار تحلیلی مورد علاقه طیف وسیعی از معامله گران بازار مالی تبدیل شده اند.
ساختار شمع قیمت چیست؟
«شمع قیمت» یک نمودار شمعی است که از تعدادی کندل قیمتی تشکیل شده است. این شمع ها اجزای مختلفی دارند تا نوسانات قیمتی دارایی های مالی را کاملا به تصویر بکشند. هر شمع از یک قسمت توپر به نام «بدنه» و دو بخش نازک به نام «سایه یا فتیله» تشکیل شده است. با هدف نمایش جهت حرکت های قیمت، کندل استیک بر اساس دو رنگ تصویرسازی شده است. شمع «سفید» نشان دهنده افزایش قیمت ها و شمع «مشکی» نشان از کاهش قیمت در تایم فریم است. این دو نوع کندل در تصویر زیر نمایش داده شده اند.
شمع قیمتی صعودی در سمت چپ و شمع نزولی در سمت راست، همراه با مفاهیم بدنه و سایه (به صورت تصویری) نمایش داده شده اند.
طول سایه ها میزان نوسانات کلی صعودی یا نزولی یک شمع قیمت در تایم فریم مشخصی را نشان می دهند. اگر نمودار خود را به گونه ای تنظیم کنیم که هر شمع قیمتی نشان دهنده تحولات قیمتی یک روز – تایم فریم روزانه – باشد تغییرات قیمتی روزانه هر نماد معاملاتی با استفاده از سایه های کندل استیک قابل مشاهده هستند. بدنه کندل نشان دهنده تفاوت قیمت باز و بسته شدن بازار طی یک دوره زمانی خاص – مثلا روزانه – است. تصویر زیر، یک شمع سفید رنگ صعودی را نمایش می دهد. این کندل در سطح ۱۰ دلاری باز و در نهایت با قیمت ۲۰ دلار بسته شده است. اما بررسی سایه های شمع بیان گر نوسان قیمتی ۵ تا ۲۵ دلاری طی این مدت است.
روند قیمت از زمان باز تا بسته شدن هر شمع از طریق بدنه نمایش داده می شود. سایه ها شامل کل نوسانات در زمان مشخص شده هستند
اگر همانند تصویر زیر، تعدادی کندل استیک رسم کنیم، تصویر حاصل از اتصال متوالی نقطه بسته شدن شمع های قیمت، یک نمودار خطی را تشکیل خواهد داد. سایه های هر کندل نیز شدت نوسانات قیمت در مدت زمان تشکیل شمع را نمایش می دهند. بنابراین با استفاده از نمودار شمعی، تمام اطلاعات اولیه مورد نیاز برای تحلیل وضعیت قیمت در دسترس شما قرار می گیرند. این موضوع یکی از علت های اصلی استفاده گسترده از نمودارهای شمعی برای تحلیل تکنیکال در شرایط فعلی است. به یاد داشته باشید معامله گری که شیوه تحلیل ساختار کندل و الگوهای شمعی را یاد گرفته باشد، اقدامات بازیگران بازارهای مالی را بهتر متوجه می شود.
اگر مسیر شمع های قیمتی را دنبال کنید، ترسیم یک نمودار خطی امکان پذیر می شود. کندل استیک ها اطلاعات بیشتری را نمایش می دهند و از این جهت استفاده از آن ها برای بسیاری از تحلیل گران فنی در اولویت قرار دارد.
مبانی کندل استیک
هر شمع قیمت، دارای چهار عنصر اساسی است که هر کدام از آن ها جنبه متفاوتی از رفتار معامله های جاری و تمایلات حاکم بر بازار را نمایش می دهند.
۱- نسبت قدرت خریداران در مقابل فروشندگان
برای یادگیری دقیق تحلیل قیمت و کندل استیک بهتر است که نوسانات قیمت در بازارهای مالی را حاصل نبردی میان خریداران و فروشندگان تصور کنید. در واقع، خریداران بر اساس دیدگاه صعودی خود موقعیت های معاملاتی خرید را در پیش می گیرند و با ایجاد جو مثبت در بازار، قیمت ها را بالا می برند. در طرف مقابل، فروشندگان با پیشبینی سقوط بازار و تمرکز بر نشانه های نزولی سعی در کاهش قیمت دارند. هرگاه یکی از طرفین، قدرت بیشتری داشته باشند یکی از حالت های زیر در بازارهای مالی نمایان می شود:
- اگر قدرت خریداران از فروشندگان بیشتر باشد یا تمایلات صعودی قدرتمندتری در بازار حکم فرما باشد در مقابل سفارش های خرید، فروشنده ای وجود نخواهد داشت. بنابراین قیمت شروع به رشد می کند و تا جایی افزایش می یابد که فروشندگان ناحیه مناسبی برای تلاش مجدد جهت کاهش قیمت مشاهده کنند. این ناحیه باید به قدری بالا باشد که خریداران قبلی نیز در حفظ موقعیت های خود تردید داشته باشند.
- اگر قدرت فروشندگان نسبت به خریداران بیشتر باشد، قیمت تا زمان ایجاد تعادل میان طرفین بازار و ورود خریداران جدید کاهش خواهد یافت.
- هرچه عدم تعادل میان این دو دسته از بازیگران بازار بیشتر شود، قیمت در یک جهت حرکت های سریع تری خواهد داشت. اگر قدرت خریداران و فروشندگان تفاوت اندکی داشته باشد، قیمت با شیب ملایم تری تغییر می کند.
- زمانی که میان تمایلات صعودی و نزولی بازار موازنه برقرار باشد، دلیلی برای تغییر قیمت وجود ندارد. چون در این صورت، هر دو طرف معامله از وضعیت قیمت رضایت دارند و بازار در حالت تراز قرار دارد.
- همیشه به خاطر داشته باشید که هدف از هرگونه تحلیل قیمت، مقایسه نسبت قدرت میان این دو دسته از فعالان بازار است تا گروه غالب بر بازار را تشخیص دهند و با این کار جهت احتمالی نوسانات قیمت را پیش بینی کنند.
۲- اندازه بدنه شمع قیمت
اندازه بدنه هر کندل استیک نشان دهنده تفاوت بین قیمت باز و بسته شدن است و در مورد قدرت خریداران و فروشندگان جزئیات زیادی را بیان می کند. مهم ترین ویژگی های تحلیل بدنه شمع قیمت در فهرست زیر قرار گرفته اند:
- یک کندل استیک با بدنه بلند که منجر به افزایش سریع قیمت ها شده است نشان دهنده تمایلات بالای خرید در بازار و روند قوی قیمت است.
- اگر اندازه بدنه شمع های قیمتی طی یک دوره زمانی رو به رشد باشد با یک روند پرشتاب قوی روبه رو هستیم.
- زمانی که بدنه کندل ها کوچک می شوند، نشان دهنده افزایش نسبت تعادل قدرت میان خریداران و فروشندگان و پایان روند غالب بازار است.
- وجود ثبات در اندازه بدنه شمع ها، پایداری روند را تایید می کند.
- اگر شمع های قیمتی به طور ناگهانی از کندل های صعودی بلند به نزولی تبدیل شوند، نشان از تغییر یک باره روند و مسلط بودن فروشندگان به عنوان نیروی قوی و غالب بازار هستند.
- سمت چپ: کندل هایی با بدنه بلند در طول روندهای صعودی و نزولی. معمولا بازار خنثی توسط شمع هایی با بدنه کوچک تشکیل شده است.
- سمت راست: شمع های افزایشی در طول روند صعودی قوی تر هستند. نقطه اوج، شامل مواقعی است که نسبت قدرت هر دو طرف در نوسان باشد. شرایط خنثی نیز به واسطه کندل های کوچک تر تشکیل می شود.
۳- طول سایه های کندل
بررسی سایه های کندل استیک ابزار مناسبی برای تعیین بازه کلی نوسانات قیمتی دارایی است. مؤلفه های مهم در تحلیل سایه شمع قیمت شامل موارد زیر هستند:
- سایه های بلند، نشانه ای از وجود تردید در بازار است. چون رقابت شدید خریداران و فروشندگان و عدم موفقیت طرفین بازار در غلبه بر یکدیگر را نشان می دهند.
- سایه های کوتاه از بازاری پایدار با نوسانات اندک حکایت دارد.
- بیشتر مشاهده می شود که طول سایه های کندل ها پس از وقوع امواج قیمتی طولانی افزایش پیدا می کنند. تشکیل چنین ساختاری در نمودار بیان گر این است که نسبت قدرت بازیگران بازار همچون گذشته یک طرفه نیست و نبرد سنگینی میان خریداران و فروشندگان وجود دارد.
- در جریان روندهای قوی که بازار به سرعت در یک جهت پیشروی می کند، معمولا شمع هایی با سایه های کوچک مشاهده می شوند. دلیل این امر تسلط یک دسته از بازیگران بازار بر روند معامله ها است.
۴- نسبت بدنه به سایه
برای درک بهتر رفتار بازار و تحرک های قیمت، این دو عنصر باید با بخش سوم همبستگی داشته باشند. عوامل مهم در این زمینه عبارت اند از:
- معمولا در طول یک روند قوی، بدنه کندل ها به میزان چشم گیری بزرگ تر از سایه آن ها می شود. هرچه روند قوی تر باشد، قیمت با سرعت بیشتری در همان جهت پیشروی می کند. طی یک روند صعودی قوی، معمولا قیمت در نزدیکی بالاترین ناحیه کندل بسته می شود. بنابراین یا سایه نداریم یا سایه بسیار کوچکی تشکیل خواهد شد.
- کاهش قدرت روند به معنی تغییر نسبت قدرت طرفین بازار است. در نتیجه، سایه ها نسبت به بدنه کندل، طولانی تر خواهند بود.
- معمولا بازار خنثی و نواحی تغییر روند از کندل استیک هایی با سایه های بلند و بدنه های کوچک تشکیل می شوند. این وضعیت نشان دهنده وجود تعادل نسبی میان طرفین بازار و عدم اطمینان از جهت حرکت بعدی قیمت است.
تقریبا هیچ سایه ای در فاز افزایشی سمت چپ وجود ندارد که برقراری روند قوی را تایید کند. به طور ناگهانی سایه های بلند شمع های قیمتی در شرایط خنثی بازار به چشم می خورند که نشانه عدم اطمینان و تشدید نبرد میان خریداران و فروشندگان است. در نهایت، افزایش طول سایه کندل استیک ها، هشداری مبتنی بر احتمال تغییر روند است.
۵- موقعیت بدنه شمع قیمت
از آنجا که میان تحلیل گران تکنیکال ابهام های بسیاری در مورد موقعیت بدنه کندل وجود دارد، در بیشتر موارد شرایط آن ها را بر اساس دو سناریو کلی دسته بندی می کنیم:
- اگر شما یک سایه بلند را مشاهده کردید که از یک سو به کندل چسبیده و در طرف مقابل آن فقط بدنه وجود دارد فلسفه این سناریو «بازگشت بازار» است و شکل کندلی آن «چکش» نامیده می شود. مثال های سوم و هفتم در تصویر زیر، چنین شمع هایی را نمایش می دهند. بر اساس سایه کندل متوجه می شویم که اگرچه قیمت سعی داشته در روند مشخصی حرکت کند اما معامله گران طرف مقابل با قدرت قیمت را در جهت مخالف هدایت می کنند. این یک الگوی رفتاری مهم است.
- سناریوی معمول دیگر، تشکیل یک کندل با سایه های بلند یکسان در طرفین با بدنه ای کوچک است. شمع پنجم در تصویر زیر، «کندل تردید» را نشان می دهد. این کندل از یک سو نشان دهنده فضای عدم اطمینان در بازار است. اما در عین حال بیان گر وجود تعادل قدرت میان بازیگران بازار نیز به شمار می رود. در واقع، خریداران برای بالا بردن قیمت تلاش کرده اند، اما فروشندگان هم در کاهش قیمت موفق بوده اند. در نهایت، قیمت به ناحیه باز شدن کندل استیک بازگشته است.
از سمت چپ به راست: اندازه بدنه کندل استیک قدرت حرکت های بازار را مشخص می کند. هر چه بدنه بزرگ تر باشد گام حرکتی قدرتمندتر است. هرچه سایه های یک کندل بلندتر باشند، تردید بازار و تعادل قدرت میان خریداران و فروشندگان افزایش پیدا می کند.
۶- تسلط بر الگوهای شمعی
اگر الگوهای شمعی را در گوگل جستجو کنید، از همان ابتدا ده ها الگوی شمعی مختلف را مشاهده خواهید کرد. تحلیل گران تکنیکال سنتی بیشتر بر این باور هستند که هر معامله گر باید تمام این الگوها را یاد بگیرد و مفهوم دقیقشان را درک کند تا تشخیص آ ن ها در نمودار قیمت و به هنگام معامله های واقعی امکان پذیر باشد. در واقع، نیازی به حفظ کردن این الگوها نیست و معمولا این کار تاثیر چندانی در روند معامله گری شما ندارد. چون هر شمع قیمتی فقط از چهار عنصر ساده تشکیل می شود. از دیگر معایب فقط حفظ کردن الگوهای کندلی این است که معامله گر از توجه به فعل و انفعالات بازار در مقیاس بزرگ تر غافل می شود. به طور کلی، در معامله گری همواره باید از «تفکر الگو محور» پیش گیری کرد. در واقع، زمانی که یک معامله گر چگونگی تفسیر درست اطلاعات قیمتی را یاد بگیرد، قادر به درک و معامله با هر نمودار قیمتی خواهد بود. هم چنین معامله گری که فقط خود را به مفاهیم تحلیل کندل استیک محدود نکند، توانایی تفسیر درست و دسته بندی هر سناریوی نموداری ممکن را خواهد داشت. معمولا در تحلیل تکنیکال، میان الگوهای تک و چندشمعی تمایز قائل می شویم. در الگوهای تک کندلی ویژگی های یک شمع قیمتی منفرد برای تفسیر شرایط جاری بازار بررسی می شود. اما در الگوهای چندکندلی حداکثر تا سه کندل استیک متوالی ارزیابی خواهند شد. شما می توانید با فراموشی تفکر الگو محور امکان درک و پیش بینی درست سناریوهای قیمتی متفاوت را به دست آورید.
مهم ترین الگوهای Candlestick
الگوی کندل استیک چکش (Hammer)
می توان گفت که «چکش» معروف ترین الگوی کندل استیکی است. این الگو یک سایه بلند دارد که از یک طرف به بدنه چسبیده است و خود بدنه در انتها و طرف مقابل شمع قرار می گیرد. تا زمانی که سایه دوم کندل – طرف مقابل – ایجاد نشده باشد بزرگ یا کوچک بودن بدنه شمع اهمیت چندانی ندارد. تشکیل چکش پس از یک روند صعودی طولانی، بیشتر نشان دهنده بازگشت زود هنگام قیمت خواهد بود. بنابراین، شمع چکش در شمار الگوهای کندل استیکی بازگشتی قرار می گیرد. چون وقوع آن نشانه ای از احتمال پایان روند جاری است. به تصویر زیر توجه کنید. یک چکش با سایه بالایی – چکش وارونه – طی یک روند صعودی نشان می دهد که با وجود تلاش خریداران برای افزایش قیمت ها، تمایلات نزولی در بازار افزایش یافته است و فروشندگان روند قیمت را تغییر داده اند. اگر بدنه این کندل در سطح پایینی خود بسته شود، توانایی فروشندگان به کاهش قیمت کمتر از سطح باز شدن کندل را نشان می دهد. این وضعیت، سیگنال قدرتمندتری از تغییر روند به نزولی را صادر می کند.
کندل چکش، شامل یک سایه بلند و بدنه ای نسبتا کوچک است. چکش، بازگشت قیمت یا تغییر روند را نمایش می دهد. پس از یک روند صعودی، وقوع چکشی مشابه آنچه که در تصویر است، احتمال وقوع روند نزولی را خاطرنشان می کند.
- چکش یک کندل بازگشتی است و تغییر روند را نشان می دهد.
- خریداران در ابتدا قیمت ها را بالا برده اند، اما در ادامه فروشندگان وارد بازار شده و قیمت را به سطوح پایین تر هدایت می کنند.
الگوی کندل استیک مرد به دار آویخته (Hanging Man)
الگوی «مرد آویزان» نیز یکی از الگوهای کندل استیکی بازگشت روند است. اما از نظر ویژگی ها و شیوه تفسیر با چکش متفاوت است. تصویر زیر را مشاهده کنید. در طول روند صعودی یک کندل استیک با سایه پایینی بلند ایجاد شده است که نشان دهنده افزایش ناگهانی تمایل به فروش و توانایی بالای فروشندگان در کاهش شدید قیمت است. با مشاهده چنین مواردی خریداران باید احتیاط کنند. چون معمولا قیمت در طول یک روند صعودی قوی فقط به سمت بالا حرکت می کند و تمام سفارش های فروش توسط خریداران جذب می شوند. بدنه کندل مرد آویزان، نسبتا کوچک است و فاصله کمی میان قیمت باز و بسته شدن وجود دارد. معمولا سایه طرف مقابل این الگوی کندلی بسیار کوچک است و در نظر گرفته نمی شود. در واقع، ویژگی اصلی الگوی مرد آویزان یک سایه بلند بر خلاف جهت روند غالب است که شکل گیری تمایلات جدید در جهت مخالف را به نمایش می گذارد. در این شرایط با عقب نشینی کامل خریداران به سادگی یک روند نزولی جدید شروع می شود. چون تشکیل الگوی مرد آویزان بیان گر آمادگی کامل فروشندگان برای کاهش قیمت است.
الگوی مرد آویزان نشان می دهد که نسبت قدرت بازیگران بازار به آرامی در حال تغییر است. ایجاد یک سایه بلند رو به پایین بعد از وقوع یک موج صعودی، ورود فروشندگان بیشتری به بازار را تایید می کند.
- الگوی مرد آویزان افزایش تمایلات فروش در بازار را نشان می دهد.
- این الگو احتمال رسیدن به سقف بازار و بازگشت قیمت را پیش بینی می کند.
الگوی کندل استیک ماروبزو (Marubozu)
تفسیر الگوی «مارابوزو» بسیار ساده است. چون این الگو فقط شامل یک کندل با بدنه بلند بدون هیچگونه سایه ای است. مارابوزو بیشتر به عنوان کندل محرک و ادامه دهنده روند شناخته می شود. چون از حرکتی قوی در یک جهت قیمتی خبر می دهد. هرچه شمع مارابوزو نسبت به کندل های پیشین خود بزرگ تر باشد، سیگنال ادامه روند نیز قوی تر خواهد بود. پس از تشکیل این الگو انتظار می رود که بازار در جهت روند غالب به حرکت خود ادامه دهد. مثلا ایجاد یک الگوی مارابوزو در طول یک روند صعودی، نشان دهنده این است که تمایل نزولی در بازار وجود ندارد و خریداران همچنان توانایی افزایش قیمت ها به سطوح بالاتر را خواهند داشت.
کندل استیک مارابوزو فقط بدنه دارد و یک شمع قیمتی محرک قوی به شمار می رود.
- کندل مارابوزو حرکت های قوی قیمت با شتاب بالا را نشان می دهد.
- برآیند حرکت های قیمت به هنگام تشکیل این الگو، در یک جهت بازار بوده است.
الگوی کندل استیک دوجی (Doji)
«کندل دوجی» یکی از الگوهای کندل استیکی معروف است. اما اطلاعات کاربردی کمی در ساختار آن وجود دارد. در واقع، دوجی یک شمع خنثی تلقی می شود که شامل دو سایه با طول تقریبا مساوی و بدنه ای کوچک است. سایه های دوجی نشان دهنده تلاش یکسان خریداران و فروشندگان برای هدایت قیمت در جهت صعودی یا نزولی هستند که سرانجام هیچ کدام از طرفین بر دیگری برتری نیافته و قیمت در همان ناحیه ابتدایی بسته می شود. بنابراین، کندل دوجی بیان گر توقف کوتاه روند قیمت و تردید بازیگران بازار است. معمولا تشکیل شمع دوجی در خلال روند بی اهمیت است. چون همه چیز به وضعیت کندل های بعدی بستگی دارد.
شمع دوجی یک توقف کوتاه در روند بازار و تعادل میان خریداران و فروشندگان را نشان می دهد.
- شمع دوجی یک کندل خنثی و ناشی از وجود تردید در بازار است.
- قیمت نوسانات افزایشی و کاهشی دارد. اما در نهایت، در ناحیه باز شدن کندل، بسته می شود.
الگوهای چندشمعی
الگوهای چند شمعی بر اساس عناصر چهارگانه قابل تفسیر هستند و بیشتر آن ها از الگوهای تک شمعی تشکیل شده اند. به عنوان یک تحلیل گر تکنیکال فقط باید مسیر قیمت را دنبال کرده و سپس بر اساس مفاهیمی که تاکنون یاد گرفته ایم، وضعیت قیمت را تحلیل کنیم. الگوهای چندکندلی نسبت به الگوهای منفرد قدرت پیش بینی بالاتری دارند. چون بررسی داده های قیمتی چند کندل متوالی به همان نسبت اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار می دهد. تحقیقات «کیجن آلپ» و «لورون» در کتاب «قدرت پیش بینی الگوهای قیمت» نشان داد که برخی الگوهای چندکندلی مانند «سه سرباز سفید» یا «سه کلاغ سیاه» به احتمال زیاد قدرت بالایی در پیش بینی کوتاه مدت بازار دارند. هم چنین آن ها تایید کرده اند که این الگوها پتانسیل ارائه پیش بینی هایی با نرخ برد تقریبا ۷۵ درصد را دارند. در ادامه، رایج ترین الگوهای شمعی را به شما معرفی می کنیم.
الگوی کندل استیک پوشاننده
این الگو شامل دو کند ل استیک متوالی است؛ به صورتی که شمع دوم به اندازه قابل ملاحظه ای از شمع اول بزرگ تر است و آن را به طور کامل پوشش دهد. کندل دوم بیشتر دارای یک بدنه بزرگ بدون سایه و شبیه الگوی مارابوزو است. اگر اندازه شمع ها به مرور در طول روند نزولی کاهش پیدا کنند نشان دهنده خروج تدریجی فروشندگان از بازار خواهند بود. تشکیل یک کندل پوششی در چنین شرایطی نشان از تغییر ناگهانی نسبت قدرت بازیگران بازار و ورود خریداران بیشتر به بازار است. بنابراین با تشکیل یک کندل منفرد مسیر قیمت به سرعت تغییر می کند. بر همین اساس، الگوی پوششی، یک سیگنال بازگشتی به شمار می رود. معمولا پس از ایجاد کندل پوششی، قیمت در جهت بسته شدن این کندل حرکت می کند. چون نسبت قدرت خریداران و فروشندگان به نفع یکی از طرفین تغییر کرده است.
ساختار شمعی پوشاننده یک الگوی چندکندلی کاربردی است که یک تغییر ناگهانی و قوی در روند قیمت را نشان می دهد.
- بیشتر یک سیگنال بازگشتی است.
- کندل دوم تغییر قدرت غالب بر بازار را نشان می دهد.
- این الگو منجر به حرکت قیمت با شتاب بالا و در راستای روند جدید می شود.
الگوی کندل استیک سه سرباز سفید و سه کلاغ سیاه
تشکیل الگوی «سه کلاغ سیاه» سیگنالی برای ادامه روند است و شیوه تسلط یافتن توسط فروشندگان بر بازار را به واسطه خروج خریداران نشان می دهد. در تصویر زیر، ساختار یک الگوی سه کلاغ نمایش داده شده است. این الگو شامل سه کندل متوالی رو به پایین است که نقطه باز شدن هر کندل نسبت به ناحیه بسته شدن کندل قبلی در سطح بالاتری قرار دارد. ایجاد یک جهش یا شکاف قیمتی میان قیمت بسته شدن روز قبل و باز شدن روز بعد، یک سناریوی معمول و پرتکرار در بازار سهام به شمار می رود. این جهش های صعودی تلاش های خریداران در راستای افزایش قیمت را نشان می دهند. اما در جریان تشکیل این کندل ها فروشندگان دوباره وارد بازار شده و بر روند قیمت مسلط می شوند. شمع های قیمتی تشکیل دهنده الگوی سه کلاغ سیاه، بیشتر ساختاری شبیه مارابوزو دارند و نشانه ای از وجود یک محرک قوی برای حرکت نزولی خواهند بود. تسلیم خریداران و ناتوانی در ایجاد نوسانات افزایشی، به معنی حضور تمام قد فروشندگان در بازار است. در بیشتر وقت ها ایجاد یک حرکت قوی نزولی پس از تشکیل یک الگوی سه کلاغ سیاه دور از انتظار نیست.
در بیشتر مواقع، الگوی سه کلاغ سیاه پس از خروج خریداران از بازار، باعث یک حرکت قیمتی شدید می شود.
- نشان دهنده آخرین تلاش های خریداران است.
- قیمت به سمت بالا شکافی ایجاد می کند و فروشندگان هر بار قیمت را به سمت پایین هدایت می کنند.
- فروشندگان بر بازار مسلط می شوند و مقدمات حرکت نزولی سنگین فراهم است.
الگوی کندل استیک سه پله درونی صعودی
این الگو یکی دیگر از ساختارهای قیمتی مهم است که اطلاعات زیادی را در بردارد. دومین شمع از این الگو یک کندل کوچک است که تقریبا توسط کندل قبلی خود پوشش داده شده و داخل آن تشکیل می شود. این بدان معنی است که تحرک های قیمت در حال ضعیف شدن هستند. سومین شمع قیمت یک کندل محرک قوی خواهد بود که همچون مارابوزو با یک بدنه بزرگ تشکیل می شود. شکل گیری این ساختار در نمودار تایید می کند که فروشندگان به طور کامل از بازار خارج شده و در حال حاضر بازار در دست خریداران است. در واقع، الگوی سه پله درونی صعودی نمونه بسیار مناسبی از این موضوع است که آموخته هایمان در مورد شیوه تحلیل کندل استیک های متوالی به شیوه ای موثر و در قالب نکاتی همچون موارد زیر به کار ببریم:
- کوچک شدن اندازه کندل ها به معنی کند شدن روند بازار است.
- سایه های بلند بیشتر نشانه ای از فضای تردید در بازار هستند و تشکیل یک کندل محرک قوی بر خلاف جهت سایه های بلند به معنای تایید نهایی تغییر روند است.
الگوی سه پله درونی صعودی یک سیگنال بازگشتی قوی است و تغییر نسبت قدرت بازیگران را نشان می دهد.
- یک الگوی بازگشتی است.
- دومین کندل کوچک تر است که توقف یا پایان روند را نشان می دهد.
- آخرین شمع قیمت، نشانه تغییر در روند و شتاب حرکت قیمت است.
الگوی کندل استیک ستاره شبانگاهی یا کودک رها شده
الگوهای چندکندلی مختلفی بر مبنای شمع دوجی وجود دارند. با این حال بیشتر آن ها معنی مشابهی دارند. در نظر گرفتن شیوه تشکیل کندل دوجی به عنوان مهم ترین بخش برای داشتن درک عمومی از این الگوها کفایت می کند. دوجی یک کندل خنثی است و توقف موقت در روند قیمت و تعادل میان قدرت خریداران و فروشندگان را نشان می دهد. اگر به عنوان یک معامله گر، دوجی را به عنوان بخشی از یک الگوی کندل استیکی در نظر بگیریم، ساختارهای جالبی را در نمودار قیمت مشاهده خواهیم کرد. الگوی «ستاره شبانگاهی» یک ساختار قیمتی است که در آن دوجی به عنوان یک کندل معمولی پس از یک شمع صعودی در نظر گرفته می شود. شمع دوجی در ابتدا یک درنگ موقت در خلال روند صعودی را نشان می دهد و خودش به تنهایی اهمیتی ندارد. اما اگر پس از دوجی یک شمع مارابوزوی قوی بر خلاف روند غالب بازار شکل بگیرد، در بیشتر مواقع سیگنال نهایی تغییر روند صادر شده است.
ستاره شبانگاهی یک الگوی شمعی بر مبنای کندل دوجی است. در این الگو شمع دوجی رسیدن قیمت به سقف احتمالی در طول روند صعودی را نشان می دهد و به دنبال آن یک حرکت قوی و مخالف روند غالب، در سومین کندل انجام می شود.
- جزو ساختارهای کندلی بازگشتی است.
- دومین کندل (دوجی) نشانه توقف در روند بازار است.
- تشکیل کندل معکوس پرقدرت (سومین کندل) تغییر روند بازار را تایید می کند.
ساختار الگوی ستاره شبانگاهی نشان می دهد که به هنگام تغییر روند، نسبت قدرت بازیگران بازار نیز به آهستگی تغییر می کند. کندل دوجی یک نقطه عطف در نمودار است. چون خریداران به دلیل افزایش بیش از حد قیمت ها توان افزایش مجدد قیمت ها را ندارند. اما بالا بودن قیمت برای ورود دوباره فروشندگان به قدر کافی جذاب است. در محدوده کندل دوجی نیروی حاصل از تمایلات خرید و فروش یکدیگر را خنثی می کنند و زمانی که فروشندگان وارد بازار شوند شاهد تغییر روند خواهیم بود.
جمع بندی
کندل استیک ها به تنهایی نقطه شروع مناسبی برای تحلیل نسبت قدرت میان خریداران و فروشندگان، تشخیص نقاط احتمالی بازگشت بازار و سیگنال های ادامه روند هستند. به یاد داشته باشید که هر چقدر هم در تحلیل کندل استیک ها حرفه ای باشیم، برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق در بلندمدت کافی نیست. چون با استفاده از این روش تحلیل فقط بخش محدودی از نمودار قیمت را مورد بررسی قرار داده و از جزئیات مهم نمودار غافل شده ایم. در کنار مواردی که تاکنون آموخته ایم، یادگیری مفاهیم مهمی همچون «تحلیل پیشرفته قیمت» و «روند» نیز بسیار مهم هستند. چون توانایی بررسی و تفسیر حرفه ای نمودارهای بلندمدت را در اختیار ما قرار می دهند.
استراتژی اسکالپ، بهترین پوزیشن های ممکن خرید و فروش را در جهت کلی روند برای شما فراهم می کند. استراتژی اسکالپ شامل خطوط روند، اسیلاتور استوکاستیک و اندیکاتور سیگنال خرید و فروش معاملاتی است. اسکالپینگ یکی از بهترین استراتژی هایی است که با دقت بالا برای جفت ارزها به کار می رود.
اسکالپینگ چیست؟
اسکلپینگ به نوعی از معاملات در طی روز گفته می شود که هدف معامله گر بدست آوردن سودی حتی جزیی در حد چند دهم درصد است. بیشتر هدف یک اسکالپر (معامله گری که به روش اسکالپینگ معامله می کند) کسب سودهای کوچک در بازار،ضمن رعایت نسبت سود به زیان است.
استراتژی های زیادی است که میتوان از آنها برای اسکلپ استفاده کرد.ما در این مقاله به شما تعدادی از این استراتژی های ساده را که عموما بر مبنای پرایس اکشن هستند معرفی میکنیم.
انواع معاملات اسکالپ چیست؟
اسکالپینگ بر اساس پرایس اکشن (price action)
در این نوع از اسکلپ اصول و اساس تحلیل بر مبنای حمایت ها و مقاومت ها است .این استراتژی برای بازه های زمانی یکساعته و سی دقیقه ای به خوبی قابل اجرا است .قبل از اینکه تایم فریم چارت خودرا به یکساعته و سی دقیقه ای تغییر دهید، بسیار مهم است که روند کلی و اصلی نمودار را در بازه های زمانی بلند مدت تر بررسی کنید ،تا بر خلاف روند اصلی معامله نکنید.شما باید همیشه این را مد نظر داشته باشید که روند دوست شماست.
بعد از اینکه ما در تایم روزانه روند اصلی و ماژور نمودار را پیداکردیم (که در این مثال نزولی است) وارد تایم های پایین تر(نموداربالا چهارساعته است) میشویم. (محدوده ای که با خطوط عمودی قرمزرنگ مشخص شده اند ناحیه ی مدنظر برای معامله در این مثال هستند ).سپس محدوده های مهم حمایتی و مقاومتی را بررسی میکنیم.
زمانیکه قیمت به محدوده ی مقاومتی (محدوده ای که احتمال افزایش عرضه در آن قیمت بالاست)میرسد میتوان وارد پوزیشن کوتاه مدتی فروش شد.این پوزیشن فروش باروند اصلی و ماژور سهم (که درمرحه ی قبل و در تایم های بالاترمشخص کرده ایم) همخوانی دارد.این خیلی مهم است که ما در روند اصلی سهم معمامله کنیم و در جهت رودخانه شنا کنیم.
در این پوزیشن کوتاه مدتی (short term) هدف ما برای سیو سود ویا خروج از معمامله محدوده ی حمایتی(محدوده ای که در آن احتمال افزایش تقاضابالاست) قیمت است که در بخش قبل آن را مشخص کردیم و در شکل بالا با خط قزمز رنگ افقی مشخص شده است .درشکل بالا تحلیلگر کف ماژور قبلی را برای دریافت سود خود انتخاب کرده است.درمثال بالا مواقعی پیش آمده که قیمت موقتا صعودی شده و سعی کرده که سقف قبلی را رد کند و سقف جدید بسازد و این مواقعی است که قیمت سعی دارد اعتماد به نفس معامله گر را محک بزند.اگر معمله گر بعلت ترس و عدم صبر کافی از پوزیشن زود خارج شود شانس سود خوبی را از دست میدهد.
اسکلپ بر اساس فیبوناچی
در این استراتژی نیز شما نخست باید در تایم های بالاتر رونداصلی و ماژور قیمت را تشخیص دهید . بعد از اینکه روند شناسایی شد خط روندی هم جهت با روند رسم کنید.
اساس این استراتژی خرید یا فروش (بستگی به جهت رونداصلی دارد) بعد از شکست خط روند است .اگرچه ما برای بدست آوردن تارگت هایمان برای سیو سود از نسبت های فیبوناچی استفاده میکنیم .در نمودار زیر (تایم فریم یکساعته) شاهد رسم خط روند صعودی(کف به کف) هستیم .در حالیکه منتظر شکسته شدن این خط روند هستیم ، نسبت های فیبوناچی را از کف تا سقف موردنطر با کمک ابزار فیبوناچی داخلی (retracement) رسم میکنیم . سپس منتظر شکست خط روند میمانیم.
بعد از شکسته شدن خط روند یک پوزیشن کوتاه مدتی از محدوده ۳۸% فیبو به منظور فروش میگیریم و تارگت خود را به منظور سیو سود روی ۶۲% فیبو میگذاریم . همانطور که میبینیم قیمت بعداز شکست خط روند به سرعت خودرا به محدوده ۶۲% رسانده است .همانطور که میبینیم پس از برخورد قیمت به ناحیه ۶۲%فیبو از مومنتوم و شدت نزول نیز کاسته شده است.
نکته ی دیگری که برای شناسایی محدوده تارگت علاوه بر نواحی فیبو باید درنظر بگیرید ،نواحی حمایتی و مقاومتی مهم گذشته قیمت است.در این استراتژی صبر مساله ای حیاتی است. شما باید تا رسیدن موقعییت مناسب و قابل اطمینان صبور باشید .ترکیب الگوهای شمعی ژاپنی برای تشخیص پوزیشن های بهتر کمک زیادی به شما میکند.
بعنوان مثال در معامله ی قبلی میتوان دید که تشکیل الگوی ابرسیاه به ما، در تشخیص پوزیشن فروش کمک میکرد.
اسکالپینگ با کمک الگوهای شمعی ژاپنی
این استراتژی برای پوزیشن های کوتاه مدت توصیه میشود. برای موفقییت در این سیستم نیاز است که معمله گر با الگوهای شمعی ژاپنی آشنایی باشد .زمانیکه ما شاهد تعداد زیادی از انواع و اقسام الگوهای شمعی هستیم، بهتر است توجه خودرا بر چند الگوی مهم تر مثل engulfing ،dark cloud ،piercing متمرکز کنیم.
میتوان پس از مشاهده ی الگوی ابر سیاه پوزیشن فروش گرفت .همانطور که دیدید بسادگی میتوان در بازار بدون توجه و اعتماد به انواع اندیکاتورها، پوزیشن گرفت.
اسکلپینگ یا سویینگ تریدینگ؟ کدام یک بهتر است؟
اسکلپرها و سویینگ تریدرها هردو از تکنیک های مشابهی در انجام معاملات بهره می جویند و درواقع تنها وجه تمایز آن ها بازۀ زمانی تعریف شده برای این معاملات است. علی رغم این شباهت ها، اسکلپینگ و سویینگ تریدینگ استایل های کاملاً متفاوتی از تریدینگ به حساب می آیند. اسکلپرهای موفق غالباً در حفظ معاملات نوسانی در درازمدت با مشکل رو به رو خواهند بود؛ از سوی دیگر، سویینگ تریدرهای موفق نیز به سختی می توانند پابه پای اسکلپینگ پیش روند.
سویینگ تریدرهای مجرب همچنان می توانند روش اسکلپینگ را بیاموزند. با این حال، این امر ممکن است بر قابلیت های سویینگ تریدینگ شما اثر سوء بگذارد؛ زیرا در طی این مسیر عاداتی پیدا می کنید که بازنگه داشتن پوزیشن در درازمدت را با اشکال روبه رو می سازد. اسکلپرها عموماً به برداشت سریع پولشان گرایش دارند؛ درحالی که سویینگ تریدرها غالباً صبر و حوصلۀ بیش تری در انجام معاملات دارند.
این امر خطر بروز عوارض ناخواسته را کاهش می دهد؛ زیرا اسکلپرها هر زمان که بخواهند، یک پوزیشن مالی را اتخاذ کرده و غالباً پوزیشنی را در طول شب باز نگه نمی دارند. این در حالی است که سویینگ تریدرها اغلب در پایان هر روز پوزیشن های متعددی را باز و آماده خواهند داشت. با تمام این تفاسیر، احتمالاً تاکنون متوجه تقابل این دو متد شده اید.
یک تفاوت کلیدی دیگر بین اسکلپینگ و سویینگ تریدینگ در تعداد فرصت هاست. فرصت های اسکلپینگ بسیار زیادند؛ از همین رو با ازدست دادن یکی، می توانید سریعاً به سراغ فرصت بعدی بروید. این در حالی است که برای سویینگ تریدرها، فرصت های خوب کمیاب تر بوده و در صورت ازدست دادن یکی از تحرکات قوی بازار، بایستی مدتی صبر پیشه کنید. سویینگ تریدرها این چالش را از طریق زیرنظرگرفتن چندین دارایی رفع و رجوع می کنند؛ درحالی که اسکالپرها معمولاً تنها روی یک یا نهایتاً دو دارایی تمرکز دارند. برای مثال، بسیاری از اسکالپرهای موفق به طور انحصاری به خرید و فروش بیت کوین و اتریوم اشتغال دارند.
یکی از مزیت های مهم اسکلپینگ، امکان به کارگیری این متد در شرایط مختلف است. سویینگ تریدینگ در شرایط فشار بازار کاری دشوار است. نمونۀ چنین شرایطی در بازۀ کوتاه چند ماه اخیر مشاهده شده است. از سوی دیگر، اسکلپینگ همواره کاربرد دارد؛ زیرا تحرکات بازار در بازه های زمانی کوتاه حتی در شرایطی که جهت بازار در بلندمدت معکوس باشد نیز رخ خواهد داد.
از سوی دیگر، از مزایای مهم سویینگ تریدینگ می توان به شدت کم تر و قابلیت انجام آن در زمان نسبتاً کوتاه تر اشاره کرد. بنابراین، تنها کافی است که نمودارهای بلندمدت را یک یا دوبار در روز ارزیابی کنید تا فرصت های معاملاتی را دریابید. زمان هایی که بایستی دست به عمل بزنید، به شما اطلاع رسانی خواهد شد.
اگر تازه وارد حوزۀ تریدینگ رمزارزها شده اید، اغلب اسکلپینگ، نقطۀ شروع خوبی است. تعدد بیش تر معاملات به این معناست که داده های بیش تری برای ارتقا در اختیار خواهید داشت و فیدبک های بیش تری را از بازار دریافت خواهید کرد. در روش سویینگ تریدینگ نتایج تنها چندین مرتبه در ماه قابل دستیابی است درحالی که اسکالپرها فیدبک های بازار را چندین مرتبه در روز دریافت می کنند. درنتیجه، به مرور زمان منحنی یادگیری شما شکلی عمودی به خود خواهد گرفت.
اسکالپ تریدینگ با استفاده از اندیکاتور استوکاستیک (Stochastic)
اندیکاتور استوکاستیک، یک اسیلاتور مومنتوم یا (نوسانگر حرکتی) است که مختص به جرج لین است. اندیکاتور استوکاستیک از دو خط تشکیل شده است: خط سریع K% و خط آهسته D% که بین ۰ تا ۱۰۰ نوسان دارد. اساسا استوکاستیک به رابطه ی بسته شدن قیمت و محدوده قیمت در یک دوره مشخص بستگی دارد و آن را مورد ارزیابی قرار می دهد.
خط روند، شیبی مثبت یا منفی دارد که از اتصال چند نقطه بالاتر یا پایین تر به ترتیب شکل می گیرد.
اندیکاتور سیگنال سفارشی BykovTrend_Sig.ex4 ، جزو ابزار تحلیل تکنیکال قلمداد می شود که روند صعودی را با استفاده از فلش آبی رنگ و روند نزولی را با فلش قرمز رنگ نشان می دهد.
تنظیمات نمودار:
- اندیکاتور متاتریدر ۴: اسیلاتور استوکاستیک (متغیر اولیه را اصلاح می کنیم، دوره زمانی K% مساوی با ۳۵)، اندیکاتور سیگنال سفارشی BykovTrend_Sig.ex4 (با تنظیمات پیشفرض).
- تایم فریم های پیشنهادی: ۱ دقیقه، ۵ دقیقه، ۱۵ دقیقه
- جلسات معاملاتی توصیه شده: لندن، نیویورک، توکیو
- جفت ارز: جفت ارزهایی با حداکثر ۴ پیپ اسپرد (اختلاف)
برای مثال، پوزیشن خرید
شکل ۱٫
توضیح استراتژی
قوانین ورود به پوزیشن خرید
چنانچه جفت ارز مورد نظر، اندیکاتور و الگوی زیر را نمایش داد، شروع به سفارش خرید کنید:
- اگر قیمت، خط روند نزولی را به سمت بالا شکست (در شکل ۱٫ خط روند با رنگ آبی نشان داده شده است)، گفته می شود قیمت به سمت بالا حرکت می کند، از این رو موقعیت خرید برای جفت ارز تعیین شده شروع می شود.
- اگراندیکاتور سیگنال سفارشی BykovTrend_Sig.ex4 فلش آبی رنگ به سمت بالا را نشان داد، همان طور که در شکل ۱٫ پیداست در زیر نمودار شمعی (کندل استیک) قرار گرفته است، سیگنال خرید را برای جفت ارز مورد نظر صادر می کند.
- اگر اندیکاتور استوکاستیک، منطقه اشباع فروش را به سمت بالا طی کند (سطح سیگنال زیر ۲۰)، سیگنال خرید را صادر می کند.
حد ضرر برای پوزیشن خرید:
حد ضرر (SL) را دو پیپ زیر خط حمایت قرار دهید.
استراتژی خروج / حد سود برای پوزیشن خرید:
چنانچه موارد زیر را شامل شد جهت گرفتن سود از پوزیشن خارج شوید:
- بعد از مشخص کردن روند صعودی (بولیش)، اگر قیمت به زیر روند حرکت کرد، بهتر است سود خود دریافت کرده و از پوزیشن خارج شوید.
- اگر اندیکاتور سیگنال سفارشی BykovTrend_Sig.ex4، فلش قرمز رنگ به سمت پایین را نشان داد که تقریبا بالای نمودار شمعی (کندل استیک ها) قرار دارد، سیگنال خروج از پوزیشن را صادر می کند.
- چنانچه خط سریع (fast line) اندیکاتور استوکاستیک (K%)، منطقه اشباع خرید را به سمت پایین بشکند (سطح سیگنال بالای ۸۰)، می توان گفت روند صعودی یا بولیش برگشتی در راه است، بنابراین خروج از پوزیشن یا گرفتن سود توصیه می شود.
قوانین ورود به پوزیشن فروش
چنانچه جفت ارز مورد نظر، شرایط و قوانین زیر را به همراه داشت، پوزیشن فروش بگیرید:
- اگر قیمت خط روند صعودی را شکست (خط آبی در شکل ۱٫۱)، یعنی روند نزولی (بیریش) شد، گفته می شود قیمت به سمت پایین حرکت می کند، از این رو موقعیت فروش برای جفت ارز تعیین شده شروع می شود.
- اگر اندیکاتور سیگنال سفارشی BykovTrend_Sig.ex فلش قرمز رنگ را نشان داد، همان طور که در شکل ۱٫۱ نشان می دهد، بالای نمودار شمعی (کندل استیک) قرار گرفته است، سیگنال فروش را برای جفت ارز مورد نظر صادر می کند.
- اگر اندیکاتور استوکاستیک (K%)، منطقه اشباع خرید را به سمت پایین طی کند (سطح سیگنال پایین ۸۰)، شروعی برای اقدام به فروش است.
حد ضرر برای پوزیشن فروش:
حد ضرر (SL) را دو پیپ بالاتر از خط مقاومت قرار دهید.
استراتژی خروج / حد سود برای پوزیشن فروش:
- اگر قیمت روند نزولی (بیریش) را شکست و به سمت بالا حرکت کرد، توصیه می شود از پوزیشن خارج شده و یا سود خود را دریافت کنید.
- اگر اندیکاتور سیگنال سفارشی BykovTrend_Sig.ex4 فلش آبی رنگ به سمت بالا را نشان داد که تقریبا زیر نمودار شمعی (کندل استیک) قرار گرفته است، خروج یا گرفتن سود توصیه می شود.
- اگر خط سریع ( fast line) اندیکاتور استوکاستیک K%، منطقه اشباع فروش را به سمت بالا قطع کند (سطح سیگنال بالای ۲۰)، گفته می شود نزولی (بیریش) برگشتی در راه است یعنی روند صعودی می شود، بنابراین خروج و یا سود گرفتن توصیه می شود.
مثالی از معاملات فروش
شکل ۱٫۱
چارچوب حرکت قیمت به معامله گر کمک می کند تا ورود و خروج احتمالی بالقوه را تشخیص دهد. چارچوب مورد نظر بر اساس حرکت قیمت قبل بوده و از آنجایی که نمی توان آینده را پیش بینی کرد، اما می تواند کمکی به سطح انتظار از حرکت قیمت نماید، بنابراین شما می دانید که شمع (کندل) کنونی ممکن است خالی شود یا شروع به پر شدن کند. روش های مفیدی برای ایجاد چارچوب حرکت قیمت (پرایس اکشن) وجود دارد که فقط بایستی تصمیم بگیرید کدام روش برای شما مناسب تر است؛ در این مقاله با انواع کانال در تحلیل تکنیکال آشنا می شوید.
قیمت اغلب می تواند بر طبق قوانین طبیعی مانند قوه جاذبه یا سکون عمل کند. بنابراین، هنگامی که قیمت به یک سطح معینی کاهش یافت، اغلب می توانید به بانس قیمت در یک نقطه ای توجه داشته باشید. ایجاد چارچوب قیمت از طریق کانال ها، می تواند به شما کمک کند تا مشاهده کنید که قیمت چه زمانی واکنش نشان می دهد یا بانس می کند و چه زمانی ورود و خروج مناسب ظاهر می گردد.
نمودارها و استراتژی های بسیاری وجود دارد که با کانال قیمت به کار می رود. فقط چیزی را که می خواهید انتخاب کنید و اگر چیزی برای شما مناسب نباشد، آن را برای معامله گر بعدی بگذارید. همچنین کانال ها می توانند کارهای مختلفی انجام دهند مانند این که به شما کمک می کند تا ادامه روند و محدوده برگشتی را مشخص نمایید.
سه نوع کانال در این مقاله به شما معرفی خواهد گردید:
1. کانال های دستی (Hand drawn channels) می تواند در پیدا کردن ورود و خروج، بسیار موثر باشد.
2. کانال دنچیان (Donchian Channels) به معامله گر کمک می کند تا صعود و سقوط ناگهانی را با مشاهده قیمت در طی چند دوره یا چند روز مشخص کنند.
3. در نهایت، ما به کانالی پیشرفته (advanced channel) نگاهی خواهیم انداخت که بر اساس تحلیل خط میانه (Median-Line) می باشد که چنگال اندرو نامیده می شود.
کانال های دستی در تحلیل تکنیکال
بهترین مکان برای شروع معامله گران تازه کار است. کانال های دستی به آسانی قابل درک هستند و می تواند در بازارهای محدوده ای با واکنش قیمت به کار رود تا مورد حمایت و مقاومت واقع شود. همچنین کانال ها می توانند در یک بازار رو به رشد مانند ما نمودار EURUSD بالا دیده شود.
از ابزار خطی می توان برای تعیین بالا و پایین کانال دستی استفاده کرد.
شرط مهم برای یک کانال این است که بایستی حداقل دو بار قیمت را لمس کند البته سه بار یا بیشتر بهتر است. در یک کانال رو به رشد مانند بالا، EURUSD ، مشاهده می کنیم که نیرو با فشار در پشت پوزیشن خرید قرار گرفته است، همان طور که حداکثر قیمت (High) و حداقل قیمت (low) بالا و بالاتر می روند، بنابراین احتمال زیادی برای خرید شما در نزدیک پایین کانال وجود دارد و حد ضرر (SL) در زیر نقطه ورود و خارج از کانال باید قرار داده شود، و پوزیشن فروش در بالای کانال صورت می گیرد. پوزیشن فروش در بالای کانال توصیه نمی شود زیرا در روند صعودی قرار داریم.
دامنه معاملاتی (معاملات محدوده ای) به شما اجازه می دهد تا به وضوح ریسک و اهداف خود را مشخص کنید.
معاملات صعود ناگهانی کانال دنچیان در تحلیل تکنیکال
ریچارد دونچیان یک روند عمیق ساده را به وجود آورد و به دنبال آن، استراتژی را در دهه ۱۹۸۰ بر اساس مفهوم قدرت خرید و ضعف فروش ایجاد کرد. کانال دنچیان، بر اساس شکست صعود ناگهانی بررسی می شود که قیمت، بیش از یک یا چند ساعت یا روز / هفته مشخص شده توسط معامله گر تعیین می شود. استراتژی کانال دنچیان در بازارهای رو به رشد یا کاهش یافته کار می کند اما بهتر است در بازارهای محدوده ای و راکد استفاده نشود.
این استراتژی ساده به شما کمک می کند تا حرکت های بزرگ را شکار کنید و حد ضرر را مشخص نمایید.
از آنجایی که چند شکست ناگهانی صعودی در نتیجه روند مشروع است، بسیاری از معامله گران، خروج از پوزیشن (یا همان حدضرر) را در کانال مخالف قرار می دهند. این امر ریسک را کاهش می دهد و مانع معاملات طولانی مدت می شود. معامله گرانی که با معاملات طولانی مدت سازگاری ندارند، با قرار دادن حد ضرر، ترغیب می شوند تا حجم معاملات را کاهش دهند و با قرار دادن حد ضرر، معاملات خود را ایمن می سازید که با استفاده از میانگین دامنه دقیق (Average True Range) یا قرار دادن حد ضرر در وسط کانال میسر می شود که بسته به جهت روند ۱۰ روزه ، قیمت حداقل یا حداکثر خواهد بود.
استفاده از کانال دنچیان جهت ورود به روند
ما هیچ وقت مطمئن نیستیم که اصلاحات چه تاثیری خواهد داشت یا روند جدید، نزولی خواهد شد یا خیر. بنابراین، ما از کانال دنچیان استفاده می کنیم تا نشان دهد چه زمانی اصلاحات به اندازه کافی برای بررسی مجدد روند، عمیق و موثر هستند. در مثال زیر، کانال دنچیان را در نمودار ۴ ساعته با ارزش ورودی ۵۵ قرار دهید. اگرچه قیمت در روند صعودی قرار دارد، اما می دانیم زمانی که کانال دنچیان پایین تر شکسته شود، بازار به اندازه کافی، شروع به اصلاح می کند.
از کانال دنچیان برای اصلاح مناسب و تعقیب نقطه ورود به پوزیشن استفاده نمایید.
بعد از این که قیمت به کانال پایین رسید، بایستی صبر کنیم تا قیمت به کانال بالا برسد تا شروعی جهت ورود به پوزیشن فراهم گردد. بنابراین کانال دنچیان، با دو مرحله، ما را در تعقیب روند قرار می دهد:
- در روند صعودی، صبر کنید تا قیمت ها به کانال پایین نفوذ کنند.
- بعد از رسیدن قیمت به کانال پایین تر، زمانی که یک پیپ بالاتر از کانال بالایی حرکت کرد، وارد پوزیشن شوید.
(چنگال) پیچفورک اندرو- خط میانی در تحلیل تکنیکال
انجام معامله با چنگال اندرو زمانی قدرتمند است که شما نقاط شروع برای رسم الگو را پیدا کنید. این چنگال توسط دکتر آلن اندری توسعه یافت و بر اساس مفهومی است که اغلب قیمت، به میانگین قیمت با نوساناتی دور از خط میانه، تا زمانی که مسیر روند تغییر کند، برمی گردد. این الگو امکان ریسک های شدید و اهداف سود معقول را مشخص می سازد.
ایجاد (چنگال) پیچفورک ساده است و بر روی پیوت های بازار به وجود می آید.
بر طبق استدلال های صورت گرفته، استراتژی (چنگال) پیچفورک، ۸۰ درصد از مواقع به معامله گر در بازارهای دارای روند، کمک می کند و قیمت به سمت خط میانی، در حال افزایش یا کاهش است. اساس (چنگال) پیچفورک اندرو بر پایه سه پیوت دارای نوسان در بازار است (به عنوان A، B، و C در نمودار مشخص می شود). نوسان شروع (نقطه A) آغاز خط میانی است و نقاط افقی B و C داری نوسان زیاد در اطراف نقطه A ،(چنگال) پیچفورک اندرو را به ارمغان می آورد.
ابزارهای مفید بسیاری برای پیدا کردن نقاط شروع A، B و C وجود دارد اما بعد از مدتی شما می توانید نقطه شروع بازار را با چشم معامله گر خود پیدا کنید. شما می توانید از اندیکاتور زیگزاگ (Zigzag) استفاده کنید که به شما کمک می کند تا مهمترین تغییرات قیمت را تعیین کنید و بر اساس این نقاط (چنگال) پیچفورک را رسم نمایید. گزینه دیگر استفاده از فراکتال روزانه یا هفتگی است که به شما قیمت های برگشتی را نشان می دهد و بر نقاط برگشتی بر بازار تاکید می کند. قیمت هدف ارجح زمانی است که بازار در خط میانی چنگال باشد. با این حال در بازارهایی با روند قوی و بازارهای محدوده ای، می توانید چنگال مقابل را هدف قرار دهید.
اغلب حد ضرر را خارج از پیچفورک با مقدار ۰٫۵ یا ۱ برابر «میانگین دامنه دقیق» قرار دهید و به بازار اجازه دهید درون روند نفس بکشد.
کلام آخر
کلید این استراتژی و هر استراتژی دیگر، یافتن آن چیزی است که برای شما مناسب است و به خوبی کار کند. هدف نهایی هر کدام از انواع کانال در تحلیل تکنیکال که شما استفاده می کنید این است که چارچوب عمل قیمت را بر اساس چارچوب زمانی دلخواه خود تنظیم کنید تا بتوانید ورودی ها و خروجی های مناسب را تعیین کنید. صرف نظر از روشی که استفاده می کنید، مطمئن باشید با قرار دادن حد ضرر خارج از کانال و استفاده از اندازه معامله مناسب برای میزان حساب خود، ریسک خود را کاهش می دهید.
اندیکاتور باند بولینگر، جزو اندیکاتورهای قدرتمند تکنیکال می باشد که توسط جان بولینگر به وجود آمده است. بعضی از معامله گران باور دارند که فقط استراتژی باند بولینگر ، کلید موفقیت است. باند بولینگر، حرکت قیمت سهام را محاسبه می کند و مرز نسبی از سقف و کف قیمت را فراهم می کند. اندیکاتور باند بولینگر بر اساس میانگین متحرک می باشد که روند میان مدت سهام را بر اساس تایم فریم معاملاتی که مشاهده می کنید، مشخص می کند. این اندیکاتور به عنوان باند میانه روند شناخته شده است. اکثر نمودارهای معاملاتی از میانیگن متحرک با دوره زمانی ۲۰ برای تنظیمات پیش فرض باند بولینگر استفاده می کنند. باند بالایی و پایینی برای سنجش نوسانات صعودی و نزولی به کار می روند. باند بولینگر با دو انحراف معیار از میانه باند محاسبه می شوند.
اندیکاتور باند بولینگر چیست؟
باند بولینگر(Bollinger band) از باند بالایی، میانی و پایینی تشکیل شده است که توسط جان بولینگر به وجود آمده است.
باند بولینگر جهت سنجش نوسانات قیمت در بالا و پایین میانگین متحرک ساده (Simple MA) است. جان بولینگر اشاره کرد که دوره هایی با نوسانات پایین بعد از دوره های با نوسانات بالا دنبال می شوند. بنابراین وقتی باند بولینگر به همدیگر فشرده و نزدیک می شود، می توان نتیجه گرفت که به زودی حرکات قیمت قابل توجهی روی می دهد.
بنابراین، استراتژی معاملاتی فشردگی باند بولینگر کمک می کند تا از حرکات قیمت پس از یک دوره نوسانات پایین، به سود دست یافت.
کاربرد اندیکاتور باند بولینگر چیست؟
نمودار زیر، زمان ۲۴۰ دقیقه جفت ارز EURUSD را نشان می دهد. اندیکاتور باند بولینگر بایستی در دوره ۲۰ روزه و با انحراف معیار (Deviation) 2 تنظیم گردد و تا بتوان پهنای باند بولینگر را محاسبه کرد.
هنگام استفاده از این استراتژی، ما به دنبال انقباض و فشردگی باند بولینگر در دوره هایی هستیم که پهنای باند بولینگر در حدود ۰٫۰۱۰۰ یا ۱۰۰ پوینت باشد.
اگر همه شرایط ذکرشده، ایجاد شد، به معنای حرکت قیمت قابل توجه است، همان طور که در نمودار بالا، درون دایره سبزرنگ نشان می دهد.
سیگنال خرید یا (Buy) زمانی صادر می شود که یک کندل کامل بالای خط میانگین متحرک ساده تشکیل شود.
سیگنال فروش یا (Sell) زمانی صادر می گردد که یک کندل کامل پایین خط میانگین متحرک ساده تشکیل شود.
- حد ضرر یا ( Stop loss) روی حداکثر قیمت (High) یا حداقل قیمت (Low) کندل قبلی قرار دهید یا
- ۳% از سرمایه را در این معامله به حد ضرر اختصاص دهید، البته هرکدام که کمتر بود از آن استفاده کنید.
آموزش اندیکاتور باند بولینگر
اندیکاتور باند بولینگر از سه قسمت تشکیل شده است :
۱٫ میانگین متحرک ساده : این میانگین متحرک ساده معمولا در بازه زمانی ۲۰ روزه تنظیم شده اند. میانگین متحرک ، میانگینی از قیمت سهم در طول یک بازه زمانی (که معمولا ۲۰ روزه می باشد) است. منظور از متحرک بودن میانگین این است که قیمت در بازه های زمانی مختلف ، یکسان نمی باشد، بلکه متغیر می باشد.
باند میانی: میانگین متحرک با دوره زمانی ۲۰ (بیشتر نمودارهای معاملاتی از میانگین متحرک ساده (SMA) استفاده می کنند).
(SMA) میانگین متحرک ساده-۲۰ = باند میانه
۲٫ باند بالایی : با استفاده از ۲ انحراف معیاری تخمین زده می شود که از میانگین متحرک ساده بیشتر هستند.
باند بالایی: باند میانی + انحراف معیار ضربدر ۲
( ۲* انحراف معیار قیمت -۲۰SMA+( – 20 = باند بالایی
۳٫ باند پایینی : با استفاده از ۲ انحراف معیاری تخمین زده می شود که از میانگین متحرک ساده کمتر هستند.
باند پایینی: باند میانی – انحراف معیار ضربدر۲
( ۲*انحراف معیار قیمت -۲۰SMA -( – 20 = باند پایینی
شکل زیر نمایی از باند بولینگر در سهم پترول می باشد.
زمانی که باند بولینگر باریک می شود به این معنا می باشد که نوسانات در قیمت سهم در حال کاهش یافتن هستند ، همچنین وقتی که باند بولینگر وسیع می شود این موضوع به این صورت تفسیر می شود که نوسانات در قیمت سهم در حال افزایش پیدا کردن می باشد. در همین قسمت دانستن این موضوع می تواند جالب باشد که وقتی باند بولینگر فشرده می شود از جهت دیگری ( که منظور خطوط روند که شامل میانگین متحرک و خطوط بالا و پایین آن است ) یک نوع سیگنال محسوب می شود مبنی بر اینکه روند سهم در حال تغییر کردن می باشد. به شکل زیر در خصوص این مطلب توجه کنید :
همان طور که در شکل مشاهده می کنیم ، پس از اینکه خطوط باند بولینگر به یکدیگر نزدیک شده اند ، بعد از آن شروع یک روند صعودی در سهم را می بینیم. به صورت ساده می توان گفت زمانی که قیمت پایانی سهم ، به سمت باند بالایی حرکت کند به این معنی است که بازار در وضعیت اشباع خرید قرار دارد و امکان تغییر روند غریب الوقوع می باشد و هرگاه که قیمت پایانی ، به سمت باند پایینی حرکت کنند اشباع فروش در بازار را نمایان می کند. در این قسمت این موضوع که تحلیلگران تغییر نوسانات در باند بولینگر به موقع در نظر داشته باشند بسیار ضروری است.
-
- ۳ خط ساده: باند بولینگر از سه خط روی نمودار تشکیل شده است که نوسانات قیمت را در داخل و اطراف آن نشان می دهد.
- تغییرپذیری: باند بولینگر ابزار قدرتمندی برای درک نوسانات بازار از قله تا دره است.
- وقتی باند فشرده می شود، هشیار باشید: همیشه نوسانات پایینو آرامش قبل از طوفان است.
- از تنظیمات پیش فرض استفاده کنید.
- سوار شدن بر باند بولینگر: سوار شدن بر باند کارایی دارد اما به خاطر داشته باشید فقط ۲۰% از مواقع، بازار تمایل به این نوع حرکت دارد و پول بیشتر از محدوده بین دو باند به دست خواهد آمد.
- پولبک به SMA: روند قوی را مشخص کنید و زمان پولبک به سمت میانگین متحرک(SMA)، خرید نمایید. تنظیمات باند بولینگر سودمندترین روشی است که در بازار دیده ام.
- سیگنال معاملات معتبر: سیگنال های خرید و فروش را با استفاده از اندیکاتورهای دیگر مانند خطوط روند، تارگت های P&F و سطوح فیبوناچی ریتریسمنت تایید می کنید.
- محدوده معاملات: سهام را در محدوده پیدا کنید. سپس روی باند پایینی خرید آزمایشی دهید و روی باند بالایی فروش آزمایشی انجام دهید. توجه شود زمانی که باند منقبض و فشرده شد توقف کنید، روند قیمت سهام در همان نقاط می شکند.
- خارج از باند: کندل خارج از باند به این معنی نیست که سهام به طور خودکار برگشت دارد. اغلب موارد فقط شروع روند است.
نمودار زیر باند بالا و پایین را نشان می دهد.
استراتژی های معاملاتی باند بولینگر
بسیاری از شماها در مورد الگوهای محبوب تحلیل تکنیکال شنیده اید مانند سقف دوقلو ، کف دوقلو، مثلث بالارونده، مثلث متقارن، سر و شانه سقف یا کف و غیره. اندیکاتور باند بولینگر می تواند با ارزیابی موقعیت قدرت نهفته در این شکل ها، بهتر بتوانید تحلیل کنید. باند بولینگر می تواند در درک این که آیا سهام در حال رشد است یا خیر یا حتی نوسان کافی برای سرمایه گذاری وجود دارد، به شما کمک کند. زمانی که با باند بولینگر معامله می کنید، خواهید دید که باند بولینگر، فشرده شده و نشان می دهد که سهام در محدوده ی باریکی قرار گرفته است. حرکات انقباضی و مارپیچ، مانند ماشه ای برای انفجار یا شکست قیمت است. بسیاری از مواقع، رالی های بزرگ از محدوده نوسانات کم شروع می شود. هنگامی که این اتفاق می افتد، ” building cause” نامیده می شود. این آرامش قبل از طوفان است.
استراتژی کف دو قلو و باند بولینگر
این نوع استراتژی باند بولینگر معمولی شامل کف دوقلو است. کف اولیه حجم قابل توجه و پولبک شارپ قیمتی دارد و به کندل حداقل قیمت خارج از باند نزدیک می شود. این نوع حرکات معمولا “رالی خودکار” نامیده می شود. حداکثر قیمت رالی خودکار تمایل دارد به اولین سطح مقاومت برسد که این اتفاق قبل از بالاتر رفتن قیمت سهام اتفاق می افتد.
بعد از شروع رالی، قیمت در تلاش است تا پایین ترین قیمت اخیر را بازآزمایی کند که برای آزمایش میزان قدرت فشار خرید می باشد و در پایین ترین سطح قرار گرفته است. بسیاری از تکنسین های باند بولینگر برای بازبینی قیمت، داخل باند پایین را بررسی می کنند. این نشان می دهد که فشار پایین در سهام کاهش یافته و نقش از فروشندگان به خریداران تغییر یافته است. همچنین بایستی به حجم توجه شود؛ علاوه بر این بایستی به محو شدن سریع و خودکار آن توجه کنید. در زیر مثالی از کف دوقلو که خارج از باند پایینی بولینگر قرار دارد و یک رالی خودکار را به وجود آورده است. موضوع مورد بحث مربوط به سهام FSLR در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۱ می باشد. سهام با کاهش ۴۰ درصدی با آخرین میزان نوسانات مواجه شد. کندل استیک، خارج از باند در حال مبارزه می باشد. در طی دو روز آینده منجر به رالی شدید ۱۲% شد.
استراتژی برگشتی با باند بولینگر
یکی دیگر از روش های ساده و در عین حال موثر، سهام های هستند که کم کم از باند خارج می شوند. حالا یک قدم جلوتر برویم و تحلیل کندل استیک را در این استراتژی به کار بریم.
برای مثال به جای خریدن سهمی که با شکافی (گپ) با باند بالایی ایجاد می شود، صبر می کنیم تا ببینیم سهام چگونه عمل می کند. اگر سهام شکاف داشته باشد و سپس نزدیک به قیمت پایین آن بسته شود، هنوز به طور کامل خارج از باند بولینگر قرار دارد، اغلب این اندیکاتور خوبی است که سهام در کوتاه مدت اصلاح خواهد شد. سپس شما می توانید یک پوزیشن کوتاه مدت با سه تارگت خروجی داشته باشید: (۱) باند بالا، (۲) باند متوسط یا (۳) باند پایین. در مثال نمودار زیر سهم Direxion Daily Small Cap Bull 3x Shares (TNA) در ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱ می باشد، صبح ، شکاف خوبی در خارج از باندها وجود داشت، اما یک پنی زیر حداقل قیمت بود. همان طور که در نمودار مشاهده می کنید، کندل استیک وحشتناک به نظر می رسد، سهام به سرعت برمی گردد و تقریبا ۲% را در عرض ۳۰ دقیقه اخذ می کند
استراتژی سوار بر باند
بزرگترین اشتباهی که معامله گران مبتدی هنگام استفاده از باند بولینگر انجام می دهند این است که وقتی قیمت به باند بالایی برخورد می کند، سهام را می فروشند و زمانی که قیمت به باند پایینی برخورد می کند، می خرند.
خود بولینگر اظهار داشت که لمس باند بالا یا باند پایین سیگنال خرید و فروش باند بولینگر نمی باشد.
تنها زمانی می توان معامله کرد که قیمت سوار بر باند بولینگر باشد.
به مثال زیر نگاهی بیندازید و به فشردگی باند بولینگر درست قبل از شکستن توجه کنید.
همان طور که قبلا گفته شد، نفوذ قیمت به باند به تنهایی نمی تواند دلیل خرید یا فروش یک سهام باشد.
توجه کنید بعد از شکست روند، حجم تا چه اندازه افزایش یافت و روند قیمت به خارج از باند بولینگر آغاز گشت. اگر این کندل ها به سمت بالا پرواز کنند، این موقعیت می تواند بسیار سودآور باشد.
می خواهم دوباره به باند میانی برگردم. برای یادآوری ، باند میانی یک میانگین متحرک با دوره زمانی ۲۰ در بسیاری از برنامه های کاربردی نمودارها می باشد.
دوره زمانی هر سهام متفاوت است، بعضی سهام ها با دوره زمانی ۲۰ رابطه دارند و بعضی ها ندارند. در بعضی موارد بایستی اعداد میانگین متحرک ساده (SMA) را اصلاح نمایید تا با سهام مورد نظر رابطه داشته باشند. این منحنی مناسب است، اما ما می خواهیم موقعیت را به نفع خودمان تغییر دهیم.
وقتی منحنی به خوبی کار کند، باید مطمئن باشید که با تجزیه و تحلیل تنظیمات دیوانه نمی شوید.
به هر حال، خط میانی می تواند مناطق حمایت پولبک را زمانی که سهام سوار بر باند است، نشان دهد. حتی می توانید موقعیت خود را در سهامی افزایش دهید که قیمت به خط میانی پولبک کند. در مقابل، اگر سهامی خارج از باند بولینگر به روند خود ادامه دهد، نشان دهنده تضعیف قدرت سهام است و این زمان مناسبی برای سنجیدن موقعیت یا به طور کامل رها کردن آن است.
علاوه بر این، زمانی که ما سوار بر باند بولینگر هستیم، باید به دنبال بالاترین “های” (High) و بالاترین “لو” (Low) باشیم.
استراتژی انقباض باند بولینگر
یکی دیگر از استراتژی های معاملاتی باند بولینگر این است که انقباض آینده باند بولینگر را ارزیابی کند. جان، اندیکاتوری به نام پهنای باند را ایجاد کرد. فرمول پهنای باند بولینگر ساده است:
(مقدار باند بولینگر بالایی – مقدار باند بولینگر پایینی) تقسیم بر مقدار باند بولینگر میانی (میانگین متحرک ساده).
ایده استفاده از نمودار روزانه، این است که وقتی اندیکاتور به پایین ترین سطح خود در ۶ ماه گذشته می رسد می توانید انتظار افزایش نوسانات را داشته باشید. همان طور که در بالا اشاره کردم این امر باعث انقباض باند بولینگر می شود. عمل انقباض باند بولینگر حاکی از یک حرکت بزرگ است. شما می توانید از اندیکاتورهای بیشتری مانند افزایش حجم و یا اندیکاتور توزیع تجمعی استفاده کنید.
اندیکاتورهای دیگر بیانگر شواهد بیشتری برای انقباض باند بولینگر هستند.
زمانی که باند بولینگر منقبض می شود ما بایستی یک مرزی داشته باشیم زیرا این نوع موقعیت می تواند باعث گمراهی بهترین معامله گران گردد.
به نمودار BSC در استراتژی ۳ توجه کنید که چگونه قیمت بولینگر با باز شدن ۲۶/۹ افزایش یافت. سپس فورا حرکت برگشتی داشت و منجر به فریب معامله گران شد . نبایستی هر جایی که شاهد انقباض باند بودید وارد معامله شوید بلکه بایستی منتظر تایید شکست روند باشید و سپس با آن حرکت نمایید. اگر درست تشخیص دهید ، به همان مسیر مورد نظر بیشتر حرکت می کند. توجه داشته باشید که چگونه قیمت و حجم در هنگام نزدیک شدن به ارتفاع بالا (خط زرد) می شکند.
برای این که منتظر تایید باشیم، بیایید نگاهی بیندازیم که چگونه از فشردگی باند بولینگر برای کسب سود استفاده نماییم.
در نمودار ۵ دقیقه ای زیر سهام Research in Motion Limited (RIMM) در تاریخ ۱۷ ژوئن ۲۰۱۱ ارائه شده است. توجه کنید که چگونه موجب شکاف (یا گپ) هنگام صبح شد و باند بسیار منقبض گردید.
در حال حاضر برخی از معامله گران می توانند روش ابتدایی معاملات را با خرید سهام با باز شدن قیمت انجام دهند با فرض این که در خلال انقباض باند، انرژی بیشتر شود و منجر به پایین آوردن قیمت سهام خواهد شد. روش دیگر این است که منتظر تایید باشیم.
بنابراین، راه حل این نوع موقعیت این است که (۱) صبر کنید تا کندل استیک به داخل باند برگردد و (۲) اطمینان حاصل شود که چند اینساید بار (inside bars) وجود دارد که حداقل قیمت اولین بار را نمی شکند (۳) هنگامی که حداقل قیمت اولین کندل استیک را شکست اقدام به خرید نمایید.
با توجه به این سه الزام می توانید تصور کنید که این موارد، خیلی در بازار اتفاق نمی افتد اما وقتی روی دهد باعث تصمیم گیری بهتر می شود. نمودار زیر این رویکرد را نشان می دهد.
حالا نگاهی به همین نوع تنظیمات در زمان فروش می اندازیم. تصویر زیر سهامی از گوگل در تاریخ ۲۶ آوریل ۲۰۱۱ را نشان می دهد. توجه کنید که چگونه سهام گوگل از نوار بالایی باند عبور کرده و بعد از اصلاح کوچکی داخل باند برگشته ، سپس از حداکثر قیمت اولین کندل استیک عبور کرده است. اگر کندل ها سوار بر باند بشوند این نوع از تنظیمات می تواند روند قدرتمندی را ثابت کند.
استراتژی برگشت ناگهانی به باند میانی
این استراتژی برای کسانی است که توقع کمی از بازار دارند. اساسا شما در انتظار بانس کردن بازار به باند میانی هستید. آنچه در مورد این استراتژی می خواهم این است که با گذشت زمان، درصد بالایی از موفقیت را به همراه خواهد داشت.
شما در موقعیتی قرار نمی گیرید تا آن را به نفع خود تغییر دهید. همچنین به دنبال پیامبری هم نیستید که پیش بینی کند سهام تا چه اندازه بالا می رود یا نمی رود. اگر افراد زیاده خواهی از بازار نباشید، قادر خواهید بود با خیال راحت از بازار استوار و محکم درآمد داشته باشید و در نهایت نوسانات طوفانی کاهش خواهد یافت که مقوله ای معمولی برای معامله گرانی است که ریسک پذیر هستند.
کلید این استراتژی پیش از ورود به موقعیت، این است منتظر آزمودن خط میانی باشیم. در صورتی که در جهت اصلی حرکت کنید که میزان قابل توجهی از نوسانات وجود دارد، می توانید احتمال ورود به یک معامله و برنده شدن در آن را افزایش دهید. همانطور که در مثال بالا می بینید، متوجه می شوید زمانی که قیمت فقط به خط میانی پولبک کرده، سهام به سرعت افزایش یافته است. شما می خواهید بعد از این که قیمت نتوانست خط میانی را به سمت پایین را بشکند، وارد پوزیشن شوید. سپس می توانید روی نوار بالایی اقدام به فروش نمایید. اگر اشتیاق بیشتری برای ریسک دارید، می توانید سوار باند شوید و تعیین کنید کجا از پوزیشن خارج شوید.
استراتژی معامله درون باند
صادقانه این یکی از استراتژی های مورد علاقه ام است. اگر تا به حال هر سیگنال دیگری را برایتان مطرح کردم، فراموش کنید. استراتژی که با حداکثر کسب درآمد با حداقل ریسک است. همانطور که می گوییم بازی فوتبال در یک اینچ است، تجارت هم همانند آن است.
البته می توانید پول زیادی را با شرط بندی بر روی سهام ها به دست آورید اما این نوع از معامله، جزو خرید طولانی مدت مثلا بعد از ۲۰ سال نیست . اول، شما باید سهامی را پیدا کنید که در یک محدوده معاملاتی قرار گرفته باشد، هر چه محدوده بزرگتر باشد بهتر است.
اکنون به این نمودار نگاهی بیندازید، نمودار خسته کننده ای به نظر می رسد. به هر حال با تجربه ای که دارم زمانی که بازار خود را نشان دهد معامله گران از بازار پول به دست می آورند و در پایان روز با یک کندل بزرگ، پول خود را نقد می کنند.
در مثال بالا، زمانی شما اقدام به خرید می کنید که یک سهم در محدوده اش، حداقل قیمت را دارد و روی باند پایینی قرار گرفته است. به طور معکوس، زمانی سهام را می فروشید که به حداکثر قیمت محدوده اش برسد و در باند بالایی قرار دارد. شما می توانید استدلال کنید که نیازی به باندها ندارید تا این استراژی را اجرا نمایید، با این حال با داشتن این باندها و بررسی آنها می توانید فاز تغییرپذیری کم یا بدون نوسان را اعتبار سنجی نمایید.
یک روش ساده برای گفتن این است که باندها به تایید اینکه سهام در یک دامنه گیر کرده است، کمک می کند.
بنابراین به جای یک موفقیت بزرگ، بهتر است در یک محدوده تلاش کنید و سکه به سکه از هر نوسان سود به دست آورید.
کدام استراتژی بهترین است؟
این سوال واضحی است که برای هر کسی که این مقاله را بخواند پیش می آید.
خودم استراتژی شماره ۶ را ترجیح می دهم زیرا از این بازار دائما پول کسب می کنید و درصد بالایی از موفقیت را برای شما در بر دارد.
چگونه بدانم درصد بالایی از موفقیت را در بر دارد؟
شما زیاد در مورد حرکات قیمت بازار نمی پرسیدید. بنابر تجربه شخصی که هزاران معامله را انجام داده ام ، بیشتر سودی که در بازار در جستجوی آن هستید و احتمال کمتری دارد که به آن دست یابید.
در حال حاضر، استراتژی ۶ برای من بهتر است، اما در مورد شما چطور است؟
از آنجا که تجارت یک سفر شخصی است، برخی از روش های دیگر ممکن است برای شما مناسب باشد ولی ریسک زیادی را نیز در بر دارد. در زیر فهرستی از سبک های ۶ استراتژی که در مقاله آمده بود را بررسی می کنیم:
-
- استراتژی کف دو قلو: این استراتژی برای تکنیکالیست های ماهر است. معامله گر بایستی تمام بازار را در جستجوی وضعیت خاصی دنبال کند. برای شناسایی وضعیت، صبر زیادی را می طلبد، زیرا شما واقعا نیاز به دومین کف قیمت دارید تا باند را بشکافد و سیگنال خرید قوی را صادر نماید
- استراتژی برگشتی: فراخوانی برای تمام مخاطبان ریسک پذیر است. این روش فوق العاده است زمانی که به درستی با روش برگشتی وارد پوزیشن شوید، پول را وارد حسابتان می کنید. با این حال اگر به اشتباه وارد پوزیشن شوید، شما را به شدت گرفتار می کند. بایستی سریع و با دقت عمل کنید.
- استراتژی سوار بر باند: این برای تمام کسانی است که خارج از باند اقدام می کنند. شما فقط میزان ۲۰٪ تا ۳۰٪ فرصت برنده شدن را دارید زیرا شما تمام سرمایه خود را بر روی این حرکت بزرگ سرمایه گذاری کرده اید. به نظر ساده می رسد این طور نیست؟ به شخصه استراتژی ها را امتحان کردم که درصد برنده شدن پایین را داشته و هر بار شکست خوردم زیرا من بازنده خوبی هستم. بنابراین نمی توانم اشتباهی را که نادرست است مرتکب شوم. پس، اگر می خواهید معاملات کمتری داشته باشید، می توانید از ده اشتباه، از هشت اشتباه جلوگیری نمایید، این استراتژی برای شما مناسب خواهد بود.
- استراتژی انقباض باند بولینگر: این استراتژی بهترین موقعیت را برای معامله گرانی که می خواهند سود بالقوه را با سوار شدن بر باند بگیرند به همراه دارد و می توانند پول زیادی را به دست آورند. شما می توانید یکی از دو روش را با انقباض باند انجام دهید. برای معامله گران ریسک پذیر، شما می توانید قبل از شکست قیمت وارد معامله شوید و به سود دست یابید. بیشتر معامله گران محافظه کار منتظر شکست قیمت می شوند و سپس موقعیت پولبک را در جهت روند اصلی بررسی می کنند.
- نقش میانگین متحرک: این استراتژی برای همه معامله گران با پولبک همراه است. شما به دنبال سهام هایی هستید که روند قوی دارند و واکنش میانگین متحرک با دوره زمانی ۲۰ را نشان می دهد. زمانی این تنظیمات دوست داشتنی هستند که در روز معامله Nikkei .
- استراتژی معامله در محدوده: این استراتژی را بسیار ستایش می کنم. ۸۰ درصد از مواقع محدوده ای از بازار را داریم. بنابراین اگر اهل ریسک هستید این استراتژی مناسب شما نیست و بیشتر خواب آور است و بهتر است از استراتژی ۲ و ۳ و ۴ استفاده نمایید.
استراتژی معاملات روزانه با ترکیب باند بولینگر و MACD
ترکیب اندیکاتور باند بولینگر با MACD به عنوان یک استراتژی مهم در معاملات استفاده می شود. علاوه بر این، تنظیمات این استراتژی و قوانین خرید و فروش را توضیح می دهد و در دو نمودار مختلف نحوه برنده و بازنده شدن با استراتژی مورد نظر را بیان می کند.
از اندیکاتور MACD در معاملات روزانه جهت مشخص کردن روند و از باند بولینگر به عنوان کشیدن ماشه معاملات استفاده می کنیم. پارامترهای MACD به صورت زیر است:
- میانگین متحرک (Fast EMA): 12
- میانگین متحرک (Slow EMA): 26
- خط سیگنال ( Signal line) : 9
این تنظیمات استاندارد در بیشتر پکیج های نرم افزاری وجود دارد. تنظیمات باند بولینگر، ۱۲ برای میانگین متحرک با انحراف معیار ۲ باند بولینگر است.
قوانین خرید در معاملات روزانه
- MACD بالای خط سیگنال و بالای خط صفر
- توقف سفارش (Stop order) را بالای باند بولینگر قرار دهید.
قوانین فروش در معاملات روزانه
- MACD زیر خط سیگنال و زیرخط صفر
- توقف سفارش (Stop order) را پایین باند بولینگر قرار دهید.
برنده شدن در معامله با استراتژی MACD و باند بولینگر
مارکوس هایکوئتر در مقاله اش برای قرارداد S&P E-mini با تایم فریم ۴۵۰۰ تیک استفاده کرد. یعنی برای هر ۴۵۰۰ تیک، میله رسم شده است. ما این زمان بندی توصیه شده را دنبال می کنیم.
روز معاملاتی، با شلوغی و تراکم قبل از ورود خرس ها (روند نزولی) شروع شد. این استراتژی معاملاتی ساده روزانه در شروع بازار خرس ها (روند نزولی) موفق به کسب سود شده است. بیایید جزئیات را در نمودار بالا بررسی کنیم.
- ما یک روند صعودی قوی را در اینجا داشتیم. اگرچه بالاترین “های” (High) هسیتوگرام با “های” (High) پایین تر هیستوگرام همزمانی داشت. این وقوع یک واگرایی نزولی است و علامت هشدار برگشتی است. واگرایی نزولی زمینه ای عالی برای خرید معاملات را فراهم می کند.
- در اینجا قیمت نزول کرده و MACD به زیر خط صفر و خط سیگنال حرکت کرده است. این سرنخی برای روند نزولی است. دستور توقف فروش (Sell stop) در پایین باند بولینگر قرار داده شده است تا معامله خرید را پیش بینی کند.
- بعد از این که MACD روند نزولی را تایید کرد، کندل بولیش آت ساید بار (bullish outside bar) تشکیل شد اما دنباله کمی را در بر داشت. این آخرین تلاش صعودی بود قبل از آنکه قیمت بیشتر شکسته شود.
سرانجام قیمت به باند بولینگر پایینی فشار آورده و ماشه دستور توقف سفارش کشیده شده است و ما برنده شدیم.
بازنده شدن معامله با استراتژی MACD و باند بولینگر
این نمودار هم مانند نمودار اول، ۴۵۰۰ تیک برای قرارداد S&P E-mini از جلسه کامل گلوبکس را دارد. استراتژی معاملات ساده روزانه با فلش قرمز رنگ شروع شده است. اینجا بدترین نقطه برای ورود است. بیاییم ببینیم در نمودار بالا چه اتفاقی روی داده است.
- روز معاملاتی با گروهی از شمع های ژاپنی (کندل استیک ها) با بدنه های کوچک که همدیگر را دنبال می کنند، شروع شده است. منقبض شدن باند بولینگر اندیکاتوری است که در آنجا کاهش نوسانات را نشان می دهد.
- تراکم و ازدحام، بناچار شکسته شد. سه میله قرمز رنگ متوالی از تراکم خارج شده است. در همان زمان MACD روند نزولی را تایید کرده و ما با باند بولینگر پایینی وارد پوریشن خرید شدیم (فلش قرمز رنگ).
- اگرچه روند نزولی از کف قیمتی (Low) پایین تر عبور کرده است اما با مومنتومی که در هیستوگرام MACD نشان داده شده، حمایت نشده است. یک همگرایی صعودی به ما در این معامله هشدار می دهد.
سرانجام این روند نزولی فردا صبح به یک روند برگشتی جعلی تبدیل می شود. آن روز ما در کف قیمتی (Low) وارد پوزیشن شدیم. چه چیزی آن را بدتر خواهد کرد؟ (اینکه حد ضرر را مشخص نکرده باشیم).
بررسی استراتژی معاملات روزانه ساده با استفاده از بولینگر و MACD
استفاده از دو اندیکاتور و دو مرحله ساده برای یک استراتژی معاملات روزانه ساده مورد نیاز است. سعی کردم در تایم فریم های مختلف از آن استفاده کنم ، همانطور که مارکوس هایکوئتر در مقاله خود ادعا کرد، این استراتژی معاملاتی به طرز شگفت آوری قوی است.
زمانی که MACD بالای خط سیگنال و خط صفر باشد، استراتژی معاملات روزانه می تواند روند روزانه خرید را پیدا کند. کاربرد MACD کاملا متفاوت از MACD اصلی جرالد اپل است. اگر می خواهید فقط خود را در معاملات با احتمالات بالا محدود کنید، بعد از این که MACD از خط صفر عبور کرد شروع به معامله کنید. این قانون شما را در روندهای تازه و جدید حفظ می کند و نه زمانی که روند رشد خود را کرده و قصد برگشت دارد.
یک هشدار مهمی جهت خروج از استراتژی وجود دارد. من روش خروج که توسط مارکوس هایکوئتر توصیه شده را دنبال نمی کنم زیرا قصد دارم همه چیز ساده باشد.
او از درصد میانگین معاملات هفت روز گذشته استفاده می کرد تا نقاط هدف و حد ضرر را مشخص کند. این یک رویکرد صحیح مبتنی بر نوسان است، اما تعداد پارامترهای موجود را افزایش می دهد. شما باید چند روز را انتخاب کنید که در محدوده میانگین معاملاتی خود باشد و از درصد برای نقطه هدف و حد ضرر استفاده کنید. همچنین بایستی مطمئن باشید که این پارامترها با تایم فریم معاملاتی شما سازگار هستند. همان طور که مارکوس هایکوئتر اشاره کرد، او تنظیمات ابزارها را به روز می کند تا از این ابزارها به طور منظم با توجه به تغییر نوسانات بازار معامله نماید. با این پارامترها می توانید برای خروج تصمیم بگیرید مگر این که راه ساده تری برای خروج از پوزیشن بیابید.
سوالات متداول
باند بولینگر در هر بازار مالی جهانی کار می کند.
اسم این کتاب، بولینگر روی باند بولینگر می باشد. این بهترین کتابی است که توسط ابداع کننده آن نوشته شده است.
باند بولینگر در هر تایم فریمی به خوبی کار می کند. این کلیدی است که برای قوانین مشابه در الگوهای قیمت به کار می رود.
حتماً شما هم تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که پیش بینی موفقیت آمیز روند تغییرات بازارهای سرمایه گذاری تا چه اندازه می تواند به نفع شما باشد. به ویژه برای افرادی که به صورت روزانه ترید می کنند، خروج از موقعیت ها در زمان مناسب می تواند در طولانی مدت به سودهای کلان منجر شود. اگر با وجود تلاطم های موجود در بازار ارزهای دیجیتال، قصد ورود به این بازار را دارید، اما با بهترین الگوهای تکنیکال برای ترید روزانه ارز دیجیتال آشنایی ندارید، در ادامه این مطلب همراه ما باشید.
معمولاً نمودارهای قیمت در نگاه اول چندان قابل درک نیستند، اما جای نگرانی نیست؛ زیرا با استفاده از رایج ترین الگوهای قیمت، خیلی راحت تر می توان روند تغییرات بازار را پیش بینی کرد. درواقع با استفاده از الگوهای تکنیکال برای ترید روزانه، شما می توانید پیش بینی کنید که چه اتفاقی در چه زمانی با احتمال زیاد رخ خواهد داد که البته برای رسیدن به این مهارت، نیاز به تمرین زیاد است.
در این راهنما، به معرفی و بررسی الگوهای معاملات روزانه می پردازیم. هریک از الگوهایی که در این راهنما معرفی می شوند، برای ترید کوتاه مدت ارزهای دیجیتال مناسب هستند. با وجود این هیچ راه حل سریع و آسانی در دنیای سرمایه گذاری برای رسیدن به سود وجود ندارد، اما اگر برای یادگیری هریک از این الگوها زمان زیادی صرف کنید، احتمالاً از دیگر سرمایه گذاران جلوتر خواهید بود.
در کنار آشنایی با بهترین الگوهای تکنیکال برای ترید روزانه ارز دیجیتال، به درک دیگر مفاهیم مهم مانند حمایت و مقاومت نیاز دارید. در این محتوای آموزشی سعی می کنیم به اصلی ترین نیازمندی های شما اشاره ای مختصر و مفید داشته باشیم.
منظور از الگوهای تکنیکال برای ترید روزانه چیست؟
قبل از اینکه به الگوهای واقعی بپردازیم، بهتر است کمی درباره مفهوم الگوهای معاملاتی روزانه صحبت کنیم. به طورکلی، الگوی نمودار سهام که به عنوان تحلیل تکنیکال نیز شناخته می شود، اصلی ترین روش برای انجام ترید روزانه و کسب سود از آن است.
شاید قبلاً با اصطلاح تحلیل بنیادی مواجه شده باشید. در تحلیل بنیادی، با بررسی صورت های مالی یک شرکت، چشم انداز بلند کسب و کار برآورد می شود. اگرچه ممکن است نتایج حاصل از تحلیل بنیادی اطلاعات مفیدی باشد، به یاد داشته باشید که ما در این مطلب درباره ترید روزانه صحبت می کنیم؛ بنابراین بررسی این موضوع که آیا قیمت یک ارز دیجیتال در 5 سال آینده افزایش می یابد یا نه، موضوع اصلی ما در این محتوا نیست.
بنابراین اگر قصد ترید روزانه و کسب سود از تغییرات کوتاه مدت بازار را دارید، باید با روش اصولی تحلیل تکنیکال آشنایی داشته باشید. برخلاف تحلیل فاندامنتال، تحلیل تکنیکال به آمار-تاریخچه تغییرات قیمت و حجم معاملات توجه می کند تا متوجه تغییرات قیمت سهام یا رمزارز در کوتاه مدت شود.
تحلیل تکنیکال و الگوهای مربوط به آن مفاهیم جدیدی نیستند. یکی از پیش گامان این روش تحقیق، چارلز داو بوده است که شاخص داو جونز نیز به افتخار فعالیت هایش به نام وی نام گذاری شده است. شناسایی الگوهای ترید روزانه ارزهای دیجیتال به دانش اولیه درباره نحوه خواندن نمودار سهام نیاز دارد، اما برای استفاده واقعی از آن ها به درک عمیقی از خود الگوها نیاز است.
در ادامه به 9 مورد از بهترین الگوهای تکنیکال برای ترید روزانه ارز دیجیتال اشاره کرده ایم، اما قبل از اینکه به بررسی آن ها بپردازیم، باید درباره کندل های ژاپنی صحبت کنیم. اگر با آن ها آشنایی ندارید، این نمودارها برای شما درک شدنی نیست و اگر با آن ها آشنا هستید، بد نیست بدانید چرا تریدرهای روزانه استفاده از این نمودار را ترجیح می دهند.
شمعدان یا کندل ژاپنی (Japanese Candlesticks) چیست؟
سابقه شمعدان های ژاپنی به قرن هجدهم بازمی گردد؛ یعنی زمانی که یک تاجر برنج به نام Muneheisa Honma آن ها را معرفی کرد. Muneheisa Honma یکی از اولین نویسندگانی است که در کتاب خود San-en Kinsen Hiroku به موضوع روان شناسی بازار پرداخته است.
با مشاهده تصویر بالا حتماً متوجه شده اید که کندل های ژاپنی در مقایسه با نمودار میله ای قدیمی کاملاً متفاوت هستند. این نمودارها در مقایسه با نمودارهای دیگر، اطلاعات بیشتری در اختیارتان قرار می دهند. نمودار میله ای به شما می گوید قیمت بسته شدن چقدر بوده است؛ درحالی که یک شمعدان ژاپنی علاوه بر قیمت بسته شدن، به قیمت بازشدن، حداکثر و حداقل قیمت و همچنین اینکه آیا قیمت باز کردن بالاتر از بسته شدن بوده است یا نیز اشاره دارد.
«فتیله» را که در بالا و پایین بدنه شمعدان می بینید، سایه نامیده می شود که نشان دهنده حداکثر حداقل قیمت معاملات روز است. رنگ شمعدان به شما می گوید آیا قیمت بازشدن بالاتر از بسته شدن بوده است یا خیر. اگر قیمت بالاتر بوده است شمع سبز و در غیر این صورت قرمز خواهد بود. بدنه شمع میزان تفاوت قیمت باز و بسته بودن قیمت را نشان می دهد. اگر شمع بلند باشد، اختلاف زیادی بین این دو وجود دارد.
اکنون که با مهم ترین اطلاعات درباره شمعدان های ژاپنی آشنا شدید، بهتر است به موضوع اصلی یعنی آشنایی با الگوهای ترید روزانه بپردازیم. برای بررسی این الگوها با خطوط حمایت و مقاومت شروع می کنیم. الگوهایی که در ادامه معرفی می کنیم، به دلیل سادگی، قابلیت اعتماد و میزان تکرار آن ها در نمودارهای قیمت، به عنوان بهترین الگوهای ترید روزانه معرفی می شوند.
معرفی بهترین الگوهای تکنیکال برای ترید روزانه ارز دیجیتال
۱- حمایت و مقاومت
قبل از آنکه به معرفی الگوها بپردازیم، باید چند مفهوم کلیدی را تعریف کنیم که برای تجزیه و تحلیل بیشتر الگوهای نمودار سهام به آن ها نیاز دارید. این مفاهیم عبارت اند از: حمایت، مقاومت و شکست.
ما از خطوط حمایت و مقاومت برای اطمینان از اینکه آیا روند جدیدی در قیمت دارایی رخ خواهد داد یا خیر استفاده می کنیم. خط حمایت، خط پایینی است. این خط قیمتی را که سهام کمتر از آن معامله نشده است، به ما می گوید. خط مقاومت، خط بالایی است و قیمتی را که سهام بیشتر از آن معامله نشده است، به ما می گوید. هنگامی که قیمت سهام یکی از این خطوط را رد کرد، این احتمال وجود دارد که شما شروع یک شکست را مشاهده کنید.
با این حال ممکن است دارایی یکی از این دو خطوط را رد کند، اما شکست نبوده و بلکه یک اصلاح قیمت است. از خطوط مقاومت و حمایت برای اطمینان از اینکه آیا روند جدیدی در قیمت سهام رخ خواهد داد یا خیر استفاده می شود. با توجه به تصویر قرار داده شده می توان متوجه شد که این خطوط به ترتیب بالاتر و پایین تر از قیمت فعلی معاملات هستند. از سوی دیگر، اگر قیمت دارایی به طور پیوسته بالاتر یا پایین تر از خطوط مربوط باقی بماند، همراه با افزایش حجم، سیگنال به دست آمده دقت بیشتری دارد.
ویژگی های اصلی جمایت و مقاومت
- برای درک الگوهای نمودار سهام ضروری است.
- خط پشتیبانی نشان دهنده سطح پایینی است که قیمت از آن فراتر نرفته است.
- خط مقاومت نشان دهنده حداکثری است که قیمت از آن فراتر نرفته است.
- از سطوح مقاومت و حمایت باید به همراه حجم و اندیکاتور استفاده شود.
- شکست زمانی رخ می دهد که هریک از خطوط شکسته شود.
۲- الگوی مثلث افزایشی (Ascending Triangle)
الگوی مثلت افزایشی یکی از الگوهای ادامه دار است. درواقع این الگو به ما سیگنالی می دهد که در حال حاضر در حال اتفاق می افتد و همچنان ادامه خواهد داشت. علاوه بر این، یک الگوی صعودی است؛ به این معنا که نشان دهنده یک روند صعودی است. در این الگو ارزش دارایی در چند بخش مختلف، چندین اوج را تجربه می کند؛ قله هایی که برای اتصال به هم و تشکیل خط مقاومت استفاده می شوند. در سمت دیگر، دره هایی وجود دارند که از اتصال آن ها به یکدیگر، برای تعین خطر حمایت استفاده می شود. نتیجه تشکیل و اتصال این خط ها به یکدیگر یک مثلث است که هرچه باریک تر باشد، سیگنال امن تری است.
اگر شکل تشکیل شده، پهن تر باشد، احتمالاً استفاده از آن با ریسک همراه است. هنگام استفاده از این الگو، به حجم معاملات باید توجه داشته باشید. درواقع در طول شکل گیری اولیه مثل، حجم نباید در حال کاهش باشد و زمانی که شکستگی رخ می دهد، باید افزایش نسبتاً سریعی را تجربه کند. به طورکلی، برای ترسیم یک مثلث افزایشی، باید حداقل دو نوسان حداکثری و دو نوسان حداقلی را مشخص کنید. نوسانات حداقلی باید به تدریج بیشتر شوند؛ درحالی که نوسان های حداکثری باید تا حد امکان از نظر قیمت به یکدیگر نزدیک شوند.
ویژگی های اصلی الگوی مثلث افزایشی
- سیگنال الگوی مثلث افزایشی یک سیگنال ادامه دار (مداوم) است.
- این الگو یک الگوی صعودی است.
- برای استفاده از این الگو باید به حجم معاملات هم توجه کنید.
- تکرارپذیری نوسانات حداکثری و حداقلی در این الگو اهمیت زیادی دارد.
۳- الگوی فنجان و دسته (Cup and Handle)
فنجان و دسته یکی از قابل تشخیص ترین و بصری ترین الگوهای تکنیکال برای ترید روزانه ارز دیجیتال است و در دسته الگوهای ادامه دار قرار می گیرد. با نگاهی به ابتدای نمودار می توانیم شاهد افزایش یکنواخت قیمت باشیم که باید با افزایش حجم معاملات همراه باشد. در این قسمت الگوی فنجان مشاهده می شود؛ پس از این افزایش اولیه، هم قیمت و هم حجم معاملات کاهش می یابد. در این شرایط کف فنجان نیز تشکیل شده است.
پس از آن، شاهد افزایش تدریجی در هر دو بخش خواهیم بود که به دنبال آن یک افت کوچک در هر دو رخ می دهد و درنهایت بخش دسته نیز شکل می گیرد. پس از شکل گیری دستگیره، قیمت دارایی یک شکست را تجربه می کند و قیمت به بالاترین حد خود می رسد. با این حال به خاطر داشته باشید که همه الگوهای فنجان و دسته به یک اندازه صعودی یا امیدوارکننده نیستند.
به طورکلی، به سیگنال فنجان هایی که کف های تیز و V شکل دارند و همچنین فنجان هایی که دسته آن بیش از یک سوم به داخل فنجان می رود، اعتماد زیادی نکنید. علاوه بر این به خاطر داشته باشید که حجم باید تا کف فنجان کاهش یابد و تا انتهای الگوی یک نرخ افزایشی ثابت را تجربه کنید.
ویژگی های اصلی الگوی فنجان و دسته
- تشخیص الگوی فنجان و دسته بسیار ساده است.
- سیگنال الگوی فنجان و دسته یک سیگنال ادامه دار (مداوم) است.
- این الگو یک الگوی صعودی است.
- برای استفاده از این الگو باید به حجم معاملات هم توجه کنید.
۴- الگوی کندل پوششی (Engulfing Candles)
الگوی کندل پوششی نشانه معکوس شدن روند غالب است. تشخیص این الگو بسیار ساده است و احتمالاً هنگام نگاه کردن به نمودار متوجه آن شوید حتی اگر با روش شناسایی آن آشنایی نداشته باشید. برخلاف بسیاری از الگوهای نمودار در این لیست، این الگو تنها شامل دو کندل است. الگوی کندل پوششی می تواند نزولی یا صعودی باشد؛ برای مثال در تصویر زیر، شاهد یک الگوی صعودی هستیم.
مهم ترین نکته درباره این الگو که در نگاه اول نیز به چشم می خورد، اختلاف اندازه قابل توجه بین دو کندل است. الگوی کندل پوششی در طول یک روند نزولی واضح اتفاق می افتد. بعد از یک کندل قرمز یا توخالی، کندل بعدی بسیار بزرگ تر است و با همان قیمت یا حتی پایین تر از نرخ بسته شدن قبلی باز می شود. با این حال، آنچه در ادامه الگو اتفاق می افتد همه چیز را تغییر می دهد. طول شمع پوششی بزرگ تر از کل شمع قبلی است. معمولاً شمع های پوششی سایه یا فتیله های بسیار کوچکی دارند.
الگوی کندل پوششی صعودی که به دلیل قابلیت اطمینان بالا مورد توجه بسیاری قرار می گیرد، یکی از قوی ترین شاخص ها برای خرید و سرمایه گذاری در بازار است؛ بنابراین اگر شما هم از تشخیص صحیح این الگو اطمینان دارید، به محض شناسایی برای خرید اقدام کنید. در مقابل این الگو، الگوی کندل پوششی نزولی قرار دارد که نشان دهنده بهترین زمان برای فروش دارایی است.
ویژگی های اصلی الگوی کندل پوششی
- تنها از دو کندل تشکیل شده است.
- در صورتی که به درستی تشخیص داده شود، قابل اطمینان خواهد بود.
۵- الگوی سر و شانه (head and shoulders)
الگوی سر و شانه یکی دیگر از الگوهای محبوب در بازار سرمایه گذاری است که اگر به درستی تشخیص داده شود، می توان از آن برای تشخیص روند معکوس استفاده کرد که در طول یک روند صعودی رخ می دهد. به این ترتیب، این الگو به ما می گوید افزایش قیمتی که تاکنون اتفاق افتاده است در حال پایان بوده و یک روند نزولی در شرف آغاز است.
الگوی سر و شانه زمانی اتفاق می افتد که یک دارایی، در یک روند صعودی، به یک بالاترین قیمت می رسد. پس از آن اندکی سقوط می کند و به قیمتی جدید و حتی بیشتر می رسد که با یک افت و افزایش دیگری که مشابه اتفاق قبلی است، ادامه می یابد. پس از صعود دوم، ارزش دارایی از خط حمایت عبور می کند و یک روند نزولی آغاز می شود.
چگونه متوجه الگوی سر و شانه شویم؟
در طول تشکیل اولین پیک یا شانه چپ، حجم معاملات دارایی باید افزایش و در طول افت بعدی، حجم معاملات کاهش می یابد. فقط در طول شکل گیری سر یکنواخت می شود و باید در طول شکل گیری شانه دوم و کاهش قیمت متعاقب آن پایدار باقی بماند. به خاطر داشته باشید که الگوی سر و شانه معکوس نیز وجود دارد که نشان دهنده پایان یک روند نزولی و آغاز روند صعودی است.
ویژگی های اصلی الگوی سر و شانه
- این الگو نشان دهنده یک روند معکوس است.
- شکل متمایز این الگو، تشخیص آن را آسان می کند.
- حجم معاملات در سراسر این الگو متغیر است.
۶- الگوی مردآویز و چکش (Hanging Man and Hammer)
الگوهای نمودار چکشی کمی متفاوت از سایر الگوهای موجود در این لیست است و برای تشخیص آن ها، فقط باید به یک کندل نگاه کنید. در این الگو، بدنه شمع بسیار کوچک اما فتیله پایین آن بسیار بلند است. الگوی چکش در یک روند نزولی اتفاق می افتد و نشان دهنده پایان یافتن شرایط است. به طور مشابه، مرد حلق آویز دقیقاً برعکس است و در یک روند صعودی رخ می دهد. از آنجا که هر دو الگوهای معکوس هستند، سیگنال های قوی برای خرید یا فروش سهام مورد نظر ارائه می دهند.
ویژگی های اصلی الگوی مردآویز و چکش
- این الگو نشان دهنده یک روند معکوس است.
- این الگو می تواند صعودی یا نزولی باشد.
- برای تشخیص این الگو باید یک کندل بدنه بسیار کوچک و فتیله بسیار بزرگ داشته باشد.
- طول فتیله باید حداقل دو برابر طول بدنه باشد.
۷- الگوی سقف دو قلو (Double Tops)
الگوی سقف دو قلو یک الگوی نزولی بوده و تشخیص آن آسان است و معمولاً نشانه آغاز روندی است که برای مدتی ادامه خواهد داشت. الگویی که به شکل حرف M ظاهر می شود، یکی دیگر از الگوهای نمودار است که به راحتی تشخیص داده می شود. برای تشخیص این الگو، قیمت باید با کمی افت، دو بار به یک قیمت حداکثری برسد.
در بیشتر الگوهای سقف دو قلو، افت قیمت که در وسط مشاهده می شود از 10 تا 20 درصد متغیر است. علاوه بر این افزایش قیمت پس از افت باید با حجم کم معاملات همراه باشد و دو قیمت حداکثری نباید بیش از 3 یا 4 درصد متفاوت باشند.
ویژگی های اصلی الگوی سقف دو قلو
- این الگو نشان دهنده یک روند معکوس است.
- این الگو نزولی است.
- تشخیص الگوی سقف دو قلو آسان است.
- برای استفاده از این الگو باید به حجم معاملات هم توجه کنید.
۸- الگوی دره یا کف دو قلو (Double Bottoms)
الگوی کیف دو قلو یک الگوی معکوس است و نشان می دهد الگوی در حال وقوع در شرف پایان است. این الگو یکی از ساده ترین الگوها برای تشخیص است؛ شبیه حرف W یا برعکس الگوی سقف دو قلو. الگوی دره دو قلو، به ما می گوید که سهام در شرف تجربه یک روند صعودی یا افزایش قیمت است.
الگوی دره دو قلو زمانی اتفاق می افتد که قیمت سهام در یک بازه زمانی کوتاه دو بار به پایین ترین حد خود برسد. افت اول باید 10 تا 20 درصد باشد؛ درحالی که افت دوم باید تقریباً به اندازه افت اول باشد؛ یعنی نباید بیش از 3 یا 4 درصد از اولین پایین متفاوت باشد.
س از افت دوم، دارایی افزایش قیمت را تجربه می کند؛ با این حال برای اینکه مطمئن شوید که مسیر صعودی همچنان ادامه خواهد داشت، حجم معاملات باید زیاد باشد. یکی از ایرادات الگوی کف دو قلو این است که تشخیص اینکه چه زمانی صحیح است در هنگام بررسی داده های روزانه بسیار دشوار است.
ویژگی های اصلی الگوی دره یا کف دو قلو
- تشخیص الگوی کف دو قلو آسان است.
- این الگو نشان دهنده یک روند معکوس است.
- نشان دهنده یک روند صعودی است.
خلاصه مطلب
در این مطلب به تعدادی از بهترین الگوهای تکنیکال برای ترید روزانه ارز دیجیتال اشاره شد. این الگوها دید خوبی از روند بازار در اختیار شما قرار می دهند، اما برای به حداکثر رساندن شانس موفقیت تان در سرمایه گذاری، باید از حجم معاملات، اخبار اقتصادی و… نیز آگاه باشید. علاوه بر این بهتر است که از این الگوها در کنار دیگر ابزارهای تکنیکال کمک بگیرید.
نکته مهم دیگری که باید در نظر داشته باشید، این است که این الگوها تنها به صورت غیرعادی یا تصادفی رخ نمی دهند و وقتی معامله گران دیگر متوجه شکل گیری یک الگو می شوند، احتمالاً به آن واکنش نشان می دهند؛ بنابراین اگر از تشخیص الگو اطمینان دارید، به سرعت برای خرید یا فروش اقدام کنید.
در دنیای تجارت، اندیکاتورهای بزرگ معاملاتی در کنار یک طرح تجاری جامع می تواند تمام تفاوت ها را بین سودآوری پایا یا سقوط آن ثابت نماید.
بهترین اندیکاتورها
این مقاله به بررسی چهار اندیکاتور برتر در سیستم معاملاتی ۲۰۱۷ می پردازد: ۱- اندیکاتور روانی یا سایک، ۲- اندیکاتور LFX جریان سفارش معامله گر، ۳- اندیکاتور پین بار، ۴- اندیکاتور COT. سپس به مشخصه ی ظاهری، عوامل مهم اندیکاتورها و نحوه ی استفاده از آنها می پردازد.
در دنیای تجارت، اندیکاتورهای بزرگ معاملاتی در کنار یک طرح تجاری جامع می تواند تمام تفاوت ها را بین سودآوری پایا یا سقوط آن ثابت نماید. در این مقاله، بهترین اندیکاتورهای طراحی شده را جهت افزایش سودآوری به شما نشان می دهیم.
بنابراین چهار اندیکاتور مورد را بررسی می کنیم و توضیح می دهیم که چرا بایستی هر روز در سیستم معاملاتی خود از آن استفاده کنید.
۱- اندیکاتور روانی یا سایک (Psych Indicator)
این اندیکاتور چگونه کار می کند؟
- کمک های بصری منظم را بر روی نمودار به شما نشان می دهد.
- روانشناسی بازار، سیگنال های تجاری را به نمایش می گذارد.
- در تمامی تایم فریم ها استفاده می شود.
- درک آسان و سیگنال های واضح و شفافی دارد.
- با اندیکاتورهای دیگر به خوبی کار می کند و ورود به پوزیشن و یا حتی الگوهای شمعی پایه را بهبود می بخشد.
ظاهر این اندیکاتور چگونه است؟
در نمودار بالا نمونه ای از اندیکاتور روانی را مشاهده می کنیم که با نمودار قیمتی الگوهای شمعی (کندل استیک) به کار رفته است.
اندیکاتور روانی دارای دو عامل مهم است:
- اول، نوسانگر در پانل پایین، نوسانگر نمایش تصویری است که نقاط اوج و میانگین روانشناسی بازار را نشان می دهد. چنانچه اندیکاتور روانی بالای ۸۰ یا پایین ۲۰ باشد، افراط سهامداران (اشباع خرید یا فروش) را در بازار نشان می دهد و همچنین نقاط دارای پتانسیل بر اساس حرکت قیمت برگشتی را مشخص می کند.
- دوم، هشدارها با علامت پیکان که در نمودار نشان داده می شوند، این پیکان ها، الگوهایی روانشناسی هستند که احتمال بیشتری از حرکات قیمت (پرایس اکشن) که کندل های شمعی را دنبال می کنند را ارائه می دهند و سر پیکان، بالا یا پایین کندل قرار دارد. هنگامی که یک پیکان سبز رنگ ظاهر می شود، می توانیم حرکات قیمت را صعودی فرض کنیم و با ظاهر شدن پیکان قرمز رنگ، حرکت قیمت را نزولی پیش بینی می کنیم.
چگونه از اندیکاتور روانی استفاده می کنیم؟
استراتژی های متعددی وجود دارد که ما می توانیم براساس اندیکاتور روانی از آن استفاده کنیم و با پرداختن به جزییات بازار معاملاتی شروع می کنیم. اما در اینجا به برخی از استراتژی های اصولی و اساسی تاکید می شود:
- اندیکاتور روانی با خطوط روند، حمایت و مقاومت
- اندیکاتور روانی با پین بار
۲- LFX جریان سفارش معامله گر (Order Flow Trader)
این اندیکاتور چگونه کار می کند؟
- سفارشات را در بازار را بر اساس پیش بینی حرکت قیمت ها دنبال کنید.
- تکنیک های جریان سفارش را در روند زیر ترکیب نمایید.
- کمک های بصری منظم در نمودارهای شما، نمایش داده می شود.
بهترین مورد در مورد اندیکاتور LFX
- بیش از ۳۹۰۰۰پیپ در سال ۲۰۱۴ در شش جفت ارز به دست آمد.
- استفاده از آن بسیار آسان و بسیار قدرتمند است.
- در تمامی تایم فریم ها کار می کند.
- با تغییرات جزئی و بهینه سازی در هر دارایی اساسی، می تواند ۲۰٪ در معرض خطر کم و متوسط سالیانه قرار گیرد.
- می تواند تنها محصول تجاری باشد که شما به آن نیاز دارید.
ظاهر این اندیکاتور چگونه است؟
در نمودار بالا نمونه ای از اندیکاتور جریان سفارش معامله گر را مشاهده می کنیم که بر روی نمودار قیمتی مشخص شده است.
اندیکاتور جریان سفارش معامله گر دارای دو عامل مهم است:
- اندیکاتور مورد نظر نمایش تصویری از موقعیت جریان سفارش است که از سوی سهامداران در بازارهای بزرگ صورت می گیرد، این کار به دو صورت انجام می شود: در ابتدا یک هشدار پیکان قرار دارد که به ما تغییرات را هشدار می دهد، پیکان سبز رنگ، نشان دهنده فشار خرید و پیکان قرمز رنگ، نشان دهنده فشار فروش می باشد.
- جنبه دوم این اندیکاتور این است که به عنوان یک تأیید پیوسته یا به صورت فیلتر عمل می کند، و با سایه و نقطه بر روی نمودار نشان داده می شود. هنگامی که پیکان سبزرنگ/فشار خرید ظاهر می شود، اگر شمع بعدی ادامه جریان سفارش جاری را تایید نماید، یک نقطه در زیر کندل و اطراف آن کندل، سایه ای با رنگ مشابه همان نقطه پدیدار می شود که نشان دهنده جهت جریان سفارش است.
چگونه از اندیکاتور جریان سفارش معامله گر استفاده می کنیم؟
استراتژی های متعددی وجود دارد که ما می توانیم براساس اندیکاتور جریان سفارش معامله گر از آن استفاده کنیم و با پرداختن به جزییات بازار معاملاتی شروع می کنیم. اما در اینجا به برخی از استراتژی های اصولی و اساسی تاکید می شود:
- جریان سفارش معامله گر با اندیکاتور COT
- جریان سفارش معامله گر با تحلیل تایم فریم های متعدد
۳- اندیکاتور پین بار
این اندیکاتور چگونه کار می کند؟
- به طور خودکار، پین بار را روی نمودار نشان می دهد.
- کمک های بصری واضح و منظمی دارد.
- ورود به پوزیشن، حد ضرر (SL) و حد سود (TP) را به طور خودکار بر روی نمودار مشخص می کند.
بهترین مورد اندیکاتور پین بار
- اندیکاتور مورد نظر،پین بارهای بازار را بررسی می کند، بنابراین لازم نیست شما ساعت ها از وقت خود را در جستجوی پین بار بگذرانید تا مطمئن شوید معامله ای را از دست نداده اید.
- کاملا قابل تنظیم است، بنابراین می توانید پارامترها را برای پین بارهای مطلوب خود را پیدا کنید و تنظیم نمایید.
- با اندیکاتورهای دیگر با تنظیمات احتمالی بیشتر به خوبی کار می کند.
- در تمامی تایم فریم ها بسیار موثر است.
ظاهر این اندیکاتور چگونه است؟
اندیکاتور پین بار دارای دو عامل مهم است:
- در اولین نمودار فوق شما می توانید پین بارها را مشاهده کنید که با پیکان قرمز رنگ برای پین بارهای نزولی و با پیکان سبزرنگ برای پین بارهای صعودی مشخص شده است.
- در نمودار دوم بالا می توانید نشانگرهای پین بار را مشاهده نمایید که جهت ورود به پوزیشن، حد ضرر (SL) و حد سود (TP) اشاره می کند.
این اندیکاتور چگونه کار می کند؟
استراتژی های متعددی وجود دارد که ما می توانیم براساس شاخص روانی از آن استفاده کنیم و با پرداختن به جزییات بازار معاملاتی شروع می کنیم. اما در اینجا به برخی از استراتژی های اصولی و اساسی تاکید می شود:
- استراتژی پین بار روزانه
- استراتژی اندیکاتور روانی (سایک) و پین بار
۴- اندیکاتور COT
این اندیکاتور چگونه کار می کند؟
- به صورت خودکار و به طور هفتگی، داده های COT بر طبق گزارش C.F.T.C بارگزاری می شود.
- نمایش مقیاس روشن و آسان برای خواندن موقعیت فعلی و تاریخی بازار مورد نظر را نشان می دهد.
- جهت سهامداران را در بازار ترسیم می کند.
بهترین مورد اندیکاتورCOT
- مورد استفاده در بسیاری از صندوق های سرمایه گذاری است و بازده سالیانه سرمایه را حمایت می کند.
- اگر در ۴ یا ۵ بازار با تنظیمات پایه ۱۸۲ روز استفاده شود، به آسانی می توانید ۱۰درصد سالیانه با ریسک ملایم را به دست آورید. به عنوان یک معامله گر جزء می توانید با استفاده از اهرم (لیورج) چند برابر آن را به دست آورید.
- به این معنی که شما مجبور نیستید زمان خود را جهت رمزنگاری داده های هفتگی که می تواند ناامید کننده باشد، صرف کنید.
- به شما یک راهنمای جهت مشخص از بانکها و موسسات در حال تجارت را می دهد.
- به شما این امکان را می دهد که موقعیت مکانی تاریخی را در برابر حرکت قیمت تاریخی دنبال کنید و استراتژی های تجاری سودآور را به راحتی ایجاد نمایید.
ظاهر این اندیکاتور چگونه است؟
در نمودار فوق، اندیکاتور COT با ۶ پنل با خطوط آبی و سبز نشان داده شده است. هر پنل مقیاس متفاوتی را شامل می شود:
- شاخص (ایندکس): یک استوکاستیک معمولی در یک موقعیت شبکه
- قدرت: پوزیشن خرید شبکه را نسبت به پوزیشن کل شبکه بررسی می کند و نشان دهنده قدرت حرکت در موقعیت های کلی است.
- مومنتوم: تفاوت بین شاخص فعلی و همان شاخص ۶ دوره قبل را نشان می دهد تا مرجعی برای روندها در زمان رسیدن به نقطه ی پایانی ارائه نماید.
- موقعیت شبکه: نشان می دهد که چگونه سه نوع اپراتور (تجاری، غیرتجاری و بورس باز) در بازار قرار گرفته اند.
- ویلکو (WILLCO): تغییرات تعدیل شده ی مقیاس شاخص، خوانش راحت تری را فراهم می کند.
سهم باز (Open Interest): یک ابزار حجمی که نشاندهنده میزان موقعیتهای باز در بازار است.
این اندیکاتور چگونه کار می کند؟
استراتژی های متعددی وجود دارد که ما می توانیم براساس اندیکاتور COT از آنها استفاده کنیم و با پرداختن به جزییات بازار معاملاتی شروع می کنیم. اما در اینجا به برخی از استراتژی های اصولی و اساسی تاکید می شود:
- اندیکاتور COT و پین بار
- اندیکاتور COT و جریان سفارش معامله گر
نویسنده و مترجم: خانم هانیه عظیم زادگان
استراتژی شکست نوسان کانال دوبل، برخلاف طولانی بودن عنوان، روشی ساده است که مناسب هر تایم فریمی می باشد و اندیکاتور RSI و میانگین متحرک نقش مهمی در این استراتژی دارد. فقط کافی است حداکثر و حداقل (High and Low) میانگین متحرک ها را تنظیم نمایید.
استراتژی شکست نوسان کانال دوبل برای هر پلتفرمی و در تایم فریم ۱۵ دقیقه (M 15) و بالاتر مناسب است.
اندیکاتورها:
- RSI (11) با Level 56 و Level 35
- حداکثر (High) میانگین متحرک ساده ۲۰ (SMA 20)
- حداقل (Low) میانگین متحرک ساده ۲۰ (SMA 20)
- حداکثر (High) میانگین متحرک ساده ۵ (SMA 5 )
- حداقل (Low) میانگین متحرک ساده ۵ (SMA 5 )
چه زمانی وارد پوزیشن خرید می شویم:
اگر خط حداکثر میانگین متحرک ساده ۵ (SMA 5 ) بالای خط حداکثر میانگین متحرک ساده ۲۰ (SMA 20) باشد و RSI (11) بالای ۶۵ باشد، می توان وارد پوزیشن خرید شد.
چه زمانی وارد پوزیشن فروش می شویم:
اگر خط حداکثر میانگین متحرک ساده ۵ (SMA 5 ) پایین خط حداقل میانگین متحرک ساده ۲۰ (SMA 20) باشد و RSI (11) زیر ۳۵ باشد، می توان وارد پوزیشن فروش شد.
با این حال اگر طول کندل باز شدن قیمت، دو برابر کندل قبلی باشد، نبایستی پوزیشنی گرفته شود.
حد ضرر (SL): هنگام باز کردن پوزیشن خرید، حد ضرر (SL) را روی حداقل میانگین متحرک ساده ۵ (SMA 5 ) بگذارید . هنگام پوزیشن فروش، حد ضرر را روی حداکثر میانگین متحرک ساده ۵ (SMA 5 ) قرار می دهیم.
زمان خروج: در پوزیشن خرید، حد سود (TP) را زمانی که RSI (11) زیر ۶۵ قرار گرفت، و برای پوزیشن فروش زمانی که RSI (11) بالای ۳۵ رفت، قرار دهید.
نکته ی مهم استراتژی ۱۵۰ این است که نشانه های اولیه برگشتی را پیدا کنید و هنگام شکست سطوح حمایت و مقاومت، وارد پوزیشن شوید. به منظور تعیین شکست روند، از دو میانگین متحرک آهسته (EMA) با دوره زمانی ۱۵۰ و ۳۶۵ استفاده می کنیم و جهت تایید برگشت روند، از دو میانگین متحرک سریع (EMA) با دوره زمانی ۶ و ۲۵ استفاده می کنیم.
امروز ما به طور خلاصه در مورد یک استراتژی بسیار سودآور صحبت خواهیم کرد که ممکن است برای افراد مبتدی مناسب نباشد، اما اگر علاقه مند هستید به دانستن اینکه چگونه معامله گران حرفه ای به سود دست می یابند، استراتژی زیر را مطالعه نمایید.
با این استراتژی در هر زمانی و با هر پلتفرمی می توان معامله کرد، تایم فریم یک ساعته، چهار ساعته یا روزانه با جفت ارزهای EUR/USD, GBP/USD, USD/CHF, USD/JPY می باشد.
اندیکاتور میانگین متحرک با ۴ دوره زمانی:
- MA (6)
- MA (25)
- MA (150)
- MA (365)
گاهی اوقات بعد از یک ضربه ی قوی، ممکن است قیمت برگردد و به نزدیک ترین سطح حمایت و مقاومت برسد. در این مورد، به جای سطح حمایت و مقاومت، ما میانگین متحرک داریم و وظیفه ی ما این است وقتی روند در حال برگشت است، معامله را باز نگه داریم.
جهت تعیین شکست روند، از میانگین متحرک آهسته (EMA) با دوره زمانی ۱۵۰ و ۳۶۵ استفاده کنید. جهت تایید برگشت روند، از میانگین متحرک (EMA) با دوره زمانی ۶ و ۲۵ استفاده کنید.
به طور عمده معاملات با تایم فریم چهار ساعته (H4) و روزانه (D1) برای این استراتژی مطلوب هستند. تایم فریم های کوتاه تر را جهت تایید باز شدن قیمت (open ) نیز بررسی خواهیم کرد که باعث کاهش تعداد باز شدن قیمت (open ) دروغین می شود. بنابراین برای تایید تایم فریم روزانه (D1) از تایم فریم چهار ساعته (H4) و برای تایید تایم روزانه چهار ساعته (H4) از تایم فریم یک ساعته (H1) استفاده کنید.
با وجود این واقعیت که این استراتژی می تواند باعث ضررهای متعددی شود، اما شما می توانید با سود بزرگی از یک حرکت روند بزرگ، ضررها را پوشش دهید.
چگونه معامله خود را شروع می کنید:
در صورتی اقدام به خرید می نمایید که:
- قیمت، میانگین متحرک آهسته (EMA) را به سمت بالا بشکند.
- میانگین متحرک سریع با دوره زمانی ۶ (EMA 6) در همان سطح باقی بماند یا بالاتر از میانگین متحرک آهسته قرار گیرد.
- هنگامی که قیمت، میانگین متحرک اکسپوننشیال (EMA) را لمس کرد، تایم فریم کوچکتر را انتخاب کرده و منتظر سیگنال برگشتی بمانید. بایستی توجه شود که تماس میانگین متحرک های دیگر مهم نیستند. پوزیشن فقط بعد از اولین برگشت باز می شود.
- همین اقدام را با اولین تماس قیمت با EMA آهسته یا EMA 25 انجام دهید.
- چنانچه سیگنالی را در تایم فریم ۴ ساعته دریافت کردید، منتظر تایید آن در تایم فریم یک ساعته نیز بمانید و بعد از شکست مقاومت، معامله را آغاز نمایید. حد ضرر (SL) را در بیشترین محدوده مکانی (معمولا همان شمع ژاپنی یا کندل استیک است) قرار دهید و حد سود (TP) را دو برابر، بیشتر از حد ضرر قرار دهید.
در صورتی اقدام به فروش می نمایید که:
- قیمت، میانگین متحرک آهسته (EMA) را به سمت پایین بشکند.
- میانگین متحرک سریع با دوره زمانی ۶ (EMA 6) در همان سطح باقی بماند یا پایین میانگین متحرک آهسته قرار گیرد.
- هنگامی که قیمت میانگین متحرک اکسپوننشیال (EMA) را لمس کرد، تایم فریم کوچکتر را انتخاب کرده و منتظر سیگنال برگشتی بمانید (علاوه بر این بایستی لمس قیمت با EMA را نادیده بگیرید زیرا شما باید بعد از اولین برگشت، معامله را شروع کنید).
- همین اقدام را با اولین تماس قیمت با EMA آهسته یا EMA 25 انجام دهید
مدیریت مقدار پوزیشن بایستی استاندارد ۱ را داشته باشد: ۳-۱ درصد برای هر معامله
پایه استراتژی معاملاتی ۱۵۰یکی از قوی ترین ابزار برای معامله گر باهوش می باشد. به منظور این که استفاده از این استراتژی با موفقیت صورت گیرد، فقط با اولین برگشت روند اقدام به معامله کنید و از میانگین متحرک «سنگین» ۱۵۰ و ۳۶۵ استفاده شود، لحظه ی درست را پیدا کنید و با تایم فریم کوچتر با بررسی سطوح حمایت و مقاومت و الگوهای حرکت قیمت (Price Action) وارد پوزیشن شوید. همچنین می توانید از فیلترهای خود استفاده کنید زیرا یک استراتژی مناسب، کلید موفقیت تجاری شما است.
استراتژی معاملاتی مومنتوم یکی از بهترین استراتژی هایی است که بهترین روش را به وجود می آورد و حساب معاملاتی شما را مدیریت می کند. تیم ما جهت راهنمایی استراتژی معاملاتی معتقد است که اندیکاتور مومنتوم می تواند ریسک را کاهش دهد و بازده کلی شما را افزایش دهد. انواع مختلفی از اندیکاتورهای مومنتوم وجود دارد اما بهترین اندیکاتور معاملاتی، به وضوح اندیکاتور ویلیام است.
معامله با مومنتوم، یک موضوع بسیار داغ در تجارت بوده و با توجه به فرضیه بازار کارآمد، اثرات آن گسترده است و توسط بسیاری از نخبگان وال استریت برای تولید میلیاردها دلار سود، استفاده می شود. یکی از اصول بازار اصلی این است که مومنتوم جلوتر از قیمت حرکت می کند، از این رو، استراتژی اندیکاتور مومنتوم، بیشتر شبیه یک استراتژی روند است. اگر می خواهید روند ساده و موثر زیر را دنبال کنید، توصیه می کنیم نگاهی به استراتژی روند معاملاتی بیندازید.
قبل از اینکه به سراغ بهترین استراتژی مومنتوم برویم، استراتژی معاملاتی اندیکاتور مومنتوم را تعریف می کنیم:
مومنتوم چیست؟
اصطلاح مومنتوم از قانون اول حرکت نیوتن گرفته شد، جایی که یک جسم در حال حرکت تمایل به حرکت دارد تا زمانی که نیروی خارجی بر آن اعمال شود. مانند قانون فیزیک، بازار در حال حرکت تمایل به حرکت دارد تا اینکه برگشتی باشد، به همین دلیل استراتژی مومنتوم بسیار قدرتمند است.
بنابراین، وقتی یک ابزار بالا می رود، تمایل دارد همچنان ادامه یابد:
و ابزارهایی که پایین می روند، تمایل دارند همچنان ادامه یابد:
اساسا روند تمایل دارد ادامه یابد و ما می توانیم از مومنتوم برای تعیین زمان خرید و فروش استفاده کنیم زیرا ابزارهایی به حرکت مثبت تمایل دارند که در آینده نزدیک بازده مثبت داشته باشند و عکس همین موضوع برای مومنتوم منفی به کار می رود. به همین دلیل است که ما دریافتیم که مومنتوم به طور معمول بهترین اندیکاتور برای نوسان معاملات است.
توضیحات مختلفی برای اینکه چرا مومنتوم رخ می دهد، وجود دارد و هر بایاس نام خود را دارد و توضیحی روانی در پشت آن نهفته است.
ساده ترین توضیح این است که افزایش قیمت، خریداران را جذب می کند و کاهش قیمت، فروشندگان را جذب می کند. بهترین استراتژی معاملاتی مومنتوم، بر پایه ی این توضیح ساده است.
خیلی ساده است ، اینطور نیست ؟
استفاده از استراتژی اندیکاتور مومنتوم، به این معنی است که ما فقط برای مدت زمان بسیار کوتاهی، هر چند دقیقه تا چند روز، معامله را حفظ می کنیم. اساسا، بهترین استراتژی معاملاتی مومنتوم اجرا می شود تا زمانی که حرکت از بین رود.
بنابراین، ما فقط می خواهیم بر قدرت نسبی هر ابزاری متمرکز شویم.
اکنون
قبل از اینکه ما به جلو حرکت کنیم، باید مشخص کنیم که چه اندیکاتوری تکنیکی را برای بهترین استراتژی معاملاتی مومنتوم نیاز داریم و چگونه از آن استفاده کنیم:
انواع مختلفی از اندیکاتورهای مومنتوم وجود دارد اما بهترین اندیکاتور معاملاتی، به وضوح اندیکاتور ویلیام است. اندیکاتور معاملاتی مورد نظر به ما کمک می کند تا فرصت های معاملاتی سودآور را شناسایی کنیم.
بهترین اندیکاتور مومنتوم، بعد از این که لری ویلیام، معامله گر افسونگر، آن را اختراع کرد، نامگذاری گردید. لری ویلیام از بهترین اندیکاتور مومنتوم استفاده کرد تا به موفقیت رسید، و برنده میلیون ها دلار سود شد.
بنابراین برخی اعتبار را برای بهترین اندیکاتور مومنتوم به همراه دارد.
تنظیمات ترجیحی برای بهترین اندیکاتور مومنتوم معاملاتی، با دوره زمانی ۴۰ می باشد.
ویلیامز٪ R در مقیاس از ۱۰۰ تا صفر اجرا می شود. در مجاورت ۱۰۰- غالبا منطقه اشباع فروش است و فرصت خرید را فراهم می کند، و زمانی که به صفر می رسد نشان دهنده اشباع خرید است و می تواند زمان فروش باشد.
اکنون، بیایید نگاه کنیم چگونه می توانید به طور موثری با بهترین استراتژی مومنتوم معامله کنید و چگونه با استفاده از اندیکاتور مومنتوم معاملاتی به سود دست می یابید.
بهترین استراتژی معاملاتی مومنتوم با استفاده از بهترین اندیکاتور معاملاتی
تیم ما جهت راهنمایی استراتژی معاملاتی معتقد است که معامله هوشمند، روشی است که بهترین استراتژی معاملاتی مومنتوم را ایجاد می کند. در این راستا، ما نمی خواهیم پیش بینی کنیم که در مومنتوم چه اتفاقی می افتد اما ما به بازار اجازه می دهیم دستان خود را رو کند تا ما هم واکنش نشان دهیم.
بنابراین، یکی از ویژگی های استراتژی اندیکاتور مومنتوم این است که ما از اصول استفاده کنیم یعنی وقتی از «بالا به سمت بالاتر» می رود خرید انجام دهیم و وقتی از «پایین به سمت پایین تر» می رود اقدام به فروش نماییم. به عبارت دیگر، ما در جهت روند معامله می کنیم در حالی که مومنتوم را در همان مسیر روند داریم.
در حرکت رو به جلو، ما قوانین سیگنال خرید را از بهترین مومنتوم معاملاتی را ارائه می دهیم.
مرحله اول: تعریف روند
روند صعودی با یک سری از حداکثر قیمت بالاتر (HH) تعریف می شود که به دنبال حداقل قیمت بالاتر (HL) می باشد.
تعریف یک روند صعودی، کاملا استاندارد است. دو شمع (کندل) حداکثر قیمت بالاتر، حداقل به دنبال دو شمع حداقل قیمت بالاتر می آیند که بر جهت تعریف روند صعودی کفایت می کند.
حداکثر قیمت بالاتر به سادگی نوسانی در نقطه بالا دارد که بالاتر از حداکثر قیمت نوسان قبلی است.
زمانی که حداقل قیمت بالاتر به سادگی نوسانی در نقطه پایین دارد که بالاتر از حداقل قیمت نوسان قبلی است.
همه ما می دانیم که روند دوست ما است، اما بدون اندازه حرکت ، ممکن است در واقع هیچ روندی نداشته باشیم. به منظور ترسیم اندازه حرکت در کنار خوانش بهترین اندیکاتور مومنتوم، ما بایستی به حرکت قیمت (پرایس اکشن) هم نگاهی داشته باشیم.
مرحله دوم: در یک روند صعودی، به دنبال شمع های قطوری باشید که قیمت نزدیک به انتهای شمع بسته می شود.
یک مفهوم مشترک در تجزیه و تحلیل تکنیکالی این است که شما می خواهید از نشانه های تایید چندگانه هنگام خرید و فروش استفاده کنید. این امر، احتمال موقعیت معاملاتی بالا را افزایش می دهد. در این راستا، استراتژی معاملاتی مومنتوم از بهترین اندیکاتور معاملاتی استفاده می کند که شامل حرکت قیمت (پرایس اکشن) می باشد.
یک روش عملی برای خواندن میزان حرکت از طریق حرکت قیمت (پرایس اکشن) این است که به طول شمع (کندل استیک) نگاهی ساده بیندازیم. آنچه ما می خواهیم در روند صعودی ببینیم یک شمع بزرگ صعودی است که قیمت در انتهای بالای شمع بسته می شود.
در شکل بالا، ما نمایش ایده آلی از آنچه ما دنبال آن هستیم، داریم: حرکت صعودی قیمت با شمع های بزرگ صعودی (بولیش) دنبال می شود که مقدار حرکت را در پشت روند تایید می کند.
اکنون وقت آن رسیده است تا بر روی ویلیامز٪ R که بهترین اندیکاتور مومنتوم است، تمرکز کنیم که مرحله بعدی از استراتژی اندیکاتور مومنتوم را به همراه دارد.
مرحله سوم: منتظر می مانیم تا اندیکاتور مومنتوم در منطقه اشباع فروش (زیر ۸۰) قرار گیرد، سپس قبل از خرید باید به سطح ۵۰ – برسد.
ما قصد داریم از ویلیامز ٪ R استفاده کنیم، زیرا بهترین اندیکاتور مومنتوم، روش هوشمندانه ای است. در یک روند صعودی، بعد از این که اندیکاتور مومنتوم به منطقه اشباع فروش (زیر۸۰ ) رسید و سپس به سطح ۵۰- حرکت کرد اقدام به خرید می نماییم.
اکنون، ما تاییدیه ای هم از سوی قیمت و هم از طرف اندیکاتور مومنتوم را داریم که اندازه حرکت واقعی در پشت روند قرار دارد و احتمال بالا رفتن قیمت وجود دارد.
*توجه: در صورتی که بهترین اندیکاتور معاملاتی مومنتوم در منطقه اشباع خرید قرار گیرد (سطح بالای ۲۰-) میزان حرکتی و روند قوی برگشتی را صادر می کند به بیانی دیگر، روند نزولی در پیش است.
مساله مهم دیگر این است که بایستی حد ضرر (SL) را قرار بدهیم. نمودار زیر را مشاهده کنید.
مرحله چهارم: حد ضرر (SL) را در زیر حداقل قیمت بالاتر اخیر قرار دهید.
ما می خواهیم حد ضرر را زیر بیشترین سطح حداقل قیمت بالاتر اخیر مخفی کنیم که درست قبل از صادر شدن سیگنال خرید از سوی استراتژی معاملاتی مومنتوم تشکیل شده است.
به طور خلاصه شما می توانید حد ضرر (SL) را در زیر هر حداقل قیمت بالاتر اخیر قرار دهید. این استراتژی به شما این امکان را می دهد که درآمد بالقوه را در صورت وقوع یک تغییر ناگهانی در بازار، قفل کنید. به عنوان آخرین مورد، استراتژی اندیکاتور مومنتوم بایستی در جایی قرار گیرد که ما را به سود برساند که آخرین مرحله از استراتژی اندیکاتور مومنتوم می باشد.
مرحله پنجم: زمانی به سود دست می یابید که حداقل قیمت بالاتر از قبلی شکسته شود.
روند در حال حرکت می تواند در حالت طولانی تر از آنچه، هر کسی پیش بینی کند باقی بماند و از آنجایی که ما می خواهیم سود بالقوه را به حداکثر برسانیم، به بازار این فرصت را می دهیم تا ما را هدایت کند قبل از این که معامله برچیده شود.
در این راستا، ما به دنبال شکست در ساختار روند به ترتیب شکستن در زیر بیشترین حداقل قیمت بالاتر اخیر هستیم.
در عوض می توانید سود خود را با شکست بهترین اندیکاتور معاملاتی مومنتوم در زیر سطح ۵۰- به دست آورید.
**توجه: در بالا نمونه ای از معامله خرید وجود دارد که از استراتژی معاملاتی مومنتوم، ویلیام R % استفاده کرده است. همین قانون برای معامله فروش به کار می رود. در شکل زیر می توانید نمونه واقعی از پوزیشن فروش را ببینید.
خلاصه:
بهترین استراتژی معاملاتی مومنتوم، ویلیام R % به گرایش قیمت بازار نفوذ می کند تا در مسیر سیگنال، حرکت قیمت را دنبال نماید یعنی جایی که مومنتوم، (مقدار حرکت) صعودی یا نزولی است. در اصل، زمانبندی بازار برای استراتژی اندیکاتور مومنتوم بسیار مهم است و در این راستا، ما از اندیکاتور معاملاتی مومنتوم ویلیام R % استفاده کرده ایم.
زمانبندی بازار می تواند یک کار دلسرد کننده باشد، اما تیم ما در جهت راهنمایی استراتژی معاملاتی معتقد است که با استفاده از حرکت قیمت خالص (Price action) مانند استراتژی معاملاتی پین بار پرایس اکشن می توانید به موقعیت دوربرد دست یابید.
Insert → Indicator → Williams Percent Range
استراتژی معاملاتی فراکتال، یک استراتژی بسیار عالی می باشد که از دو اندیکاتور بیل ویلیامز فراکتال و بیل ویلیامز الیگاتور تشکیل شده است. با شناخت ساختار اولیه بازار، تنظیمات دو اندیکاتور ذکر شده و مراحل استراتژی معاملاتی فراکتال، شما را در مسیری درست هدایت می کند.
آیا می دانید که چگونه با بهترین استراتژی تجاری فراکتال، معامله کنید؟ استراتژی معاملاتی فراکتال به تمام سوالات شما درباره فراکتال ها پاسخ خواهد داد و گام به گام نحوه استفاده از آن را برای دستیابی به یک معامله پیروزمندانه و استوار، نشان می دهد.
امروز، ما می خواهیم به یک استراتژی عالی با دو اندیکاتور بیل ویلیامز فراکتال و بیل ویلیامز الیگاتور آشنا شویم.
اما قبل از این که از فراکتال های سودآور استفاده کنیم، می خواهم پیش زمینه ای از اطلاعات در مورد بیل ویلیامز به شما بدهم که به شما در درک این اندیکاتور مهم کمک می کند.
بررسی اجمالی بیل ویلیامز: فراکتال های معاملاتی بیل ویلیامز
آقای ویلیامز یک نظریه واقعا منحصر به فردی را بسط داد و این نظریه ترکیب تئوری آشفتگی با روانشناسی تجاری بود و اثراتی که هر کدام در جنبش بازار به دنبال دارند. بیل ویلیامز دانش گسترده ای در مورد سهام، کالاها و بازارهای ارز خارجی را به ارمغان آورد، و اندیکاتورهای متفاوت بسیاری از جمله الگوهای معاملات فرکتال را توسعه داد.
شامل نوسانگر شتاب دهنده / کاهش دهنده، یعنی نوسانگر تمساح (Alligator)، نوسانگر مهیب (Awesome)، فراکتال ها، نوسانگر گاتور (Gator Oscillator)، و شاخص تسهیل بازار (Market Facilitation) یا (MFI) می باشد.
هر شاخص دارای ارزش خاص خود است، و برای معاملات عالی هستند به شرطی که مفاهیم اساسی هر یک از آنها را به خوبی درک کنید.
دیدگاه او از بازار در صورتی سودآور خواهد بود که شما بایستی ساختار اولیه بازار را درک کنید و از بخش های داخلی بازار که او آن را ابعاد می نامد، آگاهی داشته باشید.
این ابعاد عبارتند از:
- فراکتال ها (مرحله فاصله)، Fractal
- منطقه (مرحله ترکیب نیرو و انرژی)، Zones
- مقدار حرکت (مرحله انرژی)، Momentum
- شتاب دهنده / کاهش دهنده، (مرحله نیرو)، Deceleration/ Acceleration
- خط موازنه (مجذوب کننده غیرعادی)، Balance Line
می توانستم بیشتر در مورد بیل ویلیامز توضیح دهم اما بخش مهمی که باید به آن توجه شود این است که تجزیه و تحلیل و دیدگاه او از بازار مانند دیگران نیست. این اندیکاتور های قدرتمند، قدیمی نیستند، بعضی ها ادعا می کنند که اگر اندیکاتور ها را در یک استراتژی مناسب به کار ببرید، به خوبی کار می کنند. اندیکاتورهای ویلیامز در تمام سیستم عامل های تجاری، استاندارد هستند. اندیکاتورهای مورد نظر به احتمال زیاد با عنوان اندیکاتور “بیل ویلیامز” یا “ویلیامز” در سیستم عامل ها موجود هستند.
اندیکاتورهای مورد استفاده برای استراتژی معاملاتی فراکتال بلیستر
فراکتال های بیل ویلیامز
اندیکاتور فراکتال چگونه کار می کند؟
فراکتال ها به صورت فلش هایی هستند که در بالا و پایین شمع ها (کندل ها) قرار می گیرند. این فرکتال ها زمانی تشکیل می شوند که پنج میله به شیوه ای مجزا تکرار شود. شما به پنجمین میله نیاز دارید تا بالاترین حداکثر قیمت (High) و پایین ترین حداقل قیمت (Low) را پیدا کنید. حالا به جزییات بیشتر این اندیکاتور می پردازیم که به شما نشان می دهد که چگونه از اندیکاتور تمساح (الیگاتور) استفاده کنید. شما می توانید اندیکاتور فراکتال را بر روی mt4 یا پلتفرم های معاملاتی دیگر بیابید. لازم نیست اندیکاتور فراکتال را دانلود کنید زیرا بر روی پلتفرم یا سیستم معاملاتی شما موجود است.
تمساح (Alligator) بیل ویلیامز
این اندیکاتور چگونه کار می کند؟
این اندیکاتور شامل ۳ میانگین متحرک خاص است:
- خط دوره زمانی ۱۳ روزه ((Jaw period که معروف به آرواره (تمساح) است (آبی)
- خط دوره زمانی ۸ روزه (teeth period) که معروف به دندان (تمساح) است (قرمز)
- خط دوره زمانی ۵ روزه (lips period ) که معروف به لب (تمساح) است (سبز)
به جزییات بیشتر این اندیکاتور می پردازیم، اما از شما می خواهم بدانید که هر کدام از این خطوط نام ویژه ای دارد، بعدا در این استراتژی به آن اشاره خواهیم کرد.
اندیکاتور تمساح به شکل زیر است:
ما یک استراتژی به نام استراتژی معاملاتی سه گانه بزرگ را توسعه داده ایم که از سه میانگین متحرک خاص استفاده می کند که بعدا آن را بررسی می کنیم.
فقط دو تا از پنج اندیکاتور بیل ویلیامز توسعه داده شده است.
همانطور که در بالا مشاهده می کنید، این پنج اندیکاتور قدرتمند در سیستم معاملاتی شما استاندارد هستند. من هر پنج اندیکاتور را دوست دارم اما پس از تحقیق و آزمایش های گسترده، اندیکاتور تمساح و فراکتال نه تنها آسانترین راه جهت معامله هستند بلکه در استراتژی مناسب، بسیار قدرتمند عمل می کند.
مراحل استراتژی معاملاتی فراکتال: تکنیک های معاملاتی فراکتال
مرحله اول: از هر دو اندیکاتور فراکتال و تمساح بر روی نمودارتان استفاده کنید.
گام اول این است که هر دو اندیکاتور را بر روی نمودار قرار دهید. همان طور که قبلا ذکر کردم در هر سیستم معاملاتی دارای استاندارد هستند و می تواند برای استفاده شما آسان و راحت باشد.
هنگامی که از این دو اندیکاتور استفاده می کنید، نمودار شما به شکل زیر خواهد بود:
مرحله دوم: فراکتال معاملاتی بیل ویلیامز: مشخص کنید کجا فراکتال تشکیل شده است (بالا یا پایین دندان تمساح)
توجه: در این مثال ما از پوزیشن خرید استفاده می کنیم بنابراین تمام این قوانین برای خرید اعمال می شود.
فراکتال ها، فراز و فرودها را نشان می دهد. اندیکاتور فراکتال پایه در هر دقیقه، از پنج میله تشکیل شده است. بنابراین وقتی در اینجا یک فراکتال را مشاهده کردید، آن چیزی که ممکن است برای آن رخ دهد به شرح زیر است:
- حداقل پنج میله متوالی وجود دارد، بلندترین میله (حداکثر قیمت) در وسط و دو میله (حداکثر قیمت) پایین تر در دو طرف آن هستند.
- جهت معکوس آن، حداقل پنج میله متوالی وجود دارد، پایین ترین میله (حداقل قیمت) در وسط و دو میله (حداقل قیمت) بالاتر در دو طرف آن قرار دارد (که فرکتال فروش را تشکیل می دهد).
- فراکتال ها تنها با یک شمع (کندل) در سمت راست ظاهر می شود اما باید دانست که این یک فراکتال تایید نشده است زیرا حرکت قیمت ممکن است به داخل آن سطح نفوذ کند. بنابراین برای اینکه یک فراکتال برای همیشه نمایش داده شود و در نمودار بماند، معامله گر بایستی منتظر دو شمع (کندل) در سمت راست فراکتال بماند.
- فراکتال ها با ارزش صعودی و نزولی با فلش بالا و پایین نشان داده می شوند.
حالا به نمودار زیر استراتژی معاملاتی فراکتال بلستر نگاهی بیندازیم.
در بالا خطوط منحصر به فرد اندیکاتور تمساح وجود دارد. شما بایستی به جایی که فراکتال ها بر روی کندل ها در این اندیکاتور خاص قرار دارند، آگاه باشید.
در زیر فراکتالی وجود دارد که آن را مورد بررسی قرار می دهیم:
من یک دایره زرد بر روی این فرکتال اختصاص داده ام. این فرکتال بر روی شمعی ظاهر شده که بالای خط قرمز (دندان تمساح) قرار دارد. این اولین معیار برای استراتژی فراکتال بلستر می باشد.
در معامله خرید، فراکتال باید روی شمعی ظاهر شود که آن شمع در بالای خط قرمز قرار گرفته باشد. (دندان تمساح)
آنچه در اینجا اتفاق می افتد این است که آن فراکتال فراتر از فرکتال قبلی است و بنابراین فراکتال بر روی شمع ظاهر می شود.
برای رفتن به مرحله دوم، (برای معامله خرید) فراکتال مورد نظر باید فراکتال بالایی را نشان دهد و در بالای دندان تمساح قرار گرفته باشد.
مرحله دوم: حرکت قیمت باید بالای دندان تمساح برای حداقل پنج شمع متوالی باشد (معامله خرید)
این جاست که جادو اتفاق می افتد.
در اغلب موارد هنگامی که یک فراکتال، مانند بالا ظاهر می شود، حرکت قیمت هنوز “مسطح” است و هنوز شکست واقعی نداشته است.
دلیل اینکه این استراتژی حداقل برای پنج شمع متوالی صبر می کند، این است که بایستی زمان تشکیل پولبک را در نظر بگیریم، ممکن است روند برگشتی تشکیل شود، یا حرکت قیمت در بازار مسطح، ثابت شود. اگر شما به دنبال یک حرکت بزرگ صعودی (بیریش) به سمت بالا هستید تا در نمودار شکل بگیرد، هیچ یک از موارد ذکر شده مطلوب نیست.
همان طور که در تصویر بالا مشاهده می کنید حرکات قیمت، آرام بوده و حرکت پنج شمع به سمت بالا و پایین با شدت صورت نگرفته است. این دقیقا همان چیزی است که باید در هنگام معاملات این استراتژی بینید. قبل از این که نگاه بیشتری به این استراتژی بیندازیم، اینجاست آن چیزی که باعث “راه اندازی مجدد” یا ریست می شود و پوزیشن معاملاتی خرید را در آینده بی اعتبار می سازد.
- راه اندازی مجدد (ریست) می شود اگر: یک فراکتال فروش زیر خط دندان تمساح، قبل از باز شدن پوزیشن ظاهر شود. مانند نمودار زیر
همان طور که مشاهده می کنید اگر در مثال خرید معاملاتی ما، چنین اتفاقی رخ دهد، به این نتیجه می رسیم که این خرید نامعتبر است و باید جای دیگری را جستجو کنیم. دلیلش این است که یک روند نزولی بلند مدت را آغاز کرده و مناسب پوزیشن خرید نمی باشد.
۲٫ راه اندازی مجدد (ریست) می شود اگر: هر یک از دو خط اندیکاتور تمساح، بعد از شناسایی شمع (کندل) فراکتال در مرحله اول، همدیگر را قطع کنند.
مرحله سوم: حرکات قیمت نیاز به شکست در بالای شمع فراکتالی دارد که قبلا در مرحله اول مشخص شده است.
زمانی که متوجه شدید پنج شمع متوالی به شدت به سمت پایین حرکت نمی کنند و در بین شمع های فراکتال بالا (High) و بالای دندان تمساح قرار دارند، جلو می رویم و دستور سفارش ورود می دهیم.
شما می توانید از این طریق وارد شوید یا اگر در نمودار شما چنین چیزی رخ داد، می توانید دستور سفارش دهید. به هر حال این وضعیت مناسب است زیرا معیارهای مورد نظر را دارد.
مانند شکل زیر می باشد:
همانطور که در شکل بالا می بینید، جای فراکتال اصلی را که کشف شده، مشخص کردم، سپس پنچ شمع یا بیشتر داریم که ظاهر شدند و به زیر دندان تمساح رانده نشدند، خطوط تمساح نیز همدیگر را قطع نکردند، سرانجام حرکت قیمت در بالای شمع فراکتال شکسته شد (روند صعودی) و در نتیجه باعث شروع معامله می گردد.
حد سود و ضرر
شما می توانید تغییرات در این استراتژی را مورد ارزیابی قرار دهید تا جایی که حد سود و ضرر را مشخص نمایید.
زمانی که دو خط تمساح از یکدیگر عبور کردند، از معامله خارج شوید.
به احتمال زیاد به این معنی است که تمساح به خواب می رود و مسیر حرکت قیمت معکوس یا تثبیت می شود.
در این معامله، ۷۰ پیپ برنده شده اید( در نمودار زیر)
حد ضرر (SL) را زیر منطقه حمایت /مقاومت قبلی قرار دهید.
قرار دادن حد ضرر این فرصت را به شما می دهد، چنانچه قیمت برگشت و به روند نزولی تبدیل شد، معامله خود را نجات دهید. یا حتی ممکن است بر روی منطقه حمایت/ مقاومت بانس کند و به روند صعودی خود ادامه دهد.
معیارهای بالا مربوط به پوزیشن خرید بود. پوزیشن فروش هم دقیقا همین قوانین را دارد فقط بالعکس می باشد.
در اینجا مراحل استراتژی معاملاتی فراکتال در عمل عبارتند از:
مراحل فروش معاملاتی:
مرحله اول: از اندیکاتور فراکتال و تمساح بیل ویلیامز در نمودار خود استفاده کنید.
مرحله دوم: یک فراکتال پایینی بایستی در زیر دندان تمساح قرار گرفته باشد و حرکت قیمت نیز بایستی با حداقل پنج شمع (کندل) متوالی در زیر دندان تمساح باشد.
مرحله سوم: لازم است حرکت قیمت در زیر شمع فراکتال شکسته شود که در مرحله اول شمع فراکتال مشخص شده است.
مرحله چهارم: زمانی که دو خط تمساح همدیگر را قطع کردند از معامله خارج شوید.
نتیجه گیری:
تکنیک های معاملاتی پایه فراکتال بایستی شما را در مسیری درست هدایت کند، چنانچه شما به دنبال یک استراتژی عالی هستید از این اندیکاتورها استفاده کنید. استراتژی های مختلفی وجود دارد که می توانید با این اندیکاتورها به کار ببرید.
بسیاری استدلال می کنند که هر اندیکاتور “کند و آهسته” عمل می کند و به ندرت به شما پوزیشن های سودآور را نشان می دهد. استراتژی معاملاتی فراکتال، ترکیب تحلیل حرکت قیمت را به کار می برد که کامل کننده این اندیکاتورهای عالی است. بنابراین اگر شما یکی از معامله گران شکاک هستید، از این استراتژی استفاده کنید و نتایج خود را اعلام کنید.
در اینجا استراتژی سودآوری مبنی بر میانگین محدوده واقعی ۲۱ روزه و اندیکاتور سوپرترند وجود دارد.
این استراتژی طراحی شده تا تایم فریم روزانه را سبک و سنگین نماید. در صورت تمایل با دیگر تایم فریم ها، آنها را آزمایش کنید. شما نیاز به تنظیم مقادیر ATR برای تایم فریم های پایین تر دارید.
تنظیم نمودار
اندیکاتورها: سوپر ترند (SuperTrend) و میانگین محدوده واقعی (ATR با دوره زمانی ۲۱ روزه)
تایم فریم مورد نظر: نمودار روزانه
جلسات معاملاتی: پایان روز
جفت ارز ترجیحی: برای همه جفت ارزها کاربرد دارد
نمودار روزانه AUD/CAD
نمودار بالا نشان می دهد که تنظیمات معاملاتی آسان است.
حداقل مقادیر ATR + سوپرترند سبز رنگ = پوزیشن خرید
حداقل مقادیر ATR + سوپر ترند قرمز رنگ =پوزیشن فروش
حداقل مقادیر ATR به معنای نوسانات کم است، بنابراین خطر تجاری شما، کاهش می یابد.
قوانین معاملات
قوانین خرید:
- میانگین محدوده واقعی باید کمتر از ۰٫۰۱۰۰باشد (نوسان کم)
- سوپرترند از رنگ قرمز به سبز تبدیل می شود. (روند صعودی)
خرید کنید و حد ضرر (SL) را ۷۵% از ارزش فعلی ATR قرار دهید. برای مثال ، ۷۵ پیپ اگر ارزش ATR ، ۰٫۰۱۰۰ را نشان دهد.
روش های قیمت هدف:
1. استفاده از نسبت ریسک به سود ۲ به ۱ است (یعنی میران ریسک از ۷۵ تا ۱۵۰ وجود دارد).
2. زیر سوپر ترند افزایشی خطی بکشید و حد ضرر را بالای آن قرار دهید.
قوانین فروش:
- میانگین محدوده واقعی باید کمتر از ۰٫۰۱۰۰ باشد. (نوسان کم)
- سوپرترند از رنگ سبز به قرمز تبدیل می شود. (روند نزولی)
اقدام به فروش نمایید و حد ضرر (SL) را ۷۵% از ارزش فعلی ATR قرار دهید. ۷۵ پیپ اگر ارزش ATR ، ۰٫۰۱۰۰ را نشان دهد.
روش های قیمت هدف:
1. استفاده از نسبت ریسک به سود ۲ به ۱ است (یعنی میزان ریسک از ۵۰ تا ۱۰۰ وجود دارد).
2. روند را رسم کنید و بالای سوپرترند کاهشی خط بکشید و حد ضرر را پایین آن قرار دهید.
اندیکاتورها در سه طبقه بندی قرار می گیرند و می توان چند اندیکاتور از طبقه بندی مشابه را با هم ترکیب کرد که به افزونگی اندیکاتور معروف است، از طرفی می توان چند اندیکاتور از طبقه بندی های متفاوت را با هم ترکیب نمود تا به روشی هدفمند دست یافت.
سه نوع طبقه بندی برای اندیکاتورها وجود دارد:
- اندیکاتورهای مومنتوم (مقدار حرکت) (momentum indicators)
- اندیکاتورهای تعقیب روند (trend-following indicators)
- اندیکاتورهای تغییر پذیری (volatility indicators)
دانستن این که کدام اندیکاتور به کدام طبقه بندی تعلق دارد و نحوه ترکیب آنها با یک روش هدفمند، بهتر می تواند به شما در تصمیم گیری های تجاری کمک کند. از سوی دیگر، ترکیب اندیکاتورها به روش اشتباه منجر به سردرگمی زیاد، تفسیر قیمت اشتباه و در نتیجه تصمیمات اشتباه در تجارت می شود.
افزودن چندین اندیکاتور- دیدن موارد مشابه در اندیکاتورهای مختلف
افزودن چند اندیکاتور به این معنی است که یک معامله گر از اندیکاتورهای چندگانه استفاده می کند تا اطلاعات مشابهی را نشان دهد؛ چنانچه معامله گر از دو یا چند اندیکاتور از طبقه بندی یکسان استفاده کند، افزونگی اندیکاتور وجود دارد.
تصویر زیر نموداری با سه اندیکاتور مومنتوم را نشان می دهد (MACD، RSI و استوکاستیک). اساسا هر سه اندیکاتور اطلاعات مشابهی را ارائه می دهد زیرا آنها مقدار حرکات را در رفتار قیمت بررسی می کنند؛ شما می توانید مشاهده کنید که تمام اندیکاتورها به طور همزمان بالا و پایین می روند، از هم عبور می کنند و در دوره های بدون حرکت، مسطح می شوند (مستطیل های قرمز رنگ).
تصویر بعدی نموداری، دو اندیکاتور روند را نشان می دهد (ADX و باند بولینگر). باز هم هدف هر دو اندیکاتور، یکی است، یعنی شناسایی قدرت روند. در طول روند می توانید ببینید باند بولینگر به سمت پایین حرکت می کند و قیمت به سمت باندهای بیرونی نزدیک می شود؛ در همان لحظه ADX بالا می رود، در طول محدوده، باند بولینگر باریک می شود و به یک سمت حرکت می کند و قیمت در مرکز روند معلق می ماند. ADX در طول محدوده، مسطح است یا به سمت پایین حرکت می کند.
تاکید بر اطلاعات
مشکل افزونگی اندیکاتور این است که وقتی معامله گر از اندیکاتورهای چندگانه استفاده می کند که اطلاعات مشابه را نشان می دهد او با توجه به اطلاعات زیادی که توسط اندیکاتورها ارائه می شود، بسیاری از چیزها را از دست می دهد. معامله گری که از ۲ یا چند اندیکاتور روند استفاده می کند، ممکن است بر این باور باشد که روند قوی تر از آن باشد و ممکن است بعضی از سر نخ های مهم دیگر نمودار را از دست بدهد.
استفاده از اندیکاتورهای چندگانه که یک کار را انجام می دهند و داده ها را به شیوه ای مشابه تحلیل می کنند، باعث می شود موارد دیگر از اهمیت کمی برخوردار باشد زیرا شما چندین بار داده های مشابه را مشاهده می کنید.
طبقه بندی های اندیکاتور
جدول زیر بیشترین اندیکاتورهای مورد استفاده بر اساس طبقه بندی را مرتب کرده است. اکنون می توانید از اندیکاتورهایی که متعلق به طبقه بندی مشابه هستند جلوگیری کنید و اندیکاتورهایی با طبقه بندی متفاوت که مکمل یکدیگر هستند را ترکیب نمایید.
توجه: اندیکاتورها کار می کنند اما نمی دانید چگونه از آنها استفاده کنید.
ترکیب ابزارها به روشی هدفمند
در این قسمت با بخش جالبی آشنا می شوید. تصویر زیر نموداری با سه اندیکاتور مختلف را نشان می دهد که مکمل یکدیگر هستند و همدیگر را پشتیبانی می کنند. RSI بازی حرکتی (مومنتوم) را می سنجد، ADX روند را پیدا می کند و باند بولینگر نوسانات را اندازه گیری می کند. نقاط ۱ تا ۵ را بررسی می کنیم تا مشاهده کنیم چگونه اندیکاتورها مکمل یکدیگر هستند و چگونه انتخاب یک اندیکاتور از هر طبقه بندی به شما در درک بهتر قیمت می تواند کمک کند.
نقطه ۱: قبل از نقطه ۱، ADX یک روند مداوم را نشان می دهد و RSI روند صعودی را ثابت می کند. در طول این روند، حمایت و مقاومت زمانی که ADX بیش از ۳۰ و بالاتر بود، شکسته شده است.
نقطه ۲: ADX تغییر مسیر داده و روند قوی صعودی (بولیش) را از دست می دهد ، به بیانی دیگر سطح حمایت شکسته نشده است و قیمت از باند بولینگر عبور نکرده اما روی باند بیرونی بانس می کند.
نقطه ۳: در نقطه ۳، قیمت در محدوده است و ADX اعتبار خود را از دست می دهد، ADX زیر ۳۰ محیط محدوده را تایید می کند. در محدوده اندیکاتور RSI می تواند در شناسایی نقاط برگشتی همراه با باندهای بولینگر کمک کند.
نقطه ۴: همین مسئله برای نقطه ۴ صدق می کند، ADX هنوز هم زیر ۳۰ قرار دارد، در این محدوده معامله گر بایستی به دنبال خطوط روند و رد شدن از باندهای بولینگر بیرونی باشد، ؛ RSI نشان می دهد که سرعت حرکت در محدوده است.
نقطه ۵: نقطه ۵ یک واگرایی حرکتی را درست در خط روند و سطح مقاومت نشان می دهد که بیانگر این است احتمال بیشتر در این محدوده وجود دارد. باز هم قیمت نمی تواند از باند بولینگر خارج شود و ADX نیز مسطح است.
مثال ۲
نمودار بعدی ترکیب RSI با باند بولینگر را نشان می دهد. شما می توانید اطلاعات مکمل را نیز دریافت کنید.
RSI اطلاعات حرکتی را فراهم می کند: RSI پایین و نزولی بیانگر افزایش حرکت نزولی می باشد؛ RSI حدود ۵۰، سیگنال کمبود حرکت است؛ RSI بالا و صعودی، حرکت صعودی قوی را نشان می دهد.
باند بولینگر نه تنها اطلاعات نوسانات و تغییرپذیری را ارائه می دهد، بلکه اطلاعات مربوط به روند را نیز فراهم می کند: قیمت بین باندهای میانی و بیرونی فاز روند را نشان می دهد؛ زمانی که قیمت، باند میانی را می شکند حاکی از پتانسیل برگشتی است و زمانی که قیمت به باندهای بیرونی نرسد، حاکی از کمرنگ شدن حمایت روند است.
همیشه تعداد ابزارهای بیشتر، بهتر نیست بلکه ترکیب مناسب ابزارها اهمیت دارد.
ترکیب کاملی از اندیکاتورها به این معنی نیست که همیشه به مسیر مشابه اشاره کند، بلکه بایستی اطلاعات را نشان دهد. دانستن این که کدام اندیکاتور تحت چه شرایطی در معاملات استفاده شود، بسیار مهم است.
اندیکاتورهایی را ترکیب نمایید که اندازه گیری های مختلف را بر اساس حرکت قیمت مشابه محاسبه می کنند و سپس این اطلاعات را با مطالعات نمودار خود ترکیب کنید که به سرعت، تاثیر مثبت بسیاری بر روی معاملات شما می گذارد.
راهنمای نهایی استفاده از اندیکاتورها در معاملات
1. استوکاستیک
- سرعت حرکت قیمت را نشان می دهد.
- به طور کلی اندیکاتور محدوده ای و برگشتی است.
- حرکت قیمت را اندازه گیری می کند.گسترش استوکاستیک نشان دهنده قدرت قیمت است. استوکاستیک محدود و باریک در مقابل نشان دهنده کاهش حرکت در روند می باشد.
2. RSI
- اندیکاتور قدرت روند
- اندازه گیری قدرت و حرکت
- مقایسه کندل صعودی و نزولی
هنگامی که RSI بالا است، به این معنی است که از قبل تعداد زیادی کندل صعودی وجود داشته و به لحاظ اندازه نیز بزرگتر بودند. RSI پایین نشان می دهد که حرکت قیمت گذشته کاهش یافته بود.
3. ADX
- قدرت و ضعف سیگنالها:
۲۵> روند ضعیف یا محدوده ای
۲۵-۵۰ روند معتدل
۵۰< روند قوی
اندیکاتور ADX برای تمایز بین شرایط روند و محدوده ای به کار می رود.
4. MACD
- اندیکاتور تعقیب روند و مقدار حرکت
- خطوط متقاطع (میانگین متحرک) MACD می تواند سیگنال پوزیشن خرید یا فروش را صادر نماید.
- MACD بالا یک روند صعودی قوی را نشان می دهد. MACD پایین نشان دهنده روند نزولی قوی است.
MACD در طول روند موثر است و باید زمانی به کار رود که ADX سیگنال سناریوی روند را صادر کرده باشد.
5. میانگین متحرک
یک ابزار چند منظوره برای مقاصد مختلف:
- شیب میانگین متحرک نشان دهنده قدرت روند است.
- عملکرد میانگین متحرک به عنوان سطوح حمایت و مقاومت
- جهت میانگین متحرک، سیگنال روند یا شرایط محدوده را می دهد.
- جایی که قیمت قرار دارد، می تواند سیگنال مسیر معامله را نشان دهد.
6. باند بولینگر
- عرض باند بولینگر نوسان موجود را نشان می دهد.
- به طور عمده باند بولینگر برای سنجش نوسانات به کار می رود.
- اگر قیمت به باندهای بیرونی قرار بگیرد، نشان دهنده روند قوی است.
- زمانی که قیمت بیش از اندازه افزایش یابد و قیمت به باندهای بیرونی برسد می تواند سیگنال برگشتی را صادر کند.
7. ART
- ATR ابزار تغییرپذیری و محدوده قیمت است.
- ART اندازه کندل های گذشته را می سنجد.
- از ART برای مشخص کردن مکان سود و حد ضرر بر اساس نوسانات استفاده می شود.
8. واگراییها
- واگرایی ها اطلاعاتی در مورد آنچه در داخل قیمت وجود دارد ارائه می دهد.
- سیگنالهایی ارائه می دهد که در نمودار مشاهده می کنید اما در قیمت نشان داده نمی شود.
- می تواند حرکت آرام و روند ضعیف را نشان دهد.
- اغلب برای شناسایی نقاط برگشتی و یا زمان معامله به کار می رود.
اشباع خرید/اشباع فروش
- در طول روند قوی، قیمت در زمان بیشتری در محدوده اشباع خرید و اشباع فروش قرار می گیرد.
- در یک محدوده اشباع خرید و اشباع فروش می تواند سیگنال برگشتی را صادر می کند.
استراتژی پولبک بازار یا ریتریسمنت قدرت زیادی در تعیین پوزیشن صحیح دارد. بعد از تعیین روند بایستی در جستجوی پولبک باشیم. شناسایی پولبک معاملاتی با سطوح حمایت و مقاومت یا میانگین متحرک ها صورت می گیرد و در واقع پولبک به سطح اصلی می تواند منجر به پتانسیل سود بالا همراه با ریسک شود.
معامله کردن آسان است ، اما مردم آن را سخت کرده اند. دلیلش را می دانم چون من هم مانند شما عمل می کردم و معامله کردن را برای خودم سخت کرده بودم. ۱۵ سال پیش زمانی که شروع به معامله کردم ، احساس کردم که دائم در مسیر اشتباه بازار معاملاتی قرار دارم. به محض این که وارد پوزیشن می شدم، مثل این که شخصی درون کامپیوترم وجود داشت و قیمت ها را در جهت مخالف هول می داد. واقعا احساس می کردم که “بازار علیه من است” و تلاش می کند پولم را بگیرد.
شما هم همین حس را داشتید؟
احتمالا شما هم به قدرت پولبک آگاه نیستید و یا دقیقا نمی دانید چگونه در معاملات خود از آنها استفاده کنید. احتمالا در زمان اشتباه وارد بازار می شوید، درست زمانی که بازار آماده است تا در جهت عکس شما حرکت کند. شما این کارها را انجام می دهید زیرا “احساس خوبی” نسبت به پوزیشن خود دارید در صورتی که بایستی با منطق و بدون احساس شخصی تصمیم بگیرید.
این استراتژی به شما نشان می دهد چرا پولبک بازار یا ریتریسمنت (retracements)، قدرت بسیاری دارد و این که چرا شما بایستی خیلی زود روی آن تمرکز داشته باشید.
تئوری که در پشت پولبک بازار قرار دارد.
این جمله کلیشه ای قدیمی را حتما شنیده اید، “روند دوست شماست تا زمانی که پایان یابد”، اما دقیقا روند های معاملاتی چه چیزی را در بر دارند؟ برای معامله گران مبتدی و بی تجربه، مبهم به نظر می رسد. ما به چه مشخصه هایی نیاز داریم، نه عملیات کلیشه ای قدیمی که به هیچ دردی نمی خورند.
خب، ۹۰٪ از معاملات من با تعصب و جانبداری از بازار همراه هستند، به بیان دیگر به ندرت سعی می کنم حداقل و حداکثر قیمت را انتخاب کنم. با این وجود به این معنی نیست که من برخلاف جهت بازار معامله می کنم. برای مثال، ممکن است نفت خام را با یک روند صعوی بلند مدت مشاهده کنم و بعد منتظر روند نزولی آن می شوم، قبل از آنکه وارد پوزیشن خرید شوم. من این کار را انجام می دهم زیرا معتقد به روند اصولی و اساسی هستم. این بسیار متفاوت از انتخاب در زمان سقف و کف قیمت است، چیزی که حرفه ای ها آن را “معامله ای بر مبنای ارزش یا پولبک معاملاتی یا دنبال کردن معاملات” می نامند ( هر سه معنی یکسان دارند).
منتظر پولبک می شویم. ورود به معامله در زمان پولبک بهتر از این است که روند مسیر زیادی را طی کرده باشد. پولبک می تواند به کاهش ریسک در زمان ورود به پوزیشن کمک کند. زیرا ما معمولا در منطقه مهم بازار (منطقه ارزشی) معامله می کنیم و با توجه به خطوط مقاومت و حمایت تصمیم به معامله می گیریم. همان طور که می دانیم سطوح مهم یعنی حمایت و مقاومت، اغلب نقاطی محدودکننده هستند و جریان روند به سرعت می تواند در این فواصل قرار گیرد. و منجر به حرکات بزرگی در جهت مخالف شوند.
واضح تر این که چرا بازده معاملاتی پولبک سودآور است، این است که بازار فراز و نشیب دارد و پولبک به شما کمک می کند تا نقطه ورود به پوزیشن را اصلاح کنید (مجددا تکرار می کنم انتخاب ما بالاترین و پایین ترین نقطه در روند نیست زیرا ما سعی در پیش بینی تغییر روند نداریم). شما همیشه نمی توانید نقطه دقیق روند را جهت ورود به پوزیشن به دست آورید اما اگر اصول روند را رعایت کنید یا در سطوح مهم نمودار معامله کنید، می توانید محدوده درست را بیابید.
برای درک بهتر به نمودار نگاه کنید
در نمودار زیر، یک روند نزولی مشخص وجود دارد. در نواحی با دایره قرمز رنگ که به وجود آمده، واضح است که روند نزولی در حال حرکت بوده است. به مقالاتی که در مورد روند معاملاتی وجود دارد، رجوع کنید. وجود نواحی با دایره قرمز رنگ، قطعا توجه معامله گران با تجربه را به این پولبک ها در روند جلب می کند و احتمالا از نقطه حداکثر وارد روند می شوند. در حالی که معامله گران دیگر این نقطه را از دست می دهند و فکر می کنند بهتر است روند بیشتر به حرکت خود ادامه دهد تا نوسانات روند نزولی خاتمه یابد. همان طور که می بینید، اگر سعی کنید که نزدیک هر یک از نقاط حداقل قیمت (Low) شمع اقدام به خرید نمایید، بازار تنها با فاصله ای کم ، قبل از این که روند خاتمه یابد به بالا حرکت می کند و زمانی سود حاصل می گردد که به حداکثر قیمت (High) خود برسد سپس اقدام به فروش نمایید.
بسیاری از معامله گران زمانی احساس راحتی و آرامش می کنند که روند در جهتی که آنها دوست دارند حرکت کند. بنابراین بسیاری از معامله گران سرمایه خود را از دست می دهند زیرا آنها درست در نقطه حداقل قیمت (Low) اقدام به فروش می کنند یعنی زمانی که بازار ضعیف است اما در واقع آماده برای روند صعودی می شود. این بدان علت است که معامله برای بسیاری از مردم مشکل است؛ زیرا شما به طور معمول بایستی کاری را انجام دهید که دقیقا برعکس احساساتی است که به شما می گوید چه کار کنید تا به سود دست یابید. با اطمینان به شما می گویم وقتی روند حالت صعودی بگیرد اقدام به فروش می کنید، کار آسانی نیست زیرا احساس می کنید روند در پایین قرار دارد اما ما بایستی به اصول روند اطمینان داشته باشیم.
ریتریسمنت (Retracements): سنگ بنای یک تکنیکالیست بازار معاملاتی است.
بنابراین روند را مشخص کنید، سپس در جستجوی پولبک باشید.
روش اصلی جهت معامله کردن با پولبک این است که روند را شناسایی کنیم و سپس در جستجوی پولبک درون روند باشیم. اولین کاری که حالا باید انجام دهید این است که به دنبال حرکات کلی نمودار باشیم، یعنی جهتی که روند معمولا از چپ به راست نمودار حرکت می کند؟ این ها روشی است که شما دنبال می کنید روشی که اعلام می کند بازار احتمالا در آینده نزدیک به روند نزولی خود ادامه می دهد.
لازم است یادآوری کنم که بازار به صورت خط صاف حرکت نمی کند. برای مثال اگر شما یک روند صعودی را شناسایی کردید، بدین معنی نیست که بازار حرکت نزولی برای یک روز یا دو روز، یک هفته یا دو هفته نداشته باشد با این وجود به طور کلی روند صعودی بوده است. چیزی که معامله گران فراموش می کنند مربوط به فاکتور زمان است. پولبک زیر ۳ تا ۵ روز برای تعداد متوسطی از معامله گران که می خواهند به سود دست یابند، قابل توجه است. اما چند روز در مقابل روند صعودی چند ماهه یا چند ساله، فقط یک تلنگر است. اگر هشیار نباشید همین تلنگر باعث می شود که پول زیادی را از دست دهید.
به مثال زیر توجه کنید
در نمودار زیر یک روند صعودی قرار دارد. به پولبک های کوچکی که به سمت پایین در روند ایجاد شده توجه کنید؛ این ها فرصت های احتمالی بالقوه ورود به روند است. بهترین و بارزترین مورد جهت ورود به بازار، شمع (کندل) پین بار صعودی ( bullish pin bar) است که در نمودار ذکر شده است. یک مثال ساده معاملاتی، سیگنال پرایس اکشن بر روی پولبک یا “خرید ضعیف در روند صعودی” است.
آخرین حرکات سویینگ یا نوسانی را شناسایی کرده و با اولین ریتریسمنت (retracement) معامله کنید.
بسیاری از وقت ها ، روند بازار واضح و مشخص نیست و در این مواقع از پولبک یا ریتریسمنت جهت کسب سود استفاده می کنیم. به نمودار زیر توجه کنید. یک روند صعودی واضح و مشخص وجود دارد، سپس درون روند صعودی، قیمت شروع به پولبک می کند و سویینگ (یا نوسانات) نزولی وجود دارد. بعد از چند هفته، این پوبلک ها از روند نزولی حمایت می کند اما هنوز کاملا مشخص نیست که آیا روند صعودی به پایان رسیده است یا نه. در این مورد، ما به دنبال ریتریس های صعودی هستیم تا پوزیشن خرید یا فروش بگیریم. به خصوص بعد از اولین حداکثر قیمت (Higher) ریتریس که شروع به نزول کرد به دنبال نقطه فروش در ریتریس بعدی خواهیم بود. (در شکل زیر نقطه فروش نشان داده شده است)
پولبک معاملاتی با سطوح حمایت و مقاومت یا میانگین متحرک ها
حالا بایستی بر سطح حمایت و مقاومت و میانگین متحرک ها برای پولبک ها تمرکز کنیم. شما می توانید به آسانی سطوح حمایت و مقاومت را مشخص کنید و برگشت قیمت ها را به این سطوح مشاهده نمایید. سپس با چشم بسته وارد بازار شوید یا منتظر تایید سیگنال پرایس اکشن برای ورود و ‘محو شدن’ روند اخیر بازار به سطح شوید. یعنی اگر بازار به این سطح سقوط کرد، در این سطح اقدام به خرید می کنید و اگر از سطح صعود کرد اقدام به فروش نمایید. معمولا میانگین متحرک ها (یا MA) در یک روند مشخص، بهتر هستند؛ شما می توانید ریتریسمنت های کوچکتر را بر روی میانگین متحرک مشاهده کنید (میانگین متحرک اکسپوننشیال یا MAE) و سپس با بررسی MAE یا به صورت ایده آل از طریق سیگنال پرایس اکشن وارد پوزیشن شوید اما این مساله همیشه ضروری نیست به خصوص در روندهای بسیار قدرتمند.
ریتریسمنت ۵۰% در نمودار روزانه
یک راه برای یافتن پولبک ، این است که حرکات ریتریسمنت ۵۰% را مشاهده کنیم. همیشه حرکات بزرگی ندارند همان طور که در نمودار زیر مشاهده می کنید. بعضی اوقات سطوح اصلی واضح نیستند یا میانگین متحرک ندارند تا در جستجوی پولبک باشیم، بنابراین از ابزار فیبوناچی ریتریسمنت استفاده می کنیم و تقریبا در جستجوی حرکات ریتریسمنت ۵۰ درصدی هستیم؛ اطراف سطح ۵۰% را بررسی کنید. در حالت ایده آل، بازار روند خواهد داشت و می توانید ریتریسمنت ۵۰% را در داخل ساختار روند مشاهده کنید و دوباره از سطح ۵۰% به روند اصلی برمی گردد. مثالی از این مورد را در نمودار ۴ ساعته در زیر مشاهده کنید.
پولبک به سطح اصلی می تواند منجر به پتانسیل سود بالا همراه با ریسک شود.
همچنین معامله به طریق پولبک می تواند منجر به ایجاد ریسک بالا در سوددهی شود، به خصوص اگر در سطح اصلی بلند مدت وارد بازار شویم و از نمودار ۴ ساعته یا یک ساعته با شمع (کندل) پین بار وارد پوزیشن شویم. غیرمعمول نیست معاملاتی را که انتخاب می کنیم نسبت ریسک به سود، ۵ به ۱ و گاهی بیشتر باشد.
در نمودار زیر مثالی را از پولبک را در سطح اصلی (حمایت) مشاهده می کنیم. یک سیگنال پین بار (Pin bar) خوب خرید داریم که ورود ما را به پوزیشن تایید می کند و متوجه پتانسیل بالای ریسک –سود در اینجا می شویم. پولبک اغلب در سطوح اصلی بلند مدت منجر به حرکات بزرگ در جهت های دیگر می شود مانند بانس کردن از سطح که پتانسیل سود-ریسک بالایی را در بر دارد.
انواع سفارش جهت ورود با پولبک
به طور کلی یک معامله گر می تواند از سفارش های ورود به بازار یا محدوده سفارش استفاده کند و بعد از پولبک وارد بازار شود. همان طور که در بالا صحبت شد، پولبک برای ما نقطه احتمالا بالا جهت ورود به پوزیشن را فراهم می کند، مانند استراتژی بلایند انتری[۱] یا ورود چشم بسته در یک سطح از پیش تعیین شده همراه با دستور محدوده سفارش در حال انتظار یا “تاییدی” که با سیگنال پرایس اکشن تلاقی دارد، وارد بازار شوید.
معمولا زمانی که منتظر پولبک هستیم، می توانیم از سفارش های بازار هم استفاده کنیم. وقتی که با استراتژی بلایند انتری (یا ورود چشم بسته) درمنطقه ایونت اریا[۲] (یا محدوده حادثه) یا در سطح اصلی مشابه (یعنی حمایت و مقاومت) وارد می شویم، می توانیم محدوده سفارش “در حال انتظار” را نزدیک سطح مورد نظر قرار دهیم.
1. blind entry، استراتژی بلایند انتری یا ورود چشم بسته که با نگرش معامله گران خرده بر روی حرکات قیمت (پرایس اکشن) اقدام به عمل می کند.
2. event area ،یک استراتژی است: سطح یا منطقه / زون کوچکی بر روی نمودار است که حرکت قیمت بزرگی بعد از آن شروع می شود.
وقتی پولبک واقعی صورت نگرفت، چه اقدامی در “روند گریخته” بایستی انجام داد
توجه کنید که معامله های بزرگ در زمان پولبک انجام می شود، “قانون طلایی” همچنان حاکم است؛ بازار با پیشرفت روند حرکت می کند و بیشتر از آنچه که شما فکر می کنید به حرکات گسترده خود ادامه می دهند. اینها کسانی هستند که قصد دارند معاملات را در جهتی انجام دهند که یک “روند بیش از حد گسترده” به نظر برسد و زمانی که هر کسی از ادامه معامله ترسید، آنها به سود دست یابند. به صورت منطقی مایلم معاملات را با پولبک و ریتریسمنت در خلال این حرکات بزرگ انجام دهم، اما همیشه امکان پذیر نیست. گاهی اوقات بایستی بر روی نمودار مانند مترو شیرجه بزنیم و اگر از پولبک استفاده نکنیم، باید آماده از دست دادن مترو شویم. بازار اغلب فراتر از انتظار ما حرکت می کنند. روند طولانی تر از آنچه ما تصور می کنیم ……
در چنین شرایط بازار، ما به طور ایده آل معامله می کنیم اما بعد از پولبک وارد بازار می شویم. اگر فقط با مفهوم پولبک وارد بازار شویم، بعضی از معاملات را از دست می دهیم چون همیشه پولبک وجود ندارد. اگر بازار پولبک نکند، ما یک معامله را از دست می دهیم و اگر سوار بر قطار معاملاتی نشویم به ۵۰% از زمان خود ضربه وارد کرده ایم. راهکار این است که تایم فریم نمودار روزانه را بر اساس هر روز مطالعه کنیم و سیگنال های پرایس اکشن را که فرصت های ورود به بازار را فراهم می کند نگاه کنیم. حتی در صورت عدم وجود پولبک قیمتی، اغلب سرنخ هایی وجود دارد که احتمالا ادامه یا شکست روند در بازار را نشان می دهد (مانند شکست روند در الگوی اینساید بار ( inside bar pattern )). همان طور که گفتم مانند خواندن کتاب از چپ به راست است؛ بایستی بدانید از صفحه قبل تا صفحه جاری چه اتفاقاتی افتاده است و چه معنی می دهد و این مهارت ها با آموزش، تمرین ، تجربه و زمان حاصل می شود.
نتیجه
معامله با پولبک نه تنها نقطه ورود با احتمال بالا به روند با پتانسیل سود-ریسک زیاد را فراهم می کند بلکه به روانشناسی معامله نیز کمک می کند. همچنین می توانید مزیت های دیگر پولبک و دلایل دیگر را که چرا آنها قدرتمند هستند، بررسی کنید. معامله با پولبک به شما عادت های بزرگ را یاد می دهد. صادقانه، معامله گری که با پولبک معامله می کند بایستی منظم و صبور باشد، زیرا معامله با پولبک بدین معنی نیست که هر زمان یا هر وقت خواستید وارد بازار شوید. به بیان دیگر شما مسئول هستید یک سناریوی برنامه ریزی شده داشته باشید که در آن برنامه های معاملاتی خود را مشخص کنید و منتظر و رصد بازار باشید.
من به شخصه ایده “قرار بده و صرف نظر کن” را به کار می بندم که باعث تادیب نفس و خویشتن داری می شود و به یک رویکرد روزمره درسطوح و سناریوهای از پیش تعیین شده معاملاتم تبدیل می شود و به من کمک می کند تا از شیرجه زدن درون بازار و معاملات بیش از اندازه جلوگیری شود، باعث صبوری می شود و این اصول و پایه ای است که تمام استراتژی ورود به بازار را برایم آسان ساخته است. این درس یک پیشنمایه کوچک از پرایس اکشن معاملاتی بود.
این مقاله توسط جیمز آیتیمیمووا نوشته شده است و در اختیار بازار معاملاتی جهان قرار گرفته است. MACD یکی از اندیکاتورهای محبوب در بین سهامداران و معامله گران است که با تایم فریم های مختلف به کار می رود و قوانین ورود و خروج و همچنین انقضای سیگنال را بیان می کند و نقطه قوت این استراتژی این است که روند را دنبال می کند.
MACD یکی از اندیکاتورهای مورد علاقه ام در معاملات باینری آپشن (binary options) است. MACD به روش های گوناگونی در جهت تعیین روند، سیگنال برگشتی و تریگر مورد استفاده قرار می گیرد و می تواند در هر تایم فریمی به کار رود و ابزار سودمندی برای معاملات باینری آپشن ماهانه بلند مدت تا کوتاه مدت و ۶۰ ثانیه می باشد. این مقاله بهترین محل ورود را به وسیله MACD بررسی می کند.
منظور از بهترین نقاط ورود با MACD چیست؟
این مقاله توسط جیمز آیتیمیمووا نوشته شده است و در اختیار بازار معاملاتی جهان قرار گرفته است. این استراتژی ساده ای برای معامله گران کوتاه مدت می باشد و به روشی از MACD استفاده می کنند که به طور کامل آن را ثابت خواهم کرد. نقطه قوت این استراتژی این است که روند را دنبال می کند، بیشتر از یک اندیکاتور استفاده می کند و به طرز باور نکردنی برای معاملات باینری آپشن سودمند هستند. علاوه بر این MACD در تایم فریم های مختلف به کار می رود و این تکنیک در معاملات بلند مدت کاربرد دارد.
بهترین MACD ورود به پوزیشن چیست؟
این سوال سختی است که به آن جواب بدهم زیرا راه های زیادی برای استفاده از MACD وجود دارد تا سیگنال های خوبی را صادر کند. جیمز از چارت ۵ دقیقه ای، دو میانگین متحرک و دو MACD استفاده می کند. به نظرم بهترین روشی را که پیشنهاد می دهم این است در چارت از شمع (کندل) استفاده شود. دو میانگین متحرک ۵۰ و ۱۰۰ ساده (Simple)، هر دو MACD با استاندارد ۹/۲۶/۱۲ مشخص می شوند اما یکی از آنها هیستوگرام است و دیگری اسیلاتور. مجموع این اندیکاتورها همراه با حرکات، سیگنال هایی را صادر می کند که از ۲۰ دقیقه تا چند ساعت طول می کشد.
“بهترین ورود به پوزیشن MACD” جیمز، چگونه کار می کند؟
تنظیمات آن بسیار ساده است و در سیگنال چارت ۵ دقیقه ای بسیار مرتب کار می کند. دو میانگین متحرک به کار می رود تا روند، نوع روند و بخشی از سیگنال را تعیین نماید. روند توسط پوزیشن های دو میانگین متحرک ساده (Simple) مشخص می شود. هنگامی که میانگین متحرک کوتاه مدت ۵۰ بالای میانگین متحرک بلند مدت ۱۰۰ قرار گیرد، روند صعودی می شود. هنگامی که میانگین متحرک کوتاه مدت ۵۰ پایین میانگین متحرک بلند مدت قرار گیرد، روند نزولی است.
آنچه که در ذهن معامله گر ساخته می شود فقط بر اساس این روند است. زمانی که روند صعودی است، سفارش دهید و زمانی که نزولی است تغییر پوزیشن دهید. سیگنال زمانی صادر می شود که MACD در منطقه اشباع خرید (overbought) یا اشباع فروش (oversold) باشد و در همان زمان تقاطعی وجود دارد یعنی قیمت از میانگین متحرک (SMA) عبور کرده است، در روند نزولی بایستی منتظر بمانید تا قیمت در بالای میانگین متحرک حرکت کند. زمانی سیگنال صادر می شود که اسیلاتور MACD در منطقه اشباع فروش (Overbought) قرار گرفته است و تقاطع نزولی را به وجود می آورد. این تقاطع و سیگنال با هیستوگرام MACD قابل پیش بینی است. اگر به مثال زیر نگاهی بیندازید، هیستوگرام MACD یک واگرایی خوب دارد و پیش بینی حداکثر قیمت (High) پایین تر را می دهد و سیگنال خرید متعاقبا توسط این سیستم صادر می گردد.
[۱]- Trigger ، معنی لغوی یعنی کشیدن ماشه و در اصطلاح، تریگر دقیقا به معامله گر می گوید چه زمانی اقدام به عمل کند.(م)
قوانین ورود برای خرید:
- میانگین متحرک با دوره زمانی۵۰ بالای میانگین متحرک بادوره زمانی۱۰۰
- اسیلاتور MACD در منطقه اشباع فروش (Over sold)
- هیستوگرام MACD صعودی باشد.
قوانین ورود برای فروش :
- میانگین متحرک بادوره زمانی۵۰ پایین میانگین متحرک بادوره زمانی۱۰۰
- اسیلاتور MACD در منطقه اشباع خرید (Overbought)
- هیستوگرام MACD نزولی باشد.
انقضای سیگنال: در مثال مورد نظر، نمودار شمعی (کندل استیک) ۵ دقیقه ای به کار رفته و هدف انقضا ۲۰ تا ۳۰ دقیقه است. معادل با ۴ یا ۵ شمع (کندل استیک) است که می تواند در هر تایم فریمی اعمال شود. برای مثال، نمودار روزانه تا ۴ روز، یک هفته یا تا آخر یک هفته انقضا دارند و ۳۰ دقیقه، دو تا سه ساعت زمان انقضا دارد.
چرا این سیستم موفق است
این سیستم یک نمونه برجسته و کاربردی است زیرا شکست نمی خورد و این که توسط اندیکاتور مورد علاقه ام اجرا می شود. من از گفتن این که تعداد زیادی سهام را با تنظیمات ۹/۲۶/۱۲ خریداری کردم ابایی ندارم. در این استراتژی نه تنها از اندیکاتور مورد علاقه ام استفاده گردیده، همچنین بسیاری از ویژگی های یک استراتژی خوب را یکجا دارد. این استراتژی، همانطور که بیان شد، نمی توان تحلیل چند تایم فریم را با هم ترکیب کرد که تصور می کنم این مزیت این استراتژی می باشد. این استراتژی ترکیبی از اندیکاتورهایی است که بسیار بررسی شده و قابل اعتماد می باشد و روند و مومنتوم را با هم ترکیب کرده تا سیگنال های کاربردی را برای معامله گران باینری آپشن کوتاه مدت صادر کند مانند نمودار روزانه، ساعتی و یا کوتاه تر.
استراتژی معاملاتی
اولین چیزی که قرار است به شما آموزش دهم، بسیار ساده است، استراتژی معاملاتی روزانه با حداکثر سود می باشد. از سال ۲۰۰۷ از استراتژی معاملاتی روند استفاده می کنم و هنوز هم امروزه کاربرد دارد. سعی دارم مختصر و مستقیم به این نکته اشاره کنم.
یک جفت ارز یا یک سهام که در حال افزایش یا کاهش را پیدا کنید.
سهام های مختلف را بررسی کنید تا سهمی که جهت روند قابل توجهی داشته باشد را بیابید. بایستی جهت روند به سادگی مشخص باشد. ساده تر این است که ببینیم بیشتر این استراتژی چگونه کار می کند.
وارد سیستم کارگزاری خود شوید و به سهم ها نگاه کنید که در حال حرکت هستند. تایم فریم خود را روی یک ساعت قرار دهید، چارت را بزرگتر و درشت تر کنید و هر روند را مشخص نمایید. وقتی روند را مشخص کردید، تایم فریم را کوچکتر انتخاب کنید مثل چارت ۵ دقیقه ای.
سهام ها را بررسی کنید تا ببینید آیا الگویی که برای شما آشناست وجود دارد؟ مانند این تصویر شما می توانید یک الگوی شکستن ساده را مشاهده کنید.
منتظر پولبک در جهت مخالف روند می مانیم
استراتژی کلیدی برای ورود به معامله، تایم فریم کوتاه تر را انتخاب می کنیم و منتظر سهم می مانیم تا در جهت مخالف روند حرکت کند. برای مثال اگر نموداری با تایم فریم یک ساعته را رصد می کنید، تایم فریم آن را کوتاه تر و به ۵ دقیقه تغییر دهید. منتظر پولبک باشید.
وقتی شما یک روند صعودی پیدا کردید، نیاز به ابزاری دارید تا کمی به سمت پایین حرکت کند. اگر روند نزولی پیدا کردید، نیاز به ابزاری دارید تا کمی به سمت بالا حرکت کند. این کار را برای کاهش ریسک و افزایش نسبت سود به ریسک انجام می دهید.
اکثر سهام ها به صورت موج حرکت می کنند، به منظور این که شانس موفقیت خود را به شدت افزایش دهید، بایستی یک روند پیدا کنید و زمانی که پولبک صورت گرفت و متوقف شد، در اسرع وقت وارد بازار می شوید.
بهترین مکان خرید، جایی است که روند صعودی است و دوره کوتاهی برای کسب سود وجود دارد بدین معنی که مردم در حال فروش هستند. روشی است که می توانید از موج بزرگ، ریسک کمتر و سود بیشتر را به دست آورید.
مهم: از حد ضرر (SL) جهت کنترل ریسک استفاده کنید.
۹۰% معامله گران موقعیت را از دست می دهند زیرا آنها نمی توانند ضررهای خود را کنترل کنند. معامله گران به ضرر کردن خود ادامه می دهند و تمام سرمایه خود را از دست می دهند. تمام معامله گران حرفه ای به این مشکل روحی و روانی آگاه هستند و همیشه جلوی باخت خود را در همان ابتدا می بندند و به برنده شدن خود ادامه می دهند.
قبل از این که وارد معامله شوید بایستی بدانید در کجا با ضرر خارج خواهید شد. ضرر کردن یک امر عادی است، تنها ترفند این است که به محض اینکه معامله به راه خود ادامه نداد، سریع پوزیشن را ببندید.
بهترین روش برای این که در کجا از معامله خارج می شوید، زمانی که قصد خرید دارید حد ضرر (SL) را زیر حداقل قیمت (Low) شمع قبلی قرار دهید و اگر قصد فروش دارید در بالای حداکثر قیمت (High) شمع قبلی قرار دهید.
در بازار معاملاتی بالا، مشاهده می کنیم که یک روند نزولی در حال روی دادن است. فلش قرمز رنگ موقعیت خوبی را برای فروش پیشنهاد می دهد. در این مورد حد ضرر (SL) را می توان کمی بالاتر از حداکثر قیمت (High) شمع قبلی قرار داد (خط قرمز در عکس). این مورد ریسک خیلی کمی به همراه دارد اما همان طور که در نمودار می بینید، می توان به سود زیادی دست یافت.
زمانی که روند شکسته می شود بفروشید
روندها زمانی می توانند سودآور باشند که سود خود را حفظ کنید، بنابراین بایستی بدانید چه زمانی از معامله خارج شوید. برای این که بفهمید چه زمانی از روند خارج شوید، به روند با دقت نگاه کنید و اگر شکسته شدن روند را دیدید فورا از معامله خارج شوید.
زمانی که روند شکسته می شود چگونه مشخص می شود؟
قانون کلی در مورد شکسته شدن روند زمانی روی می دهد که حداکثر قیمت “High” شمع جدید پایین تر از حداکثر قیمت “High” شمع قبلی در روند صعودی قرار گیرد و حداقل قیمت “Low” شمع بعدی بالاتر از حداقل قیمت Low”” شمع قبلی در روند نزولی باشد. مثال مشابه دیگری را مشاهده کنید:
اگر حداقل قیمت Low”” شمع جدید بالاتر از حداقل قیمت شمع قبلی باشد روند شکسته می شود. زمانی که قیمت به به حداکثر قیمت “High” شمع قبلی برمی گردد از معامله خارج می شوید. همچنین در روند صعودی زمانی روند شکسته می شود که حداکثر قیمت “High” شمع جدید پایین تر از حداکثر “High” شمع قبلی است و زمانی از معامله خارج می شوید که قیمت به حداقل “Low” شمع قبلی رسیده باشد.
اکنون شما یک استراتژی بسیار قدرتمند را آموختید، سعی کنید از آن استفاده کنید.
استراتژی الگوی کانال
استراتژی الگوی کانال اغلب در معاملات کاربرد دارد. چرا؟ زیرا بیشتر زمان ها، ابزارهای معاملاتی تشکیل کانال را می دهند. این کانال ها تشکیل مثلث را می دهند. خسته کننده به نظر می رسند اما می توانند بسیار سودآور باشند. اگر بتوانید نوع الگو را تشخیص دهید، پیش بینی این که برای سهام مورد نظر در آینده چه اتفاقی می افتد آسانتر است و این اغلب موارد کاربرد دارد.
حالا این که با این استراتژی چگونه معامله کنیم را مرحله به مرحله نشان خواهم داد:
-
این الگو چگونه به نظر می رسد؟
این استراتژی شامل یافتن الگوی چارت است که شبیه به کانال یا مثلث می باشد. همان طور که در شکل نشان داده شده است. برای تایید کانال، حداقل نیاز به دو بانس دارید. شما زمانی برای بار سوم وارد معامله می شود که چارت به لبه رسیده باشد و متوجه شوید که قیمت از خطوط حمایت و مقاومت قبلی عبور نمی کند. شما می توانید هر زمان که قیمت شروع به بانس از لبه کرد، وارد معامله شوید، فقط نبایستی در زمان بانس سوم وارد پوزیشن بشوید.
اگر کانال حفظ شود، می توانید از آن سود ببرید، اما اگر یک دفعه حفظ کانال بهم خورد از معامله خارج شوید و منتظر فرصت دیگری باشید.
-
چه زمانی به سود می رسید و چه زمانی جلوی ضرر را می گیرید؟
زمانی که می خواهید وارد معامله شوید لازم است بدانید چه زمانی به سود می رسید و چه زمانی جلوی ضرر را می گیرید. در این استراتژی از ۳/۱ محدوده کانال برای سطح حد ضرر (Stop Loss) استفاده کردم و ۳/۲ کانال را به قیمت هدف (Target Price) اختصاص دادم، همان طور که در تصویر بالا نشان داده شده است.
زمانی که این الگو ظاهر می شود اغلب نتیجه می دهد و می تواند پرتفوی شما را به سود برساند. اغلب بازار به تمایل به حرکت در کنار یگدیگر دارد (حالت رنج) و این به شما کمک می کند که در این زمان به اصطلاح “خسته کننده” به سود برسید.
آنچه شما باید انجام دهید این است که در جستجوی الگوی روشن و واضح باشید. اغلب نمودارها، نامنظم هستند و قیمت به صورت سر به سر حرکت می کند. زمانی که الگو به آسانی قابل شناسایی بود شروع به معامله کنید. پول خود را به چیزی که شبیه به نوعی کانال است دور نریزید.
اگر می خواهید متعلق به ۱۰٪ از معامله گران برتر باشید، لازم است هشیار باشید و تنها زمانی وارد معامله شوید که در مورد الگوی کانال مطمئن هستید. یک نکته بسیار مهمی که به بسیاری از معامله گران حرفه ای کمک می کند تا واقعا در حرفه خود پیشرفت کنند، پیگیری معاملات و الگوهای مختلف است. جاهایی که استراتژی کاربرد دارد و جاهایی که کاربرد ندارد را یادداشت کنید و بر اساس آمار خودتان اقدام به عمل نمایید.
-
یک مثال واقعی
در چارت ۳۰ دقیقه ای بالا، روند نزولی را مشاهده می کنید. من الگوی کانال را در تایم فریم ۳۰ دقیقه بعد از کنترل نمودار در تایم فریم های مختلف شناسایی کردم. به نظر می رسد معامله در محدوده زمانی، ۱۴ اکتبر باشد. سطح بالا، قیمت ۱٫۶۱ و سطح پایین، قیمت ۱٫۵۹ است. زمانی که نمودار به حداکثر قیمت (Higher) شمع نزدیک می شود، پوزیشن خرید می گیرم. نوار صورتی رنگ جایی است که می فروشم و نوار نارنجی رنگ جایی است که حد ضرر (ST) را قرار دادم و بر روی نوار سبز رنگ، هدف سود (Target Profit) را مشخص کردم. در این مورد از ۳/۱ برای حد ضرر (SL) و ۳/۲ برای قیمت هدف (Target Price) را دنبال نکردم چون در اینجا می خواستم ضرر کمتری را داشته باشم.
نتیجه چیست؟ یک معامله سودآور را به همراه داشت. میزان ریسک کاملا به دید شما از چارت معاملاتی بستگی دارد. با این استراتژی از ریسک کم با سود بالا استفاده کردم.
استراتژی دوقلوی سقف یا دبل تاپس (Double Tops)
اکثر معامله گران موفق از تحلیل تکنیکی استفاده می کنند و الگوهای نمودار برای کسب درآمد را به کار می بندند. آنها فهرستی از الگوهای اصلی که کاربردی است را دارند و دائم از این الگوها استفاده می کنند. هر زمان که شکل خاصی ظاهر شود، آنها معامله خود را آغاز می کنند و می دانند که ۵۵ تا ۹۰ درصد مواقع برنده هستند.
یکی از این الگوهای بسیار موفق، استراتژی دو قلوی سقف یا دبل تاپس (DT) است. اغلب این الگو در نمودار ظاهر می شود و تقریبا هر روز الگوی دو قلوی سقف یا دبل تاپس یا (DT) را مشاهده می کنم. به این بستگی دارد که چه قدر از روز را پشت کامپیوتر می نشینید و از چند ابزار مختلف برای بررسی نمودار استفاده می کنید. هنگامی که دو قلوی سقف مناسب را مشاهده کردید، می توانید وارد معامله شوید و بدانید شانس به نفع شماست. در ادامه مراحل یافتن استراتژی دبل تاپس معاملاتی را نشان خواهم داد. این یکی از الگوهای سودآوری است که توصیه می کنم به آن توجه کنید.
سهام مختلف را بر روی صفحه کارگزاری خود مرور کنید.
برای یافتن الگوی دو قلوی سقف، نمودار سهام یا ارز های مهم را بررسی می کنم. نمودار یک ساعته و ۵ دقیقه را بررسی می کنم تا دوتایی بالا و پایین را پیدا کنیم. با بزرگ نمایی نمودار، بهتر می توان آن را بررسی کرد.
در نمودار بالا، الگوی دو قلوی سقف به خوبی قابل مشاهده است. شما می توانید تایم فریم را بر اساس علاقمندی خود انتخاب کنید. بستگی به این دارد که معامله شما چه قدر طول می کشد. اگر می خواهید معامله را در عرض ۵ دقیقه تا چند ساعت انجام دهید، باید از نمودار ۵ یا ۱۵ دقیقه استفاده کنید، اگر به دنبال استراتژی سویینگ یا (نوسان گیری) هستید از تایم فریم بیشتر مثلا ۳۰ دقیقه یا یک ساعته یا بیشتر استفاده کنید.
این الگو چه شکلی است؟
بایستی به دنبال الگوی W شکل باشید، زمانی که روند به سرعت به بالا حرکت می کند سپس پولبک می کند و دوباره بالا می رود، حد ضرر (SL) را در همان سطح یا در زیر حداکثر قیمت (High) شمع قبلی قرار می دهید و مجددا شروع به پایین آمدن می کند.
در تصویر بالا مثالی از الگوی دو قلوی سقف رسم شده است. در آنجا شما می توانید ببینید که سهام قادر نیست به بالاترین جایگاه اولیه برسد و قدرت را از دست داده است. حالا بایستی صبر کنید تا روند به زیر حداقل قیمت (Low) شمع قبل از خود برسد که بین دو سطح بالایی قرار دارد. زمانی که روی حداقل قیمت (Low) شمع قبل از خود ایستاد (زمانی که نوار مشکی به عنوان خط گردن (Neckline) را رسم کردید)، اقدام به خرید یا فروش سهام می کنید.
گاهی این الگو به درستی کار نمی کند، به همین دلیل همیشه حد ضرر (SL) را بین دبل تاپس و محل ورود به پوزیشن قرار می دهم. اگر این بار کار نکرد، نگران نباشید، مهم است که در زمان مناسب از معامله خارج شوید تا سرمایه خود را حفظ کنید و در زمان دیگری آن را مجددا امتحان کنید.
برای به دست آوردن سود بیشتر، (TP) را یک و نیم تا دو برابر بیشتر از حد ضرر (SL) مشخص می کنم. همان طور که در نمودار بالا مشاهده می کنید. اغلب نسبت حد سود (TP) به حد ضرر (SL) یک و نیم برابر کافی است و در باند مدت سودآور است.
استراتژی دو قلوی کف یا دبل باتم (Double Bottom)
عکس روش بالا کار می کند.
شکل بالا مانند نمونه قبلی فقط به صورت برعکس کار می کند. توجه: بسیار مهم است تا خط گردن (Neckline) تشکیل نشده وارد معامله نشوید. بعضی از معامله گران حد ضرر (SL) را آزادانه تر در بالا یا پایین دو قلوی کف یا دبل باتم قرار می دهند؛ اما من نسبتا محافظه کارانه عمل می کنم و حد ضرر (SL) و حد سود (TP) را به همان روش بالا قرار می دهم تا در معاملات به موفق دست پیدا کنم. من از استراتژی خودم استفاده می کنم و شما آزاد هستید تا سطوح مختلف را تجربه کنید.
نمودار بالا، مثال بسیار خوبی از الگوی دو قلوی سقف یا دبل تاپس است.
نوبت شماست
حلا نوبت شماست که از این استراتژی استفاده کنید. مطالب را دوباره بخوانید و سعی کنید در الگوهای دو قلوی سقف و کف به کار برید. از حد ضرر (SL) و حد سود (TP) منطقی استفاده کنید و معاملات خود را یاداشت کنید. سپس آماری از یاداشت های خود بگیرید و بینید که آیا این الگوها هم برای شما به درستی جواب داده یا خیر و سعی کنید اشتباهات خود را پیدا کنید و در معامله بعدی، اشتباه خود را اصلاح نمایید.
چکیده:
استراتژی مورد نظر با استفاده از روند معاملاتی، ورود و خروج از پوزیشن را بررسی می کند. همچنین پولبک، شکست روند، الگوهای کانال و الگوهای سقف و کف به شما کمک می کند تا پوزیشن مناسب را با در نظر گرفتن حد ضرر (SL) انتخاب کنید.
نویسنده و مترجم: هانیه عظیم زادگان
استراتژی دامنه کوتاه (The Narrow Range)
استراتژی دامنه کوتاه را به باند بولینگر تشبیه کرده و معمولا بعد از شناسایی دامنه کوتاه، با نوسان شدیدی (مانند اسپایک) مواجه می شویم.
این استراتژی چیست؟
استراتژی دامنه کوتاه، استراتژی معاملاتی بسیار کوتاه مدت است و شبیه استراتژی باند بولینگر می باشد که از تغییر نوسانات حداقل قیمت به حداکثر قیمت می توان سود برد. بر اساس شناسایی کوتاه ترین دامنه کندل ها در ۴ تا ۷ روز گذشته است.
یک کندل مناسب بعد از چندین کندل با قیمت های آغازین و پایانی مشابه تشکیل می شود که در این چند روز حداکثر قیمت (High) و حداقل قیمت (Low) نزدیک به هم دارند، همان طور که در نمودار زیر نشان داده شده است. اغلب شما دو یا چند کندل کوتاه را در کنار هم خواهید دید که به نوسانات بستگی دارد و اغلب منجر به دامنه نوسانات بزرگتر می شود.
چگونه با این استراتژی معامله کنیم؟
وقتی دامنه کوتاه کندل شناسایی شد، می توان به طور منطقی گفت که اسپایک (Spike) نوسان در شرف وقوع است.
- سیگنال خرید (Buy) زمانی صادر می شود که قیمت به سمت بالای محدوده دامنه کوتاه کندل حرکت کند.
- سیگنال فروش (Sell) زمانی صادر می شود که قیمت به سمت پایین محدوده دامنه کوتاه کندل حرکت کند.
حد ضرر (Stop Loss) را روی حداکثر و حداقل قیمت (High and Low) کندل دامنه کوتاه قرار دهید.
مترجم و نویسنده: خانم هانیه عظیم زادگان
در این استراتژی با واژه تغییر نقش آشنا می شویم. ابتدا به بررسی سطوح حمایت و مقاومت می پردازیم و این که چگونه تغییر نقش این دو سطوح در تعیین پوزیشن معامله گران تأثیر به سزایی می تواند داشته باشد.
این استراتژی چیست؟
در ابتدا باید بدانید خطوط حمایت و مقاومت چیست و اگر نمی دانید چند تعریف ساده و مثال های زیر را مشاهده کنید.
حمایت و مقاومت سطوح روان شناختی هستند که قیمت برای شکستن با مشکل روبه رو است. بسیاری از روندهای برگشتی در این سطوح روی می دهد.
- زمانی که سطح معینی از قیمت برای بالا رفتن با مشکل روبه روست، به آن مقاومت می گویند.
- زمانی که سطح معینی از قیمت برای پایین آمدن با مشکل روبه روست به آن حمایت می گویند.
عبور قیمت از این سطوح معین، سخت است و در صورت عبور ممکن است باعث سود آوری معامله شود. سطوح حمایت و مقاومت به صورت افقی هستند. بسیاری از معامله گران هرروز این سطوح را مشاهده می کنند و اکثر سفارش ها در حول وحوش سطوح مقامت و حمایت صورت می گیرد. لازم به ذکر است که سطوح حمایت و مقاومت، قیمت دقیقی نیستند بلکه یک زون هستند. بسیاری از معامله گران تازه کار، سطوح حمایت و مقاومت را به عنوان یک قیمت دقیق در نظر می گیرند درحالی که چنین نیست. معامله گر بایستی به سطوح حمایت و مقاومت به عنوان حوزه یا زون در نظر بگیرد.
این سطوح احتمالاً مهم ترین مفاهیم را برای تجزیه وتحلیل تکنیکال دارند. آن ها اصلی ترین استراتژی در معاملات روزانه به شمار می روند.
چگونه با این استراتژی معامله کنیم؟
بهتر است ابتدا تغییر نقش یا (Role Reversal) را معرفی کنم. چگونه می توان از آن در استراتژی روزانه استفاده کرد. تغییر نقش یک ایده ساده و قدرتمند است که سطح حمایت به مقاومت ( در روند نزولی) تبدیل می شود و همچنین مقاومت به حمایت (در روند صعودی) تبدیل می شوند.
ببینیم چگونه بر روند صعودی تأثیر می گذارد؟
هنگامی که قیمت بالا و بالاتر می رود، به آن روند صعودی می گوییم. معامله گر تکنیکال بایستی بداند که قرار است قیمت بالا رود و بایستی پوزیشن خرید را موردبررسی قرار دهد. زمانی که روند صعودی مشخص شد بعد از پولبک به سطح اقدام به خرید نماید. در روند صعودی قیمت به سطح مقاومت برخورد می کند و قبل از آن که کندل صعودی بالاتر (یعنی حداکثر قیمت بالاتر از حداکثر کندل قبلی و حداقل قیمت بالاتر از حداقل کندل قبلی) را تشکیل دهد، پولبک می کند. این سناریوی “تغییر نقش” برای روند صعودی می باشد.
هنگامی که سطح مقاومت به سمت بالا شکسته می شود، سطح جدیدی از حمایت تبدیل می شود.
نقش مقاومت به نقش حمایت تبدیل می شوند ازاین رو به آن “تغییر نقش” می گویند. بعد از بالاتر رفتن قسمت “های” (high) کندل، قیمت در روند بایستی اصلاح گردد و احتمالاً سطح جدیدی از حمایت را ایجاد می کند. این تغییر، فرصت عالی خرید را برای گاوها (Bullish) فراهم می کند. اما دقیقاً نمی دانیم قیمت تا کجا به روند صعودی ادامه می دهد. مدیریت ریسک بایستی به کار گرفته شود. معامله گر بایستی سطوح حمایت و مقاومت را به عنوان ناحیه یا زون مدنظر قرار دهد نه قیمت دقیق.
همین اصول مشابه درروند نزولی نیز به کار گرفته می شود . اگر بازار نزولی باشد، قیمت از سطح حمایت عبور می کند و “حداقل قیمت” (low) کندل پایین تر را تشکیل می دهد. حمایت شکسته شده تبدیل به مقاومت جدیدی می شود و پوزیشن فروش را پیشنهاد می دهد.
گاهی اوقات قیمت کمی بیشتر از حمایت و مقاومت قبلی پولبک خواهند کرد. ممکن است سطوح تکنیکال مهم دیگر را دنبال کند. علاقه مندم حرکات دقیق قیمت را با اندیکاتورهای مهم و پیشرفته ترکیب کنم.
نقاط پیوت (Pivot) و فیبوناچی ریتریسمنت (Fibonacci retracements) موردعلاقه من هستند. بعد از سال ها استفاده از این ابزارها، با اطمینان کامل می گویم بسیار دقیق هستند. واکنش سریع و پاسخ دهی این ابزارها، آن ها را محبوب ساخته است.
شما می توانید چند سطح ورود به پوزیشن ایجاد کنید. برای مثال:
اگر می خواهید بعد از بالا رفتن قیمت، اقدام به خرید نمایید، بایستی منتظر بمانید تا قیمت، “تغییر نقش”، سطح فیبوناچی یا میانگین متحرک را دنبال کند. وقتی شما مطمئن هستید که قیمت بالاتر می رود ولی نمی دانید قیمت در چه زمانی پولبک خواهد داشت.
تصور کنید یک روز پر نوسانی دارید، قیمت به ۲۰MA (میانگین متحرک) می رسد و دوباره برای قیمت جدید، بالا می رود. روز بعدی ممکن است قیمت تا ۳۸% فیبوناچی ریتریسمنت تنزل پیدا کند.
شما می توانید پوزیشن خود را به سه قسمت مساوی تقسیم کنید و حد سفارش (Limit Order) را بر اساس منطق بالا به کار برید.
از سه قسمت، یک قسمت را به میانگین متحرک (MA)، قسمت دوم به تغییر نقش سطوح حمایت و مقاومت و قسمت سوم را به ۵۰% فیبوناچی ریتریسمنت اختصاص دهید. این روشی است که ریسک را کاهش می دهد و احتمال فرصت بیشتر را فراهم می کند.
استراتژی سویینگ یا نوسان گیری، آماده ی اصلاح و بازگشت روند است. بنابراین معامله گر بایستی سریع عمل کند. در این استراتژی روش خرید و فروش با نمودار بیان شده است.
معامله روزانه با استراتژی سویینگ (نوسان گیری یا Swing)
استراتژی سویینگ با هوشیاری و چالاکی ارتباط دارد. معامله گر بایستی گوش به زنگ اصلاح روند باشد و آماده نوسان گیری از اصلاح و بازگشت روند باشد.
سوال می شود “اصلاح چیست؟” جواب آن ساده است، اصلاح شامل همپوشانی میله ها یا کندل های قیمت است. روند قیمت به سرعت پیش می رود اما اصلاح صورت نمی گیرد.
به مثال زیر توجه کنید:
در جفت ارز بالا EURUSD در زمان ۲۴۰ دقیقه، ۲۶ کندل با دایره سبز مشخص شده که قیمت در حدود ۱۰۰ پوینت ثابت مانده است.
چگونه با این استراتژی معامله می توان معامله کرد؟
در شکل بالا که خطوط آبی رنگ رسم شده است ، قیمت در حرکت روزانه به صورت قراردادی ۲۰ پوینت را به همراه دارد. معامله گر سویینگ (نوسان) بایستی به حداکثر قیمت هوشیار باشد، قیمت قراردادی همپوشانی بسیار زیادی دارد و احتمال بسیار زیادی وجود دارد که قیمت در روند قبلی هفته گذشته ادامه داشته باشد.
زمانی معامله فروش صورت می گیرد که اولین کندل به پایین محدوده قراردادی از چند کندل گذشته حرکت کند. توقف معامله می تواند در بالاترین قیمت سویینگ های کوچک اخیر قرار گیرد (فلش نارنجی رنگ).
مثال دیگری در سویینگ یا (نوسان گیری) زیر انجام شده است.
مجددا بر روی چارت ۲۴۰ دقیقه ای EURUSD کار می کنیم.
در دایره سبز زنگ، می توانیم اصلاح نزولی را مشاهده کنیم، و به حرکت آهسته نزولی روند توجه کنید. به همه کندل های قیمت که با هم همپوشانی دارند دقت کنید.
با این که اصول یکی است ولی ورود به پوزیشن در این معامله سخت تر از نمایش آن است. بایستی صبر کنیم تا قیمت نشانه ای از برگشت را نشان دهد. در پایان اصلاح، دو کندل به صورت جداگانه بالاتر از خط آبی حرکت می کنند. نشان دهنده این است که قیمت درگیر برگشت است.
بعد از آن معامله گر بایستی در قیمت آغازین کندل (Open) خرید کند و توقف را در پایین ترین نقطه اصلاح قرار دهد. در حدود ۳۰ پوینت ریسک وجود دارد، در صورتی که موفق به سوار شدن بر روی نوسان شوید، ۶۰۰ پوینت به دست می آورید.
معامله با روش سویینگ یا (نوسان گیری) کمی دقیق تر و متفاوت از تکنیک های متقاطع است. اما سیگنال هایی را بر اساس مدیریت مالی و ورود به بازار ارائه می دهد.
مترجم و نویسنده: خانم هانیه عظیم زادگان
همه اندیکاتورهای میانگین متحرک در پلتفورم های معامله دارای استاندارد هستند. این اندیکاتور قابلیت تنظیم نیز دارد.
برای انجام معامله با استفاده از این استراتژی، نیاز به سه نمودار میانگین متحرک داریم:
- تنظیمات با بازه ۲۰ روزه
- تنظیمات با بازه ۶۰ روزه
- تنظیمات با بازه ۱۰۰ روزه
نمودار بازه ۲۰ روزه،میانگین متحرک کوتاه مدت ماست، نمودار بازه ۶۰ روزه،میانگین متحرک میان مدت است و نمودار بازه ۱۰۰ روزه اندیکاتور روند (بلند مدت) را نشان می دهد.
چگونه با این نمودارها معامله باید کرد؟
این استراتژی زمانی سیگنال خرید یا (Buy) می دهد که میانگین متحرک کوتاه مدت ،میانگین متحرک میان مدت را قطع کرده و در بالای آن حرکت می کند. زمانی این استراتژی سیگنال فروش یا (Sell) می دهد که میانگین متحرک کوتاه مدت، موینگ اورج میان مدت را قطع کرده و در پایین آن حرکت می کند.
بنابراین زمانی می توان پوزیشن گرفت (چه خرید یا فروش) که نمودارمیانگین متحرک (MA) در یک جهت حرکت می کنند و زمانی پوزیشن را می بندیم (چه خرید یا فروش) که خلاف جهت شروع به حرکت کنند.
از کجا بفهمیم قیمت شروع به ایجاد روند کرده است؟
اگر نمودار میله ای قیمت (پرایس بار) به صورت پایدار بالا یا پایین بازه ۱۰۰ روزه باشد، متوجه می شوید که روند قوی از قیمت اجرا می شود بنابراین معامله ادامه می یابد.
تنظیمات بالا می تواند به دوره های کوتاهتر تغییر کند، اما سیگنال های نادرستی می دهد و ممکن است به جای کمک، تبدیل به مانع شوند. چنانچه می خواهید بدون نوسانات قیمتی کوتاه مدت که منجر به سیگنال اشتباه می شود شروع به معامله کنید، تنظیمات پیشنهاد شده، سیگنالهایی را ایجاد می کنند که به شما امکان می دهد که روند را دنبال کنید.
در نمودار بالا چهار دایره سبز کشیدم که هر کدام به طور جداگانه سیگنال می دهند و این سیستم میانگین متحرک متقاطع بر روی چارت روزانه (daily) یورو به دلار (EURUSD) در ۶ ماه اخیر است.
هر کدام از موقعیت ها، به ترتیب ۶۰۰، ۲۰۰، ۲۰۰ و ۱۰۰ پوینت را به دست آورده است.
همچنین دایره هایی به رنگ قرمز را رسم کردم که سیگنال های غلط را نشان می دهد، این بازه ها مکان هایی هستند که قیمت بدون تاثیر بر روند، تغییر می کند و منجر به سیگنال اشتباه می شود.
اولین سیگنال اشتباه در مثال بالا ، به شکست منجر می شود و باعث از دست رفتن ۳۵ پوینت می شود.
نمودار بالا نشان می دهد که اولین سیگنال مثبت بدین صورت است که میانگین متحرک (MA) کوتاه مدت به سمت پایین حرکت کرده و از میانگین متحرک میان مدت عبور می کند و سیگنال را صادر می کند.
توجه کنید که قیمت به سرعت از روند MA دور می شود و در زیرمیانگین متحرک قرار می گیرد که نشان دهنده روند قوی است.
دومین سیگنال نادرست در بالا بدین صورت است زمانی که میانگین متحرک (MA) کوتاه مدت از بالای میانگین متحرک میان مدت حرکت می کند، سپس به سرعت در جهت مخالف حرکت می کند و سیگنال بستن پوزیشن را می دهد.
اگرچه این سیستم برای تمام وقت درست نیست، در مثال بالا ۶ ساعت از ۱۲ ساعت یا در ۵۰ % زمان درست بود.
ما بلافاصله می توانیم متوجه شویم که چگونه با استفاده از تکنیک های معاملاتی، معاملات را تحت کنترل درآوریم. هر معامله ای بر اساس معیاری محاسبه شده است و ارتباطی با روش عقلانی- احساسی ندارد.
مومنتوم مفهومی است در علم فیزیک، که بیان می دارد یک جسم در حال حرکت گرایش دارد که همچنان در حرکت باقی بماند مگر اینکه نیرویی از خارج بر آن وارد شود . مصداق این قانون در بازار این است که یک روند حرکتی قیمت و سود تمایل دارد که باقی بماند تا زمانی که یک نیروی خارجی جلوی آن را بگیرد . این استراتژی شامل سرمایه گذاری در جهت بازار می باشد و ادعا می نماید که بازدهی مثبت یا منفی گذشته تا دوره مشخصی از آینده نیز تداوم خواهد داشت این استراتژی همیشه به عنوان تحلیل تکنیکال معروف بوده و امروزه در حال تأیید گرفتن از سرمایه گذاران بنیادگرا و حتی جامعه دانشگاهی است. بر اساس استراتژی سرمایه گذاری مومنتوم بر خلاف فرضیه بازار کارا، بازده سهام عادی در بازه های زمانی مختلف دارای رفتار خاصی می باشد و می توان با بکارگیری راهبرد سرمایه گذاری متناسب با افق زمانی مورد نظر، بازده بیش از بازده بازار بدست آورد.
- این استراتژی فرصت معامله را از طریق ادغام تحلیل بنیادی (fundamental) و تکنیکالی دنبال می کند.
- نیاز به یک معامله گر دارد تا جنبه های بنیادی ارز ( یا سهام ) مورد معامله را تحلیل کند و برای یک معامله میان مدت یا بلند مدت اقدام به تصمیم گیری کند. سپس از مومنتوم قیمت و خطوط حمایت و مقاومت جهت تعیین برگشت بازار استفاده می کند.
- استراتژی برگشتی مومنتوم به شما این امکان را می دهد که با ریسک کم وارد بازار شوید و سود زیاد بالقوه ای را از طریق مدیریت مالی پیشرفته فراهم می نماید.
- همه معاملات از قبل برنامه ریزی شده اند تا برای معامله گر فرصتی فراهم کنند تا در هر زمانی وارد بازار شود. اکثر معاملات، سفارش محدود دارند و اغلب در نشست و جلسات لندن اجرا می شود.
- این استراتژی به خوبی بر روی دلار آمریکا کار می کند. استراتژی مومنتوم برگشتی بین ۱ تا ۵ سیگنال در هر ماه می دهد. تمام معاملاتی که وارد پوزیشن شده اند تا چندین ماه با توجه به پرایس اکشن (حرکت قیمت) و بنیادی بازار نگهداری می شوند.
- این استرانژی به مدت ۱۵ ماه در بازار مورد استفاده قرار می گیرد و عملکرد آن به وضوح در بخش عملکردی ، مستند شده است.
این استراتژی فقط از چندین اندیکاتور بهره می گیرد:
- اسیلاتور استوکاستیک (با چندین تایم فریم)
- حمایت و مقاومت
- فیبوناچی ریتریسمنت (Fibonacci retracements)
بعد از قرار دادن بایاس (bias) و روند بلند مدت، چارت خود را به صورت روزانه (daily) درآورید و در جستجوی مرحله برگشت قیمت باشید.
جهت تعیین برگشت قیمت ، ابتدا بایستی قیمت را روی چارت روزانه تحلیل نمایید و به سه سوال ساده پاسخ دهید:
- آیا بازار اخیرا نزول یا صعود داشته است؟
- آیا استوکاستیک روزانه یا هفتگی ، سطحی از اشباع خرید یا اشباع فروش را در چارت روزانه نشان می دهد؟
- آیا قیمت در اطراف خطوط حمایت و مقاومت اصلی حرکت می کند؟
مثال ۱: چارت روزانه جفت ارز USDJPY
در چارت جفت ارز دلار به ین، می توانید مثال هایی از مرحله برگشتی قیمت را مشاهده کنید.
تنظیمات۱ بر روی چارت:
استوکاستیک روزانه و هفتگی بالای ۷۰ است و روند بازار تا قبل از آن، رالی قابل توجهی داشته است. معامله گر بایستی این محدوده را به عنوان روند نزولی مشخص کند و سپس روی آن قسمت در چارت روزانه خطی رسم کنید تا الگوهای قیمتی برگشتی نزولی را بیابد.
تنظیمات ۲ بر روی چارت:
مشابه تنظیمات۱، قیمت بعد از چند روز رالی، به محدوده اشباع استوکاستیک (بالای ۷۰) باز می گردد و حالا معامله در محدوده مقاومت اصلی قرار می گیرد. معامله گر بایستی این محد.وده را به عنوان روند نزولی مشخص کند و سپس روی آن قسمت در چارت روزانه خطی رسم کنید تا الگوهای قیمتی برگشتی نزولی را بیابد.
تنظیمات ۳ بر روی چارت:
دوباره مومنتوم در اشباع خرید قرار دارد و به طور آشکار قیمت در محدوده مقاومت قرار دارد. معامله گر بایستی این محدوده را به عنوان ناحیه مستعد روند نزولی مشخص کند و سپس روی آن قسمت در چارت روزانه خطی رسم کنید تا الگوهای قیمتی برگشتی نزولی را بیابد.
تنظیمات ۴ بر روی چارت:
قیمت کاهش یافته و به محدوده حمایت نزدیک می شود. اکنون مومنتوم در محدوده اشباع فروش است. معامله گر بایستی این محدوده را به عنوان ناحیه مستعد روند صعودی مشخص کند و و سپس روی آن قسمت در چارت روزانه خطی رسم کنید تا الگوهای قیمتی برگشتی صعودی را بیابد.
سعی شود، تنظیمات بالا بر اساس روند ایجاد شده توسط معامله گر در حین تحلیل بنیادی باشد. ابتدا سه تنظیم بالا بایستی بررسی شود، سپس چهارمین تنظیم یا بایستی نادیده گرفته شود و یا با لات(Lot) یا سرمایه کمتری وارد پوزیشن درجهت روند مخالف شوید.